جـوانـان

سلام 26 ساله هستم کارشناس سخت افزار مقلد ایت ا.. لنکرانی من یک رابطه دوستی 4 ساله بایک دختر از شهر دیگر داشتم که قرار بود باهم ازدواج کنیم که خانواده واطرافیان دختر هم از این موضوع اطلاع داشتند و لی با مخالفت خانواده من و سرد شدن خودم ازواج منتفی شد و دختر هم بعد از این ماجرا با یک ازدواج ناموفق و طلاق ربرو شد اکنون بعضی مواقع باهم حرف می زینیم ولی خوب ی دانم ازدواج ما نشدنی است می خواستم بدونم چیکار باید بکنم بیشتر ترسم از انحراف دوستم هست بخاطر مشکلاتی که با اون روبرو بوده و شکست هایی که خورده

از اينكه به ما اعتماد كرديد و مشكل خود را صادقانه با ما در بيان گذاشتيد خرسنديم . صداقت در گفتار حاكى از ضمير و فطرت پاك شماست . نشان مى دهد نمى خواهيد مبتلا به آلودگى نفسانى شويد . از آلوده شدن به گناه نگران هستيد. اين حالت علامت ايمان و اعتقاد قوى به ارزش هاى الهى و انسانى است . اميدواريم در اين برهه حساس زندگى بتوانيد ايمان خود را حفظ كنيد . با درايت و مشورت با افراد مجرب همسر خوب و شايسته اى را انتخاب كنيد. در اين جا لازم مى دانيم به عنوان مشاورى امين و دلسوز مطالبی را خدمت شما دوست گرامى عرض كنيم.
در انتخاب همسر دو نکته اساسی باید مد نظر قرار گیرد:
1. یافتن همسری مناسب با شرایط و معیارهای درست.
2. اتخاذ روشی مناسب برای انتخاب همسر.
ازدواج و انتخاب همسر مسئله بسيار مهم و سرنوشت سازى است. از اين رو بايد در يك حالت عادى و به دور از احساسات و بر اساس معيارهاى صحيح انجام گيرد.
از آن جا که يكي از مهم ترين ثمرات و اهداف ازدواج رسيدن به آرامش است و آرامش در صورتي حاصل مي شود كه با توجه به معيارها و ملاك هاي اساسي و مهم، انتخاب مناسبي داشته باشيم، چيزي كه مانع انتخاب مناسب مي شود ، دوستي دختر و پسر قبل از ازدواج است . اين يكي از بزرگ ترين آفت هاي ازدواج جوانان است كه بدون در نظر گرفتن معيارهاي اساسي مدتي با هم دوستي مي كنند . موقعي تصميم به ازدواج مي گيرند كه معيارهاي اساسي ازدواج را ندارند. چون در نتيجه دوستي چند ساله به همديگر وابسته شده اند، علي رغم نبود تناسب بين آن ها و از روي احساسات تصميم به ازدواج مي گيرند. بعداً تاوان اين تصميم غير منطقي را مي دهند.
برخی معتقدند باید آشنایی و صمیمیت پیش از ازدواج وجود داشته باشد تا دو فرد یکدیگر را به خوبی بشناسند . پس از آن زندگی مشترک را شروع کنند. اما باید بگوییم که عشق واقعی و علاقه مندی حقیقی بین دو جنس ، زمانی ایجاد می شود که دو فرد ارتباط خود با یکدیگر را به سادگی تزلزل پذیر ندانند؛ از سوی دیگر هر یک برای جلب نظر دیگری دست به رفتار نمایشی نزنند. در آشنایی های پیش از ازدواج این مسئله بسیار دیده می شود. دوستی های قبل از ازدواج که به عشق معروف است، عامل تعیین کننده ازدواج نیست ، زیرا ازدواج نوعی مشارکت در یک اجتماع کوچک (خانواده) است که در آن دو انسان می باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملی داشته باشند. پس آن چه عامل تعیین کننده است، همتایی و هم کفو بودن زن و مرد است. در صورتی که در انتخاب همسر، همگونی مراعات شود، نیازی به برقراری روابط صمیمانه پیش از ازدواج نخواهد بود، بلکه باید تأکید کنیم که چنین روابطی می تواند بیش از آن که مفید باشد، مضر و تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار آید. با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق بین کسانی که قبل از ازدواج ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیش تر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است. عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد . بیشتر رفتارها در آشنایی های خیابانی به شکل های ساختگی ابراز می شود.
بنابراين طبق نظر اسلام و روانشناسان ازدواج با دوست دختر يا دوست پسر با توجه به آسيب هاي احتمالي آن صحيح نيست . براي داشتن يك ازدواج موفق بايد معيارها و ملاك هاي اساسي آن را در نظر گرفت.
در اسلام باید رابطه بین پسر و دختر در چارچوب شرع باشد. اسلام نمی گوید که پسر نباید به دختر علاقه پیدا کند و یا با او ارتباط برقرار نماید، چرا که غریزه (علاقه به جنس مخالف) همچون غرایز دیگر مثل گرسنگی و ... آفریده خداست . خدا هم چیزی را بدون حکمت نمی آفریند . باید ارضا گردد تا عوارضی همچون عدم تعادل روحی و یا اضطراب و عدم آرامش روحی، دامنگیر انسان نشود.
از طرف دیگر بی بند و باری و ارضای غیر معقولانه این غریزه هم مفاسدی را به دنبال دارد که سعادت او را در دنیا و آخرت، خدشه دار می کند.
