جـوانـان

اگر در رقابت با دوستت باشی و مطلبی را بدانی واگر آن را به دوستت بگویی او هم پیشرفت می کند ولی او برای آن کار تلاشی نکرده آیا واجب است که انسان هر علمی دارد در اختیار دیگران قرار دهد

پرسش گر گرامي واجب نيست كه انسان هر علمي دارد در اختيار ديگران قرار دهد، ولي انسان هاي بزرگوار و با كرامت هيچ وقت از اين كه علم شان را در اختيار ديگران بگذارند، ابايي ندارند و با دل و جان اين كار را مي كنند، اصلا در روايات زكات علم همين انتشار آن دانسته شده است، امير المومنين(ع) مي فرمايد: « َ زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُه‏ (1) زكات علم انتشار اوست ». مي دانيد زكات به معناي رشد است، يعني اين كار باعث توفيق بيشتر در يادگيري علوم خواهد شد. شما در ياد دهي علم تان نبايد نگاه كنيد كه طرف زحمت كشيده يا نه؟ بزرگواري اين است كه علم تان را حتي اگر زحمت نكشيده در اختيار او قرار دهيد.اين كار باعث رشد علمي و معنوي شما خواهد شد و عزت و محبوبيت تان را نيز بيشتر خواهد كرد.
مگر اهل بيت كه با علم ياد داده اند و علماي بزرگ شيعه كه با زحمت هاي فراوان دين را براي ما پاسداري كردند به اين فكر بودند كه ما زحمت كشيده ايم يا نه ؟يا امثال ابو علي سينا ها با خدمات علمي شان به اين مسائل توجهي داشته اند؟ آنها با خدا معامله كرده اند و علم شان را در اختيار ديگران قرار داده اند. شما نيز با اخلاص و براي رضاي خداوند اين كار را انجام دهيد و بدانيد به خاطر اين كار ضرر نخواهيد كرد.
پي نوشت:
1. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق، ج 7، ص 46.
دوست گرامی !
این پاسخ از طریق سایت پاسخگو و توسط کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برای شما ارسال گردید.
در این مرکز پرسشها پس از ثبت به گروه های علمی تخصصی ارسال و پس از ارزیابی، ویراستاری از نمونه خ

من دوسالي با پسري رفيقم از اولش من نميخواستمش ولي اون پافشاري ميكنه كه بياد خواستگاريم و دوستم داره ول كنم نيس ولي من دوسش ندارم خانواده هامونم ميدونن تو رو خدا راهنماييم كنين

خواهرگرامي آرزوي هرجواني مخصوصا دختران، داشتن ازدواجي پايدار و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مي نمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته از ديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- ودر حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد. ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست. تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم.
دكتر يونسي02144015879 و 02144030585

موفق و موید باشید

سلام. درمانده شدم/نمیدونم چکارکنم؟؟ یک سال وچندماه قبل توی دانشگاه دوستم یه پسری رو دیدم واز نگاهشون میشد فهمید که دلبسته هم شدن. زمان گذشت ولی قسمت نبود واصلا با هم حتی 1دقیقه هم نبودن. همیشه فقط وجودشو حس کرده بود وحالا هم داره ذره ذره آب میشه و هم باید فراموشش کنه. توروخدا بهم راه حل بگید که کمکش کنم. آخهداره زجر میکشه. نمیدونم جوابمو از کجا بگیرم, توروخدا رفیق نیمه راه نباشید. من عضو سایتتون نیستم

همواره در طول زندگي حوادث و رويدادهاي مختلف و متفاوتي پيش مي آيد كه ما مجبوريم از كنار آنها به صورت گذرا عبور كنيم و به مسير زندگي خود ادامه دهيم. اگر بنا باشد در مقابل هر حادثه و رخدادي توقف كنيم و بمانيم طبيعتاً از حركت مي ايستيم و از ادامه مسير زندگي و پيگيري اهداف اصيل زندگي غافل مي مانيم كه در اين صورت، نه تنها به اهداف زندگي خود به موقع نمي رسيم بلكه مشكلات فراواني را فرا روي خود قرار مي دهيم و زمينه ابتلا خود را به انواع و اقسام آشفتگي هاي روحي، اختلالات رواني، بيماري هاي روان تني و ديگر بيماري ها را در وجودمان هموار مي سازيم از اين روي، ارزش فراموش كردن برخي از رويدادها به خودي خود مشخص مي شود چرا كه فراموش نكردن مساوي است با توقف در گذشته و فرو رفتن در فكر و خيال آن كه يقيناً اگر وضع به همين منوال ادامه يابد، آسيب هاي مخرب آن هويدا مي گردد.
تصور كنيد كه فردي به تازگي عزيزي را از دست داده است به صورت طبيعي، ممكن است در روزهاي آغازين اين حادثه، عميقاً ناراحت و نالان گردد و گريه و زاري راه بياندازد؛ حال اگر او نتوانيد آن واقعه ناخوشايند را بعد از مدت كوتاهي فراموش كند و همچنان همانند روزهاي نخست بروز حادثه، گريه و زاري كند، اين چنين فردي از نظر روانشناختي و پزشكي بيمار است. چرا كه چنين فردي از وضعيت نرمال خارج گرديده و از حالت سلامت فاصله دارد، بديهي است كه اگر وي سريعاً درمان نشود، ممكن است آسيب هاي شديد تري به خود وارد كند و يا احياناً زندگي اش را نابود گرداند.
در مورد دوست شما هم مطلب اين چنين است. او بايد فكر و ذهن خود را پالايش نمايد و سعي كند فرد مورد نظر را فراموش كند و به استقلال عاطفي- رواني دست يابد.
از اين كه مي فرماييد: « داره ذره ذره آب ميشه و داره زجر مي كشه.» مي توان فهميد كه دوست تان به آن شخص نوعي وابستگي رواني پيدا كرده است و دائماً در فكر و خيال به او مي انديشد و زندگي با او را خيال پردازي مي كند. مسلماً اين شيوه ذهني نوعي توقف در گذشته به حساب مي آيد كه در هر صورت، آسيب زا خواهد بود براي همين، يكي از بهترين شيوه هاي حل مشكل، به كارگيري راهكارهايي است كه در نهايت به فراموش كردن فرد مورد نظر بيانجامد. البته اين را بدانيد كه فراموش كردن فرد مورد نظر به صورت كامل، شايد اصلاً مقدور نباشد. چرا كه اين گونه مسائل از آنجا كه بار عاطفي و احساسي دارند معمولاً ماندگار ترند و به سختي از خاطره ها محو مي شوند به همين خاطر، در اين گونه مواقع توصيه مي شود كه در حضور اين گونه خاطرات راحت باشيد و به تدريج سعي كنيد توجه اختياري خود را از آنها برداريد تا كمتر به ذهن تان خطور كند و شما را آزار دهد.
در ادامه چند توصيه و راهكار براي فراموش كردن فرد مورد نظر ذكر مي كنيم كه مي توانيد آنها را با دوست تان در ميان بگذاريد و به او كمك كنيد:
1. با تلقين مثبت و راهكارهاي ديگر، عزت نفس و اعتماد به نفس خود را ارتقاء ببخشيد، زيرا وابستگي رواني درست نقطه مقابل عزت نفس و اعتماد به نفس بوده و به شدت آن را تضعيف مي كند.
2. در مورد عدم ازدواج تان و تفاوت هايي كه با آن پسر داريد خوب فكر كنيد. قطعاً عواملي وجود داشته كه شما نتوانسته ايد با هم ازدواج كنيد. اگر نقاط منفي آن پسر و عواملي كه نتوانسته ايد با هم ازدواج كنيد را در ذهن تان تداعي كنيد، خود به خود فكر كردن به آن پسر در ذهن تان از بين مي برد و مي توانيد او را براي هميشه فراموش كنيد. از طرف ديگر، به اين فكر كنيد كه آيا تا ابد مي‌توانيد با فكر و خيال آن پسر زندگي كنيد و بدين شيوه ذره ذره خودتان را نابود كنيد؟ اگر جواب تان منفي است پس بدانيد‌، سعي در فراموش كردن او، بهترين كاري است كه مي توان انجام داد.
3. سعي كنيد اوقات فراغت خود را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به او فكر كنيد و فرصت كمتري براي بازگشتن به آن افكار داشته باشيد. فعاليتي را انتخاب كنيد كه به شما آرامش مي‌دهد. مطالعه درسي و غير درسي، كار، ورزش، گردش با دوستان، پارك يا هرچيز ديگري كه باعث مي‌شود زمان براي شما خوشايند‌تر بگذرد.
4. كشي به مچ دست خود ببنديد و با شروع خيالپردازي در مورد آن پسر، آن كش را كشيده و رها كنيد، طوري كه اندك سوزشي به مچ دست تان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد؛ مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ با احساس دردى كه روى مچ دست تان ايجاد مى شود، از آن فضاى روانى فاصله مي گيريد و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض مي شود.
اگر با اين راهكارها نتوانستد بر مشكل خود فائق آييد و فرد مورد نظر را فراموش كنيد، حضوراً به مراكز مشاوره و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و با كمك روانشناس و روانپزشك باتجربه اي، برخي از آشفتگي هاي رواني خود را كه زمينه ساز اين گونه وابستگي هاست شناسايي كرده و آن را با كمك متخصصين مربوطه درمان كنيد و همچنين راهكارهاي ديگر فراموش كردن عشق بي هدف را دريافت و تمرين كنيد تا مشكل تان برطرف گردد.

به نام خدا با سلام خدمت شما هفتهی پیش با یک دختری اشنا شدم که دارای حجاب کامل بود(چادروپوشیه) همدیگر را بسیار دوست میداشتیم یک روز که روزه بودم ساعت 5 قرار داشتیم که یک دفعه به من سیگار تعارف کرد من گفتم از تو بعید است.او بسیار اصرار کرد که بعد از اصرارش گفتم روزه ام او بسیار شرمگین شد و گریه کرد وگفت ببخشید سپس حشیش را از جیبش در اورد و گفت که اگر حشیش را بکشی روزه ات باطل نمی شود.من با افسوس نگاهش کردم و به خانه ام رفتم و به پدرش که مردی مومن بود زنگ زدم و جریان را به او اطلاع دادم او به من گفت چرت و پرت نگو . این پرسش برایم پیش امده که اکنون چکار کنم ؟

به نظر مي رسد كه مهم تر از سؤالاتي كه از اين واقعه در ذهن شما نقش بسته است و از رفتار هاي ناباورانه آن دختر به شگفت آمده ايد، اصل ارتباط و آشنايي شما با آن دختر است. اساساً انگيزه شما از ارتباط و آشنايي با آن دختر چه چيزي بوده است؟ اگر بگوييد كه به قصد ازدواج با آن دختر آشنا گرديده ايد آنگاه مي گوييم كه از متن مكاتبه شما چنين چيزي برداشت نمي شود، حتي اگر واقعاً قصد ازدواج با آن دختر را داشته ايد، بايد بگوييم كه بر اساس آموزه هاي ديني و مباني روانشناختي، ما اين گونه آشنايي ها را درست نمي دانيم و آسيب هاي فرارواني را براي آن در نظر مي گيريم.
كيفيت و نوع آشنايي، پيدايش علاقه و محبت افراط گونه بين شما در مدت كوتاه آشنايي، جملگي از اصول و مباني همسرگزيني و آداب مرسوم خواستگاري در شرع مقدس و عرف جامعه فاصله دارد و شما را از رسيدن به هدف متعالي تان باز مي دارد و يا لااقل مشكلاتي را فرا روي تان قرار مي دهد.
نكته ديگر اين است كه همواره داشتن حجاب كامل و پوشيدن چادر و انداختن پوشيه، دليل بر خوب، مؤمن و متدين بودن افراد نيست البته شكي در اين نيست كه بيشتر دختران و زنان مؤمن و متدين سعي مي كنند از حجاب برتر و چادر و مانند آن استفاده كنند، اما چه بسا ممكن است برخي از افراد شياد از اين گونه وسايل پوششي براي اهداف مغرضانه و پنهاني خود استفاده كنند و تحت لواي چادر و داشتن حجاب، دست به كارهاي ناشايستي بزنند و برخي خلاف ها و حتي جنايت ها را نيز مرتكب شوند. تشخيص خوب، مؤمن و متدين بودن دختران و زنان تنها منحصر در حجاب و چادر نيست. بلكه بايد به عوامل و پارامترهاي ديگر نيز توجه نمود. عواملي مثل، داشتن صفات نيكو و پسنديده، تقيد كامل به نماز و روزه و بقيه دستورات شرعي، معاشرت نيكو با خانواده و ديگر همجنسان، داشتن حجب و حيا، برخورد متكبرانه با نامحرم و... البته بايد توجه داشت كه اين گونه مسائل تنها با يك يا چند برخورد و مشاهده ظاهر فرد به دست نمي آيد. بلكه بايد مدتي با فرد و خانواده اش نشست و برخاست كرد و يا او را زير نظر گرفت و از بستگان، همسايگان، دوستان، خانواده و اولياي مدرسه پرس و جو كرد تا مطمئن گرديد كه فرد مورد نظر، از تدين و ايمان نسبتاً قابل قبولي برخوردار است و علاوه بر آن، در ملاك ها و معيارهاي ازدواج، بيشترين تناسب را با شما داراست تا بتوانيد به خواستگاري او برويد و با او ازدواج نماييد.
نكته ديگر اين است كه احتمال اين كه دختر مورد نظر با اين رفتارش در صدد آزمايش و امتحان شما بوده است وجود دارد. ممكن است او با تعارف سيگار و تعارف حشيش در صدد مشاهده عكس العمل شما بوده است، البته چون اين گونه آزمايش ها آن هم از جانب دختر، خصوصاً در روزهاي آغازين آشنايي بعيد به نظر مي رسد احتمالاتي ديگري هم متصور است كه ما به خاطر مغشوش نشدن ادغان از ذكر آن خودداري مي كنيم. اما به هر حال، اگر در صدد ازدواج با آن دختر هستيد، توصيه مي كنيم، به جايي اين كه يك تنه و به تنهايي و احياناً بدون اين كه خانواده ها را در جريان قرار دهيد اين كار را دنبال كنيد و موجب شكل گيري ازدواج احساسي و آسيب هاي همراه آن شويد، ابتدا خانواده خودتان را در جريان بگذاريد و در مورد دختر مورد نظر خوب تحقيق كنيد و اگر او را براي ازدواج مناسب دانستيد و خانواده تان نيز موافق بودند، به اتفاق آنان به خواستگاري رسمي دختر مورد نظر برويد و در جلسات خواستگاري به گفتگو بنشينيد و سؤالات و ابهامات خود را مطرح كنيد و تحقيقات خود را كامل كنيد تا اگر شرايط ازدواج فراهم بود و همه موافق ازدواج تان بودند با آن دختر ازدواج كنيد، البته اگر قصد ازدواج واقعي داريد، مي توانيد از مشاوره هاي ازدواج و كارشناسان و روانشناسان هم استفاده كنيد و از سلامت ازدواج تان مطمئن گرديد، اما اگر انگيزه اي غير از ازدواج در سر داريد توصيه مي كنيم، راه پيش رفته را سريعاً برگرديد و آسيب هاي اين گونه دوستي ها و ارتباطات غير شرعي را مدنظر قرار دهيد تا خواسته و ناخواسته آسيب هاي فراوان و پيامدهاي بسيار منفي اين گونه روابط دوستانه نامشروع متوجه خود نگردانيد.

موفق و موید باشید

سلام.بایکی از بجه محل مدتی دوست شدم بعضی شبا تا یک ساعت باهم اس بازی می کردیم.الانم باهمخیلی جوریم اما فقط تو اس .وقتی باهمیم دوست دارم فقط با اون باشم واون فقط به من فکر کنه واگه کسی باهاش گرم میگرفت من ناراحت میشدم.مشکل چیه؟چیکار کنم.چند روزی بهش اس نمیدم وجوابشم نمی دم.خودم از عاقبتش میترسم نکنه در اینده برام مشکل ایجاد کنه خواهش میکنم ز.د جواب بدید.راستی ازمن ۳سال کوچیکه وخوشتیب وخوش هیکل.

با توجه به ويژگي هايي كه از اين پسر در نامه تان ذكر كرده ايد چه بسا اين رابطه، رابطه قابل توصيه اي نباشد. اساساًهر گونه وابستگي عاطفي به هر كس و هر چيز (از جمله يك انگشتر يا تسبيح و ..) امر ناهنجار است و به هيچ وجه قابل تأييد نيست.
وابستگي عاطفي در برخي موارد بسته به شدت و ضعفش ريشه در برخي اختلالات عمده روانپزشكي يعني اضطراب و افسردگي و .... دارد. اين ناهنجاري هاي احتمالي تا حد زيادي تحت تأثير شرايط سني، شرايط خانوادگي و اجتماعي مي باشد. فرد وابسته معمولاً عزت نفس پاييني دارد، هر چند اعتماد به نفس بالايي داشته باشد. كسي كه از درون خود را ارزشمند مي داند برايش فرقي نمي كند كه ديگران هميشه به او فكر مي كنند يا فقط با او گرم مي گيرند يا نه. با اين وصف بايد با مطالعه كتب و مقالات در زمينه عزت نفس سعي در بالا بردن خود ارزشمندي تان نماييد. خوشبختانه شما موفق شده ايد چند روزي بهش اس ام اس ندهيد. اين گام هر چند كوچك باشد آغاز تغيير و تحولات عمده در شما مي باشد. اگر از هم اكنون در صدد حذف وابستگي عاطفي خود برآييد قطعاً مي توانيد روي موفقيت ازدواجتان در آيندهحساب باز كنيد. مردي كه از وابستگي عاطفي در رنج است مسلماً نمي تواند نقش يك شوهر سالم را ايفا كند و وابستگي عاطفي باعث تضعيف روز افزون ابهت و اقتدار مرد در نزد همسرش مي گردد. زنان بعد از مدتي از مردان عاشق پيشه و وابسته عاطفي دلزده مي گردند، چرا كه نمي تواننند بر روي اين گونه مردان متزلزل تكيه نمايند. پس هر اقدام مثبت شما در حذف اين وابستگي بركات زيادي در آينده شما خواهد داشت.
اگر شاهد رگه هايي از اضطراب يا افسردگي در خود هستيد، در اسرع وقت به يك روان شناس باليني مراجعه نماييد. به ياد داشته باشيد كه ترس شما از مشكل تراشي دوستتان، ترسي غيرمنطقي و احتمالاً تحت تأثير روحيه مضطرب شما مي باشد. اساساً اين قطع يا تعديل رابطه چه آسيبي مي تواند در آينده به شما وارد نمايد.
نكته پاياني اين كه معمولاً در عشق مرضي و وابستگي عاطفي ما شاهد انگيزه هاي هشيار و ناهشيار جنسي هستيم، پس ويژگي هاي ظاهري اين پسر نقش مؤثري در بروز و تداوم اين عشق بيمارگونه داشته است. به هوش باشيد و از همين امروز براي يك عمر زندگي موفق و خداپسندانه تلاش نماييد. سر بلندي شما در آزمايش هاي ريز و درشت الهي بستر مساعدي براي شادكامي دو دنياي شما فراهم خواهد آورد.

موفق و موید باشید

اگه کسی با جنس مخالف دوست باشه  و هیچگونه کار یا حرف گناهی زده نشه آیا دوستی گناه تلقی میشه؟

دوستی صرفا جهت باهم بودن و شناخت بیشتر هم باشه...

رابطه دختر و پسر نامحرم اگر در چهارچوب اسلامي باشد ، اشكال ندارد، لكن رابطه و دوستي پسر و دختري كه نامحرم هستند، به گونه‌اي كه امروز در جامعه ما وجود دارد و مرزها و احكام شرعي مراعات نمي‌شود، ‌غير شرعي و داراي اشكالات متعدد است. چرا كه اين نوع دوستي ها يك دوستي ساده مانند دوستي دو دختر يا دو پسر نيست، بلكه در دوستي و ارتباط دو جنس مخالف، پديده‌اي وجود دارد كه نبايد آن را ناديده گرفت و آن هم مسئله غريزه جنسي است كه قابل انكار نيست. هرچه سعي شود ناديده گرفته شود، باز نمي‌توان وجود آن را انكار كرد. به خصوص در مورد دختران و پسران جواني كه مجرّد بوده و در اوج بلوغ جنسي قرار دارند. لذا آنچه در اين دوستي ها مبادله مي شود، غير از آن دوستي ها خواهد بود.
قرآن در دو جا، پسران و دختران را از داشتن روابط دوستانه با نامحرم برحذر داشته و آن را مورد مذمت قرار داده است.(1)
گاه گمان مي شود رابطه اي كه بين دختر و پسر وجود دارد مثل رابطه دو انسان بدون در نظر گرفتن جنسيت ايشان و قصد ازدواج يا روابط خاص است لذا گفته مي شود رابطه با جنس مخالف نيز مانند رابطه اي است كه دو پسر و يا دو دختر با هم دارند، در حالي كه چنين چيزي ممكن نيست . هر ارتباطي حتي ارتباط با جنس موافق، چه رسد به ارتباط با جنس مخالف، هدف و انگيزه اي را دنبال مي كند كه نقش محرك را در ايجاد ارتباط بازي مي كند.
انگيزه‌هاي برقراري ارتباط با جنس مخالف متعدد است اما هر چه كه باشد اگر اين ارتباط از چارچوب هنجاري اجتماعي و ديني خارج شود، آثار و تبعات متعددي از قبيل آسيب هاي رواني؛ آسيب‌هاي اجتماعي؛ آسيب هاي تربيتي؛ آسيب هاي معنوي به دنبال مي آورد كه به راحتي قابل جبران نيست. در صورت تمايل در مكاتبات بعدي به برخي از آنها اشاره مي شود.
نتيجه سخن
اسلام كه يك مكتب جامع است و مي‌خواهد پسران و دختران مسلمان، از يك طرف روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاك داشته باشند تا بتوانند قله‌هاي رفيع انساني و رستگاري را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، بنابراين با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال دروني و خواسته‌هاي نفساني انسان، قوانين و احكامي را جهت حفظ و نگه داري فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روي وضع كرده است. از جمله آن احكام، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است. اينها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسي براي هدايت انسان‌ها فرستاده شده است كه خالق فطرت وغريزه با تمامي استعدادهاي بهينه و ذخيره شده در انسان است. بنابراين هر عاملي كه موجب تحريك انگيزه‌هاي شهواني در جامعه گردد و به آرامش روحي و رواني و عفت عمومي، صدمه وارد كند، موردتأييد اسلام نيست. اسلام مي‌خواهد انواع لذت‌هاي جنسي در محيط و درون خانواده شكل گيرد واز اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند‌هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود. روشن است رسيدن به اين مقصود جز با محدوديت در روابط دختر و پسر ممكن نمي شود.
پي نوشت :
1. در آيه 5 سوره مائده خطاب به مردان مي‌فرمايد «وَ لَا مُتَّخِذِى أَخْدَانٍ » و در سوره نساء آيه 25 خطاب به زنان مي فرمايد : «وَ لَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَان».

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ایا کسی که به سن پیری برسد خدا او را دوست داشته و فرصت زندگی طولانی به او داده? و اگر کسی در جوانی بمیرد چطور?

قبل از پاسخ به اين سوال شما بايد دانست كه از ديدگاه اسلام و قرآن اصل حيات و زندگي و مرگ انسانها و مقدار و طول عمر آنها و... در دست خداست و خداوند متعال براي همه انسان ها اجلي را معين كرده است. چنانچه در قرآن مي فرمايد:
«لكلّ اُمّةٍ أجلٌ إذا جاء أجلهم فلا يستأخرون ساعةً ولا يستقدمون؛(1) هر امتي را زماني محدود است. آن گاه كه زمانشان به سر رسد، نه ساعتي از آن تأخير كنند و نه پيشي گيرند».
در آية ديگر فرمود:«هو الّذي خلقكم من طينٍ ثمّ قضى أجلاً وأجلٌ مسمّى عنده؛(2) اوست كسي كه شما را از گِل آفريد.آن گاه مدتي را براي شما عمر مقرر داشت و اجل حتمي نزد اوست.
حال با توجه به آيات مذكور در پاسخ سوال شما مي گوييم كه در نگاه آيات قرآن اصل حيات و زندگي و مدت و طول عمر و.. همگي موهبتي الهي هستند كه همه انسانها به نوعي از آن برخوردار هستند و خداوند براي هر كسي يه مدتي را به عنوان طول عمر آن شخص تعيين كرده است و نيز از روايات به دست مي آيد كه اين موهبت الهي بوسيله بعضي اعمال ها و رفتارها كم يا زياد مي شود و لكن در آيات و روايات به اين نكته كه زيادي عمر به طور مطلق نشانه دوست داشتن خداوند است يا بالعكس اشاره نشده است.
البته برخي عوارض و پيامدهاي اين امر در مواردي مورد اشاره قرار گرفته مثلا خداوند مي فرمايد كه: وَاللهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللهَ عَليمٌ قَديرٌ؛(3) خداوند شما را آفريد سپس شما را مى‏ميراند بعضى از شما به نامطلوب‏ترين سنين بالاى عمر مى‏رسند، تا بعد از علم و آگاهى، چيزى ندانند (و همه چيز را فراموش كنند) خداوند دانا و تواناست.
در اين آيه به عوارض منفي ناشي از زيادي عمر اشاره شده است در نتيجه نمي توانيم بصورت كلي بگوييم كه هر كسي كه عمر زيادي كرده باشد و در سن پيري مرده باشد محبوب خدا بوده است و خداوند او را دوست داشته است چنانچه بطور كلي نيز نمي توانيم بگوييم كه هر كسي كه زودتر مرده است و يا جوان مرگ شده است مورد غضب خداوند واقع شده است و خداوند او را دوست نداشته است. چرا كه چه بسا افرادي كه دشمن خدا بوده اند از عمر زيادي در اين دنيا برخوردار بوده اند و يا دوست خدا بوده اند و عمر كوتاهي داشته اند در نتيجه زيادي عمر از نشانه هاي قطعي و حتمي دوست داشتن خداوند نيست. ولي ممكن است كه كوتاهي عمر از نشانه هاي خشم و غضب الهي باشد. چنانچه در روايتي پيامبر اكرم(ص) فرموده اند: «اِذا غَضَبَ اللَّهُ عَلي اُمَّةٍ وَلَمْ يَنْزِلِ الْعَذابَ عَلَيْهِمْ غَلَّتْ اَسْعَارُها وَقَصُرَتْ اَعْمارُها وَلَمْ تُرْبِحْ تُجَّارُها وَلَمْ تَرَكُوا ثِمارُها وَلَمْ تُعَزِّرْ اَنْهارُها وَحُبِسَ عَنْها اَمْطارُها وَسَلَّطَ عَلَيْها شِرارُها؛(4) هر گاه خداوند بر امتي خشم كند و عذاب بر آنان فرو نفرستد، نرخهايشان گران و عمرشان كوتاه گردد و بازرگانان سود نكنند و ميوه ها مرغوب نشود و رودهايشان پر آب نباشد و بارانشان نبارد و اشرارشان بر آنان مسلط شوند.
و نا گفته پيداست كه از اين روايت نمي توانيم بصورت كلي استنباط كنيم كه همه كساني كه عمر كوتاهي داشته اند و در ايام جواني و يا ميان سالي از دنيا رفته اند مورد خشم و غضب الهي بوده اند و تنها از اين روايت بدست مي آيد كه يكي از نشانه هاي خشم و غضب الهي داشتن عمر كوتاه است و لازمه اين روايت اين نيست كه هر كسي كه عمر طولاني داشته باشد مورد محبت خداوند بوده است در نتيجه در دين مبين اسلام كميت و مقدار عمر اهميت چنداني ندارد تا گفته شود كه نشانه دوستي و محبت خدا و يا خشم و غضب الهي است بلكه كيفيت و چگونه گذراندن عمر اهميت دارد و به همين خاطر است كه ائمه (ع) از خداوند طول عمري را مي خواسته اند كه در اطاعت و بندگي خداوند متعال سپري شده باشد نه هر طول عمري، چنانچه امام سجاد (ع) در دعاي مكارم الاخلاق خطاب به خداوند مي فرمايد: وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمْرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ ، فَإِذَا كَانَ عُمْرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ .(5) خدايا... و عمرم را تا زمانى كه صرف طاعت تو مى‏ شود، دراز گردان و هنگامي كه عمرم چراگاه شيطان گرديد، قبل از آن كه نفرتت به من رو كند و يا خشمت بر من قطعى شود، جانم را بستان و به سوى خود ببر.
پي نوشت ها:
1. يونس(10)آيه 49.
2. انعام(6)آيه 2.
3. نحل(16)آيه 70.
4. ثقه الاسلام كليني، الكافي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج5، ص318.
5. سيد علي خان، رياض السالكين، مكتب النشر الاسلامي، قم، چاپ اول، 1411ق، ج3، ص255.

موفق و موید باشید

بسم الله الرحمن الرحیم سلام. خسته نباشید. 21 سالمه و دانشجو هستم. حدودا یک سال است به دختری در دانشگاه علاقه مند شده ام. اما تا اکنون به دلیل اینکه شرایط ازدواج را ندارم با او موضوع را مطرح نکرده ام و تا مهیا شدن شرایط ازدواج و یا پیدا کردن راه شرعی برای ارتباط، قصد ندارم این موضوع را با او مطرح کنم. اما علاقه ام به او باعث در طول این مدت خیلی به او فکر کنم. چیزی که من رو آزار میده اینه که در ذهنم فکر کردن به اون رو گناه می دونم و اون رو در تضاد با دوستی باخدا می دونم. وقتی به کارها رفتارها و برخوردهاش بامن فکر می کنم یه جورایی سر ذوق میام و در ذهنم میاد ببین چطور ذوق می کنی!! چرا به خدا فکر نمی کنی و .... با خودم می گم اینم لطف خداست که یه محبتی بین قلب دو نفر زن و مرد و یا در حالت خاص من و اون برقرار کرده اما باز فکر می کنماین فکرها گناهه. یه جورایی تو دهنم درگیری سر عشق به خدا و دوستی با غیر اون انگار این ها با هم در تضادن. البته منظورم از فکر کردن به اون دختر ، فکر کردن به برخوردهاییه که باهاش داشتم و ... نه چیز دیگه ای!! به حرحال هیچکس مثل خدا به ادم نزدیک نیست و عزیز تر از اون هم نیستو اما این تضاد تو ذهن منه . لطفا راهنماییم کنید

دوست گرامی؛ بحمدالله شما فرد پاک و خوبی هستید و خدا در قلب شما جایگاه مهمی دارد و در جواب سوال دیگر شما عرض کردیم که باید به صورت ملایم در امور معنوی حرکت کنید و لذا نباید سخت گیری کنید و با خواسته های طبیعی و دنیایی حلال در گیر شوید و آن را منافی با دینداری بدانید بلکه باید به تدریج دنیای خود را رنگ الهی بدهید و همه در شعاع خداوند مهربان قرار گیرد ولی این نکته را باید توجه داشته باشید که آن چه گفتیم مربوط به امور حلال است ولی در ورای آن، البته منافات وجود دارد و شما و ما همگی باید از آن پرهیز کنیم والا مهر و محبت خدا در دلمان کمرنگ می شود و اگر ادامه پیدا کند، خداوند را از دست می دهیم که شما هم به هیچ وجه راضی به آن نیستید و به همین دلیل نگران شده و با ما تماس گرفته اید.
علاقه و دوستی نسبت به نامحرم غیر از علاقه و دوستی با همسر است و لذا شما که قصد ازدواج دارید باید فورا اقدام به خواستگاری نموده و این قضیه را در وادی حلال و رضای الهی قرار دهید. البته شیطان شما را مثل دیگر افراد مجرد از بی پولی می ترساند و می گوید هنوز وقت خواستگاری نیست و باید چنین و چنان بشود و تا آن وقت باید صبر کرد و چون شما قصد ازدواج دارید دوستی و علاقه شما اشکالی ندارد ولی خوب می دانید که شیطان رجیم همان گونه که به پدر و مادر ما حضرت آدم و هوا رحم نکرد و آنان را با همین گونه توجیهات به لغزش انداخت، به ما هم رحم نخواهد کرد پس گول حرف های منافقانه و صد تا یک غاز او را نخورید و به سخن خدای عزیز و مهربان که دوستش دارید گوش کنید که می فرماید در مساله ازدواج نترسید و بر من توکل کنید و من از فضل خودم شما را بی نیاز می کنم:"إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‏ والله واسع علیم »(1) به مردان و زنان بی همسر هم چنین به غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان همسر دهی، اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد.خداوند گشایش دهنده و آگاه است. امام صادق (ع) در تفسیر و توضیح آیۀ بعد از این آیه که فرموده: «کسانی که شرایط و امکاناتی برای ازدواج نمی یابند، باید عفت و پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند»، می فرماید: «یتزوجوا حتی یغنیهم الله من فضله» (2) یعنی (در عین رعایت عفت و پاکدامنی )ازدواج کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز سازد.
شخصی به امام صادق (ع) عرض کرد در میان مردم معروف است که جوانی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و از فقر و ناداری ( که نمی تواند ازدواج کند و سر و سامانی بگیرد شکایت كرد و اظهار ناراحتی نمود. رسول خدا(ص) فرمود:برو ازدواج کن تا خدا رزق و روزی تو را زیاد کند. آن جوان رفت و پس از مدتی دوباره برگشت حرف قبلی خود را تکرار کرد، و پیامبر (ص) نیز همان پاسخ را تکرار کرد. این عمل سه بار تکرار شد. تا این که آن جوان ازدواج کرد و پس از مدتی خدمت رسول خدا (ص) رسید و از خوب شدن وضع مالی خود پس از ازدواج کردن اظهار رضایت و خوشحالی نمود. آیا این حدیث صحیح است؟ امام صادق(ع) فرمود: کاملا درست است. زیرا «الرزق مع النساء و العیال(3) زیرا (توسعه) رزق و روزی با زن و فرزندان همراه است.
موفق باشید.
پينوشتها:
1. نور (24) آیه32.
2. الکافی، شیخ کلینی، ج5، ص 330، چاپ دارالکتب الاسلامیه، تهران، سال انتشار 1365 ه ش.
3. همان، ص 330.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها