روابط دوستي

سلام.من پسری 23 ساله هستم و در حدوده 4 ماهه که با یک پسر 17 ساله دوست شده ام. هیچ چیزی بدی بینمون نیست.مثل دو داداش واقعی هستیم.وابستگی شدیدی بینمون ایجاد شده به طوری که از 24 ساعت هر روز اوقات بیشتر با هم هستیم و دوری که بینمون پیش میاد خیلی سخت میگذره.مهمتر از این ها در شهری کوچک زندگی میکنیم و این رابطه های زیاد من و اون و با هم بودنمان شک هایی را برای مردم اون شهر ایجاد کرده.مثلا میگن نکنه این ها با هم روابط بدی دارند یا امثال اینها.هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم.آیا 6 سال تفوات سنی برای رفاقت مگه بده؟اصلا بده یا طرز تفکر آدمای این عصر اینطور شده.راهنمایی کنید بهترین کار برای ما چیه؟(در ضمن بیشترین حضور ما در مسجده و همه ی نمازها رو با هم به نماز جماعت میریم.دو نفری از اعتقاد بالایی برخورداریم)مرجع: آیت ا... خامنه ای

برادر محترم! یکی ‌از مسائلی ‌که ‌در ایام‌ نوجوانی‌ و جوانی‌ مطرح‌است‌، افراط در دوستی ‌و محبت ‌به‌ دوستان‌است‌. متأسفانه‌ این‌حالت ‌در شما دیده‌ می‌شود. ( حتی به حدی که می گویید: هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم و غالب وقت ها با همدیگریم.) دستور اسلام ‌میانه‌روی ‌در رفاقت‌ و مهرورزی ‌است‌. امام‌ علی‌(ع‌) می‌فرماید: "با دوست ‌مورد علاقه‌ات ‌به ‌مدارا دوستی‌ کن‌؛ شاید روزی‌ دشمنت‌ گردد، و در اظهار بی‌مهری‌ نسبت ‌به‌ کسی‌که ‌مورد خشمت ‌قرار گرفته ‌مدارا کن‌؛ شاید روزی ‌دوستت ‌شود".(1)
محبت‌ افراطی ‌پیامدهای ‌ناگواری ‌دارد که ‌توجه ‌به ‌آن‌ها می‌تواند تا حد زیادی‌ در تعدیل‌ محبت ‌مؤثر باشد. مهم‌ترین‌ اثرش ‌آن ‌است ‌که‌ وابستگی شدید روحی‌ ایجاد کند. توصیه ما آن ‌است ‌که ‌هر چه ‌زودتر این‌ وابستگی ‌را کم ‌کنید، زیرا هر چه‌ رابطه‌ شما با دوستتان‌ ناگستنی ‌باشد، سرانجام‌ باید روزی‌ از هم ‌جدا شوید. در دورانی در کنار یکدیگر هستید. اما پس ‌از فراغ ‌از همراهی ‌و تشکیل ‌خانواده‌، ناگزیر باید همدیگر را ترک‌ نمایید. از طرفی‌ با گزینش‌ همسر بخش‌ عظیمی‌ از محبت‌ و عاطفة ‌شما به‌سمت ‌همسرتان ‌گسیل ‌خواهد شد. بنابراین‌ عقل‌ و منطق ‌حکم‌ می‌کند. رابطة‌ دوستی ‌را که ‌سرانجامی‌ چنان‌ دارد، از ابتدا تعدیل‌کنیم ‌تا به ‌افسردگی ‌و روان‌پریشی ‌مبتلا نشویم‌ .
نکته‌ دیگر که‌ در تعدیل‌ دوستی‌ بسیار مؤثر است‌، تقویت ‌محبت‌ و عشق ‌به‌ معشوق‌ واقعی‌ است‌. امام‌سجاد (ع‌) عرض‌ می‌کند: "ای‌خدا، کیست‌ که ‌شیرینی ‌محبت ‌تو را چشیده ‌و جز تو کسی‌ را طلب‌کرد؟!".(2)
قلب ‌مانند ظرفی‌ است ‌که ‌بیش ‌از یک ‌چیز در آن‌ جای ‌نمی‌گیرد. اگر در آن ‌آب‌ باشد، دیگر نمی‌توان ‌درون آن‌ سرکه ‌ریخت‌ مگر این ‌که ‌از آب‌ خالی‌ شود. اگر در قلب‌، محبوبی ‌غیر از خداوند منان‌ باشد، دیگر محبت‌الهی ‌معنی ‌ندارد. از قدیم ‌گفته‌اند: یک ‌دل‌، دو دوستی‌ بر نمی‌دارد. قرآن‌ مجید بر این ‌نکته ‌تأکید دارد و می‌فرماید: "ما جعل ‌الله ‌لرجل‌ من‌ قلبین ‌فی‌ جوفه‌؛ خداوند در درون‌ انسان‌ دو قلب‌ قرار نداده‌ است‌".(3)
امام‌علی‌(ع‌) می‌فرماید: "دوستی‌ خدا آتشی ‌است‌ که‌ به ‌هیچ ‌چیز نمی‌گذرد مگر این‌ که‌ او را می‌سوزاند".(4) یعنی‌ هیچ ‌چیز با محبت‌ به ‌پروردگار برابری ‌نمی‌کند. با شناخت‌ خدا همة‌ محبت‌ها از دل‌ انسان ‌خارج ‌می‌شود.
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است، زیرا همه آفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خدا باشد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.
با ذکر خدا و توجه ‌بیش‌تر به‌ عبادات ‌و دعاها، از جمله‌خواندن‌ دعای‌ شعبانیه‌ و خمسة‌عشر و حضور قلب‌ در نماز و استمداد از عنایات‌الهی‌، احساسات‌ خود را نسبت ‌به ‌دوستتان ‌تعدیل‌ نمایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
البته نکته مهم تری که نباید نسبت به آن غفلت ورزید این است که: از موارد تهمت بايد پرهيز كرد كه مي‌فرمايد: (اتّقوا مواضع التهم) مواظب جاي تهمت باش. در زندگی طوری معاشرت کنید که در موضع تهمت دیگران نباشید.
نکته پایانی:
برادر گرامی! اگر در روابطتان، انگیزه های جنسی دخالت ندارد، در صورتی که به عشق و علاقه شدید برسد، اگر چه از نظر شرعی اشکالی ندارد، اما از نظر روحی و روانی و اخلاقی زمینه بسیاری از گناهان است و وسوسه های شیطان گاهی از مساله حلال آغاز شده و کم کم به حرام کشیده می شود و اساسا انسان وقتی نیاز عاطفی و جنسی و روحی اش تامین نشود بعضا این نیاز به جنس موافق سرایت می کند و مسیر فطرت انسان تغییر می کند و زمینه گناهان زیادی آغاز می شود. لذا افراط در هر چیز و از جمله دوستی خوب نیست، چون در هر حال هر دو پسرید و هر کدام در آینده سرنوشت خاص خود را خواهید داشت و چه بسا از هم کاملاً دور شوید، وابستگی برای شما مشکل ایجاد خواهد کرد. گاهی حتی در تصمیم های مهم زندگی آینده تان ( مانند انتخاب همسر، شغل، دانشگاه و...) مشکل ایجاد می کند و همچنین انسان نباید خود را در معرض تهمت قرار دهد.
دوست عزیز ! تناسب سنی در دوستی ها از أمور مهمی است که نسبت به آن باید توجه کافی داشت و دانست که تفاوت سنی، انسان را از مقاصد عالیه و درک همدیگر دور می سازد. رابطة شما با دوستت به مرحله هشدار و خطر رسیده است، زیرا در معرض نگاه منفی دیگران قرار گرفته اید، باید در تداوم دوستی‌تان تجدید نظر کنید و به بهانه‌ای ارتباط خود را قطع کنید یا کاهش دهید، پیش از آن که آبروی دینی و اجتماعی شما را نیز خدشه‌دار کند، نیز پیش از آن که روزی برسد که به قول قرآن با آه و حسرت بگویید«یا وَیْلَتَی لَمْ أتّخذُ فُلاناً خلیلاً» ای وای بر من، ای کاش هرگز فلانی را دوست خود انتخاب نکرده بودم و با او رفیق نمی‌شدم. (5) برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید تا از راهنمایی مشاوران این مرکز بهره مند شوید.
پی نوشت ها:
1.نهج البلاغه، قصار 260.
2.شیخ عباس قمی(ره)، مفاتیح الجنان، مناجات المحبین امام سجاد(ع).
3.احزاب (33) آیة 4.
4. احمدبن‌محمدمهدی نراقی(مشهور به ملا احمد نراقی)، ص 571، معراج السعاده، انتشارات هجرت .
5.فرقان (25) آیه 28.

