حديث

لطفا معناي امي بودن پيامبر صلي الله عليه واله را بفرماييد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سوال در خصوص بي سواد و با با سواد بودن پيامبر است که بايد در دو مرحله بحث شود:
1- قبل از بعثت
پيامبر قبل از بعثت سواد خواندن و نوشتن را نداشت.
آيات(1) و روايات(2) بر اين مطلب دلالت دارند. شهيد مطهري مي نويسد: قطعي و مسلّم و مورد اتفاق علماي مسلمان و غير آن‏ها است که ايشان قبل از رسالت کوچک‏ترين آشنايي با خواندن و نوشتن نداشته است. (3)
درست است که خواندن و نوشتن براي هر انساني کمال محسوب مي شود، ولي گاهي وضعي پيش مي آيد که نخواندن و نوشتن کمال است. اين مطلب در مورد پيامبران مخصوصاً خاتم انبيا(ص) کاملاً صدق مي کند، چه اين که اگر دانشمندي درس خوانده، و فيلسوفي آگاه و پر مطالعه ادعاي نبوت کند و کتابي ارائه دهد، به عنوان کتاب آسماني، در چنين وضعي ممکن است وسوسه و ترديدهايي پيش بيآيد که اين کتاب و مکتب مولود انديشه‏هاي او است يا از جايي آموخته است، ولي اگر از ميان يک قوم عقب افتاده، انساني که هرگز استادي را درک نکرده و کتابي نخوانده و ننوشته است، برخيزد و کتابي به عظمت عالم هستي، با محتواي بسيار عالي ارائه دهد، مي توان درک نمود تراوش فکر او نيست، بلکه وحي آسماني و تعليم الهي است. (4) يکي از معجزات پيامبر همين است که در حال امّي بودن قرآن را آورده است.
2- بعد از بعثت
انديشمندان اسلامي در خصوص بي سواد و با سواد بودن پيامبر(ص) بعد از رسالت اختلاف نظر دارند.
بعضي باور دارند که حضرت در دوران رسالت هم مي­خواند و هم مي نوشت. برخي مانند سيد مرتضي از طرفداران اين نظريه است. (5) طرفداران اين رويکرد با بهره‏گيري از آيات و روايات قايل شده‏اند چگونه ممکن است پيامبر - که همه چيز را مي­آموخته است - خواندن و نوشتن را نياموخته باشد؟!(6)
برخي عقيده دارند که پيامبر بعد از رسالت مي خواند، ولي نمي‏نوشت. (7)
بعضي احتمال داده‏اند حضرت بعد از رسالت نه مي خواند و نه مي نوشت.
شايد بتوان اين نظر را پذيرفت که پيامبر بعد از رسالت خواندن و نوشتن را مي دانست، اما چيزي ننوشت.
پي نوشت‏ها:
1. عنکبوت (29) آيه 48؛ پيام قرآن، ج 8، ص 61؛ منشور جاويد، ج 6، ص 40.
2. بحارالانوار، ج 16، ص 119.
3. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 3، ص 208.
4. تفسير نمونه، ج 26، ص 306.
5. بحارالانوار، ج 16، ص 135.
6. مرتضي مطهري، همان، ص 212.
7. بحارالانوار، ج 16، ص 133.

ثلاثٌ من كنّ فیه استكمل خصال الإیمان: الذی إذا رضی، لم یُدْخِله رضاه فی باطلٍ و إذا غَضِبَ لم یخرجه الغضب من الحقّ و إذا قدر لم یتعاط ما لیس له. 1.این حدیث از جه کسی است؟ 2.ترجمه حدیث؟ 3.سلسله راویان حدیث؟ 4.پیامهای حدیث؟ 5.منبع؟ با تشکـــر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اين حديث از رسول خدا روايت شده . البته با همين عبارات يا با اندکي تغيير از امامان ديگر هم روايت شده است.
آدرس روايت از رسول خدا: بحار الانوار،ج64،ص300و با سند زير است:
المحاسن(البرقي) عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَاصِمٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
از امام صادق با سند زير:
الخصال عَنِ ابْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ ذَكَرَ رَجُلٌ الْمُؤْمِنَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا سَخِطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنَ الْحَقِّ وَ الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي بَاطِلٍ وَ الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ يَتَعَاطَ مَا لَيْسَ لَه(1)
بنا به نقل ديگر امام باقر در ملاقات با عمر بن عبدالعزيز در مدينه اين کلام را مي گويد. سند آن نقل به شرح زير است:
الخصال الطَّالَقَانِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَرِيرٍ الطَّبَرِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ الْكِنَانِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْحِمَّانِيِّ عَنْ شَرِيكٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُعَاذٍ قَالَ كُنْتُ جَلِيساً لِعُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيز(2)
نقل هاي ديگر هم هست.
ترجمه:
سه ويژگي است که در هر کس باشد، خصال ايمان را کامل کرده است:
کسي که رضايت و خشنودي و شادي او را به باطل وارد نسازد.(به هنگام شادي و رضايت سرمستي و فساد و گناه و تکبر نکند.)
هر گاه خشمگين شد ، از جاده حق خارج نشود ( به استکبار و زورگويي و ستم و انکار و...نگرايد)
اگر امکان و قدرت پيدا کرد، چيزي را که حق او نيست، برندارد.( به حقوق ديگران دست اندازي نکند)
پيام هاي اين حديث فراوان است که با دقت در ترجمه روشن مي شود . بايد به کتاب هاي اخلاقي مراجعه نمود.
پي نوشت ها:
1. بحار،ج64،ص289 به نقل از خصال شيخ صدوق.
2.همان،ص326 به نقل از خصال.

پرسش 1: حديث شرح آيا حديث " اي محمد اگر تو نبودي، آسمان ها را نمي آفريدم و اگر علي نبود ،تو را نمي آفريدم و اگر فاطمه نبود ،هر دوي شما را نمي آفريدم " از خداوند

 

امام جواد عليه السلام: به تأخير انداختن توبه ، فريبْ‏خوردگى است. تحف العقول

 

پرسش 1: حديث شرح آيا حديث " اي محمد اگر تو نبودي، آسمان ها را نمي آفريدم و اگر علي نبود ،تو را نمي آفريدم و اگر فاطمه نبود ،هر دوي شما را نمي آفريدم " از خداوند خطاب به حضرت محمد ، صحت دارد؟ پاسخ: پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز به توضيحي در باره حديث قدسي و غير قدسي توجه کنيم : پيامبر دو نوع روايت و حديث داشت که در نوع اول ، مامور به ابلاغ روايات جهت تبيين رسالت خويش با حفظ و ابلاغ الفاظ و معاني بود که به واسطه وحي از طرف خدا دريافت مي کرد. تمام روايات منسوب به حضرت از اين قبيل است، اما گاهي بر پيامبر معنا يا معاني اي از عالم کشف و شهود القا مي شد که حضرت آن معنا يا معاني را با الفاظ خود بيان مي کرد . احاديث قدسي از اين بود. در عين حال بيشتر احاديث قدسي مربوط به باز نمايي يا باز خواني واقعه معراج است . صحت و اعتبار چنين احاديثي را بايد از منابعي که در اين باره آمده است، جويا شد . اما در مورد حديث مشهور "لولاك لما خلقتُ الأفلاك" و ادامه حديث كه مي‌فرمايد "اگر علي(ع) نبود، اي پيامبر، تو را خلق نمي‌كردم و اگر فاطمه(س) نبود، شما دو نفر را خلق نمي‌كردم" گرچه فقط يك حديث با اين عبارت موجود است كه مي‌گويد "لولا فاطمة لما خلقتكما"ولي مضمون قسمت اوّل و دوم حديث در روايات بسياري به چشم مي‌خورد . تفسير و توجيهاتي هم درباره آن صورت گرفته ، مفهوم حديث اين است: چون هدف رسالت، هدايت بشر و به كمال رساندن انسان‌ها است و تلاش پيامبر(ص) و رسالت او جز با استمرار امامت ممكن نبود و حلقه اتصال ميان نبوت و امامت، فاطمه زهرا (سلام الله عليها)است، اينان هدف نهايي خلقت هستند و وجود شان به عالم خلقت معنا مي‌دهد. فاطمه ‌زهرا (س‌) سرور ‌زنان‌، و درياي‌ بيكران‌ دانش‌، آينه ‌كمال‌، نمونه‌ عيني‌ خلوص‌ در بندگي‌، جلوه ‌تمام‌ و كمال ‌اسماء اللّه‌، و تجلي‌ لطف‌ بيكران‌ خداوند است‌. زهراي‌اطهر (س‌) داراي ‌مقامي‌ است ‌كه‌ براي‌ هيچ کسي غير از ‌معصومين‌(ع‌) قابل ‌درك ‌نيست‌، و آن ‌مقام‌ شامخ‌ عصمت ‌و ولايت‌ است‌. مطلبي‌ كه‌ در سؤال ‌مطرح‌ شد، در كتاب‌"فاطمه ‌بهجة ‌قلب‌ المصطفي‌" آمده‌ است‌: "عن ‌اللّه‌ تبارك‌ و تعالي‌: يا أحمد، لولاك‌ لما خلقتُ الافلاك ‌و لولا عليٌ لما خلقتُك ‌و لو لا فاطمه ‌لما خلقتكما؛(1) اي احمد، اگر نبودي‌، افلاك‌ را خلق‌ نمي‌كردم‌، و اگر علي ‌نبود، تو را خلق ‌نمي‌كردم‌. اگر فاطمه‌ نبود، شما را خلق‌ نمي‌كردم‌" . توجيه ‌اين‌ حديث ‌قدسي‌(البته‌ حديث‌ به‌ اين‌عبارت ‌در كتب ‌معتبر نيامده) اين‌ است‌ كه‌ فلسفه‌ آفرينش‌، رسيدن‌ فيض‌ و رحمت ‌كامل‌ به‌ موجودات ‌است‌. فقط انسان ‌كامل ‌است ‌كه‌ شايستگي‌ دريافت‌ كامل‌ترين ‌فيض ‌الهي‌ را دارد. از آن‌ جا كه‌ وجود مقدس‌ فاطمه‌(س‌) سر چشمه‌ و منشأ وجود يازده‌ امام ‌معصوم‌(ع‌) است‌، در اين‌ حديث‌ قدسي‌ محور قرار گرفته‌ است‌، يعني‌ اگر فاطمه‌(س‌) نبود، هدف ‌از خلقت‌ كه‌ وجود انسان‌ كامل ‌و خليفه‌ و حجت ‌الهي ‌روي ‌زمين ‌تا ابد است،‌ حاصل ‌نمي‌شد و اين،‌ به‌ معني‌ برتري ‌حضرت‌زهرا (س‌) از رسول‌اكرم‌(ص‌) نيست، بلكه‌ بدين‌ معني‌ است‌ كه‌ ادامه‌ انوار مقدس‌ معصومين‌(ع‌) به‌وسيله‌ دخت‌ گرامي ‌پيامبر است‌. هدف آفرينش، انوار پاك‌ چهارده‌معصوم‌(ع‌) است‌ و همه‌ اين‌ بزرگواران‌ نَفس ‌و نور واحد هستند، چنان‌ كه‌ در آيه‌ مباهله‌،(2) خدا از علي‌(ع‌) به‌ عنوان‌ نفس ‌نبي‌(ص‌) ياد كرده‌ است‌. رسول‌ خدا (ص‌) فرمود: "خدا، من‌، علي‌، فاطمه‌، حسن ‌و حسين‌ را از يك ‌نور آفريد".(3) ليكن‌ چون ‌فاطمه‌ واسطه‌ فيض‌ يازده‌ اختر آسمان‌ ولايت ‌و امامت ‌است‌، خدا خطاب‌ به‌ حضرت‌محمد (ص‌) فرمود‌: "اگر فاطمه ‌نبود، شما را خلق‌ نمي‌كردم" زيرا ‌نور مقدس ‌پيامبر از طريق‌ فاطمه ‌ادامه‌ يافته‌ و تا ‌قيامت ‌برقرار و ثابت است، همان گونه كه ‌فاطمه‌(س‌) وحدت ‌بخش ‌انوار پاك‌ و مركز دايره‌ وجود است‌، در حديث‌ كسا محور پنج‌ تن‌(ع‌) واقع ‌شده‌ است: "هم، ‌فاطمه ‌و أبوها و بعلها و بنوها".(4) جهت اطلاع بيشتر مي توانيد از مطالعه کتاب«حديث لولا فاطمه» نوشته آيه الله محمد علي گرامي بهره مند شويد . پي نوشت ها: 1. احمد رحماني‌همداني‌، فاطمه ‌بهجه‌ قلب‌المصطفي‌، به‌نقل‌از كشف‌اللئالي‌، صاحب‌بن‌عبدالوهاب‌بن‌العرندس‌. 2. آل ‌عمران‌(3) آيه‌61. 3. بحارالانوار، ج‌، ص‌، حديث‌122. 4. مفاتيح‌الجنان.

آیا اعتقاد به اینکه بعد از عطسه باید صبر کرد درست است یا نه؟ زیرا به تجربه ی شخصی به من ثابت شده که این مساله تا حدود زیادی درست است.

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در حديث آمده كه عطسه موجب راحتي بدن است، تا سه روز و به روايتي هفت روز، امان از مرگ است. نيز وارد شده كه عطسه به هنگام گفتن مطلب، گواه بر صدق و راستي آن مطلب است. در روايت آمده كه هنگام عطسه صلوات بفرستيد. آن چه بين عوام مشهور است كه هنگام عطسه تك بايد صبر كرد، صحت ندارد و در احاديث اثري از اين حرف نيست.(1)

پي‌نوشت‏:
1. شهيد دستغيب، 82 پرسش، ص 161، سؤال 71، مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 7، ص 389، ماده: عطسه.

پرسش 1: حکم عکس شرح آيا اين حديث از اعتبار کافي برخور دار است؟ قال رسول الله ص:لا تدخل البيت فيه صوره او تمثال او کلب؟ پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادا

 

امام باقر عليه السلام: خداوند ، دشنامگوى بدزبان را دشمن مى‏ دارد. تحف العقول

 

پرسش 1: حکم عکس شرح آيا اين حديث از اعتبار کافي برخور دار است؟ قال رسول الله ص:لا تدخل البيت فيه صوره او تمثال او کلب؟ پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ « وَ قَالَ الصَّادِقُ لَا تُصَلِّ فِي دَارٍ فِيهَا كَلْبٌ إِلَّا أَنْ يَكُونَ كَلْبَ صَيْدٍ وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً فَلَا بَأْسَ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَا تَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ تَمَاثِيلُ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِي آنِيَة » (1) امام صادق عليه السلام مي فرمايد : نماز نخوان در خانه اي که در آن سگي است ، مگر آن که سگ شکاري باشد و در را بر رويش بسته باشي، و در خانه اي که در آن تمثال باشد ملائکه داخل نمي شوند. نيز وارد نمي شوند در خانه اي که در آن ظرفي باشد که در آن بول است . اين روايت مرسله است ، يعني شيخ صدوق که آن را از امام صادق عليه السلام نقل مي کند. واسطه هاي خود را تا امام نام نبرده است. در اين که به حديث مرسل مي شود تمسک کرد ، سخنان زيادي وجود دارد و بين علما اختلاف نظر وجود دارد . برخي مطلقا آن را قابل تمسک مي دانند و برخي ديگر تحت شرايط خاصي آن را مي پذيرند .(2) بر فرض پذيرفته شدن اين روايت ، حداکثر دلالت دارد که نماز خواندن در چنين خانه اي کراهت دارد ، ولي در مورد حرام بودن نصب عكس در خانه ، نه اين روايت دلالت دارد و نه کسي از علما آن را مورد اشکال قرار داده است ، بلکه مشهور علما فتوا داده اند که در صورت پوشاندن تصوير، نماز خواندن هم کراهت ندارد .(3) پي نوشت ها : 1 . من لا يحضره الفقيه، 4 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم - ايران، نوبت چاپ‏دوم، 1413 ه ق. ، ج‏1، ص: 246 . 2 . عاملي ، وصول الاخيار الي اصول الاخبار ، مجمع الذخائر الاسلاميه ، الطبعة الاولي ، 1410 ه ق. ، ص 107. 3 . نجفى، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان، نوبت چاپ‏هفتم ، ج‏8، ص: 389 & خويى، ، موسوعة الإمام الخوئي، 33 جلد ، ج‏13، ص: 204 & سبزوارى، مهذّب الأحكام في بيان الحلال و الحرام، 30 جلد، دفتر آيه الله سبزوارى - قم - ايران، نوبت چاپ‏چهارم، 1413 ه ق ، ج ‏5 ، ص 477 & مجلسى اول، لوامع صاحبقراني المشتهر بشرح الفقيه، 8 جلد، مؤسسه اسماعيليان - قم - ايران، نوبت چاپ‏دوم، 1414 ه ق ، ج‏3، ص: 309 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

شرح دعای یا من ارجوه ماه رجب را بیان فرمائید ...
در مورد دعاي " يا من ارجوه لکل خير..." که هم دعاي ارزشمندي است براي هميشه و هر وقت(1) و هم درصبح و شام ماه رجب و بعد از نماز ها وارد شده (2)، آمده که امام ...

شرح دعای یا من ارجوه ماه رجب را بیان فرمائید و فلسفه حرکت دادن انگشت در پایان دعا و گرفتن محاسن و چانه در دست رات چیست؟

پرسش 1:
شرح دعاي ماه رجب شرح : شرح دعاي «يا من ارجوه »ماه رجب را بيان فرمائيد و فلسفه حرکت دادن انگشت در پايان دعا و گرفتن محاسن و چانه در دست راست چيست؟

پاسخ:
@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1) در کار هاي عبادي ما دنبال فهميدن وجه و علت نيستيم ،زيرا فهميدن وجه و علت آن ها از درک عقل بالاتر است. در عبادت هم خداوند تعبد و سرسپردگي و عمل بدون چون و چرا مي خواهد .
در عبادات بايد توجه کنيم که خودساخته نباشد . از پيامبر يا امام رسيده باشد. در عبادت ها دقيقا سعي داريم به رفتار عبادي معصومين اقتدا کنيم . اگر آنان در عبادت ها به شکل خاصي عمل مي کرده اند، حتما آن شکل خاص محبوب خدا بوده و حکمت دارد حتي اگر حکمت را متوجه نشويم.
در مورد دعاي " يا من ارجوه لکل خير..." که هم دعاي ارزشمندي است براي هميشه و هر وقت(1) و هم درصبح و شام ماه رجب و بعد از نماز ها وارد شده (2)، آمده که امام وقتي دعا را تا "زدني من سعه فضلک يا کريم" خواند، دست خود را بالا برد و فرمود:"يا ذاالجلال و الاکرام يا ذا النعماء و الجود يا ذاالمن و الطول حرم شيبتي علي النار" بعد دست بر محاسن مبارک گذاشت و برنداشت مگر اينکه پشت دست حضرت از اشک خيس شده بود.(3)
در نقل ديگري دارد که حضرت وقتي دعا را تا "زدني من سعه فضلک يا کريم" خواند،محاسن مبارک را با دست چپ گرفت و با سبابه دست راست حالت پناه بردن را انجام داد و قسمت آخر را خواند"مد يده اليسري فقبض علي لحيته و دعا بهذا الدعاء و هم يلوذ بسبابته اليمني"(4)
با توجه به اين نقل و در اقتداي به امام هنگام خواندن قسمت آخر محاسن خود را با دست چپ گرفته ، با تکان دادن انگشت سبابه دست راست حالت تضرع را نشان داده و با زاري و تضرع آن را مي خوانيم.
اين که حکمت اين کار چيست؟ مانند بسياري از اعمال عبادي و دعاهاي ديگر ما نمي دانيم، ولي چون نقل است که معصوم اين کار را انجام مي داده ، ما هم به پيروي از معصوم اين کار را انجام مي دهيم.
پي نوشت ها:
1.بحار الانوار،ج47،ص36.
2.همان،ج95،ص390.
3. همان،ج47،ص36.
4. همان،ج95،ص391.

آیا حدیث یا علی اذا رایت الناس یتقربون الی خالقهم الی بانواع البر تقرب الیه بانواع العقل که نقل می شود در کتاب معراج نامه ابو علی سینا آورده شده است و بین علی (ع) و پیامبر اسلام رد و بدل شده است از احادیث معتبر است و صحت دارد؟ لطفا توضیح دهید

پرسش 1:
رس حديث شرح : آيا حديث «يا علي اذا رايت الناس يتقربون الي خالقهم الي بانواع البر تقرب اليه بانواع العقل» که نقل مي شود در کتاب معراج نامه ابو علي سينا آورده شده است و بين علي (ع) و پيامبر اسلام رد و بدل شده است از احاديث معتبر است و صحت دارد؟
پاسخ:
1)@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نويسنده کتاب موسوعة الإمام علي بن أبي طالب (ع) پس از نقل اين سخن در کتابش در پاورقي مي نويسد :
به عين اين عبارت دست نيافتيم، بلکه عباراتي نزديک به آن هست مانند عبارتي که در حليه الأولياء : ج 1، ص 18 هست " يا علي إذا تقرب الناس إلى خالقهم في أبواب البر فتقرب بأنواع العقل ، تسبقهم بالدرجات والزلفى عند الناس في الدنيا وعند الله في الآخرة "
در مشكاة الأنوار : آمده : " يا علي إذا تقرب العباد إلى خالقهم بالبر فتقرب إليه بالعقل تسبقهم ، إنا معاشر الأنبياء نكلم الناس على قدر عقولهم (1)
بنابر اين جايي براي بررسي اعتبار آن از نظر سند نمي ماند، ولي از نظر محتوا سخن بلند و قابل توجه است.
پي نوشت:
1. موسوعة الإمام علي بن أبي طالب (ع) في الكتاب والسنة والتاريخ، محمد الريشهري ، ج 8 ، پاورقى ص 406 .

در پایان مفاتیح الجنان کلمه عوذات ماثوره نوشته شده به چه معناست؟ لطفا توضیح دهید

پرسش 1:
عوذات ماثوره شرح : در پايان مفاتيح الجنان کلمه عوذات ماثوره نوشته شده به چه معناست؟

پاسخ:
1) @@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
"عوذات"جمع "عوذه و تعويذ" به معني ذکر و دعايي که از شر شريران بدان پناه برده مي شود.
"ماثور" به دعايي گفته مي شود که از معصوم رسيده و به معصوم منسوب باشد. "عوذات ماثوره" يعني دعاها و ذکر هايي که از معصومين رسيده و سفارش کرده اند براي در امان ماندن از شر شريران بدان ها پناه ببريم.

مجموعه دعاهای شیعه در چند مناب جمع آوری شده است لطفا نام ببرید؟ به جز مفاتیح الجنان

پرسش 1:
ام کتاب هاي دعا شرح : مجموعه دعاهاي شيعه در چند كتاب جمع آوري شده است ؟ به جز مفاتيح الجنان

پاسخ:
2@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سخنان امامان در زمينه هاي مختلف از جمله دعاهاي آنان توسط اصحاب در کتاب هايي در زمان خود امامان ثبت مي شد. اين مجموعه هاي حديثي که توسط اصحاب نوشته مي شد، معمولا مختصر بودند تا اين که در دوره غيبت صغري شيخ کليني اولين مجموعه حديثي گسترده را جمع آوري کرد و بعد از آن مجموعه هاي ديگر تنظيم شد .
کافي يک مجموعه حديثي بسيار گسترده بود که احاديث اصول و فروع و غير آن را در باب هاي مختلف جمع آوري کرده بود. بعد از آن مجموعه هاي حديثي تخصصي تر جمع آوري شد که مجموعه هايي مانند تهذيب و استبصار شيخ طوسي در زمينه فقه بود و شيخ طوسي به جمع آوري احاديث مربوط به عبادات مستحبي و دعاها و آداب وارد شده در طول سال هم همت گمارد و تقريبا اولين مجموعه گسترده حديثي در اين زمينه را جمع آوري کرد و تحت عنوان "مصباح المتهجد" به جامعه عرضه کرد.
از آن به بعد عالمان ديگري هم در اين زمينه تلاش کردند و مجموعه هايي مانند اقبال سيد بن طاووس، مصباح کفعمي، عده الداعي ابن فهد حلي ، اعمال السنه ميرزا جواد ملکي تبريزي،مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي در اين زمينه تدوين گرديد.
جمع آوري و ذکر نام کتاب هايي که به جمع آوري دعاها پرداخته اند، تحقيق طولاني مي طلبد . خوشبختانه مقدار زيادي از اين کتاب ها در بازار نشر وجود دارند.

صفحه‌ها