اخلاق
۱۴۰۴/۰۳/۱۷ ۱۳:۵۲ شناسه مطلب: 100220
پرسش:
من دوست دارم اطلاعاتی از سبک زندگی خانوادگی پیامبر داشته باشم که چگونه توانستند در زندگی خانوادگی موفق باشند؛ آیا شما میتوانید مرا راهنمایی کنید؟
پاسخ:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله عالیترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت است. چرا که الگو بودنِ خُلق عظیم نبوی، که عامل عمدة نفوذ و محبوبیت ایشان در بین امّت و علت اساسی موفقیت ایشان در نشر دین بوده، بارها مورد تمجید کتاب آسمانی قرار گرفته است و خداوند او را به داشتن خلق عظیم ستوده است: «قطعاً تو را خلق و خویی والاست.»(1) ازاینرو، پرداختن به سیره عملی و روشهای اخلاقی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، که جنبه اسوه دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در ادامه مروری بر نمونههایی از خُلق و خوی پیامبر در مسائل خانوادگی را اشاره میکنیم.
1. همدلی و وقت گذاشتن برای خانواده
اگر خانواده را مجموعه کوچکی بهشمار آوریم که رفتار زن و شوهر و فرزندان با یکدیگر، آن را صفا میبخشد و همدلی میان افراد، آن را قوام و استحکام میدهد، نمونه این رفتار در خانه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دیده میشود. پیامبر در خانه که بود، از هر نوع غذایی که فراهم میکردند میخورد و از آنچه خدا حلال کرده است همراه خانواده و خدمتکاران تناول میکرد و هرگز از غذایی بدگویی و مذمت نمیکرد. سرسفره با خانواده مینشست و غذا میخورد، مگر آنکه مهمانی وارد شود که آنگاه همراه مهمان غذا میخورد.(2) از مصادیق همدلی این بوده که وقتی را برای خانواده اختصاص میداد. پیامبر وقتی داخل خانه بود، وقت و زمان خویش را سه بخش میکرد و غیر از وقت خاص برای خدا و عبادت و برای کارهای شخصی خویش، بخشی را هم مخصوص خانواده میکرد.(3) این مدل همراهی و همدلی با خانواده باعث جلب محبت میشود و مرد یا زن نباید طوری برنامهریزی کنند که هیچ زمانی برای با هم بودن و لذت بردن و نشاط و شادی با فرزندان نداشته باشند.
2. همکاری و کمک در کارهای خانه
گرچه غالباً، کارهای بیرون خانه با مرد است و کارهای داخل خانه را زن برعهده میگیرد؛ ولی همکاری با همسر و افراد خانواده در امور مربوط به داخل خانه، کانون خانواده را گرمتر میسازد، محبت همسر را میافزاید و از سختی کار در خانه کم میکند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله همیشه در کار خانه در اوج مشغولیت، فعال بود. در منابع چنین گزارش شده که حضرت علاوه بر آنکه به دوختن و وصله زدن کفش و لباس خویش مشغول میشد، در را باز میکرد، گوسفند را میدوشید، زانوی شتر را میبست و شیر آن را میدوشید، اگر خادم خانه خسته میشد، در آسیاب کردن گندم به او کمک میکرد و آب و ظرف وضوی خود را خودش مهیا میکرد تا هنگام برخاستن برای تهجّد شبانه برای کسی زحمت نباشد.(4) در نقل دیگری چنین آمده است:
«در کارهای خانواده به آنان خدمت میکرد و با دست خود گوشت خرد میکرد.»(5)
3. خوب همسرداری کردن
مهربانی، احترام، خوشرفتاری، حقشناسی، همکاری و وفا نسبت به همسر و همراهی در غم و شادی و راحت و رنج او، از نشانههای خوب همسرداری کردن است و تحمل مشکلات و تندیها و بدخُلقیها و صبوری بر ناملایمات و جفا، نشانهای دیگر از حسن همسرداری است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمود:
«آگاه باشید، بهترین شما کسی است که نسبت به همسرانش بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به همسرانم هستم.»(6)
وفاداری به همسر، یعنی خوبیها و خدمات و زحمات همسر را مد نظر داشتن و حتی پس از مرگ هم فراموش نکردن. وفاداری پیامبر به حضرت خدیجه، مثالزدنی است. روزی پیامبر به یاد خدیجه افتاد و فرمود:
«کجاست مثل خدیجه؟! وقتی که مردم تکذیبم کردند، او مرا تصدیق کرد و با مالَش مرا بر دین خدا یاری کرد.»(7)
4. شادابی و نشاط
یکی از نیازهای اساسی و طبیعی انسان، شادی و سرور است. تجربه نشان داده که انسان با چند لحظه تفریح، شادی و سرگرمی سالم، نشاط و انرژی لازم را بازیافته و تواناییهای او برای ادامه زندگی تجدید میشود. در فرهنگ دینی «شادکردن دیگران» از خصلتهای نیک و پسندیده به حساب آمده و دارای پاداش معنوی است. بدون شک، شاد کردن اعضای خانواده، بهویژه همسر که شریک زندگی انسان است، بیش از شاد کردن دیگران پاداش معنوی خواهد داشت. پیشوایان دینی، بهویژه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، به این امر توجه داشته و همواره در محیط خانه برای رفع خستگی روحی و روانی همسران خود، برنامههای تفریحی و نشاطانگیزی داشتند. چنان که در این رابطه در برخی کتب تاریخی آمده است:
«پیامبر صلیاللهعلیهوآله و سلم شادترین خوشروترین مردم با همسرانش بود».(8)
5. آموزش آداب و معارف اسلامی به خانواده
یکی دیگر از روشهای رفتاری رسول اکرم در رابطه با همسران و اهل خانواده، یاد دادن آداب اسلامی به آنان است. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«ابن مکتوم اذن ورود بر پیامبر را خواست در حالی که عایشه و حفصه، همسران آن حضرت در نزد او بودند. پیامبر به آنان فرمود: بلند شوید و وارد خانههایتان شوید. آن دو عرض کردند: ای رسول خدا! ابن مکتوم نابیناست. پیامبر فرمود: اگر او شما را نمیبیند، شما دو تا که او را میبینید.»(9)
پیامبراکرم با این برخورد، یکی از آداب مهم اسلامی را در روابط زن و مرد نامحرم آموزش داد؛ یعنی همانطور که نگاه مرد نامحرم به زن نامحرم جایز نیست، نگاه زن نامحرم به مرد نامحرم نیز جایز نیست، بنابراین باید زنان از هر دو جهت مواظبت کنند.
6. ابراز علاقه و نشان دادن توجه به همسر
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله و سلم به همسران خود علاقهمند بوده و به آنها توجه داشت و علاقهمندی و محبت خود را در عمل به آنان نشان میداد؛ چنان که فرمود:
«مؤمنترین مردم، کسانی هستند که با خانواده خود خوشخلقتر باشند و بیشتر از همه به آنان لطف و محبت کنند و من بیشتر از شما به خانوادهام لطف و مهربانی میکنم.»(10)
ابراز عشق به همسر توصیه شده است. پیامبر فرمود:
«اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم هیچ وقت از قلب زن فراموش نمیشود.»(11)
7. نظافت و آراستگی در منظر خانواده و همسر
یکی دیگر از روشهای رفتاری رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در ارتباط با همسرانش، آراستگی و نظافت برای آنهاست. نظافت و زینت و تمیزی لباس و بدن، باعث محبت و علاقه همسر شده و زمینه را برای آرامش ایشان فراهم میکند. نقطه مقابل آن، یعنی توجه نکردن به نظافت لباس و بدن، باعث دلزدگی و تنفر زن و شوهر از یکدیگر گردیده و ناسازگاری آنان را افزایش میدهد. پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله به این امر توصیه کرده و به فلسفه آن نیز اشاره میکند:
«لباسهای خود را بشویید و موهای خود را کم کنید. مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید، پس به درستی که بنیاسرائیل چنین نکردند و در نتیجه، زنان آنها آلوده به زنا شدند.»(۱2)
موارد زیاد دیگری میتوان ذکر کرد که از اخلاق والای پیامبر صلیاللهعلیهوآله بوده و باید از راه مطالعه کتابهای سیره و اخلاق پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پیگیری شود.
نتیجهگیری:
اخلاق نبوی به توصیه قرآن بالاترین اخلاقها است و باید الگوی همه مسلمانان باشد. در موضوع سیره اخلاقی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در خانواده میتوان به ویژگیهای ذیل اشاره کرد: همدلی و وقت گذاشت برای خانواده، همکاری در امور خانه، خوب همسرداری کردن، شادی و نشاط، آموزش آداب و معارف اسلامی به خانواده، ابراز علاقه به خانواده و همسر، نظافت و آراستگی در خانه و... . اگر کسی این موارد را رعایت کند هم از سیره اخلاقی پیامبر پیروی کرده و هم پیوندهای خانوادگی را قویتر کرده است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، اثر جواد محدثی.
کتاب سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم (سلوک فردی)، اثر محمدرضا جباری.
پینوشتها:
1. «إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»؛ سوره قلم، آیه4.
2. «کانَ رسول اللّه یأکل کُلَّ الأصناف مِنَ الطّعام و کانَ یأکُل ممّا احلّ اللّه له مع اهله و خَدَمِه اِذا أَکَلوا...»؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج24، ص264.
3. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص150.
4. «و کانَ یخصف النّعلَ و یُرقّع الثَوبَ و یَفْتَحُ البابَ و یَحْلِبُ الشّاةَ و یَعقِلُ البعِرَ فیحلِبُها وَ یَطْحَنُ مَعَ الخادمِ اِذا اَعیا و یَضَعُ طَهورَهَ باللّیلِ بِیده...»؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص227.
5. «یَخدِمُ فی مِهنَهِ اَهْلِهِ و یقطَعُ اللّحمَ»؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص227.
6. «اَلا خَیْرُکم خَیرُکم لِنسائِهِ وَ اَنا خیرُکم لِنِسائی»؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج20، ص171
7. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج43، ص131.
8. «کان النبی افکه النّاس مع نسائه»؛ ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، قم، اسماعیلیان، چاپ: چهارم، 1367ش، ج3، ص466.
9. «إِنْ لَمْ یَرَکُمَا فَإِنَّکُمَا تَرَیَانِه»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ: چهارم، 1407ق، ج5، ص534.
10. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج20، ص171.
11. «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ: چهارم، 1407ق، ج5، ص569.
12. «اغسلوا ثیابکم و خذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا و تنظّفوا فانّ بنیاسرائیل لم یکونوا یفعلون ذلک، فزنت نساؤهم»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحه، تهران، دنیای دانش چاپ: چهارم، 1382ش، ص226.
۱۴۰۴/۰۳/۱۱ ۱۶:۵۱ شناسه مطلب: 100179
پرسش:
اگر از اقوام کسی به منزل ما بیاید که مسئله حجاب را رعایت نمیکند و تذکر هم اثرگذار نیست، وظیفه من به عنوان یک پسر مجرد در چنین شرایطی چیست؟ اگر ازمنزل بیرون بروم و در مهمانی حضور پیدا نکنم اشکال دارد؟ اشکال از این جهت که صله رحم را بهجا نیاوردهام؟ یا آیا چنین کاری بیاحترامی به حساب میآید؟
پاسخ:
یکی از ویژگیهای خاص آموزههای اسلام این است که در نگاه دین، انسان نمیتواند نسبت به عملکرد و رفتار دیگران بیتفاوت باشد. درواقع سعادت و سلامت دنیوی و اخروی افراد دارای اهمیت است و همین ارزشگذاری منجر میشود تا دستور مهم اجتماعی، همچون امربهمعروف و نهیازمنکر تحقق یابد. از دیگر سو صلهرحم نیز از دستورات مهم آموزههای اسلام است و ترک و قطع بیدلیل آن شایسته نیست.
در رابطه با ضرورت امربهمعروف و نهیازمنکر در روایت میخوانیم:
«برای چشم باایمانی که عصیان خداوند را میبیند، روا نیست آن چشم به هم خورَد تا اینکه وضعیت را تغییر دهد».(1)
در وهلة اول در رابطه با معضلات حجاب، چه در بین افراد فامیل و چه در متن اجتماع، باید خونسردی خود را حفظ نماییم و ناراحتی ما از بیحجابیها نباید منجر به واکنشهای هیجانی گردد. مراقب باشیم عکسالعملی نشان ندهیم که اوضاع را بدتر کند؛ بلکه متناسب با شخصیت شخصی که گناه میکند و کمیت و کیفیت گناهش، باید از بهترین، مفیدترین، کمزیانترین و مناسبترین راه برای تذکر به او بهره ببریم.
نکوهش تساهل
امروزه برخی از افراد ممکن است به بهانه آزادی توجهی به احکام شرعی در رعایت پوشش نداشته باشند و افراد دیگر نیز ممکن است به بهانه عدم دخالت و یا با توجیه پاک بودن دل، خجالتکشیدن و یا حتی ترس از برخوردها نسبت به رفتار آنها واکنشی نشان ندهند. درحالیکه باید دقت کنیم که دین اسلام دین تساهل و تسامح نیست؛ یعنی سهلانگاری و بیتوجهی و غفلت در آموزة اسلام راهی ندارد.
صلهرحم
صلة رحم به معنی اتصال و پیوستگی با خویشان است و قطع رحم به معنای قطع این اتصال و پیوستگی. وظیفة انسان در امر صلة رحم متناسب با نوع خویشاوندی و مرتبه و درجة آن متفاوت است. هرچقدر ارحام از افراد نزدیک به انسان باشند، این وظیفه دارای اهمیت بیشتری خواهد بود. در روایت آمده است که امیرمؤمنان علی علیهالسلام به فرزندش چنین سفارش میکند:
«خویشانت را گرامی بدار، زیرا آنان بالوپر تو هستند که با آنان پرواز میکنی و اصل و ریشه تو هستند که به آن برمیگردی.»(2)
اگرچه در نگاه عرف، صلة رحم فقط به معنای دیدوبازدید رواج یافته است؛ اما این مسئله دارای مصادیق متعدد است. عیادت هنگام بیماری، انفاق و کمکهای مالی، قهرنکردن و پیشیگرفتن در برقراری دوستی، شرکت در تشییعجنازه آنها، اصلاح مفاسد و دفع ستم از بستگان، شریک بودن در شادی و غم آنها، دعاکردن در حق خویشان، به نیکی یادکردن از آنان، حل نزاعهای خانوادگی، راهنماییهای شغلی و درسی، کمک به ازدواج پسران و دختران همهوهمه جزء مصادیق صلة رحم هستند.
نگاهنکردن
در وهله اول مهمترین وظیفه این است که نگاه خود را کنترل کرده و چشم را از نگاه به نامحرم حفظ نماییم. قرآن میفرماید:
«به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است.»(3)
نکته دوم این است که سعی کنیم از خلوت با نامحرم و شخص کمحجاب پرهیز کرده و در جمع خانواده حضور داشته باشیم.
ترک مهمانی
با توجه به آنچه گفته شد، هم امربهمعروف و نهیازمنکر بر انسان واجب است و هم صلهرحم. اگر ترک منزل به معنی این باشد که کلاً رابطه با فامیل قطع شود، طبیعتاً صحیح نیست؛ اما اگر با ماندن در منزل احتمال افتادن در گناه برای شخص وجود دارد و توان کنترل نگاه را ندارد، در این صورت ترک منزل شایسته است. البته اگر ارتباط حضوری را بهخاطر گناه ترک میکنیم باید از سایر مصادیق صلهرحم که ذکر شد بهره ببریم. ترک ناگهانی منزل هم میتواند نوعی بیاحترامی محسوب شود و باعث ناراحتی مهمان گردد؛ ازاینرو میتوانید مؤدبانه و به بهانهای همراه با عذرخواهی منزل را ترک کنید.
نتیجهگیری:
همة ما بهعنوان یک مسلمان وظیفه داریم امربهمعروف و نهیازمنکر نماییم و این وظیفه در برابر اعضای خانواده و فامیل از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. اگر میتوانید نگاه خود را از حرام پاک نگه دارید، بهتر است در مهمانی بمانید و چنانچه شرایط امرونهی وجود داشت آن را انجام دهید؛ اما اگر احتمال افتادن در گناه وجود داشته باشد میتوانید و بلکه باید منزل را ترک کرده و از طریق سایر مصادیق صله، ارتباط را حفظ کنید. بهتر است ترک منزل همراه با عذرخواهی باشد تا کینهای ایجاد نشود و بیاحترامی محسوب نگردد.
برای مطالعة بیشتر:
1. واجب فراموششده، راهبردهای مقام معظم رهبری در زمینه امربهمعروف و نهی از منکر
2. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
3. وصال خویشان (چشماندازی به صلهرحم درآیات و روایات)، اقبال حسینی نیا
پینوشتها:
1. «لایَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَهٍ تَرَی اللَّهَ یُعصَی فَتَطرِفَ حَتَّی تُغَیِّرَهُ»: الحر العاملی، العلامه الشیخ محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ط الإسلامیه، ج11، ص399.
2. «أکرم عَشیرتَک، فَاِنَّهم جَناحُک الّذی بهِ تَطیرُ، وَ اَصْلُک الّذی اِلیهِ تَصیرُ...»: المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ه.ق، ج74، ص105.
3. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»: نور، آیه 30.
۱۴۰۴/۰۳/۰۴ ۱۷:۱۰ شناسه مطلب: 100126
پرسش:
برای دخترخانمی که خواستگار دارد و سنش بالا میرود، ولی ازدواج صورت نمیگیرد چه توصیهای دارید و چه باید بکند؟
دغدغه و نگرانی انسان برای ازدواج امری کاملاً طبیعی و در راستای پاسخ به نیازهای اوست. توجه و تمرکز بر مسئله ازدواج بهخودیخود بد نیست؛ اما درعینحال نباید عامل اختلال در زندگی انسان شود. ازدواج در اسلام امر بسیار مهمی تلقی میشود بهگونهای که در آموزههای دینی معیارها و ملاکهای اساسی برای آن در نظر گرفته شده است. چنانچه ما بخواهیم در امر ازدواج موفق باشیم لازم است به توصیههای اسلام در این زمینه دقت و توجه لازم را داشته باشیم. در مسئله ازدواج درعینحال که باید از وسواس در انتخاب اجتناب کرد و خیلی سختگیری ننمود درعینحال نباید همهچیز را سرسری گرفت.
ازجمله معیارهای مهم ازدواج، داشتن ایمان و حسن خلق است. در روایات متعددی به اصل ایمان و اخلاق اشاره شده است. اصالت خانوادگی نیز از دیگر شرایط مهم و مؤثر در ازدواج بهحساب میآید و منظور از اصالت، نجابت و پاکی خانواده است. علاوه بر معیارهایی که ذکر شد، همتا بودن دختر و پسر از دیگر شرایط مهم ازدواج است. باتوجهبه آنچه گفته شد وظیفه انسان این است که در امر ازدواج به تمام ملاکها و معیارهای مهم و اساسی توجه نموده و با تحقیق و بررسی در رابطه با این ملاکها، بهدرستی تصمیم بگیرد. بعد از تحقیق و بررسی و مشورت، چنانچه نظر دختر نسبت به خواستگار، مثبت بود و خواستگار دارای ملاکها و معیارهای مذکور بود، این انتخاب انتخابی درست تلقی میشود؛ اما چنانچه شخص موردنظر شرایط و معیارها و ملاکهای مناسب را برای ازدواج نداشت، چنین انتخابی انتخاب نادرست محسوب میشود و اگر چنین ازدواجی صورت نگیرد فرد نباید ناراحت و مضطرب گردد.
راهکارهای ایجاد گشایش در امر ازدواج
1. ریشهیابی موانع
در وهله اول باید علت عدم موفقیت در امر ازدواج بررسی شود. گاهی عملکرد خود شخص یا خانواده و اطرافیان منجر به این مسئله میشود. گاهی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و یا حتی عوامل خانوادگی و تربیتی بهعنوان موانع ازدواج مطرح میگردند که بعضاً کنترل این امور از دست انسان خارج است؛ به همین دلیل لازم است نسبت به عواملی که قابلیت تغییر آنها در دست ماست کوشا باشیم و نسبت به آنچه توان تغییرش را نداریم شاکر و صبور.
توقعات بالا، درنظرگرفتن مهریههای سنگین، دخالتهای بیمورد اطرافیان، حسادت، دشمنی و سنگاندازی برخی از افراد را میتوان با تدبیر بهموقع مدیریت کرد و شرایط را تغییر داد.
2. ممنوعیت سختگیری
وظیفه دختران در ازدواج استفاده از نیروی عقل و بهکارگیری آن است، بنابراین باید بجای تکیهکردن بر احساسات، ویژگیها و ملاکهای خواستگار را موردبررسی قرار دهند تا بتوانند انتخاب درستی داشته باشند. ایراد گرفتنهای زیاد از خواستگاران، توقعات بالا و کمالگرایی افراطی طبیعتاً امر ازدواج را با سختی مواجه میکند. از بین معیارهای انتخاب همسر، برخی سلیقهای و ذوقی است و گاهی شخص باید از معیارهایی که در درجه اول اهمیت نیستند چشمپوشی کند. بلندپروازی و رؤیاپردازی در امر ازدواج میتواند مشکل را دوچندان کند. به دنبال بهترین فرد نباشید؛ بلکه مناسبترین فرد را انتخاب کنید.
3. تعاملات اجتماعی
از مهمترین اموری که منجر به انتخاب دختران میشود حضور آنها در اجتماع و تعاملات اجتماعی است؛ بنابراین شرکت در فعالیتهای دینی و مذهبی و مشارکت در فعالیتهای گروهی و اجتماعی با رعایت حریمها شانس دختران را برای برگزیده شدن در امر ازدواج بالا میبرد.
4. کسب مهارت
قبل از فرایند شناخت لازم است تا دختر و پسر دررابطهبا مؤلفههایی همچون ارتباط مؤثر، گوش دادن فعال، بیان خواستهها و حل تعارضات مهارت لازم را کسب نمایند. گاهی عدم مهارتهای ارتباطی منجر به ازدسترفتن فرصت ازدواج میگردد.
5. شناخت خویش
در پروسه ازدواج و در رویارویی با خواستگاران وقتی موفقیت حاصل نمیشود اگرچه تلخ، اما فرصتی دست میدهد تا دختر و پسر به شناخت خویشتن نائل آیند. آگاهی از نقاط ضعف و رفع آنها و تقویت نقاط مثبت را میتوان از فواید این عدم موفقیتها دانست و این تهدید را به فرصتی مناسب برای تغییر خویش تبدیل نمود.
6. ارزش انسان
طبیعتاً آنچه انسان را نزد خداوند با ارزش میسازد تقوای اوست و نه لزوماً مجرد یا متأهل بودن. به همین دلیل لازم است تا انسان بر ارزشهای دینی و اخلاقی پایبند بوده و در صورت عدم موفقیت در امر ازدواج یأس و ناامیدی را از وجود خود دور سازد.
7. لطف خدا
نکته مهم دیگر اینکه در دیدگاه الهی انسان باید بدین باور برسد که هرآنچه که در زندگیاش رقم میخورد لطف و رحمت و محبت الهی است. چهبسا همین تأخیر، شناخت و آگاهی شخص را از مسئله ازدواج بیشتر و عمیقتر کند و موفقیت او را چندین برابر نماید.
8. امتحان الهی
توجه به امتحانات و آزمایشهای الهی نیز دریچه دیگری است که دختران و پسران میتوانند با نگاهکردن از این دریچه، صبر خود را دوچندان کنند. گاهی آدمی چیزی را به منفعت و مصلحت خویش تشخیص میدهد، درحالیکه چنین نیست و گاهی چیزی را بد و شرّ میپندارد، حالآنکه روزنه رحمت الهی از همانجا به رویش گشوده میگردد. قرآن میفرماید: «چهبسا چیزی را خوش نداشته باشید، حالآنکه خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حالآنکه شرِّ شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید». (1)
9. توسل
دعا برای فراهمشدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد تأکید دین است. توسل به حضرات ائمه اطهار علیهمالسلام بهویژه امام جواد علیهالسلام در امر ازدواج بسیار مؤثر است. برای امر ازدواج هم به توصیه حضرت آیتالله بهجت (ره) نماز جعفر طیّار را بخوانید. دستور این نماز در مفاتیحالجنان آمده است. ضمن اینکه صبر و توکل را نیز باید ضمیمة توسل کرد.
نتیجهگیری:
بروز هر مشکلی، به عوامل متعددی وابسته است که برخی از آنها در اختیار ما و برخی دیگر، خارج از کنترل ما هستند؛ ما وظیفه داریم در برابر آنچه توانایی تغییرش را داریم اقدام نموده و شرایط را تغییر دهیم و در مقابل آنچه خارج از کنترل ماست، صبر نموده و با توکل و توسل، کار را به خداوند واگذار نماییم. آن چیزی که بر عهده ما و کار و وظیفه ما است تلاش و دعا نمودن و یقین به اجابت آن است؛ مصلحت سنجی و محاسبه خیر و شر آن بر عهده ربالعالمین است. در مسیر ازدواج نگران نباشید. خونسردی خود را حفظ کنید و از هیجانات غالب بر منطق دوری کنید و با خودکنترلی و خویشتنداری و توکل بر خداوند و درخواست کمک از او، خیر و صلاح خویش را به خداوند واگذار کنید. درصورتیکه موفق به ازدواج نشدید، نباید فکر کنید که دنیا به آخر رسیده است. زندگی ما جنبههای دیگری هم دارد؛ کار، ورزش، هنر، تحصیل، فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، تفریح و... که باید به آنها پرداخت و این مسئله را فراموش کرد تا زمینه آن فراهم شود.
برای مطالعه بیشتر:
1. ازدواج: الگوها، معیارها و ارزشها، مکارم شیرازی
2. انتخاب همسر، ابراهیم امینی
4. نکات کلیدی در ازدواج، امیرحسین بانکی
پینوشتها:
1. «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»، بقره، آیه 216
۱۴۰۴/۰۲/۲۷ ۱۵:۱۸ شناسه مطلب: 100112
پرسش:
پسری هشتساله دارم که لجبازی میکند و بینظم است؛ چگونه برخورد کنم؟
پاسخ:
مقدمه
دوران کودکی، عادتهای اخلاقی و رفتاری کودکان شکل میگیرد و کمکم در وجودشان تثبیت میشود؛ به همین دلیل لازم است که والدین در این دوران فرصت تربیت را از دست ندهند، چرا که با عبور از این دوران تغییر و اصلاح رفتار فرزندان کار سختی خواهد بود. در دوران دبستان لجبازی بچهها و بینظمی آنها تا حدی طبیعی است. در حقیقت بچهها به دلیل این که میخواهند حس استقلال در وجود خود را به اثبات برسانند، گاهی به لجبازی رو میآورند. البته طبیعی بودن این حالت به معنی این نیست که نباید برای رفع آن تلاش کرد.
پاسخ تفصیلی
در وهلة اول علت لجبازی را مورد بررسی قرار دهید. چه چیزی باعث شده فرزند شما لجبازی کند؟ آیا شما به اندازة کافی به او محبت میکنید؟ گاهی لجبازی بچهها نوعی واکنش برای دیدهشدن است. کودکانی که کمتر محبت میبینند و بیشتر نیاز به جلب توجه دارند سعی میکنند با لجبازی، بیشتر و بهتر دیده شوند. گاهی لجبازی ناشی از تمایل فرزند به استقلالطلبی است. او میخواهد با انجام کاری که نسبت به آن اصرار میورزد، حس استقلال خودش را نشان دهد؛ چون والدین او را جدی نگرفتهاند و به او استقلال ندادهاند؛ بنابراین با محبت ورزیدن به کودک و مسئولیتبخشی به او باید این حس استقلال را تقویت کرد.
1. اصل قانونگرایی
بنای خانواده باید مبتنی بر اصول اخلاقی و تربیتی باشد و خانوادهای که از این اصول بهرهای نبرد مجبور است چالشهای فراوانی را تجربه کند. از مهمترین اصول تربیتی که میتواند بچهها را از لجبازی یا بینظمی دور سازد اصل قانونگرایی است. اگر ما میخواهیم امر مهمی را در خانواده دنبال کنیم باید آن را به شکل قانون درآوریم؛ مثلاً برای بچهها قانون بگذاریم که قبل و بعد از غذا دستانشان را بشویند و یا حتماً هر شب مسواک بزنند. لازم است برای فرزندان تبیین کنید که برخی قوانین در خانواده قابلمذاکره و حذف نیستند؛ بنابراین اگر فرزند حتی به دلیل لجبازی تمایلی برای انجام آن عمل نداشته باشد؛ چون آن را به شکل یک قانون در خانواده تلقی میکند خود را ملزم به رعایت آن میبیند. استمرار و پایبندی همة اعضای خانواده به این قوانین باعث میشود تا خانه و خانواده نظم منطقی پیدا کند.
2. اصل تعیین خطقرمزها و تنبیه
بر والدین لازم است از همان ابتدا فرزندان خود را نسبت به خطقرمزها آشنا نمایند؛ بنابراین یکی از اصول تربیتی و اخلاقی در خانواده، توجه دادن کودکان و نوجوانان به اثرات نامطلوب رفتارهایشان است. وقتی کودک لجبازی میکند و خطقرمزها را رد میکند لازم است او را نسبت به عواقب رفتارش آگاه نمایید. مثلاً اگر شاهد بینظمی یا لجبازی او بودید، برای یک ساعت یا کمتر او را از انجام کاری که دوست دارد (مثلاً تماشای تلویزیون) محروم نمایید و به او هشدار دهید که این تنبیه پیامد لجبازی یا بینظمی اوست. تنبیه باید بلافاصله بعد از عمل زشت فرزند انجام شود و البته هرگز نباید از تنبیهات سخت بهره برد چرا که نتیجه معکوس دارد.
3. اصل تشویق
ایجاد شوروشعف، حرکت و سرعت، رغبت و شوق به کار، شکوفایی استعدادها، اعتمادبهنفس، تکرار و تداوم عمل، جهتدهی اعمال و کردار، ازجمله فواید تشویق است. برای رفع لجبازی فرزند زمانی که او رفتارهای مثبت دارد باید بسیار مورد تشویق و تحسین قرار گیرد. در واقع زمانهایی که لجبازی نمیکند و یا نظم را رعایت کرده و منظم است باید او را تشویق کرده و از رفتارهای خوبش تعریف نمایید. توجه به رفتارهای مثبت، احتمال تکرار آن را افزایش میدهد.
4. تقویت رابطه کلامی
کمرنگترین ویژگی در روابط والدین و فرزندان امروزی، ارتباط کلامی است. برقراری گفتوگوی دوستانه بین شما و فرزندتان و پایبندی به تمام قواعد و اصول یک گفتوگوی صحیح، همچون عدم قضاوت عجولانه، پرهیز از شتابزدگی، پرهیز از تعصب، خوب شنیدن و خوب توجهکردن به گفتهها، میتواند آغازگر یک ارتباط صمیمانه و عامل تبعیت فرزندتان از شما باشد. روابط عاطفی و کلامی ازجمله ویژگیهایی است که باید در بین اعضای یک خانواده ساری و جاری باشد. امروزه به دلیل مشکلات متعدد، آستانة تحمل اعضای خانواده پایین آمده و اعضاء حوصلة یکدیگر را ندارند. در صورتی که اگر والدین و سایر اعضاء به تأثیر رد و بدل کردن عواطف و تأثیر اعجابانگیز گفتوگو پی ببرند، بهراحتی از آن نمیگذرند. درنظرگرفتن دقایقی از روز برای گفتوگو بین اعضاء و توسعهدادن مصادیق رفتارهای عاطفی میتواند در این میان کمک بزرگی بهحساب آید. گوشدادن فعال و درک احساسات کودک، میتواند لجبازی او را کاهش دهد.
5. اصل تعادل و پرهیز از افراطوتفریط
تربیتهایی با مبنای محبتهای افراطی در خانوادههای امروزی به همان میزان خطر دارد که تربیتهای متحکمانه و آمرانه در خانوادههای گذشته داشت. خانوادهها باید تمرین تعادل کنند و توجه بیش از حد به خود و یا فرزند را کنار گذاشته و از آن طرف از بیتوجهی به خود و یا فرزند نیز اجتناب نمایند. در برخورد با فرزند لجباز لازم است انعطافپذیر باشید و گاهی حق انتخاب را به او بدهید. لجبازی و پافشاری والدین روی یک امر درحالیکه آن مسئله قابلیت انعطاف داشته باشد لجبازی کودکان را نتیجه میدهد؛ بنابراین در مواردی که میشود انعطاف به خرج داد و آسانتر گرفت، حتماً منعطف باشید.
6. اصل عملگرایی
تأثیر رفتار والدین بر فرزندان، مخصوصاً رفتار مادر، بر هیچکس پوشیده نیست. در امر تربیت دینی اگر قرار باشد آموزههای تربیت اسلامی را به فرزندتان آموزش دهید؛ اما خودتان اهل عمل نباشید، به نتیجة مطلوب نخواهید رسید. کودکان تا قبل از نوجوانی بهخوبی یاد گرفته و میبینند و ضبط کرده و بعد از آن تقلید میکنند. در روایت آمده است:
«امام صادق علیهالسلام فرمودند: وقتی آیة «أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً» نازل شد، مردم از پیامبر صلیاللهوعلیهواله پرسیدند، ما چگونه خود و خانوادهمان را از آتش حفظ نماییم؟ پیامبر پاسخ دادند: کارهای خوب و خیر انجام دهید و به خانوادهتان هم تذکر دهید، آنها را بر طاعت دستورات خدا تربیت نمایید».(1)
اگر والدین خودشان بینظم و لجباز باشند، قطعاً بچهها هم سراغ بینظمی و لجبازی خواهند رفت.
7. پرهیز از خشونت
مطمئناً استفاده از خشونت و اجبار در تربیت تأثیر منفی دارد و هرگز از طریق بدخلقی و دعوا و دادوفریاد و اعمال روشهای خشک و مستبدانه نخواهید توانست به هدف خود برسید. وقتی والدین با لجبازی فرزند مواجه میشوند، لازم است آرامش خود را حفظ کرده و با لحنی آرام، اما قاطع با او گفتوگو کنند.
8. هماهنگی در تربیت
روش تربیتی مادر و پدر باید یکسان و مشابه باشد؛ بنابراین در جریان لجبازی فرزندان، والدین باید از مشارکت یکدیگر بهره برده و سعی کنند تا با همیاری همدیگر تربیت دینی فرزند خود را تثبیت نمایند.
9. تربیت از طریق هنر
والدین برای پرورش معنوی، اخلاقی و رفتاری فرزندان خود میتوانند از قصهها و داستانهای تربیتی قرآن، بازیها و سرگرمیها با موضوعات دینی، کارهای هنری همچون خطاطی، نقاشی، عکاسی و... استفاده نمایند. تأثیر امور هنری بر تربیت دینی انکارشدنی نیست. میتوانید کتابهایی با موضوعات دینی و اخلاقی و متناسب با سن کودک خود تهیهکرده و خواندن آنها را به فرزندتان پیشنهاد دهید.
10. صبر و استمرار
در فرایند تربیت باید امر تدریج را در نظر گرفت؛ بنابراین برای تربیت دینی نباید عجله کرد؛ بلکه باید با طمأنینه و آرامش و همراه با تدبر پیش رفت.
نتیجهگیری:
بخشی از لجبازی و بینظمی کودکان امری طبیعی است؛ اما طبیعی بودن آن به معنای نادیده گرفتن آن نیست؛ بلکه والدین باید برای رفع اینگونه رفتارها تلاش کنند. مدیریت لجبازی کودکان نیازمند صبر و استمرار و بهرهبردن از اصول تربیتی است. اصل قانونگرایی و پرهیز از قانونگریزی، اصل نظارت، اصل محبت، پرهیز از خشونت، دقت در معاشرت، عملگرا بودن والدین، اصل عفو و تغافل، اصل تشویق، اصل تعادل و پرهیز از افراطوتفریط، هماهنگی در تربیت، شناخت نیازهای فرزندان و مدیریت این نیازها و تقویت رابطه کلامی از مهمترین اصولی است که باید در امر تربیت از آنها بهره برد. فراموش نکنیم که در بحث تربیت کودک همه چیز از خود انسان شروع میشود. اگر ما بهعنوان پدر و مادر بر مبنای آموزههای دینی عمل نماییم قادر خواهیم بود فرزندان خوبی تربیت کنیم.
برای مطالعه بیشتر:
1. تربیت فرزند، مؤلف حبیبالله فرحزاد
2. خانواده و تحول در تربیت، رضا فرهادیان
3. قصههای تربیتی، محمدرضا اکبری
پینوشتها:
1. «قالَ ابوعبدالله (علیهالسلام): أَنَّهُ قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً قَالَ النَّاسُ کیفَ نَقِی أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِینَا قَالَ اعْمَلُوا الْخَیرَ وَ ذَکرُوا بِهِ أَهْلِیکمْ وَ أَدِّبُوهُمْ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ»: محدث نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام لإحیاء التراث، قم، ج12، ص201.
۱۴۰۴/۰۲/۲۳ ۱۱:۵۰ شناسه مطلب: 100093
پرسش:
گذشته خوبی نداشتم. الان خواستگار آمده است. از گذشته میپرسد نمیتوانم حقیقت را بگویم چون آبرویم میرود! چه کنم؟(استثنائات کذب- حفظ آبرو)
مقدمه
صداقت در نگاه اسلام از اهمیت فراوانی برخوردار است و به وقت تصمیم برای تشکیل خانواده و امر مقدسی چون ازدواج اهمیت آن دوچندان میگردد. در پروسه شناخت برای ازدواج، آنچه میتواند دختر و پسر را به نتیجه مطلوب برساند صدق و راستی است، چراکه دروغ گفتن اگرچه در ابتدا ممکن است انسان را به هدف برساند؛ اما در ادامه حتماً مشکلاتی را پدید خواهد آورد. به همین دلیل دختر و پسر در امر ازدواج باید بنای گفتگوهای خویش را بر مدار راستگویی تنظیم نمایند.
پاسخ تفصیلی:
دروغ از گناهان کبیره است و در دین اسلام مورد مذمت قرار گرفته است. حضرت امام باقر علیهالسلام فرمودند: «خدای عزوجل برای بدی قفلهایی قرار داده و کلیدهای آنها را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است».(1) هدف از راستگویی این است که سعادت و سلامت روحی و روانی فرد و اجتماع تأمین گردد. حال اگر راستگویی منجر به آسیب جدی به فرد یا اجتماع گردد و بهواسطهی راست گفتن جان و مال و آبروی انسان به خطر افتد بنا بر مصلحت میتوان دروغ گفت. درواقع تجویز دروغ در این موارد مانند حلال بودن خوردن مردار (اکل میته) در موارد ضرورت است که باید به مقدار ضرورت و تنها در مواردی که راهی جز آن نیست اکتفا شود. در حدیث معروفی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم:
«هیچ حرام الهی نیست مگر اینکه خداوند آن را برای کسی که مضطر شده است حلال فرموده است».(2)
بنابراین، دروغ مصلحتی تنها در صورتی جایز است که موضوع بسیار بااهمیتی مانند حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر باشد.
ازدواج
ازدواج را میتوان مهمترین بخش زندگی هر انسانی دانست. دختر و پسری که برای ازدواج قدم برمیدارند با هزار امید و آرزو دوست دارند که بهترین انتخاب را داشته باشند تا پشیمانی به بار نیاید. به همین دلیل تأکید بر صداقت از مهمترین مؤلفههای شناخت به شمار میرود. از سوی دیگر هرکسی ممکن است قبل از ازدواج با مسائل گوناگونی اعم از مشکلات جسمی، روحی، خانوادگی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و... مواجه شده باشد. آنچه از میان زندگی گذشته فرد نیازمند بازگوشدن است اتفاقات و مواردی است که اولاً همچنان ادامه دارد و ثانیاً ندانستن آن بتواند خوشبختی و سعادت زوجین را به خطر بیندازد. بهعنوانمثال اگر دختر یا پسر درگذشته درگیر یک بیماری جسمی بوده و این بیماری به شکل کامل درمان شده و اثری در زندگی متأهلی او نخواهد داشت در این شرایط نیازی به گفتن این بیماری نیست. از دیگر مواردی که میتوان در امر ازدواج آن را پنهان نمود خطاها و گناهانی است که انسان درگذشته انجام داده و بعد پشیمان شده و توبه نموده و به هنگام ازدواج، دیگر درگیر آن گناه نیست؛ در این شرایط نیز نیازی به گفتن گناهان گذشته نیست. ضمن اینکه خداوند ستارالعیوب است و دوست ندارد گناهان بندهاش نزد دیگران بازگو شود. اعتراف به گناه در مقابل دیگران، خود یک گناه است و باید از آن اجتناب شود. در روایت میخوانیم: امام صادق علیهالسلام فرمود: «خداوند همهچیز را به خود مؤمن واگذار کرده، مگر ذلیل کردن خود را، یعنی حق ندارد خودش را خوار و ذلیل کند.»(3)
توریه کردن
البته به دلیل زشتی دروغ نیز تا آنجا که ممکن است شخص توریه کند و از دروغ گفتن پرهیز کند. توریه این است که انسان بدون اینکه دروغ بگوید، بهگونهای حرف بزند که طرف مقابل برداشت دیگری کند. بهعنوانمثال اگر در خواستگاری پرسیدند با نامحرم ارتباط داشتهاید یا نه؟ بگویید من اهل دوستی با نامحرم نیستم (و منظورتان حالت فعلیتان باشد که در حال حاضر اهل این گناه نیستید).
نتیجهگیری:
صداقت در امر ازدواج از ارکان اصلی زندگی مشترک است و دروغ گفتن گناه کبیره بوده و در نگاه دین بسیار مذموم شمرده شده است؛ بنابراین دروغ گفتن امری زشت و ناپسند است و تنها درجایی که مصلحتی جدی وجود داشته باشد میتوان دروغ مصلحتی گفت. اعتراف به گناهان گذشته نزد خواستگار هیچ فایده عقلایی ندارد. طبیعتاً بیان این امر باعث میشود که پسران بهمحض شنیدن این گناهان قید ازدواج با آن دختر را بزنند و شرایط ازدواج برای دختر ناممکن شود. به همین دلیل در این موقعیتها باید دقت کرد. درست است که دروغ گفتن جایز نیست؛ اما راست گفتن نیز وجوبی ندارد؛ یعنی میتوان مطلب را بهگونهای بیان کرد که شخص متوجه آن گناهان نشود حتی اگر در این شرایط، دختر مجبور بهدروغ شد بازهم مانعی ندارد. به شرطی که گناه را ترک کرده و حقیقتاً خطای گذشته خود را کنار گذاشته و قصد فریب نداشته باشد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. اخلاق در قرآن جلد 3، آیتالله مکارم شیرازی
2. زندگی در پرتو اخلاق، آیتالله مکارم شیرازی
پینوشتها:
1. «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالاً وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ اَلْأَقْفَالِ اَلشَّرَابَ وَ اَلْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ اَلشَّرَابِ»، الشیخ الکلینی، الکافی، محقق / المصحح: غفاری علیاکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج 2، ص 339
2. «لَیْسَ شَیْءٌ مِمّا حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ وَقَدْ اَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ اِلَیْهِ»، علامه مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: المیانجی، السید ابراهیم و محمد الباقر البهبودی، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج 101، ص 284
3. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ کُلَّ شَیْءٍ إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ»، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت (علیهمالسلام)، ج 16، ص 157
۱۴۰۴/۰۲/۱۴ ۱۸:۳۹ شناسه مطلب: 100047
۱۴۰۴/۰۲/۰۷ ۱۰:۱۸ شناسه مطلب: 100030
پرسش:
مادرم مریض است و مدام میپرسد کجا میروم؟ اگر بگویم به مسجد میروم، اصرار میکند با من بیاید در صورتی که شرایطش را ندارد! چه باید کرد؟(توریه)
پاسخ:
مقدمه:
دروغگویی در نگاه اسلام امری مذموم شمرده شده و ریشه سایر گناهان معرفی میگردد. درعینحال انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش ممکن است در شرایطی قرار بگیرد که راست گفتن آسیبهایی را در پی داشته باشد، بدین منظور میتواند از توریه بهره ببرد.
پاسخ اجمالی:
دروغگویی در نگاه اسلام امری مذموم شمرده شده است. گاهی ممکن است انسان در شرایطی قرار بگیرد که راستگویی آسیبهایی را در پی داشته باشد، بدین منظور میتواند از توریه بهره ببرد. توریه به این معناست که گوینده، کلامی را به زبان میآورد که دارای دو معنای قریب و بعید است. گوینده، معنای بعید را در نظر دارد، اما مخاطب، معنای قریب را برداشت میکند.
توریه شرایطی دارد. اول اینکه نباید باعث تضییع حق دیگران شود. دوم اینکه، باید در مواقع ضروری و برای جلوگیری از آسیب باشد. سوم اینکه، نباید زبان را در هر شرایطی و بیدلیل عادت به توریه داد. به عنوان مثال، اگر مادر شما در مورد مکانی که میروید، سؤال کند و شما نخواهید که دقیقاً بدانند کجا میروید، میتوانید از توریه استفاده کنید و مثلاً بگویید از خانه برای انجام کاری بیرون میروم؛ حالآنکه آن کار موردنظر در ذهن شما همان مسجد و نماز است؛ اما مادر شما جور دیگری برداشت میکنند.
پاسخ تفصیلی:
توریه یکی از اصطلاحاتی است که در متون دینی به آن برخورد میکنیم و منظور این است که متکلم بهگونهای صحبت کند که معنایی از کلام خود را که مرادش نیست به مخاطب منتقل نماید.
در تعریف توریه آمده است: «متکلم از سخن خود معنایی را جز آنچه مخاطب میفهمد (یعنی معنایی خلاف ظاهر) اراده کند».(1) در توریه، انسان لفظی را به کار میبرد که دو معنای قریب و بعید دارد. گوینده معنای بعید را اراده میکند؛ اما بهگونهای بیان میشود که شنونده معنای قریب را برداشت میکند.
اگرچه واژة توریه به شکل مستقیم در قرآن نیامده؛ اما مفسران مفهوم برخی از آیات را حمل بر توریه کردهاند. بهعنوانمثال در قرآن آمده است:
«آن گاه (ابراهیم تدبیری اندیشید و) به ستارگان آسمان نگاهی کرد و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم).»(2)
در تفسیر آن میخوانیم:
«اهل بابل، محل زندگی حضرت ابراهیم علیهالسلام، هر سال جشن مخصوصی داشتند و غذاهایی را آماده میکردند که در بتخانه قرار میدادند تا متبرّک شود، سپس دستهجمعی به بیرون شهر میرفتند و پس از خوشگذرانی، در پایان روز برای صرف غذا به بتخانه باز میگشتند.
شبِ پیش از جشن، از ابراهیم نیز دعوت کردند که همراه آنان در مراسم شرکت کند، امّا حضرت ابراهیم که منتظر فرصتی برای درهمکوبیدن بتها و ایجاد شوک به مردم بود، مطابقِ آدابورسوم و اعتقاد مردم بابل که ستارگان را در سرنوشت خود مؤثّر میدانستند، نگاهی به ستارگان کرد و چنین وانمود کرد که اوضاع کواکب، نوعی بیماری را در صورت خروج او از شهر نشان میدهد؛ ازاینرو، مردم نیز قانع شده و از اصرار خود دست برداشتند.»(3)
بیشتر مفسران این آیات را بر توریه حمل کرده و مراد حضرت ابراهیم از بیماری را بیمار شدن در آینده یا بیماریِ منجر به مرگ یا مردن دانستهاند. در سیره امامان شیعه علیهمالسلام و پیروان آنها نیز توریهکردن در موارد اضطرار مقبول بوده است.
نکوهش دروغگویی:
همانطور که ذکر شد توریه بهعنوان یکی از راههای نجات از دروغگویی مطرح شده است؛ بنابراین اولاً توریه دروغ نیست و ثانیاً نباید زبان را در هر شرایطی و بیدلیل عادت به توریه داد؛ بلکه در مواقعی که انسان ترس دروغ داشته باشد میتواند از طریق توریه در دام دروغ نیفتد. شما نیز میتوانید بهجای دروغ گفتن، توریه کرده و مثلاً بگویید از خانه برای انجام کاری بیرون میروم حالآنکه آن کار موردنظر در ذهن شما همان مسجد و نماز است؛ اما مادر شما جور دیگری برداشت میکنند. یا مثلاً بگویید میخواهم بروم جایی و کسی را ببینم و منظورتان در ذهن، نمازگزاران یا امامجماعت مسجد باشد؛ حالآنکه مادرتان تصور میکنند با کسی قرار دارید.
شرایط توریه:
توریه کذب و دروغ نیست، چرا که سخن کذب، سخنی است که مقصود متکلم از آن سخن با واقعیت منطبق نباشد؛ حالآنکه در توریه چنین نیست. توریه مشروط به شرایطی است از جمله این که شرایطی فراهم آید که امکان راستگویی وجود نداشته باشد؛ یعنی شرایط اضطرار حاصل گردد. علاوه بر این، جواز توریه مشروط بر این است که توریه موجب تضییع حق دیگران و ستم بر آنان نشود.
همدلی کردن:
نکتهای که لازم است به آن توجه کنید این است که شرایط مادر را درک کرده و با ایشان همدلی کنید. گاهی اگر با صبر و حوصله وضعیت موجود مادر را برای ایشان تبیین و تشریح کنید و به آرامی با ایشان گفتگو کنید، حتی نیازی به توریه هم نیست.
نتیجهگیری:
در نگاه اسلام دروغ گفتن حرام است و انسان نمیتواند به هر بهانهای دروغ بگوید. درعینحال اگر انسان در شرایطی قرار گرفت که مجبور بهدروغ گفتن شد، بهجای دروغ صریح میتواند از توریه استفاده کند. توریه به سخنی گفته میشود که از ظاهر آن چیزی فهمیده میشود، حالآنکه منظور گوینده چیز دیگری بوده است. نکتهای که دررابطهبا توریه باید مدنظر قرار گیرد این است که توریه مربوط به کلامی است که آن کلام ذاتاً تاب دوگونه معنا را داشته باشد یعنی بشود از آن کلام دو نوع معنا برداشت کرد.
چکیدة پاسخ:
در اسلام، دروغگویی ناپسند است، اما توریه راهی برای پرهیز از دروغ در شرایط خاص است. توریه یعنی گفتن کلامی با دو معنا: یکی نزدیک و آشکار، و دیگری دور و پنهان. گوینده، معنای دور را در نظر دارد، اما مخاطب، معنای نزدیک را برداشت میکند. مثلاً اگر مادری از فرزند خود بپرسد که کجا میروی، و او بخواهد به مسجد برود، اما نمیخواهد مادرش از این موضوع مطلع شود، میتواند بگوید که به دیدار دوستانم میروم. در اینجا، منظور فرزند از دوستان، نمازگزاران مسجد است؛ اما مادرش ممکن است تصور دیگری داشته باشد.
پینوشتها:
1. «التوریه و هی ان یرید المتکلم بکلامه خلاف ظاهره»؛ جرجانی، علی بن محمد، التعریفات، ناصرخسرو، ص32.
2. «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ * فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ»؛ سوره صافات، آیات 88 و 89.
3. قرائتی، محسن، تفسیر نور، سوره صافات، آیات 88 و 89.
۱۴۰۴/۰۱/۳۰ ۲۰:۰۶ شناسه مطلب: 99987
پرسش:
رفت و آمد و معاشرت با اقوامی که حجاب را رعایت نمیکنند و اهل مصرف الکل هستند چگونه است؟ آیا در گناه آنها شریک هستیم؟ آیا میتوانیم قطع ارتباط کنیم؟
پاسخ:
مقدمه
صله رحم یکی از مهمترین توصیههای اسلام است. اثرات زیادی برای آن ذکر شده است. با این وجود دارای درجات و شرایطی هم هست. گاهی این رفت و آمدها موجب ضلالت وگمراهی است و گاهی باعث نجات و هدایت است. در این راستا به نکاتی توجه کنید.
پاسخ اجمالی1
صلهی رحم آثار بسیاری دارد. ولی حضور در سفرهای که در آن شراب است نهی شده است. بهصورت کلی حضور در مجالس و مهمانیهای فامیلی نباید به گونهای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. اگر شما را دعوت میکنند عذرخواهی کنید و ارتباط و صله رحم را در ایام دیگر و از راههای دیگر پیگیری کنید.
پاسخ اجمالی2
صلهی رحم به معنای ارتباط همراه با لطف و احسان به خویشاوندان نسَبی است و نسبت به همه یک وظیفه شرعی است که آثار و فواید بسیاری برایش ذکر شده است. صلهی رحم نسبت به تمام خویشاوندان (زن و مرد باتقوا و بیتقوا، مسلمان و کافر، ظالم و صالح) باید انجام شود. از سوی دیگر صله رحم نباید انسان را به گناه و آلودگی و تباهی بکشاند. حضور در سفرهای که در آن شراب است نهی شده است. بهصورت کلی حضور در مجالس و مهمانیهای فامیلی نباید به گونهای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. بنابراین ضرورتی در حضور در مهمانیهایی که باعث گناه میشود، نیست. اگر شما را دعوت میکنند، میتوانید عذرخواهی کنید و برایشان آرزوی موفقیت کنید و ارتباط و صله رحم را نیز در ایام دیگر و از راههای دیگر پیگیری کنید.
پاسخ تفصیلی
1. همانطور که میدانید در روایات و سیره امامان علیهم السلام، ما میبینیم که توصیه زیادی به پیوند و معاشرت با نزدیکان شده است و به ما گفتهاند که به خاطر مال دنیا و مسائل ناچیز، این پیوند را خدشهدار نکنیم تا جایی که تأکید فرمودهاند، حتی با افرادی که با شما قطع رابطه کردهاند رابطه برقرار کنید.(1) این یک وظیفهی اخلاقی است که نسبت به اهل گناه، بلکه کفار هم ثابت است. چه بسا به برکت رفت و آمدهای بستگان صالح، فاجران هم راه صلاح پیش گیرند و تأثیر بپذیرند. حتی اگر این ارتباط تأثیری در رفتار ارحام بدکار نگذارد، باز موظف به حفظ رابطه با آنها هستیم. گزارش شده است که یکی از شیعیان از امام صادق علیهالسلام پرسید: «برخی خویشاوندانم خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و مرامی که من دارم. آیا آنان بر من حقی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمیکند. اگر با تو همفکر و همعقیده باشند که دو حق بر تو دارند: یکی حق خویشاوندی، دوم حق اسلام و مسلمانی.»(2)
2. از سوی دیگر، اگرچه صله رحم و مهمانی خوب است و یکی از نیازهای هر انسانی است، ولی انسان باید در صله رحم توجه کند که باعث آلوده شدن انسان به گناهان دیگر نشود، شیطان و هوای نفس و دشمنان تلاش دارند صله رحمها و مهمانیها محلّى براى آلوده کردن مردم، مخصوصاً جوانها باشد.
3. در مورد شراب خواری و همراهی با کسی که شرب خمر میکند از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله روایت شده است: «کسى که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، نباید بر سر سفرهاى بنشیند که در آن شراب خورده میشود.»(3) اساساً حضور در مجالس و مهمانیها و صله رحم نباید به گونهای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. بنابراین حضور در مهمانیهایی که بیحجاب هستند یا اهل شراب هستند، ممکن است باعث تقویت کارها و عقیدههای باطل آنان بشود یا حتی ممکن است کمکم باعث سستی خود شما یا دیگر اعضای خانواده یا دوستانتان بشود. بنابراین حضور در این مهمانیها ضرورتی ندارد. اگر شما را دعوت میکنند میتوانید عذرخواهی کنید و برایشان آرزوی سعادت کنید و ارتباط و صله رحم را نیز در ایام دیگر و از راههای دیگر پیگیری کنید.
نتیجهگیری
صلهی رحم به معنای ارتباط همراه با لطف و احسان به خویشاوندان نسَبی است و برای همه یک وظیفه شرعی است که آثار و فواید بسیاری برایش ذکر شده است. صلهی رحم نسبت به تمام خویشاوندان (زن و مرد باتقوا و بیتقوا، مسلمان و کافر، ظالم و صالح) باید انجام شود. از سوی دیگر صله رحم نباید انسان را به گناه و آلودگی و تباهی بکشاند. حضور در سفرهای که در آن شراب است نهی شده است. بهصورت کلی حضور در مجالس و مهمانیهای فامیلی نباید به گونهای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. بنابراین ضرورتی در حضور در مهمانیهایی که باعث گناه میشود، نیست. اگر شما را دعوت میکنند، میتوانید عذرخواهی کنید و برایشان آرزوی موفقیت کنید و ارتباط و صله رحم را نیز در ایام دیگر و از راههای دیگر پیگیری کنید.
منابع برای مطالعه بیشتر
- وصال خویشان: چشم اندازی به صله رحم در آیات و روایات، اثر اقبال حسینینیا
- صله رحم، اثر سید جواد مرادینیا
پینوشتها
1. «صِلُوا مَنْ قَطَعَکُمْ وَ عُودُوا بِالْفَضْلِ عَلَیْهِم»: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج71، ص412.
2. «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع تَکُونُ لِیَ الْقَرَابَةُ عَلَى غَیْرِ أَمْرِی أَ لَهُمْ عَلَیَّ حَقٌّ قَالَ نَعَمْ حَقُّ الرَّحِمِ لَا یَقْطَعُهُ شَیْءٌ وَ إِذَا کَانُوا عَلَى أَمْرِکَ کَانَ لَهُمْ حَقَّانِ حَقُّ الرَّحِمِ وَ حَقُّ الْإِسْلَامِ»: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح: غفاری، علیاکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص157.
3. «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَجْلِسْ عَلَى مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْر»: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج76 ، ص129.
۱۴۰۴/۰۱/۲۶ ۱۲:۱۵ شناسه مطلب: 99940
پرسش:
جنگ فلسطین رفتار وحشیانه با جنازه اسرائیلیها و بریدن سر آنها یا واردکردن جراحات و صدمات بر اسرای آنها ازنظر اخلاق اسلامی پذیرفته است؟
پاسخ:
پس از اشغال کشور فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی، حدود 70 سال است که این موضوع به بحث و مطالبه اول میان عدالت خواهان و مسلمانان و بسیاری از مردم دنیاست. درواقع این جنگ مقابله ملتی مظلوم در مقابل اشغالگر ظالمی است که تا بن دندان مسلح است و سالهاست به کشتار و جنایت و کشتن فلسطینیان آنها را به ستوه آورده است. برای روشن شدن وضعیت رفتار با جنازه اسرائیلیها و حکم اخلاقی آن توجه به نکاتی لازم است.
1. سالهای سال است که صهیونیستها به خاطر ادعاهای واهی، به غصب سرزمینهای فلسطینی پرداختهاند و انواع و اقسام ظلمها و جنایتها علیه مردم فلسطین انجام دادهاند. سالهاست این مردم تحتفشار و تحریم و راندهشده از سرزمینهای خود هستند و هرچند وقت یکبار با حملات هوایی تعدادی از آنها کشته میشوند. اولازهمه باید روشن شود که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر و دهشتناک رژیمی است که بهزور کشوری را اشغال کرده و وحشیانه مشغول ظلم به فلسطینیان اصیل و ساکنان اصلی است.
پس قبل از بررسی اخلاقی رفتار با اسیر و کشته، باید دانست که اصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلیها پیامد ظلم چند دهساله آنهاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار میگیرد و اصل مقابله غیراخلاقی نیست، بلکه دستور خداوند در مقابل کسی که جنگ و ظلم را شروع کرده مقابلهبهمثل و آمادگی جنگی است. قرآن نیز در جنگ کسی که ظلم و جنگ را شروع کرده محکوم کرده و مسلمانان را به مقابله با او فرامیخواند.(1) در ماجرای فلسطین و صهیونیستها چه کسی ظلم را شروع کرده است؟ مسلماً شما منکر این نخواهید شد که یهودیان تصمیم به اشغال فلسطین و بیرون کردن فلسطینیان شدند که هم اصل این تصمیم ظالمانه بود و هم با کشتار و ظلمهای متعدد دیگری همراه بود. شروعکننده ظلم رژیم اشغالگر صهیونیستی است و حملات حماس و گروههای دیگر نظامی فلسطینی احقاق حق است.
2. در جنگ نیز کشتار طبیعتاً وجود دارد. اخلاق در جهاد این است که نسبت به دشمن شدید و محکم رفتار کنیم. همانطور که در تعریف از پیامبر و یارانش قرآن گفته است آنها اشداء علی الکفار هستند.(2) بله کشتار وحشیانه و غیراخلاقی جایز نیست؛ مانند کشتن زنان و کودکان که در هیچ جنگی رسم نبوده و نیست و بههیچعنوان کشتن بیگناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمیتواند نسبت به کودکان و بیپناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند؛ بنابراین اگر ثابت شود فرد مظلومی مانند مبارزان گروههای جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشتهاند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد ولی با خطای احتمالی چند سرباز، نمیتوان اصل مشروعیت مبارزه و ظلمستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت. خطاهای اخلاقی در جنگها با حضور معصومان هم گاهی اتفاق میافتاده که امام معصوم از آنها جلوگیری میکرده است. ولی این از حقانیت آنها و جبهه حق کم نمیکند.
3. اما نکته مهم اینکه در همه جنگها کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. امروزه هم پروپاگاندای رسانهای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ و ایجاد سپر رسانهای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم میشود که بسیاری از این اخبار نادرست است. مثلاً در مورد کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان میدهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(3) و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجامشده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(4) و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(5)
سربریدن یا صدمه به جنازه یا ظلم به اسیر اگر ثابت شود حتماً خطاست، ولی مسئله مهم اولاً اثبات این اخبار است که یا غالباً فیک و بدون سند است یا با سندسازی و فریب رسانهای عکسهای جنگهای دیگر به نام این جنگ منتشر میشود که باید هوشیار بود. ثانیاً خطای یک یا چند نفر در بحبوحه و وسط جنگ را نباید بهپای کل جبهه حق گذاشت و نباید به خاطر آن از مظلومیت فلسطینیان چشم پوشید.
نتیجه:
تقابل فلسطین و اسرائیل، تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل اشغال این سرزمین ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه بادهها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیستهاست. ازنظر اخلاقی، نفر یا گروهی که در مقابل ظلم، عکسالعمل نشان میدهد، ظالم نیست، بلکه احقاق حق میکند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان هیچ توجیهی ندارد؛ اما جنگ رسانهای در کنار جنگ با سلاحهای سخت را نباید دستکم گرفت. بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درستشده جعلی از آب درآمده است؛ پس نباید جای جلاد و شهید عوض شود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت:
1. سوره توبه، آیه 13.
2. سوره فتح، آیه 29.
3. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
4. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
5. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.