جـوانـان

سلام خسته نباشید من خدارو خیلی دوست دارم ولی بعضی موقه ها خدا رو فراموش میکنم البته روز مررگی و کارها من رو از خدا دور کرده لطفا کمکم کنید

بندگی خدا در قدم اوّل متوقف بر معرفت و شناخت حقیقی پروردگار است. از این رو كسی كه گناه می كند، خدا را به مفهوم واقعی نمی شناسد. البته باید این نکته را یادآوری کنیم که خداشناسی و درک او به أندازه ظرف و گنجایش هر کسی متفاوت است و نباید انتظار بالایی از خود داشته باشید؛ (زیرا توقع بالا مایۀ نا امیدی و سلب روحیه شماست و این همان خواسته شیطان است) همین که متوجه شده اید خداشناسی تان دچار مشکل شده است، خود باعث پیشرفت شما می شود.
براى رسیدن به بندگی خاص خدا، باید در بینش و اعتقاد و باورهاى دینى دقت کرد. نوع بینش در نیّت انسان مؤثّر است.
اگر باور داشته باشیم که:
1)انسان، برترین مخلوقات و جانشین خدا در زمین و عصاره هستى و هدف آفرینش است.
2)طرف حساب ما در اعمالمان خداست، اوست که پاداش مى‏دهد و حتّى کارهاى جزئى را در صورت نیّت پاک، اجرى بزرگ مى‏دهد،هیچ کار کوچک و بزرگى در حساب خدا گم نمى‏شود و انسان در دنیا و آخرت، نتیجه اعمال خود را خواهد دید، خداوند، کارهاى فاسد و عیوب ما را مى‏پوشاند و خوبى‏هاى ما را آشکار مى‏سازد.
3)ارزش و قیمت انسان، «بهشت» است و انسان غیر از بهشت، خود را به هر که بفروشد، ضرر کرده است، و بد تجارتى است که انسان، «دنیا» را بهاى خود قرار دهد. مشترى اعمال انسان خداوند است و در عبادات، انسان با خدا معامله مى‏کند و با او طرف حساب است،" لبئس المتجرأن ترى الدنیا لنفسک ثمناً ". (1) هر چه داریم از خداست، او «ولىّ نعمت» و صاحب اختیار و پروردگار مهربان ماست،
4)انسان در یک دل، محبّت دو امر متضادّ را نمى‏تواند داشته باشد،(2) یا خدا دوستى یا دنیاطلبى، یا عشق به اللَّه یا عشق به دنیا و دنیا، شکوفه‏اى زودگذر است، غنچه‏اى است که براى کسى باز نشده و به کسى وفا نکرده است، و خداوند، دنیا را کالاى غرور و متاعى اندک به حساب آورده است،
5)در قیامت، همه واسطه‏ها و شفیع‏ها از کار مى‏افتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود مى‏بخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است و از این و آن که در دنیا به محبّت‏هایشان دل مى‏بندیم، کارى ساخته نیست و هر فردى نتیجه کار خود را مى‏بیند و محصول خویش را درو مى‏کند؛
آرى، اگر این باورها را در دل داشته باشیم، محرّک و انگیزه قوى‏تر ما، این خواهد شد که خدا مى‏خواهد و خدا مى‏پسندد و خدا پاداش مى‏دهد.
اگر ما خدا را نمى‏بینیم، او که ما را مى‏بیند. حداقل، بخاطر نعمت‏هاى او، باید شکرگزار باشیم و از نافرمانى بپرهیزیم. عالم، محضر خداست، در محضر خدا نباید گناه کرد.
جهان، سفره گسترده نعمت‏هاى الهى براى ماست، عبادت را، حتّى نه براى رسیدن به بهشت یا ترس از جهنم، بلکه بخاطر آنکه خداوند، شایسته پرستش است، باید انجام داد، و اینگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است که امیرالمؤمنین، خدا را اینگونه عبادت مى‏کرده است.
اگر یقین داشته باشیم که در محضر خدائیم و او همه کارهاى ما را مى‏بیند و از نیّت‏هاى قلبى ما آگاه است و هر گونه عزّت و ذلّت به دست اوست، و رضاى او در مقابل دنیاى زودگذر، ارزش بیشترى دارد.
نکته : برادر گرامی،اینکه انسانهای عادی گاهی خدا را فراموش کرده و از یاد او غافل گردند، طبیعی است. برنامه های مستمر عبادی و معنوی ، مثل نماز و نیایش و ... برای رفع غفلت و حضور در محضر الهی می باشد. لذا ارتباط خود را با خدا قطع نکنید.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
1. امام خميني (ره)، چهل حديث، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران.
2. سید عبد الله شبر، کتاب الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران، انتشارات هجرت.
پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمدباقربن محمد تقی، بحارالانوار (ط - بیروت) ج34، ص98،دار احیاء التراث العربی،چاپ دوم،1403ق.
2. احزاب (33) آیه 4.

