جـوانـان

با سلام من با یکی از دوستانم که ادعا میکرد با یکی از افراد مهم در کارخانه ای در ارتباط است در رابطه با استخدام برادرم صحبت کردم ولی دوستم اظهار داشت تحت هیچ شرایطی حاضر به انجام چنین کاری نمیشود که برای من این قدم را بردارد وجوابی داد که در عالم رفاقت برای من قابل هضم نبود در حالی که من برای وی زحمات زیادی کشیدم از او وجوابش شکه شدم چون انجام این کار وی را به سختی نمی انداخت از او دلسرد شدم نمیدانم ایا دوست واقعی روزهای سخت هست یا نه برای شناخت و امتحان او چه باید کرد چون شنیدم روایات زیادی در رابطه با شناخت دوست هست لطفا من را از این سر در گمی رها کنید با تشکر

ضمن آرزوی فراهم شدن کاری مناسب برای برادرتان برای شناخت دوست معیارهایی وجود دارد:
تنها با آزمایش و امتحان این امر میسر است. پروین اعتصامی میگوید:
پروین، نخست زیور یاران صداقت است
باری نیازموده، کسی را مدار دوست
تا دوستی را نیازموده ایم، نباید به او اعتماد کنیم. اکتفا کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست.
برای آزمودن دوستان مهم ترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی:
اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی می توان میزان محبت دیگری را تشخیص داد.
2ـ آزمودن به گاه نیاز:
در موقع نیازمندی، می توان دوست را شناخت. از لقمان نقل است :
لا تَعرِفُ أخاكَ إلاّ عندَ حاجَتِكَ إلَيهِ ؛
برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او(1).
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیک تر:
آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح می کند؟
4ـ آزمودن در سختی ها:
دوست خوب کسی است که در گرفتاری ها به یاری ات بیاید. امام علی(ع) می فرماید:
في الشِّدَّةِ يُختَبَرُ الصَّديقُ ؛
در سختي هاست كه دوست، آزموده مى شود .(2)
5ـ آزمودن به هنگام خشم:
هر انسانی چهره واقعی اش را در حال خشم آشکار می سازد، از این رو امام صادق(ع) فرمود:
مَن غَضِبَ علَيكَ مِن إخوانِكَ ثلاثَ مَرّاتٍ فلَم يَقُلْ فيكَ مَكروها فَأعِدَّهُ لِنَفسِكَ ؛
اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی درباره ات نگفت، او را برای خود حفظ کن(3).
6ـ آزمودن در سفر:
آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون می آورد و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد، از این رو می توان دوست را در سفر آزمود.
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت:
دوستی واقعی، ناشی از سِمَت و مقام نیست . با نبود آن ها نیز پا بر جاست. امام علی(ع) می فرماید:
عِندَ زَوالِ القُدرَةِ يَتَبَيَّنُ الصَّديقُ مِن العَدُوِّ ؛
هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته می شود.(4)
8-آزمودن اندیشه و عقائد و رفتار:
امام على عليه السلام می فرماید :
احذَرْ صَحابَةَ مَن يَفِيلُ رَأيُهُ و يُنكَرُ عَمَلُهُ ؛ فإنَّ الصاحِبَ مُعتَبَرٌ بِصاحِبِهِ؛(5)
از همنشينى با كسى كه انديشه اش، سست و فاسد است و كردارش، زشت و ناپسند، دورى كن؛ زيرا يار، با يار سنجيده مى شود.
علت این قضیه را بپرسد که چرا حاضر نشده اند برای برادر شما این کار را بکنند ؟ اگر پرسیده اید و برای تان قابل هضم نبوده، برای ما بگویید چه گفته اند تا بهتر راهنمایی تان کنیم. موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. العلامه المجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه. ق .ج 71، ص 178.
2.غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش. ص424.
3. حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، يك جلد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 هجرى قمری، ص 368.
4.غرر الحکم .
5.امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، 1 جلد، انتشارات دار الهجره ق، ص459.

سلام. پسر کثیفی بودم. کارهای کثیفی می کردم، جسارتا استمنا می کردم و ... . اما بعد از دوستی با یه دختر تونستم این کارها رو ترک کنم، از جمله استمنا رو. و الان هم مطمئنم که اگر دوباره دوستی با یه دختر رو داشته باشم، این باعث می شه که برنگردم سمت گناه. لطفا نظرتون رو در این باره بگین. خیلی خیلی ممنونم

از این که شر گناهان سابق از سر شما کم شده بسیار خوشحالیم و از درگاه الهی می خواهیم که هیچ گاه پس از این دیگر بر نگردند. این که گفته اید اگر باز هم دوست دختر داشته باشید به گناه مبتلا نمی شوید ، درست به نظر نمی رسد و ممکن است به گناهان بیشتری هم بیفتید ؛ زیرا شیطان هیچ گاه دست از سر ما برنمی دارد و خصوصا یکی از مواردی که دست شیطان خیلی باز است، همین ارتباط و دوستی با جنس مخالف است.
البته به نظر می رسد طبق آنچه بر شما گذشته و بیان کردید ، شما نیاز به یک همدم دارید ؛ همان که خداوند آن را مایهء آرامش شما قرار داده است و لذا در تماس بعدی از شرایط خود بگویید تا در این باره گفت و گو کنیم.
موفق باشید و پیروز

من دو سال پیش با یکی از همکلاسی های دانشگاهم تصمیم به اشنایی برای ازدواج داشتیم، بعد از مدتی یکی از دوستان نزدیک خودم(دختر) با این اقا رابطه دوستی برقرار کرد. اول که دختره با پسره دوست شده بود از رابطه من با پسر با خبر نبود اما بعد از مدتی از ان با خبر شد ولی به دوستی خودش با پسره ادامه داد و من هنوز از ماجرای این دو با خبر نبودم. بعد از مدتی که با خبر شدم سعی کردم با هر دو نفر صحبت کرده و از اصل ماجرا با خبر شوم، اما با دختره که صحبت کردم حرفی نزد . و چند ماه بعد وقتی دیدمش دختره گفت منو مجبور می کرد باهاش باشم . از من عذرخواهی کرد و من سعی کردم ناراحتیم را کنار بذارم و دختره رو بخشیدم و رابطه دوستی من و دختره دوباره برقرار شد . چند هفته پیش دوباره متوجه شدم که دختره دوباره با اون پسره رابطه برقرار کرده . توی این مدت دوستی جدید من با دختره مدام از بد بودن پسره می گفت . وقتی از دیگران شنیدم که این دو نفر دوباره با هم ارتباط دارند از دختره پرسیم ایا دوباره با اون پسر ارتباط داری ، گفت: نه . اما من بهش گفتم ولی بچه ها گفتن توی خیابون با اون پسره دیدنت خیلی هم خوشحال و خندان بودی . بهم گفت اون خنده از روی اجبار بود و من بخاطر چیزایی که از من پسره میدونه من مجبورم با اون باشم . من بهش گفتم ادم مجبور به خندیدن و رابطه اجباری اونم توی این خیابون نیست . من خیلی ازش ناراحتم از طرفی دلم نمی خواد قضاوت اشتباه کنم و خدا منو بخاطر این کار مجازات کنه و از طرفی دوست ندارم پس از یه بار گذشت ازش ، دوباره بخواد منو احمق فرض کنه . من رابطه ام را با اون پسر از همون وقتی که فهمیدم با دختره هست قطع کردم و بدون آبرو ریزی سکوت اختیار کردم . راهنماییم کنید نمیدونم با این دختره که هر روز می بینمش چه رفتاری داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟

خیانت در مواردی صادق است که کسی چیزی را که حق شما بوده و باید نسبت به شما وفادار می ماند ، از شما سلب نماید. اگر این فرد دوست شما بود و این آقا هم شوهر شما بود, می شد وقتی این دختر به سمت همسر شما رفته و روابطی خارج از چارچوب شرع، عرف و قانون برقرار کرده ، بگوییم که خیانت کرده و این آقا هم
به میل خود رفتار کرده ؛ پس خیانتکار است. اما در مورد مسأله ای که بیان کرده اید، ارتباط شما با این فرد هم نمی تواند مناسب تلقی گردد . از نظر شرع هم همین طور. بنا بر این این فرد به شما تعلق ندارد ، نه شرعاً و نه عرفاً و نه به لحاظ قانونی که مدعی شوید خیانتی صورت گرفته است.
اما به هر حال ممکن است بگویید ما قصد ازدواج داشته ایم و او میانه ما را بر هم زده است که البته به این شک دارم فردی که به عنوان همسر آینده خودتان در نظر گرفته اید ، چندان ارزشمند و یا از صداقتی برخوردار باشد که ارزش ریسک را داشته باشد. مراقب باشید که چنین فردی می تواند برای همیشه از این قبیل رفتارها داشته باشد و در یک زندگی مشترک هم واقعاً همین گونه رفتار نماید.
اما در خصوص دختر، ظاهراً باید بپذیریم که وابسته شده است و تمایل به ادامۀ روابط را دارد . نمی توان پذیرفت که از روی اجبار به ادامه روابط تن داده است. اصلاً خودتان را در برابر او ناراحت نشان ندهید چون علامت ضعیف بودن شما است و گمان می کند که چیزی ارزشمند را به دست آورده است. فردی که به قول شما توانسته است خیانت کند، به او هم می تواند خیانت کند و به احتمال زیاد روزی او را هم کنار خواهد گذاشت.
البته نمی توانیم انکار کنیم که شما نیز ممکن است نسبت به این فرد وابسته شده باشید . به همین دلیل باید خودتان را با برنامه و فعالیت دسته جمعی سرگرم سازید تا پس از مدتی از این افکار فارغ گردید. البته در انجام فعالیت ها باید بر فعالیت هایی متمرکز شوید که شما را به تحرک وادار نماید مانند انجام ورزش ها و نه فعالیت هایی که در آن ها صرفاً نقش تماشاچی و منفعل دارید ، مانند تلویزیون دیدن و بازی های منفعلانه. البته باید با استفاده از برخی فنون تغییر افکار نیز آشنا شوید که به راحتی بتوانید افکار خود را کنترل کنید و به مسیر دلخواه مطلوب هدایت نمایید.

اگر در ارتباط با ما کسانی هستند به دوستی با پسر یا دختری می پردازند ما باید با چنین افرادی چه رفتاری داشته با شیم در اسلام اینطور ارتباط ها چه فلسفه دارد

برای روشن شدن پاسخ به دو نکته توجه کنید:
1.دین اسلام برای روابط نامحرم حدودی خاص وضع کرده است . طبعاً هرگونه ارتباط بین نامحرمان خارج از چارچوب فرهنگ و آگاهی دینی باشد, از نظر اسلام صحیح نیست.
غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می‌دهد و به گونه‌های مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که یک مکتب جامع است و می‌خواهد مردان و زنان مسلمان، از یک طرف روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند تا بتوانند قله‌های رفیع انسانی و رستگاری را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند، با حساسیت ویژه، اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونی و خواسته‌های نفسانی انسان، قوانین و احکامی را جهت حفظ و نگه داری فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روی وضع کرده است.
از جمله آن احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است. این ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسی برای هدایت انسان‌ها فرستاده شده که خالق فطرت و غریزه با تمامی استعدادهای بهینه و ذخیره شده در انسان است.
بنابراین هر عاملی که موجب تحریک انگیزه‌های شهوانی در جامعه گردد و به آرامش روحی و روانی و عفت عمومی، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست. اسلام می‌خواهد انواع لذت‌های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد . از این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند‌های عاطفی نیز برقرار بماند . با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود.
در مورد روابط دختر و پسر نامحرم نیز آسیب‌های بسیاری وجود دارد که نمی‌تواند مورد غفلت واقع شود، خواه از طرف دختر و پسر و خواه از طرف خانواده یا جامعه.
به همین خاطر برخی مراجع فرموده اند: با توجه به اینکه ارتباط دختر و پسر نامحرم، چه از طریق تلفن و چه از طریق شبکه اینترنت و چت و چه از راه های دیگر غالبا منشأ فساد است ، جایز نیست و گناه است.(1)

2. از نحوه برخورد ما با این گونه افراد سوال کرده اید. در پاسخ می گوییم :
عکس العمل در مقابل گناه دیگران مثل ارتباط با نامحرمان، امر به معروف و نهی از منکر است که دارای شرایطی است که در صورت تمایل در مکاتبات بعدی به آن خواهیم پرداخت. اما در تذکر به دیگران به خصوص نوجوانان و جوانان که دارای روحیه خاصی هستند، لازم است در گام اول چند نکته مراعات شود تا موثر واقع شود، از جمله : حُسن برخورد، جلب اعتماد طرف مقابل، در نظر گرفتن وضع روحی و روانی، محترم شمردن عقاید افراد و ....
در گام دوم بالا بردن سطح آگاهی آن ها و آشنا کردن ایشان با آسیب هایی که این گونه روابط در خود دارند،زیرا این گونه روابط اگر از چارچوب دینی خارج باشند، مانند ویروس خاموش بیماری هستند که در ابتدا خود را نشان نمی دهد اما به مرور زمان در قالب بیماری سخت،آثار زیانبار خود را نشان می دهند .
خواهر گرامی؛
ارتباط با جنس مخالف ، به هر شکلی که باشد، آسیب‏ زننده و چراگاه شیطان است . آثار و تبعات زیانباری به دنبال دارد از جمله:
1. آسیب های روانی:
2. آسیب‌های اجتماعی:
3. آسیب های تربیتی:
4. آسیب های معنوی:
5. ضعیف شدن حس اعتماد:
در صورت نیاز به توضیح برای روشن شدن آسیب ها در مکاتبات بعدی بفرمایید .

پى نوشت‏:
1. آیت الله مکارم ،استفتا آت ،ج 3،ص257، س 683؛
احکام بانوان، ص 195؛
آیت الله بهجت ،استفتاآت ،ج4 ،سوال 5302.

دوستي دارم كه ادعا ميكند كه اگر با دختري دوست باشي،و قصد بدي نداشته باشي،مشكلي ندارد.حالا من چطور راهنماييش كنم.خواهشا بطور كامل پاسخ دهيد.

