پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام احتراماً سؤال بنده این است اگر اقوام فردی اهل خمس و حلال و حرام نباشند، رفت و آمد و صله رحم با آنها چگونه باید باشد؟ اگر به ولایت فقیه اعتقاد نداشته باشند و در مهمانی ها به ایشان توهین نمایند و امر به معروف هم در آنان تاثیری نداشته باشد رفت و آمد با آنان چگونه باید باشد؟ اگر در بین این اقوام افراد نزدیک مثل شوهر خواهر باشد، صله رحم چگونه باید باشد؟

پاسخ:
1-رفت و آمد با کسی که اهل خمس و حلال و حرام نباشد در صورتی که روی خود انسان اثر منفی نگذارد. اشکال ندارد، و خوردن غذائی آن اگر یقین ندارد که از عین مال حرام و از عین مال متعلق خمس تهیه نموده و احتمال می دهد که از درآمد حلال تهیه کرده باشد اشکال ندارد. ولی درصورت امکان باید او را امر به معروف و نهی از منکر نماید.
2- اگر از ارحام باشد قطع رحم مسلمان مانند عمه، برادر، عمو و سایر محارم، از گناهان بسیار بزرگ می باشد و به هیچ وجه جایز نیست. مگر آنکه قطع رحم و قطع رفت و آمد اثر مثبت داشته باشد و موجب هدایت ارحام شود و اگر چنین اثر نداشته باشد قطع رحم جایز نیست. ولی واجب است امر به معروف و نهی از منکر نماید.(1)
قطع ارتباط با ارحام. و آثار منفی زیادی به دنبال دارد. در روایتی که از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود: از مصاحبت با قاطع رحم بپرهيز که من او را در سه جاي قرآن ملعون يافتم. (2)
3- کسی که ولایت فقیه را قبول ندارد کافر نیست و هم چنین اگر اهانت کند گناه کرده است. ولی مسلمان گفته می شود و قطع رحم با چنین فردی نیز جایز نیست بلکه باید او را ارشاد کند.
4- خواهر شوهر ارحام حساب نمی شود. ولی خواهر انسان ارحام است و درهر صورت تلاش کند که شوهر خواهر را نیز با بیان خوب ارشاد کند و رابطه را قطع نکند.(3)

پي نوشت:
1. آیة الله خامنه ای، اجوبة الإستفتائات، س 1058و 1071 و سؤال تلفنی از دفتر آیة الله خامنه ای. (7743232-0251).
2. آية الله دستغيب شيرازي، گناهان کبيره، ج1،ص 139 .
3. سؤال تلفنی، به شماره(7112467-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.

من متاسفانه دیگر مسلمان نیستم یعنی بودم و با مطالعات گسترده ای که انجام دادم بدون در نظر گرفتن اینکه من در یک خانواده مسلمان بدنیا اومدم و از لحظه تولدم با اذان دم گوشم و تا کنون که مسجد محلمون داره اذان میده ،از مسلمان بودن انصراف دادم شاید بگی اطلاعات کم من باعث انحرافم شده ولی من اعتقاد دارم نباید بیخودی روی هرچیزی تعصب داشت بهمین دلیل واقع بینانه و مطالعه کتب تاریخی که وابستگی به اسلام نداشت اسلام رو تحلیل کردم (واسه اطلاعات خودم ،چون معتقدم آدم نباید باچشم بسته و کورکورانه از اون چیزی که از پدرو مادرش به ارث داره پیروی کنه) سوالات بیشماری درون ذهن من جاخوش کرده و واسه خیلی از این سوالات هیچ جواب منطقی براشون ندارم و ندارند ( از علمایی که پرسو جو کردم ، هم مذهب خودم شیعه و هم اهل تسنن ) همه با تعصب مسائل رو تحلیل میکردندو این جواب روشنی واسه من نبود واسه همین مدتی است از اسلام خارج شده ام و منتظرم یک فرد آگاه و با اندیشه بیاد و من رو از این گم راهی نجات بده ، اگر کسی رو سراغ دارید به من معرفی کنید و اگر هم خودتون اطلاعات دارید به من کمک کنید سوالات من خیلی زیاده و محدود به یک پرسش و پاسخ نیست و راستش از پرسیدن خیلی از این سوالات میترسم چون شاید شنونده جوش بیاره و بجای پاسخ مشت و لگد نثارم کنه saman_201030@yahoo.com کمکم کنید لطفا

