حديث

یا این حدیث نرسیدن ارث به فرزندان پیامبر یک حدیث جعلی است که ابوبکر ساخته است آخه من شنیدم نزدیک به این مضمون حدیث مذکور در کتاب کافی است اگر این حدیث واقعیت دارد پس چرا ...؟

پرسش: حدیثی که ابوبکر در برابر حضرت فاطمه سلام الله علیها آورد از پیامبر که انبیا ارث نمی گذارند و ارث شان صدقه است، آیا در اسناد شیعه هم هست؟
شرح : حدیث جعلی است که ابوبکر ساخته است ،شنیدم نزدیک به این مضمون حدیث مذکور در کتاب کافی است ؟
پاسخ: پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز

آنچه ابوبکر نقل کرده ،مختص به او است و در هیچ نقلی از شیعه و غیر شیعه نیامده است. جمله ابوبکر به شرح زیر است:
انا لانورث ما ترکنا صدقه........؛(1)
ما ارث به جا نمی گذاریم . آنچه از ما بماند، صدقه ( و متعلق به امت و در اختیار والی امت ) است.
آنچه در نقل ابوبکر مهم است و بدان استناد شده، نفی وراثت بین رسول خدا و وارثان ایشان و صدقه بودن اموال به جا مانده از اوست. این فراز در هیچ روایتی از امامان شیعه و از غیر ابوبکر نقل نشده و مورد انکار شدید امامان واقع گردیده است. عالمان شیعه هم به پیروی از امامان در بیان منافات و تعارض این سخن با قرآن مفصل بحث کرده اند،از جمله شیخ مفید که "رساله حول حدیث نحن معاشر الانبیاء ..." نوشته است.
اما آنچه در روایات شیعه وارد شده ،به شرح زیر است:
امام صادق از پیامبر نقل فرمود: إن العلماء ورثة الأنبياء وذاك أن الأنبياء لم يورثوا درهما ولا دينارا ، وإنما أورثوا أحاديث من أحاديثهم ، فمن أخذ بشئ منها فقد أخذ حظا وافرا؛(2)
عالمان وارثان پیامبران هستند زیرا پیامبران درهم و دینار به جا نمی گذارند(چون در صدد جمع دنیا نیستند. برای آنان درهم و دینار اهمیت چندانی ندارد تا جمع آوری کنند و به ارث بگذارند) بلکه ارث آنان سخنان آنان است(که پر از حکمت و علم و نور است). هر کس مقداری از این ارث را صاحب شود، حظ و بهره بزرگی برده است.
این روایت اصلا نفی قانون ارث بردن را نمی کند. ارث پیامبران را صدقه و متعلق به جامعه اسلامی و در اختیار حاکم نمی شمارد ،بلکه می فرماید همت آن ها در جمع مال و ارث گذاشتن آن برای وارثان نیست، بلکه همت شان به بیان علم و حقایق در سخنان هدایت آور و نورانی است تا میراث پیروان شان باشد و پیروان از این میراث ارزشمند بهره بگیرند.

پی نوشت ها:
1. صحیح بخاری،ج4،ص42؛ مسند احمد، ج1،ص4.
2. کافی،1،ص34.

باسلام، چرا در نهج البلاغه کلمه غدیرخم نیامده و هیچ اشاره ای به این ماجرا نشده است؟ مضافا این که امام علی (علیه السلام) در فرازهای مختلفی از نهج البلاغه در مقام مقایسه یا گلایه فضایل بحق خود را برشمرده اند اما به موضوع بسیارمهم غدیرخم بالصراحه یا بالکنایه نپرداخته اند؟!

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز
کلمه غدیر خم در نهج البلاغه نیامده است. در قرآن هم این کلمه ذکر نشده، بلکه محتوا و مضمون و داستان ها و اتفاقات واقعی غدیر است که در قرآن و روایات و نهج البلاغه آمده است و این مهم است.
امام ابتدا احتجاج صریح را مناسب نمی دید و به بیان های مختلف بر حق خود تصریح می کرد. امام در نهج البلاغه می فرماید:
انسان را بر تأخیر در گرفتن حقش عیب نمی کنند. عیب بر آن کسی است که آنچه حقش نیست، بگیرد.(1)
امام در روز شورا با اصحاب شورا احتجاج کرد و از آنان اقرار گرفت که پیامبر در غدیر او را نصب کرده و فرموده: من کنت مولاه...(2)
خطبه شقشقیه (خطبه سوم نهج البلاغه) در بیان مظلومیت خود بعد از رسول خدا است که حق ایشان را غصب کردند و مرحوم سيد رضي بنا نداشته همه سخنان حضرت را جمع آوري كند، بلكه سخناني كه بر اساس ذوق ايشان در اوج بلاغت و فصاحت بوده، جمع آوري كرده و نام آن را نهج البلاغه گذاشته است .
برای اطلاع از بعضی موارد به کتاب رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سید عبد الحسین شرف الدین ) ، ص 486 -514 مراجعه کنید.

پی نوشت:
1.شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج16،ص234؛
2. نهج البلاغه ،حکمت166.

در خطبه ی قاصعه، امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد عبادات شش هزار ساله ی شیطان لعین صحبت می کنند و در این باره می فرمایند: «روشن نیست این تعداد سال از سال های دنیا بوده است یا از سال های آخرت». این روشن نبودن آیا با علم الهی امام (ع) مغایرت دارد یا خیر؟

پاسخ:
حضرت در اين خطبه مي فرمايد:« لَايُدْرَى‏ أمِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَة» و نمي فرمايد:« لا أدري أمِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَة». معناي اين دو عبارت يكي نيست.
معناي عبارت اول اين است كه «معلوم نيست شش هزار سال طبق محاسبه سال هاى دنيا بوده يا آخرت»‏ و معناي عبارت دوم اين است كه « نمي دانم شش هزار سال طبق محاسبه سال هاي دنيا بوده يا آخرت». اگر حضرت عبارت دوم را به كار مي برد، مي توانستيم اشكال شما را بپذيريم و بگوييم عبارت با علم الهي امام مغايرت دارد اما حضرت اين عبارت را به كار نبرده و فرمود: «معلوم نيست ...». عبارت مفهومش اين نيست كه امام از اين مسئله خبردار نبوده، بلكه اشاره به اين است كه توده مردم از آن آگاه نيستند. نزد مردم معلوم نيست كه اين شش هزار سال طبق محاسبه سال هاي دنيا بوده يا آخرت.(1)

پي نوشت:
1. پيام امام اميرالمؤمنين، آيت الله مكارم شيرازي، ج‏7، ص 364.

باسلام اینکه اکثر افراد میگن در دوره صفویه احادیث زیادی جعل وسند سازی شده است و مردم نیز پذیرفته اند و اکنون در زمان حال نیز استفاده میشود تا چه حد صحت دارد؟وچه دلایلی برای رد یا اثبات این گفته وجود دارد. بنده میبینم وگاهی عمیقا به فکر میروم که چرا مرم اینقدر به مستحبات توجه میکنند و از واجبات دوری.به عنوان مثال همین امروز همه پس از اتمام مراسم دعای عرفه مسجد را ترک کردند در حالیکه به اذان مغرب 5 دقیقه مانده بود.