دوست من گناهی دیگری هم انجام می داد ومن با او بسیار صحبت کردم واو ان گناه را ترک کرد(یعنی دوست دارد انسان خوبی باشد)سوال دیگر من این است که من او را خیلی دوست دارم وخیلی به او فکر می کنم شاید به نوعی عاشق او شده باشم ایا این امر مشکل شرعی دارد ومن باید او را ترک کنم؟

تفكر و تعلق خاطر شما به اين دوست همجنس هر چند از نظر شرعي بي اشكال باشد، از نظر روان شناختي بسيار آسيب زا به نظر مي رسد. از نظر ما روان شناسان اين گونه عشق ها خارج از چارچوب در بسياري موارد از مرز سلامت پا فراتر گذاشته و در حوزه اختلال قرار مي گيرد.
وابستگي عاطفي يا عشق مرضي در بيش تر موارد از سه اختلال عمده روان پزشكي : اضطراب و وسواس فكري و افسردگي بي بهره نيست. فرد مبتلا معمولا داراي رگه هايي از اين سه اختلال مهم مي باشد. اگر نيم نگاهي به درونيات خود بيندازيد، احتمالا شاهد رگه هايي از اين سه در خود خواهيد بود. عشق هاي خارج از چارچوب از انگيزه هاي جنسي مبرا نيست. در مواردی ما شاهد برخي انگيزه هاي جنسی هستيم.
وابستگي به هر كسي از جمله پدر و مادر همسر فرزند دوست و .... ماهيتي نابهنجار دارد. آن چه كه ماهيت بهنجار دارد ،دلبستگي است.
در هر صورت توصيه مي شود با نيم نگاهي به پيامدهاي بسيار منفي اين گونه دوستي هاي آسيب زا ،از تشديد آن به شدت پرهيز نماييد .بايد به جاي پيشروي بي محابا در دوستي،كم كم با پسري استراتژيك،سعي در كاهش و حذف تدريجي دوستي بسيار پر مخاطره بنماييد.
بي شك ترك و حذف دوستي ها بسيار دشوار است، ولي با همه جانبه نگري و دورانديشي مي توان به اين مهم همت گمارد. عوارض ترك براي مدتي به آزار شما مي پردازد، ولي بعد از مدتي يك تصوير و خاطره صرف (که به هيچ وجه كاهنده عملكرد شما نمي باشد) باقي خواهد ماند.
اگر شاهد اختلالات مذكور يعني اضطراب و..... در خود هستيد ،براي رهايي مسالمت آميز از روابط وابسته وار در گام اول به يك روانپزشك و در گام دوم به يك روان شناس باليني مراجعه نماييد.
نا گفته پيداست خوددرماني و طفره رفتن از درمان تخصصي در قريب به اتفاق موارد ثمره اي جز فرصت سوزي و تشديد و وخامت حال روحي روانی ندارد.
همه مردان سالم از افراد وابسته و عاشق پيشه گريزانند. به احتمال بسيار اين پسر بعد از مدت كوتاهي از رفتارهاي وابسته وارتان خسته و دلزده خواهد شد و شما را براي هميشه ترك خواهد كرد.اگر دورانديش باشيم،از همين امروز از ناكامي افسرده ناک آينده خود جلوگيري مي كنيم.

اگر پسری با دختری رابطه دوستی سالمی داشته باشد به گونه ای که مسایل جنسی دراین دوستی راه نداشته باشد و مسئله یک دوستی سالم باشد ایا |سرمیتواند دوستی را ادامه دهد؟واین دوستی چه حکمی دارد؟

دوستی بین دختر و پسر نامحرم چون دارای مفسده است حرام است.
واقعیت این است که غریزه جنسی در انسان، از اصلی ترین و ریشه دارترین غرایز است که باید به شکل مشروع و در یک چارچوب و ضابطه در آید، در غیر این صورت موجب مشکلات و عواقب دردناک بسیاری خواهد شد.
رابطه دوستانه دختر و پسر ریشه در غریزه جنسی دارد، و سبب تحریک بیشتر غریزه جنسی و گرفتاری فکری می شود و زمینه گناهان بیشتر را فراهم می کند و ادامه این نوع دوستی موجب فساد درخانواده ها و جامعه می گردد.اگر دختر و پسری واقعا همدیگر را دوست دارند می توانند باهم ازدواج کنند.(1)
پی نوشت:
1. سؤال تلفنی (7112467-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.

من دختری هستم 18ساله و خیلی مقید به اعمال دینی هستم ولی متاسفانه 3هفته بود که با بسری اشنا شدم و ناخواسته باهم رابطه برقرار کردیم منظور رابطه نامشروع.من الان خیلی بشیمونم توروخدا بهم بگین چه کنم من حاضرم عذاب بکشم ولی خدا بهم نگاه کنه و دوستم داشته باشه هر عملی لازم باشه انجام میدم فقط تورو خدا راهنماییم کنید

هرگونه رابطه نامشروع با نامحرم حرام است و کسی که رابطه نامشروع داشته است واجب است توبه کند. و اگر واقعا و از ته دل از کارش پشیمان باشد و از خدا بترسد و توبه کند و تصمیم بگیرد تکرار نکند انشاء الله خدا می بخشد و توبه اش را قبول می کند.(1)
دختر و پسری که باهم رابطه نامشروع داشته اند می توانند باهم ازدواج کنند.
پی نوشت:
1.آیت الله سیستانی توضیح المسائل مسئله 2399.