دوست بزرگوار از اینکه به این نتیجه رسیدید که آدم نباید با چشم بسته و کورکورانه و صرفا از روی تقلید از اعتقادات و باورهائی که از پدر و مادرش به ارث برده و یا حتی تحت تاثیر جو حاکم بر خانواده قبول نموده است. پیروی کنه، بسیار خرسند گشتیم، حقیقت این است که هم در منظر دینی و هم به لحاظ عقلانی چنین اعتقاد و باوری یا فاقد ارزش است و یا کم ارزش ،در جای جای قرآن انسان به خاطر همین تقلیدهای کورکورانه مؤاخذه گشته و در مسیر کشف حقائق عالم به تعقل و تفکر فرا خوانده شده است.(1) البته این به معنای غلط بودن همه باور های تقلیدی نمی باشد. ولی به هر حال در منظر دینی هر فرد تا زمانی که خودش و یا اندیشه خودش به کشف و اثبات حقایق و در کنار آن ایمان به حقانیت آنها نرسد، حقیقتا مؤمن محسوب نمی گردد. در این مسیر معمولا اولین گام همان قدمی است که شما اکنون برداشته اید؛ یعنی شک و تردید در آموزه های تقلیدی گذشته و تلاش برای کشف حقیقت با تکیه بر عقل و خرد خود، لذا دراین مسیر شک تردید در هر چیزی حتی در اصل وجود خدا و... نه تنها مذموم نیست. بلکه در برخی موارد مقدمه ای لازم است، تنها نکته مهم در این زمینه این است که شک را به عنوان یک معبر در نظر بگیرید نه منزلگاه و برای عبور از آن و رسیدن به بقین و آرامش تلاش نمائید. البته نمی دانیم در مسیر تحقیقات خودتان از چه افرادی سؤال نموده اید، و چه پاسخی از آنها دریافت نموده اید که به نظر شریفتان جانبدارانه و یا متعصبانه بوده است .لکن کارشناسان این مرکز را در طی این مسیر بدون هیچ تعصب و تحلیل جانبدارانه ای، همراز و همراه خود بدانید و از طرح هر گونه سؤال ابائی نداشته باشید(به زبان طنز خودتان: نگران مشت و لگد نباشید!).البته سؤالی که در صدر کلامتان مطرح فرمودید«چرا خداوند مسلمانان رو دوست ندارد و دوست ندارد. اسلام گسترش پیدا کند ؟!!»اندکی مبهم است، اگر چه می شود در پاسخ به نکاتی اجمالی اشاره نمود ولی جهت روشن تر شدن بحث و پرهیز از بیان مطالب غیر ضروری تقاضا می نمائیم که همین سؤالتان را با توضیح بیشتر به همراه دیگر سؤالات و تردیدها و شبهات خودتان برایمان ارسال فرمائید تا توسط کارشناسان این مرکز در اسرع وقت جواب مناسب محضرتان ارسال گردد .
پی نوشت:
1.بقره(2) آیه 164/غاشیه(88) آیه17/روم(30) آیه 8/نحل(16) آیه 11/اعراف(7) 176 و ...

آیا روزه گرفتن در روز عاشورا و 28 صفر و تمامی شهادت ها اشکال دارد؟

پاسخ:
روزه گرفتن در روز عاشورا مکروه است و 28 صفر و شهادت های دیگر اشکال ندارد.

پی نوشت:
1.آیت الله مکارم، توضیح المسائل، مسئله 1469.

