دعای عرفه امام حسین علیه السلام که آمده: _چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال میتوان کرد؟آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای غیر تو نیست تا آشکار کننده تو باشد؟...... لطف میکنید منظور این عبارات که نوشتم رو در این دعا توضیح بدید
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
امام حسین سلام الله علیه در دعای پر معرفت عرفه ( و به تعبیر بهتر مناجات عرفه) همان طور که از نامش پیدا است، از مضامین بسیار بلند معنوی بهره گرفته اند که این مضامین از طرفی نشان دهنده اوج عشق و عرفان حضرت نسبت به خدای متعال و از طرفی نشان دهنده موج عشق در دل طوفانی عاشق نسبت به معشوق خود است.
مناجاتی کم نظیر که درس های معرفتی فراوان دارد.
حضرت در جملاتی نغز و عارفانه فرمود: "كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَيْكَ اَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَليلٍ يَدُلُّ عَليْكَ وَمَتى بَعُدْتَ حَتّى تَكُونَ الاْ ثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَيْكَ ؛(1)
چـگـونـه استدلال شود بر وجود تو به چيزى كه خود آن موجود، در هستي اش نيازمند بـه تـو اسـت. و آيـا اسـاساً براى ما سواى تو (غیر تو ) ظهورى هست كه در تو نباشد تا آن؛ وسيله ظهور تو گـردد؟ تـو کى پـنـهان شده اى تا محتاج به دليلى باشيم كه به تو راهنمایى كند و چه وقت دور مانده اى تا آثار تو، ما را به تو واصل گرداند".
قبل از آن که به چند تفسیر کوتاه از بعضی بزرگان در توصیف این جملات، خصوصا جمله اول که اگر معلوم شود جملات بعدی نیز نیاز به تفصیل ندارد، توضیح کوتاهی ارائه می شود.
"كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَيْكَ "؛
این جمله بیان می کند که برای وصول به درگاه الهی و رسیدن به محضرش باید از خودش به خودش استدلال کرد آن طور که آیه قرآن به آن اشاره می کند "سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ" (2) یعنی: به زودى نشانه هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مى دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!
مطابقت این مناجات عرفانی با آیه شریفه مطابقتی به جا و مستدل است و حکما و فلاسفه ای چون ابن سینا در تبیین برهان "صدیقین" و اثبات خدا از این آیه شریفه، بهترین استفاده را برده اند.
مقصود امام این است که نمی توان هیچ موجودی را دلیل و واسطه شناختش کرد، زیرا که همه موجودات به نوعی وابسته و محتاج او هستند و موجودی که خود وابسته به ذات اقدس حق باشد؛ نمی تواند راهنمای ما به سوی او شود.
فقیر چه شناختی از غنی دارد! فقیر فقط از فقرش اطلاع دارد و سپس به نیازیش می اندیشد و به احتیاجش وابسته است و بس، او هر چه تلاش کند فقط برای رفع نیازش که هرگز کاملا رفع نمی شود،قدم برمی دارد، پس او نمی تواند راهنمای من برای ورود به درگاه تو باشد زیرا که خود علاوه بر احتیاج، در مسیر جستجوی تست.
ای خدای بزرگ، هر کجا را که می بینم، سایه ای از تو در آن جاست! به کدام موجود بر تو استدلال کنم که در هستی اش به تو وابسته نباشد! همه به تو محتاج اند پس مرا بی هیچ واسطه ای به خودت برسان، من به تو محتاجم، آن موجود چه چیزی بیشتر از تو دارد ای خدای بزرگ " و آیا اساسا براى ما سواى تو (غیر تو ) ظهورى هست كه در تو نباشد تا آن؛ وسيله ظهور تو گـردد؟"
امام در این جا فرمود که آیا در پهنه هستی چیزی غیر از تو ظاهر نیست و غیر از تو ظهوری وجود دارد که بخواهد در مقابل تو عرضه اندام کند و تو را نمایان کند و به ما بشناساند! نه، هرگز؛ هیچ موجودی وجودی ندارد که بخواهد از تو چیزی به من نشان دهد و هیچ چیز یارای هماوردی تو را ندارد. ماسوای تو همه از تو و مربوط به تست " تـو کى پـنـهان شده اى تا محتاج به دليلى باشيم كه به تو راهنمایى كند و چه وقت دور مانده اى تا آثار تو، ما را به تو واصل گرداند" حضرت می فرماید تو هیچ گاه از دیده ها و متن هستی پنهان نمی شوی تا که برای یافتنت محتاج راهنما و دلیلی باشیم و هیچ گاه غایب نمی شوی تا تو را از مسیر آثارت بیابیم! چه چیزی از تو آشکارا تر می توان یافت! "فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ" (3) یعنی: به هر سو رو كنيد، خدا آنجا است! خداوند بىنياز و داناست.
به هر حال این بحث می تواند هم ریشه ای عرفانی و هم فلسفی و کلامی داشته باشد که متاسفانه این جا، مجال بحث اش نیست.
