پرسش وپاسخ

بعضيا كه منو مي بينن مي گن چرا اين قدر لاغر شدي ...
«حُسْنُ وَجْهِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ عِنَايَةِ اللَّهِ بِه‏؛ زيبايي رخسارِ مؤمن، از حُسن عنايت خدا به اوست.»

پسري هستم 22 ساله كه خدا ظاهر خيلي خوبي به من داده. البته چند وقتيه كه به خاطر فشار و استرس هايي كه داشتم صورتم خيلي لاغر شده.طوري كه چشام گود رفته و  بعضيا كه منو مي بينن مي گن چرا اين قدر لاغر شدي. حتي يكي از دوستام مي گفت چيزي مصرف مي كني!!!  پدر و مادرم هم بارها اين موضوع رو تذكر دادن كه چرا اين قدر صورتت لاغر شده. به خاطر اين لاغري صورت، ديگه از ريخت و قيافه افتادم و خيلي هم تلاش مي كنم كه به همون دوران قبلي برگردم.  چند روز ديگه يه مراسمي دعوتيم (لازم به ذكر كه اين مراسم مختلطه) همش به ذهنم مياد كه خيلي بده با اين لاغري صورت و با اين قيافه برم تو اون مراسم. راهي رو بلدم كه بتونم تا روز مراسم صورتم رو كمي چاق تر كنه و از اين لاغري راحت بشم ( يه ماده خوراكي خاص). تصميم به اين كار گرفتم و باخودم قرار گذاشتم كه تا روز مراسم اون ماده ي غذايي رو مصرف كنم كه صورتم چاق بشه و زيباتر بشم. اما يه فكر خيلي من رو به خودش مشغول كرد، همش به خودم مي گم : تو چون تو اون مراسم دختر هست مي خواي خوشتيپ بشي ، مي خواي صورتت چاق بشه. اين كار خود آرايي كردن براي غيره و اين حديث من رو مي ترسونه كه (( بپرهيز از اينكه خود را براي ديگران بيارايي و با اين كار به جنگ با خدا بروي)) . همش به ذهنم مياد كه مي خواي صورتت چاق تر بشه كه دخترا نگات كنن و همه بگن فلاني چه خوشگله!!از يه طرف هم همش به ذهنم مياد كه من به خاطر خودم و چون دوست دارم زيبا باشم، ميخوام صورتم واسه اون روز چاق تر بشه. و چون به خاطر اين لاغري بيش از حد صورتم،گاها  خجالت مي كشم به خودم ميگم اين كارم ايرادي نداره و گناه نيست.

گاها به خودم ميگم شايد پدر و مادرم به خاطر اين لاغريه زياد من، خجالت بكشن و من به خاطر اينكه اونا لذت ببرن بايد سعي كنم تو اين جور جمعها خيلي زيبا باشم (طبيعتا هر پدر و مادري از اينكه ببينن پسرشون خوشتيپه لذت مي برن)

لازم به ذكره كه قصد دوستي با هيچ دختري رو هم ندارم. اما به نيت خودم شك دارم كه آيا اين تلاش براي زيبا شدن (بالاخص براي اين مراسم) همون خود آرايي براي ديگران هستش يا يه نياز طبيعيه سنه من؟ موندم كه اين تلاش ( مصرف اون ماده خوراكي واسه چاق شدن تا روز مراسم) گناهه يا نه؟اين موضوع خيلي اعصابمو بهم ريخته. حالا اگه ميشه به من بگيد تو يه كلمه كه اين كار گناهه يا نه؟

اينو هم بگم كه من خيلي ساده و رسمي تيپ مي زنم و تيپم خارج از عرف نيست.اميدوارم كه خدا، جواب منو به ذهن شما بندازه. انشاءالله

در خصوص داشتن چهره زيبا بايد بگوييم كه حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) زيبارويي را اين گونه توصيف مي كند:

«حُسْنُ وَجْهِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ عِنَايَةِ اللَّهِ بِه‏؛ زيبايي رخسارِ مؤمن، از حُسن عنايت خدا به اوست.» (1)

«الصُّورَةُ الْجَمِيلَةُ أَوَّلُ السَّعَادَتَيْنِ؛ رخسار زيبا، نخستين خوشبختي از دو خوشبختي است.» (2)

«حُسْنُ الصُّورَةِ أَوَّلُ السَّعَادَةِ؛ زيبارويي، آغاز خوشبختي است.» (3)

با اين روايات مي توان اين گونه استنباط كرد كه زيبايي يك حُسن و امتياز مي باشد و يكي از نعمات الهي است كه خداوند به بندهي خود عطا كرده است.

در خصوص روايتي كه ذكر كرده ايد كه مضمون آن اين است كه «بپرهيز از اين كه خود را براي ديگران بيارايي و با اين كار به جنگ با خدا بروي» بايد بگوييم كه هم در ترجمهي روايت و هم در برداشتي كه از روايت نموده ايد ظاهراً اشتباهي صورت گرفته است چرا كه اگر به اصل روايت مراجعه كنيد متوجه مي شويد كه منظور از اين حديث چيز ديگري است. براي روشن شدن موضوع به اصل روايت اشاره مي كنيم و منظور اصلي آن را بيان مي كنيم:

در روايتي حضرت امير مؤمنان علي (ع) به جناب  نوف بكالي ميفرمايد: «يَا نَوْفُ إِيَّاكَ أَنْ تَتَزَيَّنَ لِلنَّاسِ وَ تُبَارِزَ اللَّهَ بِالْمَعَاصِي فَيَفْضَحَكَ اللَّهُ يَوْمَ تَلْقَاهُ؛ اي نوف! بپرهيز از اينكه خود را در نظر مردم آراسته (به زيور عبادت) نشان دهي ولي با ارتكاب گناه با خدا مبارزه كني كه در روز قيامت خداوند تو را رسوا خواهد كرد.» (4)

با دقت در اين روايت و ملاحظهي صدر و ذيل آن مي توجه مي شويم كه منظور امام (ع)، آراستگي به زيور ظاهري نيست، بلكه منظور نوعي ريا بوده كه برخي افراد خودشان را در نظر ديگران افراد متدين، موجه و ظاهرالصلاحي نشان مي دادند در حالي كه در باطن جور ديگري بوده اند. امام با اين سخنان هشدار مي دهد كه در روز قيامت خداوند اين گونه افراد را رسوا خواهد كرد و پرده از باطن آنها خواهد گشود.

به هر حال، اين روايت با برداشتي كه شما از روايت داشته ايد تفاوت اساسي دارد. ضمن اين كه روايات متعدد ديگري داريم كه توصيه به آراستگي و خودآرايي مي كند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

امام علي (ع) ميفرمايد: «التَّجَمُّلُ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِين؛ آراستگي از اخلاق مؤمنان است.» (5)

امام صادق (ع) ميفرمايد: «إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَي عَبْدِهِ بِنِعْمَةٍ أَحَبَّ أَنْ يَرَاهَا عَلَيْهِ لِأَنَّهُ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ؛ هنگامي كه خدا بر بندهي خود نعمتي را ارزاني كند، دوست دارد كه نشانهي آن را بر او ببيند، چون او زيباست و زيبايي را دوست مي‏دارد.»‏ (6)

امام صادق (ع) ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُس‏؛ خداي بزرگ، زيبايي و آراستگي را دوست مي‏دارد وتنگدست و بدبخت نشان دادن خود را دشمن مي‏دارد.» (7)

پيامبر اعظم (ص) ميفرمايند: «إنَّ اللّهَ يُحِبُّ مِن عَبدِهِ إذا خَرجَ إلي إخْوانِهِ أنْ يَتَهيّأَ لَهُم و يَتَجَمّلَ؛ خداوند متعال دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود با هيئتي آماده و آراسته برود.» (8)

امام علي (ع) ميفرمايد: «لِيَتَزَيَّنْ أحدُكُم لأخيهِ المسلمِ إذا أتاهُ كما يَتَزَيَّنُ لِلغَريبِ الّذي يُحِبُّ أنْ يَراهُ في أحسَنِ الهَيْئةِ؛ همچنان كه دوست داريد افراد غريبه شما را در بهترين هيئت ببينند و خود را براي آنها مي آراييد، وقتي نزد برادر مسلمان خود مي رويد نيز خويشتن را بياراييد.» (9)

امام صادق (عليهالسلام) ميفرمايد: «أَبْصَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا شَعِثاً شَعْرُ رَأْسِهِ وَسِخَةً ثِيَابُهُ سَيِّئَةً حَالُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الدِّينِ الْمُتْعَةُ وَ إِظْهَارُ النِّعْمَةِ؛ رسول خدا «ص» مردي را ديد كه موي سرش ژوليده، لباسش كثيف و چركين و سر و وضعش پريشان و به هم ريخته بود، پس فرمود: «استفاده از نعمت و اظهار كردن آن از دينداري است». (10)

با توجه به اين احاديث مشخص مي شود كه در اسلام، آراستگي يك ارزش است. البته آراستگي براي جلب جنس مخالف از آنجا كه ممكن است زمينهي گناه را به وجود آورد طبيعتاً مد نظر اسلام نيست و اين به نيت و قصد شما بستگي دارد كه تنها براي اين منظور خودتان را بياراييد يا براي اين كه در نزد ديگران به عنوان مؤمني آراسته و زيبا شناخته شود به خودتان برسيد و تيپ يزنيد كه در اين صورت، نه تنها گناهي متوجه شما نخواهد بود، بلكه كار پسنديده اي نيز انجام داده ايد.

در پايان، ذكر اين مطلب ضروروي است كه استفاده از هر گونه مواد خوراكي، گياهي، شميايي و يا هر چيز ديگر براي چاقي از آنجا كه ممكن است عوارض جانبي غير قابل پيشبيني داشته باشد، مورد تأييد ما نيست، مگر اين كه به تجويز پزشك متخصص و زير نظر مستقيم وي انجام گيرد. از اين روي، به شما توصيه مي كنيم كه خودسرانه به اين كار مبادرت نورزيد تا احياناً باعث دردسر و پيدايش مشكل نشويد.

پينوشتها:

1. تميمي آمدي، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم‏، ص346، قم‏: دار الكتاب الإسلامي، ‏1410ق‏.

2. همان، ص88.

3. همان، ص343.

4. مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، ‏بحار الأنوار، ج68، ص364، بيروت‏: دار إحياء التراث العربي، ‏1403ق.‏

5. غرر الحكم و درر الكلم‏، ص63.

6. كليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، ج6، ص438، تهران‏: دار الكتب الإسلامية، ‏1407ق.

7. همان، ص440.

8. طبرسي، حسن بن فضل، ‏مكارم الأخلاق‏، ص35، قم‏: شريف رضي‏، 1412ق.

9. كليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، ج13، ص11، قم‏: دار الحديث، ‏1429ق.

10. همان، ج13، ص9.

كار های مرا به دقت زیر نظر دارند به طوری كه ...
به احتمال زياد اين شرايط شما تا دو سه سال ديگر به مراتب بهتر خواهد شد و سخت گیری های كنونی احتمالا تحت تاثير استرس ايشان نسبت به بلوغ جنسي شماست ...

بنده پسر دانش آموزی 16ساله هستم ومشكل من حساسیت زیاد خانواده ام بر روی كار های من است آن ها كار های مرا به دقت زیر نظر دارند به طوری كه تاخیر های 15 یا 30 دقیقه ای مرا مورد سوال قرار میدهند برای مثال مادرم كارهای مرا زیر نظر دارد وقتی از قسمتی از خانه به قسمتی دیگر برای انجام كار هایم میروم آن هارا نیز مورد سوال قرارمی دهد یا این كه نمیگذارد به كتابخانه برای مطالعه یا قرض كتاب بروم و با تلاش زیادی میتوانم اجازه اش را بگیرم یا وقتی با پدرم در مسجد هستیم بعد از نماز جماعت نمیگذارد با دوستانم كمی حرف بزنم یا نگاهی به كتابخانه آنجا بیاندازم و او همیشه پای صحبت های من و دوستانم مینشیند من یك خواهر و یك برادر حدود 8-10 سال بزرگتر از خودم دارم كه آن هانیز همینطور ممثلا خواهرم پیام های گوشی مرا كه ازطرف دوستانم زده می شوند را كه 90 در صد در مورد مناسبت ها است را میخواند و به مادرم گزارش می دهد برادرم نیز وقتی به تنهایی در اتاقی از خانه هستم سریع داخل میشود تا ببیند من چه كاری انجام میدهم و وقتی میبیند كه من كار معمولی خودم را انجام میدهد می آید وسایل من را تجسس میكند برای مثال كتاب های داخل كتابخانه ام را بررسی میكند و بعد از نگاه كردن به گوشی ام اطلاعات تك تك دوستانم را از من می خواهد از نحوه آشنایی تا روابطی كه حالا داریم از من میپرسد و من احساس میكنم تجسس بیش از حد برادرم وخواهرم باعث حساسیت بیش از حد والدینم میشوند من خودم فكر میكنم در میان اعضای خانواده پایبنی زیادی نسبت به اعتقاداتم یعنی اسلام را دارم و با اینكه خودم زیاد از كار های این ها نا راحت نمیشوم و میدانم خدایم از همه بزرگتر است اما میخواهم بدانم چه كاری در مقابل كار های خانواده ام می توانم انجام دهم كه بهترین سود را داشته باشد و كمی از نا آرامی های روانی ام را بهتر كند خودتان می دانید كه در این سن برای نوجوانان كار های شخصی و خصوصی پیش می آید كه خودشان باید با به دست آوردن اطلاعات كافی آن ها را بر طرف بكنند و من استرس دارم كه آن ها از این اتفاقات نیز با خبر بشوند البته من میدانم كه در این سن والدین باید توجه بیشتری ا یه فرزندانشان و كار هایش داشته باشند اما احساس میكنم دید بد خواهر و برادرم به من باعث ایجاد شك و تردید بیش تر والدینم شده است من خودم را انسانی مومن میدانم و سعی میكنم كار های خوبی انجام دهم و به همین دلیل فكر نمیكنم گناهان زیادی داشته باشم كه اینقدر مرا زیر نظر دارنددر این چند روز اخیر نیز گوشی ام را به من نمیدهند و من كمتر میتوانم از آن استفاده بكنم من یك دوست مذهبی تفریبا 3-4 سال بزرگتر از خودم نیز دارم كه طلبه است و والدینم و برادر و خواهرم میگویند با او دوستی نكن او دوست مناسبی برای تو نیست اما من او را از لحاظ معیار های اسلام 90 در صد وبالاتر مناسب دوستی می دانم و او ویِِژگی های یك دوست خوب را دارد اما حالا نمیدانم آیا اطاعت از سخنان پدر و مادر در این امر یعنی جدایی با دوستم لازم است یا نه؟ لطفا مرا راهنمایی و مشاوره كنید تا بتوانم از دغدغه های فكری از دست دادن دوستی خوب و كار های والدینم آرامش بیابم؟ وقتی از والدینم میپرسم كه چرا این كار هارا میكنید آن ها ازمن ناراحت میشوند و مثل این كه من گناهی بد را مرتكب شده ام . لطفا راهنمایی كنید؟با تشكر

