روابط دوستي

من یه دختر15 سالم و به دوستم که اونم یه ئختر15 سالش به هم لب دادیم!ما خیلی هم دیگرو دوست دایم!من که شخصا جونمم واسش میدم!شاید اگه من بهش ابراز علاقه نمیکردم الان.....!!!!!آیااینکه دوستش دارمو و شاید دوستم داشته باشه گناه؟؟؟؟؟؟؟

خواهر گرامي؛ اصولا ايجاد علاقه شديد در روابط ميان دختران جوان به علت ويژگيهايي مثل وفاداري، تعهد، و نياز به يك فردي كه براي جوان نقش يك همراز و صندوق اسرار را بازي كند، طبيعي و در بعضي موارد لازم و ضروري است. بايد توجه كرد كه اين علاقه تا وقتي كه در چهارچوب رفع نياز بزرگ انسانها يعني دوستي باشد، پسنديده و غير آسيب زاست. اما در صورتي كه سبب وقوع فرد در گناه باشد، بايد يا اينگونه روابط را ترك نمود و يا شيوه تآمل و برخورد خود با دوستان را تغيير داد.
عوامل ايجاد علاقه آسيب زا، به افراد همجنس:
1. تجارب غلط و گاها ناخواسته هم جنس خواهي در اثر ارتباط با دوستان ناباب.
2. احساس بي ارزشي و سرخوردگي در تلاش جهت ايجاد رابطه مشروع با جنس مخالف: گاها به علت فراهم نبودن شرايط ازدواج و در بعضي موارد چشيدن طعم شكست پس از برقراري رابطه با جنس مخالف، فرد از اين مسئله نااميد شده و براي جبران شكست به همجنس خود روي مي آورد.
3. نداشتن خواهر يا برادري از جنس مخالف خود در خانه، باعث ايجاد تصورات نادرست از جنس مخالف و در نتيجه برقراري دوستي هاي عميق بين همجنس مي گردد. تصوراتي مانند اينكه همه پسرها يا همه دخترها خيانت كارند، كثيفند، غير قابل اعتماد و اتكاء هستند.
4. وجود محدوديت‏هايي در محل زندگي افراد (مثلاً محل خواب دخترهاي يك خانواده از يكديگر جدا نيست و يا اهل خانواده مجبورند با هم در يك محل و در يك اتاق زندگي كنند).
5. ضعف مباني مذهبي و اعتقادي خانواده: عدم آگاهي از عواقب عشقها و علائقي كه منجر به فساد و فحشاء جنسي مي شود و همچنين عدم آگاهي از نظر شرع در رابطه با عوامل زمينه ساز انحرافاتي از اين دست جزء اصلي ترين گزينه هاي ذكر شده در همجنس گرايي است. به عنوان نمونه به موارد ذيل توجه فرمائيد:
• اجتناب از نگاه شهوت‏آميز به همجنس: روايات و آيات بيشماري در اين زمينه وجود دارد كه بدون استثناء از نگاه شهوت آميز نهي مي كند.
• پرهيز از بوسه شهوت‏آميز: امام صادق(ع)از قول رسول خدا(ص) فرموده‏اند: "كسي كه جواني را از روي شهوت ببوسد، خداوند او را در قيامت به لجامي از آتش لجام مي‏زند."(1)
• اجتناب از خوابيدن دو دختر در يك بستر: رسول خدا(ص) مي‏فرمايد: "بستر فرزندان خود را از سن ده سالگي جدا سازيد، يعني دو برادر يا دو خواهر يا برادر و خواهر زير يك لحاف نخوابند."(2)
• تقويت ايمان: هم جنس بازي بر اثر طغيان غريزه جنسي انجام مي‏شود و ياد خدا و ياد مرگ و تقويت ايمان از طريق ارتباط هميشگي با خدا و دعا و توسل در كنترل غريزه جنسي بسيار مؤثر است.
• ازدواج شرعي، چون موافق فطرت است، به فرمايش قرآن آرام بخش است؛ ولي هم جنس بازي، عملي بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خواني نداشت، تأثير سوء دارد، يعني نه تنها فاعل و مفعول با اين عمل به آرامش نمي‏رسند، بلكه باعث ايجاد استرس، سردي مزاج در روابط زناشويي، ترس از افشاء راز توسط طرف مقابل و در بعضي موارد اخاذي هاي پي در پي يكي از طرفين مي گردند. به همين دليل روايات زيادي درباره هم جنس بازي نقل شده كه بسيار تكان دهنده است. با مطالعه آن روايات، مي‏توان به پليد بودن اين عمل پي برد.
توصيه هايي در رابطه با جلوگيري از تبديل شدن روابط دوستانه به روابط خارج از چهارچوب عرفي و شرعي:
1. براي خود حرمت نفس قائل شده و به ارزش وجودي خود پي ببرد: كسي كه خود را محترم نمي شمارد حاضر است دست به هر كاري بزند تا كمبودهاي شخصيتي خود را جبران نمايد (ولو با برآورده كردن خواسته هاي نامشروع انساني ناسالم). معروف است كه: از شرِّ كسي كه خود را كوچك مي شمارد در امان نخواهي بود.
2. اگر نياز جنسي دارد، سعي كند با مؤكول كردن برآوردن خواسته هاي جنسي خود به بعد از ازدواج، تا فراهم شدن شرائط، بردباري كند.
3. تحكيم روابط سازنده با والدين و عدم كناره گيري از آنها.
4. كناره گيري از دوستان ناباب.
5. در ميان گذاشتن مشكلات شخصي با فردي دلسوز و مشاوري صالح كه اصولا مربي ها و مشاوران دبيرستان جزء اولين گزينه هاي احتمالي شما مي باشند.
پي نوشت ها:
1. وسائل الشيعه، ج 14، ص 257.
2. وسائل الشيعه، ج 14، ص 171.
موفق باشید.

آیا عشق کسی را در سینه حفظ کردن گناه است ؟ آیا دوست داشتن کسی گناه دارد ؟

دوست داشتن نامحرم چنانچه منجر به كار حرام مانند نگاه يا سخن و فكر غير شرعي و ديگر محرّمات نشود، ‌اشكالي ندارد.
دوست داشتن يك امر قلبي است و گاهي خارج از اختيار انسان است، صرف دوست داشتن كسي از نظر شرع حرام نيست و گناه حساب نمي شود، مگر آن كه دوست داشتن كسي انسان را به حرام بكشاند، مثل نگاه كردن به دوست نامحرم از روي لذت و شهوت و يا صحبت كردن از روي لذت و برقراري ارتباط هاي غير متعارف و اظهار دوستي و امثال اين گونه مواردي كه انسان را به سوي گناه مي كشاند.
- به نكات زير توجه داشته باشيد:
1- اگر انسان زمينه ازدواج دارد و با قصد ازدواج كسي را دوست داشته باشد، بايد براي فراهم ساختن زمينه ازدواج اقدام كند و از راه هاي متعارف اقدام به خواستگاري نمايد.
اما اگر زمينه ازدواج ندارد و قصد ازدواج با كسي را كه دوستش دارد، نداشته باشد. بايد از عشق و محبتي كه سرانجام مطلوبي ندارد و چه بسا انسان را از خدا غافل كرده و گرفتاري ذهني و فكري و روحي ايجاد مي‌كند، پرهيز نمود.
2- ادامه دوست داشتن و دلبستگي به نامحرم كم كم به وابستگي افراطي منجر خواهد شد. وابستگي افراطي چيزي جز فرسودگي رواني و تخريب روزافزون استقلال روحي- رواني در پي نخواهد داشت. در نهايت افسردگي روحي و از بين رفتن عزت نفس و تخريب شخصيت انساني. 3- تحريك غريزه جنسي، تخيل گرايي افراطي، گرفتار شدن به دام شيطان و ارتكاب گناهان به صورت تدريجي و از بين رفتن زشتي گناه، اضطراب، تشويش و... معلول ادامه دوستي با نامحرم است. اين نوع دوستي ها و دوست داشتن از روي احساسات مقطعي و زود گذر مي باشد.
براي مبارزه با دوستي و دوست داشتن نامحرم به پيامد هاي منفي آن فكر كند و اراده و عزت نفس را در خود تقويت كند.
4- به دليل وابستگي بلكه دلبستگي اي كه نسبت به ايشان داريد، ممكن است صحبت هاي منطقي و كار شناسانه ما را ناديده بگيريد. باز حرف خودتان را تكرار كنيد.
سعي كنيد كمبودهاي عاطفي كه باعث ارتباط و احساس شده، شناسايي كنيد و از راه مناسب خودش جبران كنيد.
وابستگي رواني به چيزي يا كسي باعث كاهش عملكرد در فرد مي‌گردد. به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد. فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است، در حالي كه اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نكوهيده‌اي است.
5- هر چيزي علتي دارد. دوست داشتن هم بي علت ايجاد نمي شود.
شما «به چه دليل» آن شخص نامحرم را دوست داريد؟
ا) اگر به دليل فضايلي است كه دارد، دوست داشتن شخص صاحب فضليت به خاطر فضايلش، اشكالي ندارد. حتي اگر از جنس مخالف باشد. مثلاً قطعاً بانوان جامعه ما، برخي از شهدا را دوست دارند و اين امر اشكالي ندارد.
ب) اما اگر او را دوست داريد از اين جهت كه او جنس مخالف شماست، اين داراي اشكال است. چون محبت شهواني است. البته اين نوع محبت، تا زماني كه مبناي عمل خلافي قرار نگرفته، گناه «فقهي» نيست. اما داراي «اشكال اخلاقي» است. به اين معنا كه از «نورانيت» شما كم مي كند و شما در مواقعي از زندگي كه نياز داريد با «نور» درونتان، راه را از بيراهه تشخيص بدهيد و تصميم درستي بگيريد، به خاطر كاسته شدن از نورتان، ممكن است دچار اشتباه شويد.
شما بايد متوجه باشند كه همه چيز در چارچوب فقه قرار نمي گيرد. چه بسا امري از حيث «فقهي» بلا اشكال باشد اما از حيث «اخلاق» درست نباشد. سر و كار فقه با اعمال و رفتار جوارحي ما و احكام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مكروه) است اما سر و كار اخلاق با جوانح ما و با «فضيلتها و رذيلتها» است.
ج) شايد او را دوست داريد به خاطر برخي فضيلتها و كمالات...
اما اگر همين فضايل و كمالات به همين صورتي كه در اين شخص نامحرم هست، در شخص هم جنستان بود، آيا باز هم او را «به همين نحو» دوست داشتيد؟ پس در اين حالت هم جاي احتياط است. يعني ممكن است همان «محبت شهواني» (كه از لحاظي يك امر طبيعي است ) از اين كانال وارد شود. و آدمي هم چون ناخودآگاه مايل است خودش را مبري از هر گونه خدشه و ايرادي ببيند، لذا متوجه اين امر نشود. يا متوجه بشود ولي خود را به تغافل بزند.
- حاصل سخن اينكه:
علاقه مند‌شدن به كسي كه نامحرم است، تا زماني كه به صورت عمل غير شرعي در خارج نمايان نشود، گناه نيست، اما استمرار داشتن اين حالت ممكن است عوارض و پيامدهاي روحي، رواني و اجتماعي نامطلوب داشته باشد.
اظهار علاقه به نامحرم اگر همراه با كار حرامي باشد جائز نيست و حرام است. نگاه به نامحرم، حرف ها و شوخي هايي كه باعث تحريك شهوت مي‌شوند و خلوت كردن با نامحرم هم از گناهان است. ممكن است شيطان با استفاده از سياست گام به گام، اين امور را بي جلوه نشان دهد تا منجر به گناه مخفي شويم. امام علي عليه السلام فرمود:‌ «اتّقوا معاصي الله في الخلوات فإنّ الشاهد هو الحاكم»(1)از گناه كردن در خلوت بپرهيزيد، زيرا آن كس (خدا) كه شاهد است (‌روز قيامت) حاكم و قاضي خواهد بود. همچنين امام كاظم(ع) فرمود: «حضرت مسيح به اصحاب خود فرمود:‌ گناهان كوچك كه انسان آن ها را به حساب نمي آورد از مكر هاي شيطان است. شيطان آن ها را پيش چشم شما كوچك جلوه مي‌دهد و كم كم آن ها زياد مي شود و شما را احاطه مي كند.»(2) انسان مؤمن مخصوصاً جوانان كه زمينه رشد كمالات در وجودش بيشتر است، بايد با پيمودن طريق صداقت و پاكي، به قلّه كمالات دست بيابد و به جايي برسد كه خدا به ملائكه اش به واسطه او افتخار كند.
پي نوشت ها:
1. ميزان الحكمه‌، محمدمحمدي ري شهري‌، مكتب الاعلام الاسلامي‌، قم. عنوان 1369.
2. همان، عنوان 1372.
موفق باشید.

سلام.من دختری 16ساله هستم. مدتیه که به کلاسی درسی میرم .اونجا دبیر مرد هم تدریس میکنه. اولش به همشون بی اعتنا بودم.ولی تابستون گذشته یکیشون واسمون درباره خودش گفت.گفت وقتی تو سن مابوده افکارش مثل مابهم ریخته بوده گفت که درستون رو خوب بخونیدوخلاصه کلی درس زندگی دادمن اون موقع حال روحیم واقعا بد بود وحرفاشون ارومم میکرد.کم کم عاشقش شدم.دوماه بعد اون ازاون موسسه وکلا این شهر به شهر دیگه ای رفت ولی من ودوستم که اونم دوسش داره ایمیلشو گرفتیم وماهی یه باربهش ایمیل میدیم وابراز دلتنگی میکنیم اونم جواب میده وابراز دلتنگی میکنه.ولی از وقتی دوسش دارم عذاب وجدان گرفتم حس میکنم خدا باهام قهره بارها توبه کردم اما حس میکنم منو نمیبخشه.من دربارش فکر میکنم ولی من هرگز درموردش فکربدی به سرم نزده.اونقر عذاب وجدان دارم که حاضرم پارودلم بگذارموازش دل بکنم ولی خیلی بده که یهو بهش دیکه ایمیل ندم به نظرتون چه کارکنم؟وایا واقعا خدا از من بدش میاد؟کارمن تاحالا غلط بوده؟

همان طور كه مي دانيد نوجوانان در اين سنين دچار بسياري از نوسانات رواني و تلاطمات روحي مي گردند. بحران هاي مختلفي از جمله بحران هويت، بحران تحصيلي و كنكور، بحران جنسي و... آنان از هر سو فرا مي گيرد. اضطراب و ناآرامي از جمله چيزهايي است كه نوجوانان در اين سنين آن را تجربه مي نمايند. بي شك وقتي ما مضطربيم ناخواسته به دنبال آرامشگر دروني و بيروني مي گرديم و اين آرامشگرها در بسياري موارد كاذب و موقتي هستند. مثلاً بسياري از دختران هم سن و سال شما به افرادي همچون بازيگران و فوتباليست ها عاشق مي شوند. حال آن كه اين عشق كاذب و موقتي است و در اين گونه موارد توصيه مي شود به جاي عشق درماني به درمان تخصصي اضطراب و افسردگي از طريق مراجعه به روانشناس باليني پرداخت. مثلاً اگر شما به جاي اين ارتباطِ ايميلي با اين آقا، به ارتباط مشاوره اي و روان شناختي با يك روان شناس خانم بپردازيد به مراتب حال و روز شما بهتر خواهد شد و اين بهبودي به مراتب پايدارتر و لذت بخش تر است. احساس گناه و عذاب وجدان هم در برخي موارد چيزي جز يك نوع فكر وسواسي و افسرده وار نيست. عذاب وجدان امر مثبتي است، ولي اگر به افراط گرايد ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد.
اين عذاب وجدان شما بيش از هر چيز حكايت از پاكي درون شما دارد و پاكي درون يعني اين كه شما صددرصد لياقت محبوب خداشدن را داريد. شما محبوب خداييد و نبايد با سوء ظن، به خداوند بنگريد.
البته اين رفتار شما چه از نظر شرعي و چه از نظر روان شناختي درست نيست و بايد به تدريج يا يكباره آن را حذف نماييد. حذف آن بايد با جايگزيني يك رفتار سالم (كه روان شناس به شما مي آموزد ) صورت پذيريد.
به راحتي مي توان به جاي ايميل درماني به ساير تكنيك هاي آرام بخش سالم و بي خطر دست يازيد. متوجه باشيد كه مرور زمان بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد، ولي بهتر است اين زمان را به همراه يك مشاور امين مرور نماييد. به عنوان يك دختر زيرك و عاقل از خود بپرسيد كه آيا اين ارتباط ايميلي، اثر درماني بر من داشته است يا نه؟ اگر واقعاً اين چنين بود شما ديگر نيازي به هيچ آرامشگري از جمله ايميل به استاد نداشتيد، چرا كه شما بعد از اين مدت بايد بهبودي كامل يافته باشيد.
سعي كنيد از اين به بعد در حد امكان در مجاورت جنس مخالف قرار نگيريد، چرا كه جنس مخالف خودش بزرگترين استرس است. بي شك هرگونه رابطه با جنس مخالف (چه استاد، چه غير استاد) در كنار آرامشگري كاذب اوليه، بسيار بر سطح اضطراب شما مي افزايند و اضطراب بيشتر مساوي است با احساس گناه بيشتر.
مشاوره با يك خانم از همجنس خودتان بهترين و مشروع ترين آرامشگر شما خواهر مومن و پاك دامن مي باشد. هر چقدر در اين سمت گام برداريد به صورت روزافزون به خدا نزديك و نزديك تر مي گرديد.
موفق باشید.

