حجاب

با سلام:من متاهل هستم،خیلی دوست دارم حجاب داشته باشم ولی وقتی زنان دیگریو میبینم که جلوی شوهرم وضع خوبی ندارند منم به همین خاطر که شوهرم به آنها نگاه نکند بر خلاف میل خودم سعی میکنم مثل اونا باشم.راه حل مشکل من چیست ولی وقتی بدون شوهرم جایی میروم حجابم را حفض میکنم

حجاب یکی از دستورات صریح اسلامی است که در قرآن و روایات به لزوم پوشش و حجاب برای زنان در برابر مردان نامحرم تأکید شده است. از اینکه دوست دارید حجاب خود را حفظ کنید ما نیز خوشحالیم ولی آیا این مسأله که برخی در برابر شوهر شما دارای پوشش نامناسبی مجوزی برای بد پوششی شما می شود؟ الگوی شما و باور شما در رابطه با حجاب چیست؟ و تا چه اندازه مقید به حفظ حجاب خود هستید؟ اینکه در سؤال خود وضعیت زنان دیگر در مقابل شوهرتان را دلیل برای عدم حفظ حجاب خود ذکر کرده اید؛ به خاطر اینکه شوهر شما به آنان نگاه نکند، دلیل قابل توجیهی نیست. چرا که اگر افراد دیگری نیز مانند شما فکر کنند و عمل کنند یعنی به خاطر زنان بد حجاب و به دلیل اینکه شوهرشان به آنان نگاه نکند در حفظ حجاب خود سستی و کوتاهی کنند و این داستان همینطور ادامه داشته باشد مسلما ما شاهد ترویج بد حجابی و تزلزل خانواده ها خواهیم بود. بنابراین حجاب در اسلام واجب شرعی است. اگر در رابطه با حجاب حتی اگر شوهر شما چنین درخواستی نیز، مبنی بر عدم رعایت حجاب، از شما داشت نباید انجام می دادید، بلكه رعايت حرمت كسي است كه از شوهر بيش تر بر ما حق دارد و آن خداي بزرگ است. به همين جهت در روايت آمده است: "لاطاعة لمخلوق في معصيه الخالق؛ (1) براي اطاعت از مخلوق نبايد به معصيت خدا رو آورد".
راه حل مشکل شما این نیست که در حجاب خود کوتاهی کنید؛ ما به شما توصیه می کنیم:
1-اگر در جمعی هستید که به غیر از شوهرتان مرد نامحرمی وجود ندارد در اینجا اشکالی ندارد که شما نیز مانند زنان دیگر باشید تا نظر شوهر خود را به طرف خودتان جلب کنید.
2- در برابر این کار شوهرتان یعنی نگاه به نامحرم او را امر به معروف و نهی از منکر کنید. ولی اگر ترتیب اثری نداد این کار او مجوزی برای بد پوششی شما در برابر نامحرمان نمی شود.
3- در خلوت و تنهایی هر گونه که شوهرتان دوست دارد لباس بپوشید.
پي نوشت :
1. شيخ صدوق،‌ خصال، قم، جامعه مدرسين‏، 1362 ش‏، چاپ اول، ج 1، ص 139.

من دختري 16ساله ام چادر ميپوشم و ان را دوست دارم همه مي پرسند چرا حجاب؟من دليل خيلي واقعي و جوان پسندي براي پاسخ دادن به اين پرسش ميخواهم پاسخي به جز چيزي كه همه مي گويند وهيچ جواني به ان اعتقاد ندارد.