سلام خسته نباشید من دوستان خوبی دارم از نظر ویژگی های اخلاقی ولی از لحاظ حجاب ، گوش دادن به موسیقی شبیه به هم نیستیم حقیقتش مشکل من از جایی شروع میشه که وقتی در جمع آنها ظاهر میشوم من را به رقصیدن و یا گوش دادن به آهنگ هایی که غنا هست وادار میکنند + چرا دروغ خودم هم از ته قلبم چیز دیگری است . ولی حالا متحول شدم میخواهم توبه کنم از کرده ی خودم و دوستانم هم از دستم ناراحت نشوند. چه کنم چه جمله ای بگم که نمی خواهم توی جمع های آنها ظاهر نشوم به طوری که بهشون بر نخورد و ناراحت نشوند... شما را به خدا جواب بدید میخواهم توبه کنم یعنی توبه کردم ولی می خواهم بر توبه ام باقی بمانم خواهشا جواب بدید

توبه شما بسیار خوب است ومورد قبول خداوند واقع می شود به شرطی که در عمل هم این موارد گناه آلود را ترک کنید و شکر خدا قصد این کار را دارید.
اولا بهتر است با مهربانی به انها تذکر دهید که این کار آنها حرام است و اشکال دارد و اگر آنها سند خواستند آنها را با روحانی اسلام شناس یا مرکز ما آشنا کنید تا خود سوال کنند و مطمئن شوند، چون تاثیر گذار بودن و سعی برای تاثیر گذاری مثبت بسیار بهتر و مهم تر از ترک مجلس و جمع آنها است.
اما اگر گفتید و فائده نداشت یا قبول نمی کردند و به کارشان ادامه می دهند و اصرار دارند، دیگر نباید ناراحتی آنها در زمینه جدا شدن شما از این گونه مجالس آنها، برایتان مهم باشد، چون که نارضایتی خداوند برای آنها مهم نیست. و در عین حال بهترین و کم هزینه ترین روش دوری و دوستی است به این نحو که در مواقعی که آنها این مجالس را دارند شما با بهانه کردن درس یا کارهایی که در خانه دارید یا کاری دیگر جمع آنها را ترک کنید و به مکانی دیگر بروید و لازم هم نیست برای رفتن تان توضیح کامل دهید. بلکه بگویید درس یا کار دارم و بروید.
در هر حال برای استقامت خود در این راه و هدایت دوستان تان دعا کنید که دعا بسیار موثر و تاثیر گذار است.

باسلام دختری هستم مجرداخیرابایکی از دوستانم(خانم متاهلی هستن وهمسن خودم ) که دریک محل همکار هستیم دچار مشکل شدم یعنی اخلاق ورفتارش را دوست ندارم (مورد پسند خودم وخانواده ام نیست )حال باتوجه به اینکه تقریبا باهم صمیمی هم شده ایم چه طور وبه چه نحو روابطم را باایشون کم کنم که ناراحت نشود باتوجه به اینکه همکارهستیم وهرروز همدیگر را میبینیم؟ باتشکر

