پرسش وپاسخ

آیا رفتن به گردش با دوستی که دوست پسرش همراه او است گناه دارد ؟آیا اگر کسی این حرف را بزند که اگر خودکشی گناه نداشت ،خودکشی می کرد ناشکری کرده و گناهی مرتکب می شود؟

1- رابطه دوستانه دختر و پسر نامحرم و رفتن آنها به گردش جایز نیست و حتی نگاه کردن و صحبت کردن با قصد لذت به همدیگر حرام و گناه است.(1)
2- گفتن این جمله که اگر خود کشی گناه نمی داشت خود کشی می کرد، گناه حساب نمی شود، مگر آنکه انسان از رحمت خدا ناامید شود و به خاطر ناامیدی از رحمت خدا این سخن را بگوید و نا امید شدن از رحمت خدا گناه بزرگ است.
اما اگر از رحمت خدا نا امید نباشد، گفتن آن اشکال ندارد.
لیکن نا دیده گرفتن نعمت الهی در هر حال نا شکری و نا سپاسی است و زندگی و عمری که خدا به انسان داده است از بهترین نعمت های خداوند است و بیزار شدن از عمر وزندگی و ترجیح خود کشی بران نا سپاسی حساب می شود.(2)
در هر صورت انسان در زندگی باید در برابر مشکلات پایدار باشد و از رحمت خداوند نا امید نباشد و از راه طبیعی نیز تلاش کند تا مشکلات برطرف شود. و فکر خود کشی و صحبت خود کشی در زندگی مطرح نشود.
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 2433 ( نظر رهبری مطابق با فتوای امام خمینی می باشد).
2. سؤال تلفنی (7746666-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام

1- آیاتی که ولایت تکوینی را اثبات می کند چه آیاتی است؟ لطفا توضیح دهید.

2- آیاتی چون "وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِیا" چگونه منافات با ولایت تکوینی ندارد؟

3- با تسلط بر جهان هستی و ولایت تکوینی، چرا باز ائمه نیاز به دعا دارند و با توجه به "انا بشر مثلکم" و محدود بودن به مکان و زمان چگونه این ولایت برای نبی و ائمه ثابت می شود؟

ممنون

پاسخ 1: آیات راجع به ولایت تکوینی:
به برخی از آياتى كه اشاره به ولايت تكوينى دارد، و اين كه خداى متعال هر گونه تصرف در هر موجود و هر رقم تدبير و به هر طورى كه خود بخواهد برايش ميسور و صحيح و روا است، اشاره می کنیم:
1-" أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ"؛ (1) بلكه به غير خداوند اوليايى براى خود اتخاذ كرده‏ اند و حال آنكه اگر ولى به حقى را مى‏ خواستند او خداوند متعال است.
2-و" ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ"؛ (2) از خداى تعالى گذشته براى شما ولى و شفيعى نيست آيا باز هم متذكر نمى‏ شويد؟!
3- و" أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ"؛ (3) تويى ولى من در دنيا و آخرت.
4- وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ (4) و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گويد:) من نشانه‏ اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام، من از گل، چيزى به شكل پرنده مى‏ سازم، سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده‏ اى مى‏ گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى‏ بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏ كنم، و از آنچه مى‏ خوريد، و در خانه‏ هاى خود ذخيره مى‏ كنيد، به شما خبر مى‏ دهم، مسلما در اينها، نشانه‏ اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!
------------------------------

پاسخ 2:
مخالفت و تضادی در این جا به چشم نمی خورد. زیرا آن چه وسيله هدايت خود و ديگران بود بر اثر سوء نياتشان تبديل به وسيله گمراه شدن و گمراه كردن گشت، چرا كه آنها هيچ گاه دنبال حقيقت نبودند، بلكه به همه چيز با عينك سياه نفاق و حسد و مادي گرى مى‏ نگريستند.
اينها اگرچه در لباس دوست، خود را جلوه مى‏ دهند، دشمنان واقعى شما هستند و خداوند از آنها آگاه هست.
چه دشمنى از آن بالاتر كه با سعادت و هدايت شما مخالفند، گاهى به زبان خيرخواهى و گاهى از طريق بدگويى و هر زمان به شكلى به دنبال تحقق بخشيدن به اهداف شوم خود هستند.
ولى شما هرگز از عداوت آنها وحشت نكنيد، شما تنها نيستيد، همين قدر كافى است كه خداوند رهبر و ولى شما و يار و ياور شما باشد. زيرا از آنها كارى ساخته نيست و اگر گفته‏ هاى آنها را زير پا بگذاريد جاى ترس و نگرانى نخواهد بود.(5)
----------------------------

پاسخ3:
از مفاد آيات فوق و آيات مشابه آن استفاده مى‏ شود كه فرستادگان و اولياى خدا به فرمان و اذن او مى‏ توانند به هنگام لزوم در جهان تكوين و آفرينش تصرف كنند و بر خلاف عادت و جريان طبيعى، حوادثى به وجود آورند، زيرا جمله‏ هاى" ابرى" (بهبودى مى‏ بخشم) و" أُحْيِ الْمَوْتى‏" (مردگان را زنده مى‏ كنم) و مانند آن كه به صورت فعل متكلم ذكر شده دليل بر صدور اين گونه كارها از خود پيامبران است و تفسير اين عبارات به دعا كردن پيامبران و اين كه كار آنها تنها دعا براى تحقق اين امور بوده نه غير آن تفسير بى دليلى است، بلكه ظاهر اين عبارات اين است كه آنان در جهان تكوين تصرف مى‏ كردند و اين حوادث را به وجود مى‏ آوردند.
منتهى براى اين كه كسى تصور نكند كه پيامبران و اولياى خدا استقلالى از خود دارند و در مقابل دستگاه آفرينش دستگاهى بر پا ساخته و نيز براى اين كه احتمال هرگونه شرك و دوگانه پرستى در خلقت و آفرينش بر طرف گردد در چندين مورد از اين آيات روى كلمه" بِإِذْنِ اللَّهِ" و مانند آن تكيه شده است و منظور از ولايت تكوينى نيز چيزى جز اين نيست كه پيامبران يا امامان به هنگام لزوم و ضرورت تصرفاتى در جهان خلقت به اذن پروردگار انجام دهند و اين چيزى بالاتر از ولايت تشريعى يعنى سرپرستى مردم از نظر حكومت و نشر قوانين و دعوت و هدايت به راه راست است.
از آن چه گفته شد پاسخ كسانى كه ولايت تكوينى مردان خدا (پیامبران و امامان) را منكر مى‏ شوند و آن را يك نوع شرك مى‏ دانند به خوبى روشن مى‏ گردد. زيرا هيچ كس براى پيامبران و يا امامان دستگاه مستقلى در مقابل خداوند قايل نيست، آنها همه اين كارها را به فرمان و اجازه او انجام مى‏ دهند. ولى منكران ولايت تكوينى مى‏ گويند كار پيامبران منحصرا تبليغ احكام و دعوت به سوى خدا است و احيانا براى انجام گرفتن پاره‏اى از امور تكوينى از دعا استفاده مى‏ كنند و بيش از اين كارى از آنها ساخته نيست، در حالى كه آيه فوق و آيات مشابه آن غير از اين را مى‏ گويد.
ضمنا از آيه اخیر استفاده مى‏ شود كه لااقل بسيارى از معجزات پيغمبران و اولیای خدا اعمالى است كه به وسيله خود آنها انجام مى‏ شود گرچه به فرمان خدا و استمداد از نيروى الهى است در واقع مى‏ توان گفت معجزه هم كار پيامبران است. (زيرا به وسيله آنها انجام مى‏ شود) و هم كار خدا است. زيرا با استمداد از نيروى پروردگار و اذن او انجام مى‏ گردد.(6)

پی نوشت:
1.شورى( 42) آيه 9.
2.سجده(32 ) آيه 4.
3. يوسف(12 ) آيه 101.
4.آل عمران(3) آیه 49.
5.مکام شیرازی ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول ، ج‏3، ص 403.
6.علامه طباطبایی،المیزان،ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر،ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسين حوزه علميه قم ،1374 ش،نوبت پنجم ،ج‏6، ص 15 .
؛ مکام شیرازی ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول ، ج‏2، ص 558 .

علت و مسأله اصلی که امام علی (علیه السلام) را اذیت کرد و منجر به شهادت امام حسین (علیه السلام) شد چه بود؟

پاسخ:
انسان در هر موردى كه گناه مى‏ كند، پيروى از هواى نفس را به جاى اطاعت از خدا انتخاب مى‏ كند. هواپرستى از تمام انواع بت پرستى خطرناك‏تر است. رسول گرامى اسلام فرمود: در زير آسمان هيچ بت بزرگى نزد خدا از هوا و هوس كه از آن پيروى كنند وجود ندارد. (1)
در این جا به برخی ازعوامل مخالفت با امام علی و امام حسین(علیه السلام) اشاره می شود:
1- حسادت ورزى نسبت به خاندان پيامبر و قبيله بنى هاشم؛
از طرف معركه گردانان غصب خلافت و اطرافيان آنان از انگيزه‏ هاى مهم عمل نكردن به دستور پيامبر اسلام‏ (ص) در مورد امامت على (ع) است. اين انگيزه به عصر پيامبر اسلام (ص) و شايد پيش از اسلام بر مى‏ گردد و مربوط به قبايل عرب به ويژه برخى قبايل قريشى مكه است.
امام (ع) درباره انگيزه مخالفت قريش با حضرتش مى‏ فرمايد: "قريش با ما دشمنى نمى‏ كند، جز براى اين كه خداوند ما را به رهبرى و سرورى ايشان برگزيد و ما آنان را زير فرمان خويش كشانديم".(2)
حضرت در پاسخ به اين سؤال كه چگونه مردم شما را از خلافت كه حقتان بود بازداشتند؟ فرمود: به خاطر خودخواهى بود كه گروهى بخيلانه به خلافت چسبيدند (و حق را از ما گرفتند).(3) ابوسفيان، پس از انتخاب عثمان به خلافت، بسيار خوشحال بود. وى در آن وقت نابينا بود و به مردى گفت او را به قبر حضرت حمزه عموى پيامبر اسلام (ص) برساند. وقتى به كنار قبر رسيد، خطاب به قبر گفت: حكومتى كه با ضرب شمشير به دست آورديد، امروز بازيچه دست غلامان ما شده است، سپس به قبر حمزه (ع) لگد زد.(4) بعد از امام علی (ع) نیز امویان نمی توانستند موقعیت و مقبولیت امام حسین(ع) را تحمل نمایند، از این رو با حضرت مخالفت کردند.
2- كينه توزى و انتقام جويى اعراب و قريش؛
اين انگيزه به جنگ‏هاى صدر اسلام بر مى‏ گردد. امام على(ع) در دفاع از پيامبر اسلام(ص) تعدادى از سران شرك و كفر را به هلاكت رساند. از اين رو بسيارى از اعراب و قريشيانى كه در جنگ‏ها از نزديكان خويش، كسانى را از دست داده بودند، كينه حضرت را به دل گرفتند. آنان اين كينه را پنهان نمى‏ كردند، بلكه در محافل و مجالس ابراز مى‏ كردند و پيوسته در صدد انتقام جويى از حضرت بودند. اين واقعيت در قسمت هايى از دعاى ندبه آمده است: "در راه خدا خون‏هاى سران و گردن كشان عرب را به خاك ريخت و شجاعانشان را به قتل رساند و سركشان آن‏ها را مطيع ساخت (در نتيجه) دل‏هاى آنان را نسبت به خود پر از حقد و كينه از واقعه جنگ‏هاى بدر و خيبر و حنين و غير آن‏ها ساخت.(5) ابن ابى الحديد معتزلى درباره كينه توزى قريشيان نسبت به حضرت على(ع) مى‏ گويد: "تجربه ثابت كرده كه گذشت زمان موجب فراموشى كنيه‏ ها و خاموشى آتش حسد و سردى دل‏ هاى پركينه مى‏ شود، ولى برخلاف انتظار روحيه مخالفان على پس از گذشت ربع قرن (25 سال) عوض نشد و عداوت و كينه‏ اى كه از دوران پيامبر(ص) نسبت به على(ع) داشتند، كاهش نيافت و حتى فرزندان قريش و نوباوگان و جوانان آنان كه شاهد حوادث خونين معركه‏ هاى اسلام نبوده‏ اند و قهرمانى‏ هاى امام(ع) را در جنگ‏هاى بدر و أحد و... بر ضد قريش نديده بودند، بسان نياكان خود سرسختانه با على(ع) عداوت ورزيدند و كينه او را در دل داشتند".(6) اتفاقا بعد از امام علی (ع) نیز با همین انگیزه انتقام از علی (ع) با امام حسین (ع) جنگیدند. از این رو دشمنان گفتند: جهت بغض با علی با حسین می جنگیم.
3- دنياطلبى؛
عده‏ اى با توجه به شناختى كه از اميرمؤمنان على(ع) و خاندان پیامبر داشتند، به خوبى مى‏ دانستند كه اگر حكومت به دست حضرت بيفتد و بعد به نسل های بعدی امام علی برسد،آنان قدرت اجرايى پيدا كنند، اجازه دنياطلبى نمى‏ دهند. یا در تقسیم قدرت منصب دلخواه به آنان واگذار نمی شود، مانند طلحه و زبیر که به خاطر نرسیدن به حکومت بصره وکوفه با امام علی مخالفت و سرانجام با امام جنگ نمودند. اين قبيل افراد مى‏ دانستند تاب تحمّل عدل علوى را ندارند، زیرا عدالت علی زبانزد خاص و عام بود و در مواقع مختلف در زمان پيامبر، سخت‏گيرى حضرت على(ع) را در موضع عدالت و بيت المال ديده بودند. مثلاً در جريان غنيمت يا جزيه‏ اى كه از يمن به دست آوردند، حضرت على(ع) متوجه شد كه فرماندهان آن را بين سربازان تقسيم كرده‏ اند، حضرت با شدت با آن‏ها برخورد نموده و از همه سربازان و افسران پس گرفت. مسلمانان پيش پيامبر(ص) شكايت از حضرت على(ع) كردند، پيامبر در جوابشان فرمود: "از بدگويى درباره على(ع) دست برداريد كه او در اجراى دستور خدا بسيار دقيق و سخت گير است و هرگز در زندگى او تملّق و مداهنه وجود ندارد.(7) مطمنا امام حسین (ع) اگر حکومت تشکیل می داد، همان روش امام علی را ادامه می داد که این امر با منافع دنیا گرایان همسوی نداشت.
4- عدم رشد سياسى؛
غاصبان خلافت، امامت را از مسير خود منحرف نمودند، و اما توده مردم نیز به لحاظ عدم رشد سياسى و عدم درك صحيح، دنبال غاصبان خلافت را گرفتند. نه به توصيه پيامبر اسلام(ص) عمل كردند و نه به دعوت على(ع) پاسخ مثبت دادند. متاسفانه عدم رشد فکری مردم سبب شد که آنان از خاندان پیامبر حمایت نکنند. و از کسانی حمایت کردند که لیاقت رهبری نداشتند. یکی از نتایج عدم بصیرت و شهادت امام علی و امام حسین (ع) بود.

پى نوشت‏ ها:
1.ناصر مکارم شیرازی تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية ، 1374 ش‏، ج 15، ص 103.
2. مجله حكومت اسلامى، ج 18، ص 316، به نقل از شيخ مفيد، ارشاد (ترجمه سيد هاشم رسولى محلاتى، ج 1، ص 242 .
3. فيض الاسلام، نهج البلاغه، تهران، چاب آفتاب ،خطبه 161 .
4. عبدالفتاح عبدالمقصود، امام على بن ابى طالب،ترجمه سيد محمّد مهدى جعفرى، ج 1، ص 287. بی نام.
5. مفاتيح الجنان، دعاى ندبه.
6. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 11، ص 144، ذيل خطبه 211.
7. جعفر سبحانى، فروغ ولايت، صحیفه ،1368 ش، ص 114.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام خسته نباشید، مرجع تقلید:آیت الله صافی گلپایگانی

1-من با ماشین ریش هایم را تمام از ته میزنم البته نه مثل تیغ، حکم چیست؟ آیا آنکارد کردن یعنی قسمت هایی را با تیغ خالی کردن مشکل دارد؟

2- اگر کلید برق نجس شده باشد چگونه می توان آن را تمیز کرد آیا یک دستمال خیس کافی است؟

3- خوردن غذای مسیحی چه حکمی دارد؟

4- من فقط در امور نجاسات وسواس هستم، به همین خاطر برای یک غسل ساده یک ساعت حمامم طول می کشد و توالت هم یک ربع پدرو مادرم خیلی اذیت می شوند حتی خودم ولی ... ولی باهاش مبارزه می کنم مثلا چون زیاد در نماز شک می کنم، اگر شک کنم اهمیتی نمیدم.

5- توالت فرنگی شلنگ دارد ولی من در کف زمین طهارت می کنم آخه برای شستن پشت چگونه شلنگ را برسانم تازه ته داخل توالت فرنگی پر از آب است و هنگام مدفوع آب به بالا می پاشد ممنون می شوم راه حلی غیر از ویزیت دکتر بدهید، چون اگر دکتری شوم دیگه احساس می کنم واقعا مریضم (ببخشید اگه خیلی راحت سوالاتم رو پرسیدم چون بحث دستشویی خیلی ذهن منو مشغول کرده)

پاسخ:
اگر ماشين به صورتي بزند که ريشي در صورت نماند وعرفا صدق ريش داشتن نکند، حرام است .(1)
تراشيدن ريش در گونه و زير چانه يا آنکارد کردن، اشکالي ندارد .

پي نوشت:
1. آيت الله صافي گلپايگاني، جامع الاحکام، ج2، ص 183، س 1742 و 1743.
-------------------------------------

پاسخ2:
پاک کردن نجاست کليد برق با دستمال خيس ممکن نيست. بلکه بايد بوسيله آب آن را شستشو داد.
مي توانيد برق را قطع کنيد و داخل سوراخ هاي کليد نايلون بگذاريد و بعد از برطرف کردن عين نجاست مثلا با دستمال، روي کليد را با شيلنگ آب کر، يک بار آب بکشيد. (1)

پي نوشت:
1. آيت الله صافي گلپايگاني، توضيح المسائل، م 171 و 178.
---------------------------------

پاسخ3:
خوردن غذاي مسيحي في نفسه اشکالي ندارد. مگر اينکه بدانيد به صورتي نجس شده يا از گوشت حرام تهيه شده است که بايد از آن اجتناب شود و مصرف نگردد.(1)

پي نوشت:
1. آيت الله صافي گلپايگاني، توضيح المسائل، م 95.
--------------------------------

پاسخ 4 و 5:
وسواس عملي متأسفانه درمان فوري و اورژانسي ندارد. نيازمند مشاوره حضوري (حداقل 20 جلسه)مي‌باشد. درمان‌هاي نوشتاري ثمره چنداني براي شما دوست عزيز نخواهد داشت. با کوچک ترين شرايط اضطرابي، باز به جاي اول تان بازگشت مي‌کنيد.
با پيگيري جدي درمان خود، از پي‌جويي راه‌هاي خلاصه و... پرهيز کنيد، چرا که شما را در چرخه معيوب قرار مي‌دهد. از آرامش کامل و رشد روحي و... باز مي‌دارد. درمان واقعي وسواس زير نظر متخصص حداقل 20 جلسه طول مي‌کشد. با چهار دستور عمل ساده (مثل مشاوره اينترنتي) قابل حل نخواهد بود.
توصيه مي شود به جاي مشاوره هاي غير حضوري با تصميم جانانه به درمان دارويي، از طريق مراجعه به روانپزشک و روان درماني از طريق روانشناس متخصص اختلالات اضطرابي و وسواس بپردازيد.

باسلام من دختری20 ساله هستم کاردانی گرافیک دارم مرجع تقلیدم ایت ا.. خامنه ای است و درتهران زندگی می کنم من با پسری 21 ساله دوست هستم یک سال هست. ولی او در اراک زندگی میکند از طریق اس ام اس که خیلی اتفاقی بود آشنا شدیم و نه من قصد دوستی با پسری را داشتم و نه او و به پاکی او اطمینان دارم چون اگر غیراز این بود اظهار میکردم من هم چادری هم نمازخوان هستم در خانواده مذهبی بزرگ شدم و از نظر اعتقادی خیلی شبیه هم هستیم ما قصد ازدواج داریم اما می ترسم ازاینکه چون قبلا با هم دوست بودیم خدااز من نا راضی باشد و زندگیم بی برکت شود و در زندگی برایم مشکل ایجاد شود آیا ازدواج با او که هم اعتقاد هستیم گناه واشتباه هست ؟ خانواده او فعلا مخالف هستند و میگویند الان زود هستولی در آینده به خاستگاری می آیند ولی خانواده من از این ارتباط هیچ خبری ندارند به غیر از خاله ام که خیلی راهنمایی ام می کند در ضمن من به او خیلی وابسته شده ام جدایی ما غیر ممکن است . می دانم که ارتباط دوستی غیر شرعی می باشد اما چه کنم که بدجوری گرفتار این عشق شده ام .عشق ما خیلی پاک است درحدی که رویمان نمی شود به هم نگاه کنیم در این حد پاک است نمی دانم ایا این ازدواج اشتباه است یا نه لطفا راهنمایی ام کنید من چه کنم ؟ التماس دعا

پرسشگر گرامی؛ اگر چه طبق فرموده ی خودتان دارای باورهای زلال مذهبی هستید، اما طبق فرموده ی قرآن و از باب فذکّر فان الذکرا تنفع المومنین(55/الذاریات) نکاتی را عرض می نمایم و از شما تقاضا می کنم که این سطور را با دقت تمام وحتی چند بار مطالعه فرمایید.
نکته اول اینکه: با توجه به آموزهای دینی و فرهنگی ما، ارتباطات خارج از چهارچوبهای تعریف شده و بدون اطلاع خانواده ممنوع می باشد. علت این ممنوعیت ایجاد آسیب های فراوان روحی و روانی مخصوصا برای دختران در چنین ارتباطاتی است. طبق تجارب فراوان مرکز ما و تجارب شخصی خودم که مدتی به برخی از دانشگاهها تردد داشته ام، بیشتر پسرانی که اقدام به برقراری رابطه دوستی با دختران می نمایند قصد سوء استفاده جنسی از آنها را دارند، به عنوان مثال اخیرا ماجرایی در یکی از دانشگاههایی که من به عنوان مشاور به آنجا رفت و آمد می‌کنم رخ داده است،این ماجرا چنان بغرنج و پیچیده شده که هنوز ما نتوانسته ایم. آن را حل نماییم. حیثیت، آبرو، و عفت دختری بر اثر ندانم کاری او بر باد رفته و ضربات بسیار عمیق روحی، روانی و عاطفی چنان بر پیکر نحیف او وارد شده که کارش بحد اختلال روانی رسیده و هم اکنون روزی یک مشت قرص اعصاب قوی مصرف می‌کند تا بتواند اندکی برخود مسلط شود. دختری که پدر و مادرش اورا با هزار امید و آرزو برای کسب دانش و داشتن آینده شغلی مناسب و با تحمل مخارج سنگین به دانشگاه فرستاده اند، اکنون روزی صد بار آرزوی مرگ وی را می کنند و خود دختر که همیشه آرزوی کانون خانوادة گرمی را داشته که خود مادر آن باشد، و با بچه هایش ایام را به شادی بسر کند، هم اکنون بخاطر ضربات روانی کارش بحد جنون کشیده و چند بار اقدام به خود کشی ناموفق کرده است. اما اصل قضیه از این قرار است که: چندی پیش در یکی از دانشگاههای استان مرکزی دختری از خانوادة نسبتا مذهبی، وارد دانشگاه می شود و بعد از مدتی پسری به او ابراز محبت و علاقه می کند و حرفهای بسیار عاشقانه که حکایت از عشقی پاک داشته را به او می زند و قول ازدواج به او می دهد و می گوید که:«تو تنها ستاره درخشان آسمان تاریک زندگی من هستی» و طبق اظهار دختر، چون نیاز به محبت دختر در خانه پدری چندان تامین نشده بوده، سریعا در دام این شیاد که دهها دختر دانشجو را به همین طریق فریب داده بوده و از آنها سوء استفاده جنسی کرده بوده می افتد، این دختر ساده دل با گریه اظهار می کرد که او الان چند سال است که از من سوء استفاده می کند و هر بار که به او می گویم چرا پدر و مادرت را برای خواستگاری به خانه ما که در فلان شهرستان هستند، نمی آوری؟ او مرتب بهانه جویی می‌کند و همین اواخر که خیلی به او اصرار کردم اظهار داشت که مادرم از دخترهایی که قبل از ازدواج با پسرها رابطه برقرار کرده اند اصلا خوشش نمی آید. مقصودم از بازگویی این ماجرا برای شما اینست که از پیش آمدهای بسیار تلخی که برای این دختر رخ داده درس بگیرید، و با احتراز از چاههایی که او در آن سقوط کرده، سالم به مقصد برسید و بتوانید زندگی سرشار از خوشی و بدور از اینگونه دغدغه هایی داشته باشید، پس با توجه به اینکه ارتباط‌های خارج از چهار چوب دینی و فرهنگی و بدور از اطلاع خانواده ها به آسیب های روحی و روانی شدیدی مخصوصا برای دختران منجر می شود. لذا هرچه زودتر ارتباط خود را با ایشان قطع نمایید. رک و صریح باشید و نگذارید که این ارتباط و وابستگی به بهای جوانی و زندگی شما تمام شود، از احساسی شدن بپرهیزید و مسلّم بدانید اگر ایشان به شما علاقه داشته باشد برای خواستگاری مراجعه می کند و اگر علاقمند نباشد شما با قطع رابطه از وابستگی بیشتر به ایشان که ضربات آن شدیدتر خواهد بود. خلاص می شوید و مهم تر از آن موجب جلب رضایت خداوند از خود می گردید.
نکته ی دوم اینکه: درباره معیارهای یک ازدواج موفق باید به ادبیات تحقیق در این باره مراجعه کرد و معیارهای خود ساخته که برخاسته ازدیدگاههای غیر واقعی و احیانا احساسی است، و در ادامة زندگی مشترک، همچون حبابی محو خواهد شد، نمی‌تواند کارایی چندانی در این مورد داشته باشد. واقعیت اینست که هیچ کدام از ما نمی‌توانیم از همان آغاز زندگی زناشویی تمام پیچ و خم های آن را در سالهای آتی پیش بینی کنیم و آنچه این پیش بینی را دشوارتر می سازد این است که در جامعة کنونی ما متاسفانه غالب افراد بیش از آن که تشابه فرهنگی، اقتصادی و فکری را برای انتخاب زوج در نظر بگیرند، در پیروی از احساسات و عواطف خود و معیارهای غیر ضروری و خود ساخته که مبتنی بر باورهای غلط است، به دنبال ازدواج می روند. روال تعیین اینکه دو زوج برای ازدواج مناسب هم هستند و یا نه، بدین گونه است که طرفین بعد از چندین جلسه(حدود شانزده ساعت و یا هشت جلسه دو ساعتی) صحبت باهم تحت نظر خانواده ها و آشنایی نسبی با نقطه نظرات یکدیگر، به یک مشاوری که متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه می نمایند و ایشان با تسلط بر آیتمهایی چون تاریخچة خانوادگی طرفین و خاطرات دوران کودکی آنها و گرفتن تست های کتل، گلاسر، و ASS و نیز همسانی و همخوانی نگرشهای طرفین در مسائل مختلف اجتماعی وفرهنگی، باورهای دینی و غیره که در طی سه جلسه انجام می‌گیرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام می کند. بدین صورت که یا می‌گوید این دو علیرغم علاقه ظاهری که به هم دارند در صورت ازدواج با همدیگر؛ دچار مشکل خواهند شد و بعد از اُفت علایق احساسی به هم؛ وارد فاز درگیری های لفظی و احیانا فیزیکی خواهند شد. و یا ایندو به درد ازدواج با هم می‌خورند به شرطی که فلان توصیه ها را بطور جدی مد نظر داشته باشند و به آن عمل نمایند. لازم به ذکر است که مشاورة قبل از ازدواج علی رغم در نظر گرفتن پارامترهای ضروری که تحقیقات بسیاری در سطح جهان بر روی آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% می‌تواند به پیش بینی موفقیت یک ازدواج حکم نماید. و بیست وپنج درصد بقیه مربوط به غنی سازی روابط بین زوجی بعد ازدواج، ارتقاء روابط زناشویی، کسب مهارتهای لازم، باز می گردد. پس پیشنهاد ما به شما اینست که از قوای عقلی ونه احساسی و نیز مشاورة قبل از ازدواج برای انتخاب شریک زندگی آینده خود سود جویید یعنی در مرحلة اول آگاهی بیشتری در مورد خود تان بدست آورید بدین معنی که با تدبر در خود دریابید حقیقتا چگونه فردی هستید؟ اهداف، ارزشها و علایق اساسی و اصلی شما در زندگی چیست؟ و انتظارات اصلی و اساسی شما از زندگی مشترک چیست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصی که قصد ازدواج با او را دارید نزد یک مشاور با تجربه بروید تا وی با راهکارهای پیش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام کند و احیانا مشکلات فراروی را با توجه به آیتمهای شخصیتی شما و دختر انتخابی؛ به شما تذکر دهد.
نکته‌ی سوّم اینکه: این حق شماست که برای ازدواج با ایشان بیشتر در مورد وی اطلاعات کسب کنید پس اصلا عجله نکنید و با تانی و تامل پیش روید. زیرا مسیر ازدواج بر خلاف سایر مسیر ها به آسانی قابل بازگشت نیست و در صورت بازگشت آسیبهای روحی و روانی فراوانی گریبانگیر هر دو نفر و مخصوصا دختران می شود. اگر ازدواج فقط به صرف کششهای احساسی و عشقی صورت گیرد و معیارهای اساسی عقلی و منطقی در آن لحاظ نشود، زندگی مشترک بر زمینی سست و شنی بنا می شود که هر آن احتمال ریزش آن می رود. زیرا احساسات و هیجانات خاص طرفین نسبت به هم مدتی بعد از ازدواج فرو می کاهد و برای ادامه زندگی زناشویی باید علائق دیکری بین زوجین وجود داشته باشد تا ریشه های زندگی مشترک تقویت شود و اگر چنین چیزهایی در میان نباشد متاسفانه آن زندگی دستخوش تلاطمات ویرانگر شده و فرو خواهد ریخت و آسیبهای جدی روحی و روانی مخصوصا برای دختران در پی خواهد داشت. پس سزاوار است که با تامل بیشتری وارد این گود شوید.
نکته چهارم در مورد سوالتان در باره ی اینکه ازدواج با پسری که قبلا با دوست بوده اید اشکال دارد و یا نه؛ می باشد. در این خصوص باید عرض نمایم که این ازدواج هیچ مانعی ندارد. اما اگر می خواهید یک عمر بار پشیمانی و ناراحتی های روحی و روانی را بر دوش خود نکشید از توصیه هایی که به حضورتان عرض شد عمل نمایید.
نکته پایانی اینکه: ما راهکارهایی برای رهایی شخص از دام عشق و عاشقی داریم که در صورت نیاز و تماس مجدد شما تقدیم حضورتان خواهد شد.
به نظر حقیر مطالعه کتاب زیر می تواند شما را در اخذ تصمیم فوق یاری بیشتری نماید:
1- عشق هرگز کافی نیست تالیف پرفسور آرون تی بک ترجمه مهدی قراچه داغی انتشارات ذهن آویز

با سلام. آیا کشیدن بدن روی زمین اگر باعث شود آبی از بدن بیرون بیاید ولی پس از این عمل بدن به هیچ عنوان سست نگردد استمناء محسوب میشود.؟ اگر این کار با شهوت نیز انجام شود چگونه؟ لطفا حکم دو شرایط را هم بیان کنید.

پاسخ:
اگر این کار باعث بیرون آمدن منی می شود، یعنی باعث می شود که در آن حال منی خارج شود خود ارضایی است. خود ارضایی حرام و گناه کبیره است.
اگر رطوبتى از انسان خارج شود چنانچه همراه با «جستن» و «شهوت» بوده باشد آن رطوبت حكم منى دارد و اگر اين دو نشانه، يا يكى از آنها را نداشته باشد حكم منى ندارد.(1)
اما اگر منی خارج نمی شود و فقط کمی از این کار لذت می برد، خود ارضایی نیست، ولی خوب نیست این کار انجام شود و خلاف احتیاط است چون ممکن است به خود ارضایی کشیده شود که افزون بر حرام بودنش ضرر های زیادی دارد.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله مکارم، رساله توضيح المسائل،مسأله 361.
2. گزیده ی مسائل مبتلا به و استفتاآت جدید، جامعه الزهرا، ص 205 نظر آیت الله مکارم شیرازی.

با سلام میخواستم بدونم با دختری رابطه داشتن حرام است یا نه ؟ رابطه ما در حد حرف زدن با موبایل و دیدن همدیگر است. اگه بله لطفا دلیلش رو مطرح کنید . با تشکر

رابطه دختر و پسر اگر د رحد صحبت کرد به مقداری ضروری و بدون قصد لذت باشد و حرف های تحریک کننده و غیر متعارف هم نباشد اشکال ندارد.
اما رابطه غیر ضروری و غیر متعارف بین پسر و دختر نامحرم از هر طریقی که باشد حرام است، حتی نگاه کردن به صورت همدیگر با قصد لذت حرام است.(1)
تجربه نشان داده است که رابطه دختر و پسر از دامهای شیطان است و زمینه گناه بین آنها را فراهم می کند و فکر آنها را گرفتار و به سوی گناهان بیشتر کشانده می شوند.
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 2433.
با توجه به ضرورت انتخاب مرجع تقليد در عمل به تكاليف شرعي و همچنين وجود اختلاف نظر مراجع عظام تقليد در برخي مسائل، لطفاهر وقت سوال شرعی می پرسید مرجع تقلید خود را مشخص کنید تا مطابق نظرمرجع شما پاسخ داده شود.

آیابعد از نزدیکی در رخت و خواب باید رخت و خواب را شست؟(مرجع تقلید من آیت الله سبحانی است)

نزدیکی باعث نجس شدن لباس و رختخواب نمی شود، مگر این که منی روی لباس و یا رختخواب بریزد، در این صورت باید موضع نجاست را شست.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله سبحانی، توضیح المسائل، مسأله 86.

صفحه‌ها