پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

زدن موهای بدن ازته برای ورزشکاران که در سالن ورزشی مثلا با یک شرت تمرین میکنند ودر معرض دید دوستان وهر مردی ودرمسابقات در معرض دید زنان هستندجایز است یاچون باعث تحریک دیگران میشود جایز نیست. واگر زن از شوهرش بخواهد چه طور؟لطفا کار کارشناسی شود

زدن موهای بدن و همچنین تمرین با شورت اشکال ندارد. البته باید لباس انسان به گونه ای باشد که عورت او دیده نشود. بر نامحرمان واجب است که به بدن مرد نگاه نکنند.
اصلاح موهای بدن و همچنین پوشیدن هر گونه لباسی برای همسر جایز است . زن می تواند از شوهرش این کار را درخواست کند. اما اجابت درخواست زن بر مرد واجب نیست.(1)
پی نوشت :
1. استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، س 443؛
سوال تلفنی از دفتر(7746666-0251).

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چرا در کربلا امام حسین (علیه السلام) به حضرت عباس اذن جهاد ندادند و فقط اذن سقایی داده شد؟

پاسخ:
اگر چه در منابع و نوشته هاي متأخرين موضوع سقايي عباس بن علي به شكل پررنگي مطرح گشته است و مرحوم شيخ عباس قمي نيز آن را نقل نموده اند. اما مي توان منشأ آن را گفتار مرحوم مجلسي دانست كه مي فرمايند:
في بعض تأليفات أصحابنا أن العباس لما رأى وحدته أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة فبكى الحسين بكاء شديدا ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. َقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاء؛
در برخي از تأليفات شيعه است كه عباس بن علي هنگامي كه تنهايي برادرش امام حسين (ع) را ديد، به ايشان عرض كرد: آيا رخصت ميدان رفتن به من مي دهيد؟ امام شديد گريست و فرمود: تو پرچمدار لشكر مني. اگر تو بروي، لشكر من متفرق خواهند شد!
عباس بن علي گفت: سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سيرم. اجازه دهيد انتقام خون هاي ريخته شده را از اين منافقين بستانم.
دراين لحظه امام فرمود: اكنون براي اطفال كه تشنه اند آب بياور و ...(1)
روشن است که مرحوم مجلسي اين جريان را به گونه ترديد بيان مي كند (در كتاب شيعه است ). اگر اين روايت مستند بود، مانند ديگر روايات سند را نيز مي آورد.
با مراجعه اي كه به متون معتبر اوليه و پيشين داشتيم، اين جريان به اين شكل گزارش نشده، بلكه متفاوت است. در متون اوليه آمده وقتي عباس فراواني كشته هاي ياران امام حسين (ع) را ديد، به برادران خود يعني فرزندان ام البنين گفت: پيش برويد تا ببينم كه براي خدا و رسول او نصيحت كرديد. پس از آن همراه با حسين بن علي (ع) به سمت فرات رفتند تا آب بردارند كه سپاه عمر بن سعد مانع آنان شدند. اين جا بود كه يكي از كوفيان تيري انداخت و به دهان امام حسين اصابت كرد. امام با دست خود آن تير را بيرون كشيد. خونش را به آسمان پرتاب كرد و در حق دشمن نفرين كرد. در اين وقت دشمن عباس را محاصره و از امام حسين جدا كردند. عباس يك تنه مي جنگيد تا زماني كه افتاد. به دليل جراحات نتوانست حركت كند. زيد بن ورقاء و حكيم بن طفيل او را كشتند.(2)
اينكه امام حسين به حضرت عباس اجازه ميدان رفتن و جنگيدن نداده، چندان معتبر نيست. بلكه طبق سند معتبر امام به همراه عباس در مسير شريعه فرات براي برداشتن آب رفتند و هر دو بزگوار جنگيدند و عباس در آن مرحله كه دشمن او را از امام جدا كرده بود، به شهادت رسيد.
البته بر فرض صحت گزارشي كه مرحوم مجلسي از برخي تأليفات شيعه مي كند، مانعي ندارد كه امام حسين به برادرش عباس بفرمايد كه قبل از جنگيدن براي اطفال آب بياور. سپس به ميدان برو و به جنگ بپرداز. اين جمله به آن معنا نيست كه اصلا اجازه ميدان رفتن و جنگيدن به او نداده، بلكه ضرورت رفع تشنگي كودكان مقدم بوده، افزون بر آن طبق اين گزارش آن بزرگوار در اين مسير نيز جنگيدند و به شهادت رسيدند.