به احتمال زياد اين شرايط شما تا دو سه سال ديگر به مراتب بهتر خواهد شد و سخت گیری های كنونی احتمالا تحت تاثير استرس ايشان نسبت به بلوغ جنسي شماست پسران در سنين بلوغ معمولا به انواع و و اقسام كژكاری ها دست مي يازند و اين به نوبه خود دست مايه ای براي كنترل منطقی یا غير منطقي شما گشته است.

با توجه به اين كه همه اعضاي خانواده شما در گير اين تجسس مي باشند شما نمي توانيد به راحتی يارگيري كنيد و با واسطه قرار دادن وی فضاي تنفس بیشتر براي خود فراهم كنيد.

شايد يكي از كم آسيب ترين راه ها همانا سازگاري استراتژيك شما با ايشان است نبايد به هيچ وجه به جاي سازگاري به تقابل روي اوريد چرا كه شرايط را به مراتب بدتر مي كند. بهتر است به جاي حساسيت زايي حساسيت زدايي كنيد. و با تحريم ها داوطلبانه و خودخواسته از برخي حساسيت هاي ايشان بكاهيد به عنوان مثال در حد امكان در اتاق خود را نبنيديد و حتي در برخي موارد به تمجيد و تحسين اين تجسس هاي كلافه كننده بپردازيد ( و آن را به احساس مسؤولیت آنان ربط دهید). معمولاً انسان ها رفتار هاي متضاد دارند. چه بسا تمجيد اين رفتار والدين و خواهر و برادر اثري معكوس و كاهنده در حساسيت ايشان داشته باشد.

شايد بگوييد اين راه كارها ناشدني است. ولي بايد دانست شيوه ازمون و خطا يكي از موثر ترين روش ها براي كشف راه كار موثر مي باشد.

در برخي موارد دست كشيدن از تقابل و تعارض به خلح سلاح طرف مقابل مي انجامد.

نكته بعدي اين كه شما مي توانيد از ظرفيت معلمان و مربيان و مشاوران مدرسه حداكثر استفاده را بنماييد و از ايشان بخواهيد كه در جلسه ماهانه اوليا و مربيان به مشكل افراد مشابه شما در قالب يك سخنراني عمومي بپردازند. در صورتی كه والدین شما در این جلسات شركت نمی كنند از مربيان و مشاوران مدرسه بخواهید تحت عناوین دیگر (نه اشاره مستقیم به گلایه شما) مثل عدم طراوت و نشاط در مدرسه دلایل آن را از والدین شما جویا شوند.

قطعا يك مشاور مدرسه مي تواند با دلايل منطقي و علمي به تصحيح افكار و رفتار سيب زاي والدين شما بپردازد. همچنين مي توانيد والدين خود را با بخش مشاوره مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني با شماره 09640 آشنا نماييد. مشاورين اين مركز همگي دانش اموخته حوزه و كارشناس ارشد و دكتراي روانشناسي مي باشند.

تهيه و در دسترس والدین قرار دادن برخي كتب مانند كتاب جوان مرحوم محمد تقي فلسفی يا ساير كتب روانشناسي كه به نحوي به آنچه كه والدين بايد درباره فرزندان جوان خود بدانند مي پردازد مي تواند تا حدی راه گشا باشد.

در هر صورت بايد بدانيد اين برهه سخت و نفس گير عمر درازي ندارد و شما در آينده نزديك خواه نا خواه از زير اين فشار خلاصي خواهيد يافت بايد تا آن روز به جاي چالش فكري عاطفي و رواني با این موضوع آن را تا حد امكان بپذيريد. انسان هاي موفق همواره از دل تهديدها به شكار فرصت ها مي روند و به جاي غصه خوردن به آفرينش قصه هاي موفقيت مي پردازند.

نيك بپذيريد كه این گونه حساسيت ها منشا بسياری از خيرات در شما بوده است و در آينده قدردان اين لحظات سخت و دشوار خواهيد بود. پاكي و ترك محرمات به هر طريقي كه صورت پذيرد ارزشمند است و اين توفيق اجباري كم از توفيق اختياري ندارد.

شیوه عملی مواجهه با این موضوع چیست ؟
در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم: 1. دوران بلوغ در واقع یك تغییر و تحول شدیدی است كه سرتاسر وجود نوجوان را فرا می گیرد 2. ...

به تازگی پسرم به بلوغ جنسی رسیده است و بنده با ایشان در مورد مسائل شرعی صحبت كرده ام. حال به نظر شما به عنوان متخصص دینی و مذهبی شیوه عملی مواجهه با این موضوع چیست ؟ اصولا برای حفظ روحیه اعتماد به نفس و حفظ كرامت انسانی چه راهكارهای عملی (نه شعاری)برای مواجهه با مسائل جنسی جوانان و تقویت روحیه  آنان پیشنهاد می كنید؟

در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. دوران بلوغ در واقع یك تغییر و تحول شدیدی است كه سرتاسر وجود نوجوان را فرا می گیرد؛ به همین خاطر، مهم ترین و حساس ترین دوران زندگی انسان، دوران بلوغ است. اگر نوجوان بداند و آگاهی پیدا كند كه چه تغییراتی در وجود خود و همسالانش رخ می دهد، آن وقت گذشتن از این دوران بحرانی برای او آسان خواهد شد. مهم ترین ویژگی های این دوران، بروز تمایلات جنسی است . ندانستن و آگاه نبودن این مسایل، زمینه انحرافات نوجوان را فراهم می كند.

اگر جوان به طرز واقع بینانه ای و از طریق یك منبع صلاحیت دار با مسایل كلی بلوغ  به طور منطقی و طبیعی آشنا شود، امكان بروز انحراف كاهش می یابد.

2. از نظر اسلام، این قسمت از زندگی انسان، بسیار اهمیت دارد. در این دوران است كه بنای اساسی شخصیت فردی و اجتماعی نوجوان پایهریزی میشود. روش تربیتی اسلام بر این امر تأكید دارد كه نوجوان این دوران را با معرفت و پاكی سپری كند.

در این دوران حساس، نوجوان واقعاً نمیداند چه كند و چه چیزی در وجود او دارد، اتفاق میافتد. تغییرات عمومی بدن و تأثیرات روانی، چنان سریع و همه جانبه است كه او را دچار تشویش و نگرانی میكند .برخوردها و ارتباطهای او را با اطرافیان و خانوادهاش دچار مشكل میسازد.

3. دوران بلوغ ویژگی های بسیاری دارد كه شناخت آن ها كمك زیادی در شیوه رفتار با نوجوان و درك او و در نتیجه آن كاهش انحرافات او می كند .به بخشی از آن ها اشاره می كنیم:

1- در این مرحله نوجوان خواهش ها و تمایلات متفاوت و متضادی دارد. از طرفی خود خواهی كودكانه با دیگر دوستی در هم می آمیزد.

2- با این كه نوجوان می خواهد با دوستان خود باشد، علاقه مند به تنهایی است.

3- در این دوران، كودك پرجنب و جوش دیروز به نوجوان حساس، زود رنج و تأثیر پذیر امروز مبدل شده است.

4- تغییرات سریع جسمی، تأثیرهای فراوانی در حالت های روحی او می گذارد.

5- با ظاهر شدن نیروی جنسی جوان، احساس خاصی به جنس مخالف در او پدید می آید.

6- نوجوان در این دوره، دارای روحیه كنجكاو و در عین حال دچار نوعی سردر گمی است.

7- به شدت از همسالان خود، الگو می پذیرد و از رفتار آنان پیروی می كند.

8- رفتار خود را با انگیزه های درونی، تشخص طلبی و استقلال جویی بروز می دهد.

بنابراین دوران بلوغ با این ویژگی ها،  یك دوره بسیار حساس و دوره بحران زندگی انسان است.  به همان مقدار كه مهم و سرنوشت ساز است، همان مقدار وظیفه والدین و مربیان را سنگین تر می كند. پس باید به نوجوان كمك كرد تا این مرحله از زندگی را  به خوبی و سلامت بگذراند.

4.  در بیان مسایل بلوغ نباید شرم و حیا كرد. چرا كه اگر مسایل بلوغ از طریق منطقی و توسط اشخاص صلاحیت دار به نوجوان بیان نشود، مطمئن باشید از طریق راه های خلاف آگاهی یافته و دچار سردر گمی و بحران و افت تحصیلی خواهد شد. آماری كه امروزه از شیوع انحرافات جنسی در بین نوجوانان، منتشر می شود، آمار درستی است كه همگی به نوعی بیانگر غفلت والدین و خود نوجوان در این خصوص است. اگر والدین و مربیان اطلاعات درستی از مسائل دوران بلوغ داشته باشند و نوجوانان را نیز به این امور آگاه سازند و با درك نیازهای شان آن ها را یاری رسانند، یقیناً نوجوان احساس خلأ نمی كند و برای تسكین خود راه های انحرافی را در پیش نمی گیرد.

5. برای بیان مسایل بلوغ راهكارهای زیر خدمت تان ارائه می شود:

1- وقتی نوجوان به سن تكلیف رسید، می توانید یك جشن تكلیف  با حضور دوستان و همكلاسی هایش برای او بگیرید . یك نفر از مربیان صلاحیت دار و تأثیرگذار بر فرزندتان را دعوت كرده تا در مورد مسایل بلوغ و تكالیف آن ها صحبت بكند. این مقدمه ای می شود تا خود شما نیز بتوانید به راحتی بعضی از مسایل بلوغ را برای او بیان كنید. 

2- كتاب هایی در زمینه بلوغ تهیه كنید و آن ها را در اختیار او بگذارید.

3- او را با مربیان صلاحیت دار و آگاه با مسایل شرعی آشنا كنید تا ایشان مسایل بلوغ را برای آن ها در مناسبت های مختلف بیان كنند.

4- علاوه بر نقش پدری، همواره رابطه خود را با او حفظ كنید . به گونه ای با او رفتار كنید كه  شما را به عنوان یك دوست صمیمی و دلسوز بپذیرد.

5- كتاب هایی كه در این زمینه معرفی می شود ، مطالعه كنید و از اطلاعات آن ها استفاده كنید:

-تربیت جنسی در اسلام. پدیدآورنده: حافظ ثابت. ناشر: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) 1387

- دوران شكوفایی (راهنمای بلوغ پسران نوجوان) پدیدآورنده: ثریا سهرابی، محمدرضا سهرابی. ناشر: انجمن اولیا و مربیان 1386

- خانواده و مسائل جنسی كودكان. پدیدآورنده: علی قائمی امیری. ناشر: انجمن اولیا و مربیان 1386

- روش های افزایش عزت نفس در كودكان و نوجوانان. پدیدآورنده: اسماعیل بیابانگرد. ناشر: انجمن اولیا و مربیان 1387

- نحوه رفتار والدین با فرزندان. پدیدآورنده: یدالله جهانگرد. ناشر: انجمن اولیا و مربیان 1386

- بلوغ و دگرگونی های آن (آنچه یك پدر و مادر باید در مورد پسر نوجوان خود بداند) پدیدآورنده: فرزانه صمدی. ناشر: اكرام 1386

- نامه های بلوغ. پدیدآورنده: علی صفایی حائری

با اینكه می دونم دین اسلام تاكید كرده با پدر و مادر به خوبی رفتار كنین
مشكلي كه شما با پدرتان داريد، چيزي است كه در خانواده هاي زيادي وجود دارد و مخصوصا در خانواده هايي كه اختلاف سني زياد و هم چنين اختلاف تحصيلات زياد بين ...

پسری 26 ساله دانشجوی كارشناسی ارشد در یكی از بهترین دانشگاههای ایران هستم. در برخورد با پدرم با مشكل مواجه شدم، واقعا نمی دونم چه برخوردی باهاشون داشته باشم، با اینكه می دونم دین اسلام تاكید كرده با پدر و مادر به خوبی رفتار كنین، اما بیشتر وقتا همش با پدرم در حال بحث كردن هستیم.پدرم 63 سالش هست و اختلاف سنیشون با من زیاده، با اینكه 4 تا بچه هستیم و شاید من از بقیه بیشتر سر افرازشون كردم از هر لحاظ اما اندازه یه سر سوزن منو قبول ندارن. حتی وقتی كه می خواستم واسه قبولی در كنكور كارشناسی ارشد درس بخونم میگفتن وقتتو تلف نكن برو سر كار و تو قبول نمی شی. با اینكه از لحاظ برخورد و روابط اجتماعی قوی هستم، اما جلوی دیگران منو سركوب می كنن و در مسائل مختلف خانوادگی و...حتی اجازه صحبت كردن به من را نمی دهند، با اینكه می دونم توانایی هام زیاده اما اینقدر كه اندازه سر سوزن اعتماد به نفس بهم نمیدن سرد شدم. حتی اصلا براشون غیر قابل باوره كه من دكترا قبول شم. با اینكه پدرم معلم بازنشسته و فرهنگی هستن، اما دركم نمی كنن. حتی به افكارم و حرفام گوش نمیدن. مثلا وقتی به بابام میگم: بابا اتفاقات درون خانواده را به دیگران نگو ناراحت می شن. منو بچه فرض می كنن كه صاحب نظر و فكر نیستم در حالی كه موفقیت هام اینو نمیگه. بخدا نمی دونم چه كنم.بعضی وقتا میگم اصلا باهاشون قهر كنم حتی حرف هم نزنم اما بعد میگم درست نیست، اگرم حرف بزنم كه اندازه سر سوزن واسه عقاید و افكارم ارزش قائل نیستم.من چه كنم؟

