حج

حج به عنوان یکی از دستورات مهم الهی دارای اسرار و رموزی هست که توجه به آن اسرار در اعمال حج باعث می‌گردد که زائر خانه خدا، حج را با معرفت بیشتری انجام دهد.
اسرار حج

پرسش:

لطفاً درباره اسرار عرفانی حج توضیحات بفرمایید؟

پاسخ:

مقدمه:
«حج» در اسلام یکی از عباداتی است که مملو از اسرار و حکمت‌هایی هست که انسان را به تفکّر واداشته و او را به سوی فطرتش رهنمون می‌کند، از این‌رو می‌توان با نگاه به باطن حج تا اندازه‌ای به اعمال پر از رمز و راز حج پی برد.
با توجه به این مقدمه، به بخشی از اسرار اعمال حج می‌پردازیم.
الف: احرام
یکی از اسرار «احرام»، دوری از جمیع معاصی و نفسانیات هست. کسی که در میقات احرام می‌بندد و اموری بر وی حرام می‌گردد، در واقع متعهد می‌شود که همه محرمات الهی را بر خود تحریم کند و برای همیشه آن‌ها را ترک کند و هرگز دست به سوی آن‌ها دراز نکند. (1)
«احرام» که خود سه جزء دارد، هر یک از اجزاء آن نیز دارای اسرار باطنی هست.
1- نیت
سرّ «نیت» اخلاص است. حقیقت اخلاص تصفیه نمودن عمل است از شائبه غیر خدا. خلوص در نیت خشکانیدن آلودگی‌ها و ناپاکی‌های عمل از ریشه است؛ یعنی باید نفسانیت و خودیت را از میان برداشت و دین را برای خدا خالص کرد. «أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ (2) آگاه باشید که برای خداست دین خالص».
2- پوشیدن لباس احرام
زائر خانه خدا به هنگام کنار گذاشتن لباس‌های معمولی، از گناهان خود خارج می‌شود و با پوشیدن لباس احرام، به پوشیدن لباس تقوی روی می‌آورد (3) که «لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ (4) لباس تقوا نیکوترین جامه است».
3- تلبیه
آن گاه که زائرین خانه خدا لباس احرام می‌پوشند و قصد حضور در درگاه حضرت حق را دارند، باید در میقات «لبیک» بگویند؛ یعنی این ذکر را بر زبان خود جاری سازند: «لَبَّیْکَ‏ اللَّهُمَ‏ لَبَّیْکَ‏ لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَهَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَک‏» (5) و این خداوند است که آن‌ها را فرامی‌خواند و برای آن‌ها دعوت نامه‌ای ارسال می‌کند و لبیک، پاسخ مثبتی است که مهمانان حضرت حق به دعوت خدا می‌دهند. امام رضا علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند:
«انَّ النَّاسَ إِذَا أَحْرَمُوا نَادَاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ عِبَادِی‏ وَ إِمَائِی‏ لَأُحَرِّمَنَّکُمْ عَلَى النَّارِ کَمَا أَحْرَمْتُمْ لِی فَقَوْلُهُمْ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ إِجَابَهٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نِدَائِهِ لَهُمْ (6) وقتی مردم احرام ببندند، خداوند متعال ندایشان می‌دهد و می‌گوید: ای بندگان و کنیزان من! بدن شما را بر آتش حرام خواهم کرد، آن گونه که شما به خاطر من احرام بستید. آن گاه مردم به عنوان اجابت خداوند متعال که آنان را نداد داد، می‌گویند: لبیک، خدایا لبیک».
ب: طواف
در «طواف» باید هفت دور (شوط) گرد کعبه چرخید. برای هفت دور طواف وجوهی از لطایف عرفانی بیان شده است. به عنوان نمونه برخی از اهل معرفت بیان می‌کنند که آدمی دارای هفت اخلاق رذیله است که گاهی از آن تعبیر به «هفت شوط حجاب» می‌شود. اخلاق رذیله عبارت‌اند از: عجب، کبر، حسد، حرص، بخل، غضب و شهوت و زائر خانه خدا باید آن‌ها را زایل و به جای آن هفت اخلاق حمیده را جایگزین کند که عبارت‌اند از: علم، حکمت، عفت، شجاعت، عدالت، کرم و تواضع. (7)
در واقع وی با هر دوری که به گرد کعبه می‌زند، در صدد است که یکی از آن رذائل را از بین ببرد.
ج: نماز طواف
بعد از اتمام طواف، دو رکعت نماز طواف پشت مقام ابراهیم علیه‌السلام خوانده می‌شود و بیانگر این است که رسیدن به قرب حق و وصال او، نیازمند راهنما و ارائه کننده صراط مستقیم است و بدون آن، آدمی به بیراهه می‌رود و سعی‌اش تباه می‌شود. (8)
د: سعی
«مسعی» محبوب‌ترین محدوده‌ای است که در حج وجود دارد و این محبوبیت راز و رمزی دارد که امام صادق علیه‌السلام به آن اشاره می‌فرمایند: «مَا مِنْ بُقْعَهٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْمَسْعَى لِأَنَّهُ یُذِلُ‏ فِیهَا کُلَ‏ جَبَّارٍ (9) نزد خداوند، هیچ بقعه‌ای محبوب‌تر از محل سعی نیست، زیرا هر گردنکشی را در آن خوار می‌یابد».
«جبار» و «متکبر» دو اسم از اسامی الهی است که مختص به ذات حق‌اند و احدی از انسان‌ها نباید بر این دو اسم خود را شریک خدا کند. خدای سبحان با خلق و خوی فرعونی نظر عنایت ندارد و با فرعون و فرعونیان تاریخ، مبارزه‌ای سرسخت داشته است. از این‌رو سعی بین صفا و مروه، گردن گردنکشان را می‌شکند و خلق و خوی عصیان گری را می سوزاند. (10)
ه: حلق و تقصیر
یکی از اسرار تراشیدن سر (حلق)، یا کوتاه کردن مقداری موی یا ناخن (تقصیر)، قطع علایق و رهایی از تعلقات مادی و دنیوی است. مو یا ناخن که سبب زینت است، ممکن است انسان را به خود وابسته کند! حج‌گزار با تراشیدن سر، یا کوتاه کردن می یا ناخن، خود را از این وابستگی رها می‌سازد و از این علاقه و علقه آزاد می‌شود. بر این اساس «حلق» و «تقصیر» تمرین و آمادگی برای قطع تعلق به دنیا و امتیازات و شئون آن است. (11)
ز: وقوف در عرفات
اسرار وقوف در «عرفات» فراوان است. به عنوان نمونه حج‌گزار باید در آن جا بر این نکته عارف شود که خدای سبحان، به نهان و آشکار و صحیفه قلب او و رازهای آن و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به طور ناخود آگاه در زوایای روح او می‌گذرد، آگاه است؛ یعنی، سرزمین عرفات محل ادراک و شهود مضمون آیه «وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَی (12) و اگر به آواز بلند یا آهسته سخن‌گویی (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفی‌ترین امور جهان کاملاً آگاه است». است و انسان اگر بداند که قلبش در مشهد و محضر حق است؛ همان‌ طور که خود را به گناهان جوارحی (ظاهری) نمی‌آلاید؛ گناه جوانحی (درونی) نیز نمی‌کند و قلبش را از خاطرات آلوده تنزیه (پاک) می‌سازد. (13)
ح: مشعر
از اسرار وقوف در «مشعر»، کسب تقوی و پرهیزگاری است. استاد جوادی آملی در این زمینه می‌فرمایند: «راز وقوف و بیتوته در مشعرالحرام، این است که حج‌گزار قلب خود را با شعار تقوا آگاه کرده، پرهیزگاری و خوف از خداوند را شعار دل خود قرار دهد. تا قلب او با تقوا شناخته شود که شعار هر قومی، معرف آن قوم است؛ بنابراین اگرچه تقوا در همه مناسک حج مطرح است، لیکن تجلی ویژه آن هنگام وقوف در مشعرالحرام، مشهود واقفان بر اسرار است». (14)
ط: منی
با توجه به این که انسان دو دشمن دارد: 1- شیطان به عنوان دشمن بیرونی 2- نفس اماره به عنوان دشمن درونی، زائر خانه خدا در سرزمین «منی» با هر دو دشمن یک مبارزه نمادین دارد. با «سنگ زدن» و «رمی جمرات» مبارزه با شیطان را نشان می‌دهد. چنانچه مرحوم فیض کاشانی در این زمینه می‌فرمایند: «تو باید با جدیت و کوشش در رمى او را از پیش خود برانى و دماغش را به خاک بمالى و بدانى که تو در ظاهر سنگ به سوى‏ عقبه‏ مى‏اندازى، امّا در واقع سنگ را بر چهره شیطان مى‏زنى و پشت او را مى‏شکنى، زیرا خوارى و مقهوریّت شیطان جز با تعظیم و امتثال امر الهى و به مجرّد فرمان او بى ‏آن که عقل و نفس در آن دخالتى کنند حاصل نمى‏شود». (15)
با «قربانی» کردن نیز به مبارزه با نفس اماره می‌رود و هوای نفس خویش را ذبح می‌کند. همچنین «قربانی» رمز ایثار و از خود گذشتگی در ابعاد مختلف، دادن داشته‌ها در راه معبود و فداکاری مالی، جانی، روحی و در راه او است. ابراهیم وار بودن در پیشگاه الهی و گذشتن از فرزند، مقام، موقعیت، شغل، آبرو، پول و روح و حکمت قربانی است. قربانی انسان، نشانه این است که تا سر حد گذشت و ایثار از همه چیز، در راه خدا آماده و حاضر است و اگر به این مرحله برسد، چیزهایی که سخت مورد علاقه او است، مانع خدا پرستی او می‌گردد. پس در دل می‌گوید: ای خدای من! همچنان که این قربانی را درراه تو می‌دهم؛ حاضرم بدون هرگونه سستی و تعلّل، از همه چیز خود بگذرم و حتّی خون خود را برای دفاع از دین تقدیم کنم. (16)
نتیجه:
حج به عنوان یکی از دستورات مهم الهی دارای اسرار و رموزی هست که توجه به آن اسرار در احرام، طواف، نماز طواف، سعی، حلق، وقوف در عرفات، مشعر و منی، رمی و قربانی، باعث می‌گردد که زائر خانه خدا، حج را با معرفت بیشتری انجام دهد.
کلمات کلیدی:
حج، اسرار، ظاهر، باطن.
منابع جهت مطالعه:
1. جرعه‌ای از صهبای حج، عبدالله جوادی آملی.
2. اسرار عرفانی عمره، محمدتقی فعالی.
3. پیش درآمدی بر فرهنگ‌نامه اسرار و معارف حج، حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت.
پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ک: سید حیدر آملى‏، أنوارالحقیقه و أطوار الطریقه و أسرارالشریعه، نورعلی نور، قم، 1382، ص 687.
2. زمر، آیه 3.
3. ر.ک: فعالی، محمدتقی، اسرارعرفانی عمره، موسسه فرهنگی هنری مشعر، تهران، 1387، ص 108.
4. اعراف، سوره 26.
5. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، (ط- الإسلامیه)، دارالکتب الإسلامیه، تهران‏،1407 ق‏، ج 4، ص 250.
6. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه‏، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏،1413 ق، ج 2، ص 196.
7. ر. ک: سید حیدر آملى‏، انوارالحقیقه و اطوارالطریقه و اسرارالشریعه، نورعلی نور، قم، 1382، ص 688.
8. حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، پیش درآمدی بر فرهنگ‌نامه اسرار و معارف حج، تهران، مشعر، 1387، ج 1، ص 217.
9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، (ط- الإسلامیه)، دارالکتب الإسلامیه، تهران‏،1407 ق‏، ج 4، ص 434.
10. ر.ک: فعالی، محمدتقی، اسرارعرفانی عمره، موسسه فرهنگی هنری مشعر، تهران، 1387، ص 174.
11. حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، پیش درآمدی بر فرهنگ‌نامه اسرار و معارف حج، تهران، مشعر، 1387، ج 1، ص 280.
12. طه، سوره 7.
13. جوادی آملی، عبدالله، جرعه‌ای از صهبای حج، مشعر، تهران، 1389، ص 204.
14. همان، 215.
15. فیض کاشانى، محسن / سید محمدصادق عارف‏، راه روشن، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى‏، مشهد،1372، چاپ اول، ج 2، ص 280.
16. حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، پیش درآمدی بر فرهنگ‌نامه اسرار و معارف حج، تهران، مشعر، 1387، ج 1، ص 266.
 

آقای قرائتی در کتاب اصول پنج گانه (توحید) حج را یکی از موارد ثابت در تمام ادیان الهی نامبرده است. آیا در دین مسیحیت حج یا چیزی شبیه به آن داریم؟

پاسخ:
اگرچه تمام جزييات حج در دين حضرت مسيح (ع) روشن نيست، ولي از متون ديني و تاريخي استفاده مي شود که حج در دين مسيح وساير اديان الهي بوده است. پيشينه حج را مي توان با تاريخ حيات انسان پيوند داد. به بيان قرآن کريم نخستين خانه اي که براي مردم بنا شده، کعبه در مکه مکرمه است، که از همان آغاز حياتِ انسان در زمره شعائر موحّدان و پيامبران خدا از آدم (ع) تا خاتم (ص) بوده، که همواره براي طواف و انجام مناسک حج، به آن ديار بارِ سفر بسته اند" إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُديً لِلْعَالَمِينَ ".
روايات بسياري از پيامبران و اهل بيت (ع) آمده است که همه انبيا و مرسلان، حج خانه خدا کرده اند و هيچ پيامبري از اين فريضه ربّاني رخ بر نتافته است. آدم و نوح حج گزاردند و سليمان با همراهي جن و انس و پرندگان و بادها حج به جاي آوردند (1)
از امام رضا (ع)"... اما پيامبران: آدم، نوح، ابراهيم، عيسي، موسي و محمد صلي الله عليه و آله و ساير انبيا در همين وقت (ذي الحجه) حج به جا آوردند و اين سنت شد براي فرزندان شان تا روز قيامت"(2)
حج در اديان آسماني جايگاه ويژه داشته است، هر چند در رهگذر تاريخ کهن حيات جامعه ها و فرهنگ ها، دستخوش تحوّلاتي گرديده و گاه با خرافات و تحريف ها آميخته شده است.
در دين يهود ومسيح حج از جايگاه ويژه بر خوردار و با آداب وشرايط خاص بر گذار مي شده است . حج در اين دو دين به عنوان عبادت مهم تلقي مي شود . در کتاب تورات و انجيل به اين امر سفارش شده است.
حج از زماني که يهوديان ملتي مستقل شدند ، سازماندهي شد و از مردان خواسته شد که در سه عيد به قدس بروند .
مکان هايي که در آيين يهود به عنوان حج زيارت مي شوند، سه دسته اند:
1 ) مکان هايي که در قدس و اطراف آن پديد آمده، صاحب ويژگي هاي تاريخي اند و در تاريخ کتاب مقدس ذکر شده اند.
2 ) مقبره دانشمنداني که نامهاي ایشان در تلمود آمده اند....
3 ) مراکز مختلفي در اسرائيل که براي دانشمندان دياس پورا ( محلهاي زندگي يهوديان خارج از فلسطين ) و زاهدان نذر شده است .
شکل حقوقي و کلي حج که در سفر خروج و تثنيه مطرح است، حج تنها بر مردان واجب بود. زنان، اُسراء، معلولان، نابينايان، بيماران، سالمندان، يتميان و کودکان از اين عبادت معاف بودند. بر اساس آنچه در انجيل لوقا آمده است، کودکان پس از رسيدن به 12 سالگي و هنگامي که بتوانند از مادرشان جدا شوند، مي توانند در اين مسافرت شرکت کنند.
از اعمالي که در مراکز حج انجام مي شد، مي توان دعا، به جا آوردن نذر، نوشتن خواسته ها و آرزوها بر کاغذ و قرار دادن در اين مکان ها و ... را نام برد.
غير از ديوار گريه و ديوار غربي معبد سليمان، زائران در ساير مراکز، از مقدسان التماس شفاعت و دعا مي کنند.
در عهد جديد يهود، حج جايگاه مشخصي ندارد. بنابر انجيل لوقا حضرت مسيح تنها يک بار در عيد براي حج به فلسطين رفته. ولي انجيل يوحنا مي گويد حضرت عيسي هر سال در اين مراسم شرکت مي کرده است.
در باور مسيحيت، حضرت عيسي با آخرين سفرش به قدس، حج را به شهر خدا انجام داده و پادشاهي خدا را شروع کرده است.
مسيحيان اوليه نيز مانند يهوديان معبد قدس را زيارت مي کردند. با اين حال کليسا مي خواست معبد تازه اي بسازد.
بنابر گزارش اپيفون در هنگام سفر پادشاه هادريانوس در سال 130، قدس ويرانه اي بيش نبود. تنها چند خانه، و يک کليساي کوچک در نزديکي محل تجمع شاگردان حضرت مسيح. ( خانه اي که بعد از عروج مسيح به آسمان، آن جا جمع مي شدند) باقي مانده بود. اين کليسا بعدها کليساي سيون و زيارتگاه حاجيان مسيحي شد.
در زمينه توسعه يافتن حج در قدس، بيش از انگيزه هاي ديني، تأثير کنستانتين اول مشهود است. او با ساختن کليساهاي متعدد در جابه جايي قدس، توجه مسيحيان بسياري را به زيارت مکان هاي مقدس جلب کرد؛ مکان هايي که مسيح در آن ها متولد شده، زندگي کرده، و به صليب کشيده شده بود.
در کنار زيارت قدس، زيارت بارگاه ها و حتي راهباني که در معابد زندگي مي کردند، نوعي حج محسوب مي شد.
در يهوديت قديم و دوران اوليه مسيحيت، معني حج يکي بود. با اين تفاوت که در بني اسرائيل، زيارت اين معبد، سه بار در سال اجباري بود، اما مسيحيان عقيده دارند که حضرت عيسي اين کار را در آخرين سفر خود به اين معبد انجام داده است. بنابراين حج در مسيحيت، گروهي و جمعي نيست، بلکه سفري است که انسان متدين براي رفع حوائج فردي خود به جا مي آورد.
در مسيحيت، حج، زمان مشخصي ندارد، امام عموماً اين کار در سنين جواني انجام مي شود کسي که به قدس مي رسد، احساس مي کند کار بزرگي در زندگي خود انجام داده است. وقتي به محل مرگ و حيات عيسي نگاه مي کند، آرزو مي کند که اي کاش او هم در همين مکان بميرد.(3)
جهت آگاهي بيش تر به منابع زير مراجعه فرماييد:
-عبادات در اديان ابراهيمي (يهوديت ، مسيحيت ، اسلام)،عباس اشرافي
-محمد تقي رهبر، حج در رهگذر تمدن ها :
حج در تمدن ها و اديان ديگر،ماهنامه زائر ،شماره 98
مذاهب خاموش ،ص 44

پي نوشت ها :
1. بحار الأنوار،
2. همان،
3. مجله ميقات حج ، سال شانزدهم ، شماره شصت و يكم، پاييز 1386.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.