حديث

با سلام و خسته نباشید آیا دعا گرفتن از دعا نویس ویا باز نمودن سرکتاب اشکال شرعی دارد؟ گناه دارد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر دعا نويس از کتاب هاي معتبر دعا مي نويسد، مراجعه به وي و دعا گرفتن اشکال ندارد.(1)
پي نوشت :
1. امام خميني، استفتائات، ج2 ،س77 از کسب هاي حرام.

می خواستم بدونم اگر خواب امامان رو ببینیم چه تعبیری داره؟ ایا امام چهره خود را نشان میدهد؟ من در خوابم چهره امام علی را دیدم می خواهم بدانم خوابم واقعی است؟ امام چهره خود را به چه کسانی نشان میدهد؟

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
از رواياتي استفاده مي شود پيامبر(ص)را مي توان در خواب ديد. پيامبر(ص)فرمود:
"من رآني في امنام فقدر آني لان الشيطان لا يتمثل في صورتي و لا في صوره احد من اوصيائي و لا في صوره أحد من شيعته؛
هر كس مرا در خواب ببيند، خود مرا ديده است، چون شيطان هيچ گاه به صورت من يا به صورت اوصياي من يا يا به صورت مؤمنان در نمي‏آيد.(1)
به همين مضمون از طريق اهل سنت رواياتي نقل شده است.(2)بنابراين امام و پيامبر چهره خود را نشان مي دهد و خواب واقعي است.خواب ديدن ائمه(ع) در عالم خواب از توفيق هاي الهي است . تحقق اين امور به طهارت معنوي و صفاي نفس بستگي دارد، چون امامان معصوم(ع) كانون عصمت و پاكي و معنويت مي باشند . ارتباط با آن ها نيازمند وجود سنخيت و مشابهت با آن هاست.
تا انسان از نظر اعتقادات و نوع بينش و باور و تفكر و نيز از نظر اعمال و اخلاق با آن ها سنخيتي و مشابهتي پيدا نكند، ارتباط با آن ها ممكن نمي باشد. البته ديده شده كه گاه فردي كه چندان به احكام و دستورات شرعي و اخلاق اسلامي پايبند نيست ،در اثر كار خالصانه اي كه انجام مي دهد، امامي(ع) را در خواب مي بيند . اين نوع پاداش به خاطر اعمال خوب اوست ،ولي معمولا فردي كه در بيداري با ائمه(ع) ارتباط و پيوستگي ندارد و مشتاق ديدار آن ها و يا زيارت قبور پاك آن ها نمي باشد و به قول معروف سر و سري با آن ها ندارد و افكارش يكسره غرق دنيا و ماديات و شهوات و خودخواهي ها باشد، توفيق خواب ديدن آن ها و ارتباط با آن ها در عالم رؤيا نصيبش نمي گردد.
ايجاد سنخيت روحي با ائمه(ع) از طريق تهذيب نفس، ترك گناهان، انجام واجبات و نزديكي هر چه بيش تر به خداوند متعال و جلب خشنودي آن ها از طريق عمل به وظايف حاصل مي گردد.
به هر حال، خواب ديدن امامان(ع) و يا زيارتگاه آن ها، يا بيانگر وجود ارتباط با آن ها در بيداري و اشتياق به ديدار و زيارت قبر پاك آن ها و يا ثواب و نتيجه انجام عمل و يا اعمالي خالصانه كه مورد رضا و خشنودي آن هاست مي باشد.
پي نوشت‏ها:
1- بحار الانوار، ج 58، ص 237
2- همان.

اگر امكان دارد درمورد شب معراج رسول اكرم (ص) جزء به جزء توضيح دهيد (حضرت در طبقات آسمان چه ديدندو...

با سلام و خسته نباشيد ،‌لطفا" اگر امكان دارد درمورد شب معراج رسول اكرم (ص) جزء به جزء توضيح دهيد (حضرت در طبقات آسمان چه ديدندو...