پي نوشت ها:
1. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏45، ص 41 ناشر :اسلاميه‏،مكان چاپ: تهران‏.
2. ارشاد شيخ مفيد ،ج 2 ،ص113انتشارات علميه اسلاميه ،بي تا ؛
إعلام الورى بأعلام الهدى‏ ،شيخ طبرسى‏ ،ناشر: اسلاميه‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1390 ق‏؛
الأخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داود الدينورى (م 282)، تحقيق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدين شيال،قم، منشورات الرضى، 1368شُ؛
تاريخ الأمم و الملوك ، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، چ الثانية، 1387/1967؛
الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع الهاشمي البصري (م 230)، تحقيق محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، چ الأولى، 1410/1990.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با توجه به تقویت واهمیت وحدت در بین مسلمانان چرا در سالگرد واقعه عاشورا بجای برجسته نمودن نهضت حق طلبانه امام حسین در منابر و دسته جات اختلافات آباء و اجداد فردی نمود بیشتری دارد و بیشتر بر فرم نمایشی این نهضت تمرکز دارید؟ چون یک واقعه حتی بطور مثال فرض کنید از دست دادن فردی از اقوام به علت قتل را زیادی در سالگرد آن فرد دائماً یادآوری کنید کینه بین خانواده قاتل و مقتول هر سال شدیدتر می شود. پس بخشش اسلام کجاست؟ مگر نه اینکه دائماً بر بخشش برادران و دیگران در اسلام تأکید شده، پس چرا این عمل در تاسوعا و عاشورا هر ساله انجام نمی شود و فقط کینه بین حکومت های اسلامی دائما به مردم یادآوری می شود تا تخم جاهلیت برکنده نشود؟

پاسخ:
این گونه نیست که در سالگرد عاشورا -در همه منابر- سخن از مسایل اختلافی باشد تا با وحدت جهان اسلام منافات داشته باشد، بلکه در این ایام، به موضوعات اسلامی و همه ابعاد زندگی امام حسین (علیه السلام)، مانند عفو، فداکاری، دین مداری، عزت مندی و ظلم ستیزی حضرت پرداخته می شود، که این ها عوامل وحدت اسلامی و استقلال جهان اسلام هستند. از سوی دیگر در ایام عاشورا ازعلل و اهداف قیام امام حسین (ع) بحث می شود که این اهداف نیز مورد توجه همه مسلمانان می باشد. عامل اختلاف و کینه توزی نیستند. این اهداف عبارتند:
1. زنده كردن اسلام.
2. آگاه ساختن مسلمانان و افشاي ماهيت امويان.
3. احياي سنّت نبوي.
4. اصلاح جامعه و بيدار كردن امت.
5. از بين بردن سلطه استبدادي سلطه بني اميه.
6. آزادسازي اراده ملّت از محكوميت سلطه و زور.
7. حاكم ساختن حق و نيرو بخشدن به حق پرستان.
8. تأمين قسط و عدل اجتماعي و اجراي قانون شرع.
9. از بين بردن بدعت ها و كجروي ها.
10. تأسيس يك مكتب عالي تربيتي و شخصيت بخشيدن به جامعه.
11. زنده كردن سنّت مهمّ فراموش شدة امر به معروف و نهي از منكر.(1) .
سخن گفتن از جنایات امویان از جمله یزید به وحدت اسلامی لطمه نمی زند، زیرا یزید به خاطر جنایات، دین ستیزی و به شهادت رساندن امام حسین (ع) از چهره های منفور محسوب می شود. حتی برخی از عالمان اهل سنت لعن وی را جایز دانسته اند. (2)