این که علاقه دارید به دوست تان کمک و او را ارشاد و نهی از منکر کنید و تلاش می نمایید برای این منظور راهی عاقلانه و اسلامی بیابید، بسیار صفت پسندیده ایست . از الطاف وی‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژه خدا به شماست . بدانید که اگر خدا به وسیله شما کسی را هدایت کند ،بهتر است برای شما از هر آنچه آفتاب بر آن می تابد.
سخن دوست شما معمولا یکی از راه های مغالطه آمیزی است که از طرف شیطان برای انحراف گام به گام انسان ها و افراد مقید و متدین به کار گرفته می شود .در اغلب اوقات خود فرد هم متوجه این که دارد فریب می خورد و گمراه می شود نیست.
غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می دهد و به گونه های مختلف ظهور و بروز دارد.
اسلام که یک مکتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان، از یک طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفیع انسانی و رستگارى را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند، با حساسیت ویژه، اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان، قوانین و احکامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روى وضع کرده است.
از جمله احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است.این ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسى براى هدایت انسان ها فرستاده شده که خالق فطرت و غریزه با تمامى استعدادهاى بهینه و ذخیره شده در انسان است. بنابراین هر عاملى که موجب تحریک انگیزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست. اسلام می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد و از این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند . با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع آسیب وارد نشود.
به جهت میل شدید جنسی گاهی اوقات بی آن که دختر و پسر(به خصوص پسران) بخواهند، در شرایطی قرار می گیرند که حتی اراده خود را رها می سازند . دیگر نمی توانند از ارتباط جنسی خود داری کنند . ناخود آگاه و بی آن که بخواهند،کم کم در آن شرایط نا مناسب قرار می گیرند . زمانی متوجه می شوند که کار از کار گذشته است، یعنی با فراهم شدن شرایط دیگر، جلوگیری بسیار سخت و دشوار است. پس چرا نباید این جریان را از سرچشمه بست ؟
به همین خاطر در اسلام حتی خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکانی که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است.
مگر تمام روابط جنسی بین دختران و پسران از ارتباط­های به ظاهر ساده و دوستانه آغاز نشده است ؟ مگر اکثر آن ها متأسفانه به ارتباط جنسی ختم نشده؟
نه تنها اکثر آن ها به ارتباط جنسی ختم می شود، بلکه عاملی برای پدید آمدن بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و روانی نیز می شود. بهترین شاهد بر ادعای فوق مراجعه به واقعیات موجود در اجتماع است، در باره طلاق‌ها، فسادهای جنسی، افسردگی‌ها و ...مقداری تحقیق کنید، ببینید نقطه شروع این نابسامانی‌ها از کجا بوده است.
بسیاری از آن ها با یک نگاه ساده یا یک ارتباط کلامی کوچک با نامحرم شروع شده و به تدریج به ایجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجامیده و در انتها به قرار و مدار و...
اما چون جوانان و نوجوانان مخصوصاً دختران جوان، هنوز به سنی نرسیده‌اند که عاقبت برخی از کارها برای شان تجربه شده باشد، فقط ابتدای کار را که شیرین است ،می‌بینند و به دوستی با پسران نامحرم تن می‌دهند . به این ترتیب وارد دامی می‌شوند که رهایی از آن بسیار دشوار است.
هر گونه ارتباط و تماس بدنی دختر و پسرنامحرم حرام است.
نگاه مرد به بدن زن (چه با قصد لذت یا بدون آن ) اشکال دارد و حرام است؛ هم چنین نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم، ولی نگاه کردن به صورت و دست‌های زن نامحرم تا مچ، اگر به قصد لذت نباشد و مایه فساد و گناه نگردد، هم چنین نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم(به آن مقداری که معمولاً نمی‌پوشانند) مانند سر و صورت و گردن و مقداری از پا و دست اشکال ندارد.(1)
بنابر این رابطه دختر و پسر اگر مفسده‏اى نداشته باشد و ترس وقوع در حرام نباشد و از روى شهوت صورت نگیرد، اشکالى ندارد، ولى خلوت کردن دختر و پسر نامحرم، اعم از فامیل و غیر فامیل در اتاق یا خانه دربسته که محل رفت و آمد دیگران نباشد، حرام است. چه به عبادت یا به بحث و جدل علمی مشغول باشند، یا نه؛ زیرا غریزه جنسى و وسوسه شیطانى ممکن است هر لحظه انسان را از مسیر خارج بکند.
نکته بسیار مهم اینکه :قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با نامحرم برحذر داشته، آن را نکوهش کرده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید: با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید:
«فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان»یعنی آنان را با اجازه خانواده های شان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید (به شرط آن که) پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.
در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید: با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید، نه زناکار و نه آن که زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید.
بنابراین دختر یا پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورهای الهی و قرآن کریم است، هرگز این سخن خداوند را کنار نخواهد گذاشت،
به دوست تان این مغالطه شیطان و انحراف فکری را بفهمانید. در صحبت کردن با او از عناصری مثل مجبور کردن او، دستور دادن و اموری از این قبیل که باعث موضع گیری و لجبازی او می شود، استفاده نکنید.
موفق باشید.

پی‌نوشت‌:
1. ناصر مکارم، مجموعه استفتائات جدید، ص 227،مسئله 805؛
فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ص 482، مسئله 1715.

بعد از اینکه دانشکاههایمان جدا شد این مشکل برای بنده بوجود آمده است.

همان طور كه مي دانيد وابستگي با دلبستگي بسيار متفاوت است.
فرق اين دو را مي توان در كاهش عملكرد شديد در يكي و عدم كاهش عملكرد محسوس در ديگري برشمرد.
فردي كه دلبسته ديگري مي گردد اگر روزها ماه ها سال ها از ديدار وي محروم بماند كاهش چشم گيري در عملكرد وي مشاهده نمي شود. ولي اگر كسي وابسته ديگري گردد يك روز يا حتي يك ساعت فراق ديگري باعث كاهش عملكرد او مي گردد.
مثلا همه ما به مادر و پدر خود دلبسته ايم و اگر به هر دليلي روزها و ماه ها از ديدارشان محروم بمانيم مي توانيم با حفظ سطح عملكرد سابق خود به امور روزمره مان بپردازيم. ولي اگر به ايشان وابسته بوديم با اولين محروميت ديداري به هم مي ريختيم و نوعي احساس دلتنگي فلج كننده سراسر وجود ما را فرا مي گرفت .
با اين اوصاف اگر در خود شاهد افت شديد عملكرد در چند ماهه اخير (معمولاً كاهش عملكرد بيش از 6 ماه ملاك است) نمي باشيد، اين دلتنگي چيز مهمي نيست و شما صرفاً يك دلبسته صرف محسوب مي گردديد . ولي اگر شاهد كاهش شديد كنش وري طولاني در خود مي باشيد، قطعاً چيزي جز وابستگي مرضي بين شما و ايشان حاكم نيست.
اين وابستگي عاطفي هم چون اعتياد رواني باعث مي گردد فرد وابسته با عوارضي مشابه محروميت از مواد مواجه گردد.
فرد معتاد با هر محروميتي شاهد عوارض ترك مي شود و خواهان باز مصرف مواد مي گردد .
البته منظور ما به هيچ وجه اين نيست كه شما دچار اعتياد رواني گشته ايد و به احتمال زياد پس از مدت كوتاهي اين عوارض مرتفع خواهد شد.
عشق مرضي يا وابستگي عاطفي با سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، وسواس فكري، افسردگي در ارتباط مي باشد.

باسلام و خدا قوط با عرض پوزش می خواستم بدانم ملاک هایی که برای دوست شدن با هم جنس می باشد چه چیزهایی می باشد. ومن الله التوفیق

یكی از مباحث بسیار مهم در مسایل اجتماعی، میزان و نحوه ارتباط انسان‌ها و به عبارتی، دوستی‌ها و روابط دوستانه با یكدیگر است. انسان از انتخاب دوست ناگزیر است و محتاج به دوست. نكته‎ مهم در این میان، تاثیر بسیار زیاد دوست بر شخصیت انسان است كه در قرآن كریم و روایات معصومان علیهم‌السلام، به این موضوع اشاره شده است.
در سوره فرقان، خداوند حال برخی ظالمان را این ‌گونه بیان می‎دارد: ‹‹(روز قیامت) روزی است كه می‎بینی ظالم (از شدت حسرت) دست خود را می‌گزد و (می‎گوید:) ای ‌كاش با فلان شخص دوست نمی‎شدم!››
امیر المؤمنین علی علیه السلام می‎فرماید: «كسی كه شخصیت او بر شما شك برانگیز شد و از دین او اطلاعی نداشتید، به دوستانش نگاه كنید؛ اگر آنان از اهل دین خدایند، پس آن شخص نیز بر دین خداست، ولی اگر دوستان وی بر غیر دین خدا بودند، پس بدانید كه او نیز هیچ بهره‎ای از دین خدا ندارد». (1)
در این گفتار به فضل خداوند متعال با استفاده از آیات نورانی قرآن كریم، برخی شرایط و ملاك‌های انتخاب دوست را بیان می‎داریم.
1. ایمان:
میزان شخصیت انسان‌ها رابطه مستقیمی با اعتقادات آنها دارد. كسی كه از گوهر با عظمت ایمان بی‎بهره باشد، شخصیت وی در حدی نخواهد بود كه ارزش رفاقت و دوستی را داشته باشد:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنْ الْحَقِّ» (ممتحنه/1)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. شما به آنان اظهار محبت می‎كنید؛ در حالی كه آن ها به آنچه از طرف حق برای شما آمده، كافر شده‎اند.
همیشه افرادی در جامعه وجود دارند كه هزار رنگ‎اند؛ یعنی با هر كسی همان‌گونه سخن می‎گویند و برخورد می‎كنند كه او می‎پسندد و هیچ هدف خاصی را دنبال نمی‎كنند و به هر رنگی كه منافع مادی‎شان اقتضا كند، در می‎آیند.
2. احترام به مقدسات و مسایل دینی:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَكُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِنْ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِیاءَ … وَ إِذَا نَادَیتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا» (مائده/ 57ـ 58)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! افرادی كه آیین شما را به باد استهزا و بازی می‌گیرند ـ از اهل كتاب و مشركان ـ را ولیّ خود انتخاب نكنید… آنها هنگامی كه (اذان می‎گویید و مردم را) به نماز فرامی‎خوانید، آن را به مسخره و بازی می‎گیرند.
در این دو آیه‎ شریف خداوند صراحتاً از دوستی با كسانی كه دین مسلمانان را به استهزا می‎گیرند، نهی فرموده است. (2)
3. راستگویی:
یكی از مصادیق مهم اخلاق در زندگی انسان، صداقت و راستگویی است؛ چرا كه در حقیقت دروغ خود نوعی نفاق است و در آیات و روایات بسیار مذموم شمرده شده است و حتی در برخی از روایات كلید تمامی گناهان، دروغ بیان شده است. (3) «یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» (توبه/ 119)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.
در تفسیر این آیه شریف آمده است: «صداقت شرط و ملاك اساسی دوستی است و اگر به دوست و همراه انسان، صدیق گفته شده است، به ‌خاطر صداقت او در رفتارش با دوست خود است.»
4. دوستی دوطرفه:
اگر انسان قصد دوستی با كسی را دارد، باید ببیند كه آیا طرف مقابل هم متمایل به این دوستی هست یا نه؟
«هَا أَنْتُمْ أُوْلَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یحِبُّونَكُمْ» (آل‌عمران/ 119)؛ شما كسانی هستید كه آنها را دوست می‎دارید، اما آنها شما را دوست ندارند.
آری، اگر دوستی یك‌طرفه باشد، باعث ذلت و خواری می‎گردد و هرگز برای انسان سودمند نخواهد بود.
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی كه یك سـر مهـربـونی درد سـر بی
5. هماهنگی ظاهر و باطن:
همیشه افرادی در جامعه وجود دارند كه هزار رنگ‎اند؛ یعنی با هر كسی همان‌گونه سخن می‎گویند و برخورد می‎كنند كه او می‎پسندد و هیچ هدف خاصی را دنبال نمی‎كنند و به هر رنگی كه منافع مادی‎شان اقتضا كند، در می‎آیند.
«وَ إِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیكُمْ الْأَنَامِلَ مِنْ الغَیظِ» (آل‌عمران/ 119)؛ و هنگامی كه شما را ملاقات می‎كنند، (به دروغ) می‎گویند: ایمان آورده‎ایم، اما هنگامی كه تنها می‎شوند، از شدتِ خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‎گزند.
تحمل نكردن دیگران و تندخو بودن، باعث می‎شود دوستان از اطراف انسان پراكنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد.
6. خیرخواه بودن:
خداوند متعال در مؤمنان را از دوستی با برخی گروه ها همانند: اهل كتاب، كفار و منافقین برحذر می‎دارد و تعدادی از خواسته‎ها و انگیزه‎های شوم آنان را این‌گونه بیان می‎فرماید:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا یأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ» (آل‌عمران/118)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نكنید؛ آن ها از هر گونه شر و فسادی درباره‎ شما كوتاهی نمی‎كنند. آن ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید.
7. خوش اخلاقی:
یكی از دستورهای دین مبین اسلام، خوش اخلاقی با دیگران است كه جایگاه بسیار والایی را داراست. خوش اخلاقی، هم دوستی‌ها را پایدار می‎سازد و هم در جذب دیگران به سمت خود تاثیر فوق‌العاده‎ای دارد:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» (فصلت/ 34)؛ بدی را با نیكی دفع كن، ناگاه (خواهی دید) همان كس كه میان تو و او دشمنی می‌كند، گویی دوستی گرم و صمیمی است.
تحمل نكردن دیگران و تندخو بودن، باعث می‎شود دوستان از اطراف انسان پراكنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» (آل‌عمران/ 159)؛ به (بركت) رحمت الهی، در برابر آنان (=مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراكنده می‎شدند.
8. سربلندی در آزمایش‌ها:
همیشه گفتار انسان‌ها و ظاهر آنان با عمل و باطن آن ها مطابق نیست و برای كشف حقیقت یكی از بهترین راه‌ها امتحان و آزمایش است؛ همان‌گونه كه خداوند در برخی موارد به مؤمنان دستور به امتحان و آزمایش داده است تا زمینه برای تصمیم‎گیری صحیح فراهم شود:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمْ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللهُ أَعْلَمُ بِایمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ» (ممتحنه/10)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! هنگامی كه زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آن ها را آزمایش كنید ـ خداوند به ایمانشان آگاه‎تر است ـ هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آن ها را به ‌سوی كفار بازنگردانید.
بنا بر این با توجه به حساس بودن بحث دوستی، وظیفه‎ای كه انسان در موضوع انتخاب دوست بعد از احراز شرایط فوق دارد، این است كه با آزمودن دوستِ خویش، صداقت و واقعی بودن و ساختگی نبودن آن شرایط را به دست آورد.
راه های آزمایش دوست:
در روایات ما چند معیار برای تشخیص حقیقی بودن اعمال و رفتار دوست بیان شده است كه به تعدادی از آنها اشاره می‎كنیم:
- حساسیت نسبت به نماز اول وقت؛
- امانتداری؛
- مضایقه نكردن از دارایی‌های خود و دوست را شریك مالی خود دانستن؛
- سه بار عصبانی كردن او (اگر در اوج عصبانیت از حدود دوستی تجاوز نكرد، شایسته‎ی دوستی است)؛
- میزان همراهی با دوست هنگام بروز سختی‌ها و مشكلات.
نكته‎ شایان ذكر آن كه این آزمایش در مراحل اولیه‎ انتخاب دوست باید انجام شود تا انسان از دارا بودن شرایط دوستی به اطمینان برسد. انسان نباید همیشه و در همه‎ حالات و موقعیت‌ها در صدد آزمایش دوستش باشد. بنا بر این وقتی به اطمینان دست یافت، دیگر نیازی به آزمودن دوست نیست. اكنون گاه دل سپردن و همراهی است .
پی‌نوشت ‌ها:
1. وسائل الشیعه، ج16، ص 265.
2. مستدرك الوسائل، ج9، ص 85.
3. تفسیر نمونه، ج14، ص 550.
منبع:
مجله سروش وحی، ش 20، با تصرف .

من در دبیرستان دخترانه مشغول به کار هستم که دوست داشتن وعاشق شدن دانش آموزان به یکدیکر وحتی عشق دانش آموز به معلم واقعا غوغا می کند. برای حل این مشکل باید متذکر شوم که هم در مدارس عادی و هم در مدارس شبانه روزی به عینه قابل رویت است .توانسته ام با یاری یزدان منان کمی ازآنان را بامعنویات متوجه اشتباهاتشان کنم .اما بسیاری نیز از معنویات فاصله دارند.خواستم در این مورد بنده را راهنمایی کنید.

بروز عشق‌هاي گذرا در مرحله نوجواني و جواني بسيار شايع است و عوامل بسياري در آن مؤثر مي‌باشند.
يكي از عوامل، تغييرات فيزيولوژيك و ترشح برخي هورمون‌ها مي‌باشد. دوران بلوغ آكنده از نوسانات هورموني و فيزيولوژيك است.
اين دوران با برخي امور از جمله اضطراب (كه در دوران بلوغ به خاطر برخي تغيير و تحولات جسمي رواني تا حدودي فزوني مي‌يابد) باعث برخي تشويشات ذهني در فرد مي‌گردد. بديهي است اضطراب از جمله هيجان‌هاي منفي است كه بايد به طريقي كاهش يابد. همه ما وقتي مضطربيم، به چيزي پناه مي‌بريم و به نوعي پناه‌جويي در ما تقويت مي‌گردد .پناه‌جويي فرد مضطرب به افراد يا اشيا باعث كاهش اضطراب در ايشان مي‌گردد .معمولاً روحيه پناه‌جويي و آرامش‌گرايانه باعث بروز پديده‌اي به نام وابستگي عاطفي و عشق در ما مي‌گردد .با هر حمله اضطرابي فرد به دنبال آرامشگر مي‌گردد . معمولا آرامش را در ديدار ذهني يا عيني معشوق مي‌جويد. دختر دبيرستاني وقتي تحت استرس شديد و متوسط قرار مي‌گيرد ،به طور ناخود‌آگاه ذهنش به طرف دوستان (يا معلم) ديگر مي‌رود كه در پيش از اين به او آرامش مي‌داده است.
به اصطلاح اين پيوند نوعي پيوند شرطي است كه طي آن فرد مضطرب نسبت به تصوير آرامشگر فرد معشوق شرطي مي‌شود.
نكته ديگر اصل مجاورت است. اصل مجاورت يك اصل فيزيكي ساده است كه كاركردي روان‌شناختي دارد .خواه ناخواه دو نفري كه براي مدتي در مجاورت همديگر قرار مي‌گيرند ،نوعي انس و علاقه ميان آن دو شكل مي‌گيرد . انس و علاقه در بسياري موارد بي‌دليل است و دليلي جز مجاورت فيزيكي و روانشناختي ندارد.
اگر از فرد بپرسند چرا عاشق فرد ديگر شده است، قطعا جوابي خواهد داد كه بر بسياري از افراد ديگر صدق مي‌كند. به بياني ديگر فرد معشوق هيچ موضوعيتي براي فرد عاشق ندارد، ولي از بد حادثه اين يكي در كمند ديگري گرفتار آمده است.
برخي روان‌شناسان عشق را يك رفتار وسواسي بر مي‌شمرند، به اين معنا كه همان‌گونه كه فرد وسواسي با هر حمله اضطرابي در صدد كاهش آن از طريق رفتار وسواسي برمي‌آيد، فرد عاشق نيز با هر حمله اضطرابي براي كاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسي (ديدار عيني يا ذهني معشوق) مي‌بيند. افراد وسواسي هيچ اختياري در اين زمينه ندارند .با صدها توصيه و پند و اندرز نمي‌توان آن ها را از تكرار رفتار وسواسي باز داشت.
فرد عاشق تا حالش دگرگون مي‌گردد ، تصوير معشوق در ذهنش روشن مي‌گردد و به آرامش كاذب و موقتي او مي‌انجامد.
نكته ديگر ترشح برخي هورمون‌هاي جنسي مي‌باشد. هورمون‌هاي جنسي نوعي پيوند‌جويي را در فرد تشديد مي‌نمايد . از آن جا كه دختران ساعت‌ها در كنار همجنسان خود هستند ،به نوعي اين روحيه پيوند‌جويي در ايشان از جنس مخالف به جنس موافق تغيير جهت مي‌دهد. در برخي موارد برخي رفتارهاي شبه جنسي در ايشان به چشم مي‌خورد.
نكته ديگر بحران هويت يابي است . هويت يابي در نوجوانان و جوانان امري طبيعي است . بسياري از نوجوانان و جوانان از طريق پي‌ريزي رابطه عميق دوستي به نوعي به هويت‌يابي مي‌پردازند.
اين دوستي‌ها تا حدودي به اين سؤال مهم كه من كيستم، جواب مي‌گويد.
نكته ديگر بروز برخي روحيات افسرده‌وار در ايشان مي‌باشد. ناكامي‌هاي ريز و درشت نوجوانان و جوانان باعث بروز رگه‌هاي افسردگي در ايشان مي‌گردد . فرد افسرده مي‌كوشد از طريق عشق به زندگي يكنواخت و يا ناكام مانده خود معنا ببخشد.
عشق به نوعي يك معناي زندگي جديد براي فرد محسوب مي‌گردد.
خلأهاي عاطفي معمولا در دختران بيداد مي‌كند . خلأهاي عاطفي در بيش تر موارد با عشق پر مي‌گردد.
عشق اگر به كاهش شديد طولاني (مثلا 6 ماه) عملكرد در فرد منجر گردد، قطعا يك اختلال رواني است. بايد براي درمان اين نابهنجاري به درمان اختلالات بستر ساز آن يعني اضطراب وسواس و افسردگي پرداخت. اگر عشق به كاهش شديد عملكرد نينجامد، تا حدودي قابل چشم پوشی است و فرد مي‌تواند به مرور از اين مرحله گذر كند .پس در زمينه پيشگيري و درمان عشق‌هاي مرضي و غير مرضي بايد گفت :در درجه اول بايد خانواده‌ها با روان‌شناسي نوجوان و جوان آشنا گردند . برخوردي متناسب با ايشان در پيش گيرند. خانواده‌ها بايد در مرحله گذر نوجوانان، يار و مددكار ايشان باشند . نبايد با كج خلقي‌هاي ايشان برآشوبند و وضعيت را بدتر نمايند.
هويت‌يابي بايد با كمك اوليا و مربيان در يك فرايند كاملا طبيعي سامان پذيرد . همچنين خلأهاي عاطفي بايد با عواطف اوليا و مربيان پر گردد.
ورزش و تغذيه مناسب بايد سر لوحه كار نوجوان قرار گيرد. سطح عزت نفس نوجوانان بايد ارتقا يابد تا از ابتلا به عشق‌هاي غير عزتمندانه و ذليلانه پيشگيري گردد.
بايد آموزش مهارت‌هاي زندگي جدي تلقي گردد . مهارت مقابله با استرس به عنوان يك مهارت زندگي بايد در برنامه‌هاي جنبي دانش‌آموزان گنجانده گردد.
مشاوره حضوري به معناي واقعي كلمه بايد در مدارس احيا گردد . ذهنيت منفي و بي‌اعتمادي دانش‌آموزان نسبت به شخص مشاور بايد برطرف شود.
كتاب‌هاي مناسب ترويج و تبليغ گردد تا جايگزين كتاب‌هايي با موضوعات عشقي گردد .متأسفانه امروزه فيلم‌ها ،رمان‌ها، ترانه‌ها و ... محتواي عشقي دارند . بيش از هر چيز به ترويج عشق مي‌پردازند.
تقويت معنويت و ارتباط با خدا بايد جزء لاينفك برنامه‌هاي تربيتي باشد تا از طريق پيوند عميق با آرامشگر واقعي هر گونه آرامشگر كاذب و موقت رخت بربندد.

سلام وخسته نباشید؛ من پسری 18 ساله هستم متاسفانه با یه دختر نامحرم همسن خودم دوستی میکنم، در اوایل نسبت به کناه این کار بی اعتنا بودم وبه همین خاطر دوستی مون گرم تر وصمیمی تر شد وحالا 1سال از این مسئله گذشته و ما کاملا به هم وابسته شدیم. از طرفی هم به هیچ وجه امکان ازدواج بین ما به دلیل سن و شرایط زندگی وجود نداره،از طرفی هم متوجه این گناه بزرگ شدم وحالا موندم که چطور قطع رابطه کنیم. چیکار کنم که بدون ناراحتی از هم جدا بشیم ویا اینکه چطور ازاین گناه دور بشیم؟؟؟ البته هیچ کار گناهی بین ما نبوده فقط صحبت تلفنی و گاهی اوقات هم دیدن همدیگه با فاصله. حالا ازشما کمک میخوام و میخوام در این مورد من رو راهنمایی کنید. امیدوارم کمکم کنید؛ یا علی...

سعی خواهیم کرد که با توجه به تجارب گوناگون خویش بهترین پاسخ و عملی ترین راهکارها را در این زمینه به شما ارائه نماییم. ما در ابتدا بر اساس جهانبینی اسلامی، به روشنگری شناختی در این زمینه می پردازیم، آن گاه برخی از راهکارهای عملی برای رهایی از این حالت، به شرط تمایل شما جهت رهایی از آن ارائه می‌نماییم.
در بینش اسلامی راز خلقت انسان، رسیدن به قله های سعادت و در نهایت لقای پروردگار می باشد. خداوند برای تکامل و رسیدن انسان به این قلة مرتفع راه ها و قوانین مختلف تکوینی و تشریعی در نظر گرفته که طی این طریق ها فقط با مجاهدت و کوشش بسیار میسر می‌گردد، زیرا خداوند تکویناً رشد انسان و هویدا شدن گوهر وجودی او را در
تحمل سختی و مجاهدت قرار داده، مشکلاتی که با همدستی سه ضلع مثلثی که در یک سوی آن
شیطان و در یک سوی آن نفس و در سوی دیگر آن دنیا قرار دارد ،ایجاد می شوند. با توجه
به این نکته فلسفه وجودی شیطان نیز هویدا می گردد.
شیطان قسم یاد کرده که مانع رسیدن انسان به این قله رفیع گردد. به این منظور تمهیدات بسیاری
به تناسب افراد مختلف به کار می‌بندد . زاهد را تشویق به ریا در عبادت می‌کند، حاکم
را وسوسه به ظلم کرده و عده ای را نیز به جهت بازداشتن از یاد خدا و جمع آوری توشه
برای رسیدن به هدف عالی آفرینش، از طریق وسوسه های باطنی که از ابزار مهم او به شمار
می رود ،دچار عشق ها و یا به بیانی بهتر دچار هوس های زود گذر می‌نماید. در ادبیات
تحقیق روانشناسی، این گونه علاقه ها را whin ویا caprice که معادل هوس فارسی است،
دانسته اند. یکی از ویژگی های هوس، نفسانی بودن، غیر اصیل بودن، گذرا و
ناپایداربودن آن است. انسانی که دائما تن به هوس های خود می دهد ،دچار اختلال شخصیت
می‌شود که یکی از نشانه های آن از دست دادن عزت نفس و اعتماد به نفس است. چنین
شخصی دائما با پذیرش القا هایی که شیطان در قلب او وارد می‌کند، سر تعظیم در مقابل
او فرود می آورد . به خاطر عدم اصالت هوس، پیوسته از شاخه این هوس به شاخه آن هوس می
پرد . عمر گرانقدر خود را که برای وصول الی الله به او عطا شده بود ، در امور پوچ
واهی و بد عاقبت صرف می کند. در پایان عمر خویش این بیت را با ناله جانسوزی سر می
دهد که:
عمری پی اغیار دویدیم از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
پس نکته مهم شناختی که باید به آن توجه نمایید، این است که این ها عشق نیست و هوس است . دامی
است که شیطان بر سر راه انسان نهاده تا او را از رسیدن به محبوب واقعی و اصلی باز
دارد. نشانه غیر اصیل بودن آن این است که به محض اینکه شخص مورد بهتری از جهت قیافه
و زیبایی و یا ابراز محبت می بینید، از معشوق قبلی اعراض کرده و به دام معشوق و یا
بهتر بگوییم به در دام هوس جدید می افتد. حال با این بينش جدید می توانید از
موضع برتر و بالاتری به مشکل خود بنگرید . بعد از این خودتان را اسیر آن نپندارید و
سعی نمایید با توجه بیش تری که به ارتباط با خدا و یاد حضرت دوست می کنید، کم کم ریشه
این القای شیطانی را از قلب خود ریشه کن کنید تا بتوانید پرتو گرم و جان بخش عشق
حقیقی را مشاهده کنید.

تکنیک هایی برای نجات افراد از دام عشق و عاشقي:
توجه به این نکته در ابتدا بسیار حیاتی است که برخي از روان شناسان در این باره
مي‌گويند که کار کردن با چنین افرادی ( افرادی که عاشق کسی شده اند) بسیار سخت است
زیرا اين ها مثل آدم هاي «مانيک»هستند؛ مانيک‌ها از حالت «مانياي» خود‌شان خيلي
خوش شان مي‌آيد، و راضی به ترک آن حالت نمی شوند. اگر به بيمارستان رازي تهران
برويد، موارد جالبي می بینید. مثلا وقتی به قسمت زنان مي‌رويد، مي‌بينيد خانم
«مانيک»است و مي‌خواند و مي‌رقصد و بسیار خوش است اما همين که پرستار را مي‌بيند که
آمپول دستش است و براي مداواي او مي‌آيد، به شما پناه مي‌برد و مي‌گويد مرا از دست
آن پرستار که مي‌خواهد اين حالت را از من بگيرد ،نجات دهيد، وقتي پرستار آمپول را به
او مي‌زند، مثل لاستيکي که پنچر شده باشد ،بادش مي‌خوابد و ديگر اصلا از آن حالات
خبري نيست. اين حالت را دوست ندارد و مي‌خواهد در همان حالت شيدايي بماند و لذّت
ببرد. روان‌شناسان مي‌گويند: اين هایي که درگير روابط رمانتيک و عاشقانه هستند، مثل
افراد مانيک هستند که از مانيا بودن خودشان خيلي لذت مي‌برند . انگيزه‌اي براي
خروج از اين حالت ندارند. پس قدم اول و بسیار حیاتی برای حل مشکل شما این است که در
خود اراده ای برای خروج از این حالت آسیب زا ایجاد کنید . توجه دقیق به بحث شناختی
قبلی می تواند این انگیزه و اراده را در شما ایجاد کند. به تجربه برای من ثابت شده
است که رهایی از حالت احساس آسیب زا امکان دارد به شرطی ‌که شخص، تقاضای کمک
برای رهایی از این مشکل بنیان برافکن را داشته باشد، زیرا در این صورت شخص عاشق،
دیگر آن حالت بی رغبتی افراد مانیک برای درمان را ندارد . انگیزه برای درمان و
نجات از این حالت ویرانگر دراو ایجاد شده ؛ مقداری «این‌سایت» و بینش نسبت به عاقبت
ادامه این وضعیّت خود پیدا کرده است. در اين زمينه ما يک سري تکنيک‌هاي براي کمک
به شما ارائه می دهیم.
تکنیک اوّل: «رُمَنس» زدايي:
در اولیّن قدم باید برای شما روشن شود که، رومنس و عشق عاشقی يک پديده پیش پا افتاده و روزمرّه است! حال چطور به اين نکته واقف شوید و به این نقطه برسانید؟ سعي کنید با تمام جزئيات اين حالات و تجارب رمانتيک خود را
که با فلانی داشته ای بنويسید .بعد آن را با صدای بلند برای خود بخوانيد . گاهي اوقات
استفاده از ضبط صوت و آينه براي اين منظور خيلي خوب است ؛يعني در حين اينکه متنی را
که نوشته اید، مي‌خوانيد و یا از ضبط صوت صدای خود را گوش می‌کنید ،در آينه نیز
خودتان را نگاه کن، حال باید گفت که چرا اين کار را انجام مي‌دهيم؟ اگر رفته
باشيد خانه کسي، و در آن خانه غذاي لذت بخشي خورده باشيد و خيلي به شما خوش
گذشته باشد، بار اوّل که تعريف مي‌کنيد، با لذت تمام آن را تعريف مي‌کنيد. دفعه
دوّم کمي لذت آن کم تر مي‌شود . بار سي‌ام و چهلم ديگري لذتي از تعريف کردن آن
نمي‌بريد .يواش يواش رنگ مي‌بازد، اين همان حالتی است که من درمانگر در پی آن هستم
و مي‌خواهم به آن برسید و ببینید که اين يک حالت یک پديده روزمرّه است . اگر
انسان عنان خود را دست شیطان بدهد ،هر روز بارها انسان را به دام می
اندازد. فکر نکنید که این حالت شیدایی شما خیلی ويژه است و آسمان سوراخ شده
و فقط یک مورد برای تان پایین افتاده است، همه از اين تجربه‌ها دارند، امّا آن هايي
که ضعیف و «نان اَسِر‌تيو»هستند، به دام آن مي‌افتند. افراد«اَسِر‌تيو» و عزّت مند
به راحتي از کنار آن ردّ مي‌شوند. اين نوع مردها يا زن هايي که اين حالت را دارند و
رمانتيک هستند مي‌گويند: اوه خدای من، يک رویداد فوق العاده و بی‌نظیر برای من رخ
داده و باید آن را غنییمت شمرده و خوب از آن استفاده کنم، چون آسمان سوراخ شده، و اين
مرد يا اين زن براي من از آسمان افتاده!
باید اين توهم را از ذهن خود بزدائيد و بيرون کنید . تنها راه آن همين است که گفتم. توجّه کنيد که هر چقدر اين
عمل زياد تکرار شود، حالت عاشقانه ای که دارید، عادي‌ترمی شود. روزمرّه‌گي
بیش تری پيدا مي‌کند. اگر بتوانيد این حالت خاص خود را به حالت روزمره‌گي
برسانيد، در «رُمَنس» زدایی ( برطرف کردن حالت عاشقانه ) موفق شده‌ايد، همان گونه که
گفته شد، اين تکنیک را «رُمَنس» زدايي مي‌گويند. یعنی شخص درگير حالت هاي رمنسي و
عشقی است . با نصيحت نمي‌شود او را درست کرد، مثلا نمی توان به او گفت: اين کارها بد
است و خوبیّت ندارد. او این ها را نمی پذیرد و قبول نمي‌کند . تازه اگر بپذیرد و قبول
کند ،باز سراغ ماجرای عاشقانه خودش می رود ،زیرا دلش درگیر آن است و این گونه حرف ها به
عقل و سر مربوط است ،یعنی عقلی‌که در سر است، آن را می پذیرد، اما دل کاری به عقل و
سر ندارد . کار خودش را می‌کند و خود مختار است . به خاطر کششي که دارد، دوباره
مي‌رود سراغ عشق و عاشقی و کار خود را انجام مي‌دهد، پس اين یک تکنيک قشنگ و
کاربردی برای این گونه موارد است . اگر دقيق اجرا شود، کارآیی زیادی دارد.
بعد از اجرای این تکنیک به عنوان قدم اوّل که باعث می‌شود شخص از حالت های
عاشقانه خود سير و اشباع شود، تکنيک بعدي را به عنوان دومیّن گام در جهت درمان او،
برمی داریم.
2- تکنیک دوّم که باید به عنوان قدم بعدی برداشته شود ،بزرگ نمایی نکات منفی معشوق
است: این تکنیک بايد بعد از اجرای تکنيک اول انجام گیرد ،به این صورت که باید
نقطه‌هاي منفي طرف را هم ببینید و هم بگوييد و بنویسید؛ زيرا بالاخره هر کسي نکات مثبت و نکات منفي دارد، البته بايد توجه داشته باشيد که اوّل بايد تکنيک اوّل را انجام دهيد تا ابرهاي عشق به کناري رود تا شخص بتواند نکات منفي طرف را هم ببيند ،زيرا اگر از همان اوّل که عشق او شديد است ، به او بگوييد نکات
منفي ‌معشوقت را هم بگو، بی درنگ خواهد گفت: يار من در حسن و جمال و کمال و رفتار
بي‌نظير است . تمامش حسن است. اصلاً عیبی ندارد که آن را به شما بگویم! امّا
وقتي به وسيله تکنيک اوّل اندکي ابرهاي توهم کنار رود، شخص مي‌تواند نکات منفي طرف را
هم ببيند و بگويد. در تکنيک اوّل شخص معشوق خود را تماماً گل مي‌بيند. به عنوان
درمانگر با تکنيک اوّل او را وادار مي‌کنم تا اين گل را آن قدر ببويد که ديگر بويش
براي او عادي شود . آن گاه در تکنيک دوّم مي‌آيم و به خارها مي‌پردازم . به او
مي‌گويم که قشنگ با تمام جزئيات فکرکن . هر شب دو مورد از آن خارها و نکات منفي طرف
را با جزئيات ريز بنويس . با صداي بلند بخوان و بخواب. بايد اين کار قبل از خواب
انجام شود. چون اگر روان‌شناسي «هيلگارد» را خوانده باشيد ،می دانید که آدم ها وقتي
يک چيز را قبل از خواب ياد مي‌گيرند و سپس به خواب مي‌روند، انبار گرداني مغزي مي‌شود
و ذهن شروع مي‌کند به سازمان دادن. بايد این کار، درست قبل از خواب اتفاق
بيافتد.

3- تکنیک سوّم به رخ کشیدن است : وقتي تکنیک دوّم هم به خوبی انجام شد و تمام
خارها و معایب معشوق خود را هم دیدید و لمس کردید، مي‌توانيد به عنوان قدم سوم روي
اين تفسير کار کنيد که: آيا اين همان کسی است که با اين قدرت داري رويش
سرمايه‌گذاري مي‌کني و تمام هستي‌، رابطه خانوادگی ، و آبرويت را روي او
گذاشته‌ای؟! البته بحث شناختی که در ابتدای پاسخ ذکر شد، برای این مرحله نیز مفید می
باشد. آقای پرفسور بک مثلثي در این زمينه دارد ،به این صورت که یک راس آن s ،یک راس
آن i و یک راس آن g است ،مثلاً آن عشق و علاقه ای که تو با این آدم داری ،چقدر s
است، یعنی چقدر استحکام
.
s
پایایی دارد، زيرا عشق هاي رنگي گذرا هستند و با آمدن رنگ برتر
همچون حبابی از بین می روند ،بدین معنی‌که به همان دلیلی‌که

به معشوق اول دل سپرده بودیم ،به معشوق زیباتر تر از معشوق اول دل می‌سپریم و از
معشوق اوّل دست بر می داریم. این طبیعت انسان است که شیطان نیز به خوبی از آن آگاه است
و برای کشاندن انسان دنبال خود با مهارت خاصّی از آن استفاده می کند . چقدر I است
يعني چقدر از مُحَسناتي‌که برای معشوقت برشمردی، جزو خصوصيات ذاتي اين آقا
است. به شرايط ربطي ندارد و طرف فيلم‌بازي نمي‌کند يا مثلا چون رئيس اداره است و
دارد اين خرج ها را انجام مي‌دهد، به نظر خوب مي‌آيد و چقدر G است، يعني اين حالت تا
چه حدّ مي‌تواند فراگیر باشد و تمام زندگي تو را تحت تأثير خود قرار دهد و آن را از
هم بپاشاند . اگر دست برداري، تا چه حدّ زندگي تو متحّول مي‌شود و رو به بهبود
مي‌رود، تمام اين ها را بايد با جزئي‌ترين وجوه براي خودتان تشريح کنيد. مثلا با خود
بگویید: اگر دست از این عشق بکشید ،کلّ زندگي شما چگونه مي‌شود . اگر نکشي ،چطور می
شود . اگر هر دم دنبال یکی که از قبلی خوش تیپ تر است راه بیافتی و بروی ،چه می شود و
کارت به کجا می کشد. يعني «گلوباليني» زندگي تان را در هر دو صورت به طور دقيق با
هم مقايسه کنيد و روی نتایج آن تفکر نمایید. کار کردن با این مثلث این خوبی را
دارد که وقتی مثلا s مثلث در نظرتان خُرد می‌شود و می‌فهمید که اين عشق گذرا
و ناپایدار است، و یا i آن ویا g آن خرد می شود ، اين ها همه ارزش زدايي از حالت هاي
«رمنس» و عشق و عاشقی است. يعني زدودن حالت‌هاي رمانتيک است.

البته پیشنهاد کار شناسی ما این است که تکنیک ها را زیر نظر مشاور و یا روان
درمانگر با تجربه پی گیری نمایید.

سلام من مدتی با دختری از شهر دیگری اشنا شدم بعد از پنج ماه رفتم به دیدنش قیافش به کلی عوض شده و به شدت بهم علاقه داره هر جور میخوام دوستیمونو بهم بزنم نمیشه یعنی خودمم بهش دل بستم نمیتونم رهاش کنم هم اون منو دوس داره هم من اونو.قیافش به دلم ننشسته لطفا منو راهنمایی کنید.واقعا گیج موندم.چون اون منتظرم مونده درسمو تموم کنم برم خواستگاریش.حتی چنتا از خواستگاراشو به خاطر من رد کرده

آشنایی های خارج از چارچوب شرع و عقل پیامد های سنگین چنینی به همراه دارد . متأسفانه پیامدهای منفی آن به زودی پایان نمی پذیرد .
بهترین و سرنوشت سازترین سال های عمرتان را مصروف آشنایی بی دلیل و بی ثمر نموده اید . دختری که می توانست با خواستگاران به مراتب بهتر از شما ازدواج کند ،از راه به درکرده اید.
موفقیت ازدواج شما با ایشان فقط درسایه ملاک مندی و معیارمندی صورت می پذیرد . هر گونه طفره رفتن از رعایت ملاک ها و معیارها به ضرر شما و ایشان تمام خواهد شد.
یکی از ملاک ها ی مهم ،تناسب و همتایی فرهنگی است که با توجه به این که در دو شهر متفاوت زندگی می کنید ،تا حد زیادی رعایت نشده است. ملاک مهم دیگر زیبایی نسبی و مطلوبیت ظاهری دختر است که متأسفانه یا به دلیل روحیات وسواس گونه و کمال گرایانه شما یا به دلایل دیگر تأمین نشده است.
ملاک مهم دیگر بلوغ فکری و سلامت روانی طرفین است که با توجه به اصرار و پافشاری بی دلیل دختر بر ازدواج و انجام رفتارهای غیر منطقی و آسیب زا (از جمله رد خواستگاران و یا به پای شما نشستن بدون اخذ هیچ تضمین و تعهدی از جانب شما و وابستگی عاطفی غیرسالم) تا حد زیادی مخدوش می باشد.
دلبستگی شما درکنار رویکرد غیر هوشمندانه تان به مقوله انتخاب همسر نیز حکایت از عدم سلامت کامل روانی شما دارد که باید در جای خود مورد تجزیه و تحلیل بیش تر قرار گیرد. حتما قبول دارید که اگر از بلوغ فکری و سلامت روانی کامل برخوردار بودید، این گونه خود را وارد مخمصه عاطفی پرهزینه نمی کردید و برای انتخاب همسر راه عاقلانه تری برمی گزیدید.
توصیه می شود برای حل اساسی مشکل خود به جای خود درمانی به یک مشاور یا روان شناس کارآزموده (ترجیحاً در شهر آن دختر) مراجعه نمایید. در جلسه اول به شرح کامل ماجرا می پردازید . نظر ایشان را در زمینه ازدواج جویا می شوید. اگر جواب ایشان منفی بود، دختر را به مشاوره با ایشان و تن دادن به رأی وی (به تداوم و یا قطع کامل رابطه) متقاعد نمایید . با هماهنگی قبلی با روان شناس (بدون اطلاع دختر) و کمک کارشناسانه وی پروژه قطع کامل ارتباط را کلید بزنید. روان شناس متبحر می تواند در طی یک جلسه یک ساعته ذهن ایشان را به طور کامل از شما منحرف نماید. شما هم می توانید دلبستگی یا وابستگی غیرسالم خود را به مرور به صفر برسانید.
باز تأکید می گردد حل یک تنه این مشکل بسیار دشوار است. در بیش تر موارد اثر معکوس دارد .بدیهی است اگر قرار است ناکامی و قطع ارتباط ماه ها یا سال ها بعد اتفاق بیفتد (که متأسفانه با گذر ایشان از برهه خواستگار داشتن همراه است) چه بهتر که در همین یکی دو ماه آینده به وقوع بپیوندد.
به هوش باشید که پیامدهای منفی دل شکستن ایشان و یا ازدواج از روی ترحم و دلسوزی یا رودروایسی ویرانگر زندگی آینده شما خواهدشد. پس از این به بعد کمی کارشناسانه و دوراندیشانه گام بردارید.

صفحه‌ها