حديث

آیا دلیل گرفتاری مردم عراق نفرین ائمه ع است؟

آیا مشکلاتی که بر سر مردم عراق می آید از قبیل کشتار مردم عراق در طول تاریخیشان و یافقر و گرسنگیشان و.... ناشی از نفرین ائمه اطهار است که بر سر مردم عراق میاید.؟آیا عراق سرزمین نفرین شده ای است؟ایا صحت این امر مهربانی.بزرگواری.فرو بردن غضب در راه خدا .عدالت الهی را زیر سوال نمیبرد؟

پرسش: نفرين ائمه شرح آيا مشکلاتي که بر سر مردم عراق مي آيد از قبيل کشتار مردم عراق در طول تاريخي شان و يا فقر و گرسنگي شان و.... ناشي از نفرين ائمه اطهار است که بر سر مردم عراق مي آيد؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
قرآن کريم درباره عکس العمل و پيامد کارهاي انسان‌ها نکته‌هاي درس آموزي دارد : «و ليخش الذين لو ترکوا من خلفهم ضعافاً خافوا عليهم فليت... الله و ليقولوا قولا سديدا؛ (1)
کساني که مي‌ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقي ماند و زير دست مردم شوند، پس بايد از خدا بترسند . سخن به اصلاح و درستي گويند . راه عدالت را پويند».
مفسر حکيم علامه طباطبايي در ذيل اين آيه نکته‌اي درس آموزي بيان کرده :
از آيات کريمه قرآن به دست مي‌آيد که بين اعمال نيک و بد انسان و بين حوادث خارجي ارتباط هست . پيامد اعمال آدمي گاهي به او و گاهي در يک مقياس وسيع‌تر به نسل‌هاي آينده او باز مي‌‌گردد . از همين باب است که در جريان خضر و موسي در قرآن آمده که دو ديواري را که در حال خراب شدن بود، تعمير کردند . ثروتي زير آن ديوار پنهان بود که مال دو فرزند يتيم بوده که پدر آن ها فرد صالحي بوده ، خداوند خواست اين ثروت مصون بماند تا وقتي آن يتيم بزرگ شدند آن را بردار ند. (2)
از اين گونه آموزه به روشني معلوم مي‌شود که اعمال آدمي اعم از نيک يا بد ،گاهي نتيجه و پيامدش حتي به نسل‌هاي بعد او مي‌رسد .(3)
اين مسئله که به صراحت در قرآن کريم آمده، منافاتي با عدالت خدا و مهرباني ائمه (ع) ندارد، زيرا اين نتيجه و پيامد وضعي و تکويني اعمال خود آدمي است که گاهي اثر دراز مدتي از خود بر جاي مي‌گذارد . چه بسا ممکن است کارهاي بد افراد به دلايل نهفته و نامعلوم و يا صالح بودن خود ذريه و نسل‌هاي بعدي آن افراد دامنگير آنان نشود، ولي به طور کلي اصل ماجرا حقيقتي انکارناپذير است و در قرآن کريم تصريح شده است. (4)
حال با توجه به اين اصل قرآني در خصوص آنچه در پرسش آمده، دقيق‌تر مي‌توان سخن گفت و آن اين که: بر اساس اصل ياد شده وحياني عملکرد بسيار نادرست کوفيان با برخي ائمه (ع) ممکن است دامنگير برخي از نسل‌هاي آنان شده و يا در آينده بشود، ولي آنچه امروزه در عراق مي‌گذرد، عوامل آن را بايد در جاي ديگر جستجو کرد، زيرا اولا دليل روشني بر اين که مشکلات ياد شده در پرسش در عراق، معلول عملکرد پدران آن ها باشد، در دست نيست ،به خصوص اين که مشکلات عمومي است و در همه جاي آن سرزمين به وجود آمده و از همه مهم تر بيش ترين آسيب را مردمان صالح و خوب نظير خاندان حکيم و يا شهيد محمد باقر صدر و خاندان او از صدام ديدند ،در حالي که آن ها از سادات و خوبان جامعه عراق بودند . پدران‌شان نيز گرفتار رنج و مشکلات بودند و آن ها در طول تاريخ از زمان ائمه تا امروز دچار مشکل بوده‌اند.
ثانيا: آنچه در عراق گذشته و مي‌گذرد، مشابه و يا بدتر از آن در مناطق ديگر جهان نيز وجود دارد ،مثلا مصائبي که بر مردم فلسطين مي‌گذرد و يا آنچه در افغانستان جريان دارد و يا ناآمني‌هايي که در پاکستان و مانند آن وجود دارد ، چيزهايي است که عوامل سياسي و بر اثر عملکرد استکبار جهاني است . نمي‌توان عملکرد نادرست پيشينيان مردم عراق را عامل اين مشکلات دانست. چه اين که در اول پيروزي انقلاب اسلامي عوامل استکبار جهاني ناامني و ترورهاي بسياري در ايران به وجود آوردند، در حالي که ائمه (ع) مردم اين سرزمين و مانند آن را نفرين نکرده اند. بنابراين اين گونه مسائل را بايد با عوامل سياسي و اجتماعي و مانند آن تحليل کرد . ريشه مصائب را در جاي ديگر جستجو نمود. گر چه عمل انسان در جاي خود و نسبت به محدود مربوط به خود بي‌تاثير نخواهد بود.

با سلام برای باطل کردن سحر اگر شخص مورد اعتمادی را نمی شناسیم که به آن ها مراجعه کنیم چه کارهایی می توان انجام داد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به طور معمول سحر در مورد انسان هايي که از درجه توکل پايين تري نسبت به ديگر افراد برخور دارند، تاثيرگذار است . در مورد انسان هايي که داراي اراده اي قوي و ايماني بالا هستند، بي اثر است . البته بر افرادي که با رياضت هاي خاصي به درجاتي از استقلال روح رسيدند ، سحر کاربردي ندارد.
بنابر آن چه در مفاتيح الجنان آمده است؛ امام علي(ع)فرمود:
براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه، بسم اللّه و ماشأاللّه، بسم اللّه و لاحول و لاقوة الا باللّه قال موسي ما جئتم به السحر، انّّّ اللّه سيُبطِلُهُ، انّ اللّه لايصلح عمل المفسدين، فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون، فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين. (1)
هم چنين در كتاب مزبور پيامبر اكرم نيز، براي دفع شياطين و جادوگران مي فرمايد: "آيه سخره را بخوانند: "ان ربكم اللّه الذي خلق السموات و الارض في ستة ايام ثم استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك اللّه رب العالمين اُدعوا ربكم تضرعاً و خفيه انه لايحب المعتدين و لاتفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمة اللّه قريب من المحسنين."(2)
در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام آمده است: مَنْ أَكْثَرَ قِرائَةَ «قُلْ أُوحِىَ» لَمْ يُصِبْهُ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا شَىْ‏ءٌ مِنْ أَعْيُنِ الْجِنِّ وَ لا نَفَثِهِمْ وَ لا سِحْرِهِمْ، وَ لا كَيْدِهِمْ، وَ كانَ مَعَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَيَقُولُ يا رَبِّ لا أُرِيْدُ مِنْهُ بَدَلًا وَ لا أَبْغِى عَنْهُ حِوْلًا:
«هر كس سوره «جنّ» را بسيار بخواند، هرگز در زندگى دنيا چشم زخم جنّ، جادو، سحر و مكر آن ها به او نمى‏رسد، او با محمّد صلى الله عليه و آله همراه خواهد بود، و مى‏گويد: پروردگارا! من كسى را به جاى او نمى‏خواهم، و هرگز از او به ديگرى متمايل نمى‏شوم»(3)
همچنين مى­توان از سوره ها و آيات قرآنى بهره جست; مانند چهار سوره«ياأيّهاالكافرون»، «قل هو الله أحد»، «قل أعوذ بربّ الفلق»، «قل أعوذ بربّ النّاس». نيز مى توان از «آية الكرسى» و آيه «انّى توكّلت على الله ربّى و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّى على صراط مستقيم»(4) و نيز اين دعاها مکررا خوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي و اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک فاکفني شرّ الجنّ والانس.
بدون ترديد اين دعاها و عمل به آن ها داراي شرايط و آدابي است كه بهره مندي از آن ها منوط به داشتن اخلاص و در بعضي از موارد به تحصيل آن شرايط و آداب است، از اين رو بايد به افراد مورد اعتماد و پرهيزكار و آشنا به معارف و صاحب نظر در اين امور مراجعه شود.
پي نوشت‏ها:
1. مفاتيح الجنان، شيخ عباسي قمي; ص 520 و 521، مطبوعات ديني، قم.
2. همان.
3.تفسير نمونه، ج‏25، ص: 107.
4. هود(11) آيه 55.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام. من امسال ميل داشتم در مراسم اعتكاف شركت كنم كه بنا به دلايلي موفق نشدم و بسيار ناراحت شدم اكنون جوياي اين هستم كه آيا مي شود اعمال را در منزل هم به جا آورد و از اجر و ثواب آن بهره مند شد. اگر امكان پذير است كدام اعمال را مي شود انجام داد. با تشكر

پاسخ:
با عرض سلام وتشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
بلي مي توانيد اعمال آن روز هارا در خانه انجام دهيد. مي توانيد سه روز 13و14و15 رجب را روزه بگيريد و اعمال ام داود(درمفاتيح در اعمال ماه رجب ذکر شده است) درخانه انجام دهيد و ثواب آن را ببريد. ولي اعتکاف محسوب نمي شود. شما که قصد جدي داشتي در اعتکاف شرکت کني، ولي نتوانستي ان شاءالله خداوند از فضل خود ثواب اعتکاف را به شما عنايت مي فرمايد.
امام صادق (ع) فرمود: مؤمن فقيري مي گويد: خدايا! به من روزي ده تا فلان کار خير را انجام دهم. خداوند وقتي دانست که بنده حقيقتا راست مي گويد ،ثواب آن کار خير را به او عنايت مي کند و خداوند کرمش وسيع است.(1)

پي نوشت:
1. بحارالانوار، ج 68، ص262.

ما یک خانواده متوسط خوب بودیم که از آن روزی که دختر بزرگمون را شوهر دادیم به فامیل دور مادری وضع ما بعد نبود ما حرف ما در تمام فامیل افتاد وهر روز که گذشت ...

ما یک خانواده متوسط خوبی بودیم که از آن روزی که دختر بزرگمون را شوهر دادیم به فامیل دور مادری؛ وضع ما بعد نبود ما حرف ما در تمام فامیل افتاد وهر روز که گذشت مالمون به دلایل های مختلف رفت والآن که 2 سال دخترم عقد دیگه چیزی ندارم که جهاز تهیه کنم خونه هم داریم که فروش نمیره تازه ماشینمون هم را فروختیم بابت رد کردن مستأجر اما هنوز حرف ما تو فامیل هست.

پاسخ:
هر چند در روايات متعددي تصريح شده كه چشم زدن حق است، اما قبول چشم زخم و چشم زدن به اين معنا نيست كه انسان همه گرفتاري هاي خود در زندگي را به چشم زخم نسبت دهد، چرا كه ممكن است علل گرفتاري و مشكل انسان چيز ديگري باشد كه خودش اطلاع ندارد. يا به كارهاي خرافي و اعمال عوامانه در اين گونه موارد پناه برده شود كه هم برخلاف دستور شرع است و هم سبب شك و ترديد افراد ناآگاه در اصل موضوع است و تأثير نامطلوبي در اذهان مردم مي‏ گذارد.
بسياري از مردم معتقدند در بعضي از چشم‏ ها اثر مخصوصي است كه وقتي از روي اعجاب به چيزي بنگرند، ممكن است آن را از بين ببرد يا درهم بشكند. اگر انسان است، بيمار يا ديوانه كند. مردم اين گونه افراد را چشم شور مي‏ نامند و از آن ها اجتناب مي‏ كنند.
اين مسئله از نظر عقلي امر ممكني است، چه اين كه بسياري از دانشمندان امروز معتقدند در بعضي از چشم‏ ها نيروي مغناطيسي خاصي نهفته شده كه كارايي زيادي دارد، حتي با تمرين و ممارست مي‏ توان آن را پرورش داد. خواب مغناطيسي از طريق نيروي مغناطيسي چشم‏ ها است. در دنيايي كه اشعه ليزر (كه شعاعي است نامريي) مي‏ تواند كاري كند كه از هيچ سلاح مخربي ساخته نيست، پذيرش وجود نيرويي در بعضي از چشم‏ ها كه از طريق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد، چيز عجيبي نخواهد بود.(1)
در آيات و روايات اسلامي نيز تعبيرات مختلفي ديده مي‏ شود كه وجود چنين امري را اجمالاً تأييد مي‏ كند. از همه مهم تر اين كه در قرآن كريم آمده است: وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ؛(2)
محققاً آن ها كه كافر شدند، وقتي قرآن را شنيدند، نزديك شد با چشم‏هاي خود تو را به زمين بيندازند، يعني با چشم زخم خود تو را بكشند.
مراد از آيه به طوري كه همه مفسران گفته‏اند: چشم زدن است، كه نوعي از تأثيرات نفساني است و دليلي عقلي بر نفي آن نداريم، بلكه حوادث
چشم زدن را تأييد مي‏ كند.(3)
احاديث بسياري درخصوص چشم زدن و چشم زخم در كتب روايي ذكر شده كه به ذكر برخي بسنده مي‏ كنيم :
1- پيامبر: چشم، مرد را به قبر و شتر را به ديگ درآورد.
2- پيامبر براي امام حسن‏ عليه‏ السلام (رقيه) گرفت. (رقيه) دعاهايي است كه مي‏ نويسند و افراد براي جلوگيري از چشم زخم با خود نگه مي‏ دارند و آن را تعويذ نيز مي‏ گويند، اين دعا را خواند: أعيذكما بكلمات التامه و أسماء الله الحسني كلّها عامه، من شر السامه و الهامه و من شر كل عين لامه، و من شر حاسد اذا حسد؛
شما را به تمام كلمات و اسماي حسناي خداوند، از شر مرگ و حيوانات موذي و چشم بد و حسود (آن گاه كه حسد ورزد) مي‏ سپارم، سپس پيامبر
فرمود: چنين حضرت ابراهيم براي اسماعيل و اسحاق تعويذ نمود.(4)
3- در نهج البلاغه آمده : العين حق و الرقي حق؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا براي دفع آن نيز حق است.(5)
در هر حال اگر احتمال مي دهيد كه مشكل شما از چشم زخم است ،راهكارهاي زير را بكار ببنديد:
1- روزي جبرئيل خدمت پيامبر اکرم(ص) رسيد. ديد حضرت ناراحت و محزون است. پرسيد: چرا ناراحتي؟ فرمود: به خاطر بيماري حسن و حسينم که چشم خوردند و مريض شدند. جبرئيل گفت: چشم زخم حق است. براي درمان و رفع آن سوره هاي معوذتين و اين دعا را بخوان:"اللهم يا ذا السلطان العظيم، والمنّ القديم، والوجه الکريم، ذا الکلمات التامات والدعوات المستجابات عاف الحسن والحسين (هر کسي اين دعا را مي خواند، به جاي الحسن والحسين نام بيمار يا کسي که مورد چشم زخم ديگران قرار گرفته است بگويد)من انفس الجنّ و اعين الانس. (6)
2- در حديث آمده که چشم زخم حق است و واقعيت را دارد. هرگاه کسي از شما انسان يا چيز زيبايي را ديد و از آن خوشش آمد بگويد:آمنت بالله وصلي الله علي محمد وآله. در اين صورت چشم او تأثير منفي نخواهد داشت(7).
3- امام صادق عليه السلام مي فرمايند : چشم زخم حق است. اثر آن ممکن است گاهي باعث مرگ شود. بسياري از مردگان به خاطر چشم زخم شور چشم­ ها به ديار قبر رفتند.
بعد فرمود: هر گاه کسي مسلماني را ديد و از قيافه يا مال ويا هر چيزي که به او تعلق دارد، خوشش آمد، فورا ذکر خدا (مثل الله اکبر، سبحان الله، بسم الله، لا حول و لا قوة الابالله العلي العظيم ) بگويد تا اثر شور چشمي آن بر طرف شود. (8)
4- امام رضا عليه السلام مي­فرمايد : چشم کردن حق است. پس سوره حمد و توحيد و ناس و فلق و آيت الکرسي را بنويسيد. هميشه آن را همراه خود داشته باشيد.
در روايتي آمده است: دست­ها را برابر صورت خود نگه داريد و سوره حمد و توحيد و ناس و فلق را بخوانيد. بعد دست ها را بر سر و پيشاني خود بکشيد. (9)
5- امام صادق عليه السلام مي فرمايند :چشم زخم واقعيت دارد. پس خود را با خواندن سوره ناس و فلق هنگام خارج شدن از خانه و خواندن سه مرتبه "ما شاء الله لا حول و لا قوّة الا بالله العليّ العظيم "هنگام مشاهده کسي يا چيزي خود و ديگران را از شر آن حفظ کنيد. (10)
6- حاج شيخ عباس قمي در مفاتيح ذکر کرده که براي در امان ماندن از چشم زخم اين دعا خوانده شود :اللهم ربّ مطر حابس و حجر يابس و ليل دامس و رطب و يابس ردّ عين العاين عليه في کبده و نحره و ماله فارجع البصر هل تري من فطور ثمّ ارجع البصر کرّتين ينقلب اليک البصر خاسئا و هو حسير.
7- هم چنين در مفاتيح الجنان آمده خواندن آيه آخر سوره قلم (و ان يكاد الذين كفرو ا. . . ) براي دفع چشم زخم مفيد است.
موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها :
1. تفسير نمونه، ج 24، ص 427 .
2. قلم (68) آيه 51.
3. تفسير الميزان، ج 20، ص 86.
4. بحارالانوار، ج 60، ص 18، ح 7.
5. نهج البلاغه، كلمات قصار جمله 400
6. بحار، ج 92 ص132.
7. همان، ج6 ، ص18.
8. همان، ص25.
9. همان.
10. همان، ص26 و ج92،ص128.

لطفاً طرز عبادت صحيح و همچنين زيارت امازاده ها و اماکن مقدس را بيان کنيد.

در هر عبادتي قصد قربت شرط است واگر عملي که عبادت است (مانند نماز) قربتا الي الله انجام نگيرد عبادت حساب نمي شود ومورد قبول خدا واقع نمي شود. پس انسان بايد عبادت را به نيت قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
افزون براين اگر عبادت شرايطي داشته باشد ، شرايط هم بايد رعايت شود تا عبادت صحيح واقع شود مثلا با وضو وپاک بودن لباس وبدن از نجاست ؛ از شرايط صحت نماز است. همين طور ساير عبادت ها که هر يک شرايطي دارد. مسايل و احکام صحت و بطلان نماز در رساله عمليه مراجع ذکر شده است.
درزيارت امام زاده ها اگر امامزاده اي زيارت مخصوص داشته باشد آن زيارت خوانده مي شود واگر زيارت نامه مخصوص نداشته باشد، نخست براي آن امام زاده فاتحه مي خوانند وسپس دورکعت نماز به جا مي آورند و ثوابش را هديه به او مي کنند و بعد از آن هرچه بخواهند دعا مي کنند.

جواد محدثی: سابقه «غدیر» و «عیدگرفتن» این روز مقدس، به زمان پیامبراكرم(ص) مى‏ رسد. در دوران ائمه دیگر نیز این سنت دینى ادامه داشته و امینان وحى الهى، همچون امام صادق(ع) و امام رضا (ع) آن را آشكار ساخته و یادش را گرامى و زنده نگه مى‏ داشتند. پیش از آنان نیز، امیرالمومنین (ع) احیاگر این عید بود. رمز عید بودن «غدیر» نیز، كمال دین و اتمام نعمت در سایه تداوم خط رسالت در شكل و قالب امامت بود. به فرمان پیامبر خدا(ص)مسلمانان مأمور شدند «ولایت» را به صاحب ولایت تبریك گویند و با آن حضرت بیعت كنند. رسول خدا نیز براین نعمت الهى شادمانى كرد و فرمود: «الحمدلله الذى فضلنا على جمیع العالمین.» آیه قرآن كه به صراحت، این روز را روز اكمال دین و خشنودى پروردگار از این واقعه و این تعیین وصى دانسته، رمز دیگرى از عید بودن غدیرخم است. فرخندگى این روز و عظمت این مراسم و عید بودن غدیر، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. این نكته را حتى «طارق بن شهاب» مسیحى كه در مجلس عمربن خطاب حضور داشت، فهمیده بود كه گفت: اگر این آیه(الیوم اكملت لكم دینكم...)(مائده / 3) در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیه را عید مى‏ گرفتیم. هیچ یك از حاضران نیز حرف او را رد نكردند. خود عمر نیز سخنى گفت كه به نوعى پذیرش حرف او بود. (1) عید گرفتن غدیر غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى» ، بلكه به عنوان یك «عید اسلامى» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنت هاى خاصى را مى‏ طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلكه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن را بزرگ داشت و برشكوه آن افزود، تا ارزش هاى نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین (علیهم السلام)احیا گردد. همه این ویژگی ها براى این روز بزرگ، موقعیتى والا و ارزشمند پدید آورد، آنچنان كه رسول خدا(ص) و ائمه هدى و مومنانى كه پیرو آنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از «عیدگرفتن» این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این نكته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتى كه مى‏ فرماید: «روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزى است كه خداى متعال مرا فرمان داد تا برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمى هدایتگر براى امتم تعیین كنم كه پس از من به وسیله او راهنمایى شوند، و آن، روزى است كه خداوند در آن روز، دین را كامل ساخت و نعمت را بر اُمّتم به كمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دین، برایشان پسندید.» كلام دیگر پیامبر(ص) كه فرموده بود: «به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید.» (2) نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر در كلام حضرت رسول است. خود امیرالمومنین(ع) در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت و در سالى كه روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه عید فرمود: «خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عید بزرگ و شكوهمند را مقارن قرار داده است كه كمال هر كدام به دیگرى است، تا نیكى واحسان خویش را در باره شما كامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنباله رو كسانى قرار دهد كه بانور هدایتش روشنایى گرفته‏ اند و شما را به راه نیكوى خویش ببرد و به نحو كامل از شما پذیرایى كند. پس جمعه را محل گردهمایى شما قرار داده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاك سازد و آلودگی هاى جمعه تا جمعه را بشوید، نیز براى یادآورى مؤمنان و بیان خشیت تقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداش هاى مطیعان در روزهاى دیگر قرار داده و كمال این عید، فرمانبردارى از امرالهى و پرهیز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس توحید خدا، جز با اعتراف به نبوّت پیامبر(ص) پذیرفته نیست و دین، جز با قبول ولایت به امر الهى قبول نمى‏ شود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگیره‏ هاى خدا و اهل ولایت، سامان نمى‏پذیرد. خداوند در روز غدیر، برپیامبرش چیزى نازل كرد كه بیانگر اراده‏ اش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد كه پیام را ابلاغ كند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار باشد... . (تا آنجا كه فرمود:) رحمت خدا برشماباد! پس از پایان این تجمّع، به خانه‏ هایتان برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهید و به برادران خود نیكى كنید و خداوند را بر نعمتى كه ارزانى‏ تان كرده، سپاس گویید. باهم باشید، تا خداوند هم متحدّتان سازد، به یكدیگر نیكى كنید، تا خداوند هم اُلفت شما را پایدار كند، از نعمت الهى به یكدیگر هدیه دهید، آن گونه كه خداوند برشما منّت نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته و آینده قرار داده است. نیكى دراین روز، ثروت را مى‏افزاید و عمر را طولانى مى‏ كند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز، موجب رحمت و لطف خدا مى‏ شود. تا مى‏ توانید، در این روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان كنید و در برخوردها و ملاقات ها ابراز شادمانى و سرور كنید...» (3) آیین عید غدیر و ائمه ائمه اهل‏بیت(علیهم السلام)، این روز را شناخته و شناسانده و آن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عید گرفتن آن دستور دادند و فضیلت آن روز و ثواب نیكوكارى در آن را بیان كردند. فرات بن احنف مى‏ گوید: به امام صادق(ع) عرض كردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان عیدى برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آرى! با فضیلت ترین، بزرگ ترین و شریف ترین روز عید نزد خداوند، روزى است كه خدا دین را در آن كامل ساخت و برپیامبرش محمد (ص) این آیه را نازل فرمود: (الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا)گفتم: آن كدام روز بود؟ فرمود: هرگاه یكى از پیامبران بنى‏ اسرائیل مى‏ خواست جانشین خود را تعیین كند و انجام مى‏ داد، آن روز را عید قرار مى‏ دادند. آن روز، روزى است كه پیامبر اكرم(ص) على(ع) را به عنوان هادى امّت نصب كرد و این آیه نازل شد و دین كامل گشت و نعمت خدا بر مومنان، تمام شد. گفتم: آن روز، كدام روز از سال است؟ فرمود: روزها جلو و عقب مى‏ افتد، گاهى شنبه است، گاهى یك شنبه، گاهى دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه كارى سزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شكر و حمد خداوند و شادمانى است، به خاطر منّتى كه خدا بر شما نهاد و ولایت ما را قرار داد . دوست دارم كه آن روز را روزه بگیرید. (4) حسن بن راشد از امام صادق(ع) روایت مى‏ كند كه: به آن حضرت عرض كردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان را جز عید فطر و قربان، عیدى است؟ فرمود: آرى اى حسن! بزرگ تر و شریف‏ تر از آن دو. پرسیدم: چه روزى است؟ فرمود: روزى كه امیرالمومنین(ع) به عنوان نشانه راهنما براى مردم منصوب شد. گفتم: فداى شما! در آن روز چه كارى سزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود : روزه مى‏ گیرى و برپیامبر و دودمانش درود مى‏ فرستى و از آنان كه در حقّشان ستم كردند، به درگاه خدا تبرّى مى‏ جویى. همانا پیامبران الهى به اوصیاء خویش دستور مى‏ دادند روزى را كه جانشین تعیین شده، «عید» بگیرند. پرسیدم: پاداش كسى كه آن روز را روزه بگیرد چیست؟ فرمود: برابر با روزه شصت ماه است. (5) عبدالرحمان بن سالم نیز از پدرش روایت كرده كه: از حضرت صادق(ع) پرسیدم: آیا مسلمانان غیر از جمعه، قربان و فطر، عیدى دارند؟ فرمود: آرى، عیدى محترم‏ تر. گفتم: چه روز؟ فرمود : روزى كه حضرت رسول(ص)، امیرالمؤمنین(ع) را به امامت منصوب كرد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه» . عرض كردم: آن روز، چه روزى است؟ فرمود: به روزش چه كاردارى؟ سال در گردش است، ولى آن روز، هیجدهم ذى‏ حجّه است. پرسیدم: در آن روز شایسته است چه كارى انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یادكردن محمد و آل محمد، خداوند را یاد مى‏ كنید . همانا پیامبراكرم(ص) توصیه فرمود كه مردم این روز را عید بگیرند. پیامبران همه چنین مى‏ كردند و به جانشینان خود وصیّت مى‏ كردند كه روز تعیین جانشین را عید بگیرند. (6) امام صادق(ع) نیز روزه غدیرخم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند مى‏ دانست و آن را «عید بزرگ خدا» مى‏ شمرد. در «خصال» صدوق از مفضل بن عمر روایت شده كه: به حضرت صادق(ع) عرض كردم: مسلمانان چند عید دارند؟ فرمود: چهارعید. گفتم: عید فطر و قربان و جمعه را مى‏ دانم. فرمود: برتر از آنها روز هیجدهم ذى‏ حجّه است. روزى كه پیامبر خدا(ص)،(دست)حضرت امیر(ع) را بلند كرد و او را حجّت بر مردم قرار داد. پرسیدم: دراین روز، چه باید بكنیم؟ فرمود: با آنكه هرلحظه باید خدا را شكر كرد، ولى دراین روز، به شكرانه نعمت الهى باید روزه گرفت. انبیاى دیگر نیز این گونه به اوصیاى خود سفارش مى‏ كردند كه روز معرفى وصى را روزه بدارند و عید بگیرند . در حدیث دیگرى در «مصباح» شیخ طوسى» (7) امام صادق(ع) آن روز را روزى عظیم و مورد احترام معرفى كرده است كه خداوند حرمت آن را برمؤمنان گرامى داشته و دینشان را كامل ساخته و نعمت را برآنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویش را تجدید كرده است. امام، غدیرخم را روز عید و شادمانى و سرور و روز روزه شكرانه دانسته كه روزه‏ اش معادل شصت ماه از ماه هاى حرام (محرم، رجب، ذى قعده و ذى حجه) است. در حدیثى دیگر است كه، حضرت صادق(ع) در حضور جمعى از هواداران و شیعیانش فرمود: آیا روزى را كه خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دین را آشكار كرد و آن را براى ما و دوستان و شیعیانمان عید قرار داد، مى‏ شناسید؟ گفتند: خدا و رسول و فرزند پیامبر داناتر است، آیا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هرچند این دو روز، بسیار مهم و بزرگند، اما روز «فروغ دین» از اینها برتر است، یعنى روز هیجدهم ذى حجه... . فیاض بن محمدبن عمر طوسى در سال 259(در حالى كه خودش 90 سال داشت.) گفته است كه حضرت رضا(ع) را در روز غدیر ملاقات كردم، درحالى كه در محضر او جمعى از یاران خاص وى بودند و امام(ع) آنان را براى افطار نگاه داشته بود و به خانه‏ هاى آنان نیز طعام و خلعت و هدایا، حتى كفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود و پیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد مى‏ فرمود. محمدبن علاء همدانى و یحیى بن جریح بغدادى مى‏ گویند: ما به قصد دیدار احمدبن اسحاق قمى (از اصحاب امام عسكرى(ع» در شهر قم به درخانه‏ اش رفته، در زدیم. دختركى آمد. از او در باره احمد بن اسحاق پرسیدیم. گفت: او مشغول عید خودش است، امروز عید است. گفتیم: سبحان الله! عید شیعیان چهارتاست: عیدقربان، فطر، غدیر و جمعه. (8) این نیز نشان دهنده سیره عملى بزرگان شیعه، نسبت به این روز فرخنده است. امید است كه جامعه شیعى، با اهتمام ورزیدن به عید ولایت و رهبرى، رشد خودشان را نشان دهند و با تكریم این حبل المتین استوار شیعه، دین خویش را نسبت به بنیادهاى اعتقادى ادا كنند.

پى‏ نوشت ها:

1ـبه نقل از علامه امینى در جلد 3 الغدیر

2ـشرف المصطفى، ابو سعید خرگوشى

3ـمصباح المتهجد، صفحه 524

4ـتفسیر فرات بن ابراهیم كوفى، در سوره مائده

5ـكافى، ج 1، ص 303

6ـهمان، ص 204

7ـهمان، ص 513

8ـالغدیر، ج 3، به نقل از مختصر بصائر الدرجات مأخذ: مجله كوثر شماره 37

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها