حديث

چگونه می توانم توحید را خالصانه در زندگی برای خودم کاربردی کنم ؟ این به این معنا نیست که من توحید را قبول ندارم بلکه ارتباط بین توکل بر خدا و اعتماد به نفس در کارها را نمی توانم درک کنم؟

لازم است كلمه «اعتماد به نفس» را بررسي كنيم، تا مفهوم آن به صورت صحيح، باز شناخته گردد.
براي «اعتماد به نفس»، تعاريف زيادي ارائه شده است كه به يك تعريف جامع از آن اكتفا مي‏كنيم. در اين تعريف آمده است كه: اعتماد به نفس يعني اطمينان به توانايي خود در دنبال كردن فعاليت‏ها و ثابت قدم بودن؛ باور به توانايي خود در عبور از موانع؛ باور به توانايي خود براي درخواست كمك از ديگران در موقع لزوم؛ باور به توانايي خود در ايجاد ارتباط معني دار و محبّت‏آميز با ديگر انسان‏ها؛ باور به توانايي خود در يافتن عشق، تفاهم، مهر و شفقت در هر موقعيتي،به خصوص در مواقع دشوار؛ باور به وجود نظمي هدف‏دار در جهان و بالأخره باور به وجود خود به عنوان اشرف مخلوقات كه روحي الهي در او دميده شده است و او خليفه و جانشين خدا در روي زمين مي‏باشد.
انسان بايد براي تأمين نيازهاي خود ـ چه مادي و چه معنوي ـ تمام سعي و تلاش خود را به كار گيرد و بر توانمندي و استعداد خود اعتماد كند. خداوند در سوره نجم آيه 39 مي‏فرمايد: و ان ليس للانسان الاّ ما سعي؛ و اين كه براي انسان بهره‏اي جز سعي و كوشش او نيست.
اين كه خداوند در سن معيّني انسان را مكلّف مي‏كند و او را نسبت به رفتار فردي و اجتماعي خود مسؤول مي‏داند، همه حاكي از اين است كه خداوند مي‏خواهد حسّ اعتماد به نفس، احساس خودكفايي و خود ارزنده سازي را در انسان تقويت كند. امّا نبايد غفلت كرد كه انسان هر چقدر نيرومند و خود كفا و داراي اعتماد به نفس باشد، نبايد نسبت به خداوند ـ كه همه نيروها و نعمت‏ها از آن او است ـ احساس بي نيازي كند؛ بلكه بايد بداند كه ما و همه جهان آفرينش، عين ربط هستيم نسبت به او؛ يعني يك وجود ربطي داريم و اصل وجودمان وابسته به اوست، چنان كه شعاع نور در اصل وجود وابسته به منبع نور است . اگر نور نباشد يا مانعي باعث قطع ارتباط با منبع نور شود، ديگر خبري از شعاع آن نيست؛ بنابراين، انسان آن گاه مي‏تواند به معناي و اقعي به نيروها و توانايي‏هاي خود اعتماد كند كه با منشأ نيروها و توانايي‏ها، يعني خداوند، ارتباط داشته باشد . هر چه اين ارتباط مستحكم‏تر باشد، اعتماد به نفس و احساس آرامش و اميد او در زندگي بيش‏تر تقويت مي‏شود. نمونه بارز چنين انساني، حضرت علي(ع) و در زمان ما، امام خميني(ع) مي‏باشد.

با سلام،میخواستم انواع نمازهای مستحب و واجب در اسلام رو همراه با نحوه خواندن آنها بدانم. خیلی فوری

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
تعداد نمازهاي واجب را براي شما مي آوريم اما در مورد نمازهاي مستحب چون تعداد آن ها زياد است ،تنها نمازهاي نافله را آورده و براي اطلاع بيش تر از بقيه نمازها شما را به مفاتيح الجنان ارجاع مي دهيم.
نمازهاى واجب شش نماز است:
اول: نماز يوميه(نماز هايي در شبانه روز خوانده مي شود وعبارتند از دو رکعت نماز صبح وچهار رکعت نماز ظهر وچهار نماز عصر وسه رکعت نماز مغرب وچهار رکعت نماز عشا).
دوّم :نماز آيات.
سوم: نماز ميّت.
چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه .
پنجم: نماز قضاى پدركه بر پسر بزرگ تر واجب است.
ششم: نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى‏شود
کيفيت نماز هاي يوميه:
دو رکعت نماز در وقت صبح خوانده مي شود،به اين کيفيت که: بعد از نيت،(دو رکعت نماز صبح مي خوانم قربتا الي الله) تکبيره الاحرام(الله اکبر) گفته مي شود . حمد وسوره را مي خوانيد و به رکوع مي رويد . ذکر رکوع مي گوييد .بعد از انجام رکوع دو سجده انجام مي دهيد و ذکر سجده مي گوييد . بعد از دو سجده براي رکعت دوم بلند مي شويد . در رکعت دوم نيز حمد و سوره مي خوانيد .بعد از سوره قنوت مي خوانيد . رکوع و دو سجده را انجام مي دهيد.بعد از تمام شدن دو سجده، تشهد را مي خوانيد و سلام نماز را مي خوانيد و تمام مي شود.
موقع اذان ظهرچهار رکعت نماز ظهر وچهار رکعت نماز عصرو موقع اذان مغرب سه رکعت نمازمغرب و چهار رکعت نماز عشاء بعد از نماز مغرب انجام مي دهيد.
کيفيت اين نماز ها نيز در دو رکعت اول مثل نماز صبح است ،منتها در رکعت دوم بعد از خواندن تشهد ،براي رکعت سوم بلند مي شويد، در نماز سه رکعتي در رکعت سوم بعد از دوسجده دوباره تشهد رامي خوانيد و سلام نماز را مي خوانيد .در نماز هاي چهار رکعتي در رکعت سوم بعد از دوسجده براي رکعت چهارم بلند مي شويد و بعد از دوسجده رکعت چهارم تشهد و سلام نماز خوانده مي شود.
در نماز هاي سه رکعتي وچهار رکعتي در رکعت سوم وچهارم تسبيحات اربعه را (سبحان الله والحمد لله والله اکبر)بخوانيد .
براي دانستن جزئيات مسئله نماز و واجبات نماز ، ارکان نماز، مسائل شک و سهو در نماز و مستحبات نماز، به رساله عمليه توضيح المسائل مرجع تقليد خودتان رجوع کنيد.
نماز قضاي پدر بر پسر بزرگ تر، درواقع قضاي نماز هاي يوميه است که به مقداري که پدر نمازهايش را قضا نموده است، پسر بزرگ تر بخواند.
نماز اجاره نيز اگر مربوط به نماز هاي يوميه باشد ،قضاي نماز هاي يوميه راشخصي که اجير شده مي خواند. اگر اجاره نماز مربوط به نماز آيات باشد ، نماز آيات را مي خواند.
نماز نذر و طواف ، هرکدام به صورت دو رکعتي مانند نماز صبح خوانده مي شود، فقط نيت آن ها فرق مي کند ،مثلا به نيت نماز طواف يابه نيت نماز نذر خوانده مي شود.
اما نماز ميت: رکوع وسجود ندارد و درحقيقت دعا است که با کيفيت خاص خوانده مي شود.به اين ترتيب که بعد از نيت، پنج مرتبه تکبير گفته مي شود . بعد از هر تکبير دعاي خاصي گفته خوانده مي شود .دعاهاي نماز ميت در رساله هاي عمليه توضيح المسائل بيان شده است.
نماز آيات : نماز آيات به واسطه چهار چيز واجب مى‏شود:
اول: گرفتن خورشيد.
دوم: گرفتن ماه، اگر چه مقدار كمى از آن ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد.
سوم: زلزله، اگر چه كسى هم نترسد.
چهارم: رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اين ها در صورتى كه بيش تر مردم بترسند كه بنا بر احتياط واجب بايد براى اين ها هم نماز آيات بخوانند
کيفيت نماز آيات: نماز آيات دو رکعت است و هر رکعت با پنج رکوع انجام مي شود.
انسان نماز آيات را به چند كيفيت مى‏تواند بخواند:
«اول» آن كه بعد از نيت، در هر قيامى پيش از ركوع يك حمد و يك سوره‏ تمام بخواند به رکوع برود ،بعد از گفتن ذکر رکوع سر از رکوع بردارد و دوباره حمد و سوره بخواند ،به رکوع برود تا پنج رکوع در هر رکعت کامل شود . بعد از رکوع پنجم در هر رکعت سر بردارد و به سجده برود كه مجموعاً در هر ركعتى پنج حمد و پنج سوره مى‏شود . بعد از دوسجده در رکعت دوم، تشهد بخواند وسلام نماز را بخواند .
«دوم» آن كه در هر ركعتى در قيام اول يك سوره حمد، بخواند و يك سوره را پنج قسمت كند .در هر قيامى يک قسمت آن را بخواند و به رکوع رود و دوباره سر از رکوع بردارد و ايستاده شود و قسمت دوم سوره را بخواند. به همين ترتيب تا در قيام پنجم، سوره تمام شود كه در تمام نماز، دو مرتبه حمد و دو سوره تمام بخواند.
«سوم» آن كه در ركعت اوّلى مثل صورت اوّلى در هر قيامى يك حمد و يك سوره تمام بخواند تا پنج حمد و پنج سوره ،در ركعت اوّلى خوانده شود و در ركعت دوم مثل صورت دوم عمل نمايد كه در قيام اول از آن، حمد را بخواند و سوره را بر پنج قسمت تقسيم کند و در هر قيام يک قسمت را بخواند وبه رکوع رود.(1)
نمازهاي نافله هاي شبانه روزي عبارتند از:
1 - نافله نماز صبح، دو ركعت، قبل از نماز صبح؛
2 - نافله نماز ظهر، هشت ركعت،(چهارتا دوركعتي) قبل از نماز ظهر؛،
3 - نافله نماز عصر، هشت ركعت،(چهارتا دوركعتي) قبل از نماز عصر؛
4 - نافله نماز مغرب،چهار ركعت(دوتا دوركعتي)،بعد از نماز مغرب؛
5 - نافله نماز عشا، دو ركعت نشسته، بعد از نماز عشا؛
6 - نافله شب،يازده ركعت،پيش از اذان صبح، كه هشت ركعت آن‏(چهارتا دوركعتي)«نافله شب‏»نام دارد، دو ركعتش به نام‏«شفع‏»،و يك ركعت ديگرش‏ به نام‏«وتر»است.
چون دو رکعت نافله عشا بنابر احتياط واجب نشسته خوانده مي شود، يک رکعت حساب مي شود و جمع نافله هاي شبانه روز 34 عدد مي شود.
در حديث است :نمازهاى نافله، به منزله هديه است و در هرصورت، پذيرفته مى‏شود.(2)
پي نوشت ها:
1. امام خميني، توضيح المسائل،احکام نماز.
2. قصار الجمل، واژه النافله.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و خسته نباشید آیا دعا گرفتن از دعا نویس ویا باز نمودن سرکتاب اشکال شرعی دارد؟ گناه دارد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر دعا نويس از کتاب هاي معتبر دعا مي نويسد، مراجعه به وي و دعا گرفتن اشکال ندارد.(1)
پي نوشت :
1. امام خميني، استفتائات، ج2 ،س77 از کسب هاي حرام.

می خواستم بدونم اگر خواب امامان رو ببینیم چه تعبیری داره؟ ایا امام چهره خود را نشان میدهد؟ من در خوابم چهره امام علی را دیدم می خواهم بدانم خوابم واقعی است؟ امام چهره خود را به چه کسانی نشان میدهد؟

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
از رواياتي استفاده مي شود پيامبر(ص)را مي توان در خواب ديد. پيامبر(ص)فرمود:
"من رآني في امنام فقدر آني لان الشيطان لا يتمثل في صورتي و لا في صوره احد من اوصيائي و لا في صوره أحد من شيعته؛
هر كس مرا در خواب ببيند، خود مرا ديده است، چون شيطان هيچ گاه به صورت من يا به صورت اوصياي من يا يا به صورت مؤمنان در نمي‏آيد.(1)
به همين مضمون از طريق اهل سنت رواياتي نقل شده است.(2)بنابراين امام و پيامبر چهره خود را نشان مي دهد و خواب واقعي است.خواب ديدن ائمه(ع) در عالم خواب از توفيق هاي الهي است . تحقق اين امور به طهارت معنوي و صفاي نفس بستگي دارد، چون امامان معصوم(ع) كانون عصمت و پاكي و معنويت مي باشند . ارتباط با آن ها نيازمند وجود سنخيت و مشابهت با آن هاست.
تا انسان از نظر اعتقادات و نوع بينش و باور و تفكر و نيز از نظر اعمال و اخلاق با آن ها سنخيتي و مشابهتي پيدا نكند، ارتباط با آن ها ممكن نمي باشد. البته ديده شده كه گاه فردي كه چندان به احكام و دستورات شرعي و اخلاق اسلامي پايبند نيست ،در اثر كار خالصانه اي كه انجام مي دهد، امامي(ع) را در خواب مي بيند . اين نوع پاداش به خاطر اعمال خوب اوست ،ولي معمولا فردي كه در بيداري با ائمه(ع) ارتباط و پيوستگي ندارد و مشتاق ديدار آن ها و يا زيارت قبور پاك آن ها نمي باشد و به قول معروف سر و سري با آن ها ندارد و افكارش يكسره غرق دنيا و ماديات و شهوات و خودخواهي ها باشد، توفيق خواب ديدن آن ها و ارتباط با آن ها در عالم رؤيا نصيبش نمي گردد.
ايجاد سنخيت روحي با ائمه(ع) از طريق تهذيب نفس، ترك گناهان، انجام واجبات و نزديكي هر چه بيش تر به خداوند متعال و جلب خشنودي آن ها از طريق عمل به وظايف حاصل مي گردد.
به هر حال، خواب ديدن امامان(ع) و يا زيارتگاه آن ها، يا بيانگر وجود ارتباط با آن ها در بيداري و اشتياق به ديدار و زيارت قبر پاك آن ها و يا ثواب و نتيجه انجام عمل و يا اعمالي خالصانه كه مورد رضا و خشنودي آن هاست مي باشد.
پي نوشت‏ها:
1- بحار الانوار، ج 58، ص 237
2- همان.

اگر امكان دارد درمورد شب معراج رسول اكرم (ص) جزء به جزء توضيح دهيد (حضرت در طبقات آسمان چه ديدندو...

با سلام و خسته نباشيد ،‌لطفا" اگر امكان دارد درمورد شب معراج رسول اكرم (ص) جزء به جزء توضيح دهيد (حضرت در طبقات آسمان چه ديدندو...

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
پاسخ در چند محور بررسي مي شود.
1.متأسّفانه جريان معراج پيامبر مانند بسيارى ديگر از جريان هاى صحيح تاريخى آميخته با خرافاتى شده كه قيافه اصلى آن را در نظر كسانى كه مطالعات كافى در اين قسمت ندارند ناپسند نشان داده است.
قرآن از روى اين حقيقت پرده برمى دارد .در هر حال بهترين سند زنده و دست نخورده براى درك هدف اصلى معراج و براى درك همه حقايق اسلامى، قرآن مجيد است.
مى توانيم هدف اين سير شبانه را به خوبى از آيات قرآن استنباط كنيم . با اينكه آيات اصلى مربوط به معراج در قرآن به ده آيه نمى رسد، در عين حال در دو آيه هدف معراج توضيح داده شده است:
«سبحان الذى اسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله، لنريه من آياتنا؛(1) منزه است خدايى كه بنده خود را در شبانه از مسجدالحرام به مسجد اقصى ( مسجدى كه اطراف آن را پربركت ساختيم) برد تا آيات خويش را به او نشان دهد.»
در اين آيه هدف اين سير شبانه را مشاهده آثار عظمت خداوند در جهان بالا معرّفى نموده است . و در آيه 18 سوره «النجم» مى فرمايد: «لقد راى من آيات ربه الكبرى؛ پيامبر در اين سفر آيات بزرگ خدا را مشاهده نمود.»
از اين دو آيه به خوبى برمى آيد كه هدف اين سير فضايي، بار يافتن به بارگاه سلطنت خداوند يا شنيدن صداى قلم او يا مشاهده جمالش نبوده است.
اصولا به عقيده ما مسلمانان خداوند محل خاصّى ندارد. او در همه جا و در تمام جوانب عالم هست :«اينما تولوا فثم وجه الله؛ به هر سو رو كنيد ،خدا در آن جا هست.»
«وسع كرسيه السموات و الارض؛ كرسى او به وسعت آسمان ها و زمين مى باشد.» منظور از كرسى چيزى جز مجموعه جهان پهناور آفرينش نيست.
بنابراين منظور از معراج مشاهده آثار عظمت خدا در جهان بالا بوده است تا قلب نورانى پيامبر در پرتو
مشاهدة اين آثار حيرت انگيز نورانى تر گردد .فكر و روح بلند او وسيع تر شود . براى رهبرى و هدايت خلق به سوى خدا آمادگى بيش ترى پيدا كند.
بديهى است مشاهده حضورى بوده است .مشاهده حضورى براى موجودى كه جسم دارد جز با حضور او کنار موجودى كه مى خواهد آن را مشاهده كند ممكن نيست.اين كه پيغمبر بدون سير به آسمان ها از وضع آن ها باخبر است، اين گونه علم و اطّلاع با مشاهده از نزديك فرق بسيار دارد؛ درست مثل اينكه حادثه اى در شهر واقع شده باشد و از وقوع آن مطلع شده باشيم ،ولى در محل وقوع حادثه نبوده و جريان را با چشم نديده ايم؛ البته حضور در محل و مشاهده جريان حادثه تأثير بسيار عميق ترى در وجود انسان خواهد داشت در حالى كه اطّلاع غيابى آن اثر را ندارد.
2. قرآن در اين مورد مى فرمايد: «پاك و منزّه است خدايى كه بنده اش را در يك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى ـ كه گرداگردش را پر بركت ساخته ايم ـ برد، تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم، چرا كه او شنوا و بيناست». (2)
خروج و سيردادن شبانه حضرت رسول به آسمان ها و جسمانى بودن آن از ضروريّات دين است كه تقريباً مورد اتفاق مذاهب اسلامى است. (3)
سخنان و احاديث زيادى در اين خصوص در كتب و منابع اسلامى وجود دارد. معراج از جملة معجزات حضرت مى باشد. پيامبر همراه جبرئيل سفر خود را از مسجد الحرام يا به روايتى از خانة امّ هاني، خواهر امام على (ع) آغاز كرد. با مركبى فضا پيما به نام «براق» به سوى مسجد الاقصى (بيت المقدس) روانه گرديد. ايشان از شهر هاى مدينه، طور سينا، بيت اللّحم (زادگاه حضرت مسيح)، منازل انبيا، آثار آنان و مسجد الاقصى ديدن كرد و در برخى منازل نماز گزارد.
حضرت پس از توقّف كوتاهى در بيت المقدّس به سوى آسمان صعود كرد. در اين بخش از سفر، ستارگان، نظام جهان بالا و آسمان ها را ملاحظه نمود. با ارواح پيامبران و فرشتگان سخن گفت. هم چنين بهشت، دوزخ و درجات بهشتيان و اشباح دوزخيان را مشاهده فرمود. پيامبر در ادامه سير خود به سدرة المنتهى رسيد: «نزد سدرة المنتهى ـ كه جنت المأوى و بهشت هميشگى آن جا است ... چطور ممكن است چشم او دچار كژبينى و طغيان شده باشد، با اين كه آيات چندى از آيات كبراى پروردگارش را ديده بود؟!» (4)
پيامبر پس از دين شكوه و جلال سدره المنتهى، از راهى كه عروج نموده بود، بازگشت و در بيت المقدس فرود آمد. آنگاه به سوى مكه حركت كرد و سرانجام پيش از طلوع فجر به مكه باز گرديد. هدف از معراج اين بود كه پيامبر با مشاهدة اسرار عظمت خداوند در سراسر جهان هستي، مخصوصاً عالم بالا كه مجموعه اى است از نشانه هاى عظمت او، درك و ديد تازه اى براى هدايت و رهبرى انسان ها بيابد. (5)
در روايتى امام صادق(ع)، علّت معراج را چنين نقل مى كند: «خداوند هرگز مكانى ندارد و زمان بر او جريان نمى گيرد، ليكن مى خواست فرشتگان و ساكنان آسمانش را با قدم گذاشتن پيامبر به آن جا احترام كند. نيز شگفتى هاى عظمتش را به پيامبر نشان دهد تاپس از بازگشت براى مردم بازگو كند». (6)
براى اطلاع بيش تر به تفسير الميزان و نمونه، ذيل آيه اول سوره اسراء و آيات اول تا هجدهم و فروغ ابديّت آيه الله سبحاني، ج 1، ص 379 مراجعه فرماييد.
3.در احاديث معراج، امامان معصوم(ع) از رسول خدا روايت كرده‏اند: « وقتي همه مراحل را طي كرده، از آسمان ها گذشتم و به بيت معمور و نزديك سِدرة المنتهي رسيدم، بعضي از اصحابم مرا همراهي مي‏كردند. آن ها كه لباس نو دربرداشتند وارد شدند و آن ها كه نداشتند ماندند. عده‏اي را همراه خود بردم و عده‏اي همراهم آمدند» (7). عده‏اي كه در آن مراسم، حضور داشتند، اهل بيت و مؤمناني بودند كه به دنبال پيغمبر، آن مقام را طي كردند.
براي اطلاع بيش تر تفسير الميزان و نمونه ذيل آيه اول سورة اسراء و آيات اول تا هجدهم و فروغ ابديّت آيهْْ الله سبحاني، ج 1، ص 379 مراجعه فرماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1 . اسراء (17) آيه 1.
2. همان.
3. بهاءالدين خرمشاهى، ترجمة قرآن كريم، ذيل آية اول سورة اسراء.
4. نجم (53) آيه 14 ـ 18.
5. تلخيص و برداشت از دائرة المعارف فارسي، ج 2، بخش 2، مادة معراج، ص 2806 ؛
دانشنامة قرآن، ج 2، ص 2121 ـ 2118 ؛ تفسير نمونه، ج 12، ذيل آية اول سورة اسرا؛ تفسير الميزان، ج 13، ذيل آية اول سورة اسراء ؛ بحارالانوار، ج 18، باب 3، ص 282 به بعد، چاپ بيروت [اثبات المعراج].
6. تفسير برهان، ج 2، ص 400، به نقل از تفسير نمونه، ج 12، ص 17.
7. بحار، ج 18، ص327.

به نام خدا آیا صحت دارد که مادر امام زمان دختر پادشاه رم و ابتدا مسیحی بوده است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بنا به نقل روايات مادر امام زمان(عج) حضرت نرجس، نوه قيصر روم بود .
مادر حضرت نرجس از نوادگان شمعون وصي حضرت عيسى(ع) مي‌باشد .
گفته شده نرجس خاتون اول مسيحي بود .خواب ديد که توسط پيامبر(ص) و حضرت عيسى و با حضور شمعون ،وصي حضرت عيسى، براي امام حسن عسکري، عقد شد . در مراسم ازدواج مسيح و حواريّون و فرزندان پيامبر اکرم(ص) حضور داشتند . بعد از اين جريان حضرت زهرا(س) به خوب نرجس مي‌آيد .نرجس به دست حضرت مسلمان مي‌شود.(1)
پي‌نوشت‌:
1. امام مهدي(عج) از ولادت تا ظهور، ص 176 ـ 179.

با عرض سلام خدمت شما در کتابی به نام موعود نامه و الفبای مهدویت موضوعی با عنوان جنگ ارماگدون خواندم که در ان اینطور نوشته شده است که در این جنگ اکثر انسان ها کشته میشوند و در روایات ائمه علیهم السلام این جنگ به نام قرقیسیا میباشد حال از شما میخواهم که موضوع اصلیه این جنگ را اگر ممکن میباشد برایم توضیح دهید زیرا این موضوع از اهمیت خاصی برایم برخوردار است التماس دعا باتشکر فراوان

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از روايات استفاده مي‌شود که از علائم ظهور، جنگ سختي است که در مکاني به نام «هرمجدون» واقع در شمال فلسطين اتفاق مي‌افتد.(1) دکتر عبدالکريم زبيدي مي‌گويد:
«در اين نبرد که به معرکه «قرقيسيا» نيز معروف است، ميليون‌ها نفر از امريکا، اروپا، روسيه، ترکيه، مصر، دولت‌هاي مغرب عربي و لشکرياني از سوريه، اردن، لبنان، فلسطين و اسرائيل شرکت خواهند داشت که همگي در منطقه‌اي به نام «قرقيسيا» از بلاد شام (که فلسطين،‌جزء آن است) جمع مي‌شوند، و سفياني در اين هنگام خروج مي‌کند».(2)
در باره همين معرکه، امام باقر(ع) به «ميسّر» فرمود:
«در آن مکان (قرقيسيا) معرکه‌‌اي رخ مي‌دهد که همانند آن از آغاز آفرينش تا آن زمان، اتفاق نيفتاده است و در آينده هم رخ نمي‌دهد. آن جا محل پذيرايي پرندگان خواهد بود . درندگان و پرندگان از اجسام مردگان سير مي‌شوند»(3) که اشاره به کشتار زيادي است که در آن جا رخ مي‌دهد.
از مجموع رواياتي که در اين باره وارد شده، به خوبي استفاده مي‌شود که فرمانده عملياتي اين جنگ از جانب دشمنان اسلام، به شخصي به نام «سفياني» سپرده مي‌شود. او با کمک مراکز جاسوسي امريکا و يهود ميان مردم تفرقه ايجاد مي‌کند.مردم را بر ضد شيعيان تحريک خواهد کرد. نيز پس از ظهور امام زمان و پناه بردن حضرت به خانه خدا، «سفياني» با عده‌اي از ياران خود در صدد مقابله با حضرت بر مي‌آيد که خود و يارانش در منطقه‌‌اي به نام «بيدا» به زمين فرو مي‌روند.(4)
در روايت‌هاي متعددي يكي از نشانه‌هاي حتمي ظهور امام مهدي (عج)، خروج سفياني ذكر شده است.(5) نام وي عثمان بن عَنبَسه و از فرزندان ابوسفيان مي‌باشد.(6) وي داراي صورتي سرخ، پوستي سفيد و چشماني زاغ مي‌باشد.(7) او از شهرهاي روم (شايد مراد اروپاي فعلي باشد) به پا مي‌خيزد و بر گردن صليب دارد.(8)
شايد او مسيحي يا مسلمان منحرفي باشد كه دشمني اميرالمؤمنين(ع) را به دل دارد. زيرا در برخي روايت‌ها آمده كه وي در كوفه اعلام مي‌كند هركه سر شيعه علي بن ابي طالب را بياورد، هزار درهم جايزه مي‌گيرد.(9) در روايتي از امام صادق (ع) آمده است: زمان خروج وي ماه رجب است .خروج وي از آغاز تا انجام، 15 ماه مي‌باشد كه 6 ماه به نبرد مي‌پردازد . 5 مكان مهم: دمشق، حمص، فلسطين، اردن و حلب را اشغال مي‌كند . 9 ماه بر آن‌ها فرمان‌روايي مي‌كند.(10)
در بسياري از روايت‌ها از نبردي در مكاني ميان مكه و مدينه به نام «بيداء» خبر داده شده است كه سپاه سفياني با امام مهدي (عج) و لشكريانِ آغازينِ ايشان در آن مكان رو در رو مي‌شوند . سپاه دشمن در زمين فرو مي‌رود.
در روايتي آمده است كه اميرالمؤمنين(ع) در تأويل آيه شريفه «ولَو تَري إذ فَزِعوا فَلافَوتَ»(11) مي‌فرمايند كه لشكر سفياني به مدينه مي‌آيند تا به «بيداء» برسند، خدا آن‌ها را در زمين فرو مي‌برد.(12)

پي‌نوشت‌:
1. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 526.
2. همان، به نقل از مجله الفکر الجديد، شماره 15 و 16.
3. همان. ج 8، ص 295، حديث 451.
4. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 526.
5. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، ص650.
6. همان، ص 651.
7. شيخ نعماني، الغيبة، ترجمه جواد غفاري، چاپ اول، 1363، كتابخانه صدوق، تهران، ص 435.
8. شيخ طوسي، الغيبة، بصيرتي، قم، ص 278.
9. همان، ص 273.
10. نعماني، الغيبة، ص 426.
11. سبأ(34) آيه 51.
12. سيد محمد صدر، تاريخ غيبت كبري، ترجمه دكتر سيد حسن افتخارزاده، نيك معارف، تهران، 1371، ص 648.

به طور نمونه وقتی رکوع تمام میشود و میخوام بلند شوم باید چه ذکری بگم و مانند جاهای دیگر نماز چی باید بگم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مستحبات نماز:
1- مستحب است در نمازهاي يوميه، پيش از نماز اذان و اقامه گفته شود
2- در آغاز شروع به نماز هفت تكبير گفته شود . يكى را تكبيره الاحرام قرار دهد (بهتر است تکبير آخر را تکبيره الاحرام قرار دهد).
3- بعد از تکبيره الاحرام دعاي که در رساله عمليه بيان شده است خوانده شود،
4- قنوت در نماز مستحب است.
5- گفتن الله اکبر پيش از رفتن به رکوع و پيش از رفتن به سجده و بعد از سجده.
6- گفتن «سمع الله لمن حمده» بعد از رکوع در حال ايستاده.
7- گفتن« بحول الله و قوته اقوم واقعد» هنگام بلند شدن براي رکعت بعد.
8- تعقيبات بعد از نماز که در مفاتيح الجنان آمده است.
موارد ديگر را از رساله عمليه امام خميني مطالعه کنيد.
پي نوشت:
1. امام خميني ،توضيح المسائل ،م916 به بعد.

با سلام و احترام در دعای ماه مبارک رجب که از امام صادق (ع) روایت شده است (دعای یامن ارجوه لکل خیر ...)در بخشی از دعا می خوانیم"واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شر الدنیا وشر الاخره" چرا در مورد شر الاخره پیشوند جمیع نیامده است.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
مرحوم آيه الله ميرزا جواد ملکي تبريزي درکتاب المراقبات توضيح مي دهد :
اگر انسان در عبارت دعا « اعطني جميع خير الدنيا و جميع خير الآخره » کلمه جميع تکرار شده، ولي در اين عبارت
«و اصرف عني جميع شر الدنيا و شر الآخره » تکرار نشده است بينديشد، شايد به اين نتيجه برسد که اختلاف عبارت اشاره دارد که شر امر عدمي است که دوري از رحمت خدا و محروميت از بخشايش الهي است، ولي چون خير امري وجودي مي باشد، گويا انواع آن بي شمار است.
اين که چرا جميع شر الدنيا، تمامي شرهاي دنيا آمده، گويا به اين جهت است که شرهاي دنيا براي همه مردم معلوم نيست.

صفحه‌ها