مصادیق مدارا

آثار و فواید مدارا
مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان مثل: موفقیت در زندگی، رفع دشمنی، حفظ دین و ایمان و دوستی و محبت‌ می شود.

پرسش:

برادرم با همسرش مشکل دارد می‌گویم مدارا کن! می‌گوید چه فایده‌ای دارد؟(آثار و فواید)

پاسخ:

انسان فطرتاً منفعت‌طلب است و دنبال انجام کارهای است که برای او فایده بیشتری دارد. فهم آثار و نتایج مثبت هرچیزی باعث می‌شود در او شوق و انگیزه برای تحصیل آن ایجاد گردد و برای به دست آوردن آن تلاش نماید.

موضوع مدارا هم از این قاعده مستثنی نیست؛ ازاین‌رو در ادامه به بیان آثار و برکات مدارا کردن می‌پردازیم تا زمینه برای روی آوردن به این فضیلت انسانی فراهم گردد.

در منابع دینی نتایج متعدد و متنوعی برای وفق و مدارا بیان گردیده است که به دو دسته، یعنی نتایج دنیوی و پاداش‌های اخروی، تقسیم می‌گردد.

آثار دنیوی مدارا

1. موفقیت در امور

یکی از برکات مدارا کردن با دیگران در زندگی این است که انسان می‌تواند در امور مختلف ادامه مسیر داده و در نهایت به موفقیت دست یابد و الا اگر بنا باشد با ایجاد مشکلات و موانع با مدارا نکردن و تحمل نکردن مشکلات، ارتباط با دیگران و تلاشش را قطع نماید، در هیچ کاری موفق نخواهد بود و اگر این روحیه در او نهادینه شده باشد، هیچ کاری را به سرانجام نخواهد رساند. ازاین‌رو پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملی از او به اتمام نمی‌رسد: پاکدامنی و ورعی که او را از نافرمانی خدا بازدارد و خویی که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردباری و حلمی که به وسیله آن، رفتار جاهلانه‌ی نادان را دفع کند.»(1)

2. ایمنی از دشمنی‌ها و تحریک نشدن عداوت‌ها

یکی از برکات مدارا کردن این است که باعث می‌شود اختلاف‌ها و دشمنی‌ها، ظهور و بروز پیدا نکند و تحریک و تشدید نشود و زمینه برای زدودن آنها فراهم شود. چنان‌که از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

 «نرمش و مدارا، تیزی مخالفت را کُند می کند»؛(2) «با مردم مدارا کن، تا از گزندهایشان ایمن شوی و از نیرنگهایشان سالم مانی».(3)

 سعدی هم می‌گوید:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است ***‌ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا

همچنین مدارا با مردم باعث می‌شود دشمنی و شر آنها دفع گردد. لذا امام صادق علیه‌السلام، درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گوید»، فرمودند:

 «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است؛ اما با مؤمنان، باید گشاده‌رو بود و اما با مخالفان باید به نرمی و مدارا سخن گفت تا به سوی ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون می‌دارد».(4)

3. حراست و تثبیت ایمان

ایمان نهالی است که باید پیوسته از آن حراست کرد تا دچار آفت نشود و از بین نرود. یکی از اموری که به حفظ ایمان انسان کمک شایانی می‌نماید، مدارا کردن با دیگران است؛ در نقطه مقابل درگیری و برخورد و تقابل با دیگران معمولاً با اغراض نفسانی همراه بوده و زمینه‌ساز حضور و فعالیت شیطان می‌گردد و در نهایت دین و ایمان انسان را به باد می‌دهد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید:

 «هر چیزی قفلی دارد و قفل (نگهدار) ایمان، نرم‌خویی است.»(5)

4. آسانی کارها

برخورد و اصطکاک با دیگران باعث سخت شدن تعاملات و کارها، و پیش نرفتن آنها می‌گردد، همچنین لجبازی و سخت‌گیری دیگران را تحریک می‌نماید؛ اما نرمی و مدارا و مهربانی، باعث آسان و روان شدن امور مختلف زندگی می‌گردد و روحیه همدلی و همکاری را تقویت می‌نماید. امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌یفرماید:

 «ملایمت، سختی‌ها را آسان و موانع محکم را باز می‌کند.»(6)

5. جذب و اصلاح دیگران

نرمی و مدارا باعث جذب شدن دیگران و پیوند خوردن دل‌ها و زمینه‌ساز تحول و اصلاح ایشان می‌گردد. حتی اگر شخص مقابل، فرعون باشد، باز احتمال اینکه با لطافت و نرمی در برخورد، بتوان او را جذب و اصلاح کرد هست. ازاین‌رو خداوند متعال به حضرت موسی و هارون موقعی که می‌خواستند به دربار فرعون بروند و با او صحبت کنند، توصیه فرمود: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛(7) به نرمی با او سخن بگوید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد

حضرت علی در این زمینه می‌فرمایند:

 «اصلاح و به آشتی کشاندن دشمنان با زبان خوش و رفتار نیک، آسان‌تر است از رویارویی با آنها و چیرگی بر ایشان از طریق پیکار سخت.»(8)

 حضرت در زمینه اخلاق همسرداری نیز می‌فرمایند:

 «با همسران ناسازگار خود مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن بگویید، امید است رفتارشان درست شود.»(9)

6. مدارا، نوعی صدقه

در فرهنگ دینی مدارا با دیگران را نوعی صدقه می‌دانند؛ صدقه‌ای که ده‌ها نتیجه و اثر دارد، ازجمله باعث دفع بلا و مشکلات و بیماری‌ها و جلب سلامتی می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «مدارا کردن با دشمنان خدا از بهترینِ صدقه‌هایی است که انسان برای خود و برادرانش می‌دهد.»(10)

7. تداوم دوستی‌ها

برخورد و سختی و تندی نشان دادن مخالف دوستی و مهر و محبت است و در نقطه مقابل نرمی و ملاطفت و مدارا زمینه‌ساز دوستی و باعث ایجاد و تثبیت محبت و ادامه پیداکردن آن می‌باشد و در نهایت باعث هم‌افزایی و جلب برادری و کمک دیگران می‌گردد. امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: «نرم‌خویی و سخاوت شخص، او را محبوب دشمنانش می کند»؛(11) «با رفق و مهربانی، دوستی پایدار خواهد شد»؛(12) «با مردم مدارا کن تا از برادری ایشان بهرمند گردی.»(13)

8. خیر دنیا و آخرت

در نهایت اهل بیت علیهم‌السلام که عالمان به حقایق امور و قواعد دنیا و آخرت می‌باشند مژده داده‌اند که داشتن روحیه رفق و مدارا باعث می‌گردد شخص به خیر دنیا و آخرت برسد. حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «هر کس نصیبی از رفق و مدارا داشته باشد، سهمی از خیر دنیا و آخرت را می برد و هر کس از سهم رفق و مدارا محروم باشد، از سهم (خیر) دنیا و آخرت نیز محروم است.»(14)

9. افزایش رزق و برکت

یکی از اسباب زیاد شدن رزق و روزی مدارا و صبوری کردن با مردم معرفی شده است. پرواضح است که با تندی و خشونت و برخورد و تقابل نمی‌توان با مردم و مراجعه کننده به نتیجه مطلوب رسید و طبیعی است که رزق و روزی انسان کم شود. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «‏هر خانواده‏ای که بهره خود را از نرمی گرفتند، خدا روزی ایشان را وسعت داد... همانا خدای عزّوجلّ، نرمی کند و نرمی‏ را دوست دارد.»(15)

همچنان‌که پیامبر خدا صلی‌الله‌علی‌وآله فرمودند:

 «در نرمی، زیادی و برکت است و هر کس از نرمی محروم شد، از خیر محروم گشت.»(16)

10. عزت و سربلندی

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «گروهی از قریش با مردم کمتر راه مدارا پیش گرفتند و ازاین‌رو از قریش (که قومی عزتمند و با آبرو بودند) رانده شدند، حال آن که به خدا سوگند، از نظر نژاد مشکلی نداشتند؛ اما گروهی از غیر قریش با مردم، نیکو مدارا کردند و در نتیجه به خاندان بلند پایه پیوستند.»(17)

 از این حدیث شریف نتیجه می‌گیریم که یکی از برکات مدارا، رسیدن به عزت و مرتبه بالای اجتماعی می‌باشد. چرا که انسان‌های لطیف و نرم‌خو و صبور محبوب همه می‌باشند و در نقطه مقابل همه فطرتاً از خشونت و سختی و تندی گریزان می‌باشند.

آثار آخرتی مدارا

همچنین مدارا و نرمی باعث می‌شود انسان در آخرت هم به نتایج و مقامات زیادی دست پیدا کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

1. رسیدن به ثواب بیشتر

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «هیچ دو نفری با هم رفاقت نکنند، جز این که اجر آن کس بیشتر، و نزد خداوند عزّوجلّ محبوب‌تر است که با رفیقش ملایم باشد.»(18)

2. ایمن شدن از عذاب دوزخ

از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل است که فرمودند:

 «هر که نرم و ملایم و آسانگیر و نزدیک به مردم باشد بر آتش حرام است.»(19)

3. رسیدن به درجات والای صبر و رضا

معمولاً مدارا کردن با مردم همراه با صبوری و حلم و بردباری می‌باشد و گویا این فضیلت‌ها دست در دست هم دارند و در بسیاری موارد همنشین هستند. ازاین‌رو همه برکات و خیراتی که برای صبر و حلم و رفق و... در روایات بیان شده است، برای مدارا کردن هم قابل ذکر می‌باشد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «من در برابر کارهایی (و اذیتهایی) از این غلام خود و از خانوده‌ام صبر می‌کنم که از حنظل تلخ‌تر است؛ زیرا هر که صبر پیشه کند، به واسطه صبر خود به مقام روزه‌گیرِ شب زنده‌دار و مرتبه شهیدی که در رکاب محمد صلی الله علیه و آله شمشیر زده باشد، دست می یابد.»(20)

نتیجهگیری:

مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان به دست آید. انسان در زندگی موفق‌تر گردد. دشمن‌ها و دشمنی‌ها تحریک نشوند. دین و ایمان انسان حفظ گردد و کارهای انسان آسان و روان پیش برود و دوستی‌ها و محبت‌ها جلب و ادامه پیدا کند. رزق و برکت، و خیر دنیا و آخرت شامل انسان گردد؛ همچنین با مدارا انسان در آخرت به ثواب روزه‌داران و شب زنده‌داران و شهدا می‌رسد و از عذاب الهی در امان می‌باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. اسلام و گونه همزیستی با ناهم‌کیشان، نوشته حسین سیاح.

2. بررسی ابعاد مختلف مسئله مدارا در متون دینی، نوشته محمدعلی پیلتن.

3. تساهل و مدارا در قرآن نوشته حسین فرزانه‌پور و محمد بخشایی‌زاده.

پی‌نوشت‌ها:

1. «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّهِ، و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ، و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص116.

2. «الرِّفقُ یَفُلُّ حَدَّ المُخالَفَهِ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص815.

3. «دَارِ النّاسَ تَأمَنْ غوائلَهُم و تَسلَمْ مِن مَکائدِهِم»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص818.

4. عن الصادق علیه‌السلام (فی قولِهِ تَعالی: «وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»): «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراهِ لاِجتِذابِهِم إلی الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»؛ بَحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: موسسه بعثت، 5 جلد، قم، موسسه بعثت، اول، 1374ش، ج‏1، ص266.

5. «إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ‏ الْإِیمَانِ‏ الرِّفْقُ‏»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص118.

6. «الرِّفْقُ یسِّرُ الصِّعابَ وَ یسَهِّلُ شَدیدَ الْاسْبابِ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص95.

7. سوره طه، آیه 44.

8. «الاستِصلاحُ لِلأعداءِ بِحُسنِ المَقالِ و جَمیلِ الأفعالِ، أهوَنُ مِن مُلاقاتِهِم و مُغالَبَتِهِم بِمضیضِ القِتالِ»؛ لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص57.

9. «فَدَارُوهُنَّ عَلَی کُلِّ حَالٍ ‏وَ أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ یُحْسِنَّ الْفِعَالَ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی‏ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، دوم، 1413ق، ج‏3، ص554.

10. «إنَّ مُداراهَ أعداءِ اللّهِ مِن أفضَلِ صَدَقَهِ المَرءِ عَلی نَفسِهِ و إخوانِهِ»؛ التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، اول، 1409ق، ص354.

11. «رِفْقُ الْمَرْءِ (وَ سَخَاؤُهُ‏) یُحَبِّبُهُ‏ إِلَی‏ أَعْدَائِهِ‏»؛ لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص269.

12. «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص305.

13. «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص818.

14. «منْ اعْطِی حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ اعْطِی حَظَّهُ مِنْ خَیرِالدُّنْیا وَالْاخِرَهِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الرِّفْقِ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الدُّنْیا وَالْاخِرَهِ»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382ش، ص738.

15. «أَیُّمَا أَهْلِ بَیْتٍ أُعْطُوا حَظَّهُمْ مِنَ الرِّفْقِ فَقَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی الرِّزْقِ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص119.

16. «إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَهَ وَ الْبَرَکَهَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص119.

17. «إنَّ قَوما مِن قُرَیشٍ قَلَّتْ مُداراتُهُم لِلنّاسِ فَنُفُوا مِن قُرَیشٍ ، و ایْمُ اللّه ِ ما کانَ بِأحسابِهِم بَأسٌ، و إنَّ قَوما مِن غَیرِهِم حَسُنَت مُداراتُهُم فَاُلحِقوا بِالبَیتِ الرَّفیعِ. قال: ثُمَّ قالَ: مَن کَفَّ یَدَهُ عَنِ النّاسِ فَإنّما یَکُفُّ عَنهُم یَدا واحِدَهً، و یَکُفُّونَ عَنه أیادِیَ کَثِیرَهً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج‏1، ص17.

18. «ما اصطَحَبَ اثنانِ إلاّ کانَ أعظَمُهُما أجرا و أحَبُّهُما إلی اللّهِ عزّوجلّ أرفَقَهُما بصاحِبِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص120.

19. «حرّم علی النّار کلّ‏ هیّن‏ لیّن‏ سهل‏ قریب‏ من النّاس»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382ش، ص441.

20. «إنّی لأَصبِرُ مِن غُلامی هذا و مِن أهلی، عَلی ما هُوَ أمَرُّ مِنَ الحَنظَلِ، إنَّهُ مَن صَبَرَ نالَ بِصَبرِهِ دَرَجَهَ الصّائمِ القائمِ، و دَرَجَهَ الشَّهیدِ الّذی قَد ضَرَبَ بِسَیفِهِ قُدّامَ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دارالرضی، اول، 1406ق، ص198.

تعریف مدارا و مصادیق آن
مدارا مصادیق گوناگونی مانند صبر و تحمل، عفو و بخشش و غیره دارد. یکی از مصادیق مهم مدارا کردن، صبر و تحمل در برابر بداخلاقی همسر و ترک بحث با ایشان است.

پرسش:

همسرم بدزبان است و من تحمل می‌کنم! آیا این کار مدارا حساب می‌شود؟

پاسخ:

یکی از توصیه‌های دین مبین اسلام به همه مردم در تعاملات و برخوردها مدارا کردن با همدیگر است؛ این سفارش در فضای ارتباطات خانوادگی هم مورد تأکید است؛ اما کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. برای دریافت پاسخ سؤال فوق و تشخیص وظیفه در بسیاری از صحنه‌هایی که در زندگی فردی و اجتماعی پیش می‌آید لازم است معنی و مفهوم مدارا و انواع و مصادیق آن شناخته شود. در ادامه به بحث مفهوم شناسی مدارا پرداخته می‌شود.