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز.
در این که چرا شیعیان تقید لازم را به واجبات به خصوص نماز و جماعت و دیگر واجبات ندارند، ولی نسبت به مستحبات و توسلات و زیارات و...خیلی عنایت دارند، باید تحقیق میدانی و مفصل صورت گیرد.
شاید یکی از وجوه آن تبلیغ غلط روایات مربوط به مستحبات از جانب مبلغان ديني باشد.(1)
متاسفانه برخي مبلغان بدون این که قیدها و شرط های عامی که وجود دارد و روایات مربوط به مستحبات را مقید و مشروط می کند، ذکر کنند، به تبلیغ مستحبات می پردازند . شیعیان عوام را بدان روایات بدون ذکر قید و شرط شان دلخوش می کنند . آن ها هم با توجه به تبليغ غلط ، در صدد رفع بی قیدی خود نسبت به واجبات بر نمی آیند.
دلایل دیگر هم ( كوتاهي مردم در آشنا شدن با مسائل ديني و صدا و سيما و.....)باید بررسی شود.
جعل حدیث از صدر اسلام و از زمان خود پیامبر وجود داشته ، در هر دوره ای نسبت به بعضی وجوه به تناسب شرایط و اوضاع زمان، شدت یافته ، ولی این که در دوران صفویه جریان جعل حدیث شدت یافته باشد، تا به حال در منبع معتبری بدان بر نخورده ایم.
ممکن است منظور همان معضل بالا باشد که اشاره شد، یعنی از این دوره اهل منبر با نقل روایات مربوط به مستحبات و بدون تبیین قید و شرط آن ها در تربیت دینی مردم انحراف و اخلال ایجاد کردند . حاصل آن بی تقیدی نسبت به انجام واجبات به خصوص نماز و جماعت و روآوردن افراطی و غیر صحیح به مستحبات و زیارات شد.
پی نوشت ها:
1. شرح چهل حدیث، امام خمینی،ص568-576 . مناسب است فرازی از سخن امام در این جا آورده شود:
پس اى عزيز، شيطان تو را مغرور نكند و هواهاى نفسانيه تو را گول نزند. البته انسان تنبل مبتلا به شهوات و حب دنيا و جاه و مال، مثل نويسنده، هميشه دنبال بهانه است از براى تأييد تنبلى خود، و هر چه موافق با شهوات او باشد و مؤيد هواهاى نفسانيه و خيالات شيطانيه او باشد، اقبال به آن نمايد و چشم و گوش خود را به آن باز كند، بدون آن كه فحص از مغزاى آن نمايد يا به مقابلات و معارضات آن نظر نمايد.
بيچاره گمان مى‏كند به مجرد دعوى تشيع و حب اهل بيت طهارت و عصمت(و انجام بعض اعمال مستحب یا تلاوت بعض سور و ادعیه) جواز ارتكاب هر محرّمى را خداى نخواسته دارد و قلم تكليف، نعوذ باللّه، از او برداشته شده! بدبخت نمى‏داند كه شيطان بر او تعميه كرده(بینایی او را گرفته)، و در آخر عمر بيم آن است كه محبت بي مغز بيفايده نيز از دستش برود و با كف تهى در صف نواصب اهل بيت محشور گردد. آخر دعوى محبت كسى [كه‏] بيّنه نداشته باشد پذيرفته نيست.
ممكن نيست من با شما دوست باشم و محبت و اخلاص داشته باشم، و بر خلاف تمام مقاصد و مطلوبات شما اقدام كنم. درخت محبت ثمره و نتيجه‏اش عمل بر طبق آن است، و اگر اين ثمره را نداشته باشد، بايد دانست كه محبت نبوده، خيال محبت بوده.
پيغمبر اكرم و اهل بيت مكرم او، صلوات اللّه عليهم، تمام عمر خود را صرف در بسط احكام و اخلاق و عقايد نمودند و يگانه مقصد آن ها نشر احكام خدا و اصلاح و تهذيب بشر بوده و هر قتل و غارت و ذلت و اهانتى را در راه اين مقصد شريف سهل شمردند و از اقدام باز نماندند، پس محبّ و شيعه آن ها كسى است كه در مقاصد آن ها با آن ها شركت كند و پيروى از آثار و اخبار آن ها كند. اينكه در اخبار شريفه اقرار به لسان و عمل به اركان را از مقوّمات ايمان شمرده ،بيان يك سرّ طبيعى و سنّة اللّه جاريه است، چون كه حقيقت ايمان ملازم با اظهار و عمل است. عاشق در جبلّه طبيعيه اوست اظهار عشق و تغزّل در شأن معشوق، و عمل به لوازم ايمان و محبت خدا و اولياى او. [اگر] عمل نكرد ،مؤمن نيست و محبت ندارد. و اين صورت ايمان و محبت بى مغز و معنى نيز با جزئى حوادث، و في الجمله فشار، از بين مى‏رود و صفر اليد (دست خالي)به دار جزاى اعمال منتقل شود.

سئوال:نزدیکی مرد با همسرش از عقب چه حکمی دارد؟ با سلام،این سئوال را همسرم از شما پرسیده و پاسخ آن را کراهت شدید داده اید و این مساله باعث اختلاف بین من و همسرم شده است این در حالی است که در تفسیر المیزان که بخشی از آن را در ذیل آورده ام و در دنباله آن استناد به روایات متعدد نموده منع نشده است حال می خواهم بدانم چرا در تفسیر وروایات و رای مجتهدین اینقدر اختلاف وجود دارد و به چه دلیل شما آن را کراهت شدید می دانید استدعا دارم آن را با استدلال و معانی در تفسیر المیزان یا ... بیان نمایید. ترجمة الميزان ج : 2ص :316 و آيه شريفه : فاتوهن من حيث امركم الله از نظر سياق شباهت به آيه شريفه : فالان باشروهن و ابتغوا ما كتب الله لكم . و آيه : فاتوا حرثكم اني شئتم ، و قدموا لانفسكم دارد ، پس از اين شباهت چنين به نظر مي‏رسد كه مراد از امر به آمدن در آيه مورد بحث ، امر تكويني است ، كه خلقت و تكوين انسان هم بر آن دلالت دارد ، چون خلقتش مجهز به اعضائي است كه اگر مساله تناسل نبود اعضائي زايد و بيهوده بود ، و نيز مجهز به قوائي است كه انسان را به عمل زناشوئي دعوت مي‏كند ، تا نسل بشر قطع نگردد ، پس امر نامبرده امر شرعي نيست ، همچنانكه منظور از كتابت در جمله : و ابتغوا ما كتب الله لكم نيز همين مساله توالد و تناسل است ، و اين معنا به خوبي از آيه استفاده مي‏شود . البته ممكن است بگوئيم : مراد از امر دستور شرعي است ، و مي‏خواهد مساله ازدواج و تناسل را بطور كفائي واجب كند ، به اين معنا كه بر عموم انسانها واجب است نسلي براي بعد از خود درست كنند ، اگر چند نفر اين كار را كردند ، تكليف از ديگران ساقط است ، مانند ساير واجبات كفائي ، كه زندگي جز با انجام آنها تامين نمي‏شود ، ليكن اين احتمال بعيد است . بعضي از مفسرين به اين آيه استدلال كرده‏اند بر اينكه جمع شدن با زنان از عقب حرام است ، ولي استدلال بسيار سست و ناپسند است ، براي اينكه منشا و اساس آن يكي از دو پندار است ، كه هر دو غلط است ، يا گمان كرده‏اند كه مفهوم ( پس نزد ايشان شويد از آنجا كه خدا دستور داده ) ، اين است كه از عقب نزديك نشويد ، كه اين مفهوم لقب است ، و قطعا حجت نيست ( و اين عبارت كه فرمان تكويني خدا به اينكه بايد نسل بشر حفظ شود با نزديكي از جلو اطاعت مي‏شود ) ، هيچ ربطي به حليت و حرمت ساير اقسام نزديكي ندارد . و يا اينكه پنداشته‏اند : امر به هر چيزي دلالت دارد بر نهي از ضد آن ، كه نيز قطع داريم ترجمة الميزان ج : 2ص :317 بر ضعف چنين دلالتي . (تفسیر و روایات را می توانید در صفحه317ج2 المیزان مطالعه نمایید)

گرچه در برخي از تفاسير به مناسبت آيات فقهي، مباحث فقهي هم مطرح شده، اما صرف مراجعه به تفاسير براي شناخت تفصيلي احكام شايسته نيست . اگر كسي مجتهد و متخصص استنباط احکام است ،بايد با مراجعه به همه منابع فقه (قرآن و روايات و عقل و اجماع) به استنباط احكام بپردازد . اگر تخصص كافي را ندارد و به مرحله اجتهاد نرسيده ،بايد از متخصصان و مجتهدان امور فقهي سوال نمايد.
اما درباره آنچه به تفسير الميزان نسبت داده ايد ،بايد بگوييم كه علامه در اين جا در مقام بيان حكم اين عمل نيست ، بلكه مي خواهد استدلال افرادي كه آميزش از راه پشت را به وسيله آيه 222 سوره بقره حرام مي دانند، نادرست بداند، يعني علامه مي خواهد سستي و فساد استدلال آن ها به آيه 222 سوره بقره را تبيين نمايد . مي فرمايد كه تمسك به اين آيه براي استنباط حرمت اين عمل نادرست است :
« بعضى از مفسرين به اين آيه استدلال كرده‏اند بر اينكه جمع شدن با زنان از عقب حرام است، ولى استدلال بسيار سست و ناپسند است براى اينكه منشا و اساس آن يكى از دو پندار است، كه هر دو غلط است، يا گمان كرده‏اند كه ...‏»(1)
از سوي ديگر علامه وقتي روايات را نقل مي نمايد، از روايات استنباط نمي كند كه اين عمل مباح است و هيچ گونه منع و كراهتي ندارد ،بلكه برخي از روايات را مربوط به جواز آميزش با زن از پشت مي داند :
« ظاهرا مراد از نزديكى با زنان در عقب ايشان اين است كه از عقب در جلو ايشان وطى شود. استدلال به آيه هم بر اين اساس بوده ،هم چنان كه خبر معمر بن خلاد گذشته بر آن شهادت مى‏دهد.»(2)
از برخي روايات ديگر استفاده مي شود آميزش از راه پشت اگر با رضايت زوجه باشد و موجب اذيت و آزار وي نباشد ،حرام نيست . حرام نبودن اعم از اين است كه مباح يا مكروه باشد .علامه نگفته كه مباح است . ايشان نظر ائمه معصومین را كراهت شديده مي داند :
« قول ائمه اهل بيت هر چند جواز با كراهت شديد است، به طورى كه اصحاب اماميه به طرق خود كه تا ائمه دارند آن را روايت كرده‏اند، الا اينكه هيچ يك از ائمه در حكم مساله به آيه: «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ ...»(3) تمسك نكرده‏اند، بلكه به گفتار لوط پيغمبر تمسك كرده‏اند، كه فرمود:« هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ» (4) ، چون لوط با اينكه مى‏دانست قومش جز لواط را نمى‏خواهند، دختران خود را عرضه كرد، و در قرآن كريم آيه‏اى براى نسخ اين حكم نيامده است».(5)
علامه آيه 223 سوره بقره را بيانگر جواز آميزش در فرج از پشت مي داند، نه جواز آميزش در پشت . اگر در روايات هم به اين آيه تمسك شده ،برای دلالت بر جواز آميزش در فرج از پشت تمسك شده ،نه جواز آميزش در پشت. آيه اي كه براي جواز آميزش در پشت به آن تمسك شده، آيه 71 سوره حجر است.
علامه در اين حكم فقهي با فقها اختلافي ندارد . ابهاماتي كه براي شما ايجاد شده، به سبب عدم تأمل كامل در كلام علامه در الميزان است.
پي نوشت ها:
1. ترجمه الميزان، ج‏2، ص 316.
2. همان، ص 326.
3. بقره(2) آيه 223.
4. حجر(15) آيه 71.
5. ترجمه الميزان، ج‏2، ص 327.

آیا به غیر از حضرت مهدی (عجل الله فرجه) و عیسی (علیه السلام)، امامان و پیامبران دیگری هم ظهور می کنند؟ بعد از امام زمان چه کسی امامت را به عهده خواهد گرفت؟ آیا روایتی وجود دارد؟

پاسخ:
حضرت مهدی (عجل الله فرجه) آخرین حلقه امامت و خاتم ائمه است. بعد از ظهور حضرتش، دوره امامت اولیاي خدا به پایان خواهد رسید. نشانه های رستاخیز آشکار و گسیل بشر به سوی معاد و برپایی قیامت آغاز خواهد شد.
در کتاب های حدیثی بیان شده است بعد از ظهور و پایان یافتن دوره حکومت امام زمان آثار و علایم قیامت آشکار خواهد شد، به گونه ای که هیچ گونه فرصتی برای برپایی حکومت و حضور امامی دیگر به وجود نخواهد آمد. در نتیجه پس از دولت آن بزرگوار، براى هيچ كس دولت و سلطنتى در زمين نخواهد بود. جز آنچه در روايات آمده كه اگر خدا بخواهد فرزندان حضرت پس از او سلطنت كنند. در اين باره روايتى نرسيده (بلكه موكول به مشيت الهى شده است). در عین حال در برخی از روایات بیان شده با ظهور حضرت، امامان و بعضی از پیامبران و نیز اولیاي خاصه امام عصر را همراهی خواهند کرد.
اینک به آن چه که در بعضی از کتاب ها نگاشته شده است اشاره می کنیم:
1." در بيش تر روايات است كه مهدى اين امت از دنيا نرود. مگر چهل روز پيش از قيامت. در آن چهل روز فتنه و آشوب شود. نشانه‏ هاى زنده شدن مردگان و آمدن شان براى حساب و پاداش پديد آيد و خدا داناتر است به آنچه خواهد شد"(1)
2. "در روايات صحيح آمده كه پس از دولت قائم دولتى ديگر نخواهد بود. رواياتى رسيده كه فرزند او به حكومت خواهد رسيد. ليكن اين گونه روايات صحت سند ندارند. در روايات زيادى رسيده است كه حضرت مهدى عليه السّلام چهل روز قبل از وقوع قيامت از دنيا خواهد رفت، در اين هنگام همه جا را هرج و مرج فرا خواهد گرفت. اين هم علامت خروج مردگان و قيام قيامت است."(2)
3. یکی از فرازهای وصیت پیامبر در غدیرخم چنین بود:
"آنچه را از سوى خداوند در مورد على- كه امير المؤمنين است- ابلاغ كردم، بپذيريد. هم در مورد امامان پس از او كه از من و اويند فرمانبردار باشيد. مهدى قائم (ع) ميان ايشان است كه به حق تا روز قيامت حكم مى‏ كند"(3)
4. "در سلسله اخبار مربوط به قيام مهدى آمده است: در زمان ظهور، پيامبر و اميرالمؤمنين به دنيا رجعت مى‏ فرمايند. امام عصر با عصا و مهرى كه در اختيار دارند، بر پيشانى هر مؤمن و كافرى داغ مى‏ زنند تا به خوبى از يك ديگر باز شناخته شوند. تمام انبيا و اوليا براى يارى على (ع) و مهدى به دنيا باز خواهند گشت. در اين ميان پيامبرانى مانند ذكريا و يحيى و حزقيل كه در راه ابلاغ رسالت خويش آزار و شكنجه بيش ترى را متحمل گشته‏ اند، از سهم فزون ترى برخوردار خواهند بود. آرى آن ها بار ديگر به اين سراى خاكى پاى خواهند نهاد تا نيام انتقام بر كشيده و به خون خواهى حسين بن على (ع) قيام ورزند.
«جميل» از امام صادق (ع) نقل مى‏كند كه از ايشان در مورد آيه: "إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ" (سوره غافر- آيه 51) توضيح خواستم، حضرت در پاسخ فرمودند:
به خدا قسم! اين تحول در زمان رجعت به وقوع خواهد پيوست، زيرا بسيارى از انبيا و هم چنين ائمه (ع) در دنيا از يارى ظاهرى مردم محروم مانده؛ چه بسا كه در اين راه به شهادت نيز نائل آمدند. اما منظور از «اشهاد» در آيه مذكور ائمه معصومين (ع) مى‏ باشند.
آيه فوق مؤيد اين مطلب است كه انبيا در زمان رجعت و قيامت صغرى، با قوت و اقتدار و پشتيبانى فرشتگان الهى بازگشتى پيروزمندانه خواهند داشت. همراه مؤمنانى كه خداوند به آن ها حياتى مجدد بخشيده،عليه غاصبان و دشمنان اهل بيت عصمت (ع) و از آن جمله بنى اميه و حاميان جنايتكار آنان خواهند شوريد. با كسب فيض جهاد در ركاب قائم آل محمد (عج) از مزاياى دولت حضرت بهره‏ ها خواهند جست، همچنان كه خداوند به اين مهم اشاره فرموده است: وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً" ( نمل- آيه 83) (4)
5. ابو سعيد خدرى روايت مى‏ كند كه رسول خدا فرمود:
در آخرين مدت امّت من، مهدى ظهور مى‏ كند. خدا باران رحمتش را بر او و بر پيروانش نازل مى‏ كند. زمين از بركت وجود او گياهان خود را ظاهر مى‏ سازد. همه جا را سرسبز مى‏ گرداند و اموال پاكيزه در اختيار او قرار مى‏ گيرد.(5)
همان گونه که در بعضی از کتاب ها (مطابق با نقل احادیث و روایات) آمده است، بعضی از پیامبران و امامان و نیز اولیا هنگام ظهور حضرت (و در عصر رجعت) با او همراه خواهند بود. البته صحت و عدم صحت و نیز تبیین و تفسیر این گونه احادیث بر عهده عالمان فن (عقائد و کلام ) است، ولی قطعی به نظر می رسد دوره حکومت امام زمان آخرین دوره حکومت بشر روی زمین است. کسی به عنوان امام باقی نخواهد ماند. سپس علایم قیامت نمودار خواهد شد.

