روابط دوستي

با سلام و خسته نباشید وتشکر از زحماتتون.من دختری هستم معتقد تا به حال با هیچ پسری رابطه ای نداشتم نه کلامی و نه رابطه دیگر.با اینکه از نظر تحصیلات،وضع مالی،طبقه اجتماعی و ...در موقعیت خوبی هستم ولی تا به حال موقعیتی برای ازدواج نداشتم ولی الان احساس می کنم برای حفظ دین و پاکیم و رهایی از تنهایی احتیاج شدیدی به ازدواج دارم در ضمن من دختر نامعقولی هم نیستم که عاشق چشم و ابرو و یا ثروت کسی بشم ولی چند وقت هست که عاشق یه پسری در کلاسم شدم یه حس خاصی نسبت بهش دارم از شما میخواهم کمکم کنید که چطور بهش بفهمونم که دوستش دارم و اینکه چطور حس اونو نسبت به خودم بفهمم؟اصلا چطور اونو به خودم علاقه مند کنم البته در تمام حالات و مراحل زندگیم خداوند متعال در اولویت است و مد نظرم. لطفا کمکم کنید.متشکرم و ممنون.

مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. از این که تا به حال با هیچ پسری رابطه ای نداشته اید، معلوم است که دختر مؤمن و عفیفی هستید که به از خطوط قرمز الهی و دینی آگاهید . به خوبی تلاش کرده اید که عصمت و پاکی خود را حفظ کنید. از این بابت خرسندیم و به وجود دخترانی همانند شما افتخار می کنیم.
2. يکي از نيازهاي طبيعي انسان وقتي که به سن بلوغ و جواني مي رسد، ازدواج است. علاقه به جنس مخالف و ازدواج ريشه در ميل و كشش غريزي دارد. خداوند این میل را براي برآوردن هدف خاصي در وجود انسان نهاده و او را براي برآوردن اين غريزه از راه درست (ازدواج) راهنمايي كرد، تا نسل انسان گسترش يافته و نوع بشر حفظ شود، نيز در سايه ازدواج به آرامش دست يابد.
3. اگر واقعاً قصد ازدواج با فرد مورد نظر را داريد و ایشان را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، ابتدا علاقه را كنار بگذاريد . همچون يك بيگانه با او برخورد كرده، درباره وي تحقيق كنيد. مطمئن شويد از شرايط مثبت و کافی ازدواج برخوردار است. پس دقت كنيد و ببيند آيا فرد مورد نظر، از لحاظ اعتقادي، اخلاقي، فكري، فرهنگي و جغرافیایی، اجتماعی، خانوادگي، جسمی و زیبایی، روحی و روانی، سنی، سیاسی، تحصیلی و عشق و علاقه با شما همخواني دارد يا نه.
بدون شک مهم ترین عامل موفقیت و خوشبختی در ازدواج، وجود تطابق و همخوانی دختر و پسر در زمینه های ذکر شده می باشد. تحقیقات بسیاری این نتیجه را به اثبات رسانیده زن و شوهرهایی که بیش ترین تطابق و همخوانی و تفاهم را با هم دارند، ازدواج موفق و پایداری دارند .در زندگی با مشکلات کم تری مواجه هستند.
4. اگر او را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، طبیعتاً نمی توانید شخصاً و به طور مستقیم یا با انجام برخی رفتارهای خاص و اظهار عشق و علاقه او را از انگیزه خود مطلع گردانید، چرا که انجام برخی رفتارهای خاص، خودنمایی و جلب توجه کردن دختر در برابر پسر ، ابراز عشق و علاقه، تجسّم بخشيدن به ذلّت و زبوني خود و بي شخصيّت جلوه دادن خويش است.
زن مجذوب است نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. يعني اصلاً ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند . آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند. گل محمدي و لاله و جمال يوسف و ديگر گل‏هاي زيبا هرجا باشند، مردم به سوي شان گرايش مي‏يابند و آن ها را به دست مي‏آورند و نيازي به خودنمايي ندارند.
علاوه بر آن اصولاً اظهار محبّت يك دختر به يك پسر، سوء ظنّ در ذهن پسر ايجاد خواهد كرد كه از كجا معلوم كه دختر تاكنون به چند جوان ديگر نيز ابراز علاقه نكرده باشد. يعني به طور طبيعي مردان اين گونه‏اند كه به محض اظهار علاقه و محبّت از جانب دختران، سوء ظن در آن ها پديد مي‏آيد.
5. بهترین راه حل ممکن این است که از طريق واسطه‏اي مورد اعتماد و امین، خود را به پسر مورد نظر معرفی کنید . نظر طرف مقابل را درباره خويش و ازدواج با شما، به نحوی که متوجه نشود واسطه را فرستاده اید، جويا شويد؛ حال در صورتي كه او نيز به ازدواج با شما تمايل و علاقه داشت، باز از طریق واسطه به او پیشنهاد کنید که به طور رسمي و از طريق خانواده از شما خواستگاري كند تا ان شاء اللّه در صورت فراهم بودن زمینه ها و شرایط لازم و با توافق شما و وي و خانواده‏هاي دو طرف مقدمات ازدواج فراهم گردد. اما اگر به شما علاقه و تمایل به ازدواج نداشت، راحت با این مسئله کنار بیایید و او را فراموش کنید. بدانید که عشق یک طرفه دردی را دوا نمی کند و مفید ازدواج نمی باشد.
6. از آن جا که سن ازدواج بین دختران و پسران افزایش یافته ، نگرانی شما از بابت نداشتن خواستگار کاملاً بی مورد است . دلیل بر وجود اشکالی در شما نیست؛ البته ویژگی‌های ظاهری و جسمانی یا صفات اخلاقی در این جهت تأثیر گذار است . در این میان، تنها صفات اخلاقی بر عهده شما است. خیلی از کارها،‌خارج از خواست انسان است و در این موارد نباید نگران بود. همان‏طور كه براى شما به عنوان يك دختر، اين مشكل وجود دارد و هنوز نتوانسته‏ايد با فرد مناسب و دلخواه خود ازدواج كنيد، براى پسرها نيز اين مشكل وجود دارد. علاوه بر اين، بين دختران تنها فردى نيستيد كه دچار اين مشكل هستيد . دختران زياد ديگرى نيز هستند كه مدت‏ها و گاهى سال‏ها با اين مسئله روبه‏رو هستند؛ امّا سرانجام همسر مناسب و متناسب با روحيات خود را پيدا مى‏كنند؛ ولى با اندكى تأخير از نظر زمانى. بنابراین زود ازدواج‏كردن، نشانه موفقيت در امر ازدواج و تأمين خوشبختى و سعادت هميشگى نيست. با كمى دقت، مشاهده مى كنيد كه فرآيند خواستگارى و ازدواج، معمولاً يك فرآيند طولانى مدت است . نيازمند زمان و دقت كافى است . چه بسا همين تجربه‏ها و به تأخير افتادن‏ها، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معيارهاى ازدواج بيش تر و عميق‏تر كند . موفقيت در اين امر مهم و حياتى را چندين برابر كند كه در نتيجه به صلاح شما خواهد بود.
7. بهتر است تا زماني كه كسي به خواستگاري شما نيامده است، فكر و ذهن خود را از مسائلي مربوط به ازدواج، خواستگاري، خالي كنيد. بيش ترين هم و غم تان درس و ادامه تحصيل باشد ، چرا كه اولاً بهترين فرصت براي رشد و كمال و كسب مدارج علمي و عملي، دوران جواني و تحصيل است . مي توانيد با عمق بخشيدن به مطالعات و فعاليت هاي علمي در زمينه رشته تحصيلي خود، به يكي از امتيازات و ارزش هايي كه مي تواند براي آينده و خوشبختي تان مؤثر واقع شود دست يابيد .
با كم تر فكر كردن در اين زمينه و از طرف ديگر توجه نمودن به تحصيل و مطالعه و پيشرفت هاي علمي، اعتماد به نفس تان نيز بيش تر خواهد شد.
8. البته نباید از مسائلی که زمینه ساز خواستگاری است غفلت کرد، مثلاً پاکیزگی و نظافت، شادابی، خوش اخلاقی، خوش سخن بودن، شوخی های به جا میان همجنس، رعایت کردن فرهنگ صحیح جامعه، پرهیز از گرفتگی چهره و عبوس بودن ، ابتذال اخلاقی ، ژولیدگی و اظهارات دلسرد کننده، حالات افسردگی و...
البته در کنار این کارها می توانید به افراد موثق و مورد اطمینان بسپارید که اگر پسر خوب و مجردی را سراغ دارند که با شما همخوانی و تناسب دارد، به خانواده تان معرفی کنند تا زمینه خواستگاری از شما به وجود آید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دختر و پسر نامحرم در هر محیطی که باشند، واجب است حریم ارتباط با همدیگر را رعایت کنند،ارتباط دختر از طریق صحبت کردن به مقدار ضرورت و نیاز آن هم بدون قصد لذت اشکال ندارد، اما ارتباط غیر متعارف و یا با قصد لذت حرام است.
نگاه کردن به دست و صورت نامحرم با قصد لذت و نگاه به مو و سایر قسمت های بدن نامحرم هر چند بدون قصد لذت باشد ،حرام است. صحبت های تحریک کننده و حرکات تحریک کننده و غیر متعارف و شوخی کردن های تحریک کننده بین دختر و پسر نامحرم در هر جا که باشد ،حرام است.
در رعایت محدوده نامحرم بودن . در هر جا که باشند ، وظیفه مرد و زن نامحرم آن است که تمام احکام نامحرم بودن را بینشان رعایت نمایند. (1)
دلیل آن این است که غریزه جنسی که از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است اگر کنترل نشود مفاسد زیادی به بار می آورد و شاهد آن این است که روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربی و غیر غربی منشا مفاسدی از قبیل :
1ـ افزایش روابط جنسی نامشروع.
2ـ آبستنی‌های ناخواسته.
3ـ ازدیاد غیر قابل کنترل آمار سقط جنین .
4ـ افزایش خانواده‌های تک والدینی.
5ـ روسپیگری:
پدیده شوم روسپی گری به ویژه در بین دختران جوانی که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده­اند، در جوامع غربی شایع است، زیرا فرزندان ناخواسته، فرصت‌های اشتغال و تحصیل را از مادران گرفته، آنان ناچارند برای تأمین هزینه‌های زندگی و رهایی از فقر، به هر کاری رو آورند.
6ـ گسترش بیماری‌های مقاربتی:
روابط آزاد دختر و پسر، در نتیجه روابط آزاد جنسی، سکوی پرش روسپی گری و افزایش بیماری‌های عفونی و مقاربتی است. در این باره کافی است بدانید : در هر 13 ثانیه یک نفر در آمریکا به ویروس مهلک بیماری ایدز مبتلا می‌شود. قربانیان این ویروس که عمدتاً از طریق بی بند و باری جنسی مبتلا می‌شوند، از این بیماری عفونی هلاک می‌گردند.
آنچه ذکر شد، اشاره به برخی پیامدهای روابط آزاد دختر و پسر پیش از ازدواج است. عوارض دیگری چون جنون،‌عقده‌های روانی، تزاید جنایت و آدم کشی از دیگر نتایج آن روابط است.
به این ترتیب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌های التذاذی آنان را که منشأ برای روابط بعدی می‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
در این موضوع می‌توانید کتاب‌های زیر را مطالعه کنید:
1ـ جامعه شناسی خانواده،‌از دکتر شهلا اعزازی.
2ـ سیمای زن در جهان ـ امریکا، از مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.
3ـ درّ و صدف، از محمد شجاعی، انتشارات محیی، شهرری.

پی نوشت:
1. امام خمینی، توضيح المسائل ، مسئله 2433؛ و تحرير الوسيله، کتاب نکاح، احکام نظر، مسئله 20. و پاسخ سوال های مورد ابتلا از رهبری، سؤال1.

من پسری هستم که در بین اقوام و خویشان به مسلمونی و پایبند بودن به احکام الهی معروفم اما چند وقتی‏ست که احساس می‏کنم دوست دارم با دختری دوست بشم که به من محبت کنه(حتی به اندازه‏ی یه لبخند) و با من مثل یه دوست رفتار کنه. حتی چند باری خواستم به یه دختر سلام کنم و یا یه جوری بهش نگاه کنم که متوجه بشه اما روم نمی‏شد. من دوستی می‏خوام که به من محبت کنه اصلاً مقصودم غریزه جنسیم نیست. به نظر شما پیدا کردن همچین دوستی اشکالی داره یا نه؟ اگر نه بگین چه کاری بکنم تا دیگه همچین احساسی در درونم نباشه.(لطفاً این سؤال رو علاوه بر مسائل دینی با توجه به مسائل روانشناسی نیز پاسخ دهید.) با تشکر

ترديدي در نياز شما به دوست داشته شدن نيست. مثل هر انساني حق داريد كه محبوب ديگران باشيد. با اين وصف نياز شما تا حدي پا از حالت بهنجار فراتر گذاشته و به صورت نابهنجار در آمده است.
از نظر ما روان شناسان بايد احساس نياز به محبت جنس مخالف مورد واكاوي دقيق قرار گيرد و از برخورد سطحي با آن پرهيز كرد.
فارغ از مسائل شرعي نياز به محبت جنس مخالف حكايت از خلأ عاطفي ويژه در شما دارد. ويژه از آن جهت كه خواهان پر كردن آن نه از طريق همجنسان يا محارم مانند والدين، بلكه از طريق جنس مخالف داريد.
خلأ عاطفي مي تواند دلايل گوناگون داشت باشد، از جمله وجود برخي رگه هاي افسردگي .
هيچ پسر افسرده دلي با محبت خارج از چارچوب دختر درمان نپذيرفته است . محبت جنس مخالف به هيچ وجه درمان پايداري براي افسردگي احتمالی شما نيست.
بسياري از پسران به همين بهانه ها در رابطه با جنس مخالف گرفتار مي آیند . ديري نمي گذرد كه با تشديد و
پيچيده تر شدن مشكل افسردگي به عشق مرضي يك طرفه يا دو طرفه دچار مي گردند.
از نظر شرعي هر گونه رابطه خارج از چارچوب با جنس مخالف جايز نيست. با هيچ توجيهي از جمله نياز به محبت
نمي توان به تجويز و توجیه آن پرداخت.
بر اساس ديدگاه اسلام هيچ شفاي روحي و جسمي در ارتكاب حرام وجود ندارد . محال است كه ارتكاب حرام اثري معكوس داشته باشد. اگر رابطه با جنس مخالف حرام گشت، شفاي امراض روحي مانند افسردگي به وسيله آن امری كاملاً ناشدني است.
اگر به جاي ارضای نامشروع نیاز خود (از طریق رابطه غیر شرعی با جنس مخالف) در صدد ارضای مشروع (از طريق ازدواج قانوني) بر مي آمديد ،باز توصيه مي شد به صرف احساس نياز به محبت پا در زندگي مشترك ننهيد. بي شك براي موفقيت ازدواج ضروري است قبل از ازدواج به درمان نسبي روحيات افسرده وار خود بپردازيد و بعد از بهبودي نسبي به ازدواج رو نماييد.
بسياري از اختلافات و تعارضات زناشويي از اين جا نشأت مي گيرد كه طرفين صرفاً با انگيزه پر كردن خلأهاي عاطفي جنسي خود تصميم به ازدواج گرفته اند. حال آن که ازدواج امری بسیار فراتر از ارضای نیاز عاطفي جنسي صرف است.
پس تا اين جا روشن شد كه رابطه درماني مشروع يا نامشروع به هيچ وجه درمان مناسبي براي روحيات افسرده وار احتمالی شما نيست.
متاسفانه برخي عبارات نامه شما از جمله «....دوست دارم با دختری دوست بشم که به من محبت کنه(حتی به اندازه‏ یه لبخند)...» بسيار نگران كننده است و از عمق خلأهاي دروني شما حكايت دارد.
برخلاف تصور شما انگيزه هاي جنسي در رويكردتان به جنس مخالف بسيار مؤثر است . اين كه احساس نياز به محبت جنس مخالف را فارغ از انگيزه هاي ناهشيار يا هشيار جنسي در نظر بگيريم ،بسيار نادرست مي باشد.
به جاي خوددرماني يا رابطه درماني كه هيچ ثمره اي جز پيچيده تر شدن مشکل ندارد ،در اسرع وقت به يك روان شناس باليني دين آشنا مراجعه نماييد.
از رهگذر يك چكاب رواني و درمان نسبي اختلالات احتمالي ،بسياري از نيازهاي شما بدون هيچ ارضای خاصی تعديل خواهد يافت و مي توانيد با تلاش شبانه روزي مقدمات اوليه يك ازدواج موفق را فراهم آوريد. ازدواجي كه بر اساس نياز به يك لبخند شكل بگيرد ،بسيار با اقتدار و عزت نفس مردانه فاصله دارد . زن آينده تان از شما پيش از هر چيز انتظار يك شوهر مستقل عاطفي و مقتدر دارد ،نه يك تشنه لبخند يا گرسنه عاطفه.
فرض بگيريم بي اعتنا به اين هشدارها اقدام به دوستي با جنس مخالف نموده ايد. حال بعد از چند روز و چند هفته عشق بازي ،طرح و برنامه شما براي آينده چيست؟ تا كي مي توانيد بدون درمان تخصصي مشکلات دروني خود به
محبت هاي تسكين دهنده دل خوش داريد.
آيا بعد از مدتي به سر جاي اول خود باز نمي گرديد؟ آيا علاوه بر ورود به درمان تخصصي، راهي جز تلاش شبانه روزي و كار بي وفقه براي كسب ضروريات اوليه ازودواج براي شما باقي مانده است؟ اگر قرار است بعد از چند ماه و چند سال غوطه وري در گناه به فكر ازدواج بيفتيد، چه بهتر با تداوم خويشتنداري تان مسير خود به سمت سعادت را دور نكنيد.
در شرايط كاملاً آزمايشي به سر مي بريد. سربلندي شما در آزمايش هاي ريز و درشت الهي است که عنايت ويژه خداوندي را نصیب شما می سازد.

باعرض سلام: بنده يك جوان 19ساله هستم ،بنده بايكي ازدوستانم به مدت سه ماه يك رابطه فوق العاده نزديك حتي درحدبرادري داشتيم كه اين رابطه بارفتاراوبامن آغازشد ولي به علت درسي به مدت يك سال ازهم دورشديم ولي حالا كه دوباره باهم رابطه پيداكرديم من همان رابطه رابااو دارم ولي اوبامن كم محلي ميكند مثل اينكه ازدست من ناراحت است ولي خودش ودوستانم ميگويند كه ازدست توناراحت نيست واخلاقش عوض شده است وچون من هم يك روحيه احساسي دارم واورامثل برادري كه نداشتم دوست دارم، وهركسي بامن صبحت ميكند حرفش را رد ميكنم وچنان درروحيه من اثرگذاشته كه تمام حالات ورفتار اودرمن اثرنامطلوب دارد ميگذاردوشب وصبح درفكراوهستم ودارد زندگي من ازهم پاشيده ميشود،وشمارابه خداقسم ميدم به عنوان مرجع تقليدمن ،من را هرچه سريع تر راهنمايي كنيد.

دوست عزيز!
ايميل شما كه حاوي سوال مشاوره اي بود، دو بار به اين مركز ارسال شده و در حال پاسخگويي مي باشد. در صورت آماده شدن، در اسرع وقت پاسخ به ايميل شما ارسال مي گردد.
به عنوان یک روانشناس و مشاور در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می دارم:
1. اگر چه نداشتن برادر تنی باعث شده که شما از این ناحیه احساس خلأ و کمبود کنید و نیاز به داشتن رابطه برادرانه با کسی را داشته باشید ولی باید توجه داشت که ارتباط با دیگران از قوانین مشخصی تبعیت می کند و حد و اندازه ای دارد و هرگز نباید باعث شود که فرد در ارتباطات خود، استقلال روانی خود را از دست بدهد و دچار افراط و تفریط گردد و با کمرنگ شدن یک رابطه دوستانه و یا ایجاد مشکل در آن، زندگی فرد کاملاً دستخوش تغییر و تحول گردد و فرد در ناراحتی و رنج دائمی به سر ببرد.
2. این که می فرمایید: « هميشه در فكر او بوده و دارم رنج مي برم»، نشان می دهد که شما نسبت به دوست خود تعلق خاطر و یک نوع وابستگی روانی پیدا کرده اید، که از لحاظ روانشناسی، به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد. از خلأهاي کوچک و بزرگ شخصيتي در درون شما حکايت دارد. هر فرد افسرده دلي مي‌تواند عاشق فرد ديگر گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند. عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري - رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري، می تواند علت آن باشد در نظر داشته باشید که صرف عاشق شدن و دوست داشتن و علاقه افراطي، هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي و وابستگی روانی است.
3. باید توجه داشت که آن چه که در زندگي هر انسانی در درجه اول، در اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است. استقلال رواني ـ عاطفي، سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. وابستگي روانی به هر کسي، چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افکار منفی، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد. آدم وابسته به مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني، به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد. فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است، در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
4. انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است و همه هستی مسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند و همه هستی رشد و ارتقاءشان در این است که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. حالا وقتی خود را وابسته به فردی می کنید، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که دارید به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنید. خود را شکننده می کنید. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. دوست، برادر، همسر، شغل ، مدرک ، ثروت، سلامتی، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد، همواره رنج فرسودگی، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً، با خود دارد.
5. در اسلام نیز به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است. وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده اند: " وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد." اولياي خدا و ائمه معصومين به دوستان، همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
6. با این اوصاف، هیچگاه نباید در ارتباط با دیگران و دوستان دچار وابستگی روانی- عاطفی گردید، ضمن این که باید روابط دوستانه را در یک رابطه دو طرفه و در حد و اندازه معقولی قرار داد و هرگز انتظار نداشته باشید که دوستان به همان اندازه شما به شما محبت کنند و رابطه برقرار کنند، اگر این چنین انتظار و توقعی دارید، نشان می دهد که شما در دوستی دچار افراط گردیده اید و به دوست خود وابسته شده اید.
7. انسان های منطقی، همواره سعی می کنند که در انتخاب دوستان، اصول و معیارهایی داشته باشند و نیز در ارتباطهای دوستانه خود، حد و اندازه ای قائل هستند. هرگز به دوستان خود وابسته نمی شوند و اگر روزی دوستانشان از معیارهای دوستی تخطی کردند، آنها را رها می سازند و به سراغ دوستان جدید دیگری می روند که معیارهای دوستی را داشته باشد.
8. توصیه می شود جهت مقابله با وابستگی روانی راهکارهای زیر را بکار ببرید:
1- معناي زندگي را به درستی دریابید و بدانید که معناي زندگي به امور گذرا متغير و بي‌مبنا اطلاق نمي‌گردد. و سعی کنید معنای جدیدی برای زندگی خود بیابید. دوستی برادرانه را تنها معنى زندگی خود ندانید. وابستگی افسرده‌وار چیزی جز عمیق‌تر کردن رگه‌های افسردگی در فرد، ثمره دیگری نخواهد داشت؛ پس با مطالعه و رفاقت با افراد مستقل و غیر وابسته و همچنین یافتن معناهای اصیل زندگی (که از هر گونه افسردگی و وابستگی به دور است ) زندگی مستقل عاطفی برای خود فراهم آورید.
2- هر گونه تغییر منطقی و عقلانی، اثرات مثبتی بر روحیه شما خواهد داشت. پس با تغییر محل زندگی و محدود کردن رفت و آمدها و دیدار دوست تان، از وابستگی خود بکاهید.
3- عزت نفس و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
4- سعی کنید کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايید. بدانید که ارزش انسان بیش از این است که بهترين و سرنوشت‌سازترين لحظات عمر صرف يک امر موهوم، بي‌معنا و مرضی مثل وابستگی روانی شود.
5- بدانید که دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است. ‌آنچه متأسفانه شما گرفتار آن شده اید، وابستگي است. پس سعی کند موضوع وابستگی خود را از فرد مورد نظر به معشوق حقیقی (خدا) تغییر دهید.
6- با مراجعه حضوری به کلینک مشاوره و روانشناسی و با کمک گرفتن از روانشناس و مشاور با تجربه، زمینه های آشفتگی روانی خود را بشناسد و در رفع و درمان آنها بکوشد و کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايید و به معناي واقعي زندگي دست ‌يابید.
7- از نظر شرعی و حقوقی برادر به فرد خاصی اطلاق می شود لذا شما نمی توانید یک فرد غریبه را که از مادر شما متولد نشده و یا مادرتان به ایشان شیر نداده است عنوان برادری را بگذارید؛ بنابراین ارتباط شما فرقی با دوست پسر و دختر ندارد و از نظر شرعی هم اشکال دارد!!
موفق باشید.

با سلام من با یکی از دوستانم که ادعا میکرد با یکی از افراد مهم در کارخانه ای در ارتباط است در رابطه با استخدام برادرم صحبت کردم ولی دوستم اظهار داشت تحت هیچ شرایطی حاضر به انجام چنین کاری نمیشود که برای من این قدم را بردارد وجوابی داد که در عالم رفاقت برای من قابل هضم نبود در حالی که من برای وی زحمات زیادی کشیدم از او وجوابش شکه شدم چون انجام این کار وی را به سختی نمی انداخت از او دلسرد شدم نمیدانم ایا دوست واقعی روزهای سخت هست یا نه برای شناخت و امتحان او چه باید کرد چون شنیدم روایات زیادی در رابطه با شناخت دوست هست لطفا من را از این سر در گمی رها کنید با تشکر

ضمن آرزوی فراهم شدن کاری مناسب برای برادرتان برای شناخت دوست معیارهایی وجود دارد:
تنها با آزمایش و امتحان این امر میسر است. پروین اعتصامی میگوید:
پروین، نخست زیور یاران صداقت است
باری نیازموده، کسی را مدار دوست
تا دوستی را نیازموده ایم، نباید به او اعتماد کنیم. اکتفا کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست.
برای آزمودن دوستان مهم ترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی:
اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی می توان میزان محبت دیگری را تشخیص داد.
2ـ آزمودن به گاه نیاز:
در موقع نیازمندی، می توان دوست را شناخت. از لقمان نقل است :
لا تَعرِفُ أخاكَ إلاّ عندَ حاجَتِكَ إلَيهِ ؛
برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او(1).
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیک تر:
آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح می کند؟
4ـ آزمودن در سختی ها:
دوست خوب کسی است که در گرفتاری ها به یاری ات بیاید. امام علی(ع) می فرماید:
في الشِّدَّةِ يُختَبَرُ الصَّديقُ ؛
در سختي هاست كه دوست، آزموده مى شود .(2)
5ـ آزمودن به هنگام خشم:
هر انسانی چهره واقعی اش را در حال خشم آشکار می سازد، از این رو امام صادق(ع) فرمود:
مَن غَضِبَ علَيكَ مِن إخوانِكَ ثلاثَ مَرّاتٍ فلَم يَقُلْ فيكَ مَكروها فَأعِدَّهُ لِنَفسِكَ ؛
اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی درباره ات نگفت، او را برای خود حفظ کن(3).
6ـ آزمودن در سفر:
آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون می آورد و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد، از این رو می توان دوست را در سفر آزمود.
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت:
دوستی واقعی، ناشی از سِمَت و مقام نیست . با نبود آن ها نیز پا بر جاست. امام علی(ع) می فرماید:
عِندَ زَوالِ القُدرَةِ يَتَبَيَّنُ الصَّديقُ مِن العَدُوِّ ؛
هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته می شود.(4)
8-آزمودن اندیشه و عقائد و رفتار:
امام على عليه السلام می فرماید :
احذَرْ صَحابَةَ مَن يَفِيلُ رَأيُهُ و يُنكَرُ عَمَلُهُ ؛ فإنَّ الصاحِبَ مُعتَبَرٌ بِصاحِبِهِ؛(5)
از همنشينى با كسى كه انديشه اش، سست و فاسد است و كردارش، زشت و ناپسند، دورى كن؛ زيرا يار، با يار سنجيده مى شود.
علت این قضیه را بپرسد که چرا حاضر نشده اند برای برادر شما این کار را بکنند ؟ اگر پرسیده اید و برای تان قابل هضم نبوده، برای ما بگویید چه گفته اند تا بهتر راهنمایی تان کنیم. موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. العلامه المجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه. ق .ج 71، ص 178.
2.غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش. ص424.
3. حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، يك جلد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 هجرى قمری، ص 368.
4.غرر الحکم .
5.امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، 1 جلد، انتشارات دار الهجره ق، ص459.

با سلام من با یکی از دوستانم که ادعا میکرد با یکی از افراد مهم در کارخانه ای در ارتباط است در رابطه با استخدام برادرم صحبت کردم ولی دوستم اظهار داشت تحت هیچ شرایطی حاضر به انجام چنین کاری نمیشود که برای من این قدم را بردارد وجوابی داد که در عالم رفاقت برای من قابل هضم نبود در حالی که من برای وی زحمات زیادی کشیدم از او وجوابش شکه شدم چون انجام این کار وی را به سختی نمی انداخت از او دلسرد شدم نمیدانم ایا دوست واقعی روزهای سخت هست یا نه برای شناخت و امتحان او چه باید کرد چون شنیدم روایات زیادی در رابطه با شناخت دوست هست لطفا من را از این سر در گمی رها کنید با تشکر

ضمن آرزوی فراهم شدن کاری مناسب برای برادرتان برای شناخت دوست معیارهایی وجود دارد:
تنها با آزمایش و امتحان این امر میسر است. پروین اعتصامی میگوید:
پروین، نخست زیور یاران صداقت است
باری نیازموده، کسی را مدار دوست
تا دوستی را نیازموده ایم، نباید به او اعتماد کنیم. اکتفا کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست.
برای آزمودن دوستان مهم ترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی:
اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی می توان میزان محبت دیگری را تشخیص داد.
2ـ آزمودن به گاه نیاز:
در موقع نیازمندی، می توان دوست را شناخت. از لقمان نقل است :
لا تَعرِفُ أخاكَ إلاّ عندَ حاجَتِكَ إلَيهِ ؛
برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او(1).
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیک تر:
آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح می کند؟
4ـ آزمودن در سختی ها:
دوست خوب کسی است که در گرفتاری ها به یاری ات بیاید. امام علی(ع) می فرماید:
في الشِّدَّةِ يُختَبَرُ الصَّديقُ ؛
در سختي هاست كه دوست، آزموده مى شود .(2)
5ـ آزمودن به هنگام خشم:
هر انسانی چهره واقعی اش را در حال خشم آشکار می سازد، از این رو امام صادق(ع) فرمود:
مَن غَضِبَ علَيكَ مِن إخوانِكَ ثلاثَ مَرّاتٍ فلَم يَقُلْ فيكَ مَكروها فَأعِدَّهُ لِنَفسِكَ ؛
اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی درباره ات نگفت، او را برای خود حفظ کن(3).
6ـ آزمودن در سفر:
آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون می آورد و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد، از این رو می توان دوست را در سفر آزمود.
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت:
دوستی واقعی، ناشی از سِمَت و مقام نیست . با نبود آن ها نیز پا بر جاست. امام علی(ع) می فرماید:
عِندَ زَوالِ القُدرَةِ يَتَبَيَّنُ الصَّديقُ مِن العَدُوِّ ؛
هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته می شود.(4)
8-آزمودن اندیشه و عقائد و رفتار:
امام على عليه السلام می فرماید :
احذَرْ صَحابَةَ مَن يَفِيلُ رَأيُهُ و يُنكَرُ عَمَلُهُ ؛ فإنَّ الصاحِبَ مُعتَبَرٌ بِصاحِبِهِ؛(5)
از همنشينى با كسى كه انديشه اش، سست و فاسد است و كردارش، زشت و ناپسند، دورى كن؛ زيرا يار، با يار سنجيده مى شود.
علت این قضیه را بپرسد که چرا حاضر نشده اند برای برادر شما این کار را بکنند ؟ اگر پرسیده اید و برای تان قابل هضم نبوده، برای ما بگویید چه گفته اند تا بهتر راهنمایی تان کنیم. موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. العلامه المجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه. ق .ج 71، ص 178.
2.غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش. ص424.
3. حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، يك جلد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 هجرى قمری، ص 368.
4.غرر الحکم .
5.امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، 1 جلد، انتشارات دار الهجره ق، ص459.

سلام. پسر کثیفی بودم. کارهای کثیفی می کردم، جسارتا استمنا می کردم و ... . اما بعد از دوستی با یه دختر تونستم این کارها رو ترک کنم، از جمله استمنا رو. و الان هم مطمئنم که اگر دوباره دوستی با یه دختر رو داشته باشم، این باعث می شه که برنگردم سمت گناه. لطفا نظرتون رو در این باره بگین. خیلی خیلی ممنونم

از این که شر گناهان سابق از سر شما کم شده بسیار خوشحالیم و از درگاه الهی می خواهیم که هیچ گاه پس از این دیگر بر نگردند. این که گفته اید اگر باز هم دوست دختر داشته باشید به گناه مبتلا نمی شوید ، درست به نظر نمی رسد و ممکن است به گناهان بیشتری هم بیفتید ؛ زیرا شیطان هیچ گاه دست از سر ما برنمی دارد و خصوصا یکی از مواردی که دست شیطان خیلی باز است، همین ارتباط و دوستی با جنس مخالف است.
البته به نظر می رسد طبق آنچه بر شما گذشته و بیان کردید ، شما نیاز به یک همدم دارید ؛ همان که خداوند آن را مایهء آرامش شما قرار داده است و لذا در تماس بعدی از شرایط خود بگویید تا در این باره گفت و گو کنیم.
موفق باشید و پیروز

من دو سال پیش با یکی از همکلاسی های دانشگاهم تصمیم به اشنایی برای ازدواج داشتیم، بعد از مدتی یکی از دوستان نزدیک خودم(دختر) با این اقا رابطه دوستی برقرار کرد. اول که دختره با پسره دوست شده بود از رابطه من با پسر با خبر نبود اما بعد از مدتی از ان با خبر شد ولی به دوستی خودش با پسره ادامه داد و من هنوز از ماجرای این دو با خبر نبودم. بعد از مدتی که با خبر شدم سعی کردم با هر دو نفر صحبت کرده و از اصل ماجرا با خبر شوم، اما با دختره که صحبت کردم حرفی نزد . و چند ماه بعد وقتی دیدمش دختره گفت منو مجبور می کرد باهاش باشم . از من عذرخواهی کرد و من سعی کردم ناراحتیم را کنار بذارم و دختره رو بخشیدم و رابطه دوستی من و دختره دوباره برقرار شد . چند هفته پیش دوباره متوجه شدم که دختره دوباره با اون پسره رابطه برقرار کرده . توی این مدت دوستی جدید من با دختره مدام از بد بودن پسره می گفت . وقتی از دیگران شنیدم که این دو نفر دوباره با هم ارتباط دارند از دختره پرسیم ایا دوباره با اون پسر ارتباط داری ، گفت: نه . اما من بهش گفتم ولی بچه ها گفتن توی خیابون با اون پسره دیدنت خیلی هم خوشحال و خندان بودی . بهم گفت اون خنده از روی اجبار بود و من بخاطر چیزایی که از من پسره میدونه من مجبورم با اون باشم . من بهش گفتم ادم مجبور به خندیدن و رابطه اجباری اونم توی این خیابون نیست . من خیلی ازش ناراحتم از طرفی دلم نمی خواد قضاوت اشتباه کنم و خدا منو بخاطر این کار مجازات کنه و از طرفی دوست ندارم پس از یه بار گذشت ازش ، دوباره بخواد منو احمق فرض کنه . من رابطه ام را با اون پسر از همون وقتی که فهمیدم با دختره هست قطع کردم و بدون آبرو ریزی سکوت اختیار کردم . راهنماییم کنید نمیدونم با این دختره که هر روز می بینمش چه رفتاری داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟

خیانت در مواردی صادق است که کسی چیزی را که حق شما بوده و باید نسبت به شما وفادار می ماند ، از شما سلب نماید. اگر این فرد دوست شما بود و این آقا هم شوهر شما بود, می شد وقتی این دختر به سمت همسر شما رفته و روابطی خارج از چارچوب شرع، عرف و قانون برقرار کرده ، بگوییم که خیانت کرده و این آقا هم
به میل خود رفتار کرده ؛ پس خیانتکار است. اما در مورد مسأله ای که بیان کرده اید، ارتباط شما با این فرد هم نمی تواند مناسب تلقی گردد . از نظر شرع هم همین طور. بنا بر این این فرد به شما تعلق ندارد ، نه شرعاً و نه عرفاً و نه به لحاظ قانونی که مدعی شوید خیانتی صورت گرفته است.
اما به هر حال ممکن است بگویید ما قصد ازدواج داشته ایم و او میانه ما را بر هم زده است که البته به این شک دارم فردی که به عنوان همسر آینده خودتان در نظر گرفته اید ، چندان ارزشمند و یا از صداقتی برخوردار باشد که ارزش ریسک را داشته باشد. مراقب باشید که چنین فردی می تواند برای همیشه از این قبیل رفتارها داشته باشد و در یک زندگی مشترک هم واقعاً همین گونه رفتار نماید.
اما در خصوص دختر، ظاهراً باید بپذیریم که وابسته شده است و تمایل به ادامۀ روابط را دارد . نمی توان پذیرفت که از روی اجبار به ادامه روابط تن داده است. اصلاً خودتان را در برابر او ناراحت نشان ندهید چون علامت ضعیف بودن شما است و گمان می کند که چیزی ارزشمند را به دست آورده است. فردی که به قول شما توانسته است خیانت کند، به او هم می تواند خیانت کند و به احتمال زیاد روزی او را هم کنار خواهد گذاشت.
البته نمی توانیم انکار کنیم که شما نیز ممکن است نسبت به این فرد وابسته شده باشید . به همین دلیل باید خودتان را با برنامه و فعالیت دسته جمعی سرگرم سازید تا پس از مدتی از این افکار فارغ گردید. البته در انجام فعالیت ها باید بر فعالیت هایی متمرکز شوید که شما را به تحرک وادار نماید مانند انجام ورزش ها و نه فعالیت هایی که در آن ها صرفاً نقش تماشاچی و منفعل دارید ، مانند تلویزیون دیدن و بازی های منفعلانه. البته باید با استفاده از برخی فنون تغییر افکار نیز آشنا شوید که به راحتی بتوانید افکار خود را کنترل کنید و به مسیر دلخواه مطلوب هدایت نمایید.

اگر در ارتباط با ما کسانی هستند به دوستی با پسر یا دختری می پردازند ما باید با چنین افرادی چه رفتاری داشته با شیم در اسلام اینطور ارتباط ها چه فلسفه دارد

برای روشن شدن پاسخ به دو نکته توجه کنید:
1.دین اسلام برای روابط نامحرم حدودی خاص وضع کرده است . طبعاً هرگونه ارتباط بین نامحرمان خارج از چارچوب فرهنگ و آگاهی دینی باشد, از نظر اسلام صحیح نیست.
غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می‌دهد و به گونه‌های مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که یک مکتب جامع است و می‌خواهد مردان و زنان مسلمان، از یک طرف روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند تا بتوانند قله‌های رفیع انسانی و رستگاری را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند، با حساسیت ویژه، اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونی و خواسته‌های نفسانی انسان، قوانین و احکامی را جهت حفظ و نگه داری فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روی وضع کرده است.
از جمله آن احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است. این ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسی برای هدایت انسان‌ها فرستاده شده که خالق فطرت و غریزه با تمامی استعدادهای بهینه و ذخیره شده در انسان است.
بنابراین هر عاملی که موجب تحریک انگیزه‌های شهوانی در جامعه گردد و به آرامش روحی و روانی و عفت عمومی، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست. اسلام می‌خواهد انواع لذت‌های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد . از این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند‌های عاطفی نیز برقرار بماند . با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود.
در مورد روابط دختر و پسر نامحرم نیز آسیب‌های بسیاری وجود دارد که نمی‌تواند مورد غفلت واقع شود، خواه از طرف دختر و پسر و خواه از طرف خانواده یا جامعه.
به همین خاطر برخی مراجع فرموده اند: با توجه به اینکه ارتباط دختر و پسر نامحرم، چه از طریق تلفن و چه از طریق شبکه اینترنت و چت و چه از راه های دیگر غالبا منشأ فساد است ، جایز نیست و گناه است.(1)

2. از نحوه برخورد ما با این گونه افراد سوال کرده اید. در پاسخ می گوییم :
عکس العمل در مقابل گناه دیگران مثل ارتباط با نامحرمان، امر به معروف و نهی از منکر است که دارای شرایطی است که در صورت تمایل در مکاتبات بعدی به آن خواهیم پرداخت. اما در تذکر به دیگران به خصوص نوجوانان و جوانان که دارای روحیه خاصی هستند، لازم است در گام اول چند نکته مراعات شود تا موثر واقع شود، از جمله : حُسن برخورد، جلب اعتماد طرف مقابل، در نظر گرفتن وضع روحی و روانی، محترم شمردن عقاید افراد و ....
در گام دوم بالا بردن سطح آگاهی آن ها و آشنا کردن ایشان با آسیب هایی که این گونه روابط در خود دارند،زیرا این گونه روابط اگر از چارچوب دینی خارج باشند، مانند ویروس خاموش بیماری هستند که در ابتدا خود را نشان نمی دهد اما به مرور زمان در قالب بیماری سخت،آثار زیانبار خود را نشان می دهند .
خواهر گرامی؛
ارتباط با جنس مخالف ، به هر شکلی که باشد، آسیب‏ زننده و چراگاه شیطان است . آثار و تبعات زیانباری به دنبال دارد از جمله:
1. آسیب های روانی:
2. آسیب‌های اجتماعی:
3. آسیب های تربیتی:
4. آسیب های معنوی:
5. ضعیف شدن حس اعتماد:
در صورت نیاز به توضیح برای روشن شدن آسیب ها در مکاتبات بعدی بفرمایید .

پى نوشت‏:
1. آیت الله مکارم ،استفتا آت ،ج 3،ص257، س 683؛
احکام بانوان، ص 195؛
آیت الله بهجت ،استفتاآت ،ج4 ،سوال 5302.

صفحه‌ها