اخلاق

زیارت تمایلی است قلبی همراه با تعظیم و گرامیداشت زیارت شونده و درعین‌حال همراه با ایجاد انس روحی، فکری و عملی با مزور که می‌تواند منجر به اصلاح انسان گردد.
آثار اخلاقی زیارت امام حسین علیه‌السلام

پرسش:
آثار اخلاقی و تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام چیست؟ 
 

پاسخ:
یکی از واژه‌های مقدسی که در آموزه‌های اسلام به کار می‌رود واژه زیارت است. زیارت گاهی به معنی دیدن و ملاقات کردن است. گاهی نیز زیارت به معنای ایجاد ارتباط معنوی با امام است مانند کسی که زیارت عاشورا می‌خواند و با امام حسین رابطه‌ای معنوی برقرار می‌کند؛ اما معنای غالب زیارت، رفتن به حرم مطهر امامان معصوم علیهم‌السلام است که انسان مؤمن به‌واسطه توفیقی که نصیبش می‌شود زائر می‌گردد. در میان ائمه، زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام از اهمیت بالایی برخوردار است.

مهم‌ترین آثار اخلاقی و تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام عبارت‌اند از:

1. تجدیدعهد
وقتی انسان به زیارت امام می‌رود، در حقیقت با این کار اعلام می‌کند که همچنان در مسیر تبعیت از امام خویش قرار دارد و به‌نوعی عهد خویشتن را با امام خود تجدید می‌نماید. زندگی دنیا موانعی بر سر راه هدایت انسان‌ها ایجاد می‌کند که نتیجه‌اش جز غفلت نیست و زیارت می‌تواند رفع غفلت نموده و منجر به تجدید دوبارهٔ عهد گردد. امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «إنّ لِکلِّ إمامٍ عَهدا فی عُنُقِ أولیائهِ و شِیعَتِهِ و إنّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بالعَهدِ و حُسنِ الأداءِ زیارَهَ قُبُورِهِم، فَمَن زارَهُم رَغبَهً فی زیارَتِهِم و تَصدِیقا بما رَغِبُوا فیهِ کانَ أئمَّتُهُم شُفَعاءَهُم یومَ القِیامَهِ (1) هر امامی به گردن دوستان و شیعیان خود عهدی دارد که وفای کامل به این عهد و بجای آوردن نیکوی آن، با زیارت قبور آنان است. پس کسانی که با رغبت و علاقه به زیارت ایشان و باور داشتن آنچه آنان ترغیب کرده‌اند، زیارتشان کنند، امامانِ آن‌ها در روز قیامت شفیعشان باشند».

2. درک حضور
از دیگر فواید اخلاقی زیارت این است که زائر به‌واسطه زیارت به درک حضور نائل می‌گردد؛ یعنی زیارت قبور ائمه و مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام منجر می‌شود تا انسان خود را در محضر امام ببیند و امام را حاضر و ناظر بر اعمالش بداند. گو اینکه امام زنده است و حیات دارد و بر آنچه بر قلب زائر می‌گذرد آگاه است. همان‌گونه که در زیارت‌نامه در اذن دخول حرم‌های شریفه می‌خوانیم: «أَحْیاءٌ عِنْدَک یرْزَقُونَ یرَوْنَ مَقَامِی وَ یسْمَعُونَ کلاَمِی وَ یرُدُّونَ سَلاَمِی (2) همواره زنده‌اند و نزد تو روزی داده می‌شوند، محل ایستادنم را می‌بینند و سخنم را می‌شنوند و به سلامم پاسخ می‌دهند». علت خواندن اذن دخول هنگام ورود به بارگاه معصومان، کسب درک حضور در محضر آنان است.

3. تزریق امید
وقتی زائر به اجر و ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام واقف می‌گردد به‌واسطه اجری که در این زیارت‌ها وجود دارد، بذر امید در دلش کاشته می‌شود و از یأس رهایی می‌یابد. به‌عنوان‌مثال در روایات، بخشش گناهان زائر به‌عنوان یکی از اثرات مهم زیارت بیان‌شده است و همین امر نور امیدی در دل زائران روشن می‌کند. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: حسین، بزرگ‌مرد کربلا، مظلوم و رنجیده‌خاطر و لب‌تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یادکرد که هیچ مصیبت‌زده و رنجیده‌خاطر و گنه‌کار و اندوهناک و تشنه‌ای و هیچ بلادیده‌ای به خدا روی نمی‌آورد و نزد قبر حسین علیه‌السلام دعا نمی‌کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمی‌سازد، مگر این‌که خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده می‌کند و گناهش را می‌بخشد و عمرش را طولانی و روزی‌اش را گسترده می‌سازد. پس ای اهل بینش، درس بگیرید. (3)

4. تقویت ایمان
آنچه می‌تواند اعتقاد انسان را خدشه‌دار کند شبهات است اما زیارت امام حسین مانع بزرگی در برابر سد شبهات ایجاد می‌کند و از تزلزل عقیده جلوگیری می‌نماید. تحقق زیارت، منوط به اعتقاد به مزور (زیارت شونده) است و بدون چنین اعتقادی، زیارت معنا ندارد.

5. تقویت آخرت‌گرایی
قرار گرفتن در فضای معنوی زیارت امام حسین علیه‌السلام و تأمل در این امر که این امام عزیز چگونه از همه آنچه داشتند دل بریدند و درراه خدا خرج کردند، روحیه آخرت‌گرایی را در انسان تقویت می‌کند و میل او را به دنیاگرایی کاهش می‌دهد علاوه بر این، تفکر در این امر که در شب عاشورا باوجودی که امام حسین علیه‌السلام اعلام کردند که هر کس می‌خواهد برود و بیعت خویش را از اصحاب برداشتند اما باز اصحاب ایشان اعلام وفاداری کردند و این‌گونه حیات جاودان اخروی را بر زندگی کوتاه دنیوی ترجیح دادند، منجر به تقویت آخرت‌گرایی در وجود انسان می‌شود.

6. تقویت انجام عمل صالح
از دیگر اثرات تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام این است که زائر ایشان به انجام اعمال صالح گرایش بیشتری پیدا می‌کند. چراکه زیارت باعث می‌شود تا او به تمسک نمودن به امام خویش ترغیب گردد و از سیره امام در انجام کار خیر تبعیت نماید.

7. سرمشق گیری
نیاز به الگو و سرمشق گرفتن از او از مهم‌ترین نیازهای انسان است. انسان‌ها همواره به دنبال الگو گیری‌اند و چه الگو و اسوه‌ای برتر از اهل‌البیت علیهم‌السلام و در رأس آن‌ها وجود مقدس امام حسین علیه‌السلام. زیارت، یاد و نام امام را در دل زنده می‌کند و انگیزه انسان برای الگو گیری از ایشان را بالا می‌برد. محبت میان زائر و مزور به‌واسطهٔ زیارت تقویت می‌شود و جایی که محبت ایجاد شود تبعیت و پیروی نیز پررنگ می‌گردد.

8. گرایش به فضایل اخلاقی
زیارت امام حسین علیه‌السلام محبت زائران را بیشتر کرده و زائران تلاش می‌کنند تا خود را شبیه امام و اصحاب ایشان نمایند. زیارت امام حسین ابزاری برای یادآوری صفات برجسته اخلاقی همچون غیرت، شجاعت، عفو و خطاپوشی، صبر، وفاداری و جوانمردی، ادب و ... است که انسان از امام و یاران امام یاد می‌گیرد.

9. تقویت انگیزه توبه
فضای معنوی زیارت منجر به تحول قلبی زائر می‌گردد و او با اشک و پشیمانی تصمیم به ترک گناه می‌گیرد و این‌گونه توبه زائر شکل می‌گیرد. نمونه‌های فراوانی وجود دارند که در اثر زیارت امام حسین از مسیر گناه برگشتند و تغییر رویه داده و اصلاح شدند.

10. تقویت خلوص
زیارت امام حسین علیه‌السلام یادآور مناجات‌های خالصانه ایشان با خداوند است. وقتی زائر به این حجم از معرفت برسد که چگونه امام به استقبال شهادت می‌روند و پیش از آن، چگونه خالصانه باخدای مهربان راز و نیاز می‌کنند، به تلاش در جهت خالص کردن اعمال خویش مبادرت می‌ورزد. شناخت و معرفت و احساس و عواطف، دو بعد اصلی روح انسان هستند. با زیارت هم بعد معرفتی انسان تقویت می‌شود و هم بعد عاطفی او رشد می‌کند و این هر دو در تقویت خلوص اثرگذار است.

11. تقویت مساوات و عدالت
در واقعه عاشورا افراد مختلفی حضور داشتند. امام حسین علیه‌السلام هم بالای سر «علی‌اکبر» آمدند و هم سر غلام سیاهی به نام «جون» را بر دامن گرفتند. این ارزش‌گذاری برابر به افراد در نگاه امام حسین، زائر ایشان را با اصل مساوات و برابری آشنا می‌سازد علاوه بر این زائر وقتی می‌بیند در دستگاه امام حسین همهٔ افراد اعم از کارگر، کارمند، سیاه‌وسفید، کشاورز و بازاری و ... یکسان‌اند و همه در کنار او زائر امام هستند و یک هدف مشترک دارند، به اصل برابری در این دستگاه بیشتر پی می‌برد.

12. دور شدن از رذایل اخلاقی
زیارت امام حسین علیه‌السلام، نحوه شهادت ایشان و ظلم‌هایی که بر آن بزرگوار و خانواده‌شان رفته را تداعی می‌کند و همین امر منجر به انزجار و تنفر انسان از رذایل اخلاقی همچون ظلم، قتل، کشتار، درنده‌خویی، نقض عهد، دورویی و نفاق و... می‌گردد.

13. افزایش آستانه تحمل
زائری که به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌رود بر میزان سختی‌ها و رنج‌های امام معصوم علیه‌السلام آگاه می‌گردد و وقتی شاهد مصیبت عظمای حضرت می‌گردد مصائب و غم‌های خود را ناچیز می‌شمارد و آستانه‌ی تحملش نسبت به درد و مصیبت بالا می‌رود.

نتیجه:
زیارت تمایلی است قلبی همراه با تعظیم و گرامیداشت زیارت شونده و درعین‌حال همراه با ایجاد انس روحی، فکری و عملی با مزور که می‌تواند منجر به اصلاح انسان گردد. برای زیارت امام حسین علیه‌السلام اثرات متعدد تربیتی و اخلاقی ذکرشده است. البته نباید ازنظر دور داشت که میزان و کمیت و کیفیت پاداش‌ها و اثرات زیارت، متناسب با حالات و ظرفیت روحی و معنوی افراد، متفاوت است و هر که درکش در این امر بیشتر و معرفتش افزون‌تر باشد بهره‌اش از این اجر و ثواب‌ها مضاعف‌تر خواهد بود.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
1. آموزه‌های اخلاقی قیام امام حسین علیه‌السلام، عبدالرحمن فقیهی مازندرانی. 
2. آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه‌السلام، لطف‌الله صافی گلپایگانی.
3. فرهنگ زیارت: اهداف، آثار، تاریخچه، مشروعیت، سازندگی و آداب زیارت، جواد محدثی.

پی‌نوشت‌ها:
1. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 4، ص 567.
2. الشیخ عباس القمی، مفاتیح‌الجنان، المحقق: الشیخ علی آل کوثر، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، ص 401.
3. العلامه المجلسی، بحارالانوار تحقیق: المیانجی، السید إبراهیم و البهبودی، محمد الباقر، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، 1403 ق، ج 98، ص 46.
4. همان، ص 47.
 

برای توبه مراحلی تعریف شده تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله پشیمانی از گناه و سپس شخص خود را برای اصلاح گذشته آماده کند.
جبران گناه، شرط قبولی توبه

پرسش:
آیا شرط قبولی توبه، جبران گناهان است؟ چگونه باید جبران کرد، خصوصاً درباره گناهانی مثل غیبت یا زنا؟
 

پاسخ:
حقیقت توبه پشیمانی فرد از گناه و بازگشت از معصیت به اطاعت است و بر انسانی که بخواهد از معصیت خدا به اطاعت او بازگردد لازم است تا آنچه از واجبات را که به‌واسطه گناه ضایع نموده به جا آورد و آنچه را که از حرام انجام داده به‌واسطه ترک، جبران نماید.
توبه چیزی فراتر از استغفار زبانی است. توبه زمانی کامل می‌شود که شخص بعد از پشیمانی از گناه و عزم جدی برای عدم بازگشت دوباره به گناه، آنچه را ازدست‌داده جبران نماید. گناه، آثار سوء درونی و بیرونی دارد. گاهی اثر گناه فقط روح انسان را مکدر می‌سازد و گاه به‌واسطه گناهانِ فرد، خانواده، سایر افراد و یا اجتماع هم آسیب می‌بیند؛ بنابراین توبه حقیقی زمانی شکل می‌گیرد که شخص گناهکار تمام تلاش خود را برای از بین‌ بردن آثار سوء گناه در تمام ابعاد اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی به کار گیرد. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند که توبه آن‌ها پذیرفته خواهد شد) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است». (1)

جبران گناه
مهم‌ترین بخش توبه، جبران گناه است. اصلاً شرط اصلی پذیرش توبه همین اصلاح و جبران گناه است. اگر شخصی توبه کند؛ اما قدم در مسیر اصلاح و جبران گناهان گذشته نگذارد؛ یعنی توبه‌اش کامل نیست. قرآن می‌فرماید: ﴿ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾؛ «پروردگار تو برای کسانی که از روی نادانی مرتکب کاری زشت شوند، سپس توبه کنند و به صلاح آیند، آمرزنده و مهربان است». (۲) پشیمانی از گناه و عزم بر ترک گناه برای همه گناهان یکسان است؛ یعنی چه گناهان فردی و چه اجتماعی و ... همه‌ و همه برای توبه نیازمند پشیمانی و تصمیم جدی بر ترک هستند؛ اما در بخش اصلاح و جبران گناه تفاوت‌هایی میان گناهان وجود دارد.
اگر گناه انسان حق‌الناس باشد انسان سریعاً باید حقوق مردم را ادا نماید. گاهی این حقوق مادی و مالی است که در این شرایط باید آن مال را به صاحبش بازگرداند و اگر آن شخص در قید حیات نباشد باید به وارثان او برگرداند. 
گاهی هم حقوق مردم معنوی است؛ مانند زمانی که پشت سر کسی غیبت کرده‌اید در این حالت اگر شرایط برای طلب حلالیت وجود دارد باید از آن شخص حلالیت بطلبید و اگر شرایطش نیست با انجام کار خیر به نیت او جبران نمایید؛ مثلاً به نیت او قرآن بخوانید یا صدقه دهید یا هر عمل صالح دیگری را از جانب او به جا آورید. 
بخشی از گناهان انسان هم حق‌الله است؛ مانند زمانی که انسان نماز و روزه‌اش را ضایع نموده است. برای اصلاح و جبران این گناهان هم شخص گناهکار باید عباداتی را که از او فوت‌شده قضا نماید و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.

گاهی انسان با عمل خویش اسباب انحراف افراد دیگر را فراهم کرده است. مثلاً پوشش و گفتار و رفتار و نوشته‌های او چه در فضای حقیقی و چه مجازی منجر به انحراف دیگران شده است که در این شرایط برای جبران باید تمام همت خویش را به کار گیرد و برای هدایت و بازگرداندن آن افراد اقدام نماید. 
گاهی نیز انسان هم خودش گناه می‌کند و هم‌بستر گناه را برای دیگری فراهم می‌کند؛ مانند زمانی که شخص دچار گناه زنا می‌شود در این شرایط نیز شخص گناهکار باید از گناه خود توبه کند و متناسب با میزانی که در فراهم نمودن شرایط گناه برای خود و دیگران مقصر بوده، به جبران گناه بپردازد. با توجه ‌به حساسیت این موضوع، بیان این گناه برای دیگران یا طلب حلالیت از طرف مقابل لزومی ندارد و شخص باید با انجام عمل صالح و دعا برای هدایت خود و دیگری به جبران گناه بپردازد.
درعین‌حال با توجه ‌به اینکه گناه قلب انسان را مکدر می‌کند شخص باید با انجام عمل صالح و تقویت رابطه باخدا تاریکی قلب را به نور ایمان مبدل سازد و این‌گونه به اصلاح قلب مبادرت ورزد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (۳)«کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

اصلاح کردن
همان‌طور که اشاره شد انسان اهل گناه باید حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند؛ اما در عین‌حال بعد از جبران گناه، شخص باید با تقویت عمل خویش مسیر اصلاح را در پیش گیرد و با انجام عمل صالح جبران مافات کند تا آثار گناه نیز از بین برود. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ﴾؛ «چراکه حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند». (۴) حسنات و کارهای نیکو مطلق‌اند و شامل عبادات و سایر امور ارزشمندی می‌شوند که شرع آن‌ها را تأیید کرده است. پس هر کار خیری را که شخص با قصد تقرب به‌جا آورد می‌توان در دایره حسنات قرارداد.
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یُکَفِّرُ بکلِّ حَسَنهٍ سیّئهً»؛ (۵) «خداوند متعال با هر کار نیکی، یک کار بد را می‌زداید»؛ به‌عنوان ‌مثال ازجمله راه‌هایی که برای اصلاح توصیه می‌شود کمک و انفاق به دیگران است. قرآن می‌فرماید: ﴿إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ ۖ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ وَیُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ﴾؛ «اگر انفاق‌ها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آن‌ها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را می‌پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است». (6)

و یا در روایتی دیگر آمده است: ابو عثمان می‌گوید: من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگ‌هایش فروریخت، سپس رو به من کرد و گفت سؤال نکردی چرا این کار را کردم. گفتم: بگو ببینم منظورت چه بود؟ گفت: این همان کاری بود که پیامبر انجام داد هنگامی‌که خدمتش زیر درختی نشسته بودم، سپس پیامبر این سؤال را از من کرد و گفت سلمان نمی‌پرسی چرا چنین کردم؟ من عرض کردم بفرمائید چرا؟ فرمود: «ان المسلم اذا توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی الصلوات الخمس تحاتت خطایاه کما تحات هذا الورق»؛ هنگامی‌که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنج‌گانه را بجا آورد، گناهان او فرومی‌ریزد، همان‌گونه که‌برگ‌های این شاخه فروریخت. (7)
در برخی روایات خواندن نمازهای مستحبی و نافله، مخصوصاً نماز شب عامل محو گناهان معرفی‌شده است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «قَالَ صَلَاهُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ»؛ (۸)«نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود می‌سازد»؛ و در روایتی در رابطه‌ با جبران گناه غیبت آمده است: «سُئِلَ النَّبِىُّ صلی‌الله علیه و آله ما کَفّارَهُ الإغتِیابِ قالَ: تَستَغفِرُاللّه لِمَن اغتَبتَهُ کُلَّما ذَکَرتَهُ»؛ (۹)«از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله سؤال شد: کفّاره غیبت کردن چیست؟ فرمود: هرگاه او را یاد کردی برای او از خدا طلب مغفرت کنی».

نتیجه:
برای توبه مراحلی تعریف‌شده است تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی بخشش و مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله ندامت و پشیمانی از گناه است. عزم بر ترک گناه برای همیشه، بعد از پشیمانی انجام می‌گیرد و سپس شخص خود را برای اصلاح یا همان جبران مافات مجهز می‌نماید. جبران حق‌الناس و ادای حق‌الله از مهم‌ترین شرایط پذیرش توبه است. با توجه‌ به اینکه گناه در روح و جان انسان اثر منفی دارد شخص بعد از توبه باید با انجام حسنات، اثر گناه را رفع نماید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1. توبه آغوش رحمت، حسین انصاریان.
2. توبه، حسین مظاهری.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره آل‌عمران، آیه ۸۹.
2. سوره نحل، آیه ۱۱۹.
3. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
4. سوره هود، آیه ۱۱۴.
5. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، محقق / مصحح: استاد ولی حسین و علی‌اکبر غفاری، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول،  1413 ق، ص ۲۶۲.
6. سوره بقره، آیه ۲۷۱.
7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، 1374 ه. ش، ج ۹، ص ۲۶۸.
8. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۳، ص ۲۶۶.
9. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بتصحیحه وتحقیقه الرازی، الشیخ محمد، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج ۱۵، ص ۵۸۳.

هدف از ازدواج و تشکیل خانواده رسیدن انسان به آرامش است. این آرامش اگر همراه با تعقل و همدلی باشد ماندگار است والا با فراز و نشیب های زندگی، دستخوش تغییر می شود.
اجازۀ شوهر برای زیارت اربعین

پرسش:
شوهرم اجازه نمی‌دهد من با کاروان به زیارت اربعین بروم. بهانه تنهایی و این چیزها را می‌آورد. به نظرتان چه کنم؟
 

پاسخ:
هدف از ازدواج و تشکیل خانواده رسیدن انسان به آرامش است. خداوند قانون ازدواج را برای بشر نوشت تا در سایه این قانون زن و مرد دررسیدن به کمال، یکدیگر را کمک نمایند. از دیگر سو خداوند در قرآن تصریح کرده است که رهبر و سرپرست یک خانواده مرد است و باید مدیریت خانواده را بر عهده بگیرد. البته منظور از سرپرستی و مدیریت، استبداد و زورگویی نیست، بلکه منظور، اداره امور و هدایت زندگی و تأمین معیشت است. در اوامر و نواهی الهی (آنچه شرعاً بر زن واجب یا حرام است مثل نماز یا ترک گناه و امثال آن) امرونهی و رضایت و عدم رضایت و اذن و عدم اذن شوهر اثری ندارد، بلکه بر زن واجب است مطیع شرع باشد. 
در ادامه بیشتر توضیح می‌دهیم:

1.خروج از منزل:
ازجمله مواردی که اطاعت از شوهر در آن، برای زنان واجب است مسئله خروج زن از منزل است. درباره مسئله ممنوعیت خروج زن از منزل در صورت منع شوهر در روایتی از امام صادق علیه‌السلام که در آن برخی از نواهی رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده می‌خوانیم: «نَهَی رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله أَنْ تورج الْمَرْأَهُ مِنْ بَیتِهَا بِغَیرِ إِذْنِ زوج‌ها؛(1)  رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از اینکه زن بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود نهی فرموده است» همچنین در حدیث دیگری از امام باقر علیه‌السلام می‌خوانیم که به نقل از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله درباره یکی از حقوقی که شوهر بر زن خود دارد می‌فرماید: «وَ لَا تورج مِنْ بَیتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ؛(2)  زن از منزلش بدون اجازه شوهرش خارج نمی‌شود».

2. ممنوعیت سوء استفاده:
 برخی مردها از این توصیه شرعی و اخلاقی سوء استفاده کرده و به خود اجازه می‌دهند که همسر خود را در خانه زندانی کنند و از حق آزادی محروم سازند. گاهی کار به‌جایی می‌رسد که حتی بعضی از مردان به همسران خود اجازه نمی‌دهند که به دیدار خانواده بروند و یا در مجالس دینی و علمی شرکت کنند. مردها باید بدین نکته توجه داشته باشند که این‌یک حکم مطلق و عام نیست که در همه حال قابل‌ اجرا باشد. این رفتار در صورتی جایز است که ظلم به همسر نباشد؛ بنابراین مرد حق ندارد به‌منظور قدرت‌نمایی و به‌دلخواه خود همسرش را از بیرون رفتن از منزل نهی کند، بلکه زمانی می‌تواند از این حق استفاده کند که نسبت به همسرش بی‌اعتماد باشد و خروج او را موجب مفاسد اخلاقی و اجتماعی یا اختلال در زندگی و پرورش فرزندان یا تضییع حق واجب خود بداند.

3. توجه به رضایت قلبی:
نکته مهم و مربوط به پرسش شما این است که می‌دانیم خروج شما از منزل برای سفر اربعین بدون اجازه همسرتان نیست منتها منظور ما از آوردن این بخش این است که از حیث اخلاقی بهتر است به رضایت قلبی ایشان برای خروج از منزل توجه کنید نه صرفاً اعلام رضایت زبانی یعنی ممکن است همسرتان به شما به شکل زبانی اجازه رفتن بدهند؛ اما قلباً از رفتن شما احساس ناراحتی می‌کنند؛ بنابراین بهتر است متناسب با میل قلبی ایشان رفتار نموده و از رفتن به سفر منصرف شوید. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «لاشَفیعَ لِلمَرأَهِ أنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛(3)  برای زن نزد پروردگارش هیچ شفاعت کننده‌ای کارسازتر از خشنودی شوهرش نیست».
تمکین یکی دیگر از موارد لزوم تبعیت، اطاعت زن از شوهر در مسائل زناشویی و بهره‌مندی جنسی است؛ بدین معنا که بر زن واجب است همسر خود را تمکین نموده و در این رابطه کوتاهی ننماید. گاهی زن قصد عدم تمکین همسرش را ندارد، اما ممکن است سفر رفتن او و یا دور بودن از همسرش زمینه عدم تمکین را فراهم آورد. به همین دلیل بهتر است در این مسئله دقت شود و چنانچه سفری منجر به نارضایتی شوهر در مسئله تمکین می‌شود از آن سفر اجتناب نمود.

4. سفر با همسر:
اگرچه سفر زیارت اربعین مستحب است، اما از حیث ارزشمندی در دایره امور بسیار ارزشمند و اثرگذار قرار می‌گیرد؛ بنابراین اگر می‌توانید از طریق تشویق و کمک به همسرتان سعی کنید در این مسیر عشق و ارادت به اهل‌البیت علیهم‌السلام سفر دوتایی را تجربه نمایید. گاهی برخی افراد با شنیدن اجر و ثواب‌های معنوی و تأثیرات روحی این سفر، به رفتن ترغیب می‌شوند.

نکوهش اصرار و لجبازی: اگرچه خاطرات و حال و هوای سفر اربعین مخصوصاً برای آن‌ها که رفته‌اند به‌گونه‌ای است که نمی‌توانند از این سفر دل بِکنند؛ اما اگر رضایت قلبی دررفتن شما نیست بهتر است تسلیم شوید و بدون اصرار یا لجبازی، موضوع شیرین زیارت و سفر معنوی را به معضل لاینحل مبدل نسازید و زندگی خود را بابت این مسئله تلخ نکنید.

5. بد بودن بی‌تفاوتی:
کسی که قرار است زائر امام حسین علیه‌السلام شود باید در عمل به سنخیت روحی با امام برسد. منظور این است همان‌طور که امام مسئولیت شناس بودند، زائر و محب و دوستدار امام هم باید مسئولیت شناس باشد. شاید شما بتوانید بدون توجه به موضوع تنهایی همسرتان، به این سفر بروید و برگردید، اما وظیفه اصلی شما حفظ کانون خانواده است. پس اگر احتمال می‌دهید چیزی ولو در حد اندک به کانون خانواده لطمه می‌زند نباید سراغ آن بروید ولو سفر مستحبی بسیار باارزشی همچون اربعین باشد.

6. عشق عملی:
انسان دارای دو ویژگی مهم است یکی معرفت و شناخت و یا همان بینش و دیگری عشق و محبت یا همان گرایش که تقویت این دو بُعد می‌تواند او را موفق‌تر سازد و به ایمان نزدیک گرداند. نقطه نهایی برای انسان، تقرب به خداوند است و محبت به اولیاء الهی بدین‌ جهت است که به انسان برای رسیدن به قله کمک می‌کند. وقتی انسان نسبت به اهل‌البیت علیهم‌السلام عشق می‌ورزد و در مسیر آن‌ها قدم برمی‌دارد بُعد بینش و گرایش او تقویت می‌گردد. درواقع عواطف انسان به‌ واسطه این عشق جهت می‌یابد. حال اگر انسان چیزی را بخواهد که جهتش معنوی باشد و عواطف دینی انسان در آن دخیل باشد مثل عشقی که شما به زیارت اربعین دارید و درعین‌حال مسئولیت دیگری بر عهده انسان باشد مانند وظیفه‌ای که شما در برابر همسرتان دارید در این شرایط سخت، نوع انتخاب انسان می‌تواند میزان ایمان او را محک بزند. 
از یک ‌سو گرایش و احساس، شمارا به رفتن می‌خواند و از دیگر سو معرفت و شناخت به شما می‌گوید بمان و به همسرت خدمت کن، چون خواست خدا این است. اینجاست که باید دست به انتخاب زده و با نوع انتخاب خویش ایمان خود را ثابت کنید. امامان معصوم علیهم‌السلام کسانی هستند که در دلشان چیزی جز آنچه خدا می‌خواهد، ظهور نمی‌کند: «قُلوبُنَا أَوعِیَهٌ لِمَشِیَّهِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئنَا؛(4)  در دل‌های ما فقط خواست خدا شکل می‌گیرد؛ پس هر آنچه را که او بخواهد، ما می‌خواهیم». تلاش کنید درک و معرفت خویش را نسبت به حضرت امام حسین علیه‌السلام افزون نمایید؛ طبیعی است که هرچقدر معرفت شما بیشتر شود علاقه و محبت شما به حضرت بیشتر خواهد شد و هرچقدر محبت شما افزون شود تبعیت شما از حضرت بیشتر شده و تبعیت شما ازایشان، موجب ایجاد سنخیت می‌شود. امام سجاد علیه‌السلام دراین ‌باره می‌فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّ أَبغضَ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ مَن یَقتَدِی بِسُنَّه الامام وَ لاَ یَقتَدِی بأعمالِهِ؛(5)  آگاه باشید که مبغوض ‌ترین مردم نزد خداوند، کسی است که در ظاهر به راه و روشِ امام علیه‌السلام اقتدا می‌کند؛ امّا به اعمال او اقتدا نمی‌کند».

7. روش‌های گوناگون تقرب:
حضور اهل‌البیت همیشه و همه‌جا می‌تواند دستگیر ما باشد به شرطی که ما نسبت به آن حضرات بی‌توجه نباشیم؛ بنابراین حتی اگر نتوانستید به این سفر بروید شاید به‌ظاهر سفر را از دست‌ داده باشید، اما اهل‌البیت را از دست نداده‌اید و همین‌جا هم می‌توانید رابطه قلبی و معنوی خود را با امام حسین علیه‌السلام تقویت نمایید. امید که خداوند توفیق رفتن به این سفر معنوی را در کنار همسرتان به شما عنایت کند؛ اما اگر نرفتید تصور نکنید که مأجور نیستید اتفاقاً شما نزد خداوند عزیز خواهید شد. چون علیرغم عشق خویش به این سفر برای رضایت همسر تن به نرفتن دادید. پس بعد از آن نیز اجر خود را ضایع نکنید و مراقب کلام و رفتارتان باشید و ایشان را بابت نرفتن خود سرزنش نکنید کسی که در برابر خطای همسرش عفو و گذشت داشته باشد و دائماً او را به خاطر تصمیماتش سرزنش نکند بذر محبت را در زندگی می‌کارد؛ اما برعکس کسی که مدام رفتارهای همسر را همچون پتکی بر سر او بکوبد، موجبات دلسردی در زندگی را فراهم خواهد کرد. هرچقدر شما در این زندگی گذشت داشته باشید اجرتان نزد خدا محفوظ است.

نتیجه: 
خانواده مهم‌ترین نهاد در اجتماع است و همه آنچه در آموزه‌های اسلام در قالب امرونهی به زن و مرد ارائه‌شده است برای حفظ کانون گرم خانواده هست. مدیر بودن مرد به معنای اسیر بودن زن در دست وی نیست تا بتواند به‌دلخواه خود عمل کند. لذا در رابطه با تبعیت و اطاعت از شوهر نیز باید دقت کنیم که این اطاعت، اطاعت مطلق نبوده و بلکه مشروط به رعایت ضوابط شرعی است. اگر همسرتان برای رفتن شما اعلام رضایت کنند شما ازنظر فقهی می‌توانید بروید و با رفتن گناهی مرتکب نشده‌اید؛ اما از حیث اخلاقی بهتر است به نیازهای ایشان توجه کنید. دقت کنید که نهاد خانواده صرفاً با وظایف و تکالیف حقوقی قابل اداره نیست. اینجاست که وظایف اخلاقی زن و شوهر جلوه‌گر می‌شود و باعث گرمای نهاد خانواده می‌شود چراکه کسب رضایت شوهر در امور اخلاقی، نقش مهم و سازنده‌ای در زندگی موفق و پایدار دارد.

 

 

معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:
1.    مدیریت روابط زناشویی: آسیب‌ها و راه‌حل‌ها در روابط زناشویی، سید جلال یونسی.
2.    آفاق محبت: به اهل‌بیت عصمت و طهارت، عبدالحسین امینی.
3.    آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه‌السلام، لطف‌الله صافی گلپایگانی. 

پی نوشت:
1. شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 20، ص 161.
2. همان، ص 158.
3. مجلسی، شیخ محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، ج 103، ص 256.
4. همان، ج 52، ص 51.
5. کلینی، الکافی، ج 8، ص 234، باب 8، ح 312.

زیارت اربعین، در عین اینکه دارای آثار بسیار بزرگ و باشکوهی است ولی برای برخی از خانواده ها تبعاتی نیز دارد که مدیریت و تصمیم گیری درست در مورد آن ضروری است.
زیارت اربعین شوهر و تنها ماندن همسر و فرزندان

پرسش:
آیا از نظر اخلاقی درست است که مرد به تنهایی به زیارت اربعین برود و بنده، به‌تنهایی از بچه‌های کوچک مراقبت کنم و این‌همه زحمت را تحمل‌ کنم؟
 

پاسخ:
چند سالی است که شیعیان و دوستان اهل‌بیت علیهم‌السلام از سراسر جهان، به‌ویژه ایران اسلامی، همراه با شیعیان عراق در مراسم اربعین باشکوه و معنوی شرکت می‌کنند. اگرچه این مراسم باشکوه و پرعظمت، از جنبه‌های گوناگون آثار و برکاتی را با خود به همراه داشته و دارد ولی عوارضی هم می‌تواند داشته باشد که یکی از آن‌ها روابط بین همسران در این سفرهاست. اغلب بانوان، با ورود به زندگی مشترک، دوست دارند تمام کار ها و سفرها و تفریحات شان در کنار شوهر باشد؛ بنابراین حتی فکر تنهایی سفر رفتن شوهر نیز، برایشان آزاردهنده است. در این مورد باید نکاتی را مدنظر داشته باشید. 

1. سفر زیارتی اربعین یکی از سفرهای معنوی است که از روایاتی که بر ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام دلالت می‌کند ریشه گرفته است. روایات معتبر اسلامی از اهمیت این مسئله و تأکید پیشوایان دین بر زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره جانبازی‌های شهیدان کربلا حکایت می‌کند. تعابیری که در روایات ما در این باره وارد شده و پاداش‌های گوناگونی که بر این امر مژده داده شده است، بسیار شگفت‌انگیز می‌نماید. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «خداوند خیر هرکس را بخواهد، دوستی امام حسین و دوستی زیارت او را در دلش می‌افکند و برای هرکس بد بخواهد، بغض امام حسین و بغض زیارت او را در قلبش قرار می‌دهد».(1)  امام رضا علیه‌السلام فرمود: «هرکس اباعبدالله را در کنار نهر فرات زیارت کند، مانند کسی است که خداوند را در بالای عرش زیارت کرده است».(2)  بنابراین قطعاً اصل این سفر برای مرد و زن ارزشمند و دارای ثواب است. 

2. اما تنها رفتن شوهرتان باید واکاوری و بررسی شود. علت اینکه تنها سفر می‌رود چیست؟ آیا فرزندان تان کوچک هستند و اگر شما را همراه بیاورد فرزندان تان اذیت می‌شوند؟ آیا از نظر مالی توانایی انجام این سفر همراه شما و فرزندان را ندارد؟ آیا توانایی دارد و برای راحتی خودش تنهایی سفر می‌کند؟ یا دلیل دیگری وجود دارد. یا غیراخلاقی بودن سفر همسرتان بدون شما به نیت و شرایط ایشان برمی‌گردد. 
نحوه برخورد و موضع‌گیری شما کاملاً بستگی به علت سفر تنهایی ایشان دارد. همچنین حکم اخلاقی نیز وابسته به همین دلیل‌هاست. اگر شوهری به خاطر راحتی خودش و از روی بی‌مسئولیتی تنهایی سفر کند حتی سفر زیارتی برود این کار غیراخلاقی و غیر متعهدانه است. زن و شوهر باید با یکدیگر مسئولانه رفتار کنند و با درک متقابل تصمیم بگیرند؛ اما اگر واقعاً دوست دارد شما را هم زیارت ببرد، ولی به خاطر عدم توانایی مالی یا به خاطر کمتر اذیت شدن شما و فرزندان تان در مسیر پیاده‌روی تصمیم گرفته تنهایی سفر کند، این کارش غیراخلاقی نیست و باید با صحبت و مدارا با شما را نیز راضی کند. 

3. توصیه ما به شما این است در مورد این سفر با همسرتان صحبت کنید و تلاش کنید با همراهی و مدارا با این موضوع برخورد کنید. زیارت امام حسین علیه‌السلام یکی از شعارهای اسلامی است که هرکسی به هر نحوی می‌تواند باید سعی کند آن را بلند و بزرگ کند. اگر تنهایی سفر کردن همسرتان از روی بی‌مسئولیتی و بی‌اعتنایی به شما نیست با ایشان همراهی کنید. اگر مشکل مالی ندارد و به فکر شما و زحمت مسیر پیاده‌روی است و شما دوست دارید همراه ایشان باشید با ایشان صحبت کنید و اطمینان دهید که سختی راه را تحمل می‌کنید تا تصمیم شان برای همراهی شما تغییر کند. 
اگر نمی‌تواند شما را همراه ببرد و یا شما نیز توانایی همراهی ایشان را ندارید سعی کنید با موافقت تان شریک در ثواب این سفر باشید. قطعاً شما با فداکاری که می‌کنید و زیارت امام از راه دور، علاوه بر کسب ثواب زیارت از راه دور که در روایات آمده است این زیارت از راه دور برای تو یک زیارت نوشته می‌شود و هر زیارت معادل یک حجّ و یک عمره است؛(3)  شما ثواب همراهی و مدارا و تحمل در زندگی زناشویی را نیز می‌برید. 

نتیجه:
زیارت امام حسین علیه‌السلام همیشه دارای ثواب و برکت است و زیارت اربعین نیز ریشه در اصل ثواب زیارت امام دارد. اخلاقی یا غیراخلاقی بودن سفر همسرتان بدون شما به نیت و شرایط ایشان برمی‌گردد. اگر از روی بی‌مسئولیتی است و توانایی دارد، ولی شما را نمی‌برد و شما را راضی نمی‌کند بله کارش اخلاقی نیست، ولی اگر نمی‌تواند یا به خاطر عدم اذیت شدن شما تنهایی سفر می‌کند کارش غیراخلاقی نیست. بهتر است شما با ایشان صحبت کنید. اگر مایلید بروید و تحمل می‌کنید و همسرتان توانایی مالی هم دارد ایشان را راضی کنید و اطمینان دهید که سختی‌ها را تحمل می‌کنید و همراهشان شوید. ولی اگر امکانات مالی نیست یا تحمل سفر را ندارید در صورت امکان، با مدارا و همراهی اجازه دهید ایشان به سفر زیارتی برود و شما نیز قطعاً باتحمل سختی‌ها هم ثواب زیارت و هم ثواب همراهی با همسر را درک می‌کنید. 

منابع بیشتر برای مطالعه:
1. کامل الزیارات اثر ابن قولویه. 
2. کربلا: فضایل زیارت امام حسین اثر محمدحسن اصطهباناتی. 
3. آیین همسرداری، ابراهیم امینی

پی نوشت:
1. شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 14، ص 496. 
2. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 46. 
3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 9، ص 349. 

یکی از صفات انسانی و الهی که رابطه تنگاتنگی با ایمان دارد صفت حیاء است و زمانی ایجاد می شود که فرد حضور شخص دیگری را حس کند که ناظر بر اعمال وی می باشد.
منظور از شرم و حیاء، و کارکردهای آن

پرسش:
منظور از شرم و حیاء چیست و چه کارکردهایی دارد؟
 

پاسخ:
در گلستانِ وجودِ انسان، گُلی خوش‌بو و نایاب به نامِ حیا وجود دارد. 
حیا صفتی است که از درکِ حضورِ ناظری آگاه، سرچشمه می‌گیرد. این ناظر می‌تواند خداوندِ مهربان، ائمه معصومین، فرشتگانِ الهی، نفسِ خویشتن و یا دیگر انسان‌ها باشد. انسانِ باحیا حتی در خلوت و تنهایی، در برابرِ آفریننده هستی و وجدانِ خویش، احساسِ مسئولیت می‌کند و از هرگونه عملِ ناشایست، دوری می‌گزیند. حیا، در تعاملاتِ انسان با دیگران نیز نقشی اساسی ایفا می‌کند. انسانِ باحیا، در گفتار و رفتارِ خود، همواره احترامِ دیگران را حفظ می‌کند و از هرگونه رفتاری که موجبِ آزرده‌خاطر شدنِ آن‌ها شود، پرهیز می‌نماید.
در فرهنگِ غنیِ اسلام، حیا، مفهومی ژرف و فراتر از صرفِ احساسِ شرم و خجالت در انسان است. حیا ستون شخصیت انسان است. هر چه این ستون استوارتر باشد، بنای شخصیت نیز وزین‌تر و باشکوه‌تر خواهد شد. در پرتو حیا، رفتار انسان سنجیده‌تر و متین‌تر می‌گردد و از هر آنچه باوقار و آراستگی شخصیت مغایر باشد، دوری می‌گزیند.

فطری بودن حیا
انسان به‌طور فطری تمایل دارد که از هرگونه نقص و عیبی مبرا باشد و در نظر دیگران به‌عنوان فردی کامل و بدون ایراد شناخته شود. او از اینکه عیوب و نقاط ضعفش برملا شود و مورد تمسخر و سرزنش دیگران قرار گیرد، احساس شرم و خجالت می‌کند؛ بنابراین، حیا به‌عنوان یک بازدارنده عمل می‌کند و مانع از آن می‌شود که انسان مرتکب کارهای زشت و ناپسند شود، چراکه می‌داند انجام این کارها موجب آشکارشدن عیوبش و درنتیجه پشیمانی و سرافکندگی او خواهد شد. در قرآن کریم، داستان حضرت آدم و حوا به‌عنوان نمونه‌ای از بروز حیا در انسان ذکرشده است. زمانی که حضرت آدم و حوا از میوه ممنوعه تناول کردند، متوجه عورت خود شده و برای پوشاندن آن از برگ درختان استفاده کردند. این واقعه نشان می‌دهد که حیا ریشه در فطرت انسان دارد و از احساس شرم نمودن به خاطر آشکارشدن عیوب ناشی می‌شود.

اسباب حیا
عقل
پیامبر اسلام می‌فرمایند: «فتَشَعَّبَ مِنَ العَقلِ الحِلمُ و مِنَ الحِلمِ العِلمُ و مِنَ العِلمِ الرُّشدُ و مِنَ الرُّشدِ العَفافُ و مِنَ العَفافِ الصِّیانَهُ و مِنَ الصِّیانَهِ الحَیاءُ و مِنَ الحَیاءِ الرَّزانَهُ و مِنَ الرَّزانَهِ المُداوَمَهُ عَلَى الخَیرِ و مِنَ المُداوَمَهِ عَلَى الخَیرِ کَراهِیَهُ الشَّرِّ و مِن کَراهِیَهِ الشَّرِّ طاعَهُ النّاصِحِ»، (1)«عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن‌داری و از خویشتن‌داری، حیا و از حیا، وقار و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت‌گوی، حاصل می‌گردد».

ایمان
از امام باقر علیه‌السلام نقل‌شده است: «الحیاءُ والایمانُ مقرونانِ فی قَرْن فاذا ذَهَبَ اَحَدُهما تَبِعَهُ صاحبُهُ»، (2)«حیا و ایمان قرین یکدیگرند، پس هرگاه یکی از آن‌ها برود دیگری نیز خواهد رفت».

آثار و کارکردهای حیا
در روایات اسلامی، حیا به‌عنوان کلید بسیاری از خوبی‌ها و برکات معرفی‌شده است. ازجمله آثار و فواید آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

پیشگیری از گناه: 
حیا مانع از آن می‌شود که فرد به سمت گناه و اعمال ناشایست کشیده شود. امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «الحَیاءُ یَصُدُّ عَنِ فِعلِ القَبیحِ»، (3)«حیا، از کار زشت، بازمی‌دارد».

عفت و پاک‌دامنی: 
حیا موجب حفظ عفت و پاک‌دامنی در برابر گناهان و شهوات می‌شود. امام علی علیه‌السلام می‏فرماید: «علی قدر الحیاء تکون العفه»، (4) «عفت و پاک‌دامنی به‌اندازه شرم و حیای انسان است».

کلید خوبی‌ها: 
فرد باحیا تمایل بیشتری به انجام کارهای خیر و نیکو دارد. امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «الْحَیاءُ مِفْتَاحُ کلِّ الْخَیرِ»، (5)«شرم کلید هر خیری است».

محوکننده خطاها: 
حیا باعث می‌شود که انسان از انجام کارهایی که خلاف اخلاق و شرع هستند خودداری کند. امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:  «الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ یمْحُو کثِیراً مِنَ الْخَطَایا»، (6)«شرم از خدا بسیاری از خطاها و گناهان را محو می‌کند».

محافظت از عذاب: 
امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی تَقِی [یقی من] عَذَابَ النَّارِ»، (7)«شرم از خدا  [انسان را] از عذاب آتش مصون می‌دارد».

پوشیده شدن عیب:

امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَنْ کسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ خَفِی عَنِ النَّاسِ عَیبُهُ»، (8) «هر که شرم، جامه‌اش را بر او بپوشاند، عیب او از مردم پنهان ماند».

حفظ اعتدال: 
حیا صفتی نیکوست، اما افراط‌وتفریط در آن مذموم است. برخی بدون تفکر و بدون توجه به حیا، هر کاری انجام می‌دهند. برخی نیز به بهانه حیا از انجام امور نیک خودداری می‌کنند.

افراط در حیا:
حیا، همچون سکه‌ای دو رو دارد که یک‌ روی آن ارزشمند و نیکو و روی دیگرش مذموم و ناپسند است. در یک‌سو، حیا به‌مثابه گوهر گران‌بهایی است که انسان را به‌سوی احترام به دیگران، فروتنی، عفت، صداقت و درستکاری رهنمون می‌سازد و درنهایت، او را در مسیر رشد و تعالی قرار می‌دهد؛ اما در سوی دیگر، حیا می‌تواند به مانعی در برابر پیشرفت و تعاملات اجتماعی تبدیل شود. زمانی که حیا به حد افراط برسد، به خجالت و ترس تبدیل‌شده و مانع از ابراز عقیده، پرسش و پاسخگویی و حتی انجام وظایف و تکالیف می‌شود. بر همین اساس رسول اکرم صلی‌الله و علیه و اله حیاء را دو قسم کرده و فرموده‌اند: «الحیاء حیاءان؛ حیاءُ عقلٍ و حیاءُ حُمقٍ و حیاءُ العقلِ العلمُ و حیاءُ الحُمقٍ الجهل»، (9)«حیاء بر دو قسم است حیاء عاقلانه و حیاء احمقانه. حیاء عقلانی ناشی از علم و حیاء احمقانه ناشی از جهل است».

حیای ناپسند
امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «لا یَستَحیِی العالِمُ إذا سُئلَ عمّا لا یَعلَمُ أن یَقولَ: لا عِلمَ لی بِهِ»، (10)«عالم هرگاه از او سؤالی شود که پاسخش را نمی‌داند، از اینکه بگوید: «پاسخش را نمی‌دانم»، شرم نمی‌کند». در روایت می‌خوانیم: «ثَلَاثٌ لَا یُسْتَحْیا مِنْهُنَّ: خِدْمَهُ الرَّجُلِ ضَیفَهُ، قِیامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِیهِ وَ مُعَلِّمِهِ، طَلَبُ الحَق و اِن قَلّ»، (11)«سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: ازجمله خدمت کردن به مهمان، برخاستن از جای خود برای پدر و معلم و درخواست حق خود اگرچه اندک باشد».

تفاوت حیا با خجالت:
1. حیا از درک نقص و اشتباه ناشی می‌شود، درحالی‌که خجالت از ترس قضاوت دیگران ناشی می‌شود.
2. افراد باحیا می‌توانند با پذیرش ضعف‌های خود بر آن‌ها غلبه کنند، در حالی که افراد خجالت‌زده ممکن است در حلقه رفتارهای منفی خود گرفتار شوند.
3. حیا به فرد کمک می‌کند تا در مسیر درست قدم بردارد، درحالی‌که خجالت می‌تواند مانع از رسیدن به اهداف او شود.

نتیجه:
حیا صفتی نیکوست که در اسلام بسیار مورد تأکید قرارگرفته است. حیا در حوزه‌های مختلف زندگی اخلاقی نقشی بازدارنده دارد. در مقابل حیا، صفت رذیله بی‌حیایی قرار دارد. ریشه حیا در تمایل فطری انسان به کمال و بی‌عیب‌ونقص بودن نهفته است. حضور خدا و درک عظمت او، شرم انسان از گناه را بیشتر می‌کند. انسان از کسانی که مقام بالا یا موقعیت اجتماعی ممتازی دارند، بیشتر خجالت می‌کشد. گاهی حتی از اطلاع کودک از گناهمان خجالت می‌کشیم، اما از اطلاع خدا خجالت نمی‌کشیم. 
علت این امر، عدم درک عمیق عظمت خداوند است. حیا، گوهرِ گران‌بهایی است که انسانِ مؤمن را به‌سوی سعادت و رستگاری رهنمون می‌شود. این صفتِ والا، در پرتوِ ایمانِ راستین، در وجودِ انسان ریشه می‌دواند و میوه‌هایِ نیکِ تقوا و پاکی را به بار می‌آورد.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. الحرانی، محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه، تحف العقول، بتصحیحه والتعلیق علیه الغفاری، علی‌اکبر، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، الطبعه الثانیه،1404 – ق، ص 15.
2. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ١٤٠٣ هـ. ق، ج 71، ص 331.
3. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1375. ه ش، ج 1، ص 717.
4. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، قم، دارالکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق، ج 1، ص 451.
5. همان، ص 30.
6. همان، ص 83.
7. همان، ص 121.
8. همان، ص 620.
9. الحرانی، محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه، تحف العقول، بتصحیحه والتعلیق علیه الغفاری، علی‌اکبر، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، الطبعه الثانیه،1404 – ق، ص 45.
10. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلال‌الدین، قم، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم،1371 ق، ج 1، ص 9.
11. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، قم، دارالکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق، ج 1، ص 330.
 

اگرچه رؤیای صادقه داریم ولی هر خوابی معلوم نیست تعبیر داشته باشد. تنها برخی از خواب ها می‌تواند تعبیر داشته باشد که شناخت آن هم نیازمند شرایط و مقدمات خاصی است.
اعتبار خواب و رؤیا

پرسش:
من چهل شب متوالی، از سحر تا بعد از اذان صبح، به‌طور مداوم و مستمر، نماز شب و زیارت عاشورا خواندم. شب چهل و یکم درست در تایم سحر، در خواب بودم که صدایی خطاب به من گفت هیچ‌کدام از نماز شب‌ها و زیارت عاشوراهایی که در این چهل شب خواندی مورد قبول قرار نگرفته! اولاً خواستم ببینم آیا ممکن است چهل شب نماز شب و زیارت عاشورا مورد قبول واقع نشود؟ و ثانیاً آیا اساساً چنین خوابی حجیت دارد و درست است؟
 

پاسخ:
خواب دیدن و رؤیا یا کابوس در خواب حقیقتی است که بسیاری از افراد از فهم ماهیت و چگونگی آن عاجزند. خواب های انسان می‌تواند در اخلاق و زندگی انسان تأثیرگذار باشد و می‌تواند حامل پیام یا بدون هیچ پیامی باشد. خواب ها گاهی صادق است و گاهی کاذب است و در مفاهیم دینی در مورد خواب راست و صادق مطالبی وجود دارد. برای توضیح این مطلب و جواب سؤال شما لازم است به چند نکته به‌اختصار اشاره شود.

1. رؤیای صادقه یا خواب مطابق با واقع همان کشف و شهود است که در خواب روی می‌دهد. بر اساس احادیث، علاوه بر پیامبران و امامان، مؤمنان نیز می‌توانند رؤیای صادقه ببینند و این یکی از بشارت‌های خدا به مؤمنان در دنیا است. (1) رؤیای صادقه را به سه قسم تقسیم کرده‌اند؛
الف: خوابی که به تأویل و تعبیر نیاز ندارد؛ مانند خواب حضرت ابراهیم درباره ذبح اسماعیل؛
ب: خوابی که بخشی از آن نیاز به تعبیر دارد و بخشی دیگر نیاز ندارد؛ مثل خواب حضرت یوسف علیه‌السلام که در آن خورشید و ماه و ستارگان، نیازمند تعبیر بود؛ اما سجده آن‌ها تعبیری به‌جز خود سجده نداشت؛
ج: خوابی که به تعبیر کامل نیاز دارد، مانند خواب پادشاه مصر در زمان حضرت یوسف علیه‌السلام. در قرآن چند نمونه از رؤیاهای صادقه بیان شده است، ازجمله خواب پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله پیش از فتح مکه، مبنی بر اینکه او و یارانش وارد مکه می‌شوند و حج به‌جا می‌آورند. (2) تحقق این خواب وعده داده شده است. خواب پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله درباره شجره ملعونه از دیگر مصادیق رؤیای صادقه است. در این خواب، پیامبر صلی‌الله علیه و آله دید که چند میمون از منبر او بالا و پایین می‌روند. (3) پاکی نفس و ریاضت نفس را از عوامل دیدن رؤیای صادقه و گناه و پرخوری و عدم سلامت مزاج را از موانع آن دانسته‌اند. (4)

2. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «رؤیا، بر سه قسم است: گاهی بشارتی از ناحیه خدا است. گاهی وسیله غم و اندوه از سوی شیطان است. گاه، مسائلی است که انسان در فکر خود (در روزها هنگام بیداری) می‌پروراند و آن‌ها را در خواب می‌بیند». (5)

3. بسیاری از انسان‏ها به دلیل دل‌مشغولی‌های دنیوی، از دیدن رؤیای رحمانی محروم‌اند و به همین جهت، همه یا بیش‌تر خواب هایی که می‏بینند، از دو قسم دیگر، خصوصاً دل‌مشغولی‌ها، نگرانی‌ها، میل‌ها و ترس های نفسانی است.

4. به دلیل ظرافت و پیچیدگی بالای خواب ها از یک‌سو و دشواری یافتن معبران واقعی و قوی از سوی دیگر، نباید خیلی روی آن‌ها حساس بود؛ بلکه باید نیروی خود را روی واقعیات زندگی متمرکز نمود.

5. بسیاری از خواب هایی که به‌ظاهر بد و نگران‌کننده‌اند، معنای خوبی دارند که معبران قوی آن را می‌فهمند؛ بنابراین، نباید نگران بود و باید این نوع خواب ها را حمل بر خیر کنیم.

6. توجه خود را بیش‌تر باید به نقاط مثبت و نورانی خواب معطوف کنید و اگر خوابی برایتان خیلی ناراحت‌کننده بود، صدقه بدهید و به زندگی و وظایف خود بپردازید.

7. خواب خود را برای دیگران تعریف نکنید؛ مگر به دلیل ضروری. خود نیز خواب خود را تعبیر به «خیر» کنید؛ زیرا تعبیر خواب، چه از ناحیه خود و چه از ناحیه دیگران،  در زندگی ما تأثیر می‌گذارد.

8. با توجه به مطالب بالا و چله ای که شما گرفتید و زمان سحر که وقت مقدسی است، خواب شما می‌تواند صادق باشد و پیام داشته باشد و می‌تواند پیام نداشته باشد؛ اما چگونه به این موضوع پی ببرید؟ یک بررسی وجدانی بکنید ببینید در نیت و اعمالی که انجام داده‌اید آیا غیر خدا هم بوده است یا نه؟ آیا برای خدا بوده یا برای خودنمایی و ریا؟ آیا بعد از این اعمال در طول روز با گناه و یا خطا آن‌ها را حبط و باطل کرده‌اید یا نه؟ اگر با قضاوت حاکم وجدان تان، بررسی کردید و دیدید که واقعاً خالصانه بوده و قصد ریا و سمعه و خودنمایی نبوده  و بعد از این اعمال نیز با منّت و اذیت و گناه و معصیت آن‌ها را باطل نکردید، می‌توانید بگویید خواب تان معتبر نبوده است؛ زیرا اساساً هیچ قرینه‌ای بر صحت و اعتبار خواب در بیداری و اعمالتان پیدا نکردید و از طرف دیگر خدای متعال بسیار کریم و بخشنده است و بخلی در ذات مقدسش را ندارد. او مثل برخی بندگان نیست که پاداش انسان‌های مؤمن و نیکوکار را ضایع کند. پس اگر خطایی در نیت و حین عمل و بعد از آن پیدا نکردید می‌توان با تکیه بر کَرَم و فضل خدا گفت این خواب اعتباری ندارد؛ اما اگر نشانه و قرینه‌ای بر باطل بودن این عبادت‌ها در بیداری پیدا کردید می‌تواند خواب نشانه و تلنگری برای شما باشد تا بیشتر مواظب اعمال تان باشید. در هر حال توصیه می‌کنیم صدقه بدهید و با عبادت و توسل  توکل به درگاه خدا، از او بخواهید تا اعمال تان را بپذیرد و امیدوار به فضل و رحمت الهی باشید.

نتیجه:
اگرچه رؤیای صادقه داریم، ولی هر خوابی معلوم نیست، تعبیر داشته باشد. تنها برخی از خواب ها می‌تواند تعبیر داشته باشد. یک بررسی وجدانی بکنید ببینید در نیت و اعمالی که انجام داده‌اید. اگر با قضاوت حاکم وجدانتان، بررسی کردید و دیدید که واقعاً خالصانه بوده و قصد ریا و سمعه و خودنمایی نبوده  و بعد از این اعمال نیز با منّت و اذیت و گناه و معصیت آن‌ها را باطل نکردید، می‌توانید بگویید خواب تان معتبر نبوده است؛ زیرا اساساً هیچ قرینه‌ای بر صحت و اعتبار خواب در بیداری و اعمال تان پیدا نکردید؛ اما اگر نشانه و قرینه‌ای بر باطل بودن این عبادت‌ها در بیداری پیدا کردید می‌تواند خواب نشانه و تلنگری برای شما باشد تا بیشتر مواظب اعمال تان باشید. در هر حال توصیه می‌کنیم صدقه بدهید و با عبادت و توسل  توکل به درگاه خدا، از او بخواهید تا اعمال تان را بپذیرد و امیدوار به فضل و رحمت الهی باشید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-مفهوم خواب و رؤیا از منظر قرآن، عرفان و فلسفه، حصارکی محمدرضا، فیروزی حسین.

پی‌نوشت‌ها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء‌ التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج 58، ص 209-210.
2. سوره فتح، آیه 27.
3. سوره اسراء، آیه ۶۰.
4. مجلسی، پیشین،  ج 58، ص 209-210.
5. ثقه‌الاسلام کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،  1365 ش، ج 8، ص 90.

گاهی فاصله بین فضائل و رذائل اخلاقی بسیار کم است و جای آن است که انسان شدیدا مراقب باشد تا لغزش پیدا نکند. تفاوت بین حسد و غبطه نیز از همین نوع است.
فرق حسد و غبطه

پرسش:
فرق حسد و غبطه در چیست؟ چگونه متوجه شوم به شخصی حسادت دارم یا غبطه می‌خورم؟
 

پاسخ:
صفات خوب و بد بیشترین محتوای معارف اخلاقی را تشکیل می‌دهند؛ و بین صفات خوب و بد برخی کلیدی و ریشه‌ای و نقش مادر برای صفات دیگر است؛ یعنی زمینه برای صفات دیگر مهیا می‌کند. در بین صفات بد، حسادت و حسد بسیار نکوهش شده و زمینه بسیاری از صفات بد را مهیا می‌کند. در مورد تعریف آن و فرق آن با غبطه نکاتی را مطرح می‌کنیم.

1. حسد که در فارسی از آن تعبیر به «رشک» می‏شود، به معنی «آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد»؛ بنابراین کار حسود یا ویرانگری است، یا آرزوی ویران شدن بنیان ‏نعمت‌هایی است که خداوند به دیگران داده است، خواه آن سرمایه و نعمت به او منتقل شود یا نه! در مقابل حسد، «غبطه» قرار دارد و آن این است که انسان آرزو کند که نعمتی همانند دیگران یا بیشتر از آن‌ها داشته باشد، بی‌آنکه آرزوی زوال نعمت کسی را داشته باشد. (1) در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام می‏خوانیم: «انَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبُطُ وَ لَایَحْسُدُ، وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَایَغْبُطُ»؛ «مؤمن غبطه می‏خورد، ولی حسد نمی‏ورزد، امّا منافق حسد می‏ورزد و غبطه نمی‏خورد». (2) شما با این تعریف از حسد، خودتان باید ببینید آیا نسبت به دیگران حسود هستید یا غبطه می‌خورید؟ آیا دوست دارید دیگران نعمتی نداشته باشند یا دوست دارید شما هم مثل آن‌ها دارای مرتبه و نعمت و جایگاه باشد؟ اگر دوست دارید شما هم مانند آن‌ها شوید بدون اینکه آن‌ها شکست بخورند یا نعمتی از آن‌ها گرفته شود، شما حسود نیستید و غبطه می‌خورید. ولی اگر دوست دارید کلاً آن‌ها هیچ موفقیتی نداشته باشند و شکست بخورند، حال چه شما جای آن‌ها باشید یا اصلاً نباشید، این حسادت است و باید به درمان آن بپردازید.

2. اما اگر واقعاً حسادت دارید باید نکاتی پیرامون حسد به شما عرض کنیم که حسد از بیماری‏های خطرناک اخلاقی است که اگر انسان به درمان آن نپردازد دین و دنیای او را تباه می‏کند. درمان این بیماری اخلاقی  بر دو اساس استوار است. علمی و عملی. در قسمت «علمی» شخص حسود باید روی دو چیز مطالعه و دقّت کند یکی پیامدها و آثار ویرانگر حسد ازنظر روح و جسم و دیگر ریشه‌ها و انگیزه‌های پیدایش حسد.  حسود باید بیندیشد که این بیماری اخلاقی به‌زودی جسم او را بیمار می‏کند، مانند خوره روح او را می‏پوساند  و از بین می‏برد، خواب و آرامش را از او سلب می‏کند. از طرفی باید انگیزه‌های حسد را به انگیزه‌های غبطه تبدیل کند و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سازنده مبدّل سازد. این معنی در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه‌السلام نقل‌شده که فرمود: «احْتَرِسُوا مِنْ سُورَهِ الْجُمَدِ وَ الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَد وَ اعِدُّوا لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مِنْ ذَلِکَ عِدَّهً تُجَاهِدُونَ بِهَا مِنَ الْفِکْرِ فِی الْعَاقِبَهِ وَ مَنْعِ الرَّذِیلَهِ وَ طَلَبِ الْفَضِیلَهِ»؛ (3) خود را از شدّت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و برای مبارزه با هر یک از این امور وسیله‌ای آماده سازید، ازجمله تفکّر در عواقب سوء این صفات رذیله و راه درمان و طلب فضیلت از این طریق!

3. امّا ازنظر عملی می‏دانیم تکرار یک عمل تدریجاً تبدیل به یک عادت می‏شود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونی می‏گردد. حسود باید با استفاده از ضد حسد به درمان پردازد که درمان هر بیماری دارویی است که از ضد آن تشکیل یافته است! در حدیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‏خوانیم: «اذَا حَسَدْتَ فَلَاتَبْغِ»؛ (4) هنگامی‌که نسبت به کسی حسد پیدا کردی بر طبق آن عمل نکن و بر او ستمی روا مدار!«شما در این مورد سعی کنید برعکس همان افراد را به خاطر موفقیتشان ستایش کنید، از آن‌ها هم جلوی خودشان و هم‌پشت سرشان زیاد تعریف کنید و نه‌تنها در ذهن و فکرتان، بلکه به‌صورت لسانی نیز از آن‌ها تعریف کنید و برای موفقیت شان دعا کنید و حتی عملاً کمک کنید که در تخصصی که در آن احساس حسادت دارید، موفق شوند، راهنمایی‌شان کنید، استادان خوب، کتب خوب و هر کمکی که می‌توانید بکنید که پیشرفت کنند، این کار عملاً مثل آبی است روی آتش حسادت و باعث می‌شود کم‌کم حسادت تان نسبت به آن‌ها کم بشود؛ و در حدیث دیگری از امیر مؤمنان آمده است که فرمود: «انَّ الْمُؤْمِنَ لَایَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ»؛ مؤمن حسد خود را به کار نمی‏گیرد. 
ازجمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثر است راضی به رضای حق بودن و تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع به زندگی خویش گشتن است، در حدیثی از امیر مؤمنان می‏خوانیم: «مَنْ رَضِیَ بِحَالِهِ لَمْ یَعْتَوِرَهُ الْحَسَد»؛ (6) کسی که به آنچه دارد راضی باشد، حسد در امان او را نمی‏گیرد.» به نعمت‌هایی که خدا به شما داده زیاد فکر کنید تا حس سپاس گذاری تان تقویت و حس حسادت تان کم‌تر شود. درنهایت برای موفقیت خودتان هدف‌های بلند را طرح و برنامه‌ریزی کنید و تلاش کنید به آن‌ها برسید، وقتی هدف و برنامه داشته باشید و مشغول کارهای مفید باشید، احساس پیشرفت می‌کنید و طبیعتاً احساس رضایت می‌کنید و کمتر حسادت می‌تواند روی شما اثر منفی بگذارد.

نتیجه:
حسد از صفات بسیار بد است که ریشه بسیاری از صفات زشت است. به معنی «آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد». با توجه به این تعریف اگر حسود هستید با عمل به راهکارهای علمی و عملی می‌توانید به‌تدریج به درمان بپردازید.

پی‌نوشت‌ها:
1. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج‏2، ص 136، قم.
2. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، مؤسسه دارالحدیث العلمیه الثقافیه، قم‏ 1429 ق- 1387 ش‏، ج 2، ص 307، ح 7.
3. عبدالواحد تمیمی آمدی‏، تصنیف غررالحکم، ص 300، ح 6806. دفتر تبلیغات، قم، 1366 ش.
4. ابن شعبه حرانی‏، تحف العقول، ص 50. جامعه مدرسین، قم،1404 ق.
5. بحارالانوار، ج 55، ص 323، حدیث 12، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.
6. عبدالواحد تمیمی آمدی‏، تصنیف غررالحکم، ص 300، ح 6808. دفتر تبلیغات، قم، 1366 ش.

دین اسلام درتنظیم روابط انسان‌ها قبل از آنکه آن‌ها را بـه سـمت قانون، حقوق و فقه سوق دهد، آن‌ها را به رعایت دستورات اخلاقی توصـیه می‌کند که لازمه ایجاد محبت است
وظایف شوهر نسبت به همسر خود

پرسش:
درباره احترام، محبت و وظایف مرد نسبت به همسرش توضیح بدهید؟
 

پاسخ:
وقتی عقد ازدواج میان یک دختر و پسرخوانده می‌شود، مفهوم زن و شوهر عینیت می‌یابد و این‌گونه خانواده تشکیل می‌گردد. در نگاه اسلام خانواده از جایگاه والایی برخوردار است و هر آنچه بتواند در تثبیت این نهاد مؤثر باشد مورد سفارش دین قرارگرفته است. زن و مرد اگرچه در انسانیت یکسان‌اند؛ اما در ویژگی‌های جسمی و روحی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند که حکمت این تفاوت‌های طبیعی، به تفاوت در نقش آن‌ها در خانواده بازمی‌گردد. توجه به نیازهای مادی و معنوی در کانون گرم خانواده ازجمله دستورات مهم اسلام است.
قرآن می‌فرماید: ﴿ وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ ﴾؛ «و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرارداد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!» (۱) فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده رسیدن به آرامش است و اسلام با هر آنچه آرامش یک زندگی را به هم بریزد مخالف است؛ بنابراین بر هر مردی لازم است تا در جهت حفظ آرامش همسرش گام بردارد.

گذشت و عفو
در زندگی زناشویی گذشت و عفو حرف اول را می‌زند و وقتی گذشت در زندگی حاکم باشد آرامش بر آن زندگی سایه می‌افکند؛ اما اگر عفو و گذشت رنگ ببازد، رد پای کینه و انتقام هویدا می‌شود. پس بر مردان لازم است تا گذشت، سعه‌صدر، انعطاف‌پذیری و مدارا را سرلوحه رفتار خود قرار دهند. چراکه محبت، قلوب را نرم می‌کند و گذشت و بخشودن از صفات انسان‌های کریم و بزرگوار است.

تقویت رابطه عاطفی
وجود عواطف و احساسات در میان زن و مرد باعث می‌شود تا بین آن‌ها مودت و محبت ایجادشده و یکدیگر را دوست داشته باشند و این دوست داشتن منجر به تقویت کانون خانواده شود؛ لذا هر دو موظف‌اند در جهت تثبیت این محبت و مودت گام بردارند و از هر آنچه به این محبت و مودت آسیب می‌رساند پرهیز نمایند. یک مرد می‌تواند با تقویت رابطه عاطفی و ارتباط کلامی خود با همسرش بر تقویت این محبت مبادرت ورزد.

مشارکت در امور خانه
بعضی از افراد فکر می‌کنند چون زنان زمان بیشتری را در خانه می‌گذرانند، پس وظیفه‌دارند تا بار تمام‌کارهای خانه را به‌تنهایی به دوش بکشند. این در حالی است که دین اسلام انجام امور منزل را بر عهده زن و مرد گذاشته است. عده‌ای نیز تصورشان این است که انجام کارهای خانه چون در محیط خانه انجام می‌گیرد. پس ارزش چندانی ندارد درحالی‌که ارزش کارها را محیط و فضای آن تعیین نمی‌کند بلکه این نیت و انگیزه انسان است که به کار او ارزش می‌بخشد. کار کردن در خانه، زن و مرد نمی‌شناسد. حضرت علی علیه‌السلام هم برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها عدس پاک می‌کردند و در کارهای منزل به ایشان کمک می‌نمودند. اجر و ثواب‌های فراوانی که خداوند برای یک ساعت در خدمت خانواده بودن به انسان وعده داده است نشان از اهمیت این موضوع دارد. مشارکت در امور منزل، فشارهای روانی را به امنیت روانی تبدیل می‌کند و همدلی میان زن و شوهر را افزایش می‌دهد. اثرانگشت مشارکت مرد در امور منزل، برای همیشه روی قلب همسرش ثبت می‌شود. مردان نباید کار ارزشمند مشارکت در خانه را با کلیشه‌های جنسیتی مثل این جمله که ظرف شستن کار مردان نیست و... به یک ضد ارزش تبدیل کنند. در کنار مشارکت در امور منزل، مشارکت فکری هم به بهداشت روحی و روانی زن و مرد کمک می‌کند. رسول اکرم صلی‌الله ‌علیه‌ و اله در حدیثی فرمودند: «لا یَخدُمُ العِیالَ إلاّ صِدِّیقٌ أو شَهیدٌ أو رَجُلٌ یُرِیدُ اللّه ُ بهِ خَیرَ الدنیا و الآخِرَهِ»؛ (۲) «به زن خود خدمت نکند، مگر صدیق، یا شهید، یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرتِ او را بخواهد».

ابراز محبت
مهم‌ترین راه اثبات محبت، ابراز محبت است. دوست داشتن یک امر است و ابراز دوست داشتن امری مهم‌تر؛ لذا یک مرد باید در روابط خود با همسرش دائماً دوست داشتن خویش را بامحبت‌های کلامی و غیرکلامی ابراز نمایید.

مشورت کردن
بر مردان لازم است تا با پرهیز از رفتار مستبدانه در امور زندگی با همسران خویش مشورت کرده و با تبادل‌نظر با ایشان، امور را مدیریت نمایند؛ حتی بعضی از مواقع سعی کنند نظر آن‌ها را مقدم بر نظر شخصی خود بدانند تا زنان نیز احساس کنند که در اداره خانه، جایگاه والایی دارند.

به‌وقت خطا
گاهی در زندگی، همسر ما دچار اشتباه می‌شود، در این زمان نوع واکنش ما نسبت به‌اشتباه او می‌تواند در تحکیم روابط و یا تزلزل آن بسیار مؤثر باشد. مردی که در برابر خطای همسرش عفو و گذشت داشته باشد و دائماً او را به خاطر اشتباهش سرزنش نکند بذر محبت را در زندگی می‌کارد؛ اما برعکس مردی که مدام اشتباهات همسر را همچون پتکی بر سر او بکوبد، موجبات دلسردی در زندگی را فراهم خواهد کرد.

عیب‌پوشی
قرآن کریم نقش و کارکرد زن و مرد را در خانواده چنین بیان می‌کند: ﴿ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ﴾؛ «ایشان (زنان) پوشش شمایند و شما پوشش ایشانید». (۳) در حقیقت زن و مرد به‌واسطه ازدواج موظف می‌شوند به یکدیگر کمک کنند تا از انحراف در امان بمانند. همان‌گونه که لباس منجر به پوشاندن عیوب انسان می‌گردد زن و مرد هم باید عیوب یکدیگر را بپوشانند و به اعتلای اخلاقی یکدیگر کمک کنند.

نفقه دادن
ازجمله اموری که نشان‌دهندهٔ توجه به جایگاه زن و حفظ حقوق اوست حق مهریه و نفقه است. با توجه به اینکه زن در محیط خانواده سختی‌های فراوانی ازجمله بارداری، وضع حمل، شیردهی، پرستاری، مراقبت فرزندان و... را متحمل می‌شود و همین امور او را از فعالیت‌های اقتصادی بازمی‌دارد خداوند مهربان برای جبران این حق، مهریه و نفقه را بر عهده مردان گذاشته است و این‌گونه برای حق اقتصادی زنان ارزش قائل شده است. بر شوهر واجب است که هزینه خوراک، پوشاک، مسکن و سایر ضروریات زندگی همسر خود را بپردازد.

نیاز عاطفی و جنسی
در میان نیازهای طبیعی آنچه برای زنان اولویت دارد نیازهای عاطفی است. زنان با جذابیت‌هایی که خداوند در وجودشان نهاده دلبری کردن را دوست دارند و مظهر نازند و برای مردان نیاز جنسی در اولویت است و مظهر نیاز نامیده می‌شوند. خداوند محیط امن خانواده را فضای مناسبی برای رفع این نیازها قرار داده تا زن و مرد برای رفع آن به اجتماع پناه نیاورند؛ بنابراین هر نوع بی‌توجهی و کوتاهی زن و مرد در رفع این نیازها می‌تواند آسیب‌زا باشد.

نتیجه:
زن و مرد دارای تفاوت‌های طبیعی و تکوینی هستند و همین تفاوت‌ها منجر می‌شود که در حقوق و تکالیف متفاوت باشند. دقت کنید که حقوق و تکالیف متضایفند یعنی اگر برای کسی حقی تعریف شود در برابرش تکلیفی نیز وضع‌شده و اگر به کسی تکلیفی داده شده در برابرش حقی هم معین‌شده است؛ بنابراین، حقوق و تکالیف هر یک از زن و مرد باهم متعادل و متوازن است. در اسلام، سنگ بنای روابط، بر پایه اخـلاق گذاشته شده است؛ بنابراین دین اسلام در تنظیم روابط انسان‌ها قبل از آنکه آن‌ها را بـه سـمت قانون و حقوق و فقه سوق دهد، آن‌ها را به رعایت دستورات اخلاقی توصـیه می‌کند؛ بنابراین وجود وظایف اخلاقی لازمه ایجاد صلح و صفا در خانواده است تا زن و مرد بدون اجبار و از روی میل به وظایف خود عمل نمایند. وقتی تکالیفی از قبیل بارداری، شیردهی، بچه‌داری و خانه‌داری بر عهده زن گذاشته می‌شود، ضرورت دارد که پرداخت هزینه زندگی او بر شوهر واجب شود. مردان موظف‌اند نفقه و خرجی همسر و فرزندان خود را بپردازند. احترام به همسر و تکریم شخصیت او، گذشت در برابر خطای او، خوش‌اخلاقی با زنان، اظهار عشق و علاقه، حسن معاشرت، دلجویی، همدلی و مشارکت در انجام امور داخلی خانواده، معاضدت در تربیت فرزند و وفاداری، تأمین هزینه خانواده و نفقه، توسعه زندگی و ... نیز از مهم‌ترین وظایف فقهی و اخلاقی مردان است.

 برای مطالعه بیشتر:
1. آیین همسرداری، ابراهیم امینی.
2. حقوق زن از دیدگاه قرآن کریم، محمد بیستونی.
3. تحکیم خانواده از منظر حقوق و اخلاق، عباسعلی اختری.
4. مهارت‌های زندگی خانوادگی در آیینه آیات و روایات، زهرا آیت‌اللهی.

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره روم، آیه ۲۱.
۲. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج ۱۰۴، ص ۱۳۲.
۳. بقره، آیه ۱۸۷.

 

 

 

اجر شهید در راه خدا بسیار بالا است ولی برخی اعمال هم آنچنان اهمیتی دارند که خداوند اجری همانند شهید ودر برخی موارد بالاتر از شهید، به انجام دهنده آن عطا می کند.
اجری بالاتر از اجر شهید

پرسش:
آیا جایگاه و پاداش شهید بالاتر از اعمال مستحبی نیست؟ پس چرا می‌گویند اگه فلان عمل را انجام بدهی یا فلان ذکر را بخوانی پاداش شهید دارد؟ شهدا از جان خود گذشتند و هیچ‌یک از اعمال هرچند مستحبی باشد جای آن پاداش نمی‌تواند باشد، پس منظور از این جمله چیست؟
 

پاسخ:
فرهنگ شهادت و شهادت‌طلبی، یکی از مهم‌ترین موضوعات دینی است و همان‌طور که گفتید ضرب‌المثل و سنگ محک ارزش‌گذاری اعمال است. جنگ در راه خدا و کشته شدن در میدان جنگ فضیلتی بسیار بزرگ است؛ اما با این همه جنگ و جهاد با دشمنان ظاهری و خارجی دین، در ادبیات معارفی اسلام جهاد اصغر است و جهاد با نفس و شیطان و دشمن درونی، جهاد اکبر نام دارد و سالک و رهرو توحید شدن و در میدان جهاد با نفس و شیطان به شهادت رسیدن ارزشی بالاتر دارد و این میدان و این جهاد همیشگی است و تعطیل شدنی نیست. برای تفصیل این مطلب به نکات زیر توجه بفرمایید.

1. هرچند، استعمال واژه شهید به‌نوعی کشتگان در راه خدا را به یاد می‌آورد و به همین دلیل نیز، احکامی که در فقه برای شهید در نظر گرفته‌شده، ناظر به همین گروه است، اما الزاماً انحصاری به آنان نداشته و می‌توان برای گروه‌های دیگری که در روایات به آن‌ها اشاره شده و نیز تمام افراد باایمان، این عنوان را اطلاق نمود و درجاتی از ثواب کشتگان درراه خدا را نیز برایشان در نظر گرفت. مثلاً امیر مؤمنان على علیه‌السلام می‌فرماید: «کسى که در بستر از دنیا رود، اما معرفت حق پروردگار و معرفت واقعى پیامبر او و اهل‌بیتش را داشته باشد شهید از دنیا رفته است»! (1) و پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: هر فرد باایمانی از امت من، صدیق و شهید است، البته خداوند، به برخی افرادی که با شمشیر کشته‌شده‌اند، نظر خاص و ویژه‌ای دارد. سپس ایشان برای تأیید سخنانشان، آیه 19 سوره حدید را قرائت فرمودند به این بیان که آنانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند، نزد خداوند، صدیق و شهید محسوب می‌شوند. (2)

2. اگرچه شهید و شهادت سنگ محک است، ولی برخی مصادیق جهاد اکبر ارزش بالاتری دارند و می‌توان مواردی را مثال زد که کارهای مستحب ارزششان از شهادت کمتر نیست بلکه بالاتر است. یکی از مواردی که اجر شهید دارد، عاشقی است که باوجود عشق به کسی، پاک‌دامنی ورزد و بدون آنکه کسی از آن خبر داشته باشد، از دنیا برود. نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مجاهد شهید بلندمرتبه‌تر نیست از کسی که می‌تواند گناه و فحشا انجام دهد ولی گناه نمی‌کند و عفت پیشه می‌کند و نزدیک است که ملکی از ملائکه شود». (3) عشق همراه با پاک‌دامنی، باعث آن می‌شود که انسان جزء بهترین انسان‌ها گردد. می‌بینید که در این روایت پاک‌دامن از شهید نه‌تنها پایین‌تر نیست، بلکه نزدیک است که ملکی از ملائکه شود. مثال دیگر دوستی با اهل‌بیت در زمان غیبت است. کسی در زمان غیبت حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بر دوستی با اهل‌بیت علیهم‌السلام بمیرد، اجر هزار شهید دریافت می‌کند؛ چنانکه امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: «هر که در زمان غیبت قائم ما بر موالات و دوستی ما بمیرد، خداوند پاداش هزار شهید؛ مانند شهیدان بدر و أحد به او عطا کند». (4) 
آنچه از این حدیث فهمیده می‌شود اینکه محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام چنان ارزشمند است که در زمان غیبت حضرت قائم علیه‌السلام اگر بمیرد، خداوند اجر هزار شهیدی که مانند شهدای بدر و احد است، خواهد داد؛ بنابراین مصادیق محبت به اهل‌بیت مثل توسل و زیارت و ... اجر بالاتری می‌تواند داشته باشد. البته نیت خالصانه در این کارها ملاک است وگرنه معلوم نیست ارزشش از شهادت بالاتر برود.

نتیجه:
هرچند، استعمال واژه شهید به‌نوعی کشتگان در راه خدا را به یاد می‌آورد، اما الزاماً انحصاری به آنان نداشته و می‌توان برای گروه‌های دیگری که در روایات به آن‌ها اشاره شده و نیز تمام افراد باایمان، این عنوان را اطلاق نمود و درجاتی از ثواب کشتگان در راه خدا را نیز برایشان در نظر گرفت. پاک‌دامنی و عفت و دوری از گناه و دوستی با اهل‌بیت علیهم‌السلام در زمان غیبت، از مواردی است که می‌تواند اجر بالاتری داشته باشد البته نیت خالصانه در این کارها ملاک است وگرنه معلوم نیست ارزشش از شهادت بالاتر برود.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت؛ اثر دکتر مجتبی نوروزی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 283.
2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408 هـ ق، ج 11، ص 16.
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، سال انتشار 1404 ق، ج 79، ص 173.
4. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 559.

 

توبه از همه گناهان به یک صورت است و آن هم به معنای پشیمانی قلبی از گناه و تلاش برای جبران است. آنچه تفاوت دارد روش جبران آن است که نسبت به هر گناهی تفاوت دارد.
روش توبه از گناهان

پرسش:
آیا برای همه گناهان می‌توان به یک‌شکل توبه کرد یا توبه از گناه به نسبت هر گناهی فرق دارد؟
 

پاسخ:
توبه و تأکید بر آن‌یکی از پرتکرارترین و مهم‌ترین موضوعاتی است که در معارف اسلامی نسبت به آن تأکید شده است؛ اما توبه، در واقع بازگشت از نافرمانى خدا به‌سوی اطاعت اوست که برآمده از پشیمانى فرد نسبت به گناهان گذشته است؛ اما در مورد اینکه برای خروج از حالت گناه، فرد باید چه مراحلی را طی کند و چه وظایفی را انجام دهد، باید مطالب را تقدیم کنیم.

1. مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده توبه و رکن اساسى آن، ندامت و پشیمانى است از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است که فرمود: «کفى بالندم توبه»؛ (1) «در توبه، پشیمانى کافى است» اولین مرحله، همین حالت پشیمانی است که لازم است در فرد ایجاد شود تا دست از گناه بکشد؛ اما در کنار آن، عزم بر ترک گناه برای همیشه هم لازم است؛ و شرط بعدی آن جبران و اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح و نیکوست. یعنى تا آنجا که در توان دارد، حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند و  آثار بد و زشت گناهان گذشته را از درون خود و افراد و جامعه برچیند. از همین رو در قرآن کریم درآیات بسیارى، (2) توبه با اصلاح و جبران همراه آمده است. مثلاً در سوره نحل به‌صورت یک قانون کلی در همه گناهان می‌فرماید: ﴿ ثَّم انَّ رَبَّکَ للَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ اصْلَحُوا انَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحیمٌ ﴾؛ (3)؛ «امّا پروردگارت نسبت به آن‌ها که از روى جهالت بدى کرده‌اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران برآمده‌اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است».

2. نکته مهم آن است که دو مرحله اول یعنی پشیمانی قلبی و تصمیم برای ترک همیشگی گناه در همه گناهان بدون تفاوت جریان دارد، ولی مرحله سوم که جبران است، اولاً در تمام گناهان جاری نیست و ثانیاً نسبت به گناهان مختلف متفاوت است. جبران نسبت به گناهان مختلف، متفاوت است و چون در قرآن به‌صورت مطلق آمده است، هرگونه جبران مافاتی را نسبت به گناهان مختلف شامل می‌شود، مثلاً:

-شخص توبه‌کار باید حق‌الناس‌هایی را که ضایع کرده به آن‌ها بازگرداند؛ اگر زنده هستند به خودشان و اگر از دنیا رفته‌اند به وارثان آن‌ها برساند.
-اگر آبرو یا حیثیّت کسى را به خاطر غیبت کردن یا اهانت از بین برده، باید از او حلالیت بطلبد و اگر از دنیا رفته است به‌تلافی حیثیّت بر باد رفته، کار خیر براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد.
- اگر نماز یا روزه یا عباداتى از او فوت شد، قضا نماید؛ و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.
- اگر سبب گمراهى دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعت‌گذاری در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته‌ها اصلاح و جبران آن در صورتى حاصل می‌شود که تمام افرادى را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده‌اند تا آنجا که توان و قدرت دارد بازگرداند یا اگر در حضور مردم، افرادى را به‌ دروغ‌گویی و بى عفّتى و امثال این امور متّهم ساخته، باید درملأعام سخنان خود را باز پس بگیرد و استغفار تنها کافی نیست.

در حدیث معتبرى از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسى که حدّ الهى بر او جارى شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «هنگامی‌که توبه کند و توبه‌اش به این است که ازآنچه گفته بازگردد و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامی‌که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد  و توبه‌اش قبول است»، (4) این روایت نشان می‌دهد جبران انحراف، به ایجاد هدایت برای همان افراد گمراه شده است.

3. با توجّه به اینکه گناه، قلب را تاریک می‌سازد ازنظر معنوی باید به همان میزان یا بیشتر از میزان کمی و کیفی گناهی که کرده است، اطاعت و بندگى کند تا تاریکی قلبش از بین برود، این نیز نوعی اصلاح است که باید نسبت به قلب خود انجام دهد. همان‌طور که در نهج‌البلاغه در شرح استغفار از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌طور بیان‌شده است که: «ششم آنکه به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده‌ای درد و رنج طاعت را نیز بچشى»؛ (5) البته باید توجّه داشت که این شرط تحقق توبه نیست و برای کامل‌تر شدن توبه توصیه‌شده است.

نتیجه:
 توبه پشمانی قلبی و تصمیم بر ترک همیشگی گناه و جبران حق‌الله و حق‌الناس است؛ اما این جبران در گناهان مختلف متفاوت است. گاهی باید ادای پول کرد. گاهی حلالیت گرفت، گاهی برای افراد صاحب حق دعا کرد گاهی باید گفتار را اصلاح کرد. گاهی باید به همان میزان انحرافی که ایجاد کرده هدایت ایجاد کرد. البته ازنظر معنوی به همان میزان گناهی که کرده عبادت و بندگی کند. این نسبت به گناهان مختلف متفاوت است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-توبه و استغفار از دیدگاه قرآن و روایات، ابوالقاسم کردستانی.
-توبه، محمد قنبری.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،  دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 426.
2. سوره بقره، آیه 160 و سوره آل‌عمران، آیه 89 و سوره نور، آیه 5.
3. سوره نحل، آیه 119.
4. الکافی، همان، ج 7، ص 397.
5. سید رضی؛ محمدحسین، نهج‌البلاغه، قم؛ هجرت، کلمات قصار، کلمه 417.

صفحه‌ها