جـوانـان

یه مطلب مهمی ذهن من رو درگیر کرده و حقیقتا برام مشکل ساز شده من چند ماهی است که ازدواج کردم من یه پسر مذهبی و با اعتقادات دینی هستم که الحمد الله خداکمک کرده و تو این خط هم ماندم برای همین با یه دختر مذهبی از یه خانواده مذهبی ازدواج کردم چند ماه بعد از ازدواجم فهمیدم همسر من چند سال با یه پسر دوست بوده که البته نیت خانم من ازدواج بوده اما وقتی خوب پسر رو می شناسه می فهمه اون به دردازدواج نمی خوره چون پسره مذهبی که نبوده هیچی بلکه خیلی هم مشکل داشته الان این پسره که از یک شهر دیگه هست تلفن من رو پیدا کرده و هر چند روز یه بار با تلفن کارتی مزاحم من میشه البته تلفن های دیگه هم پیدا کرده و فقط مزاحمت ایجاد می کنه طوری که ذهن و فکر من رو آشفته کرده زندگی من داره از هم می پاشه و اینکه درمورد گذشته زنم خیلی فکر ها اذیتم می کنه چی بین اونا گذشته و چه ارتباطی بوده؟؟؟ از یه طرف من که یه پسر مذهبی بودم و از خدا دخترمومن میخواستم چرا باید اینطوری بشخ اما یه چیز بگم خانم من یه دختر خوب و با خانواده هست اما خب این اشتباه بزرگ رو مرتکب شده من زنم رو دوست دارم و می دونم که از این کارها پشیمانه اما فکرام اذیتم می کنه واقعا کمک من کنید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حتی به جدایی هم فکر کردم ولی می خوام بهترین کا رو که خدا راضیه و امام زمان رو خوشحال می کنه انجام بدم

توجه شما را به نكات ذيل جلب مي نمايم:
1. اگر شما كمي به روانشناسي زن آشنا باشيد، متوجه مي شويد كه زنان در اين گونه روابط به هيچ وجه مثل ما مردان فكر نمي كنند و در بسياري موارد تحت تاثير احساسات و عواطف زنانه و البته ساده نگري و خام انديشي، درگير اين ماجراها مي گردند. پس اگر از زاويه ديد آنان به اين روابط بنگريم چه بسا تحمل سابقه دوستي همسرمان زياد هم مشكل نباشد.
2. شك نكنيد كه رضايت خداوند و امام زمان (عج) در جدايي از اين خانم مؤمن و توبه كار نيست، چرا كه وقتي خداوند و امام زمان توبه خانم شما را پذيرفته اند چرا ما كه بنده خدا و شيعه ايشان هستيم دست رد بر توبه و پشيماني وي بزنيم. مجاهده شما در تداوم اين رابطه ثواب و پاداش مضاعف دارد اين گذشت خدا پسندانه شما به شكل باورنكردني در دو دنيا جبران خواهد شد.
3. پاداش ايمان و پاكي شما همواره اين نيست كه همسري آفتاب مهتاب نديده نصيب شما گردد، چرا كه اين احتمال وجود دارد كه خداوند خواسته است از طريق ازدواج شما با اين خانم خير به مراتب بزرگتري نصيب شما گرداند. چه بسا خلوص و غلظت ايمان و تقواي شما بستري براي نزول الطاف خفيه خداوند فراهم آورده است. سر بلندي شما در اين آزمايش بزرگ بسيار در سرنوشت دو دنياي شما موثر است.
4. مزاحمت تلفني اين پسر قابل پيگيري قضايي مي باشد و شما مي توانيد با مراجعه به مراكز مشاوره پليس 110، اين مسأله را پيگيري نماييد. حتي مي توانيد مشكل خود را در قالب مشكل يك فرد ديگر بيان كنيد و از زبان او به تبيين مشكل خود بپردازيد.
5. در برخي موارد نياز است كه از حل يك تنه مشكلات خود انصراف دهيم و به كمك يك روان شناس باليني به حل تخصصي مشكلات خود همت گماريم. اگر آشفتگي شما فزوني يافت در اسرع وقت به يك روان شناس باليني باتجربه مراجعه نماييد. به ياد داشته باشيد كه عمر اين مشكلات بسيار كوتاه است و چه بخواهيد چه نخواهيد مرور زمان شرايط زندگي شما به روال عادي باز خواهد گرداند.
جهت تسهیل و تسریع در امر پاسخگوئی از این پس، پرسشهای فقهی و احکام شرعی را تنها از طریق سامانه پاسخگوئی پیامکی به شماره 30009640 ، نشانی اینترنتی http://www.30009640.ir/sms و یا تلفن 09640 مطرح نمایید.

