روابط دوستي

با سلام من يك دختر 35 ساله هستم كه چندساليه با يه دختر هم سن و سال خودم دوست شدم . رابطه دوستيمون مربوط به سالنهاي ورزشي و محيط كار ميشه . همديگه رو خيلي دوست داريم . خصوصا من رابطه عاطفي خوبي باهاش برقرار مي كنم يعني وقتي باهاشم احساس آرامش مي كنم . من خودم اهل نماز و روزه و حلال و حروم هستم ولي دوستم با نماز و روزه كاري نداره ولي دختر خوش قلب و مهربونيه و كار خير هم انجام ميده در واقع اعتقاداتمون يكم باهم فرق ميكنه ولي از نظر من مهم نيست چون سن و سال ما طوريه كه خوب و بد رو تشخيص ميديم . اينا رو گفتم كه يكم با شرايط ما آشنا باشيد . سوال من اينه كه ما وقتي با هم هستيم خيلي با هم شوخي مي كنيم ، همديگه رو بغل مي كنيم ، مي بوسيم و يكم شيطنت هاي دخترانه مي كنيم البته شوخي جلف و بد نه ولي در حد سن و سالمون اونم براي اينكه هيچكدام اهل دوست پسر نيستيم و هر دو مجرديم و گاهي براي سرگرمي و گذر زمان يا وقتي در اردو ورزشي هستيم يا گاهي وقتها كه اون به ديدنم مياد با هم شوخي هم مي كنيم مثل خيليهاي ديگه و البته اين رو هم بگم كه سعي مي كنم طوري كه ناراحت نشه حد خودم روهم حفظ كنم و البته واقعا دوسش دارم و مي تونم بگم عاشقشم طوري كه كمتر كسي رو اينقدر دوست داشتم ولي من هميشه اين سوال در ذهنم وجود داره كه آيا شوخي كردن وبوسيدن و بغل كردن ما از نظر شرعي ايرادي داره يا نه ؟ اين موضوع برام خيلي مهمه كه جوابش رو بدونم .

در مورد شوخي هايي كه با همديگر مي كنيد ( اگر منظورتان شوخي هاي فيزيكي است ) و هم چنين در مورد بغل كردن و بوسيدن همديگر، اگر اين كارها جنبه جنسي داشته باشد، به اين صورت كه در اين تماس ها، لذت جنسي از اين كارها مي بريد، واضح است كه اين كارها اشكال شرعي دارد و حرام است، اما اگر اينها جنبه جنسي ندارد، حرام نيست و اشكال شرعي ندارد. مثلا وقتي كه شما با مادرتان روبوسي مي كنيد، يا او را بغل مي كنيد، هيچ حالت جنسي ندارد، اگر بوسيدن اين دوستتان و بغل كردن او هم مثل بوسيدن ها و بغل كردن هاي معمولي باشد، اشكال شرعي ندارد. فكر مي كنم كه خودتان به راحتي مي توانيد اين دو را از همديگر تشخيص دهيد، خودتان مي فهميد كه اين بوسيدن ها و بغل كردن هايتان چه حالتي دارد. اما اگر وقتي كه با هم هستيد كارهاي غير معمول انجام مي دهيد، مثلا تماسهاي غير معمول بدني داريد، مثلا با دست زدن به جاهاي مخصوص با يكديگر شوخي مي كنيد، احتمال زياد دارد كه حالت جنسي داشته باشد، ولو اينكه خودتان متوجه نباشيد، كه در اين صورت حرام است و اشكال شرعي دارد. به هر حال بايد به خودتان مراجعه كنيد و ببينيد كه اين حركات، جنبه جنسي دارند يا نه.
در مورد دوستي شما با اين دوستتان، بايد متوجه باشيد كه درست كه سن شما در حدي است كه خوب و بد را از هم تشخيص مي دهيد، اما تاثير ناخود آگاه و تدريجي رفتار دوستان و رفقا بر همديگر را نمي توان ناديده گرفت، بالاخره دوستي ها موثر هستند، ولو اينكه شما نخواهيد كه از تو تاثير بگيريد، به تدريج تاثيراتي را در شما خواهد گذاشت. لذا ضمن اينكه بايد سعي كنيد كه او را تحت تاثير خودتان قرار دهيد و او را كم كم با آداب ديني آشنا سازيد، بايد مواظب خودتان هم باشيد. اين همه هشداري كه در روايات ديني ما در مورد اهميت دوست يابي وارد شده است، ناظر به همين تاثير و تاثراتي است كه بين دوستان صورت مي گيرد و به تدريج روحيات و نگرش افراد را عوض مي كند، لذا شما مواظب باشيد كه پختگي شما و سن و سالتان شما را گول نزند و از اين مسئله مهم غافل نكند.
در اين مورد كه با ايشان حالت عاطفي شديدي داريد، بايد طوري باشد كه استقلال شخصيتي شما حفط شود، و طوري نباشد كه به ايشان وابستگي پيدا كنيد، به اين صورت كه در كارها و عقايدتان به ايشان وابسته شويد. محبت زياد اگر به وابستگي منجر شود، نامناسب است.
موفق باشيد.

من نمیتونم به کسی ابراز علاقه کنم اصلا حرف نمیزنم حتی برای بیان سوالاتم خیلی مشکل دارم خیلی غمگینم دارو هم میخورم ولی اثر مطلوبی نمیبینم بیشتر خواب آلوده میشوم بعضی وقتها این حالت کسالت در من بیشتر میشود اصلا مورد توجه کسی نیستم (خودم اینجور احساس میکنم )