مشكلي كه شما با پدرتان داريد، چيزي است كه در خانواده هاي زيادي وجود دارد و مخصوصا در خانواده هايي كه اختلاف سني زياد و هم چنين اختلاف تحصيلات زياد بين پدر و مادر و فرزندان وجود دارد، اين مسائل تا حدودي طبيعي و شايع است. البته چون ما اطلاعات دقيقي از زندگي شما نداريم و هم چنين به اين خاطر كه حرفهاي پدر شما را نشنيده ايم، نمي توانيم قضاوت كنيم كه واقعا همه حرفهاي شما درست است يا نه، اما در هر صورت براي بهتر شدن وضعيتتان به موارد زير توجه كنيد:

* پذيرفتن موقعيتهاي ناخوشايند، زماني كه خارج از كنترل شماست:

 مهمترين اصل در مورد تغيير دادن يك موقعيت ناخوشايند، واقع بيني است. شما بايد اين واقعيت را بپذيريد كه بسياري از رويدادهاي زندگي كه به احساس ناراحتي شما منجر مي شود خارج از كنترل شماست. بنابر اين سازگارانه نيست كه خود را با اين گونه افكار ، ناراحت كنيد. واقعيت اين است كه اين نوع رفتار پدر شما چيزي است كه چندين سال است كه در او وجود دارد و چيزي نيست كه بتوان كاري جدي در مورد آن كرد، و وقتي كسي ساليان درازي با يك اخلاق خاصي زندگي كرد، ديگر مشكل است كه او را تغيير داد، لذا چون از عهده شما خارج است، خيلي به آن فكر نكنيد. وقتي كه شما به اين مسائل و مشكلات ديگري كه در خانواده اتان وجود دارد، فكر مي كنيد و به آنها تمركز مي كنيد، شما را آشفته و پريشان مي كند.

* شما بايد بررسي كنيد و مواردي را كه پدرتان به آنها حساس است را شناسايي كنيد و در صورت امكان، طبق ميل او رفتار كنيد، بالاخره وقتي كه آنها را نمي توان اصلاح كرد، بهترين كار اين است كه زمينه درگيري را از بين ببريد. البته بايد به موارد حساسيت آنها هم پرداخته شود، كه آيا درست است يا نادرست، شايد بعضي از موارد آن، ناشي از عملكرد بد شما باشد، ولي در هر صورت با از بين بردن زمينه اين حساسيت، مي توانيد از بروز درگيري جلوگيري كنيد. حتي اگر به حرف آنها اعتقادي هم نداريد، حداقل به خاطر اينكه درگيري ايجاد نشود، و آرامش شما را به هم نزند، در صورت امكان تذكرات آنها را گوش كنيد و طبق ميل آنها رفتار كنيد. 

* تقويت روابط شخصي با استفاده از مهارتهاي اجتماعي، جرات ورزي و مذاكره:

اگر به دليل آنكه كسي با شما درست برخورد نكرده، يا نيازهاي شما را برآورده نكرده است، احساس ناراحتي مي كنيد، مي توانيد از طريق مذاكره و گفتگو، يا از طريق استفاده از مهارتهاي اجتماعي و جراتمندي، موقعيت را تغيير بدهيد. اگر پدرتان چيزي را از شما خواستند كه صحيح نيست و شما را تحت فشار گذاشتند، به جاي اينكه عصبي شويد، حرفهايتان را با آرامش برای آنها توضيح دهيد. اصلا سعي نكنيد كه آنها را راضي كنيد، بلكه فقط درصدد توضيح مطالبتان باشيد، اگر راضي نشدند، شما صحنه را ترك كنيد و ديگر به آن فكر نكنيد.

* اينكه پدر و مادر شما به اندازه كافي به شما اعتماد ندارند و به شايستگي هاي شما توجه نمي كنند، نبايد باعث دلسردي و نااميدي شما شود، همين كه خودتان مي دانيد كه انسان توانمندي هستيد و كار خودتان را درست انجام مي دهيد، كافي است، و نبايد انتظار تحسين و تشويق از ديگران داشته باشيد. به عبارت ديگر، گرچه عكس العمل ديگران در مورد كارهاي انسان، در روحيه او تاثير مي گذارد، اما نبايد خودتان را به آنها وابسته كنيد.

* بهترين وسيله اثبات توانمندي هايتان، موفقيت در كارهاي آينده اتان است، به تدريج كه داراي موقعيت اجتماعي مي شويد، نظر و نگاه پدر و مادرتان هم به شما عوض مي شود. همين الان هم احتمالا پدر و مادر شما به شما و موفقيت هايتان افتخار مي كنند، اما در نحوه بيان كردن آن مشكل دارند و عادت كرده اند كه با شما اين گونه برخورد كنند.

*كارهايي مثل قهر كردن و قطع رابطه با آنها درست نيست، چون شايد آنها در حق شما كم لطفي كنند، اما در هر صورت شما نبايد به آنان بي توجهي كنيد و باعث ناراحتي و آزردگي آنها شويد. در روايات ديني ما توصيه بسيار زيادي در مورد برخورد خوب و مناسب با پدر و مادر شده است، و تاكيد شده است كه حتي اگر با شما رفتار خوبي نداشتند،در حد امكان با آنها به نرمي برخورد كنيد. سعي كنيد كه نه قطع رابطه داشته باشيد و نه اينكه بيش از حد در مسائل مختلف دخالت كنيد و اصرار بر نظر و عقيده خودتان داشته باشيد، سعي كنيد تعادل را در اين زمينه حفظ كنيد.

در پايان تذكر اين مطلب را لازم مي دانم كه نبايد از رحمت و لطف خداوند به بندگانش نااميد شويد، خيلي از بزرگان دين ما در طول زندگي اشان، گرفتار بد رفتاري افراد ديگر بوده اند، پدر و مادر بد رفتار داشته اند، همسر ناهماهنگ، فرزند ناخلف و بد كردار و ... اما آن را تحمل كردند و صبر كردند، و خدا هم به آنها كمك كرد و تحمل آنها را بالا برد. مطمئن باشيد كه اين شرايط زندگي شما از ديد خدا پوشيده نيست. به این نكته توجه داشته باشید كه رضایت و دلخوشی آنها موجب سرازیر شدن رحمت الهی در زندگی شما می شود و آثار مثبت آن را حس خواهید كرد و باعث پیشرفت مادی و معنوی شما خواهد شد.

موفق باشيد.

خصوصا اگه فرد جاهل یا حق ناپذیر باشه.
از منظر اسلام كسی حق ندارد به كسی اهانت كند و آبروی كسی را ببرد، زیرا حفظ آبروی انسان ها و حفظ كرامت انسانی لازم است. همچنین كسی حق ندارد به رهبری اهانت کند ...

وقتی كسی به ولایت فقیه و رهبر در حضور ماتوهین می كنه تكلیف ما چیست؟خصوصا اگه فرد جاهل یا حق ناپذیر باشه.

از منظر اسلام كسی حق ندارد به كسی اهانت كند و آبروی كسی را ببرد، زیرا حفظ آبروی انسان ها و حفظ كرامت انسانی لازم است. همچنین نه تنها كسی حق ندارد به رهبری اهانت كند، بلكه حتی به انسان های عادی نیز نباید توهین شود. این موضوع علاوه بر اینكه عملی ضد اخلاقی بوده، در مواردی حكم تعزیر و مجازات نیز دارد. در مورد توهین به رهبر این حكم می تواند شدیدتر باشد، زیرا اولاً كه ایشان مسلمان است و اهانت به مسلمان جایز نیست. افزون بر آن وی منصب و مقامی دارد كه حفظ آن واجب است. زیرا وی رهبر جامعه است. این امر اقتضا میكند كه جایگاه و مقام او حفظ شود.

متأسفانه برخی از اسلام برداشت نادرست كرده و آزادی را به گونهای تعریف كردهاند كه گویا اسلام آزادیهای نامحدود را مشروع میداند و مردم نیز آزاد هستند هر كاری كه خواستند انجام دهند، غافل از اینكه در اسلام ضمن اینكه به اصل آزادی سفارش شده، برای آن حد و حدودی نیز تعریف گردیده است. اگر آزادی نامحدود باشد،جامعه دچار هرج و مرج میگردد و این امر قابل قبول نیست.

نكات پایانی كه شما را در رسیدن به جواب راهنمایی می كند:

1) وظیفه ما نسبت به كسی كه به رهبر توهین وناسزا می گوید چیست؟

از دفتر رهبری سوال شما را پرسیدیم و آنها در جواب گفتند: وظيفه شما نسبت به چنين افرادی ارشاد و هدايت و امر به معروف و نهي از منكر است. وظيفه ديگري نداريد.(1)

2) اگر كسی به مقام معظم رهبری و نظام اسلامی توهین كند، باید با استدلال و برهان و رعایت احترام و ادب، روشنگری و دفاع نموده و به فریضه امر به معروف و نهی از منكر عمل نمود. اگر احساس می كنید حرف های شما در مخاطب بی تأثیر است، به هیچ وجه بحث را ادامه نداده و با تغییر موضوع بحث، ازجدال  پرهیز كنید . با توجه به آنچه گذشت روشن می شود در این گونه موارد اجازه برای زد و خورد نداریم.

پی نوشت:

1 . سوال از دفتر رهبری به شماره 7112467 .

ولی بسیار آدم خوب و خوش اخلاقی است.كه همه دوستش دارند و راضی هستند
اینكه ایشان خوش اخلاقند در حل مشكل بسیار موثر است.نماز خوان كردن افراد كار من و شما نیست؛ بلكه باید خدا بخواهد هدایت كند؛ و خود فرد هم بخواهد هدایت به نماز شود

ما در خانواده، فردی بزرگ داریم كه بیشتر نمازهایش را نمی خواند، روزه هم نمی گیرد، ولی بسیار آدم خوب و خوش اخلاقی است كه همه دوستش دارند و راضی هستند؛ ما خیلی او را با خوبی نصیحت كردیم. اما اثر این نصیحت ها دو روزه بود. اما نمی دانیم در مورد چه چیزهایی درد و دل می كند ...

اینكه ایشان خوش اخلاقند در حل مشكل بسیار موثر است.

در ابتدا به عنوان مقدمه عرض كنم كه نماز خوان كردن افراد كار من و شما نیست؛ بلكه باید خدا بخواهد هدایت كند؛ و خود فرد هم بخواهد هدایت به نماز شود؛ چنانچه خدا نیز به پیامبرش این نكته را یادآور می شود كه: «لیس علیك هداهم ولكن الله یهدی من یشاء؛ پیامبر! هدایت آن ها بر عهده تو نیست و لكن خدا هر كس را بخواهد هدایت می كند(1). و وظیفه ما تنها بیان دستورات خدا و رساندن آن ها به افراد است؛ همانطور كه در قرآن وظیفه پیامبر همین عنوان شده: «انما علی رسولنا البلاغ المبین»؛ (2)

اما با توجه به مطالبی كه شما گفتید اگر راهی اسلامی و اخلاقی برای اینكه بتوانید در نماز خواندن كسی تأثیرگذار باشید می خواهید، با توجه به اینكه چندین بار از راه های مختلف تلاش كردید، چند كار می توانید انجام دهید:

1- او را با انسان های فرهیخته و عالم در مسایل دینی یا مراكزی مانند این مركز جهت طرح مسایل دینی آشنا كنید.

2- رفتار محبت آمیز خود را با او بیش تر كنید. این موضوع به عنوان یك عامل روانی می تواند تأثیر گذار باشد.

3- نسبت به باورها و اعتقادات دینی، خود را راسخ نشان دهید. عبادات خود را با تقید و مراقبت داشته باشید. برای او دعا كنید. به صورت غیر مستقیم بفهمانید كه برای او بسیار ناراحت  هستید.

4- چنانچه امكان یافتن خانواده مذهبی و رفت و آمد باآن ها را دارید، حتمآً سعی در برقراری ارتباط با آن ها نمایید.

5- ایشان را تشویق به مطالعه دین از منابع اصیل نمایید، كتاب های زیر را جهت مطالعه پیشنهاد می كنیم :

درمورد نماز:

1-  نماز عارفانه، جواد محدثی.

2-  پرورش در پرتو نیایش، حسنعلی نوری ها.

3-  نماز زیباترین الگوی پرستش، غلامعلی نعیمآبادی.

4-  نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، موسوی لاهیجی.

5- نماز، حسین انصاریان.

از نظر شرعی  وظیفه دارید كه با اخلاق نیك و زبان ملایم او را نصیحت كنید . امر به معروف و نهی از منكر كنید.  كار را به دعوی و مجادله  نرسانید. فقط به تذكر و نصیحت با اخلاق نیك و بدون خشونت اكتفا كنید. روشن است كه امر به معروف برای تبدیل به وضعیت بهتر و نیكوتر است. پس اگر  تا به حال چند بار تذكر داده اید، و گفتن شما تاثیری نداشت تكلیفی دیگر ندارید. بهتر است مدتی در این باره با ایشان گفتگو نكنید. چون اگر با تندی روی این مسئله پافشاری كنید، ممكن است لج بازی كند. دیگر به حرف های شما توجه نكند.

 همیشه با زبان نمی توان افراد را اصلاح كرد. تبلیغ عملی مؤثرتر از تبلیغ زبانی است. به نماز اول وقت خود اهمیت دهید و مقید باشید در اول وقت نمازتان را بخوانید.

 سعی كنید از این به بعد از توصیه و نصیحت  - كه نوعی نگاه از بالا به پایین میباشد -  در مورد نماز و مسایل دیگر به ایشان كه باعث موضعگیری منفی وی میشود، بپرهیزید، زیرا اثر معكوس خواهد داشت و شما را از اقدامات بعدی محروم میسازد.

 

سستی  مسلمان در نماز می تواند علت های مختلفی داشته باشد. بدون آن كه او متوجه شود، علت یابی كنید، زیرا نماز عملی است كه در مجموعه عقیده توحیدی، دارای معنا و فلسفه خاصی است انسان طبق فطرتش همواره به چیزی كه برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام میورزد.

 یكی از علل ترك نماز یا سستی در انجام آن عدم آشنایي با فلسفه نماز است. اگر انسان بداند چرا نماز می خواند و نماز چه آثاری و بركاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و ترك نماز چه عواقب و نتایجی خواهد داشت؛ قطعا نماز را ترك نخواهد كرد.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها:

1. بقره (2) آیه272 .

2. مائده (5) آیه92 .

خانواده ی مذهبی ای ندارد ولی بسیار دوست دارد كه چادر سر كند ...
اگر علاقه به چیزی ریشه ای واساسی باشد، یعنی سرچشمه علاقه "شناخت وآگاهی"باشد، پایدار و همیشگی است. در غیر این صورت، دوام نخواهد داشت.

  دوستی دارم با اعتقاد و علاقمند به دین و مذهب الحمدلله . خانواده ی مذهبی ای ندارد ولی بسیار دوست دارد كه چادر سر كند و خانواده اش هم مقابله نمیكند . یعنی او را در انتخاب اعتقاداتش آزاد گذاشته اند . اما چون كلا اطرافیانش چادری نیستند و او هم تازه متحول شده ، چند استدلال قوی میخواهد كه حجاب برتر بودن چادر را به دوستانش به فامیلش به مادر و پدرش بگوید .دوستم سطحی نیست و واقعا درونی علاقه و اعتقاد به چادر دارد . میذاند كه چادر پوشش بیشتری دارد و حتما خدا راضیتر است . چه چیز دیگری پیشنهاد میكنید كه بگوید ؟

اگر علاقه به چیزی ریشه ای واساسی باشد، یعنی سرچشمه علاقه "شناخت وآگاهی"باشد، پایدار و همیشگی است. در غیر این صورت، دوام نخواهد داشت. این جواب را به دوست خود ارایه دهید.

برای ایجاد"انگیزه كافی"جهت گزینش حجاب برتر باید:

الف) "هدف و دلیل" این كار را بشناسید. آثار و فواید مثبت یا پیآمدهای منفی آن را بدانید.

ب) شناخت خود را نسبت به خدا بیش تر كنید. معرفت به خدا انگیزه ساز است. اگر كسی خدا و كمال و جمالش را بشناسد و از الطاف پیدا و پنهان و مهربانی هایش، همچنین از نعمت های بی حد و حصرش آگاهی به دست آورد و در آن دقت و تأمل كند، عاشق خدا می شود و برای جلب رضایتش به هر اقدامی كه او بخواهد، دست می زند.

اكنون حجاب را از ابعاد مختلف، مورد توجه و دقت قرار می دهیم:

1. عفت و پاكدامنی، با آفرینش و فطرت زن به هم آمیخته است، و در آفرینش او، جایگاه عظیم و بلندی دارد. اسلام نیز با نگاه به آفرینش زن و صلاح و خیر آنان، حجاب را لازم شمرده تا عفت برونی زن، با عفت درونی او هماهنگ و بنیان خانواده مستحكم گردد و زن همچون كالای ناچیزی در معرض همگان قرار نگیرد.

2. فایده حجاب منحصر به زنان نیست. حجاب حداقل دو فایده دارد: اول؛ زن محجوب، با حجاب خود به دیگران مي فهماند كه اهل بي بند و بـاري و روابـط آزاد نـیـسـت و این خود باعث مي شود مردان هرزه به او طمع نورزند و مزاحم نشوند:"ذلِكَ‏ أَدْني‏ أَنْ‏ يُعْرَفْنَ‏ فَلا يُؤْذَيْن".(1)‏ دوم؛ فایده دوم حجاب به كل جامعه برمي گردد. زنان بي حجاب و بی قید حتي براي مردان پاكدامن نیز زیان بارند. زناني كه بدون پوشش و با انواع آرایش بیرون مي آیند، محیط را آماده آشوب مي نمایند؛ زیرا جاذبه تكویني زنان براي مردان قابل انكار نیست .

3. حجاب، موجب رشد شخصیت‏ زن مسلمان است. شخصیت، مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقیات یك انسان است كه مایه تشخیص وی از دیگران است. (2) مجموعه صفات و ویژگی‏های جسمی، روانی و رفتاری كه هر انسان را از انسان‏های دیگر متمایز می‏سازد، شخصیت نام دارد. (3) بر این اساس، هر كس شخصیتی دارد كه خود را با آن معرفی می‏كند. دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏شناسند.

4. حجاب موجب مسؤولیت پذیری است: زنانی كه در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیكر خود به چیزی نمی‏اندیشند، هرگز نمی‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت كنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن كه  به دلیل ناتوانی یا شانه خالی كردن از انجام دادن مسؤولیت‏های فردی باز می‏مانند، با روحیه و وضع بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند.

نكتۀ پایانی: شما جنس مرغوب را در كادو مي پیچید، روي تلویزیون پارچه مي اندازید، كتاب قیمتي را جلد مي كنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمي دهید. بنا بر این جلد و حجاب نشانه ارزش است. خداوند براي چشم كه ظریف است و خطرات آن را تهدید مي كند، حجاب قرار داده حجاب باعث تمركز فكر مردان كه بخش عمده تولید جامعه به دست آنان است مي گردد. در كشورهایي كه بي حجابی هست ،نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا مي كند.

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره(09640) تماس بگیرید.

معرفی كتاب برای مطالعه بیشتر:

1- آيات حجاب، عباس فتحي، جلد اول، انتشارات نسل سوم تهران، زمستان1381.

2- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، فتحيه فتاحي زاده، جلداول، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، زمستان 1379.

پی نوشت ‏ها:

1. احزاب (33)، آیه 59.

2. احمد بهشتی، تربیت كودك در جهان امروز، ص 161، مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)، ویرایش دوم.

3. علی اصغر احمدی، روان شناسی شخصیت، ص 10، تهران، انتشارات امیر كبیر.

اگر نهي از منكر به قيمت ضرر زدن به جانمان تمام شود باید انجام داد؟
از شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منكر این است كه ضرر جانی نداشته باشد. پس در صورتی كه ذكر كردید، نهی از منكر واجب نیست، ولی اگر می توانید ...

 در خيابان مي بينيم تعدادي اراذل مزاحم خانمي شده اند آيا اگر امر به معروف و نهي از منكر به قيمت ضرر زدن به جانمان و حتي از دست دادن آن تمام شود بايد انجام داد؟

اینكه برای نهی از منكر دغدغه دارید، بسیار ارزنده است.

یكی از شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منكر این است كه ضرر جانی  نداشته باشد. پس در صورتی كه ذكر كردید، نهی از منكر واجب نیست، ولی اگر می توانید با مطلع كردن پلیس خطر را  دور كنید یا اگر با همراه كردن چند نفر با خودتان می توانید آن ها را فراری دهید، بدون اینكه ضرری برایتان داشته باشد، باید این كار را انجام دهید

شخص بگه دلم میخواد كه این كارو می كنم واجب بهش گوشزد كنیم
وجوب امر به معروف و نهی از منكر شرایطی دارد ،از جمله: 1- آمر و ناهی از آن چه می‌خواهد نهی و یا ارشاد كند، آگاهی داشته باشد 2- بداند حرفش اثر دارد 3- ...

جایی كه امر بمعروف و نهی از منكر مفسده داره یعنی احتمال بدیم كه اون شخص بگه دلم میخواد كه این كارو می كنم واجب بهش گوشزد كنیم مثلا در اتوبوس وقتی خانمی بد حجاب یا آهنگ لهو ولعب راننده روشن كرده تو جاده هستیم؟

وجوب امر به معروف و نهی از منكر شرایطی دارد ،از جمله:

1-  آمر و ناهی از آن چه میخواهد نهی و یا ارشاد كند، آگاهی داشته باشد.

2- بداند حرفش اثر دارد.

3-  برای خود و خانواده و بستگانش ضرر جانی و مالی و آبرویی و... نداشته باشد.

اگر می بینید امر به معروف و نهی از منكرتان تأثیر ندارد و اگر به این كار اقدام كنید ،مورد اهانت ،فحش و ناسزا قرار می گیرید، تكلیفی ندارید. اما اگر احتمال تاثیر بدهید، باید تذكر دهید.

در نهی از منكر لازم است چند نكته مورد توجه قرار گرفته و مراعات شود تا تذكر موثر واقع شود :

1- حُسن برخورد:

قرآن مجید خطاب به پیامبر اكرم (ص) می فرماید:

"ای پیغمبر! به بندگانم بگو كه با مردم با نیكوترین وجه صحبت نمایند". (1)

خداوند از حضرت موسی (ع) می خواهد با فرعونی كه ادعای ربوبیت دارد ،با نرمی و ملاطفت تكلم كند و به او بگوید: آیا میل داری كه پاكیزه شوی؟ آیا می خواهی تو را به راه خداوند هدایت كنم تا به درگاه او خاشع شوی؟ (2)

 روح  بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهر آمیز واكنش نشان می دهد ؛ از این رو باید مواظب بود تا لطمه ای به شخصیت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتی مانند "این عمل در شأن شما نیست . شأن شما بالاتر از این ها است. سرمایه مملكت هستید و جامعه و خانواده به شما امید دارد" بسیار مؤثر است.

2- جلب اعتماد:

ارشاد و راهنمایی دیگران در صورتی با موفقیت انجام می گیرد كه اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمی توان در شخصی نفوذ كرد. هر كسی بتواند با مردم الفت برقرار كند، مردم به او روی خواهند آورد. برای این كار باید به خطاكار شخصیت داد و از به كار بردن الفاظ تحقیر آمیز خودداری كرد.

3- در نظر گرفتن وضع روحی و روانی:

اصل مهم در هدایت و راهنمایی یا امر به معروف و نهی از منكر «مخاطبشناسی» است. هر مبلّغ، مربّی، معلّم و یا فردی كه در موقعیت هدایت و تربیت قرار گرفته، لازم است پیش از هر اقدامی «مخاطب» خود را بشناسد، آنگاه بر پایه ویژگیهای فكری، روحی و علمی مخاطب با وی سخن بگوید، تا زحمات و حرفاهایش هدر نرود.

«مخاطبشناسی» بر پایه «ویژگیهای» مخاطب سخن گفتن، یكی از خصایص و سنتهای عملكردی همه پیامآوران آسمانی است، چنان كه پیامبر (ص) میفرماید: «نحن معاشر الانبیاء نكلّم الناس علي قدر عقولهم؛ (3) ما پیامبران با مردم به اندازه عقل شان صحبت میكنیم».

در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منكر باید شرایط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصبانی است ،نمی توان نصیحت كرد. امام علی (ع) می فرماید:"برای دل های آدمیان، علاقه و اقبال و گاهی تنفر و ادبار است .هنگامی كه می خواهید كاری را انجام دهید، از طریق علاقه اشخاص وارد شوید، زیرا هنگامی كه كسی را مجبور بر كاری كنید ،نابینا می شود".(4) یعنی خود را به كوری و كری می زند.

4- محترم شمردن عقاید افراد:

شخص ممكن است كه منكرات یا ترك كارهای معروف و شایسته را بر اساس یك سری عقاید انجام دهد ؛ بنابراین نباید به طور تند و توهین آمیز با عقاید او برخورد نمایید. چنانچه دلیلی برای كار نادرست خود ارائه می دهد، آن را بشنوید . سپس با دلیل و استدلال سخن او را باطل كنید ، یا اشكالات آن را بگویید. گاهی كارهای خلاف او نه به خاطر عقیده به چیزی داشتن، بلكه به خاطر ناهنجارهای خانوادگی و اجتماعی و... است ؛ بنابراین شخص آگاه باید ناهنجارها را بشناسد و سعی نماید تا فرد مورد نظر از آن ها نجات یابد.

پس از اقدامات ارشادی،در صورتی كه اثر گذاری نیازمند امر و نهی باشد و شرایط هم فراهم باشد،باید امر و نهی نمود.

برای دریافت جزییات می توانید با مشاوره تلفنی مركز  به شماره ( 09640) تماس بگیرید.

 

 

پینوشتها:

1.اسراء (17) آیه.

2. نازعات (79) آیه 18 و 19.

3. ثقة الاسلام كليني، كافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ، ج 1، ص 23.

4. نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، قصار 193.

رشته ام به گونه ای است كه فقط در مورد غرب مطالعه داریم
این جمله ایشان درست است؛ ولی رشته شما هم می تواند به درد آخرت بخورد به این ترتیب كه اولا برای رضای خدا درس بخوانید و ثانیا برای خدمت به مردم ...

 آقای قرائتی در یكی از سخنراهی های ماه مبارك رمضان سال 90 گفتند كه هر كاری كه می كنید حتی رشته تحصیلی شما باید به درد آخرت بخورد من كارشناسی ارشد رشته ادبیات انگلیسی هستم و رشته ام به گونه ای است كه فقط در مورد غرب مطالعه داریم و اگر در خوش بینانه ترین حالت از این مطالب بخواهیم در جهت نقد غرب استفاده كنیم كاری تقریبا محال است چون اساتید معتقدند برای نقد باید یكی از روش های نقد انها رو استفاده كنید و با این شرایط به درد اخرتمان نمی خورد حال می خواستم بدانم معنای حرف ایشان این است كه در چنین شرایطی فردی مثل من ادامه تحصیلش در مقطع دكتری این رشته تلف كردن عمر است؟

این جمله ایشان درست است؛ ولی رشته شما هم می تواند به درد آخرت بخورد به این ترتیب كه اولا برای رضای خدا درس بخوانید و ثانیا برای خدمت به مردم و یاد دادن به انها این درس را بخوانید كه ثواب هم می برید؛ چرا كه هر كاری برای خدا باشد، ثواب دارد و این رشته شما می تواند كاربرد های مستقیم دینی داشته باشد؛ مثلا با یاد دادن این زبان و ادبیات انگلیسی می توان برای ترجمه متون دینی به زبان خارجی و یا تالیف كتب دینی به زبان خارجی یا دعوت و تبلیغ انها به دین و اسلام كمك گرفت.

پس می بینید رشته شما نیز می تواند كاربرد دینی داشته و به درد اخرت تان بخورد. ولی باید نیت تان در درس خواند این نیات الهی شود كه با این نیت خیر و ثواب، ماجور نیز خواهید بود.

موفق باشید!

صفحه‌ها