۱۳۹۱/۱۰/۲۲ ۲۱:۳۶ شناسه مطلب: 84070
با عرض سلام شبهه ای در ذهنم در مورد معصومیت ایجاد شده است.
1- اینکه می گوییم معصوم از هر گناه و اشتباهی در امان است دقیقا یعنی چه؟ منظور از اشتباه یا خطا چست؟ من فکر می کنم این به صورت مطلق است. یعنی حتی کوچکترین خطایی که انسان از آن کوچکتر را نتواند تصور کند هم معصوم مرتکب نمی شود. نمی دانم فکرم درست است یا نه. مثلا فرض کنید اگر معصوم بخواهد با یک مگس کش مگسی را بکشد، محال است که مگس از زیر مگس کش فرار کند. چون این خودش هم یک خطاست. مثلا خطا در نشانه گیری یا خطا در تشخیص جهت حرکت مگس در لحظه ی پریدن. جایی خواندم یکی از ائمه (ع) در یک مجلس تیراندازی که یکی از خلفای بنی عباس برای کوچک کردن مقام امام(ع) ترتیب داده بود شرکت کرد و تیر اول را دقیقا وسط سیبل و تیر دوم و سایر تیرها را هم دقیقا در وسط سیبل زدند، بگونه ای که هر تیر انتهای تیر قبلی را که در وسط سیبل قرار داشت میشکافت و دقیقا در مکان تیر قبلی جای می گرفت. با توجه به این مقدمه می خواهم بدانم چرا عبارت "ترک اولی" را به معصوم نسبت می دهند. در حالی که ترک اولی خودش یک خطاست. آیا وقتی صحبت از معصومیت می شود یا حتی در آیه ی تطهیر تبصره ای آمده است که ترک اولی را مستثنا کرده باشد؟
2- همچنین می خواهم بدانم چرا وقتی معصومی نشانه ای از ظهور امام زمان(عج) می دهد، می گوییم این نشانه حتمی نیست؟ مگر می شود معصوم سخنی بگوید که صحت آن حتمی نباشد؟ با تشکر از شما
پاسخ1:
عصمت، حالتي است كه شخص را از قرار گرفتن در خطا و گناه باز مي دارد؛ بنابراين دو نوع عصمت مطرح است:
يكي عصمت از خطا و اشتباه كه به آن عصمت علمي ميگويند و ديگري مصونيت از گناه كه عصمت عملي نام دارد.
روح انسان به لحاظ سير تكامل و حركت جوهري ميتواند از مرتبه آغازين تجرد به عاليترين درجه تجرد راه يابد. درجه تجرد هر روحي، به اندازه سير و حركت جوهرياش در تحصيل مراتب كمال و تجرد بستگي دارد. هر مقدار روح كاملتر شود، درجه متعاليتري پيدا ميكند و كمالات و ملكات نوراني كاملتري نصيب او ميشود. يكي از كمالات، ملكه عصمت است، هر گاه ملكه نوراني عصمت به حد نصاب لازم برسد و روح انسان به لحاظ عقل نظري و عقل عملي كامل شود، از هر گونه گرايش ناپسند دوري ميكند و پيوسته جهت تحصيل ارزشيهاي انساني و الهي ميكوشد(1).
پس از دستيابي روح به ملكه عصمت، به اندازه صفا و نورانيت و درجه وجودي روح، ملكه عصمت او نيز متفاوت خواهد بود. پس ملكه عصمت، داراي درجات است و انسانهاي معصوم با اين كه همگي از مرتبه لازم عصمت بهرهمندند، مراتب و درجات عصمتشان متفاوت است.(2) . قرآن مي فرمايد"تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض...."(3) بعضى از آن رسولان را بر بعضى ديگر برترى داديم..." و يا در سوره اسراء مي فرمايد"وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ..."(4) ما بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى داديم ..."
بنابراين، تمام انبيا (ع) داراي عصمتاند؛ ولي همه آن ها به لحاظ عصمت در يك مرتبه نيستند. انبياي اوالعزم كه در نبوت و رسالت درجه كاملتري دارند، در عصمت هم از ساير انبيا برترند، خاتم انبيا كه در همه كمالات وجودي از همه پيامبران برتر است، در عصمت نيز از همه كمالتر و داراي عصمت مطلقه است. ائمه به دليل آن كه طينتشان برگرفته از طينت خاتم انبيا و پرتوي از نور وجود او است، مثل پيامبر داراي عظمت مطلقه هستند.
به همين جهت، پيامبر اسلام، نه تنها از گناه معصوم است، بلكه از آنچه اصطلاحاً ترك اولى نام دارد نيز معصوم است؛ در حالي كه انبياي ديگر از ترك اولى معصوم نيستند.آنچنانكه حضرت آدم (ع) از ترك اولي مصون نبوده و شيطان توانست در امور غير تكليفي در او نفوذ كند.(5)
بنابراين آنچه در سوال بيان داشته ايد در امور پيامبر اكرم(ص) و ائمه صحيح است يعني آنها به هيچ عنوان حتي در امور عادي نيز خطا و اشتباه نمي كنند و به تعبيري اگر واقعاً قصد كشتن مگسي داشته باشند و يا قصد تير اندازي داشته باشند، به هيچ عنوان خطا نمي كنند و ادله بر عصمت مطلق آنها دلالت دارد كه البته برخي از اين دلائل عقلي و برخي مانند آيه تطهير و...نقلي است و چه بسا دليلي صرفاً ناظر به بخشي از درجه عصمت باشد كه بخش ديگر آن بواسطه دليل ديگر اثبات شود.
اما سائر انبياء صرفاً در مورد گناه و خطاهايي كه مربوط به دريافت و ابلاغ وحي مي باشد، معصوم هستند، ولي در امور عادي و مسائل شخصي زندگي ممكن امري را به خطا انجام دهند و يا در مورد يكي از آنها فراموشي رخ دهد.
پي نوشت ها:
1.صادقي، محمد امين، پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني، چ مؤسسه آثار امام خميني،قم، 1386ش.ص 48.
2. همان، ص 50.
3. بقره (2)آيه 253.
4. اسراء(17)آيه 55.
5. خميني، روح الله، آداب الصلوه، چ موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، بي تا، ص 60.
-------------------------------
پاسخ2:
تقسيم بندي حتمي وغير حتمي مستفاد از روايات است كه در برخي روايات برخي نشانه ها را حتمي دانسته اند مانند اين روايت:
الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مَحْتُومٌ وَ اخْتِلَافُ بَنِي الْعَبَّاسِ فِي الدَّوْلَةِ مَحْتُومٌ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مَحْتُوم....(1)
ابو حمزه ثمالى گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: آمدن سفيانى از نشانه هاى حتمى است؟ فرمود: آرى، و صداى آسمانى حتمى است، و طلوع خورشيد از مغرب حتمى است، و اختلاف بنى عباس در سلطنت حتمى است، و كشته شدن نفس زكيه حتمى است.
از اين نوع عبارت امام (ع) چنين استفاده مي شود كه نشانه هاي غير حتمي نيز وجود داردند.
افزون براين برخي از روايات به دليل ضعف سند و... نمي توان اطمينان پيدا كرد كه معصوم گفته باشد. لذا در حوزه ها ي علميه يكي از علوم مهم حديث شناسي است كه ايا اين حديث معتبر است يا ضعيف؟ و...
پي نوشت:
1. الارشاد،شيخ مفيد، ترجمه سيد هاشم رسولى محلاتى، ناشر: اسلاميه،مكان چاپ تهران، نوبت چاپ دوم، ج2، ص ج2، ص 347.
موفق باشید.