پی نوشت ها:
1.ارشاد، ترجمه رسولى محلاتى، ج‏2، ص 362.
2.زندگانى چهارده معصوم ، ص 594.
3. روضة الواعظين،ترجمه مهدوى دامغانى، ص 167.
4.داستان پيامبران يا قصه‏هاى قرآن از آدم تا خاتم، ص 21.
5.فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4، ص 351.

در حدیثی داریم "خداوند دو شهرت را دشمن دارد:شهرت لباس و شهرت نماز"لطفا راجع به این حدیث توضیح دهید؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
شهرت طلبي يكي از صفات نكوهيده اخلاقي است كه در آيات و روايات زيادي از آن نهي شده ، به اين معني است كه انسان كاري بكند تا مورد توجه ديگران واقع شود . امتياز خود را به ديگران نشان دهد، بدون داشتن امتياز واقعي . چنين افرادي معمولا متمسك به چيزهايي مي شوند كه ارزش تلقي مي شود ، چه ارزش ظاهري و چه ارزش معنوي كه در روايت مورد اشاره از دو چيز مهم ياد شده است كه بيش تر ابزار تمايل نفساني واقع مي شود. انسان هاي شهرت طلب سعي مي كنند با پوشيدن لباس هاي چشمگير در ميان ظاهر بينان و نشان دادن نماز و عبادت خود در بين عبادت پيشگان نفوذ كرده و خود را مطرح سازند . از اين راه به مقاصد نادرست خويش جامه برسند . در واقع از ابزارهاي ارزشي سوء استفاده مي كنند. اين عمل مورد نكوهش دين قرار گرفته است. امام صادق فرمود :

«إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الشُّهْرَتَيْنِ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ وَ شُهْرَةَ الصَّلَاة»(1)
پي نوشت:
1.مشكاة الأنوار في غرر الأخبار،فضل بن حسن، ص 320.

با سلام می خواهم بدانم که آیا حدیث (( ان الله و ملائکته یصلون علی المعلم الخیر ...)) وجود دارد؟ اگر هست در کجا گفته شده و منبع موثقی برای آن موجود است یا خیر؟

پاسخ:
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
چنین حدیثی به این تعبیراتی که گفتید، در هیچ یک از منابع روایی وجود ندارد ،ولی مضمون این حدیث در کتاب نهج الفصاحه که مجموعه سخنان حضرت رسول اکرم (ص) است وجود دارد :
« فضل العالم على العابد كفضلي على أدناكم إنّ اللَّه عزّ و جلّ و ملائكته و أهل السّموات و الأرضين حتّى النّملة في جحرها و حتّى الحوت ليصلّون على معلّم النّاس الخير؛(1) فضيلت عالم بر عابد چون فضيلت من بر پائين ترين شماست، خداى عز و جل و فرشتگان او و اهل آسمان ها و زمين‏ها حتى مورچه در سوراخ و حتى ماهى كسى را كه نيكى به مردم بیاموزد دعا مي كنند.»
پی نوشت :
1. نهج الفصاحة، مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص)، ص 589.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها