ازدواج
۱۳۸۹/۰۵/۲۴ ۱۶:۲۰ شناسه مطلب: 16604
۱۳۸۹/۰۵/۲۱ ۱۲:۱۳ شناسه مطلب: 16313
اگر دختر بالغه رشيده كه مقلد 1-آيت الله مکارم 2-آيت الله خامنه ای است بدونه اذن پدر ازدواج كند آيا اين ازدواج باطل است يا صحيح است؟
پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
بنا به فتواي آيت الله مکارم و آيت الله خامنه اي، بنا به احتياط واجب اذن و اجازه پدر شرط صحت عقد است. بنا براين اگر اذن و اجازه نباشد ،عقد باطل است . (1)
پي نوشت:
1 . استفتائات، آيت الله مكارم، ج 2، ص 318، س 913. وآيت الله خامنه اي ، مسايل مورد ابتلا، س50.
۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ۱۹:۰۷ شناسه مطلب: 16121
با سلام پسری هستم 23 ساله. مدتی با دختری 24 ساله رابطه ای را به قصد ازدواج آغاز نموده ام.در این رابطه به غیر از صحبت کردن پیرامون ازدواج اتفاق دیگری نیفتاده است. از نظر فکری و مذهبی و اخلاقی به هم نزدیک بوده و به توافق رسیده ایم. حال در نظر دارم برای ازدواج با وی اقدام نمایم. مسئله را با خانواده ام بدون گفتن اینکه رابطه داشته ایم در میان گذاشتم و آنان هم پذیرفته اند که به خواستگاری وی بروند. ولی مدتی است که به این فکر میکنم که برای من دختری بهتر نیز برای ازدواج هست. از نظر خانوادگی و شغل پدر و شرایط زندگی و مالی در سطح پایین تری نسبت به ما قرار دارند. به طوری که خود او نیز ابراز داشته خواستگاری به خوبی من نداشته است. خانواده من هم به دلیل اینکه پدرم یکی از افراد با موقعیت شغلی و خانوادگی خوب اشت شاید در نظر داشته باشند که با خانواده ی بهتری وصلت کنم. برای روشن تر شدن موضوع اینکه پدر من رییس یک شرکت و شناس مردم شهر است ولی پدر وی کشاورزی مسن و ساکن روستا هستند. من خودم شخصا این مسائل رو برتری نمیدانم و فقط ملاکم ایمان و اخلاق خود دختر برای انتخاب بود. ولی نگرانیم از تفاوت خانواده هاست و اینکه این مسئله در آینده ی زندگیم مشکل ساز نشود. از شما تقاضا دارم به نحوی که صلاح میدانید بنده رو راهنمایی فرمایید. از طرفی فکر موقعیت ازدواج بهتر در سرم هست و از طرفی دختر را میشناسم و اخلاق و ایمانش و همینطور مدتی که با وی بودم و ناراحتی و عذاب ترک کردنش باعث میشود تنوانم او را کنار بگذارم. پیشاپیش از راهنمایی هایتان صمیمانه تشکر مینمایم.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
عنوان کلي تفاوت بين خانوادهها چندان مفهوم نيست؛ به خوبي ميدانيم که هيچ خانواده مشابهي را نمي توان يافت. حتي ميتوان تصور نمود که افراد داراي يک صنف واحد نيز با يکديگر تفاوت هايي بنيادين دارند. به همين دليل تفاوت بين خانوادهها به تنهايي نميتواند مشکل جدي براي ازدواج فرزندان تلقي گردد. همين طور تفاوت سني بين والدين دختر و پسر نيز به تنهايي نمي تواند به عنوان يک مانع قلمداد گردد.
اما مادامي که تفاوتها منجر به تفاوت فرهنگي شوند و يا به تفاوت فرهنگي بازگردند، نميتوان آن ها را ناديده انگاشت؛ بنابراين بهتر است هر گونه تفاوت که ميتواند اختلاف جدي در سبک و روش زندگي را به وجود آورد ، مهم و جدي تلقي کرد.
با توجه به آنچه در نامه نوشته ايد، زندگي در روستا و شهر مادامي که تفاوت جدي در نگرش و تلقي به وجود نياورد ،مانعي نخواهد بود. بالاخره بايد پذيرفت که هر کسي در جايي خاص زندگي ميکند و به حرفه اي خاص نيز اشتغال دارد. اما گاهي بين ساير مشخصات خانوادهها مانند سطح سواد و نوع معاشرت و آداب و رسوم کاملاً متناقض با يکدگير است که ميتواند مهم باشد. اما گاهي دختر روستايي نميتواند خود را با زندگي شهري تطبيق دهد و به رفتارهاي خاص خود در روستا همچنان ادامه ميدهد، اين مي تواند مشکلي جدي را به وجود آورد.
هم چنين اگر اين احتمال وجود داشته باشد که در آينده اين مسأله را دستمايه تمسخر و طنز قرار داده ، هر يک از مسايل خرده فرهنگي که دختر با آن درگير است ، به ريشخند بگيريد، بايد از ازدواج اجتناب نماييد و يا پس از تغيير و خودسازي واقعي به ازدواج پاسخ مثبت دهيد.
اما در مجموع به نظر ميرسد قاطعيت لازم را در بارة ازدواج با اين فرد نداريد و در ترديد به سر ميبريد؛ به همين دليل نياز به شناخت بيش تر نسبت به برخي ابعاد اين دختر و خودتان داريد. در هر صورت چنانچه باوجود آگاهي بيش تر باز هم ترديد در شما وجود داشت و نتوانستيد به اطمينان کافي دربارة آينده برسيد، بايد از ازدواج منصرف گرديد. همين طور لازم است که از هر گونه خجالتزدگي و احساس گناه درباره او فارغ شويد و تصميم خودتان را به او بگوييد.
به هر حال اگر مي بينيد كه در آينده ممكن است دچار تزلزل و بي ثباتي در تصميم به ازدواج با او داشته باشيد، بايد از او فاصله بگيريد. هيچ كس نبايد در يك ازدواج احساس تحميلي بودن كند. تحميل منحصراً مربوط به اصرار والدين نيست؛ بلکه گاهي خود را به حکم يک وظيفه ملزم به ارايه يک پاسخ مثبت ميبينيم که البته براي هر دو طرف مخاطره آميز خواهد بود. به ويژه آن که در فکر آن هستيد که شايد فردي مناسب تر از اين فرد براي شما وجود داشته باشد که در اين صورت ترديد شما بيش تراز ميزان لازم خواهد بود. براي دريافت راهنمايي بيش تر مي توانيد با سرويس مشاوره تلفني مركز با شماره 09640 تماس بگيريد و با روانشناسان اين مركز نيز گفتگو كنيد.
۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ۱۸:۳۶ شناسه مطلب: 16117
من عاشق دختری شدم که 2سال از من بزرگتره و میدونم چه مشکلاتی پیش میاد ولی ازونجایی که من میشناسمش دختر پاک دامن و فهمیدهای است چون فامیلهمونه.تنها من نمیگم دختری همه جوره خوبه همهی کسانی که دورو ورشن میگن.ما قرارمون اینه که 4ساله دیگه ازدواج کنیم که از رفتارو اخلاق هم با خبر بشویم که وقتی سر زندگی رفتیم مشکلی به وجود نیایید.حالا از شما خواهش میکنم راهنمایم کنید.با تشکر
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد ازدواج و بزرگ تر بودن سن دختر خانم هيچ گاه نمي توان به ازدواج توصيه نمود. متاسفانه بزرگ تر بودن سن ازدواج دختر همواره داراي برخي مخاطرات بوده است که احتمال رضايت مندي زناشويي را پايين مي آورد. اين مسأله به عنوان يک مسأله عمده مي تواند مطرح گردد و هيچ مسأله اي ديگر نمي تواند اين ضعف عمده را برطرف سازد. پاك دامن بودن، متدين بودن فرد و مسايلي از اين دست موجب تجويز ازدواج نخواهد شد. در خصوص اين مسأله بايد جدي باشيد و از ترديد فارغ بمانيد. اصل موضوع يعني ازدواج کردن با اين فرد مورد اشکال است. مهم ترين مسايلي که در آسيب شناسي شناخته شده است، عبارتند از:
فشار اجتماعي و نفوذ و طعنه و كنايه ها كه هر يك از زوجين را مورد اذيت و آزار قرار مي دهد. در واقع، طعنههايي كه افراد جامعه معمولاً نسبت به هر يك از دو همسر به كار خواهند گرفت. نيز، گاه طاقت فرسا خواهد بود . منجر به شكست مقاومت رواني يكي از دو طرف يا هر دو خواهد شد كه از آن ميتوان تحت عنوان فشار اجتماعي ياد نمود . بسته به ميزان تحمل افراد ممكن است افراد را از ادامه زندگي مأيوس سازد. به کارگيري تعابير و طعنهها به دختر که «با بچه شيرخواره ازدواج کردهاي!» از يک سو، و طعنه هاي مانند:«با مادر بزرگت ازدواج کردهاي!» از سوي ديگر ميتواند موجب ايجاد تنش در روابط همسران گردد.
چنانچه اختلاف سني پسر و دختر تا آن اندازه باشد که همسران نتوانند محدوديتها و عواطف ناشي از مرحله رشد يکديگر را در نظر گيرند، باز هم با يک وضعيت بحراني روبرو خواهيم بود؛ مثلاً انجام برخي رفتارهاي عاشقانه بزرگ شده براي افرادي که از حدّ سن خاصي فراتر رفتهاند ، قابل پذيرش نيست. در واقع، در اين نوع ازدواجها، «تفاوت نسل» در ميان است که يک ايراد اساسي در ازدواج پديد ميآورد.
عدم پذيرش اين ازدواج و فرد مقابل از سوي خانواده طرفين و آغاز ناسازگاري با فرد مقابل (به ويژه خانواده پسر كه دختر را متهم به فريب فرزند خود مي كنند)است.
فشار اجتماعي و نفوذ و طعنه و كنايه ها كه هر يك از زوجين را مورد اذيت و آزار قرار مي دهد.
احساسات و نگرش هاي متفاوت خود افراد نسبت به مسايل گوناگون كه كاملاً به سن و شرايط بدني و رواني مختص به دوره رشد بستگي دارد.
پيش فرض ها و افكار قالبي هر يك از طرفين نسبت به ديگري كه: چون بزرگ تري ،فكر مي كني مي تواني به من امر و نهي كني؟
عمدة آسيب ها نيز اغلب از ناحية پسر به دختر خواهد بود . ممكن است در آينده بنا به هر دليلي احساس كند كه فريب خورده است يا بايد با يك فرد كوچك تر از ازدواج مي كرد تا بتواند بر خلاف شما که سن تان بزرگ تر است، شاداب تر باشد و همدلانه تر رفتار نمايد.
۱۳۸۹/۰۴/۲۹ ۱۵:۰۹ شناسه مطلب: 14922
سلام در امر ازدواج باید به چه چیز توجه کرد؟ به نظر من زن نباید با مردی که ازش پایین تره ازدواج کند. ایا این طرز فکر درست است؟ خودم فکر میکنم اشتباه میکنم اما نمی توانم طرز فکرم را عوض کنم
با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
اين طرز فكر شما كاملا صحيح است كه ما از آن به تعادل تعبير مي كنيم كه يكي از ملاك هاي اساسي انتخاب همسر مي باشد.
زنان اگر از نظر تحصيل، مال، شغل و سن پايين تر باشند و از نظر زيبايي بالاتر، ملاك هاي عمومي ظاهري و اوليه خوبي براي ازدواج دارند. چنانچه هر يك از اين موارد اشكالي باشد و تغيير يابد، به همان نسبت ريسك ازدواج بالاتر مي رود. البته اين بدان معنا نيست كه با اختلال در هر يك از اين ها، ازدواج حتماً ناموفق خواهد بود، بلكه ريسك بالاتر است و لازم است از عناصر ديگر پوشش يابد.
مثلاً شايد يكي از اين چند مورد وجود نداشته باشد، اما موارد ديگر باشد، پس مي تواند تا حدي از طرف موارد ديگر مورد پوشش قرا گيرد.
ملاك هاى ديگري نيز وجود دارد كه در انتخاب همسر بايد در نظر گرفته شود كه عبارتند از؛
ا. آن هايى كه ركن و اساس اند و براى يك زندگى سعادتمندانه حتما لازم اند.
ب. آن هايى كه شرط كمال هستند و براى بهتر و كامل تر شدن زندگى اند و بيش تر به سليقه و موقعيت افراد بستگى دارد.
ملاك هاى دسته اول عبارتند از:
1. تدين و دين دار بودن فرد. زيرا انسانى كه دين ندارد، هيچ ندارد .انسان بى دين در حقيقت مرده متحرك است . كسى كه پاى بند به دين (كه اصلى ترين مسأله زندگى است) نباشد، هيچ تضمينى وجود ندارد كه پاى بند به رعايت حقوق همسر و زندگى مشترك باشد. انسان ديندار هرگز نمى تواند با همسر بى دين كنار بيايد و با هم زندگى سعادتمندانه اى داشته باشند.
2. اخلاق نيك داشتن كه منظور داشتن صفات و خلق و خوهاى پسنديده در نظر عقل و شرع است. در واقع اخلاق و دين دو ملاك و معيار اصل در ازدواج و انتخاب همسر است.
اگر بخواهيم نمونه هايى از اخلاق خوب و بد را اشاره كنيم، مى توان موارد زير را ذكر كرد.
ا. خوش زبانى و بدزبانى، زبان ترجمان و بيانگر احوال درون است .زبان دريچه اى است از محتويات درون فرد. زبان انسان، آينده دل اوست .
ب. بزرگوارى و حسادت .
ج. خوش خلقى و كج خلقى .
د. حق پذيرى و لجاجت .
3. شرافت و اصالت خانوادگى كه منظور نجابت و پاكى خانواده است، زيرا ازدواج دختر و پسر تنها پيوند و تركيب دو فرد نيست، بلكه پيوند دو خانواده است . نمى توان گفت مى خواهم با خود اين فرد ازدواج كنم و كارى به خانواده و فاميلش ندارم. زيرا اين فرد شاخه اى است از اين خانواده و از ريشه هاى همان درخت خانواده تغذيه كرده است . صفات اخلاقي ،روحى عقل و جسمى آن خانواده از راه وراثت و محيط و عادات به اين فرد منتقل شده است.
4. عقل؛ در واقع همان نور افكنى است كه جاده زندگى را روشن مى كند.بايد زن و شوهر براى اداره زندگى و تربيت فرزندان از نيروى عقل و فهم مجهز برخوردار باشند . رشد عقلى كافى پيدا كرده باشند همان طور كه ائمه اطهار ما را از ازدواج با افراد احمق و كم عقل نهى فرموده اند.
5. تناسب همتايى و كفو همديگر بودن كه از حساس ترين نكاتى است كه بايد در انتخاب همسر مورد توجه قرار گيرد. همتايى و تناسب از نظر و جنبه هاى مختلف مثل :
ا. تدين و ميزان پاى بندى به دستورات شرع .
ب. همتايى و هماهنگى فرهنگى و فكرى .
ج. همتايى اخلاقي و پاى بندى به آداب اخلاقي .
د. كفو همديگر بودن از نظر تحصيلات علمى .
ه. تناسب در زيبايى .
و. تناسب سنى .
ز. تناسب مالى و سطح اقتصادى .ملاك ها و معيار و مسائل ديگرى كه بيش تر مربوط به سليقه و موقعيت افراد دارد. در دسته دوم قرار مى گيرد و مى توان از آن صرف نظر كرد. ولى براى اينكه بتوان به يك تصميم صحيح و عاقلانه اى رسيد ،بهتر است با افراد مورد اعتماد مثل والدين، يا اقوام نزديك دلسوز و عاقل و داراى تجربه مشورت كرده و با دقت كافى تصميم مناسبى اتخاذ شود.
اما راه هاي شناخت اين ملاک ها:
اقدام براى شناسايى ملاك هاى فوق و اطلاع يافتن از وجود آن ها در يك فرد از راه هاى زير امكان پذير است:
1- تحقيق و بررسى از خانواده و چگونگى روابط خانوادگى و فاميلى. چون هر فردى تحت تأثير محيط خانواده به دنيا آمده و رشد كرده ، از آن فضاى فرهنگى و اجتماعى تأثير پذير بوده و هست.
2- تحقيق و شناسايى دوستان و نزديكان و رفقاى صميمى در محل زندگى و سكونت، محل درس و محل كار.
3- گفتگوى مستقيم (ولى تحت نظارت خانواده هاى دو طرف) با يكديگر و اطلاع يافتن از نقطه نظرات همديگر درباره مسائل مختلف و آنچه در آينده مى تواند در زندگى مشترك تان تأثيرگذار باشد . كسب اطلاع از ميزان اهتمام وى نسبت به ملاك ها و معيارهاى معرفى شده.
نكته پاياني اين كه: در معيارها و ملاك ها نبايد وسواس داشت . اگر طرفين در مجموع اين ملاك ها معدل بالاي 50 بياورند ،مي توانند يك زندگي ايده ال داشته باشند.
موفق باشيد.
۱۳۸۹/۰۴/۰۵ ۱۲:۳۸ شناسه مطلب: 13235
سلام آیا این که گفته می شود پسر باید به خواستگاری زن برود و دخترها یک گوهری هستند که باید برای بدست آوردن آن ها تلاش کرد و یا وجود هدیه ای به نام مهریه که فقط مرد به زن ی دهد و نه زن به مرد، دلیل تحقیر پسران است
پرسش: ازدواج شرح سلام آيا اين که گفته مي شود پسر بايد به خواستگاري زن برود و دخترها يک گوهري هستند که بايد براي به دست آوردن آن ها تلاش کرد و يا وجود هديه اي به نام مهريه که فقط مرد به زن مي دهد و نه زن به مرد، دليل تحقير پسران است؟
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در مورد نحوه خواستگارى و رفتن پسر يا دختر، اسلام هيچ گونه دستور خاصى ندارد . مانند بسيارى از امور ديگر به خود مردم واگذار شده است. البته اين مسئله مطابق و سازگار با طبيعت زن و مرد نيز هست. استاد مطهرى ميگويد:
«اين كه از قديم الايام مردان به عنوان خواستگارى نزد زنان مى رفته اند و از آنها تقاضاي همسرى مى كرده اند، از بزرگ ترين عوامل حفظ حيثيت و احترام زن بوده است. طبيعت مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبيعت زن را گُل، و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. اين يكى از تدابير حكيمانه و شاهكارهاى خلقت است كه در غريزه مرد نياز و طلب و در غريزه زن ناز و جلوه قرار داده است. خلاف حيثيت و احترام زن است كه به دنبال مرد بدود. براى مرد قابل تحمّل است كه از زنى خواستگارى كند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن ديگرى خواستگارى كند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنى رضايت خود را به همسرى با او اعلام كند اما براى زن كه ميخواهد محبوب و معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند، قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردى را به همسرى خود دعوت كند و احياناً جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگري رود».(1)خواستگاري هميشه از ناحيهجنس مذكر انجام ميشود. اين قاعده حتى در مورد حيوانات نيز جاري است. يعنى در خواست از جنس مخالف غالباً از ناحيه مذكر آغاز ميشود. دين مقدس اسلام نيز كه آيين فطرت است، بر اين رويه فطرى و طبيعى صحه نهاده ، بر اين مبنا و اساس است كه در قرآن و سنّت در امر ازدواج، مردان مخاطب واقع گشته اند . مستقيماً به آنان دستور ازدواج و همسر گزينى داده شده :«فانكحوا ما طاب لكم من النّساء؛ بازنان طيب و پاكيزه ازدواج كنيد».(2)
اين آيه به معناى نهى از خواستگارى زن از مرد نيست، از اين رو در صدر اسلام تقاضاى زن از مرد نيز اتفاق افتاده است. امام باقر(ع) نقل ميكند: زنى نزد پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: مرا به عقد كسى در آور. حضرت رو به حضار نمود و فرمود: كسى حاضر است با اين زن ازدواج كند؟ مردى از ميان جمع برخاست و عرض كرد: من حاضرم، حضرت فرمود: چه دارى كه به او بدهي؟ گفت: چيزى ندارم. پيامبر فرمود: نمى شود. زن خواستة خود را تكرار كرد. ديگر بار حضرت فرمايش خويش را تكرار نمود، باز همان مرد برخاست. سرانجام پيامبر به آن مرد فرمود: از قرآن چيزى مى داني؟ گفت: بلي. فرمود: زن را به عقد ازدواج تو در آوردم، در عوض قرآنى كه به او آموزش مى دهي،مهرية او خواهد بود.(3)
از اين جريان بر مى آيد كه خواستگاري زن از مرد از نظر اسلام ممنوع و مذموم نيست ، ولى حركت بر خلاف عرف اجتماعي و سيرة مسلمانان و قواعد مورد قبول جامعه و مقتضاى فطرت و طبيعت است. بنا براين هيچ گونه تحقير و تبعيضي نه درتکوين و اصل آفرينش وجود دارد و نه در تشريع و قوانين ديني آسماني .
پي نوشت ها :
1.استاد مطهري نظام حقوق زن در اسلام ،ص15.
2.نساء (4)آيه 3.
3.وسائل الشيعه ،ج14 ،ص195.
۱۳۸۹/۰۴/۰۳ ۱۱:۲۰ شناسه مطلب: 13200
سلام کسی که به مقدار کمی شیشه مصرف می کند 1یا دوبار احتمال دارد معتاد شود وچند سال زمان می برد تا چهره اش عوض شود چون کسی را دیده ام که قیافه اش خیلی خوبه و1 یا دوبار شیشه و حشیش مصرف کرده ایا احتمال دارد ترکش دهیم وباش ازدواج کنیم2- چه موقع مصرف کننده کم شیشه راضی به ترک می شود اصلا اوایل مصرف راضی به ترک میشود3- خیلی ها قیافه ادمهای خوش بر و رو دارند وشنیدیم که مصرف کم شیشه می کنند ایا معتادند یا دیگران دروغ می گویند. کی قیافشان بد می شود یا خوش بر ورو می مانند
پاسخ:
2پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سوال شما تا حدودي مبهم است . با توجه به اصل تفاوت هاي فردي نمي توان به آن جواب قطعي داد. البته دانستن برخي از اين مسائل نيز دردي از شما خواهر گرامي دوا نخواهد کرد.
