سلام با تشکر از شما من یک فروشگاه محصولات سامسونگ دارم - مشتری های زیادی هم دارم خدارشکر!!!! اکثر مشتری های من هم خانم هستند - در بین تمام این مشتری ها با یک نفر از این مشتری ها دوست شدم ورابطه تلفنی دارم . البته فقط تلفنی و نه تماس دیگه ای. مثل خواهر و برادر می مونیم من اگه کاری داشته باشه انجام میدم و اون هم همین طور میخواستم ببینم حکم شرعی چه طوریه ممنون از لطفتان و یاحق
همانطور كه درنامه نوشتهايد نام واقعي اين رابطه دوستي است و نه رابطة يك مشتري و فروشنده كه ديگر از اين حدَ گذرانده ايد. هر چند گفته اند كه هر گونه ارتباط تلفني ، يا نامه و تصوير چنانچه با قصد شهوت نباشد و موجب تحريک جنسي نگردد ، اشکال ندارد. اما رعايت چنين شرايطي تنها در روابط عادي مانند خريد از مغازه و ارتباط درسي و مانند آن قابل تصور است و نه در رابطه اي كه ايجاد نموده ايد، روابط شما مانند روابط دوستانه اي است كه ميان دختران و پسران شکل مي گيرد ، چون در اين روابط حريم ها غالباً رعايت نمي شود.چه بسا با زياد تر شدن اين نوع ارتباط ها ، به روابط در سطح گسترده تري نيز کشيده مي شود که نتايج آن غير قابل پيش بيني است. روابط كلامي به بدني و بعد جنسي معمولاً سطوحي است كه مترتب به سطوح پيشين هستند. بنابراين محدوديت در اين گونه ارتباط ها به خصوص براي دختران و پسران جوان لازم و ضروري است.
جهت آگاهي بيش تر با زواياي مختلف ارتباط زن و مرد (ارتباط با نامحرم) به مطالب ذيل توجه نماييد.
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است كه بسياري از رفتارهاي انساني را شكل مي دهد و به گونه هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام كه يك مكتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان , روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفيع انساني و رستگارى را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند ، با حساسيت ويژه , اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان , قوانين و احكامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روى وضع كرده است .
از جمله آن احكام ، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است .اين ها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسى براى هدايت انسان ها فرستاده شده كه خالق فطرت وغريزه با تمامى استعدادهاى بهينه و ذخيره شده در انسان است . بنابراين هر عاملى كه موجب تحريك انگيزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى , صدمه وارد كند, موردتأييد اسلام نيست . اسلام مي خواهد انواع لذت هاي جنسي در محيط و درون خانواده شكل گيرد واز اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود .
در مورد روابط زن و مرد نامحرم نيز آسيب هاي بسياري وجود دارد كه نمي تواند مورد غفلت واقع شود ، خواه از طرف دختر و پسر و خواه از طرف خانواده يا جامعه .
به جهت ميل شديد جنسي كه بيان شد. گاهي اوقات بي آن كه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي اراده خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري كنند و ناخود آگاه و بي آن كه بخواهند ،كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند . زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است . به خصوص آن كه پسران فريبكار و متاسفانه حرفه اي درفريب دختران جوان در اين موارد ، شياد و تردست هستند ، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت كردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مكاني كه رفت و آمد نباشد ، حرام و گناه است .
مگر غير از اين است كه تمام روابط جنسي بين زنان و مردان از ارتباط هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده ، بلكه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و رواني نيز مي شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، در باره طلاقها ، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگيها مقداري تحقيق کنيد ، ببينيد نقطه شروع اين نابسامانيها از کجا بوده ؟ بسياري از آن ها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به . . .
مسائل فوق هيچ کدام قصه نيست ، بلکه واقعيتهايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آن ها آشنا مي شويم . بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نميکنند . در حالي كه براي ما به عنوان روانشناسان باليني كاملاً آشكار است.
وقتي اين مشکلات ريشهيابي ميشوند ، غالب آن ها از نگاههاي کوچک و سخنهاي کوتاه و عشوههايي آغاز ميشوند که در ظاهر نبايست روي آن ها حساسيت نشان داد،اما چه ميتوان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند، سر از مشکلاتي بسياري در ميآورند .
احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسانهاست . خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را ميشناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام . ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به اين نکته برسيم : چه بسا لذتهاي کوتاه که رنجهاي طولاني به ارمغان ميآورد .