با سلام اینجانب دوستی دارم 25 ساله به نام مجید ایشان مدتی است که به گفته ی خودش با دختر خانمی رابطه ی دوستانه برقرار نموده البته در حد صحبت کردن حضوری و مکالمه تلفنی و تاکنون هدف ایشان صرفا دوستی بوده و نه ازدواج .البته خود به نادرست بودن این عمل واقف است اما(بنا به گفته های خودش) به واسطه ی هوای نفس و فشار زیادی که به او وارد میشود نمی تواند از این ارتباط دست بکشد. ظاهرا ایشان اخیرا در ماه مبارک رمضان در حین قرائت قرآن با آیه ی پنجم سوره ی مائده مواجه شده که در این آیه شریفه از هرگونه رابطه ی نادرست با نامحرم انسانها برحذر داشته شده اند و با توجه به اینکه در این آیه تاکید شده که این اعمال ضمن آنکه گناه است تمامی اعمال نیک را نیز تباه میکند. به همین دلیل هم اکنون گمان ایشان بر آن است که تمامی کارهای نیک و عباداتی که انجام داده از بین رفته و واجبات و فرائضی که اکنون به جا می آورد(مثل نماز ، روزه و .. )به واسطه ی استمرار این عملش مورد پذیرش قرار نمی گیرد و به همین خاطر دچار یاس و سرخوردگی مضاعفی گردیده است. توصیه من به این دوست ان بود که با تحقیق در مورد آن خانم چنانچه ایشان را گزینه ی مناسبی برای ازدواج یافتند با قصد و نیت ازدواج پا پیش بگذارند و در غیر این صورت از ادامه این عمل خودداری نمایند اما به هر حال ایشان به شدت دچار سردرگمی است. حال سوال اینجاست که تفسیر دقیق آیه ی شریفه ی مذکور چیست؟ آیا نتیجه گیری صورت گرفته توسط این دوست من در خصوص این آیه، صحیح بوده یا خیر؟ توصیه شما در مورد این مشکل چیست؟ با تشکر و سپاس فراوان
برقراري ارتباط بين دختر و پسر به هر منظور كه باشد، نميتواند مورد تأييد قرار گيرد، چون در نهايت به وابستگي عاطفي منجر خواهد شد . فرد را از مسير زندگي طبيعي خويش دور ميسازد. اين ارتباط به هر منظور و به هر نحو كه باشد ،خواه تلفني و حضوري و ... نميتواند موجه باشد.
هوای نفس و فشار زیادی كه به انسان وارد میشود ، چنان نیست که انسان ها را بی اختیار سازد و آن ها را در برابر انجام یا عدم انجام کارها ناتوان سازد. بنابراین میتوانیم نتیجه گری کنیم که گاهی نمیخواهیم و به فشارها تن در میدهیم و در برابر آن ها تسلیم میشویم. این در حالی است که جدا شدن از این حالات تنها مستلزم جدا شدن از تصویر پردازیها و جلوگیری از ایجاد احساس خوشایندی است که هنگام تصویر پردازیها بر روی آن ها اعمال می كنیم.
در این جا باید به دو مسأله جداگانه احساس گناه و گناه دینی اشاره نمایم. گناهی که در دین مورد اشاره قرار گرفته است .نهایتاً بر اثر نفس لوامه فرد را به سوی اعمال نیک و توبه رهنمون میسازد. این مسأله ای نجات بخش است که به انسان شرم میبخشد که چگونه در برابر خدواند به گناه دست میزنی؟ بدون آن که احساس توهین به فرد ببخشد و او را ناامید سازد.
یکی از مواردی که به عنوان یک مکانیزم نگهدارنده در ایجاد احساس گناه در فرد مؤثر است، همین احساسی است که دوست شما می گوید. وجود احساس گناه هیچ ارتباطی به مسایل دینی نداشته و تنها یک اختلال روانشناختی است که باید درمان گردد . ایشان تا زمان درمان کامل نباید برای ازدواج اقدام نماید. روشن است که هر گونه انتخاب میتواند کاملاً مبتنی بر احساس و عدم شناخت کامل صورت پذیرفته باشد. از سوی دیگر این حال نامناسب میتواند زندگس مشترک را نیز با دشواری روبرو سازد . عدم رضایتمندی زناشویی را به همراه داشته باشد یا آنکه زندگی مشترک را متزلزل سازد.
احساس گناه هم نمی تواند سازنده باشد و بیش تر مخرب است . به همین دلیل از دسته احساس گناه هایی که در دین وارد شده است نمی باشد. این نوع احساس در واقع نوعی خود-سرزنشی و تقصیر است و باید از آن دور بماند. احساس گناه افراطي که در آن، فرد خود را مأیوس از رحمت خدا میداند، به هيچ وجه مطلوب درگاه خداوند و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسههای شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگترين منابع اضطرابزاست . به خوبی ميتوان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خودراضايي بيش تر فراهم ميآورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
اما گاهی در اثر آن که فرد دارای یک بافت افسردگی درونزاد است، پس از انجام یک گناه و تکرار به این نتیجه میرسد که من گناهکار هستم . نباید در محضر خدواند حاضر شوم . هیچ یک از اعمال من که پذیرفته نخواهد شد . پس بهتر است که از او فاصله بگیرم. در این موارد شاهد آن هستیم که این افراد برای آن که منصف تر به نظر برسند ، به خودشان توهین می کنند . خود را مستحق هر گونه عقوبتی میدانند. این مکانیزم هرگز نمیتواند سالم ارزیابی تلقی گردد و باید به درمان آن مبادرت ورزید. به ايشان اطمينان دهيد كه رفتارهاي پيشين ايشان نبايد موجب شود كه عبادات را رها سازد و از خدا دور شود.
متأسفانه ایشان نمی تواند حتی به نیت ازدواج با این فرد به ادامه روابط بپردازد و باید روابط را به طور کلی قطع نماید؛ در نتيجه پيشنهاد هر گونه ادامه روابط براي هر منظور نامناسب است. یکی از توصیههای همیشگی ما مشاوران به همه دختر و پسرها این است که پیش از قول جدی در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همدیگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همدیگر دل نبندید. دلیل آن هم روشن است چون بعد از وابستگی عاطفی امکان دست یابی به یک شناخت مناسب نخواهد بود . از دست مشاوران هم کاری بر نمی آید مگردر جلسات مشاوره متعدد و تازه آن هم با قصد خود دختر یا پسر!
آنچه معمولاً به نام فراموشي گفته ميشود ، صحت نداشته و افراد بايد صرفاً با واقعيتها كنار آيند . اين مسأله در ماه مبارك رمضان به خوبي متصور بوده است. در خصوص همان ماه مبارك رمضان دقت كنيد كه چه چيزي اتفاق افتاده بود كه توانست او را از اين ماجراها دور سازد. پرهيز از افكار ناسالم و جلوگيري از پردازش و رسيدگي احساسي به مسايل كه رمز اصلي كنارآمدن با اين قبيل مسايل است، باز هم ميتواند مؤثر باشد و دوست شما را از احساس تنهايي بازدارد. در اين صورت هر چه ايشان به يك فعاليت سازنده اشتغال بيش تري داشته باشد، از اين رفتار فاصله خواهد گرفت و احساس نياز كم تري خواهد نمود.
ارتباط دختر و پسر به قصد ازدواج بايد منطقي باشد. در غير اين صورت سرپوشي براي توجيه رابطه با نامحرم خواهد بود و زمينه گناه را فراهم خواهد نمود. از طرفي رابطه مستقيم با دختر با بهانه شناخت بيش تر واقعيت بيروني ندارد. زيرا در رابطه مستقيم وابستگي ايجاد مي شود . وابستگي باعث توجيه تفاوت هاي فرهنگي ، خانوادگي و شخصيتي مي شود . تنها راه شناخت تحقيقات محلي از روابط والدين ، دوستان، وضعيت اعضاي ازدوج كرده و... است. بعد از مناسب بودن و تحقيقات دقيق و جزيي ، دو طرف براي آشنايي با انتظارات ، خواسته ها ، علاقه ها و موضوعات مهمي كه در زندگي شان است ،به طور رسمي صحبت مي كنند. موفق باشيد.