حديث

آیا پرداخت خمس با توجه به روایات تحلیل خمس واجب است؟

طبق حدیث معروف ذیل خمس واجب نیست لطفا توجیه بفرمایید. مسئله مشکل زا شده طوری که من دیگر تقلید نمی کنم.حدیث از امام زمان:بحارالأنوار 53 180 باب 31- ما خرج من توقيعاته ع ..... 10- ج، [الإحتجاج‏] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنْ يُوصِلَ لِي كِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَرَدَ التَّوْقِيعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ع أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَكَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَكَ مِنْ أَمْرِ الْمُنْكِرِينَ لِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِنَا وَ بَنِي عَمِّنَا فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ مَنْ أَنْكَرَنِي فَلَيْسَ مِنِّي وَ سَبِيلُهُ سَبِيلُ ابْنِ نُوحٍ وَ أَمَّا سَبِيلُ عَمِّي جَعْفَرٍ وَ وُلْدِهِ فَسَبِيلُ إِخْوَةِ يُوسُفَ ع وَ أَمَّا الْفُقَّاعُ فَشُرْبُهُ حَرَامٌ وَ لَا بَأْسَ بِالشَّلَمَابِ وَ أَمَّا أَمْوَالُكُمْ فَمَا نَقْبَلُهَا إِلَّا لِتَطَهَّرُوا فَمَنْ شَاءَ فَلْيَصِلْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيَقْطَعْ فَمَا آتَانَا اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ وَ أَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللَّهِ وَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ أَمَّا قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْحُسَيْنَ ع لَمْ يُقْتَلْ فَكُفْرٌ وَ تَكْذِيبٌ وَ ضَلَالٌ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ الْأَهْوَازِيُّ فَسَيُصْلِحُ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ يُزِيلُ عَنْهُ شَكَّهُ وَ أَمَّا مَا وَصَلْتَنَا بِهِ فَلَا قَبُولَ عِنْدَنَا إِلَّا لِمَا طَابَ وَ طَهُرَ وَ ثَمَنُ الْمُغَنِّيَةِ حَرَامٌ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ شَاذَانَ بْنِ نُعَيْمٍ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِنْ شِيعَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَمَّا أَبُو الْخَطَّابِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي زَيْنَبَ الْأَجْدَعُ فَإِنَّهُ مَلْعُونٌ وَ أَصْحَابُهُ مَلْعُونُونَ فَلَا تُجَالِسْ أَهْلَ مَقَالَتِهِمْ فَإِنِّي مِنْهُمْ بَرِي‏ءٌ وَ آبَائِي ع مِنْهُمْ بِرَاءٌ وَ أَمَّا الْمُتَلَبِّسُونَ بِأَمْوَالِنَا فَمَنِ اسْتَحَلَّ شَيْئاً مِنْهَا فَأَكَلَهُ فَإِنَّمَا يَأْكُلُ النِّيرَانَ وَ أَمَّا الْخُمُسُ فَقَدْ أُبِيحَ لِشِيعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنْهُ فِي حِلٍّ إِلَى وَقْتِ ظُهُورِ أَمْرِنَا لِتَطِيبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لَا تَخْبُثَ وَ أَمَّا نَدَامَةُ قَوْمٍ شَكُّوا فِي دِينِ اللَّهِ عَلَى مَا وَصَلُونَا بِهِ فَقَدْ أَقَلْنَا مَنِ اسْتَقَالَ وَ لَا حَاجَةَ لَنَا إِلَى صِلَةِ الشَّاكِّينَ وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
رواياتي در مورد تحليل خمس وارد شده كه مضمون آن ها اين است كه ما خمس را به شيعيان خويش حلال كرده ايم تا اين كه ولادت آنان حلال و طيب باشد و دچار خباثت در ولادت نشوند و نسل آنان پاكيزه باشد .
چند نمونه از روايات :
1 - حضرت مهدي (ع ) به محمد بن عثمان عمري كه از نواب خاص ايشان بود نوشت : و اما الخمس فقد ابيح لشيعتنا و جعلوا منه في حل الي وقت ظهور امرنا لتطيب ولادتهم و لا تخبث؛
خمس را براي شيعيان خود مباح كرديم و براي آنان آن را حلال كرديم ( يعني خمس را به آنان بخشيديم ) تا ولادت فرزندان آنان پاكيزه باشد و از حرام خواري كه باعث خباثت در نسل مي شود، پاكيزه بمانند يا اگر با پولي كه خمس آن پرداخت نشده، كنيز خريدند و داراي فرزند شدند، فرزندان آنان حرام زاده نباشند .
در تفسير علي بن ابراهيم قمي در ذيل آيه ( و سيق الذين اتقوا.... ) از امير المومنين (ع ) نقل كرده كه فرمود : فلاني و فلاني حق ما را غصب كردند و با آن كنيز خريدند و يا ازدواج كردند. آگاه باشيد ما از حق خويش نسبت به شيعيان گذ شت كرديم تا مواليد و نسل آنان پاكيزه بماند .(1)
2 - مرحوم صاحب وسائل الشيعه ، حدود 21 روايت در اين زمينه نقل كرده است.
در توجيه اين گونه روايات بايد گفته شود كه از قرائن و شواهدي كه در خود روايات است از جمله كلمه ( الناس) در مقابل ( الشيعه ) و ( پاكيزه ماندن نسل ) و غيره به دست مي آيد كه منظور ائمه از اين روايات، تحليل انفال بوده، چون يكي از مواردي كه به نص قرآن كريم از مختصات پيامبر( ص) شمرده شده و طبيعتا بعد از پيامبر به امامان اختصاص پيدا مي كند، انفال است .
انفال به ثروت هاي عمومي از قبيل معادن, نفت , بيشه زارها , جنگل ها , درياها و ..... گفته مي شود كه اختيار آن ها به دست حاكم اسلامي (امام عادل ) است . بعد از رسول خدا ( ص) و وقوع حادثه سقيفه و غصب خلافت , اين ثروت ها به دست غير ائمه افتاد ، از طرفي شيعيان و پيروان اهل بيت خواه نا خواه در جامعه اسلامي ناگزير از استفاده آن ها و تصرف در آن ها بودند. بر اساس اين روايات ائمه اين اموال را نسبت به شيعيان تحليل كردند تا دچار مشكل نشوند .
صاحب وسائل الشيعه كه از محدثان عالي قدر بوده و در حديث شناسي يد طولايي داشته، اين روايات را در باب انفال آورده است .(2) عنوان آن را « جواز تصرف الشيعة في الانفال و الفئ وسائرحقوق الامام مع الحاجة و تعذر الايصال» مطرح نموده است .
عناويني كه صاحب وسائل ذكر مي كند، فتوا و نظريه علمي او در برداشت از روايات بوده ، نظريه ايشان در مورد روايات تحليل خمس اين مي شود كه امامان (ع) سهم خود را از انفال و ثروت هاي عمومي در صورتي كه شيعيان نتوانند به امام برسانند ،بخشيده اند و آنان را از پرداخت خمس انفال به آن ها معاف كرده اند .
احتمال دوم اين است كه روايات تحليل گرچه در مورد خمس باشد، اذن خصوصي امامان نسبت به تصرفات در خمس مي باشد، چون مضمون روايات اين است كه تصرف در مال متعلق خمس جائز نيست مگر به اجازه و اذن امام . بنابراين روايات تحليل در حقيقت اذن در تصرف است در مواردي كه شيعيان از پرداخت انفال يا ازپرداخت خمس داراي مشكل بودند ، نه اينكه از روايات تحليل استفاده شود كه شيعيان مطلقا از پرداخت هر گونه خمسي معاف شده باشند، بنابراين پرداخت خمس واجب و لازم است مگر در موارد خاصي از جمله اينكه مثلا حكومت در دست ظالمان و طاغياني باشد كه بر تمامي اموال مسلمانان تسلط دارند و آنان يا اصلا معتقد به خمس نيستند و يا از پرداخت آن امتناع مي ورزند و انفال را به صاحبان اصلي آن نمي پردازند .
در چنين مواردي ائمه (ع) براي سهولت و راحتي شيعيان خمس و انفال را بر شيعيان تحليل كرده باشند . امير المومنين (ع) بعد از غصب خلافت به همسرش فاطمه زهرا (س) فرمود :
احلي نصيبك من الفئ لاباء شيعتنا ليطيبوا (3) نصيب و حصه خود را از انفال نسبت به شيعيان حلال كن تا دچار حرام خواري و خباثت و حرمت فرزند نشوند .
پيامبر (ص) به علي (ع) موقعي كه از وضعيت آينده پرسيده بوده و علي گفته بود : حصه خود را خواهم بخشيد , پيامبر فرمود : بخشش شما نسبت به شيعيان بهترين صدقه و عطيه است ( ما تصدق احد افضل من صدقتك ) هيج صدقه اي برتر از صدقه تو نيست . (4)
جنگ هايي كه بين مسلمانان و كفار رخ مي داد ، غنايمي به دست آنان مي افتاد كه بايستي خمس آن غنايم را به ائمه و ذوي القربي پيامبر مي دادند، ولي چون حكومت ها با ائمه سر ستيز داشتند ، حق آنان را پرداخت نمي كردند . اين اموال خواه نا خواه در دست مسلمانان قرار مي گرفت و شيعيان نيز مانند بقيه مسلمانان درآن اموال تصرف مي كردند. ائمه براي اينكه براي شيعيان شان مشكلي پيش نيايد ، حق و مال خود را نسبت به آنان حلال شمردند .
در اين گونه موارد در صورتي كه رساندن خمس يا انفال به ائمه متعذر باشد يا پرداخت آن به ائمه به خاطر مسايل سياسي دچار مشكل باشد ،آن بزرگواران از حق خود گذشت كرده و به شيعيان حق و مال خود را تحليل كرده اند . بنابراين با اين توجيه ها مي گوييم روايات تحليل خمس از جمله روايت توقيع، ناسخ حکم خمس نيست و حکم خمس همچنان بر قوت خود باقي است .
اما نسبت به تقليد: تقليد از مراجع يک امر عقلي (رجوع جاهل به عالم ) است که روايات نيز به آن دستور داده است .
«و امَا الْحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها الى رُواةِ احاديثِنا فَانَّهُم حُجَّتى عَلَيْكُم و انَا حُجَّةاللَّهِ عَلَيْهِم؛(5)
در پيشامدهايى كه رخ مى‏دهد، به راويان احاديث ما (فقها) مراجعه كنيد كه آن ها حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر ايشان».
در روايتي که مرحوم طبرسي در کتاب احتجاج از امام حسن عسکري عليه السلام نقل مي کند، با صراحت ، تقليد از فقها را براي عوام بيان مي کند.
«فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ؛(6)
يعني اگر فقيهي خويشتندار از گناه باشد ؛ حافظ دين و مخالف هواهاي نفساني باشد ؛ امر خدا را اطاعت کند، پس بر عوام است که( در مسائل دين) از او تقليد نمايند».
اين روايات مسئله تقليد را با صراحت بيان مي کند . با اين روايات هيچ شبهه اي در صحت تقليد از مجتهد باقي نمي ماند . اگر درمورد خاصي بين روايات مختلف کسي نتوانست جمع بکند و منظور اصلي از روايات را نفهمد، بايد به مرجع تقليد رجوع کند ،نه اينکه تقليد نکند.
پي نوشت ها :
1 . بحار الانوار ،ج96 ، ص 186 روايت 6 .
2 . وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 378 .
3. همان ، ص 381 ، حديث 10 .
4 . همان ؛ سيد محسن حکيم ، مستمسک العروه الوثقي ، ج 9 ،ص 591 تا 607 .
5. همان.
6.وسائل‏الشيعة،ج27،ص131 ،باب10- عدم جواز تقليد غير المعصوم.

