پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

باعرض سلام: بنده يك جوان 19ساله هستم ،بنده بايكي ازدوستانم به مدت سه ماه يك رابطه فوق العاده نزديك حتي درحدبرادري داشتيم كه اين رابطه بارفتاراوبامن آغازشد ولي به علت درسي به مدت يك سال ازهم دورشديم ولي حالا كه دوباره باهم رابطه پيداكرديم من همان رابطه رابااو دارم ولي اوبامن كم محلي ميكند مثل اينكه ازدست من ناراحت است ولي خودش ودوستانم ميگويند كه ازدست توناراحت نيست واخلاقش عوض شده است وچون من هم يك روحيه احساسي دارم واورامثل برادري كه نداشتم دوست دارم، وهركسي بامن صبحت ميكند حرفش را رد ميكنم وچنان درروحيه من اثرگذاشته كه تمام حالات ورفتار اودرمن اثرنامطلوب دارد ميگذاردوشب وصبح درفكراوهستم ودارد زندگي من ازهم پاشيده ميشود،وشمارابه خداقسم ميدم به عنوان مرجع تقليدمن ،من را هرچه سريع تر راهنمايي كنيد.

دوست عزيز!
ايميل شما كه حاوي سوال مشاوره اي بود، دو بار به اين مركز ارسال شده و در حال پاسخگويي مي باشد. در صورت آماده شدن، در اسرع وقت پاسخ به ايميل شما ارسال مي گردد.
به عنوان یک روانشناس و مشاور در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می دارم:
1. اگر چه نداشتن برادر تنی باعث شده که شما از این ناحیه احساس خلأ و کمبود کنید و نیاز به داشتن رابطه برادرانه با کسی را داشته باشید ولی باید توجه داشت که ارتباط با دیگران از قوانین مشخصی تبعیت می کند و حد و اندازه ای دارد و هرگز نباید باعث شود که فرد در ارتباطات خود، استقلال روانی خود را از دست بدهد و دچار افراط و تفریط گردد و با کمرنگ شدن یک رابطه دوستانه و یا ایجاد مشکل در آن، زندگی فرد کاملاً دستخوش تغییر و تحول گردد و فرد در ناراحتی و رنج دائمی به سر ببرد.
2. این که می فرمایید: « هميشه در فكر او بوده و دارم رنج مي برم»، نشان می دهد که شما نسبت به دوست خود تعلق خاطر و یک نوع وابستگی روانی پیدا کرده اید، که از لحاظ روانشناسی، به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد. از خلأهاي کوچک و بزرگ شخصيتي در درون شما حکايت دارد. هر فرد افسرده دلي مي‌تواند عاشق فرد ديگر گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند. عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري - رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري، می تواند علت آن باشد در نظر داشته باشید که صرف عاشق شدن و دوست داشتن و علاقه افراطي، هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي و وابستگی روانی است.
3. باید توجه داشت که آن چه که در زندگي هر انسانی در درجه اول، در اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است. استقلال رواني ـ عاطفي، سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. وابستگي روانی به هر کسي، چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افکار منفی، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد. آدم وابسته به مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني، به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد. فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است، در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
4. انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است و همه هستی مسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند و همه هستی رشد و ارتقاءشان در این است که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. حالا وقتی خود را وابسته به فردی می کنید، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که دارید به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنید. خود را شکننده می کنید. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. دوست، برادر، همسر، شغل ، مدرک ، ثروت، سلامتی، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد، همواره رنج فرسودگی، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً، با خود دارد.
5. در اسلام نیز به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است. وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده اند: " وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد." اولياي خدا و ائمه معصومين به دوستان، همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
6. با این اوصاف، هیچگاه نباید در ارتباط با دیگران و دوستان دچار وابستگی روانی- عاطفی گردید، ضمن این که باید روابط دوستانه را در یک رابطه دو طرفه و در حد و اندازه معقولی قرار داد و هرگز انتظار نداشته باشید که دوستان به همان اندازه شما به شما محبت کنند و رابطه برقرار کنند، اگر این چنین انتظار و توقعی دارید، نشان می دهد که شما در دوستی دچار افراط گردیده اید و به دوست خود وابسته شده اید.
7. انسان های منطقی، همواره سعی می کنند که در انتخاب دوستان، اصول و معیارهایی داشته باشند و نیز در ارتباطهای دوستانه خود، حد و اندازه ای قائل هستند. هرگز به دوستان خود وابسته نمی شوند و اگر روزی دوستانشان از معیارهای دوستی تخطی کردند، آنها را رها می سازند و به سراغ دوستان جدید دیگری می روند که معیارهای دوستی را داشته باشد.
8. توصیه می شود جهت مقابله با وابستگی روانی راهکارهای زیر را بکار ببرید:
1- معناي زندگي را به درستی دریابید و بدانید که معناي زندگي به امور گذرا متغير و بي‌مبنا اطلاق نمي‌گردد. و سعی کنید معنای جدیدی برای زندگی خود بیابید. دوستی برادرانه را تنها معنى زندگی خود ندانید. وابستگی افسرده‌وار چیزی جز عمیق‌تر کردن رگه‌های افسردگی در فرد، ثمره دیگری نخواهد داشت؛ پس با مطالعه و رفاقت با افراد مستقل و غیر وابسته و همچنین یافتن معناهای اصیل زندگی (که از هر گونه افسردگی و وابستگی به دور است ) زندگی مستقل عاطفی برای خود فراهم آورید.
2- هر گونه تغییر منطقی و عقلانی، اثرات مثبتی بر روحیه شما خواهد داشت. پس با تغییر محل زندگی و محدود کردن رفت و آمدها و دیدار دوست تان، از وابستگی خود بکاهید.
3- عزت نفس و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
4- سعی کنید کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايید. بدانید که ارزش انسان بیش از این است که بهترين و سرنوشت‌سازترين لحظات عمر صرف يک امر موهوم، بي‌معنا و مرضی مثل وابستگی روانی شود.
5- بدانید که دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است. ‌آنچه متأسفانه شما گرفتار آن شده اید، وابستگي است. پس سعی کند موضوع وابستگی خود را از فرد مورد نظر به معشوق حقیقی (خدا) تغییر دهید.
6- با مراجعه حضوری به کلینک مشاوره و روانشناسی و با کمک گرفتن از روانشناس و مشاور با تجربه، زمینه های آشفتگی روانی خود را بشناسد و در رفع و درمان آنها بکوشد و کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايید و به معناي واقعي زندگي دست ‌يابید.
7- از نظر شرعی و حقوقی برادر به فرد خاصی اطلاق می شود لذا شما نمی توانید یک فرد غریبه را که از مادر شما متولد نشده و یا مادرتان به ایشان شیر نداده است عنوان برادری را بگذارید؛ بنابراین ارتباط شما فرقی با دوست پسر و دختر ندارد و از نظر شرعی هم اشکال دارد!!
موفق باشید.