ازدواج

با سلام دعایی میخواستم برای اینکه زن خوبی نصیب بشود؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دعا براي فراهم شدن زمينه ازدواج با همسري شايسته، از کارهاي مستحب و مورد تشويق خداوند است، چرا که پيش از اقدامات شخصي و تصميم گرفتن بر اساس فهم و شناخت فردي، به خداوند روي آورده، از او خير خواهي کرده و از او هدايت جسته‌ايد. در روايات متعدد حضرات ائمه (ع) ما را به دعا کردن و نماز خواندن براي دست يافتن به ازدواجي موفق توصيه و سفارش کرده‌اند. کافي است با حسن اعتماد و قلب پاک به درگاه الهي روي آوريد و دعا کنيد. توجه شما را به روايت زير جلب مي‌کنيم:
از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده که هر کس قصد ازدواج داشته باشد، دو رکعت نماز گذارد. در هر رکعت پس از حمد، سورة ياسين بخواند، پس از اتمام نماز، حمد و ثناي پروردگار گذارد و اين دعا را بخواند:
اللهم ارزقني زوجه صالحه ودوداً، ولوداً، شکوراً قنوعاً غيوراً إن أحسنت شکرت و إن أسأت غفرت و إن ذکرت الله تعالي أعانت و إن نسيت ذکرت و إن خرجت من عندها حفظت و إن دخلت عليها سرّت و إن أمرتها أطاعتني و إن أقسمت عليها أبرّت قسمي و إن غضبت عليها أرضتني، يا ذا الجلال و الإکرام، هب لي ذلک، فانّما أسئلک و لا أجد إلاّ ما قسمت لي؛(1) پروردگارا! مرا همسري شايسته و نيکوکار، غير عقيم و بچه‌زا، مهربان و پاکدامن، قانع و سازگار عطا فرما. اگر کار خوب انجام دادم، شکرگزار و اگر خطايي انجام دادم ببخشد. اگر به ياد خدا باشم، کمکم باشد و اگر فراموش کردم يادآوري نمايد. اگر از او دور شدم، خود نگهدار و امانت‌دار باشد و اگر نزدش رفتم، شادمان باشد. اگر او را امري نمودم اطاعت کند. اگر قسمش دادم، ارزش بدارد و قبول نمايد و اگر بر او غضب کردم، مرا راضي گرداند. اي خداوند داراي شوکت و جلال! بر من اين گونه همسر را عطا نما که از تو مي‌خواهم و نمي‌‌خواهم مگر آنچه برايم قسمت نمودي».
پي‌نوشت‌ها:
1. بحار الانوار، ج 103، ص 286.

باعرض سلام وقبولی طاعات وعبادات در ماه مبارک.بنده دردانشگاه خواستگاری دارم که مدت دوسال همدیگررامیشناسیم وبه هم علاقه مندشدیم.منتهاخانواده ایشان مخالفند.آنهابدون آنکه مرادیده باشندوبه خواستگاری بیاینداستخاره گرفتندکه جواب آن بدبودوبه همین دلیل تحت هیچ عنوان راضی نمی شوندکه به خواستگاری بیایند.مادرایشان میگویدباخدامشورت کردم وخدامصلحت نمیداندکه باهم ازدواج کنیدومیگویدهمین قدرکه پسردختررادیده کافی است وجواب استخاره صحیح است.وتحت هیچ شرایطی قبول نمیکند.حتی حاضرنیست به مشاورهم بیاید.وازاین موضوع هردوناراحت وبلاتکلیف وسرگردانیم.وفشارهای روانی بسیاری متحمل شدیم.حالابه نظرشمابایدچه کنیم.خیلی درمانده ومستاصلیم.خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید.سپاسگزارم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
استخاره تنها براي رفع حيرت و دو دلي در انجام يك كار است،
متأسفانه بسيارى از مردم نمى دانند كه استخاره چيست و در چه مواقعى مى بايست استخاره كرد!
زمان استخاره آن هنگامي است که انسان بعد از فکرکردن و مشورت و تحقيق نمودن اگر باز زوايايي از مسئله برايش پنهان باشد و فکر آدم به جاي نرسد، بلکه در حيرت و سرگرداني و دو دلي بماند، استخاره صحيح است،
خداوند از يک سو انسان را عاقل و صاحب خِرَد و انديشه آفريد . به او توصيه کرده است که در انجام هر کاري نخست انديشه کنيد . حتي سفارش شده ، پيش از حرف زدن ابتدا در باره حرفي که مي خواهيد بزنيد و واژه ها و کلماتي که به کار مي گيريد و در مورد بازتاب و عواقب آن فکر کنيد، بعد حرف بزنيد . از سويي ديگر گفته شده که اگر با فکر فردي و شخصي نتوانستيد به يک تصميم گيري قاطع و صحيحي برسيد، از فکر جمعي استفاده کنيد . با ديگران و کارشناسان و متخصصان در همان رشته مشورت کنيد . تا با كمك عقل فردي و جمعي و شورايي و متخصصان بتوانيد تصميم درستي بگيريد . برنامه اي هماهنگ با منافع و مصالح ، واقعيت ها وتوانايي هاي همه جانبه جسمي ، روحي ، مالي و.. خودتان بريزيد و اجرا کنيد .
خداوند عقل را در تمام ابعاد زندگى راهنما و پيامبر دروني انسان قرار داده است. بنا براين عقل چون چراغ هدايتى است كه نورافشانى مي کند. انسان را از حيرت و سرگرداني و ندانم کاري ها نجات مي دهد . از اين رو گفته مي شود ،استخاره هميشه بعد از فکر کردن و استشاره و مشورت نمودن با افراد صاحب نظراست . حال اگر عقل و مشورت راه به جايى نبُرد و هنوز زاويه هايى وجود دارد كه ناشناخته مانده است , براى اطمينان خاطر ونجات از سردرگمى , بد نيست که انسان با قرآن يا تسبيح و خواندن دعا و ذکر خدا استخاره يعني طلب خير از خدا کند . استخاره در واقع نوعي تفأل زدن و فال گرفتن همراه با ذکر خدا است که هيچ گونه الزامي به دنبال ندارد . يعني اگر بعد از استخاره اي که بد آمده، انسان از راه تفکر يا تحقيق بيش تر متوجه خوبي آن شد ، يا به عکس استخاره اي ديد ، خيلي خوب آمد ، بعد متوجه بد يا زيان آور بودن آن شد ، مي تواند خلاف استخاره خود عمل کند . زيرا خداوند عقل و بينش فردي و جمعي و شورايي انسان را پيامبر دروني و چراغ راهنماي انسان قرار داد . نه استخاره با آن مفهوم نا درستي که ميان مردم جا افتاده است و متأسفانه به غلط اسم آن را هم مي گذارند « مشورت با خدا ».
بنا براين ببينيد آيا مخالفت والدين خواستگار شما صرفا به خاطر نتيجه استخاره است يا چيز و چيزهاي ديگر ، که استخاره يکي از آن ها است . اگر به خاطر استخاره است بايد کسي را واسطه قرار داد تا با آن ها صحبت کند ،يعني يک فرد عاقل و اهل اطلاع مثل روحاني يا امام جماعت محل و کسي که والدين خواستگارت آن فرد را قبول دارد و حرفش روي تصميم گيري آن ها تأثير مي گذارد واسطه شود تا مسئله استخاره را براي شان تبيين کند . تا به جاي استخاره به تحقيق و استشاره رو آورند. اگر باز دغدغه دا رند و راضي نمي شوند بگويند ، مالي انفاق کنند و صدقه اي بدهند و مجددا استخاره کنند. اما اگر استخاره بهانه است و مسئله چيز ديگري است . بايد ديد علت مخالفت شان چيست ؟ اگر عقلايي و قابل توجه است ، شما هم به آن ملتزم باشيد . چه بسا دختران و پسراني هستند که از جهت ايمان، عقل و اخلاق ، اصالت خانوادگي و ساير ويژگي ها و ملاک ها ، خوب و پسنديده اند ، اما آن دو همسر شايسته و مکمل يکديگر نيستند. ولي اگر با فرد ديگري ازدواج کنند ،هر دو خوشبخت و عزيز خواهند شد .
اگر مخالفت آن ها دليل محکمه پسند عقلايي و ديني ندارد، اگر چه بدون رضايت والدين خواستگارت ازدواج از جهت شرعي اشکال ندارد اما سعي کنيد از طريق واسطه ها رضايت شان را جلب کنيد تا از فرايند ازدواج از خواستگاري و بله برون تا عقد و عروسي خاطره شيرين و به ياد ماندني داشته باشيد . در فرايند زندگي و تلخي و شيريني هايش از حمايت و پشتيباني آن ها برخوردار گرديد .

 دردانشگاه خواستگاري دارم که مدت دوسال همديگررا مي شناسيم وبه هم علاقه مندشديم.منتهاخانواده ايشان مخالفند.آن ها بدون آن که مرا ديده باشند و به خواستگاري بيايند،استخاره گرفتندکه جواب آن بد بود و به همين دليل تحت هيچ عنوان راضي نمي شوندکه به خواستگاري بيايند.

پرسش: استخاره در ازدواج وموانع پيش آمده شرح : دردانشگاه خواستگاري دارم که مدت دوسال همديگررا مي شناسيم وبه هم علاقه مندشديم.منتهاخانواده ايشان مخالفند.آن ها بدون آن که مرا ديده باشند و به خواستگاري بيايند،استخاره گرفتندکه جواب آن بد بود و به همين دليل تحت هيچ عنوان راضي نمي شوندکه به خواستگاري بيايند.
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
استخاره تنها براي رفع حيرت و دو دلي در انجام يك كار است،
متأسفانه بسيارى از مردم نمى دانند كه استخاره چيست و در چه مواقعى مى بايست استخاره كرد!
زمان استخاره آن هنگامي است که انسان بعد از فکرکردن و مشورت و تحقيق نمودن اگر باز زوايايي از مسئله برايش پنهان باشد و فکر آدم به جاي نرسد، بلکه در حيرت و سرگرداني و دو دلي بماند، استخاره صحيح است،
خداوند از يک سو انسان را عاقل و صاحب خِرَد و انديشه آفريد . به او توصيه کرده است که در انجام هر کاري نخست انديشه کنيد . حتي سفارش شده ، پيش از حرف زدن ابتدا در باره حرفي که مي خواهيد بزنيد و واژه ها و کلماتي که به کار مي گيريد و در مورد بازتاب و عواقب آن فکر کنيد، بعد حرف بزنيد . از سويي ديگر گفته شده که اگر با فکر فردي و شخصي نتوانستيد به يک تصميم گيري قاطع و صحيحي برسيد، از فکر جمعي استفاده کنيد . با ديگران و کارشناسان و متخصصان در همان رشته مشورت کنيد . تا با كمك عقل فردي و جمعي و شورايي و متخصصان بتوانيد تصميم درستي بگيريد . برنامه اي هماهنگ با منافع و مصالح ، واقعيت ها وتوانايي هاي همه جانبه جسمي ، روحي ، مالي و.. خودتان بريزيد و اجرا کنيد .
خداوند عقل را در تمام ابعاد زندگى راهنما و پيامبر دروني انسان قرار داده است. بنا براين عقل چون چراغ هدايتى است كه نورافشانى مي کند. انسان را از حيرت و سرگرداني و ندانم کاري ها نجات مي دهد . از اين رو گفته مي شود ،استخاره هميشه بعد از فکر کردن و استشاره و مشورت نمودن با افراد صاحب نظراست . حال اگر عقل و مشورت راه به جايى نبُرد و هنوز زاويه هايى وجود دارد كه ناشناخته مانده است , براى اطمينان خاطر ونجات از سردرگمى , بد نيست که انسان با قرآن يا تسبيح و خواندن دعا و ذکر خدا استخاره يعني طلب خير از خدا کند . استخاره در واقع نوعي تفأل زدن و فال گرفتن همراه با ذکر خدا است که هيچ گونه الزامي به دنبال ندارد . يعني اگر بعد از استخاره اي که بد آمده، انسان از راه تفکر يا تحقيق بيش تر متوجه خوبي آن شد ، يا به عکس استخاره اي ديد ، خيلي خوب آمد ، بعد متوجه بد يا زيان آور بودن آن شد ، مي تواند خلاف استخاره خود عمل کند . زيرا خداوند عقل و بينش فردي و جمعي و شورايي انسان را پيامبر دروني و چراغ راهنماي انسان قرار داد . نه استخاره با آن مفهوم نا درستي که ميان مردم جا افتاده است و متأسفانه به غلط اسم آن را هم مي گذارند « مشورت با خدا ».
بنا براين ببينيد آيا مخالفت والدين خواستگار شما صرفا به خاطر نتيجه استخاره است يا چيز و چيزهاي ديگر ، که استخاره يکي از آن ها است . اگر به خاطر استخاره است بايد کسي را واسطه قرار داد تا با آن ها صحبت کند ،يعني يک فرد عاقل و اهل اطلاع مثل روحاني يا امام جماعت محل و کسي که والدين خواستگارت آن فرد را قبول دارد و حرفش روي تصميم گيري آن ها تأثير مي گذارد واسطه شود تا مسئله استخاره را براي شان تبيين کند . تا به جاي استخاره به تحقيق و استشاره رو آورند . اگر باز دغدغه دا رند و راضي نمي شوند بگويند ، مالي انفاق کنند و صدقه اي بدهند و مجددا استخاره کنند. اما اگر استخاره بهانه است و مسئله چيز ديگري است . بايد ديد علت مخالفت شان چيست ؟ اگر عقلايي و قابل توجه است ، شما هم به آن ملتزم باشيد . چه بسا دختران و پسراني هستند که از جهت ايمان، عقل و اخلاق ، اصالت خانوادگي و ساير ويژگي ها و ملاک ها ، خوب و پسنديده اند ، اما آن دو همسر شايسته و مکمل يکديگر نيستند. ولي اگر با فرد ديگري ازدواج کنند ،هر دو خوشبخت و عزيز خواهند شد .
اگر مخالفت آن ها دليل محکمه پسند عقلايي و ديني ندارد، اگر چه بدون رضايت والدين خواستگارت ازدواج از جهت شرعي اشکال ندارد اما سعي کنيد از طريق واسطه ها رضايت شان را جلب کنيد تا از فرايند ازدواج از خواستگاري و بله برون تا عقد و عروسي خاطره شيرين و به ياد ماندني داشته باشيد . در فرايند زندگي و تلخي و شيريني هايش از حمايت و پشتيباني آن ها برخوردار گرديد .

با سلام وخسته نباشید خدمت شما می خواستم درباره حل شدن مشکل مالیه قبل ازدواج در بعد ازدواج آیا حدیث وآیه هایی وجود دارد اگر وجود دارد لطفا آنها بیان کتید. با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر منظور شما اين است که آيا مشکل مالي فقير با ازدواج حل مي شود؟ بايد عرض کنيم که در قرآن و روايات پيامبر و معصومين چنين توصيه اي مي بينيم و اين توصيه با عقل و منطق هم جور در مي آيد زيرا خداوند مال و روزي را در تلاش و کوشش معقول و صحيح قرار داده و انسان با ازدواج احساس تعهد بيشتر مي کند و براي کسب روزي حلال بيشتر تلاش مي نمايد و مال خود را با دقت بيشتري مصرف مي کند و از ريخت و پاش هاي بي حساب خودداري مي ورزد و احتمال توانمند شدن او از نظر مادي بيشتر مي شود علاوه بر اين که عوامل ناپيداي خلقت هم به امر خدا در جهت به سامان رسيدن انسانهاي صالح اند و ازدواج از اعمال صالح مي باشد.
در قرآن مي فرمايد:
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم‏(1)
عَزبهايتان را و غلامان و كنيزان خود را كه شايسته باشند همسر دهيد. اگر بينوا باشند خدا به كرم خود توانگرشان خواهد ساخت، كه خدا گشايش‏دهنده و داناست‏.
رسول خدا فرمود: هر کس از ترس فقر ازدواج نکند، به خدا بدگماني کرده بعد آيه فوق را تلاوت کرد.(2)
در روايت ديگري راوي گويد امام صادق فرمود: . فردي نزد رسول خدا رسيد و از فقر و نداري شکايت کرد و پيامبراو را به ازدواج امر کرد . او هم ازدواج نمود و گشايش روزي يافت. .(3)
اسحاق بن عمار گويد:به امام صادق عرض کردم: مردم از رسول خدا روايت کنند که مردي نزد ايشان شکايت ناداري آورد و ايشان وي را امر به ازدواج کرد و او ازدواج کرد و سال بعد هم شکايت ناداري آورد و باز هم رسول خدا او را به ازدواج امر کرد و او هم ازدواج نمود و سال سوم هم که از همين ناداري شکايت آورد، باز هم رسول الله ايشان را به ازدواج امر کرد. آيا اين حديث درست است؟ امام صادق فرمود: آري اين حق است و رزق و روزي با زن و عيال است.(4)
پي نوشت ها:
1. نور(24)آيه32.
2. البرهان ،ج4،ص63.
3. کنز الدقائق،ج9،ص290.
4.همان.

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما. می دان که این سایت برای پاسخ گویی بهشئوالات دینی می باشد ولی من در موردی درمانده شده ام و کسی را ندارم تا با او مشورت کنم و می خواهم نظر دین را راجع به آن بدانم. من حدود 3 سال پیش با پسری آشنا شدم و در این مدت تحت نظر مادرم با او ارتباط داشتم 1 سال پیش به خواستگاریم آمد تحقیقات زیادی کردیم و همه چیز خوب بود جز دو مورد یکی اینکه تحصیلات او دیپلم بود من کارشناسی و دیگر اینکه او فروشنده یک مغازه است(یعنی مغازه برای خودش نیست)ولی درآمد مکفی دارد.پدرم به این دو علت مخالفت کرد.ما به هم علاقه داریم و من واقعا نمی دانم چگونه پدرم را راضی کنم.پدرم در ابتدا قول داد اگر او دانشگاه قبول شود جواب مثبت بدهد ولی الان می گوید باید کار دولتی داشته باشد و یا مغازه بخرد.من میخواهم بدانم دین چه راهی جلوی پای من می گذارد.من نمیخواهم حرمت پدرم بشکند می خواهم با صلاحدید دین جلو بروم.ممنون می شوم که سئوالم را پاسخ بدهید با تشکر از لطف شما

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز
يکي از توصيه‌هاي هميشگي ما مشاوران به همه دختر و پسرها اين است که پيش از قول جدي در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همديگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همديگر دل نبنديد. دليل آن هم روشن است چون بعد از وابستگي عاطفي امکان دست يابي به يک شناخت مناسب نخواهد بود و از دست مشاوران هم کاري بر نمي آيد ،مگردر جلسات مشاوره متعدد و تازه آن هم با قصد خود دختر يا پسر!؛ از طرف ديگر گاهي به هر دليلي ازدواج محقق نمي‌شود . وابستگي طرفيني به يکديگر و به ويژه دختر منجر به بروز اختلالات و يا رفتارهاي نابهنجار خواهد شد. يکي از موارد همان مخالفت والدين است که اکنون پدر شما هر بار با يک بهانه جديد مانع تحقق ازدواج مي گردد. در اين خصوص دين هم اجازه تحقق اين ازدواج را نمي دهد و آن را مشروط به اذن پدر مي داند. نهايتاً مي‌توانيد با مداخله و ريش‌سفيدي برخي بزرگان اقوام او را به اين ازدواج متقاعد سازيد.
اما در خصوص سطح تحصيلات نيز بايد به برخي ابعاد آن توجه داشته باشيد. شواهد حاکي از آن است که بين زن و مرد نبايد بيش از دو سطح تفاوت در بين باشد . البته مشروط به آنکه مرد در يک حالت برتري نسبت به همسرش قرار داشته باشد. بنابراين موارد نامطلوب شامل:
- مواردي است که در آن دختر در برتري تحصيلي نسبت به پسر قرار دارد.
- مواردي است که در آن پسر به اندازة دو سطح يا بيش از دو سطح بالاتر از دختر قرار دارد.
گاهي جوانان بر اساس برخي شرايط ديگر اين اصل را ناديده مي‌گيرند . گمان مي‌کنند که برخي موارد ديگر مي‌تواند عاملي جبران کننده براي تفاوت تحصيلي به شمار آيد. اما متأسفانه اين تصور نادرست است. در واقع شواهد پژوهشي و موارد مشاهده شده درست در نقطه مقابل قرار دارند.
بر اساس موارد مشاهده شده، گاهي بعد از ازدواج زمينه‌هايي که هيچ گونه ارتباطي به سطح تحصيلات ندارد، به ميان آورده مي‌شود؛ چنان که ممکن است دختر در درون خود با اين احساس روبرو گرد که ازدواج من با اين مرد يک لطف در حق او بوده است؛ او بي‌سواد بود و من حقيقتاً از روي دلسوزي و ترحّم به ازدواج با او رضايت دادم.
يکي ديگر از موارد قابل توجه در اين رابطه مربوط به احساس دروني مردي است که از نظر تحصيلات در سطحي پايين‌تر از همسر خود قراردارد. در اين رابطه گاهي خود فرد بدون اينکه واقعاً مسألة توهين در جريان باشد، همواره دچار يک احساس حقارت دروني خواهد بود که سطح تحصيلات من پايين‌تر است و اين نگرش مي‌تواند منجر به کينه‌توزي و رفتار خصمانه گردد.
در يک مورد شوهر که از نظر سطح تحصيلات در سطحي پايين‌تر از همسر خود قرار دارد، تمام رفتارهاي همسر خود را مغرضانه تفسير مي‌کند و گمان مي‌کند که همسرش قصد برتري جويي نسبت به او را دارد. اين مسأله همسر را به ناسزا گويي واداشته است و از نظر او اين زن قابل تحمل نيست.
با چشم‌پوشي از مواردي که در بيش تر اوقات مشاهده مي‌شود و برخي به گمان خويش، علاقمند هستند تا خودشان را از آن مستثني کنند، بايد به مسأله‌اي جدّي‌تر توجه نمود. در حقيقت، بعد از ازدواج افراد با سطح تحصيلات نامتناسب، عملاً با دو هم سطح و شرايط فرهنگي متفاوت روبرو خواهم بود. سطح فرهنگ براي دو فرد داراي سطح تحصيلات متفاوت، کاملاً متفاوت است. تفاوت در ابعاد کلامي، شناختي، رفتاري و نگرش‌ها کاملاً ملموس است. البته ما به صورت ارزش‌داورانه به اين مسأله را مورد توجه قرار نمي‌دهيم؛ چرا که حقيقتاً نمي‌توان به اين عقيده ملتزم شد که افراد داراي سطح تحصيلات بالاتر از فرهنگ بالاتري نيز برخوردار هستند. اما تنها کافي است که بدانيم بر اساس تفاوت در پايگاه‌هاي اجتماعي دو طرف، پديدآيي برخي تنش‌ها در روابط بين فردي اجتناب ناپذير هستند. با توجه به ابعاد گسترده مسأله اي که با آن در گير هستيد ،مناسب است با شماره 09640 مرکز تماس حاصل نماييد و راهنمايي لازم را ضمن ارايه توضيحات بيش تر دريافت داريد.

پرسش: خواهر من در 9 ماهگی به علت بیماری مادرم مدت 11 روز کاملا از شیر خاله تغذیه شده است. در این که خواهر من باپسر خاله ام محرم هستند و نمی توانند با هم ازدواج کنند شک ندارم، اما آیا من می توانم با دختر همین خاله ازدواج کنم؟

با سلام
در فرض سؤال که خواهر شما شير خاله شما را خورده است ،تنها خواهر شما با پسران خاله شما محرم و خواهر رضاعي آن ها هستند، اما شما با دختران خاله خود محرم نيستيد . مي توانيد با دختر خاله خود ازدواج کنيد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسأله2466 و 2467( نظر رهبري دراين مسأله مطابق با فتواي امام مي باشد).

با سلام با دختری به مدت چند ماه رابطه دوستی داشته ام و کم کم به رابطه جنسی کشیده شد. البته دخولی صورت نگرفت. حالا قصد ازدواج با او را دارم. آیا از لحاظ شرعی مشکلی وجود دارد یا خیر؟

با دختري به مدت چند ماه رابطه دوستي داشته ام و کم کم به رابطه جنسي کشيده شد. البته دخولي صورت نگرفت. حالا قصد ازدواج با او را دارم. آيا از لحاظ شرعي مشکلي وجود دارد؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اشکالي ندارد. مي تواني با اجازه پدر دختر با او ازدواج بکني .(1)
پي نوشت:
1 . آيت الله وحيد ، توضيح المسايل ،م 2408 و م 2385.

عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟ با عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
با تمام اراده و اختياري كه داريم، تا اندازه اي محدوديت نيز داريم. هر گاه ما با محدوديتي روبرو باشيم ، دقيقاً و الزاماً به معناي آن نيست كه ما گناهكاريم. امروزه به دلايل مختلفي و از جمله گريز جوانان از ازدواج شاهد روندي نامطلوب در امر ازدواج و بالا رفتن سن دختران مي باشيم.
به هر حال ما بايد تلاش خودمان را انجام دهيم . با استفاده از برخي واسطه‌ها اقدام کنيم و علاقمندي خودمان را به ازدواج نشان دهيم. اگر ما در يک حالت انزوا و افسردگي قرار گيريم، شانس ازدواج ما نيز به مراتب کاهش خواهد يافت و نمي‌توانيم نظر ديگران را جلب کنيم. تأخير در ازدواج جوانان يکي از مشکلات رايج در کشور ما مي باشد . متأسفانه راه حل ساده و آساني براي آن متصور نيست.
در اين گونه شرايط سخت هر دختر مثل شما نبايد تسليم شرايط محيط گردد .به جاي انتظار کشنده که چيزي جز فرسودگي رواني و غوطه‌وري در افکار نااميدانه و افسرده‌وار ندارد، دست به يک تغيير راهبردي در انديشه و رفتار خودتان بزنيد. به اين معنا که به جاي تمرکز صرف و بي‌ثمر بر ازدواج ( بدون هيچ فعاليت مثبت)، تمرکز خودتان را بر امور خداپسندانة ديگر که متعدد هستند قرار دهيد.
روان‌شناسان معتقدند اين تفکر رايج که «ازدواج کردن يعني به خانه بخت رفتن» اساساً باطل است. نبايد انسان عاقل همه ارزش وجودي‌اش را در ازدواج قرار دهد، چرا که خانه بخت همان خانه‌اي است که الان در آن زندگي مي‌کنيد . براي خوشبخت شدن ( دنيوي و اخروي) هيچ الزام صد در صدي بر ازدواج نيست. همه ما پيرامون خود زنان و مردان با ايماني را مي شناسيم که به هر دليلي موفق به ازدواج نشدند، ولي خوشبخت‌تر از برخي افراد متأهل هستند.
در بين مراجعان ما افرادي را مي‌شناسيم که در سنين بالاي 40 سال موفق به ازدواج شده‌اند . براي شما نيز هيچ جاي نااميدي و نگراني وجود ندارد، هرچند شرايط سخت و شکننده شما را تا حد زيادي درک مي‌کنيم، ولي بايد بدانيد که خيلي از امور به ظاهر مثبت و خير، باطني معکوس دارند. بر عکس خيلي از امور جانکاه، باطني دل‌انگيز دارند. پس چه بهتر به جاي افسردگي و خودخوري و ناراحتي و دلتنگي با يک بازسازي جانانه روحي و رواني به فعاليت‌هايي مثل ادامه تحصيل، ورزش منظم، کارهاي فرهنگي، هنري، کارهاي عام‌المنفعه و... بپردازيم . مطمئن باشيم خداوند در همه حال ناظر بر احوال بنده مؤمنش مي‌باشد .دعاهاي بي‌شمار او را در زمان مقتضي‌اش (هرچند دور باشد) اجابت به خير خواهد کرد. هيچ طلسم و جادويي و بخت‌بستني ( بر فرض وجود) بر مؤمن کارگر نخواهد افتاد، پس در مجموع توصيه مي‌شود:
1. حتماً در صورت تشديد اين حالات به يک روانپزشک متخصص مراجعه کنيد و دارودرماني را جدي بگيريد.
2. ورزش منظم و روزانه را سرلوحه کار خود قرار دهيد.
3. هر روز افکار خود را روي کاغذ بنويسيد و سپس آن را محو کنيد و از خواندن مجدد جدا بپرهيزيد.
4. از تنهايي به شدت بپرهيزيد.
5. در صورت امکان به کاري مشغول شويد.
6. موفقيت هاي کوچک و بزرگ خود را دست کم نگيريد . با نسبت دادن اين امور مثبت به خود اعتماد به نفس و عزت نفس خود را افزايش دهيد.
7 . تغذيه و رژيم غذايي مناسب انتخاب کنيد.
8. داروهاي گياهي مثل زعفران، سنبل الطيب، گل گاو زبان، علف چاي و موز. .. براي افسردگي شما بسيار مفيد است.
9. کتاب از حال بد به حال خوب نوشته ديويد برنز ترجمه مهدي قرچهداغي را بخريد و بخوانيد.
10. روزي 25 با تا 30 بار تنفس عميق بکشيد.
11. خود را از ديگران کمتر ندانيد؛همه مي دانند که ازدواج کردن يا نکردن ملاک مناسبي براي خوب يا بد بودن افراد محسوب نمي شود.
12. به نظافت و آرايش سر و موي خود اهميت بدهيد
13. به فرائض ديني خود اهميت دهيد .با توسل و توکل هيچ گاه از رحمت بيکران الهي نااميد نگرديد. خواندن نماز صبح يکي از مهم ترين عوامل بهبود افسردگي است.
14. با افراد افسرده و ناباب معاشرت نکنيد و تفريحات و معاشرت هاي سالم خود را افزايش دهيد.

سلام ما معتقدیم همه آدمها از نسل آدم وحوا هستن نه؟خب پس دراین صورت چرا بعضیا سفیدپوست بعضیا سرخ پوست و... هستن؟از این گذشته اگه فرض کنیم آدم و حوا اولین انسانهایی هستن که پا روی زمین گذاشتن خب هرچقدرهم تولید مثل کرده باشن همه ی بچه هاشون به هم محرم هستن کس دیگه ای هم که روی زمین نیست که بابچه های آدم و حواازدواج کنه خب پس نسل انسانها چطور تداوم پیدا کرده و به اینجا رسیده؟؟؟؟!!!

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز
در نامه خود دو سوال را مطرح كرده ايد كه به تفكيك پاسخ آن تقديم مي شود:
1)مفسر حکيم علام طباطبايي در اين باره اظهار داشته است: چه بسا گفته مي شود که اختلاف رنگ پوست بدن انسان‌ها نشانه اين است که شايد همه بشر از يک مبدء (آدم و حوا) متولد نشده‌اند. اما اين تصور صحيح نيست، زيرا اختلاف خون‌ها و به دنبالش اختلاف رنگ‌ها هيچ دلالتي بر مدعاي ياد شده ندارد، به خصوص آن که ره آورد علمي امروز اساس خود را بر اين پايه نهاده که انواع کائنات در حال دگرگوني و تحولند .با چنين مبنايي چگونه اطمينان پيدا مي‌شود به اين که اختلاف خون‌ها و به دنبالش اختلاف رنگ‌ها مستند به دگرگوني در اين نوع نباشد؟
با اين که دانشمندان جزم و قطع دارند بر اين که تحول در بسياري از انواع جانداران واقع شده، علاوه بر اين دانشمندان امروز هيچ اعتنايي به اختلاف رنگ‌ها ندارند حتي بسياري تلاش دارند از طريق طيب جديد رنگ پوست بدن انسان را مثلا از سياه به سفيد تبديل کنند. (1)
طبق اين تحليل معلوم مي‌شود تفاوت رنگ‌ها هرگز نبايد موجب ترديد در اين حقيقت بشود که همه بشر موجود نسل‌شان به آدم و حوا برمي‌گردد. چه اين که در قرآن کريم به اين مسئله تصريح شده است. (2)
اکنون بسيارند کساني که از يک پدر و مادر به دنيا مي‌آيند، ولي از نظر رنگ صورت و قيافه و حتي رفتار و اخلاق کاملا متفاوت بلکه متضادند، بنابراين اختلاف رنگ‌ها هرگز دليل بر آن نيست که در مبدء نسل بشر غير از آدم و حوا کسي و يا کساني ديگر نيز نقش داشته‌اند.
پي نوشت:
1-2 .الميزان ، ج 4 ،ص23 2 -224
===========================================================
2)در مورد کيفيت ازدواج فرزندان آدم و حوا چند قول هست:
1-با توجه به علم ديرينه شناسي و با توجه به مکالمه فرشتگان با خدا، فهميده مي شود که قبل از حضرت آدم انسان هايي شبيه به حضرت آدم زندگي مي کرده اند . فرزندان آدم و حوا با افرادي از انسان نماهاي پيشين ازدواج کرده اند .
اين نظريه هيچ تاييدي از قرآن و روايات ندارد ،بلکه با ظاهر قرآن مخالف است . چون افرادي ازدواج خواهر و برادر را حرام ذاتي و فطري مي دانسته اند، براي فرار از محذور ازدواج خواهر و برادر بدان متوسل شده اند.
2-خداوند براي فرزندان آدم همسراني از حوريان يا جنيان فرستاد.
اين نظر گر چه در روايات مؤيداتي دارد ، ولي با ظاهر قرآن و اعتبار عقل مخالف است، زيرا حور و جنيان از جنس آدميان نيستند و نمي توانند از آدميان فرزند بزايند.(1)
3-فرزندان آدم خواهر و برادر با هم ازدواج کرده اند. خداوند مى‏فرمايد: «وبث منهما رجالاً كثيرا و نساءا ؛(2)
از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان فراوانى در روى زمين منتشر ساخت».
ظاهر آيه مى‏گويد كه نسل بشر فقط به وسيله اين دو تن به وجود آمده ، اگر غير از اين دو در بقاى نسل او دخالت داشتند، بايد مي فرمود: «وبث منهما و من غيرهما = به وسيله اين دو و غير آنان... ».
اما محذور ازدواج محارم هم پيش نمي آيد، زيرا اين حکم و حرمت شرعي و قراردادي است . تا ابلاغ نشده باشد ، ممنوع نيست . در آن زمان هنوز از جانب خدا اعلام نشده بود.
امام سجاد (ع) به مردي قريشى جريان ازدواج هابيل را با بلوزا خواهر همزاد (دوقلو) قابيل و ازدواج قابيل را با قليما خواهر همزاد هابيل شرح مى‏داد که گفت:آيا آنان خواهران خود را حامله کردند؟اين که عمل مجوسيان است؟
فرمود: اين مطلب را انكار مكن زيرا جواز اين در آن روز و حرمتش در امروز هر دو حکم خداست. مگر خدا همسر آدم را از جنس خودش نيافريد و بعد او را بر وي حلال نکرد؟ اگر مجوسيان در ازدواج محارم محکومند ،چون با وجود نهي و حرمت اين کار را مي کنند.(3)
بنابراين حرام و حلال يك اعتبار شرعي و ديني است؛ بنابراين اگر حكم خدا در يك شرايط خاص( مانند نبود هيچ انساني براي ازدواج جز خواهر) با توجه به ضرورت تغيير نمايد، حرمت نيز تغيير مي يابد، مانند حرمت خوردن گوشت مردار يا گوشت سك و خوك كه اگر شخص در حال مرگ باشد و مجبور به خوردن باشد، نه تنها حرام نيست، بلكه واجب مي شود.
علامه طباطبايى مى‏فرمايد: حكم ازدواج، يك حكم تشريعى و تابع مصالح و مفاسد است . حكم تكوينى نيست كه قابل تغيير نباشد. از اين‏رو ممكن است كه در ابتداى خلقت به خاطر ضرورت بقاى نسل در جامعه محدود آن روز كه فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حرام نگردد . بعد كه ضرورت برطرف شد، حكم حرمت بيايد. به جهت اين كه ادامه جواز ازدواج با توجه به گسترش نسل و ازدياد برادران و خواهران، موجب اشاعه فحشا و از بين رفتن غريزه عفت مي گردد.
افزون بر اين نمى‏توان گفت فطرت با اين ازدواج مخالف است، زيرا متمايل نبودن طبع ،نه از آن جهت است كه ذاتا از آن تنفر دارد ، بلكه به جهت آن است كه اين را موجب اشاعه فحشا و اعمال زشت و از بين رفتن غريزه عفت مى‏داند. شاهد بر اين مطلب (قبيح ذاتي نبودن اين عمل) اين كه، ازدواج خواهر و برادر براى مدتى طولانى در بين مجوس شايع بوده است.(4)
پي نوشت ها:
1.ترجمه الميزان،ج4،ص230.
2.نساء(4)آيه1.
3.ترجمه الميزان،ج4،ص232.
4.همان،ص229-230.

با سلام و حسته نباشيد من با دختري آشنا شدم و براي ازدواج اقدام كردم اما خانواده عروس مخالفت كردن اما ما دونفر به هم علاقه داريم و هر دو صبر ميكنيم تا شرايط عالي ازدواج را داشته باشيم و دوباره اقدام كنيم اما مشكل اينجاست كه طاقت دوري همديگر را نداريم و در حال حاظر با هم ارتباط تلفني داريم هر دو هم شديدا" معتقد هستيم و احساس گناه ميكنيم چون هر روز با هم ارتباط داريم ميخواستم بدونم بايد چكار كنيم تا گناه ما كمتر شود. (بجز قطع رابطه چون ما بدون هم زنده نميمونيم) ميخواستم بدونم صيغه محرميت بدون اذن پدر ممكن است؟ راه حل ديگري هيت ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هيچ راه حلَ ديگري وجود ندارد . به ياد داشته باشيد که رفتار جنسي هيچ يک از ما نبايد به ديگري لطمه و صدمه وارد آورد. با رفتار خود علاوه بر آنکه خودتان را از مسير عادي زندگي خارج مي سازيد ، فرد ديگري را نيز با اين وضع روبرو مي سازيد. در مورد خودتان شايد بتوانيد اما در مورد ديگري چطور؟ اگر آن دختر بخواهد همچنان منتظر شما بماند و بعد جور نشود چطور ؟ آيا مي دانيد که چه لطمه اي به او وارد خواهيد ساخت. به خوبي مي دانيد که تنها فرد متضرر در اين موارد دختران هستند که آسيب هاي فراواني متوجه آنان مي گردد. يک پسر در جامعه ما به هر حال يک پسر است و عيب و ايراد به او وارد نيست. بدون صيغه امکان ندارد و بايد در صدد ترک رابطه باشيد و يا اين که با ايجاد اعتماد در خانواده هاي خودتان قرار بگذاريد و طي يک مراسم فقط نسبت به يکديگر متعهد باشيد تا زمان مناسب براي ازدواج فرا برسد.
بسياري از ارتباطات بين دو جنس مخالف در ابتدا در قالب آشنايي حاصل مي شود . منجر به ارضاي نياز عاطفي و ارضاي محبت گرديده ، با مرور زمان اين حالت به طور ويژه در خانم ها شدت مي يابد به نحوي که علاقه ابتدايي به شکل وابستگي رواني در خانم ها تبديل مي شود. اين امر گاهي تمام اوقات شبانه روز فرد را پر مي نمايد و فرصت هاي پيشرفت و حتي انجام کارهاي روزمره را از انسان مي گيرد.از طرفي موانع متعدد خانوادگي ، فردي، اقتصادي، رواني(از جمله آن چه گذشت ) مانع از تشکيل زندگي مشترک خواهد بود.
نتيجه اين امر آسيب هاي غيرقابل جبران رواني براي دختران خواهد بود. افسردگي، احساس شکست، ناکامي و حتي در برخي موارد اقدام به خودکشي از عوارض اين وابستگي رواني است.
يکي از توصيه‌هاي هميشگي ما مشاورين به همه دختر و پسرها اين است که پيش از قول جدي در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همديگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همديگر دل نبنديد. دليل آن هم روشن است چون بعد از وابستگي عاطفي امکان دست يابي به يک شناخت مناسب نخواهد بود و از دست مشاورين هم کاري بر نمي آيد مگر در جلسات مشاوره متعدد و تازه آن هم با قصد خود دختر يا پسر!
در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه مي‌تواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد ، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت. به اين نكته توجه كنيد كه نرسيدن به عشق خود بدتر از از دست والدين نيست كه هزاران بار اتفاق افتاده است و افراد با آن كنار آمده‌اند و همين طور چگونه وقتي افراد معشوق يا معشوقة خود را از دست مي دهند، معمولاً با سادگي يا كمي دشواري خود را مجبور به ترك مي‌بينند و از آن عبور مي كنند و به فرد ديگري دل مي‌بندند و البته در كم ترين موارد(صرفاً موارد مرضي) فرد نمي‌تواند عبور كند. به هر حال همه چيز در انديشه خودتان است كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد. «نمي تونم کس ديگري را در قلبم بنشونم» نيست که نمي گذارد عبور کنيد بلکه نمي خواهيد کس ديگري را در قلب خودتان بنشانيد. زمانه و تجربه به ما بارها نشان داده است که ما اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون در بسياري موارد آنچه مي خواهيم نمي شود و آنچه مي خواهيم نمي شود. ضمن آنکه گاهي چيزهايي که ما مي خواهيم، بر خلاف مصالح ما است. البته يادتان باشد که دخترها به دليل جنبه عاطفي اشان گاهي به دست و پا هم مي افتند.
به هر حال يك دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور كه ياد مي گيريم
چيزهايي را به دست آوريم ، بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همه آن ها همواره در معرض تهديد هستند و ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم. در واقع، چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا آخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در آسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود. در اين بين نكتة مهم خواست قلبي فرد براي تغيير است كه گاهي به دليل برخي مشكلات ديگر فرد نمي‌تواند نسبت به آن راضي شود. در اين موارد افراد با وضعيت دشواري روبرو مي‌شوند كه بايد با كمك مشاور ادامه دهند و به درمان بپردازند.

صفحه‌ها