دلیل عدم اجابت دعا

چرا دعا در جهت ازدواج مستجاب نمی شود؟گفته میشود باید جهت استجابت دعا لقمه حلال خورد همیشه در تلاشیم که از لقمه حرام دوری کنیم , خواستگار ها یکی پس از دیگری رفت و آمد کرده ولی بی نتیجه برای همیشه می روند خیلی نا امید شده ام لطفا مرا راهنمایی کنید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
هر چند دغدغه ازدواج در سنين ازدواج براي جوانان عزيز و گرامي امري طبيعي است؛ ولي با توجه به عواملي كه سن ازدواج را افزايش داده و موانعي كه بر سر راه ازدواج براي جوانان وجود دارد، نبايد عدم توفيق در ازدواج موجب نگراني و اضطراب شديد شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرينش را تغيير دهد يا موجب مشكلات رواني و بيماري گردد؛ زيرا:
اولاً، سن ازدواج در جامعه كنوني افزايش يافته است. اين واقعيت اجتماعي مطلوب نيست و بايد در پي كاهش آن بود؛ ولي بايد به عنوان يك واقعيت تلخ و رنج آور پذيرفته شود. بنابراين، بايد گفت: كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور.
ثانيا، اگر در زندگي بسياري از كساني كه زود ازدواج كردند - به خصوص در مواردي كه آشنايي‏ها از طريق‏هاي غير مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل كافي صورت گيرد، آشكار مي‏گردد زود ازدواج كردن به صلاح دختر و زندگي‏اش نبوده ، در واقع شرّي است كه به دنبال عدم رعايت اصول اخلاقي و ارزشي و بي‏توجهي به عفت و عفاف گريبانگير فرد گرديده ، مدت‏ها زندگي مشترك دختر و خانواده‏هاي دو طرف را تلخ ساخته است. پس زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناي خوشبختي نيست. اگر به حفظ پاكي و عفت خود استمرار بخشيد و در امتحان الاهي موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقي كه هيچ كسي نمي‏داند، فرد صالح و شايسته و لايقي را به سراغ شما مي‏فرستد.
دعا براى فراهم شدن زمينه ازدواج با همسري شايسته از کارهاي مستحب و مورد ترغيب خداوند است .
اجابت دعا هميشه آن نيست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زماني که توقع دارد، برآورده شود . گاهي انسان‌ خواسته‌هايي دارد که برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي‌داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد که فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و ده‌ها دليل و احتمال ديگر. بنا بر اين لازم است به نکات مهم زير توجه نماييد و در آن تأمل کنيد.
1- چه بسا اتفاق مي افتد که انسان برآورده شدن حاجتي و رسيدن به هدف و مقصد ي را ايده آل و به نفع خويش مي­پندارد . چنان به پندار خود و خير بودن خواسته و دعايش يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم . نمي­دانيم آن چه رُخ داده، از الطاف خفيِّه و پنهان پروردگار است. قرآن کريم در اين خصوص مي فرمايد:
« چه بسا مي شود که از امري اکراه داشته باشيد و انجام آن را نا گوار و به ضرر خود بپنداريد، در حالي که خير و صلاح شما در آن است، و يا چيزي را دوست داشته باشيد( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهيد) و حال آن که بد بختي و شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتايج کارها را )مي داند و شما نمي دانيد.»(1)
پس اي عزيز گرامي ! از خداي مهربان و عالم به همه چيز و آگاه از ظاهر و باطن ، و پيدا و پنهان انسان بخواه که ان شاء الله همسري شايسته و لايق و با کمال نصيب شما شود . کسي را که او مي پسندد، همسر تان گرداند.
2- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعا ها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد . نشان دهد دلبستگي و علاقه و ايمان به حقانيت خدا را تا چه حد قبول دارد؟ تا چه حد به او و عملکردهايش اعتماد دارد ؟آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هايش را اجابت کند ؟ امام صادق (ع) مي فرمايد:
« اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ريشه در «حُسن ايمان» و «سلامت دل» دارد . علامت و نشانه اش اين است هر چيزي را که مي بيند(و هر راحتي و گرفتاري به او مي رسد) با چشم بصيرت و پاک، و نگاهي ارزشمند به آن نگرد.»(2)
چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خداست.
اگر به اوصاف الهي توجه كنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم و بدانيم خداوند رئوف و رحيم است، در مي‌يابيم كه اگر خواسته‌هاي انسان بر آورده نمي‌شود، دليلش بخل نيست. خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان خواسته‌هاي او را اجابت مي‌كند. در دعاي افتتاح مي‌خوانيم:
« خدايا اگر حاجتم را دير برآوردي، از سر ناداني بر تو عتاب و اشکال كردم (که چرا حاجتم را بر آورده نکردي يا دير اجابت کردي)، در صورتي كه تأخير در اجابت حاجتم (يا عدم اجابت دعا ) برايم بهتر بوده است، زيرا تو به فرجام امور آگاهي».
البته شيطان در يكي از مواردي كه وسوسه مي‌كند، تأخير اجابت دعا است. از اين راه انسان را مأيوس مي‌كند تا او به خدا بدبين شود. ائمه اطهار(ع) به اين نكته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبيني و سوء ظن به خدا برحذر داشته‌اند.
اميرمؤمنان(ع) مي‌فرمايد: «دير اجابت نمودن خدا، ‌تو را نااميد نكند كه بخشش، ‌بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولاني‌تر گردد و بخشش خدا كامل‌تر شود. چه بسا چيزي را از خدا خواسته‌اي آن را به تو نداده ،ولي بهتر از آن را در دنيا يا آخرت به تو داده است و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو مي‌داد، ‌تباهي دين و دنياي خود را در آن مي‌ديدي». (3).
3- هيچ دعايي بي اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. اما گونه‌هاي استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد:
براي او ذخيره مي‌گردد، يا در دنيا برآورده مي‌شود، يا بلايي را كه مي‌خواست به او برسد، ‌از وي مي‌گرداند». (4)
عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نمي‌شود. امام صادق(ع) مي‌فرمايد:
«روز قيامت خداوند مي‌فرمايد: اي بنده من!‌ مرا خواندي و اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي‌کند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي‌شد، براي ثواب و پاداش نيک که مي‌بيند». (5)
بنابراين از خداوند همسري شايسته و لايق و با کمال طلب کن . از او بخواه آن کسي را که او مي پسندد ، همسر تان گرداند، نه شخص خاصي . زيرا چه بسا اگر حجاب از روي «حقيقت باطني» عالم کنار رود و آينده و نتيجه برخي خواسته‌ها براي ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف ‌شويم . خدا را شکر ‌کنيم که خواسته و حاجت ما را آن گونه كه مي خواستيم برآورده نکرده است.به دعا و توسل خود ادامه بده. هر روز يا شب سوره يس را بخوان و نماز جعفر طيار را به کيفيتي که در مفاتيح آمده است بخوان تا ان شاء الله در زمان مقرر پيش خدا همسر لايق تان نصيب تان گردد .به خدا حسن ظن داشته باش. نا اميد نشو.
در پايان پيشنهاد مي‏كنيم راهكارهاي عملي زير را به شخص مورد نظر، يادآور شويد:
1ـ آيات 75 تا 82 سوره يونس را بخواند.
2ـ در صورت امکان در موقع آمدن خواستگار، سوره الرحمان را همراه داشته باشيد.
3ـ دعا و توسل به اهل بيت را فراموش نکنيد.
4- بعد از نماز صبح .ده مرتبه اين دعا را بخوانيد و هر روز تکرار کنيد تا خداوند گشايش عنايت فرمايد :لا حول و لا قوّة الا بالله. توکّلت علي الحيِ الّذي لا يموت و الحمد لله الّذي لم يتّخذ ولداً و لم يکن له شريک في الملک و لم يکن له وليِ من الذّلّ و کبّره تکبيراً .
5- شب جمعه بعد از نماز عشا بگوييد :لا اله الا انت. سبحانک انّي کنت من الظالمين0اگر اين ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگوييد، به اجابت نزديک تر است0
3- نزديک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانيد ، در رکعت اوّل بعد از حمد و توحيد ، سه آيه اوّل سوره فتح(يعني تا نصراً عزيزاً)را بخوان .در رکعت دوم بعداز حمد و توحيد سوره الم نشرح را بخوان ،بعداز سلام نماز تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بگو و حاجت خود را از خدا بخواهد 0
4- هر روز به ويژه بعد از طلوع آفتاب زيارت عاشورا و سوره يس و الرحمن در هر شب يا صبح تلاوت کنيد.
تذ کر :براي اجابت دعا چهارده معصوم عليهم السلام را شفيع خود نزد خدا قرار بده .به آن ها متوسل شو تا دعا ها زود تر اجابت شود 0

پي­نوشت­ها:
1. بقره(2)آيه 216.
2.مستدرک الوسايل، ج2، ص110.
3.نهج البلاغه، نامه 31.
4.تحف العقول، ص 202.
5 . اصول كافي، ج 4، ص 247 .

ایا درست است که برخی ها می گویند نباید نام فرزندان را طه و یاسین گذاشت ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نام گذاري فرزندان به نام هايي که در سؤال مطرح شده، اشکال ندارد . براي راهنمائي بيش تر مي توانيد به شماره تلفن ( 7840001 ـ 0251 )با دفتر آيت الله مکارم شيرازي تماس بگيريد .

سلام دعایی بگویید آسان. برای رسیدن به چیزهایی که ارزو و حاجتش را داریم وبه خیرمان باشد وبه زور از خدا نباشد ولی ی جورایی به چیزهایی که می خواهیم برسیم وخوشحال شویم ودر آخرش هم که رسیدیم به آرزومون خیر باشد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
چند نماز حاجت درحاشيه مفاتيح الجنان ذکر شده، با مراجعه به فهرست مفاتيح (باقيات الصاحات در حاشيه کتاب)مي توانيد پيدا کنيد.
آيت الله مکارم براي حل مشکلات نوشته : سعي کنيد تمام نمازها، مخصوصاً نماز صبح را اول وقت به جا آوريد. پس از نماز صبح دست راست را بر سينه نهاده، هفتاد مرتبه ذکر ((يافتاح ))را تکرار کنيد. سپس 110 (صد و ده) مرتبه صلوات بفرست، گاه ذکر ((لاحول ولا قوة الا بالله)) را تکرار نماييد. هر روز هرچند به مقدار مي توانيد کمي صدقه دهيد. ان شاء الله در رفع مشکلات شما موثر است. (1)
اين ذکر که از دعاهاي مخصوص امام زمان عليه السلام است، زياد تکرار شود، به ويژه بعد از نمازها: يا من اذا تضايقت الامور فتح لها بابا لم تذهب اليه الاوهام. صل علي محمد و آل محمد و افتح لاموري المتضايقه باباً لم يذهب اليه وهم يا ارحم الراحمين. (2)
خواندن زيارت عاشورا، دعاي علقمه و نماز جعفر طيار به کيفيتي که در مفاتيح الجنان آمده، براي برآورده شدن حاجات مؤثر است.
علاوه بر اين، به موارد زيرعمل کنيد:
1- سعي کنيد تمام نماز ها، مخصوصا نماز صبح را اول وقت به جا آوريد. پس از نماز صبح دست راست را بر سينه نهاده، هفتاد مرتبه ذکر ((يافتاح ))را تکرار کنيد. سپس 110 (صد و ده) مرتبه صلوات بفرستيد، و بعد از آن
حاجت خود رابخواهيد.
2- بعد از هر نماز بگوييد :اللهمّ انّي اسئلک بأنّ لک الحمدٌ. لا اله الا انت. المنّان ُ. بديعُ السّماوات و الأرض. ذو الجلال و الإکرام. أن تصلّي علي محمد و آل محمد و أن تجعلَ لي ممّا اَنا فيه فرجاً و مخرجاً.
3- بعد از نمازبگوييد:يا اَبصرَ الناظرين و يا اَسمعَ السامعين و يا اَسرعَ الحاسبين ويا اَرحم الراحمين. اين کلمات مقدس را هفتاد مرتبه بخوان. بعد از هر مرتبه حاجت خود را از خدا بخواه 0
4- دعا ي«الله ربّي لا اُشرکُ به شيئاً. توکّلتُ علي الحيّ الّذي لا يموت»را زياد بخوانيد.
5- بعد از نماز صبح ده مرتبه اين دعا را بخوانيد. هر روز تکرار کنيد تا خداوند فرج و گشايش عنايت فرمايد :لا حول و لا قوّة الّا بالله. توکّلت علي الحيِ الّذي لا يموت و الحمد لله الّذي لم يتّخذ ولداً و لم يکن له شريک في الملک و لم يکن له وليِ من الذّلّ و کبّره تکبيراً.
6- بعد از هر نمازي اين آيات و اذکار را بخوانيد، ان شاء الله گشايش حاصل گردد. سه مرتبه سوره توحيد. بعد سه صلوات بر محمد وآلش. آن گاه سه مرتبه آيه دو سوره طلاق از «ومن يتّق الله - و آيه سوم »
7- زيارت عاشورا هر روز صبح بعد از طلوع آفتاب در حل مشکلات و گرفتاري ها و توسعه رزق و روزي بسيار مفيد است.
پي نوشت ها:
1. آيت الله مکارم، بخشي از مسائل کثير الابتلا، مسئله 152.
2. قطب راوندي، قصص الانبيا، ص363.

آیا دلیل گرفتاری مردم عراق نفرین ائمه ع است؟

آیا مشکلاتی که بر سر مردم عراق می آید از قبیل کشتار مردم عراق در طول تاریخیشان و یافقر و گرسنگیشان و.... ناشی از نفرین ائمه اطهار است که بر سر مردم عراق میاید.؟آیا عراق سرزمین نفرین شده ای است؟ایا صحت این امر مهربانی.بزرگواری.فرو بردن غضب در راه خدا .عدالت الهی را زیر سوال نمیبرد؟

پرسش: نفرين ائمه شرح آيا مشکلاتي که بر سر مردم عراق مي آيد از قبيل کشتار مردم عراق در طول تاريخي شان و يا فقر و گرسنگي شان و.... ناشي از نفرين ائمه اطهار است که بر سر مردم عراق مي آيد؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
قرآن کريم درباره عکس العمل و پيامد کارهاي انسان‌ها نکته‌هاي درس آموزي دارد : «و ليخش الذين لو ترکوا من خلفهم ضعافاً خافوا عليهم فليت... الله و ليقولوا قولا سديدا؛ (1)
کساني که مي‌ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقي ماند و زير دست مردم شوند، پس بايد از خدا بترسند . سخن به اصلاح و درستي گويند . راه عدالت را پويند».
مفسر حکيم علامه طباطبايي در ذيل اين آيه نکته‌اي درس آموزي بيان کرده :
از آيات کريمه قرآن به دست مي‌آيد که بين اعمال نيک و بد انسان و بين حوادث خارجي ارتباط هست . پيامد اعمال آدمي گاهي به او و گاهي در يک مقياس وسيع‌تر به نسل‌هاي آينده او باز مي‌‌گردد . از همين باب است که در جريان خضر و موسي در قرآن آمده که دو ديواري را که در حال خراب شدن بود، تعمير کردند . ثروتي زير آن ديوار پنهان بود که مال دو فرزند يتيم بوده که پدر آن ها فرد صالحي بوده ، خداوند خواست اين ثروت مصون بماند تا وقتي آن يتيم بزرگ شدند آن را بردار ند. (2)
از اين گونه آموزه به روشني معلوم مي‌شود که اعمال آدمي اعم از نيک يا بد ،گاهي نتيجه و پيامدش حتي به نسل‌هاي بعد او مي‌رسد .(3)
اين مسئله که به صراحت در قرآن کريم آمده، منافاتي با عدالت خدا و مهرباني ائمه (ع) ندارد، زيرا اين نتيجه و پيامد وضعي و تکويني اعمال خود آدمي است که گاهي اثر دراز مدتي از خود بر جاي مي‌گذارد . چه بسا ممکن است کارهاي بد افراد به دلايل نهفته و نامعلوم و يا صالح بودن خود ذريه و نسل‌هاي بعدي آن افراد دامنگير آنان نشود، ولي به طور کلي اصل ماجرا حقيقتي انکارناپذير است و در قرآن کريم تصريح شده است. (4)
حال با توجه به اين اصل قرآني در خصوص آنچه در پرسش آمده، دقيق‌تر مي‌توان سخن گفت و آن اين که: بر اساس اصل ياد شده وحياني عملکرد بسيار نادرست کوفيان با برخي ائمه (ع) ممکن است دامنگير برخي از نسل‌هاي آنان شده و يا در آينده بشود، ولي آنچه امروزه در عراق مي‌گذرد، عوامل آن را بايد در جاي ديگر جستجو کرد، زيرا اولا دليل روشني بر اين که مشکلات ياد شده در پرسش در عراق، معلول عملکرد پدران آن ها باشد، در دست نيست ،به خصوص اين که مشکلات عمومي است و در همه جاي آن سرزمين به وجود آمده و از همه مهم تر بيش ترين آسيب را مردمان صالح و خوب نظير خاندان حکيم و يا شهيد محمد باقر صدر و خاندان او از صدام ديدند ،در حالي که آن ها از سادات و خوبان جامعه عراق بودند . پدران‌شان نيز گرفتار رنج و مشکلات بودند و آن ها در طول تاريخ از زمان ائمه تا امروز دچار مشکل بوده‌اند.
ثانيا: آنچه در عراق گذشته و مي‌گذرد، مشابه و يا بدتر از آن در مناطق ديگر جهان نيز وجود دارد ،مثلا مصائبي که بر مردم فلسطين مي‌گذرد و يا آنچه در افغانستان جريان دارد و يا ناآمني‌هايي که در پاکستان و مانند آن وجود دارد ، چيزهايي است که عوامل سياسي و بر اثر عملکرد استکبار جهاني است . نمي‌توان عملکرد نادرست پيشينيان مردم عراق را عامل اين مشکلات دانست. چه اين که در اول پيروزي انقلاب اسلامي عوامل استکبار جهاني ناامني و ترورهاي بسياري در ايران به وجود آوردند، در حالي که ائمه (ع) مردم اين سرزمين و مانند آن را نفرين نکرده اند. بنابراين اين گونه مسائل را بايد با عوامل سياسي و اجتماعي و مانند آن تحليل کرد . ريشه مصائب را در جاي ديگر جستجو نمود. گر چه عمل انسان در جاي خود و نسبت به محدود مربوط به خود بي‌تاثير نخواهد بود.

با سلام برای باطل کردن سحر اگر شخص مورد اعتمادی را نمی شناسیم که به آن ها مراجعه کنیم چه کارهایی می توان انجام داد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به طور معمول سحر در مورد انسان هايي که از درجه توکل پايين تري نسبت به ديگر افراد برخور دارند، تاثيرگذار است . در مورد انسان هايي که داراي اراده اي قوي و ايماني بالا هستند، بي اثر است . البته بر افرادي که با رياضت هاي خاصي به درجاتي از استقلال روح رسيدند ، سحر کاربردي ندارد.
بنابر آن چه در مفاتيح الجنان آمده است؛ امام علي(ع)فرمود:
براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه، بسم اللّه و ماشأاللّه، بسم اللّه و لاحول و لاقوة الا باللّه قال موسي ما جئتم به السحر، انّّّ اللّه سيُبطِلُهُ، انّ اللّه لايصلح عمل المفسدين، فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون، فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين. (1)
هم چنين در كتاب مزبور پيامبر اكرم نيز، براي دفع شياطين و جادوگران مي فرمايد: "آيه سخره را بخوانند: "ان ربكم اللّه الذي خلق السموات و الارض في ستة ايام ثم استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك اللّه رب العالمين اُدعوا ربكم تضرعاً و خفيه انه لايحب المعتدين و لاتفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمة اللّه قريب من المحسنين."(2)
در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام آمده است: مَنْ أَكْثَرَ قِرائَةَ «قُلْ أُوحِىَ» لَمْ يُصِبْهُ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا شَىْ‏ءٌ مِنْ أَعْيُنِ الْجِنِّ وَ لا نَفَثِهِمْ وَ لا سِحْرِهِمْ، وَ لا كَيْدِهِمْ، وَ كانَ مَعَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَيَقُولُ يا رَبِّ لا أُرِيْدُ مِنْهُ بَدَلًا وَ لا أَبْغِى عَنْهُ حِوْلًا:
«هر كس سوره «جنّ» را بسيار بخواند، هرگز در زندگى دنيا چشم زخم جنّ، جادو، سحر و مكر آن ها به او نمى‏رسد، او با محمّد صلى الله عليه و آله همراه خواهد بود، و مى‏گويد: پروردگارا! من كسى را به جاى او نمى‏خواهم، و هرگز از او به ديگرى متمايل نمى‏شوم»(3)
همچنين مى­توان از سوره ها و آيات قرآنى بهره جست; مانند چهار سوره«ياأيّهاالكافرون»، «قل هو الله أحد»، «قل أعوذ بربّ الفلق»، «قل أعوذ بربّ النّاس». نيز مى توان از «آية الكرسى» و آيه «انّى توكّلت على الله ربّى و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّى على صراط مستقيم»(4) و نيز اين دعاها مکررا خوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي و اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک فاکفني شرّ الجنّ والانس.
بدون ترديد اين دعاها و عمل به آن ها داراي شرايط و آدابي است كه بهره مندي از آن ها منوط به داشتن اخلاص و در بعضي از موارد به تحصيل آن شرايط و آداب است، از اين رو بايد به افراد مورد اعتماد و پرهيزكار و آشنا به معارف و صاحب نظر در اين امور مراجعه شود.
پي نوشت‏ها:
1. مفاتيح الجنان، شيخ عباسي قمي; ص 520 و 521، مطبوعات ديني، قم.
2. همان.
3.تفسير نمونه، ج‏25، ص: 107.
4. هود(11) آيه 55.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام. من امسال ميل داشتم در مراسم اعتكاف شركت كنم كه بنا به دلايلي موفق نشدم و بسيار ناراحت شدم اكنون جوياي اين هستم كه آيا مي شود اعمال را در منزل هم به جا آورد و از اجر و ثواب آن بهره مند شد. اگر امكان پذير است كدام اعمال را مي شود انجام داد. با تشكر

پاسخ:
با عرض سلام وتشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
بلي مي توانيد اعمال آن روز هارا در خانه انجام دهيد. مي توانيد سه روز 13و14و15 رجب را روزه بگيريد و اعمال ام داود(درمفاتيح در اعمال ماه رجب ذکر شده است) درخانه انجام دهيد و ثواب آن را ببريد. ولي اعتکاف محسوب نمي شود. شما که قصد جدي داشتي در اعتکاف شرکت کني، ولي نتوانستي ان شاءالله خداوند از فضل خود ثواب اعتکاف را به شما عنايت مي فرمايد.
امام صادق (ع) فرمود: مؤمن فقيري مي گويد: خدايا! به من روزي ده تا فلان کار خير را انجام دهم. خداوند وقتي دانست که بنده حقيقتا راست مي گويد ،ثواب آن کار خير را به او عنايت مي کند و خداوند کرمش وسيع است.(1)

پي نوشت:
1. بحارالانوار، ج 68، ص262.

ما یک خانواده متوسط خوب بودیم که از آن روزی که دختر بزرگمون را شوهر دادیم به فامیل دور مادری وضع ما بعد نبود ما حرف ما در تمام فامیل افتاد وهر روز که گذشت ...

ما یک خانواده متوسط خوبی بودیم که از آن روزی که دختر بزرگمون را شوهر دادیم به فامیل دور مادری؛ وضع ما بعد نبود ما حرف ما در تمام فامیل افتاد وهر روز که گذشت مالمون به دلایل های مختلف رفت والآن که 2 سال دخترم عقد دیگه چیزی ندارم که جهاز تهیه کنم خونه هم داریم که فروش نمیره تازه ماشینمون هم را فروختیم بابت رد کردن مستأجر اما هنوز حرف ما تو فامیل هست.

پاسخ:
هر چند در روايات متعددي تصريح شده كه چشم زدن حق است، اما قبول چشم زخم و چشم زدن به اين معنا نيست كه انسان همه گرفتاري هاي خود در زندگي را به چشم زخم نسبت دهد، چرا كه ممكن است علل گرفتاري و مشكل انسان چيز ديگري باشد كه خودش اطلاع ندارد. يا به كارهاي خرافي و اعمال عوامانه در اين گونه موارد پناه برده شود كه هم برخلاف دستور شرع است و هم سبب شك و ترديد افراد ناآگاه در اصل موضوع است و تأثير نامطلوبي در اذهان مردم مي‏ گذارد.
بسياري از مردم معتقدند در بعضي از چشم‏ ها اثر مخصوصي است كه وقتي از روي اعجاب به چيزي بنگرند، ممكن است آن را از بين ببرد يا درهم بشكند. اگر انسان است، بيمار يا ديوانه كند. مردم اين گونه افراد را چشم شور مي‏ نامند و از آن ها اجتناب مي‏ كنند.
اين مسئله از نظر عقلي امر ممكني است، چه اين كه بسياري از دانشمندان امروز معتقدند در بعضي از چشم‏ ها نيروي مغناطيسي خاصي نهفته شده كه كارايي زيادي دارد، حتي با تمرين و ممارست مي‏ توان آن را پرورش داد. خواب مغناطيسي از طريق نيروي مغناطيسي چشم‏ ها است. در دنيايي كه اشعه ليزر (كه شعاعي است نامريي) مي‏ تواند كاري كند كه از هيچ سلاح مخربي ساخته نيست، پذيرش وجود نيرويي در بعضي از چشم‏ ها كه از طريق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد، چيز عجيبي نخواهد بود.(1)
در آيات و روايات اسلامي نيز تعبيرات مختلفي ديده مي‏ شود كه وجود چنين امري را اجمالاً تأييد مي‏ كند. از همه مهم تر اين كه در قرآن كريم آمده است: وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ؛(2)
محققاً آن ها كه كافر شدند، وقتي قرآن را شنيدند، نزديك شد با چشم‏هاي خود تو را به زمين بيندازند، يعني با چشم زخم خود تو را بكشند.
مراد از آيه به طوري كه همه مفسران گفته‏اند: چشم زدن است، كه نوعي از تأثيرات نفساني است و دليلي عقلي بر نفي آن نداريم، بلكه حوادث
چشم زدن را تأييد مي‏ كند.(3)
احاديث بسياري درخصوص چشم زدن و چشم زخم در كتب روايي ذكر شده كه به ذكر برخي بسنده مي‏ كنيم :
1- پيامبر: چشم، مرد را به قبر و شتر را به ديگ درآورد.
2- پيامبر براي امام حسن‏ عليه‏ السلام (رقيه) گرفت. (رقيه) دعاهايي است كه مي‏ نويسند و افراد براي جلوگيري از چشم زخم با خود نگه مي‏ دارند و آن را تعويذ نيز مي‏ گويند، اين دعا را خواند: أعيذكما بكلمات التامه و أسماء الله الحسني كلّها عامه، من شر السامه و الهامه و من شر كل عين لامه، و من شر حاسد اذا حسد؛
شما را به تمام كلمات و اسماي حسناي خداوند، از شر مرگ و حيوانات موذي و چشم بد و حسود (آن گاه كه حسد ورزد) مي‏ سپارم، سپس پيامبر
فرمود: چنين حضرت ابراهيم براي اسماعيل و اسحاق تعويذ نمود.(4)
3- در نهج البلاغه آمده : العين حق و الرقي حق؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا براي دفع آن نيز حق است.(5)
در هر حال اگر احتمال مي دهيد كه مشكل شما از چشم زخم است ،راهكارهاي زير را بكار ببنديد:
1- روزي جبرئيل خدمت پيامبر اکرم(ص) رسيد. ديد حضرت ناراحت و محزون است. پرسيد: چرا ناراحتي؟ فرمود: به خاطر بيماري حسن و حسينم که چشم خوردند و مريض شدند. جبرئيل گفت: چشم زخم حق است. براي درمان و رفع آن سوره هاي معوذتين و اين دعا را بخوان:"اللهم يا ذا السلطان العظيم، والمنّ القديم، والوجه الکريم، ذا الکلمات التامات والدعوات المستجابات عاف الحسن والحسين (هر کسي اين دعا را مي خواند، به جاي الحسن والحسين نام بيمار يا کسي که مورد چشم زخم ديگران قرار گرفته است بگويد)من انفس الجنّ و اعين الانس. (6)
2- در حديث آمده که چشم زخم حق است و واقعيت را دارد. هرگاه کسي از شما انسان يا چيز زيبايي را ديد و از آن خوشش آمد بگويد:آمنت بالله وصلي الله علي محمد وآله. در اين صورت چشم او تأثير منفي نخواهد داشت(7).
3- امام صادق عليه السلام مي فرمايند : چشم زخم حق است. اثر آن ممکن است گاهي باعث مرگ شود. بسياري از مردگان به خاطر چشم زخم شور چشم­ ها به ديار قبر رفتند.
بعد فرمود: هر گاه کسي مسلماني را ديد و از قيافه يا مال ويا هر چيزي که به او تعلق دارد، خوشش آمد، فورا ذکر خدا (مثل الله اکبر، سبحان الله، بسم الله، لا حول و لا قوة الابالله العلي العظيم ) بگويد تا اثر شور چشمي آن بر طرف شود. (8)
4- امام رضا عليه السلام مي­فرمايد : چشم کردن حق است. پس سوره حمد و توحيد و ناس و فلق و آيت الکرسي را بنويسيد. هميشه آن را همراه خود داشته باشيد.
در روايتي آمده است: دست­ها را برابر صورت خود نگه داريد و سوره حمد و توحيد و ناس و فلق را بخوانيد. بعد دست ها را بر سر و پيشاني خود بکشيد. (9)
5- امام صادق عليه السلام مي فرمايند :چشم زخم واقعيت دارد. پس خود را با خواندن سوره ناس و فلق هنگام خارج شدن از خانه و خواندن سه مرتبه "ما شاء الله لا حول و لا قوّة الا بالله العليّ العظيم "هنگام مشاهده کسي يا چيزي خود و ديگران را از شر آن حفظ کنيد. (10)
6- حاج شيخ عباس قمي در مفاتيح ذکر کرده که براي در امان ماندن از چشم زخم اين دعا خوانده شود :اللهم ربّ مطر حابس و حجر يابس و ليل دامس و رطب و يابس ردّ عين العاين عليه في کبده و نحره و ماله فارجع البصر هل تري من فطور ثمّ ارجع البصر کرّتين ينقلب اليک البصر خاسئا و هو حسير.
7- هم چنين در مفاتيح الجنان آمده خواندن آيه آخر سوره قلم (و ان يكاد الذين كفرو ا. . . ) براي دفع چشم زخم مفيد است.
موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها :
1. تفسير نمونه، ج 24، ص 427 .
2. قلم (68) آيه 51.
3. تفسير الميزان، ج 20، ص 86.
4. بحارالانوار، ج 60، ص 18، ح 7.
5. نهج البلاغه، كلمات قصار جمله 400
6. بحار، ج 92 ص132.
7. همان، ج6 ، ص18.
8. همان، ص25.
9. همان.
10. همان، ص26 و ج92،ص128.

لطفاً طرز عبادت صحيح و همچنين زيارت امازاده ها و اماکن مقدس را بيان کنيد.

در هر عبادتي قصد قربت شرط است واگر عملي که عبادت است (مانند نماز) قربتا الي الله انجام نگيرد عبادت حساب نمي شود ومورد قبول خدا واقع نمي شود. پس انسان بايد عبادت را به نيت قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
افزون براين اگر عبادت شرايطي داشته باشد ، شرايط هم بايد رعايت شود تا عبادت صحيح واقع شود مثلا با وضو وپاک بودن لباس وبدن از نجاست ؛ از شرايط صحت نماز است. همين طور ساير عبادت ها که هر يک شرايطي دارد. مسايل و احکام صحت و بطلان نماز در رساله عمليه مراجع ذکر شده است.
درزيارت امام زاده ها اگر امامزاده اي زيارت مخصوص داشته باشد آن زيارت خوانده مي شود واگر زيارت نامه مخصوص نداشته باشد، نخست براي آن امام زاده فاتحه مي خوانند وسپس دورکعت نماز به جا مي آورند و ثوابش را هديه به او مي کنند و بعد از آن هرچه بخواهند دعا مي کنند.

صفحه‌ها