اخلاق

والدین طبق آیات قرآن وظیفه‌دارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند اما استفاده از خشونت باعث دوری و تنفر از اسلام می‌شود.

پرسش:
اگر والدين حق‌دارند فرزندي که می‌خواهد مسيحي باشد يا نماز نخواند را کتک بزنند! خب آن فرزند شايد براي اينکه اين رفتار را با او نداشته باشند فقط اظهار مسلمانی کند یا به‌ظاهر نماز بخواند. آیا این باعث نمی‌شود آن فرد لج بازی کند مثلاً يک خانم شل حجاب اگر چنين رفتاري با او داشته باشند به‌جای اينکه اصلاح شود کشف حجاب می‌کند! آیا این‌گونه رفتار کردن باعث نمی‌شود تصور قشر خاکستري راجع به دين و افراد مذهبي، بد شود؟
 

پاسخ:
مقدمه:
تربیت و علاقه‌مند کردن فرزندان به دین یکی از وظایف مهم والدین و خانواده‌هاست و یکی از عوامل مهم سعادتمندی و خوشبختی فرزندان تلاش و اهمیت و اهتمام آن‌ها در مورد مسائل معنوی و دینی است. از طرف دیگر این موضوع باید بامطالعه و هدفمند و روشمند انجام بشود و استفاده از هر راه و روشی ولو کتک زدن یا مشاجره معلوم است که دارای آثار منفی است. در ادامه در مورد تربیت، اجبار و نظر اسلام در این مورد توضیح می‌دهیم:
1.    باید بدانیم که والدین در مورد دین، معنویت و تربیت فرزندان مسئول هستند یعنی باید برای دین و ایمان فرزندان شان برنامه داشته باشند و تلاش کند آن‌ها را از آلودگی و گناه دور کنند. مخصوصاً در سنین کودکی و نوجوانی وظیفه‌شان سنگین‌تر است. الزام مفهومی مشکک است یعنی درجه‌بندی دارد. این مراتب را به‌طورکلی می‎توان در سه دسته تقسیم‌بندی کرد: 1) با صحبت یا اشاره، دیگری را به انجام یا ترک کاری دعوت کنند. 2) با تهدید و ترساندن کاری کنند که دیگری با اکراه تن به انجام یا ترک عملی دهد. 3) با توسل به‌زور دیگری را به انجام یا ترک کاری مجبور کنند. الزام به معنای اول اشکالی ندارد. یکی از دلایلی که امکان دارد بتوان به‌وسیلۀ آن، جواز استفاده از روش الزام در تربیت دینی را اثبات کرد، آیۀ «وقایه» است. قرآن می‌فرماید: «یـآ اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوآ اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا اَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خود و خانوادۀ خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ است حفظ کنید. آتشی که فرشتگان خشن و سختگیر بر آن گمارده شده‎اند که هر چه خدا بگوید نافرمانى نمى‏کنند و همان مى‏کنند که به آن مأمور شده‏اند (1)» بنابراین عموم مکلفان موظف‌اند (حتی‌الامکان) اولاً دستورهای الزامی و مبتلابه دین و حدنصاب ایمان را به افراد خانوادۀ خود آموزش دهند و ثانیاً آنان را طوری تربیت کنند که این آموزه‌های اعتقادی را باور کنند و به دستورهای الزامی، التزام عملی داشته باشند.
2.    معنای الزام و دغدغه مند بودن والدین این نیست که کسی فرزندش را کتک بزند یا از روش‌های خشونت‌آمیز و تحمیل و اجبار فرزند باوجود کراهت او استفاده کند. این روش‌ها غالباً اثر عکس دارد و نتیجه‌بخش نیست. تربیت تحمیلی، معمولاً به واکنش‌های منفی فراگیران، می‌انجامد. امام علی (ع) می‌فرماید: «آدمیان، دارای گرایش‌ها و رفت‌وبرگشت‌های متناوب است. پس زمانی خودتان را به کاری وادارید و چیزی را بر خود بارکنید که آن را دوست داشته باشید و دلتان به آن گرایش پیداکرده باشد. اگر چیزی را ناخواسته و با اکراه بر خود بارکنید، سردرگم و آشفته می‌شوید و در اقدامات روشن و بینا نیستید(2). مرور و بازنگری روایات تربیتی نشان می‌دهد که پیشوایان معصوم ما در تربیت فرزندان خود، از شیوه تنبیه بدنی بهره نمی‌گرفتند «چندین سال به پیامبر خدمت کردم؛ اما هرگز مرا دشنام نداد و یک‌بار هم کتکم نزد!» (3) خداوند نیز در مسیر هدایت بشر مسیر اجبار قهری و زوری را در پیش نگرفته است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلین»(4) اگر خدا بخواهد، آن‌ها را (به‌اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!‌» زور و اجبار در دین اسلام هیچ جایی ندارد. خدای تعالی در سوره مبارکه «ق» خطاب به آن حضرت می‌فرماید: «وَ مَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّار»(5) «و تو مأمور به‌اجبار آن‌ها (به ایمان) نیستی.» همچنین در سوره مبارکه غاشیه تأکید می‌فرماید که: «فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکرٌ؛ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ؛ پس تذکر بده که تو فقط تذکردهنده هستی؛ تو سلطه‌گر بر آن‌ها نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی (6)» از این آیات شریفه مشخص می‌شود که اگرچه پدر و مادر مسلمان باید فرزند خود را به سمت اسلام و یادگیری آموزه‌های اسلامی دعوت کنند؛ اما نمی‌توانند فرزند خود را به‌زور و کتک و بهروش‌های خشونت‌آمیز وادار کنند. در یک روایت درس‌آموز در منابع روایی از امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود نقل‌شده است: «ای عمر![عمر بن حنظله] شیعیان ما را وادار [به کاری که خود می‌کنید] نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیت‌های شمارا ندارند.»(7) بنابراین خشونت، کتک زدن و زور و اجبار برای تربیت دینی از سوی والدین، پذیرفته نیست.
3.    به نظر می‌رسد به همان میزان که اکراه، اجبار، تَحَکُّم و تحمیل می‌تواند بی‌رغبتی و گریز فرزندان را به دنبال داشته باشد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه موضوع می‌تواند رغبت و علاقه آن‌ها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی داشته باشد. توصیه ما به والدین این است که اگر فرزندشان نسبت به اسلام سؤالاتی دارد یا به مسیحیت علاقه‌مند شده او را با یک اسلام‌شناس خوش‌اخلاق آشنا کنند تا سؤالاتش را بپرسد و بتواند کم‌کم هدایت پیدا کند. بهره‌گیری از یک رویکرد متعادل و ملاطفت‌آمیز لازم است. برخلاف برخورد خشک، جبارانه و تحکم‌آمیز، به نظر می‌رسد الگوی خیرخواهانه، ملاطفت‌آمیز همراه با نرمش و متانت اثربخش‌تر باشد تا یک درخواست دستوری و اجباری، خدای متعال در یک الگوی مناسب و اثربخش به پیامبر مهربانی‌ها برای پیشبرد مقاصد تربیتی، می‌فرماید که از راهکار زبان خوش، مشارکت دادن و مشورت گرفتن، طلب عفو و بخشش ورود پیدا کن: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛ «و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آن‌ها را ببخش و برای آن‌ها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن»(8). مسیحی شدن یا بی‌حجاب شدن مفاسد زیادی دارد و باعث عقب‌گرد و آلودگی‌های زیادی می‌شود اگر فرزند با یک بیان زیبا این موارد را بداند خودش کم‌کم به سمت نور حرکت می‌کند و بیش از این وظیفه‌ای نیست.
نتیجه:
والدین طبق آیات قرآن وظیفه‌دارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند و آن‌ها را دعوت به ایمان و دستورات الهی کنند اما استفاده از خشونت و کتک زدن و زور و اجبار غالباً اثر عکس دارد و باعث دوری و تنفر از اسلام می‌شود که مستنداتش نیز بیان شد. بهترین راه در مقابل فرزندانی که ازنظر اعتقادی یا عملی دچار انحراف می‌شوند در کنار دغدغه مندی استفاده از موعظه و محبت و استفاده از روش تبیین و هدایتگری است و اینکه خودشان پایبند باشند. قرار نیست به هر روشی و به هر زوری دیگران را دین‌دار کرد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1.    رویکردی نمادین به تربیت دینی با تأکید بر روش‌های اکتشافی، عبدالعظیم کریمی.
2.    روش‌های آسیب‌زا در تربیت از منظر تربیت اسلامی، محمدرضا قائمی مقدم.
3.    مقالۀ «تأملی در مشروعیت اجبار در تربیت دینی»، محمد سروش محلاتی.
4.    مقالۀ «درآمدى بر الزام فرزندان به تکالیف دینى»، محمدعلی حاجی ‌ده آبادی.
5.     مقالۀ «درآمدی بر اصول پیش‌گیری از آسیب‌شناسی تربیت دینی»، حسین خنی فر.
6.     مقالۀ «آسیب‌شناسی تربیت اخلاقی (تربیت تحمیلی)»، هادی حسین‌خانی.
7.    مقالۀ «آسیب‏پذیری تربیت دینی و زمینه‏های آموزشگاهی آن»، سعید دانش گر، سید ابراهیم جعفری‏ و محمدجواد لیاقت دار.
8.     مقالۀ «احساس و اجبار»، دکتر غلامعلی افروز.
9.     مقالۀ «شیوه‌های تربیتی و تأثیر آن در آرامش روانی از دیدگاه امام علی علیه‌السلام»، علی‌نقی فقیهی.
کلمات کلیدی:
تربیت فرزند، اعتقاد به دین، اجبار، تحمیل، خشونت
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره تحریم، آیه 6.
2.    سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 503.
3.    طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، انتشارات اسلامیه، تهران، 1375، ص 34.
4.    سوره انعام، آیه 35.
5.    سوره ق، آیه 45.
6.    سوره غاشیه، آیه 21 و 22.
7.    كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج‏8، ص 334
8.    سوره آل‌عمران، آیه 159.
 

این‌چنین نیست که دعای بد و لعن و نفرین همیشه صحیح باشد و مورد اجابت واقع شود، بلکه باید نفرین کننده یا شخصی باشد که مظلوم واقع‌شده باشد.

پرسش:

من در دوران کودکي به صورت خيلي عجيبي با خدا بودم و نماز اول وقت مي‌خواندم و به نظر خودم توي فضاي معنوي خاصي بودم در اون دوران ما يک همسايه اي داشتيم که من رو خيلي اذيت مي‌کرد، من يک روز سر نماز ايشون رو نفرين کردم و از خدا خواستم ايشون حتي ديگر نتواند راه برود! مدتي نگذشت که ايشون یکباره فلج شد و دکترا به هيچ وجه دليل فلج شدن ايشون رو کشف نکردند! آيا امکان دارد نفرين من گرفته باشد و اين بلا سر اين بنده خدا اومده باشد؟ من چند وقته عذاب وجدان دارم و اگر بخاطر نفرین من بوده من چه کار کنم؟ آخه ايشون اون موقع تازه اوايل نوجوانيش بود و من نگرانم در حق ايشون جفا کرده باشم؟

پاسخ:
مقدمه:
دعا به‌طورکلی بر دو قسم است. دعا به خیر و دعا به شر، كه همان نفرین یا لعنت است. نفرین، به معنای دعای بد برای مرگ، ناکامی و بدبختی کسی یا چیزی است بنابراین نفرین نوعی دعا است که به ضرر شخص دعا شونده باشد؛ به‌عبارت‌دیگر، دعا بر دو نوع است؛ مثبت که همان دعای معروف و شناخته‌شده است و دعای منفی که نفرین باشد، ولی برای مؤثر بودن، شرایط و ضوابطی دارد که در ادامه اشاره می‌کنیم.
پاسخ اصلی:
 1. انگیزه‌ها و عواملی که موجب می‌شود یک انسان در حق کسی دعای شر بکند و او را لعن و نفرین نماید، متفاوت است، لذا به‌حسب موارد، صحت و عدم صحت نفرین و استجابت و عدم استجابت آن نیز فرق خواهد کرد. اگر باانگیزه ظلم‌ستیزی کسی را نفرین کند، هیچ محذور و اشکالی ندارد به همین جهت در برخی زیارات نسبت به کسانی که به پیامبر (ص) و خاندان او ظلم کرده‌اند لعن و نفرین‌شده است. این لعن و نفرین‌ها از طرفی اعلان موضع و اظهار تنفر و بیزاری از دشمنان دین است تا چهره زشت آن‌ها بر جهانیان معلوم شود و این خود یکی از محورهای اساسی ارتباطات در دین اسلام می‌باشد که در فروع دین از آن به تَبَرّی تعبیر شده، البته این لعن و نفرین‌ها فقط در زیارت‌ها نمی‌باشد،بلکه قرآن هم در مورد کفار معاند چنین می‌فرماید: «کافران را خدا لعنت می‌کند و لعنت کنندگان هم لعنتشان می‌کنند.»(1) و درجایی دیگر می‌فرماید: «کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد»(2).
2. اما اگر دعای بد و لعن و نفرین نسبت به کسی بر اساس انگیزه‌های نفسانی باشد و از روی بدخواهی بی‌مورد و کینه و حسادت و سایر عوامل و امور نفسانی صورت گیرد، به‌طور یقین ناصواب است و اسلام هرگز آن کار را تأیید نمی‌کند یعنی شخصی که به دیگران نفرین می‌کند، اگر به‌ناحق باشد یا از روی عصبانیت و احساسات باشد و از صمیم قلب نباشد، تأثیری در زندگی فرد نفرین‌شده ندارد. در روایاتی از امام باقر( علیه‌السلام) آمده است که ایشان فرمودند: «چون لعنت از دهان شخصی بیرون آید میان او و آن شخص که به او لعنت شده تردد می‌کند اگر آن شخص مستحق لعن باشد به او تعلق می‌گیرد و اگر نباشد به صاحبش برمی‌گردد.»(3) اساساً توصیه‌شده اهل نفرین به دیگران نباشیم چون اگر انسان اهل نفرین باشد ممکن است نفرین دیگران نیز در مورد ما محقق شود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «هرگاه مردى مورد ظلم و ستم واقع شد و شروع كند به نفرین كردن بر ظالم و ستمكار خود، خداوند عزوجل به او می‌گوید: همان‌طوری كه تو به ظالم خود نفرین می‌کنی، كسى دیگر هم از دست ظلم و ستم تو نفرین می‌کند. اگر می‌خواهی، نفرینت را درباره‌ی ظالم تو بپذیرم و نفرین مظلومت را هم درباره‌ی تو و اگر خواستى، نفرین هر دو شمارا به تأخیر بیندازم تا شاید رحمت و عفو من شمارا فراگیرد!»(4)
3. نکته سوم و مهم‌تر این است ک خداوند عادل است و به میزان خطای افراد مجازت و تاوان می‌دهد. بیش از استحقاق طرف هیچ نفرینی گیرا نیست مثلاً اگر کسی شمارا اذیت کرده باشد و شما نفرین کنید که اصلاً نتواند راه برود، به نظرتان آیا این عادلانه است؟ این نفرین بیش از استحقاق او نیست؟ آیا او پای شمارا قطع کرده بوده که نفرین کردید نتواند راه برود؟ نکته مهم اینجاست که اجابت نفرین دست خداست و خدا کسی را بیش از استحقاق مجازات و مکافات نمی‌کند. بديهي است خداي عادل، عالم و حكيم، به‌اندازه آنچه حق است، نفرين را اجابت می‌کند، نه بيشتر (5) مطلبی که شما نوشتید از همین نوع است. نفرین شما تناسبی با تخلف و اذیتی که کرده نداشته است. آیا تاوان اذیت کردن او مصیبتی است که با آن نتواند راه برود؟ حتماً پاسخ شما منفی است. اساساً هیچ دلیلی نیست که اتفاقی که برای آن همسایه پیش‌آمده به خاطر نفرین شما بوده است. در عالم مصیبت‌ها اتفاقات و مشکلات زیادی دامن‌گیر همه ما انسان‌ها می‌شود که علت و فلسفه‌اش امتحان الهی است. سنت الهی روی زمین امتحان گرفتن از بندگان به انواع امتحانات است. خداوند می‌فرماید: «قطعاً همه شمارا با چيزى از ترس، گرسنگى و كاهش در مال ها و جان‌ها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم؛ و بشارت‌ده به استقامت کنندگان!»(6) مصیبتی که برای ایشان پیش آمد کرده از همین نوع امتحان الهی می‌تواند باشد و اصلاً جایی برای عذاب وجدان شما نیست. بهترین کاری که می‌توانید بکنید این است که اول به خاطر اذیت‌هایش او را ببخشید و دوم با دعا و راز و نیاز موقع عبادت تان از خداوند سلامتی و شفای ایشان را بخواهید. این بهترین کاری است که می‌توانید در حق او بکنید و با این کار حتماً آرامش پیدا خواهید کرد.
نتیجه:
بنا بر آنچه نوشته شد این‌چنین نیست که دعای بد و لعن و نفرین همیشه صحیح باشد و مورد اجابت واقع شود، بلکه باید نفرین کننده یا شخصی باشد که مظلوم واقع‌شده و حقی به گردن دیگری داشته باشد و به انگیزه حق‌طلبی نفرین کند یا نفرین شونده از کسانی باشد که دین اجازه لعن آن‌ها را داده باشند. در این صورت است که خداوند تضمین کرده که نفرین مورد اجابت واقع خواهد شد. البته خدای متعال عادل است و بیش از استحقاق ظالم او را عذاب نمی‌کند. موردی که شما ذکر کردید نیز از همین مورد است که میزان مجازات بیشتر از استحقاق فرد است. علل دیگری برای مصیبت‌های افراد وجود دارد مانند امتحان الهی. شاید همسایه شما مورد امتحان قرارگرفته باشد و شما با بخشش او و دعا برای شفا و سلامتی‌اش حتماً می‌توانید به او کمک کرده و آرامش خود را نیز بازیابید.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معراج السعادة، ملا احمد نراقي، ص 260 تا ص 263، انتشارات هجرت، چاپ سوم، تابستان 1375.
2. مجازات گناه‌کاران، سيد جواد رضوي، ص 110، 133، 135، 137، ناشر: گلستان ادب، چاپ اول، زمستان 1379.
کلیدواژه‌ها:  نفرین، بیماری، شفا، عذاب وجدان، ظلم.
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره بقره، آیه 159.
2.    همان، 161.
3.    كلينى، محمد بن يعقوب، كافی، انتشارات إسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 360.
4.    شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی، انتشارات اعلمى، بيروت، چاپ پنجم، 1400 ق ، ص 318.
5.    كلينی، محمد بن یعقوب، كافی، نشر فرهنگ اهل‌بیت، تهران، بيتا، ج 4، ص 287.
6.    سوره بقره، آیه 155.
 

بهترين راه براي این‌که انسان بتواند تشخيص دهد که مشکلش از ناحيه کوتاهي خودش در وظايف مادي يا معنوي هست يا امتحان الهي است

پرسش:

سلام وقت بخير من سال ها نماز خواندم و روزه گرفتم و به اخلاق و اعتقادات اسلامي مقيد بودم اما روز به روز زندگي ام بدتر شده، در فقر دست و پا ميزنم و به افسردگي شديد مبتلا شدم پنج شش ماهی هم هست يک بيماري گرفته ام و خوب نمي شوم! جلوی خدا زار زدم التماس کردم که زندگي ام کن فيکون بشود بلکه به اندازه سر سوزن يه اتفاقي بيفتد که اميدم را از دست ندهم ولي هيچي نشده که هيچ، روز به روز هم دارد بدتر ميشود، کم کم دارم به سمت کفر ميروم شما بگویید چه کار کنم؟ فقط لطفا از اين حرفها که روی اخلاصتون کار کنيد، نزنید.

 

پاسخ:

مقدمه:

انسان‌ها همواره از راه‌های گوناگون در معرض آزمایش خداوند هستند و اشخاصی برنده‌اند که از این آزمایش‌ها سربلند بیرون آیند. بر این اساس، از رحمت خداوند ناامید نشده، همراه با دعا و درخواست روزی و رفع مشکلات از خداوند، در بهبودی وضع فعلی خود تلاش نموده، درهرحال بدانید که با صبر و رضایت، پاداش خوبی از خداوند دریافت خواهید نمود.

متن اصلی:

اينکه با تمام این مشکلات، اهل دعا هستيد توفيق الهي است. قرآن می‌فرماید: «اگر دعاهاي شما نبود، به شما اعتنا نمی‌شد.»(1) پس‌ازاین بابت به شما تبريک می‌گوییم اما بدانيد؛ زندگي انسان در دنيا با سختی‌ها و مشکلات درهم‌تنیده است. قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ؛ انسان‌ها در سختي آفریده‌شده‌اند»(2) پس نبايد توقع زندگيِ کاملاً بی‌دردسر را در دنيا داشت. ما براي معاد آفریده‌شده‌ایم و اين دنيا براي ما مزرعه و پلي براي رسيده به آخرت است. گرفتاری‌های مادي نيز يک بخش از اين گرفتاری‌هاست که لازم است در مورد آن، دستوراتي که در اسلام مطرح‌شده را بدانيد تا بتوانيد آن را مديريت کنيد:

1.     نبايد تلاش براي زندگي دنيا را کنار گذاشت و از خدا توقع رساندن به دنياي بهتر را داشت.

2.     اگرچه تلاش براي بهتر شدن زندگي دستور خدا به انبياء است (3) و فراموش کردن زندگي دنيا و خوشی‌های آن نکوهش شده (4) اما بااین‌حال اگر قناعت را در دستور کار زندگي قرار دهيد و با آن زندگي را بسازيد به آسودگي و راحتي روحی خواهيد رسيد. امير المومنين، قناعت را ثروتي تمام‌نشدنی معرفي کرده است (5). اگر بدون نگاه به آنچه ديگران دارند و بدون دل‌بستگی مادي نسبت به زینت‌های زندگي، بخواهيم زندگي آسوده و راحتي را براي خود بسازيم با اين سفارش امير المومنين علیه‌السلام می‌توانیم به‌راحتی آن را بيابيم.

خودِ معصومين نيز با اين گرفتاری‌ها و فقر درگیر بوده‌اند و داستان شعب ابی‌طالب را می‌دانید که با چه سختي و مشکلاتي آن را سپري کردند پس بايد بدانيد که اين فقر نيز يکي از حالات زندگي انسان و امتحانات خداست که بايد بتوانيد از آن سربلند بيرون بياييد.

دعا و توسل:

در دفتر حساب‌وکتاب خدا چيزي گم نمی‌شود و از قلم نمی‌افتد. دعاهاي شما ذخيره خواهد شد و به دو صورت درخواهد آمد؛

1.     يا اينکه در حاجاتي که از خدانخواسته‌اید و واقعاً مصلحت شما در آن بوده به شما عطا خواهد شد.

2.    يا اينکه مستجاب نمی‌شود و در قيامت، در عوضِ آن پاداش بزرگي به شما می‌دهند. در روايات آمده است که: خداى (عزوجل) روز قيامت مانند کسي که پوزش بخواهد، به فقراي مؤمن توجه مي‌كند و مي‌فرمايد: به عزت و جلالم سوگند، به خاطر کم‌ارزشي شما در نزد خودم، شمارا در دنيا فقير نکردم، امروز رفتار من ‌را با خود مى‌‏بينيد، هر كس در دنيا به شما نيكى کرده، دستش را بگيريد و به بهشت ببريد (6) يعني علاوه بر جبران يکي از گرفتاری‌های دنيا، اجازه شفاعت نيز به آن‌ها می‌دهد.

بنابراين اگر در دنيا به چيزهايي که می‌خواهیم نرسيديم، نبايد ناراحت باشيم چراکه آخرتي هست و حساب‌وکتابی و خداي مهرباني که خود را ارحم‌الراحمین معرفي می‌کند و برايمان ذخيره می‌کند. مهم اين است که از درگاه خدا به‌جای ديگري نرويد و خود را هميشه به اين درگاه متصل کنيد. دعا را فراموش نکنيد و بدانيد هر چه هست از اوست.

راهکار رفع مشکل مالی: باید عملکردهای خود را واکاوی و ارزیابی کنید، ببینید گره کار شما کجاست؟ خداوند برای دستیابی به وسعت رزق، دودسته عوامل (مادی و معنوی) قرار داده، هیچ‌یک از عوامل جایگزین دیگری نمی‌شود، مثلاً کار و تلاش، استفاده از تخصص و کارشناسی، تدبیر و برنامه‌ریزی، ارزیابی و آینده‌نگری، نظم و انضباط، موقعیت سنجی، ملاحظه امکانات مادی، توانایی جسمانی، استعدادهای عقلانی و روانی، از اصول اولیه پیشرفت و توسعه است. بر اساس آیه «لیس للإنسان إلاّ ما سعی»؛ (7) هر میزان از این اصول بهره گرفتیم و تلاش کردیم، در مسیر پیشرفت و توسعه قرار خواهیم گرفت.  

برخی از راه‌های توسعه رزق:

1 ـ صدقه و انفاق مال به فقرا و ارائه هر نوع خدمات به نیازمندان (8)

2- استغفار، حضرت علی (ع) می‌فرماید: خدا استغفار را سبب جلب روزی قرار داده است. (9) 

نتیجه:

 بهترين راه براي این‌که انسان بتواند تشخيص دهد که مشکلش از ناحيه کوتاهي خودش در وظايف مادي يا معنوي هست يا امتحان الهي است، اين است که با هر بلا و گرفتاري که مواجه می‌شود، ابتدا نامه عمل خود را بازبيني کند که آيا وظايف خود را انجام داده يا کوتاهي کرده است؟ درصورتی‌که از طرف او کوتاهي صورت گرفته، براي جبران آن اقدام کند تا خداوند عنايت خود را به او بيشتر نمايد و درصورتی‌که کوتاهي در انجام وظايف از او سر نزده، در مقابل بلا و گرفتاري صبر نموده و خدا را شاکر باشد تا خداوند سفره نعمت‌هایش براي او بگشايد.

منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. بلا آزمایش الهی، مؤلفان: مهدی دشتی، هادی حمیدی.

2. ما و بلا در آیینه قرآن: علل، انواع و موانع، حسن ملک‌پور.

کلیدواژه:

مشکلات دنیا، فقر، بیماری، بلاء و امتحان.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره فرقان، آيه 77.

2. سوره بلد، آيه 4.

3. سوره قصص، آيه 77.

4. كلينى، محمد بن يعقوب، كافي (ط - دار الحديث) - قم، ق‏1429، ج‏4، ص 744.

5. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، قم، چاپ علی‌اکبر غفاری، 1404 ق، ص 89.

6. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، 1407 ق، ج‏2، ص 262.

7. سوره نجم، آیه 39.

8. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق، ج 96، ص 118.

9. مجلسی، پیشین، ج 100، ص 21.

همان‌گونه که در نمازخواندن به دستور خدا اجر وجود دارد در نماز نخواندن نیز اگر به دستور خدا باشد ثوابی نهفته است.

پرسش:

خواندن نماز مخصوص براي برآورده شدن حاجات براي مدت دو هفته عملا براي خانم ها به علت عادت ماهانه امکان پذير نيست. اين نمازها فقط مخصوص آقايان يا زنان يائسه است و زنان جوان از آن بي بهره اند.آيا اين عادلانه است؟

پاسخ:
مقدمه:
در نگاه اسلام زن و مرد هر دو توان رسیدن به کمال رادارند و ازاین‌جهت هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. آنچه زن و مرد را از یکدیگر متفاوت می‌سازد تنها تفاوت در ساختار و ویژگی‌های خلقت و تکوین آن‌هاست و البته وظایف و مسئولیت‌هایی است که بر عهدهٔ هر یک از آن‌هاست متناسب با ویژگی‌های ظاهری و خصوصیات روحی و جسمی زن و مرد است. درواقع می‌توان چنین برداشت کرد که قوانین تشریعی منطبق و هماهنگ بر نظام تکوین هستند.
پاسخ اصلی:
مهم‌ترین نکته‌ای که در پاسخ به این سؤال وجود دارد این است که ما زن و مرد را به‌عنوان دو موجودی که با یکدیگر تفاوت ظاهری و ساختاری دارند بپذیریم. وجود همین تفاوت‌های تکوینی منجر به تفاوت در حقوق و وظایف زن و مرد می‌شود مثلاً بارداری یا عادت ماهیانه مختص زنان است و جهاد مختص مردان و البته تفاوت در حقوق و وظایف لزوماً به معنی بی‌عدالتی نیست.
معنای عدالت:
برخی عدالت را فقط در شباهت حقوق و تکالیف معنا می‌کنند اما عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش که گاهی مستلزم تساوی و گاهی مغایر با تساوی است دقیقاً مثل‌اینکه دانش‌آموزی بخواهد معلمش عدالت داشته باشد. آیا اگر معلم به همهٔ بچه‌ها بدون اینکه تفاوت بچه‌ها را در نظر بگیرد مثلاً نمرهٔ هجده بدهد عادل است؟ یا اگر به هر دانش‌آموزی متناسب با شرایطش نمره دهد عادل خواهد بود؟ بنابراین نمی‌توان دو موجودی که از حیث ساختمان وجودی باهم تفاوت دارند را به یک‌شکل موظف نمود.

عدل الهی:
نکته مهم‌تر اینکه فارغ از تمام این تفاوت‌ها آنچه بر این تفاوت‌ها سایه افکنده، عدالت خداوند است یعنی خداوند هرگز به زن یا مرد ظلم نمی‌کند و طبق فرموده قرآن برترین انسان‌ها باتقواترین آن‌ها هستند (1) وبرتری به زن یا مرد بودنشان نیست. در نگاه اسلام زن و مرد از حیث انسان بودن و توانایی رسیدن به کمال شایستهٔ خویش با یکدیگر برابرند. هر دو توان عبادت و تقرب دارند و می‌توانند بهترین بندگان خدا باشند همان‌گونه که حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نیز چنین بودند. قرآن می‌فرماید: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَیٰ بَعْضُکمْ مِنْ بَعْضٍ: پس خدا دعاهای ایشان را اجابت کرد که البته من (که پروردگارم) عمل هیچ‌کس از مرد و زن را بی‌مزد نگذارم، زیرا شما از یکدیگرید (و همه در نظر من یکسانید)(2).
دلیل ممنوعیت:
عادت ماهیانه یک موضوع کاملاً طبیعی و متناسب با فیزیک زنان است و حیض بودن زن هرگز به معنی نجس یا نحس بودن او نیست. حالت حیض برای زنان مثل زمانی است که انسان فاقد وضو یا غسل است و نمی‌تواند نماز بخواند. درواقع زن به دلیل عدم طهارت عارض شده، نمی‌تواند نماز بخواند.
معنای بندگی:
بندگی یعنی سر تعظیم فرود آوردن در برابر آنچه خداوند برای انسان رقم‌زده است؛ بنابراین زن و مرد هر دو قادرند بندگی خدا را کنند و میزان اخلاص آن‌ها، میزان بندگی‌شان را تعیین خواهد کرد و این اخلاص ربطی به زن و مرد بودن یا حائض و غیر حائض بودن ندارد بنابراین اگر خداوند جایی برای عبادت تخفیفی قائل می‌شود یا به چیزی امر و از چیز دیگری نهی می‌کند همهٔ این‌ها بر اساس مصلحت است و بندهٔ واقعی کسی است که در برابر این مصلحت‌ها تسلیم شود. حالا فرض کنید زنی در حالت حیض نماز نمی‌خواند و به مسجد هم نمی‌رود همین عدم انجام عبادت خودش نوعی بندگی است یعنی چون حکم الهی این است، زن تبعیت می‌کند و همین برایش درجه و اجروقرب می‌شود.
انتخاب سایر روش‌ها:
اگرچه زن در این ایام از نمازخواندن محروم می‌شود، اما از سایر روش‌ها می‌تواند برای اظهار بندگی خویش بهره ببرد مثلاً موقع اذان سجاده‌اش را پهن کند و به مناجات و دعا مشغول شود. سجده‌های طولانی کند و ذکر خداوند را همواره بر لب داشته باشد تا جبران این کمبودها گردد و یا موقع ماه مبارک رمضان اگرچه روزه نیست، اما تا جای ممکن امساک نماید و از این طریق بخشی از ثواب روزه‌داری را نصیب خود نماید.
فرصت مهم:
عادت ماهیانه زمینه‌ساز بارداری و مادر شدن برای زنان است. بنابراین ازاین‌جهت وقتی به این مسئله نگاه کنید می‌بینید به‌هیچ‌وجه بی‌عدالتی نیست و اتفاقاً به‌واسطهٔ همین پیش‌زمینه، زن امکان بارداری و مادر شدن را پیدا می‌کند و به مقام مادر بودن می‌رسد.
طهارت شرط عبادت:
عادت ماهیانه خواه‌ناخواه زن را از طهارت ظاهری دور می‌کند و برایش سختی ایجاد می‌کند؛ اما در نماز انسان نیازمند طهارت است و همچنین تمرکز و آرامش؛ لذا چون باوجود عادت ماهیانه بستر طهارت و آرامش فراهم نیست زن در این ایام از خواندن نماز معاف شده است؛ بنابراین نماز نخواندن در این ایام نه به دلیل زن بودن بلکه به دلیل عدم طهارت طبیعی و نه عمدی است همان‌گونه که برای مردان نیز جنابت مانع خواندن نماز است. قرآن می‌فرماید: وَیسْأَلُونَک عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًی ...(3) و سؤال کنند تو را از عادت شدن زنان، بگو: آن رنجی است (برای زنان)...در این آیه خداوند حیض را نوعی رنج معرفی کرده و به خاطر این رنج، به زن تخفیف در عبادت داده است تا مجبور نشود برای طهارت خویش دچار رنج و عذاب مضاعف گردد و مشکل کسب طهارت و ایجاد تمرکز و حضور در نماز با آن شرایط سخت، بر مشکلات دوران عادت ماهیانه‌اش افزوده شود. دقیقاً مثل مسافری که به خاطر سختی سفر، باید نمازش را شکسته بخواند. از طرفی اگرچه زنان در دوران عادت ماهیانه نمی‌توانند نماز بخوانند اما با توجه به اینکه شش سال زودتر به سن تکلیف می‌رسند عبادت را هم زودتر شروع می‌کنند و این کمبود از آن طریق جبران می‌گردد.
نتیجه:
داشتن عادت ماهیانه یکی از ویژگی‌های جسمانی زنان است و منطبق بر قوانین تکوین می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که حتی اگر کسی به‌موقع عادت ماهیانه برایش اتفاق نیافتد نشانهٔ عدم سلامت اوست و باید به پزشک مراجعه نماید. علاوه بر این ترک نماز و روزه در این ایام برای زنان دستوری الهی است و تبعیت از این دستور مانند سایر دستورات برای زنان اجر و ثوابی در پی خواهد داشت. پس همان‌گونه که در نمازخواندن به دستور خدا اجر وجود دارد در نماز نخواندن نیز اگر به دستور خدا باشد ثوابی نهفته است. علاوه بر این، قرآن دوران حیض را دوران رنج معرفی می‌کند و طبیعتاً رنج انسان در نزد خداوند دارای ثواب است و زن نیز به دلیل شرایط سخت در این دوران مورد رحمت خداوند قرار می‌گیرد و هرگز از خداوند دور نمی‌شود بنابراین حرمت انجام عبادتی مثل نماز در این ایام نشانهٔ امتنان و لطف خداوند است و نه دلیلی بر بی‌عدالتی یا بی‌حرمتی و بی‌اعتنایی به زنان. بااین‌حال بازهم می‌تواند برخی عبادت‌ها را به شیوه دیگری انجام دهد.
کلیدواژه‌ها:
 حقوق زنان، بی‌عدالتی، عبادت در ایام حیض.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.    نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری.
2.    زن در آیینه جمال و جلال، عبدالله جوادی آملی.
3.    درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام محمدرضا زیبایی نژاد- محمدتقی سبحانی.

پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره حجرات، آیه 12.
2.     سوره آل‌عمران، آیه 195.
3.    سوره بقره، آیه 222
 

بر شما لازم است تا متناسب با نوع شخصیت همسرتان از روش مناسب استفاده کنید. در هیچ‌یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و احترام نهادن دور نشوید.

پرسش:

براي شوهري که روزه نمي گيرد وانتظار دارد برایش صبحانه و ناهار درست کنم و در صورت عدم ارائه خدمات ناراحت و دلخور ميشود و از طرفي دخترم که دو سه سالی هست روزه ميگيرد و با ناهار خوردن پدرش اذيت ميشود تکليف من چيست و بايد چه کار کنم؟

پاسخ:
مقدمه:
در نظام تشریعی و قوانین دینی هر یک از ما وظایفی را در برابر همسر، والدین، فرزندان و سایر اطرافیان بر عهده‌داریم که باید متناسب با شرایط و در نظر گرفتن جایگاه خود و دیگران انجام‌وظیفه کنیم علاوه بر این‌همه ما به‌عنوان مسلمان موظف هستیم تا یکدیگر را امربه‌معروف و نهی از منکر نماییم. در این موضوع باید همچون پزشکی ماهر در ابتدا به دنبال بررسی علت‌ها باشیم و پس از کشف علل بیماری، جهت درمان آن اقدام نماییم. ضمن اینکه وظیفه ارشاد و دلسوزی نسبت به نزدیکان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
متن اصلی:
نکته اولی که باید به آن توجه کرد این است که آیا همسر شما نسبت به روزه نگرفتن معذورند یا خیر؟ یعنی آیا دلیل شرعی برای روزه نگرفتن دارند یا نه؟ به‌هرحال اگر ایشان مشکلی دارند که نمی‌توانند روزه‌بگیرند تحمل این شرایط برای شما سهل‌تر خواهد بود. وقتی کسی از جهت شرعی معذور باشد و نتواند روزه بگیرد، روزه گرفتن برایش حرام می‌شود و باید به وظیفه شرعی‌اش که نگرفتن روزه است عمل نماید، لذا فراهم کردن غذا برای ایشان در این شرایط مانعی ندارد. شما می‌توانید با نیت تقرب به خداوند و برای رضای الهی لطف خود را در حق ایشان تمام کرده، با زبان روزه برای ایشان غذا تهیه کنید منتها بهتر است دور از چشم فرزندتان در رابطه با این موضوع با همسرتان گفتگو کنید.
گفتگو با همسر:
با توجه به اینکه فرزند شما در سال‌های اول روزه‌داری هستند و طبیعتاً هنوز ضعیف‌اند و ممکن است ضعف به سراغ ایشان بیاید و همین مسئله از یک‌سو و روزه‌خواری علنی همسرتان در منزل از سوی دیگر منجر به از دست دادن انگیزه دخترتان در امر روزه‌داری شود بهتر است در این زمینه با همسرتان صحبت کنید. گفتگوی منطقی شما با ایشان و آگاه کردن همسرتان نسبت به این موضوع و برانگیختن حساسیت ایشان در امر تربیت دینی فرزندتان می‌تواند تا حدودی مشکل را حل نماید. اگر عذر همسرتان موجه باشد باید در این رابطه با دخترتان نیز گفتگو کنید و با زبان خودش ایشان را متوجه بیماری یا مشکل همسرتان نمایید تا ایشان بدانند که اگر پدرشان روزه نمی‌گیرند از جهت شرعی توجیه عقلانی دارند و اهل گناه نیستند.
به‌کارگیری تدبیر لازم:
اما اگر همسرتان بدون دلیل شرعی روزه گرفتن را ترک می‌کنند بهتر است شما عصبانیت و ناراحتی خویش را کنترل نموده و با رفتار خود با ایشان منجر به شرمندگی او شوید. اجازه ندهید اصرار ایشان برای تهیه غذا و عدم تبعیت شما منجر به درگیری و چالش شود و آرامش شمارا بر هم بزند. طبیعتاً ایشان خودشان پدر هستند و نسبت به فرزندان علاقه‌مند؛ بنابراین به مسئله پیچیدن بوی غذا در منزل و حضور دختر کوچکتان که روزه‌دار است اشاره‌کنید و این‌گونه احساسات پدرانه ایشان را تحریک کنید تا حداقل به شکل مخفیانه و دور از چشم فرزند غذا بخورند.
سرگرم کردن فرزند:
هنگامی‌که همسرتان غذایی تناول می‌کنند می‌توانید برنامه‌ای برای دخترتان در نظر بگیرید و ایشان را در اتاق دیگر مشغول نمایید. رسیدگی به درس‌هایش یا بازی و سرگرمی یا خواندن کتاب برای او در آن لحظات می‌تواند منجر به عدم تمرکزش روی موضوع غذا خوردن پدرش شود. سعی کنید غذاهایی را تهیه کنید که هم سریع‌تر آماده شوند و هم بوی کمتری از آن غذا در منزل بپیچد حتی می‌توانید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که از غذای شب گذشته یا سحر استفاده نمایند تا فقط مجبور به گرم کردن غذا شوید و پختن غذا باعث ایجاد بوی غذا در منزل نشود.
پایبندی عملی:
ما نمی‌توانیم همان اول، رفتار دیگران را تغییر دهیم، بلکه باید در تلاش باشیم تا خودمان بهترین رفتارها را داشته باشیم تا به برکت رفتارهای خوب ما، دیگران نیز اثر مثبت بپذیرند؛ پس اگر همسرتان عمداً روزه نمی‌گیرند تذکر دادن‌های مداوم، جروبحث کردن در رابطه با روزه و غر زدن‌های پیوسته نمی‌تواند نتیجه خوبی به بار آورد. شما باید به میزان پایبندی خود به این امور (نماز، روزه و...) دقت کنید و حواستان باشد که این پایبندی شعارگونه نباشد بلکه حقیقتاً اهل عمل باشید تا همسرتان از دیدن عمل شما به این امور ترغیب گردند. هنگام به وجود آمدن هر مشکلی، ما اول رفتارهای خودمان را موردسنجش قرار می‌دهیم تا مطمئن شویم در ایجاد این مشکل دخالتی نداشته‌ایم وقتی خیالمان از جانب خودمان راحت شد سراغ سایر علت‌ها می‌رویم.
راهکارهای مهم:
1.    اگرچه ما ناراحتی شمارا از این مسئله درک می‌کنیم، اما لازم است شما نیز از خودتان بپرسید که من بر ای تقویت ایمان و اعتقاد او چه کرده‌ام؟ و یا در تضعیف این عقیده چه دخلی داشته‌ام؟ اگر احساس می‌کنید رفتار نادرستی در این زمینه داشته‌اید و یا کج‌خلقی و بدخلقی کرده‌اید و همین‌ها باعث شده تا ایشان بر رفتار نادرست خود اصرار بورزند باید رفتار خود را تصحیح نمایید. مطمئن باشید محبت ورزی اثری اعجاز گونه دارد. شما با ابزار عشق و محبت و به‌دوراز تنش و تشنج می‌توانید ایشان را متقاعد کنید تا به روزه گرفتن تشویق شوند.
2.    کتاب‌هایی با موضوع روزه را تهیه و مطالعه نمایید و سعی کنید در محل نظر و نگاه همسرتان قرار دهید تا نسبت به خواندن آن‌ها مایل گردد.
3.    گاهی وجود دوستان جدید یا فضای جدید منجر به بی‌توجهی انسان به امور عبادی می‌گردد. امروزه متأسفانه بخشی از محتوای فضای مجازی زمینه تضعیف عقاید را فراهم می‌کند، لذا از طریق همان محبت ورزی که اشاره شد برنامه حضور ایشان در فضای مجازی را مدیریت نمایید.
4.    علاوه بر این رفت‌وآمد خود با خانواده‌های مذهبی را نیز بیشتر نمایید تا از این طریق تأثیرات مثبتی در او ایجاد گردد.
5.    اگر با افراد نامناسب معاشرت دارند سعی نمایید به‌صورت غیرمستقیم و بدون موضع‌گیری، ایشان را از دوستان نامناسب فاصله دهید. از واسطه‌هایی که روی ایشان تأثیرگذار هستند استفاده نمایید. مثلاً اگر حرف‌شنوی ایشان از مادر یا پدرشان زیاد است می‌توانید محرمانه این موضوع را با مادر یا پدرشان مطرح کنید و از آن‌ها درخواست کنید تا غیرمستقیم و نه از جانب شما، به ایشان تذکر دهند.
6.    یکی از اموری که می‌تواند در انگیزه نداشتن افراد به انجام کارهای خوب اثرگذار باشد این است که کارهای نیک و شایسته آن‌ها و ویژگی‌های مثبتی که دارند دیده نمی‌شود. گاهی افراد برای استمرار کار نیک نیازمند تشویق‌اند؛ بنابراین سایر ویژگی‌های مثبت ایشان مثل اهل کار بودن، خوش‌اخلاق بودن و ... را برجسته نموده، از این راه زمینه را برای تشویق ایشان به روزه فراهم آورید.
7.    در ایجاد آرامش در منزل تلاش کنید و اجازه ندهید این موضوع تبدیل به سوژه‌ای برای برهم زدن آرامش زندگی شما گردد.
8.    از دعا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام هرگز غافل نشوید. چراکه ما موظف شده‌ایم تا خواسته‌های مادی و معنوی خویش را با تمسک به این ذوات نورانی از خداوند طلب نماییم.
9.    قرآن می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ: مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امربه‌معروف و نهی از منکر می‌کنند» (1) بنابراین در این مسیر خسته نشوید و بدانید که از ویژگی‌های مؤمن این است که نسبت به رفتار دیگران احساس مسئولیت دارد.
بررسی عوامل دیگر:
1.    گاهی روزه نگرفتن افراد به دلیل تضعیف مبانی اعتقادی آن‌هاست؛ بنابراین شما باید از طریق پیشنهاد گفتگو با کارشناسان دینی به ایشان، برای تقویت زیربناهای اعتقادی او بکوشید و این‌گونه دیدگاه همسرتان در مورد خدا، قیامت و معاد و ...را تقویت کنید.
2.    گاهی عمل انسان ناشی از جهل و غفلتش نسبت به عوارض مثبت یا منفی آن عمل است. به همین دلیل بهتر است در گفتگوهای روزانه به شکل مستمر اما به میزان کم، گهگاه از فواید و برکات روزه و تأثیرات بد روزه‌خواری بر روی تربیت فرزند با ایشان صحبت کنید. یقین داشته باشید که تذکر شما در درازمدت جواب خواهد داد. قرآن می‌فرماید: «وَذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرَی تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ؛ و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود می‌بخشد.»(2)
3.    علاوه بر این دقت کنید که خودتان با عمل خویش و از طریق مهربانی و محبت به‌گونه‌ای با فرزندتان رفتار نمایید تا تأثیر فرزند از رفتار دینی شما بیش از تأثیر او از رفتار نامناسب پدرش باشد.
4.    اگر شما به‌اندازه کافی تذکر داده‌اید و تذکرات شما فایده‌ای نداشته دیگر لازم نیست تذکر دهید با توجه به اینکه نوشتید اگر غذا آماده نکنید ناراحت و دلخور می‌شوند، بنابراین سعی نکنید که در برابر خواسته ایشان مقاومت نمایید، بلکه بیشتر تلاش کنید تا مبانی اعتقادی دخترتان را تقویت کنید. طبیعتاً اگر دخترتان از شما محبتی بی‌بدیل دریافت کنند کمتر تحت تأثیر روزه‌خواری پدر قرار می‌گیرند و اثر اعجاز گونه محبت شما روی ایشان منجر به تبعیت از شما خواهد شد.
نتیجه:
برخی از افراد منطقی هستند و با زبان منطق و استدلال راحت‌تر موضوعی را می‌پذیرند. برخی دیگر نیز از طریق نصیحت و بیان عوارض و عواقب یک امر تحت تأثیر قرار می‌گیرند. عده‌ای نیز فقط بامحبت دیدن تغییر می‌کنند؛ بر شما لازم است تا متناسب با نوع شخصیت همسرتان از روش مناسب استفاده کنید. در هیچ‌یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و احترام نهادن دور نشوید علاوه بر این تبلیغ عملی داشته باشید یعنی باید آثار روزه گرفتن در رفتار و کردار و گفتارتان نمایان باشد. با روش همراه بامحبت امربه‌معروف و نهی از منکر کنید و ناامید نشوید. یادتان باشد که ایجاد تغییر و اصلاح رفتار به‌صورت ناگهانی بسیار دشوار است بنابراین باید صبر و تحمّل خود را افزایش دهید تا به‌تدریج و آهسته رفتار او را نسبت به امور دینی اصلاح کنید.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.    «نماز و روزه از دیدگاه قرآن و حدیث» از مهدی امینی.
2.    «خانه آرام حاوی ۵۰ پرسش و پاسخ درباره سامان یافتن خانواده» از مهدی غلامعلی.
3.    «تربیت دینی کودکان» از نعمت‌الله یوسفیان.
کلیدواژه‌ها: 
روزه، روزه‌خواری، روابط زوجین، تربیت فرزند.
پی‌نوشت‌ها:
1. سوره توبه، آیه 71.
2. سوره ذاریات، آیه 55.
 

اگرچه احترام مادر لازم است، ولی اطاعت از او درجایی که خدا ناراضی است لازم نیست.

پرسش: 
من آقایی 27 ساله هستم که دو سال است ازدواج کردم و بچه نداریم. مادرم با همسرم از نظر سلیقه و اخلاق، به شدت اختلاف دارند. ایشان از من می خواهد همسرم را طلاق دهم. من هیچ مشکلی با همسرم ندارم و با هم خوب هستیم ولی متاسفانه خانواده به هیچ وجه سازگار نیستند! آیا در اینجا حرف مادرم مقدم است یا نظر خودم؟ آیا می توانم همسرم را به خاطر اطاعت از مادرم طلاق بدهم؟ ممنون می شوم کاملا توضیح دهید.
 

پاسخ:
مقدمه:
انسان‌ها با ازدواج دایره ارتباطات و همچنین تعداد اعضای خانواده‌شان افزایش پیدا می‌کند، به دنبال آن میزان گفتگوها، روابط و رفتارهایی که ممکن است فرد از آن‌ها خوشحال یا ناراحت شود نیز بیش از زمان مجردی می‌شود. زن و شوهر برای ایجاد یک رابطه بدون تنش با خانواده یکدیگر که اثرات آن در زندگی زوجین بیشتر خواهد بود نیاز به مدیریت روابط هستند. توقعات نابجا یا دخالت‌ها یا رفتارها و صفات ناشایست در طرفین ممکن است زندگی را به تنش‌های متعدد حتی توقع طلاق همسر یا قطع ارتباط با مادر بکشاند. در ادامه توضیحاتی ارائه می‌کنیم که وظیفه‌تان در این موضوع را بهتر متوجه شوید.
پاسخ اصلی:
1.    انسان هم در برابر والدین و هم در برابر همسرش مسئول است. در مقابل هر دو وظایفی دارد. خداوند متعال مقام بسیار بلندی برای پدر و مادر نسبت به فرزندان قرار داده است. درآیات قرآن، به این مقام والا اشاره‌شده است.«و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هرگاه يكى از آن دو، يا هردوی آن‌ها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آن‌ها روا مدار! و بر آن‌ها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آن‌ها بگو.»(1) این بیان خداوند و قرار دادن والدین در کنار خودش دلالت بر عظمت ایشان و مقام بالای آن‌ها دارد و لازم است فرزندان آنان را تکریم کنند و تکالیف خود را نسبت به آنان به‌خوبی انجام دهند. از طرف دیگر زن نیز بر عهده شوهر حقوقی دارد و باید احترامش حفظ شود و مرد باید کانون خانواده‌اش را گرم نگه دارد و حق ندارد زندگی‌اش را خراب کند. یکی از مهم‌ترین اصول خانوادگی در اسلام حفظ خانواده است. حفظ آبرو و شخصیت زن در غیاب و حضورش از وظایف شوهر است. قرآن دراین‌باره می‌فرماید: زنان لباس شما و شما نیز لباس عفت آن‌ها هستید. (2) همان‌طور که لباس‌، انسان را از سرما و گرما و زشتی‌ها حفظ می‌کند، مرد نیز باید حافظ آبروی همسر باشد.
2.    با توجه به اهمیت کانون خانواده در اسلام، به‌هیچ‌عنوان لازم نیست که به خاطر والدین، کسی همسرش را طلاق دهد. طبق روایات، طلاق غیرموجه، نزد خداوند مبغوض ترین حلال است (3) و دستور والدین، دلیل ناموجه است درحالی‌که طرفین از هم راضی هستند و باهم مشکلی ندارند؛ بنابراین لازم نیست به حرف مادر گوش کنید و خواسته‌اش را عملی کنید. این خواسته مادر، خلاف رضای الهی است و هیچ‌وقت نباید درجایی که خدا راضی نیست یا معصیت خدا در میان است از والدین اطاعت کرد. اگر مادر از فرزند خود خلاف شرع را بطلبد، به این صورت که از نفوذ خود در فرزند استفاده کند و فرزندش را مخیر بین خود و همسر کند تا فرزند مجبور به انتخاب مادر شود، حتماً در حق همسر بی‌گناه خود، ظلم کرده است. در این موارد طبق آیات و روایات فرزند مجبور به اطاعت امر مادر نیست و می‌تواند از اطاعت امر مادر سرباز بزند. قرآن دراین‌باره می‌فرماید: «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو (مشرک باشند) و تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آن‌ها پیروى مکن»(4). امام علی (ع) می‌فرمایند: «اطاعت از مخلوق (هر کس که باشد) در انجام معصیت الهی پذیرفتنی نیست»(5). در بیان امام حسین علیه‌السلام نیز آمده که «رستگار نمی‌شوند اقوامی که به بهای غضب خدا، دنبال راضی کردن مخلوقان هستند.»(6) بنابراین شما به‌هیچ‌وجه نباید به‌صرف این‌که مادرتان تقاضای طلاق دارد، همسرتان را طلاق دهید و این کار جایز نیست. شما با همسرتان عهد و پیمان بستید و به خاطر مادر نمی‌توانید آن را بشکنید، خلف وعده و پیمان‌شکنی درصورتی‌که طرف مقابل بر سر عهدش مانده، از گناهان بزرگ است.
3.    ما نمی‌دانیم تابه‌حال برای حل این مشکل چه‌کارهایی انجام داده‌اید؟ آیا راهکاری در پیش‌گرفته‌اید؟ آیا راهکارها مفید و کارساز بوده یا نادرست اجراشده است؟ اما برای حل‌وفصل این تنش و کدورت بین همسر و مادرتان باید توجه کنید آنچه در موارد حل اختلاف مهم است حفظ بی‌طرفی و نشان دادن خیرخواهی به حدی که برای طرفین قابل‌درک باشد و به این بی‌طرفی و خیرخواهی شما اقرار داشته باشند. مشخصاً پیشنهادهایی داریم:
الف: اگر اختلاف بین مادر و همسرتان ریشه و علت خاصی ندارد، باید سعی کنید با نهایت درایت و با حفظ بی‌طرفی از گسترش آن جلوگیری کنید. با هرکدام جداگانه صحبت کنید و به آن‌ها جداگانه بگویید چقدر برای شما مهم هستند و حاضر نیستید آن‌ها را از دست بدهید و بیان کنید که طرف مقابل نیز حقوقی به گردن تان دارد که خدا راضی نیست پایمال شود و راضی به ظلم به دیگری هم نیستید. این نوع بیان‌ها باعث می‌شود طرف مقابل به شما اعتماد کند. محبت به طرفین به‌صورت خصوصی تأثیر بسیاری در راضی کردن آن‌ها دارد. حتماً دقت کنید که این دلجویی در حضور دیگری نباشد.
ب: اگر اختلاف دارای ریشه و علتی است در این صورت می‌توان با پیدا کردن آن راهی برای حل این اختلاف پیدا کرد. درواقع با از بین بردن اختلاف سابق این مشکل خودبه‌خود از بین می‌رود. اگر ریشه و علت اختلاف را پیداکرده ولی خود به‌تنهایی نمی‌توانید اختلاف را از میان بردارید در این فرض با کمک گرفتن از مشاوران ماهر یا افراد بزرگ‌تر و بی‌طرف فامیل و محل، باید اختلاف به وجود آمده را حل نمود.
ج: اگر با کمک گرفتن از مشاور و افراد بزرگ‌تر و بی‌طرف فامیل و محل هم اختلاف برطرف نشد در این صورت شما باید حتی‌المقدور طوری برخورد کنید که نه مادر ناراحت شود نه همسر، به این شکل که وظایف خود را نسبت به مادر و همسر به‌طور کامل انجام دهید و نیکی خود را در حق پدر و مادر بیشتر و کامل‌تر کنید و از آن‌ها بخواهید که برای حفظ زندگی شما از اختلافات خود دست‌بردارند.
د: یکی از کلیدی‌ترین راه‌ها برای حل مشکل حفاظت از اطلاعات خانوادگی و رعایت شیوه دوری و دوستی در آمار و اطلاعات و رفت‌وآمد است یعنی با همسرتان تفاهم کنید که از ارائه هرگونه آمار و اطلاعاتی که باعث ایجاد کدورت یا فتنه می‌شود یا باعث دخالت و دشمنی یا حسادت می‌شود دوری کند. هر چه از شما کمتر بدانند کمتر مشکل پیش می‌آید. اگر زیاد باهم بودن آن‌ها باعث ایجاد مشکل می‌شود سعی کنید بین آن‌ها دوری و دوستی را رعایت کنید. کمتر با همسرتان نزد مادرتان باشید و وقتی هم در مکانی باهم هستند سعی کنید مدت حضور کم باشد تا کدورت پیش نیاید؛ البته در همه موارد باید توجه داشت که این خداوند است که قلب‌ها را به یکدیگر نزدیک می‌کند. پس حتماً دعا را فراموش نکنید. نذر کنید و از خدا بسیار کمک بخواهید قطعاً شمارا در این کار یاری خواهد کرد. درهرحال اگر مادر راضی به زندگی شما با همسرتان نیست، باید تلاش کنید اصلاح برقرار شود اگر نشد با دوری و دوستی، زندگی‌تان را حفظ کنید و به مادرتان نیز در حد توان کمک و احسان کنید. در مورد طلاق دادن حرف مادر را اطاعت نکنید، ولی سعی کنید از محبت و نیکی و احسان او را سیراب کنید و به‌هیچ‌عنوان به‌عنوان فرزند (در صورت نداشتن آسیب) رابطه را با او کم یا قطع نکنید.
نتیجه:
احترام والدین و احترام همسر هردو طبق منابع معتبر واجب و لازم است. کانون زندگی و حفظ آن از مهم‌ترین ارکان اسلامی است و خداوند از طلاق غیرموجه بدش می‌آید و آن را مبغوض ترین حلال می‌داند و هر دلیلی هم ازنظر اخلاقی موجه نیست، بلکه برخی دلایل پذیرفته است که درخواست مادر جزو آن‌ها نیست؛ بنابراین اگرچه احترام مادر لازم است، ولی اطاعت از او درجایی که خدا ناراضی است لازم نیست. شما باید رابطه بین آن‌ها را مستقیم یا با کمک از مشاور و واسطه‌ها ریشه‌یابی کنید و تلاش کنید با صحبت و مدارا و محبت به هر یک از دو طرف، یا با محافظت از اطلاعات خانوادگی، یا با استفاده از روش دوری و دوستی این تنش‌ها را کم کنید. به‌هیچ‌وجه راضی به طلاق نشوید و به‌هیچ‌وجه رابطه با مادرتان را کم نکنید و سعی کنید او را از محبت سیراب کنید تا راضی شود که کاری به زندگی شما نداشته باشد. دعا را فراموش نکنید که بسیار مؤثر است.
کلیدواژه‌ها:
ازدواج، مادر شوهر، همسر، طلاق، مشکلات خانوادگی.
منابع برای بیشتر برای مطالعه:
1.    ریشه‌یابی اختلافات خانوادگی همراه با: راه‌حل‌های آن، محمدرضا رامتین.
2.    تحکیم خانواده از منظر حقوق و اخلاق، عباسعلی اختری.
3.    مدیریت روابط همسران و خانواده، روح‌الله شمسا و زهره حسین.
4.    طلاق، چرایی و چگونگی، عباس پسندیده.
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره اسراء، آیه 23.
2.    سوره بقره، آیه 187.
3.    كلينى، محمد بن يعقوب، كافي، انتشارات إسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 6، ص 54.
4.    سوره عنکبوت، آیه 8.
5.    سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 805.
6.    مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 44، ص 383.
 

تفاوت شان در این است که انسان توبه‌کار آثار وضعی گناهش ممکن است تا مدت‌ها دنبالش باشد. درجه او در بهشت نسبت به بی‌گناه چه‌بسا پایین‌تر است.

پرسش:
کسي که از گناه دوري ميکنه،در شرايط گناه قرار ميگيره ولي تقوا پيشه ميکنه و گناه رو انجام نميده با کسي که گناه رو انجام ميده ولي بعدش توبه ميکنه،بين اين دو هيچ فرقي نيست؟؟؟چون اوني که تقوا پيشه کرده گناهي براش نوشته نميشه فرد گناهکارم بعدش توبه کرده(خدا هم گفته توبه کنين من ميبخشم،تو روايات هم هست فرد توبه کار انگار اون گناه رو اصلا نکرده)براي جفتشون هم گناهي ثبت نميشه. فرق اين دو در چيه؟؟
 

پاسخ:
مقدمه:
توبه واقعی، باعث بخشش می‌شود و عذاب جهنّم را‌ از آدمي دور مي‌كند و او را مستحقّ بهشت و نعيم الهي مي‌گرداند. انساني كه با كردار زشت خويش، جهنّم و عذاب آن را بر خويش واجب گردانيده است، با توبه واقعي مي‌تواند ورود به بهشت و بهره‌مندی از نعمت‌های آن را براي خود رقم بزنند. آيات چندي از قرآن شريف، جايگاه آدمي را پس از توبه، بهشت مي‌داند و اوصاف ترغیب‌کننده‌ای نيز براي جايگاه چنين كساني برشمرده است: «يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسي‏ رَبُّكُمْ أَنْ يكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيئاتِكُمْ وَ يدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به‌سوی خداوند توبه كنيد، توبه‏اى خالصانه، اميد است پروردگارتان گناهان شمارا بزدايد و شمارا به باغ‌هايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است درآور (1) و طبق برخی روایات معتبر «توبه‌کننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده است»(2) و همین باعث سؤال شما شده است که در ادامه به نکاتی پیرامون این بخشش و تفاوت توبه‌کننده و کسی که گناه نمی‌کند می‌پردازیم:
متن اصلی:
1.    فضیلت‌هایی که برای توبه و فرد توبه‌کننده ذکرشده به معنای یکسان بودن وضعیت و شرایط فرد گنه‌کار توبه‌کار با فردی که آن گناه را مرتکب نشده نیست. میان کسی که گناه کرده، بعد موفق به توبه شده و کسی که گناه نکرده تفاوت وجود دارد و تفاوت این دو مانند تفاوت کاغذی است که اصلاً بر آن چیزی نوشته‌نشده و کاغذی است که بامداد بر آن نوشته‌شده و سپس این نوشته بامداد پاک‌کن محوشده باشد و معلوم است که زلالی و سفیدی این دو کاغذ یکسان نیست مثلاً کسی که مدت‌ها فیلم مستهجن دیده و بعد توبه واقعی کرده است بخشیده می‌شود و عذاب ندارد، ولی آثار وضعی این نگاه مانند آلودگی دل، تحریک به گناه به‌صورت مداوم، یادآوری صحنه‌های گناه و... تا مدت‌ها با اوست درحالی‌که فردی که این نگاه را نداشته این آثار را ندارد. این‌یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های توبه‌کننده با بی‌گناه است.
2.    بهشت دارای مراتب و درجات گوناگون است و جایگاه اهل بهشت با توجّه به نوع عملکرد آنان در دنیا، تعیین می‌شود. به عبارت روشن‌تر، همه بهشتیان به‌صورت یکسان از نعمت‌های بهشتی و درجات آن برخوردار نمی‌شوند. گروهی در بهشت، از چنان مقامی برخوردارند که بهشت و نعمت‌های بهشتی برای آنان جلوه‌ای ندارد، بلکه به مقام عنداللهی دست‌یافته‌اند و جایگاه آنان نزد خداوند متعال است: «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِیةً مَرْضِیة»: «اى جان آرام‌گرفته، به‌سوی پروردگار خویش بازگرد درحالی‌که تو از او خشنود و او از تو خشنود است. (3)» برخی دیگر از بهشتیان به بهشت عدن و بهشت رضوان دست می‌یابند. این جایگاه رفیع با توجّه به میزان ایمان، تقوا و پارسایی به آنان عطا می‌شود مثلاً محشور شدن با اهل‌بیت «علیهم‌السلام» در بهشت، مقام والایی محسوب می‌شود و کمتر کسی به آن مقام دست می‌یابد. لیاقت همسوئی و همسایگی با حضرت زهرا «علیهماالسلام» و ائمّه هدی «علیهم‌السلام» نیاز به‌تناسب دارد که ساخته‌وپرداخته اعمال دنیوی آدمی است. گروهی نیز اعمال درخشانی دارند و از نعمت‌ها و باغ‌های بهشتی بهره‌مندی می‌گردند، ولی به مقام عنداللهی نمی‌رسند یا لیاقت ورود به بهشت رضوان و همراهی با اهل‌بیت «علیهم‌السلام» را پیدا نمی‌کنند. به‌هرتقدیر، اهل بهشت مقامات مختلف و متفاوتی دارند و قرار نیست کسی که به‌واسطه توبه، بهشتی شده است و کسی که عمری تقواپیشه کرده و در علم و عمل غوطه‌ور بوده است، در یک جایگاه قرار گیرند. درواقع، معنای آمرزش گناهکار، نجات وی از عذاب جهنّم و ورود به بهشت است، امّا اینکه در بهشت، چه جایگاهی و کدام درجه و مرتبه را کسب خواهد کرد، سخن و مطلب دیگری است هرچند راه برایش بسته نیست.
3.    انسانی که مدتی آلوده به گناه بوده در حقیقت به همان اندازه از مسیر حق و حقیقت دور شده و بعد از توبه باید نیروی بسیاری از ایمان در خود ایجاد کند که بتواند این کج‌راهه رفته را برگردد. این در حالی است در این مدت‌زمان انسانی که خود را از گناه دور کرده است در مسیر هدایت الهی حرکت می‌کرده است حتی قضیه به این جا ختم نمی‌شود زیرا انسانی که از مدتی مسیر حق و حقیقت دور شده، علاوه بر جبران گذشته باید به‌گونه‌ای در مسیر الهی حرکت کند که خود را به انسان مؤمن برساند. بدیهی است که این‌ها خود سبب فاصله بسیاری بین این دو می‌شود. به همین جهت در زندگی دنیوی نیز بین این دو ممکن است تفاوت بسیاری باشد و به بی‌گناه خدا الطاف بیشتر و کرامت بیشتری عطا می‌کند تاکسی که توبه کرده و باید جبران کند.
نتیجه:
بین انسان توبه‌کار و بی‌گناه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی است. شباهت شان در بخشیده شدن و برداشته شدن عذاب است. ولی تفاوت شان در این است که انسان توبه‌کار آثار وضعی گناهش ممکن است تا مدت‌ها دنبالش باشد. درجه او در بهشت نسبت به بی‌گناه چه‌بسا پایین‌تر است، در دنیا نیز برای جبران باید تلاش بیشتری کند از طرفی گناه نکردن خیلی بهتر و راحت‌تر از توبه کردن است. بنابراین اگرچه هر دو بخشیده و عذاب ندارند، ولی یکسان هم نیستند.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1.     توبه ‎آغوش رحمت، حسين انصاريان.
2.    توبه، اثر بيست و سوم از «مجموعه امام خميني (س) و مفاهيم اخلاقي»، به كوشش: محمدتقی خلجي
3.    توبه، حسین مظاهري.
4.    توبه تولدي دوباره، محمد سبحاني نيا.
5.    توبه، رمضان فؤاديان دامغاني.
6.    توبه تولدي ديگر، محسن بنشاسته.
کلیدواژه‌ها:
توبه‌کننده، بی‌گناه، تفاوت، شباهت، بهشت، درجات
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره تحریم، آیه 8.
2.    كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، انتشارات إسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 435.
3.     سوره فجر، آیه 28- 27.
 

از مهم‌ترین علت سستی، عدم معرفت و شناخت نسبت به خدا و همچنین آثار عبادات است.

پرسش:
چرا گاهي‌اوقات در مقابل ‌عبادات تنبل‌‌هستيم؟ لطفا ضمن بیان عوامل و ریشه ها، راهکار مناسب هم ارائه فرمایید.
 

پاسخ:
مقدمه:
کسالت يا تنبلي يكي از آسیب‌های اخلاقي و انساني است كه كوتاهي و ضعف همت از آثار و نتايج آن به شمار می‌رود. افراد تنبل و اهمال‌کار معمولاً از همت پاييني برخوردارند که همين مسئله زمینه‌ساز مشکلات زياد مادي و معنوي براي آن‌ها خواهد بود. در آموزه‌های ديني ما نيز به مسئله تنبلي و اهمال‌کاری توجه خاصي شده است. امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: «تنبلي و بی‌حالی به دنيا و آخرت شما ضرر می‌زند»(1).
متن اصلی:
تنبل در لغت به کسی که مایل به کار نباشد و تن به کار ندهد و کسی که از کار گریزان است اطلاق می‌شود (2).
در اصطلاح علم اخلاق، به هر نوع بی‌میلی و بی‌رغبتی به کار، تنبلی نمی‌گویند، زیرا در برخی از موارد، عامل گریزانی از کار، ضعف جسمانی و وجود یک بیماری جسمی است و گاهی نیز اهمیت نداشتن یک موضوع خاص در اعتقاد شخصی، سبب بی‌رغبتی آن شخص برای انجام یک کاری است، به‌طوری‌که اگر اهمیت موضوعی برایش مشخص شود، با چابکی و نشاط انجامش می‌دهد و همه‌ جوانب کار را نیز رعایت می‌کند. ازاین‌رو در علوم تربیتی به کسی تنبل اطلاق می‌شود که شخص بدون داشتن کوچک‌ترین ضعف جسمانی، مهم‌ترین کارهای خود را به تأخیر انداخته یا با اکراه و اجبار انجام می‌دهد (3).
نکوهش تنبلی:
در قرآن از کسالت و تنبلی به‌خصوص در کارهای نیک و درراه عبادت خدا، به زشتی یادشده و این صفت از ویژگی‌های منافقان برشمرده شده است. در دو آیه از آیات قرآن که از واژه‌ی «کُسالی» در وصف منافقان استفاده‌شده، بر این معنا دلالت دارد «منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند درحالی‌که او آن‌ها را فریب می‌دهد (خودشان فریب می‌خورند) و هنگامی‌که به نماز برمی‌خیزند، با تنبلی برمی‌خیزند و در برابر مردم ریا می‌کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی‌نمایند» (4).
بررسی عوامل:
یکی از موضوعات رایج و فراگیر در بین اغلب مسلمانان تنبلی و کسالت در به‌جا آوردن عبادات به‌ویژه موضوع نماز بوده درحالی‌که اسلام کسالت و تنبلی را رد کرده و خواستار نشاط روحی و جسمی شده است. به‌طوری‌که حتی در مستحبات، خواستار انجام آن باروحیه و نشاط است. اگر شخص می‌خواهد عمل مستحبی انجام دهد، نباید این اعمال را به خودش تحمیل کند، بلکه باید بانشاط و روحیه این اعمال را انجام دهد. تنبلی و کسالت معلول یکی از عوامل زیر است:
1. عدم معرفت کامل به خداوند: صرف‌نظر از تفاوت‌های شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی مردم به چشم می‌خورد، کیفیت عبادت بر اساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا می‌کند. این‌که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادت‌کننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یادشده افزون‌تر باشد، بهره‌مندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت او فزون‌تر خواهد بود.
2. عدم اطلاع از آثار عبادت: یکی دیگر از عواملی که در تنبلی و عدم نشاط در انجام عبادت تأثیر بسزایی دارد، عدم اطلاع از آثار فردی و اجتماعی مترتب بر عبادت است؛ لذا اهميت ندادن به عبادت به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نکردن نسبت به آن، خود از عوامل تنبلی و یا ترک عبادت به شمار مي¬رود؛ ازاین‌رو پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) برترین عابد را کسی می¬داند که براثر آگاهی از آثار عبادت به انجام آن می¬پردازد؛ چنانچه می¬فرماید: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ.؛(5) بهترین مردم کسی است كه به عبادت عشق ورزد. و با آن مأنوس شوند و باجان و دل او را دوست داشته باشد و با بدن خود آن را به‌جای آورد و براى آن از انجام هر کاری فارغ گردد. چنين شخصى باك ندارد كه زندگى دنيايش به‌سختی بگذرد يا به‌آسانی».
3. گناه: یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین عواملی که باعث می‌شود لذت مناجات از انسان گرفته شود گناه است. همان‌گونه که انجام هر کاری مستلزم فراهم کردن مقدمات آن کار است, امور عبادی نیز همچون نماز یک سری مقدماتی دارد که اساسی‌ترین مقدمه, ترک معاصی در عقیده و عمل است لذا انسان نسبت به اين مسئله بايد بسيار حساس باشد و اگر كسي بي¬ميلي و تنبلی نسبت به اعمال عبادي [همچون نماز و ادعيه] در وي طولاني شده، اين امر نشانگر بروز مشكلي در زواياي وجودي او هست كه چه‌بسا به‌وسیلۀ گناه و مبتلا شدن به قساوت قلب در او ایجادشده است. امام صادق )علیه السّلام( می‌فرماید: «إنَّ الرَّجُل یُذُنِبُ الذَّنبَ فیُحْرم صلوه الَّلیل و إنَّ الْعمل السَّیِیّءَ اسْرعُ فی صاحبهِ من السّكّینِ فی اللَّحْم؛ (6) گناه انسان را از عبادت و تهجد محروم می‌سازد و لذّت مناجات باخدا را از او سلب می‌کند و تأثیر گناه از كارد برنده سریع‌تر است.
4 ـ تنبلی و سستی و تن‌پروری: عادت به سستی و از زیر بار مسئولیت‌ها دررفتن باعث می‌شود که افراد برای انجام مسائل عبادی بی‌اهمیت باشد.
5. اتفاقات و حوادث زندگی: برخي اوقات از دست دادن حالات معنوي نتيجه برخي اتفاقات و حوادث زندگي است. مثل از دست دادن عزيزى، شكست در بعضى از امورات زندگى، زندگى كردن در غربت و دوري از خانواده كه هر يك از اين عوامل مي¬تواند در حالات معنوي انسان تأثيرگذار باشد و گاهي موجب كاهش حالات معنوي در انسان گردد.
6. خستگی زیاد: باید توجه داشت که انسان همواره ازلحاظ روحي داراي آمادگي نیست؛ بلكه گاهي اوقات در حال نشاط و آمادگي معنوي و گاهي اوقات هم آمادگي و نشاط لازم را ندارد كه در اين صورت بر اساس تعاليم دینی‌مان توصیه‌شده درزمانی كه انسان آمادگي و نشاط كافي جهت انجام اعمال عبادي را ندارد، خيلي به خود فشار نياورد تا اين كار موجب نفرت و بي¬حوصلگي نسبت به انجام اعمال عبادي نگردد.
همچنین برخی عواملی دیگر نیز دراین‌باره تاثیرگزار است: فشارهایی که توسط والدین یا دیگران درباره نماز بر انسان واردشده است، وجود پرسش‌ها و شبهات پاسخ داده نشده درباره نماز یا معارف دینی، ضعف پایه‌های دینی وایمانی، احساس و تخیل دوری از خدا و بد بودن، ارتباط با فرد بی‌نماز و تأثیرپذیری از او.
راه‌کارهای مهم:
درمان سستی در طاعات و عبادات از چندراه است، ازجمله:
1. محکم کردن رابطه باخدای متعال از راه قرائت قرآن و از روی اندیشه و تدبر و به یادآوردن عظمت خداوند متعال با اندیشه در عظمت کتابش و تفکر در بزرگی نام ‌ها و صفات و افعال او.
2. شناخت كافي از آثار و فواید عبادت: که بامطالعه و آثار سودمند در این زمینه می‌توان موفقیت چشم‌گیری به دست آورد زیرا انگیزه آدمی بیشتر می‌شود.
3. رفع موانع: سستی در عبادات مبتني بر عواملي است كه بايد از آن‌ها پرهيز شود. دنياگرايي، ندادن زكات، تكبر، خوردن حرام، آشاميدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثيرگذار در ترك و تنبلی در عبادات است.
4. توبه: يكي از عوامل مهم تأثيرگذار در گناه زدایی، توبه است. توبه كه نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب مي‌شود كه قلب انسان صفا بگیرد و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده، از گناه جلوگيري شود.
5. ياري از خداوند: انجام عبادت، به‌ویژه نمازخواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط باخدا برقرار نمودن مي‌طلبد كه ازخداخواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است: «اللّهم ارزقنا توفيق الطاعة...»(7) كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
6. دوستی با افراد صالح: رسول خدا (ص) دیده‌ها را به این دورنما دعوت می‌فرمایند که: از که حواریون عیسی (ع) پرسیدند: ای روح اللّه! با چه کسانی هم‌نشین باشیم؟ فرمود: باکسی که دیدن او شمارا به یاد خدا اندازد و سخنانش بر علم شما بیفزاید و رفتارش شمارا به کار نیک ترغیب و تشویق کند (8)».
7. توجه و رسیدگی به آسایش جسم و بهره‌گیری از غذای خوب و سالم و پرهیز از اسراف و پرخوری، زیرا این توجه و اهتمام مایه‌ی نشاط و شادابی جسم گردیده و سبب سرزندگی و توانمندی تن خواهد شد.
8. برنامه‌ریزی: براي تمام فعاليت‏هاي شبانه‌روزی در طول هفته از يك برنامه مدون و متناسب به توانايي‏هاي خويش بهره جسته و سعي كنيد طبق برنامه مدون به انجام كارها و فعاليت‏هاي مختلف تحصيلي و غيره بپردازيد.
نتیجه:
کسالت يا تنبلي يكي از آسیب‌های اخلاقي و انساني است که موجب آسیب‌های دنیای و اخروی می‌گردد. یکی از مهم‌ترین علت سستی، عدم معرفت و شناخت نسبت به خدا و همچنین آثار عبادات است لذا برای لذت بردن از عبادت باید به عظمت و کبریایی حضرت حق، به‌اندازه معرفت و شناخت و ظرفیت خود پی ببریم و درراه کسب این معرفت، مطالعه و تفکر کرده، با توبه از گناهان و برنامه‌ریزی مناسب، وضعیت را بهبود بخشیم.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.     اسرار الصلاة يا پرواز در ملكوت، روح‌الله خمینی (ترجمه احمد فهري).
2.     پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي.
3.     صلوه الخاشعين، عبدالحسین دستغيب.

کلیدواژه:
کسالت، تنبلی در عبادات، معرفت، گناه، توبه.
پی‌نوشت‌ها:
1. مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، چ دوم، 1403 ق، ج 78، ص 180.
2. عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۶۲۱؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴، ج ۱، ص ۱۱۴۷.
3. مدرّس، محمدباقر، خرد و سپاه او، تهران، انتشارات کلینی، ۱۳۷۱، ج ۳، ص ۲۶۹.
4. سوره نساء، آیه ۱۴۲.
5. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365 ش، ج‏۲، ص ۸3.
6. همان، ص ۲۷۲، حدیث ۱۶.
7. مفاتیح‌الجنان، حاج شيخ عباس قمي‏، انتشارات اسوه، دعاي حضرت مهدي (عج).
8. کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج ۱، ص ۳۹.
 

اصرار و پافشاری در دعا هم امری است مطلوب که در روایات آمده است امّا آنچه در دعا کردن پسندیده نیست، تعیین تکلیف کردن برای خدا و وقت تعیین کردن برای دعا است.

پرسش:

فرمودند در دعا کردن پافشاري کنيد و اينقدر در بزنيد تا اين در باز شود و حاجت خود را بگيريد. جايي ديگر گفته شده در دعا پافشاري نکنيد شايد صلاح نباشد. مانده ام اصرار کنم يا نه؟ ما وقتي دعا ميکنيم از خداوند درخواست ميکنيم به خير وخوشي سلامتي دعایمان را اجابت کند و اگر به صلاح نيست به صلاحمان کند. آيا اينگونه دعا کردن خوب است؟ ضرر نخواهیم کرد؟

پاسخ:

مقدمه:

امید بخش ترین ابزار برای انسان، دعا کردن و درخواست از خداوند می باشد. چون در پرتو دعا است که انسان می تواند با بزرگ‏ترين منبع فيض هستى ارتباط صميمانه برقرار کند و از تنهايى و بی‌کسی نجات يابد؛ این ارتباط داراي آدابي است که در روایات به آن اشاره شده است از جمله: «بسم الله گفتن، تمجيد و ستودن حق تعالی، صلوات فرستادن، نام بردن خواسته خود در دعا و همچنین اصرار در دعا و...؛ بر اساس روایات، هیچ منعی در اصرار و تداوم در دعاکردن نداریم، بلکه توصيه به اصرار بر دعا نيز داريم.

بعد از مقدمه فوق نکاتی در پاسخ به سؤال شما بیان می­گردد:

کسی که از بزرگی، امید بخشش و عطا دارد، لازم است در خواستن، ابرام و اصرار به خرج دهد. خداوند تبارک و تعالی، تنها مقامی است که قدرت برآورده نمودن حاجات تک تک بندگانش را دارد به خاطر همین یکی از اسمای الهی "قاضی الحاجات" است. بنابراین در دعا و خواستن حاجت از پروردگار نباید از باب مسامحه و سهل انگاری باشد بلکه باید اصرار ورزید و پافشاری نمود. لذا پافشاری و اصرار بر دعا، نه‌تنها گناهی ندارد بلکه کار بسیار خوبی است و خدا آن را دوست دارد. پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه وآله) فرموده است: « رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَأَلَحَّ فِي الدُّعَاءِ؛(2) خداوند بنده‌ای را که از او طلب و حاجتی دارد و بر آن پافشاری می‌کند، مورد رحمت خویش می‌دهد» بنابراین، اصرار و پافشاری بر دعا، نیکو است.

در برخی از روایات اهل بیت(علیهم السلام)اصرار بر دعا، علاوه بر اینکه مطلوب بوده بلکه زمینه ساز استجابت دعا خواهد بود. وليد بن عقبۀ هجرى گويد: شنيدم حضرت باقر عليه السلام فرمودند: « وَ اَللَّهِ لاَ يُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ إِلاَّ قَضَاهَا لَهُ؛(3) بخدا سوگند هيچ بنده‌اى در دعا پافشارى و اصرار بدرگاه خداى عز و جل نكند جز اينكه حاجتش را برآورد.

  همچنین دراین‌باره امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: « أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ، فَإِنَّه یحِبّ إِلْحَاحَ الْملِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْموْمِنِین؛ در دعا و خواست خود اصرار داشته باش، چراکه خداوند اصرار مؤمنانی که بر دعای خود اصرار می‌کنند را دوست دارد»(4).

اما با وجود چنین روایات، چرا برخی از علما و بزرگان توصیه نموده اند که چیزی را به‌زور از خدا نخواهیم. و یا اینکه در گرفتن حاجت از خداوند اصرار نورزیم؟ دلیلشان هم این است که شاید حاجت شما به مصلحت­تان نباشد، اگر در آینده و پس از مرگ ( روز قیامت) متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده، خدا را شکر می کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است؟

در پاسخ باید گفت:

هر دو مطلب و هر دو گروه درست می گویند، چون  منظور علما و بزرگان، از عدم پافشاری در دعا، در واقع  عدم پافشاری و اصرار ورزیدن بر نتیجه دعا است. پس انسان باید بر خواسته خود در هنگام دعا اصرار داشته باشد اما بر استجابت ظاهری یا همان نتیجه مشخص، اصرار نداشته باشد. مثلاً؛ شخصی که صاحب اولاد نمی­شود، نباید ناامید شده و دست از دعا کردن بر دارد، بلکه باید تا آخر عمر دعا کند تا خداوند به او فرزند صالح عطا کند اما بر استجابت و نتیجه آن اصرار و پافشاری نکند؛ و از اینکه به‌ظاهر این دعا برآورده نمی‌شود بی‌تابی نکرده و ناامید از رحمت الهی نشده و افسرده نگردد (5)

پس آنجای که گفته می شود در دعا اصرار و پافشاری نکنید، منظور اصرار در وصول به نتیجه خاصی است. چون ممکن است آن نتیجه به صلاح ما نباشدچنانکه در قرآن کریم آمده است: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏؛ چه‌بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال‌آنکه خيرِ شما در آن است؛ و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال‌آنکه شرِّ شما در آن است؛ و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد»(6). و یا در اثر پافشاری و اصرار بر نتیجه، و نرسیدن به حاجت شخص افسرده و ناامید از درگاه الهی گردد.

پس اگر در روایات توصیه به دعا و اصرار بر آن شده، منظور این است که زیاد دعا کنید و فراوان از خدا بخواهید، زیرا دعا مخ عبادت است و تأثیر معنوی فراوانی برای انسان دارد و اصرار بر دعا خود زمینه اجابت است. آنچه در دعا اهمیت دارد توجه به حقیقت و پی بردن به ارزش دعا است. چون دعا نوعی مناجات و توسل عاشقانه موجودی بی ارزش با وجود بی نهایت است. در پرتو این مناجات، موجود بی ارزش، ارزش پیدا کرده و مورد توجه حق تعالی قرار می گیرد.« مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ؛(7)  اگر دعای شما (و ناله و زاری و توبه شما) نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟» و به حقیقت وجودی حق تعالی نزدیک می شود. لذا دعا و توسل به حق تعالی صرفا ابزاری برای گرفتن حاجت نمی باشد؛[ نه اینکه حاجات خود را از طریق دعا نخواهیم] بلکه مقصود این است که بدانیم نفس دعا کردن، عبادت است یعنی دعا از دعوت (8) است.  در دعا انسان از خداوند دعوت می‌کند تا در دل‌وجان او با صفات جمال و جلال اش تجلی کند و به دل مؤمن که عرش خدا است بنشیند بنابراین دعاکننده چه نتیجه دلخواه بگیرد و چه نگیرد عبادت کرده و به خداوند نزدیک شده است.

 نتیجه:

بنا بر آنچه گفته شد نتیجه می‌گیریم که دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاری در دعا هم امری است مطلوب که در روایات آمده است امّا آنچه در دعا کردن پسندیده نیست، تعیین تکلیف کردن برای خدا و وقت تعیین کردن برای دعا است چون ممکن است آن زمانی که شما معین کردید نتیجه حاصل نشود و بعدازآن حاصل شود یا اصلاً نتیجه به مصلحت شما نباشد که مستجاب شود و شما با این تعیین وقت موجبات ناراحتی و ناامیدی خودتان را در صورت نرسیدن به نتیجه در موعد مشخص فراهم کنید؛ بلکه بهتر است همراه با اصرار و پافشاری بر دعا همیشه راضی به مقدرات خدا باشید و برای خدا وقت تعیین نکنید تا به حاجتتان برسید.

کلمات کلیدی:

اصرار بر دعا، استجابت دعا، اصرار بر نتیجه، تسلیم بودن.

منابع جهت مطالعه بیشتر:

استجابت دعا (شرایط و موانع)، احمد تشکر.

آزادی معنوی، مرتضی مطهری.

پی‌نوشت‌ها:

  1. شيخ کليني، اصول کافي، دارالکتب الاسلاميه، تهران،1365 ش، ج 2، ص 475.
  2. همان،
  3. همان.
  4. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، 1413 ق، ص 6.
  5. https://www.porseman.com/!11450
  6. سوره بقره، آيه 216.
  7. سوره فرقان، آیه 77.
  8. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، تهران: موسسه‌الصادق‌الطباعه‌والنشر، 1387، ذيل ماده دعو.

برگرفته از کتاب دعا منتشر شده در کتابخانه نرم افزار کاربردی( اپلیکیشن) پاسخگو:
 https://api.pasokhgoo.ir/books/files/EqXO2DfgvobAJnIaa98urzNmgw2TJS2CsOy...

 

 

ایجاد تغییر و اصلاح رفتار به‌صورت ناگهانی بسیار دشوار است بنابراین باید صبر و تحمّل خود را افزایش دهید تا به‌ تدریج و آهسته رفتار او را نسبت به نماز اصلاح کنید.

موقع ازدواج در مورد اعتقادات شوهرم سوالاتي پرسيدم ایشان گفت: نماز میخواند و روزه ميگيرد بعد از دوسال زندگي متاسفانه همه چيز را سبک می شمارد و نمازهایش را يکي در ميان میخواند يا کلا نميخواند الان که پنجمين سال است که با ایشانم هستم و يک بچه چهار ساله دارم متاسفانه روزه هم نميخواهد بگيرد!  با اينکه براي من روزه گرفتن در ماه رمضان خيلي مهم است الان مانده ام چه کار کنم؟ نگران آينده فرزندم هستم.

پاسخ :
مقدمه:
همهٔ ما به‌عنوان مسلمان موظف هستیم تا یکدیگر را در صورت وجود شرایط، امربه‌معروف و نهی از منکر نماییم. در این مسئله باید همچون پزشکی ماهر در ابتدا به دنبال بررسی علت‌ها باشیم و پس از کشف علل بیماری، جهت درمان آن اقدام نماییم. ضمن اینکه وظیفهٔ ارشاد و هدایت نسبت به نزدیکان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
پاسخ اصلی:
یکی از ملاک‌های مهم در امر ازدواج، همتایی در موضوعات اعتقادی است که دختر و پسر باید قبل از ازدواج نسبت به این موضوع توجه ویژه داشته باشند. هرچند شما فرمودید موقع خواستگاری در رابطه با نماز و روزه از ایشان سؤال کرده‌اید اما لازم بوده تا اطلاعات خویش را در این زمینه کامل‌تر می‌کردید. اطلاعات انسان در این زمینه فقط از طریق سؤال پرسیدن از خود شخص کامل نمی‌شود بلکه لازم است افراد از طریق تحقیق، مشورت گرفتن از اطرافیان و رجوع به مشاورهٔ متعهد قبل از ازدواج، نسبت به این امور آگاهی کامل کسب نمایند.
اقدام فوری:
اینکه نوشتید ایشان در دو سال اول به نماز و روزه اهتمام می‌ورزیدند و بعد کم‌کم دچار ضعف شده، نماز را سبک می‌شمردند. بازهم لازم بوده تا شما به‌محض اینکه با سهل‌انگاری ایشان در نماز روبرو شدید تلاش می‌کردید تا دلیل این کار را پیداکرده، کمک لازم را به عمل می‌آوردید. درواقع می‌توان نتیجه گرفت؛ عوامل تأثیرگذار در وجود ایشان به شکل پلکانی و گام‌به‌گام منجر به تضعیف عملکرد ایشان شده است.
بهترین رفتار:
ما نمی‌توانیم در وهلهٔ اول رفتار دیگران را تغییر دهیم بلکه باید در تلاش باشیم تا خودمان بهترین رفتارها را داشته باشیم تا به برکت رفتارهای خوب ما، دیگران نیز اثر مثبت بپذیرند؛ پس تذکر دادن‌های مداوم، جروبحث کردن در رابطه با نماز و روزه و غر زدن‌های پیوسته نمی‌تواند نتیجهٔ خوبی به بار آورد. شما باید به میزان پایبندی خود به این امور (نماز و روزه) دقت کنید و حواستان باشد که این پایبندی شعارگونه نباشد بلکه حقیقتاً اهل عمل باشید تا همسرتان از دیدن عمل شما به این امور ترغیب گردند و الا اگر سهل‌انگاری ولو به میزان محدود در رفتار خود شما هم دیده شود ایشان انگیزه‌ای برای تغییر نخواهند داشت. هنگام به وجود آمدن هر مشکلی، ما اول رفتارهای خودمان را موردسنجش قرار می‌دهیم تا مطمئن شویم در ایجاد این مشکل دخالتی نداشته‌ایم وقتی خیالمان از جانب خودمان راحت شد سراغ تأثیر سایر علل می‌رویم.
دقت در رفتار خود:
اگرچه ما ناراحتی شمارا از این مسئله درک می‌کنیم اما لازم است شما نیز از خودتان بپرسید که من بر ای تقویت ایمان و اعتقاد او چه کرده‌ام؟ و یا در تضعیف این عقیده چه دخلی داشته‌ام؟ اگر احساس می‌کنید رفتار نادرستی در این زمینه داشته‌اید و یا کج‌خلقی و بدخلقی کرده‌اید و همین‌ها باعث شده تا ایشان بر رفتار نادرست خود اصرار بورزند باید رفتار خود را تصحیح نمایید.
محبت کردن:
مطمئن باشید محبت ورزی اثری اعجاز گونه دارد. شما با ابزار عشق و محبت و به‌دوراز تنش و تشنج می‌توانید ایشان را متقاعد کنید تا دوباره به نمازخواندن و روزه گرفتن بازگردند. از زیر نظر گرفتن و کنترل رفتارهای او برای مدتی بپرهیزید و به‌گونه‌ای با همسر خود رفتار کنید که جذب اخلاق شما گردند. گاهی وجود دوستان جدید و یا فضای جدید منجر به بی‌توجهی انسان به امور عبادی می‌گردد. امروزه متأسفانه فضای مجازی عامل مهمی در تضعیف عقاید مردم است، لذا از طریق همان محبت ورزی که اشاره شد برنامه حضور ایشان در فضای مجازی را مدیریت نمایید.
راهکارهای مهم:
1.    کتاب‌هایی با موضوع نماز و همچنین روزه را تهیه و مطالعه نمایید و سعی کنید در محل نظر و نگاه او قرار دهید تا نسبت به خواندن آن‌ها راغب گردد.
2.    علاوه بر این رفت‌وآمد خود با خانواده‌های مذهبی را نیز بیشتر نمایید تا از این طریق تأثیرات مثبتی در او ایجاد گردد. اگر با افراد نامناسب معاشرت دارند سعی نمایید به‌صورت غیرمستقیم و بدون موضع‌گیری، ایشان را از دوستان نامناسب فاصله دهید.
3.    از واسطه‌هایی که روی ایشان تأثیرگذار هستند استفاده نمایید. مثلاً اگر حرف‌شنوی ایشان از مادر یا پدرشان زیاد است می‌توانید محرمانه این موضوع را با مادر یا پدرشان مطرح کنید و از آن‌ها درخواست کنید تا غیرمستقیم و نه از جانب شما، به ایشان تذکر دهند.
4.    یکی از اموری که می‌تواند در عدم رغبت افراد به انجام کارهای خوب اثرگذار باشد این است که کارهای نیک و شایستهٔ آن‌ها و ویژگی‌های مثبتی که دارند دیده نمی‌شود. گاهی افراد برای استمرار کار نیک نیازمند تشویق‌اند؛ بنابراین سایر ویژگی‌های مثبت ایشان مثل اهل کار بودن، خوش‌اخلاق بودن و ... را برجسته نموده و از این طریق زمینه را برای تشویق ایشان به نماز و روزه فراهم آورید.
5.    در ایجاد آرامش در منزل تلاش کنید و اجازه ندهید این موضوع تبدیل به سوژه‌ای برای برهم زدن آرامش زندگی شما گردد.
6.    از دعا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام هرگز غافل نشوید. چراکه ما موظف شده‌ایم تا خواسته‌های مادی و معنوی خویش را با تمسک به این ذوات نورانی از خداوند طلب نماییم.
7.    توجه به اینکه همسرتان نماز می‌خواندند و کم‌کم در این مسئله سست شده‌اند نشان می‌دهد که ایشان منکر ضروری دین نیستند و فقط دچار غفلت شده‌اند، لذا شما فقط باید از طریق راهکارهایی که ارائه شد درصدد کمک به ایشان باشید. قرآن می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ۚ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ: مردان وزنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امربه‌معروف و نهی از منکر می‌کنند.» (1) بنابراین در این مسیر خسته نشوید و بدانید که از ویژگی‌های مؤمن این است که نسبت به رفتار دیگران احساس مسئولیت دارد.
8.    البته گاهی هم نماز نخواندن و یا روزه نگرفتن افراد به دلیل تضعیف مبانی اعتقادی آن‌هاست؛ بنابراین شما باید از طریق پیشنهاد گفتگو با کارشناسان دینی به ایشان، برای تقویت زیربناهای اعتقادی او بکوشید و این‌گونه دیدگاه همسرتان در مورد خدا، قیامت و معاد و ...را تقویت کنید.
جهل و غفلت:
گاهی عمل انسان ناشی از جهل و غفلتش نسبت به عوارض مثبت یا منفی آن عمل است. به همین دلیل بهتر است در گفتگوهای روزانه به شکل مستمر اما به میزان کم از فواید و برکات نماز و روزه و تأثیرات بد بی‌نمازی و روزه‌خواری بر روی تربیت فرزند با ایشان صحبت کنید. یقین داشته باشید که تذکر شما در درازمدت جواب خواهد داد. قرآن می‌فرماید: «وَذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرَیٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ؛ و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود می‌بخشد»(2).
محبت به فرزند:
علاوه بر این دقت کنید که خودتان با عمل خویش و از طریق مهربانی و محبت به‌گونه‌ای با فرزندتان رفتار نمایید تا تأثیر فرزند از رفتار دینی شما بیش از تأثیر او از رفتار نامناسب پدرش باشد. نعمت‌هایی که در زندگی دارید را به موضوع سپاسگزاری از صاحب این نعمت‌ها یعنی خداوند گره بزنید و این‌گونه هشدار دهید که کفران این نعمت‌ها منجر می‌شود تا خداوند نعمتش را سلب نماید. در این گفتگوها نماز را وسیلهٔ تشکر از خداوند معرفی کنید تا این‌گونه نسبت به نمازخواندن ترغیب گردند یا از سایر اموری که همسرتان بدان معتقدند بهره ببرید مثلاً اگر ایشان به امام حسین علیه‌السلام علاقه دارند می‌توانید از طریق همین علاقه ایشان را به نماز دعوت کنید.
نتیجه:
برخی از افراد منطقی هستند و با زبان منطق و استدلال راحت‌تر موضوعی را می‌پذیرند. برخی دیگر نیز از طریق نصیحت و بیان عوارض و عواقب یک امر تحت تأثیر قرار می‌گیرند. عده‌ای نیز فقط بامحبت دیدن تغییر می‌کنند؛ بر شما لازم است تا متناسب با نوع شخصیت همسرتان از روش مناسب استفاده کنید. در هیچ‌یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و احترام نهادن دور نشوید. علاوه بر این تبلیغ عملی داشته باشید یعنی باید آثار خواندن نماز در رفتار و کردار و گفتارتان نمایان باشد. با روش همراه بامحبت امربه‌معروف و نهی از منکر کنید و ناامید نشوید. شما با انجام امربه‌معروف و نهی از منکر وظیفه خود را انجام داده‌اید و دیگر وظیفه‌ای ندارید. یادتان باشد که ایجاد تغییر و اصلاح رفتار به‌صورت ناگهانی بسیار دشوار است بنابراین باید صبر و تحمّل خود را افزایش دهید تا به‌تدریج و آهسته رفتار او را نسبت به نماز اصلاح کنید.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بهترین پناهگاه، رحیم کارگر محمدیاری
2. راز نماز، محسن قرائتی
3. از ژرفای نماز، سید علی خامنه‌ای
4. این است نقش عبادات، محمدباقر صدر
5. پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
6. بهشت وصال، بررسی آثار تربیتی، اجتماعی و فرهنگی نماز، حمید وارسته
7. نماز و روزه از دیدگاه قرآن و حدیث، مهدی امین

کلیدواژه‌ها:
 نماز، بی‌نمازی همسر، روابط زوجین، اختلاف اعتقادی
پی‌نوشت‌ها:
1. سوره توبه، آیه 71.
2. سوره ذاریات، آیه 55.
 

صفحه‌ها