آنچه از نامه ی شما بر می آید این است که شما در دو ناحیه مشکل جدی دارید که باید برای درمان آنها بطور جدی دست بکار شوید تا آینده ای پر از امید و سرشار از موفقیت را تجربه نمایید.
پيش از اينكه وارد پاسخ شويم بايد بگوييم كه ممكن است شما دچار يك وضعيت افسردگي باشيد و نشانه‌هاي مندرج در نامه مي‌تواند چنين نشانه‌هايي را تأييد نمايد. در نتيجه مراجعه همزمان به روانشناس باليني و روانپزشك الزامي و ترديد ناپذير است.
- مشکل اول شما مربوط به اختلال در منابع شناخت خودتان است.
توضیح اینکه:
در روانشناسي بحثي به نام«منابع شناخت‌خود» وجود دارد. منابع شناخت خود، هسته اصلی شخصیت هر فرد را تشکیل می دهد که شخص با توجه به این سه منبع شخصیت خود را در طول زمان شکل می دهد ویکی از راهکارهایی‌که در«آموزش‌روان»1 مطرح می شود، آموزش تنظيم «منابع شناخت خود» به افراد، خانواده‌ها و زوج ها است.
توضیح اینکه:
فرد و يا خانواده براي شناخت خود از سه منبع استفاده مي‌کند:
1- يکي از آن ها اظهار نظرهاي ديگران در مورد ما است که به آن پسخوراند و يا باز خورد اجتماعي نيز گفته می‌شود. و به این معنی است که فرد و يا خانواده به خاطر تشويق‌ها ي ديگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوي جامعه (جوّ گيري اجتماعي) در تکرار عمل خويش اصرار مي‌ورزد و يا به خاطر نظر نا مساعد ديگران و دريافت باز خورد منفي از سوي جامعه، اقدام به ترک عمل خود مي‌کند،
2- «خود‌ مشاهده‌گري» منبع‌ ديگر برای شناخت خود است.
3- «مقايسه اجتماعي» نيز سوّمين منبع براي شناختِ خود محسوب مي‌شود. برای داشتن یک شخصیت سالم و نرمال، بايد سه منبع شناخت خود بطور مساوی تنظيم (بالآنس) شود. زيرا يکي از عوامل مهّمِ ايجاد مشکل هاي عاطفي و شناختي براي افراد وخانواده‌ها بهم خوردن تنظيم، توازن وتعادل اين سه عامل است. که برای بازگشت سلامتی و بسامّان شدن، تنظیم دوباره آنها ضروری است. سهم نرمال و استانداردِ هر يک ازسه منبع، در شناخت خود حدود 33%می‌باشد. که اگر يکي از آنها کمتر و یا بیشتر شود آشفتگی و نابسامانی آغازمی‌شود، بعنوان مثال، آدمهايي که خود مشاهده گري در آنها غلبه دارد وسواسهاي فکري وعملي بالايي دارند. پس براي اينکه شما طبق فرمودة آیة قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» بشوید و شخصیّت معتدل ومتعادلی داشته باشید، باید اين سه منبع شناخت خود را باهم مساوي کنيد. با این توضیح کوتاه اکنون به سوال شما باز می گردیم، شما فرموده بودید«من از نظر روابط اجتماعي بسيار ضعيفم و دائما فکرم اين است که ديگران از من راضي هستند يا نه » در این رابطه باید عرض نمایم که منبع اول از منابع شناخت شما که دهن بینی اجتماعی (social feed back ) است بطور ناهمگونی رشد کرده و از دو منبع دیگر پیش افتاده است. و در مقابل خود مشاهده گری شما بشدت تضعیف شده و در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است، و یکی از مشکلات عدیده ای که این گونه افراد با ان دست به گریبان هستند خود بازداری از بروز احساسات نهفتة شان است. این افراد همیشه خود را با توجه به نگاه دیگران تنظیم می کنند و برای همین اگر احساسی داشته باشند که فکر می کنند دیگران آن را نمی پسندند، آن را فرو می خورند و به درون خود می ریزند. مثلا اگر در جمعی یک نفر کار اشتباهی مرتکب شود، به جای بروز احساس خود مبنی بر اشتباه بودن رفتار فرد خاطی، این احساس را به درون خود منتقل می کنند. این گونه افراد با مشکلات و آشفتگی های زیادی در عرصه های فردی و اجتماعی روبرو می شوند و امکان دارد سرانجام کار آن ها به افسردگی حاد ختم شود.
- مشکل دوم شما ناجرات مندی است، با توجه به مباحث پیش گفته، یکی از مشکلات شخصیتی افرادی که بالانس منابع شخصیتشان بهم خورده و دهن بینی اجتماعی یا همان فیدبک های اجتماعی خیلی در آن ها رشد کرده؛ رفتار ناجرات مندانه است که در روانشناسی به آن ویژگی شخصیتی اطلاق می شود. این ویژگی شخصیتی خود منشاء اختلالات بسیاری است و باید اصلاح شود. و برای اصلاح آن راهکارهای زیادی پیشنهاد شده است و به اندازه ای مهم است که آموزش رفتار جرات مندانه یک از مهارتهای اصلی زندگی قرار گرفته است. مهارت جرات مندی به فرد کمک می کند که بتواند به خود اطمینان داشته باشد، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد، احترام دیگران را جلب کند، توانایی تصمییم گیری خود را بهبود بخشد، حقوق خود را حفظ کند، احساس های خود را ابراز کند، روابط خود را بهبود بخشد، اعتراض کند، نظر خود را براحتی بیان دارد، براحتی درخواست خود را مطرح کند، و براحتی درخواست را رد کند.
امّا روش تغییر ناجرات مندی به جرات ورزی:
1. این گونه افراد برای تغییر ابتدا باید بطور مفصل و هر روز مثلا چند دقیقه که رفته؛ رفته؛ زیادتر هم می‌شود، در ذهن خود موفقیتهایی را که جرات ورزی در زندگی شان ببار خواهد آورد را مجسم کنند، تصور کنید که مثلا پدرشان و یا مادرشان و یا مثلا کسی که طرز نگاه و تشویق او به آنها در زندگی خیلی مهم است با دیدن این تحول عظیم در آنها چقدر خوشحال خواهد شد وچقدر به شما افتخار خواهد کرد. وجایگاه اجتماعی شان چقدر از رتبه فعلی خود به درجات بسیار بالا تری صعود خواهد کرد. این کار انگیزه شان را در به چنگ آوردن مهارت جرات ورزی را بالا خواهد برد.
2. باید به عقب ماندگیها و ضربات بیشماری که کمرویی برایشان ببار آورده و خواهد آورد فکر کنند تا انگیزه لازم جهت رهایی از دام آن برایشان ایجاد شود.
3. مسالة دیگری که باید به آن توجه داشته باشید اینست که: یکی از دلایل گرفتار شدن افراد در دام بی جراتی، رودربایستگی و انفعال، عدم آگاهی آنها ازحدود حقوق خود و دیگران است، لذا موقعیت هایی را که در آنها ناجرات مندانه عمل می‌کنند، شناسایی کنند و سپس با تحلیل منطقی این موقعیت ها، خود را برای مواجهه صحیح و جرات مندانه در موقعیت مشابه بعدی آماده کنند.
4. اینگونه افراد باید توجه داشته باشند که محبت و احترام به دیگران و تذکر به آنها در مورد انجام وظایف‌شان بخوبی قابل جمع است. و پرویی و پرخاشگری هیچ ربطی به جرات مندی و قاطعیت ندارد. این باوری غلط است که اگر بخواهید وظایف خود را به نحو احسن انجام دهید با دیگران تضاد پیدا خواهید کرد زیرا انجام وظیفه، افراد وظیفه شناس را خوشحال خواهد کرد و موجب ارتقای شخصیتی شخص خواهد شد و افرادی را که به فکر تنبلی و تجاوز به حقوق دیگران هستند را بر سر جای خو خواهد نشاند.
5. قبل از اینکه مثلا در جمع همکلاسی ها حاضر شوند و یا در میان جمع دوستان و یا فامیل شروع به صحبت کنند، خود را آرام سازند، مثلا با چند تنفس عمیق بر خودشان مسلط شوید و آنگاه سعی نمایند بیانات خود را بصورت آرام، مودبانه، ولی قاطعانه مطرح کنند.
6. برخی از جملاتی را که افراد جرات مند و قاطع بصورت آرام و مودبانه در برخورد با دیگران بکار می برند را یاد بگیرند و در خلوت، جلوی آینه بایستند و با خود تمرین کنند تا بتوانند آنها را در موقعیت های خاص براحتی بکار ببرند.
7. «نه» گفتن را تمرین کنند که در صورت لزوم و موقعیت های اجتماعی مختلف در جاهایی که لازم است براحتی نه بگویند.
8. چون شهرستان محل سکونت خود را ذکر نکرده اید من نمی دانم که آیا امکان شرکت در گروه های آموزش مهارت جرات مندی را دارید؟ یا نه، اما در صورت امکان سعی کنید حتما در این کار گارگاه های عملی شرکت کنید. زیرا شرکت در این کلاسها می تواند بصورت محسوسی جرات مندی شما را افزایش دهد.
9. راهکار دیگر تقویت اراده است، افراد کمرو بخاطر پایین بودن اراده توان انجام برخی از کارها را ندارند در حالی که اگر اراده تقویت شود براحتی قادر به انجام ان کار خواهند بود. البته ضعف اراده می تواند علل مختلفی داشته باشد که باید ملاحظه و بررسی گردد تا راهکار مناسب تجویز گردد.
10. اضطراب جزء جدایی ناپذیر کمرویی است و یکی از روش های مهم در درمان کمرویی شناخت کانون اصلی اضطراب است، بدین معنی که شخص باید شناسایی کند که در چه موقعیت هایی اضطراب به او روی می آورد تا با مطرح کردن آن به یک مشاور مبادرت به درمان ان نماید.
11. استفاده از روش ریلکسیشن می تواند تاثیر بسزایی در کاهش تنش حاصل از اضطراب داشته باشد؛ لذا توصیه می شود این روش را تحت نظر یک مشاور فرا گیرید و قبل از ورود به کانون های اضطراب بکار گیرید.
12. فرد کمرو باید تدریجا و با برنامه ریزی رویه زندگی خود در عرصه اجتماعی عوض کند تا وضع روحی او کم کم بهبود یابد. مثلا با خود قرار بگذارد که به دید و بازدید خویشاوندان برود. اما در اوایل بیش از ده دقیقه توقف نداشته باشد و کم کم مدت آن را بیشتر کند.
13. این گونه افراد باید سعی نمایند به هر بهانه ای که شده با دیگران صحبت نمایند و یا مثلا به بهانه های مختلف در جمع دیگران مطلبی هر چند کوتاه را بازگو کنند.
14. این افراد می توانند از طریق الگو گیری از افراد جرات مند و اسرتیو کم کم به این مشکل خود فایق آیند. مثلا ملاقات با اشخاص جرات مند، رفت و آمد داشتن با آنها، دیدن فیلمها و یا خواندن داستان ها.
15. ارتباط با خدا در بالا بردن آرامش و زدودن اضطراب که نقش مهمی در تداوم کمرویی دارد بسیار موثر است.
16. ورزش کردن عامل مهمی در تقویت اراده دارد و ضعف اراده که از ریشه های کمرویی را کاهش می دهد.
به این نکته توجه داشته باشید که کلید حل مشکل اینگونه افراد، تمرین و تمرین و تمرین آن‌چیزهایی است که گفته شد. و همیشه بیاد داشته که شما پیرو کسی هستید که فرمود: از بزدلی و ناجرات ورزی بپرهیزید که ننگ و نقص است. (علی علیه آلاف التحیه و السلام) منتخب میزان الحکمه روایت 1046

باسلام.من دانشجویی 20 ساله هستم.چندتا از دوستان من دوست دختر دارند ولی من هنوز سمت این کار نرفتم...چندی هست پیش خودم احساس عقب افتادن ازدوستامو میکنم به قول معروف نمیخوام کم بیارم ولی دودلم نمیدونم اصلا این کار درست است یا نه؟احساس می کنم زیاد جالب نیست؟خواستم در این مورد مرا راهنمایی کنید ایا من از کسانی که دوست دختر دارند عقب افتادم ؟باتشکراز سایت بی نظیرتون

از نظر انگیزه اجتماعی، پسران، داشتن دوست دختر را یک قدرت فردی و اجتماعی برای خود تلقی می‌کنند؛ دختران نیز داشتن دوست پسر را جاذبه فردی و اجتماعی برای خود می‌شمارند. به همین دلیل در بین افرادی که این افکار وجود دارد، نداشتن دوست دختر و یا دوست پسر، نوعی بی عرضگی و ناتوانی تلقی می‌شود. دختران و پسرانی که به نوعی از وضع روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و خود را سرگردان و آشفته می‌یابند، از طریق برقراری ارتباط پنهانی با جنس مخالف، در صدد کسب رضایت و اطمینان خاطرند.
اما باید این نگرش اصلاح شود. نه دوست پسر و دختر داشتن، نشانه کفایت و قدرت است و نه اطمینان خاطر با آن حاصل می‌شود. آن چه کفایت و منزلت اجتماعی می‌آورد، شخصیت پسر و دختر و چگونگی برخورد با مسائل است.
آن چه احساس امنیت و آرامش خاطر می‌آورد، رابطه با نامحرم نیست، چون معمولاً این روابط پایدار نمی‌ماند و به جای آن اضطراب حاکم می‌گردد، زیرا تعارض فکری و احساس از دست دادن ارزشمندی و شرافت خویش، آسیبی است که دختران را تهدید می‌کند. بخشی از انگیزه دوستی‌ها، ریشه در گرایش جنسی و غریزی دارد. فعالیت غُدَد جنسی در دوره بلوغ از یک طرف و کمبود عاطفی که برخی از دختران درون خانواده احساس می‌کنند، آن ها را به سوی دوستی با پسران سوق می‌دهد. این گونه دوستی‌ها چون با انگیزه جنسی و غریزی (که گاه از دید شخص هم مخفی شده و به صورت دیگر جلوه می‌کند) و با احساس کمبود و پر کردن خلأ عاطفی همراه است، غالباً ـ نتایج غیر قابل پیش‌بینی منجر می‌شود. پس این دوستی‌ها نه تنها سودی برای دختر و پسر ندارد، بلکه می‌تواند آسیب روانی و اجتماعي و تربیتی به شمار آید.

از نظر شرعي هم ارتباط دختر و پسر اعم از صحبت كردن و خنديدن و تماس داشتن به انگيزه شهواني حرام است و گناه به حساب مي‌آيد، در اين صورت نبايد براي دوست شدن با يک دختر وسوسه شويد. عمل ديگران هم ملاك درستي کار نيست. اگر همه دوستانت گناهي را مرتكب شدند، آيا بايد گناه را مرتكب شويد؟ بسياري از همين افراد كه دوست دختر داشته اند، وقتي که خودشان بچه دار مي شوند، اجازه نمي دهند که دختر يا پسرشان، دنبال دوستي با جنس مخالف برود. اگر متوجه بشوند، با آن ها برخورد مي کنند، چون مي دانند که کار غلطي است و احتمالا با مشکلاتش روبرو شده اند.

به طور کلی روابط باز و آزاد دو جنس مخالف، دارای آفت‏ها و آسیب‏های روانی و اجتماعی جبران ناپذیری است. در ذیل به چند نمونه از این آسیب‏ها اشاره می‏کنيم:

۱. فقدان شناخت درست و واقع بینانه:
معمولا ادّعا می‏شود این گونه روابط و دوستی‏ها به انگیزه ازدواج شکل می‏گیرد، ولی با کمی دقّت فهمیده می‏شود، روح حاکم بر این گونه دوستی‏ها، عشق‏ورزی کور است، نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: حبّ الشّیء یعمی و یصمّ؛ دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند.
در حالی که تصمیم‏گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. دوستی‏های قبل از گزینش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد . اجازه نمی‏دهد تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب‏ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می‏گیرد، به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع‏بینانه، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می‏سازد.

۲. ایجاد جو بدبینی:
این گونه دوستی ها نه تنها مشکلی را برای دختران و پسران حل نمی‏کند، بلکه بر مشکلات آنان می‏افزاید.این گونه دوستی‏ها و روابط اگر به ازدواج بی‏انجامد ،پس از مدتی از شکل‏گیری زندگی جو بدبینی و سوءظن را به دنبال خواهد داشت.
پسر به خود می‏گوید : دختر وقتی به راحتی با من پیوند و رابطه برقرار نمود، پس از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابر این از کجا معلوم پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری طرح دوستی نریخته است. از کجا معلوم که در آینده با این که همسر من است ،با دیگری ارتباط برقرار نکند؟
دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر دارد.بر این اساس این گونه ازدواج‏ها دارای پایه و اساسی سست و متزلزل است . تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می‏گردد..

۳. افت تحصیلی یا رکود علمی:
این گونه روابط باعث می‏شود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات‏های حضوری و تلفنی خود بکنند . این بزرگ‏ترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش نیازمند تمرکز نیروهای فکری وروحی است. دل‏مشغولی و اضطرابی که در اثر این گونه پیوندها پدید می‏آید ،بزرگ‏ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است. متصدیان امور علمی مدارس و دانشگاه‏ها توصیه می‏کنند حتی ایام عقد و نامزدی جوانان در بحبوحه تحصیلات نباشد تا بتوانند با تمرکز بیش تر فکر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند.

۴. عدم استقبال از تشکیل کانون خانواده:
این گونه روابط و دوستی‏ها معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می‏گیرد . در خلال آن از خود باوری و زودباوری دختران سوء استفاده می شود. متاسفانه در بسیاری موارد بین عشق و هوس تمییز داده نمی‏شود. عشق حقیقی و پاک با هوس‏های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی رو به سردی و افول می‏نهد. جاذبه و دل ربایی‏ها مربوط به روزها و ماه‏های اول دوستی است، ولی دیری نمی‏پاید که این روابط عادی شده و به جدایی می کشد. حس تنوع طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر باعث می‏شود برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند. جامعه‏ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند، هیچ‏گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. عمده خوبی‏ها و کمالات والای انسانی در پرتو تشکیل خانواده‏ای سالم، به فعلیت می‏رسد.

۵. اضطراب، تشویش و احساس نگرانی:
در دوستی‏های موجود بین دختران و پسران، از آن جا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر یا مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی‏ها وجود دارد، این گونه دوستی‏ها با مخاطرات روانی گوناگونی از جمله اضطراب و تشویش همراه است.

وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می‏گیرد، تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
بنابر این وجود چنین دلهره‏ها و اضطراب‏هایی که گاهی لطمه‏های جبران ناپذیری بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسیب‏های این گونه روابط است.

۶. محرومیت از ازدواج پاک:
هر انسانی در سرشت و نهاد خویش به دنبال پاکی‏ها و نجابت است. دخترانی که در پی این روابط آلوده هستند ،در حقیقت پشت پا به سرنوشت خود زده‏اند . این امر باعث می‏شود که آن‏ها به جرم آلودگی به این روابط، شرایط ازدواج پاک را از دست بدهند. البته این گونه روابط ناسالم حتی در ازدواج پسران نیز تاخیر ایجاد می كند، ولی دختران بیش از پسران در معرض آسیب قرار دارند.در بعضي موارد هم مشکلاتي در ازدواج آينده به وجود مي آورد، مثلا ممکن است که همسر آینده ، خصوصیات خوب زیادی داشته باشد، اما برخی از خصوصیات یک یا چند تا از دوستان قبلي اش را نداشته باشد، که در اين صورت مشکل ساز خواهد شد، و هميشه به ياد آن خصوصيات بدني يا روحي و اخلاقي است، که اين هم موجب عدم رضايت از زندگي مي شود.

7. دوستي و ارتباط عاشقانه گرچه به صورت يك نگاه، راه را براي لغزش‌هاي گسترده‌تر و عميق‌تر هموار مي‌كند. بالاخره وقتي که پسري با دختري دوست باشد و ارتباط حضوري هم داشته باشند، مسائل خاص خودش را دارد و مشکل زاست. خيلي از پسرها و دخترها با ما ارتباط دارند که به شدت پشيمان از روابط قبلي خودشان بوده اند، چون آن ها را به جاهاي ناجوري کشيده است. اين جور روابط، می تواند فرد را به مرور زمان به فساد بکشاند.

دوست دختر نداشتن شما نه تنها باعث عقب ماندن تان از ديگران نمي شود، بلکه از بسياري جهات، شما را از آن ها جلو خواهد انداخت، و شما را از مشکلات و عوارض اين کار دور خواهد کرد. البته معمولا پسرها و دخترها به اين مطالب دقت نمي کنند، و شايد اين حرف ها را مسخره کنند، اما اين ها واقعا افرادي نيستند که شايستگي داشته باشند که الگوي شما واقع شوند. به حرف افراد آگاه و نخبگان جامعه گوش کنيد. اينکه تا حالا سالم مانده ايد، قدر بدانيد. مطمئن باشيد که خدا با شماست و کارتان را تاييد مي کند، همين دوستان هم، در درون شان، شما را تحسين مي کنند.
موفق باشيد.

فرض بگيريم ما راه كار يا راه كارهايي به شما اموختيم كه به دختر مورد نظرتان بفهمانيد كه دوستش داريد، فكر مي كنيد بعد از اين تفهيم علاقه چه اتفاق خاصي مي افتد؟
اين ابراز علاقه دو صورت كلي بيشتر نخواهد داشت: يا ايشان به ابراز علاقه شما پاسخ منفي مي دهد كه در اين صورت چيزي جز ناكامي و تضييع شخصيت و تخفيف عزت نفس براي شما به ارمغان نخواهد اورد.
يا اين كه به ابراز علاقه شما پاسخ مثبت مي دهد؛ این صورت به مراتب بدتر و اسيب زاتر است؛ چرا كه با توجه به سن نسبتا اندكتان اولا امكان ازدواج به اين زودي ها فراهم نيست. ثانيا انتخاب شما تا حد زيادي با ملاك مندي و معيارمندي فاصله دارد. ثالثا اقتدار مثبت مردانه شما در همان ابتداي كار از بين خواهد رفت. با ورود سرزده شما در عرصه ذهن اين دختر چيزي جز دلمشغولي و اشتغال ذهني كاملا بي مورد و فرسايشي نصيب اين دختر از همه جا بي خبر نخواهد شد.
اگر شما به خلوت دل ايشان پا نمي گذاشتيد، ايشان بدون هيچ دغدغه به زندگي عادي و طبيعي خود ادامه مي داد. ولي شما با يك ابراز علاقه خشك و خالي ايشان براي ماه ها و سال ها از ارامش قبلي اش محروم مي نماييد!!
بي شك در خوشبختانه ترين حالت از ابراز علاقه شما تا مراسم عروسي حداقل چندين سال فاصله وجود دارد و اين فاصله زماني بسيار طولاني چيزي جز انتظار فرسايشي و كشنده براي طرفين ثمري نخواهد داشت.
اي كاش جوانان اين مرز و بوم با رعايت اصل مهم پيشگيري در اين زمينه که همانا حفظ حريم نگاه مي باشد، از غلتيدن در باتلاق عشق هاي نفس گير و بي ثمر جلوگيري مي كردند!!

چگونه دوست خود را آزمایش کنیم؟ چگونه آتش فشان عاطفه خود را کنترل کنیم؟ آیا روایتی در این موارد هست؟ سلام میخواستم بدونم: 1.با توجه به اینکه در روایات اسلامی آمده است که شخص را از روی دوستانش بشناسید و در قرآن است که ای کاش فلانی را دوست نمیگرفتم و این موارد اهمیت دوست را نشان میدهد، ما چگونه دوست خود را بشناسیم و از صداقت وی در دوستی باخبر شویم؟ 2.در سن جوانی انسان با مسئله ای به نام آتشفشان عاطفه میشود و این آتشفشان موجب میشود که با شخصی دوستی بسیار صمیمی ای داشته باشد(صرفا هم در جنس مخالف نیست) که حاصلش مشغولیت ذهنی هم هست،با توجه به این مسئله یک جوان چگونه باید این عواطف را کنترل کند تا هم منحرف و هم اینکه دچار همّ و غم نشود؟ همچنین لطفا اگر در موارد بالا روایت یا آیاتی هست ذکر کنیم با تشکر از شما عزیزان پاسخگو

در یک روایت از حضرت علی علیه السلام آمده است که «در تنگناها و سختی هاست که دوستی راستین خود را نشان می دهد» (ح:3080میزان الحکمه). رفتن به مسافرت یکی از مواردی است که می‌تواند ما را با افراد آشنا سازد و زمینه‌ها را پیش می‌آورد. و آگاه شدن از وضعیت روانی و عاطفی او در گفتار و کردار می‌تواند زمینه‌ای برای شناخت پیدا کردن نسبت به دوست باشد. همچنین برخی روایات هستند که اختصاصی به دوست ندارند و عمومی هستند. مثلاً این روایت که می‌فرماید «قلب احمق در زبانش است» نشان می دهد که او بدون فکر حرف می زند و می تواند برای ما دردسر ایجاد کند. در نتیجه ما باید از خودمان بپرسیم که آیا این فرد که قصد ایجاد دوستی با او را دارم فردی هست که مناسب و بجا گفتگو کند یا نه؟
اما اسلام به منظور پیشگیری از خطرات احتمالی بر رعایت نکاتی تأکید کرده است، مانند:
1 - جهت گیری صحیح در برخوردها و ارتباط انسانی: اسلام می خواهد همه دوستی ها و دشمنی ها برای خدا باشد و اغراض نفسانی در آن دخالت نداشته باشد.
2 - دوستی حساب شده:
جوانان در انتخاب دوست. آسان پذیر و زود پسند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگری می گردند.
چنین دوستی های تصادفی و حساب نشده می تواند ثمرات تلخی داشته باشد.
گام اوّل در دوست‌یابی، دوست‌شناسی است. اگر این امر به طور شایسته‌ای انجام نگیرد، مراحل بعدی فرجام خوبی نخواهد داشت.
در پاسخ به این که چگونه دوست خوب را از بد بازشناسیم، باید گفت: تنها با آزمایش و امتحان این امر میسر است. تا دوستی را نیازموده‌ایم، نباید به او اعتماد کنیم. اکتفا کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست. همان‌گونه که پرنده دانه خوب را از بد جدا می‌کند، صاحب عقل و خِرَد نیز باید دوست و همنشین خویش را از میان مردم با توجه به معیارها و ملاک‌های صحیحی که دین و خردمندان عالم ارائه داده‌اند،‌ گزینش نماید، به خصوص در روزگار ما که فریب، دورویی، دروغ و ظاهرنمایی رواج دارد.
برای آزمودن دوستان مهم‌ترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی: اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی می‌توان میزان محبت دیگری را تشخیص داد. در حدیث آمده است: «محبت قلبی برادرت را نسبت به خود، از محبت قلبی خویش نسبت به او بشناس»(غررالحکم، ج5، ص 472).
2ـ آزمودن به گاه نیاز: در موقع نیازمندی، می‌توان دوست را شناخت. از لقمان نقل است که گوید: برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او. (میزان الحکمه؛ ص 312)
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیک ‌تر: آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح می‌کند؟
4ـ آزمودن در سختی‌ها: دوست خوب کسی است که در گرفتاری‌ها به یاری‌ات بیاید. امام علی(ع) می‌فرماید: «دوست را در هنگام گرفتاری و سختی بیازمای». (میزان الحکمه، ج 5، ص 311)
5ـ آزمودن به هنگام خشم: هر انسانی چهره واقعی‌اش را در حال خشم آشکار می‌سازد، از این رو امام صادق (ع) فرمود: «اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی درباره‌ات نگفت، او را برای خود حفظ کن!».
6ـ آزمودن در سفر: آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون می‌آورد و آن طور رفتار می‌کند که واقعاً می‌اندیشد، از این رو می‌توان دوست را در سفر آزمود. در روایات. یکی از روش‌ها، دوست را آزمودن به هنگام مسافرت دانسته‌اند. (بحار الانوار، ج 78، ص 10)
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت: دوستی واقعی، ناشی از سِمَت و مقام نیست و با نبود آن ها نیز پابر جاست. امام علی (ع) می‌فرماید: «هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته می‌شود». (میزان الحکمه، ج 5، ص 312)
3 - اعتدال در دوستی:
جوانان به دلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط می کنند و ارتباط امروز را ثابت و ناگسستنی می پندارند، از این رو به قدری در دوستی زیاده روی می کنند که گویی یک روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس می پوشند و مانند یک دیگر موی و روی خود را می آرایند، نیز با هم از هر سرّی سخنی می گویند و تحمل جدایی از یک دیگر را ندارند، چنان که در ایام جدایی بیش از حد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند. اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده ، در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است. امام علی (ع) می فرماید: «با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستی کن. شاید روزی دشمنت شود. همچنین در اظهار دشمنی نیز مدارا کن، شاید روزی دوستت گردد». (نهج البلاغه، قصار260)

سلام. اگر پسری بخواهد با دختری دوست باشد نه برای خلاف بلکه برای اینکه او را دوست دارد و او را هدایت کند و سالم نگه دارد و او را با اسلام آشنا کند و بخواهد او را آدمی سالم بسازد تا بتواند در آینده با او ازدواج کند اشکالی دارد؟ می خواستم نظرتان را کامل بدهید.

براي پاسخگويي به سؤال شما، ابتدا نكاتي را بيان مي كنيم:
1. اساساً ارتباطات انساني و روابط دوستانه با ديگران، در اديان الهي به ويژه دين مبين اسلام تعريف شده است. محدوده آن كاملاً مشخص گرديده است. دين مبين اسلام براي حفظ حريم خانواده و شكوفايي و كارآمدي آن و جلوگيري از بي بندو باري، اختلاط نسل ها و... براي اتباطات افراد جامعه اسلامي قوانيني وضع كرده است، از جمله آن ها قانون محرم و نامحرم است.
2. از دیدگاه اسلام، ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف، فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشاركت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط، اسلام ازدواج را توصیه می كند. از این رو، در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر يا زن و مرد نامحرم معنا ندارد. به فتواي همه مراجع تقليد، رد و بدل كردن سخنان تحريك آميز (احساسي و ابراز علاقه) بين زن و مرد نامحرم حرام است و اشكال دارد.
3. شما خوب مى‏دانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار فراوان است؛ به خصوص در سنين جوانى، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مى‏باشد. در نتيجه، هر چند جوان بخواهد رعايت مسائل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسى و وسوسه‏هاى شيطانى قوى‏تر از آن اند كه انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود. به همين جهت، عقل اقتضا مى‏كند انسان خود را در معرض خطرى كه بسيارى از خوش باوران را گرفتار كرده، قرار ندهد. روشن است كه هر فرد خود بهتر مى‏تواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است؛ «بل الانسان على نفسه بصيرة؛ (1) آدمى بر نفس خود آگاه و بينا است».
4. قرآن کريم هم به مردان و هم به زنان توصيه مي کند که از ايجاد رابطه دوستي با يکديگر اجتناب کنيد. از این رو، در به زنان مي فرمايد: با مردان به طور پنهان و خلوت به گفت و گو ننشينيد. (2) و یا در آیه ای دیگر به مردان توصيه مي کند: با زنان و جنس مخالف در خلوت و پنهاني گفتگو نکنيد؛ (3) يعني همان طور که براي يک زن زشت و ناپسند است، دوست پسر داشته باشد، براي يک مرد نيز به همان اندازه زشت و ناپسند است که براي خود دوست دختر انتخاب کند و با يکديگر در ارتباط دوستانه باشند. بنابراين، هر دو موظف اند اصول اخلاقي و شرعي را رعايت کنند و حريم عفت و پاکدامني را حفظ نمايند و نمي توان به بهانه آشنايي دختر و پسر با يکديگر و به منظور ازدواج و... گرفتار لغزش شوند؛ زيرا اين حيطه، حيطه اي است بسيار حساس و خطرناک و اگر در ابتدا نيز قصد سوء نداشته باشند، در ادامه کار آن چنان نيروهاي شيطاني و انحراف کننده قوي و زياد است که ناخودآگاه به آن سو کشيده مي شوند.
5. تجربه نشان داده است گفتگوهاي مستقيم، هر چند با رعايت اصول اخلاقي و شرعي و با نيت خير و اصلاح باشد، کم کم و به تدريج به انحراف کشيده شده است و علاقه و عشق ناشي از احساسات وهيجانات مانع از بررسي و تحقيق کافي شده است و بسياري از عيوب، نقايص و ضعف ها از ديد يکديگر مخفي و پوشيده مانده و در نتيجه، در کسب موفقيت در اين امر مهم و حياتي نقش منفي بازي کرده، بلکه به جاي موفقيت، شکست را نصيب فرد کرده است.
بنابراين، سخن ما اين است كه:
اگر شرايط مادي و معنوي ازدواج براي شما فراهم است و فرد مورد نظر را براي همسري مناسب مي بينيد، اي مسئله را با خانواده خود در ميان بگذاريد. در غير اين صورت، ادامه اين دوستي به صلاح شما نيست و به ضرر هر دو طرف، به خصوص دختر تمام مي شود.
در ضمن، براي اين كه ايشان فردي دين دار و مقيد باشند و ازگناه دوري كنند، انگيزه دروني، محيط رشد و تولد بسيار مؤثر بوده و شما با خويشتن داري و خودكنترلي با معرفي كتاب ها و برنامه هاي مذهبي به ايشان مي توانيد كمك كنيد.
اميد است با حفظ پاکدامني و عفت خود، رضايت خداوند را جلب کنيد.

پی نوشت ها:
1. قيامت (75)، آيه 14.
2. مائده (5)، آیه 5.
3. نساء (4)، آیه 25.

سلام من با شخصی در ارتباط هستم که از نظر عاطفی خیلی خیلی به من وابسته شده است ولی من به دلیل برخی شرایط نمی توانم با وی ازدواج کنم برای همین از روز اول به وی گفته بودم که من شرایط ازدواج با تورا ندارم و او نیز گفته بود وقتی ازدواج کردم از من جدا میشود و الان من مدتی است که می خواهم ازدواج کنم و جدا شوم ولی وی نمیتواند لطفا مرا راهنمایی کنید.

مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. علت اصلی این که با این گونه روابط دختر و پسر و روابط دوستانه آنان، مخالفت صورت می گیرد، به جهت آسیب هایی است که این گونه روابط خارج از چارچوب شرعی و دینی و عرفی، به همراه دارد. دختر و پسری که این گونه با هم دوست می گردند و رابطه برقرار می کنند، در واقع خود را با مشکلات عدیده ای درگیر می سازند که شما در حال حاضر، خود با برخی از آسیب ها و مشکلات آن مواجه شده اید.
2. وابستگی روانی، یکی از همین پیامدها و آسیب­های روابط دوستانه غیر شرعی با جنس مخالف است که مدت­ها دختر و پسر را درگیر خود می سازد و باعث: فرصت سوزی، اشتغالات ذهنی، اختلالات روانی، از دست دادن موقعیت ازدواج و یا ازدواج احساسی و بی پایه و در مواردی که به شکست عشقی منجر شود، به تشدید اختلالات روانی و حالات افسردگی و حتی تا مرز خودکشی هم پیش می رود و مشکلات عدیده­ای را برای آنان به وجود می­آورد. به همین دلیل، به دختر و پسر جوان توصیه می گردد تا از هر گونه ارتباطات غیر شرعی و روابط دوستانه با جنس مخالف پرهیز کنند تا خود را از آسیب­های بی شماری که این گونه روابط دوستانه، آن ها را تهدید می کند، برهانند.
3. اگر شما از ابتدا انگیزه ازدواج با او را در سر نداشتید، دیگر معنا نداشته که با او در ارتباط باشید و به او نیز اجازه ارتباط را بدهید. البته ممکن است انگیزه ارتباط او با شما و ادامه دادن آن، بیش تر به جهت به دست آوردن دل شما بوده باشد و او می خواسته به این وسیله شما را ترغیب به ازدواج با خود نماید و اگر او هم قصد ازدواج نداشته، در این صورت، ممکن است او فردی باشد که از آشفتگی­های روانی رنج می برد و ارتباط با شما را داروی شفابخش خود می دانسته و با این شیوه، موقتاً آشفتگی­های روانی خود را پنهان می نموده است. به هر ترتیب، ارتباط شما با او، نه تنها باعث درمان و بهبود او نمی گردد، بلکه روز به روز او را آشفته­تر می سازد و بهبود وی را به تعویق می اندازند. بنابراین، توصیه اکید ما این است که برای پیشگیری از آسیب بیش تر سعی کنید به این ارتباط غلط خاتمه دهید و جلوی ضرر را بگیرید. البته باید هوشیار و مراقب باشید تا او به خود آسیبی وارد نکند. به همین دلیل، به او توصیه کنید که با مراجعه به کلینیک مشاوره و روان شناسی معتبر و کمک گرفتن از روان شناس و مشاور با تجربه زمینه های آشفتگی روانی و برخی اختلالات روانی خود را بشناسد و در رفع اضطراب، وسواس و افسردگي باليني يا غير باليني خود بکوشد و با تقویت عزت نفس و افزایش اعتماد به نفس خود، وابستگی روانی خود را به شما درمان کند و با شناخت کامل معناي زندگي سعی کند کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايد و سعی کند موضوع وابستگی روانی خود را از شما به عنوان عشق مجازی، به معشوق حقیقی (خدا) تغییر دهید.
4. از دیدگاه روان شناسی، هر گونه وابستگی روانی امر مذموم و ناپسندی است. اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد و فرد وابسته را به رفتارهای تکانشی وادارد، رنگ و بوي اختلال روانی نيز به خود مي‌گيرد. فرد وابسته کم کم از عملکرد سابق خود در زمينه: تحصيل، روابط خانوادگي، روابط با همسالان و تمرکز بر امور اساسي زندگي و... فاصله مي‌گيرد، به کاهش عملکرد در زندگي روزمره دچار مي‌‌گردد. به همین جهت، در برخي وابستگی­های روانی که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمره‌اش جدا مي‌گردد، رگه‌هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده مي‌شود.
چون فرد معناي خاصي در زندگي‌اش احساس نمي‌کند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگي‌اش به نام معشوق روي مي‌آورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي - که در بیش تر موارد در جنس مخالف جستجو مي‌کند - مي‌گردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي‌آورد بشتابد، پس در حقيقت، اين گونه وابستگی­ها از حالت سلامت که حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) در مي‌آيد. باید توجه داشت که انگيزه‌هاي ناهشيار جنسي، سهم به سزايي در تداوم اين گونه وابستگی­ها دارد.
5. با توجه به این توضیحات، سزاوار نیست که بیش از این به ارتباط خود با او ادامه دهید. بنابراین، توصیه می­شود که فوراً از او فاصله بگیرید و به او هم اجازه ارتباط بیش تر را ندهید و با خود عهد کنید که دیگر در این گونه مواجهه­های آسیب زا و ارتباط دختر و پسر قرار نگیرید و خود و دیگران را درگیر آسیب­ها و مشکلات آن نسازید.

سلام یکی از دوستان اینجانب نماز نمی خواند روزه نمی گیرد آخوند را قبول ندارد ولایت فقیه را قبول نداردو در بسیاری از عقاید مشکل دارد . با چنین شخصی چگونه باید رفتار کرد - نجس است یا نه آیا می توان با چنین شخصی کار و کاسبی راه انداخت یا نه با تشکر

1- وظیفه شما امر به معروف و نهی از منکر است و با اخلاق و روش خوب او را تا زمانی که نا امید نشده اید راهنمائی کنید . و به انجام واجبات مانند نماز و روزه او را تشویق کنید.
2- در صورتی که منکر خدا و پیامبر و قیامت نباشد و برای خدا شریک هم قرار ندهد، کافر و نجس نمی باشد و مسلمان است و پاک می باشد.
3- کار کردن با او شرعا اشکال ندارد؛ ولی اگر امر به معروف اثر نکند و خوف و ترس آن باشد که افکار انحرافی او روی کسی که با او کار می کند اثر گذارد، از کار کردن با او خود داری شود.
و اگر ترک کار با او روی ارشاد او اثر بگذارد، لازم است کار کردن با او را ترک کند و ترک کار در این صورت از مراتب امر به معروف و نهی از منکر حساب می شود. (1)
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 106و استفتائات، ج1، احکام امر به معروف و نهی از منکر سؤال 2 و 8 و 15.

سلام یکی از دوستان اینجانب نماز نمی خواند روزه نمی گیرد آخوند را قبول ندارد ولایت فقیه را قبول نداردو در بسیاری از عقاید مشکل دارد . با چنین شخصی چگونه باید رفتار کرد - نجس است یا نه آیا می توان با چنین شخصی کار و کاسبی راه انداخت یا نه با تشکر

1- وظیفه شما امر به معروف و نهی از منکر است و با اخلاق و روش خوب او را تا زمانی که نا امید نشده اید راهنمائی کنید . و به انجام واجبات مانند نماز و روزه او را تشویق کنید.
2- در صورتی که منکر خدا و پیامبر و قیامت نباشد و برای خدا شریک هم قرار ندهد، کافر و نجس نمی باشد و مسلمان است و پاک می باشد.
3- کار کردن با او شرعا اشکال ندارد؛ ولی اگر امر به معروف اثر نکند و خوف و ترس آن باشد که افکار انحرافی او روی کسی که با او کار می کند اثر گذارد، از کار کردن با او خود داری شود.
و اگر ترک کار با او روی ارشاد او اثر بگذارد، لازم است کار کردن با او را ترک کند و ترک کار در این صورت از مراتب امر به معروف و نهی از منکر حساب می شود. (1)
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 106و استفتائات، ج1، احکام امر به معروف و نهی از منکر سؤال 2 و 8 و 15.

سلام یکی از دوستان اینجانب نماز نمی خواند روزه نمی گیرد آخوند را قبول ندارد ولایت فقیه را قبول نداردو در بسیاری از عقاید مشکل دارد . با چنین شخصی چگونه باید رفتار کرد - نجس است یا نه آیا می توان با چنین شخصی کار و کاسبی راه انداخت یا نه با تشکر

1- وظیفه شما امر به معروف و نهی از منکر است و با اخلاق و روش خوب او را تا زمانی که نا امید نشده اید راهنمائی کنید . و به انجام واجبات مانند نماز و روزه او را تشویق کنید.
2- در صورتی که منکر خدا و پیامبر و قیامت نباشد و برای خدا شریک هم قرار ندهد، کافر و نجس نمی باشد و مسلمان است و پاک می باشد.
3- کار کردن با او شرعا اشکال ندارد؛ ولی اگر امر به معروف اثر نکند و خوف و ترس آن باشد که افکار انحرافی او روی کسی که با او کار می کند اثر گذارد، از کار کردن با او خود داری شود.
و اگر ترک کار با او روی ارشاد او اثر بگذارد، لازم است کار کردن با او را ترک کند و ترک کار در این صورت از مراتب امر به معروف و نهی از منکر حساب می شود. (1)
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 106و استفتائات، ج1، احکام امر به معروف و نهی از منکر سؤال 2 و 8 و 15.

صفحه‌ها