بعد ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و برپایی عدل و داد و کشته شدن شیطان زمینه های رشد انسان ها فراهم می شود و نقل شده که عقل انسان ها بسیار رشد می کند و زمینه ی پذیرفتن حق بسیار بالا می رود در این مدینه ی فاضله دو سؤال پیش می آید:

1- باید در این شرایط شخص یا اشخاصی باشند که هنوز هدایت نشده و اقدام به شهید کردن امام زمان (عج) می کنند؟

2- انسان هایی که در آن زمان به دنیا می آیند دارای شرایط بسیار مناسب تر هستند و مانند پرندگانی هستند که می توانند به سرعت به پرواز در آیند. اما شرایط امروز ما بسیار سخت است که از همه طرف شیطان به شیوه های مختلف در صدد انحراف است. آیا این نوعی تبعیض بین ما و انسان های آن زمان نیست؟

پاسخ1:
اینکه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چگونه از دنیا می روند، گرچه در برخی از روایات به نوعی اشاره شده است، اما در عین حال دلیل قطعی و یقینی در دست نیست، لذا سؤال اول در گرو آن است که شهادت حضرت را از جانب عده ای پذیرفته و در نهایت بپرسیم با توجه به کامل شدن عقول از جانب مردم و کشته شدن افراد ظالم، چگونه عده ای اقدام به قتل و شهادت امام می کنند؟ و حال آنکه ظاهر برخی از روایات حاکی از آن است که امام زمان به صورت طبیعی از دنیا می رود آن چنانکه در روایات نقل شده است که امام حسين (ع) و يارانش در اواخر حيات امام زمان (عج) رجعت مي كنند و امام زمان (عج) بعد از معرفي آنها و شناخت مردم، از دنيا رحلت مي كند و امام حسين (ع) غسل و دفن حضرت را بر عهده مي گيرد. "فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ الْمَعْرِفَةُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ الْحُسَيْنُ (ع) جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ"(1) چون در دل مؤمنان استوار شود كه او حسين (ع) است اجل امام دوازدهم كه حجت است فرا رسد..."
بنابراین ظاهر این حدیث آن است که حضرت به صورت طبیعی از دنیا می رود به علاوه آنکه بر فرض پذیرش شهادت، حضرت با ظهور خود ظالمان فعلی را از بین می برد. اما احتمال وجود انسان هایی که ممکن است در آینده به دلائل مختلف از صراط مستقیم خارج شده و موجب شهادت حضرت شوند، وجود دارد از این رو در روایتی آمده که در زمان حکومت امام مهدی (عج) کسانی که زنای محصنه انجام دهند، سنگسار می شوند. کسی که از دادن زکات واجب خودداری کند، کشته می شود و این موارد حاکی از آن است در آن زمان نیز افراد متخلف و گنه کار وجود دارند.(2)
پاسخ2:
در مورد سؤال دوم باید توجه داشته باشید گرچه در عصر ظهور امام زمان(عج)، زمینه های گناه کم می گردد، ولی درعین حال به طور کلی از بین نمی رود و کم یا زیاد بودن زمینه گناه در این عالم امری ناگزیر و بر اساس ساختار عِلّی و معلولی عالم است، آنچنان که فردی در خانواده مذهبی و شرائط دینی بسیار مناسب و دیگری در یک خانواده بی دین متولد می شوند.
در این میان نکته اساسی آن است که گرچه محیط و تأثیر آن در کردار و رفتار افراد امری غیر قابل انکار است. اما همه این ویژگی ها، تنها به عنوان ابرازی برای انتخاب بهتر است و هیچگاه فرد را ملزم به انتخاب یک مسیر خاص در زندگی نمی کند از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان‏ ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم‏گیری برخوردارند. خودشان سرنوشت خویش را رقم می‏ زنند. بايد بر اساس عقل و دانش و درك خود به حقيقت هر چه كه باشد ايمان بياورند.
به علاوه آنکه یکی از سنّت های الهی این است که خداوند برای همه انسان ها به اقتضای داشته ها و توانایی های فکری، جسمی و محیطی و...، مسئولیت‌ها و تکالیفشان را تعیین می نماید این همان حقیقتی است که خداوند با تعابیر مختلف در قرآن به آن اشاره کرده فرموده است: "لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها" (3) خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏ كند». این عدالت خداوند در مقام تشریع و تکلیف است. همچنین در مقام محاسبه و بازخواست و توقعات نیز چنین عدالتی با دقت تمام رعایت می شود: « وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئا؛ (4) ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مى‏ كنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏ شود".
در آزمون دنیا شرایط مسابقه و میدان عمل و نوع تکلیف برای انسان ها یکسان نیست. زیرا کاملا روشن است که توان انسان ها در موقعیت های نابرابر، نابرابر خواهد بود. خداوند نیز بر اساس اختلافات و با توجه به عنصر اختیار در وجود هر انسان بر او تکلیف می کند تا در میدان مسابقه برای رسیدن به مقام قرب الهی به تلاش و کوشش بپردازد و بر اساس همین تفاوت ها است که در قیامت جزا و پاداش می دهد، هر چند در ظاهر تفاوت هایی در امتحان بندگان به نظر می آید. اما در حقیقت عدالت و یکسانی بی نظیری در جریان است؛ مانند میدان مسابقه دو و میدانی که در یک پیست دایره شکل جریان می یابد. در مسافت های متوسط مانند دو های دویست و چهارصد متر به دلیل تفاوت افراد در مسیر طی شده، خط استارت دوندگان، با هم تفاوت می کند.

پی نوشت:
1.مرحوم کلینی ،الكافي،چ دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش،ج 8 ص 206 .
2. ر.ک دواني،علي، مهدی موعود(ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار)،چ دار الکتاب الا سلامیه، تهران،بی تا .ص1113.
3.بقره (2) آیه‌286.
4.انبیاء(41)آیه 27 .

با سلام.اگر جوانی عمل استمنا را قبلا انجام میداد و بعدا ی چندباری توبه کند و دوباره انجام دهد تا اینکه بعد از گذشتن چند وقت الان دگه به کلی ترک کرده باشه آیا خدا میبخشه؟ مرجع: آیت ا... خامنه ای

پاسخ:
بیش تر افرادی که دچار خودارضایی شده اند، از دو جهت نگرانی دارند: از گذشته و از عوارض جسمی و روانی. از این رو احساس نا امیدی می کنند، در حالی که آنان نباید تصوّر کنند بعد از چند بار توبه و شکستن آن، دیگر امیدی وجود ندارد. در توبه همیشه به روی بندگان گناهکار باز است و امکان بازگشت فراهم می باشد.
توبه کننده، محبوب خداست قرآن کریم فرموده: «ان الله یحب التّوابین؛ (1) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
خود ارضایی، باعث دوری از خدای متعال بوده و جدای از ضررهای روحی، معنوی اش، مشکلات جسمی زیادی به دنبال دارد که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد؛ ولی از این نکته غافل نباشید که جلوی ضرر را از هر کجا که بگیرید، سود و منفعت است. کسی که مسیر زندگی را بیراهه رفته و به جای عروج و کمال، پیوسته رو به سقوط و تباهی گام برداشته و به جای "فلاح"، در مسیر"خسران"افتاده است، در حال باختن زندگی است و هر لحظه که متوجه این راه خطا و بن بست شود و به مسیر نورانی و خدایی"فطرت" برگردد، می تواند گذشته سیاه و تباه راهم جبران کند.
برادر گرامی! مگر می شود گنهکار، از صمیم دل با نیت راستین وخالص به سوی خدا بر گردد و خداوند در به رویش ببندد و او را نپذیرد؟! آیا توبه بنده، زمینه ساز گشایش پنجره ای رو به رحمت الهی نیست؟!
گناه، هر چند زیاد باشد، لطف و کرم خدا بیشتر است. رابطه با خدا را باید بر اساس وسعت کرم و گستردگی رحمت او برقرار ساخت. وقتی همه درها به روی انسان بسته شود، آغوش رحمت الهی به روی عاصیان گشوده است.
راهی آسان تر از توبه؛ این نکته حکیمانه که"پیشگیری بهتر از درمان است"، در مسایل اخلاقی و تربییتی هم صحیح است. درست است که خدای مهربان، گناهکاران را در بن بست قرار نداده و دری به نام توبه به رویشان باز کرده و آنان را به توبه فرا خوانده است، ولی آیا همه اهل معصیت، به این آگاهی می رسندکه بد کرده اند و باید توبه کنند؟ اگر توفیق توبه نیاید چه؟اگر اجل، مهلت توبه ندهد چه کند؟
پس این است که در مورد گناه نیز پیشگیری بهتر و راحت تر از مداواست، یعنی از اول گناه نکردن. حضرت علی(ع)می فرماید:"ترک الذنوب اهون من طلب التوبه" (2) ترک گناه، آسان تر از درخواست توبه است.
برای آن که در عمل به لوازم توبه تا آخر ثابت قدم و موفق باشید، هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابیدن، پس از خواندن دو رکعت نماز از خدا بخواهید که شما را در پیمان توبه موفق بدارد. از توسل به چهارده معصوم (ع) به خصوص توسل به امام زمان (ع) غافل نشوید و از خواندن دعاهای رسیده از ائمه معصوم(ع) به خصوص دعای توبه در صحیفه سجادیه و دعای «مناجات التائبین» در مفاتیح الجنان که از دعاهای خمس عشر امام سجاد(ع) است، غفلت نورزید و در بدست آوردن شاهراه نجات از گناه و دوری از شیطان در این زمینه هرچه زود تر مقدمات ازدواج را فراهم کرده و به این امر اقدام نمایید. برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید.
پی نوشت ها:
1. بقره (2) آیه 222.
2. نهج البلاغه؛ حکمت17. (بر اساس نهج البلاغه محمدعبده).

یک بردار اهل سنت پرسیده است: آیا آتش زدن خیمه ها در کربلا صد درصد صحیح است یا ساخته ذهن شیعه است؟ زیرا از یک طرف ادعا می کنید که روسری از سر زن ها کشیدند و دزدیدند ولی در عوض خیمه ها که در آن زمان بسیار با ارزش بودند و مانند یک خانه ی امروزی قیمت داشته اند را ندزدیدند و آتش زدند. چگونه باید این تضاد را توضیح داد؟

پاسخ:
هيچ بعيد نيست كه براي خارج نمودن زنان و فرزندان كه درون خيمه ها پناه برده بودند و ايجاد رعب و وحشت متوسل به آتش شده و خيمه اي را آتش بزنند. همانگونه كه متون تاريخي بر اين امر تصريح دارد. (1)اما ساير خيام كه خالي شده بود و مربوط به اصحاب امام حسين بوده را به آتش نكشند و به يغما ببرند غارت خيمه ها و اشيای قيمتي متعلق به خاندان امام حسين نيز از ديگر جنايات آنان مي باشد بنابراين تضادي پيش نخواهد آمد در ضمن در هجوم هایی مانند مغولان و ترکان و صلیبیون آتش زدن شهرها و ... دیده می شود در حالی که آنها نیز به غنایم علاقه داشتند در مجموع می توان گفت اوضاع در هنگام غارت قوم مغلوم آن قدر متشنج است که عملکردهای متفاوت معمول است.

پي نوشت:
1. تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش،ج‏7، ص:3040؛ باقر شريف القرشي،حيات الامام الحسين،دار الكتب العلنيه،قم،1396ق،ج3،ص299.

سلام.من پسری 23 ساله هستم و در حدوده 4 ماهه که با یک پسر 17 ساله دوست شده ام. هیچ چیزی بدی بینمون نیست.مثل دو داداش واقعی هستیم.وابستگی شدیدی بینمون ایجاد شده به طوری که از 24 ساعت هر روز اوقات بیشتر با هم هستیم و دوری که بینمون پیش میاد خیلی سخت میگذره.مهمتر از این ها در شهری کوچک زندگی میکنیم و این رابطه های زیاد من و اون و با هم بودنمان شک هایی را برای مردم اون شهر ایجاد کرده.مثلا میگن نکنه این ها با هم روابط بدی دارند یا امثال اینها.هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم.آیا 6 سال تفوات سنی برای رفاقت مگه بده؟اصلا بده یا طرز تفکر آدمای این عصر اینطور شده.راهنمایی کنید بهترین کار برای ما چیه؟(در ضمن بیشترین حضور ما در مسجده و همه ی نمازها رو با هم به نماز جماعت میریم.دو نفری از اعتقاد بالایی برخورداریم)مرجع: آیت ا... خامنه ای

برادر محترم! یکی ‌از مسائلی ‌که ‌در ایام‌ نوجوانی‌ و جوانی‌ مطرح‌است‌، افراط در دوستی ‌و محبت ‌به‌ دوستان‌است‌. متأسفانه‌ این‌حالت ‌در شما دیده‌ می‌شود. ( حتی به حدی که می گویید: هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم و غالب وقت ها با همدیگریم.) دستور اسلام ‌میانه‌روی ‌در رفاقت‌ و مهرورزی ‌است‌. امام‌ علی‌(ع‌) می‌فرماید: "با دوست ‌مورد علاقه‌ات ‌به ‌مدارا دوستی‌ کن‌؛ شاید روزی‌ دشمنت‌ گردد، و در اظهار بی‌مهری‌ نسبت ‌به‌ کسی‌که ‌مورد خشمت ‌قرار گرفته ‌مدارا کن‌؛ شاید روزی ‌دوستت ‌شود".(1)
محبت‌ افراطی ‌پیامدهای ‌ناگواری ‌دارد که ‌توجه ‌به ‌آن‌ها می‌تواند تا حد زیادی‌ در تعدیل‌ محبت ‌مؤثر باشد. مهم‌ترین‌ اثرش ‌آن ‌است ‌که‌ وابستگی شدید روحی‌ ایجاد کند. توصیه ما آن ‌است ‌که ‌هر چه ‌زودتر این‌ وابستگی ‌را کم ‌کنید، زیرا هر چه‌ رابطه‌ شما با دوستتان‌ ناگستنی ‌باشد، سرانجام‌ باید روزی‌ از هم ‌جدا شوید. در دورانی در کنار یکدیگر هستید. اما پس ‌از فراغ ‌از همراهی ‌و تشکیل ‌خانواده‌، ناگزیر باید همدیگر را ترک‌ نمایید. از طرفی‌ با گزینش‌ همسر بخش‌ عظیمی‌ از محبت‌ و عاطفة ‌شما به‌سمت ‌همسرتان ‌گسیل ‌خواهد شد. بنابراین‌ عقل‌ و منطق ‌حکم‌ می‌کند. رابطة‌ دوستی ‌را که ‌سرانجامی‌ چنان‌ دارد، از ابتدا تعدیل‌کنیم ‌تا به ‌افسردگی ‌و روان‌پریشی ‌مبتلا نشویم‌ .
نکته‌ دیگر که‌ در تعدیل‌ دوستی‌ بسیار مؤثر است‌، تقویت ‌محبت‌ و عشق ‌به‌ معشوق‌ واقعی‌ است‌. امام‌سجاد (ع‌) عرض‌ می‌کند: "ای‌خدا، کیست‌ که ‌شیرینی ‌محبت ‌تو را چشیده ‌و جز تو کسی‌ را طلب‌کرد؟!".(2)
قلب ‌مانند ظرفی‌ است ‌که ‌بیش ‌از یک ‌چیز در آن‌ جای ‌نمی‌گیرد. اگر در آن ‌آب‌ باشد، دیگر نمی‌توان ‌درون آن‌ سرکه ‌ریخت‌ مگر این ‌که ‌از آب‌ خالی‌ شود. اگر در قلب‌، محبوبی ‌غیر از خداوند منان‌ باشد، دیگر محبت‌الهی ‌معنی ‌ندارد. از قدیم ‌گفته‌اند: یک ‌دل‌، دو دوستی‌ بر نمی‌دارد. قرآن‌ مجید بر این ‌نکته ‌تأکید دارد و می‌فرماید: "ما جعل ‌الله ‌لرجل‌ من‌ قلبین ‌فی‌ جوفه‌؛ خداوند در درون‌ انسان‌ دو قلب‌ قرار نداده‌ است‌".(3)
امام‌علی‌(ع‌) می‌فرماید: "دوستی‌ خدا آتشی ‌است‌ که‌ به ‌هیچ ‌چیز نمی‌گذرد مگر این‌ که‌ او را می‌سوزاند".(4) یعنی‌ هیچ ‌چیز با محبت‌ به ‌پروردگار برابری ‌نمی‌کند. با شناخت‌ خدا همة‌ محبت‌ها از دل‌ انسان ‌خارج ‌می‌شود.
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است، زیرا همه آفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خدا باشد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.
با ذکر خدا و توجه ‌بیش‌تر به‌ عبادات ‌و دعاها، از جمله‌خواندن‌ دعای‌ شعبانیه‌ و خمسة‌عشر و حضور قلب‌ در نماز و استمداد از عنایات‌الهی‌، احساسات‌ خود را نسبت ‌به ‌دوستتان ‌تعدیل‌ نمایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
البته نکته مهم تری که نباید نسبت به آن غفلت ورزید این است که: از موارد تهمت بايد پرهيز كرد كه مي‌فرمايد: (اتّقوا مواضع التهم) مواظب جاي تهمت باش. در زندگی طوری معاشرت کنید که در موضع تهمت دیگران نباشید.
نکته پایانی:
برادر گرامی! اگر در روابطتان، انگیزه های جنسی دخالت ندارد، در صورتی که به عشق و علاقه شدید برسد، اگر چه از نظر شرعی اشکالی ندارد، اما از نظر روحی و روانی و اخلاقی زمینه بسیاری از گناهان است و وسوسه های شیطان گاهی از مساله حلال آغاز شده و کم کم به حرام کشیده می شود و اساسا انسان وقتی نیاز عاطفی و جنسی و روحی اش تامین نشود بعضا این نیاز به جنس موافق سرایت می کند و مسیر فطرت انسان تغییر می کند و زمینه گناهان زیادی آغاز می شود. لذا افراط در هر چیز و از جمله دوستی خوب نیست، چون در هر حال هر دو پسرید و هر کدام در آینده سرنوشت خاص خود را خواهید داشت و چه بسا از هم کاملاً دور شوید، وابستگی برای شما مشکل ایجاد خواهد کرد. گاهی حتی در تصمیم های مهم زندگی آینده تان ( مانند انتخاب همسر، شغل، دانشگاه و...) مشکل ایجاد می کند و همچنین انسان نباید خود را در معرض تهمت قرار دهد.
دوست عزیز ! تناسب سنی در دوستی ها از أمور مهمی است که نسبت به آن باید توجه کافی داشت و دانست که تفاوت سنی، انسان را از مقاصد عالیه و درک همدیگر دور می سازد. رابطة شما با دوستت به مرحله هشدار و خطر رسیده است، زیرا در معرض نگاه منفی دیگران قرار گرفته اید، باید در تداوم دوستی‌تان تجدید نظر کنید و به بهانه‌ای ارتباط خود را قطع کنید یا کاهش دهید، پیش از آن که آبروی دینی و اجتماعی شما را نیز خدشه‌دار کند، نیز پیش از آن که روزی برسد که به قول قرآن با آه و حسرت بگویید«یا وَیْلَتَی لَمْ أتّخذُ فُلاناً خلیلاً» ای وای بر من، ای کاش هرگز فلانی را دوست خود انتخاب نکرده بودم و با او رفیق نمی‌شدم. (5) برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید تا از راهنمایی مشاوران این مرکز بهره مند شوید.
پی نوشت ها:
1.نهج البلاغه، قصار 260.
2.شیخ عباس قمی(ره)، مفاتیح الجنان، مناجات المحبین امام سجاد(ع).
3.احزاب (33) آیة 4.
4. احمدبن‌محمدمهدی نراقی(مشهور به ملا احمد نراقی)، ص 571، معراج السعاده، انتشارات هجرت .
5.فرقان (25) آیه 28.

من شنیدم که در اخر ماه قمری و شب عید قربان فرزند 6 انگشتی به دنیا خواهد آمد.ایا این در هنگامه انعقاد نطفه تاثیر دارد یا در طول زمانه بار داری هم تاثیر دارد .لطفا مرا راهنمائی کنید.در ظمن منی شوهرم در بیرون ریخته شده.

این روایاتی که در مورد بارداری و مسائل زنا شویی وارد شده و کراهت و آثار آن را بیان فرموده برای وقتی است که نطفه می خواهد منعقد شود. اما در مورد دوران بارداری روایت چیزی نمی فرماید.لذا نگران فرزند خود نباشید.
توصیه می کنیم در دوران بارداری با قرآن بیشتر محشور باشید و هر روز مقدار کمی ،برای سلامتی جسم و روح فرزندتان صدقه بدهید.
مطالعۀ کتاب ریحانۀ بهشتی نوشته سیما میخبر و چگونه فرزند نابغه داشته باشیم نوشتۀ محسن کاظمی برایتان مفید خواهد بود.

آیه ولایت درباره ی چه کسی نازل شده و در کدام سوره قرآن قرار دارد؟ لطفا معنای آیه را بنویسید و درباره شأن نزول آن توضیح دهید.

پاسخ:
آیه 55 سوره مائده که ولی و سرپرست مؤمنان را برای همیشه معین کرده، به آیه ولایت معروف است و متن آن به شرح زیر است:
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ؛ سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏ اند همان ها كه نماز را برپا مى‏ دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏ دهند.
این آیه ولی مطلق و واجب الاطاعه برای مؤمنان را فقط خدا و رسول و مؤمنانی می داند که نماز می خوانند و در حال رکوع زکات می دهند و با توجه به این وصف و این که این آیه بعد از آیاتی نازل شده که ولایت یهود و نصارا بر مؤمنان را نفی می کند، معلوم می شود که آیه در صدد معرفی کسانی است که بر مؤمنان ولایت دارند و بعد از خدا و رسول، "مؤمنان نماز گذاری که در حال رکوع زکات می دهند"، را به عنوان ولی معین کرده است و معلوم می شود این وصف تعیین کننده است و مسلمانان باید ببینند زمان نزول این آیه کدام مسلمان یا مسلمانانی در حال رکوع نماز برای رضای خدا زکات داده اند. پس این آیه ناظر به شخص معینی است که در حال رکوع زکات داده و با توجه به روایات (1)، منظور امام علی (علیه السلام) می باشد که غیر از ایشان و فرزندان معصوم وی، ولی مطلق واجب الاطاعه نداریم و اگر کسی هم به اذن اینان متصدی امر ولایت گردد، تا زمانی که در خط مستقیم اینان باشد، اطاعت از او واجب است و اگر از راه حق منحرف شد، اطاعت از او مجاز نمی باشد.

پی نوشت ها:
1. بحرانی، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، 1416 ق، ج 2، ص 318.

صفحه‌ها