حديث
۱۳۸۹/۰۵/۲۹ ۱۲:۱۵ شناسه مطلب: 17020
با سلام وعرض ادب روایتی با چنین مضمون از پیامبر اکرم که فرمودند( من چند خصلت سگ را دوست دارم که مومنین چنین خصلتی را دارند)اصل روایت و آدرس را لطف بفرمایید.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
روايتي به اين مضمون نيافتيم ،ولي در داستان ها از وفاي سگ و دفاع او از صاحبش زياد سخن به ميان آمده است.
از بوذرجمهر حكيم نقل شده كه گفت: از هر چيزى صفت نيك آن را آموختم حتى از سگ و گربه و خوك و غراب.
گفتند: از سگ چه آموختى؟ گفت: الفت او را با صاحب خود و وفاي او را .(1)
سعدى شيرازى هم گفته:
سگى را لقمهاى هرگز فراموش = نگردد گر زنى صد نوبتش سنگ
و گر عمرى نوازى سفلهاى را به كم تر چيزى آيد با تو در جنگ.(2)
پي نوشت ها:
1.نزهة النواظر في ترجمة معدن الجواهر،ص22.
2.همان،ص145.
۱۳۸۹/۰۵/۲۸ ۱۰:۵۶ شناسه مطلب: 16927
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما عزیزان لطفا در مورد جن و محل زندگی آن و غذای آن ولباس آن وخانه و قبرو خانواده و قوم و نژاد آن وتعداد آنها و وزبان آنهاو ایا اجنه با هم می جنگند اگر اینگونه است با چه و چگونه کشته می شوند توضیح داده و بفرماید آیا جن می تواند با انسان دشمنی کند و به او آزار برساند یا او را قتل کند آیا انسان می تواند جن را ببیند وآیا جن می تواند بدون اذن خدا خود را به انسان بنمایاند اصلا آیا ترس و مخصوصا ترس از جن کار درستی است و در مبانی دینی پسندیده است یا خیر مثلا اگر پسندیده نیست در جاهایی مثلا در کوه یا محلهایی در بیرون از شهر که قبلا در آنها جن دیده اند آیا صحیح است انسان مثلا شب را در آن کوه با توکل بر خدا بخوابد حتی اگر ایمان کاملی هم نداشته باشد و آیا داستانهایی که اشخاص مثلا روستایی های قدیمی که البته انسانهای صادقی هم هستند و دل و جرات آنها هم زبان زد است که مثلا بزی را دیده اند یا گربه ای را که حرف می زده و غیب شده و از نظر آنها جن بوده را قبول دارید اگر نه و می گویید تخیل بوده پس چرا انسانهای بی شماری مخصوصا گذشتگان از این داستانها تعریف می کنند که برای آنها اتفاق افتاده و انسان در صدق گفتار بعضی از آنها شک ندارد آیا اصلا اگر چنین اتفاقی برای ما بیفتد باید بترسیم یا اینکه باید از جانب خدا و احکامش مطمئن باشیم که این جن یقینا اگر کافر هم باشد نمی تواند به ما ضرر برساند. با تشکر موفق و پیروز باشید یا خق
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
شما سوالات متعددي را درباره جن مطرح نموديد که جواب دادن به همه آن ها فرصت ديگر مي طلبد . در اين خصوص به "کتاب جن و شيطان"آقاي عليرضا رجالي تهراني مراجعه نماييد، در عين حال به مطالب زير نيز اشاره مي شود:
از آيات استفاده مي شود که جن داراي ويژگيهاي ذيل هست:
1- موجودي است که از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفريده شده.(1)
2- داراي علم و ادراک و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.(2)
3- داراي تکليف و مسئوليت است.(3)
4- گروهي از آنها مؤمن صالح و گروهي کافرند.(4)
5- داراي حشر و نشر و معادند.(5)
6- قدرت نفوذ در آسمانها و و استراق سمع داشتند و بعداً منع شدند.(6)
7- با بعضي از انسانها ارتباط برقرار ميکردند به اغواي انسانها ميپردا زند.(7)
8- ميان آنها افرادي يافت ميشوند که از قدرت زيادي برخوردارند.(8)
9- قدرت بر انجام بعضي از کارهاي مورد نياز انسان را دارند.(9)
10- خلقت آنها روي زمين قبل از خلقت انسانها بوده است.(10)
همچنين از برخي آيات استفاده ميشود که انسان بر جن برتري دارد ، به دليل اين که تمام پيامبران الهي از ميان انسانها برگزيده شدند. جنّيان به پيامبر اسلام- که بشر بود-، ايمان آوردند. اصولاً واجب شدن سجده بر شيطان در برابر آدم (که بنا به تصريح قرآن از بزرگان طايفه جن بود).(11) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن ميباشد.
ارتباط با جنيان: از روزگاران قديم بين انسان و جن، شيوههاي مختلفي از روابط بوده است. بعضي از گونه هاي اين روابط را که در قرآن و روايات آمده است از جمله اينکه انسان ها به جن پناه مي بردند. در قرآن مجيد آمده «و همانا مرداني از انس به مرداني از جن پناه ميبردند، پس به سختيهاي ايشان ميافزودند».(12) رسم عرب چنين بود که هرگاه به بيابان هولناکي ميرسيدند، به جن آن وادي پناه ميبردند. در اسلام از اين کار نهي شده و بايد به خدا پناه برد که آفريننده جن و غير جن است. در بعضي روايات توصيه شده که در چنين مواقعي خوب است اذان بگوييد تا از شر جنيان سرکش در امان بمانيد.