ابن جوزی (م659ق) از دانشمندان اهل سنت برای کفر و جواز لعن یزید دلایل متعدد ارائه داده است (3). امام حسین (ع) نیز از یزید به عنوان انسان فاجر و فاسق و شرابخوار یاد نمود.(4) آیا سخن گفتن از چنین انسانی باز هم با وحدت و آموزه های آن منافات دارد؟
بحث در باره ابعاد قیام امام حسین (ع) سخن از کینه توزی از دو شخص، دو قوم و قبیله، و بحث از قاتل و مقتول نیست، بلکه سخن از دو فرهنگ و دو جریان حق و باطل و عدالت و ظلم است. سخن از خط امام حسین (ع) است که پرچمدار همه خوبی ها است. خط یزید که پرچمدار همه بدی ها است. در حادثه عاشورا سخن از امویان دین ستیز و ظالمان تاریخ و سخن از خاندان رسول خدا است که همیشه پرجمدار حفظ دین بودند.
همچنین سخن از عاشورا سخن از امر به معروف و نهی از منکر است که طبق آیات و روایات این امر وظیفه همگانی است. امام حسین یکی از اهداف قیام خود را حفظ اسلام و احیای سنت رسول خدا، اقامه حق و از بین بردن باطل و امر به معروف و نهی از منکر بیان نمود:
" الا ترون الی الحق لایعمل به والی الباطل لایتناهی عنه، ليرغب المؤمن فى لقاء الله، فانى لا ارى الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما (5) ... انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى، اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر و اسير لبسيرة جدى و ابى على بن ابى طالب‏».
حضرت در نامه خود به بزرگان بصره نوشت:
...انا ادعوكم الى كتاب الله و سنة نبيه، فان‏ السنة قد اميتت و البدعة قد احييت فان تسمعوا قولى اهدكم سبيل الرشاد». همچنین امام در نامه‏ اى كه همراه مسلم بن عقيل به كوفيان نوشت، رسالت امامت را اين گونه ترسيم‏ فرمود:«...فلعمرى ما الامام الا العامل بالكتاب و الاخذ بالقسط و الدائن بالحق و الحابس‏ نفسه على ذات الله، و السلام‏».(6)
سخن از امر به معروف و مبارزه با رهبر ظالم و احیای سنت رسول خدا (ص) بحث از دو فرد یا دو قبیله است یا سخن از مصالح جامعه اسلامی است که همه مسلمانان دوست دارند این گونه مسایل بازگو شود؟ مهم تر از همه اینکه معصومین (ع) برای امام حسین (ع) عزاداری نمودند و در عزاداری ها همه ابعاد قیام امام مطرح می شد. امامان معصوم علی رغم این که در دوران امامت خویش در محدودیت های شدیدی به سر می بردند و حاکمان مستبد اموی و عباسی سایه شوم خود را بر شهرهای اسلامی گسترده بودند، ولی با اتخاذ صحیح ترین تصمیم ها و موضع گیری های مناسب و با استفاده از مؤثرترین شیوه ها توانستند از فرهنگ عاشورا و دستاوردهای ارزشمند آن به صورت شایسته پاسداری کنند و راه حماسه آفرینان کربلا را تداوم بخشند. این امر نشان می دهد که سخن گفتن از ابعاد قیام امام حسین مورد توجه معصومان بوده و منافی وحدت اسلامی نبوده است .
بله ما هم باور داریم که در ایام عاشورا سخن از عفو و گذشت هم باید باشد. اتفاقا در ایام عاشورا از عفو و گذشت هم سخن به میان می آید، یعنی سخنرانان و مداحان همان طور که مباحث مربوط به امام حسین و اسلام را مطرح می کنند، از عفو و گذشت هم سخن می گویند، ولی معنایش این نیست که از دیگر موضوعات نهضت امام حسین سخن به میان نیاید.
چنين تصوري كه زنده نگاه داشتن قيام امام حسين حس انتقامجويي را بين حاكمان و حتي انسان ها نسبت به دشمنان شان تقويت مي كند و اتحاد مسلمانان را تحت الشعاع قرار مي دهد، سخني ناصواب است.

پی نوشت ها:
1.جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 62، نشر معروف ،قم،1387 ش .
2. نگاهی نو به جریان عاشورا ، ص 241، بوستان کتاب ، 1388 .
3.همان ، ص243، به نقل ازتذکره الخواص ،ص 290-292 .
4.بحار الا نوار، ج44 ،ص325 .
5.همان، 387 .
6 .همان ،ص387 ؛فرهنگ عاشورا ، جواد محدثی ،ص62-63.

وقایعی که در فتح خیبر و تغییر قبله مسلمانان اتفاق افتاد چگونه است و چرا تغییر قبله به سمت مکه شد؟

با سلام وقایعی که در فتح خیبر و تغییر قبله مسلمانان اتفاق افتاد چگونه است و چرا تغییر قبله به سمت مکه شد؟

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز.
عواملی سبب شد تا جنگ خیبر به وجود آید که به برخی اشاره می‌شود:
1ـ یهودیان خیبر با برانگیختن احزاب، جنگ خندق را به راه انداخته، مدینه را در شرایط بسیار سختی قرار داده بودند. علاوه بر اظهار دشمنی، بیم‌ می رفت که در آینده نیز دوباره به چنین کاری اقدام كنند و یا به اقدامات سخت تر دست زنند.
2ـ خیبر، به پایگاهی برای توطئه و حرکت‌های نظامی علیه دولت مرکزی و مدینه تبدیل شده بود. آنان با تکیه بر درآمد کشاورزی خود، به دشمنان اسلام کمک مالی می‌کردند.
3ـ یهودیان خیبر، با تحریک قبائل اطراف خود به ویژه طایفه غطفان در صدد حمله به مدینه بودند.
این ها موجب شده بود که منطقه خیبر به صورت کانون توطئه علیه اسلام و مدینه درآید.
بر این اساس ضروری بود که این کانون و مراکزی که به صورت محل تجمع دشمنان و توطئه‌گران درآمده بود، تحت کنترل حکومت مرکزی قرار گیرد. افزون بر این برخی از یهودیان مدینه که با پیامبر و اسلام پیمان بسته بودند، و پیمان را نقض کردند، به خیبر رفته و در حال نقشه‌کشی بودند.
با چنین وضعی، باید اقدامات مقتضی را انجام داد تا مسلمانان و مدینه مورد حمله مجدد دشمنان کینه‌توز اسلام قرار نگیرند. (1) بر اساس برخی نقل‌ها، در زمان جنگ خیبر، چهارده هزار یهودی در قلعه‌های خود، زندگی می‌کردند، که حدود یک ماه، توسط نیروهای اسلام محاصره شدند، سپس یکی بعد از دیگری، قلعه‌های آنان به وسیله مسلمانان فتح شد. (2)
یکی از قلعه‌های آنان به نام «قموص» از مستحکم‌ترین قلعه‌ها به حساب می‌آمد و تعداد رزمنده‌های آن بیش تر از سایر قلعه‌ها بود. برای فتح این قلعه پیامبر فرماندهی را به ابوبکر سپرد که موفق نشد آن را فتح کند. روز بعد فرماندهی را به عمر سپرد، او نیز توفیقی نیافت.
پیامبر فرمود: «فردا پرچم را به کسی می‌دهم که حمله کننده است و از نبرد باز نمی‌ایستد تا به پیروزی برسد. او خدا و رسول خدا را دوست می‌دارد و خدا و رسول نیز او را دوست می‌دارند».
روز بعد که فرا رسید، پرچم را به دست علی(ع) داد. امام با شجاعت بی‌نظیر خود، قلعه را گشود و پیروزی را برای لشکر اسلام به ارمغان آورد. (3)
پیامبر غنایم خیبر را بر کسانی تقسیم کرد که در «حدیبیه» حضور داشتند. (4)
تعداد افرادی که همراه پیامبر از مدینه رهسپار منطقه خیبر شدند، یک هزار و چهار صد نفر ذکر شده که دویست نفر از آنان سواره و دارای اسب بودند. (5) جنگ خیبر در سال هفتم هجری بعد از صلح حدیبیه رخ داد. (6 )
برای آگاهی بیش تر به کتاب تاریخ پیامبر اسلام از مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی و دکتر ابوالقاسم گرجی، مراجعه کنید.

تغییر قبله
حكم قبله قرار گرفتن بيت المقدس از احكام موقتي بوده كه به تمام شدن مصلحت موقتش آن حكم نيز به پايان رسيد.
پيامبر در دوره مكه به سوي بيت المقدس نماز مي‏خواند . بعد از هجرت نيز اين كار به مدت هفده ماه ادامه داشت، در اين مدت يهوديان مسلمانان را سرزنش كرده و مي‏گفتند: مسلمانان قبله مستقلي نداريد، بيت المقدس قبله ما است . ناچاريد از قبله ما استفاده كنيد. نمي‏توانيد ادعا كنيد كه محمد دين مستقلي آورده و شريعت او ناسخ شريعت‏هاي پيشين است.
اين خبر بر پيامبر گران آمد. حضرت در نيمه‏هاي شب از خانه بيرون مي‏آمد و به آسمان نگاه مي‏كرد . براي رفع شيطنت يهوديان در انتظار وحي بود(7) كه سر انجام آيه نازل شد كه مسلمانان زين پس به سوي كعبه نماز بخوانند.(8) بدين وسيله آزار زباني يهوديان فروكش كرد.
کعبه چون خانه خدا بود و به امر خدا توسط پیامبر الهی ساخته شده و دارای قداست زیاد و تاریخی بسیار کهن بود ، قبله مسلمانان قرار گرفت .
بر اساس برخی نقل‌ها، پیامبر برای دیدار ما در براء بن معرور، در کوی بنی سلمه مدینه، رفته بود .پس از صرف ناهار، هنگام ظهر شد . حضرت در مسجد آن محله به ادای فریضه ظهر پرداخت، در رکعت دوم جبرئیل فرود آمد و دستور تحویل قبله از بیت المقدس به مسجد الحرام را آورد . پیامبر رو به کعبه قرار گرفت و جماعتی که همراه او نماز می‌خواندند نیز به پیروی از حضرت به سوی قبله قرار گرفتند.(9)

پی‌نوشت‌ها:
1. پیامبر و یهود حجاز، مصطفی صادقی، ص 209،بوستان قلم.
2 .بحار الأنوار، علامة المجلسي ، ج 21، ص 21. سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان.
3. همان، ص 21 ـ 22.
4. تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمد ابراهیم آیتی، ص 479. دانشگاه تهران‏.
5. الكامل في التاريخ،ابن الأثير،ج 2،ص216،سال چاپ : 1386 - 1966م،دار صادر للطباعة و النشر - دار بيروت للطباعة والنشر.
6. همان.
7 . بقره (2) آيه 144.
8 . همان، آيه 143.
9. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، خرمشاهی، ج 2، ص 1624.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها