پرسش وپاسخ

چيكار بايد بكنه؟
مطلوب اين است كه تحصيلات آقا، يك مقطع بالاتر از خانم باشد. فاصله بيشتر (دختر داراي مدرك دكتري با زير ديپلم يا بي سواد) مطلوب نيست. البته در صورت وجود شرايط ...

خواستم بپرسم دختري كه خواستگار نداره و خودش دكتراست و ساكن شهر كوچيكه اما خواستگاراش بيسوادن يا زير ديپلمن چيكار بايد بكنه سن 30سال

مطلوب اين است كه تحصيلات آقا، يك مقطع بالاتر از خانم باشد. فاصله بيشتر (دختر داراي مدرك دكتري با زير ديپلم يا بي سواد) مطلوب نيست. البته در صورت وجود شرايط مطلوب در زمينه هاي ديگر، و پس ازانجام مشاوره حضوري با متخصصين پيش از ازدواج مي توان در مواردي استثنا قائل شد كه البته باز هم با ريسك همراه است. لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه كنيد.

1. خواهر گرامي؛ قبل از هرچيز لازم مي دانيم كه به دليل ناكافي بودن تاريخچه و علل زمينه ساز مشكل شما، در صورت امكان با مشاورين تلفني اين مركز تماس بگيريد (شماره 09640 بدون كد و پيش شماره).

2. در مواردي مانند مورد شما، كه فرد از خانواده اي محترم است. اما در محله اي نامناسب (محله بدنام و جرم خيز) زندگي مي كنند، بايد هجرت كنند. هجرت، حركتي مقدس است كه شايد يكي از مصاديقش همين جا باشد.

3. گاهي نيز محله دختر خوب است ولي با اين حال، محيط زندگي او كوچك است به گونه اي كه خواستگار مناسب كه همشأن او باشد پيدا نميشود. در اين حالت سه پيشنهاد وجود دارد 1. خانواده دختر مهاجرت كند 2. سطح توقع خود را پايين آورده و سطح تحصيلات خواستگاران را از شروط خود بردارد. 3. براي مدتي دختر، با رعايت ضوابط شرعي مهمان يكي از بستگان خود در شهر بزرگتري كه امكان انتخاب افراد هم شان در آن وجود دارد شود. به اين وسيله همسايگان اين فاميل، با دختر آشنا شده و احتمالا زمينه ازدواج او با فردي كه شرايط بهتري دارد فراهم خواهد شد.

تفاوت سني در ازدواج بين زوجين حداقل و حداكثر چقدر ميتونه باشه؟
تناسب سني بين زوجين در ازدواج يكي از معيارهاي اساسي ازدواج به شمار مي آيد از اين روي، با مطالعات و تحقيقات گسترده اي كه روي همسران با تفاوت سني گوناگون انجام...

تفاوت سني در ازدواج بين زوجين حداقل و حداكثر چقدر ميتونه باشه؟

تناسب سني بين زوجين در ازدواج يكي از معيارهاي اساسي ازدواج به شمار مي آيد از اين روي، با مطالعات و تحقيقات گسترده اي كه روي همسران با تفاوت سني گوناگون انجام گرفته اين نتيجه به دست آمده كه در ازدواج هايي كه علاوه بر تناسب و همخواني زوجين در معيارهاي اساسي ازدواج، بين زوجين تناسب سني نيز برقرار بوده است؛ آن ازدواج از موفقيت و پايداري بيشتري برخوردار بوده است و ميزان اختلاف و شكست در ازدواج به طور چشمگيري پايين بوده است. از اين روي، دانشمندان با بررسي هاي علمي مختلفي كه انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند كه بهترين و مناسب ترين فاصله سني بين زوجين را مي توان 3 تا 4 سال در نظر گرفت. به طور طبيعي، اگر تفاوت سني ميان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد به گونه اي كه سن زن از مرد كوچكتر باشد، از يك حد معمولي و نرمال برخوردار است. در اين شرايط زني كه 3 يا 4 سال كوچكتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد كوتاه مي آيد و مي كوشد مطيع باشد. در صورتي كه هر چه اين تفاوت سني افزايش يابد، حس مادري، خواهر گونه و يا سرپرست در زن بيشتر مي شود، مثلاً زني كه 15 سال و يا بيشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر يا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد مي كند.

البته بعضي از انديشمندان در برخي منابع،  فاصله سني مناسب ميان زن و مردي كه قصد ازدواج دارند را بين 2 تا 7 سال، يا 2 تا 6 سال،  يا 4 تا 7 سال و يا 2 تا 8 سال (ميانگين 5 سال) در نظر گرفته اند بنابراين، مي توان حداقل تفاوت سني بين زوجين را 2 سال و حداكثر آن را 8 سال در نظر گرفت.

البته تعيين اين فاصله سني، بدان معنا نيست كه اگر يك يا دو سال به اين سنين افزوده و يا از آن كاسته شود، حتماً نبايد ازدواجي انجام گيرد. شايد بتوان گفت كه اگر ديگر زمينه ها و معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج بررسي شده باشد و در آنها زن و مرد بيشترين تطابق، تناسب و همخواني را باهم داشته باشند و مشكل خاصي ديده نشود، مي توان تفاوت يك يا دو سال در فاصله سني با توجه به منابعي كه ذكر كرديم را به ديده اغماض نگريست و آن را ناديده انگاشت، ولي در عين حال بهترين و مناسب ترين فاصله سني مي تواند 3 تا 4 سال باشد. طبيعي است كه اگر ساير شرايط مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمي تواند موفق باشد.

نكته مهم ديگري كه در اين ميان وجود دارد، كوچكتر بودن سن زن از مرد است. عموماً همهي انديشمندان و محققان روي اين مسئله اتفاق نظر دارند و كوچكتر بودن سن زن را مهم تلقي نموده اند و دلايل روانشناختي و جامعه شناختي متعددي را براي اين منظور ذكر كرده اند. ضمن اين كه رويه اغلب افراد نشان مي دهد كه مردان از همسران خويش بزرگتر هستند.

 «راسل ديويس» نيز در اثر خود به اين امر اشاره كرده و مي نويسد: «حدود 80 درصد شوهران مسن تر از همسران خود هستند.» در اينجا رويه غالب مي تواند به عنوان ملاكي براي انتخاب همسر، مد نظر باشد.»(1)

اكثر كارشناسان معتقدند كه در شرايط عادي لازم است سن پسر چند سالي بيشتر از دختر باشد تا اين كه زن هميشه براي شوهرش جذابيت داشته باشد. اين مطلب مبناي فرهنگي نيز دارد و فرهنگ عمومي جامعه اقتضا مي كند سن پسر چند سالي بزرگتر باشد زيرا مديريت خانواده معمولاً به عهده مرد است و نفقه زن نيز بر مرد واجب است اين مسائل را كه كنار هم بگذاريم بهتر است اين تفاوت سني باشد.

پينوشت:

1. راسل ديويس، ديرك، درآمدي به آسيب شناسي رواني، ترجمه: دكتر نصرت اللّه پورافكاري.

بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟
چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ...

دو سوال داشتم:

1-مهم ترين چيزي كه ميتونه مانع خوشبختي يه خونواده بشه چيه؟(نداشتن درستي و صداقت با همديگر،نبود گذشن،مسئوليت ناپذيري،صبور نبودن،بي پولي،نبود مهرباني و صميميت)

2-بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟(خانواده،دوستان،مدارس و دانشگاه ها،صدا و سيما يا ...)

پرسشگر محترم! قبل از بيان هر مطلبي توجه شما را به نكات ابتدايي جلب مي كنيم:

1- چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ياد بگيريد چگونه اختلافات و مشكلات و بحران هاي زندگي را مديريت كنيم.

2- طبق نظر اكثر روان شناسان و آموزه هاي اديان بشري، در خانواده خوشبخت، اعضاي آن معقتدند و هيچگاه از ياد خدا غافل نمي شوند و در لحظه لحظه زندگي به او توكل مي كنند، لذا با اين انرژي مثبت مشكلات را ناچيز مي بينند.

3- مهمترين مشخصۀ خانوادۀ خوشبخت، خوش اخلاقي، خوش خلقي و خوش رفتاري در ميان اعضاء آن است، قدرت كنترل عصبانيت خود را داشته باشيد. راه هايي به كار ببريد تا در صورت بروز عصبانيت رفتار ناشايسته اي از خود بروز ندهيد.

4- مشكلات، بخش لاينفك زندگي است، خانواده آگاه، با مشكلات با صبر و حوصله برخورد مي كنند. در ميان اعضاي خانواده الفاظ خودخواهانه به طور كلي رد و بدل نمي شود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقي معتقدند و احساس مسوليت مي كنند. به خاطر داشته باشيد عملكردهاي شماست كه داستان زندگي تان را ترسيم مي كند، خانواده با برنامه ريزي در زندگي براي رسيدن به چشم انداز جمع با يكديگر مشاركت فعال مي كنند. خانواده خوشبخت  هدفمند و با برنامه ريزي به پيش مي روند، اگر از خود توقع زيادي نداشته باشد، سال ها در همان پله اي كه بوده درجا مي زند. پس به اهداف بلند فكر كنيد.

براي داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگي زناشويي، ارتباط سالم و سازنده ميان زن و مرد، نياز اصلي است و حرف اول را ميزند. اما در بعضي موارد از ارتباطات زناشويي موانعي بر سر راه قرار مي گيرد كه البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگي دارد و كاملاً دو طرفه است.

- اما مهم ترين موانع خوشبختي از قرار زير است:

1- جر و بحث: يكي از مسائل اساسي در حفظ ارتباط، پرهيز از جر و بحث و جدال هاي تند بر سر مسائل گوناگون و گاه كم اهميت است. اين گونه بحث ها آثاري مخرّب بر روابط انساني بر جاي مي گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوري و رنجش خاطر همسران مي شود.

2- سخت گيري: سخت گيري در خانواده مصاديق مختلفي دارد. از جمله آن ها مي توان به بهانه گيري در امور خانه اشاره كرد. تجربه ثابت كرده است كه اين عمل جز ناراحتي خود و دلسردي همسر نتيجه اي در بر نخواهد داشت.

3- سخنان فتنه انگيز: يكي از مهم ترين عوامل اختلاف بين زن و شوهر اين است كه يكي يا هر دو خوبي هاي مرد و زن ديگري را به رخ هم بكشد. اين گونه مقايسه هاي نا به جا فتنه انگيزي بزرگي در زندگي ايجاد خواهد كرد و جز تلخي و سردي كانون خانواده نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت.

4- تعصب و بي اعتمادي: گاهي در اثر عوامل مختلفي از قبيل علاقه افراطي و يا بدبيني ممكن است زن يا مرد نسبت به هم حساسيت بي مورد پيدا كنند. به طوري كه در حفظ و پاكدامني هم دچار وسواس و سخت گيري بي جا شوند. اين گونه رفتارها و كنترل هاي افراطي زمينه رواني را براي سقوط انسان به سمت فساد و بي قيدي فراهم مي كند. زيرا روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مي دهد و شانه خالي مي كند. پيامبر اكرم(ص) در اين رابطه مي فرمايند: تعليم دهيد و آسان گيريد. سخت نگيريد و نويد دهيد و ديگران را طرد نكنيد.

5- ترشرويي: درست است كسي كه ناراحتي و خستگي روحي دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار مي شود. ولي اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور مي دهد. انتقال ناراحتي مسائل بيرون از منزل به همسر و يا بالعكس در ارتباط همسران مانع بزرگي در حفظ آرامش و سكون خانواده خواهد بود. حضرت علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزنُهُ فِي قَلبِه‏» شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است‏.(1)

6- ناسزا گويي: در روابط زناشويي اگر گاهي كدورتي پيش آمد كرد، نبايد با كلمات تند و ناشايست بر آتش قهر آن دامن زد. بايد مواظب بود كه سخني از دهن پريده نشود كه بعداً موجب خجالت و شرمساري از طرف مقابل گردد. به طور كلي اخلاق در كلام، يكي از پشتوانه هاي تضمين كننده روابط زن و مرد به شمار مي رود.

7- اهانت: خداوند توهين و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است.(2) سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر كدام موجب آزار ديگري مي شود؛ كه علاوه بر كيفر الهي و عقوبت اُخروي، آرامش و سلامت زندگي را هم به هم مي ريزد.

8- انتقاد ناپذيري: اسلام و تربيت ديني كاملاً روحيه انتقاد پذيري را تأييد مي كند امام جواد(ع) مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلي ثَلاثِ خِصال: تَوْفيق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»(3) مومن نياز دارد به توفيقي از طرف خدا و به پندگويي از طرف خودش و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند. خطر انتقاد ناپذيري، اين است كه محبت ميان زن و شوهر را كمرنگ مي سازد و حس لجاجت را در آنان تقويت مي كند.

- بيان راهكارهايي جهت پيشگيري از اعتياد براي والدين و مربيان:

در اين راه دو تفكر ريشه اي وجود دارد:

1- اين كاملاً بي نتيجه است كه مسئولين فقط مانع توليد و عرضه مواد مخدر شوند، زيرا اين مسئله به مرور زمان غير ممكن مي شود، بلكه بايد بيشتر تلاش  در جهت ممانعت از به وجود آمدن وپيشترفت اعتياد باشد. يعني قدم اول مبارزه بامواد مخدر نيست بلكه هدف پيشگيري از بوجود آمدن اعتياد است.

2- بهترين روش براي جلوگيري از اعتياد معالجه آن نيست، بلكه پيشگيري از بوجود آمدن آن است. طي ساليان گذشته متخصصين به اين نتيجه رسيده اند كه يك برنامه صحيح پيشگيري از اعتياد خيلي زود تر از آن چيزي كه قبلاً تصور مي كردند بايد آغاز شود.

بنابراين آنقدر كه پيشگيري از ايجاد اعتياد اهميت دارد معالجه آن از اين اهميت بر خودار نيست.

تمام تحقيقات دراز مدتي كه تا كنون دردنيا در اين زمينه انجام شده نتايجي مشابه داشته وآن اين است كه، كودكاني كه در دوران كودكي از سلامت روحي و جسمي برخوردارند و زندگي رضايت بخشي دارند كمتر در خطر اعتياد مي باشند و برعكس كودكاني كه از اين شرايط برخوردار نيستند علائم واضحي نشان مي دهند كه احتمال گرايش آنها به اعتياد را در آينده بخوبي نشان مي دهد.  

امروزه محققين مي توانند با اطمينان بگويند: كودكي كه در زندگيش تعادل وجود دارد و از نظر جسمي ورواني زندگي رضايت بخشي دارد شخصيت مستحكمي مي يابد و مشكلات را بهتر تحمل مي كند وداراي اعتماد به نفس قوي مي شود، اين كودكان نيازي  براي روي آوردن به مواد مخدر در خود نمي يابند.

- بر اساس همين آگاهي ها براي پيشگيري صحيح از اعتياد فرزندان براي والدين و مربيان راهكارهايي پيشنهاد مي كنيم:

1- استفاده از مباني ديني بهترين راه پيشگيري از اعتياد در سطح كشور است. مردم جامعه ما به دليل علاقه و توجه خاص به مباني ديني، از اين طريق مسايل را بهتر ميپذيرند لذا تمامي دستگاههاي مسوول در امر مبارزه با مواد مخدر از اين طريق بايد درصدد پيشگيري از اعتياد بر بيايند، زيرا مهمترين عامل كه به ويژه در جوانان سبب تمايل به سمت اعتياد است نداشتن رشد و تربيت اسلامي و مكتبي است.

2- براي پيشگيري از ابتلاي جوانان به بلاي خانمانسوزاعتياد، يكي از راهها، آموزش وآشنا كردن آنها با مصائب مواد مخدر است.

3- ديگر راه مراقبت از جوانان اين است كه والدين آنها را آماده برخورد با مشكلات كنند. با انكار، هيچ مشكلي حل نمي شود، بلكه فقط بر آن سرپوش گذاشته مي شود. والدين بهتر است چشم هاي خود را باز نگه دارند و به خود بگويند: «هر نوجواني حتي بچه ها مي توانند دچار مشكل مصرف مواد و الكل شوند.»

4- راه ديگر براي اينكه بتوانيم از اعتياد جلوگيري كنيم اين است كه دو خانه اصلي جوان يعني خانه و مدرسه را به مكانهايي امن تبديل كنيم. وقتي نهاد خانواده را تقويت و آن را آسيبناپذير كرده و جوانان را با قدرت و توانمندي از لحاظ روحي وارد اجتماع كنيم بسياري از آسيبها آنها را تهديد نميكند.

5- از عوامل مهم گرايش به سمت اعتياد، بيكاري جوانان و نوجوانان است. در فصل تابستان با توجه به وجود اوقات فراغت بايد بستر براي غني كردن اين اوقات فراغت براي جوانان و نوجوانان فراهم شود. البته سرگرميها بايد داراي سه مشخصه اصلي شامل نشاطبخشي، هدفمندسازي و هدفگذاري و مهارتآموزي باشند.

 

پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه، محمد دشتي، حكمت333، نشر لقمان، چاپ سوم، 1379ش.

2. اصول كافى، محمد بن يعقوب كليني، تهران دارالكتب الاسلامية. ج 2 ص 351.

3. مجلسي، بحارالأنوار، نشردار الاحيا التراث العربي بيروت1403 ق. ج 72، ص 65، ح 3.

حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم؟
همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هرتغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد...

من مدت كوتاهي است با زني كه قبلا حجاب مناسبي نداشته است ازدواج كرده ام. و هم اكنون با صحبتهايي كه با او كرده ام چادر مي زند. ولي رعايت حجاب از طرف او صرفا بخاطر رضايت من است و بخاطر عقيده و علاقه او به حجاب نيست . و هرچه از دين و قيامت براي او صحبت مي كنم مي گويد همه را قبول دارم ولي از كودكي به چادر نزدن عادت كرده ام و نمي توانم آنطور كه تو مي گويي مسائل حجاب و ارتباط با نامحرم مثل دست دادن را رعايت كنم. و اين مسائل و ارتباطات( حجاب ناقص و دست دادن با بعضي از نامحرم ها براي ايشان عادي شده است.حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم . خواهشمند است كه بنده را راهنمايي كرده و راه حلي اصولي و كارآمد پيش روي بنده قرار دهيد. 

توجه به چند نكته مي تواند براي شما بسيار راهگشا باشد و كمك كند كه سريعتر به زندگي ايدئال خود برسيد.

1- همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هر تغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد بود.

2-تلاش شما براي همسرتان، بسيار مقدس بوده و صبر در اين راه نيز از طرف خداوند مأجور خواهد بود إن شاء الله.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ- وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِي.

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: هنگامي كه رسول گرامي اسلام مرا به سوي يمن مي فرستاد فرمويد:

اي علي، با هيچ كس جنگ نكن تا اين كه او را به اسلام دعوت كني و به خدا سوگند اگر يك نفر به دست تو هدايت شود، براي تو بهتر از آن چيزي است كه خورشيد برآن مي تابد، در حالي كه ولايت تو را پذيرفته باشد.(1)

3- رمز يك تبليغ خوب و اثر گذار،داشتن اخلاق خوب و برخورد مناسب با ديگران است، اگر شما چنين در نظر بگيريد كه من براي خدا سعي در اصلاح ايشان دارم و بايد به عنوان يك شخص دين دار، متدين بودن خودم را با اخلاق خوب، تبليغ كنم، آنوقت مطمئن باشيد كه همسرتان مجذوب اخلاق خوب شما شده و بسيار سريعتر و راحت تر رويه خود را تغيير مي دهد.

4- در اين مدت،لازم است اگر خطائي از همسرتان سر زد، با تندي برخورد نكرده و حتما خود را ناراحت نشان دهيد، به طوري كه ايشان متوجه شوند، شما از اين اشتباه ناراحت شده و آن را نمي پذيريد، ولي بر اساس اخلاق اسلامي تندي و پرخاش نمي كنيد.

5- رفتارهاي مثبت ديني همسرتان را مورد تشويق قرار دهيد و رضايت قلبي خود را به ايشان اظهار كنيد.

6-صرفا ايشان را تشويق به مطالعه نكنيد،بلكه خود نيز اهل مطالعه باشيد و گاهي نكات مفيد كتاب را براي ايشان علامت زده و يا بيان كنيد.

در مورد بحثهاي اعتقادي كتابهاي شهيد دستغيب(توحيد،معاد،نبوت،عدل،امامت) بسيار مفيد بوده و در مورد حجاب نيز كتاب فلسفه حجاب شهيد مطهري بيان خوبي دارد.

عمل كردن به مجموع موارد ذكر شده،إن شاء الله تأثير مثبتي در زندگي شما خواهد داشت.

 

پي نوشت:

1. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، آل البيت، بيروت، ج 15،  ص 43.

باید چه كنم؟
سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید...

وقتی با پدر و مادرم اختلاف نظر دارم به طور خیلی شدید باید چه كنم ؟ (بیشتر مشكلمان بر سر رفت و آمد من با دوستانم در خانه و بیرون از خانه است یا بر سر گوشی همراهم )

پرسشگر گرامی! اختلاف نظر با پدر و مادر هیچ اشكالی ندارد، ولی اگر اختلاف شدید شود و باعث بی احترامی یا جر و بحث با آن ها یا اذیت شدن شان بشود، جائز نیست و حرام است.

سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید( هم در باره دوستان تان یا تلفن كردن تان) كه آن ها را حساس كند. به عنوان مثال برای مدتی گوشی همراه تان را از هر چیزی كه  حساسند خالی كنید . در معرض آن ها قرار دهید تا نسبت به این موضوع دیگر حساسیت نداشته باشند.

 در مورد دوستان تان مدتی طوری كه آن ها می خواهند ، رفتار كنید یا برای مدتی در برخورد با آن ها ، چه در منزل یا بیرون به گونه ای برخورد كنید كه والدین تان حساس نشوند . رفتار كاملا عادی از خود نشان دهید. تا از حساسیت آن ها كاسته شود. حتی اگر لازم است، مدت كوتاهی ارتباط تان را با ایشان قطع كنید تا  حساسیت شان از بین برود.

 والدین ما بیش ترین دلسوزی را برای ما دارند . در بيش تر مواقع حساسيت هاي آنان به جا و به حق مي باشد. نباید به خاطر دوست یا گوشی همراه ، محبت یا اعتمادشان را از دست بدهیم.

اگر در باره جزئیات قضیه توضیح  بدهید ، بهتر می توانیم شما را راهنمایی كنیم.

موفق باشید.

آيا از لحاظ شرعي من كار اشتباهي مي كنم؟
از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و ...

من با خانواده شوهرم اختلاف پيدا كرديم ديگر تحمّلشان را ندارم ديگر نمي خوام رفت وآمدي داشته باشم ومي خواهم شوهرم هم رفت وآمد نداشته باشد، آيا از لحاظ شرعي من كار اشتباهي مي كنم؟

پرسش گر گرامي از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و قطع رحم محسوب مي شود، مخصوصا براي شوهرتان قطع ارتباط با والدينش اصلا جايز نيست و حرام است.

ما نمي دانيم به چه علت شما  اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات كم و بيش در غالب خانواده ها وجود دارد، و نبايد اين اختلاف ها باعث جدايي شوند، فرزندان در مقابل والدين بايد تواضع كنند و با مدارا و بخشش و مهرباني و مديريت رفتارهاي شان، از اين اختلافات كم كنند، البته والدين يا خانواده همسر نيز به خاطر بد رفتاري ها ودخالت هاي بي جا، حتما در پيش گاه خداوند مسئول هستند، ولي از آن جايي كه غالبا تغيير آن ها ممكن نيست، بهتر است با مدارا و بخشش و مديريت رفتار ها از اين اختلافات كم كنيد.

در مكاتبۀ بعدي با توضيح بيشتر و بيان علت ما را در پاسخ گويي بهتر ياري كنيد.

اگر طلاق بگیرم، گناه می كنم؟
در زندگی مشترك ممكن است انسان به مشكلات و اختلاف سلیقه های زیادی برخورد كند. نمی شود به خاطر این مسائل زندگی اش را به هم بریزد. متاسفانه برای ما ننوشته اید ...

من از زندگی مشترك با همسرم ناراضی هستم و شوهرم اون چیزی نبود كه من می خواستم و می دانم كه با طلاق زندگی آسوده تری دارم می خواستم بدانم اگر طلاق بگیرم، گناه می كنم؟

در زندگی مشترك ممكن است انسان به مشكلات و اختلاف سلیقه های زیادی برخورد كند. نمی شود به خاطر این مسائل زندگی اش را به هم بریزد. متاسفانه برای ما ننوشته اید كه به چه علتی از زندگی مشترك با همسرتان ناراضی هستید و شوهرتان آن چیزی نبود كه می خواستید؟ زیرا معمولا برای ازدواج موفق، قبل از اینكه دو طرف تصمیم به ازدواج بگیرند، خود را كاملاً معرفی كرده و انتظارات و علاقه ها و خواسته ها و نیازها و موضوعاتی را كه برای آن ها مهم است، به طرف مقابل می گویند تا هر دو با آگاهی از شخصیت اصلی همدیگر ازدواج داشته باشند و این دلیل های مختلفی ممكن است داشته باشد از جمله اینكه این امر توسط شما به طور كامل انجام نشده یا نادیده گرفته شده است و یااینكه طرف مقابلتان از صداقت كافی برخوردار نبوده و شاید هم توقعات شما بالا رفته است!...

هم چنین ننوشته اید در كجای مسیر زندگی مشترك هستید؟ ابتدای آن و یا این كه چند سالی است كه زندگی مشتركتان را شروع كرده اید؟ آیا فرزندی هم دارید و یا نه ؟ راهنمایی در باره درست و غلط بودن طلاق در شرایط فعلی نیاز به روشن شدن پاسخ های این سوالات و نیز توضیحات بیشتری از جانب شما دارد كه می طلبد برای ریشه یابی دقیق مشكل و رسیدن به راهكار اساسی، با مشاوری دینی، به صورت حضوری و یا تلفنی صحبت نمایید.جهت این منظور می توانید با شماره(09640) تماس حاصل فرمایید.

نوشته اید :"می دانم كه با طلاق زندگی آسوده تری دارم"

از شما می پرسم این دانایی را از كجا به دست آورده اید ؟ آیا تا به حال درد دل همسرانی كه چند وقتی است طلاق گرفته اند و از آب و تاب افتاده اند گوش كرده اید؟ آیا سرنوشت آنها در جامعه و نوع نگاه مردم به آنها را دیده اید؟

اگر كمی دقت كنیم این واقعیت جامعه را می بینیم كه حتی زنان و مردانی كه از همسران خود به دلایلی محكم جدا می شوند برای شروع زندگی مشترك دیگر با مشكلات زیادی روبرو می شوند كه از جمله آنها سرگردانی و حیران تا ازدواج مجدد و رفتارهای غیر منطقی مردم با ایشان  است.

توصیه ما به شما :

فعلا به طلاق فكر نكنید. حتی از این واژه استفاده ننمایید. طلاق آخرین راه حل است. طلاق، طبق روایات مبغوض ترین حلال هاست كه در شرایط اضطراری محقق می شود. پس سعی كنید علل عدم موفقیت خود در زندگی مشترك را پیدا كنید. شاید خواست خداوند این باشد كه این پیوند گسسته نشود. آیا در این مورد تامل كرده اید؟

پس با كمی فكر و مشورت از دیگران به جای جدایی به فكر حل مشكلات خود باشید. برای اطمینان بیشتر و تصمیم گیری نهایی برای ادامه رابطه و ماندن در ازدواج و یااقدام به جدایی و طلاق، از مشاوران با تجربه كمك بگیرید. در این زمینه نیز می توانید با شماره (09640) بدون كد، تماس گرفته و از راهنمایی های مشاوران این مركز بهره بگیرید.البته  بعد از مشورت با كارشناس، اگر قرار به طلاق گرفتن شد،می توانید اقدام به جدایی كنید و گناهی نكرده اید.

مطالعه كتاب های زیر را توصیه می كنیم:

"تا ساحل آرامش" اثر آقای عباسی

"گلبرگ زندگی" اثرحسین دهنوی

چطور بر خشمم در برابر همسرم غلبه كنم؟
شناخت و آگاهی نسبت به علت رفتار نامناسب و خشم شما، مهم ترین چیزی است كه قبل از پاسخ باید مورد توجه قرار بگیرد و روشن شود. زیرا شناخت ریشه ها و برطرف ساختن ...

چطور بر خشمم در برابر همسرم غلبه كنم؟

شناخت و آگاهی نسبت به علت رفتار نامناسب و خشم شما، مهم ترین چیزی است كه قبل از پاسخ  باید مورد توجه قرار بگیرد و روشن شود. زیرا شناخت ریشه ها و برطرف ساختن انگیزه ها یكي از راه های درمان است.

متاسفانه برای ما ننوشتید علت خشم  چیست؟ یعنی همسرتان چگونه رفتار می كند كه باعث خشم شما می شود؟ مسلماً رفتاری كه همسرتان با شما دارد،یا خشم شما بدون علت نخواهد بود. به همین جهت احتمال تغییر رویه و رفتار با شناسایی و رفع عامل بروز این گونه رفتارها افزایش می یابد.

 لازم است بعضی از موارد توضیح داده شده و برخی از ابهامات برطرف شود:

بداخلاقی بیش تر در چه مواردی است و علت  چیست؟در چه مواردی با همسرتان اختلاف دارید؟ آیا همیشه تندخو هستید و یا در بعضی مواقع، مثل مواقعی كه از كار روزانه خسته باشید؟ در زمانی كه مشكلات روزمره به شما فشار می آورد؟ علاوه بر این كه آیا شما شاغل هستند ؟

لازم است در نامه ای دیگر توضیح بدهید تا بتوانیم راهنمایی های كاربردی را تقدیم كنیم. اما تا فرصت بعدی توصیه می كنیم :

در گام اول سعی كنید علت رفتارهای غلط خود و همسرتان را پیدا كنید.در این زمینه مراجعه به متخصصان مربوطه و روانشناسان و مشاوران با تجربه كه نگرش اسلامی دارند، تا حد بسیار زیادی می تواند شما را كمك كرده،بتوانید علت رفتارها را شناخته و راهكارهای درمانی و تغییر و اصلاح رفتار خود و شوهر را امتحان كنید. از این جهت امیدتان را از دست ندهید. بر تلاش و كوشش تان بیفزایید.

دومین راه از راه اول سخت تر به نظر می رسد. اگر تمامی راه های درمانی را طی كردید و در نهایت به نتیجه ای نرسیدید، شیوه ای را در پیش بگیرید كه مشكلات زندگی شما در همین حد باقی بماند و افزایش نیابد. این راه از آن جهت سخت است كه نیاز به فداكاری بسیار و بالابردن صبر و تحمل و پرهیز از كارهایی دارد كه منجر به تنش در زندگی زناشویی شما می گردد. نیز خویشتنداری و گذشت از بسیاری از خواسته های به حق زندگی، می باشد. البته آنچه مهم است ،داشتن درك و شناخت صحيح از مشكلات و چگونگي برخورد با آن ها و نيز چگونگي توجه به عنايات الهي است. به هر حال امیدوار باشید.

فراموش نكنید تحمل همسر نشانه حلم و صبر در برابر مشكلات است. این برخورد حاكیاز سازگاری و بزرگواریو احساسمسئولیت میباشد. دستور اسلام در اینموارد چشمپوشی با هدف كسب رضایت پروردگار است.

پس با خدا معامله كنید كه خداوند ناظر بر اعمال بندگانش می باشد. صبر و تحملی كه در زندگی متحمل می شوید، در منظر الهی است. یقیناً باعث افزایش درجه و رتبه شما و اجر و ثواب بسیار می گردد.

در صورت تمایل می توانید با شماره 09640 (بدون كد) تماس گرفته و از مشاوره تلفنی مشاوران و كارشناسان این مركز نیز بهره مند شوید.

راهكارهاي تقويت دين در نوجوانان چيست؟
ايمان ديني نيروي معنوي سرشاري را در درون نوجوان به وجود مي آورد كه به كمك آن مي توان مسير پر فراز و نشيب اين دوران را طي كند و در برابر مشكلات و محروميت هاي ...

راهكارهاي تقويت دين در نوجوانان چيست؟

ايمان ديني نيروي معنوي سرشاري را در درون نوجوان به وجود مي آورد كه به كمك آن مي توان مسير پر فراز و نشيب اين دوران را طي كند و در برابر مشكلات و محروميت هاي خاص آن، با رغبت و خواست دروني ايستادگي كند.

اگر تحمل محروميتي از روي اعتقاد و ميل و رغبت باشد، ايجاد عوارض رواني نمي كند. در صورتي كه اگر چنان اعتقاد دروني در كار نباشد، چه بسا محروميت ها به پيدايش عقده ها و ساير عوارض رواني منتهي شوند.

خانواده هايي كه تربيت ديني فرزندان را جدّي نمي گيرند يا خود از تربيت ديني محرومند، بيشترين آسيب ها را در ارتباط با فرزندان نوجوان خود متحمل مي شوند.

اعتقادات ديني اگر به طرز صحيحي در نوجوان شكل گيرد، پناهگاه روحي بي نظيري است كه مي تواند كشتي طوفان زده نوجوان را از خطر واژگوني نجات دهد.(1)

منابع غني اسلامي ما سرشار از آموزش ها و راهنمايي براي برخورداري از شيوه-هاي صحيح زندگي براي انسانهاست. از اين رو شناخت و به كارگيري آنها موجب رشد و تعالي فرد و جامعه خواهد بود.(2)

- راهكارهايي براي تقويت آ گاهانه احساس ديني در نوجوانان:

دانشمندان و پژوهشگران امر تربيت، بهترين و مؤثرترين راهكار وصول به هدف هاي مطلوب تربيتي، به خصوص در امر تربيت دانش آموزان را پنج چيز مي دانند:

1- روش الگويي: روش الگويي بهترين، مؤثرترين و طبيعي ترين وسيله براي انتقال ارزش هاي اخلاقي و فرهنگي در خانواده است. بايد به جاي گفتار و پند و نصيحت، با رفتار و عمل خويش آموزش دهيم و جو خانه را چنان كنيم كه زندگي در آن فضاي تربيتي به تربيت فرزندان كمك كند. چون فرزندان بسان درختاني هستند كه در آب و خاك خانه رشد مي كنند و معمولا متناسب با همان آب و خاك ميوه مي دهند.

اصرار والدين به نماز اول وقت، انجام عبادت در مكان مشخص و ثابتي در منزل، استفاده از سجاده، پوشيدن لباس نظيف و معطر، باعث قداست و معنويت بيشتر عبادت و جذب و گرايش فرزندان به اين فريضه الهي مي گردد.

2- معرفي الگوهاي برتر و تقويت روحيه برترگرايي:

 يكي از ويژگي هاي فطري و اميال دروني انسان «روحيه برترگرايي» و يا «كمال طلبي و جمال گرايي» است. انسان به هر كاري، شغلي، علمي و مقصدي و حتي بازي علاقه داشته باشد، به «برترين ها و قهرمانان» آن گرايش و علاقه دارد. با استفاده از ادبيات نوجوانانه انسان هايي را كه «عبادت» و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگي شان در تاريخ بشريت و محبوبيت آنها نزد خدا و انسان هاي شريف شده است، معرفي كنيد.

3- تشويق: جهت خوشايندسازي دين و مفاهيم و رفتارهاي ديني بايد از ابزارهاي مختلف تشويق كلامي و غيركلامي به خصوص در انظار ديگران بهره جست.

4- بردن نوجوان به مساجد و مجالس جشن مذهبي و عزاداري و شنيدن صداي قرآن با صوت دلنشين، و ديدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمه هاي عاشقانه انسان ها در تلطيف روح وي مؤثر است.

5- استفاده از طبيعت در بيداري حس مذهبي نوجوان: طبيعت سرشار از زيبايي ها و پاكي ها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگيرند و به همان نسبت به مشاهده دشت و بيابان و دامن طبيعت نزديك شوند، به صفا و پاكي فطرت نزديك مي شوند. آنان با نگاه كردن به ستارگان و ماه و مهتاب و كوه ها و صخره ها و آبشارها و جويبارها و حيوانات زيبا همانند پرندگان و ماهيان دريا، ضمن ديدن و آشنا شدن با نشانه ها و نعمت هاي الهي، و پيدا كردن نشاط و سرور روحي و دست يافتن به لذت هاي طبيعي، از غفلت ها و آلودگي هايي كه جامعه امروزي براي كودكان و نوجوانان و جوانان فراهم كرده است، دور مي مانند، در نتيجه فطرت خداجويي آنان در مسير طبيعي رشد پيدا مي كند و با يك تلنگر و اشاره مي توان آنان را به نماز و عبادت و تسبيح موجودات جهان آشنا و مأنوس كرد.

- جهت مطالعۀ بيشتر:

1. بابازاده، علي اكبر، شيوه هاي درماني مفاسد اجتماعي، انتشارات دانش و ادب، قم.

2. نيك خو، مهدي، جواني بهار زندگاني، دارالثقلين، بي چا، قم.

3. دكتر دونالد.اي.گريدانوس، مراقبت از نوجوانان، مترجمان:دكتر پوريا صرّامي فروشاني- دكتر بزرگمهر مطهري، انتشارات رشد، تهران.

4. صفري، غلامرضا، نوجوان و خانواده، انتشارات وراي دانش، بي جا.

پي نوشت ها:

1. سادات، محمدعلي، راهنماي پدران و مادران(شيوه هاي برخورد با نوجوانان)، دفترنشر فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، بي جا، 1376، ص 99.

2. نيك خو، مهدي، جواني بهار زندگاني، دارالثقلين، بي چا، قم، 1379، ص 147.

یعنی چه؟
استاد حكیم و فرزانه آیت الله حسن‌زاده آملی در این باب رسالة گرانسنگ به نام «كلمه العلیا در توقفیت اسماء» به نگارش درآورده ، دیدگاه‌های مختلف را در آن ذكر ...

اسماء خدا توقیفی است، یعنی چه؟

مسأله ای میان فقها از یك طرف و متكلمین و اهل معرفت از طرف دیگر مطرح است كه آیا اسماء الله توقیفی است یا توفیقی نیست؟ یعنی آیا ما فقط آن اسمائی را می توانیم بر خدای متعال اطلاق كنیم كه در قرآن یا سنت اجازه داده شده است یا اطلاق نام هایی كه در این منابع نیامده هم ممكن و صحیح است ؟ مثلا اگر به خداوند می گوییم ''متكلم'' از باب این است كه در قرآن كریم به او گفته اند ''متكلم''. یا اگر ما به خدا بگوییم ''شافی''، چون در سنت مثلا آمده است. اما اگر اسمی در كتاب و سنت نیامده باشد آیا ما می توانیم به خداوند اطلاق كنیم یا نه؟

 استاد حكیم و فرزانه آیت الله حسنزاده آملی در این باب رسالة گرانسنگ به نام «كلمه العلیا در توقفیت اسماء» به نگارش درآورده ، دیدگاههای مختلف را در آن ذكر كرده ، مسئله را از نظرگاه كلامی، عرفانی، روایی و تفسیری به تفصیل بازكاوی و بیان فرموده ، گرچه بسیار از بزرگان نظرشان بر توقفیت اسما است و تصریح و تأكید دارند كه باید تنها اسمایی را بر خداوند اطلاق نمود كه در آموزههای دینی بر خدا اطلاق شده.

 نظر شریف استاد این است كه در عین توقیفیت اسما با حفظ ادب میتواند اسما و الفاظی را كه بیانگر كمال و جلال و جمال است و ادب در آن رعایت شده، بر خدا اطلاق نمود، گرچه در آموزههای دینی نیامده باشد. از این رو تصریح نموده: هر نام نیكو كه دلالت بر كمال و صفت كمالیه او كند، بر او اطلاق توان كرد.(1)

علامه طباطبایی نیز در بحث مبسوطی كه در این زمینه ارائه میدهند میفرمایند :

« ... از آنچه گذشت روشن گرديد كه در قرآن هيچ دليلي بر توقيفي بودن اسماء خداي تعالي وجود ندارد بلكه دليل بر عدم آن هست... و اما روايات بسياري كه از طرق شيعه و سني وارد شده كه پيغمبر اكرم فرمود:" براي خدا نود و نه، يعني صد منهاي يك اسم است، هر كس آنها را بشمارد داخل بهشت مي‏شود" و همچنين روايات ديگري كه قريب به اين مضمون است هيچ يك دلالت بر توقيف ندارد، البته همانطوري كه گفتيم اين از نظر بحث تفسيري است، نه بحث فقهي، احتياط اقتضا دارد كه در اسم بردن از خدا به همان اسمايي اكتفاء شود كه از طريق نقل رسيده باشد، همه اين حرفها راجع به اسم گذاردن است، و اما صرف اطلاق، بدون اينكه پاي اسم‏گذاري در ميان بيايد البته اشكالي نداشته و امر در آن آسان است. » (2)

در مجموع به نظر می رسد گرچه  اطلاق نامهایی كه شائبه نقصی و عیب ندارد بر خداوند، بیمحذور باشد، ولی همه كس به آسانی نمیتواند تشخیص دهد كه چه اسمی چنین ویژگی را دارد و مناسب شأن خداوند است، از این رو بهتر است كه غیر از عالمان و حكیمان بزرگ، افراد دیگر به همان اسمائی كه در آموزه‌‌های دینی آمده ،اكتفا كنند تا دچار محذوری نشوند.

امیر مؤمنان(ع) در نهج البلاغه ضمن بیان معناداری، خطاب به كسی كه چنین سؤالی داشته فرمود:

«فَانْظُرْ أَیهَا السَّائِلُ فَمَا دَلَّك الْقُرْآنُ عَلَیهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ وَاسْتَضِیءْ بِنُورِ هِدَایتِهِ، وَمَا كلَّفَك الشَّیطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَیسَ فِی الْكتَابِ عَلَیك فَرْضُهُ، وَلاَ فِی سُنَّةِ النَّبِی صلی الله علیه وآله وَأَئِمَّةِ الْهُدَی أَثَرُهُ، فَكلْ عِلْمَهُ إِلَی اللهِ سُبْحَانَهُ، فَإِنَّ ذلِك مُنْتَهَی حَقِّ اللهِ عَلَیك؛(3) ‏

ای پرسش كننده‏ كه از صفات خدا سؤال كردی! درست‏ بنگر آنچه را كه قرآن ‏از صفات او بیان می‏كند، به آن اقتدا كن و از نور هدایتش بهره گیر. شیطان تو را به مشقت‏ فرا گرفتن بیش از آنچه در كتاب خدا بر تو واجب است و در سنت پیامبر(ص)و ائمه هدی‏آمده است، نیفكند. چیزی را كه از صفات او نمی‏دانی، به خدا واگذار ،چه این منتها حق‏ خداوند بر تو است».

از این سخن به خوبی به دست میآید كه بهتر آن است كه اسامی بر خداوند اطلاق شود كه در آموزههای دینی آمده است.

پینوشت:

1. حسن زاده آملی ، كلمه العلیا در توقفیت اسما ،نشر دفتر تبلیغات اسلامی ،قم، 1371 ش؛ ص 67.

2. طباطبايي سيد محمد حسين‏ ، الميزان في تفسير القرآن‏ ، دفتر انتشارات اسلامي جامعه‏ي مدرسين حوزه علميه قم‏ ، قم‏ ، 1417 ق، ج 8 ص 358-359

3. سید رضی ، نهج البلاغه، فیض الاسلام ، خطبه 91.

صفحه‌ها