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
پاسخ در چند محور بررسي مي شود.
1.متأسّفانه جريان معراج پيامبر مانند بسيارى ديگر از جريان هاى صحيح تاريخى آميخته با خرافاتى شده كه قيافه اصلى آن را در نظر كسانى كه مطالعات كافى در اين قسمت ندارند ناپسند نشان داده است.
قرآن از روى اين حقيقت پرده برمى دارد .در هر حال بهترين سند زنده و دست نخورده براى درك هدف اصلى معراج و براى درك همه حقايق اسلامى، قرآن مجيد است.
مى توانيم هدف اين سير شبانه را به خوبى از آيات قرآن استنباط كنيم . با اينكه آيات اصلى مربوط به معراج در قرآن به ده آيه نمى رسد، در عين حال در دو آيه هدف معراج توضيح داده شده است:
«سبحان الذى اسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله، لنريه من آياتنا؛(1) منزه است خدايى كه بنده خود را در شبانه از مسجدالحرام به مسجد اقصى ( مسجدى كه اطراف آن را پربركت ساختيم) برد تا آيات خويش را به او نشان دهد.»
در اين آيه هدف اين سير شبانه را مشاهده آثار عظمت خداوند در جهان بالا معرّفى نموده است . و در آيه 18 سوره «النجم» مى فرمايد: «لقد راى من آيات ربه الكبرى؛ پيامبر در اين سفر آيات بزرگ خدا را مشاهده نمود.»
از اين دو آيه به خوبى برمى آيد كه هدف اين سير فضايي، بار يافتن به بارگاه سلطنت خداوند يا شنيدن صداى قلم او يا مشاهده جمالش نبوده است.
اصولا به عقيده ما مسلمانان خداوند محل خاصّى ندارد. او در همه جا و در تمام جوانب عالم هست :«اينما تولوا فثم وجه الله؛ به هر سو رو كنيد ،خدا در آن جا هست.»
«وسع كرسيه السموات و الارض؛ كرسى او به وسعت آسمان ها و زمين مى باشد.» منظور از كرسى چيزى جز مجموعه جهان پهناور آفرينش نيست.
بنابراين منظور از معراج مشاهده آثار عظمت خدا در جهان بالا بوده است تا قلب نورانى پيامبر در پرتو
مشاهدة اين آثار حيرت انگيز نورانى تر گردد .فكر و روح بلند او وسيع تر شود . براى رهبرى و هدايت خلق به سوى خدا آمادگى بيش ترى پيدا كند.
بديهى است مشاهده حضورى بوده است .مشاهده حضورى براى موجودى كه جسم دارد جز با حضور او کنار موجودى كه مى خواهد آن را مشاهده كند ممكن نيست.اين كه پيغمبر بدون سير به آسمان ها از وضع آن ها باخبر است، اين گونه علم و اطّلاع با مشاهده از نزديك فرق بسيار دارد؛ درست مثل اينكه حادثه اى در شهر واقع شده باشد و از وقوع آن مطلع شده باشيم ،ولى در محل وقوع حادثه نبوده و جريان را با چشم نديده ايم؛ البته حضور در محل و مشاهده جريان حادثه تأثير بسيار عميق ترى در وجود انسان خواهد داشت در حالى كه اطّلاع غيابى آن اثر را ندارد.
2. قرآن در اين مورد مى فرمايد: «پاك و منزّه است خدايى كه بنده اش را در يك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى ـ كه گرداگردش را پر بركت ساخته ايم ـ برد، تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم، چرا كه او شنوا و بيناست». (2)
خروج و سيردادن شبانه حضرت رسول به آسمان ها و جسمانى بودن آن از ضروريّات دين است كه تقريباً مورد اتفاق مذاهب اسلامى است. (3)
سخنان و احاديث زيادى در اين خصوص در كتب و منابع اسلامى وجود دارد. معراج از جملة معجزات حضرت مى باشد. پيامبر همراه جبرئيل سفر خود را از مسجد الحرام يا به روايتى از خانة امّ هاني، خواهر امام على (ع) آغاز كرد. با مركبى فضا پيما به نام «براق» به سوى مسجد الاقصى (بيت المقدس) روانه گرديد. ايشان از شهر هاى مدينه، طور سينا، بيت اللّحم (زادگاه حضرت مسيح)، منازل انبيا، آثار آنان و مسجد الاقصى ديدن كرد و در برخى منازل نماز گزارد.
حضرت پس از توقّف كوتاهى در بيت المقدّس به سوى آسمان صعود كرد. در اين بخش از سفر، ستارگان، نظام جهان بالا و آسمان ها را ملاحظه نمود. با ارواح پيامبران و فرشتگان سخن گفت. هم چنين بهشت، دوزخ و درجات بهشتيان و اشباح دوزخيان را مشاهده فرمود. پيامبر در ادامه سير خود به سدرة المنتهى رسيد: «نزد سدرة المنتهى ـ كه جنت المأوى و بهشت هميشگى آن جا است ... چطور ممكن است چشم او دچار كژبينى و طغيان شده باشد، با اين كه آيات چندى از آيات كبراى پروردگارش را ديده بود؟!» (4)
پيامبر پس از دين شكوه و جلال سدره المنتهى، از راهى كه عروج نموده بود، بازگشت و در بيت المقدس فرود آمد. آنگاه به سوى مكه حركت كرد و سرانجام پيش از طلوع فجر به مكه باز گرديد. هدف از معراج اين بود كه پيامبر با مشاهدة اسرار عظمت خداوند در سراسر جهان هستي، مخصوصاً عالم بالا كه مجموعه اى است از نشانه هاى عظمت او، درك و ديد تازه اى براى هدايت و رهبرى انسان ها بيابد. (5)
در روايتى امام صادق(ع)، علّت معراج را چنين نقل مى كند: «خداوند هرگز مكانى ندارد و زمان بر او جريان نمى گيرد، ليكن مى خواست فرشتگان و ساكنان آسمانش را با قدم گذاشتن پيامبر به آن جا احترام كند. نيز شگفتى هاى عظمتش را به پيامبر نشان دهد تاپس از بازگشت براى مردم بازگو كند». (6)
براى اطلاع بيش تر به تفسير الميزان و نمونه، ذيل آيه اول سوره اسراء و آيات اول تا هجدهم و فروغ ابديّت آيه الله سبحاني، ج 1، ص 379 مراجعه فرماييد.
3.در احاديث معراج، امامان معصوم(ع) از رسول خدا روايت كرده‏اند: « وقتي همه مراحل را طي كرده، از آسمان ها گذشتم و به بيت معمور و نزديك سِدرة المنتهي رسيدم، بعضي از اصحابم مرا همراهي مي‏كردند. آن ها كه لباس نو دربرداشتند وارد شدند و آن ها كه نداشتند ماندند. عده‏اي را همراه خود بردم و عده‏اي همراهم آمدند» (7). عده‏اي كه در آن مراسم، حضور داشتند، اهل بيت و مؤمناني بودند كه به دنبال پيغمبر، آن مقام را طي كردند.
براي اطلاع بيش تر تفسير الميزان و نمونه ذيل آيه اول سورة اسراء و آيات اول تا هجدهم و فروغ ابديّت آيهْْ الله سبحاني، ج 1، ص 379 مراجعه فرماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1 . اسراء (17) آيه 1.
2. همان.
3. بهاءالدين خرمشاهى، ترجمة قرآن كريم، ذيل آية اول سورة اسراء.
4. نجم (53) آيه 14 ـ 18.
5. تلخيص و برداشت از دائرة المعارف فارسي، ج 2، بخش 2، مادة معراج، ص 2806 ؛
دانشنامة قرآن، ج 2، ص 2121 ـ 2118 ؛ تفسير نمونه، ج 12، ذيل آية اول سورة اسرا؛ تفسير الميزان، ج 13، ذيل آية اول سورة اسراء ؛ بحارالانوار، ج 18، باب 3، ص 282 به بعد، چاپ بيروت [اثبات المعراج].
6. تفسير برهان، ج 2، ص 400، به نقل از تفسير نمونه، ج 12، ص 17.
7. بحار، ج 18، ص327.

به نام خدا آیا صحت دارد که مادر امام زمان دختر پادشاه رم و ابتدا مسیحی بوده است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بنا به نقل روايات مادر امام زمان(عج) حضرت نرجس، نوه قيصر روم بود .
مادر حضرت نرجس از نوادگان شمعون وصي حضرت عيسى(ع) مي‌باشد .
گفته شده نرجس خاتون اول مسيحي بود .خواب ديد که توسط پيامبر(ص) و حضرت عيسى و با حضور شمعون ،وصي حضرت عيسى، براي امام حسن عسکري، عقد شد . در مراسم ازدواج مسيح و حواريّون و فرزندان پيامبر اکرم(ص) حضور داشتند . بعد از اين جريان حضرت زهرا(س) به خوب نرجس مي‌آيد .نرجس به دست حضرت مسلمان مي‌شود.(1)
پي‌نوشت‌:
1. امام مهدي(عج) از ولادت تا ظهور، ص 176 ـ 179.

با عرض سلام خدمت شما در کتابی به نام موعود نامه و الفبای مهدویت موضوعی با عنوان جنگ ارماگدون خواندم که در ان اینطور نوشته شده است که در این جنگ اکثر انسان ها کشته میشوند و در روایات ائمه علیهم السلام این جنگ به نام قرقیسیا میباشد حال از شما میخواهم که موضوع اصلیه این جنگ را اگر ممکن میباشد برایم توضیح دهید زیرا این موضوع از اهمیت خاصی برایم برخوردار است التماس دعا باتشکر فراوان

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از روايات استفاده مي‌شود که از علائم ظهور، جنگ سختي است که در مکاني به نام «هرمجدون» واقع در شمال فلسطين اتفاق مي‌افتد.(1) دکتر عبدالکريم زبيدي مي‌گويد:
«در اين نبرد که به معرکه «قرقيسيا» نيز معروف است، ميليون‌ها نفر از امريکا، اروپا، روسيه، ترکيه، مصر، دولت‌هاي مغرب عربي و لشکرياني از سوريه، اردن، لبنان، فلسطين و اسرائيل شرکت خواهند داشت که همگي در منطقه‌اي به نام «قرقيسيا» از بلاد شام (که فلسطين،‌جزء آن است) جمع مي‌شوند، و سفياني در اين هنگام خروج مي‌کند».(2)
در باره همين معرکه، امام باقر(ع) به «ميسّر» فرمود:
«در آن مکان (قرقيسيا) معرکه‌‌اي رخ مي‌دهد که همانند آن از آغاز آفرينش تا آن زمان، اتفاق نيفتاده است و در آينده هم رخ نمي‌دهد. آن جا محل پذيرايي پرندگان خواهد بود . درندگان و پرندگان از اجسام مردگان سير مي‌شوند»(3) که اشاره به کشتار زيادي است که در آن جا رخ مي‌دهد.
از مجموع رواياتي که در اين باره وارد شده، به خوبي استفاده مي‌شود که فرمانده عملياتي اين جنگ از جانب دشمنان اسلام، به شخصي به نام «سفياني» سپرده مي‌شود. او با کمک مراکز جاسوسي امريکا و يهود ميان مردم تفرقه ايجاد مي‌کند.مردم را بر ضد شيعيان تحريک خواهد کرد. نيز پس از ظهور امام زمان و پناه بردن حضرت به خانه خدا، «سفياني» با عده‌اي از ياران خود در صدد مقابله با حضرت بر مي‌آيد که خود و يارانش در منطقه‌‌اي به نام «بيدا» به زمين فرو مي‌روند.(4)
در روايت‌هاي متعددي يكي از نشانه‌هاي حتمي ظهور امام مهدي (عج)، خروج سفياني ذكر شده است.(5) نام وي عثمان بن عَنبَسه و از فرزندان ابوسفيان مي‌باشد.(6) وي داراي صورتي سرخ، پوستي سفيد و چشماني زاغ مي‌باشد.(7) او از شهرهاي روم (شايد مراد اروپاي فعلي باشد) به پا مي‌خيزد و بر گردن صليب دارد.(8)
شايد او مسيحي يا مسلمان منحرفي باشد كه دشمني اميرالمؤمنين(ع) را به دل دارد. زيرا در برخي روايت‌ها آمده كه وي در كوفه اعلام مي‌كند هركه سر شيعه علي بن ابي طالب را بياورد، هزار درهم جايزه مي‌گيرد.(9) در روايتي از امام صادق (ع) آمده است: زمان خروج وي ماه رجب است .خروج وي از آغاز تا انجام، 15 ماه مي‌باشد كه 6 ماه به نبرد مي‌پردازد . 5 مكان مهم: دمشق، حمص، فلسطين، اردن و حلب را اشغال مي‌كند . 9 ماه بر آن‌ها فرمان‌روايي مي‌كند.(10)
در بسياري از روايت‌ها از نبردي در مكاني ميان مكه و مدينه به نام «بيداء» خبر داده شده است كه سپاه سفياني با امام مهدي (عج) و لشكريانِ آغازينِ ايشان در آن مكان رو در رو مي‌شوند . سپاه دشمن در زمين فرو مي‌رود.
در روايتي آمده است كه اميرالمؤمنين(ع) در تأويل آيه شريفه «ولَو تَري إذ فَزِعوا فَلافَوتَ»(11) مي‌فرمايند كه لشكر سفياني به مدينه مي‌آيند تا به «بيداء» برسند، خدا آن‌ها را در زمين فرو مي‌برد.(12)

پي‌نوشت‌:
1. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 526.
2. همان، به نقل از مجله الفکر الجديد، شماره 15 و 16.
3. همان. ج 8، ص 295، حديث 451.
4. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 526.
5. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، ص650.
6. همان، ص 651.
7. شيخ نعماني، الغيبة، ترجمه جواد غفاري، چاپ اول، 1363، كتابخانه صدوق، تهران، ص 435.
8. شيخ طوسي، الغيبة، بصيرتي، قم، ص 278.
9. همان، ص 273.
10. نعماني، الغيبة، ص 426.
11. سبأ(34) آيه 51.
12. سيد محمد صدر، تاريخ غيبت كبري، ترجمه دكتر سيد حسن افتخارزاده، نيك معارف، تهران، 1371، ص 648.

به طور نمونه وقتی رکوع تمام میشود و میخوام بلند شوم باید چه ذکری بگم و مانند جاهای دیگر نماز چی باید بگم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مستحبات نماز:
1- مستحب است در نمازهاي يوميه، پيش از نماز اذان و اقامه گفته شود
2- در آغاز شروع به نماز هفت تكبير گفته شود . يكى را تكبيره الاحرام قرار دهد (بهتر است تکبير آخر را تکبيره الاحرام قرار دهد).
3- بعد از تکبيره الاحرام دعاي که در رساله عمليه بيان شده است خوانده شود،
4- قنوت در نماز مستحب است.
5- گفتن الله اکبر پيش از رفتن به رکوع و پيش از رفتن به سجده و بعد از سجده.
6- گفتن «سمع الله لمن حمده» بعد از رکوع در حال ايستاده.
7- گفتن« بحول الله و قوته اقوم واقعد» هنگام بلند شدن براي رکعت بعد.
8- تعقيبات بعد از نماز که در مفاتيح الجنان آمده است.
موارد ديگر را از رساله عمليه امام خميني مطالعه کنيد.
پي نوشت:
1. امام خميني ،توضيح المسائل ،م916 به بعد.

با سلام و احترام در دعای ماه مبارک رجب که از امام صادق (ع) روایت شده است (دعای یامن ارجوه لکل خیر ...)در بخشی از دعا می خوانیم"واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شر الدنیا وشر الاخره" چرا در مورد شر الاخره پیشوند جمیع نیامده است.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
مرحوم آيه الله ميرزا جواد ملکي تبريزي درکتاب المراقبات توضيح مي دهد :
اگر انسان در عبارت دعا « اعطني جميع خير الدنيا و جميع خير الآخره » کلمه جميع تکرار شده، ولي در اين عبارت
«و اصرف عني جميع شر الدنيا و شر الآخره » تکرار نشده است بينديشد، شايد به اين نتيجه برسد که اختلاف عبارت اشاره دارد که شر امر عدمي است که دوري از رحمت خدا و محروميت از بخشايش الهي است، ولي چون خير امري وجودي مي باشد، گويا انواع آن بي شمار است.
اين که چرا جميع شر الدنيا، تمامي شرهاي دنيا آمده، گويا به اين جهت است که شرهاي دنيا براي همه مردم معلوم نيست.

در موضوعات زیر در هر کدام چند حدیث می خواستم لطفا منبع آنها بطور کامل ذکر شود تکریم سادات، رفتن به جهاد در هر شرایطی، واگذار کردن امور به خدا، کرم پیامبر، شاعر اهل بیت بودن، رسیدگی به کار مردم و نیازمندان

پرسش 1:
درخواست چند حديث شرح : در موضوعات زير در هر کدام چند حديث مي خواستم. لطفا منبع آن ها کامل ذکر شود: تکريم سادات،
پاسخ:
در باره تکريم سادات : دو حديث که از پيامبر (ص) نقل شده است :
لا يومن احدکم حتي اکون احب اليه من نفسه و اهلي احب اليه من اهله وعترتي احب اليه من عترته وذر يتي احب اليه من ذر يته ؛ (1)
احدي از شما مومن نخواهد بود مگر اينکه مرا و خاندانم وسادات از نسلم را از خاندان وفرزندان خود بيش تر دوست داشته باشد .
در حديث ديگر مي فرمايد :
إني شافع يوم القيامة لأربعة أصناف ، ولو جاءوا بذ نوب أهل الدنيا : رجل نصر ذريتي ، و رجل بذل ماله لذريتي عند الضيق ، و رجل أحب ذريتي بالقلب واللسان ، و رجل سعى في حوائج ذريتي اذا طردوا او شردوا.(2)
در روز قيامت چهارگروه راشفاعت مي کنم، اگر چه به اندازه همه اهل دنيا گناه کرده باشند:
1- فردي که فرزندانم را ياري کرده باشد.
2- کسي که در موقع سختي به آن ها مالي داده باشد .
3- کسي که فرزندانم را به زبان ودل دوست داشته باشد .
4- کسي که در انجام حوائج آنان در وقتي که گرفتار دشمن و رانده و آواره شده اند، سعي کرده باشد .
براي اطلاع بيش تر به احاديث مربوطه به ارشادالاذهان علامه حلي، ج 1 ، ص 174 مراجعه نماييد .
پي نوشت ها :
1- ميزان الحکمه، ج1 ،ص 518 .
2- شيخ المفيد، مقنعه ، ص 267 - 268.

پرسش 2:

حديث رفتن به جهاد در هر شرايطي بنويسيد.

پاسخ:
امام علي (ع) : ان الجهاد باب من ابواب الجنة .فتحه الله لخاصة اوليائه و هو لباس التقوي و درع الله الحصينه وجنة الوثيقه .(1)
براي اطلاع بيش تر به کتاب ميزان الحکمه ،باب الجهاد مراجعه نماييد .
پي نوشت :
1- محمدي ري شهري ، ميزان الحکمه، ج 1 ،ص 443 .
پرسش 3:
حديث واگذار کردن امور به خدا بنويسيد.

پاسخ:
در باره واگذار کردن امور به خداي متعال که در روايات به عنوان تفويض آمده، احاديث فراوان ذکر شده است که به يکي بسنده مي کنيم : حضرت رضا (ع) مي فرمايد: الايمان اربعة ارکان : التوکل علي الله والرضا بقضائه والتسليم لامرالله والتفويض الي الله .
اين فرمايش دقيقا با آيه 44 سوره غافر مطابقت دارد : و افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد . (1)
براي اطلاع بيش تر به کتاب ميزان الحکمه، ج3 باب التويض مراجعه نماييد .
پي نوشت:
1- محمدي ري شهري ،ميزان الحکمه ،ج 3 ،ص 2472. باب التفويض .
پرسش 4:
حديث در باره بخشش و کرم پيامبر بنويسيد.
پاسخ:
درباره صفات پيامبر ( ص) ازجمله صفت جود وکرم حضرت احاديث فراوان نقل شده است که هم اهل سنت نقل کرده اند وهم شيعه که به برخي
اشاره مي شود.
عن انس بن مالك، قال: كان رسول (ص) احسن الناس، و كان أجود الناس، و كان أشجع الناس، الحديث و قال: كان النبى (ص) من اجرأ الناس، و أجود الناس و أشجع الناس.
نيزنقل مي کند از ابن عباس ، كان رسول اللّه (ص) أجود الناس بالخير، و كان أجود ما يكون فى شهر رمضان، إن جبرئيل كان يلقاه فى كل سنة من رمضان حتى ينسلخ فيعرض عليه رسول اللّه ( ص) القرآن فاذا لقيه جبرئيل كان رسول اللّه (ص) أجود بالخير من الريح المرسلة .
حديث ديگراز على (ع) نقل شده : كان على (ع ) اذا وصف النبى (ص) قال: لم يكن بالطويل الممغط ......
بين كتفيه خاتم النبوة و هو خاتم النبيين، أجود الناس كفا، و أشرحهم صدرا و أصدق الناس لهجة، و ألينهم عريكة، و أكرمهم عشيرة من رآه بديهة هابه، و من خالطه معرفة أحبه، يقول ناعته: لم أر قبله و لا بعده مثله. (1)
جهت اطلاع بيش تر به کتاب هايي که در سيره عملي پيامبر تدوين شده است، مراجعه فرماييد.
پي نوشت:
1- فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج‏1، ص: 113 باب في جود النبي ؛
صحيح الترمذي، ج 2 ،ص 286

پرسش 5:
حديث شاعر اهل بيت بودن بنويسيد.

پاسخ:

امام صادق (ع) فرمود:«هر كس درباره ما شعرى بسرايد, خداوند براى او خانه اى در بهشت بنا مى كند» .(1)
حسن بن جهم مي گويد: از امام رضا (ع ) شنيدم : هر كس درباره ما شعري بسرايد و ما را مدح كند, خداوند شهري در بهشت كه وسيع تر از دنيا باشد, براي او بنا كند.
با ز امام صادق (ع)فرمود: «هر كس يك بيت شعر در مدح ما بگويد: خداوند او را به واسطه روح القدس تأييدخواهد كرد».(2)
ابوطالب قمي مي گويد: نامه اي به امام نهم , حضرت امام محمد تقي (ع) نوشتم و در آن اشعاري را درباره پدرش امام رضا(ع)سرودم و از او خواستم اجازه دهد آن ها را براي مردم بخوانم . حضرت در گوشه نامه نوشت : بسيار كارخوبي كرده اي . خداوند به تو جزاي خير دهد. براي من و براي پدرم شعرهاي حزن انگيز و مرثيه بخوان .(3)
ابوعماره شاعر خدمت امام صادق (ع)رسيد. حضرت به او فرمود: اي ابوعماره ! درباره امام حسين (ع)اشعاري برايم بخوان . مي گويد: شروع به شعر خواندن كردم . حضرت گريه كرد, آن قدر كه صداي گريه حضرت از دور شنيده مي شد. بعد فرمود: اي ابوعماره ! هر كس درباره امام حسين (ع)شعري بخواند و پنجاه نفر يا سي نفر يا بيست نفر يا دونفر و يا حتّي يك نفر را بگرياند, جزاي او بهشت خواهد بود.(4)
زيد شحّام مي گويد: من و جماعتي از كوفيان در محضر امام صادق (ع)بوديم . جعفربن عفّان وارد شد. حضرت به او احترام كرد و او را نزد خود جاي داد. سپس فرمود: اي جعفر! شنيده ام درباره امام حسين (ع)شعر مي سرايي و مي خواني . گفت : بله . حضرت فرمود: بخوان . مي گويد: خواندم و حضرت و اطرافيان , بر حسين (ع)گريستند. بعدامام (ع)فرمود: اي جعفر! واللّه ملائكه مقرّب خدا در اين جا جمع شده اند و اشعار تو را شنيدند. آنان نيز بر حسين (ع)گريستند .خداوند تو را بيامرزد.(5)
براي اطلاع بيش تر به کتاب بحارالانوار، ج26 مراجعه نماييد .

پي نوشت ها:
1. بحارالانوار, ج 26,ص 231.
2.همان , ص 229.
3.همان .
4.همان , ص 232.
5.همان .

پرسش 6:
حديث رسيدگي به کار مردم و نيازمندان بنويسيد.

پاسخ:

در باره رسيدگي به کارمردم و نيازمندان روايات درمنابع اسلامي فراوان است ،از جمله اين دوحديث که به آن ااشاره مي شود. امام صادق ( ع) مي فرمايد :
قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ خَيْرٌ مِنْ حُمْلَانِ أَلْفِ فَرَسٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‏.
برآورده کردن حاجت مومن بهتر است از آزاد کردن هزار بنده .نيز بهتر است از به عهده گرفتن مخارج هزار اسب در راه خدا و براي جهاد .
أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ از امام صادق( ع) نقل مي کند:
يَقُولُ مَنْ طَافَ بِالْبَيْتِ أُسْبُوعاً كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ سِتَّةَ آلَافِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ سِتَّةَ آلَافِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ سِتَّةَ آلَافِ دَرَجَةٍ قَالَ وَ زَادَ فِيهِ اإِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ وَ قَضَى لَهُ سِتَّةَ آلَافِ حَاجَةٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى عَدَّ عَشْراً.
کسي که خانه خدا را هفت دور طواف کند ،از سوي خداي متعال براي او شش هزار حسنه نوشته مي شود . شش هزار گناه ازاو محو مي گردد .شش هزاردرجه بالا مي رود . از اين شخص شش هزارحاجت برآورده مي شود.برآورده کردن حاجت مومن بهتر است از طواف .(1)
براي اطلاع بيش تر به اصول کافي . باب قضاء المؤمن مراجعه نماييد .
پي نوشت:
1- الكافي ،ج‏2 ،ص 194 باب قضاء حاجة المؤمن.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بنابر آن چه در مفاتيح الجنان آمده است‌؛ امام علي(ع)‌مي‌فرمايد:
"براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه‌، بسم اللّه و ماشأاللّه‌، بسم اللّه و لاحول و لاقوه الا باللّه قال موسي ما جئتم به السحر، انّّّ اللّه سيُبطِلُه‌ُ، انّ اللّه لايصلح عمل المفسدين‌، فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون‌، فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين‌."(1)
همچنين در كتاب مزبور پيامبر اكرم ‌نيز، براي دفع شياطين و جادوگران مي‌فرمايد: "آيه سخره را بخوانند: "ان ربكم اللّه الذي خلق السموات و الارض في سته ايام ثم استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك اللّه رب العالمين اُدعوا ربكم تضرعاً و خفيه انه لايحب المعتدين و لاتفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمة اللّه قريب من المحسنين‌."(2)
بدون ترديد اين دعاها و عمل به آن‌ها داراي شرايط و آدابي است كه بهره‌مندي از آن‌ها منوط به تحصيل آن شرايط و آداب است‌، از اين رو بايد به افراد مورد اعتماد و پرهيزكار و آشنا به معارف و صاحب‌نظر در اين امور مراجعه شود.
همچنين مى­توان از سوره ها و آيات قرآنى بهره جست; مانند چهار سوره «ياأيّهاالكافرون»، «قل هو الله أحد»، «قل أعوذ بربّ الفلق»، «قل أعوذ بربّ النّاس». نيز مى توان از «آية الكرسى» و آيه «انّى توكّلت على الله ربّى و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّى على صراط مستقيم»(3) استفاده كرد.
پي‌نوشت‏ها:
1. مفاتيح الجنان‌، شيخ عباسي قمي‌; ص 520 و 521، مطبوعات ديني‌، قم‌.
2. همان‌.
3. هود(11) آيه 55.

صفحه‌ها