اینک به خلاصه نظر بعضی از بزرگان در توضیح این جمله پر معنا اشاره می کنیم:
1. "شخص با بصيرت را شبهه نيست كه هر چه در عالم داراى ذاتى است غير وجود، در وجود محتاج به غير است و آنچه محتاج به غير نيست، ذات مقدس حق متعال است كه همان محض حيات حقيقى و نور صرف است و چون عين نور و حيات است، محال است كه حيات از غير گيرد؛ چه، هر معلولى احتياجش به علت در حيات و وجود است و ذات مقدس خداوندى كه عين حيات است، معلول علّتى نخواهد بود و هر چه هست، هستى وى به داد خداوند است كه هستى حقيقى منحصر به ذات اوست و در غير آن ذات متعال بالعرض و المجاز است؛.....پس ذات منزه خداوند مبدأ تمام وجودات و موجودات است. (4)
دلى كز معرفت نور صفا ديد ز هر چيزى كه ديد اوّل خدا ديد
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من، با صد هزار ديده تماشا كنم تو را (5)
2.فیض کاشانی در توضیح جملات حضرت نوشته است:
أشرف الدلائل و أوثقها و أسرعها في الوصول و أغناها عن ملاحظة الأغيار هو طريقة الصدّيقين، الذين يستشهدون بالحق على كل شيء؛ لا بغيره عليه .................(6)
یعنی: بالاترین، محکم ترین، سریع ترین و بی نیاز ترین ( همان جمله ای که حضرت بدان اشاره کرد) راهی است که بدون ملاحظه و وساطت اغیار و بیگانگان، برای رسیدن به خدای متعال به کار می رود و این همان راهی است که صدیقین پیمودند و می پیمایند که هر چه موجود در نظام هستی را می بینند جمال خدا را در آن می بینند...... ........... هنگامی که از رسول گرامی اسلام صلوات الله سوال شد که به چه چیزی به خدا شناخت پیدا کردی که رسول خدا صلوات الله علیه فرمود از خود خدا موجودات را شناختم و مولای متقیان نیز فرمود خدا را از طریق خودش بشناسید یعنی با خودش بشناسید تصدیق کننده همان آیه شریفه و محل تمسّک صدیقین است.
3. قاضی سعید قمی در شرح توحید شیخ صدوق نیز توضیحاتی راجع به این مضامین داده اند بدین شکل:"كيف يستدلّ عليك بما هو في وجوده مفتقر أليك؟! أ لغيرك من الظّهور ما ليس لك حتّى يكون هو المظهر لك؟! فهؤلاء لم يروا في الوجود الّا اللّه، و ما رأوا شيئا الّا و رأوا اللّه قبله......(7)
اولیاء الهی در پهنه و عرصه وجود جز خدا را مشاهده نمی کنند و هیچ چیزی را نمی بینند جز آن که خدای متعال را قبل از آن می بینند .............
در پایان این نکته را باید بیان کنیم که آن چه سالار شهیدان در مناجات خود از خدا می طلبید آن بود که از خودش به خودش برسد و این عالی ترین راه معرفتی است و فقط انسان هایی خاص آن را شناخته و می پیمایند، با این حال چون عامه مردم توان پایین تری نسبت به درک مبدأ هستی (خدای متعال) دارند، از این رو خدای متعال آنان را به مطالعه و نظر به آثارش دعوت می کند و جهان هستی را با این نظم شگفت و وجود موجودات عجیب و غریب، چون تابلویی پند آموز در جلوی چشمان جستجوگران توحید قرار می دهد و آنان که در این مسیر، به حق گام بر می دارند؛ می توانند از آن همه نقش در تابلو هستی، ترسیمی جدا که فقط رسم خدا است را ببینند! آری موجودی که خود محتاج خالق و نیازمند به اوست می تواند از آن چه در خود دارد، آیینه نمایش حق شود آن گونه که خدای متعال در قرآن، توجه انسان ها را متوجه بعضی از آثار عجیبش در همین کره خاکی نموده است.
خدای متعال فرمود:
"أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ" (8) آيا به آبى كه مىنوشيد انديشيدهايد؟!
و یا "أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ" (9) آيا آنان به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده است؟
نگاه عارفانه به آثار شگفت هستی که فقط به دو نمونه آن اشاره کردیم بی هیچ استدلالی ما را به منشأ آفرینش رهنمون می کند، زیرا اثر بدون نیاز به واسطه و دلیلی دلالت بر موثر دارد.
پی نوشت ها:
1. مفاتیح الجنان دعای عرفه.
2. سوره فصلت، آیه 53 .
3. سوره بقره آیه 115.
4. آشتیانی میرزا احمد، بيست رساله، (با تحقیق رضا استادی) قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول سال 1383 شمسی ص 122.
5. همان .
6. فیض کاشانی محسن، أنوار الحكمة، قم انتشارات بیدار، سال 1425 قمری، چاپ اول، ص 27.
7. قاضی سعید قمی شرح توحيد الصدوق، (تصحيح و تعليق از نجفقلى حبيبى) تهران انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال 1415 قمری، چاپ اول، ج1، ص 174.
8. سوره واقعه، آیه 68 .
9. سوره غاشیه، آیه 17 .