روابط دوستي

اگر دختری با پسرهای زیادی دوست باشد و ازدواج كند چه میشود؟
اگر بیش تر در مورد دختر مورد نظرتان و خانواده او و دلایل وی برای رفتن به سوی دوستی های خارج از چهارچوب دینی و فرهنگی به ما گفته بودید، ...

اگر دختری در زمان مجردی با پسرهای زیادی دوست باشد و ازدواج كند چه می شود؟

اگر بیش تر در مورد دختر مورد نظرتان  و خانواده او و دلایل وی برای رفتن به سوی  دوستی های خارج از چهارچوب دینی و فرهنگی به ما گفته بودید ، راهنمایی ما می توانست صورت دقیق تری به خود بگیرد، اما بههر حال  باید بگوییمكه:

دوست  پسر داشتندر خوشبینانه ترینحالت به معنی قطع رابطه با دوست  پسر قبلی و دوست شدن  با پسری دیگر است . این امر می تواند نشانگر مشكلات شخصیتی خاص در دختر مورد نظر شما و نیز ناكامی هایی در دوستی ها به بن بست رسیده باشد. لازم است به خاطر موفقیت ایشان در زندگی مشترك آینده، مشكلات و كاستی ها، هر یك جداگانه كالبد شكافی شده و مورد بحث و بررسی قرار گیرد و سپس به اصلاح آن اقدام گردد.  این منوط به دادن اطلاعات تكمیلی در مورد روحیات وی و خانواده وی می باشد؛ ولی می توان احتمالات زیر را مطرح نمود:

1-   فرد در ایجاد یك رابطه نسبت به مبانی بسیار كم توجه است . بدون رسیدن به شناخت كافی و بر اساس احساسات دست به  انتخابی عجولانه  و نادرست می زند .بعد از آن كه می بیند انتخاب او درست نبوده ، پشیمان می شود و دنبال كس دیگری كه احتمال می دهد برخی از خصوصیات مورد نظرش را داشته باشد می رود.

 2-  با بروز برخی مسائل و مشكلات و مشاهده كوچك ترین ناملایمات، خیلی زود میدان را خالی كرده و حاضر به تحمل و یا حل كردن مشكلات نشده ؛ اگر این حالت ریشه های شخصیتی داشته باشد، می تواند زندگی مشترك آینده او را  تهدید كند.

 3-  فردی ماجراجو و تنوع  طلب و فاقد احساس  وفاداری لازم برای  یك رابطه متقابل است. مسلما هیچ كدام از این سه احتمال  برای فردی كه خواهان ورود به  امر ازدواج است، پسندیده نیست؛ چنین شخصی باید مورد كالبد شكافی روانی و روان درمانگری قرار گیرد.

  البته سوال  بیانگر دل مشغولی در باره آینده تان و اهمیت زیادی است كه برای ازدواج و زندگی مشترك قائلید. این نكته بسیار مثبتی محسوب می شود كه با تكیه بر آن می توان نسبت به برطرف ساختن نابهنجاری های رفتاری اقدام نمود. قطعا ازدواج موفق و تشكیل كانون خانواده ای گرم و پایدار خواسته ای است كه هر فرد سالمی به طور طبیعی آرزومند آن است.

 ایجاد روابط متعدد با جنس مخالف می تواند آسیب های جدی به این نیاز فطری وارد آورد. آینده ایشان را دستخوش تلاطمات روحی و روانی زیادی نماید. اگر چه ایجاد روابط متعدد با جنس مخالف تلاشی است برای رسیدن به احساس آرامش! اما متاسفانه این  گونه روابط تنها صورتی توهمی و خیالی از یك رابطه واقعا حمایتگر به دست می دهند؛ در حالی كه ازدواج قراردادی است كه بین دو فرد بالغ كه به طور آگاهانه یكدیگر را برای یك عمر زندگی بر اساس محبت و اعتماد و تعهد متقابل  انتخاب كرده اند ،منعقد می شود .

قرار گرفتن در این قرارداد مسئولیت های مختلفی را متوجه دو نفر می كند كه به سادگی نمی توان از انجام آن ها شانه خالی كرد. پس دختر مورد سوال شما، قبل از هر چیز باید متوجه اشتباهات خود در گذشته بشود . بداند كه ازدواج امری است كاملا متفاوت با روابطی كه تاكنون داشته،  این گونه روابط خارج از چهارچوب می تواند ضربات جبران ناپذیری به زندگی مشترك آینده او وارد آورد . در این جا به برخی از این موارد كه بیش تر گریبانگیر دختران می شود، اشاره  مینماییم:

1-      اولین مسئله ای كه گریبان گیر این اشخاص می شود ،هنگام انتخاب همسر است .كسی كه عادت كرده سریع با یك فرد رابطه ایجاد كند و با بروز مشكلی او را رها كرده و به سراغ فرد دیگری برود ،مهارت كافی را برای یك انتخاب صحیح و عاقلانه ندارد . باید با یادگیری مهارت های صحیح انتخاب همسر ،خود را از خطر انتخابی عجولانه و اشتباه نجات بدهد.

2-      وقتی دختر و پسری با هم ازدواج كردند، هركدام از طرفین كه قبل از ازدواج اهل برقراری رابطه با جنس مخالف بوده اند، به خاطر قیاس به نفسی كه می كنند، همیشه از این نگران هستند كه مبادا طرف شان اهل این گونه رابطه ها باشد . شكاكیت زندگی مشترك را به سوی آسیب و تلخ كامی سوق می دهد.

3-      بعد از ازدواج هر یك از طرفین نگران  این مسئله می شوند كه مبادا همسرشان  از روابط قبلی آن ها بویی ببرد، مخصوصا این  مسئله برای اكثر آقایان بسیار با اهمیت  است كه تنها مرد  زندگی همسرشان  باشند. اما حتی  اگر چنین نباشد ، زن نباید از دوستی  های خود و حتی  از خواستگاران سابقش  برای شوهرش گفتگو  كند،چرا كه باعث برانگیخته  شدن حسادت و  خشم در مردان می شود. این اصلا به نفع  زندگی مشترك آن ها نیست؛

ضمن آنكه صحبت با دیگری در باره گناهی كه مرتكب  شده ایم، گناهی چه بسا بزرگ تر است . مهم تر  این كه گناهان هر فرد  مسئله ای است بین  آن فرد و خداوند ؛ آن هم در صورتی  كه فرد توبه واقعی  كند و حقیقتا از كار خود پشیمان شده و با خود  برای عدم تكرار  آن عهد ببندد، خداوند ستار العیوب است و راز او را فاش نخواهد كرد.

4- تجربیات گذشته  ممكن است در ذهن  انسان زمینه ساز  شك و بدگمانی به طرف مقابل شود  كه مبادا او هم چنین روابطی داشته یا هنوز به آن مبتلا باشد. با دقت  بیش تر در هنگام  انتخاب و توكل به خداوند، بر اساس پاكدامنی و وفاداری خود، باید نسبت به همسرش خوش گمان باشد.

5-      اگر چنین دختری كه  از او یاد كردید، از كرده خود  پشیمان شود و با دقت انتخاب درستی بكند و همسرش نیز  از گذشته او با خبر  نشود، باز مشكلاتی در زندگی مشترك  او در صورت بی توجهی  ممكن است رخ دهد.

 وقتی  سرمایه محدودی داشته باشید و  آن را در جایی مثل  بانك ذخیره كنید،  با سرمایه گذاری بزرگ و به موقع و  هوشمندانه می توانید آن را چند برابر  كنید. اما اگر برای مصارف  یا سرمایه گذاری های كوتاه  مدت و بی بازده  به صورت پی در پی از آن برداشت كنید،  كم كم چیزی از سرمایه باقی نمی ماند.

  عشق و محبت هر فرد  سرمایه درونی ارزشمند  اوست . اگر در موقعیت سودبخشی مثل ازدواج سرمایه گذاری شود، سود و فایده  فراوان آن متوجه خود فرد می شود. اما  اگر هر از چند گاهی آدمی دل به شخصی بسپارد و عشق خود را ارزانی او كند و  بعد از قطع آن رابطه  و ایجاد رابطه  بعدی و ... به تدرج چیزی از سرزندگی و  عواطف اولیه باقی نمی ماند! پس  اگر فرد مورد نظر  از این مسئله آگاه نباشد ،ممكن است با خود فكر كند شور و هیجانی كه در اولین رابطه  ها با دوستانش داشت، چرا الآن وجود ندارد ؟ برای ایجاد عشق  و گرمی در رابطه  با همسرش به خاطر تصویر غلط  تلاشی نكند كه قطعا با آگاهی نسبت به  نقصان می توان این مشكل را برطرف  كرد.

6-      یكی دیگر از مشكلات محتمل  برای افرادی در این  موقعیت ،مقایسه دائمی  همسرشان با افراد  قبلی است. شكی نیست كه افراد با هم متفاوتند . هر كدام مجموعه ای از محاسن و معایبند  . نمی توان و  نباید دو نفر را با هم مقایسه كرد.  اما  این دامی است كه معمولا افراد در آن گرفتار می شوند . دائما همسر خود  را با دوستان سابق شان  مقایسه می كنند، مثلا وقتی به مشكلی با همسرشان برمی خورند،  با خود فكر می كنند فلانی این خوبی را داشت.  عیب های دیگر آن پسر و شرایط  خاص آن رابطه و خوبی های دیگر همسرشان را فراموش و مشكل را جدی تر می كنند. این در مورد دخترانی كه همسرشان اولین  عشق زندگی آن هاست و او را بهترین می دانند  و بدون پیش داوری شروع به شناخت او می كنند، كم تر اتفاق  می افتد .

مقایسه دائمی  یك فرد با دیگران رفته رفته ارزش های  آن فرد را در چشم  آدمی كاهش داده؛  از طرفی فرد مقابل  را هم دلزده كرده و او حس می كند مورد بی احترامی واقع شده است.

  اكثر مواردی كه گفته شد و  مشكلات دیگری كه طبعا در پی چنین مسائلی ممكن است پیش بیایند ، با مراقبت و یادگیری مهارت های مربوط به انتخاب همسر و همسر داری و دیگر مهارت های مرتبط تا حدودی قابل كنترل هستند . با امید به یاری خداوند و عزم راسخ برای ساختن یك زندگی سالم و رابطه ای بی آلایش می توان بر هر مشكلی چیره شد.

اگر از پسری خوشمان بیاید، چطوری به او ابراز علاقه کنیم؟
در خصوص روابطی كه اساس و پایه شرعی ندارد ، نمی توانیم به شما پاسخی بدهیم ،چون اساساً آن را برای سلامت روانی و سعادت بشری مخل می دانیم . بسیاری از آسیب های ...

اگر از پسری خوشمان بیاید، چطوری به او ابراز علاقه کنیم؟

در خصوص روابطی كه اساس و پایه شرعی ندارد ، نمی توانیم به شما پاسخی بدهیم ،چون اساساً آن را برای سلامت روانی و سعادت بشری مخل می دانیم . بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی نیز از آن سرچشمه می گیرد. اما در ادامه اگر منظور آن است كه با هدف ازدواج به یك پسر نشان دهیم كه به او علاقه داریم، در تمام جوامع مرسوم است كه جنس مذكر از جنس مونث خواستگاری نموده و به او ابراز علاقه می كند.

دلایل بسیاری نیز وجود دارد كه باعث می شود  به عنوان یك دختر خود را در معرض مخاطره قرار ندهیم. در موارد متعددی با این پدیده روبرو هستیم كه همسر خانم پس از ازدواج به زن خود كه ابراز علاقمندی كرده بوده است،

می گوید : خودت را بر من تحمیل كرده ای.

با این وجود ، منع شرعی برای این كار وجود ندارد . تنها به دلیل عرفی نبودن و نتایج و پیامدهای نامطلوب آن ، توصیه به ترك این كار را پیشنهاد می كنیم.

پيامدهاي منفي خواستگاري دختر

الف) درست است كه اقدام به خواستگاري از آشنايي هاي پيشين حكايت مي كند. اما هر آشنايي منجر به دل بستگي و محبت به يكديگر نمي شود . ممكن است به پيوندي خجسته  و تشكيل خانواده اي موفق نيانجامد ... دختر جوان، تشنه محبت عشق و در جستجوي تأمين نيازهاي عاطفي خويش است . گاه نمي تواند تشخيص دهد كه همه جوانان در اظهار علاقه و ابراز محبت صادق نيستند.(1)

ب) امكان پاسخ منفي از سوي پسر يا خانواده و وابستگان او نبايد مورد غفلت و بي توجهي واقع شود. بنابر اين بايد همانند پسري كه اقدام به خواستگاري مي كند و جواب رد مي شنود، او نيز خود را براي شنيدن پاسخ منفي آماده نمايد. چه بسا اتفاق مي افتد كه به رغم تمايل دختر و پسر به زندگي مشترك، وابستگان دو طرف از وصلت و پيوند جلوگيري مي كنند. از اين رو احتمال اين كه دختر از نظر رواني، روحي و عاطفي آسيب پذير شود، وجود دارد. اين در صورتي است كه دختر اذن پدر را جلب كرده باشد، اما در صورت اقدام خودسرانه و تصميمي عجولانه، بر دشواري امر افزوده مي شود؛ زيرا اجازه ندادن پدر به اين كار، يعني بر هم زدن تمام مقدمات و بستر هاي فراهم شده توسط دختر و پسر كه سخت، طاقت فرسا و دشوار است.

ج) بر فرض كه خواستگاري به سرانجام برسد و به ازدواج ختم شود، دختر جوان بايد خود را براي سركوفت ها و منت گذاري هاي احتمالي، برچسب ها و انگ ها از سوي پسر و خانواده او و حتي از سوي خانواده خود مهيا نمايد؛ چرا كه ممكن است با بروز هر مشكلي، در خانواده سيل تحقيرها و تهمت ها متوجه او شود.

از نظر عرفي، اقدام به اين كار به صورت مستقيم چندان مطلوب و پسنديده نيست . بهتر آن است كه وابستگان دختر در صورت وجود شرايط لازم، به صورت غير مستقيم در اين امر خدا پسندانه اقدام نمايند.

 در نتيجه:

1. الزام شرعي در خواستگاري مرد نبوده و خواستگاري زن حرام نمي باشد.

2. رسم خواستگاري مرد منحصر به ايران و جوامع اسلامي و زمان حاضر نبوده؛ بلكه از دير باز در اقوام و ملل مختلف رسوم بوده است.

3. خواستگاري مرد مطابق با راز خلقت انسان و هماهنگ با روحيات و نقش زن و مرد در زندگي است.

4. شكست و ناكامي در خواستگاري، براي مرد قابل تحمل است؛ اما در زن اثر روحي ـ رواني نامطلوب مي نهد.

5. خواستگاري، مرد ضامن حفظ تعادل نظام اجتماعي است . ايجاد توازن ميان قدرت جسماني مرد و ضعف جسماني زن است.

6. در مجموعه خواستگاري مرد نوعي احترام به شخصيت زن است.

7. زن با حفظ شرايطي مي تواند خواستگاري كند تا از آسيب هاي ياد شده مصون باشد (غير مستقيم . فرد مقابل داراي سجاياي والاي انساني باشد . كمك از واسطه امين، كار آمد و رازدار و ...)

اما در ادامه برای رخ دادن این امر نكات ظریفی دارد كه نباید از چشم دور بماند.

- خواستگاری با ایجاد ارتباط عاطفی فرق دارد. در فرهنگ ما خواستگاری یعنی به صورت رسمی خواستن خود را نسبت به همسر آینده چنان اعلام كنید كه در پی آن هر دو طرف در صورت مثبت بودن نظرشان ، مراسم ازدواج صورت گیرد.  پس اینكه یك طرفه به یكی اعلام كنیم دوستش داریم ، خواستگاری یا ازدواج نیست . صرفا اطلاع رسانی است.

اما به هر حال راه هایی وجود دارد تا دختر راه و مسیر را برای آن كه پسر به خواستگاری بیاید، باز كند. یكی از روش های معمول آن است كه فردی را واسطه نمایید تا بدون اظهار آن كه شما خواسته اید، درباره شما با پسر گفتگو كند. این روش باعث می شود تا پیشنهاد دهنده پسر باشد و نه شما و مسایل و مخاطرات پیش گفته نیز پیش نیاید

آيا اشكالي داره با يه دختر دوست باشم؟
دوستي هاي دختر و پسر، افزون بر مشكلاتي كه براي آنها ايجاد مي كند و سبب اختلال در نظام زندگي آينده آنها مي شود، اشكلات جدي ديگري نيز دارد: ...

من پسري 17 ساله هستم و ميخواستم بدونم آيا اشكالي داره با يه دختر دوست باشم؟

دوستي هاي دختر و پسر، افزون بر مشكلاتي كه براي آنها ايجاد مي كند و سبب اختلال در نظام زندگي آينده آنها مي شود، اشكلات جدي ديگري نيز دارد:

1. خطرهايي را به ويژه براي دختر پديد مي آورد. با توجه به اين كه دو جوان، سرشار از عواطفند و در اوج غرايز جنسي قرار دارند (به گونه اي كه وقتي كنار هم قرار مي گيرند، فعل و انفعالات هورموني در وجودشان شكل مي گيرد و كشش فراواني در آن ها ايجاد مي شود)، احتمال بسيار وجود دارد كه به هم نزديك شوند و گوهر عفت دختر در معرض خطر قرار گيرد.

دليل مخالفت قرآن، روايات ديني و فقه اسلامي با اين گونه دوستي ها همين است. خداوند در قرآن كريم، دخترا  پسران را از ملاقات هاي پنهاني نهي مي فرمايد:

ولكن لاتواعدوهن سرا (بقره، آيه 235)

ولامتخذي اخدان (مائده، آيه 5)

ولامتخذات اخدان (نساء، آيه 25)

همه اين ها به جهت ايجاد زمينه آبروريزي ها، ارتباطات گناه آلود و در نتيجه لطمه به كانون ارزشمند خانواده است.

2. موضع تهمت است؛ زيرا ديگران در صورت مشاهده دختر و پسر با هم ممكن است گمان وجود رابطه نامشروع داشته باشند  اين مطلب بر ازدواج آنان به ويژه دختر اثر منفي خواهد داشت.

3. اگر اين دوستي ها به ازدواج بينجامد، با توجه به ويژگي غيرت در مرد، ممكن است سوالاتي در ذهن او شكل گيرد كه چرا همسرم پيش از محرميت با من رابطه برقرار كرد و نكند مشابه اين رابطه را با ديگران نيز داشته است و اعتمادش از او سلب مي شود و هر قدر رابطه دوستي تنگاتنگ تر بوده باشد، ميزان اين سوالات و سلب اعتماد نيز افزون تر خواهد شد.

4. در صورتي كه اين دوستي ها به ازدواج منتهي نشود كه در موارد بسياري هم به دليل تغيير شرايط طرفين يا مخالفت خانواده ها چنين مي شود، آثار منفي بسياري به ويژه بر دختر خواهد داشت كه احساس سرخوردگي و شكست روحي، افسردگي، نفرت از جنس مخالف و ازدواج گريزي و در مورد دختران، از دست دادن خواستگاران، برخي از اين آثار است؛ پس توصيه مي شود براي دوري از اين مشكلات و پيامدهاي منفي، تا زماني كه زمينه ازدواجتان فراهم نشده، بر در قلب خود قفلي بزنيد و آن را تا زماني مناسب به روي كسي نگشاييد؛ همان گونه كه غرايز جنسي خود را كنترل مي كنيد و از راه مشروع يعني ازدواج به آن پاسخ مي دهيد.

بعد از مدتی دختره بهونه گیری می كرد و می گفت كه ما بدرد هم نمی خوریم
در نامه خود ماجراي رابطه عاطفي خود با دختري را بيان كرديد كه در نهايت با عهد شكني دختر پايان يافته است. عهد شكني در روابط براي طرف مقابل واقعا سخت و دردناك است

 بنده مدتی بود كه با دختری به قصد ازدواج آشنا شدم . رابطه ما بیشتر تلفنی بود. خانواده هامون هم از این رابطه مطلع بودند. ما هر 2 تامون آدمای مذهبی بودیم و مراقب رابطمون بودیم. حدود چند ماهی با همدیگه رابطه داشتیم. و خیلی بهم دیگر وابسته شده بودیم. و بهم دیگه قول ازدواج داده بودیم و عهد كردیم كه بغیر از هم دیگه با هیچ كس ازدواج نكنیم. همه می دونستن. ولی بعد از مدتی دختره بهونه گیری می كرد و می گفت كه ما بدرد هم نمی خوریم؛ درحالی كه مشكل خاصی بین ما نبود. تا اینكه از من جدا شد. بعد فهمیدم كه براش خواستگار اومده و ازدواج كرده. و من ضربه روحی خیلی شدیدی خردم. آیا بنظر شما این دختر كه به من قول داده بود ، و به قولش عمل نكرده مرتكب گناه شده؟یا اون حق انتخاب داشته چون ما رسما و قانونا هیچ تعهدی نداریم. فقط كلاماً به هم دیگه قول دادیم. آیا درجه این جور گناه ها چیه كه باعث شكستن دل یك آدم می شه؟ با تشكر از جوابتان.

 در نامه خود ماجراي رابطه عاطفي خود با دختري را بيان كرديد كه در نهايت با عهد شكني دختر پايان يافته است. عهد شكني در روابط براي طرف مقابل واقعا سخت و دردناك است؛ لذا تا حدودي طبيعي است كه دچار دلشكستگي شويد. اما با در نظر گرفتن برخي نكات ميتوانيد قلب شكسته خود را ترميم كرده و خود را مهياي حوادث آينده كنيد.

در ادامه سه نكته مهم ذكر ميكنيم كه توجه به آن ها مي تواند مفيد باشد:

الف) مناسب است ريشه اشتباهات خود را بازنگري كنيد تا در آينده دوباره دچار چنين مشكلاتي نشويد.

يكي از ريشه های اين اشتباه ايجاد رابطه عاطفي قبل از ازدواج با دختر است.

به نظر ما وجود اينگونه روابط قبل از ازدواج - كه به حد وابستگي عاطفي برسد - اصلا خوب نيست و ميتواند آثار بدي داشته باشد.

دوست گرامي ! با توجه به صحبت هاي شما و با در نظر گرفتن اينكه هر دو در سن جواني و بروز عواطف قرار داريد ، به نظر ميرسد كه ارتباط شما با دختر به وابستگي عاطفي رسيده بوده است.

رابطه اي كه بيشتر بر اساس عواطف شكل  گرفته و شناخت دقيقي و كاملي پشت آن نباشد، نميتواند براي هميشه مستحكم بماند. وابستگي عاطفي ممكن است نگذارد عيوب همديگر را ببينيد و در نتيجه تصميمات عجولانه بگيريد. به هر حال اين را مدنظر داشته باشيد كه بعد از فروكش كردن عواطف كم كم عيب ها ظاهر شده و باعث اختلاف ميگردد.

برادر گرامي !

درست است  كه دختر مورد نظر به شما قول داده بود؛ ولي يادتان باشد كه به احتمال زياد ايشان در شرايط عاطفي اين كار را انجام داده بوده به طوريكه بعد از فروكش كردن عواطف به هر دليلي شما را مناسب خودش نميداند و تصميم ميگيرد با فرد ديگري ازدواج كند.

ب) نكته ديگري كه لازم است متذكر شويم اين است كه: به هر حال خوب يا بد ، رابطه شما با دختر قطع شده است؛ خوب است به جاي فكر كردن به گذشته با استفاده از تجربه هايي كه كسب كرديد به فكر آينده باشيد. هر چه بيشتر به گذشته فكر كنيد بيشتر عذاب ميكشيد و روحيه افسرده اي پيدا ميكنيد. با روح افسرده نميتوانيد موفقيتهاي آينده را كسب كنيد از اين رو بهتر است از شكست قبلي به عنوان تجربه استفاده كرده و در انتخاب آينده خود بيشتر دقت كنيد.

با توجه به اين مسئله سعي كنيد از اين به بعد رابطه عاطفي با دختری قبل از عقد ايجاد نكنيد؛ بلكه اگر احيانا خواستيد با دختري ازدواج كنيد، براي بدست آوردن شناخت، بهتر است تحت نظر بزرگان و با مشورت آنان ملاقات هاي محدودي با دختر داشته و گفتگوهاي ضروري و مهم را - كه مربوط به زندگي مشترك است - مطرح كنيد تا شناخت كاملتري بدست آوريد.

ج) دوست گرامي با توجه به نامه ایی كه فرستادهايد، احساس ميشود فكر شما نسبت به اين قضيه درگير است، براي اينكه بتوانيد از اينگونه ناكاميها و وابستگي عاطفي، زودتر رها شويد، بهتر است به نكات و توصيههايي - كه در ادامه امده است - توجه فرماييد:

1. يكي از راه هاي خلاص شدن از اين گونه افكار اين است كه او را ببخشيد و از اين مسئله رد شويد و الا اگر بخواهيد روي آن تمركز داشته باشيد، افسردگي به شما روي خواهد آورد. در ضمن يادتان باشد كه بخشش از بزرگان است نه نشانه ضعف.

