پرسش وپاسخ

منع آب بر اساس منابع تاریخی مسلم است[1]. وبرای این منع آب دلایلی را می توان ذکر کرد :

سئوال:

در خصوص منع آب ودلایل آن و تلاش های حضرت برای رفع آن توضیح دهید ؟

منع آب بر اساس منابع تاریخی مسلم است[1]. وبرای این منع آب دلایلی را می توان ذکر کرد :

نخست اينکه: آنها از آب به عنوان حربه مؤثرِ نظامى استفاده مى کردند، بدان معنا که باشدّت تشنگى که بر امام حسين(عليه السلام)و يارانش تحميل کردند، مى خواستند توان نظامى آنها را پايين آورده و در جبهه نظامى به شکست بکشانند.

دوم آنکه: با توجه به حضور زنان و فرزندان در اردوى امام حسين(عليه السلام) که در برابر سختى و کمبودها زودتر تحت تأثير قرار مى گرفتند، دشمن مى خواست از اين طريق با بر پا کردن جنگِ روانى امام(عليه السلام) و يارانش را به تسليم وادار نمايد.

سوم اينکه: بنى اميه که به عنوان خون خواهان عثمان به پيروزى غير قابل تصورى دست يافته بودند به لطايف الحيل کوشيدند آن واقعه فتنه انگيز را دوباره احيا کنند و از طريق برانگيختن احساس ها بار ديگر از آن استفاده لازم را ببرند. از اين رو دوباره از محاصره خانه عثمان و نرسيدن آب به آن سخن به ميان آوردند، گويا امام حسين(عليه السلام) و يارانش مسبّب آن بوده اند! بنابراين تشنگى عثمان را بهانه اى براى جلوگيرى از استفاده امام حسين(عليه السلام) و يارانش از آب کردند.

اما اقبل از آن که اقدامات امام رادرمقابل این خدعه دشمن بیان کنیم درابتدا باید بیان کرد:

  1. برطبق قراین مسجل درمورد عاشورا ووقایع مربوط به آن قرارنبوده است که امام ازطرق غیر معمول  ونا متعارف مشکلات پیش رو را حل کنند واگر مواردی بر خلاف آن دیده میشود آنها را میتوان به عنوان  اتمام حجت برای دیگران واطمینان قلب بخشیدن به یاران دراینکه ایشان بر حق هستند تفسیرکرد.
  2. امام درعین اینکه از هر گونه جنگ ودرگیری باکی نداشت، وخود واصحابش را آماده شهادت کرده بود  اما درکنار آن از برخی اقداماتی که باعث می شد  که بهانه به دشمن داده شود وجنگ را به بهانه آن آغاز کنند جلوگیری می کرد. ازجمله مواردی که سبب جنگ میشد حفر چاه درمیان خیمه ها بود چرا که ابن زیاد دستور داده بود جلو امام واصحابش را برای حفرچاه ودسترسی آب بگیرند[2].وبطور حتم بعد از این دستور ابن زیاد اگر چاهی در میان خیام حفر میشد سپاه دشمن تمام سعی خود را در ازبین بردن آن میکردند وهمین سبب درگیری زود هنگام میان دو سپاه وموجب حمله دشمن به خیمه ها میشد.واین بر خلاف آب آوردن از شط که فقط باعث درگیری های کوچکی میشد وسبب حمله به کل سپاه وخیام امام نمی شد .

اقدامات امام برای تامین آب :

1.درمنابع آمده است که امام چاهی را دربیرون خیام حفر کردند وبعد از برداشت آب آنرا محو کردند که این مطلب قبل از دستور ابن زیاد مبنی برشدت عمل بیشتر برامام ویارانشان درمنع آب بوده است.[3]

2.امام چندین بار توسط یاران خویش اقدام به آب آوردن از شط فرات کردند که بعنوان نمونه  می توان به این موارد اشاره کرد

حضرت ابوالفضل(ع) بصورت مكرر ، مقداري آب براي اهل بيت آوردند[4]. شكستن صف دشمن و آوردن آب براي مصارف غيرآشاميدني نيز گزارش شده است[5] .

3.یکی از اقدامات امام ویارانش برای برطرف کردن این مشکل گفتگو کردن بشکل مناظره ومحاجه باسپاه دشمن برای خنثی کردن استدلال ایشان درمنع آب وبشکل کلی تر استدلال بر حقانیت امام بود[6] و اگر این سخنان در دشمنان نفوذ میکرد چه بسا جنگی صورت نمیگرفت ویا حداقل منع آب برداشته میشد .

درپایان باید گفت که  اوج تشنگي در نيم روز عاشورا صورت پذيرفت و همگان را به رنج عطش كشانيد.واینکه  ذخيره آب نيز مي توانست بصورت مقطعي مشكل را حل كند و چاره ساز نبود آنگونه كه آوردن آب نيز به صورت موردي تشنگي ها را التيام بخشيد. اگر فرض كنيم كه در خيمه ها ابي هم باشد رزمندگان از آن استفاده نمي كنند تا اهل خيام از آن استفاده كنند و خودشان تشنه مي مانند .مطلب آخر اینکه انسان هم در حین جنگ به آب نياز دارد و اگر آب نخورد نمي تواند زياد دوام بياورد و امام و يارانش بدین سبب تشنه شهيد شدند .

گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی

[1] الأخبارالطوال،دینوری ص:255(نورالسیره)،أنساب‏الأشراف ج‏3،ص:180(نورالسیره)،تاريخ‏الطبري،ج‏5،ص:412(نورالسیره)،الفتوح،ج‏5،ص:92،91(نورالسیره)

[2] الفتوح،ج‏5،ص:92،91

[3] همان

[4] وقعه الطف، ابي مخنف، ص 190 – 192- مقاتل الطالبيين، ص 117

[5]  الامالي ؛ صدوق، ص 156 و 157

[6] به اين قضيه صورت گرفته در عاشورا دقت كنيد:«برير روى به لشكرگاه عمر سعد نهاد. چون بدانجا رسيد، عمر را خبر فرستاد و رخصت طلبيد. چون داخل خيمه شد، عمر سعد را در خيمه نشسته ديد. برير رفت و سلام نكرد و بنشست.عمربن سعد در خشم شد و گفت: من مسلمانم و خدا و رسول را مى‏شناسم, چرا سلام نكردى؟برير گفت: اگر تو مسلمان بودى و به خدا و رسول او ايمان داشتى، با فرزندان و اهل بيت او جنگ نمي كردى و آب از ايشان بازنداشتى. اى عمر، تو ادعاى مسلمانى مى‏كنى و به محمّد مصطفى (ص) دشمنى مى‏نمايى، اين چه دين و آيين است كه تو دارى؟ آب فرات در مقابل حسين بن على (ع) و فرزندان و اهل بيت او مى‏درخشد و ايشان صفاى اين آب مى‏بينند لكن اطفال كوچك او از تشنگى هلاك مى‏شوند و لشكر تو و سگان تو و سگان و وحش و طير از آن آب سيراب مى‏گردند. خود انصاف ده تو را چگونه بگويم مسلمانى؟ زهى ناخداترس و سنگين دل و جفاكار مردى كه تويى!» (ترجمه الفتوح، ص 898-نور السیره )
 

ما در جواب این سوال ابتدا به مسئله استفاده از داروی نظافت میپردازیم و در ادامه به بررسی غسل شب عاشورا میپردازیم .چرا که مسئله استفاده از داروی نظافت خود بحث وجو

سئوال:

باوجود عدم دسترسی امام ویارانش به آب در روز عاشورا  چگونه ایشان درشب عاشورا از داروی نظافت  استفاده کرده اند وغسل نیزنموده اند؟

ما در جواب این سوال ابتدا به مسئله استفاده از داروی نظافت میپردازیم و در ادامه به بررسی غسل شب عاشورا میپردازیم .چرا که مسئله استفاده از داروی نظافت خود بحث وجواب جداگانه ای می خواهد.

اما قبل از آن یاد آوری یک نکته ضروری است که منع آب در کربلا و مسئله عطش از مباحث  مسجل درتاریخ می باشد.[1] و اینکه شبهه را برای این مطرح کرده اند که در این مطلب تشکیک کنند ومستند این شبهه نیز چند منبع تاریخی است. که این منابع   عبارتند از: طبري در: تاريخ الأمم و الملوك[2]، و بلاذري در: انساب الاشراف[3].که درهردو منبع فقط استفاده از نوره آمده است واشاره ای به غسل کردن حضرت نشده است.[4]

بعداز ذکر این مقدمه ما به بیان جواب سوال می پردازیم :

استفاده از داروی نظافت

ماجرای استفاده از داروی نظافت در تاريخ طبری ، و انساب الاشراف با ترتیب این عبارت آمده است: « ثم دخل الحسين ذلك الفسطاط فتطلى بالنوره »و « أمر الحسين بفسطاط فضرب فأطلى فيه بالنورة»[5] آمده است.

دلائل نقد :

1.آنچه باعث ضعف وعدم مقبولیت این گزارش میشود اینست که در برخی منابع مهم تاریخی (که یا مقدم بر این منابع هستند ویا از لحاظ سند در نقل جریان عاشورا یکی هستند)به این جریان اشاره نکرده اند ،برخی  منابع که به استفاده از داروی نظافت  اشاره نکرده اندعبارتند از :

الاخبار الطوال تألیف ابی‌حنیفه ، احمد بن داود دینوری (متوفای 282) که پیش از طبری بوده، نیامده است.[6]در کتاب ارشاد شیخ مفید نیز این موضوع نقل نشده است،[7] در کتاب «وقعه الطف»  [8] و مناقب ابن شهر آشوب[9] (متوفای 588) نیز این مطلب ذکر نشده است.
وحتی این جریان در کتاب‌های با ارزش متاخر مانند مقتل الحسین مقرم[10]، نیز گزارش نشده است  .

با توجه به آنچه بیان شد معلوم میشود که این جریان نمی تواند چندان اعتبار تاریخی داشته باشد .

2. این احتمال نیز وجود دارد که کتبی که این گزارش درآنها ذکر شده است،دچارتصحیف شده باشند.،چراکه متون قدیمی بی نقطه بوده اند واحتمالا درنسخ اصلی  کلمه تور «ظرف برنجي يا سنگي»[11]بوده است که به نوره تصحیف شده و مويد ادعاي فوق آن‌كه اين ترجمه عبارت تور توسط برخي مورّخان به كار رفته است. به عنوان مثال گزارش ابو علي‌مسكويه او تنها سخن از مشك به ميان آورده مي‌نويسد: و أمر الحسين بمسك فميث في جفنة عظيمة و أطلي: حسين(ع) دستور داد در باديه‌‌اي(ظرفي) بزرگ، مُشْكي حل كردند و آن را بر بدن خود ماليد ... [12]

علاوه بر این دراین دو کتاب(تاریخ طبری و انساب الاشراف) قبل از ذکر نوره دستور امام برای آماده کردن مشک  آمده است.واین خود دلیل مهمی برتصحیف میتواند باشد.[13]

باتوجه به آنچه بیان شد واینکه کلمه تور صحیح باشد ، ترجمه اين فراز از تاريخ اين‌گونه مي‌شود: «پس از دستور امام، مُشكي (آورده و آن) را در آن ظرف به هم زدند و آماده كردند و سپس به ترتيب، امام و يارانش بدن خود را با آن خوشبو كردند»

غسل

مسئله غسل کردن در شب عاشورا توسط شیخ صدوق درامالی ذیل بشرح آورده است :«ثم إن الحسين ع أمر بحفيرة فحفرت حول عسكره شبه الخندق و أمر فحشيت حطبا و أرسل عليا ابنه ع في ثلاثين فارسا و عشرين راجلا ليستقوا الماء و هم على وجل شديد و أنشأ الحسين ع يقول ...

ثم قال لأصحابه قوموا فاشربوا من الماء يكن آخر زادكم و توضئوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون أكفانكم ثم صلى بهم الفجر[14].»

نفد :

1.این جریان تنها درامالی بدین گونه آمده  است (واگردرجای دیگری یافت شود بنقل از امالی صدوق است ) و این نقل باایراداتی مواجه است ازجمله اینکه:

 - واقعه آب آوردن حضرت علی اکبر وآنچه بعد از آن ذکر شده بااین اهمیت در متون  تاریخی وحدیثی معتبرچون کتب اربعه حدیثی شیعه نیامده است واین میتواند نشان از ضعف این روایت باشد.

- ضمن اینکه برخی افراد درسند مثل« أبو سعيد الحسن بن عثمان بن زياد التستري »روایت آمده است که درکتب رجالی وتراجم مطلبی درموردشان نیامده است  .

2.مسئله غسل کردن درمتون معتبری چون تاریخ طبری ،انساب الاشراف ، الارشاد ،اخبارالاطوال و وقعه الطف نیامده است ومیتواند نشان از ضعف گزارشات پیرامون این مسئله باشد.

3.در صورت پذیرفتن مسئله غسل این دلیل رامیتوان درچند بندآورد :

- امام حسين ـ عليه السّلام ـ مي‎دانست “ حضرت ویارانش سيراب باشد يا تشنه، ایشان  را به شهادت مي‎رساندند.

ضمن آنکه حضرت مي‎دانست، هيچ يك از اهل‎بيت به خاطر تشنگي هلاك نخواهد شد،چرا که حداکثرزمان تشنگی یک روز بوده است که قابل تحمل برای یک انسان معمولی  است .لذا آنچه درآن شب باعث قوت قلب بیشتر یاران امام میشد آمادگی بیشتر برای شهادت بود که غسل شهادت و آماده شدن برای شهادت را میتوان یک حرکت عالی درجهت این امر دانست.

- امام ـ عليه السّلام ـ مأمور عمل به ظاهر است. و با وجود  این احتمال که یاران حضرت بار دیگر می توانندآب بیاورند غسل کردن ودیگر موارد ذکر شده ایرادی بر حضرت وارد نمی کند .

 

گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی

 

  

 

 

 

[1] طبري ، ج4، ص 311-312؛ ارشاد، ج2، ص 86. اخبار الطوال، ص 255؛ ارشاد، ج2، ص 86.[2] تاريخ الأمم و الملوك، ج5، ص423؛
[3] انساب الاشراف، ج3ـص 187؛
[4] متن عبارت در تاریخ طبری : امر الحسين بفسطاط فضرب، ثم امر بمسك فميث في جفنه عظيمه او صحفه، قال: ثم دخل الحسين ذلك الفسطاط فتطلى بالنوره
[5] .تاریخ طبری ج5.ص423-انساب الاشراف ،ج3ص187
[6] ابو حنيفه دينورى‏، الأخبار الطوال ،ناشر: رضى‏،مكان نشر: قم‏،سال چاپ: 1368 ش‏، ص 254-256.
[7] ارشاد مفید،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران ،انتشارات علمیه اسلامیه، ج2، ص 86-96.
این در حالی است که مأخذ شیخ مفید و طبری، در بیان وقایع عاشورا مشابه است .اگر چنین مطلبی معتبر بود، قطعاً شیخ مفید آن را نقل می‌کرد.
[8] وفعه الطف، ص 190-205. (این منبع همان مقتل ابی مخنف است که مهم‌ترین و معتبرترین اثر در حادثه کربلا،که اصل آن کتاب از بین رفته و مطالب آن در کتاب‌های مختلف استوتوسط آقای یوسفی غروری به این نام جمع آوری شده است.)
[9] مناقب، ج4، ص 106-109.
[10] مقتل‏الحسین، (ع)، عبدالرزاق موسوی مقرم، چاپ پنجم،قم، دارالکتاب الاسلامی، 1399 ق، ص 215-220.
[11] ابن‌اثير، مؤلف «النهاية في غريب الحديث و الاثر» در مورد لغت تور مي‌نويسد: في حديث ام سليم أنها صنعت حيسا في تور، و هو اناء من صفر، او حجارة كالاِجانة قد يتوضأ منه- در حديث «ام سليم» آمده است كه او در تور، حيس(غذايي مركب از خرما و روغن و سويق) آماده كرد، تور، ظرفي برنجي يا سنگي است مانند طشت كه گاهي در آن وضو مي‌گيرند. النهاية في غريب الحديث و الاثر، ج1، ص199-  لسان‏العرب، جلد 4، ص 96
[12] تجارب الامم، ج2، ص70
[13] متن عبارت در تاریخ طبری : امر الحسين بفسطاط فضرب، ثم امر بمسك فميث في جفنه عظيمه او صحفه، قال: ثم دخل الحسين ذلك الفسطاط فتطلى بالنوره
[14]الأمالي‏صدوق، مجلس 30،ص : 156-157

 

بنا به نقل ابن قتیبه ارینب زنی زیبا روی وهمسر عبدالله بن سلام بوده که آوازه زیبایی وی به شام ویزید بن معاویه میرسد...

سوال:

جریان امام حسین و ارینب رابصورت مختصر بیان کنید وآنرا نقد کنید؟

در ابتدا باید بیان کنیم که این جریان به این شکل تنها در کتاب الامامه والسیاسه ابن قتیبه دینوری آمده است. [1]

ما در جواب ابتدا آنچه دینوری در کتاب خود دراین باره آورده بیان می کنیم وسپس به نقد آن می پردازیم .

بنا به نقل ابن قتیبه  ارینب زنی زیبا روی وهمسر عبدالله بن سلام بوده که آوازه زیبایی وی به شام  ویزید بن معاویه میرسد ووی عاشق ودلباخته وی شده یزید این مساله رابا معاویه درمیان گذاشته و ازدواج با وی را طلب می کند.

معاویه نیز عبدالله بن سلام رابا وعده اینکه اگر ارینب  را طلاق دهد دختر خود رابه عقد او در خواهد آورد راضی به طلاق ارینب کرد. معاویه پس از آن ابودردا را نزد ارینب  فرستاده تا او را بعقد یزید درآورند . آنان نیزبرای این امربه عراق رفتند که درآنجا قبل ازآنکه ارینب رابینند امام حسین (ع)رادیده وایشان را درجریان خواستگاری یزید ازارینب قرار داده وحضرت در آنجاازآنها میخواهد تاارینب راازطرف وی نیزخواستگاری کنند وآنان نیز پذیرفته وهر دو پیشنهاد را به ارینب ارائه کرده که ارینب بعد از مشورت با ابودردا (وی ازهم خویشان ارینب بود وفضایل امام رابرای اوبیان کرد) ازدواج با امام راپذیرفت.

عبدالله بعد ازاین ماجرا و بعد از آنکه معاویه به وعده خویش عمل نکرد ازکرده خود سخت پشیمان شد.

عبدالله بعد ازآن برای گرفتن امانتی که نزد ارینب داشت به عراق رفته وبعد از آنکه همدیگر را دیدند هر دو به سختی گریه کرده و از آنچه بر ایشان گذشته ابراز پشیمانی کردند امام بامشاهده این امر بیان کردند که: خدا را گواه مى‏گيرم، ارينب را سه طلاق داده‏ام. خدايا تو  مى‏دانى كه من وى را به خاطر مال و زيبايى‏اش به عقد خود در نياوردم. آن را براى اين كه براى شوهرش نگه دارم به عقد خود در آورده‏ام.

عبد الله بن سلام درخواست كرد تا امام حسين مقدارى از اموال عبد الله را در مقابل اين نيكى‏كه در  حق آن دو انجام داده است دريافت كند، ولى حضرت نپذيرفت و گفت: ثواب اين كار براى من بهتر  از اين پول‏هاست.

بار ديگر عبد الله بن سلام، ارينب را به عقد خود در آورد و با يك ديگر سال‏هاى زيادى زندگى كردند  تا اين كه اجل آنان را از يك ديگر جدا كرد.

نقد وبررسی :

  1. این داستان در اسناد دسته اول و مشهور هیچ خبری نیست. مشهورترین کتابی که این داستان را ذکر کرده است کتاب الامامه و السیاسه است .
  2. علاوه بر این روایت فوق مرسل است و هیچ‌گونه سندی برای آن ذکر نشده تا بتوان آن را مورد بررسی قرار داد. چون ابن قتیبه(نویسنده کتاب الامامه و السیاسه) داستان را این چنین آغاز می  کند: ما حاول معاویة من تزویج یزید قال: وذکروا أن یزید بن معاویة سهر لیلة من اللیالی، وعنده وصیف لمعاویة یقال له رفیق، ...او که خود هم عصر این ماجرا نبوده است نمیگوید این ماجرا را از چه کسی شنیده است تا ما بتوانیم سلسلۀ راویان را بررسی کنیم.
  3. از سوی دیگر ابو درداء، عويمر بن عامر يا عويمر بن قيس که در این داستان نام او آمده بنا به نظر معروف در زمان حکومت عثمان مرده است. برخی هم مرگ او را 39 یا 38 هجری درگذشته است[2]پس او چگونه میتواند در این ماجرا که در اواخر حکمرانی معاویه و زمان ولایتعهدی یزید روی داده است حضور داشته باشد؟ در نتیجه این داستان از شخصیتی در ماجرا نام میبرد که در آن زمان سالها از مرگش گذشته بوده است.!! 
  4. دراین جریان از شخصی بنام عبدالله ابن سلام به عنوان همسر ارینب  یادشده وازاو بعنوان یکی از والیان معاویه در عراق یاد شده است  اما مشخص  نیست وی کیست  چراکه  در کتب تاریخی معتبر اسم چنین شخصی بعنوان  یکی از کارگزاران معاویه درعراق دراین سالها نیامده است.

درمتن داستان نیز جمله ای  در وصف  عبدالله آمده است ،با این عبارت که:( و كان من معاوية بالمنزلة الرفيعة في الفضل‏) – اودرنزد معاویه جایگاه والایی داشت – باوجود چنین وصفی  وی نمی تواند یک آدم گمنام ومجهول الهویه ای باشد.

درکتب تاریخی نیز عبدالله ابن سلام  مشهور نام یکی از صحابه پیامبر می باشد که ابتدا یهودی بود ودرزمان  پیامبر اسلام  آورد وبعد از پیامبر خدمات شایانی به امویان  درترویج عقاید ایشان درجامعه اسلامی کرد.

اما مورخان تاریخ فوت اورا در سال 43هجری ذکر کرده اند که بهیچ عنوان نمی توان گفت وی همان عبدالله ابن سلام مورد اشاره در داستان ذکر شده است.[3]

5. در متون تاریخی زنی بنام ارینب (که ازاو در این داستان به شهرت یاده شده است بگونه ای که شهرت زیبایی او به شام رسید )دراین دوره با این مشخصات یافت نشد.

6. مطلب دیگری که باید به آن توجه کرد اینستکه هیچ سندی به آمدن امام حسین (ع)به عراق پس از شهادت حضرت علی و رفتن به مدینه اشاره نداردبالاخص که این ماجرا به سالهای آخرعمر معاویه وبعد ازاعلان ولایتعهدی یزید بر میگرددکه به صورت قطع میتوان گفت حضرت دراین ایام سفری به عراق نداشته است .

7. .آنچه دراین  داستان جای تعجب دارد اینست که حضرت امام حسین علیه السلام‌ ارینب را در یک مجلس سه طلاقه کرد و فرمود: فقال : أشهد الله أنها طالق ثلاثا، و این برخلاف فقه مسلم شیعی می باشد،که در فقه شیعه کاملاً و مبسوط بحث شده است. 

8. در برخي منابع گفته شده: کسي که با وي ازدواج کرد، امام حسن است نه امام حسين، مثلا در کتاب «تسليه المُجالس وزينه المجالس» داستان را به صورت مختصر درباره امام حسن(ع) آورده، يادآور مي شود که اين جريان در مدينه رخ داد و بعد از ملاقات عبدالله با همسر سابق خود و گريه آن دو، امام او را طلاق داد و وي مجدداً به عقد شوهر سابق خود درآمد و به خانه او رفت.[4]

 البته منبع مذکور، به جهات زير، از اعتبار و ارزش مناسب برخوردار نيست:

أ) کتاب مذکور، از منابع متأخر و غير مشهور (حدود قرن ده هجري) است، نيز وضع نويسنده، از جهت نسب، تاريخ زندگي، محيط تربيتي، ميزان اعتبار و علميت، به صورت دقيق معلوم نيست.

ب) اين کتاب بعد از مطالعه کتاب «روضه الشهداء» ملا حسين کاشفي سبزواري متوفاني حدود(910) و بر اساس و شيوه و اقتباس از آن نگارش يافته است.

نويسنده بعد از تمجيد و تعريف از کتاب «روضه الشهداء» و نويسنده آن مي نويسد: بعد از مطالعه آن کتاب از خداوند خواستم بر اساس و روش وي کتابي بنويسم تا در اين کار از او پيروي کرده باشم.

وي يادآور مي شود اساس و منشأ کتاب مذکور، کتاب «روضه الشهداء» است. «روضه الشهداء» که مستند مهم اين کتاب به شمار مي رود، به سختي نقد شده است.

ميرزا عبدالله افندي اصفهاني از بزرگان قرن دوازدهم، کتابشناس بلند پايه شيعه درباره منابع «روضه الشهداء» بر اين باور است که بيشتر، بلکه تمام روايات موجود در آن، از کتاب هاي غير مشهور، بلکه غير قابل اعتماد نقل شده است. [5]

ج) داستان مذکور در «روضه الشهداء» نيز نيامده است، چنان که در منابع کهن يافت نشد و نويسنده آن را با تعبير «روايت شده»، آورده، هيچ کدام از راويان يا منابع آن را نام نبرده است!

بنابر اين، اين داستان، درباره امام مجتبي نيز داراي ارزش و اعتبار نيست و به افسانه شباهت دارد.

درباره امام حسين(ع) نيز اعتبار ندارد و افسانه بودن آن نسبت به امام حسين(ع) روشن تر است، وبا مطالبي که ذکر شد، معلوم شد. دقت در جزئيات آن، افسانه بودن گزارش را به خوبي اثبات مي کند.

9. درپایان باید گفت که با صرف نظر از تمامی اشکالات موجود که ذکر شد اگر جریان صحت می‌داشت و اتّفاق افتاده بود، در حقیقت امام (ع) با این کار خود، از طرفی جنایات معاویه و یزید را برای مردم اثبات می‌کند که این ها برای رسیدن باامیال شوم وشیطانی خود به هرکاری دست می زدند.و از طرفی دیگر با این کار از پاشیده شدن یک زندگی موفق وگرم جلوگیری کرده است. 

نتیجه گیری:

باتوجه به اشکالات وارده به این ماجرا که شامل 1. عدم ذکر این داستان دردیگر متون 2.عدم ذکر سند برای این مطلب در کتاب یاد شده 3. مشخص نبودن شخصی بنام عبد الله  بن سلام بعنوان والی ونزدیکان معاویه در این زمان 4.مرگ ابودردا بعنوان یکی از کسانی که بارها دراین داستان نام اوذکر شده است سالها قبل از بوجود آمدن چنین جریانی 5.عدم ذکر نام زنی بنام ارینب با این شهرت دراین دوره تاریخ درمنابع تاریخی 6.عدم ذکر سفری برای امام حیسین درمنابع تاریخی دراین زمان 7.نسبت دادن سه طلاقه کردن ارینب ازسوی امام حسین (ع)دریک مجلس که از مسلمات فقه شیعه بطلان چنین طلاقی است واین تنها در میان اهل سنت رایج بوده است 8.برخی منابع که بجای نام امام حسین (ع) از امام حسن (ع) بعنوان طرف مقابل یاد کرده اند داری ضعف شدید درسند ومحتوی هستند. 9 . در صورت صحت نیز هیچ منافاتی با روحیه ظلم ستیزی وآزاد امام حسین نداردچراکه امام با این اقدلم خود جلو ظلمی دیگر از ظلم های بنی امیه را گرفت واین سندی بر پلیدی  امویان وشخص معاویه ویزید میباشد که برای نیل به اهدافشان از هیچ اقدامی حتی از هم پاشیدن یک زندگی گرم وصمیمی دریغ نمی کردند.

گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی

[1] امامه وسیاسه ، ابن قتیبه دینوری ٍ ج 1 -از صحفه 217تا 223

[2] الکامل، ابن اثیر ج 3، ص 129؛ ‌الاستیعاب، ابن عبدالبرّ ج 3، ص 1229 ـ 1230؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی ج 4، ص 622.

[3] اسدالغابه ،ابن اثیر،ج3،ص161

[4] تسليه المُجالس وزينه المجالس، ج 1، ص 51 ـ 52.

[5] رسول جعفريان، تأملي در نهضت عاشورا، ص 340

یزید از امام حسین(ع) درخواست بیعت کرده بود و در صورت عدم بیعت دستور قتل ایشان را داده بود ...

سوال :

چرا امام حسین بعد از با خبر شدن ازشهادت حضرت مسلم به سفر خود ادامه دادند؟

درجواب این سوال بیان یک مقدمه ضروری است :

یزید از امام حسین(ع) درخواست بیعت کرده بود و در صورت عدم بیعت دستور قتل ایشان را داده بود  حضرت نیز در جواب  حاضر به بیعت با یزید نشد  وحتی بیان داشت که :مثلی لایبایع مثل یزید [1]

از سوی دیگر امام هدف قیام خود را امر به معروف ونهی ازمنکر وزنده کردن دین جدش بیان میکند.[2]

اکنون در جواب سوال باید گفت :

1. وقتی امام می تواند ازادامه حرکت منصرف شود که حداقل یکی از این دو مطلب محقق شود یا یزید درخواست بیعتش را برداشته باشد ویا هدف امام که امر به معروف و نهی ازمنکر وزنده کردن دین جدشان است محقق شده باشد درحالیکه به شهادت تاریخ هیچکدام از این دو موضوع محقق نشده بود .

یزید از همان ابتدا بشدت خواستار بیعت امام بود و تا آخرین لحظات حیات امام نیز دست از این خواسته اش بر نداشت که شواهد فروانی بر این مطلب وجود دارد بعنوان نمونه می توان به سخن امام درجواب ابن عمر داده است اشاره کرد که فرمودند :ان القوم لایترکونی ...فلایزالو ن حتی ابایع وانی کاره فیقتلونی[3] (این گروه مرا رها نخواهند کرد ...تامن بیعت کنم ومن نمی خواهم چنین کنم بنابراین آنها مرا خواهند کشت.)

وشاهد دیگر بر این مدعا که یزید حتی بعد از شهادت حضرت مسلم دست ازبیعت گرفتن از امام بر نداشته بود فرستادن حربهمراه سپاه برای  کنترل امام وجلوگیری ازبرگشت امام به مکه ومدینه و رفتنش به کوفه است وبارها از سوی سپاه یزید این مسئله مطرح شد که تنها راه رهایی تو بیعت با یزید است .

از سوی دیگر یزید و اعمال او نیز دست از خباثت های خود برنداشته بودند  وحتی بعد از شهادت حضرت امام نیز اقدامات فاجعه آمیزی انجام دادند  که نشانه عدم تغییر در سیاست های حکومت بود مثل  کشتار وسیع مردم مدینه درقیام حره وبه منجنیق بستن خانه کعبه  که منجر به سوختن پرده کعبه شد.

با وجود این مطالب بخوبی معلوم میشود که بعد از شهادت حضرت مسلم هنوز هدف امام حسین که امر به معروف ونهی از منکر وزنده کردن سیره پیامبراکرم (ص)بود محقق نشده بود.

2. دلیل دیگری که می توان ذکر کرد درخوا ست برادران مسلم برای انتقام گیری از قاتلان پدرشان بود[4] که حضرت رابرای ادامه راه مصمم تر کرد .

3. اینکه امام با حضرت مسلم فرق داشت واین احتمال که کوفیان درمواجهه با امام به خود بیایند وایشان را یاری فرمایند وجود داشت .دیگران نیز این مطلب را به امام یادآوری کردند که: والله ماانت مثل مسلم ابن عقیل ولوقدمت الکوفه لکان الناس الیک اسرع [5]( شما متل مسلم نیستید، اگر به کوفه بروید مردم به سرعت به شما خواهند پیوست.)

گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی

[1] الفتوح ج5ص11

[2] بحارالانوار،ج44ص329-مفتل خوارزمی،ج1ص188

[3] الفتوح،ج5،ص25

[4] انساب الاشراف،ج3،ص168-البدایه والنهایه ،ج8،ص168

[5] الکامل فی التاریخ ،ج4،ص42-تاریخ الطبری ،ج5 ،ص398

اين كتاب به كوشش چند پژوهش گر غربي در مركز مطالعات استراسبورگ نوشته شده است

ترجمه اين كتاب را آقاي ذبيح ا... منصوري انجام داده اند. اين كتاب درباره ي زندگي و افكار امام صادق(ع) مي باشد. اين كتاب هم داراي مطالب صحيح و معتبر و هم نامعتبر و ضعيف مي باشد. نقد و بررسي كامل اين كتاب به عهده اين مركز نمي باشد و بايد كارشناسان و متخصصين به اين امر بپدازند.

همان گونه كه مترجم كتاب در مقدمه و در ضمن برخي از توضيحات خود در متن كتاب تذكر داده است جمع آوري كنندگان اين مقالات و تنظيم كنندگان محتواي آن ها دانشمندان غربي كه عموما غير مسلمان بوده و با گرايشهاي تحقيقات علمي تاريخي، تهيه كرده اند و نمي توان انتظار داشت كه با اين توصيف بر طبق اعتقاد شيعه كه مبتني بر يك سري ادله يقينيه كه آنها هم مبتني بر يك سري مقدمات اثبات شده است، مطلب بنويسند. در قسمتي از توضيحات مترجم آمده است: « ما عقيده داريم كه امام چون داراي علم كامل است همه چيز را مي داند ولي مركز تحقيقات اسلامي در استراسبورگ مسائل اسلامي را فقط از لحاظ تاريخي مورد مطالعه قرار مي دهد و بدون ترديد امام محمد باقر(ع) با علم امامت از نقص سيستم نجومي بطلميوس بخوبي مطلع بوده است.»(1)

تحقيقات صورت گرفته از طرف اين مركز مي تواند به لحاظ يك تحقيق كاملا تاريخي كه بر اساس مستندات تاريخي ( علم تجربي ) انجام گرفته است مورد مطالعه قرار گيرد و از اين جهت مفيد مي باشد. ولي به هيچ وجه نمي تواند به عنوان كتابي اعتقادي كه بر اساس مستنداتي مخصوص به خود است مورد توجه باشد. در تحقيقات علمي تاريخي كه از علوم تجربي است و از ابزار خاصي براي شناسائي پديده هاي تاريخي استفاده مي كند شايد نتوان وجود حضرت آدم(ع) يا بسياري ديگر از انبياء الهي و اقوام آنها را اثبات كرد. چون آثار آنها در دسترس محقق تاريخي موجود نمي باشد. ولي از نظر اعتقادي چون اسم آنها و احوالات آنها در قرآن كه الهي بودن آن براي ما ثابت شده است، آمده است، ما يقين به وجود آنها و ايمان به آنها داريم.

در مورد حضرت امام صادق(ع) هم وقتي مورد مطالعه تاريخي قرار بگيرد، براي يك محقق تاريخي مهم اين نيست كه آيا ايشان داراي امامت بوده است يا خير و آيا از علم لدني برخوردار بوده است يا خير، چرا كه اين گونه مسائل موضوع تحقيق علم تاريخ تجربي نيست و از طريق علم تجربي هم قابل اثبات نمي باشد و نمي تواند هم در مورد آنها تحقيق و بحث كند. بلكه او مي تواند در اموري تحقيق كند و نظر خود را اعلام كند كه اسناد تجربي آن در دسترس مي باشد.

بنابراين توضيحات از اين محققان نه به لحاظ موقعيت حقيقي ( كه افرادي غير مسلمان و غير شيعه هستند ) و نه به لحاظ موقعيت حقوقي (كه محققين تجربي موضوعات تاريخي هستند) نمي توان انتظار داشت كه بر اساس مستندات اعتقادي و ايماني شيعيان مطلب بنويسند و به امام صادق(ع) همان نگاهي را داشته باشند كه يك شيعه معتقد دارد.

بر اين اساس جاهائي كه اين محققين از حيطه كاري خود خارج شده و در مستندات ديني نظر داده اند كاملا به خطا رفته اند. چرا كه از حوزه كاري خود خارج شده اند مانند جائي كه در مورد روايات موجود در باب اثبات امامت حضرت امام صادق(ع) به بحث نشسته و روايات در اين باب را مورد بررسي و نقد قرار داده اند. از نوع بحث هم روشن است كه در اين مباحث وارد نبوده اند. به عنوان مثال رواياتي از ابوهريره نقل مي كنند و ادعا مي كنند كه شيعيان براساس روايات اين شخص قائل به امامت ايشان شده اند در حالي كه هر كس با علوم اسلامي شيعه مانند علم رجال و درايه آشنا باشد مي داند كه ابوهريره از نظر شيعه فردي غير قابل اعتماد است و در هيچ امري ( حتي مسائل جزئي عملي ) به روايات نقل شده از طرف ايشان استناد نمي شود ( بله اهل سنت ايشان را قبول داشته از صحابه بزرگ مي شمارد) بنابراين در نقد اعتقادات شيعه صحيح نيست، روايات كسي نقل و نقد شود كه اصلا شيعه او را قبول ندارد.

امور اعتقادي در نزد شيعه به قدر مهم است كه در اثبات آنها وجود يقين را شرط مي داند. بنابراين در اثبات اعتقادات مثل توحيد و نبوت و معاد و امامت تنها به يك روايت يا دو روايت استناد نمي كند. بلكه بايد در اين رابطه روايات به حد تواتر برسد ( كه در منطق ثابت شده است يقين آور است.)(2)

بحث در اين رابطه به فرصتي مفصل تر نيازمند است كه شما را به مطالعه منابع معرفي شده در اين رابطه توصيه مي كنيم.

1- زندگاني امام صادق(ع)، ( ترجمه جلد 47 بحارالانوار علامه مجلسي )، ترجمه موسي خسروي، تهران، انتشارات اسلاميه.

2- درباره علم امام(ع): http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1810&&level=4&subid=1810

3- همچنين : http://www.rasekhoon.net/article/show-57353.aspx

پي نوشت ها:

1. جمعي از نويسندگان مركز اسلامي استراسبورگ، مغز متفكر جهان شيعه، تهران، سازمان انتشارات جاويدان، 1368هـ.ش، ص 35، پاورقي مترجم.

2. ر.ك : سيد جعفرسجادي، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1373هـ.ق، ج3، ص 1685.

مي توانيد از كتاب هاي سيري در صحيحين تاليف آيت الله نجمي ...

مي توانيد از كتاب هاي سيري در صحيحين تاليف آيت الله نجمي و كتاب مفاخر الاسلام  ، تاليف علي دواني و علم الحديث و تاريخ حديث، نوشته استاد كاظم مدير شانه چي استفاده نماييد.

كتاب هايي هست كه نامه هاي امام زمان را جمع آوري و بعضي هم آنها را ترجمه كرده است

كتاب هايي هست كه نامه هاي امام زمان را جمع آوري و بعضي هم آنها را ترجمه كرده و در صورت لزوم شرح مختصر داده اند از جمله:

1. شيخ صدوق، كمال الدين، قم، انتشارات اسلامي، 1405 ق، ص482-523. 

2. علاوه مجلسي، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1403 ق، ج 53، ص 150-190.

3. هيئت علمي مؤسسه معارف اسلامي، معجم احاديث المهدي، قم ، مؤسسه معارف اسلامي، 1411 ق، ج4، ص 275 تا آخر كتاب.

براي مشاهده ترجمه توقيع هاي امام به شيخ مفيد مي توانيد به :

طبرسي، احتجاج، تهران، مرتضوي، ص345-352

علي دواني، مهدي موعود (ترجمه ج 13 بحار 51-53 جديد)، ص1246- 1248 مراجعه كنيد. 

كتاب اصول كافي اثر ثقه الاسلام كليني يكي از كتب چهارگانه معتبر مذهب شيعه اثني عشري است

كتاب اصول كافي اثر ثقه الاسلام كليني يكي از كتب چهارگانه معتبر مذهب شيعه اثني عشري است كه در مدت 20 سال گردآوري شد و موضوع كتاب حديث است و در سه بخش اصول كافي، شامل روايات اعتقادي، فروع كافي، حاوي روايات فقهي، روضه كافي، شامل احاديث متفرقه است.

با مشورت با همكاران و دقت در ترجمه هاي موجود به نظر مي رسد بهترين و جديدترين ترجمه اصول كافي از حسين استاد ولي است كه مي توانيد آن را تهيه نمائيد.

در باره شرح سخنان مولاي متقيان سلام الله عليه كتاب هاي زيادي چه فارس و چه عربي و از جهات گوناگون نوشته شده است كه بعضي از جنبه تاريخ و كلامي و بعضي از منظر معنوي  و عرفاني و... مي باشد و نمي توان معيار خاصي در سنجش ارزش كه بهترين آن كدام است عرضه كرد.

با اين حال مي توانيد به  يكي از اين شرح ها  مانند پيام امام، تاليف آيت الله مكارم كه در مقايسه با ديگر شرح ها، مطالب روان  و مفيد تري دارد مراجعه كنيد.(1)

اما در باره شرح صحيفه سجاديه امام سجاد سلام الله عليه بايد گفت تاليفي از آقاي حسين انصاريان در چند جلد به قلم روان به چاپ رسيده است كه مي توانيد در كتابخانه ها جستجو كرده و آن را مطالعه كنيد.

 

پي نوشت ها:

1. آيت الله  ناصر مكارم شيرازي، پيام امام علي سلام الله عليه.

2. حسين انصاريان، ديار  عاشقان، (شرح صحيفه سجاديه)

1.  نهج الفصاحة: مجموعه كلمات قصار حضرت رسول( ص)‏ گردآوري توسط  ابو القاسم پاينده‏

2. نهج البلاغه: مجموعه اي از خطبه ها، نامه ها، كلمات قصار حضرت علي (ع) كه توسط سيد رضي گردآوري شده است.

3. نصايح( سخنان چهارده معصوم) تأليف آيت الله مشكيني ترجمه آيت الله جنتي

4. كتاب الحديث (روايات تربيتي از مكتب اهل بيت (ع) گردآوري از مرتضي فريد، نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي

5.ميزان الحكمه، 15 جلد، ري شهري ، دارالحديث.

« الحديث» مجموعه‏ اي از احاديث و روايات تربيتي از معصومين (ع) است كه به طور موضوعي فراهم آمده است. اين مجموعه از متن كتابهاي« گفتار فلسفي» مرحوم محمد تقي فلسفي گردآوري شده است.

6. آيين دانشوري: ترجمه المراد من منيه المريد، گردآوري: حميدرضا شريعتمداري

متن اكثر كتب مذكور در نرم افزار جامع الاحاديث نسخه سه و نيم محصول «مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي نور» موجود است.

موسسه دارالحديث زير نظر آقاي ري شهري در اين زمينه كتابهاي زيادي دارند.

براي آشنايي با اين نرم افزار و خريد اينترنتي آن مي توانيد به آدرس زير مراجعه نماييد.

http://www.noorshop.ir/product.php?id_product=144

صفحه‌ها