سلام من پسری 17 .18 ساله هستم که چند وقته یک دختر وارد زندگیم شده که من دوستش دارم ولی نمیدونم واقعا این عشقه یا هوس اگه میشه راهنمایی ام کنید. ممنون

از آن جا كه شما در آستانه ورود به دوره جواني قرار داريد و دوره بلوغ را پشت سر گذاشته ايد و يا در اواخر آن قرار داريد طبيعتاً، در اين سنين به موازات بلوغ جنسي و فعل و انفعالات مختلف در درون انسان، عشق و علاقه به جنس مخالف افزايش مي يابد و شما را براي ازدواج و شروع زندگي مشترك آماده مي كند. اين مقدار عشق و علاقه به جنس مخالف اگر تنها در درون شما باشد و انگيزه شما را تلاش و كوشش هاي مفيد براي دستيابي به شرايط ازدواج و رفع موانع آن در آينده افزايش دهد و تمام تلاش و توان تان را به اين سمت و سو سوق دهد، نه تنها هيچ اِشكال و ايرادي ندارد بلكه، بهترين كاري است كه شما مي توانيد در اين برهه از زمان انجام دهيد و خود را براي شروع يك زندگي مستقل در آينده آماده كنيد اما، اگر عشق و علاقه به جنس مخالف باعث شود كه شما تمام يا بخشي از چارچوب هاي ديني و شرعي و ضوابط عرفي را به ورطه فراموشي بسپاريد و به دام دوستي هاي پنهاني با جنس مخالف و ارتباط غير شرعي دختر و پسر بيفتيد و يا قبل از اين كه شرايط ازدواج را داشته باشيد و خودتان را براي آن آماده كنيد به ازدواج بيانديشيد طبيعتاً، از آن مسير مشخص و هدف متعالي فاصله گرفته ايد و آسيب ها و مشكلات فراواني را فرا روي خود قرار داده ايد.
ارتباط و دوستي با جنس مخالف حتي اگر به قصد و انگيزه ازدواج باشد بي آسيب نخواهد بود. چرا كه از منظر دين و مباحث روانشناختي، هر گونه رابطه و آشنايي دختر و پسر پيش از ازدواج حتي اگر به قصد و انگيزه ازدواج باشد، خالي از اِشكال نيست. آسيب هاي فراواني در آن نهفته است. ضعيف شدن حس اعتماد، سوء ظن و بدبيني، ضربه روحي و مشكلات عاطفي، اتلاف عمر و وقت، شكست عشقي، عشق و علاقه بدون ضابطه، مخالفت خانواده ها با ازدواج، وابستگي رواني، ازدواج احساسي و غير واقع بينانه، آبروريزي و انحرافات اخلاقي، آشفتگي هاي رواني، برخي از پيامدهاي اين گونه رابطه هاست.
با اين اوصاف، مي توان نتيجه گرفت كه اصل دوستي و آشنايي دختر و پسر قبل از ازدواج به هر انگيزه و قصدي كه باشد، از منظر شرع و دين و مسائل روانشناختي ناپسند و ممنوع است اما، اگر دختر و پسر قصد ازدواج واقعي داشته باشند و شرايط و آمادگي ازدواج را هم داشته باشند، تنها مي توانند با اطلاع خانواده ها و در يك فضاي محدود كه ترجيحاً منزل خانواده دختر مي تواند باشد، در يك جلسه و يا حتي چندين جلسه به گفتگو بپردازند و ديدگاه هاي خود را در مورد مسائل مختلف، اهداف و آرزوها و انتظارات متقابل بيان كنند و شناخت بهتري در مورد هم و اين كه آيا براي ازدواج تناسب و همخواني لازم را در معيارها و ملاك هاي ازدواج دارند يا نه؟ پيدا كنند بنابراين، تنها در يك صورت رابطه شما مي تواند جنبه شرعي به خود بگيرد و صحيح باشد و آن تنها زماني است كه قصد ازدواج واقعي در ميان باشد و شما هم از راهش اقدام كنيد و در جريان خواستگاري رسمي قرار گيريد اما، بقيه ارتباطات صحيح نمي باشد و بسيار آسيب زا و خطرآفرين است.
اين را بدانيد كه علاوه بر دوست داشتن و علاقه به نامحرم و جنس مخالف، ارتباط شما زماني اهميت پيدا مي كند كه اولاً، امكان ازدواج شما وجود داشته باشد، يعني اين كه دختر مورد نظر با شما در معيارها و ملاك هاي ازدواج تناسب و همخواني و مطابقت لازم را داشته باشد ثانياً، مانعي براي ازدواج شما وجود نداشته باشد يعني اين كه شرايط ازدواج شما فراهم باشد و خانواده ها نيز به ازدواج شما راغب باشند. اما از آنجا كه شما 17، 18 سال بيشتر نداريد، طبيعتاً هنوز شرايط ازدواج را نداريد به همين خاطر، حتي اگر انگيزه ازدواج را در سر داشته باشيد و دختر مورد نظر نيز با شما تناسب كافي داشته باشد، فعلاً نمي توانيد به احساسات عشقولانه خود توجهي بكنيد و قبل از اين كه شرايط ازدواج را داشته باشيد، به ارتباط دوستانه پنهاني با آن دختر روي بياوريد.
اعتقاد ما اين است كه اگر شما به وظايف فعلي خود عمل كنيد و به مهارت افزايي و تحصيل علم بپردازيد و در كنار آن به چارچوب هاي شرعي و ديني خود عمل كنيد و از هرگونه روابط دوستانه با جنس مخالف اجتناب كنيد، اين اطمينان را به شما مي دهيم كه خداوند به پاس تلاش هاي شما و پاكي و پاكدامني تان در وقت جواني و هنگام ازدواج تان، دختري خوب و مناسب را سر راه شما قرار مي دهد تا با ازدواج با او خوشبخت گرديد و از زندگي لذت ببريد.
موفق باشید.

با سلام بنده 25 ساله هستم.4 ماه هست که علاقه خاصی که همراه با محبت قلبی می باشد نسبت به پسری که 10 سال از من کوچکتر است پیدا کردم. خصوصیات رفتاری او مثل نماز اول وقت و راستگویی و ادب و رفتار او باعث بوجود آمدن این علاقه نسبت به او در من شده است. به گونه ای که دوست دارم همیشه با او همکلام شوم و بیشتر وقتها به او فکر میکنم. آیا این احساس من خوب است یا بد؟ آیا سعی کنم با او دوست شوم یا از او فاصله بگبرم؟(چگونه)

پرسشگر گرامي بايد عرض نمايم كه با توجه به تجارب باليني مركز ما، دوستي دو نفر همجنس با تفاوت سني زياد آنهم با توجه به صبغه ي مذهبي والاي شما نمي تواند بازتاب خوبي در انظار عمومي داشته باشد و علاوه برآن ادامه اين چنين دوستي اي با توجه به روحيه ي لطيف شما باعث ايجاد وابستگي شديد شما به ايشان مي شود و با توجه به اينكه چنيني روابطي بالاخره بايد در مقطعي قطع گردد باز شما دچار همان دور باطل آسيب روحي و رواني مي شويد پس به نظر مي رسد با توجه به روحيه لطيفتان و با توجه به اينكه سريعا به اشخاص وابسته مي شويد بايد از نزديك شدن به افراد و صميميت با آنها پرهيز كنيد تا زمان ازدواجتان فرارسد و آنگاه همين دلبستگي ها را به همسر خود پيدا كنيد تا زندگي زناشويي‌تان هروز بيش از روز پيش پايدار تر گردد پس همين سعي كنيد ارتباطان را با ايشان تدريجا كم رنگ كنيد و در صورت امكان مقدمات ازدواج تان را فراهم آوريد. پرسشگر گرامي انتهاي چنين رفاقت هايي جز خواري نيست، من اين سخن را از زبان كساني براي شما نقل مي كنم كه مشكلاتي نظير مشكل شما را داشته اند و در آن نيز گامي فراتر از گامهاي شما برداشته بودند.
موفق باشید.

سلام - خسته نباشید من یه نوجوون 17 ساله ام - سعی کردم تا الآن خودم رو از هوا و هوس درو نگه دارم و خدا رو شکر هم تا الآن هوس بازی و هوس رانی ای نداشتم اما مدتی هست که علاقه مند به دختری شدم که یک سال از خودم کوچک تره و دختر مومن و با ایمانی هم هست - طوری که همیشه حجابش رو رعایت میکنه ولی از روی شرم و خجالت تا الآن هیچ حرفی به هیچ کس نزدم ... اما احساس میکنم هر بار که میبینمش علاقم نسبت بهش بیشتر میشه-واین علاقه هم سرمنشاء از هوس و شهوت نداره و به چشم خواهر خودم بهش نگاه میکنم از طرفی نگران وسوسه های شیطانی ام و از طرفی فکر میکنم برای صحبت کردن راجع این موضوعات هنوز خیلی زود هستش و مطمئنم اگر با مادرم صحبتی به میون بیارم ممکنه عکس العمل جالبی نداشته باشه آشنایی خانواده ها به هم نسبتا زیاد هستش - همسایه ی ما هستند و هم پدرم و هم مادرم پدر و مادر اونو میشناسن و با هم خوش و بش و صمیمیت دارن و یک دلیل دیگه هم اینه که خجالت میکشم موضوع رو به میون بیارم شما راهنمایی کنید - آیا این کار گناه داره که من همه ی احساسات رو درون خودم بریزم ؟ یا طبق امر اسلام مشورت کردن جایز هستش ؟ شما جای من بودید چه چاره ای میکردید ؟! ارزشش رو داره که با مادرم صحبت کنم و مسئله رو قبل اینکه مشکل ساز بشه بگم ؟ هر چند که ممکنه از این پررویی من ناراحت و دلخور بشه... خیلی ممنونم

خويشتنداري شما را ارج مي نهيم. ولي متأسفانه مهمترين مرحله خويشتنداري كه بسترساز بسياري از مشكلات و گناهان يعني حفظ كامل حريم نگاه را به انجام نرسانده ايد. اساساً وقتي چشمان ما بي حريم شد خويشتنداري عمر چنداني نخواهد داشت و دير يا زود شكسته خواهد شد.
قبول كنيد كه شما در سنيني به سر مي بريد كه با انواع اقسام بحران ها از جمله بحران بلوغ، بحران نوجواني، بحران هويت بحران كنكور و تحصيلات دانشگاهي و ... قرار داريد. هر كدام از اين بحران ها كافي است كه اضطراب شما را فزوني بخشد و شما چاره اي جز جستجوي يك آرامشگر بيروني (كه معمولاً از جنس مخالف است) نداشته باشيد. متأسفانه و از بد حادثه اين دختر پاكدامن در مجاورت فيزيكي شما قرار گرفته است و به دلايلي توانسته به شما آرامش ببخشد. به ياد داشته باشيد كه مكانيزم هاي دفاعي ما در هنگام اضطراب بسيار فعال است و بسياري از توجيهات مذكور در نامه شما چيزي جز مكانيزم هاي دفاعي ناهشيار شما نيست. نگاه خواهري به يك دختر صددرصد نامحرم يا «بي شهوت قلمداد كردن نگاه به ايشان، ماهيت دفاعي دارند و مكانيزم دفاعي «انكار» و «استدلال تراشي» باعث چنين توجيهاتي از جانب شما شده است. اگر به هر دليلي نگاه خود را حفظ نكنيد چيزي جز جنگ فرسايشي با تمنيات نفساني نخواهيد داشت. هر روز بايد ذهن مضطرب خود را درگير دودلي ها، ترديد ها، علائق و خاطرخواهي ها و ... نماييد. متأسفانه شما از هم اكنون با بسياري چيزها خداحافظي كرده ايد و قصه پر غصه اي را با يك عدم خويشتنداري شروع به روايت كرده ايد. با فرض اين كه اين دختر بهترين دختر عالم باشد باز از شروع اين علاقمندي اوليه تا ازدواج احتمالي چيزي حدود ده سال (كمتر يا بيشتر) فاصله وجود دارد.
اين فاصله زماني يعني يك هفتم عمر طبيعي شما. يعني شما يك هفتم عمر خود را بدون هيچ دليل منطقي مصروف يك عشق نوجواني كرده ايد. عشق همچون سرطان به تدريج تمام سلول هاي شما را در مي نوردد و تار و پود ذهن را به طور كامل تسخير خواهد كرد.
شبانه روز شما، اين دختر مي شود و شما با خيلي چيزها از جمله آرامش خداحافظي خواهيد كرد. با فرض اين كه شما بعد از ده سال با ايشان ازدواج نماييد فكر مي كنيد چه چيزي انتظار شما را مي كشد. ده سال انتظار فرسايشي رمقي براي ازدواج شما باقي نمي گذارد و شما بعد از ازدواج متوجه مي شويد اين دختر با آن چيزي كه در ذهنتان ساخته و پرداخته ايد بسيار متفاوت است.
موانع پيدا و پنهان از جمله عدم همخواني خوني و ژنتيكي، عدم علاقه اين دختر به شما، عدم رضايت والدين طرفين و .. بر سر راه اين ازدواج احتمالي وجود دارد.
پس اگر بخواهيم هزينه اين عدم خويشتنداري را حساب كنيم بسيار كمرشكن تر از آن است كه شما تصور آن را از ابتدا مي كرديد.
در هر صورت شما در شرايطي نيستيد كه پذيراي هيچ حرف مخالفي باشيد، ولي اين را بدانيد كه اگر به فكر خود و آينده دو دنياي خود نيستيد، لااقل اين دختر از همه جا بي خبر را درگير ناآرامي دروني خود نكنيد و اگر به خود رحم نمي كنيد لااقل به اين دختر رحم كنيد. اين دختر را به سادگي مي توان از راه به در كرد، ولي تاوان اين از راه به در شدن را بايد شخص شما بپردازد. به هيچ وجه اين خاطر خواهي ها و عشق هاي فيزيولوژيك را جدي نگيريد و بدانيد به ظاهر بي آسيب اين دختر نيز نمي توان اكتفا كرد. اگر از اضطراب بالا در رنجيد براي برون رفت كم آسيب تر از اين علاقمندي آسيب زا (هر چند شما آن را بي آسيب بشماريد) به درمان تخصصي آن همت گماريد.
از هر گونه تشديد علاقه به شدت حذر نماييد و با صفر رساندن رابطه (حتي در حد يك نگاه) به داد خود و آينده خود برسيد. درونريزي اين احساسات گناه شرعي ندارد، ولي بايد تا حد امكان به جاي بغرنج سازي و بزرگنمايي اين علاقه به ساده سازي پيش پا افتاده سازي آن همت گماريد.
موفق باشید.

من پسری18ساله هستم که به یکی ازدخترهای فامیل های نسبتادورمان شدیداعلاقه دارم ماازبچگی به هم علاقه داشتیم،ولی ازموقعی که پدرم فوت کردومن آن هنگام6ساله بودم ومن دیگرنتوانستم بامعشوقه ام ارتباط برقرارکنم ماهنوزهم هنگامی که همدیگررامی بینیم آن هم توی جشن یاعزاآن هم چی بشوداتفاق بیفتد یعنی ماهیچ گونه رابطه ای بایکدیگر نداریم،ولی وقتی همدیگررامی بینیم آنقدرغرق درچشمان همدیگر می شویم که انگارسال هاحرف های ناگفته دردل مان بوده است ومن آن موقع نمی توانم هیچ عکس العملی ازخودم نشان دهم یعنی دست وپایم راکلاگم می کنم و نمی دانم که من خجالتی ام یادلیلش چیزدیگریست ومن ازطرفی هم نمی خواهم فرد مورد علاقه ام راازدست بدهم،خواهش میکنم من را کمک کنیدوبه من بگویید چگونه بافردموردعلاقه ام که واقعا دوستش دارم ارتباط برقرارکنم؟

آنچه در پي مي آيد نگاهي آسيب شناسانه و نه همدلانه به نامه شماست. اميد است كه از گزش احتمالي قلم دلگير نگرديد و بيشتر در آن تامل نماييد.
همان طور كه مي دانيد يكي از اشتباهات استراتژيك والدين عدم كنترل روابط دختران و پسران فاميل در سنين كودكي مي باشد. متأسفانه اين عدم مديريت ها، باعث كليد خوردن عشق هاي فيزيولوژيك و البته پاتولوژيك (آسيبي) مي گردد. عشق هايي كه با واقعيات طرفين هيچ سنخيتي ندارد. وقتي دو كودك غيرهمجنس براي مدتي در مجاورت فيزيكي يكديگر قرار مي گيرند، بسيار طبيعي است كه به دلايلي به يكديگر علاقمند گردند و به نوعي از همان كودكي براي بزرگسالي خود تصميم بگيرند. متأسفانه اين عشق ها فقط از ظواهر طرفين حاصل مي شود، حال آن كه امور باطني رقم زننده موفقيت يا عدم موفقيت ازدواج مي باشند.
اگر سري به دادگاه هاي طلاق بزنيد زوجين خواهان طلاق بسياري خواهيد يافت كه به دلايلي همچون عشق فاميلي دوران كودكي و بدون توجه به ساير مؤلفه ها و ملاك به يكديگر بله گفته اند. ما روان شناسان اساساً عشق را قاتل ملاكمندي مي دانيم و بدون ملاكمندي موفقيت هر ازدواجي در هاله اي از ابهام قرار دارد. مثلاً فرض كنيد اين دختر از يك يا چند اختلال خفيف يا شديد رواني همچون اختلال افسردگي دو قطبي، اختلال شخصيت و ... در رنج است. قطعاً در ظاهر، هيچ كدام از اين امور هويدا نمي باشند و شما چشم بسته بر همه اين مسائل، صرفاً به ظاهر ايشان اكتفا مي كنيد. همچنين همين مسأله در مورد شما صادق است. اگر شما سلامت رواني نسبي نداشته باشيد، قطعاً در آينده زندگي مشترك، ايشان را به ستوه خواهيد آورد و فرجامي جز طلاق عاطفي و قانوني فرار روي اين ازدواج غير ملاكمند نيست. اما از جمله آخرتان يعني چگونه ارتباط بر قرار كنم) برداشت ازدواج كرديم، چرا كه ارتباط خارج از چهارچوب شرع و عرف دو جنس مخالف، از شأن شما به دور است. متأسفانه بايد گفت علاقه شديد به هر كس و هر چيزي بيش از آن كه اميدوار كننده باشد بسيار نگران كننده است و در برخي موارد وابستگي عاطفي ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، افسردگي و وسواس فكري دارد.
مثلاً اگر نيك در خود بنگريد مي بينيد اضطراب شما بسيار بالاست و همين اضطراب بالا باعث گم كردن دست و پايتان مي شود. اگر اضطرابتان متعادل بود، معنا نداشت كه دست و پايتان را براي يك دختر كاملاً معمولي گم كنيد. از سوي ديگر به نظر شما فردي كه از سلامت رواني –ديني بالا برخوردار است چه حرف ناگفته اي براي يك دختر صددرصد نامحرم دارد.
در هر صورت شما در شرايطي نيستيد كه پذيراي هيچ حرف مخالفي باشيد و فقط به يك چيز مي انديشيد و آن هم وصال اين دختر. چه بسا وصال اين دختر نقطه شروع فرايند عشق زدايي از شما باشد.
ما مخالف ازدواج شما با اين دختر نيستيم، ولي با توجه به اين كه تصويري كه شما از اين دختر در ذهن داريد (كه همچون يك تصوير وسواس گونه به آن مي انديشيد) با واقعيات اين دختر متفاوت است، توصيه مي شود در صورت تصميم قطعي به ازدواج با ايشان، حتماً مراحل الف. جلسات معارفه رسمي؛ ب. تحقيقات محلي؛ ج. مشاوره ازدواج را بگذرانيد. عشق را به كناري نهيد و همچون يك دختر معمولي او را به محك بگذاريد. البته همين مسأله بايد در مورد شما براي اين دختر اتفاق بيفتد.
به ياد داشته باشيد كه شما با سرنوشت يك دختر سر و كار داريد و هرگونه دست خوردگي عاطفي اين دختر (به خاطر روابط خارج از چارچوب) پيامدهاي سنگيني در آينده زندگي شما خواهد داشت. نابودي زندگي يك دختر به خاطر ناآرامي دروني پسر به هيچ وجه امر درستي نمي باشد. پس به هيچ وجه جز در شرايط قطعي ازدواج به حريم رواني ايشان پا نگذاريد.
موفق باشید.

اگر در رقابت با دوستت باشی و مطلبی را بدانی واگر آن را به دوستت بگویی او هم پیشرفت می کند ولی او برای آن کار تلاشی نکرده آیا واجب است که انسان هر علمی دارد در اختیار دیگران قرار دهد

پرسش گر گرامي واجب نيست كه انسان هر علمي دارد در اختيار ديگران قرار دهد، ولي انسان هاي بزرگوار و با كرامت هيچ وقت از اين كه علم شان را در اختيار ديگران بگذارند، ابايي ندارند و با دل و جان اين كار را مي كنند، اصلا در روايات زكات علم همين انتشار آن دانسته شده است، امير المومنين(ع) مي فرمايد: « َ زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُه‏ (1) زكات علم انتشار اوست ». مي دانيد زكات به معناي رشد است، يعني اين كار باعث توفيق بيشتر در يادگيري علوم خواهد شد. شما در ياد دهي علم تان نبايد نگاه كنيد كه طرف زحمت كشيده يا نه؟ بزرگواري اين است كه علم تان را حتي اگر زحمت نكشيده در اختيار او قرار دهيد.اين كار باعث رشد علمي و معنوي شما خواهد شد و عزت و محبوبيت تان را نيز بيشتر خواهد كرد.
مگر اهل بيت كه با علم ياد داده اند و علماي بزرگ شيعه كه با زحمت هاي فراوان دين را براي ما پاسداري كردند به اين فكر بودند كه ما زحمت كشيده ايم يا نه ؟يا امثال ابو علي سينا ها با خدمات علمي شان به اين مسائل توجهي داشته اند؟ آنها با خدا معامله كرده اند و علم شان را در اختيار ديگران قرار داده اند. شما نيز با اخلاص و براي رضاي خداوند اين كار را انجام دهيد و بدانيد به خاطر اين كار ضرر نخواهيد كرد.
پي نوشت:
1. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق، ج 7، ص 46.
دوست گرامی !
این پاسخ از طریق سایت پاسخگو و توسط کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برای شما ارسال گردید.
در این مرکز پرسشها پس از ثبت به گروه های علمی تخصصی ارسال و پس از ارزیابی، ویراستاری از نمونه خ

من دوسالي با پسري رفيقم از اولش من نميخواستمش ولي اون پافشاري ميكنه كه بياد خواستگاريم و دوستم داره ول كنم نيس ولي من دوسش ندارم خانواده هامونم ميدونن تو رو خدا راهنماييم كنين

خواهرگرامي آرزوي هرجواني مخصوصا دختران، داشتن ازدواجي پايدار و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مي نمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته از ديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- ودر حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد. ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست. تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم.
دكتر يونسي02144015879 و 02144030585

موفق و موید باشید

سلام. درمانده شدم/نمیدونم چکارکنم؟؟ یک سال وچندماه قبل توی دانشگاه دوستم یه پسری رو دیدم واز نگاهشون میشد فهمید که دلبسته هم شدن. زمان گذشت ولی قسمت نبود واصلا با هم حتی 1دقیقه هم نبودن. همیشه فقط وجودشو حس کرده بود وحالا هم داره ذره ذره آب میشه و هم باید فراموشش کنه. توروخدا بهم راه حل بگید که کمکش کنم. آخهداره زجر میکشه. نمیدونم جوابمو از کجا بگیرم, توروخدا رفیق نیمه راه نباشید. من عضو سایتتون نیستم