یکی از نیازهای اساسی بشر در تمام طول عمر، از کودکی تا کهنسالی، به ویژه در دوران جوانی، انتخاب دوست و داشتن رفیق و همنشینی است که از جهت روحی، اخلاقی، فکری و اجتماعی با او موافق و یک دل باشد. هر انسانی ضرورت و نیاز به رفاقت و همنشین خوب را در وجودش می‌یابد. انسان بی دوست در دنیا غریب است.
اسلام به دوستی و ضرورت دوست‌یابی، اذعان دارد و به آن توصیه کرده است. هماهنگ با آفرینش و طبیعت و نیاز انسان، احکام، قوانین و ضوابطی را وضع نموده است. بدین وسیله ملاک و معیارهای دوست خوب و دوست بد را تعیین نموده، آثاری را که هر یک از دوستان خوب و بد در زندگی، رفتار، اخلاق، عقاید و سرنوشت بشر می‌گذارد، بیان کرده است. لیکن وقتي ما مي‏توانيم دوستان خوب و بد را تشخيص دهيم كه خوب و بد را درست تشخيص داده باشيم و آن ها را باور كرده و خودمان خوب و از بدي دور باشيم. در اين صورت است كه تشخيص دوست خوب و بد بسيار آسان و ساده مي‏شود.
در ابتدا سوال ما از شما این است که شما وقتی که أخلاق و روحیاتتان با آن خانم تناسب نداشت، پس چگونه با همدیگر مأنوس شده و روابط صمیمی برقرار کرده اید؟!
دوست مورد نظر بايد از ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري و فكري خاصي برخوردار باشد تا سزاوار محبت ورزيدن و دوستي نمودن گردد. به برخی از ويژگي هاي يك دوست خوب اشاره مي كنيم تا با رعايت آن ها در انتخاب و تشخیص دوست خوب موفق باشيد:
1. وفاداري : از شرايط يك دوست ايده ال وفاداري است. دوست بايد به اصول اخلاقي و تعهدات دوستي و عهد و پيماني كه منعقد مي سازد ، پايبند و وفادار باشد.
2.ديانت و پايبندي به احكام دين و فرامين الهي: اهل دين بودن يك امتياز است و پايبندي به احكام شريعت يك ضرورت مي باشد.
3.دور انديشي: یکی ديگر از ويژگي هاي دوست خوب دور انديشي است تا پیش از بروز خلل و انحراف در زندگي و هر گونه حادثه منفي و ناخوشايندي شما را آگاه و مطلع سازد و گرنه دو نفر همراه هم به خطا مبتلا مي شويد.
4.آينه يكديگر بودن: خير خواهي نمودن و عيب يكديگر را دوستانه - نه خصمانه - متذكر شدن شرط ديگري است كه موجب پيشرفت روز افزون شما خواهد شد. راه ايراد گرفتن ديگران و برخوردهاي تلخ و تهديدآميز و... را سد خواهد كرد.
5. تواضع و همترازي: از شرائط دوست خوب همترازي اجتماعي دو دوست و تواضع نمودن و احترام متقابل است.
نکته: آنچه به عنوان ويژگي هاي دوست خوب بيان شد، مطلق و صد در صد نيست، چه اين كه انسان ها كم و بيش داراي نواقصي هستند. خود ما وقتي به كارنامه زندگي خود نگاهي مي افكنيم ، آن را بي نقص و عيب نمي بينيم. همه ويژگي هايي كه گفته شد، به اين معناست كه به طور نسبي دوست خوب بايد اين خصوصيات را داشته باشد و جهت كلي زندگي او نيز به سمت و سوي اين ويژگي ها و جنبه هاي مثبت باشد.
چند توصیه برای کمرنگ کردن دوستی با همکارتان:
1)در ابتدا از این نکته نباید غفلت نمود که ما به غیر از معصومین(ع) انسان کامل و بی نقص نداریم و انسان ها با دوستی سالم، همدیگر را از عیوب هم آگاه ساخته و مکمل همدیگر هستند. پس اگر همکارتان مشکل جدی که در اعتقادات شما رسوخ کند، ندارد، بهتر و شایسته این است که با دوستی طبق ضوابط به ایشان کمک نمایید تا اشتباهات را از خود دور کند. یعنی به طور غیر مستقیم ایشان را از رفتارهای نامناسبش آگاه سازید و کمک کنید از این مشکل دور شوند.
2)اگر واقعا احساس می کنید که ایشان مشکل حاد دارند که به شما ضربه خواهند زد و شما هم نمی توانید در ایشان تأثیر مثبت بگذارید، با کم کردن روابط و ایجاد بهانه ها از ایشان دور شوید؛ و به صورت زننده از ایشان جدا نشوید.
3)از آنجایی که روابطتان مقداری صمیمی شده است، باید با حساسیت کامل وارد شده و از حرف ها و حرکات زننده دوری کنید و خود را هم در این قضیه مقصر بدانید، چون خودتان هم در ایجاد این فضای صمیمی بی تقصیر نبوده اید.
4) روش أحوالپرسی و صحبتتان را مقداری سنگین کنید و روابط را در أندازه فضای کار تعریف کنید.
توصیه نهایی: اگر به خاطر سلایق و نکات بی مبنا از او می خواهید جدا شوید، خود را ضعیف جلوه داده اید و این روحیه مي تواند در زندگي زناشويي شما مشكل ايجاد كند تا آنجا که می توانید با ایجاد فضای محبتی در او أثر مثبت بگذارید.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
1. دوستي در قرآن و حديث, محمد محمدي ري شهري، انتشارات دار الحدیث.
2. دوستی و دوستان، سید هادی مدرس، ترجمه حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوی.
3. آئین دوستی (دوست یابی) دیل کارنگی، انتشارات پیمان.

سلام ببخشید من دچار دوستی های خیابانی شدم نمیتونم جدا بشم کمکم کنید خواهشا

بهتر بود که توضیحات بیشتری در مورد سن و سال خود، نحوی دوستی های، مدت زمانی که به این گونه دوستی ها مبادرت ورزیده اید و کارهایی که تاکنون برای قطع ارتباط و رهایی انجام داده اید، بیان می کردید تا ما دقیقاً در جریان کارتان قرار می گرفتیم و بهتر راهنمایی می کردیم. اما تا به این مقدار می توان گفت که همان طور که از نام دوستی های خیابانی پیداست، این گونه دوستی ها در حقیقت نوعی رفاقت و آشنایی بدون ضابطه و بی اصل و اساس است و به خاطر آسیب های فراوانی که در دوستی های خیابانی وجود دارد، این گونه دوستی ها هم از منظر آموزه های دینی و هم از منظر مباحث روانشناختی اشکال دارد و پیامدهای منفی و آسیب های زیادی در آن نهفته است.
معمولاً توجه به عواقب سوء و پيامدهاى منفى دوستی های خیابانی در ایجاد انگیزه برای قطع ارتباط و رهایی از آن موثر است و بازدارندگی دارد. این گونه دوستی ها، خصوصاً زمانی که با جنس مخالف بوده باشد، جداى از آن كه معصيت و موجب دوري از رحمت الهي بوده و آیات و روايات بسياري در مذمت و زشتي اين عمل وارد شده است، پیامدهای منفی زيان بار فراوانی دارد که به بیان چند مورد از آن اكتفا مى‏كنيم:
اتلاف عمر و وقت گرانبها؛ افت تحصيلي يا ركود علمي؛ شکل گیری ارتباطات نامشروع؛ پیدایش انحرافات اخلاقی و رفتارهای پرخطر؛ آبروریزی و طرد شدن از خانواده؛ اضطراب، تشويش، احساس نگراني و احساس گناه؛ محروميت از ازدواج پاك و سالم؛ عدم استقبال از ازدواج و تشكيل خانواده؛ ابتلا به انواع و اقسام اختلالات روانی از جمله وابستگی روانی و افسردگی؛ ضعيف شدن حس اعتماد نسبت به همسر در آینده و سوءظن و بدبینی نسبت به تمام دختران و پسران و...
با توجه به این توضیحات، برای قطع ارتباط با دوستان خیابانی و ناباب راهکارهای زیر را عملی سازید:
1- با تقویت اعتماد به نفس و روحیه جرأت مندی و با اعمال قاطعیت «نه» گفتن را ياد بگيريد. اين كار به تمرين احتياج دارد، پس اگر دوستان خیابانی، شما را به جایی دعوت کرد و یا از شما تقاضای ادامه رابطه را داشتند، خيلي راحت به آنها «نه» بگوييد و در برابر خواسته آنان مقاومت کنید و با اتخاذ تدابیری با قاطعیت با آنان برخورد کنید و اجازه هرگونه ارتباط مجدد و سوء استفاده را ندهید.
2- سعی کنید به جای دوستان خیابانی، دوستان خوبی در میان همجنسان خود پیدا کنید و یواش یواش دایره دوستی خود را با آنان گسترش دهید، دوستان با وفا، مهربان، متدین و خوبي كه در اخلاق، درس، ورزش، فعاليت‌هاي علمي يا فرهنگي در مراحل مطلوبي هستند، تاثير مثبتي روي شما خواهند داشت. با کسانی دوست شويد كه منش و سبك زندگي آنها خوب و مثبت باشد.
3- سعی کنید در اجتماع با حفظ حجاب و پوشش مناسب ظاهر شوید و در برخورد با جنس مخالف، متکبرانه و مغرورانه رفتار کنید، در حرف زدن و برخوردهاي خود با نامحرمان، تواضع و فروتني نشان ندهند و صدا و لهجه خود را تغيير ندهند و با ناز و اشوه رفتار نکنید. بلکه با متانت كامل برخورد نمايند تا انگیزه دوستی های خیابانی از بین برود.
4- براي تمام شبانه‏روز، برنامه منظم و متناسب وضع روحى و جسمى خود داشته باشید، سعی کنید هيچ زماني بيكار نباشيد و اوقات فراغت خود را با كارهاي مختلف ورزشي، علمي و هنري پر كنيد تا دوستان خیابانی نتوانند شما را وسوسه کنند و به همراهی خود دعوت کنند.
5- سعی کنید تمامی پیامک ها و خاطراتی را که شما را به یاد دوستان خیابانی می اندازد را حذف کنید و از بین ببرید و در مسیر رفت و آمد آنان قرار نگیرید و با آنان تماس نگیرید و به آنها نیز اجازه تماس ندهید و یا پاسخ تماس های آنان را ندهید. اگر می توانید سیم کارت خود را عوض کنید و شماره آن را به جزء خانواده و افراد شناخته شده به کس دیگری ندهید و به هیچ عنوان هم به تماس های ناشناخته پاسخ ندهید.
6- مراقب حیله ها و ترفندهای مختلف دوستان خیابانی باشید، اگر دوستان خیابانی، شما را دعوت به ادامه رابطه كردند، در برابر فشار دوستان خیابانی، از نيروي خانواده و والدين‌ و بستگان تان كمك بگيريد. در اين موارد نقش والدين و خانواده بسيار موثر‌است.
7- اگر آنان شما را تهدید کردند و شرايط واقعاً خطرناك به نظر مي‌رسد، قبل از هر اقدامی، بدون معطلي و سریعاً مراتب را به اطلاع والدين، مسوولان مدرسه يا فرد بزرگسال معتمد ديگر و حتی نیروی انتظامی برسانید.
8- تصميم جدي بگيريد كه آنان را فراموش كنيد. مطمئن باشيد كه در صورت اراده حتمي و قطعي، خواهيد توانست آنها را فراموش كنيد. یادتان باشد، کسی که معتقد است نمی‌تواند رابطه ای را قطع کند و آن را فراموش کند، یعنی که نمی‌خواهد آن را کنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ کند. حال اگر همین فرد واقعاً معتقد گردد که می‌تواند آن را به کمک روانشناس یا مشاور کنار بگذارد، احتمال قطع رابطه و فراموشی وجود دارد.

با سلام و خسته نباشید. با توجه به اینکه دوستی گستره وسیعی دارد و از صدا زدن به اسم کوچک تا آسیب های حاد را شامل میشود در صورت امکان در مورد احکام انواع دوستی میان دختر و پسرو دلائل آن ها(عقلی ونقلی) توضیح دهید. با احترام

باید بدانید که دوستی میان دختر و پسر نامحرم، حرام است و اشکال دارد و زمینه فساد و گناه را فراهم می کند و ضرر و ضربه آن را نه تنها خود دختر و پسر می بینند، بلکه جامعه هم متضرر می شود. مطمئناً رابطه دختر و پسر، یک دوستی ساده مانند دوستی دو دختر یا دو پسر نیست؛ بلکه در دوستی و ارتباط دو جنس مخالف، پدیده‌ای وجود دارد که نباید آن را نادیده گرفت و آن هم مسئله غرایز جنسی است که قابل انکار نیست. هرچه سعی شود نادیده گرفته شود، باز نمی‌توان وجود آن را انکار کرد. به خصوص، در مورد دختران و پسران جوانانی که مجرّد بوده و در اوج بلوغ جنسی قرار دارند.
این که از نظر اخلاقی یا دینی برای آن حد و مرزی قرار داده شده، به جهت پیامدهای مختلف آن است.
اسلام می‌خواهد انواع لذت‌های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد و از این طریق، آرامش روحی و روانی و پیوند‌های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود.
به جهت همان میل شدید جنسی، گاهی اوقات بی آن که دختر و پسر (به خصوص پسران) بخواهند، در شرایطی قرار می‌گیرند که حتی اراده خود را از دست می‌دهند و دیگر نمی‌توانند از ارتباط جنسی خودداری کنند و ناخود آگاه و بی آن که بخواهند، کم کم در آن شرایط بدون بازگشت قرار می‌گیرند و زمانی متوجه می‌شوند که کار از کار گذشته است؛ یعنی با فراهم شدن شرایط دیگر، اراده جلوگیری، بسیار سخت و دشوار است. پس چرا نباید این جریان را از سرچشمه بست؟ به همین جهت، در اسلام حتی خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکانی که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است. در آخر این که مگر غیر از این است که تمام روابط جنسی بین دختران و پسران، از همین ارتباط‌ های به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است؟ متأسفانه، به همین ارتباط جنسی ختم نشده، بلکه عاملی برای پدید آمدن بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی و روانی نیز می‌شود. بهترین شاهد بر ادعای فوق، مراجعه به واقعیات موجود در اجتماع است. شما در باره طلاق ‌ها، فسادهای جنسی، اعتیاد و افسردگی‌ها مقداری تحقیق کنید. ببینید نقطه شروع این نابسامانی‌ها از کجا بوده؟ بسیاری از آن ها با یک نگاه ساده یا یک ارتباط کلامی کوچک با نامحرم شروع شده و به تدریج، به ایجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجامیده و در انتها به قرار و مدار و... .
اما مسئله این است که چون جوانان و نوجوانان، مخصوصاً دختران جوان، هنوز به سنی نرسیده‌اند که عاقبت برخی از کارها برایشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتدای کار را که شیرین است، می‌بینند و خدای ناکرده به دوستی با پسران نامحرم تن می‌دهند و به این ترتیب، وارد دامی می‌شوند که خلاصی از آن، بسیار دشوار است؛ چرا که اولین مشکل آن ها، مشغولیت فکرشان است و عقب افتادن تدریجی از درس. مشکل بعدی چنین ازدواج هایی، سست بودن نظام خانواده ای است که این گونه شکل می گیرد. آن ها اگر بخواهند با همان پسری که از طریق کوچه و خیابان با او آشنا شده‌اند، ازدواج کنند، هیچ ضمانتی وجود ندارد که او چند دوست دختر دیگر در آستین نداشته باشد و سر بزنگاه از این دختر جدا و به آن ها نپیوندد و به این ترتیب، دختران زیادی را دچار داغ فراق و افسردگی و نابسامانی خانوادگی نکند؛ حتی در دانشگاه‌ها یا محیط‌های کاری نیز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالباً باعث گرفتاری است؛ زیرا چه بسا باعث ایجاد عشق‌هایی در دل دختران و پسران جوان می‌گردد که به دلایل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن برای همیشه به دل طرفین خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق، هیچ کدام قصه نیست؛ بلکه واقعیت‌هایی است که به وفور در جامعه جاری است و ما تنها با گوشه هایی از آن ها آشنا می‌شویم. بسیاری از گرفتاران این مسائل، به دلیل حیا و شرم، مشکلات خود را برای دیگران بازگو نمی‌کنند. اگر این کار را می‌کردند، درس عبرت خوبی برای دیگران، مخصوصاً جوانان و نوجوانان می‌گشت.
نکته مهم این است که وقتی این مشکلات ریشه‌یابی می‌شوند، غالب آن ها از همان نگاه‌های کوچک و سخن‌های کوتاه و عشوه‌هایی آغاز می‌شوند که برخی می‌گویند، نباید روی آن ها حساسیت نشان داد؛ ‌اما چه می‌توان کرد که همین موارد کوچک اگر مورد بی توجهی واقع شوند و ادامه یابند، سر از مشکلاتی بسیاری در می‌آورند.
بنابراین، احکام دین مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگی انسان‌ها است و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطری انسان را می‌شناسد، از روی محبت و برای خود ما این احکام را وضع نموده؛ وگرنه او نه بخیل است و نه نیازمند به این احکام.
ما نیز در نگاه خود به زندگی باید عاقبت کارها را بنگریم و از زندگی دیگران عبرت بگیریم و به مسائل عمیق تر نگاه کنیم و به آنچه از طرف خداوند بزرگ و عالم مطلق بیان شده، توجه بیش تری نماییم.
به این ترتیب، روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌های التذاذی آنان را که منشأ برای روابط بعدی می‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
البته دوستی های حلال هم دارای ملاک و شرایط و افت های بسیاری هست که اطلاع از این عوارض و آفات به ما کمک خواهد کرد تا در دوستی ها سالم عمل کنیم و شما برای به دست آوردن اطلاعات مفید در زمینه دوستی و آفت های آن بهتر است از کتاب های زیر استفاده کنید:
1. دوستی در کتاب و سنت، اثر اقای محمدی ری شهری.
2. کتاب دوستی، اثر اقای جواد محدثی.
3. روابط دختران و پسران، اثر اسدالله محمدی نیا.

سلام . سه سال است با پسرس دوست هستم خیلی به او علاقمند هستم ایشان نیز مرا دوست دارند و ابراز علاقه میکنند ولی از آنجا که من قصدم ازدواج با او هست نمیدانم از چه راهی وارد شوم که بفهمد بجز او با کسی ازدواج نمکنم میترسم مطرح کنم و بگوید نه که من زندگی ام فنا میشود خودم میدانم که نابود میشوم چون خودم را میشناسم خواهش میکنم کمکم کنید ولی نا امیدم نکنید خیلی به خداوند و ذکر متوسل شده ام و بسیار اشک ریخته ام بخدا بدون او خواهم مرد یا مرده ایی متحرک میشوم خواهش میکنم برایم دعا کنید و شاید رو حانیت شما باعث بشود خداوند نظری به من هم بیافکند منتظر پاسخ شما هستم با تشکر

مسلماً «دوست داشتن، عشق ورزيدن و ازدواج سالم» حق مسلّم شماست، ولي اگر اين حق از مسير معيّن، مشخص و صحيح آن استيفا و دنبال نشود، ممكن است عوارض نامطلوب و گاهاً بسیار ناخوشایندی را ايجاد كند و شما را با مشکلات عدیده ای روبرو سازد و از رسیدن به هدف مطلوب باز دارد.
از این که می فرمایید: «به جز او با کسی ازدواج نمی کنم، می ترسم مطرح کنم و بگوید نه، که زندگی ام فنا می شود و نابود می شوم. به خدا بدون او خواهم مُرد یا مرده ای متحرک می شوم.» نشان می دهد که شما گرفتار آفت عشق و علاقه افراطی و بی ضابطه گردیده اید. از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود و در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی است. اما در سنین نوجوانی و جوانی غیر طبیعی بوده و نشانه برخی آشفتگی های روانی و مشکلات دیگر می تواند می باشد که نیازمند درمان جدی می باشد.
وابستگی روانی از آفت عشق و دلدادگی است که امر مطلوبی قلمداد نمی شود چرا که آزادی و ارزش های انسان را از فرد می گیرد و او را از درک واقعیت های زندگی باز می دارد. در نظام آفرینش، انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است و همه هستی مُسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی به آن اندازه ارزش ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند چرا که همه هستی رشد و ارتقائشان در این است که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. حالا وقتی خودت را وابسته به فردی می کنی، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی، خود را شکننده و ضعیف می کنی. همه افراد و تعلقات دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. شغل، مدرک، ثروت، سلامتی، احساس و …، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد ناچاراً رنج فرسودگی، تنهایی، جدایی و پست شدن را همواره با خود خواهد داشت.
این را بدانید که عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری، نام آن را دیگر عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی روانی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تأثر و اندوه و مشکلات دیگر به ارمغان می آورد.
با این اوصاف، اصل آشنایی و علاقمندی شما حتی اگر به قصد ازدواج بوده باشد و همین طور وابستگی به وجود آمده، از ابتدا نادرست بوده است. بنابراین می بایست تا وقت باقیست در صدد اصلاح گذشته بر بیایید و قضیه ازدواج خود را از یک مسیر مشخص طی نمایید.
این را بدانيد كه اگر وي اولين فردي است كه به وي علاقه مند هستید و تمایل به ازدواج با او دارید، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي تواند شما را خوشبخت كند بلكه چه بسا بهتر از وي نيز يافت خواهد شد هر چند اگر او نیز تمایل به ازدواج با شما داشته باشد و به جای شکل دهی روابط دوستانه، مراحل مشخص آن را طی کند، مي توانيد به عنوان يك گزينه نه تنها گزينه يا اولين و آخرين گزينه، روي او حساب باز كنيد و با همکاری خانواده در مورد او به تحقیق و بررسی بپردازید تا اگر شرایط ازدواج و تناسب و همخوانی لازم را با شما داشت، ازدواج صورت پذیرد.
در حال حاضر شما در موقعیتی نیستید که بتوانید در مورد ازدواج خود به تنهایی تصمیم گیری نمایید و با این وابستگی روانی ایجاد شده و نگرشی که پیدا کرده اید، نیاز به کمک و حمایت روانشناس بالینی دارید. برای این منظور می توانید به صورت حضوری به کلینیک مشاوره و روانشناسی معتبر مراجعه کنید و با گفتگو با یک روانشناس بالینی و روان پزشک با تجربه، برخی از آشفتگی های روانی خود را درمان کنید و خویشتن را از وابستگی روانی برهانید. یادتان باشد که هر گونه تعلل در زمینه درمان و احیاناً دست روی دست گذاشتن و ادامه ارتباط دوستانه و گرویدن به عشق افراط گونه، مشکلات را صد چندان خواهد نمود.

سلام من یه دوستی دارم که با پسرها حرف می زنه می خواستم بدونم اشکالی نداره اگه رابطمو با دوستم بدون این که تو کاراش دخالت کنم ادامه بدم یعنی مشکلی برام پیش نمیاد لطفا راهنماییم کنید ممنون

در اشتباه و غلط بودن رفتار دوست شما که با پسرها حرف می زند و بدین شیوه با آنان ارتباط برقرار می کند، شکی نیست، چرا که هم از منظر دین، صحبت با نامحرم در غیر کارهای ضروری جایز نیست؛ هم از منظر روانشناختی، این گونه ارتباطات خالی از اشکال نیست و آسیب های فراوانی در آن نهفته است. همه آسیب ها به خاطر این است که معمولاً این گونه ارتباطات در یک سطح باقی نمی ماند و به تدریج دایره ارتباطات گسترش می یابد. به دیدار حضوری، قرار ملاقات، گشت و گذار، ارتباطات پنهانی نامشروع و دیگر مسائل کشیده می شود. چه بسا ممکن است آبرو و تمام هستی فرد را به مخاطره بیندازد.
کاری که ابتدائاً می توانید در قبال دوست تان انجام دهید، این است که با دوست تان در یک فضای آرام و با آرامش با او گفتگو کنید. وی را از آسیب های روابط دختر و پسر آگاه گردانید. برای این منظور می توانید كتاب هايي در زمينه ارتباط دختر و پسر و آسیب های آن و دوستی های نامناسب تهيه کنید و در اختيارش قرار دهيد يا مثلاً به او بگوييد اين كتاب ها را مطالعه كردم، بسيار با ارزش و خوب و مفيد بود. اگر دوست داريد، شما هم مطالعه كنید. البته می توانید بخش هایی از آن ها را با او به مباحثه بپردازید. وی را عملاً وارد بحث کنید. غیر مستقیم او را با آسیب های این گونه روابط آشنا سازید.
به هر حال وظیفه شما نسبت به وی در ابتدای امر، آگاه کردن از آسیب های ارتباط دختر و پسر و پرهیز دادن از روابط دختر و پسر و امر به معروف و نهى از منكر است. امر به معروف و نهى از منكر مسئوليت بزرگى است كه بايد با ظرافت خاص انجام گيرد تا مؤثر واقع شود. طبيعى است كه اگر اين فريضه الهى به طور شايسته عملى گردانید و مراتب و آداب خاص آن در نظر بگیرید و راه های مختلف آن را امتحان کنید، مسلماً بی تأثیر نخواهد بود. چه بسا ممکن است دوست تان متوجه اشتباه خود گردد و از کار ناشایست و غیر شرعی و ارتباط با جنس مخالف دست بردارد و در مسیر درست زندگی قرار گیرد.
اما اگر در نهایت امر به معروف و نهى از منكر زبانی و عملی شما کارگر نیفتاد و نتوانستید روی دوست تان تأثیر بگذارید و او را از رفتار نادرست بازبدارید، چاره ای جز ترک او و قطع رابطه دوستانه ندارید. باید از همنشنی با وی بپرهیزید. دیگر از مصادیق دوست ناباب‏ و همنشين بد تلقی می گردد که قرآن کریم در سوره مدثر رفاقت با آنان را منع نموده است. رفاقت و همنشینى با انسان هاى فاسد از علل جهنمى شدن اهل دوزخ به شمار می آید. قرآن در سوره فرقان آیه28 از زبان افراد منحرف كه گرفتار عذاب دوزخ شده‏اند مي‏فرمايد: « يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً؛ واي بر من، اي كاش فلان فرد بدكار را رفيق نمي‏گرفتم، كه رفاقت او مرا از پيروي حق محروم ساخت و گمراه گردانيد. آري، شيطان براي انسان مايه سرافكندگي و خواري است. » بنابراین وقتي انسان با دوستاني نامناسب رابطه برقرار مي‏كند، ناخودآگاه بسان بيماري‏هاي واگيردار خصلت هاي آنان در او اثر مي‏كند. حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد:
«لا تصحب الشرير فان طبعك يسرق من طبعه شرا و انت لا تعلم؛
از مصاحبت با فرد فاسد و شرور بپرهيز كه ناخودآگاه طبع تو بدي را از طبع او مي‏دزدد. » در حقیقت، هر قدمى که انسان در رفاقت با دوست ناباب بر مى دارد، قدمى است که به طرف لجنزار فساد و منجلاب سقوط برمى دارد. در واقع، دوستان ناباب دشمن انسان هستند. آدمى هر قدر هم که پاک باشد، هنگامى که با ناپاکان، رفاقت و نشست و برخاست مى نماید، بیمارى اخلاقی شخص فاسد بسان مرضى مُسرى در او سرایت مى کند. قطعاً اثر و خطر رفیق بد در از بین بردن اخلاق انسانى کم تر از میکروب در مریض کردن جسم نیست، بلکه به مراتب بیش تر و مهم تر است. «لرد آویبورى» مى گوید: باید در انتخاب دوستان دقت کرد. غالب مصیبت هاى ما در نتیجه معاشرت هاى بی جا و نامناسب پدید مى آید.
اگر در نهایت تلاش های تان مؤثر نیفتاد و دوست تان آگاه نگردیدد، پیمان دوستی شما دیگر اعتباری ندارد، به همین خاطر می بایست رفاقت خود را با او خاتمه بدهید. به جای او افراد صالح، مؤمن و شایسته دیگری را جایگزین کنید. نمی توانید، مشکل به این بزرگی را در رابطه خود با دوست تان نادیده بگیرید و به دوستی خود با او بدون این که دوست تان رفتار غلط خود را اصلاح کند، ادامه دهید.

صفحه‌ها