سلام من نسبت به دوست خودم بدبین شده ام احساس میکنم که دوستی ما خیلی کم است. مثلا امروز دوست من می توانست مرا به خانه مان با ماشینش برساند،ولی گفت می دانی که بنزین گران است. و گفت خودت برو . در حالی که من اگر جای او بودم دوست داشتم او را برسانم.برایم هم مهم نبود که چه قدر بنزین مصرف شود. او فردی با تقوا است حالا به نظر شما من دوستی ام را با او ادامه دهم؟ کمک کنید

در روایات از دوستی با کسی که عقل و خرد(1) و صلاحیت اخلاقی(2)ندارد و به تعهدات خویش پای بند نیست، نهی شده است. امام صادق‏(ع) می‏فرماید:"دوستی حد و مرزی دارد. هر کس آن‏ها را مراعات کرد، دوست حقیقی است و گرنه نسبت دوستی به او نده. حدود دوستی عبارتند از:
1 . آن که نهان و آشکارش برای تو یکسان باشد.
2 . زینت تو را زینت خود و عیب تو را عیب خویش شمارد.
3 . اگر به ریاست و ثروت و پست و مقام برسد، رفتارش عوض نشود.
4 . اگر تمکن پیدا کرد، از آن چه دارد، نسبت به تو دریغ نورزد.
5 . تو را در گرفتاری‏ها رها نکند و تنها نگذارد". (3)
امام سجاد علیه‏السلام مردم را از رفاقت با پنج دسته برحذر داشته است:
ای فرزندم، به پنج گروه نظر کن و با آن‏ها رفاقت نکن و سخن نگو و همراه آن‏ها نشو:
1 - از رفاقت با دروغ‏گو بپرهیز که او مانند سراب است که نزدیک را دور و دور را نزدیک جلوه می‏دهد.
2 - از دوستی با گناهکار اجتناب کن که تو را به یک لقمه یا کم‏تر می‏فروشد.
3 - از رفاقت با بخیل خودداری کن که تو را در زمانی که نیاز به او داری، رها می‏کند.
4 - از مصاحبت با نادان بپرهیز که او می‏خواهد به تو نفع رساند. اما ضرر می‏رساند.
5 - از دوستی با کسی که از خویشاوندانش بریده، دوری کن که او را در قرآن ملعون یافته‏ام". (4) دوست خوب کسی است که به آداب دوستی متعهد باشد.
با توجه به آن چه گذشت:
چنان چه دوست شما ویژگی های یک دوست خوب را دارد و خصوصا اگر تمکن داشته باشد، از آن چه دارد، نسبت به شما دریغ نورزدو در گرفتاری‏ها شما را رها و تنها نگذارد، بهتر است با استفاده از اسباب تقویت دوستی این رشته رفاقت را محکم تر کنید. یکی از مهمترین اسباب در استحکام رشته رفاقت و دوستی، پرهیز از بدبینی و سوءظن است.
معنای حسن ظن داشتن به افراد این است که درباره اشخاص گمان بد نداشته باشیم، نه این که یک باره با کمال سادگی دین و دنیای خود را به آن ها تسلیم کنیم. این کار خلاف عقل و دین است که آدمی به اشخاصی که شناخت درست و کاملی ندارد و آنان را هنگام عمل نیازموده، اعتماد کند و تسلیم آنان شود.
بر این اساس بر فرض مثال اگرچه دوست شما می توانست شما را به خانه برساند، ولی گفت می دانی که بنزین گران است، باید سخن او را حمل بر صحت و عدم تمکن و توانایی او در پرداخت هزینه بنزین و...نمایید.
فراموش نکنید گاهی انتظارات بیش از حد و نا بجا سبب دلخوری انسان از دیگران و کم کم قطع روابط می شود. در این مورد نیز تامل کنید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر با بخش تلفنی مرکز (09640) تماس بگیرید و با طرح جزئیات، راهنمایی لازم را دریافت نمایید.
مطالعه کتب زیر را توصیه می کنیم:
1- دوستی در قرآن و حدیث، ری شهری؛
2- دوستی و دوستان، سید هادی مدرس، ترجمه حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، از انتشارات آستان قدس رضوی، 1376 ؛
3- آئین دوستی (دوست یابی) دیل کارنگی، انتشارات پیمان 1378؛
پی‏نوشت‏ها:
1. غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش، ص429 .
2. همان، ص 431.
3. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق ، ج8، ص 329 .
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي‏، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج2، ص 376 .

سلام من جوونی هستم19 ساله که الان 4ساله خانومی که هم سن خودم هست دوست دارم . من متولد 27/2/1372هستم حدود 4سال پیش شیفته یک دختر خانومی که فامیل نسبتا دور بود شدم.بطوری که اصلاوجود اطرافیانم رو احساس نمیکردم. تادوسال پیش موضوع روباخانوادم مطرح کردم خانوادم مخالفتی نکردن .حدود7ماه پیش موضوع رو بایک واسته باخانواده دختر خانوم در میون گذاشتم اون هاهم مخالفتی نکردن تا5ماه پیش که موضوع رو باخوده دختر خانوم درمیون گذاشتم امابامخالفت شدید دختر خانوم روبه رو شدم خیلی اوضاع روحیم بهم ریختست از شما راهنمای میخوام ممنون(دختر خانوم 20روز ازمن بزرگ تر هست 7/2/1372به دنیاامده)الان من باید چیکار کنم نه میتونم فراموشش کنم نه قبول میکنه

هم دين هم روانشناسي همواره بر تقدم پيشگیري بر درمان پای فشرده اند دين به همه دختران و پسران توصيه مي كند كه با حفظ حريم نگاه از اساس مجالي براي بروز و تشديد عشق هاي محنت زا باقي نگذارند متاسفانه شما بي توجه به اين توصيه هاي پيشگيرانه 4 سال از بهترين سال هاي عمر خود را مصروف يك امر موهوم نموده ايد موهوم از اين جهت كه دوطرفه بودن اين عشق توهمي بيش نبوده است بدیهي است وقتي امر پيشگیري امري پيش پا افتاده قلمداد مي گردد امر درمان به غايت دشوار مي گردد اين كه شما از ما يا هر روان شناس و مشاور ديگر بپرسيد الان من بايد چه كار كنم معلوم نيست راه كار موثري براي برون رفت شما از اين مخمصه عاطفي فرا چنگ شما بيايد.
پر واضح است كه اصرار شما بر ازدواج با ايشان با وجود انكارهاي مكرر چيزي از اقتدار مثبت مردانه عزت نفس و خود ارزشمندي باقي نمي گذارد پسري كه تحقير شد ديگر نمي تواند در صحنه هاي مختلف زندگي زناشويي مقتدرانه عمل كند يا سكان زندگي را به دست گيرد مضافا به اين كه ایشان همسن شما مي باشد همين هم سني تهديد كننده جدي اقتدار مثبت (و نه منفي به معناي مرد سالاري و ...) شما مي باشد. اقتدار مثبت مرد چيزي است كه زنان بيش از خود مردان خواهان ان مي باشند و مايه دلگرمي زنان مي باشد.
نكته ديگر اين كه اساسا سن شما براي انتخاب همسر تا حدي زود است و نوعي ناپختگي در تصميم گيري از جمله تصميم گيري در زمينه انتخاب همسر در شما وجود دارد.
نكته ديگر اين كه فارغ از جواب مثبت يا منفي اين دختر آيا شما مقدمات اوليه تشكيل زندگي را داريد يا نه ايا مي توان در 15 سالگي عاشق شد در 19 سالگي خواستگاري و عقد کرد و سال ها بعد ازدواج كرد معقول اين است كه از فاصله اشنايي تا عقد و ازدواج زياد طولاني نشود چرا كه هر ازدواج فرسايشي پيامدهاي بسيار منفي در زندگي مشترك به همراه خواهد داشت.
نكته ديگر اين كه شما در اولين گام جدي يعني ابراز علني عشقتان به اين دختر با مخالفت شديد ايشان مواجه شده ايد همين مساله نشان می دهد كه انتخاب عاشقانه از اساس اسيب زا و پر مخاطره است و معلوم نبود اگر شما پا در زندگي مشترك مي نهاديد چه مقدار این عدم همتايي ها و هم كفوي ها و همچنين اختلاف سلايق و نظرات براي شما اشكار مي شد انتخاب همسر فقط در پرتو ملاكمندي عاقلانه و نه عاشقانه ممكن است و گرنه ناكامي هاي يكي پس از ديگري فرا خواهند رسيد.
نكته ديگر اين كه عشق و شيفتگي بر خلاف ظاهر دل انگيزش باطني مرضي دارند و اگر كسي از سلامت رواني نسبي بر خوردار باشد هيچ گاه عاشق و شيفته هيچ چيز و هيچ كس نمي گردد عشقي كه به كاهش شديد عملكرد در طولاني مدت بينجامد احتمالا ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب وسواس افسردگي دارد پس شيفتگي امري غرور افرين و مايه مباهات نيست و بايد ديدي واقع بينانه تر به عشق وسواس گونه داشت.
نكته ديگر اين كه زمين به اسمان نيامده است و شما ان قدر توانايي دارید كه از اين مخمصه عاطفي به سلامت بيرون اييد سن شما براي هر تغيير و تحولي بسيار مناسب است و شما مي توانيد با يك بازسازي شناختي عاطفي و البته كار شبانه روزي مقدمات ازدواج خود را با دختري به مراتب بهتر از اين دختر فراهم اوريد.
يك زندگي ساده و بي الايش اما مقتدرانه و عزت مندانه با يك دختر معمولي به مراتب از زندگي غير عزتمندانه با اين دختر (هر چند بهترين و بي نظير ترين دختر جهان باشد) شيرين تر پايدارتر موفق تر است.
به خود بياييد و سال هاي اتي عمرتان را به 4 سال عشق نا فرجام تان ملحق نسازيد عاشقي چه خوب باشد چه بد چه سلامت باشد چه مرض اختصاص 4 سال به ان كفايت مي كند و شما بايد از باز تجربه ان به شدت حذر نماييد. احتمالا به تنهايي از عهده حل اين مشكل بر نمي اييد و ضروري است به مدد مشاوره تخصصي با روانشناسان و مشاوران از اين گردنه زندگي عبور كنيد هر چند تجارب ما نشان مي دهد كه همه اين حرف ها تاثير خاصي بر شما دوست عزيز ندارد و احتمالا شما بارها بارها به خواستگاري ايشان اقدام خواهيد كرد ولي در حد امكان اين اقدامات غير احترام اميز را به حداقل برسانيد.

هنگامیکه شرایطی برای گرفتن اذن پدر موجود نیست (آن هم به دلیل احترام و حفظ حرمت) پس "هیچ" راهی شرعی برای دوستی پاک و علاقه نمی ماند که جحتی خدا دوستانه داشته باشد؟؟ (فقط جحت تکمیل اطلاعات شرعی .) ممنون

ازدواج چیزی فراتر از دوستی است و مسئله بسیار مهمی است که در احکام اسلامی و از نظر حقوقی و قانونی مقررات زیادی به دنبال دارد و یک مسئله ساده نیست که هر کس هر وقت بخواهد با یکی دوست شود و بعد از مدتی از یکدیگر جدا بشوند. لذا در اسلام و بلکه تمامی ادیان الهی و حتی نزد افراد غیر دینی مقرراتی برای ازدواج مقرر شده است از جمله اینکه اگر دختر باکره بخواهد ازدواج بکند باید با اجازه از پدر یا جد پدریش باشد. ولی اگر باکره نباشد مثلا شوهرش فوت شده یا طلاق گرفته می تواند بدون اجازه از پدرش ازدواج بکند بنابراین شما که می خواهید ازدواج بکنید بروید دنبال خانمی که باکره نباشد حال خواستید با اجرای عقد ازدواج دوست باشید یا با هم مسایل زنا شویی داشته باشید و اگر خواستید با دختر باکره ازدواج کنید باید شرایط ازدواج که از جمله اذن پدر هست مراعات کنید.(1)
پی نوشت ها :
1 . امام خمینی، توضیح المسایل، م 2376 .
با توجه به ضرورت انتخاب مرجع تقليد در عمل به تكاليف شرعي و همچنين وجود اختلاف نظر مراجع عظام تقليد در برخي مسائل، لطفاهروقت سوال شرعی می پرسید مرجع تقلید خود را مشخص کنید تا مطابق نظرمرجع شما پاسخ داده شود.

من با پسری دوست شدم که بعد فهمیدم معتاد شده است و من بعد از آن ضربه روحی شدیدی خوردم  و تنها گوشه گیر شدم لطفا کمکم کنید؟

خواهشا جواب قانع کننده و کاربردی ارائه نمایید. ممنون

همان طور كه مي دانيد در يك تقسيم بندي كلي ما دو نوع دوستي داريم دوستي سالم دوستي غير سالم. دوستي سالم دوستي است كه به وابستگي عاطفي و يا به عبارتي عشق نمي انجامد و فرد با حفظ حريم رواني خود و طرف مقابل به دلبستگي اكتفا مي ورزد ما در دلبستگي سالم شاهد هيچ گونه وابستگي مرضي نيستيم.
برای تصور بهتر از فرق بین دو مفهوم دلبستگي و وابستگی فرض کنید به میوه‌ای مانند آناناس علاقمند هستید و به آن «دل بسته‌اید» حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دلیلی از خوردن آن محروم بمانید، آیا در زندگی عادی و روزمره شما اختلالی ایجاد خواهد شد ، آیا عملکرد روزانه شما رو به کاستی می‌گذارد؟ مسلّماً نه. شما سال‌ها از موضوع «دل‌بستگی» خود محروم می‌مانید ، ولی همه امور زندگی شما بر وفق مراد است.
این نوع علاقه و تعلق را «دلبستگی» می‌گویند ،حال اگر به جای دلبستگی به آناناس به آن «وابسته» بودید ، یک روز بدون آناناس نمی‌توانستید سر کنید. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادی است که هر از گاهی برای به حد طبیعی رساندن سطح عملکرد خود نیازمند مصرف مواد است، پس وابستگی روانی نوعی اعتیاد است. وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد می‌گردد و به نوعی فرد را از زندگی روزانه ‌و عادی خود خارج می‌سازد. فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است ، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیده‌ای است.
در اسلام به شدت از وابستگی به غیر خدا پرهیز داده شده است .
پس اگر ما به دوست خود صرفا دلبسته باشيم بعد از اين كه فهميديم معتاد است به هيچ وجه ضربه روحي شديد نمي خوريم و گوشه گير نمي شويم با آن كه دوستمان را از دست داده ايم عملكرد روزمره ما تغيير چنداني نخواهد كرد و ما مي توانيم به روال گذشته به امور مهم و ضروري زندگي خود رسيدگي نماييم اگر به دوستمان وابسته باشيم نه دلبسته اين امر باعث مي گردد كه دچار كاهش عملكرد گرديم و گوشه گير گرديم
در برخي وابستگي هاي عاطفي ما شاهد رگه هايي از سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب وسواس فكري و افسردگي هستيم به عبارت ديگر مشكل در درون روح و روان ماست و زياد ربطي به طرف مقابل ندارد اگر من مضطرب باشم به دوستم فراتر از يك دوست به چشم يك آرامشگر بيروني مي نگرم بديهي است با حذف اين آرامشگر بيروني باز اضطراب بار ديگر به سراغ من مي آيد و حال من را دگرگون مي نمايد.
يا آن كه همچون يك فرد وسواسي ذهن من همواره درگير پردازش تصاوير و خاطرات آن دوست مي گردد گويا ذهن من كاري جز نشخوار ذهني وصال و فراق دوستم ندارد.
يا آن كه من افسرده ام و براي رهايي از افسردگي به دوستم پناه مي برم و سعي مي كنم او را به معناي زندگي خود تبديل كنم بي شك در اين شرايط فقدان دوست به معناي فقدان معناي زندگي است و ما را به ورطه انزوا و گوشه گيري مي كشاند.
خوشبختانه سازوكار ذهن ما به گونه اي است كه مي توانيم بزرگترين فراق ها از جمله فراق پدر و مادر و نزديكترين كسان خود را تحمل نماييم و بعد از مدت 2 تا 6 ماه به روال طبيعي زندگي باز گرديم به احتمال زياد شما به مرور زمان با اين موضوع سازگاري خواهيد يافت و مي توانيد با دوستاني به مراتب بهتر و سالمتر از ايشان رابطه برقرار نماييد.
البته اين بار بايد متوجه باشيد كه پا را در دوستي با ديگران از مرز دلبستگي فراتر ننهيد تا در دام وابستگي گرفتار نيايد عزت نفس خود را بالا ببريد و اگر شاهد رگه هاي از سه اختلال روحي كه در پيش گذشت هستيد در اسرع وقت به يك روان شناس باليني مراجعه نماييد.

من دوستي دارم كه قيافه جالب دارد و ودر مدرسه تيز هوشان هستيم وبا توجه به اينكه نخبه ها را بايد جذب كنيم ولي مشكل اينكه ايشان حجاب خود را نگه نمي دارد وارايش مي كند وارايش ايشان بر زيبايي او مي افزايد وديگران را خيلي جذب مي كند من سعي كردم با ايشان صميمي شوم وچون خود ميداند هدف من چيست با همان لحن صميمي مي گويد ببخشيد كه من نمي توانم نصيحتتان را گوش دهم چون من چند سال است كه اينگونه هستم خواهش مي كنم به من كمك كنيد تا بتوانم با لحن صميمي ايشان را راهنمايي كنم

در آغاز لازم است به چند نکته توجه کنيم:
1- اگر چه پوشش و حجاب ديني براي زن مي تواند آثار و فوايد رواني و احساس امنيت فراواني به ارمغان آورد، اما از آن جا که جاذبه هاي مادي و دنيايي و انگيزه ها و علل مختلف اجتماعی مي تواند او را به عدم رعايت حجاب ديني و جلوه نمايي در مقابل نامحرم يا بي اعتنايي به پوشش و حجاب سوق دهد، رعايت پوشش ديني نيازمند داشتن پشتوانه ايمان و اعتقاد ديني است.پس در اولين قدم لازم است که باور و ايمان ديني خانم ها و دختران تقويت شود.
2- وقتی می بینید دوست شما در مورد حجاب حساس است در این موضوع چیزی به او نگویید زیرا این کار هم تأثیر ندارد و هم ممکن است حساسیت و لجاجت او را افزوده کند و رابطه دوستی شما را به هم بزند. بهتر است جهت تحول روحی و فکری وی کارهای زیر را انجام دهید .
بدون آن که کسی بفهمد با یکی از معلم های تان که خودش حجاب را خوب رعایت می کند، و نسبت به معلم های دیگر محبوب تر است و حرف هایش در دوست تان بیشتر تأثیر دارد، صحبت کنید تا ابتدا به صورت کلی در مورد حجاب و ارزش آن در کلاس صحبت کند، شاید تأثیر بگذارد. و اگر مؤثر نشد، به معلمتان بگویید می خواهم بدون آن که کسی بفهمد که پای من در میان است با دوستم که دختر خوب و پاکی است در مورد حجاب صحبت کنید، بلکه متحول شود.
کتاب های زیر جهت مطالعه پیشنهاد می شود اگر روی شما حساس است، می توانید یکی یا چند تاازاین کتاب ها را از طریق معلم تان یا یکی از دوستان دیگر تان به مناسبتی به او هدیه بدهید.
1- حجاب غنچه ها، تألیف رضا شيرازي
2- حجاب زينت برتر، تألیف عطيه صادق کوهستاني
3- مسئلة حجاب، از استاد مطهري
4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده
5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده
برای توضیحات بیشتر با شماره (09640)تماس بگیرید.

مدتیه حرص دوست دختر پیداکردن رو دارم ومدام دوست دارم که بادختری رابطه برقرار کنم ومیدونم هم که این کار اشتباهیی که با نامحرم رابطه برقرار کنم ولی انگار کسی بهم میگه که نه این که بخاطر نامشروع بودن این کار نباید برم سراغ دوست دخترپیداکردن بلکه احساس میکنم که خودم جرات ندارم که پیدا کنم ونمییییتونم دوست دختر واسه خودم پیدا کنم وبه این خاطراحساس ضعف درخودم پیدا کردم واین که جربزه ی دوست دختر پیدا کردن رو ندارم منوزجر میده واحساس ناتوانی دررابطه برقرارکردن باجنس مخالف رو دارم .حالا میخوام که بایک دختری دوست بشم وبعد که دوست شدم به خودم بقبولونم که میتونم بادختری دوست بشم وبعدازاینکه دوست شدم بعدمدتی رابطمو خراب کنم ودست بکشم .حالا خیلی عزاب وجدان پیدا کردم ازاینکه احساس میکنم نمیتونم دوست دخترپیداکنم.ببینید خیلی ازدخترهای هم سن وسال من به من نگاه میکنن وزمینه ی دوستی رو برام فراهم میکنن ولی تا میخوام برم جلو ...احساس ترس بهم دست میده وگاهی اوقات حتی بدنم میلرزه که برم بادختری درمورد رابطه برقرار کردن بحرفم.تورو خدا راهنماییم کنید آخه گاهی اوقات حتی سر کلاس هم نمیرم وتو محوطه دانشگاه به نیت دوست دختر پیدا کردن پرسه میزنم فرصت هم پیدا میکنم ولی نمیتونم برم جلو وبا دختری رودرروصحبت کنم.من نمیخوام یادم بدید کهچطور میتونم رابطه برقرار کنم میخوام بهم بگید که چطور به خودم بقبولونم که میتونم رابطه برقرار کنم ولی این خداست که نمیخواد من به راه چپ وراه باطل کشیده بشم.آخه خیلی اوقات یه اتفاق هایی می افته که احساس میکنم خدا نمیخواد من دوست دختر گزینش کنم.همین امروز خواستم برم دنبال یه دختری تو دانشگاه که ناگهان دختر خاله خودمو دیدم وواسه اینکه دختر خاله من نفهممه که دارم میرم دبال اون دختره موندم پیش دختر خاله ام واون دختره هم ناپدید شد ودیگه پیداش نکردم.

ضمن تحسین برخی خویشتنداری ها و نکات مثبت شما اجازه می خواهم کمی آسیب شناسانه و نه همدلانه به نامه شما نظری بیفکنم. امید است دل آزرده نگردید و در آن بیش تر تأمل نمایید.
بسياري از افكار و تمايلات و رفتارهاي شما اضطراب آلود است و تحت تأثير شديد اضطراب نسبتاً بالاي شما مي باشد. اگر نيك در خود بنگريد فارغ از توانايي يا عدم توانايي تان براي رابطه با جنس مخالف، شما با يك اضطراب و تنيدگي دروني دست و پنجه نرم مي كنید. گويا شما همواره به صورت ناخودآگاه يا خودآگاه به دنبال يك آرامشگر بيروني براي كاهش سطح اضطراب بالاي خود هستيد. بي شك رابطه با جنس مخالف می تواند به صورت كاذب و موقت به آرامش شما بينجامد (هر چند بلافاصله به تشديد آن مي انجامد و روز به روز بر سطح اضطراب شما مي افزايد). خيالبافي جنسي و تخيل گرایی در زمينه جنس مخالف يكي از مكانيزم هاي دفاعي ما در برابر حملات اضطرابي مي باشد و هر چيزي به صورت واقعي و پايدار از اضطراب شما بكاهد در كاهش اين خيالبافي مؤثر است.
ناگفته نماند كه همين چند صباحي كه در انديشه پيدا كردن دوست دختر مي باشيد به طرز قابل توجهي بر ميزان اضطراب اوليه شما (قبل از ورود به اين چراگاه شيطان) افزوده شده است و در صورتی كه تصميم شما عملي گردد سطح اضطراب شما به مرز وخامت نزديك نزدیک تر مي گردد.
متأسفانه شرايط فيزيولوژيك و روانشناختي شما به گونه اي است كه با رابطه شما با يك دختر ده دختر صد دختر دردي از اضطراب شما دوا نمي شود و شما همواره بايد به دنبال تنوع طلبي جنسي يا عميق تر كردن سطح رابطه باشيد.
عزت نفس شما بسيار پايين است و همين باعث شده كه به نوعي طلب (گدايي) از جنس مخالف براي برقراري رابطه بپردازيد. اگر كمي خود ارزشمندي شما افزایش می یافت اين گونه خود را به اب و آتش نمي زديد.
عزت نفس پايين حكايت از وجود احتمالي رگه هاي افسردگي در شما دارد گويا شما به يك بي معنايي در زندگي دچار شده ايد و معنايي جز دست و پا زدن در باتلاق گناهان جنسي نداريد.
از سويي ان چه از نامه شما بر مي ايد رويكرد وسواسي شما به مساله رابطه با جنس مخالف مي باشد.
استفاده از جملات و سوالات تكراري حاكي از وجود احتمالی افكار وسواسي در شما مي باشد به عبارتي مي توان گفت كه شما به نوعي وسواس شبه جنسي دچار شده ايد اين وسواس احتمالي ريشه در اضطراب بالاي شما دارد.
دينداري شما بسيار در نوسان است و معلوم نيست شما به چه خطوط قرمزي پايبنديد. دينداري و خويشتنداري از مهمترين عوامل براي كاهش سطح اضطراب مي باشد متاسفانه شما از اين دو بهره چنداني ندارید و صرفا همچون فرد وسواسي به تشريفات وسواسي خود مي انديشيد.
به عنوان روان شناس به شما دوست عزيز خاطر نشان می سازم كه شرايط رواني شما به مرز باليني و وجوب مداخله روانشناختي و روانپزشكي رسيده است و شما بايد فارغ از محتواهاي وسواس فكري (که حول و حوش رابطه با جنس مخالف مي باشد) در اسرع وقت در گام اول به يك روان پزشك مراجعه نماييد بايد به صلاحديد ايشان به صورت موقت به درمان دارویی بپردازيد و بعد از اين كه از چنبره اين افكار مزاحم تا حدودي رهيديد. بايد با حداقل 7 و 8 جلسه حضوري با روان شناس باليني به اصلاح خطاهاي شناختي و... خود بپردازيد.
هر گون اصرار بر خود درماني، دوست دختر درماني، ثمره اي جز تشديد و مزمن شدن اختلالات رواني احتمالي شما ندارد. اگر كمي دور انديشانه به ماجرا بنگريد مي توانيد با تن دادن به درمان تخصصي (دارو درماني + روان درماني) خود را به ساحل ارامش پايدار و البته رضايت خدا برسانيد.

ممنون که این قدر پیگیرید و سریع جواب میدهید در ادامه جوابتان به سوال قبل من گفتید دوستی را ترک کنم یا در ارتباط با او به مسئله ای که شهوت را تحریک میکند فکر نکنم یا طرح مسئله اعتقادی یا .... پیش بیاورم. سوال این است که اگر قرار باشد دوستی را ترک کنم چگونه ترک کنم؟یعنی بی تفاوت شوم یا از او فرار کنم!؟به چه بهانه ای اصلا ترک کنم؟؟ما تقریبا ارتباط زیادی با هم داریم. چون هم رشته هستیم و در یک دانشگاهیم و هر دو ورودی 88 و تقریبا تمام کلاسای ما یکی است.آخه با چه بهانه ای رابطه را کم کنم ؟ اگه گفت چرا این قدر بی احساس شدی و بی توجه یا چرا این قدر رابطه ات با من تغییر کرده و کم توجه شدی چه بگویم؟ حال اگر من خود التفات ننمودی به صید او ، ولی او نمودی به صید ما که فکر میکنم این گونه باشد چه کنم؟

ما هم مثل همه روانشناسان ديگر معتقد به اولويت پيشگيري بر درمان هستيم چرا که اگر كسي به هر دليلي از كنار پيشگيري (خويشتنداري) گذر كرد معلوم نيست در مرحله درمان كاري از دست كسي بر بیاید.
جذابيت رابطه با جنس مخالف ان قدر بالا هست كه امثال شما دوست عزيز با پيش كشيدن سوال هايي از اين دست درصدد توجيه تداوم رابطه بر اييد يا اين كه به هر دليلي خود را مجبور به تداوم رابطه ببينيد بي شك اگر اين دختر زيان مادی براي شما داشت شما در همان روزها و هفته های اول اشنايي بدون هيچ شك و دودلي اورا به حال خود رها مي كرديد ولي وقتي پاي زيان معنوي و اخروي (و البته دنیوی) به ميان مي ايد صدها مانع و ... اين چنيني بر سر راه قطع رابطه سبز مي شود.
قطعا بهانه اي بالاتر از كسب رضايت خداوند و دوري از خشم و غضب او در ترك رابطه نيست.
در هر صورت ما هم شرايط خطير و دشوار شما را درك مي كنيم و به هيچ وجه درصدد سرزنش يا خرده گيري بر شما دوست عزيز نيستيم اين شماييد که سر اخر بايد مسئوليت هاي رفتارهاي مثبت و يا منفي خود را بپذيريد و ما به عنوان كسي از بيرون ماجرا به قضاياي شما مي نگرد فقط به همين دو سه جمله اكتفا مي كنيم. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
در صورت تمايل مي توانيد با مشاورين این مركز يعني مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني با شماره 09640 تماس حاصل نماييد.

{این گونه مایعات که مذی نامیده می شود ، معمولا هنگام شهوت خارج می شود و ممکن است شما واقعا در ارتباط با دوست تان دچار شهوت می شوید اما توجه به آن ندارید از این رو توصیه ما به شما این است که بیشتر احتیاط کنید اگر دوستی و ارتباط شما همراه با شهوت باشد ، جایز نیست . در فرض سئوال مایع یاد شده پاک است . (1) پی نوشت: 1. آیت الله خامنه ای ، رساله اجوبه الاستفتائات س 180 ؛ سئوال از دفتر معظم له در قم (7746666-0251)} این در جواب سوال قبلی من بود. حالا سوال اینه که نشانه های این که در ارتباط با دوستم دچار شهوت میشوم چیست؟و باید چه کار کنم ؟باید دوستی را ترک کنم ؟ باید او را فراموش کنم ؟ این احتیاط که گفتین یعنی چی ؟ احتیاط در چی ؟ از کجا بدانم خطا در کجاست که اون جا احتیاط کنم؟ این دوستی طبق گفته شما آمیخته به شهوت شده ، باید دوستی ترک شود یا شهوت رو از بین ببرم؟ و اگه باید شهوت در دوستی رو از بین ببرم باید چه کنم؟و اصلا شهوت در دوستی یعنی چی و چه ویژگی داره؟ خدا خیرتون بده خواهش میکنم ریز به ریز و کامل جواب بدین،سوالا زیاد شد ولی روزی یه قسمتش رو هم درست و حسابی جواب بدین ممنون میشم.خواهش میکنم دقیق توضیح بدین تکالیفم چیه؟چه کنم؟

وقتی با دوست تان هستید اگر از بودن با او، حرف زدن با او و از نگاه به او شهوتت تحریک می شود و لذت جنسی می بری نشانه شهوتی شدن است و لازم است که دوستی را ترک کنی.
در مورد مسئله شما احتیاط یعنی انسان کاری کند که گرفتار گناه احتمالی نشود. مثل این که شما در ارتباط با دوستت قصد گناه نداشته باشی و شهوتت تحریک نشود ولی احتمال دهی که ناخواسته تحریک شود و گناه انجام شود در این صورت احتیاط این است که رابطه نداشته باشی چون اگر رابطه داشته باشی ممکن است آلوده به گناه شوی.
مکرر از پلیس راهنمایی و رانندگی شنیده می شود که می گوید رانندگان عزیز در رانندگی احتیاط کنند. یعنی کاری کنند که از خطر های احتمالی بدور باشند.
برای این که در موقع ارتباط با دوستت شهوتی نشوی باید به مسائلی که شهوت را تحریک می کند فکر نکنی و در مورد مسائل تحریک آمیز حرف نزنید و یک مسئله علمی یا اعتقادی مطرح کنید تا فکرتان مشغول چیز دیگری شود.

در مدرسه با کسی اشنا شدم که دو سال از من کوچکتر است.در ابتدا با او رابطه ی چندانی نداشتم که به وسیله ی واسطه ای علاقه مندی خود را به من نشان داد.از قبل اشنایی کمی با او داشتم و میدانستم و هنوز هم میدانم که همه ی ویزگی های یک دوست خوب را دارد.پس از گذشت مدتی از دوستیمان متوجه شدم برادری دارد.هر روز که علاقه مندیمان بیشتر میشود شک من نیز به نیت دوستم بیشتر میشود.اگر بفهمم که از ابتدا با این نیت با من دوست شده همه ی این دوستی را به هم میریزم و با او دوستی ای باقی نمیگذارم.میخواهم کمکم کنید که چگونه از نیتش با خبر شوم و یک برخورد منطقی با داشته باشم.ذهنم را بیش ازحد به خود مشغول کرده و از درسم عقب افتاده ام.... باز هم میگویم در باایمان بودن و خوب بودنش شکی ندارم و به خاطر همین هم هست که نمیدانم چه برخوردی با داشته باشم... کمکم کنید ذهنم را از اینجور چیزها پاک کنم. ممنون

آن گونه که از صحبت های شما برداشت کردیم، منظورتان از این که می فرمایید: «متوجه شدم که دوستم برادری دارد» در خوشبینانه ترین حالت این است که احساس می کنید که انگیزه و نیت دوستی دوست تان این می تواند باشد که او شما را برای ازدواج با برادرش در نظر گرفته است و با ایجاد رابطه دوستی در صدد ایجاد علقه و زمینه سازی برای این منظور و خواستگاری برادرشان از شما است. اگر این گونه باشد که جای هیچ نگرانی نیست. چرا که به هیچ وجه انگیزه او نامتعارف و غیر شرعی نبوده است. بلکه چه بسا کار بسیار شایسته ای انجام داده است و دلسوزانه و خردمندانه نهایت حق خواهری و برادری را انجام داده است و در حق برادرش لطف نموده و در انتخاب همسر مناسب و شایسته، او را یاری نموده است بنابراین، تهدید شما به قطع رابطه و به هم زدن رابطه دوستی بیش از آن که منطقی و عقلانی به نظر برسد، بیشتر یک تصمیم ناپخته و عجولانه است؛ مگر آنکه قصد پلیدی داشته باشد و مثلاً منظور شما آن باشد که بخواهد شما با برادرش رابطه دوستی برقار نمایید که اصلاً صورت دیگری می یابد و باید از او دور شوید.
اما این که می فرمایید: «چگونه از نیتش با خبر شوم» باید بگوییم که شما هیچ راه مطمئنی در این خصوص ندارید مگر این که دوست تان در ادامه رابطه دوستانه خودش به نیتش اشاره کند و یا شما به نحویی از دیگران نیت او را جویا شوید. اما توصیه می شود که شما در این خصوص کنکاش نداشته باشید. چون همان طور که گفتیم اولاً بر فرض که نیت او آن گونه که شما متصور می کنید باشد، اصلاً نیت بدی نیست. ثانیاً نیت او منافاتی با اختیار و اراده شما ندارد. چرا که بر فرض این که برادر او از شما خواستگاری کنید، حق انتخاب برای شما محفوظ است؛ این شما هستید که او را می پذیرد و یا رد می کند بنابراین، رابطه دوستی شما ربطی به نوع پاسخ شما ندارد. گذشته از این بهتر است این قضیه را به فال نیک بگیرید و با حسن ظن به دوست تان رابطه دوستی را با او ادامه دهید. با شناختی که شما نسبت به دوست تان و خانواده اش خواهید داشت مسلماً اگر قضیه خواستگاری برادرشان مطرح بشود، در انتخاب همسر رهگشا خواهد بود بنابراین، توصیه می شود در این خصوص حساسیت بی مورد نداشته باشید و اگر دوست تان را شایسته دوستی می دانید، صرف نظر از نیت و انگیزه او، رابطه دوستی خود را با او ادامه دهید. یادتان باشید که بسیاری از ازدواج ها در این گونه آشنایی ها و روابط دوستانه کلید می خورد. حتی اگر انگیزه دوست تان آن گونه که گفتیم نباشد در ادامه ممکن است این چنین انگیزه ای پدید بیاید و این به نظر ما هیچ اشکالی ندارد. اگر شما نیز همانند دوست تان برادری داشتید، به احتمال زیاد ترجیح می دادید که همسر برادرتان، دوست صمیمی شما باشد و برادرتان با دوست تان ازدواج کند، پس خیلی از این جهت ناراحت نباشید و فکر و خیالات نابجا ذهن تان را احاطه نکند.
به هر حال، همه چیز به نگرش شما بستگی دارد، شما می توانید صرف نظر از انگیزه طرف مقابل تان، رابطه دوستانه و مشروعی را با دوست تان داشته باشید و یا آن را حتی بدون این که دلیل مشخصی داشته باشید و یا علت آن را بیان کنید، قطع نمایید، اما این را بدانید که در اسلام علاوه بر این که تأکید فراوان به حس ظن به دیگران شده است به شدت از سؤظن و از جستجو و کنکاش در این زمینه ممنوع نهی شده است. مگر این که موضوع مهمی در میان باشد که در آنجا توصیه به عدم حسن ظن شده است که عملاً در مورد شما و دوست تان منتفی است. بنابراین، بهتر است در روابط خود با دیگران حسن ظن را حاکم گردانید. همواره حدود روابط را حفظ کنید. برای این که در ساختن آینده خود سهیم باشید و آن را به بهترین نحو شکل دهید، دایره دوستی خود را با دوست تان خوب و متدین گسترش دهید و فرصت ها را غنیمت بشمارید و بی جهت آن را خراب نسازید.

صفحه‌ها