همواره در طول زندگي حوادث و رويدادهاي مختلف و متفاوتي پيش مي آيد كه ما مجبوريم از كنار آنها به صورت گذرا عبور كنيم و به مسير زندگي خود ادامه دهيم. اگر بنا باشد در مقابل هر حادثه و رخدادي توقف كنيم و بمانيم طبيعتاً از حركت مي ايستيم و از ادامه مسير زندگي و پيگيري اهداف اصيل زندگي غافل مي مانيم كه در اين صورت، نه تنها به اهداف زندگي خود به موقع نمي رسيم بلكه مشكلات فراواني را فرا روي خود قرار مي دهيم و زمينه ابتلا خود را به انواع و اقسام آشفتگي هاي روحي، اختلالات رواني، بيماري هاي روان تني و ديگر بيماري ها را در وجودمان هموار مي سازيم از اين روي، ارزش فراموش كردن برخي از رويدادها به خودي خود مشخص مي شود چرا كه فراموش نكردن مساوي است با توقف در گذشته و فرو رفتن در فكر و خيال آن كه يقيناً اگر وضع به همين منوال ادامه يابد، آسيب هاي مخرب آن هويدا مي گردد.
تصور كنيد كه فردي به تازگي عزيزي را از دست داده است به صورت طبيعي، ممكن است در روزهاي آغازين اين حادثه، عميقاً ناراحت و نالان گردد و گريه و زاري راه بياندازد؛ حال اگر او نتوانيد آن واقعه ناخوشايند را بعد از مدت كوتاهي فراموش كند و همچنان همانند روزهاي نخست بروز حادثه، گريه و زاري كند، اين چنين فردي از نظر روانشناختي و پزشكي بيمار است. چرا كه چنين فردي از وضعيت نرمال خارج گرديده و از حالت سلامت فاصله دارد، بديهي است كه اگر وي سريعاً درمان نشود، ممكن است آسيب هاي شديد تري به خود وارد كند و يا احياناً زندگي اش را نابود گرداند.
در مورد دوست شما هم مطلب اين چنين است. او بايد فكر و ذهن خود را پالايش نمايد و سعي كند فرد مورد نظر را فراموش كند و به استقلال عاطفي- رواني دست يابد.
از اين كه مي فرماييد: « داره ذره ذره آب ميشه و داره زجر مي كشه.» مي توان فهميد كه دوست تان به آن شخص نوعي وابستگي رواني پيدا كرده است و دائماً در فكر و خيال به او مي انديشد و زندگي با او را خيال پردازي مي كند. مسلماً اين شيوه ذهني نوعي توقف در گذشته به حساب مي آيد كه در هر صورت، آسيب زا خواهد بود براي همين، يكي از بهترين شيوه هاي حل مشكل، به كارگيري راهكارهايي است كه در نهايت به فراموش كردن فرد مورد نظر بيانجامد. البته اين را بدانيد كه فراموش كردن فرد مورد نظر به صورت كامل، شايد اصلاً مقدور نباشد. چرا كه اين گونه مسائل از آنجا كه بار عاطفي و احساسي دارند معمولاً ماندگار ترند و به سختي از خاطره ها محو مي شوند به همين خاطر، در اين گونه مواقع توصيه مي شود كه در حضور اين گونه خاطرات راحت باشيد و به تدريج سعي كنيد توجه اختياري خود را از آنها برداريد تا كمتر به ذهن تان خطور كند و شما را آزار دهد.
در ادامه چند توصيه و راهكار براي فراموش كردن فرد مورد نظر ذكر مي كنيم كه مي توانيد آنها را با دوست تان در ميان بگذاريد و به او كمك كنيد:
1. با تلقين مثبت و راهكارهاي ديگر، عزت نفس و اعتماد به نفس خود را ارتقاء ببخشيد، زيرا وابستگي رواني درست نقطه مقابل عزت نفس و اعتماد به نفس بوده و به شدت آن را تضعيف مي كند.
2. در مورد عدم ازدواج تان و تفاوت هايي كه با آن پسر داريد خوب فكر كنيد. قطعاً عواملي وجود داشته كه شما نتوانسته ايد با هم ازدواج كنيد. اگر نقاط منفي آن پسر و عواملي كه نتوانسته ايد با هم ازدواج كنيد را در ذهن تان تداعي كنيد، خود به خود فكر كردن به آن پسر در ذهن تان از بين مي برد و مي توانيد او را براي هميشه فراموش كنيد. از طرف ديگر، به اين فكر كنيد كه آيا تا ابد مي‌توانيد با فكر و خيال آن پسر زندگي كنيد و بدين شيوه ذره ذره خودتان را نابود كنيد؟ اگر جواب تان منفي است پس بدانيد‌، سعي در فراموش كردن او، بهترين كاري است كه مي توان انجام داد.
3. سعي كنيد اوقات فراغت خود را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به او فكر كنيد و فرصت كمتري براي بازگشتن به آن افكار داشته باشيد. فعاليتي را انتخاب كنيد كه به شما آرامش مي‌دهد. مطالعه درسي و غير درسي، كار، ورزش، گردش با دوستان، پارك يا هرچيز ديگري كه باعث مي‌شود زمان براي شما خوشايند‌تر بگذرد.
4. كشي به مچ دست خود ببنديد و با شروع خيالپردازي در مورد آن پسر، آن كش را كشيده و رها كنيد، طوري كه اندك سوزشي به مچ دست تان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد؛ مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ با احساس دردى كه روى مچ دست تان ايجاد مى شود، از آن فضاى روانى فاصله مي گيريد و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض مي شود.
اگر با اين راهكارها نتوانستد بر مشكل خود فائق آييد و فرد مورد نظر را فراموش كنيد، حضوراً به مراكز مشاوره و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و با كمك روانشناس و روانپزشك باتجربه اي، برخي از آشفتگي هاي رواني خود را كه زمينه ساز اين گونه وابستگي هاست شناسايي كرده و آن را با كمك متخصصين مربوطه درمان كنيد و همچنين راهكارهاي ديگر فراموش كردن عشق بي هدف را دريافت و تمرين كنيد تا مشكل تان برطرف گردد.

صفحه‌ها