قبل از هر چيز نگرش مثبت و ارزشي شما را به مسئله حجاب - كه ناشي از فطرت پاك و خداجويتان است - تبريك مي گوييم .
جوان پسندي ويژگي ظاهري پاسخ است؛ ولي حقيقت يك پاسخ قابل قبول، عقلاني و منطقي و مستدل بودن آن است كه اميدواريم جوانان مخاطب شما به اين ويژگي ها توجه داشته باشند ؛ البته براي ما چندان روشن نيست كه منظورتان از جوابي كه همه مي گويند چيست ، اما سعي مي كنيم فلسفه حجاب را به طور مختصر توضيح دهيم :
قبل از هر چيز بايد توجه داشته باشيد كه حجاب به عنوان يك واجب تنها اختصاص به زنان نداشته، بلكه مردان هم موظف به رعايت حجاب هستند ، هر چند در محدوده و كيفيت پوشش و حجاب زنان و مردان تفاوت روشني وجود دارد ، اما در هر حال مردان هم موظف به رعايت حجاب در حد متداول و متعارف هستند . ولي در مورد لزوم و دليل حجاب لازم بر زنان، قبل از هر چيز بايد به اين حقيقت توجه داشته باشيد كه از برخی متون استفاده می‌شود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهره‏گیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است. (1)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام ، بلكه دستور عمومي براي همه پیروان شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی (ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود می‌نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام نخ می‌ریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلّم می‌کرد، همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». (2)
از کتاب مقدس نیز بر می‌آید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت می‌انداختند. (3) همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحاق «رِفْقه» ابتدا که اسحاق را دید، برقع به صورت انداخت. (4)
حجاب در شریعت عیسی (ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی (ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی (ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمده‏ام تا تورات و نوشته‏های پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمده‏ام تا آن‏ها را به تحقق برسانم». (5)
زن‏ها در قرن‏های اولیه مسیحیت تنها با چادر می‌توانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار می‌رفت و می‌گفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آن‏ها حواس شان پرت شود! (6) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند. (7)
با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. اما برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1. توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی:‏
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است.
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2. توجه به ساختار فیزیولوژی انسان‏:
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏ای مستقیم با تفاوت‏های جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روان‏شناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏های چشمی شهوت‏انگیز حساس‌ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّک‏های شهوانی قرار می‏گیرند ؛ اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس‌ترند و به محرّک‏های حسی پاسخ می‏دهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون‏های جنسی زن به صورت دوره‏ای ترشح می‏شوند و به طور متفاوت عمل می‏کنند، تأثیر محرّک‏های شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری زمینه وجوب پوشش زنان می‌فرماید :
«اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچی‏گری او ناشی می‏شود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‏خواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنا بر این انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است». (8)
به عبارت دیگر:
جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت‏های این حکم است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می‌توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده، اما همان گونه که بیان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق می‏توان گفت:
حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم می‏آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم می‏ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3. آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی‏:
1-3. بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2-3. تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادی‏های خود تلقّی می‏کنند و افراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار می‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را می‏سوزاند.
3-3. استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیت‏؛ دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته می‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4. بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او:
حیا، عفاف و حجاب زن می‏تواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می‌شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد‌های دیگر در وجود زنان می‌شود.
اسلام حجاب را برای محدودیت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده، امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه می‏باشد که در صدد کام جویی‏های آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف دیگر آن ها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.

پی‌نوشت‌ها:
1. مجله پیام زن، ش 19، ص 69 - 71، ش 20، ص 80 - 83.
2. ویل دورانت، تاریخ و تمدن، ج 4، عصر ایمان ؛ انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1378 ش.
3. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر نشید الاناشید، باب 5 ، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی .
4. همان، سفر تکوین، باب 24.
5. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
6. تاریخ تمدن، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح، ص 286، نشر نگارش تهران ، 1379 ش .
8. مطهری،مرتضی، مجموعه آثار ، ج19 ، ص 436- 437، انتشارات صدرا ، تهران ، 1374 ش .

با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما گرامیان در این ماه مبارک. من یک مشکل بزرگی دارم و این است که نمی دانم باید دقیقا با نامحرمان چگونه رفتار کنم که نه بدشان بیاید و به آن ها بی احترامی شود و نه خود را یک فرد غیر اجتماعی و بی عرضه جلوه دهم و نه گناهی مرتکب شده باشم. خصوصا در ارتباطات فامیلی و خصوصا خویشاوندانی که آقایی جوان و مجرد هستند. من هم همیشه در ارتباطات فامیلی در موقع سلام و یا خداحافظی، کمی چشمانم را به طرف دیگر می اندازم و کمی به طرف مقابل نگاهی گذرا( نه بخاطر کم نیاوردن و بدون قصد گناه) می اندازم و سلام و احوالپرسی گرمی می کنم(بدور از گناه). ولی خیلی نگرانم که در رفتار من خدای ناکرده اشتباهی باشد یعنی بعضی از مواقع طرف مقابلم طوری است که یا خیلی مذهبی است و خجالتی و اکثرا بدون جواب دادن رفتار می کند یا اینکه فردی است که من اعتمادی به او ندارم و می دانم که زیاد روابط و شئونات را رعایت نمی کند مثلا اینکه خیره به نامحرم نگاه کرده و سلام و احوالپرسی می کند؛ به همین دلایل من واقعا بعضی اوقات اگر بخواهم سلام احوالپرسی عادی و مورد تأیید قلبیم را انجام دهم احساس گناه به من دست می دهد و به همین دلیل گاهی اوقات(منظور: با بعضی افراد خاص) خیلی کم و شل معاشرت می کنم که هم صحبت کرده باشم و هم گناهی به من دست ندهد و همین رفتار را احساس می کنم درست نباشد چون از لحاظ رفتار اجتماعی درست نیست و با این رفتار دچار مشکل می شوم. به دلایلی که خدمتتان عرض نمودم، می خواستم بدانم که باید با نامحرم دقیقا چگونه رفتار کرد و با هر شخصی باید چگونه رفتار کرد(اشخاص زیاد افراطی و اشخاص دچار تفریط در روابط و اشخاص عادی و مذهبی خوب و ...)؟ همینطور خواهش می کنم درباره ی رابطه ی درست مرد با زن نامحرم نیز بفرمائید. کلا اینکه چه در جامعه و چه در روابط خویشاوندی و چه در منزل، زن باید چگونه باشد و چگونه رفتار کند و مرد نیز باید چگونه باشد و چطور رفتار کند؟ با عرض تشکر فراوان.

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
قرآن سه توصيه مهم به خانم ها دارد:
نخستين توصيه، رعايت حجاب است كه در چند آيه مطرح شده است . و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمورهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بني اخوانهن او بني اخواتهن او نسائهن او ما ملكت ايمانهن او التابعين غير اولي الاربة من الرجال او الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء و لا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون (1)
و به زنان مؤمن بگو: چشمهايشان را فرو اندازند و دامنهايشان را حفظ كنند و زينتهاشان را جز آنچه ظاهر است، در ديد ديگران آشكار نسازند. سينه و بر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند و زينتهاشان را جز براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهر هاشان يا پسرانشان يا پسر شوهرانشان يا برادرشان يا پسر برادرانشان يا خواهرانشان يا زنانشان (زنان مسلمان) يا كنيزهاشان يا مرداني كه از تبعه خانواده و بي رغبت به زن هستند. يا كودكي كه هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نيست (آري زينتهاشان را جز براي اينان كه نام برديم) آشكار نسازند و پاهاشان را طوري به زمين نزنند كه خلخال و زيورهاي پنهانشان معلوم شود. و همگي به درگاه خدا توبه كنيد. اي مؤمنين، باشد كه رستگار شويد.
دومين توصيه به خانم ها اين است كه با مرد اجنبي، كمتر اختلاط داشته باشند. البته اگر زن با رعايت حدود حجاب شرعي در بازار رفت و آمد كرد، از نظر قانوني، قابل تعقيب نيست، مگر اين كه به فساد و فحشا كشيده شود؛ اما از نظر اخلاقي، زن مسلمان، موظف است خود را از مرد اجنبي دور نگهدارد و سعي كند كه كارش در محيط خانه باشد.البته گاهي ممكن است شرايط خاصي پيش آيد و مصالح اجتماعي و سياسي، اقتضاي شركت زنان در اجتماعات داشته باشد كه در اين صورت نيز تا آنجا كه ممكن است، بايد اجتماعات زنها جداي از مردها باشد؛ زيرا اختلاط زن و مرد اجنبي، به ويژه اگر زن آرايش كرده باشد، از نظر اسلام، داراي ارزش اخلاقي منفي است. خداوند در اين باره مي فرمايد: وقرن في بيوتكن و لا تبرجن تبرج الجاهليه الاولي (2) در خانه خود بمانيد و چون زنان دوران جاهليت نخستين، با آرايش در ميان مردم ظاهر نشويد.
سومين توصيه به خانم ها، رعايت حياء است. حيا به اين معنا است كه انسان به خاطر ترس از آلوده شدن به گناه، خود را از مظان آلودگي به گناه دور بدارد. بنا بر اين، هر گونه كم رويي يا ضعف نفس را نمي توان حيا ناميد. قرآن كريم، در داستان دختران شعيب مي گويد: فجائته احداهما تمشي علي استحياء (3) پس يكي از آن دو (دختران شعيب) آمد نزد او (موسي) در حالي كه همراه با شرم و حيا گام بر مي داشت.از اين آيه، استفاده مي شود كه حيا براي زن، داراي ارزش اخلاقي ويژه است.
توصيه چهارم به خانم ها آن است كه در هنگام سخن گفتن با مردان، وقار و متانت را رعايت كنند و كيفيت سخن گفتنشان به گونه اي نباشد كه هوس آنان را بر انگيزد. خداوند در اين باره مي فرمايد: فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولا معروفا (4)پس در گفتار خود، آن چنان با نرمي و لطافت سخن نگوييد تا آنان كه دل بيماري دارند، در شما طمع نكنند.
البته اين، توصيه اي به همسران پيامبر است؛ اما مسلماً يك توصيه اخلاقي است كه رعايت آن براي هر زن مسلمان رجحان اخلاقي دارد.
اگر صحبت زن با نامحرم و يا صداي زن معمولي باشد و با لذت و شهوت همراه نباشد, اشكالي ندارد, اما اگر با لذت و شهوت توأم باشد, هم صحبت زن حرام مي شود و هم استماع صداي او حرام است . امام خميني ره مي فرمايد:بنابر اقوي شنيدن صداي زن نامحرم جايز است , در صورتي كه به قصد لذت وشهوت نباشد.(5) ايشان مي افزايد: صحبت كردن بانوان با مرد نامحرم و رساندن صدايشان به مردان بيگانه , در صورتي كه ترس از فتنه و فساد نباشد جايزاست ... البته اگر گفت و گو و صحبت كردن زنان با مردان , با كيفيت تهييج كننده باشد, حرام است , مانند نازك كردن صوت و نرم كردن كلام و زيبا ساختن صدابه گونه اي كه شخص بيماردل را به طمع اندازد.(6)
پي نوشت ها :
1. نور(24)آيه 31.
2. احزاب(33) آيه 33.
3.: قصص(28)آيه 25.
4.: احزاب(33) آيه 32.
5.امام خميني , تحرير الوسيله , ج 2 ص 245.
6.همان .

با سلام. در آیه ی 59 سوره احزاب آمده که حجاب برای این بهتر است که شناخته شوند و از برده ها جدا باشند.تا اذیت و آزار نشوند.حتی در روایات داریم که امام باقر کنیزی را که در حال نماز بود و باحجاب بود را زدند(فضربها)که چرا حجاب دارد.من واقعا گیج و سر در گم هستم.هرچه فکر می کنم به نتیجه ای نمی رسم.آخر چرا؟چرا نباید برده ها حجاب داشته باشند در صورتی که به خاطر بی حجابی آنها افراد هرزه آنان را مورد آزار قرار می دادند و قران می فرماید زنان مومن حجاب داشته باشند تا مورد اذیت قرار نگیرند.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آيه 59 احزاب به شرح زير است:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما؛
اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [روسرى‏هاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آن ها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است.
در مورد اين آيه دو تفسير هست :
گروهي گفته اند: به زنان مومن آزاد بگو هنگام بيرون رفتن از خانه با پيچاندن چادر بر خود به ديگران نشان دهند که زن آزاد هستند . از کنيزان نيستند تا مورد آزار قرار نگيرند زيرا وقتي چادر بر خود پيچيده باشند، افراد مي فهمند که اينان کنيز نيستند.
گروه دوم گفته اند:اي زنان به هنگام خروج از منزل با پوشيدن چادر بر خود، عفت و حياي خود را نشان دهيد تا ديگران شما را به عفت و حيا و پاکي بشناسند . بدانند اهل بي بند و باري نيستيد . در مورد شما طمع نکنند و مزاحم نشوند.
بسياري از مفسرين تفسير دوم را برگزيده اند ،ولي تفسير اول هم با توجه به توضيحي که در مورد وضعيت جامعه مي دهيم، صحيح است.
در جامعه آن روز کنيزان را به فحشا سوق مي دادند. تربيت آن جامعه بر اين مبنا بود که کنيزان در خدمت عياشي صاحبان شان باشند . بسياري از افراد کنيزان خود را به فحشا مي کشاندند . از اين راه به درآمد زايي مي پرداختند و...؛ با توجه به اين تربيت، غالب کنيزان اهل فحشا و بي بند و باري بودند . جوانان و افراد عياش نيز به راحتي به خود اجازه ارتباط پيدا کردن با آنان را به خود مي دادند .اين در آن جامعه هيچ قبحي نداشت.
قرآن از سويي از واداشتن کنيزاني که عفت مي طلبند به فحشا، نهي مي کند:
وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحيم؛‏(1)
كنيزان خود را براى دستيابى متاع ناپايدار زندگى دنيا مجبور به خود فروشى نكنيد، اگر خودشان مى‏خواهند پاك بمانند! هر كس آن ها را (بر اين كار) اجبار كند، (سپس پشيمان گردد،) خداوند بعد از اين اجبار آن ها غفور و رحيم است! (توبه كنيد و بازگرديد، تا خدا شما را ببخشد!)
از طرف ديگر هم به زنان مؤمني که مي خواهند از آزار افراد هرزه در امان بمانند ، توصيه مي کند که چون کنيزان هرزه و بي بند و بار، بي پوشش بيرون مي آيند و افراد هرزه دنبال آن ها هستند، شما پوشش برداريد تا از کنيزان هرزه متمايز گرديد.
البته اين دستور منع کنيزان عفيف از داشتن پوشش نيست همچنان که آيه منع از واداشتن کنيزان به فحشا، جواز واداشتن در باره ديگر کنيزان نيست. کنيزان اهل فحشا را کسي به فحشا وادار نکرده تا او را از وادار کردن منع کنيم بلکه بايد کنيزان تربيت شوند تا از فحشا دست بکشند.
بنا بر اين مناسب است تا زماني که اين تربيت حاکم نشده، زنان مؤمن (اعم از کنيزان عفيف و زنان آزاد مؤمن) را به متمايز کردن خود از اين گروه سوق داد.
کنيزان و بردگان با توجه به روايات به طور کلي در احکام و وظايف و حقوق و کيفر با افراد آزاد فرق داشتند. فرق ها هم حکمت ها و مباني محکم داشت.
تفاوت کنيز با زن آزاد در حجاب اين است که بر کنيز واجب نيست که سرش را بپوشاند، نه اين که از سر پوشاندن آن ها منع شده باشد. شهيد مطهري در علت تفاوت مي فرمايد: ظاهرا سر مطلب ،خدمتکاري آن ها است.(2)
يعني چون معمولا کنيزان کارهاي داخل و خارج از خانه را انجام مي دادند و مرتب در فعاليت بودند ، براي اينکه در اين زمينه راحت تر باشند ،اين تکليف از آنان برداشته شده است.
يکي از فلسفه هاي حجاب اين است که جلوي خود نمايي و جلوه گري زن را بگيرد.از آن جا که کنيزان معمولاً کار مي کردند و به سر و صورت خود رسيدگي نمي کردند ، آشکار بودن موي شان نبايد چندان نقشي در جلب توجه نگاه مردان و جلوه براي مردان داشته باشد . از آن روزگار نقل نشده که مردم پيش اولياي دين آمده باشند و بگويند که آشکار بودن موي کنيزان سبب فساد و فحشا گرديده است. اين حکم اسلامي براي زناني که سن شان بسيار بالا رفته و جاذبه جنسي نيز ندارند ، نيز آمده است.
بنا بر اين حتي بر مبناي تفسير اول هم آيه دعوت کنيزان به بي حجابي و هرزگي و ...نيست بلکه دستوري به زنان مؤمن با توجه به شرايط موجود اجتماعي است.
پي نوشت :
1. نور(24)آيه33.

با سلام.آیا در زمان پیامبر حجاب بر برده ها واجب نبوده؟ این سوال را با توجه به آیه 59 سوره احزاب می پرسم. و اگر نبوده چرا واجب نبوده؟ مگر حجاب برای حفظ سلامتی جامعه نیست؟ در صورتی که برده های آن زمان زیباتر از زنان عرب بودند.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در باره عدم وجوب حجاب براي بردگان بايد گفت : بردگان به طور کلي در احکام ، وظايف ، حقوق و کيفر با افراد آزاد فرق داشتند، حکمت هايي وجود داشته که شايد ما به خيلي از آن ها آگاهي نيابيم . بايد تابع دستورات قرآن، پيامبر و امامان باشيم.
شايد يکي از علت هاي عدم وجوب حجاب براي بردگان اين باشد که آنان - معمولا- خدمت مي نمودند .ازاين رو لازم بود آزادي بيش تر داشته باشند. استاد شهيد مطهري نيز علت عدم وجوب حجاب براي بردگان را خدمتکار بودن آنان دانسته است (1)، يعني چون معمولا بردگان کارهاي داخل و خارج از خانه را انجام مي دادند ومرتب در فعاليت بودند ، براي اينکه در اين زمينه راحت تر باشند، تکليف از آنان برداشته شده است، البته معناي اينکه وجوب پوشش سر برداشته شده، اين نيست که بردگان ملزم به بي حجابي باشند، مي توانستند سرخود را به پوشانند ومي توانستند نپوشانند.
شايد يکي از علل عدم وجوب حجاب براي بردگان اين باشد که اين امر با فلسفه حجاب منافات ندارد ، زيرا يکي از فلسفه هاي حجاب اين است که جلوي خودنمايي و جلوه گري زن را بگيرد .از آن جايي که کنيزان معمولا کار مي کردند و به سرو صورت خودرسيدگي نمي کردند، باز بودن سرشان چندان نقشي در جلب توجه مردان نداشت ،از اين رو حجاب براي آن ها واجب نبود.
پي نوشت :
1. مجموعه آثار ، ج 19 ص 489 .

آیا در کشور های غیر مسلمان برای جلوگیری از جلب توجه و تمسخرمی توان به جای روسری از کلاه گیس استفاده بشود؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر براي خانم ها زندگي کردن در جاي ديگري ممکن باشد، بايد در جاي ديگري که مي توانند با حجاب زندگي کنند بروند . در اين فرض خانم ها نمي توانند از کلاه گيس استفاده کنند.
اما اگر مجبور به ماندن در آن جا هستند و زندگي و ماندن در آن جا ضروري باشد يا جاي ديگري نتواند بروند ، استفاده از کلاه گيس براي جلوگيري از تمسخر اشکال ندارد.
پي نوشت:
1. سؤال تلفني: (7744010-0251).

باسلام خسته نباشید و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما آیابایدموقع خواندن قرآن حجاب داشته باشیم؟مثلا درخانه تنهایاکنارهمسرم هستم حجاب ندارم مشغول خواندن قرآن هستم اشکالی دارد؟ التماس دعا

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
موقع قرائت قرآن اگر نامحرمي نباشد، حجاب واجب نيست.(1)
پي نوشت:
1 .تحريرالوسيله ،ج 1 ،ص 142 ،مساله 1 .

باسلام من بخاطراضطراب بيش ازحدي كه دارم مزاحمتون شدم.من فردباحجابي هستم ويه 10 سالي ميشه كه به اين دليل درفاميل وحتي خانواده ي خودم انگشت نما شدم وبخاطرنگاههاي متعجب فاميل كه هنوز مرا بااين شخصيت نپذيرفته اند واقعا" مضطرب هستم تاجايي كه حتي وقتي به خيابان هم مي روم فكرمي كنم كه همه بخاطرحجابم جورديگري به من نگاه مي كنند ومراقبول ندارند(بااينكه ميدانم اين احساسم منطقي نيست ولي قانع نميشوم)الان واقعا احساس حقارت مي كنم وكاملا"اعتمادبه نفسم را ازدست داده ام.هركاري براي حل مشكلم كرده ام ازدعا كردن گرفته تا رفتن به نزد روانشناس.مشكل من اينه كه چون اين احساس در ناخودآگاهمه نميتونم باهرمنطقي خودم رو قانع كنم ازمنطق ديني گرفته تا منطق روانشناسي(گاهي مطالعات روانشناسي هم دارم). باوركنيد ديگه واقعا"كم آوردم.گاهي واقعا" آرزوي مرگ ميكنم.البته اينرو هم بگم كه باوجود مشكلاتي كه بخاطرحجابم برام پيش اومده بازهم رضايت خدارو به رضايت ديگران ترجيح ميدم.خواهش ميكنم شمارو به خدايي كه مي پرستيد قسم ميدم بگيد من چه كنم؟اميدوارم خدا براتون لطفتون رو جبران كنه.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به اين مسأله كه فكر مي‌كنم ديگران من را نگاه مي‌كنن ، به درستي اشاره داشته‌ايد كه خودتان عامل اصلي نگاه هستيد. در حقيقت، به ديگران نگاه مي كنيد تا ارزيابي كنيد كه آن ها به شما نگاه مي‌كنند يا نه و آن ها نيز تعجب مي كنند كه چرا اين خانم دارد به ما نگاه مي كند. و اين همان مي‌شود كه باعث برانگيختن يك رفتار در افراد مقابل خود شده ايد. درست مانند افرادي كه براي نخستين بار از عينك استفاده مي كنند. اين افراد هنگامي كه در خيابان راه مي‌روند، احساس مي‌كنند كه همه دارند به آن ها نگاه مي كنند ،در حالي كه خود اين افراد با نگاه شان ، ديگران را به سوي خود فرا مي‌خوانند وگرنه ديگران از كجا آگاه هستند كه او براي نخستين بار است كه از عينك استفاده كرده است؟
در ضمن فراموش نكنيد كه خيلي بده كه آدم زبان مادري خودش را رها كنه و به زباني گفتگو كنه كه براي خودش نيست. من يك روانشناس هستم و منظور شما را از اين كه فلان چيز در ناخودآگاهتون هست رو نمي فهمم. تا حالا هم سابقه نداره كه وقتي با مردم صحبت كنم، با اين ادبيات گفتگو كنم و اين مسايل رو مطرح كنم، چون در زندگي معمولي و عادي خودمان اصلاً به اين ها نيازي نداريم. اين مسايل يكي از بزرگ ترين موانعي است كه شما را از مشكلات رها نمي‌سازد. معمولي باشيد مثل همه مردم ديگر. از اين اصطلاحات فاصله بگيريد.
درمان و برطرف نمودن اضطراب يا هر اختلال ديگر به بحث و استدلال منطقي شما نياز نداره، بلكه بايد فنون ابراز وجود را فرا بگيريد . با مراجعه به روانشناس اضطراب را هم برطرف كني. غالب اين موارد مربوط به كمبود اعتماد به نفس باز مي گردد كه نبايد زياد نگران باشي؛ چون با انجام برخي تمرينات كه از سوي روانشناس دريافت خواهي نمود، برطرف خواهد شد. نكته مهم در اين ميان مراجعه به روانشناس است كه ضروري و انكار ناپذير است. بايد بپذيريم كه در ما موانعي وجود دارد كه اجازه نمي‌دهد ما به خودمان رسيدگي كنيم يا به اصطلاح خودمان را درمان كنيم . درمانگر است كه بر پايه تحصيلات خودش آن ها را مي شناسد.

سلام- در وضو گردی صورت را می شوییم در نماز گردی صورت نیازی به حجاب ندارد. در وضو مسح پا می کشیم در نماز آن قسمت از پا نیازی به حجاب ندارد. در وضو از آرنج تا نوک انگشتان را می شوییم پس چرا قفط از مچ دست تا نوک انگشتان می تواند حجاب نداشته باشد. اصلا اگر آرنج دست بیرون باشد _ مثلا نمازگذار لباس آستین کوتاه پوشیده باشد- چه می شود؟ دوم اینکه چرا بین نمازگزاران زن و مرد پرده می کشند قاعدتا کسانی که به نماز جماعت می روند باید انسانهای مومن و معتقدی باشند و برای خدا خود را خالص می سازند ( البته می شناسم کسانی را که فقط به جهت ریا و حفظ ظاهرو موقعیتهای شغلی و اجتماعی در صفهای نماز می ایستند) مگر فلسفه نماز این نیست که در نماز تمام تمرکز و توجهت به خدا باشد و به ذکری که می گویی ؟ پس دیگر چه فرقی می کند کناردستت خانم ایستاده باشد یا آقا؟؟؟ همین فرد در جامعه در کنار همین زنانی که در صف نماز از آنها جدا می شود زندگی میکند ، کار می کند، درس می خواند و .... به نظر من دل باید پاک باشد . فکر باید پاک باشد. انسان هرچه محدود تر باشد حریص تر می شود/

پرسش 1:
در وضو گردي صورت را مي شوييم .در نماز گردي صورت نيازي به حجاب ندارد. در وضو مسح پا مي کشيم. در نماز آن قسمت از پا نيازي به حجاب ندارد. در وضو از آرنج تا نوک انگشتان را مي شوييم .پس چرا قفط از مچ دست تا نوک انگشتان مي تواند حجاب نداشته باشد؟ اصلا اگر آرنج دست بيرون باشد _ مثلا نمازگذار لباس آستين کوتاه پوشيده باشد- چه مي شود؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
1- در مورد حجاب زنان در نماز، در روايات، به دليل و روايت خاصي که حکمت آن را بيان کند برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آن ها بيان شده است. در عين حال كه مي­دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن­ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي­دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي­نهد. اگر خواسته دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامي بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزي از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است. لکن حکمت هاي ديگري در کار است که ممکن است موارد زير نيز از حکمت هاي حجاب در هنگام نماز باشد :
رعايت ادب:
يكي از حكمت هاي اين حكم رعايت ادب است، يعني بدون ستر عورت و پوشش لازم هنگام نماز خواندن نوعي بي احترامي به حساب مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و حفظ حجاب براي زنان داراي اهميت ويژه بوده است.
حضور قلب :
حكمت ديگر اين است كه رعايت حجا ب و آداب ديگر در نماز مانند پاك بودن بدن و لباس درتحصيل حضور قلب مؤثر است . رعايت اين برنامه ها شخص را از غياب به حضور مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رساند .پرده ها و حجاب هايي را كه ميان بنده و خدا ايجاد شده است كنار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. مانند طهارت رعايت قبله و امثال اين امور، حجاب نيز يکي از آداب لازم براي نماز است که با رعايت و توجه به حجاب آمادگي لازم براي نماز خواندن را پيدا نمايد.
پي بردن به ارزش و اهميت حجاب:
حكمت ديگري براي پوشش در هنگام نماز تأكيد در موضوع پوشش و حجاب بانوان است، و اين كه حجاب و پوشيده بودن بدن زن پسنديده و محبوب خدا است . اين حكم به زنان مسلمان مي فهماند كه حجاب مطلوب خداوند است به گونه اي كه حتي در نماز از زن مسلمان خواسته با حفظ حجاب با خداوند سخن گويد چون او بنده اش را اين گونه مي پسندد . نيز مي تواند تمريني براي زنان با ايمان باشد كه در حفظ حجاب به هنگام برخورد با نامحرمان كوشا باشند. حفظ حجاب در ميان جامعه اهميت بسيار دارد.
چه بسا حكمت‏هاي ديگري نيز وجود داشته باشد كه از آن‏ها آگاهي نداشته باشيم.
2- از آنچه در پاسخ سؤال اول شما بيان شد، پاسخ سؤال ديگر نيز روشن مي شود، چون حکم خدا در مورد پوشش زن در مقابل نامحرم آن است که دست ها در برابر نامحرم از مچ به بالا بايد پوشيده باشد، در مسئله نماز نيز همان مسئله که در هنگام حضور در برابر نامحرم لازم است ،بايد رعايت گردد . اين مسئله که در وضو صورت شسته مي شود، ولي پوشاندن آن از نامحرم لازم نيست، پس پوشاندن دست ها هم از آرنج به پايين واجب نباشد، قياس باطل است . ملاک حکم شرعي حکمت و مصلحت احکام است، نه قياس کردن. اگر اين قياس صحيح باشد ،بايد بگوئيم که پوشاندن قسمت جلوي سر که مسح کشيده مي شود نيز واجب نباشد درحالي که پوشاندن موها براي زن در هرحال در برابر نامحرم و در نماز واجب مي باشد.
ضمناً اجازه باز بودن گردي صورت به اندازه وضو به معناي آن نيست كه وضو علت براي اين حكم است تا بگوييم كه شستن دست هم مربوط به وضو است، پس آن هم باز باشد. اين اشتباه در تصور است، بلكه براي آن گفته شده تا مقدار باز بودن را مشخص كنند. يعني اصل باز بودن صورت حكم شرعي است، اما براي اينكه بدانيم چه مقدار باز باشد، گفته اند همان اندازه كه شسته مي شود.
پرسش 2:
چرا بين نمازگزاران زن و مرد پرده مي کشند ؟
پاسخ:
در نماز جماعت چون مأمومين از مراجع مختلف تقليد مي کنند، لازم است که زنان پشت سر مردان بأيستند يا با پارچه يا پرده اي ميان آن ها فاصله ايجاد شود تا طبق فتواي همه فقها نماز جماعت صحيح ادا شود.
اما به طور کلي در مورد فلسفه اين حکم مي توان گفت:
آدمي در حال عبادت خود را در محضر خدا مي بيند .با او سخن مي گويد . به راز و نياز با او بر مي خيزد. با مروري به روايات و احكام آداب نماز دو نكته به خوبي جلوه گر است:
1. اجتناب از هر آنچه كه باعث توجه به غير خدا است.
2. رعايت عفت و حيا به ويژه براي زنان.
از آن جا كه زن همانند گل است و خواسته يا ناخواسته چشم هاي محرم يا غير محرم را مي ربايد، شارع مقدس براي صيانت زن، دستوراتي واجب يا مستحبي را در نماز يا غير آن داده است؛ آب ريختن به دست ها از داخل آرنج هنگام وضو، كنار هم قرار دادن پاها هنگام قيام، ابتدا زانوها را روي زمين قرار دادن پيش از رفتن به سجده، گذاشتن آرنج ها و شكم بر زمين و چسباندن اعضاي بدن به يكديگر هنگام سجده و... كه از مستحبات وضو و نماز براي زنان است،همگي نشان دهنده آن است كه اين كارها مانع از در معرض ديد قرار گرفتن برجستگي هاي بدن زن به ويژه در نماز كه با نشستن و برخاستن و ركوع و سجود همراه است خواهد بود - تصور اين امر به ويژه در زناني كه چادر نمي پوشند راحت تر است - از جمله دستورات ديگر براي صيانت زن جلوتر قرار گرفتن مردان از زنان در هنگام نماز با تأكيد بيش تر و در جاهاي ديگر با تأكيد كم تري است.
اين ادب، از نوع حركت حضرت موسي و دختر حضرت شعيب به خوبي نمايان است. هنگامي كه دختر حضرت شعيب به درخواست پدرش از حضرت موسي دعوت كرد. براساس برخي روايات، دختر براي راهنمايي، از پيش رو حركت مي كرد و موسي از پشت سرش. باد بر لباس دختر مي وزيد و ممكن بود لباس را از اندام او كنار زند، حيا و عفت موسي اجازه نمي­داد چنين شود .به دختر گفت : از جلو مي روم، بر سر دو راهي­ها مرا راهنمايي كن.
دليل اين حكم، روايات متعددي است كه از پيشوايان معصوم رسيده است( 1) .شايد يكي از حكمت هاي آن اهتمام و اصرار شارع بر حفظ عفت و حياي زنان و دور نگه داشتن مرد از توجه به غير خدا هنگام نماز باشد.
همچنين دل اگر پاک باشد ، انسان زمينه هاي گناه را نبايد براي خود فراهم کند، چون يکي از آثار و نشانه هاي پاکي دل ، انجام فرمان خدا و واجبات الهي و ترک گناه است. کسي که گناه مي کند، دل خود را نيز آلوده مي کند ، همان گونه که در روايات آمده ، هر گناهي باعث ايجاد لکه اي سياه در دل مي شود که انسان تنها با آب توبه مي تواند آن را پاک نمايد.
در روايت معروفي از حضرت علي (ع) آمده که ايمان سه رکن دارد: اقرار به زبان ، اعتقاد به قلب و دل ، عمل با اعضا و جوارح.(2)
بنابراين روايت و آيات بسياري که در مورد همراهي ايمان با عمل صالح است، روشن مي شود که ايمان بدون عمل ، يعني دل پاک بدون ترک گناه فايده اي ندارد.
پي نوشت­ها:
1. وسائل الشيعه، ج 3، ص 427؛ ابواب مكان المصلي، باب 6 و7 و8.
2. ميزان الحكمه، ج 1، ص 301.

تناقض ظاهری بین آیه 59 سوره احزاب و آیه 31 سوره نور با توجه به معانی جلباب وخِمار چیست؟

هيچ گونه تناقضي ميان اين دو آيه ديده نمي شود. براي روشن شدن اين مطلب بهتر است به ترجمه اين دو آيه دقت کنيم.
خدا در در سوره نور، فرمود:
" به مردان مؤمن بگو كه چشم هاي خود را فرو پوشند. نيز دامان خويش را، كه براي ايشان پاكيزه تراست. همانا خداوند به آنچه انجام مي دهند، آگاه است. به بانوان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو پوشند. عورت هاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند. زينت هاي خود را جز آن مقداري كه ظاهر است، ننمايند. زينت هاي خود را آشكار نسازند، مگر براي شوهران شان، پدران شان، پدر شوهران شان، پسران همسران شان، برادران شان، پسر برادران شان، زنان هم كيش شان، كنيزان شان، مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند، يا كودكاني كه از امور جنسي بي اطلاع اند (غيرمميز). و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينت هاي پنهان شان آشكار شود. همگي به سوي خداوند باز گرديد، اي مؤمنان! باشد كه رستگار شويد" (1)
در سوره احزاب فرمود:
"اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند. مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند. خداوند، آمرزنده و مهربان است" (2)
حکم پوشش در سوره نور به طور کلي و به عنوان يک حکم ثابت و واجب براي زنان وضع شده است.
اما آيه 59 سوره احزاب از فلسفه و فوايد حجاب بعد از وجوب آن مي گويد، يعني از فوايد حجاب اين است که شخص به عفاف و حّرّيت شناخته شده؛ علاوه بر آن، در مقابل نامحرم مصونيت پيدا مي کند. پس آيه شريفه ناظر به اصل حجاب و بيان حکم آن نيست، تا با آيه 31 سوره نور که بحث وجوب را مطرح مي کند، تناقض داشته باشد.
در نتيجه بين حکم حجاب که در سوره نور آمده و فلسفه آن که در سوره احزاب آمده، تناقضي ديده نمي شود.
حتي اگر چنين سخني صحيح باشد، باز دليل بر تناقض نيست. تناقض در جايي است كه يكي واجب باشد و ديگري حرام. يا يكي جايز باشد و ديگري حرام.
در آيات قرآن موضوعاتي مانند حرمت شراب وجود دارد كه ابتدا منع در موارد خاص وارد شده، يا بهتر بودن ترك شراب خوري آمده، اما در ادامه آيه اي با صراحت و به طور كل حكم به حرمت آن نازل شده است.

پي نوشت ها:
1. نور(24) آيه 31.
2. احزاب (33) آيه 59.

صفحه‌ها