سلام آیادرست است که کسانی که همدیگه رو دوست دارند اما نتوانستند باهم ازدواج کنندوعشق پاک دارند دربهشت می تونند ازدواج کنند؟

در منابع دینی به صراحت در این مورد اشاره ای نشده است؛ اما به طور کلی می توان گفت اگر زن و مردی که در دنیا به هم علاقه مند بودند. هر دو اهل بهشت و در یک مرتبه باشند و مایل به ازدواج با هم نیز باشند. امکان این امر برایشان فراهم خواهد بود ؛ چون خداوند وضعیت بهشت را این گونه تصویر می فرماید که: « ُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ (1) برای بهشتیان هر چه بخواهند در آنجا هست»
در هر حال علاوه بر بهشتی بودن آنان حق اختیار و انتخاب آنان در آن جهان نیز معیار و ملاک خواهد بود، چنانکه در رواياتي كه در خصوص امكان ازدواج همسران دنيايي در بهشت نقل شده، به حقيقت اين حق انتخاب و اختيار اشاره شده است. از امام صادق (ع) سؤال شد: آیا زن و شوهر مؤمن که وارد بهشت می شوند با هم ازدواج می کنند؟ حضرت فرمود: خداوند، عادل است. اگر مرد از زنش برتر باشد، اختیار با مرد است که زنش را بپذیرد یا نه. اگر پذیرفت، یکی از زنانش می‌شود. اگر زن از شوهرش برتر باشد، اختیار با او است. اگر همسرش پذیرفت، همان شوهرش می شود. (2)
پي نوشت ها:
1. نحل (16) آیه 31.
2. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، لبنان، 1404 ه ق، ج 8، ص 105.

تقریبا یک ساله که با پسر جوونی دوستم(یه دوستی معمولی) و تو این مدت خیلی بهم وابسته شدیم (اون خیلی بیشتر) اما الان هیچ کدوم شرایط ازدواح نداریم اما من از ارتباط با نامحرم میترسم. میترسم یوقت گناهکار بشیمو تو زندگیه آیندمون تاثیر بذاره!اما میدونم که اگه ولش کنم و برم آسیب روحی بدی بهش میخوره!میترسم!میترسم اگه برم پی زندگیم نفرینو آهش پشتم باشه!اگه شرایط داشتم مطمئنا بهترین مورد واسه ازدواجم بود اما شاید یه مدت صبر کنیم بتونیم شرایطو بسازیم...لطفا راهنماییم کنید تنها راه اینه که رهاش کنم؟اما اینطوری جفتمون ضربه روحی بدی میخوریم...

پرسشگر گرامی دوستی با نا محرم و وابسته شدن به آن حرام است وبه علاوه دوستی معمولی هم با نامحرم جایز نیست.
در هر تصمیم گیری باید خوبی ها و بدی ها را کنار هم گذاشت و بررسی کرد کفه کدام سنگین تر است و طبق همان عمل کرد .شما در دو راهی هستید:
یک طرف ارتباط با نامحرم که قطعا گناه است و زمینه گناهان بعدی را نیز فراهم می کند و عقاب و عذاب اخروی دارد و ممکن است بلاهای دنیوی را هم برایتان به ارمغان بیاورد و در زندگی آینده تان تاثیر بگذارد
و طرف دیگر قطع وابستگی و دوستی غیر مشروع یک مرد نامحرم از خودتان است،که امکان دارد در این قطع رابطه، او صدمه ببیند. اگر این ارتباط قطع نشود مرتکب گناهان می شوید و اگر قطع شود علاوه بر ثواب و بازگشت به سوی خدا، محبوب خدا هم می شوید و از خیلی انحرافات در امان خواهید بود. در ضمن در اثر دوری و قطع ارتباط کم کم آن مرد شما را فراموش خواهد کرد یعنی صدمه خوردن او اگر هم اتفاق بیافتد مقطعی و موقت است.
حال بین این دو، یعنی ثواب و اثرات خوب قطع ارتباط و مضرات و اثرات بد ادامه ارتباط، معلوم است که طرف قطع ارتباط ترجیح دارد. چرا که دوری از عقاب و عذاب خداوند برای هر مسلمانی مهم تر است از به دست آوردن رضایت مخلوق خدا. لذا امیرالمومنین (ع) به ما توصیه کرده اند :ُ لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق(1)
در جایی که معصیت خالق در میان است اطاعت از هیچ مخلوقی جایز نیست.
پس تا زمانی که مقدمات ازدواج تان فراهم نیست. قطع ارتباط کنید و به فکر صدمه احتمالی آن فرد نباشید و برفرض صدمه(حتی شدید) شما مسئولیتی ندارید و احتمال صدمه،مجوز برای این ارتباط نیست، و وقتی شرایط برای ازدواج مهیا شد باید طرف شما، از راه رسمی خواستگاری اقدام کند و از طریق ازدواج با هم رابطه داشته باشید
به ما نگفتید مانع و مشکل ازدواج تان چیست. ولی اگر مانع مخالفت احتمالی والدین است می توانید با استفاده از واسطه های دلسوز و مورد اعتماد والدین،آنها را راضی کنید.
برای توضیحات بیشتر با شماره(09640) تماس بگیرید.
پی نوشت:
1.شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه،انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق ،ج 2 ،ص 621.

با سلامومن دختری دانشجو هستم که چندی پیش پسری از ترم های بالاتر به من پیشنهاد دوستی داد اما بغد از کمی متوجه شدم که قصد وی فقط سوءاستفاده بوده.اما ما هم از نظر تحصیلات(دکتری)و هم از دیگر نظرات به هم میخوریم و نکته مهم این که من از او خوشم میاید.ایا به نظر شما خوب است تا او را به خود وابسته کرده برای ازدواج؟

پرسشگر گرامی؛ اگر چه طبق فرموده ی خودتان دارای فضل کمال هستید و اکنون دوره دکتری را سپری می کنید، اما طبق فرموده ی قرآن و از باب فذکّر فان الذکرا تنفع المومنین(55/الذاریات) نکاتی را عرض می نمایم و از شما تقاضا می کنم که این سطور را با دقت تمام وحتی چند بار مطالعه فرمایید.
نکته اول اینکه: با توجه به آموزهای دینی و فرهنگی ما، ارتباطات خارج از چهارچوبهای تعریف شده و بدون اطلاع خانواده ممنوع می باشد. علت این ممنوعیت ایجاد آسیب های فراوان روحی و روانی مخصوصا برای دختران در چنین ارتباطاتی است. طبق تجارب فراوان مرکز ما و تجارب شخصی خودم که مدتی به برخی از دانشگاهها تردد داشته ام، بیشتر پسرانی که اقدام به برقراری رابطه دوستی با دختران می نمایند قصد سوء استفاده جنسی از آنها را دارند، به عنوان مثال اخیرا ماجرایی در یکی از دانشگاههایی که من به عنوان مشاور به آنجا رفت و آمد می‌کنم رخ داده است،این ماجرا چنان بغرنج و پیچیده شده که هنوز ما نتوانسته ایم آن را حل نماییم. حیثیت، آبرو، و عفت دختری بر اثر ندانم کاری او بر باد رفته و ضربات بسیار عمیق روحی، روانی و عاطفی چنان بر پیکر نحیف او وارد شده که کارش بحد اختلال روانی رسیده و هم اکنون روزی یک مشت قرص اعصاب قوی مصرف می‌کند تا بتواند اندکی برخود مسلط شود. دختری که پدر و مادرش او را با هزار امید و آرزو برای کسب دانش و داشتن آینده شغلی مناسب و با تحمل مخارج سنگین به دانشگاه فرستاده اند، اکنون روزی صد بار آرزوی مرگ وی را می کنند و خود دختر که همیشه آرزوی کانون خانوادة گرمی را داشته که خود مادر آن باشد، و با بچه هایش ایام را به شادی بسر کند، هم اکنون بخاطر ضربات روانی کارش بحد جنون کشیده و چند بار اقدام به خود کشی نا موفق کرده است. اما اصل قضیه از این قرار است که: چندی پیش در یکی از دانشگاههای استان مرکزی دختری از خانوادة نسبتا مذهبی، وارد دانشگاه می شود و بعد از مدتی پسری به او ابراز محبت و علاقه می کند و حرفهای بسیار عاشقانه که حکایت از عشقی پاک داشته را به او می زند و قول ازدواج به او می دهد و می گوید که:«تو تنها ستاره درخشان آسمان تاریک زندگی من هستی» وطبق اظهار دختر، چون نیاز به محبت دختر در خانه پدری چندان تامین نشده بوده، سریعا در دام این شیاد که دهها دختر دانشجو را به همین طریق فریب داده بوده و از آنها سوء استفاده جنسی کرده بوده می افتد، این دختر ساده دل با گریه اظهار می کرد که او الان چند سال است که از من سوء استفاده می کند و هر بار که به او می گویم چرا پدر و مادرت را برای خواستگاری به خانه ما که در فلان شهرستان هستند، نمی آوری؟ او مرتب بهانه جویی می‌کند و همین اواخر که خیلی به او اصرار کردم اظهار داشت که مادرم از دخترهایی که قبل از ازدواج با پسرها رابطه برقرار کرده اند اصلا خوشش نمی آید. مقصودم از بازگویی این ماجرا برای شما اینست که از پیش آمدهای بسیار تلخی که برای این دختر رخ داده درس بگیرید، و با احتراز از چاههایی که او در آن سقوط کرده، سالم به مقصد برسید و بتوانید زندگی سرشار از خوشی و بدور از اینگونه دغدغه هایی داشته باشید، پس با توجه به اینکه ارتباط‌های خارج از چهار چوب دینی و فرهنگی و بدور از اطلاع خانواده ها به آسیب های روحی و روانی شدیدی مخصوصا برای دختران منجر می شود. لذا هرچه زودتر ارتباط خود را با ایشان قطع نمایید. رک و صریح باشید و نگذارید که این ارتباط و وابستگی به بهای جوانی و زندگی شما تمام شود، از احساسی شدن بپرهیزید و مسلّم بدانید اگر ایشان به شما علاقه داشته باشد برای خواستگاری مراجعه می کند و اگر علاقمند نباشد شما با قطع رابطه از وابستگی بیشتر به ایشان که ضربات آن شدیدتر خواهد بود خلاص می شوید و مهم تر از آن موجب جلب رضایت خداوند از خود می گردید.
نکته ی دوم اینکه: درباره معیارهای یک ازدواج موفق باید به ادبیات تحقیق در این باره مراجعه کرد ومعیارهای خود ساخته که برخاسته ازدیدگاههای غیر واقعی و احیانا احساسی است، و در ادامة زندگی مشترک همچون حبابی محو خواهد شد، نمی‌تواند کارایی چندانی در این مورد داشته باشد. واقعیت اینست که هیچ کدام از ما نمی‌توانیم از همان آغاز زندگی زناشویی تمام پیچ و خم های آن را در سالهای آتی پیش بینی کنیم و آنچه این پیش بینی را دشوارتر می سازد این است که در جامعة کنونی ما متاسفانه غالب افراد بیش از آنکه تشابه فرهنگی، اقتصادی و فکری را برای انتخاب زوج در نظر بگیرند، در پیروی از احساسات و عواطف خود و معیارهای غیر ضروری و خود ساخته که مبتنی بر باورهای غلط است، به دنبال ازدواج می روند. روال تعیین اینکه دو زوج برای ازدواج مناسب هم هستند و یا نه، بدین گونه است که طرفین بعد از چندین جلسه(حدود شانزده ساعت و یا هشت جلسه دو ساعتی) صحبت باهم تحت نظر خانواده ها و آشنایی نسبی با نقطه نظرات یکدیگر، به یک مشاوری که متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه می نمایند و ایشان با تسلط بر آیتمهایی چون تاریخچة خانوادگی طرفین و خاطرات دوران کودکی آنها و گرفتن تست های کتل، گلاسر، و ASS و نیز همسانی و همخوانی نگرشهای طرفین در مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی، باورهای دینی و غیره که در طی سه جلسه انجام می‌گیرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام می کند. بدین صورت که یا می‌گوید ایندو علیرغم علاقه ظاهری که به هم دارند در صورت ازدواج با همدیگر؛ دچار مشکل خواهند شد و بعد از اُفت علایق احساسی به هم؛ وارد فاز درگیری های لفظی و احیانا فیزیکی خواهند شد. و یا این دو به درد ازدواج با هم می‌خورند به شرطی که فلان توصیه ها را بطور جدی مد نظر داشته باشند و به آن عمل نمایند. لازم به ذکر است که مشاورة قبل از ازدواج علی رغم در نظر گرفتن پارامترهای ضروری که تحقیقات بسیاری در سطح جهان بر روی آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% می‌تواند به پیش بینی موفقیت یک ازدواج حکم نماید. و بیست وپنج درصد بقیه مربوط به غنی سازی روابط بین زوجی بعد ازدواج، ارتقاء روابط زناشویی، کسب مهارتهای لازم، باز می گردد. پس پیشنهاد ما به شما اینست که از قوای عقلی ونه احساسی و نیز مشاورة قبل از ازدواج برای انتخاب شریک زندگی آینده خود سود جویید. یعنی در مرحلة اول آگاهی بیشتری در مورد خود تان بدست آورید بدین معنی که با تدبر در خود دریابید حقیقتا چگونه فردی هستید؟ اهداف، ارزشها و علایق اساسی و اصلی شما در زندگی چیست؟ و انتظارات اصلی و اساسی شما از زندگی مشترک چیست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصی که قصد ازدواج با او را دارید نزد یک مشاور با تجربه بروید تا وی با راهکارهای پیش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام کند و احیانا مشکلات فرا روی را با توجه به آیتمهای شخصیتی شما و دختر انتخابی؛ به شما تذکر دهد.
نکته‌ی سوّم اینکه: این حق شماست که برای ازدواج با ایشان بیشتر در مورد وی اطلاعات کسب کنید پس اصلا عجله نکنید و با تانی و تامل پیش روید. زیرا مسیر ازدواج بر خلاف سایر مسیر ها به آسانی قابل بازگشت نیست و در صورت بازگشت آسیبهای روحی و روانی فراوانی گریبانگیر هر دو نفر و مخصوصا دختران می شود. اگر ازدواج فقط به صرف کششهای احساسی و عشقی صورت گیرد و معیارهای اساسی عقلی و منطقی در آن لحاظ نشود، زندگی مشترک بر زمینی سست و شنی بنا می شود که هر آن احتمال ریزش آن می رود. زیرا احساسات و هیجانات خاص طرفین نسبت به هم مدتی بعد از ازدواج فرو می کاهد و برای ادامه زندگی زناشویی باید علائق دیکری بین زوجین وجود داشته باشد تا ریشه های زندگی مشترک تقویت شود و اگر چنین چیزهایی در میان نباشد متاسفانه آن زندگی دستخوش تلاطمات ویرانگر شده و فرو خواهد ریخت و آسیبهای جدی روحی و روانی مخصوصا برای دختران در پی خواهد داشت. پس سزاوار است که با تامل بیشتری وارد این گود شوید.
به نظر حقیر مطالعه کتاب زیر می تواند شما را در اخذ تصمیم فوق یاری بیشتری نماید:
1- عشق هرگز کافی نیست تالیف پرفسور آرون تی بک ترجمه مهدی قراچه داغی انتشارات ذهن آویز

آیا رفتن به گردش با دوستی که دوست پسرش همراه او است گناه دارد ؟آیا اگر کسی این حرف را بزند که اگر خودکشی گناه نداشت ،خودکشی می کرد ناشکری کرده و گناهی مرتکب می شود؟

1- رابطه دوستانه دختر و پسر نامحرم و رفتن آنها به گردش جایز نیست و حتی نگاه کردن و صحبت کردن با قصد لذت به همدیگر حرام و گناه است.(1)
2- گفتن این جمله که اگر خود کشی گناه نمی داشت خود کشی می کرد، گناه حساب نمی شود، مگر آنکه انسان از رحمت خدا ناامید شود و به خاطر ناامیدی از رحمت خدا این سخن را بگوید و نا امید شدن از رحمت خدا گناه بزرگ است.
اما اگر از رحمت خدا نا امید نباشد، گفتن آن اشکال ندارد.
لیکن نا دیده گرفتن نعمت الهی در هر حال نا شکری و نا سپاسی است و زندگی و عمری که خدا به انسان داده است از بهترین نعمت های خداوند است و بیزار شدن از عمر وزندگی و ترجیح خود کشی بران نا سپاسی حساب می شود.(2)
در هر صورت انسان در زندگی باید در برابر مشکلات پایدار باشد و از رحمت خداوند نا امید نباشد و از راه طبیعی نیز تلاش کند تا مشکلات برطرف شود. و فکر خود کشی و صحبت خود کشی در زندگی مطرح نشود.
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 2433 ( نظر رهبری مطابق با فتوای امام خمینی می باشد).
2. سؤال تلفنی (7746666-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.

باسلام من دختری20 ساله هستم کاردانی گرافیک دارم مرجع تقلیدم ایت ا.. خامنه ای است و درتهران زندگی می کنم من با پسری 21 ساله دوست هستم یک سال هست. ولی او در اراک زندگی میکند از طریق اس ام اس که خیلی اتفاقی بود آشنا شدیم و نه من قصد دوستی با پسری را داشتم و نه او و به پاکی او اطمینان دارم چون اگر غیراز این بود اظهار میکردم من هم چادری هم نمازخوان هستم در خانواده مذهبی بزرگ شدم و از نظر اعتقادی خیلی شبیه هم هستیم ما قصد ازدواج داریم اما می ترسم ازاینکه چون قبلا با هم دوست بودیم خدااز من نا راضی باشد و زندگیم بی برکت شود و در زندگی برایم مشکل ایجاد شود آیا ازدواج با او که هم اعتقاد هستیم گناه واشتباه هست ؟ خانواده او فعلا مخالف هستند و میگویند الان زود هستولی در آینده به خاستگاری می آیند ولی خانواده من از این ارتباط هیچ خبری ندارند به غیر از خاله ام که خیلی راهنمایی ام می کند در ضمن من به او خیلی وابسته شده ام جدایی ما غیر ممکن است . می دانم که ارتباط دوستی غیر شرعی می باشد اما چه کنم که بدجوری گرفتار این عشق شده ام .عشق ما خیلی پاک است درحدی که رویمان نمی شود به هم نگاه کنیم در این حد پاک است نمی دانم ایا این ازدواج اشتباه است یا نه لطفا راهنمایی ام کنید من چه کنم ؟ التماس دعا

پرسشگر گرامی؛ اگر چه طبق فرموده ی خودتان دارای باورهای زلال مذهبی هستید، اما طبق فرموده ی قرآن و از باب فذکّر فان الذکرا تنفع المومنین(55/الذاریات) نکاتی را عرض می نمایم و از شما تقاضا می کنم که این سطور را با دقت تمام وحتی چند بار مطالعه فرمایید.
نکته اول اینکه: با توجه به آموزهای دینی و فرهنگی ما، ارتباطات خارج از چهارچوبهای تعریف شده و بدون اطلاع خانواده ممنوع می باشد. علت این ممنوعیت ایجاد آسیب های فراوان روحی و روانی مخصوصا برای دختران در چنین ارتباطاتی است. طبق تجارب فراوان مرکز ما و تجارب شخصی خودم که مدتی به برخی از دانشگاهها تردد داشته ام، بیشتر پسرانی که اقدام به برقراری رابطه دوستی با دختران می نمایند قصد سوء استفاده جنسی از آنها را دارند، به عنوان مثال اخیرا ماجرایی در یکی از دانشگاههایی که من به عنوان مشاور به آنجا رفت و آمد می‌کنم رخ داده است،این ماجرا چنان بغرنج و پیچیده شده که هنوز ما نتوانسته ایم. آن را حل نماییم. حیثیت، آبرو، و عفت دختری بر اثر ندانم کاری او بر باد رفته و ضربات بسیار عمیق روحی، روانی و عاطفی چنان بر پیکر نحیف او وارد شده که کارش بحد اختلال روانی رسیده و هم اکنون روزی یک مشت قرص اعصاب قوی مصرف می‌کند تا بتواند اندکی برخود مسلط شود. دختری که پدر و مادرش اورا با هزار امید و آرزو برای کسب دانش و داشتن آینده شغلی مناسب و با تحمل مخارج سنگین به دانشگاه فرستاده اند، اکنون روزی صد بار آرزوی مرگ وی را می کنند و خود دختر که همیشه آرزوی کانون خانوادة گرمی را داشته که خود مادر آن باشد، و با بچه هایش ایام را به شادی بسر کند، هم اکنون بخاطر ضربات روانی کارش بحد جنون کشیده و چند بار اقدام به خود کشی ناموفق کرده است. اما اصل قضیه از این قرار است که: چندی پیش در یکی از دانشگاههای استان مرکزی دختری از خانوادة نسبتا مذهبی، وارد دانشگاه می شود و بعد از مدتی پسری به او ابراز محبت و علاقه می کند و حرفهای بسیار عاشقانه که حکایت از عشقی پاک داشته را به او می زند و قول ازدواج به او می دهد و می گوید که:«تو تنها ستاره درخشان آسمان تاریک زندگی من هستی» و طبق اظهار دختر، چون نیاز به محبت دختر در خانه پدری چندان تامین نشده بوده، سریعا در دام این شیاد که دهها دختر دانشجو را به همین طریق فریب داده بوده و از آنها سوء استفاده جنسی کرده بوده می افتد، این دختر ساده دل با گریه اظهار می کرد که او الان چند سال است که از من سوء استفاده می کند و هر بار که به او می گویم چرا پدر و مادرت را برای خواستگاری به خانه ما که در فلان شهرستان هستند، نمی آوری؟ او مرتب بهانه جویی می‌کند و همین اواخر که خیلی به او اصرار کردم اظهار داشت که مادرم از دخترهایی که قبل از ازدواج با پسرها رابطه برقرار کرده اند اصلا خوشش نمی آید. مقصودم از بازگویی این ماجرا برای شما اینست که از پیش آمدهای بسیار تلخی که برای این دختر رخ داده درس بگیرید، و با احتراز از چاههایی که او در آن سقوط کرده، سالم به مقصد برسید و بتوانید زندگی سرشار از خوشی و بدور از اینگونه دغدغه هایی داشته باشید، پس با توجه به اینکه ارتباط‌های خارج از چهار چوب دینی و فرهنگی و بدور از اطلاع خانواده ها به آسیب های روحی و روانی شدیدی مخصوصا برای دختران منجر می شود. لذا هرچه زودتر ارتباط خود را با ایشان قطع نمایید. رک و صریح باشید و نگذارید که این ارتباط و وابستگی به بهای جوانی و زندگی شما تمام شود، از احساسی شدن بپرهیزید و مسلّم بدانید اگر ایشان به شما علاقه داشته باشد برای خواستگاری مراجعه می کند و اگر علاقمند نباشد شما با قطع رابطه از وابستگی بیشتر به ایشان که ضربات آن شدیدتر خواهد بود. خلاص می شوید و مهم تر از آن موجب جلب رضایت خداوند از خود می گردید.
نکته ی دوم اینکه: درباره معیارهای یک ازدواج موفق باید به ادبیات تحقیق در این باره مراجعه کرد و معیارهای خود ساخته که برخاسته ازدیدگاههای غیر واقعی و احیانا احساسی است، و در ادامة زندگی مشترک، همچون حبابی محو خواهد شد، نمی‌تواند کارایی چندانی در این مورد داشته باشد. واقعیت اینست که هیچ کدام از ما نمی‌توانیم از همان آغاز زندگی زناشویی تمام پیچ و خم های آن را در سالهای آتی پیش بینی کنیم و آنچه این پیش بینی را دشوارتر می سازد این است که در جامعة کنونی ما متاسفانه غالب افراد بیش از آن که تشابه فرهنگی، اقتصادی و فکری را برای انتخاب زوج در نظر بگیرند، در پیروی از احساسات و عواطف خود و معیارهای غیر ضروری و خود ساخته که مبتنی بر باورهای غلط است، به دنبال ازدواج می روند. روال تعیین اینکه دو زوج برای ازدواج مناسب هم هستند و یا نه، بدین گونه است که طرفین بعد از چندین جلسه(حدود شانزده ساعت و یا هشت جلسه دو ساعتی) صحبت باهم تحت نظر خانواده ها و آشنایی نسبی با نقطه نظرات یکدیگر، به یک مشاوری که متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه می نمایند و ایشان با تسلط بر آیتمهایی چون تاریخچة خانوادگی طرفین و خاطرات دوران کودکی آنها و گرفتن تست های کتل، گلاسر، و ASS و نیز همسانی و همخوانی نگرشهای طرفین در مسائل مختلف اجتماعی وفرهنگی، باورهای دینی و غیره که در طی سه جلسه انجام می‌گیرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام می کند. بدین صورت که یا می‌گوید این دو علیرغم علاقه ظاهری که به هم دارند در صورت ازدواج با همدیگر؛ دچار مشکل خواهند شد و بعد از اُفت علایق احساسی به هم؛ وارد فاز درگیری های لفظی و احیانا فیزیکی خواهند شد. و یا ایندو به درد ازدواج با هم می‌خورند به شرطی که فلان توصیه ها را بطور جدی مد نظر داشته باشند و به آن عمل نمایند. لازم به ذکر است که مشاورة قبل از ازدواج علی رغم در نظر گرفتن پارامترهای ضروری که تحقیقات بسیاری در سطح جهان بر روی آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% می‌تواند به پیش بینی موفقیت یک ازدواج حکم نماید. و بیست وپنج درصد بقیه مربوط به غنی سازی روابط بین زوجی بعد ازدواج، ارتقاء روابط زناشویی، کسب مهارتهای لازم، باز می گردد. پس پیشنهاد ما به شما اینست که از قوای عقلی ونه احساسی و نیز مشاورة قبل از ازدواج برای انتخاب شریک زندگی آینده خود سود جویید یعنی در مرحلة اول آگاهی بیشتری در مورد خود تان بدست آورید بدین معنی که با تدبر در خود دریابید حقیقتا چگونه فردی هستید؟ اهداف، ارزشها و علایق اساسی و اصلی شما در زندگی چیست؟ و انتظارات اصلی و اساسی شما از زندگی مشترک چیست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصی که قصد ازدواج با او را دارید نزد یک مشاور با تجربه بروید تا وی با راهکارهای پیش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام کند و احیانا مشکلات فراروی را با توجه به آیتمهای شخصیتی شما و دختر انتخابی؛ به شما تذکر دهد.
نکته‌ی سوّم اینکه: این حق شماست که برای ازدواج با ایشان بیشتر در مورد وی اطلاعات کسب کنید پس اصلا عجله نکنید و با تانی و تامل پیش روید. زیرا مسیر ازدواج بر خلاف سایر مسیر ها به آسانی قابل بازگشت نیست و در صورت بازگشت آسیبهای روحی و روانی فراوانی گریبانگیر هر دو نفر و مخصوصا دختران می شود. اگر ازدواج فقط به صرف کششهای احساسی و عشقی صورت گیرد و معیارهای اساسی عقلی و منطقی در آن لحاظ نشود، زندگی مشترک بر زمینی سست و شنی بنا می شود که هر آن احتمال ریزش آن می رود. زیرا احساسات و هیجانات خاص طرفین نسبت به هم مدتی بعد از ازدواج فرو می کاهد و برای ادامه زندگی زناشویی باید علائق دیکری بین زوجین وجود داشته باشد تا ریشه های زندگی مشترک تقویت شود و اگر چنین چیزهایی در میان نباشد متاسفانه آن زندگی دستخوش تلاطمات ویرانگر شده و فرو خواهد ریخت و آسیبهای جدی روحی و روانی مخصوصا برای دختران در پی خواهد داشت. پس سزاوار است که با تامل بیشتری وارد این گود شوید.
نکته چهارم در مورد سوالتان در باره ی اینکه ازدواج با پسری که قبلا با دوست بوده اید اشکال دارد و یا نه؛ می باشد. در این خصوص باید عرض نمایم که این ازدواج هیچ مانعی ندارد. اما اگر می خواهید یک عمر بار پشیمانی و ناراحتی های روحی و روانی را بر دوش خود نکشید از توصیه هایی که به حضورتان عرض شد عمل نمایید.
نکته پایانی اینکه: ما راهکارهایی برای رهایی شخص از دام عشق و عاشقی داریم که در صورت نیاز و تماس مجدد شما تقدیم حضورتان خواهد شد.
به نظر حقیر مطالعه کتاب زیر می تواند شما را در اخذ تصمیم فوق یاری بیشتری نماید:
1- عشق هرگز کافی نیست تالیف پرفسور آرون تی بک ترجمه مهدی قراچه داغی انتشارات ذهن آویز

با سلام و خداقوت مدتي است احساس ميكنم خدا ديگه منو دوست نداره و حرفامو نمي شنوه چي كار كنم ؟ كمكم كنيد

امیدوار هستیم که در تمام مراحل زندگی موفق باشید؛ اما در خصوص سؤال شما باید عرض کنیم که مشکل خودتان را روشن برای ما مطرح نکرده اید. ای کاش برای ما ذکر می کردید که چه چیزی باعث به وجود آمدن این احساس در شما شده و چرا فکر می کنید خداوند شما را دوست ندارد و حرف های شما را نمی شنود؟ مطمئن باشید که این احساس، وسوسه ای است که شیطان در دل شما ایجاد کرده تا شما را از خداوند دور کند؛ در حالی که خداوند نسبت به همه بندگانش مهربان است. شاعر چه خوب سروده است:
ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری!
دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری
احساسی که مطرح کرده اید، گاهی به جهت عدم استجابت دعا برای انسان حاصل می شود و گاهی به دلیل مشکلات و موانعی که در زندگی انسان به وجود می آید، رخ می دهد؛ در حالی که اگر به اوصاف الهی توجه کنیم و به صفات پروردگار ایمان بیاوریم و بدانیم خداوند رئوف و رحیم است، در می یابیم که اگر خواسته های انسان بر آورده نمی شود، دلیلش بخل و بی مهری خدا نیست. خداوند با توجه به کمال و سعادت و مصلحت انسان، خواسته های او را اجابت می کند.
در خصوص مشکلات نیز انسان باید توجه داشته باشد که مشکلات در زندگی هر کسی کم و بیش وجود دارد و خداوند خیر و سعادت را گاهی در قالب سختی‌ها و مشکلات ظاهر می‌سازد و گاهی نیز در لباس آسایش و نعمت ها. خدا به علم نامحدود خویش می‌داند که صلاح و رستگاری چه کسی از بندگان مؤمنش در میدان مشکلات و مصایب نهفته است و کدام یک از آنان را باید در رفاه و نعمت‌ها جستجو کرد. پس باور داشته باشیم که در صورت انجام تکالیف و وظایفی که خداوند برای اهل بلا و مشکلات یا رفاه و نعمت‌ها قرار داده، هر وضعیتی برای ما پیش آید، خیر و خوشبختی ما در همان نهفته است. حُسن ظن و اعتماد به خدا، کلید بسیاری از درهای قفل شده زندگی و خوشبختی‌ها است. به خداوند حُسن ظن و اعتماد داشته باشید و مطمئن باشید که خداوند شما را دوست دارد.
در نامۀ بعدی مشکل خود را برایمان بیان نمایید تا بهتر شما را راهنمایی کنیم و یا به صورت تلفنی با شماره (09640)تماس بگیرید.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید من خدارو خیلی دوست دارم ولی بعضی موقه ها خدا رو فراموش میکنم البته روز مررگی و کارها من رو از خدا دور کرده لطفا کمکم کنید

بندگی خدا در قدم اوّل متوقف بر معرفت و شناخت حقیقی پروردگار است. از این رو كسی كه گناه می كند، خدا را به مفهوم واقعی نمی شناسد. البته باید این نکته را یادآوری کنیم که خداشناسی و درک او به أندازه ظرف و گنجایش هر کسی متفاوت است و نباید انتظار بالایی از خود داشته باشید؛ (زیرا توقع بالا مایۀ نا امیدی و سلب روحیه شماست و این همان خواسته شیطان است) همین که متوجه شده اید خداشناسی تان دچار مشکل شده است، خود باعث پیشرفت شما می شود.
براى رسیدن به بندگی خاص خدا، باید در بینش و اعتقاد و باورهاى دینى دقت کرد. نوع بینش در نیّت انسان مؤثّر است.
اگر باور داشته باشیم که:
1)انسان، برترین مخلوقات و جانشین خدا در زمین و عصاره هستى و هدف آفرینش است.
2)طرف حساب ما در اعمالمان خداست، اوست که پاداش مى‏دهد و حتّى کارهاى جزئى را در صورت نیّت پاک، اجرى بزرگ مى‏دهد،هیچ کار کوچک و بزرگى در حساب خدا گم نمى‏شود و انسان در دنیا و آخرت، نتیجه اعمال خود را خواهد دید، خداوند، کارهاى فاسد و عیوب ما را مى‏پوشاند و خوبى‏هاى ما را آشکار مى‏سازد.
3)ارزش و قیمت انسان، «بهشت» است و انسان غیر از بهشت، خود را به هر که بفروشد، ضرر کرده است، و بد تجارتى است که انسان، «دنیا» را بهاى خود قرار دهد. مشترى اعمال انسان خداوند است و در عبادات، انسان با خدا معامله مى‏کند و با او طرف حساب است،" لبئس المتجرأن ترى الدنیا لنفسک ثمناً ". (1) هر چه داریم از خداست، او «ولىّ نعمت» و صاحب اختیار و پروردگار مهربان ماست،
4)انسان در یک دل، محبّت دو امر متضادّ را نمى‏تواند داشته باشد،(2) یا خدا دوستى یا دنیاطلبى، یا عشق به اللَّه یا عشق به دنیا و دنیا، شکوفه‏اى زودگذر است، غنچه‏اى است که براى کسى باز نشده و به کسى وفا نکرده است، و خداوند، دنیا را کالاى غرور و متاعى اندک به حساب آورده است،
5)در قیامت، همه واسطه‏ها و شفیع‏ها از کار مى‏افتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود مى‏بخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است و از این و آن که در دنیا به محبّت‏هایشان دل مى‏بندیم، کارى ساخته نیست و هر فردى نتیجه کار خود را مى‏بیند و محصول خویش را درو مى‏کند؛
آرى، اگر این باورها را در دل داشته باشیم، محرّک و انگیزه قوى‏تر ما، این خواهد شد که خدا مى‏خواهد و خدا مى‏پسندد و خدا پاداش مى‏دهد.
اگر ما خدا را نمى‏بینیم، او که ما را مى‏بیند. حداقل، بخاطر نعمت‏هاى او، باید شکرگزار باشیم و از نافرمانى بپرهیزیم. عالم، محضر خداست، در محضر خدا نباید گناه کرد.
جهان، سفره گسترده نعمت‏هاى الهى براى ماست، عبادت را، حتّى نه براى رسیدن به بهشت یا ترس از جهنم، بلکه بخاطر آنکه خداوند، شایسته پرستش است، باید انجام داد، و اینگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است که امیرالمؤمنین، خدا را اینگونه عبادت مى‏کرده است.
اگر یقین داشته باشیم که در محضر خدائیم و او همه کارهاى ما را مى‏بیند و از نیّت‏هاى قلبى ما آگاه است و هر گونه عزّت و ذلّت به دست اوست، و رضاى او در مقابل دنیاى زودگذر، ارزش بیشترى دارد.
نکته : برادر گرامی،اینکه انسانهای عادی گاهی خدا را فراموش کرده و از یاد او غافل گردند، طبیعی است. برنامه های مستمر عبادی و معنوی ، مثل نماز و نیایش و ... برای رفع غفلت و حضور در محضر الهی می باشد. لذا ارتباط خود را با خدا قطع نکنید.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
1. امام خميني (ره)، چهل حديث، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران.
2. سید عبد الله شبر، کتاب الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران، انتشارات هجرت.
پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمدباقربن محمد تقی، بحارالانوار (ط - بیروت) ج34، ص98،دار احیاء التراث العربی،چاپ دوم،1403ق.
2. احزاب (33) آیه 4.

دوست من گناهی دیگری هم انجام می داد ومن با او بسیار صحبت کردم واو ان گناه را ترک کرد(یعنی دوست دارد انسان خوبی باشد)سوال دیگر من این است که من او را خیلی دوست دارم وخیلی به او فکر می کنم شاید به نوعی عاشق او شده باشم ایا این امر مشکل شرعی دارد ومن باید او را ترک کنم؟

تفكر و تعلق خاطر شما به اين دوست همجنس هر چند از نظر شرعي بي اشكال باشد، از نظر روان شناختي بسيار آسيب زا به نظر مي رسد. از نظر ما روان شناسان اين گونه عشق ها خارج از چارچوب در بسياري موارد از مرز سلامت پا فراتر گذاشته و در حوزه اختلال قرار مي گيرد.
وابستگي عاطفي يا عشق مرضي در بيش تر موارد از سه اختلال عمده روان پزشكي : اضطراب و وسواس فكري و افسردگي بي بهره نيست. فرد مبتلا معمولا داراي رگه هايي از اين سه اختلال مهم مي باشد. اگر نيم نگاهي به درونيات خود بيندازيد، احتمالا شاهد رگه هايي از اين سه در خود خواهيد بود. عشق هاي خارج از چارچوب از انگيزه هاي جنسي مبرا نيست. در مواردی ما شاهد برخي انگيزه هاي جنسی هستيم.
وابستگي به هر كسي از جمله پدر و مادر همسر فرزند دوست و .... ماهيتي نابهنجار دارد. آن چه كه ماهيت بهنجار دارد ،دلبستگي است.
در هر صورت توصيه مي شود با نيم نگاهي به پيامدهاي بسيار منفي اين گونه دوستي هاي آسيب زا ،از تشديد آن به شدت پرهيز نماييد .بايد به جاي پيشروي بي محابا در دوستي،كم كم با پسري استراتژيك،سعي در كاهش و حذف تدريجي دوستي بسيار پر مخاطره بنماييد.
بي شك ترك و حذف دوستي ها بسيار دشوار است، ولي با همه جانبه نگري و دورانديشي مي توان به اين مهم همت گمارد. عوارض ترك براي مدتي به آزار شما مي پردازد، ولي بعد از مدتي يك تصوير و خاطره صرف (که به هيچ وجه كاهنده عملكرد شما نمي باشد) باقي خواهد ماند.
اگر شاهد اختلالات مذكور يعني اضطراب و..... در خود هستيد ،براي رهايي مسالمت آميز از روابط وابسته وار در گام اول به يك روانپزشك و در گام دوم به يك روان شناس باليني مراجعه نماييد.
نا گفته پيداست خوددرماني و طفره رفتن از درمان تخصصي در قريب به اتفاق موارد ثمره اي جز فرصت سوزي و تشديد و وخامت حال روحي روانی ندارد.
همه مردان سالم از افراد وابسته و عاشق پيشه گريزانند. به احتمال بسيار اين پسر بعد از مدت كوتاهي از رفتارهاي وابسته وارتان خسته و دلزده خواهد شد و شما را براي هميشه ترك خواهد كرد.اگر دورانديش باشيم،از همين امروز از ناكامي افسرده ناک آينده خود جلوگيري مي كنيم.

اگر پسری با دختری رابطه دوستی سالمی داشته باشد به گونه ای که مسایل جنسی دراین دوستی راه نداشته باشد و مسئله یک دوستی سالم باشد ایا |سرمیتواند دوستی را ادامه دهد؟واین دوستی چه حکمی دارد؟

دوستی بین دختر و پسر نامحرم چون دارای مفسده است حرام است.
واقعیت این است که غریزه جنسی در انسان، از اصلی ترین و ریشه دارترین غرایز است که باید به شکل مشروع و در یک چارچوب و ضابطه در آید، در غیر این صورت موجب مشکلات و عواقب دردناک بسیاری خواهد شد.
رابطه دوستانه دختر و پسر ریشه در غریزه جنسی دارد، و سبب تحریک بیشتر غریزه جنسی و گرفتاری فکری می شود و زمینه گناهان بیشتر را فراهم می کند و ادامه این نوع دوستی موجب فساد درخانواده ها و جامعه می گردد.اگر دختر و پسری واقعا همدیگر را دوست دارند می توانند باهم ازدواج کنند.(1)
پی نوشت:
1. سؤال تلفنی (7112467-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.

صفحه‌ها