پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

من در دبیرستان دخترانه مشغول به کار هستم که دوست داشتن وعاشق شدن دانش آموزان به یکدیکر وحتی عشق دانش آموز به معلم واقعا غوغا می کند. برای حل این مشکل باید متذکر شوم که هم در مدارس عادی و هم در مدارس شبانه روزی به عینه قابل رویت است .توانسته ام با یاری یزدان منان کمی ازآنان را بامعنویات متوجه اشتباهاتشان کنم .اما بسیاری نیز از معنویات فاصله دارند.خواستم در این مورد بنده را راهنمایی کنید.

بروز عشق‌هاي گذرا در مرحله نوجواني و جواني بسيار شايع است و عوامل بسياري در آن مؤثر مي‌باشند.
يكي از عوامل، تغييرات فيزيولوژيك و ترشح برخي هورمون‌ها مي‌باشد. دوران بلوغ آكنده از نوسانات هورموني و فيزيولوژيك است.
اين دوران با برخي امور از جمله اضطراب (كه در دوران بلوغ به خاطر برخي تغيير و تحولات جسمي رواني تا حدودي فزوني مي‌يابد) باعث برخي تشويشات ذهني در فرد مي‌گردد. بديهي است اضطراب از جمله هيجان‌هاي منفي است كه بايد به طريقي كاهش يابد. همه ما وقتي مضطربيم، به چيزي پناه مي‌بريم و به نوعي پناه‌جويي در ما تقويت مي‌گردد .پناه‌جويي فرد مضطرب به افراد يا اشيا باعث كاهش اضطراب در ايشان مي‌گردد .معمولاً روحيه پناه‌جويي و آرامش‌گرايانه باعث بروز پديده‌اي به نام وابستگي عاطفي و عشق در ما مي‌گردد .با هر حمله اضطرابي فرد به دنبال آرامشگر مي‌گردد . معمولا آرامش را در ديدار ذهني يا عيني معشوق مي‌جويد. دختر دبيرستاني وقتي تحت استرس شديد و متوسط قرار مي‌گيرد ،به طور ناخود‌آگاه ذهنش به طرف دوستان (يا معلم) ديگر مي‌رود كه در پيش از اين به او آرامش مي‌داده است.
به اصطلاح اين پيوند نوعي پيوند شرطي است كه طي آن فرد مضطرب نسبت به تصوير آرامشگر فرد معشوق شرطي مي‌شود.
نكته ديگر اصل مجاورت است. اصل مجاورت يك اصل فيزيكي ساده است كه كاركردي روان‌شناختي دارد .خواه ناخواه دو نفري كه براي مدتي در مجاورت همديگر قرار مي‌گيرند ،نوعي انس و علاقه ميان آن دو شكل مي‌گيرد . انس و علاقه در بسياري موارد بي‌دليل است و دليلي جز مجاورت فيزيكي و روانشناختي ندارد.
اگر از فرد بپرسند چرا عاشق فرد ديگر شده است، قطعا جوابي خواهد داد كه بر بسياري از افراد ديگر صدق مي‌كند. به بياني ديگر فرد معشوق هيچ موضوعيتي براي فرد عاشق ندارد، ولي از بد حادثه اين يكي در كمند ديگري گرفتار آمده است.
برخي روان‌شناسان عشق را يك رفتار وسواسي بر مي‌شمرند، به اين معنا كه همان‌گونه كه فرد وسواسي با هر حمله اضطرابي در صدد كاهش آن از طريق رفتار وسواسي برمي‌آيد، فرد عاشق نيز با هر حمله اضطرابي براي كاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسي (ديدار عيني يا ذهني معشوق) مي‌بيند. افراد وسواسي هيچ اختياري در اين زمينه ندارند .با صدها توصيه و پند و اندرز نمي‌توان آن ها را از تكرار رفتار وسواسي باز داشت.
فرد عاشق تا حالش دگرگون مي‌گردد ، تصوير معشوق در ذهنش روشن مي‌گردد و به آرامش كاذب و موقتي او مي‌انجامد.
نكته ديگر ترشح برخي هورمون‌هاي جنسي مي‌باشد. هورمون‌هاي جنسي نوعي پيوند‌جويي را در فرد تشديد مي‌نمايد . از آن جا كه دختران ساعت‌ها در كنار همجنسان خود هستند ،به نوعي اين روحيه پيوند‌جويي در ايشان از جنس مخالف به جنس موافق تغيير جهت مي‌دهد. در برخي موارد برخي رفتارهاي شبه جنسي در ايشان به چشم مي‌خورد.
نكته ديگر بحران هويت يابي است . هويت يابي در نوجوانان و جوانان امري طبيعي است . بسياري از نوجوانان و جوانان از طريق پي‌ريزي رابطه عميق دوستي به نوعي به هويت‌يابي مي‌پردازند.
اين دوستي‌ها تا حدودي به اين سؤال مهم كه من كيستم، جواب مي‌گويد.
نكته ديگر بروز برخي روحيات افسرده‌وار در ايشان مي‌باشد. ناكامي‌هاي ريز و درشت نوجوانان و جوانان باعث بروز رگه‌هاي افسردگي در ايشان مي‌گردد . فرد افسرده مي‌كوشد از طريق عشق به زندگي يكنواخت و يا ناكام مانده خود معنا ببخشد.
عشق به نوعي يك معناي زندگي جديد براي فرد محسوب مي‌گردد.
خلأهاي عاطفي معمولا در دختران بيداد مي‌كند . خلأهاي عاطفي در بيش تر موارد با عشق پر مي‌گردد.
عشق اگر به كاهش شديد طولاني (مثلا 6 ماه) عملكرد در فرد منجر گردد، قطعا يك اختلال رواني است. بايد براي درمان اين نابهنجاري به درمان اختلالات بستر ساز آن يعني اضطراب وسواس و افسردگي پرداخت. اگر عشق به كاهش شديد عملكرد نينجامد، تا حدودي قابل چشم پوشی است و فرد مي‌تواند به مرور از اين مرحله گذر كند .پس در زمينه پيشگيري و درمان عشق‌هاي مرضي و غير مرضي بايد گفت :در درجه اول بايد خانواده‌ها با روان‌شناسي نوجوان و جوان آشنا گردند . برخوردي متناسب با ايشان در پيش گيرند. خانواده‌ها بايد در مرحله گذر نوجوانان، يار و مددكار ايشان باشند . نبايد با كج خلقي‌هاي ايشان برآشوبند و وضعيت را بدتر نمايند.
هويت‌يابي بايد با كمك اوليا و مربيان در يك فرايند كاملا طبيعي سامان پذيرد . همچنين خلأهاي عاطفي بايد با عواطف اوليا و مربيان پر گردد.
ورزش و تغذيه مناسب بايد سر لوحه كار نوجوان قرار گيرد. سطح عزت نفس نوجوانان بايد ارتقا يابد تا از ابتلا به عشق‌هاي غير عزتمندانه و ذليلانه پيشگيري گردد.
بايد آموزش مهارت‌هاي زندگي جدي تلقي گردد . مهارت مقابله با استرس به عنوان يك مهارت زندگي بايد در برنامه‌هاي جنبي دانش‌آموزان گنجانده گردد.
مشاوره حضوري به معناي واقعي كلمه بايد در مدارس احيا گردد . ذهنيت منفي و بي‌اعتمادي دانش‌آموزان نسبت به شخص مشاور بايد برطرف شود.
كتاب‌هاي مناسب ترويج و تبليغ گردد تا جايگزين كتاب‌هايي با موضوعات عشقي گردد .متأسفانه امروزه فيلم‌ها ،رمان‌ها، ترانه‌ها و ... محتواي عشقي دارند . بيش از هر چيز به ترويج عشق مي‌پردازند.
تقويت معنويت و ارتباط با خدا بايد جزء لاينفك برنامه‌هاي تربيتي باشد تا از طريق پيوند عميق با آرامشگر واقعي هر گونه آرامشگر كاذب و موقت رخت بربندد.