درباره تسخير جن بين فقها اختلاف است که آيا جايز است جنيان را تسخير کرد و آنها را به خدمت گرفت؟ در اين باره نظر قطعي و دقيق ارائه نشده، در مجموع ميتوان گفت اگر اين کار نسبت به مؤمنان جن باشد و مايه آزارشان گردد، جايز نيست، ولي اگر مايه آزارشان نشود، اشکال ندارد. البته به کارگرفتن آنها براي کارهاي نامشروع حرام است.درضمن جنيان موجود مادي و داراي اجسام لطيفي هستند که قدرت دارند به شکلهاي مختلف در آيند . گاهي هم خداوند به حسب مصالح آنها را به صورتهاي گوناگون در ميآورد. .(13). همچنين جنيان موجودات بسيار لطيف و انعطاف پذيرهستند مانند هوا که قابل انبساط و انقباض هستند. گاهي به صورت آدم، گاهي موجودات کوچک، گاهي موجودات بزرگ با بدنها و چشمها و موهاي عجيب نمودار ميشوند؛ يعني ظاهر شدن براي انسان به صورتي خاص، نه آن که از ماهيت حقيقي خود خارج شوند و تغيير ماهيت دهند، بلکه به اين معنا در قوه حس و ادراک انسان به صورتهاي مختلفي محسوس ميشوند، بدون آن که تغيير ماهيتي صورت گيرد.
پينوشتها:
1. الرحمن (55) آيه 15.
2. آيات مختلف سوره جن.
3. آيات سوره جن و الرحمن.
4. جن (72) آيه 11.
5. همان، آيه 15.
6. همان، آيه 9.
7. همان، آيه6.
8. نمل (27) 39.
9. سباء (34) آيه 12 - 13.
10. حجر (15) آيه 27.
11. کهف (18) آيه 50.
12. جن (72) آيه 6.
13. دائرة المعارف تشيع، ج 5، ص 450 - 452.
۱۳۸۹/۰۵/۲۷ ۱۱:۰۶ شناسه مطلب: 16843
با سلام بفرماييد اذكار ايام هفته مثلا يارب العالمين كه ذكر روز شنبه است، ايا سند هم دارد؟ سندش چيست؟ با تشكر
پاسخ:
در باره اين ذکر ها سندي نيافتيم
۱۳۸۹/۰۵/۲۷ ۰۱:۲۱ شناسه مطلب: 16822
سائل الشیعه ج12 ص 231 - 256 باب جواز الكذب في الإصلاح دون الصدق في الفساد [ 16229 ] 1 ـ محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن حماد بن عمرو وأنس بن محمد ، عن أبيه جميعا ، عن جعفر بن محمد ، عن آبائه ـ في وصية النبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) لعلي ( عليه السلام ) ـ قال : يا علي ، إن الله أحب الكذب في الصلاح ، وأبغض الصدق في الفساد ـ إلى أن قال : ـ يا علي ، ثلاث يحسن فيهن الكذب : المكيدة في الحرب ، وعدتك زوجتك ، والإصلاح بين الناس . [ 16230 ] 2 ـ وفي ( الخصال ) عن أبيه ، عن سعد ، عن أحمد بن الحسين بن سعيد ، عن أبي الحسين بن الحضرمي ، عن موسى بن القاسم ، عن جميل بن دراج ، عن محمد بن سعيد ، عن المحاربي ، عن جعفر بن محمد ، عن آبائه ، عن النبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) قال : ثلاثة يحسن فيهن الكذب : المكيدة في الحرب ، وعدتك زوجتك ، والإصلاح بين الناس ، وثلاثة يقبح فيهن الصدق : النميمة ، وإخبارك الرجل عن أهله بما يكرهه ، وتكذيبك الرجل عن الخبر ، قال : وثلاثة مجالستهم تميت القلب : مجالسة الأنذال ، والحديث مع النساء ، ومجالسة الأغنياء . [ 16231 ] 3 ـ محمد بن يعقوب ، عن عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد بن خالد ، عن أبيه ، عن عبدالله بن المغيرة ، عن معاوية بن عمار ، آیا واقعا دروغ در چنین مواقعی جایز است و در مورد صحت و سقم سند حدیث هم توضیح بفرمایید. باتشکر.
پاسخ:
2احاديث به اين مضمون متعدد است . در کتب معتبر حديث آمده و فقيهان بدان استناد کرده و فتوا داده اند که نشانه معتبر بودن اين احاديث مي باشد. چند مورد از اين احاديث در کتاب کافي آمده که علامه مجلسي بعضي را مجهول و يکي را مرسل شمرده ، دو حديث را صحيح و "حسن کالصحيح" معرفي کرده(1) وقتي يک ويا چند حديث صحيح باشد، بقيه هم گر چه ضعيف باشند ، به اعتبار آن حديث هاي صحيح جبران ضعف سند شده و پشتوانه مي گردند.
مضمون اين احاديث هم دستورهاي معقول و پسنديده اي است که هيچ عاقلي آن ها را محکوم نمي کند. در اين احاديث دروغ در سه جا جايز بلکه پسنديده شمرده شده است :
1. در جنگ که دشمن براي ضربه زدن به مسلمانان و جامعه اسلامي هجوم آورده و مسلمانان براي مقابله قيام کرده اند، در اين جا اطلاعات غلط دادن به دشمن و با دروغ و مکر و حيله دشمن را منحرف کردن و به زمين زدن، جايز است . اين در عرف عموم مردم دنيا جا افتاده و ضرب المثل شده که: جنگ ميدان خدعه و نيرنگ است.
دو نفر که براي کشتن هم رو در رو ايستاده اند، به هر طريق سعي در پيروزي دارند . اسلام جنگ ابتدايي و هجومي را عليه کسي اجازه نمي دهد . در ميدان فردي و جمعي فقط دفاع را جايز مي شمارد . بنا بر اين اجازه نمي دهد بدون دليل قانع و جايز کننده بر فرد يا جمعي هجوم برند، ولي اگر جايي مورد هجوم دشمن واقع شدند، به آنان اجازه داده براي غلبه بر دشمن مکر و کيد و حيله کنند و دادن اطلاعات غلط يکي از موارد است.
2.سخن چيني از کارهايي است که باعث ايجاد و شعله ور شدن کينه ها مي گردد . افراد و گروه ها را به هم بدبين و باعث ايجاد شقاق و تفرقه مي شود. طبيعي است که افراد در اثر غفلت و بي توجهي يا لغزش، پشت سر برادر و خواهر مؤمن خود گاهي سخن ناروايي مي گويند به خصوص اگر بين آن ها دلخوري باشد. حالا اگر کسي سخن ناخوشايند که فرد در غياب برادر يا خواهر مؤمنش زده ، به فرد غايب برساند، دشمني را بين آنان ايجاد يا شعله ور مي سازد اما اگر نقل نکند يا به دروغ سخنان خوبي از فرد به فرد غايب و از او به اين منتقل کند، گر چه دروغ گفته، ولي باعث شده که بين دو برادر ديني رفع کدورت شده يا دوستي آن ها عميق تر و وثيق تر گردد . افشا شدن دروغ ها ، نه تنها باعث ناراحتي آن ها نمي شود بلکه دروغگو را به خاطر دروغ هاي فايده بخشش تمجيد مي کنند و از او متشکر هم خواهند بود.
3.وعده دروغ، كار خوب و پسنديدهاى نيست . در هيچ جا نمىتوان بدان توصيه كرد. كسى كه قصد انجام كارى را ندارد و انجام آن را صحيح يا مشروع يا در توان خود نمىبيند، نبايد ابتدائا و به دروغ وعده انجام آن را بدهد، در حالى كه همان لحظه انجام آن را صحيح يا ممكن ندانسته ، اصلاً در ذهنش در صدد انجام آن نمىباشد؛ ولى يك نوع وعده دادن است که گرچه راست نيست ، ولي براى تداوم زندگى، رفع كدورت و پيدايش علاقه به زندگى مؤثر است.
معمولاً افراد خانواده و به خصوص همسر تقاضاهاى فراوانى دارد كه بيش تر آن ها مشروع و به جا مىباشند. گاه هم خواستهاى به ذهنش خطور مىكند و برآورده شدن آن را مىطلبد و از اينكه همسرش بدان بىتوجه است، ناراحت مىگردد. هنگام اظهار اين درخواست ها، چند نوع برخورد از طرف شوهر ممكن است صورت پذيرد:
ا. وعده قطعى انجام آن را بدهد، در حالى كه اصلاً تصميمى بر انجام آن ندارد.
ب. وعده انجام آن را بدهد، مثلاً بگويد به خواست خدا اين كار را خواهم كرد، در حالى كه واقعاً و صد در صد مصمم بر انجام آن نيست، بلكه حتى انجام آن را به مصلحت نمىداند.
ج. اصلاً به تقاضاى همسرش توجه نكند و با سكوت از آن بگذرد.
د. با قاطعيت انجام خواسته همسرش را نفى كند.
برخورد نوع چهارم قطعاً سبب ناراحتى و آزرده خاطرى همسر مىگردد مگر اينكه خواسته وى خلاف شرع روشن يا خواسته غير ممكنى باشد و شوهر بتواند او را به صحيح نبودن خواستهاش قانع كند.
برخورد نوع سوم شايد به ناپسندى نوع چهارم نباشد، ولى قطعاً ناپسند است، زيرا به معناى بىتوجهى به همسر و تقاضاهاى اوست كه آزردگى خاطر وى را در پى خواهد داشت.
برخورد نوع اوّل، تعهد قطعى در پى مىآورد . با عمل نكردن به آن، مرد گرفتار خُلف وعده مىشود كه هم اخلاقاً ناپسند است و هم اثرات بدى بر روح و روان اعضاى خانواده و زن مىگذارد.
پي نوشت:
1.مراه العقول،ج9،ص146و 148.
۱۳۸۹/۰۵/۲۷ ۰۰:۰۷ شناسه مطلب: 16815
پرسش
1. راه زیاد کردن رزق و روزی چیست؟جوری که پول از در و دیوار بریزه؟
2. علاوه بر تلاش و کوشش از طریق کار و فعالیت آیا ذکر و دعایی در این رابطه داریم؟و
3. اصولا چرا در دنیا عده ای پولدار و غنی هستند و زندگی راحتی دارند و عده ای در سختی؟آیا خداوند حکمتی داشته؟
4. گفته میشه که گناه روزی را کم میکند پس چرا پیدا میشوند کسانی که توی گناه تا خرخره فرو رفته اند اما همچنان پولدار؟ما چه کار کنیم که پولدار شویم
پاسخ:
پاسخ:
پاسخ سوال1. رزق و روزي بر دو قسم ميباشد:
1 . رزق و روزي که همچون سايه ما را تعقيب ميکند و براي ما مشخص و مقدّر گرديده است که به آن رزق محتوم و طالب گفته ميشود.
اين نوع از رزق نيازي به تلاش و کوشش ندارد و از مقدّرات الهي براي شخص ميباشد.
اين گونه رزق از طرف خداوند مقدّر شده و در هر شرايطي به انسان ميرسد.
رزق مقسوم، برات است نباشي مغموم در سر و عده وصول است برات مقسوم
ما و اين رزق مقدّر پي هم ميگرديم تا کجا دست بيابيم به وقت معلوم(1)
خداي تعالي ميفرمايد: هيچ جنبنده اي نيست مگر اين که رزق و روزي او بر عهده خدا است.(2) که اين همان روزي است که خدا تضمين نموده است که به همه مخلوقات تعلق ميگيرد تا بتوانند به وجود و بقاي خود ادامه دهند. اين روزي قابل کم و زيادي و تحول نيست و حرص آدم آن را افزايش نميدهد، همان طور که تنبلي باعث کاهش آن نميشود. رسول خدا فرمود: حرص حريص رزق را بيش تر نميکند و تنبلي تنبل آن را کم نميکند.(3)
پاسخ سوال2 . مقدر بودن روزي به معناي آن نيست که انسان سعي و تلاش نکند و روزي مطلوب همان رزق و روزي است که با سعي و تلاش و فعاليت انسان به دست ميآيد و تا انسان تلاش نکند، حاصل نميشود. يکي از عوامل کمي و زيادي اين روزي، تلاش انسان ميباشد. اگر تلاش و کوشش انساني صورت نپذيرد، به آن دست نمييابد. اين مطالب شرح حديثي از امام علي(ع) ميباشد که فرمود: روزي بر دو قسم است: آن که تو را ميخواهد و طالب تو است و آن که تو او را ميجويي و مطلوب تو است. کسي که دنيا را خواهد، مرگ نيز او را ميطلبد تا از دنيا بيرونش کند. کسي که آخرت خواهد، دنيا او را ميطلبد تا روزي او را به تمام پردازد.(4)
بنابر اين هميشه موفقيت و کاميابي در کارهاي از جمله زيادي در رزق و روزي بسته به آشنايي و شناخت عوامل آن است، زيرا اطلاع و آگاهي از راههاي کسب رزق و روزي، در توسعه آن عامل اوّل به شمارميآيد. پس از شناخت، پيگيري و کوشش و کنار گذاشتن سستي و تنبلي در راه هدف است که در مجموعه آيات و روايات بر آن تأکيد و سفارش شده ؛ بنابر اين روشن است که تنبلي و سستي از رزق و روزي انسان ميکاهد اما سعي و تلاش بر آن ميافزايد، زيرا خداوند براي هر چيزي اسبابي قرار داده، مهمترين سببي که خداوند براي روزي مقرر نموده، سعي و تلاش است.
در عين حال، از روايات بر ميآيد که علاوه بر تلاش انسان اموري از جمله دعا ميتواند در زيادي رزق مؤثر باشد، مانند: خوب همسايهداري کردن ، وضو داشتن(5)، صله رحم به خصوص با پدر و مادر(6).
برخي از سورههايي که در روايات اسلامي براي زياد شدن رزق و روزي توصيه شده عبارتند از:
1. سورة واقعه؛ امام صادق(ع) ميفرمايد: کسي که هر شب سوره واقعه را بخواند....در دنيا سختي، فقر، نيازمندي و آفتي از آفت دنيا را نميبيند و از دوستان حضرت علي(ع) ميشود...(7)
2. سوره همزه؛ امام صادق(ع) ميفرمايد: هر کس سوره همزه را در نمازي واجب بخواند، فقر از او دور ميشود و روزي بر او روي ميآورد...(8)
3. ليل؛ پيامبر اکرم(ص) ميفرمايد: هر کس سوره ليل را بخواند ،خداوند آن قدر به او عطا ميکند تا راضي شود و او را به سختي نيندازد و برايش آسان ميگيرد.(9)
4. مزمل؛ رسول اکرم(ص) ميفرمايد: هر کس سوره مزمل را بخواند، در دنيا و آخرت سختي از او برداشته مي شود.(10)
5. ذاريات؛ امام صادق(ع) ميفرمايد: هر کس سوره ذاريات را روز يا شب بخواند، خداوند وضع زندگي او را اصلاح ميکند و روزي فراواني برايش ميدهد...(11)
6. ممتحنه؛ امام سجاد (ع) ميفرمايد: هر کس سوره ممتحنه را در نمازهاي واجب و مستحبي بخواند ،خداوند....فقر و ديوانگي را بر او و فرزندانش دور ميکند.
دعاهاي زيادي براي طلب روزي و رفع فقر و بدهکاري وارد شده است.
امام باقر (ع) فرمود: براي طلب روزي در سجده نماز واجب بگو: يا خير المسئولين و يا خير المعطين، ارزقني و ارزق عيالي من فضلک، فانّک ذو الفضل العظيم. (12)
از امام جواد (ع) نقل است که جهت وسعت رزق مکرّر بگو: يا من يکفي من کل شيء و لا يکفي منه شيء اکفني ما أهمّني.
امام علي (ع) ميفرمايد: به پيغمبر از قرض شکايت کردم، فرمود: بگو: اللهم اغنني بحلالک عن حرامک و بفضلک عمّن سواک. اگر به قدر کوه بزرگي قرض دار باشي، خدا ادا ميفرمايد.(13)
در نهايت دستور عملي که از آيت الله مکارم شيرازي براي رفع گرفتاري ها و زياد شدن روزي نقل شده است ، بيان مي کنيم :
1- نمازهاي يوميه را در اول وقت بخواند.
2- بعد از نماز صبح دست راست را برسينه بگذارد و هفتاد مرتبه بگويد «يافتاح».
3- بعد از ذکر «يا فتاح» 110 مرتبه صلوات بر پيامبر بفرستد و بعد دعا کند.
4- هر روز صدقه بدهد ولو به مقدار کم.
براي اطلاع بيش تر از دعاها و نمازهاي مخصوص، به حاشيه مفاتيح الجنان (باقيات الصالحات) مراجعه فرماييد.
پاسخ سوال 3. فقط گناه علت فقر نيست .فقر علت هاي ديگري هم دارد.در ذيل به بخشي از علل اختلافات انسان ها اشاره مي کنيم .
1. بعضي از تفاوتها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق ديگران است.
تفاوتها ظالمانه و غير منطقي است و با از بين رفتن نظام طبقاتي و گسترش عدالت اجتماعي از ميان خواهد رفت.
2 . تفاوت بهرهمندي انسانها در برخي موارد ديگر معلول كار و تلاش خود انسانها است . قانون خلقت بر آن نهاده شده كه هر كسي به اندازه سعي و تلاش خود بهره مند شود. مطمئنا كسي كه به تنبلي خو كرده باشد ،به دنبال كسب روزي حلال بر نيايد ،نميتواند مانند ديگران از نعمتهاي دنيوي بر خوردار شود . كسي كه كار و تلاش بيش تر ميكند ، بهره بيش تري نصيب او خواهد بود.
3 . قسمتى ديگر از تفاوتها، طبيعى و لازمه آفرينش انسان است، يعنى هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانى رعايت شود، باز همه انسانها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سليقهها يكسان نخواهند بود.
استاد مطهرى مىگويد: معناى عدالت اين نيست كه همه مردم از هر نظر در يك حد و يك مرتبه و يك درجه باشند. جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در اين جهت مثل پيكر است. وقتى كه مقامات و درجات دارد، بايد تقسيم بندى و درجه بندى شود. راه منحصراَ، آزاد گذاشتن افراد و زمينه مسابقه را فراهم كردن است. همين كه پاى مسابقه به ميان آمد، خود به خود به موجب اين كه استعدادها در همه يكسان نيست و به موجب اين كه مقدار فعاليتها و كوششها يكسان نيست، اختلاف و تفاوت به ميان مىآيد. يكى جلو مىافتد و يكى عقب مىماند.(14)
معمولاً بخششهاى الهى و استعدادها چنان تقسيم شدهاند كه هر كسى قسمتى از آنها را دارد، يعنى كمتر كسى پيدا مىشود كه همه نعمتها را يك جا داشته باشد. از اين رو قرآن مجيد مىفرمايد: ما معيشت آنها را در حيات دنيا ميان آنان تقسيم كرديم . بعضى را بر بعضى برترى داديم، تا آنها يكديگر را به كار گيرند و به يكديگر خدمت نمايند.(15)
ميدان مسابقه و رقابت عادلانه بايد براى همه باز باشد كه اين نيز مربوط به انسانها است.
براى به وجود آمدن يك جامعه كامل، نياز به استعدادها و ذوقها و ساختمانهاى مختلف بدنى و فكرى است، اما نه به اين معنى كه بعضى از اعضاى پيكر اجتماع در محروميت به سر برند و يا خدمات آنها كوچك شمرده شود و يا تحقير گردند، همان طور كه سلولهاى بدن با تمام تفاوتى كه دارند، همگى از غذا و هوا و ساير نيازمندىها به مقدار لازم بهره مىگيرند.(16)
قرآن مجيد به يكى از اسرار مهم تفاوتها اشاره كرده و آن آزمايش الهى است.
خداوند مىفرمايد: او كسى است كه شما را جانشينان در زمين قرار داد . بعضى را بر بعض ديگر درجاتى داد، تا شما را به آن چه در اختيارتان قرار داده بيازمايد.(17)
تفاوتها براى اين است كه معلوم شود انسان چگونه از امكانات خدادادى بهره بردارى مىكند. اگر نابرابرىها نبود، زمينه امتحان از ميان مىرفت.
بعضى افراد با نعمت و گروهى ديگر با نقمت و تنگدستى آزمايش مىشوند. مطمئناً آنان كه بيش تر نعمت استعداد و توانايى دارند، بيش تر مورد سؤال و درخواست مىشوند و بايد بيش تر پاسخگو باشند.
4- خدا مصلحت بندگانش را بهتر از خود آنان مىداند.
چه بسا كسانى كه دوست دارند از نظر زندگى در رفاه باشند، ولى پروردگار صلاح آنان را در اين امر نمىبيند : چه بسا شما را چيزى خوش نيايد، در حالى كه خيرتان در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، در حالى كه شرّتان در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد.(18)
پس اگر انسان نهايت تلاش خود را به كار گرفت، اما درها را به روى خود بسته ديد، بايد بداند در اين امر مصلحتى بوده است. چه بسا كسانى هنگامى كه ثروتمند شدند، خدا را فراموش كردند. از اين رو قرآن كريم مىفرمايد: اگر خداوند روزى را براى تمام بندگانش گسترش دهد، در زمين طغيان و ستم مىكنند.(19)
گاهى ثروت بى حساب و رفاه، يك مجازات الهى است که شخص با غرق شدن در نعمتها از ياد خدا غافل شده و خود را از ايمان و اعمال صالح محروم ميکند و بر گناهان خود ميافزايد. چنين شخصي مجازات خود را در جهان آخرت خواهد ديد. چنين چيزي در سنت امهال و استندراج بيان ميشود.
پس نه نعمت ظاهرى نشانه محبت الهى است و نه نقمت و بلا نشانه بىاعتنايى خدا به بنده است : « فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ، كَلَّا ... اما انسان هنگامي که پروردگارش او را براي آزمايش، اکرام کند و نعمت دهد مي گويد: پروردگارم مرا گرامي داشته است. اما هنگامي که براي امتحان روزيش را بر او تنگ ميگيرد مي گويد: پروردگارم مرا خوار کرده است؛ هرگز ...».(20) خداوند پس از بيان اين فکر، آن را مردود اعلام ميکند.
نگاه خود را به زندگى در اين جهان نبايد محدود كنيم. اين بخش از زندگى را بايد در پيوست با بخش عظيمتر از زندگى و حيات جاودانه و عالم برتر و حقيقىتر نگاه كنيم. اگر نگاه ما به زندگى محدود به دنيا بود، اشكال از تفاوتها در دنيا به جا بود، در حالى كه هر چيزى در دنيا، آزمايشى براى انسان است كه در عالم ديگر نتيجه آن را خواهيم ديد . همان گونه كه خداوند فرموده است: خداوند زندگى و مرگ را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامين بهترين در عمل خواهيد بود.(21) نعمت و تنگدستي هر دو آزمايش الهي است که آزمون نعمت بسيار سختتر است .محاسبه آن مشکلتر و جهان ابدي قيامت و لذتها و نعمتها و حتي عذابهاي آن را با جهان محدود دنيا نميتوان مقايسه کرد.
پينوشتها:
1. کليات ديوان شهريار، ج 5، ص 331.
2. هود (11) آيه 6.
3. بحارالانوار، ج 77.
4. نهج البلاغه، حکمت 431.
5. ميزان الحکمه، ج 2، ص 1073.
6. همان، ج 3، ص 2116 "ما يزيد في العمر".
7. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 6، ص 112، مؤسسه آل البيت، قم.
8. همان، ص 150.
9. مصباح الکفعمي، عاملي کفعمي، ص 444، انتشارات رضي، قم.
10. مستدرک الوسائل، محدث نوري، ج 4، ص 354، مؤسسه آل البيت، قم.
11. اعلام الدين، ديلمي، ص 377، مؤسسه آل البيت، قم.
12. الکافي، ج 2 ،ص551.
13. بحارالانوار، ج92، ص 301.
14. استاد مطهرى، بيست گفتار، ص 109.
15. زخرف (43) آيه 31.
16. تفسير نمونه ، ج 3، ص 366.
17. انعام (6) آيه 165.
18. بقره (2) آيه 216.
19. شورى (42) آيه 27.
20.فجر (89) آيه 15-17
21. ملك (67) آيه 2.
۱۳۸۹/۰۵/۲۵ ۱۱:۲۵ شناسه مطلب: 16660
باسلام ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان وقبولی طاعات وعبادات شما عزیزان سوال من در مورد دعای چهل کلید که منصوب به حضرت زهرا می باشد است آیا این دعا واقعیت دارد یا خیر خواهشمندهستم توضیح کامل دهید
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در منابع روايي معتبر چنين دعايي نيست . خوب است از دعاهاي معتبر ، و دعاهاي مفاتيح الجنان و صحيفه سجاديه استفاده فرماييد .
۱۳۸۹/۰۵/۲۴ ۱۹:۱۷ شناسه مطلب: 16620
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
شب هاي 18 تا 24 خصوصيت خاصي براي انعقاد نطفه و اثر منفي روي سلامت جنين ندارد،
اگر اين شب ها مصادف با ايام قمر در عقرب باشد و يا مواردي که نزديکي و انعقاد نطفه در آن زمان کراهت دارد، مصادف با اين شب ها باشد ، انعقاد نطفه و نزديکي کراهت دارد .ممکن است روي سلامت جنين از جهات مختلف اثر منفي بگذارد.
هم چنين اگر اين شب ها مصادف با ايام شهادت ائمه باشد، خوب است که انسان به احترام شهادت و مصيبت داري امامان معصوم، از نزديکي و انعقاد نطفه خود داري کند، ولي اگر کسي نزديکي نمايد و نطفه اي منعقد شود، اشکال ندارد.
بعضي ايام و زمان ها نزديکي با همسر حرام است. اگر در اين زمان ها نطفه منعقد شود ،ممکن است اثرمنفي روي زندگي آينده جنين بگذارد. بعضي ايام و زمان ها نزديکي با همسر کراهت دارد .در اين زمان ها اگر نطفه منعقد شود، تأثير منفي کم تر دارد . بعضي از زمان ها نزديکي و انعقاد نطفه خوب مي باشد. به هر سه مورد به طور اختصار اشاره مي کنيم.
ا: موارد و زمانهايى كه نزديكى و آميزش با همسر در آن ها حرام است، عبارت است از:
1. در حال احرام،
2. زمان نفاس،
3. در حال اعتكاف،
4. دوران قاعدگى،
5. در حال روزه واجب،
6. زمانى كه زن كم تر از نه سال داشته باشد،
7. جايى كه طواف و نماز نساء در حج را به جا نياورده باشد.(1)
ب: مواردي که نزديکي با همسر و انعقاد کراهت دارد.
1- بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب
2- بين غروب آفتاب تا غروب شفق
3- در روزي که آفتاب گرفته شود(و شبي که ماه گرفته شود)
4- در روز (و شبي) که زلزله شود
5- در روز (و شبي) که باد سياه يا سرخ يا زرد بدمد.
6- زفاف كردن در وقتى كه ماه در برج عقرب يا تحت الشعاع باشد مكروه است.
7- در شب عيد فطر و شب عيد قربان جماع کراهت دارد.
8- در برابر آفتاب جماع کردن کراهت دارد مگر آنکه پرده بياويزى.
9 در شب نيمه شعبان
10-در ميان اذان و اقامه
11- جماع بدون وضو با همسر درحالتي که حامله باشد، کراهت دارد، ولي اگر وضو بگيرد، اشکالي ندارد.
11- در روز آخر ماه شعبان
12- جماع کردن بر پشت بام
13- شبي که فرداي آن به سفر برود.
14 جماع کردن در ساعت اول شب (غير از شب جمعه)
ج: ساعاتي که نزديکي کردن با همسر خوب مي باشد:
1- در شب دوشنبه که اگر فرزندى به هم رسد ،حافظ قرآن و راضى به قسمت خدا باشد.
2- جماع کردن در شب سه شنبه که اگر فرزندى به هم رسد ، سعادت اسلام او را روزى شود . دهانش خوشبو ودلش رحيم و دستش جوانمرد و زبانش از غيبت و بهتان پاك باشد.
3- شب پنج شنبه که اگر فرزندى به هم رسد ،حاكمى از حكام شريعت يا عالمى از علما باشد .
4- روز پنجشنبه وقتى كه آفتاب در ميان آسمان باشد که اگر فرزندى به هم رسد ،شيطان نزديك او نشود تا پير شود .خداوند سلامتي در دين و دنيا را براي او عنايت مي کند.
5- شب جمعه و فرزندى به هم رسد ،خطيب و سخنگو باشد .
6- روز جمعه بعد از عصر که اگر در اين ساعت فرزندى به هم رسد، از دانايان مشهور باشد. (2)
پىنوشت
1. العروة الوثقى، ج 1، احكام الحائض، السابع و احكام النفاس، م 10، ج 2، المفطرات، الثالث، و اقسام الصوم، السابع و احكام الاعتكاف و احكام النكاح، فصل 2، م 1 ؛توضيح المسائل مراجع، م 450 و 513 و 1584 ؛آيتاللّه نورى، توضيح المسائل، م 452 و 515 و 1581 ؛آيتاللّه وحيد، توضيح المسائل، م 456 و 520 و 1592 العروه الوثقى، احكام الاعتكاف.
2. امام خميني، تحرير الوسيله، ج2 ،کتاب النکاح، مسئله 8 ؛محمد باقر مجلسي، حليت المتقين، فصل آداب فضيلت ازدواج.
۱۳۸۹/۰۵/۲۴ ۰۳:۳۵ شناسه مطلب: 16549
با سلام و خسته نباشيد 1.آيا مي توان وقتي مي خواهي ختم قرآن كني نيت كني از طرف كساني كه به رحمت خدا رفتند كه هم براي من ثبت شود و هم به روح آنها برسد؟ 2.آيا مي توان قرآن را فارسي خواند و آيا اين ختم قابل قبول است؟ 3.لطفا چند سي دي مذهبي كه اعلام وقت شرعي كند اذان بگويد چو من بيشتر با كامپيوتر كار مي كنم ؟ با تشكر فراوان من ا..توفيق
پرسش: ختم قرآن شرح :
1.آيا مي توان وقتي مي خواهي ختم قرآن كني، نيت كني از طرف كساني كه به رحمت خدا رفتند كه هم براي من ثبت شود و هم به روح آن ها برسد؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
ختم قرآن عمل مستحب است كه ثواب آن در هر صورت براي قاري آن ثابت است.
چون به نيت خواندن ثواب به شخص ديگر بخواند، ثواب آن هم براي قاري و هم براي آن شخص ديگر(مرحوم) خواهد بود.
پرسش: پرسش: 2.آيا مي توان به زبان فارسي قرآن خواند و همان ثواب متن عربي را برد؟
پاسخ:
1) خواندن فارسي قرآن ثواب دارد، اما نمي توان گفت كه ثواب قرائت قرآن به الفاظ عربي را دارد. آنچه در روايات توصيه شده وبراي آن ثواب ذكر شده، قرائت قرآن به الفاظ وحي شده است. الفاظ عربي قرآن كلام وحي و كلام خدا است. ضمن آنكه هيچ ترجمه اي بيانگر تمام معناي عبارات آيات قرآن به طور كامل نيست.
ظاهراً نرم افزار مورد نظر شما وجود دارد. با جستجو در اينترنت مي توانيد اطلاعات بيش تري در اين زمينه به دست آوريد.
۱۳۸۹/۰۵/۰۱ ۲۲:۳۵ شناسه مطلب: 15270
سلام، شبهاتی در خصوص ازدواج متعه مطرح می شود، که صیغه موقت اخلاقا عمل جالبی نیست! در حالی که از سوی خلیفه دوم (لعنت الله علیه) حرام اعلام شده است و از امام صادق(ع) روایت است که هنگام جاری ساختن صیغه برای استحباب عبارت "بُغضاً لِعُمَر" را قید کنید! این شنیده ها باعث از بین رفتن انگیزه ی جوانانی می شود که شرایط ازدواج را ندارند و نمی دانند با شهوتشان چه کار کنند! تکلیف چیست؟
پاسخ: با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
ازدواج موقت نوعي ازدواج است و دليل آن قرآن کريم و روايات معتبره از اهل بيت پيامبر اسلام علیهم السلام مي باشد. خداوند در قرآن مي فرمايد:
«فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ أُجورهنّ و لا جناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة؛(1) زناني را كه متعه مي كنيد، واجب است مهريه آنان را بپردازيد. گناهي بر شما نيست در آن چه بعد از تعيين مهر با يكديگر توافق كرده ايد».
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مرد و زني به خاطر رضاي خدا ازدواج موقت نمايند، خداوند با هر کلمه اي که با هم صحبت مي کنند، حسنه عنايت مي کند. رابطه که با هم انجام مي دهند، حسنه دارد و سبب آمرزش گناهان آن ها مي شود.(2)
در منابع اهل سنت نيز روايتي دال بر جواز متعه وجود دارد(3). بر همين اساس بعضي از علماي اهل سنت آن را قبول دارند لکن اکثر علماي اهل سنت قائل به حرمت ازدواج موقت هستند. دليل آن ها گفته عمر بن خطاب است:
« مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَا أَنْهَى عَنْهُمَا وَ أُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا مُتْعَةُ النِّسَاءِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ (4) ؛ در زمان پيامبر دو متعه جايز بود و من (عمر) آن ها را حرام اعلام مي کنم. کسي که اين دو متعه را انجام دهد، او را عقوبت مي کنم».
اين روايت در کتب اهل سنت مشهور است. در اين روايت عمر اعتراف به جواز آن در زمان پيامبر كرده، ولي او حرام نموده است. درحالي که مي دانيم کسي حق تحريم حلال خدارا ندارد. عمر صلاحيت نداشته است که حلال خدا را حرام کند.
در هر صورت ازدواج موقت با رعايت شرايط، نه تنها عمل ضد اخلاقي نيست، بلکه يک ضرورت اجتماعي است. اگر با شرائط آن در بين جامعه رائج گردد و فرهنگ ازدواج موقت به صورت درست جا بيافتد، دامنه فساد و فحشا محدود مي شود. به همين جهت امير المؤمنين علي عليه السلام فرمود:
اگر عمر بن خطاب آن را منع نکرده بود و ازدواج موقت رائج مي شد، کسي جز افراد بدبخت، مرتکب زنا نمي شد.(5)
بنابراين، جوانان اگر زمينه ازدواج دائم ندارند، در صورتي که زمينه ازدواج موقت با رعايت شرايط براي شان فراهم گردد، مي توانند ازدواج موقت نمايند. اين ازدواج موقت اگر به خاطر رضاي خدا و دور ماندن از گناه باشد، نه تنها برخلاف اخلاق نيست، بلکه مطابق با اخلاق صحيح مي باشد و باعث جلو گيري از مفاسد اخلاقي مي گردد.
پي نوشت ها:
1. نساء (4)آيه24.
2. وسائل الشيعه، ج14، ص442، ابواب المتعه ،باب 2 ،روايت 3.
3. كنزالعمال ، ج 16 ،ص 518.
4. شرح نهج البلاغة (ابن ابي الحديد) ج 1 ،ص 182 ؛
بحار الانوار ،ج30،ص630 الرابع أنه حرم المتعتين متعة الحج و النساء.
5. تهذيب الأحكام ،ج7،ص250باب24- باب تفصيل أحكام النكاح ...