پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

ایا کسی که به سن پیری برسد خدا او را دوست داشته و فرصت زندگی طولانی به او داده? و اگر کسی در جوانی بمیرد چطور?

قبل از پاسخ به اين سوال شما بايد دانست كه از ديدگاه اسلام و قرآن اصل حيات و زندگي و مرگ انسانها و مقدار و طول عمر آنها و... در دست خداست و خداوند متعال براي همه انسان ها اجلي را معين كرده است. چنانچه در قرآن مي فرمايد:
«لكلّ اُمّةٍ أجلٌ إذا جاء أجلهم فلا يستأخرون ساعةً ولا يستقدمون؛(1) هر امتي را زماني محدود است. آن گاه كه زمانشان به سر رسد، نه ساعتي از آن تأخير كنند و نه پيشي گيرند».
در آية ديگر فرمود:«هو الّذي خلقكم من طينٍ ثمّ قضى أجلاً وأجلٌ مسمّى عنده؛(2) اوست كسي كه شما را از گِل آفريد.آن گاه مدتي را براي شما عمر مقرر داشت و اجل حتمي نزد اوست.
حال با توجه به آيات مذكور در پاسخ سوال شما مي گوييم كه در نگاه آيات قرآن اصل حيات و زندگي و مدت و طول عمر و.. همگي موهبتي الهي هستند كه همه انسانها به نوعي از آن برخوردار هستند و خداوند براي هر كسي يه مدتي را به عنوان طول عمر آن شخص تعيين كرده است و نيز از روايات به دست مي آيد كه اين موهبت الهي بوسيله بعضي اعمال ها و رفتارها كم يا زياد مي شود و لكن در آيات و روايات به اين نكته كه زيادي عمر به طور مطلق نشانه دوست داشتن خداوند است يا بالعكس اشاره نشده است.
البته برخي عوارض و پيامدهاي اين امر در مواردي مورد اشاره قرار گرفته مثلا خداوند مي فرمايد كه: وَاللهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللهَ عَليمٌ قَديرٌ؛(3) خداوند شما را آفريد سپس شما را مى‏ميراند بعضى از شما به نامطلوب‏ترين سنين بالاى عمر مى‏رسند، تا بعد از علم و آگاهى، چيزى ندانند (و همه چيز را فراموش كنند) خداوند دانا و تواناست.
در اين آيه به عوارض منفي ناشي از زيادي عمر اشاره شده است در نتيجه نمي توانيم بصورت كلي بگوييم كه هر كسي كه عمر زيادي كرده باشد و در سن پيري مرده باشد محبوب خدا بوده است و خداوند او را دوست داشته است چنانچه بطور كلي نيز نمي توانيم بگوييم كه هر كسي كه زودتر مرده است و يا جوان مرگ شده است مورد غضب خداوند واقع شده است و خداوند او را دوست نداشته است. چرا كه چه بسا افرادي كه دشمن خدا بوده اند از عمر زيادي در اين دنيا برخوردار بوده اند و يا دوست خدا بوده اند و عمر كوتاهي داشته اند در نتيجه زيادي عمر از نشانه هاي قطعي و حتمي دوست داشتن خداوند نيست. ولي ممكن است كه كوتاهي عمر از نشانه هاي خشم و غضب الهي باشد. چنانچه در روايتي پيامبر اكرم(ص) فرموده اند: «اِذا غَضَبَ اللَّهُ عَلي اُمَّةٍ وَلَمْ يَنْزِلِ الْعَذابَ عَلَيْهِمْ غَلَّتْ اَسْعَارُها وَقَصُرَتْ اَعْمارُها وَلَمْ تُرْبِحْ تُجَّارُها وَلَمْ تَرَكُوا ثِمارُها وَلَمْ تُعَزِّرْ اَنْهارُها وَحُبِسَ عَنْها اَمْطارُها وَسَلَّطَ عَلَيْها شِرارُها؛(4) هر گاه خداوند بر امتي خشم كند و عذاب بر آنان فرو نفرستد، نرخهايشان گران و عمرشان كوتاه گردد و بازرگانان سود نكنند و ميوه ها مرغوب نشود و رودهايشان پر آب نباشد و بارانشان نبارد و اشرارشان بر آنان مسلط شوند.
و نا گفته پيداست كه از اين روايت نمي توانيم بصورت كلي استنباط كنيم كه همه كساني كه عمر كوتاهي داشته اند و در ايام جواني و يا ميان سالي از دنيا رفته اند مورد خشم و غضب الهي بوده اند و تنها از اين روايت بدست مي آيد كه يكي از نشانه هاي خشم و غضب الهي داشتن عمر كوتاه است و لازمه اين روايت اين نيست كه هر كسي كه عمر طولاني داشته باشد مورد محبت خداوند بوده است در نتيجه در دين مبين اسلام كميت و مقدار عمر اهميت چنداني ندارد تا گفته شود كه نشانه دوستي و محبت خدا و يا خشم و غضب الهي است بلكه كيفيت و چگونه گذراندن عمر اهميت دارد و به همين خاطر است كه ائمه (ع) از خداوند طول عمري را مي خواسته اند كه در اطاعت و بندگي خداوند متعال سپري شده باشد نه هر طول عمري، چنانچه امام سجاد (ع) در دعاي مكارم الاخلاق خطاب به خداوند مي فرمايد: وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمْرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ ، فَإِذَا كَانَ عُمْرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ .(5) خدايا... و عمرم را تا زمانى كه صرف طاعت تو مى‏ شود، دراز گردان و هنگامي كه عمرم چراگاه شيطان گرديد، قبل از آن كه نفرتت به من رو كند و يا خشمت بر من قطعى شود، جانم را بستان و به سوى خود ببر.
پي نوشت ها:
1. يونس(10)آيه 49.
2. انعام(6)آيه 2.
3. نحل(16)آيه 70.
4. ثقه الاسلام كليني، الكافي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج5، ص318.
5. سيد علي خان، رياض السالكين، مكتب النشر الاسلامي، قم، چاپ اول، 1411ق، ج3، ص255.

موفق و موید باشید