مدتیه حرص دوست دختر پیداکردن رو دارم ومدام دوست دارم که بادختری رابطه برقرار کنم ومیدونم هم که این کار اشتباهیی که با نامحرم رابطه برقرار کنم ولی انگار کسی بهم میگه که نه این که بخاطر نامشروع بودن این کار نباید برم سراغ دوست دخترپیداکردن بلکه احساس میکنم که خودم جرات ندارم که پیدا کنم ونمییییتونم دوست دختر واسه خودم پیدا کنم وبه این خاطراحساس ضعف درخودم پیدا کردم واین که جربزه ی دوست دختر پیدا کردن رو ندارم منوزجر میده واحساس ناتوانی دررابطه برقرارکردن باجنس مخالف رو دارم .حالا میخوام که بایک دختری دوست بشم وبعد که دوست شدم به خودم بقبولونم که میتونم بادختری دوست بشم وبعدازاینکه دوست شدم بعدمدتی رابطمو خراب کنم ودست بکشم .حالا خیلی عزاب وجدان پیدا کردم ازاینکه احساس میکنم نمیتونم دوست دخترپیداکنم.ببینید خیلی ازدخترهای هم سن وسال من به من نگاه میکنن وزمینه ی دوستی رو برام فراهم میکنن ولی تا میخوام برم جلو ...احساس ترس بهم دست میده وگاهی اوقات حتی بدنم میلرزه که برم بادختری درمورد رابطه برقرار کردن بحرفم.تورو خدا راهنماییم کنید آخه گاهی اوقات حتی سر کلاس هم نمیرم وتو محوطه دانشگاه به نیت دوست دختر پیدا کردن پرسه میزنم فرصت هم پیدا میکنم ولی نمیتونم برم جلو وبا دختری رودرروصحبت کنم.من نمیخوام یادم بدید کهچطور میتونم رابطه برقرار کنم میخوام بهم بگید که چطور به خودم بقبولونم که میتونم رابطه برقرار کنم ولی این خداست که نمیخواد من به راه چپ وراه باطل کشیده بشم.آخه خیلی اوقات یه اتفاق هایی می افته که احساس میکنم خدا نمیخواد من دوست دختر گزینش کنم.همین امروز خواستم برم دنبال یه دختری تو دانشگاه که ناگهان دختر خاله خودمو دیدم وواسه اینکه دختر خاله من نفهممه که دارم میرم دبال اون دختره موندم پیش دختر خاله ام واون دختره هم ناپدید شد ودیگه پیداش نکردم.
ضمن تحسین برخی خویشتنداری ها و نکات مثبت شما اجازه می خواهم کمی آسیب شناسانه و نه همدلانه به نامه شما نظری بیفکنم. امید است دل آزرده نگردید و در آن بیش تر تأمل نمایید.
بسياري از افكار و تمايلات و رفتارهاي شما اضطراب آلود است و تحت تأثير شديد اضطراب نسبتاً بالاي شما مي باشد. اگر نيك در خود بنگريد فارغ از توانايي يا عدم توانايي تان براي رابطه با جنس مخالف، شما با يك اضطراب و تنيدگي دروني دست و پنجه نرم مي كنید. گويا شما همواره به صورت ناخودآگاه يا خودآگاه به دنبال يك آرامشگر بيروني براي كاهش سطح اضطراب بالاي خود هستيد. بي شك رابطه با جنس مخالف می تواند به صورت كاذب و موقت به آرامش شما بينجامد (هر چند بلافاصله به تشديد آن مي انجامد و روز به روز بر سطح اضطراب شما مي افزايد). خيالبافي جنسي و تخيل گرایی در زمينه جنس مخالف يكي از مكانيزم هاي دفاعي ما در برابر حملات اضطرابي مي باشد و هر چيزي به صورت واقعي و پايدار از اضطراب شما بكاهد در كاهش اين خيالبافي مؤثر است.
ناگفته نماند كه همين چند صباحي كه در انديشه پيدا كردن دوست دختر مي باشيد به طرز قابل توجهي بر ميزان اضطراب اوليه شما (قبل از ورود به اين چراگاه شيطان) افزوده شده است و در صورتی كه تصميم شما عملي گردد سطح اضطراب شما به مرز وخامت نزديك نزدیک تر مي گردد.
متأسفانه شرايط فيزيولوژيك و روانشناختي شما به گونه اي است كه با رابطه شما با يك دختر ده دختر صد دختر دردي از اضطراب شما دوا نمي شود و شما همواره بايد به دنبال تنوع طلبي جنسي يا عميق تر كردن سطح رابطه باشيد.
عزت نفس شما بسيار پايين است و همين باعث شده كه به نوعي طلب (گدايي) از جنس مخالف براي برقراري رابطه بپردازيد. اگر كمي خود ارزشمندي شما افزایش می یافت اين گونه خود را به اب و آتش نمي زديد.
عزت نفس پايين حكايت از وجود احتمالي رگه هاي افسردگي در شما دارد گويا شما به يك بي معنايي در زندگي دچار شده ايد و معنايي جز دست و پا زدن در باتلاق گناهان جنسي نداريد.
از سويي ان چه از نامه شما بر مي ايد رويكرد وسواسي شما به مساله رابطه با جنس مخالف مي باشد.
استفاده از جملات و سوالات تكراري حاكي از وجود احتمالی افكار وسواسي در شما مي باشد به عبارتي مي توان گفت كه شما به نوعي وسواس شبه جنسي دچار شده ايد اين وسواس احتمالي ريشه در اضطراب بالاي شما دارد.
دينداري شما بسيار در نوسان است و معلوم نيست شما به چه خطوط قرمزي پايبنديد. دينداري و خويشتنداري از مهمترين عوامل براي كاهش سطح اضطراب مي باشد متاسفانه شما از اين دو بهره چنداني ندارید و صرفا همچون فرد وسواسي به تشريفات وسواسي خود مي انديشيد.
به عنوان روان شناس به شما دوست عزيز خاطر نشان می سازم كه شرايط رواني شما به مرز باليني و وجوب مداخله روانشناختي و روانپزشكي رسيده است و شما بايد فارغ از محتواهاي وسواس فكري (که حول و حوش رابطه با جنس مخالف مي باشد) در اسرع وقت در گام اول به يك روان پزشك مراجعه نماييد بايد به صلاحديد ايشان به صورت موقت به درمان دارویی بپردازيد و بعد از اين كه از چنبره اين افكار مزاحم تا حدودي رهيديد. بايد با حداقل 7 و 8 جلسه حضوري با روان شناس باليني به اصلاح خطاهاي شناختي و... خود بپردازيد.
هر گون اصرار بر خود درماني، دوست دختر درماني، ثمره اي جز تشديد و مزمن شدن اختلالات رواني احتمالي شما ندارد. اگر كمي دور انديشانه به ماجرا بنگريد مي توانيد با تن دادن به درمان تخصصي (دارو درماني + روان درماني) خود را به ساحل ارامش پايدار و البته رضايت خدا برسانيد.