حديث
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۱۰:۵۱ شناسه مطلب: 17409
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خداوند فرموده است: هنگامي كه بندگان من از تو درباره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاي دعا كننده را، به هنگامي كه مرا مي خواند، پاسخ مي گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند.)(1) آيه اين باور و اعتقاد را در وجود انسان تقويت مي كند كه دعا و طلب حاجت، منشأ و خاستگاه الهي دارد . چنين به نظر مي رسد كه خداوند در يك انتظار رحماني از مخلوق خود به سر مي برد تا او را پاداش دهد و حاجت هايش را برآورد. از اين رو دعا كردن و طلب دعا از ديگران براي سرعت بخشيدن و رسيدن به نتيجه مطلوب، صورتي واقعي به خود مي گيرد.
دعا چون دارويي است كه به هر حال تأثير خود را خواهد گذاشت .اگر در اين مسير به خوبي مورد استناد و استفاده قرار گيرد، حتماً نتيجه بخش خواهد بود.
البته مراجعه براي دعا نزد علما و بزرگان و يا دعانويساني كه از كمالات بهرهاي دارند، نيز از دعاهاي مخصوص و وارد شده از لسان معصوم و براي امور خير استفاده مي كنند ، امري پسنديده است.بعضي ادعيه و اسما داراي قدرت هاي مادي و معنوي خاصي هستند كه مي توانند سبب دگرگوني هايي در عالم ظاهر و باطن گردند, اما بايد توجه داشت كه چنين ادعيه واسمائي فقط وقتي به كار مي روند كه اوّلاً مورد استفاده فردي قرار گيرند كه علم به استفاده از آن ها داشته باشد;
ثانياًاهل باطن باشد و نفسش داراي قوه تأثير و تصرف در عالم باطن باشد. در غير صورت , از اذكار و اوراد داخل كتاب هاي رمل و جفر كه بعضي مردمان آن ها را دارند و انسان ها را با آن مي فريبند, كاري ساخته نيست.در عين حال مثلاً ازدواج و مشكلاتي كه در مسير آن قرار دارد، نميتواند به طور حتم معلول دعايي باشد كه دعانويسي نوشته و يا بختي بسته شده كه دعا نويس بايد آن را باز كند. قبول چنين تصوراتي به عنوان اعتقاد حتمي مردود است، اگر چه در عالم هستي اسراري وجود دارد كه به دلايلي به دست بعضي افراد صالح و يا ناصالح مي افتد و از آن بهره صحيح يا باطل برده مي شود. چنان كه قوم يهود از دو فرشته هاروت و ماروت مطالبي را آموختند كه با سوء استفاده توانستند به وسيله آن، ميان مرد و همسر جدايي بيفكند.(2)
بنابراين اگر بخواهد دعا نويسي طلسم و سحر را به عنوان ابزار شر مورد استفاده قرار دهد ، اگر چه امكان آن است اما با استمداد از قدرت الهي و توكل به خداوند مي توانآن را باطل نمود چون هيچ چيز جز به اراده خدا تحقق نخواهد داشت.
پي نوشتها:
1. بقره (2) آيه 186.
2. همان، آيه 102.
۱۳۸۹/۰۶/۰۱ ۱۰:۴۸ شناسه مطلب: 17300
۱۳۸۹/۰۵/۳۱ ۱۲:۱۹ شناسه مطلب: 17215
سلام چرا در مفاتیح شروع دعاهای ایام هفته با دعای روز یکشنبه است ؟ با تشکر
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بنا بر روايات، خدا خلقت را از روز يک شنبه شروع کرده ،خلقت شش روز طول کشيده ، در آخر روز جمعه به آخر رسيده ، روز شنبه خلقت قطع و تمام شده ( سبت که نام روز شنبه است، به معناي تمام شدن خلقت بوده ، معمولا چون بعد از تمام شدن کار به استراحت پرداخته مي شود، به معناي استراحت هم استعمال مي گردد).(1)
با توجه به اين روايات، عالمان روز يک شنبه را "روز شروع" خوانده ، کارهاي مهم از جمله تدريس شان را در آن روز شروع مي کنند .
شيخ عباس هم دعاهاي روزها را از روز يک شنبه شروع کرده است.
پي نوشت :
1.تفسير الميزان،ج12،ص368؛
تفسير جلالين،ص731؛
الدر المنثور،ج3،ص91.
۱۳۸۹/۰۵/۳۰ ۱۴:۰۴ شناسه مطلب: 17121
۱۳۸۹/۰۵/۳۰ ۱۲:۱۳ شناسه مطلب: 17111
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در توسل و حاجت خواستن از ارواح حضرات معصومين (ع) در هر جا و هر زمان به خصوص هنگام تشرف به زيارت آن ها بايد توجه داشت که آن حضرات واسطه فيض خداوند اند و حاجت را خداوند مي دهد . همه امور زندگي انسان به دست خداست ،ولي قبور ائمه به عنوان محل پاک ،زمينه استجابت دعا را فراهم مي سازد .توسل به ارواح ائمه به عنوان واسطه فيض خداوند موثر است. توسل با اين روش نه تنها محذوري ندارد، بلکه بسيار مفيد و موثر است . در آموزههاي ديني توصيه شده وهرگز با توحيدمنافات ندارد.از اين رو گفته شده: با اندک دقت در اطراف خود متوجه مي شويم که گردش امور هستي، بر اساس اسباب و وسايل و به تعبيري ديگر توسل است، آب و مواد غذايي از طريق ريشه، تنه و شاخه درخت، به برگ آن مي رسد . ريشه درخت از طريق برگ، نور و هوا را دريافت ميکند. باران که ميبارد، به واسطه ابر است . ابر به وسيله گرم شدن آب دريا در اثر نور خورشيد ايجاد مي شود .در حديثي از امام صادق (ع) آمده: «ابي الله ان يجري الاشياء الا باسبابها؛ (1) خدا ابا دارد که کارها بدون سبب و علت و واسطه جريان پيدا کند». پس خداوند براي هر کاري واسطه قرار داده. در قرآن درباره توسل آمده: «وابتغواليه الوسيله؛ (2) وسيله اي براي تقرب به خدا جست وجو نمايد». حال بايد ديد آن وسيله چيست؟
در هر کاري وسيله خاصي ممکن است موثر باشد، ولي در اموري نظير آنچه در پرسش آمده، توسل به معصومين بهترين راهکار براي دريافت فيض خداوند است، و اين با توحيد هيچ گونه تعارضي ندارد و شرک آلود نيست ، زيرا مومنان با توسل به اهل بيت حاجات خود را از خداوند مي خواهند . خداوند حاجت هاي آنان را برآورده کرده و مشکلات شان را برطرف مي سازد. اهل تنها واسطه و وسيله کارند. (3) بنابراين آنچه در پرسش آمده ،هرگز به معناي شرک نيست ،ولي بايد آداب زيارت و حاجت خواستن مراعات شود که بيان گرديد.
پينوشتها:
1- بحار الانوار، ج 2، ص 90.
2- ما ئده (5) آيه 35.
3- محسن قرائتي، اصول عقايد ص 99 - 100.
۱۳۸۹/۰۵/۳۰ ۰۳:۰۶ شناسه مطلب: 17085
۱۳۸۹/۰۵/۲۹ ۱۶:۴۹ شناسه مطلب: 17062
سلام ميشه در مورد عالم ذر و همچنين حالات انسان در برزخ برام توضيح بدين؟ خواهش ميكنم واضح جواب بدين
پاسخ: با سلام و تشکر از ارتباطتان
آياتي(1) وجود دارد كه مفادش آن است كه از فرزندان آدم پيمان بر ربوبيت خدا گرفته شده، اما اين پيمان چگونه و در چه زمان بوده است، توضيحي نميدهد. از اين جهت مفسران درباره اين پيمان اختلاف كردهاند.
در ذيل به برخي از اين نظريهها اشاره ميكنيم:
أ) نظريه محدّثان اسلامي
محدثان اسلامي براساس فهم برخي از روايات بر اين باورند كه خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز درآورد و به آنان گفت: "ألست بربّكم" آنان گفتند "بلي" سپس همگي را به صلب و پشت آدم بازگردانيد. آنان هنگام خطاب الهي داراي عقل و شعور كافي بودند و سخن خدا را شنيدند و پاسخ او را گفتند.
اين پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد كه راههاي عذر در روز رستاخيز را روي آنان ببندد.(2)
اشكالاتي بر اين نظر وارد شده است كه محققان به آن اشاره كردهاند. (3)
ب) نظريه برخي مفسران
گروهي از مفسران معتقدند بايد آيه را بر توحيد فطري حمل نمود. در توضيح نظريه خود گفتهاند: انسان با رشته غرائز و استعدادها و انواع تقاضاها و درخواستهاي طبيعي و فطري به جهان گام مينهد. آدمي هنگام تولد و خروج از صلب پدر و دخول به رحم مادر و در وقت انعقاد نطفه، ذرهاي بيش نيست، ولي در اين ذره استعدادهاي فراوان و لياقتهاي قابل توجهي است، از آن جمله استعداد و فطرت خداشناسي. با تكامل اين ذره در بيرون رحم، تمام استعدادها شكفته شده و به مرحله كمال و فعليت ميرسد.
به عبارت ديگر: خدا انسانها را از پشت پدران و رحم مادران بيرون آورد و آفرينش آنها را با خصوصياتي تركيب داد كه پيوسته پروردگار خود را بشناسند و نياز خود را به او احساس كنند.
هنگامي كه انسانها به نياز خود به خدا توجه پيدا كردند و خود را غرق در نياز ديدند، گويي به آنان گفته ميشود:
من خداي شما نيستم؟ آنان ميگويند: چرا گواهي ميدهيم كه خداي ما هستي.(4)
ج) نظريه علامه طباطبايي
علامه طباطبايي معتقدند اين آيه ناظر به وجود و حضور جمعي انسانها در حضور خدا است؛ حضوري كه غيبت در آن متصور نيست، گويي همه فرزندان آدم يك جا از پشت پدران گرفته شده، گرد هم جمع آمدهاند و در برابر خدا حضور دارند. در اين حالت هر انساني خود را حضورا مييابد و يافتهاش گواهي روشن بر وجود خدا و خداوندگاري او است، ولي قرار گرفتن انسانها در گردونه زمان و تحولات جهان، آدمي را چنان مشغول و از خود بي خود ميكند كه از آن علم حضوري كه به آفريدگار خود داشت، غافل ميگردد.(5)
آن چه تا اين جا آورديم، ديدگاههاي برخي از محدثان، متكلمان و مفسران راجع به تفسير آيه ذر بود.
پس از بيان نظريات مختلف ميگوييم:
ظاهراً آيه شريفه گفت و گويي بين خدا و انسان ميباشد. در اين گفت و گو خداوند از انسانها اقرار ميگيرد كه پروردگار آنان است. اقرار گرفتن براي اتمام حجت بر انسان ميباشد كه درآينده ادعاي غفلت نكند.
آيا گفت و گو به همين صورت كه در آيه آمده، اتفاق افتاده است؟ موطن و عالمي كه اين ميثاق گرفته شده، كجا است؟ دنيا يا غير آن؟ آيا اين ميثاق قبل از تولد انسان گرفته شده يا بعد از آن؟
در پاسخ به اين سئوالات نظريات مختلفي ارائه شده است.
آيت الله جوادي آملي بعد از بررسي نظريات مفسران در آيه، دو احتمال را موجه دانستهاند.
أ) بيان تمثيلي: هر چند ظاهر آيه حاكي از گفت و گويي بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولي اين آيه در مقام بيان واقع نيست، بلكه مقصود صرفاً تمثيل است.
خداوند در واقع از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلكه مراد آن است كه گويا خداوند از همه انسانها اقرار گرفته است. مسئله ربوبيت خدا و عبوديت انسان به قدري روشن است كه گويا همه انسانها گفتند "بلي". شيوه بيان اين آيه بيان تمثيلي است مانند آيه يازدهم سوره فصلت كه فرمود: "سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن بخاري بود، پس از آن به زمين فرمود:
خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمانپذير آمديم"(6) آن دو گفتند با رغبت ميآييم، در حالي كه در واقع گفت و گويي بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده است.
پس در آيه ميثاق (عالم ذر) امر و نهي لفظي نيست، بلكه در حقيقت تمثيل است.
قرآن بيان نموده كه درصدد تمثيل است.
"اگر قرآن را بركوهي فرو ميفرستاديم، يقيناً آن كوه را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده ميديدي و اين مثلها را براي مردم ميزنيم؛ باشد كه آنان بينديشند".(7)
در اين آيه خداوند ميفرمايد كه انزال قرآن بر كوه مثلي است كه براي به تفكر واداشتن انسان به كار رفته است، بنابراين احتمال گفت و گوي ذكر شده در آيه ميثاق، صرفاً تمثيلي است براي بيان وضوح ربوبيت خدا و عبوديت انسان.(8)
ب)بيان واقعي: معناي دوم كه بيش تر مورد نظر است، اين ميباشد كه آيه صرفاً تمثيل نيست، بلكه به لسان گفت و گو از واقعيتي سخن ميگويد كه در خارج رخ داده و واقعيت اين است كه خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است: يكي زبان عقل (پيامبر دروني انسان) و ديگري زبان وحي از طريق انبيا (پيامبران بيروني). اين دو حجت، خدا را به انسان مينمايانند و ربوبيت او را بيان ميكنند. اين دو از هيچ انساني دريغ نشده است.
با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نميتواند ادعاي فراموشي و غفلت كند.
نكتهاي كه از آيه به دست ميآيد، نوعي تقدم اين ميثاق بر زندگي انسان ميباشد. از اين رو حجت باطني (عقل) و ظاهري(وحي) هر چند تقدم زماني بر انسان و اعمال ارادي او ندارد، ولي بر مكلف شدن انسان حداقل تقدم رتبي دارد؛ يعني ابتدا حجت بر عبد تمام ميشود، سپس مكلف به تكاليف الهي ميگردد. بنابراين مقصود آيه، گفت و گوي لفظي بين خدا و انسان نيست، بلكه اعطاي دو حجت محكم الهي به انسان است.
با توجه به معناي فوق موطن و عالمي كه اين ميثاق الهي در آن رخ داده، دنيا ميباشد و براي هر انساني بعد از تولد او چنين چيزي رخ ميدهد.
بنابراين آيه ميثاق هيچ دلالتي بر ازلي بودن انسان يا حتي هرگونه وجودي قبل از تولد براي آدمي ندارد، بلكه آيه يا صرفاً يك تمثيل است، نه بيان واقع و يا از واقعيت اعطاي حجت باطني و ظاهري سخن ميگويد كه مربوط به بعد از تولد انسان ميباشد.(9)
براي آگاهي بيش تر ر.ك: فطرت در قرآن، تفسير موضوعي قرآن كريم، آيتالله جوادي آملي، نشر اسراء قم، فصل سوم. اين كتاب به اقوال مختلف درباره آيه ميثاق پرداخته و بعد از نقل اقوال مختلف، دو نظر فوق را پذيرفته است.
پينوشتها:
1 . اعراف(7) آيه 172 - 174.
2 . مجمعالبيان، ج5، ص 390، بيروت، مؤسسه اعلمي؛ تفسير فخررازي، ج15، ص 47 - 46، چ داراحياءالتراث، بيروت.
3 . تفسير تبيان، ج5، ص 28؛ مجمعالبيان، ج 4، ص 390.
4 . مجمعالبيان، ج4، ص 391؛ تفسير ظلال القرآن، ج9، ص 59 - 58؛ تفسير رازي، ج15، ص 53.
5 . تفسير الميزان،ج8،ص 455.
6 . فصلت(41) آيه 16.
7 . حشر(59) آيه21.
8 . جوادي آملي، عبدالله، فطرت در قرآن، ص 123 - 126 و 135.
9. همان، ص 123 - 126 و 135.
۱۳۸۹/۰۵/۲۹ ۱۵:۵۳ شناسه مطلب: 17055
۱۳۸۹/۰۵/۲۹ ۱۵:۰۲ شناسه مطلب: 17042
در مفاتیح امده که اگر دعای مجیر را بخوانید گناهانتان پاک می شود اگر به اندازهی دانهی باران ویا به تعداده ریگ بیابان باشد م خواستم بدونم که ایا اگر غیبتی کر ده باشیم انهم پاک میشود یا باید برویم حلالیت بطلبیم و اگر نتوانستیم از شخص متقابل حلالیت بطلبیم یعنی رومون نشد ازش بخوایم برای او طلب مغفرت کنیم برای چند مرتبه کافی است لطفا من را کاملا روشن کنید و خواهشی که دارم از روی تعسب جواب ندهید
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آمرزش گناهان با خواندن دعاي مجير يا هر دعاي ديگري، بدون شرايط نمي باشد، صرف خواندن دعا بدون رعايت شرايط سبب آمرزش گناهان نخواهد شد.
از جمله شرايط آن است که حقوق ديگران رعايت شود . از گناهان نيز توبه واقعي صورت بگيرد. بعد از توبه و رعايت شرايط دعا خواندن، آنچه بخشيده مي شود، گناهان است که مربوط به حق الله باشد اما حقوق مردم بايد ادا شود.
بر اين اساس: اگر کسي غيبت کرده باشد ،بخشيده شدن گناه غيبت بدون توبه از آن ربطي به خواندن دعاي مجير يا هر دعاي ديگري ندارد.
اگر کسي غيبت ديگران را کرده باشد، در صورتي که طلب کردن حلاليت برايش ممکن نباشد و يا گفتن آن سبب فتنه و ناراحتي ديگران گردد، طلب کردن حلاليت واجب نيست، بلکه بدون داشتن مفسده نيز لازم نيست حلاليت طلب کند . بايد براي کسي که غيبت او را نموده است، دعا کند . از خداوند براي او طلب آمرزش گناهان او را نمايد. خودش نيز در برابر خداوند از گناه خود توبه کند. کفايت مي کند.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7741415-0251) از دفتر آيت الله سيستاني.