 2. به اين واقعيت توجه داشته باشد كه به هر حال موردي كه به آن اشاره كرديد، از شما روي گردانده و به ديگري علاقه پيدا كرده است ؛ بنا بر اين جا دارد اندكي به جاي انديشيدن به ايشان به اين مسئله فكر كنيد كه علاقه به او يا فكر كردن به نامردي او، چه سودي براي شما دارد؟ الا اين كه فرصتهاي عالي را از شما سلب كرده و بيش از پيش متضرر ميشويد.

3. به خود تلقين كنيد كه: «من نبايد علاقه و عواطف خود صرف كسي كنم كه با من ازدواج نكرد، من بايد اين علاقهها و عواطف را براي زندگي آينده خودم حفظ كنم» .

4. هر موقع احساس كرديد ذهنتان به فكر او مشغول شده است، با قاطعيت به خود بگوييد: « بسه ديگه ! » و مشت خود را به زمين يا ميز زده و تغيير حالت دهيد.

مواقعي كه فكر آن دختر شديداً شما را اذيت ميكند، سعي كنيد با انجام كارهايي عملي از قبيل تلفن كردن به آشنايان و صحبت با آن ها، نگاه كردن به فيلم جذاب و آموزنده، رفتن به بيرون و ملاقات با دوستان و ... حواس خود را پرت كنيد.

5. روابط دوستانه و اجتماعي خود را با افراد بانشاط و مذهبي بيشتر كنيد.

6. تا حد امكان از تنهايي و بيكاري دوري كنيد. و دز زندگي خود ورزش، تفريح و مسافرت را فراموش نكنيد.

7. توجه به نماز و امور عبادي - معنوي ( مخصوصا اموري كه زودتر لذت آن را احساس ميكنيد مثل: تفكر در نعمت هاي الهي، در دل كردن صميمانه با خدا، كمك به فقير با دست خود و ...) سعي كنيد تدريجا عشق حقيقي به خدا را وارد قلب خود كرده و عشق دختر مورد نظر را دل خود بيرون كنيد.

8. زوايه ديد خود را نسبت به اين مسئله مقداري تغيير دهيد.

شما فقط از اين زوايه نگاه نكنيد كه دختر نامردي كرده و با كس ديگر ازدواج كرده است؛ بلكه از سوي ديگر شما بايد خوشحال باشيد كه دختر عدم علاقه خود را قبل از عقد اعلام كرده است. اگر بر فرض با شما ازدواج ميكرد و قلبش در نزد مرد ديگري ميبود، آن موقع شرايط خيلي بدتر ميشد و امكان داشت دچار شكست هاي بزرگتری شويد. لذا بهتر است مقداري زوايه ديد خود را نسبت به اين مسئله تغيير دهيد.

 چه بسا ممكن چيزي را بد بدانيد؛ ولي در واقع خير باشد: «... كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛ چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آن كه شرِّ شما در آن است. و خدا مي‏داند، و شما نمي‏دانيد» .

لطفا سخنی به من بیاموزید یا نصیحتی من را كنید تا دل گرم شوم
براي ازدواج و انتخاب همسر، عاشق شدن به تنهايي كافي نيست، بلكه شايد بد هم باشد، چون كه موجب مي شود كه عيوب طرف مقابل را درست متوجه نشويد.

 بر سر دوراهی تصمیم گیری افتاده ام كه برای اولین بار اعتراف میكنم كه نمیدانم چكار كنم 1) قبلا برایتان نوشتم كه عاشق همكلاسیم شدم 2سال پیش الان دیگر 30 روز دیگر مانده كه دانشگاه تمام شود اما هنوز جرات كفتنش را پیدا نكردم نمیدانم چكار كنم گذشتن از این موضوع یك طور برایم سخت است و گفتنش طوری دیگر بارها در نمازهایم از خدا خواسته ام اما شاید به چشم من آمده كمكم نكردهاست یكی از دلایل نگفتنم به استثنائ خجالت از او و چون پسر كوچك خانوادهام و برادر و خواهر بزرگتر از خودم دارم. این است چون مشكلات بسیاری دارم میترسم با گفتنش یك طور خود خواهی باشد زیرا معلوم نیست كه آیندهام چه میشود بعدم دوست دارم كه واقعا زحماتی كه پدر ومادرم برایم كشیدهاند را جبران كنم و آن هم ادامه تحصیل است كه آنها دوست دارند اما از طرفی دیگر این خانمی است كه در سر راهم آمده البته من به خدا هیچ حرفی به او نگفته ام ایشان یسیار دختر محجوبی هستن و بسیار نجیب مانده ام چكار كنم آیا استخاره با قرآن در باره چاره كار است لطفا سخنی به من بیاموزید یا نصیحتی من را كنید تا دل گرم شوم

در مورد دختري كه صحبت كرده ايد آيا شناخت كافي در مورد روحيات و رفتارش هم داريد يا اينكه فقط عاشق او شده ايد؟ براي ازدواج و انتخاب همسر، عاشق شدن به تنهايي كافي نيست، بلكه شايد بد هم باشد، چون كه موجب مي شود كه عيوب طرف مقابل را درست متوجه نشويد. براي ازدواج بايد شناخت كافي از طرف مقابل و خانواده اش داشته باشيد. به نظر مي رسد كه شما هيچ شناخت جدي اي از اين دختر نداريد، و احتمالا به واسطه ظواهر او و بعضي از مسائل سطحي، به ايشان علاقه مند شده ايد، وگرنه بدون اينكه با او صحبت كنيد و بدون اينكه در مورد مسائل مختلف او را بررسي كنيد قادر به شناخت جدي در مورد او نخواهيد بود. در هر صورت اگر فكر مي كنيد كه اين دختر، مورد خوب و مناسبي براي ازدواج است مي توانيد اين مسئله را با خانواده در ميان بگذاريد، تا مادر يا خواهر شما با ايشان صحبت كند و نظرش را جويا شود. اينكه برادر و خواهر بزرگتر از خودتان داريد نمي تواند مانع ازدواج شما باشد، مگر اينكه در خانواده شما حساسيت خاصي در اين مورد وجود داشته باشد، اما در هر صورت شما كار خودتان را انجام بدهيد و با آنها مطرح كنيد. البته مسئله اي كه بايد به آن دقت كنيد اين است كه شما براي تشكيل خانواده بايد توانايي داشته باشيد كه حداقل نيازهاي ضروري يك خانواده كوچك را تامين كنيد، لذا بايد در حدي باشيد كه بتوانيد از راهي حلال، درآمدي را داشته باشيد، كه البته اگر تلاش بكنيد و سستي  و تنبلي نكنيد مي توانيد بعضي از كارهاي موقتي را انجام دهيد و درآمد كمي داشته باشيد.

استخاره براي اين جور موارد نيست، بلكه براي جايي است كه با فكر خودتان به نتيجه اي نرسيده ايد و مشورت هم كرده ايد اما باز هم به نتيجه نرسيده ايد، در اين موارد مي توانيد استخاره كنيد،اما در اينجا شما بايد شرايط خودتان را در نظر بگيريد و در اين مورد مشورت هم بكنيد، اگر اين كارها را انجام بدهيد تا حدود زيادي تكليفتان مشخص مي شود و ديگر جاي استخاره نيست.

در مجموع كاري كه بايد شما انجام بدهيد اين است كه يك شخصي را واسطه قرار دهيد تا با ايشان صحبت كند و نظرش را در مورد شما جويا شود، اگر ايشان هم اظهار تمايل كرد و اجازه داد بايد بقيه كار را به خانواده بسپاريد و خودتان هم درصدد شناخت دقيق و كامل در مورد ايشان باشيد. از خدا خواستن و در نمازها دعا كردن بسيار خوب است اما كافي نيست، بلكه بايد حركتي كنيد و كاري انجام بدهيد.

براي ازدواج بسيار مهم است كه از ملاك هاي صحيح انتخاب همسر آگاهي داشته باشيد و آنها را در خودتان و طرف مقابلتان جستجو كنيد. هر مقدار كه در شرايط و ويژگي هاي شخصي و خانوادگي تناسب بيشتري داشته باشيد احتمال موفقيت در ازدواجتان بيشتر است. در مورد انتخاب همسر و ملاك هاي آن مي توانيد به كتاب "جوانان و انتخاب همسر" تاليف آقاي علي اكبر مظاهري و كتاب "انتخاب همسر" آيت الله اميني مراجعه كنيد.

موفق باشيد.

از دست خودم خسته شدم
واقعيت اين است كه عشق و دوست داشتن افراطي كه به كاهش عملكرد بينجامد (كما اين كه در شما انجاميده است) ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، وسواس فكري...

از دست خودم خسته شدم.فردي را دوست داشتم براي ازدواج.با روحيات من بازي كرد گول ظاهر دين فريبش را خوردم . فريب مسجد رفتن و نماز خواندنش.5 سال با او ساختم اما به دلايل مسخره خودش كه چون الان با هم نميسازيم فردا هم با هم نميسازيم . هربار كه ترك كرديم همديگر را به هر دليلي دوباره سراغم آمد با احساسم بازي كرد و دوباره با من قرار مي گذاشت و نمي آمد . ولي من هنوز ساده لوح و زودباورم و فكر مي كنم مرا دوست دارد و روزي بالاخره باهم ازدواج مي كنيم . دينم را زندگيم را نابود كرد . نمي توانم فراموشش كنم هنوز دوستش دارم اما ديگه از دست خودم كلافه ام .هر كاري از دستم برآيد براي موقعيت شغلي اش مي كنم اما احساس مي كنم توي دلش دارد به زرنگي خودش و سركارگذاشتن من مي خندد . گاهي از او متنفر مي شوم . خدا را دوست دارم مي خواهم پيش او برگردم به اندازه موهاي سرم توبه كردم اما دوباره اين عشق لعنتي باعث غفلت من از او شد.دختر مذهبي و اهل مسجد هستم و حجاب تقريبا كاملي دارم اما از پس اين مشكل بر نمي آيم.ميخواهم براي هميشه او را فراموش كنم اما تقريبا باهم همكاريم و او يكي از اساتيد محل كار من است و اگه قرار باشد او را فراموش كنم باز او را مي بينم و ....فقط خدا را مي خواهم به من بگوئيد چه كنم به طور كلي او را فراموش كنم و با ديدنش دست و دلم نلرزد

پيشاپيش از شما خواهر گرامي به خاطر گزش احتمالي قلم پوزش مي طلبم به اميد آن كه بيشتر در مطالب آسيب شناسانه و نه همدلانه ذيل تأمل نماييد.

متاسفانه اين عشق مرضي باعث شده شما ناخواسته از برهه خواستگار جدي داشتن گذر كنيد و در سن 30 سالگي گويا چاره اي نداريد جز اين كه به هر قيمتي با ايشان ازدواج كنيد يا بسوزيد و بسازيد. واقعيت اين است كه عشق و دوست داشتن افراطي كه به كاهش عملكرد بينجامد (كما اين كه در شما انجاميده است) ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، وسواس فكري و افسردگي دارد. اگر نيك در خود بنگريد اضطراب شما از حد نرمال بسيار بالاتر است و شما با هر هجوم افكار اضطرابي ناخواسته به او و خاطراتش (به عنوان يك آرامشگر كاذب) پناه مي بريد. همين امر باعث مي گردد كه شما نتوانيد خاطرات وي را كنار بگذاريد و به محض بالا آمدن اضطراب به ايشان بينديشيد. پيوند شرطي بين اضطراب شما و آرامشگري دروغين اين پسر، راز پايداري چند ساله اين عشق صد درصد مرضي است. همچنين عشق مرضي چيزي جز يك فكر يا رفتار وسواسي نيست. همان گونه كه فرد مبتلا به وسواس فكري نمي تواند فكرش را از يك موضوع پيش پا افتاده يا مهم خلاص كند، ذهن وسواس زده شده هم نمي تواند از اين فكر وسواسي (يعني عشق اين پسر) خود را رها سازد. وسواس فكري - عملي از جمله اختلالات رواني است كه به صرف اراده يا خوددرماني (يا به قول شما توبه) پايان نمي پذيرد. وسواس فكري - عملي نيازمند جلسات متعدد رواندرماني و احياناً دارودرماني مي باشد. پس اگر يك فرد وسواسي بدون رواندرماني و دارودرماني نمي تواند از شر وسواسش خلاص شود، شما هم با هزار بار توبه يا اقدامات خود درمانگرانه نمي توانيد عشق وسواسي اين پسر را كنار بگذاريد. در برخي موارد يك دارودرماني ساده و موقت، سهم بسزايي در كاهش بار رواني (ناشي از فشار مرض عشق) دارد.

همان طور كه از لا به لاي نامه شما بر مي آيد عزت نفس شما متأسفانه بسيار اندك است. گويا شما شأن و منزلت خاصي براي خود قائل نيستيد و همه وجود خود را در آينه اين پسر غيرخويشتندار به نظاره مي نشينيد و اگر يك روز اين آينه از شما روي برگرداند شما خوديتي براي خود نمي يابيد. اين عزت نفس پايين باعث گشته شما سال ها همه وجود خود را به زير پاي اين پسر بريزيد. پسري كه هيچ گونه مسووليتي نسبت به خوش خدمتي ها و مهرباني هاي شما حس نمي كند. اگر از طريق مشاوره و رواندرماني مي توانستيد به بازسازي عزت نفس فرو پاشيده خود اقدام كنيد، به راحتي هر چه تمام تر، ده ها پسر بالاتر از اين پسر را زير پاي ذهن خود مي گذاشتيد و يك ثانيه هم به خواهش محبت يا ازدواج از آنان نمي پرداختيد. عزت نفس پايين يكي از ويژگي هاي اختلال افسردگي است. افسردگي اي كه اين پسر بي مقدار و ظاهرساز را به يگانه معناي زندگي شما مبدل ساخته است. افسردگي نيز از جمله اختلالات رواني است كه نيازمند رواندرماني و دارودرماني مي باشد. به ياد داشته باشيد كه ما در درمان عشق هيچ نيازي به حذف يا فراموشي عشق نداريم، چرا كه اين كار نه تنها ضرروت ندارد، بلكه اساساً امكان چنين كاري وجود ندارد. فراموشي عشق به اين است كه بار هيجاني عشق به حداقل برسد، به گونه اي فرد با معشوقش با كمترين نوسان هيجاني مواجهه نماييد. كأنه معشوقش يك فرد عادي مثل ساير افراد جامعه مي باشد. در هر صورت يگانه راه برون رفت شما از اين شرايط محنت زا، همانا درمان تخصصي اختلالات بستر ساز عشق يعني اضطراب و.. از طريق رواندرماني و دارودرماني مي باشد. هرگونه طفره رفتن شما از اين مسأله و اكتفا به خوددرماني يا... متأسفانه هيچ نتيجه مثبتي براي شما به همراه نخواهد داشت و شرايط شما خداي ناكرده بدتر و بدتر خواهد شد.

لطفا برایم توضیح كامل دهید؟
اول اینكه تعریفی كه ازعشق وجود دارد، دو طرفه بودن آن را می نمایاند. لذا شما باید مطمئن شوید كه آن خانم نیز به شما علاقه مند است وگرنه چه بسا ...

 آیا علاقه به یك دختر همسن خود در صورتی كه ندانیم او نیز به من علاقه مند است عشق محسوب می شود لطفا برایم توضیح كامل دهید؟

در راستای پاسخ به پرسش شما باید عرض نمایم:

 اول اینكه تعریفی كه ازعشق وجود دارد، دو طرفه بودن آن را می نمایاند.  لذا شما باید مطمئن شوید كه آن خانم نیز به شما علاقه مند است وگرنه چه بسا كه او كسی دیگری را دوست داشته و یا دیر یا زود ازدواج كند و در این صورت كسی كه ضربه روحی خواهد دید، شما هستید. عشق درصورتی كه هدف آن وصال نباشد یك تخیل محسوب می شود كه ممكن است مانع انگیزه ی پیشرفت یك فرد شود.

 دوم اینكه عاشق شدن و ازدواج در صورتی كه تنها معیار انتخاب در آن، برخوردهای ظاهری و عشق های زود گذر و لحظه ای باشد و بدون در نظر گرفتن شاخص های اصلی صورت بگیرد با درصد ریسك بسیار بالایی مواجه خواهد شد. و به قول پرفسور آرون تی بك در كتاب عشق هرگز كافی نیست، چندی بعد این دو نفر كه تمام عیبهای همدیگر را حسن می دیدند و به هم نامه های عاشقانه می نوشتند چنان تغییر می كند كه حسنهای یكدیگر را نیز عیب می بینند و شدیدا از یكدیگر متنفر می شوند و این داستانی است كه هزاران هزار بار اتفاق افتاده و این برای این است كه به جای انتخاب عقلانی شریك زندگی یك انتخاب احساسی داشته اند. ساده اندیشی است كه فكر كنیم: «من با یك نفر زندگی مشترك تشكیل می دهم، با خانواده او چه كار دارم !؟ نكته همینجاست. ازدواج، به معنی برخورد دو فامیل، دو خانواده و دو منطقه است. نادیده گرفتن خانواده ها، نظرات و خواسته های منطقی آنان و خاستگاه فرهنگی، بزرگترین بی تجربگی جوانان در انتخاب همسر محسوب می شود. خوب است قبل از ایجاد علاقه و ورود به دنیای لطیف عاطفه، پس ازانتخاب اولیه كه مبتنی بر منطق و در نظر گرفتن معیارها و عوامل مؤثر در سعادت زندگی مشترك خواهد بود، انتخاب خود را با خانواده در میان بگذارند و از نظرات آنها و دلایلی كه برای موافقت یا مخالفت با این پیوند دارند آگاه شوند. پس از موافقت خانواده و آشنا شدن هر دو خانواده با هم، جوانان نیز می توانند در سایه استفاده از تجربیات خانواده و در محیط خانه، به اطلاعاتی كه لازمه شناخت همسر برای تشكیل یك زندگی مشترك است دست یابند و در كمال صداقت، انتظارات، اهداف و خواسته های خود را از ازدواج بیان كرده و نظرات شریك احتمالی زندگی آینده خود را نیز بشنوند، و در سایه این گفت و شنودها، تشابهات و اختلافات شخصیتی خود را محك بزنند. در سایه این شناخت، پیوند مناسب تشخیص داده می شود و یا پیش از آن كه اتفاقی بیفتد متوجه تفاوت های اساسی شده و از بروز اشتباه در انتخاب پیشگیری می شود. در همین راستا شما را به خواندن كتابهای زیر دعوت می كنم:

1-عشق هرگز كافی نیست/ پرفسور آرون تی بك/ ترجمه مهدی قراچه داغی كه كتابی بسیار عالی وروشن گر در زمینه عشق و عاشقی و ناپایداری ازدواج بر پایه وهمیات است كه مولف در آن نمونه های عینی خوبی در این مورد مطرح نموده و به بحث گذارده است.

2- آیا تو آن گمشده ام هستی؟ نوشته باربارا دی آنجلیس

احساس می كنم هر وقت تو كوچه چشمم به چشمش می خوره آرووم ، پراز آشوب!...
همیشه چیزهای مهم تر دیگری وجود دارد كه پرداختن به آنها ما را به مسیر درست زندگی رهنمون می سازد و روشن می كند كه ما در انتخاب خود اشتباه نكرده ایم ...

4 سال است كه عاشق دختر همسایه ام ، دانشجو هستم و با وجودی كه هرروز دخترای زیادی و دور و اطراف می بینم تو دانشگاه و ....باز دلبند ایشانم. جالب است بدانید كه دختره روحش از این ماجرا خبر نداره ، خانواده ام دارند كم كم مشكوك میشوند چون دائم دارم سوتی می دهم انگاری همش می خوام بگم عاشقم و دوسش دارم ولی می ترسم. یه دانشجوی بیست و یك ساله ترم 4 مكانیك با هیچ دارایی چطور می توونه بره بگم زهره جان عاشقتم.اگه می بینید الان دارم رك حرف می زنم چون تو یه اتاقم تنهام و این مطالب با غریبه هم نمی توونم در میان بگذارم. براستی عاشقم. می ترسم این كیس 19 یا 20 ساله از دستم برود. اعتراف می كنم كه دخترای زیادی را زیر نظر گرفته ام ولی هیچ كدام علی رغم زیبایی هایی كه داشتند جای زهره را در قلبم نگرفتند تا جایی كه با وجود این همه مانكن شگفت انگیز در دانشگاه!!! باز و یاز به زهره فكر می كنم ،چون احساس می كنم هر وقت تو كوچه چشمم به چشمش می خوره آرووم ، پراز آشوب!! می شم . شب امتحان هم با خیالش زندگی كرده ام!!یعنی اینكه به حجابش ، ظاهرش ، قامتش و خانواده اش دینش و .... فكر كرده ام و یه جورایی هم با زبلی تحقیق كرده ام.فقط اخلاق شخصی ایشان دست نیامده است و اینكه نامزد دارد یا نه؟ .نمی دانم به نظرتان چی كار كنم؟ راستی اهل دوستی با هیچ دختری نبوده ام چون با در یك خانواده اسلامی رشد یافته ام.  راستی رشته ریاضی و فیزیك بود الان مكانیكم شبانه می خوونم ولی كارم به شعر و شاعری كشیده شده است .یعنی واقعا شعر می گویم برای عشقم.عشقی كه شاید الان نامزد هم داشته باشد چون در مورد نامزد و .... از كسی نپرسیده ام چون می ترسم لو برم. نگذارید زهره از دست برود. امروز به سجده افتادم و از خدا خواستم كه از كوچه رد بشود تا پر از آشوب بشوم از 5 ت 7 بعدظهر تو بالكن منتظر بودم كه از كوچه رد بشود آن هم زمانی كه فردا آخرین امتحانم (مقاومت 2)هست واسه همینه كه می گم همش دارم سوتی می دهم.

دوست داشتن، عشق و عاشقی یك طرف قضیه است. همیشه چیزهای مهم تر دیگری وجود دارد كه پرداختن به آنها ما را به مسیر درست زندگی رهنمون می سازد و روشن می كند كه ما در انتخاب خود اشتباه نكرده ایم. این كه می گوییم، عشق همه چیز نیست به خاطر این است كه اگر تنها به ندای عشق گوش فرا دهید احتمال این كه عقل و خردورزی كنار گذاشته شود و به قول معروف چشم و دل تان كور گردد به گونه ای كه حتی بدی ها و نواقص طرف را خوبی و كمال تلقی كنید بسیار است. این نكته را سرگذشت افراد عاشق پیشه تأیید می كند، نیازی به ارائه دلیل و مدرك نیست. از طرف دیگر، اگر تنها عشق را ملاك قضاوت قرار دهید احتمال این كه از واقعیت فاصله بگیرید و در تخیلات و فكر و خیال سیر كنید، كم نیست. روی آوردن شما به شعر و شاعری و ساعت ها در فكر معشوق بودن حتی در شبهای امتحان كه سرنوشت تان به آن بستگی دارد و همچنین ساعت ها در انتظار دیدار او نشستن، گویای این است كه از واقعیت فاصله گرفته اید و این مسلماً خطر ساز است. كم نبودن عاشقانی كه علی رغم این كه می دانستند معشوق شان او را دوست ندارد و یا با دیگری ازدواج نموده است و امكان ازدواج با او وجود ندارد اما، با این حال، بر خواسته خود پافشاری نمودند و با آبروی طرف بازی كردند و خانواده هایی را به خاك عزا نشاندند. این گونه وقایع حكایت از آن دارد كه گاهی عشق كور و بی ضابطه، برخلاف انتظاری كه از آن داریم، می تواند منشأ جنایات بزرگ گردد.

اگر از آن فضای خیالی و غیر واقعی فاصله بگیرید شاید راه حل اطمینان بخشی برای وصال تان پیدا شود البته، ما ابداً قضیه عشق و عاشقی شما را محكوم نمی كنیم بلكه همان طور كه در ابتدا گفتیم، آن را برای امر واقعی و مقدسی مثل ازدواج كافی نمی دانیم چرا كه معمولاً عشق و عاشقی های دوران نوجوانی و جوانی، معیار مناسبی برای انتخاب همسر نمی باشد. بلكه در كنار آن بایستی به معیارهای اساسی تر و مؤلفه های مهمتر كه در همه ازدواج های سالم مورد لحاظ است، توجه داشته باشید و آنها را مد نظر قرار دهید.

سن و سال شما حكایت از آن دارد كه فعلاً شرایط ازدواج را ندارید، حتی اگر در خوشبینانه ترین حالت، آن دختر حاضر به ازدواج با شما گردد و خانواده ها هم همگی موافق باشند، باز باید چند سالی صبر كنید تا بتوانید به قول معروف گلیم خود را از آب بیرون بكشید و شغل و درآمد و سرپناهی پیدا كنید. پس چاره ای ندارید كه فعلاً خویشتنداری داشته باشید و آن دختر را موقتاً فراموش كنید و به عشق خود خیلی دامن نزنید تا بتوانید به ادامه تحصیل و  كارهای مهم تر بپردازید تا عشق مانع پیشرفت تان نگردد و خود باعث تأخیر در وصال و ازدواج تان نشود. البته، هیچ ایرادی ندارد كه شما قصه عشق و عاشقی خود را با یكی از اعضای خانواده مثل مادر و خواهرتان كه با او راحت هستید در میان بگذارید تا در جمع خانواده مطرح كند و نظر آنها را جویا شوید و از آنها بخواهید كه چون شرایط ازدواج ندارید، فعلاً قصد آن را ندارید ولی، دوست دارید دختری را كه شما او را برای ازدواج مناسب می دانید برای شما نشان كنند تا در آینده در صورت فراهم شدن شرایط  ازدواج با او ازدواج كنید.  این راه حل چند حسن بزرگ دارد. اولاً، خانواده از ابتدا در جریان قرار می گیرند و احتمال این كه بعداً مخالفت كنند و كار را سخت گرداند كم می شود. ثانیاً، كمك و مساعدت آنها را در پی دارد و آنها می توانند به راحتی از نامزد داشتن و نداشتن آن دختر  باخبر گردند و بعد از این كه متوجه شدند او نامزی ندارد، قضیه عشق و علاقه شما را به آن دختر و خانواده اش منتقل كنند و نظر آنها را جویا شوند تا اگر آنها نیز موافق بودن در آینده اقدام كنید. ثالثاً زمینه شناخت آن دختر و آشنایی با خصوصیات اخلاقی و ویژگی های شخصیتی او بهتر فراهم می گردد و رابعاً تكلیف عشق شما زودتر روشن می شود كه آیا در این عشق بمانید و یا این كه آن را فراموش كنید؟ و دیگر بیش از این خود و فكر و ذهن تان را درگیر عشق پوشالی و خیالی نكنید. مسلماً اگر آن دختر نامزد داشته باشد و یا حاضر به ازدواج به شما نگردد و شما را نپسندد طبیعتاً باید او را فراموش كنید، در غیر این صورت، عشق یك طرفه و بی ضابطه شما فایده ای ندارد و چه بسا ممكن است فرصت های بعدی زندگی را از شما بگیرید و مشكلات فراوانی را فرا روی تان قرار دهد از این روی، توصیه می شود كه تصمیم به فراموشی كردن او بگیرید و هیچگاه در مسیر رفت و آمد او قرار نگیرید و با او برخوردی نداشته باشید و از طرف دیگر، فكر و ذهن تان را از پرداختن به او خالی كنید و به محض خطور این گونه افكار، سریعاً با ذهن گردانی، ایجاد حواس پرتی، جابجایی مكانی و تغییر موقعیت جلوی افكار خود را بگیرید و به موضوعات دیگر بپردازید.

چه كار كنم ديگه اين حس بر نگرده تا ابد. خواهش مي كنم كمكم كنيد
بايد توجه داشته باشيد كه احساسات عاشقانه كه معمولاً در دوران نوجواني و جواني بروز و ظهور پيدا مي كند برخاسته از غريزه جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي و از آثار ...

 14 سالمه مدتي عاشقم اما مي دونم كسي كه دوسش دارم پسر درستي حداقل واسه من نيست.شما گفتيد دوستي با جنس مخالف درست نيست.مي دونم خودمم اين رو به دوستام مي گم و مي دونم گناه زيادي داره ولي من با ايشون دوست نيستم فقط مي خوام تا از يادم بره.الان چند روزه كه ازش بدم مي ياد نمي خوام ديگه اون عشق كوركورانه برگرده اخه بارها ازش متنفر شدم بعد دوباره بهش علاقه پيدا كردم يكبار يكسال ازش بدم مي يومد ولي بعد دوباره علاقه مند شدم.مي ونم الان بايد بچگي كنم.خوش باشم و فارغ اين جور مسائل.مي دونم عشق الان كوركورانه است من با شيفتگي كامل مخالفم چون زنجير مي كنه ادمو البته اين درمورد خدا خوبه. راه حل ها ي ديني بهم بگيد كه ديگه نياد تو ذهنم و بيمارم نكنه و اذيت نشم. جوريه كه حداقل سالي يه بار مي بينم يا چند بار در سال صداشو مي شنوم اخه برادر دوستمه چه كار كنم ديگه اين حس بر نگرده تا ابد. خواهش مي كنم كمكم كنيد

بايد توجه داشته باشيد كه احساسات عاشقانه كه معمولاً در دوران نوجواني و جواني بروز و ظهور پيدا مي كند برخاسته از غريزه جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي و از آثار رواني آن به شمار مي رود و همان طور كه در مكاتبات پيشين خدمت تان گفتيم از آثار دوران بلوغ به حساب مي آيد تا نوجوانان و جوانان را براي ازدواج و تشكيل زندگي مشترك آماده سازد.

خداوند در انسان نيروي هاي كارآمد و مثمر ثمري را نهفته است كه اين نيروها هر كدام در جاي خود لازم و ضروري بوده و باعث كارهاي شايسته اي مي شوند و در رشد و تعالي انسان نقش بسزايي را بازي مي كنند. از مهمترين نيروهايي كه خداوند به انسان ها ارزاني داشته است يكي نيروي تعقل و خردورزي و ديگري احساسات و عواطف است. اين دو نيرو همچون دو بال پرنده عمل مي كنند كه اگر هماهنگ و منسجم با هم انجام وظيفه كنند سبب پرواز و حركت انسان مي شوند، ولي اگر ناهماهنگ عمل كنند؛ يكي تند حركت كند و جلو بيفتد و ديگري كند حركت كند و عقب بيفتد؛ در حركت مستقيم انسان اخلال ايجاد مي شود و او را نه تنها از حركت باز مي دارد بلكه، سبب سقوط و انحراف وي از صراط مستقيم مي گردد. در ازدواج نيز توصيه مي شود كه دختر و پسر از اين دو نيروي خدادادي به اندازه كافي و به يك اندازه بهرمند گردند تا ازدواج پايدار و موفقي را براي خويش رقم بزنند. اگر دختر و پسر در ازدواج خود تنها به نداي احساسات و عواطفشان گوش فرا دهند و تعقل و خردورزي را به كناري بزنند و به عبارت ديگر، باعث پيش افتادن احساسات و عواطفشان گردند در اين صورت، سبب شكل گيري ازدواج هاي احساسي پشيمان كننده مي گردند و اگر تنها تعقل و خردورزي را مد نظر قرار دهند و باعث پيش افتادن آن گردند، باز در اين صورت، سبب موفقيت و خوشبختي ازدواجشان نخواهند بود. بهترين حالت آن است كه تعقل و خردورزي در كنار احساسات و عواطف حركت كند و همچون دو كفه ترازو ميزان گردد تا نتيجه بخش و مثمرثمر بشود.

علت اصلي اين كه شما گاهي عاشق مي شود و گاهي حس تنفر به شما دست مي دهد اين است كه گاهي تعقل و خردورزي شما پيش مي افتد و شما با عينك تعقل و خردورزي به اوضاع و احوال نگاه مي كنيد و با خطكش آن، شرايط را مي سنجيد و به اين نتيجه مي رسيد كه فرد مورد نظر، شايستگي تصدي پُست همسري را ندارد و نمي تواند در صورت ازدواج، شما را خوشبخت گرداند به همين خاطر، از او بدتان مي آيد و حس تنفر به شما دست مي دهد. اما وقتي احساسات و عواطف پيش مي افتد و تعقل و خردورزي عقب مي افتد، تحت تأثير غريزه جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي قرار مي گيريد و احساسات عاشقانه پيدا مي كنيد و دوباره نسبت به فرد مورد نظر علاقهمند مي گرديد. اين حالت تا حدودي طبيعي است چون همواره و هميشه احساسات و عواطف با تعقل و خردورزي در يك راستا حركت نمي كنند و هماهنگ با هم كار نمي كنند. خصوصاً در دوران نوجواني و جواني كه غلبه احساسات و عواطف بر تعقل و خردورزي بيشتر است و از اين ناحيه متأسفانه دختران و پسران بسياري آسيب مي بينند و آينده زندگي خويش را تباه مي سازند از اين روي، اهميت مشاوره هاي قبل از ازدواج و لزوم پيشگيري از ارتباطات آزاد و بي حد و حصر دختر و پسر كاملاً مشخص مي گردد تا آنها در گرداب غرائز، احساسات و عواطف غوطه ور نگردند و شانس ازدواج سالم را براي هميشه از دست ندهند.

براي اين كه از اين وضعيت رهايي پيدا كنيد، لازم نيست احساسات و عواطف خود را به كلي سركوب كنيد و يا كاري كنيد كه فرد مورد نظر را براي هميشه فراموش كنيد بلكه كافي است نسبت به او مثل بقيه افراد بي تفاوت باشيد و قبل از ازدواج از هر گونه رابطه اي با جنس مخالف و زير پا نهادن چارچوب هاي شرعي و ديني، ضوابط عقلي و ملاحظات عرفي بپرهيزيد. اين تنها كاري است كه از شما خواسته شده است و شما بايد تمام تلاش خود را معطوف به اين كار كنيد. البته اگر بتوانيد فكر و ذهن تان را از فرد مورد نظر منصرف كنيد و به او فكر نكنيد راحت تر مي توانيد با اين قضيه كنار بياييد و به كارهاي مهم تر زندگي خود برسيد. مي توانيد با چند راهكار ساده مثل، تكنيك توقف فكر، ايجاد حواس پرتي، شمارس معكوس اعداد، بستن  كش به مچ دست خود  و رها كردن آن با شروع خطور افكار وي، فكر و ذهن تان را از پرداختن به او خالي كنيد.

البته گاهي علت عشق هاي بي هدف و بي ضابطه وجود برخي آشفتگي هاي روحي و رواني و برخي اختلالات زمينه ساز است كه باعث اين گونه مشكلات مي گردد. توصيه مي شود در اين خصوص به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و با كمك روانشاسان و مشاوران با تجربه زمينه برخي آشفتگي هاي روحي و رواني احتمالي خود را بشناسيد و آن را به موقع درمان كنيد تا مشكلي در آينده براي تان ايجاد نشود.

فرمول رفتاری ام را در رابطه با اون چطوری كنم؟
اینكه شما انسان خیر خواهی هستید و به فكر این هستید كه دوستتان را از بعضی مشكلات دور كنید و كمكش كنید، خیلی خوب است، اما باید به این نكته توجه داشته باشید كه ...

من یك دوست دارم كه رفتارش و گفتار و اخلاقش دخترانه است(شبیه به دخترانه است.بچه ی دور از دین هم نیست.با ادب و... .امثال این فرد در مدرسه ما كم است.لباس و ظاهرش هم با ظرافت و دخترپسندانه است.من فكر میكنم كه بخاطر ارتباط بیش از حد با دخترای فامیلشون باشه.بنا بر این بعضی افراد از روی شهوت به او نگاه می كنند .من مدت هاست كه فقط و فقط بخاطر احساس تكلیف تصمیم گرفتم كه با او رابطه ی دوستی بیشتر بزنم انشاءا... برای تاثیر گذاری چیز های خوب.من این كارو شروع كردم به این صورت:او احساس نكنه كه من میخوام جذبش كنم.شمارشو گرفتم و براش چند تا اس ام اس فرستادم. فرداش فهمیدم از جك و... خوشش نمی آید و بیشتر از اس ام اس های عاشقانه و عارفانه خوشش می آید.دیگه فهمیده بودم كه موبایلشو بین ساعت 1 تا 1 و نیم چك میكنه.منم هر روز برای اون تو این ساعت از این اس ام اس ها میفرستادم(البته بگم كه خیلی افراط كردم-تا جایی رسید كه به یكی از دوست های مشترك من و اون گفته بود مگه من دوست دخترشم كه اینقدر از اینا برام میفرسته. بعدش هم وقت درسیم گرفته میشه من هم بعد از شنیدن این حرف پشت سرم ،تا مدت چند روز هیچ اس ام اسی به او ندادم. تا تو شك بمونه كه كسی بهم گفته یا خودم فهمیدم.و بعد از چند روز اول یك سوال درسی ازش تو اس ام اس پرسیدم كه با فاصله ی چند ساعت بهم جواب داد(البته براش اینكار عادیه كه یكم طول بكشه تا جواب بده) و فرداش اس ام اس محبت انگیز ولی نه مثل قدیمی ها بلكه با شور كمتر براش فرستادم.)این فرد به گفته ی خودش شخصیتش پیچیدست.واقعا هم همین طوره با هركی یه جور رفتار(كه مثل رفتار طرف مقابلشه)می كنه. حالا من هرچی می خوام باهاش عادی تر باشم،اون غیر عادی تر و خشك تر می شه.اینجور افراد هرچه بهشون نزدیك تر میشی ازت بیشتر فاصله میگیرند.پس فرمول رفتاری من جواب نداد.باید عوضش كنم.احساس می كنم كه اون میخواد به من رو نده و... . من از این كسانی نیستم كه برای قرار گذاشتن با یه بچه ی عادی و... در مسجد كه خودم مسجدی هستم قرار بزارم.درست نیست.اون فرار میكنه.لذا فقط تو فكر اینم كه تنها تو اردوی مشهد با خودم همراهش كنم تا تاثیر گذاری بیشتر بشه .ولی میدونم سخته.احتمال 90 درصد قبول نمیكنه .ولی راهكا داره. پس سوال من این 2 تا هستند: 1)فرمول رفتاری ام را در رابطه با اون چطوری كنم؟با توجه به این كه سال تحصیلی تمام شد و ما فقط با قرار گذاشتن میتونیم همدیگه رو ببینیم. 2)برای همراه سازی اون با خود در اردو چگونه عمل كنم؟ اصلا این كار رو بكنم؟

اینكه شما انسان خیر خواهی هستید و به فكر این هستید كه دوستتان را از بعضی مشكلات دور كنید و كمكش كنید، خیلی خوب است، اما باید به این نكته توجه داشته باشید كه رفتارهایی كه انسان ها انجام می دهند، عوامل و علل پیچیده  و ریشه ای دارند، لذا واقعا شاید نتوان به این راحتی و به واسطه پیام تلفنی دادن، تاثیری روی انسان ها گذاشت. باید علت رفتارهای ایشان تحلیل شود،صرف این كه كسی با دخترهای فامیل ارتباط داشته باشد، حالت دخترانه پیدا نمی كند. خیلی از پسرها هستند كه همین ارتباطات با دخترها را دارند، اما اصلا رفتار دخترانه پیدا نمی كنند. خیلی از اوقات این نوع رفتار، ریشه در سابقه خانوادگی دارد، یا علت هورمونی دارد، كه در این صورت ها تاثیر گذاری مشكل است و احتیاج به یك سری كارهای دقیق روان شناختی دارد. اینها را گفتم تا به شما این را بگویم كه در مورد این كه بتوانید روی او تاثیر بگذارید، انتظار زیادی از خودتان نداشته باشید.

 نحوه رفتارتان با او این مشكل را داشته است كه او اصلا نمی داند كه شما چه كسی هستید و هدفتان از این پیام ها چیست؟ اگر این طوری كه خودتان گفته اید، بعضی افراد به او از روی شهوت نگاه می كنند، بعید نیست كه شما را هم یكی از همان افراد فرض كرده كه برای این كارها برای او پیام های محبت آمیز می فرستد. نشانه اش هم همین است كه به دوست مشتركتان آن حرف را زده است.

در مورد رفتن به اردوی مشهد هم نكته این است كه حالا بر فرض این كه او با شما در این اردو همراه شود، شما چه كاری می توانید برای او انجام دهید؟ می توانید كه به او پیشنهاد بدهید كه برای زیارت امام رضا (ع) با اردو همراه شود، اما انتظار آن تاثیرهایی كه در ذهنتان هست را نداشته باشید، اما اگر قبول كند كه با اردو به مشهد بیاید، خوب است كه بیاید، ولی لازم نیست كه تلاشی غیر متعارف برای آمدنش انجام دهید.

اگر رابطه دوستی شما زیاد است و او هم شما را قبول دارد، می توانید كه در طول تابستان با او قرار بگذارید تا همدیگر را ببینید، اما اگر رابطه اتان زیاد نیست و یا این كه شما را خیلی قبول ندارد، لازم نیست كه این كار را بكنید، چون معلوم نیست كه تاثیری داشته باشد و شاید شك هم بكند كه فلانی چرا این كارها را می كند؟

در مجموع به نظر می آید كه شما نتوانید كه كار زیادی برای او انجام دهید، علاوه بر این كه اگر شما بخواهید كه به او نزدیك شوید، امكان این وجود دارد كه خود شما از او تاثیر بگیرید. كم نبوده اند مواردی كه برای تاثیر گذاری بر روی دیگران اقدام كرده اند، ولی خودشان از آن ها تاثیر گرفته اند. در این جا معلوم نیست كه شما تكلیفی داشته باشید، چون كه تاثیر گذاری بر روی دیگران كاری است كه به اطلاعات زیاد و احاطه به جوانب مختلف مسائل نیاز دارد. انسان ها در مرحله اول نسبت به اصلاح خودشان تكلیف دارند، لذا بیشتر مواظب خودتان باشید.

صفحه‌ها