اسلام نه رهبانیت را می پسندد که دنبال سرکوبی غریزه جنسی است ؛ نه حیوانیت را که در ارضای غریزه جنسی خود، حد و مرزی و چارچوبی را نمی شناسد . هم ازدواج را تشویق نموده و هم فرموده هر نوع ارتباط جنسی باید در چارچوب ازدواج دائم یا موقت، باشد.
ممکن است در جامعه یا عصری در اثر تعلیمات غلط، فطرت در نطفه خفه گردد . ندای او به گوش جان انسان ها نرسد، این جاست که مفاسد روابط نامشروع باید برای مردم تبیین گردد که در ذیل به مواردی اشاره می کنیم:
در این شیوه زندگی گرچه غریزه جنسی تا حدودی ارضا شده ، منتهی چون انسان موجودی است که هیچ گاه سیر نمی گردد و همیشه دنبال لذت جدیدتر و بیش تر است و این هم به خاطر تنوع طلبی اوست، اگر پایبند به اصل و قانونی نباشد که او را محدود کند، همیشه دنبال لذت جدیدتری است . این موجب می شود که تمام وقت و امکانات انسان، صرف همین گونه کارها شود . در نتیجه استعدادهای دیگرش شکوفا نگردد، مثلا انسان اگر بخواهد در زمینه علمی به جایی برسد، نباید ذهن خود را مشغول این گونه کارها کند و...
داشتن دوست دختر باعث می گردد تا بنیان و نظام خانواده سست گردد . شوهر به زنش بی رغبت گردد . این مفسده ای است غیر قابل جبران، چون نیاز انسان ها، تنها در مسائل جنسی خلاصه نمی گردد. انسان علاوه بر نیاز جنسی، نیاز به همدمی دارد که با او از مشکلاتش بگوید . در کنارش آرامش پیدا کند . آرامش در جایی غیر از کانون خانواده، دست یافتنی نیست.
داشتن دوست دختر عاملی است برای کم رنگ شدن محبت شوهر به زن . در نتیجه طلاق و ارضا نشدن نیازهای دیگر انسان. در کانون خانواده است که فرزندان مهر پدر و مادر را تجربه می کنند . در پرتو محبت هاست که استعداد فرزندان شکوفا می گردد.
آمار نشان می دهد که درصد زیادی از بزهکاران از کانون گرم خانواده بی بهره بوده اند .پس می توان نتیجه گرفت که در اثر روابط نامشروع سلامت روحی زن و شوهر و کودکان به خطر می افتد.
دوستی های قبل از ازدواج در دراز مدت یکی از آسیب های اساسی به آرامش روانی و حس اطمینان به طرف مقابل است.
زن و شوهر بعد از ازدواج همواره با این سوال روبرو هستند که آیا شریک زندگی شان که قبلاً با هم دوست بوده اند، شریک قابل اعتمادی است یا ممکن است با چندین نفر دیگر مثل من ارتباط داشته باشد؟آیا می توان به چنین شخصی اعتماد نمود و نقش مادری و پدری فرزندان را به او سپرد؟
این سوال ها که در بعضی موارد منشا وسواس گونه دارد، باعث سوء ظن و عدم آرامش روانی که یکی از اهداف اصلی ازدواج است می شود و زمینه اصلی بسیاری از دعواها و مشاجرات خانوادگی و نهایتاً طلاق و جدایی می گردد.
دوست عزیز؛
در انتخاب روش مناسب برای انتخاب همسر راه پر خطری را انتخاب كرده اید .
حال با توجه به این که می دانید که ازدواج شما شدني نیست می گوییم: ادامه ارتباط اصلاً به نفع شما نيست. جز اينكه شما را بيش از پيش اسير يك عشق خيالى مى كند . به مرحله اى مى رسيد كه نمى توانيد خود را كنترل كنيد و عاقلانه تصميم بگيريد . ممكن است حوادث بدى رخ دهد ، يعنى همان چيز هايى كه اصلا دوست نداريد اتفاق بيفتد.
ارتباط شما در حال حاضر علاوه بر اينكه شرعاً جايز نيست ، از نظر عاطفى نيز آسيب زا است ، زیرا شما را مجدداً درگیر خاطرات قبلی می کند . ذهن شما را علی رغم اینکه می دانید ازدواج شما شدني نیست، دوباره درگیر می کند . باعث از دست دادن فرصت ها و دلبستگی مجدد می گردد، ولی از آن جا که گفته اند جلوی ضرر را از هر وقت بگيريد منفعت است؛ بهتر است آن دختر را فراموش کنید . رابطه خود را با او به طور کامل قطع کنید . به ایشان هم توصیه کنید که ادامه رابطه به صلاح تان نیست . برای این امر همه آنچه را که در مورد روش پرخطر این آشنایی برای شما گفتیم ، برای ایشان بازگو نمایید. ایشان را مجاب کنید که ادامه دوستی به هیچ وجه به مصلحت نیست؛ تاکید کنید که دوستی شما در این چهار سال و ابراز دوستی و قول به ازدواج تحت تاثیر بلوغ و نیاز جنسی و تصمیم خام و بچه گانه ای بوده ؛این دوستی برای ازدواج و تشکیل خانواده روش بسیار خطرناک و نامناسبی است.
به او بگویید که می تواند برای مقابله با مشکلات و رویدادهای زندگی از یک مشاور کمک بگیرد. اگر چه حس ترحم شما نسبت به آن دختر ستودنی است، ولی شیوه ای که در پیش گرفته اید، درست نبوده و آسیب زا است . به همین خاطر بهتر است به این رابطه با هر هدف و انگیزه ای که دارید پایان ببخشید. بدين منظور شما بايد با حذف محرك هاي بيروني مانند شماره تلفن، مكان و زمان ارتباط و ... از طرفي ديگر با نوشتن ليستي از امتيازات ترك اين رابطه و نوشتن نگراني ها و نقاط منفي ،به تدريج اين رابطه را به طور كامل قطع كنيد . موفق باشيد.

در ارتباط با دیگران نباید به قدری پیش‌روی نماییم که حریم خصوصی فرد را در نوردیم

شخصی را به عنوان دوست پیدا کردم که بسیار متدین و مسلط به نفس خود می باشد وکمتر از او گناه صغیره دیده ام وقتی در کنار اوهستم فکر گناه و معصیت از ذهنم دور می شود و به خدا نزدیک تر می شوم واحساس آرامش می کنم .اما مشکلی که دارم این است که این شخص (احساس می کنم که)زیاد با من راحت نیست چه کار کنم که اعتماد این شخص را به خودم کسب کنم این فرد زیاد خودش را به من نزدیک نمی کنداما من خیلی نسبت به ایشان محبت دارم اما ایشان با رفتارشان نشان می دهند که نسبت به من این طور نیستن.گاهی به این فکر می کنم که شاید اصلا این دوستی را ترک کنم اما یاد حدیثی از امیرالمومنین (ع) می افتم که می فرمایند: انسان ضعیف کسی است که نمی‏تواند دوستی انتخاب کند و ضعیف‏تر از او هم کسی است که دوست خویش را از دست می‏دهد . لطفا من را راهنمایی بفرمائید که چه کار کنم که که این عبد خوب خدا را از دست ندهم؟

رویکرد شما به مقوله بسیار حساس دوستی تا حدودی از حالت تعادل و سلامت خارج شده ، ناخواسته به حالت غیر متعادل و غیر سالم گرایش پیدا کرده است. دوستی و نحوه برقراری ارتباط سالم با همسالان یکی از مهارت‌های زندگی محسوب می‌گردد که تحت عنوان مهارت‌های ارتباطی از آن یاد می‌شود. مهارت‌های ارتباطی همان طوری که از نامش پیداست یک مهارت است . به سادگی فرد داراي آن نمی‌گردد. مهارت‌افزایی در این زمینه نیازمند مطالعه و شرکت در کارگاه‌های آموزشی مهارت های ارتباطی یا دیدن فیلم آموزشی آن می‌باشد.
در ارتباط با دیگران نباید به قدری پیش‌روی نماییم که حریم خصوصی فرد را در نوردیم . فرد مقابل ما را به عنوان یک عنصر مزاحم در فضای ذهنی خود قلمداد کند. باید همیشه با یک فاصله و حریم مناسب با دوستان مان ارتباط داشته باشیم . نباید دوست ما احساس کند که وزنه‌ای به پای او یا باری بر دوش او هستیم. نباید آزادی عمل را از او سلب نماییم و آرامش روانی او را به مخاطره اندازیم. دوست ما باید هر وقت که نیاز به خلوت دارد ،بدون کوچک ترین درخواستی یا واکنشی از دوستان خود به این نیاز خود پاسخ درخور دهد. محبت به دوستان یا دیگران باید در حد تعادل باشد . نباید به سبک محبت مرضی یا به اصطلاح خودشیرینی باشد.
باید بپذیریم درصد علاقه شما به ایشان با درصد علاقه ایشان به شما به صورت طبیعی متفاوت است. درصد تعلق خاطر ما به یک ستاره ورزشی یا سینمایی با درصد تعلق خاطر وی به ما از زمین تا آسمان است.
متأسفانه عزت نفس شما تا حدی پایین است . دوست تان از شما توقع یک فرد عزت‌مند و مقتدر را دارد. همه ما از اینکه کسی خودش را به دلیلی (هرچند به دلایل صد در صد معنوی و مذهبی) به ما بچسباند متنفریم . سعی می‌کنیم تا حد ممکن خود را از قفس محبت دیگران فراری دهیم. توصیه می‌شود در حد امکان عزت نفس و اعتماد به نفس خود را از طریق مطالعه یا شرکت در کارگاه های آموزشی ارتقا بخشید . با یک استقلال عاطفی‌روانی بالا با افراد پیرامون خود ارتباط برقرار کنید. استقلال عاطفی و روانی فرد نباید به هیچ بهانه‌ای به وابستگی عاطفی و ... تغییر وضعیت دهد.
سعی نمایید مکانیزم دفاعی خود را برای توجیه این رویکرد وابسته‌وار (در قالب این حدیث نورانی) غیرفعال سازید . به جای بسنده‌کردن به ظاهر یک حدیث ، به باطن احادیث نورانی اهل بیت ،آن هم به طور منظومه‌ای و سیستمی عمل نمایید. عمل کردن به یک حدیث تنها و چشم بر بستن بر احادیث، با موضوع عزت نفس و مناعت طبع مؤمن زیبنده یک مؤمن واقعی مثل شما نیست.
در پایان بار دیگر توصیه می‌شود روز به روز بر استقلال عاطفی‌روانی خود بیفزایید . با تکیه بر نعمت ها و توانمندی خدادادی خود به پیکار با هوای نفسانی و شیطانی بروید . در این راستا می‌توانید از برکات دوستی‌ها به نحو متعادل استفاده نمایید. محور اصلی هر حرکتی باید خودتان باشید . از گردش بر محور دیگران باید پرهیز نمایید . آش خود را با همان امکانات موجود خود بپزید. اگر دیگران نمکی به آش شما ریختند، چه بهتر .اگر هم نریختند، باز در اصل ماجرا خللی ایجاد نخواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام اینجانب دوستی دارم 25 ساله به نام مجید ایشان مدتی است که به گفته ی خودش با دختر خانمی رابطه ی دوستانه برقرار نموده البته در حد صحبت کردن حضوری و مکالمه تلفنی و تاکنون هدف ایشان صرفا دوستی بوده و نه ازدواج .البته خود به نادرست بودن این عمل واقف است اما(بنا به گفته های خودش) به واسطه ی هوای نفس و فشار زیادی که به او وارد میشود نمی تواند از این ارتباط دست بکشد. ظاهرا ایشان اخیرا در ماه مبارک رمضان در حین قرائت قرآن با آیه ی پنجم سوره ی مائده مواجه شده که در این آیه شریفه از هرگونه رابطه ی نادرست با نامحرم انسانها برحذر داشته شده اند و با توجه به اینکه در این آیه تاکید شده که این اعمال ضمن آنکه گناه است تمامی اعمال نیک را نیز تباه میکند. به همین دلیل هم اکنون گمان ایشان بر آن است که تمامی کارهای نیک و عباداتی که انجام داده از بین رفته و واجبات و فرائضی که اکنون به جا می آورد(مثل نماز ، روزه و .. )به واسطه ی استمرار این عملش مورد پذیرش قرار نمی گیرد و به همین خاطر دچار یاس و سرخوردگی مضاعفی گردیده است. توصیه من به این دوست ان بود که با تحقیق در مورد آن خانم چنانچه ایشان را گزینه ی مناسبی برای ازدواج یافتند با قصد و نیت ازدواج پا پیش بگذارند و در غیر این صورت از ادامه این عمل خودداری نمایند اما به هر حال ایشان به شدت دچار سردرگمی است. حال سوال اینجاست که تفسیر دقیق آیه ی شریفه ی مذکور چیست؟ آیا نتیجه گیری صورت گرفته توسط این دوست من در خصوص این آیه، صحیح بوده یا خیر؟ توصیه شما در مورد این مشکل چیست؟ با تشکر و سپاس فراوان

برقراري ارتباط بين دختر و پسر به هر منظور كه باشد، نمي‌تواند مورد تأييد قرار گيرد، چون در نهايت به وابستگي عاطفي منجر خواهد شد . فرد را از مسير زندگي طبيعي خويش دور مي‌سازد. اين ارتباط به هر منظور و به هر نحو كه باشد ،خواه تلفني و حضوري و ... نمي‌تواند موجه باشد.
هوای نفس و فشار زیادی كه به انسان وارد می‌شود ، چنان نیست که انسان ها را بی اختیار سازد و آن ها را در برابر انجام یا عدم انجام کارها ناتوان سازد. بنابراین می‌توانیم نتیجه گری کنیم که گاهی نمی‌خواهیم و به فشارها تن در می‌دهیم و در برابر آن ها تسلیم می‌شویم. این در حالی است که جدا شدن از این حالات تنها مستلزم جدا شدن از تصویر پردازی‌ها و جلوگیری از ایجاد احساس خوشایندی است که هنگام تصویر پردازی‌ها بر روی آن ها اعمال می كنیم.
در این جا باید به دو مسأله جداگانه احساس گناه و گناه دینی اشاره نمایم. گناهی که در دین مورد اشاره قرار گرفته است .نهایتاً بر اثر نفس لوامه فرد را به سوی اعمال نیک و توبه رهنمون می‌سازد. این مسأله ای نجات بخش است که به انسان شرم می‌بخشد که چگونه در برابر خدواند به گناه دست می‌زنی؟ بدون آن که احساس توهین به فرد ببخشد و او را ناامید سازد.
یکی از مواردی که به عنوان یک مکانیزم نگهدارنده در ایجاد احساس گناه در فرد مؤثر است، همین احساسی است که دوست شما می گوید. وجود احساس گناه هیچ ارتباطی به مسایل دینی نداشته و تنها یک اختلال روانشناختی است که باید درمان گردد . ایشان تا زمان درمان کامل نباید برای ازدواج اقدام نماید. روشن است که هر گونه انتخاب می‌تواند کاملاً مبتنی بر احساس و عدم شناخت کامل صورت پذیرفته باشد. از سوی دیگر این حال نامناسب می‌تواند زندگس مشترک را نیز با دشواری روبرو سازد . عدم رضایتمندی زناشویی را به همراه داشته باشد یا آنکه زندگی مشترک را متزلزل سازد.
احساس گناه هم نمی تواند سازنده باشد و بیش تر مخرب است . به همین دلیل از دسته احساس گناه هایی که در دین وارد شده است نمی باشد. این نوع احساس در واقع نوعی خود-سرزنشی و تقصیر است و باید از آن دور بماند. احساس گناه افراطي که در آن، فرد خود را مأیوس از رحمت خدا می‌داند، به هيچ وجه مطلوب درگاه خداوند و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه‌های شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست . به خوبی مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودراضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
اما گاهی در اثر آن که فرد دارای یک بافت افسردگی درون‌زاد است، پس از انجام یک گناه و تکرار به این نتیجه می‌رسد که من گناهکار هستم . نباید در محضر خدواند حاضر شوم . هیچ یک از اعمال من که پذیرفته نخواهد شد . پس بهتر است که از او فاصله بگیرم. در این موارد شاهد آن هستیم که این افراد برای آن که منصف تر به نظر برسند ، به خودشان توهین می کنند . خود را مستحق هر گونه عقوبتی می‌دانند. این مکانیزم هرگز نمی‌تواند سالم ارزیابی تلقی گردد و باید به درمان آن مبادرت ورزید. به ايشان اطمينان دهيد كه رفتارهاي پيشين ايشان نبايد موجب شود كه عبادات را رها سازد و از خدا دور شود.
متأسفانه ایشان نمی تواند حتی به نیت ازدواج با این فرد به ادامه روابط بپردازد و باید روابط را به طور کلی قطع نماید؛ در نتيجه پيشنهاد هر گونه ادامه روابط براي هر منظور نامناسب است. یکی از توصیه‌های همیشگی ما مشاوران به همه دختر و پسرها این است که پیش از قول جدی در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همدیگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همدیگر دل نبندید. دلیل آن هم روشن است چون بعد از وابستگی عاطفی امکان دست یابی به یک شناخت مناسب نخواهد بود . از دست مشاوران هم کاری بر نمی آید مگردر جلسات مشاوره متعدد و تازه آن هم با قصد خود دختر یا پسر!
آنچه معمولاً به نام فراموشي گفته مي‌شود ، صحت نداشته و افراد بايد صرفاً با واقعيت‌ها كنار آيند . اين مسأله در ماه مبارك رمضان به خوبي متصور بوده است. در خصوص همان ماه مبارك رمضان دقت كنيد كه چه چيزي اتفاق افتاده بود كه توانست او را از اين ماجراها دور سازد. پرهيز از افكار ناسالم و جلوگيري از پردازش و رسيدگي احساسي به مسايل كه رمز اصلي كنار‌آمدن با اين قبيل مسايل است، باز هم مي‌تواند مؤثر باشد و دوست شما را از احساس تنهايي بازدارد. در اين صورت هر چه ايشان به يك فعاليت سازنده اشتغال بيش تري داشته باشد، از اين رفتار فاصله خواهد گرفت و احساس نياز كم تري خواهد نمود.
ارتباط دختر و پسر به قصد ازدواج بايد منطقي باشد. در غير اين صورت سرپوشي براي توجيه رابطه با نامحرم خواهد بود و زمينه گناه را فراهم خواهد نمود. از طرفي رابطه مستقيم با دختر با بهانه شناخت بيش تر واقعيت بيروني ندارد. زيرا در رابطه مستقيم وابستگي ايجاد مي شود . وابستگي باعث توجيه تفاوت هاي فرهنگي ، خانوادگي و شخصيتي مي شود . تنها راه شناخت تحقيقات محلي از روابط والدين ، دوستان، وضعيت اعضاي ازدوج كرده و... است. بعد از مناسب بودن و تحقيقات دقيق و جزيي ، دو طرف براي آشنايي با انتظارات ، خواسته ها ، علاقه ها و موضوعات مهمي كه در زندگي شان است ،به طور رسمي صحبت مي كنند. موفق باشيد.

با سلام پسر و دختری که از طریق تلفن باعث ارضاع یکدیگر شوند چه گناهی دارد با توجه به اینکه شرایط ازدواج دائم را نیز نداشته باشند لطفا در مورد گناه این کار و راه حل برای بر طرف کردن مشکل رابطه آنها توضیح بدهید با تشکر

گناه و قبح اين مسأله بر هيچ کس پوشيده نيست، چرا که زناي گوش و زبان و احياناً خودارضايي و ... محسوب مي گردد.
همان طور كه نداشتن شرايط کار مجوزي براي دزدي محسوب نمي گردد، نداشتن شرايط ازدواج دايم ،مجوزي براي دزدي ناموس و غارت عفت و شرف دخترکان پاک طينت و ساده دل محسوب نمي گردد.
راه حل ويژه اي براي اين موضوع وجود ندارد و فقط به طور خلاصه به چند مورد اشاره مي شود:
وسوسه مکالمه جنسي، از وسوسه و وسواس فکري و عملي نشأت مي گيرد . وسواس هم ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد. فرد وسواسي از پس هر اضطرابي خود را مجبور به رفتار وسواسي(مثل زنگ زدن براي مکالمه سکسي) براي کاهش اضطراب مي بيند. با اين اوصاف از کار انداختن چرخه معيوب «افزايش اضطراب - رفتار وسواسي- کاهش موقت اضطراب» در اولويت درمان قرار مي گيرد.
بايد دانست:
1ـ ارائه هر راهکاري متوقف بر خواست و اراده قطعي شماست. قوي ترين راهکارها بدون خواست واقعي شما روي کاغذ باقي مي‌ماند.
2ـ به هيچ عنوان خود را در برابر اين مشکل دست و پا بسته فرض نکنيد. اراده شما هر اندازه هم که باشد، براي نيل شما به سر منزل مقصود و زندگي سعادتمندانه در دو جهان کافي است.
3ـ خود را حقير و ناپاک ندانيد. بنده‌اي از بندگان خدا محسوب مي‌شويد که چند صباحي به هر دليلي از او دور افتاده‌ايد. ارتقاي عزت نفس و اعتماد به نفس ، شاه کليد ترک است.
3ـ سطح توقع تان را از خودتان پايين بياوريد. کوچک ترين اقدامات مثبت خود را در زمينه ترک اين اعتياد با ديده احترام بنگريد و آن را تشويق کنيد.
4 ـ خويشتن‌داري بدون پاکسازي جانانه محيط زندگي بي‌معناست . براي نيل به پاکي چاره‌اي جز پاک سازي محيط از وسايل و تجهيزات تحريک‌زا نداريد. حذف فيزيکي برخي امور مانند حذف تجهيزات تماس تلفني در کنار حذف ذهني برخي امور مانند نياز کاذب به استفاده از ماهواره و ويدئو سي دي و ... جزو ضروريات پاک زيستن است.
5 ـ به دور از هر گونه بهانه‌تراشي به راحتي هر چه تمام‌تر مي‌توانيد با حذف فيزيکي موارد فوق بپردازيد. مثلاً با درآوردن موقتي سيم کارت از موبايل يا تعويض يا حتي شکستن آن فاصله رواني و فيزيكي خود را با تلفن بيش تر نماييد. سعي نماييد هيچ گاه در زمان تنهايي نه تلفن بزنيد و نه تلفن جواب دهيد .همواره در حضور جمع از تلفن استفاده نماييد.
اما چند روش درماني:
1. انزجار درماني:
روش ديگري که براي از بين بردن اعتياد جنسي توصيه مي شود، استفاده از تکنيک انزجار درماني است. براي اين کار همواره در پي يافتن نقاط ضعف و برجسته کردن آن در ذهن خود باشيد . به هيچ وجه نکات لذت بخش آن را توجه نکنيد. ذهن خود را طوري عادت دهيد که هر وقت نکات لذت بخش آن به ذهنتان آمد ، چند نقطه منفي را در ذهن تکرار نمايد.
2. روش جايگزيني مثبت:
تفريحات حرام و شهوت آلود خود را با تفريحات سالم جايگزين نماييد.
3. شرطي کردن
اعتياد جنسي عواقب خطرناکي از نظر اجتماعي ,آبرويي, شغلي, ارتباطي, دنيوي و اخروي است. اگر شخص عواقب اعتياد جنسي را مد نظر قرار گيرد، از افتادن در اين مهلکه هم پيشگيري مي کند و هم درمان مي شود. توصيه مي کنيم عواقب اعتياد جنسي را به صورت جزيي و ريز و در جنبه هاي مختلف يادداشت کنيد . هر روز آن را مرور نماييد. هر گاه تصاوير مبتذل را ديديد ، تصوير ذهني از اين عواقب و اثرات دنيوي و کيفرهاي اخروي را در مورد خود تجسم نماييد. اين کار را آن قدر ادامه دهيد تا ذهن تان به همراه کردن تصور مسايل جنسي با عواقب سوء و خطرناک اعتياد جنسي عادت کند. همچنين از آن جا که ساختار ذهن به گونه اي است که از صحنه هاي منزجر کننده و آزار دهنده گريزان است ، به طور خودکار تصاوير ذهني آزار دهنده را به ذهن ، ناخودآگاه فرستاده و يا آن را تداعي نمي کند. از اين رو سعي کنيد چند تصوير منزجر کننده را که براي شما خيلي آزار دهنده است، ببينيد.(مثلا تصوير تاريکي قبر و بي اعتنايي اهل بيت به درخواست شما در قبر..)بعد از آن هر زمان که به فکر تصاوير جنسي افتاديد ، اين تصاوير را براي خود تداعي کنيد، به گونه اي که اين امر براي ذهن شما به عادت تبديل شود. از آن جا که ذهن نمي تواند به طور مداوم وقايع آزار دهنده را در خود نگهداري کند ، آن تصوير منزجر کننده به همراه تصوير ذهني مسايل جنسي (که در حال حاضر به صورت شرطي شده همراه با هم در ذهن حاضر مي شود). از ذهن خارج مي گردد و زمينه ترک ايجاد مي شود.
روش شرطي کردن روش بسيار موثري است که ريشه در آموزه هاي اسلامي و قرآني دارد(ايجاد تصوير ذهني از غيبت به عنوان خوردن گوشت برادر مرده, و يا وعده عذاب به ريختن آهن گداخته براي تشنگان گناهکار در قرآن کريم دو مثال قرآني براي شرطي کردن است).

سلام با تشکر از شما من یک فروشگاه محصولات سامسونگ دارم - مشتری های زیادی هم دارم خدارشکر!!!! اکثر مشتری های من هم خانم هستند - در بین تمام این مشتری ها با یک نفر از این مشتری ها دوست شدم ورابطه تلفنی دارم . البته فقط تلفنی و نه تماس دیگه ای. مثل خواهر و برادر می مونیم من اگه کاری داشته باشه انجام میدم و اون هم همین طور میخواستم ببینم حکم شرعی چه طوریه ممنون از لطفتان و یاحق

همانطور كه درنامه نوشته‌ايد نام واقعي اين رابطه دوستي است و نه رابطة يك مشتري و فروشنده كه ديگر از اين حدَ گذرانده ايد. هر چند گفته اند كه هر گونه ارتباط تلفني ، يا نامه و تصوير چنانچه با قصد شهوت نباشد و موجب تحريک جنسي نگردد ، اشکال ندارد. اما رعايت چنين شرايطي تنها در روابط عادي مانند خريد از مغازه و ارتباط درسي و مانند آن قابل تصور است و نه در رابطه اي كه ايجاد نموده ايد، روابط شما مانند روابط دوستانه اي است كه ميان دختران و پسران شکل مي گيرد ، چون در اين روابط حريم ها غالباً رعايت نمي شود.چه بسا با زياد تر شدن اين نوع ارتباط ها ، به روابط در سطح گسترده تري نيز کشيده مي شود که نتايج آن غير قابل پيش بيني است. روابط كلامي به بدني و بعد جنسي معمولاً سطوحي است كه مترتب به سطوح پيشين هستند. بنابراين محدوديت در اين گونه ارتباط ها به خصوص براي دختران و پسران جوان لازم و ضروري است.
جهت آگاهي بيش تر با زواياي مختلف ارتباط زن و مرد (ارتباط با نامحرم) به مطالب ذيل توجه نماييد.
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است كه بسياري از رفتارهاي انساني را شكل مي دهد و به گونه هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام كه يك مكتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان , روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفيع انساني و رستگارى را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند ، با حساسيت ويژه , اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان , قوانين و احكامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روى وضع كرده است .
از جمله آن احكام ، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است .اين ها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسى براى هدايت انسان ها فرستاده شده كه خالق فطرت وغريزه با تمامى استعدادهاى بهينه و ذخيره شده در انسان است . بنابراين هر عاملى كه موجب تحريك انگيزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى , صدمه وارد كند, موردتأييد اسلام نيست . اسلام مي خواهد انواع لذت هاي جنسي در محيط و درون خانواده شكل گيرد واز اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود .
در مورد روابط زن و مرد نامحرم نيز آسيب هاي بسياري وجود دارد كه نمي تواند مورد غفلت واقع شود ، خواه از طرف دختر و پسر و خواه از طرف خانواده يا جامعه .
به جهت ميل شديد جنسي كه بيان شد. گاهي اوقات بي آن كه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي اراده خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري كنند و ناخود آگاه و بي آن كه بخواهند ،كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند . زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است . به خصوص آن كه پسران فريبكار و متاسفانه حرفه اي درفريب دختران جوان در اين موارد ، شياد و تردست هستند ، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت كردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مكاني كه رفت و آمد نباشد ، حرام و گناه است .
مگر غير از اين است كه تمام روابط جنسي بين زنان و مردان از ارتباط هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده ، بلكه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و رواني نيز مي شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، در باره طلاق‌ها ، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگي‌ها مقداري تحقيق کنيد ، ببينيد نقطه شروع اين نابساماني‌ها از کجا بوده ؟ بسياري از آن ها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به . . .
مسائل فوق هيچ کدام قصه نيست ، بلکه واقعيت‌هايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آن ها آشنا مي شويم . بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نمي‌کنند . در حالي كه براي ما به عنوان روانشناسان باليني كاملاً آشكار است.
وقتي اين مشکلات ريشه‌يابي مي‌شوند ، غالب آن ها از نگاه‌هاي کوچک و سخن‌هاي کوتاه و عشوه‌هايي آغاز مي‌شوند که در ظاهر نبايست روي آن ها حساسيت نشان داد،‌اما چه مي‌توان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند، سر از مشکلاتي بسياري در مي‌آورند .
احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسان‌هاست . خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را مي‌شناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام . ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به اين نکته برسيم : چه بسا لذت‌هاي کوتاه که رنج‌هاي طولاني به ارمغان مي‌آورد .

با عرض سلام و خسته نباشید ... پسری 18 ساله هستم که مشکلی با مادر پدرم دارم سر این مسئله که با وجود اینکه پسری نیستم که اهل کارهای خلاف باشم ولی چون بعد از دانشگاه کمی بیرون رفتنم بیشتر شده مادر پدرم احساس بدی به من پیدا کردن تا این حد که میگن گستاخی و دروغ میگی ... از این بیشتر ناراحتم که چرا با وجود اینکه دروغی بهشون نمیگم و همیشه کمک خالشون بودم اینجوری جوابمو میدن ... مرجع تقلید : مکارم شیرازی تحصیلات : دانشجوی هوافضا

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به عنوان يک انسان فرهيخته بايد بپذيريد که در رويارويي با درخواست هاي معقول و احيانا نامعقول پدر و مادر نبايد به شيوه تقابلي يا استدلال گونه برخورد کرد. استدلال در برابر منطق درست يا نادرست پدر و مادر ثمره اي جز تشديد کشمکش ندارد . عاقلانه اين است که با عقب نشيني استراتژيک به جاي اصرار بر بيرون روي حساسيت برانگيز به محروميت خود خواسته بپردازيد مثلا بدون کوچک ترين تنش و اصطکاک به حساسيت هاي پدر و مادر وقع بنهيد . براي مدت 2 تا 6 ماه به صورت ملموس به تعديل رفت و آمد خود بپردازيد.
سعي نماييد براي اعتماد سازي و تأثير گذاري بيش تر از سيستم گزارش دهي مستمر استفاده نماييد. مثلاً در شبانه روز به انحا و انواع مختلف ميزان حرف شنوي و ترتيب اثر دادن به خواسته به حق يا نابحق والدين را به ايشان گزارش دهيد. مثلاً مادر جان! پدر جان! امروز با بچه هاي دانشگاه قرار داشتيم بريم كتابخونه كه درس بخونيم ، ولي من قرارو كنسل كردم ،گفتم پدر مادرم راضي نيستند من زياد از خونه برم بيرون و ....در اين مثال ساده فرد تا حدودي روي رگ خواب هاي والدين انگشت گذاشته است و ....

سلام .من حدود 3 سال پیش با دختر همسایه امان که با هم در یک شهر درس میخواندیم اما در دو دانشگاه متفاوت با تک زدن به هم دوست شدیم.چون من به دین و مذهب اعتقاد دارم اصلا از ملاقات حضوری با هم استقبال نکردم.اما پس از حدود 5 ماه اس ام اس زدن به هم تصمیم به ازدواج گرفتیم. من چیزها و حرف هایی از اون به وسیله ی خواهرم شنیدم .چون خواهرم با اون دوست بود از هر موضوعی در مورد اون به من گوشزد میکرد و در عین حالی که می دونست من با اون ارتباط اس ام اسی دارم طوری وانمود میکرد که انگار چیزی نمیدونه.بالاخره سر یک موضوع شک کردن من به اون ما از هم جدا شدیم.اون دوباره سعی کرد اوایل امسال به زندگی من برگردد اما من او را قبول نداشتم.البته هنوز هم نتونستم که فراموشش کنم و فکر می کنم هنوز در دلم جا دارد چه کنم که برای همیشه فراموشش کنم.نمیخواهم دوباره با من باشه.اون ضربه روحی بدی به من زد.باعث شد به همه دخترها بد بین بشم که البته الآن تا حدی از اون نفرتم کاسته شده.کمکم کنید که چه کنم که اون رو واسه همیشه فراموش کنم.البته این که من هر از چندی اون رو تو کوچه می بینم اما طوری با من رفتار می کنه که نشون میده از من متنفره.با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در برابر رفتارهاي او واکنش منفي نشان ندهيد و خودتان را به راه ديگري بزنيد . وانمود کنيد. معاني رفتار او را درک نکرده بلکه اصلاً به او توجه نداريد.
چيزي که هرگز به آن نياز نداريد ،تنفر از کسي ديگر است و آنچه نياز داريد، تصميم جدي دربارة اين مسأله است که يافتن همسر از اين طريق نمي‌تواند روشن و نويد بخش باشد .بايد به کلي از آن چشم پوشي نماييد.
در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد.
كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه مي‌تواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد ، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت.
به هر حال همه چيز در انديشه و در اختيار خودتان است كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد. «نمي تونم کس ديگري را در قلبم بنشونم» نيست که نمي گذارد عبور کنيد ،بلکه نمي خواهيد کس ديگري را در قلب خودتان بنشانيد. زمانه و تجربه به ما بارها نشان داده است که ما اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون در بيساري موارد آنچه مي خواهيم نمي شود و آنچه مي خواهيم مي شود. ضمن آنکه گاهي چيزهايي که ما مي خواهيم ، بر خلاف مصالح ما است. بنابراين بهتر است با يک روانشناس گفتگو کنيد. تا روش تحليل مسايل و حاکم کردن منطق بر عاطفه و احساس را فرا بگيريد.
به هر حال يك دختر يا پسر لازم است. فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور كه ياد مي گيريم .
چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همه آن ها همواره در معرض تهديد هستند و ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم.
در واقع، چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا آخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در انسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود. در اين بين نكته مهم خواست قلبي فرد براي تغيير است كه گاهي به دليل برخي مشكلات ديگر فرد نمي‌تواند نسبت به آن راضي شود. در اين موارد افراد با وضعيت دشوار روبرو مي‌شوند كه بايد با كمك مشاور ادامه دهند.

سلام دخترم 16سال دارد وبسیارباهوش ومن هم بااورفیقم وباروش صحیح اورانصیحت می کنم ودرضمن راحت با من دردودل می کنه وبه دوست پسرعلاقه داردوچندبارازطریق تلفن واس ام

سلام دخترم 16سال دارد وبسیارباهوش ومن هم بااورفیقم وباروش صحیح اورانصیحت می کنم ودرضمن راحت با من دردودل می کنه وبه دوست پسرعلاقه داردوچندبارازطریق تلفن واس ام اس باپسران هم سن خودغیرحضوری ارتباط برقرارکرده، بارها دوستانه مضرات کار رابه اوگفتم و یکبارهم مجبورشدم باکمر تنبیه ش کردم ،اول نظری افت تحصیلی شدیدی پیدا کرده، خانواده نیمه مذهبی هستم ونماز وروزه را هم بجامی آوریم،راهنمایی کنید، تصمیم داردبرای یکسال اورا ازدرس محروم کنم ، الیته موبایل را ازاو گرفتم و کاملا" مراقب او هستم وسعی کردم نفهمدکهازدورنظاره گرش هستم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
عجيب است كه خود را رفيق دخترتان دانسته و معتقديد با روش صحيح او را نصيحت مي كنيد. در عين حال دست به تنبيه هاي بدني شديد و عكس العمل هايي مانند محروميت از تحصيل مي زنيد ؛ به نظر مي رسد قبل از همه تصميم گيري ها و اقدامات مي بايست به فكر مشاوره و جستن راهكاري براي اين مشكل مي بوديد .
تمايل به برقراري رابطه با جنس مخالف امري است كه به طور طبيعي در نوجوانان و جوانان در همين سنين خاص به وجود مي آيد اما اين كه فرد اقدام عملي براي اين كار صورت دهد، نكته اي است كه بايد پيش از اين و در مسير تربيت فرزندتان و كيفيت رفتارها و روابط اجتماعي خانوادگي خودتان ،همچنين در كنترل دوستان و انتخاب مدرسه وي به فكر مقابله با آن و جلوگيري از رخداد آن مي بوديد .
بيش ترين نيروي بازدارنده دختران براي مقابله با اين تمايل دروني، تربيت هاي ديني و خانوادگي ، حيا و عفت ذاتي ، محيط تربيتي و تحصيلي و فضاي فكري و رفتاري همسالان شان است كه اگر چنين موقعيتي فراهم نباشد ،چه بسا به راحتي زمينه ارتباطات، آن هم در محيط نامناسب جامعه امروز فراهم مي گردد .
به هر حال اتفاقي كه براي دخترتان افتاده مي تواند معلول علت هاي مختلفي باشد ،هرچند وسوسه دروني نسبت به يك تجربه خاص و يا نياز به نشان دادن توانايي برخي كارها به خود يا ديگران و به خصوص تأثير پذيري از دوستان و جو محيط تحصيلي و خانوادگي مي تواند از مهم ترين عوامل اين امر باشد .
اصولاً يکي از ويژگي هاي دوران نوجواني و جواني گرايش به گروه و همسالان مي باشد . اين گروه در اين دوران مي خواهند از خانواده و از آداب و رسوم آن فاصله گرفته و به همسالان خود بپيوندند. چون در بسياري از مواقع تجربه اي ندارند، با شکست مواجه مي شوند . بنابراين وظيفه والدين در شناخت روحيات و ويژگي هاي اين دوران بسيار خطير است ، با شناخت کامل اين ويژگي ها امر تربيت و برخورد با مشكلات سهل و آسان خواهد شد.
برادر محترم ! دختر شما هم مثل ساير همسالان خود اين ويژگي ها رادارد، با اين تفاوت که ايشان برخلاف بسياري از ديگر نوجوانان و جوانان اين نکته را از شما مخفي نكرده كه اين امر بسيار مهم است و بايد قدر آن را بدانيد، اين امر بيانگر ان است كه رابطه بين شما براي وي آن گونه بوده كه چنين مسأله را از شما مخفي نكرده است ، در نتيجه حتماً کاري کنيد که اين حس همچنان باقي بماند . در اين خصوص (بازگو کردن اين مسأله براي تان) او را مورد تشويق قرار داده ، برتري او بر ديگران را در اين خصوص يادآور شويد.
در وضعيت كنوني به راهکارهايي که ارايه مي دهيم عمل کنيد:
1-اين گونه مسايل در حالت عادي خيلي براي آن ها شيرين و جذاب اند، ولي اگر وضعيت روحي شان حاد شود و احساس فشار روحي و عاطفي كنند، يقيناً اين رابطه براي آن ها تبديل به يك نياز و ضرورت مي شود . بنابراين طوري برخورد نکنيد که خود را مستحق تداوم اين روابط دانسته، آن را براي خود ضروري ببيند . در بدترين وضعيت روابط تان به گونه اي نشود كه او اين مسائل را ديگر با شما در ميان نگذارد .
2 - عواقب اين ارتباط ها را به طور غير مستقيم و بدون نصيحت خود به ايشان منتقل كنيد مانند فيلم ها و كتاب هاي مستند دراين خصوص ، حتي بردن ايشان به ندامتگاه هاي دختران و مراكز نگهداري دختران فراري ؛ به خصوص تلاش كنيد نصيحت ها توسط يك كارشناس ديني انجام شود ،نه خودتان .
3- فضاي فكري و روحي و ارتباطي وي را تغيير دهيد . تلاش كنيد افق هاي فكري و رفتاري جديدي برايش ايجاد شود .از اين قبيل روابط كم ارزش و بي بها و رفتارهاي قبلي خود شرمنده شود ، در اين مسير آشنا كردن وي با مقوله شهادت و شهدا و همسران آن ها بسيار مؤثر است ؛ كتاب هايي مانند مجموعه " نيمه پنهان ماه" از انتشارات روايت فتح ، به خصوص همسرچمران ، همت و حميد باكري را در اختيار وي قرار داده بعد از مطالعه آن با هم به نقد و بررسي اين كتاب ها بنشينيد .
4- ارتباط ايشان را به مرور زمان و آرام آرام با دوستان مذهبي و البته به روز و موفق ، همچنين مجامع و مراكز فعاليت هاي پرنشاط ديني واجتماعي مانند هينت ها و كانون هاي مذهبي و... برقرار كنيد . به علاوه حضور خود در فعاليت هاي مذهبي و ديني را تقويت ببخشيد .فضاي خانه را از هر نوع رفتار دور از اخلاق و دين مانند استفاده از ماهواره و روابط خانوادگي آزاد و... پاك نماييد .
5- به طور نامحسوس رفت و آمدها و اعمال ايشان را تحت نظر داشته باشيد ،به گونه اي که اصلاً متوجه نشود يا حس نکند که مورد مراقبت است . در صورت بروز اشتباه و خطاي جديد و مداوم در اين زمينه بدون تغيير در رفتارتان با وي، اين امر را از طريق نوشتن يك نامه يا مانند آن به او تذكر بدهيد .گوشزد كنيد كه تا چه حد از اين عمل وي دلگير شديد .
6- ايشان را به درس و تحصيل تشويق کنيد. براي موفقيت بيش تر از او بخواهيد برنامه روزانه و منظمي داشته باشد . خود نيز هر چه در توان داريد ، در اين مسير به كار ببنديد . البته اگراين رفتارها متأثر از محيط مدرسه است ،تلاش كنيد مدرسه وي را تغييردهيد ، اما ممنوعيت از تحصيل خطر طغيان و سركشي را به دنبال دارد كه بسيار خطرناك است .
7- براي او برنامه هاي فوق العاده تفريحي ، آموزشي و... داشته باشيد .وقت بيش تري براي او بگذاريد؛ هميشه طوري رفتار کنيد که احساس کند او را از ته دل دوست داريد و براي سعادت و خوشبختي او تلاش مي کنيد.
8- اگر واقعا به ازدواج و زندگي مشترك علاقه شديد دارد ، در خصوص اين مسأله با او صحبت و تأكيد كنيد كه در صورت موفقيت هاي تحصيلي خودتان زمينه ازدواج سريع و موفق را برايش فراهم مي كنيد .
موفق باشيد.

به نام خدا و به نام و یاد ولی او با سلام خدمت شما مادری هستم ، دختری دارم 24 ساله ، از مهر ماه سال پیش (88) متوجه شدم که دخترم به وسیله تلفن همراه با شخصی ارتباط دارد و پس از مدتی مشخص شد که گاهی حضوری نیز یکدیگر را ملاقات کرده اند در ضمن ما خانواده ای مذهبی هستیم و با این تماس ها بسیار مخالفیم ، پس از اطلاع یافتن از این امر به دخترم اظهار داشتم که اگر ممکن است به خانه ی ما بیایند تا از راه شرع و عرف دست به کار شوند . پس از چندین روز پسر 28 ساله به همراه مادر ، پدر ، دو دختر و دامادشان به خانه ی ما آمدند اما ما از همان نگاه اول دریافتیم که این خانواده با ما متناسب نیستند ، چه از لحاظ معنوی ، چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ مادی . البته فرزند آنان نیز از لحاظ جسمی و ذهنی کمی ناتوان می باشد و خانواده آنان بیماری صرع پسرشان را نیز از ما مخفی نگاه داشته بودند – که البته دخترم قبلا آن را در خانه بیان کرده بود – بنابرین به شکلی به آن ها پاسخ منفی دادیم . در روز های اول گذشتن این ماجرا دخترمان خیلی ناراحت بود اما به تدریج با آرام شدنش مطمئن شدیم که رابطه ی خود را با آن شخص قطع کرده است . حال با گذشت 8 ماه متوجه شدیم که نه تنها رابطه ی بین خود را قطع نکرده اند بلکه هم اکنون نیز با یکدیگر تماس دارند ..با توجه به این امر ما راه های بسیاری مانند منع استفاده از تلفن همراه و ... را اعمال داشتیم اما با این حال دخترم اظهار می کند که تنها او را می خواهد و از ما درخواست می کند تا به او اجازه دهیم با آن پسر ازدواج کند حتی در صورت بی توجهی کامل ما نسبت به او در صورت انجام این عمل . حال از شما تقاضامندیم تا با پیشنهاد راهی ما را یاری کنید تا بتوانیم به این رابطه پایان دهیم . التماس دعا [ در واقع من پسراین خانواده هستم و به دلیل سن پایینم که به من این اجازه را نمی دهم نمی توانستم این امور را برای مادرم بیان کنم در واقع من با کمی جست و جو در وسایل و تلفن همراه او ( که البته می دانستم خیلی کار درستی نیست ) متوجه شدم او با خواندن صیغه ای بدون اذن پدر که احتمالا باطل نیز می باشد اقدام به برقراری رابطه ی جنسی با او نیز نموده است و در ضمن این اولین رابطه ی او با یک پسر نیست در واقع از شما تقاضا دارم به طور غیر مستقیم این امر را در نظر داشته داشته باشید باتشکر ]

با سلام وتشکر از اعتماد سرکار نسبت به مرکز.
در ابتدا از زبان مادر خانواده نوشتيد و سپس عنوان كرديد كه پسر خانواده هستيد. اين كمي مبهم است، اما پاسخ ما به مادر خانواده است.
متأسفانه دختر شما در يک اشتباه بزرگ قرار دارد . مشکلاتي که در نامه ذکر فرموده ايد و تفاوت هاي موجود موجب ناپايداري و عدم دوام پذيري يک زندگي مشترک خواهد بود يا منجر به عدم رضايتمندي از زندگي زناشويي خواهد بود.
پيش از ازدواج افراد صرفاً بر ميزان علامقمندي و عشق به يکديگر فکر مي کنند؛ اما پس از ازدواج مسايل عاشقانه کنار مي روند و انتظارات و حقوق« من» پيش مي آيند که ما آن ها را از يکديگر مطالبه مي کنيم. تفاوت هاي فرهنگي و عدم تناسب در آنچه اشاره فرموده ايد ،در اين جا خودشان را نشان مي دهند . اختلافات را سبب مي شوند.يکي از توصيه‌هاي هميشگي ما مشاوران به همه دختر و پسرها اين است که پيش از قول جدي در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همديگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همديگر دل نبنديد.
دليل آن هم روشن است چون بعد از وابستگي عاطفي امکان دست يابي به يک شناخت مناسب نخواهد بود . از دست مشاوران هم کاري بر نمي آيد مگر در جلسات مشاوره متعدد ؛ تازه آن هم با قصد خود دختر يا پسر!
در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و ماندگارتر هستند.
بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي دخترتان نسبت به آن ها چه چيزي باشد. كسي كه معتقد است نمي‌تواند ان را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد ان ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه مي‌تواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد ، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت.
البته يادتان باشد که دخترها به دليل جنبه عاطفي اشان گاهي به دست و پا هم مي افتند. بنابراين بهتر است به همراه دخترتان با يک روانشناس گفتگو کنيد تا دخترتان روش تحليل مسايل و حاکم کردن منطق بر عاطفه و احساس را فرا بگيرد.
دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور ياد مي گيريم كه چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همة آن ها همواره در معرض تهديد هستند . ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم. در واقع، چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا اخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در اسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود.
در هر حال ضروري است كه دخترتان را متقاعد كنيد كه روان شناس يا مشاوري ارتباط برقرار كند، به ويژه آن كه ارتباط با افراد ديگر را نيز در گذشته مطرح كرده. او از نظر عاطفي بسيار آسيب پذير شده و امكان بازيابي سلامت و هويت خود بدون مشاوره امكان پذير نيست.
مي توانيد به عنوان مادر يا برادر محيط عاطفي و صميميت را در خانواده و ميان افراد خانواده فراهم كنيد تا بتوانند تا حدي نيازهاي عاطفي در محيط خانه برآورده شود . نيز بتواند مشكلات و نيازهاي خود را با شما در ميان بگذارد.
در صورت تمايل به مشاوره تلفني با سرويس رايگان مرکز با شماره 09640 تماس بگيريد .
والسلام .خدانگهدار!

صفحه‌ها