بررسی لغوی و اصطلاحی موضوع پراهمیت و پرکاربرد مدارا

 

نکته اول: معنای لغوی مدارا

در بین لغت شناسان در مورد اینکه ریشه مدارا و معنای آن چیست اختلاف است:

برخی آن را از ریشه «درا» می‌دانند و معنای آن را ترک و تعطیل کردن برخورد و اقامه حد مطرح کرده‌اند.(1)

برخی هم آن را از «دری» به معنای مهربانی و نرمی نشان دادن و ملاطفت کردن با دیگران دانسته‌اند.(2)

در کتاب المحیط فی اللغه می‌نویسد: مدارا از «دریه» گرفته شده است و دریه همان شتر یا گاوی است که شکارچی به‌عنوان طعمه رها می‌کند تا شکاری که دنبال شکار کردن آن است به آن جذب شده تا بتواند آن را شکار کند. بعد می‌نویسد مدارا کردن با مردم هم از همین معنا و ماده است.(3) کنایه از اینکه مدارا کردن نوعی دانه ریختن برای جذب و اصلاح طرف مقابل است؛ یعنی شخص نرمی و ملاطفت نشان می‌دهد تا بتواند در آینده طرف مقابل را شکار و مجاب و جذب نماید. چه مدارا را از «درا» بدانیم و چه از «دری» در هردو معنا، موضوع ترک خشونت و برخورد و رفتار نرم و ملایم وجود دارد.

 

نکته دوم: معنای اصطلاحی مدارا

محقق نراقی در کتاب معراج السعاده در تعریف اصطلاحی مدارا چنین می‌نویسند: مخفى نماند که مدارا نیز نزدیک به رفق است و مدارا عبارت از آن است که: ناگوارى که از کسى به تو رسد متحمل شوى و به روى خود نیاورى.(4)

 با مرور آیات و روایاتی که در مورد مدارا وارد شده است و بررسی کلمات لغویین و علما می‌توان برای تعریف جامع مدارا چنین گفت: مدارا کردن عبارت است از برخورد با نرمی و ملاطفت و مهربانی همراه با صبوری و تحمل و ترک برخوردهای تند و خشن و قطع کردن رابطه.

 

نکته سوم: ساحت‌های مختلف مدارا

در فرهنگ شیعی موضوع مدارا در حوزه‌ها و ساحت‌های مختلفی مطرح است ازجمله مدارا در زندگی فردی، اجتماعی، روابط بین‌الملل، در فضای تعلیم و تربیت و ازجمله در زندگی خانوادگی که نیاز به توضیح بیشتر دارد:

 مدارا در زندگی حوزه خانوادگی

در زندگی مشترک موضوع مدارا خیلی پررنگ است و در فرهنگی دینی نسبت به آن خیلی تأکید شده است. به‌طوری‌که در اغلب کتاب‌های حدیثی، فصلی در این زمینه طرح شده است؛ مانند شیخ حر عاملی که در کتاب وسائل الشیعه ج 20 ص 172 فصلی با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ مُدَارَاهِ الزَّوْجَهِ وَ الْجَوَارِی‏» طرح کرده و در آن روایات متعددی که توصیه به مدارا کردن در زندگی خانوادگی است را گردآوری کرده است.

 

نکته چهارم: مصادیق مختلف مدارا

 چنان‌که عرض شد؛ مدارا در حوزه‌های مختلف مطرح است؛ اگرچه معنای کلی مدارا در همه این ساحت‌ها، همان برخورد نرم همراه با ملاطفت و مهربانی است اما در هرکدام از حوزه‌ها و ساحت‌هایی که برای مدارا بیان شد معنای مدارا یک اجزاء دیگری هم دارد و مصادیق مختلفی پیدا می‌نماید. گاهی مدارا به معنی صبر و تحمل کردن، گاهی به معنی عفو و بخشش کردن است. در برخی موارد مدارا به معنی ترک نکردن رابطه و طرد نکردن است و در مواردی به معنی ترک عجله است. در برخی فضا‌ها مدارا کردن یعنی تحمل و پاسخ ندادن و برخورد نکردن و سختی و خشونت نشان ندادن است. در برخی شرایط مدارا به معنی تقیه کردن یا همراهی و همدلی کردن است، اما وجه مشترک همه این معانی همان برخورد نرم و لطیف است؛ بنابراین واکنش نشان ندادن شما نسبت به بدزبانی همسرتان می‌تواند مصداقی از مدارا کردن باشد.

 

نکته پنجم: واکنش نشان ندادن در برابر بدزبانی همسر

از بارزترین مصادیق مدارا کردن، مدارا کردن در فضای خانوادگی و با مشکلات زندگی ازجمله بداخلاقی‌های همسر است که در اینجا مدارا به معنی صبر و تحمل نشان دادن و ترک مجادله و بحث و حفظ پیوند و رابطه و نشان دادن نرمی و مهربانی است که توصیه فراوانی نسبت به آن شده است و ثواب بسیاری برای مدارا با همسر طرح گردیده است؛ ازجمله رسول خدا صلی‌الله‌علی‌و‌آله فرمودند: «هر کس بر ناسازگارى و بدخلقی همسرش صبر کند و بردبارى کشد و از او جدا نشود، پروردگار متعال به هر شبانه‌روزی که با او بسر برده و شکیبائى کرده پاداشى که به حضرت أیّوب علیه‌السلام در مصیبت‌هایش داده است به او عطا فرماید.»(5)

نتیجه:

مدارا در لغت یعنی ترک خشونت و برخورد و رفتار نرم و ملایم و در اصطلاح یعنی برخورد با نرمی و ملاطفت و مهربانی همراه با صبوری و تحمل و ترک برخوردهای تند و خشن و قطع کردن رابطه.

 مدارا ساحت‌های گوناگونی و ازجمله در زندگی خانوادگی است که درباره آن سفارش‌های ویژه در آموزه‌های اسلامی وجود دارد. مدارا مصادیق گوناگونی مانند صبر و تحمل، عفو و بخشش و غیره دارد. یکی از مصادیق مهم مدارا کردن، صبر و تحمل در برابر بداخلاقی همسر و ترک بحث با ایشان است.

منابع مطالعاتی

1. اخلاق و رفتار مسالمت‌آمیز با پیروان مذاهب، نوشته راضیه علی‌اکبری.

2. سیره نبوی (منطق عملی)، مصطفی دلشاد

3. امام علی و مخالفان فکری، معصومه نوروزی.

پی‌نوشت‌ها:

1. «و دَرَأْتُ‏ عنه الحد أی أسقطته من وجه عدل، قال الله عز و جل: وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ‏ و التعطیل: أن تترک إقامه الحد و یقال فی هذا المعنى بعینه: دَرَأْتُ‏ عنه الحد دَرْءاً و من هذا الکلام اشتقت‏ الْمُدَارَأَه بین الناس،» فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، دوم، 1409 ق، ج‏8، ص: 61.

2. (دَارَیْتُهُ‏) (مُدَارَاهً) لَاطَفْتُهُ وَ لَاینْتُهُ. فیومى، احمد بن محمد مقرى، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، 1 جلد، قم، دارالرضی، اول، 1414 ق، ج 2 ص 194.

و مُدَارَاهُ الناس تهمز و لا تهمز و هى المداجاه و الملاینه. جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح ـ تاج اللغه و صحاح العربیه، 6 جلد، دارالعلم للملایین، بیروت ـ لبنان، اول، 1410 ه‍ق، جلد: ۶، صفحه: ۲۳۳۵.

3. و الدَّرِیَّهُ: ناقَهٌ أو بَقَرَهٌ یُسَیِّبُها الصائدُ لیَأْنَسَ الصَّیْدُ بها ثُمَّ یَرْمی و یَخْتِلُ و دَرَیْتُ‏ الصَّیْدَ و دَارَیْتُهُ‏ و منه أُخِذَ مُدَارَاهُ الناس.‏ اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، تحقیق: محمدحسن آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، اول، 1414 ق، ج 9 ص 343.

4. معراج السعاده، احمد نراقی (1245 ق)، قم، هجرت، اول، 1371 ش، ص 251.

5. «مَنْ‏ صَبَرَ عَلَى‏ سُوءِ خُلُقِ امْرَأَهٍ وَ احْتَسَبَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِکُلِّ مَرَّهٍ یَصْبِرُ عَلَیْهَا مِنَ الثَّوَابِ مَا أَعْطَى أَیُّوبَ ع عَلَى بَلَائِه‏.» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، محمد بن علی بن بابویه صدوق (381 ق)، قم، دارالرضی، اول، 1406 ق، ص: 287.