پرسش:
کلیپی در فضای مجازی با عنوان «نسخههای خطی صنعا و سمرقند، افسانۀ "حفظ کامل قرآن" را رد میکنند» پخش شده است. در این کلیپ فردی ضمن نشاندادن تصاویر نسخههای کهن قرآن که از هرگونه علامت و نقطه خالی هستند، میگوید: ما امروزه نمیتوانیم مصاحف اولیه قرآن را بخوانیم؛ چون برای خواندن نیاز به نقطه و حرکت داریم، اما این مصاحف از هرگونه نقطه و علامت خالی هستند. نسخههایی مثل صنعا و سمرقند فقط ۱۶ حرف دارند، بهمرور ۱۲ حرف به حروف عربی اضافه شده و در مجموع ۲۸ حرف شد. نقطهها در قرن هفتم میلادی نبودند و بعداً در قرن هشتم اضافه شدند و ۲۲ حرف از ۲۸ حرف زبان عربی نیاز به نقطه دارند. چنانکه علایم اعرابی فتحه، کسره و ضمه نیز بعد اضافه شدند. او از نقصان خط عربی در صدر اسلام میخواهد به این نتیجه برسد که مصاحف اولیه قرآن در زمان نگارش قابل خواندن نبودند و هر کس آنها را به گونهای میخواند و این یعنی متن قرآن تحریف شده است. آیا این ادعا صحیح است؟
پاسخ:
از زمان نزول قرآن در شهر مکه تا زمان ما، نقل قرآن هیچگاه منحصر به نقل کتبی نبوده است، بلکه افزون بر نقل کتبی و حتی پررنگتر از آن، شاهد نقل شفاهی قرآن نیز بوده و هستیم. همراهی همیشگی نقل کتبی و شفاهی با هم سبب شد خالیبودن مصاحف اولیه از اموری همچون نقطه، حرکت، الف وسط، تشدید، تنوین و ... مشکلآفرین نباشد و منجر به تغییر قرآن نشود.
28 حرف داشتن زبان عربی از همان آغاز
زبان عربی از نظر گفتاری، دارای 28 حرف یا صدای مجزا و متمایز از هم است. بر اساس یک قول، مشکل در خط اولیۀ عربی این بود 28 صدا که در گفتار از هم متمایز و مستقل بودند، در نوشتار به تعداد مساوی «شکل نوشتاری متمایز» نداشتند؛ مثلاً شکل واحد «ٮ» برای نشاندادن سه حرف «ب»، «ت»، «ث» به کار میرفت و خواننده خود باید متوجه میشد کدامیک از این سه حرف مراد نویسنده است. عربزبان با خواندن کلمۀ بدون نقطهای که امکان چندخوانشی داشت، معمولاً مشکلی نداشت؛ زیرا با تسلط بر زبان، ذوق سلیم و کمک سیاق (واژگان پیشین و پسین) میتوانست حدس بزند کدام کلمه منظور است؛ اما غیرعربزبانانی که تازه مسلمان شده بودند، در خوانش متن قرآن مشکل داشتند. برای رفع این مشکل، از نقطهها کمک گرفتند. افزودن نقطهها (اِعجام) سبب شد شکلهای مشترک بین چند حرف، به شکلهای متمایز و مستقل برای حروف متفاوت تبدیل شوند. پس از آن، افزودهشدن علایم حرکات ( ـَـ ـِـ ـُـ ) نیز به نمایش مصوتهای کوتاه و قواعد دستوری کمک کرد. البته این مسئله بنا بر قول مشهور است که میگویند خط عربی پیش از اسلام نقطه نداشت؛ اما برخی معتقدند خط عربی حتی پیش از اسلام نقطه داشت، اما عربها چون نیازی به آن نمیدیدند، آن را نمیگذاشتند. مطابق این قول نهتنها زبان عربی، بلکه حتی خط عربی نیز از زمان نزول قرآن، 28 شکل نوشتاری متمایز داشته است (1).
نقل شفاهی قرآن
سنت شفاهی در جامعۀ عرب پیش از اسلام بسیار قوی بود و «عرب از نعمت خدادادى حافظۀ قوى در حدّ کمال برخوردار بود. آنها گرچه محرومیتهاى فراوانى داشتند، در هوش و قوت حافظه سرآمد روزگار خویش بودند. آنان قصیدههاى بلند و طولانى را بهراحتى حفظ مىنمودند و در حافظۀ خود دیوانهاى شعر را جاى مىدادند. عرب جاهلى گاه آنچه را فقط یک بار مىشنید، براى همیشه در خاطره خویش بایگانى مىنمود. این ویژگى، آنان را زبانزد خاص و عام کرده بود» (2). قرآن در چنین بستری نازل شد؛ ازاینرو بسیاری از صحابه همه یا بخشهای بزرگی از قرآن را حفظ بودند (3). بنابراین تعدد حافظان، امکان تغییر متن را در عمل غیرممکن میکرد؛ زیرا امکان اینکه همۀ حافظان قرآن درباره قرائت کلمۀ خاصی اشتباه داشته باشند، وجود ندارد و فرض بسیار بعیدی است. افزون بر این، فرایند حفظ و انتقال قرآن فرایندی جمعی بود؛ یعنی قرآن در محافل مختلف قرائت میشد و در صورت خطای قاری، دیگران آن را اصلاح میکردند؛ ازاینرو نظارت جمعی، خطاها را بهسرعت شناسایی و رفع میکرد.
نتیجه:
نقل قرآن در صدر اسلام اساساً بر پایۀ حفظ شفاهی و سینهبهسینه استوار بود و با توجه به آثار فراوان مادی و معنوی حفظ قرآن، بسیاری از مسلمانان همۀ قرآن و شمار بسیار بیشتری بخشهای مختلف آن را از حفظ بودند. حفظ شفاهی، مرجع اصلی نقل قرآن بود و مصحف اغلب وسیلهای برای یادآوری حافظان بود. هرچند امروزه خواندن خط عربی بدون نقطه و حرکت برای ما دشوار به نظر میرسد، اما خواندن آن برای عربزبانان به دلیل ذوق سلیم، دانش زبانی و بافت کلام مشکل نیست؛ چنانکه امروزه کتابهای عربی غالباً اعراب ندارند، اما بدینمعنا نیست که هر فردی هر کلمه را به گونهای متفاوت از دیگری بخواند. در زبان فارسی نیز اعرابنداشتن خط سبب نمیشود «گِل» را «گُل»، «مِهر» را «مُهر»، «شِکَر» را «شُکر» یا «کِرِم» را «کَرَم» یا برعکس بخوانیم و بر فرض هم اشتباه بخوانیم، خیلی زود متوجه میشویم؛ بنابراین اگر متن فارسی حتی بدون نقطه نوشته شود، با توجه به سیاق بهآسانی متوجه میشویم هدف نویسنده از «سىر»، معنای «سیر» است یا «شیر» یا «شتر».
برای مطالعه بیشتر:
سیدمهدی سیف؛ مقاله «تاریخچه رسمالخط قرآن و سیر و تحول آن»؛ مجله رشد، ش 3، 1382 ش.
پینوشتها
1. محمود رامیار؛ تاریخ قرآن؛ چ 3، تهران: امیرکبیر، 1369 ش، ص 531 ـ 532. سیدمحمدباقر حجتی؛ پژوهشی در تاریخ قرآن؛ چ 2، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1360 ش، ص 467. نیز ر.ک: محمود رامیار؛ تاریخ قرآن؛ ص 221 ـ 257.
2. حسین صدیق؛ علوم قرآنی (مقدماتی)؛ قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، 1393 ش، ص 76.
3. هادی غلامرضائی و کاوس روحی برندق؛ «تحلیل و نقد واژگانی ادعای خاورشناسان درباره اندکشماربودن حافظان قرآن در عصر نزول»؛ دوفصلنامه دین و دنیای معاصر، دورۀ 10، ش 1، 1402 ش، ص 195 ـ 223.