اگر درست حدس زده باشم احتمالاً قصد ازدواج با چنين فردي با اين مشخصات داريد. از نظر ما روانشناسان گرايش به مواد مخدر(چه شيشه و چه غير آن) داراي علل و عواملي است که ملاک سلامت رواني فرد را به مخاطره مي اندازد، مثلاً برخي اختلالات رواني مانند اضطراب ، وسواس فکري و يا عزت نفس پايين و ... علت اصلي گرايش شوم فرد به مواد افيوني مي گردد. حال اگر فرد در عمرش فقط يک يا دوبار به اين مواد روي خوش نشان دهد يا آن که بعد از اعتياد ترک کامل نمايد، باز برخي ابهامات و سؤالات در مورد عوامل بستر ساز آن (از جمله اختلالات روحي رواني)وجود دارد. ابهامات جدي ملاک سلامت رواني فرد را در هاله اي از ابهام فرو مي برد. دختر بعد از ازدواج با چنين فردي متوجه مي شود درست است که ترک کرده و بر و روي خوبي هم دارد، ولي اختلالات درمان نشده ، سر جاي خود باقيست.
توصيه به ازدواج با مردي که سابقه اعتياد دارد و احتمال وجود برخي اختلالات رواني در او بالاست، بسيار دشوار است.
اگر سؤال شما بعد از ازدواج تان با ايشان بود، توصيه اي جز تداوم زندگي و کمک به ترک اعتياد ايشان نداشتيم ، ولي در شرايطي که هنوز هيچ تعهدي به ازدواج با ايشان نداده ايد ، توصيه اي جز انصراف کامل ذهني و قلبي از ازدواج با ايشان نمي توانيم داشته باشيم. دلسوزي و انسان دوستي جاي خود دارد ، ولي شوهر گزيني امري کاملاً مجزا ست. اين دو را نبايد با هم خلط کرد و موجبات بدبختي يک عمر خود را فراهم آورد.
شايد بگوييد که با اين حساب اين بندگان خدا نبايد با هيچ کس ازدواج کنند، ما هم در جواب خواهيم گفت: اين افراد مي توانند با هر دختري ازدواج کنند، ولي دختر لزوماً شما نيستيد . چه بهتر اين توفيق را به ديگري واگذار نماييد. در هر صورت تصميم با خود شماست . نبايد در شرايط کنوني اميدي به انصراف ذهني شما از اين فرد معتاد داشته باشيم. عشق و وابستگي عاطفي مانند يک اعتياد رواني به همين راحتي قابل کنار گذاشتن نيست . فرد معتاد به عشق بايد تاوان منفي اين اعتياد را با سرمايه عمر خود بدهد. پاسخ سؤالات فرعي شما متوقف بر پذيرش يا عدم پذيرش مطالب اصلي بالاست .در صورتي که به هر دليلي پذيراي مطالب فوق نيستيد، مي توانيد با کارشناسان اعتياد مستقر در مراکز بهزيستي يا مراکز ترک اعتياد به مشورت بيش تر بنشينيد.
-اين مسئله که با چند مرتبه مصرف شيشه، انسان معتاد مي شود و يا چند سال بعد از اعتياد چهره معتاد تغيير مي کند، تجربه نداريم و نمي دانيم، آن گونه که شنيده مي شود کسي که يکي دو مرتبه شيشه مصرف کند، معتاد مي شود .تغيير چهره معتاد هم در اثر مصرف کردن مواد مخدّر به تدريج به وجود مي آيد. کسي که زياد مصرف کند، زود تر روي تغيير چهره اثر مي گذارد . کسي که کم تر مصرف کند، دير تر چهره او تغيير مي کند.
نسبت به ترک اعتياد: اگر کسي خودش بخواهد اعتياد را ترک کند و تصميم جدي بگيرد ، مي تواند ترک کند . ازدواج با او بعد از ترک اشکال ندارد، لکن ازدواج امر مهمي است . يک عمر زندگي و ادامه نسل سالم در ميان است، بنابراين با کسي ازدواج کنيدکه داراي اخلاق نيک و اهل تقوي و دينداري باشد .
- اينکه معتاد چه موقع راضي به ترک اعتياد مي شود، بستگي به ايجاد انگيزه ترک و اراده و تصميم خود او دارد، ترک اعتياد در اوايل مصرف آسان تر از زمان هاي بعدي است . هر چه مدت زمان اعتياد بيش تر باشد ،ترک آن ممکن است مشکل تر گردد، ولي اگر کسي اراده جدّي داشته باشد و انگيزه ترک در او ايجاد شود، هر زماني که بخواهد مي تواند ترک کند.
- از اين مسئله که آيا چنين افراد واقعا معتاد هستند يا ديگران دروغ مي گويند، اطلاع نداريم، تا زماني که اعتياد کسي ثابت نشود، از گمان بد خود داري کنيد .سعي کنيد در زندگي ديگران تجسس نکنيد . سعي کنيد گرفتار غيبت و تهمت نشويد.
۱۳۸۹/۰۴/۰۲ ۱۲:۵۲ شناسه مطلب: 13169
سلام، من پسر 20 ساله ای هستم که 4 ساله با دختری که 1 سال از خودم کوچکتر است آشنا شده ام. هر دو از خانواداه ی مومن و مذهبی هستیم واسه همین تا به هیچ وقت دیدار رو در رو نداشتیم و فقط با تلفن با هم در ارتباطیم . قصدمون از این دوستی ازدواج است من هم با مادرم همون سال اول ای قضیه رو در میون گذاشتم. امسال می خواهم به اعتکاف بروم می خواستم که بپرسم بعد اعتکاف هم می تونم باهاش حرف بزنم یا نه؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بسياري از پسران همسن و سال شما به دنبال دوستي با جنس مخالف هستند. در اکثر قريب به اتفاق موارد، پسران بدون هيچ پرس و جويي وارد اين گردونه عاطفي ميگردند و بي توجه به جوانب آن به راه خود ادامه ميدهند.
به نظر بسياري از روانشناسان دوستي با جنس مخالف هرچند در ابتدا بسيار دلانگيز و روحنواز است، ولي در ادامه هم دختر و هم پسر را با مشکلات جدي مواجه ميسازد. فرض بگيريد به هر دليلي به اين امر مبادرت ورزيد، ترديدي نيست لذت و شيريني اين دوستي در تک تک سلولهاي شما شور و نشاط ايجاد ميکند، کم کم احساس ميکنيد خدا همه خوبيهاي دنيا را يک جا به شما عنايت کرده است ،هرچند در ابتدا به خاطر برخي اعتقادات دچار نوعي عذاب وجدان ميگرديد، ولي به تدريج عذاب وجدان رخت برميبندد. در اين ميان با برخي خويشتنداريها و پرهيزها سعي در پاکي اين دوستي مينماييد، ولي حفظ پاکي در يک رابطه صد در صد ناپاک (رابطه گناهآلود با دختر نامحرم و بر خلاف رضايت خداوند)امري ناهمگون است.
چه بپذيريم چه نپذيريم کم کم رابطه دوستانه ما چراگاه شيطان ميگردد .صحبتها، نگاهها، لبخندها ،قربون صدقه رفتن ها رنگ و بوي شهواني به خود ميگيرد.
تجربه نشان داده اين گونه روابط بر خلاف تصور اوليه طرفين کم کم از شهواني ترين اعمال سر برميآورد، ولي اين امر يک شبه اتفاق نميافتد.فرض کنيم رابطه در حد صحبت تلفني، اس ام اس و نامهنگاري و ديدار گاه به گاه باقي بماند و کار به جاهاي باريک نکشد، حال پس از تکراري شدن و يک نواخت گشتن اين گونه روابط ،شرايط روحي-رواني طرفين در آينده چگونه رقم خواهد خورد؟
تجارب روانشناسان ايراني در زمينه شرايط روحي-رواني طرفين نشان مي دهد اضطراب، تشويش،ترس از طرد و بي وفايي، افسردگي، احساس گناه،افت تحصيلي،افول معنوي،کاهش شديد عملکرد،تضعيف عزت نفس،تخيل گرايي افراطي،تحريک قواي جنسي(خود ارضايي،چشم چراني،ابتذال گرايي و...)،اختلافات زناشويي،تنوع طلبي جنسي،ولخرجي هاي بي اساس ....تجاربي هستند که اين گونه افراد را در آينده اي نزديک فرا خواهد گرفت.
دلبستگيهاي حاصله از اين گونه روابط کم کم به وابستگي افراطي منجر خواهد شد . وابستگي افراطي چيزي جز فرسودگي رواني و تخريب روزافزون استقلال روحي- رواني طرفين در پي نخواهد داشت.
از نظر ما روانشناسان وابستگي افراطي کم کم به رگههايي از افسردگي و روحيات شکننده ميانجامد. دختران و پسران معمولاً به نوعي پوچانگاري و بيمعنايي در زندگي و باري به هر جهت بودن دچار ميگردند.
اين گونه روابط علت و معلول عزت نفس پايين ميباشند ،يعني از يک سو اين گونه روابط عزت نفس طرفين را به نحو فزايندهاي کاهش ميدهد (اصرارها، خواهشها، گريهها، باج دادنها، که چيزي جز لگدمال کردن عزت نفس نيست. از سوي ديگر عزت نفس پايين باعث تشديد و تعدد اين گونه روابط ميگردد.
اين گونه روابط در 95./. موارد به ازدواج منجر نميگردد و اين يعني مرگ عاطفي و تولد يک زندگي سراسر تشويش و دلشوره. اين گونه روابط در اکثر قريب به اتفاق موارد زندگي آينده دختر را در هالهاي از ترس از رسوايي و بي اعتمادي و احساس ناپاکي...قرار ميدهد.
دختران در اين گونه روابط خود را تا آخر عمر مادراني پاک براي فرزندان خود محسوب نميکنند . شکي نيست که پسران بيپروا در عذاب وجدان هميشگي مادران آينده مقصر اصلي اند.
گفتگو با زن نا محرم اگر به قصد لذت نباشد و ترس افتادن در گناه نباشد، اشکال ندارد. اگر واقعاً ارتباط به قصد ازدواج باشد، فقط به مقداري که براي شناخت يکديگر لازم باشد ،آن هم بدون قصد لذت، جايز است، بنابراين استفاده از کلماتي كه تحريك كننده است، مانند دوستت دارم يا مي بوسمت يا شب ها به فکر تو مي خوابم ،جايز نيست.(1)
اگر واقعا قصد ازدواج با ايشان را داريد، با توافق خانواده با اجراي خطبه عقد با هم محرم شويد تا در فرصت مناسب ازدواج رسمي صورت گيرد.اگر امکان آن نيست، از ارتباط کلامي پرهيز کنيد تا به گناه نيفتيد.
پينوشت:
1.توضيح المسائل مراجع، ج 1 ،مسئله 889 و ذيل آن ؛ آيت الله مکارم، استفتاآت، ج1، س819 و ج2، س1049 و ج3، س 686.
۱۳۸۹/۰۳/۳۰ ۱۹:۰۳ شناسه مطلب: 13023
با سلام، دانشجویی 19 ساله هستم که به یکی از هم دانشکده ای هایم علاقه مندم، اما نمی خواهم رابطه مان دوست دختر-دوست پسری باشد از طرفی نمی توانم به خانواده بگویم(خجالت می کشم) لطفا راهنمایی کنید، ممنون.
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
صرف احساس عشق و علاقه براي زندگي مشترك كافي نيست. عشق و علاقه بايد مورد تأييد عقل و منطق قرار گيرد، زيرا عشق و علاقه بدون در نظر گرفتن موضوعاتي مانند:
شرايط و موقعيت سني، تحصيلي، اقتصادي، اطلاع از روابط والدين و اعضاي ازدواج کرده، تناسب فرهنگي، شخصيت اصلي و دروني خود طرف مقابل (انتظارات، علاقه ها ، خواسته ها ، و موضوعات مهم زندگي) يک نوع وابستگي است. در وابستگي تمام اين موضوعات ناديده گرفته شده و يا اگر متوجه مشکلي در اين موضوعات بالا شديد، به دليل وابستگي ناديده و يا به نفع خودتان توجيه خواهيد کرد.
بنابراين سعي کنيد با خويشتن داري و خود کنترلي شرايط خودتان را از نظر تحصيلي و اقتصادي در سطح مطلوب برسانيد، زيرا ممکن است با شروع دوران نامزدي فرصت اتمام يک مقطع تحصيلي و پيدا کردن موقعيت شغلي نداشته باشيد و باعث استرس و نگراني از اين جهت شويد و از ازدواج زودهنگام پشيمان شويد.
بايد مهارت هاي جرأت ورزي و مقابله با کم رويي را از منابع اينترنتي و کتاب هايي با همين عنوان بگيريد و تمرين کنيد. با افکار منفي نسبت به درميان گذشتن موضوع علاقه مندي به فرد مذکور مبارزه کنيد. با خودگويي مثبت اين موضوع را با يکي از اعضاي خانواده که از نظر عاطفي به شما نزديک تر است مطرح کنيد. سعي کنيد که با خويشتن داري و خودکنترلي ازدواج خودتان را در مسير منطقي و استاندارد قرار دهيد. به صورت جزيي و دقيق نسبت به موضوعات بالا اطلاعات کامل پيدا کنيد و بعد اقدام به ازدواج کنيد.