حديث
۱۳۸۹/۰۶/۱۰ ۱۲:۳۹ شناسه مطلب: 18136
ایا دعایی هست که با خواندنش میل جنسی کم شود
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دعايي براي کم شدن ميل جنسي وجود ندارد. مهم ترين راه براي كنترل شهوت ، ارضاي غريزه جنسي از راه ازدواج است.
پيامبر اسلام فرمود: « اي جوانان، هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زيرا بهترين وسيله است كه چشم را از نگاه هاي آلوده و عورت را از بي عفتي محافظت مي كند».(1)
فراهم شدن زمينه ازدواج تا حد زيادي بستگي به خود شخص دارد. ايجاد آمادگي فكري، رواني و اقتصادي چيزي است كه بايد خود شخص فراهم كند و به نظر ما آمادگي فكري و رواني مهم تر از آمادگي اقتصادي است، اگر چه متأسفانه در جامعه ما خلاف آن تلقين و تبليغ مي شود.
يك جوان با در نظر گرفتن شرايط و با فهميدن اين مسئله كه با ازدواج چه چيزهايي به دست خواهد آورد و علاوه بر نيازهاي طبيعي، بر ارتقاي سطح ايماني و اخلاقي و معنوي خود نيز افزوده و ثواب و پاداش بسيار نيز دارد، طبعاً بسياري از سختي هاي موجود و محتمل را مي تواند تحمل نموده و بر خود آسان كند.
دست يافتن به هر چيز ارزشمندي داراي هزينه خواهد بود و هيچ چيز ارزشمندي بدون سختي به دست نخواهد آمد.
در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينه ازدواج، عفت و يا خويشتن داري در امور جنسي مي داند و مي فرمايد: «آن ها كه وسيله ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند».(2)
البته اين امر، نياز به تلاش بسيار دارد كه در روايات به عنوان جهاد اكبر مطرح شده است.
در چنين مواردي بايدبه جاي اشتغال و تمركز فكري بر موضوع ازدواج و نيازهاي جنسي، به برنامه ريزي تمام وقت و اشتغال به امور ضروري زندگي و... بپردازيد.
براي كنترل بر غريزه جنسي در دوران مجردي به نكات ذيل توجه فرماييد:
1ـ راندن افكار وسوسه انگيز:
مشكل ترين مرحله رويارويي با انحراف جنسي، سالم سازي انديشه و پرهيز از افكار شهوي است. امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه در باره گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن كشيده خواهد شد».(3)
2ـ پر كردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره.
3ـ كنترل چشم:
نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است. براي مهار غريزه جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك مي كند خودداري كرد. امام علي(ع) مي فرمايد: «بهترين عامل رو گرداني از شهوات، فروبستن چشم ها است».(4)
4ـ عدم آميختگي زن و مرد:
همنشيني زن و مرد و همسخن شدن و خلوت كردن با يكديگر زمينه لغزش را فراهم مي كند.
5ـ كم خوري:
يكي ديگر از راه هاي كنترل غريزه جنسي، دوري از پرخوري است. از اين رو در روايات اسلامي از روزه داري به عنوان عامل تعديل غريزه جنسي ياد شده است.
پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «اي جوانان، هر يك از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج كند .اگر قدرت ندارد ،روزه بگيرد، زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است».(5)
6ـ يكي از راه هاي آرام كردن طوفان غريزه جنسي در انسان، ورزش و فعاليت بدني است، زيرا ورزش مقدار فراواني از انرژي هاي بدني و فكري انسان را به خود اختصاص مي دهد و از مسايل ديگر كم مي كند.
7ـ آخرت گرايي:
توجه به پاداش اخروي درباره كساني كه دامن خود را از گناه پاك داشته اند. امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه به بهشت علاقه دارد، خواهش هاي نفس و شهوات را فراموش كند».(6)
پي نوشت ها:
1. مكارم الاخلاق، ص 100.
2. نور (24) آيه 33.
3. غررالحكم، ج 5، ص 321.
4. همان، ج 6، ص 164.
5. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
6. نهج البلاغه، قصار 30.
۱۳۸۹/۰۶/۰۹ ۱۲:۴۴ شناسه مطلب: 18031
ایا روز هایی که شب ان روزها قدر بوده همانند شب قدر است ؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بله روزهاي قدر هم در فضيلت مانند شب هاي قدر مي باشد .(1)
پي نوشت :
1. مفاتيح الجنان ، اعمال شب هاي قدر.
۱۳۸۹/۰۶/۰۷ ۰۰:۲۱ شناسه مطلب: 17787
به نام خدا با سلام و ضمن قبولي طاعات و عبادات شما يكي از شبكه هاي وهابي شبهاتي در مورد زيازت جامعه در زيارت جامعه كبيره از قول امام هادي ع مي خوانيم: <وَ اِيابُ الْخَلْقِ اِلَيْكُمْ، وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُمْ، وَفَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَكُمْ،> اما در سوره مباركه غاشيه در آيات 25 و 26 مي خوانيم: إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ (25) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ (26) كه با توجه به آيات قبلي ضمير "نا" به خداوند متعال بر مي گردد اما در حديثي در جلد 7 صفحه 263 كتاب بحار النوار حديث 19 از قول امام صادق ع مي خوانيم: 19- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي] أَبُو الْقَاسِمِ بْنُ شِبْلِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ ظَفْرِ بْنِ حُمْدُونٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَحْمَدَ التَّمِيمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَكَلَنَا اللَّهُ بِحِسَابِ شِيعَتِنَا فَمَا كَانَ لِلَّهِ سَأَلْنَا اللَّهَ أَنْ يَهَبَهُ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ وَ مَا كَانَ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُم لطفا جواب اين شبه را با برهان قوي و مجادله احسن(مناظره از طريق خود قرآن و كتب خودشان ) بدهيد با تشكر
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
وهابيون متاسفانه چشم و گوش بر حقايق بسته و بر دل هاي خود قفل زده اند.
امامان و اهل بيت رسول خدا انسان هايي هستند. که بر صراط بندگي خدا پاي فشرده ، خدا آنان را پاک کرده ، براي خود برگزيده و واسطه بين خود و خلق قرار داده است. اين انسان هاي برگزيده از منيت به طور صد در صد خارج شده ، محو در اراده خدا گشته اند . جز آنچه خدا بخواهد، نمي خواهند و جز آنچه او امر کند، انجام نمي دهند.
آيا خدا نمي تواند بندگاني را در دنيا واسطه فيض و هدايت و در آخرت واسطه در حساب و رسيدگي به خلايق قرار دهد؟ مگر ملائکه موکل اعمال و ميزان و صراط و ...در قيامت در حساب و کتاب بندگان به امر خدا دخالت ندارند؟ آيا اين با توحيد منافات دارد؟ آيا جز اين است که اصناف ملائکه موکل بر مواقف قيامت همگي محو در اراده خدا و مجري فرمان اويند؟ آيا اشکالي دارد که انسان هايي که در عبوديت و بندگي بر ملائکه پيشي گرفته اند و ملک وار محو در اراده و خواست خدا شده اند، در حساب و کتاب بندگان به امر خدا دخالت کنند؟
اگر اين دخالت ها در عرض دخالت خدا و بدون اذن خدا بود، پذيرفتني نبود، زيرا در قيامت جز خدا حاکم نيست . همه مطيع فرمان و امر اويند . فقط اوست که حکمراني مي کند اما اگر کساني به درجه مظهريت رسيدند و عيسي وار در دنيا خلق کننده و ميراننده و زنده کننده به امر خدا شدند (1)، اينان مي توانند در آخرت هم به امر خدا حکومت داشته باشند و به حساب خلايق برسند و پاداش دهند و کيفر نمايند و چشم بپوشند .
خداوند در باره "رجال اعراف" در قيامت مي فرمايد:
وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ؛ (2)
در ميان آن دو [بهشتيان و دوزخيان]، حجابى است و بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو(خوبان و بدان) را از چهرهشان مىشناسند و به بهشتيان صدا مىزنند كه: «درود بر شما باد!». بهشتيان هنوز داخل بهشت نشده اند ،در حالى كه اميد آن را دارند. هنگامى كه چشم شان به دوزخيان مىافتد مىگويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) كه از سيماي شان آن ها را مىشناسند، صدا مىزنند و مىگويند: « (ديديد كه) گردآورى شما (از مال و ثروت و فرزند) و تكبّرهاى شما، به حال تان سودى نداد!» آيا اين ها [اين واماندگان بر اعراف] همانان نيستند كه سوگند ياد كرديد. رحمت خدا هرگز شامل حال شان نخواهد شد؟! (ولى خداوند به خاطر ايمان و بعضى اعمال خيرشان، آن ها را بخشيد؛ بعد به بهشتيان گويند:) داخل بهشت شويد، كه نه ترسى داريد و نه غمناك مىشويد!
در اين آيات دقت کنيد، مگر غير از اين است که رجال اعراف آزادند که حرف بزنند و ستمگران را محاکمه و توبيخ کنند. و به مؤمنان امر ورود به بهشت بنمايند؟
در آيات قرآن دقت کنيد ببينيد چگونه رسول خدا در خدا محو شده ، رنگ خدايي گرفته به طوري که خدا همچنان که بندگان را به محبت و اطاعت محض از خودش دعوت مي کند، به محبت و اطاعت محض از رسولش هم دعوت مي کند:
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ(3)
وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها(4)
إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض(5)
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون(6)
در اين آيات بين خدا و رسول هيچ فرقي قرار نداده زيرا رسول خدا بنده برگزيده خدا و خليفه اوست.
آيا اين که خدا افرادي را در قيامت حاکم قرار دهد، با حکومت مطلقه خدا منافات دارد.
اگر بخواهي در مقابل حق تسليم باشي، حق روشن است و اگر عناد داشته باشي با درياي بينات هم در تاريکي خواهي ماند و هدايت نخواهي يافت.
اما اين ها با آيه 25 و 26 غاشيه نه تنها منافات ندارد ، بلکه در همان راستا است. در آن آيات اياب و بازگشت و حساب خلايق به سوي خدا و کارگزاران خدايي اعلام شده ،به همين جهت از ضمير متکلم مع الغير (ما) استفاده کرده ، ما هم گفتيم که رسول خدا و امامان به عنوان کارگزاران خدا و خليفه هاي او و مظاهر حق، محل رجوع خلايق و رسيدگي کننده به حساب آن ها هستند، نه اين که آنان در عرض خدا و رقيب خدا باشند که حاکم يگانه و قهار (شريک ناپذير) قيامت فقط خداست و رسول الله و امامان کارگزاران و مظاهر او در رسيدگي به حساب خلايقند.
پي نوشت ها:
1. (آل عمران، (3)آيه 49)أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ
نشانه اى از طرف پروردگار شما، براي تان آوردهام . از گِل، چيزى به شكل پرنده مى سازم. سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرنده اى مى گردد. به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى] را بهبودى مى بخشم . مردگان را به اذن خدا زنده مى كنم . از آنچه مىخوريد، و در خانه هاى خود ذخيره مى كنيد، به شما خبر مى دهم .
2. اعراف(7)آيه46-49.
3.نساء(4)آيه13.
4. همان،آيه14.
5. مائده(5)آيه33.
6.همان،آيه56.
7.انفال(8)آيه1.
8. همان،آيه13.
۱۳۸۹/۰۶/۰۶ ۲۲:۵۷ شناسه مطلب: 17783
آیا این حکایت در بحارالنوار آمده و سندیت دارد؟ علی علیه السلام در غزوه صفین ، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود . به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، واز طرف من ماهیی به نام کرکره را صدا کن ، و از او محل عبور را بپرس . نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره ، بالفورهفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند ، لبیک لبیک ، چه می گویی ؟ نصیر جواب داد ، مولایم معبر فرات را می خواهد ، هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم ، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم . نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید . فرمود ، برو کرکرة بن صرصره را بخوان . برگشت و ندا داد . این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم ، این عنایت در حق کدام شده است ؟ نصیر برگشت و پرسید . فرمودند ، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان . نصیر بازگشت و چنین کرد . این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد . برگشت و مولا گفت : برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان . تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد ، ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة ! آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر ، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است ، زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند ، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است . نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد . حضرت فرمودند ، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم . پس نصیر صیحه زده غش کرد . و چون به هوش آمد فریاد برآورد ، شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری . و آنگاه حضرت فرمود . چون نصیر کافر به خدا شده ، قتلش واجب است . آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد .
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اين روايت را نيافتيم. اين روايت (اگر وجود داشته باشد) و امثال آن سند محکم و متقني ندارند. و در متن آن ها هم اضطراب و غلو به چشم مي خورد مثل اين که فردي به شهري وارد شود و بپرسد احمد نام ها بيايند و هفتاد هزار نفر خود را معرفي کنند. و بعد بگويد احمد بن حسن ها بيايند و شصت هزار خود را معرفي کنند وبعد بگويد. احمد بن حسن هايي که نام مادرشان فاطمه است بيايند و پنجاه هزار نفر بيايند و ....
کرکره، صرصره، غرغره و... اين هم وزني ها و اين نظم در گم و...نشان از متين نبودن اين نقل دارد، ولي کلا در مورد معجزات و کرامات امامان بايد عرض کنيم :
چون امامت شاني خدايي است و امام مانند رسول، برگزيده خدا براي بيان دين و هدايت مردم و الگوي عملي آنان است، بايد راهي براي شناختن او وجود داشته باشد . همچنان که معجزه و انجام کار خارق العاده به اذن خدا آيت و نشانه اي بر رسالت است، انجام چنين کارهايي که از عهده ديگران خارج است ،از جانب مدعي امامت ، نشانه امامت اوست.
البته از جانب پيامبر و امام براي تقويت اعتقاد مؤمنان هم گاهي کارهاي خارق عادت سر مي زد. و قرآن و سنت از چنين کارهايي نمونه هاي بسيار سراغ مي دهد .
در زندگي امام علي (ع) از اين کرامات به وفور مي يابيم که در تاريخ با سند هاي معتبر ثبت شده است. متاسفانه اهل غلو که دشمن ناآگاه مي باشند، در بعضي از اين نقل ها دست برده و پيرايه ها بر آن ها بسته يا کراماتي جعل کرده اند.
آنچه مهم است اين که امامان بندگان برگزيده خدا و مجراي اراده او بودند . به امر و اذن ايشان مي توانستند در جهان تصرف کنند . کارهاي خارق عادت انجام دهند. اين مطلب قطعي و اثبات شده و مستند به برهان است اما در مورد تک تک کراماتي که نقل شده ، نمي توان ادعا کرد که نقل مطابق واقع بوده و در آن دست نبرده و کم و زياد نکرده باشند.
۱۳۸۹/۰۶/۰۵ ۱۲:۰۱ شناسه مطلب: 17656
۱۳۸۹/۰۶/۰۳ ۱۹:۵۰ شناسه مطلب: 17552
با سلام خدمت شما عزیزانی که این سایت زیبا رو برای پاسخگویی به سوالات ما و شناخت بهتر دین عزیز و مبین اسلام راه اندازی کردید. سوال:این روزها گفته میشود که برای روزه خواری در ملاعام مجازات «74ضربه شلاق» تعیین شده است و در جایی خوندم که یکی از روحانیون عزیز برای بار اول 25ضربه،برای بار دوم 50 ضربه و برای بار سوم 74 ضربه بیان کرده و بار چهارم را به دلیل تکرار جرم مجازات اعدام تعیین کرده بود.سوالی که دارم اینه که مبنای قرآنی و سنت و حدیث برای چنین کجازاتهایی چیه؟یعنی چنین حکمی بر اساس قرآن،سنت یا حدیث تعیین شده و یا نتیجه اجماع علما و عقلا دین اسلام هستش و اگه مبنای قرآن و سنت و ... داره از کدام احادیث و آیات؟با تشکر از شما عزیزان و با آرزوی قبولی طاعات و عباداتتون.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مجموعه هاي حديثي يک کتاب مربوط به "حدود و تعزيرات" است. در اسلام انجام کارهاي حرام و ترک کارهاي حلال در اجتماع و به عمد، جرم حساب شده و کيفر اجتماعي دارد. بعضي از اين کيفرها از جانب شارع يعني خدا و پيامبر در قرآن يا روايات مشخص و معين شده مثلا براي زناکار صد تازيانه تعيين شده است. اين ها را "حدود" مي گويند و براي بسياري کيفر معين تعيين نشده و تعيين کيفر به عهده امام و حاکم شرع است که مي تواند با توجه به شرايط جرم و مجرم تا حداکثر 74 ضربه شلاق تعيين کند.
البته در قانون مجازات اسلامي از آن جهت که غالب قاضي ها مجتهد جامع شرايط نيستند و از باب ضرورت به منصب قضاوت گمارده شده اند، براي اين که هم وحدت رويه باشد و هم قاضي ها ايمني بيشتري از خطا داشته باشند، اين تعزيرات را تا حدودي سازماندهي کرده اند که براي اطلاع از تفصيل آن بايد به کتاب هاي قانون مراجعه کنيد.
مطلب ديگر اين که اگر کسي براي بار دوم و چندم يک جرم معين را مرتکب شود و هر بار تعزير شود، طبيعي است که در بارهاي دوم به بعد بايد کيفرش شديد تر شود و بعد از ارتکاب سه بار و حد يا تعزير شدن، وقتي باز هم مرتکب شود، نشانه اين است که او ديگر جرثومه فساد شده و اصلاح پذير نيست و کيفر ها براي اصلاح شدن است و وقتي کسي اصلاح پذير نياشد، بايد او را معدوم کرد و شرش را از اجتماع برچيد.
در روايات هم با توجه به اين مطلب معقول و منطقي دستور داده شده اگر فردي چند بار به جرم معيني محکوم شد، اگر جرم از موارد تعزيري است و حد ندارد، در باب اول تعزيري خفيف و بار دوم شديدتر و بار سوم شديدتر بشود و اگر اصلاح نشد و دست نکشيد و براي بار چهارم هم مرتکب شد، حد او اعدام است.
براي آگاهي از روايات وارده در اين زمينه به وسايل الشيعه،ج18،ص576 به بعد(باب بقيه الحدود و التعزيرات" مراجعه کنيد.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۲۲:۲۶ شناسه مطلب: 17476
با سلام دعایی میخواستم برای اینکه زن خوبی نصیب بشود؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دعا براي فراهم شدن زمينه ازدواج با همسري شايسته، از کارهاي مستحب و مورد تشويق خداوند است، چرا که پيش از اقدامات شخصي و تصميم گرفتن بر اساس فهم و شناخت فردي، به خداوند روي آورده، از او خير خواهي کرده و از او هدايت جستهايد. در روايات متعدد حضرات ائمه (ع) ما را به دعا کردن و نماز خواندن براي دست يافتن به ازدواجي موفق توصيه و سفارش کردهاند. کافي است با حسن اعتماد و قلب پاک به درگاه الهي روي آوريد و دعا کنيد. توجه شما را به روايت زير جلب ميکنيم:
از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده که هر کس قصد ازدواج داشته باشد، دو رکعت نماز گذارد. در هر رکعت پس از حمد، سورة ياسين بخواند، پس از اتمام نماز، حمد و ثناي پروردگار گذارد و اين دعا را بخواند:
اللهم ارزقني زوجه صالحه ودوداً، ولوداً، شکوراً قنوعاً غيوراً إن أحسنت شکرت و إن أسأت غفرت و إن ذکرت الله تعالي أعانت و إن نسيت ذکرت و إن خرجت من عندها حفظت و إن دخلت عليها سرّت و إن أمرتها أطاعتني و إن أقسمت عليها أبرّت قسمي و إن غضبت عليها أرضتني، يا ذا الجلال و الإکرام، هب لي ذلک، فانّما أسئلک و لا أجد إلاّ ما قسمت لي؛(1) پروردگارا! مرا همسري شايسته و نيکوکار، غير عقيم و بچهزا، مهربان و پاکدامن، قانع و سازگار عطا فرما. اگر کار خوب انجام دادم، شکرگزار و اگر خطايي انجام دادم ببخشد. اگر به ياد خدا باشم، کمکم باشد و اگر فراموش کردم يادآوري نمايد. اگر از او دور شدم، خود نگهدار و امانتدار باشد و اگر نزدش رفتم، شادمان باشد. اگر او را امري نمودم اطاعت کند. اگر قسمش دادم، ارزش بدارد و قبول نمايد و اگر بر او غضب کردم، مرا راضي گرداند. اي خداوند داراي شوکت و جلال! بر من اين گونه همسر را عطا نما که از تو ميخواهم و نميخواهم مگر آنچه برايم قسمت نمودي».
پينوشتها:
1. بحار الانوار، ج 103، ص 286.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۲۲:۰۸ شناسه مطلب: 17474
آیا دعا یا ذکری برای دور کردن شیطان از انسان هست؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛در روايات اسلامي راه هاي مبارزه با شيطان بيان شده است، از جمله:
1-استعاذه:
يعني پناه بردن به خداوند از شر شيطان و گفتن " أعوذ بالله من الشّيطان الرّجيم".
انسان وقتي خدا را شناخت و دريافت كه خدا هم قدرت بي پايان دارد و هم نسبت به انسان از پدر و مادر مهربانتر است، و با اين احساس از شر شيطان به خدا پناه برد، خداوند نجاتش ميدهد و دماغ شيطان را به خاك ميمالد.
قرآن ميفرمايد:" و أما ينزغنّك من الشيطان نزغٌ فاستعذ بالله إنّه سميع عليم؛ اگر انگيزش و وسوسهاي از شيطان تو را برانگيزد، پس به خدا پناهنده شو كه او شنواي دانا است". (1)
2- بسم الله گفتن:
مداومت به گفتن بسم الله در آغاز هر كاري به انسان القا مي كند كه استعانت فقط به درگاه خدا شايسته است، در هيچ امري غير حق موثر نيست. طبيعي است وقتي چنين عمل كند، ديگر جايي براي وساوس شيطان لعين باقي نمي ماند. رسول خدا(ص) فرمود:
"وقتي سفره غذا را مي گسترانند، چهار هزار فرشته دور آن جمع مي شوند. اگر بنده " بسم الله الرحمن الرحيم" گفت، فرشتگان مي گويند: خدا بر شما و غذاي تان بركت فرستد . به شيطان خطاب مي كنند كه بيرون رو، اي فاسق، تو را بر ايشان سلطنتي نيست. اگر بسم الله نگفت، فرشتگان به شيطان مي گويند: بيا، اي فاسق و با اين ها هم غذا شو". (2)
3- نماز:
يكي از عوامل دفع و رفع شيطان كه در مبارزه با او سلاح تيز و برّاني محسوب مي شود، نماز است.
نماز اگر با آداب و شرايط آن اقامه شود، نمازگزار را به عالَم پاكي و قداست بالا برده، غُل و زنجير دنيا و دام هاي شيطان را از پاي او پاره مي كند. قرآن مي فرمايد: "با نماز و روزه از خدا طلب ياري كنيد". (3) رسول خدا(ص) مي فرمايد: "شيطان پيوسته از فرزند آدم(ع) تا وقتي كه نمازش را به وقت و با شرايط و آداب بخواند، در وحشت و هراس است". (4)
4- روزه:
روزة حقيقي باعث ميشود وسوسه و نيرنگهاي شيطان از مملكت دل بيرون رود.
روزي پيامبر به ياران خود فرمود: آيا شما را به چيزي آگاه نكنم كه اگر انجام دهيد، شيطان از شما دور ميگردد، همچون دوري شرق از غرب؟ عرض كردند: بله يارسول الله. حضرت فرمود: روزه. روزه صورت شيطان را سياه ميكند. (5)
5- استغفار و توبه:
وقتي انسان از كارهاي زشت و خلاف خويش توبه كند و از خداوند بخواهد كه گناهانش را بيامرزد و تصميم بگيرد كه ديگر گناه نكند، ضربة بزرگي بر شيطان وارد ميشود. پيامبر فرمود: "و لاستغفار يقطع و تينه؛ طلب آمرزش و بخشش از خدا رگ دل شيطان را قطع كرده و بند دلش را پاره ند". (6)
6-ياد خدا:
قرآن در توصيف پرهيزگاران ميفرمايد: "آن ها كه در آن حال كه وسوسههاي شيطاني آنها را احاطه ميكند، به ياد خدا مي افتند و راه حق را به روشني مي بينند و انتخاب مي كنند". (7)
وسوسه هاي شيطان همانند ميكروب هاي بيماري زا در همه وجود دارند، ولي به دنبال بنيه هاي ضعيف و جسم هاي ناتوان مي گردند تا در آن جا نفوذ كنند، اما آن ها كه جسمي سالم و نيرومند دارند، اين ميكرب ها را از خود دفع مي كنند. (8)
پي نوشت ها:
1. اعراف (7) آيه.
2. فروع كافي، ج 6، ص 292.
3. بقره (2) آيه.
4. بحارالأنوار، ج 82، ص 203.
5. سفينه البحار، ج 2، ص 64.
6. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 2، ص 1457، ماده شيطان، شماره9412.
7. اعراف (7) آيه 201.
8. تفسير نمونه، ج 7، ص 67.