۱۳۹۷/۰۵/۲۱ ۰۱:۵۸ شناسه مطلب: 96704
آیا اگر خداوند ما را به راه راست هدایت فرماید نوعی تبعیض و تفاوت گرایی پیش نمی آید؟
این سوال منحصر در مساله هدایت نیست، بلكه در طرف مقابل یعنی ضلالت هم مطرح است، زیرا در نگاه اولیه به برخی از آیات قرآن این گونه برداشت می شود كه اسباب هدایت و ضلالت به دست خدای متعال است . اوست كه طبق تشخیص خود ، هر كه را بخواهد در مسیر هدایت و یا ضلالت قرار می دهد، در نتیجه دیگر تكلیف انسان ها معنایی ندارد، یا در هدایت برخی به راه راست نوعی تبعیض و بی عدالتی رقم خورده است ؛ اما در واقع چنین نیست . رمز كار در تبیین درست حقیقت هدایت و ضلالت و اقسام آن است .
هدایت و گمراه كردن الهی بر دو قسم است:
1. ابتدایی.
2. جزایی (پاداشی و كیفری).
هدایت ابتدایی از اوصاف حضرت حق میباشد. امری عمومی و همگانی است و شامل همه بندگان می شود؛ همان طور كه خداوند میفرماید:
"ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!"(1) خدا راه راست و مسیر صحیح را به انسان نشان میدهد . به اصطلاح "ارائه طریق" میكند. بر این اساس وقتی خداوند از روی لطف و مهربانی خود درمقام هدایت همه است ، اضلال ابتدایی (گمراه كردن بی دلیل بندگان) نمیتواند در حق او صحیح باشد.
منظور از گمراه كردن ابتدایی آن است كه خدا با وضع قوانین بد و باطل و عدم بیان حقیقت و رها كردن آدمی به حال خود، زمینه گمراهی انسان در طول حیاتش را فراهم كند. بر این اساس می توان دریافت كه یقینا اضلال ابتدایی از جانب خداوند وجود ندارد . خدا انسان را در مسیر سعادت راهنمایی كرده و راه خوشبختی و كمال را به او نشان داده و می دهد(هدایت ابتدایی) .
اما قسم دوم از هدایت و ضلالت ،هدایت و گمراهی جزایی (پاداشی و كیفری) است. هدایت پاداشی آن است كه بنده بعد از هدایت ابتدایی كه از خداوند دریافت كرد، با حسن اختیار، حق را پذیرفته و به آن عمل كرده و ضمن ایمان به خدا، در مسیر بندگی قدم بردارد. در مورد این شخص خدا هدایتی ویژه با نام "هدایت پاداشی" دارد كه به معنای رساندن به هدف و مقصد نهایی میباشد.
پس در حقیقت بنده با ایمان خود زمینه این نوع هدایت را با اعمال صالح فراهم میسازد. با این توضیح منافاتی بین این نحوه از هدایت الهی و اختیار انسان یافت نمیشود. خدا میفرماید: "كسی كه اهل تقوا و پرهیزگاری باشد و جزای نیك (الهی) را تصدیق كند، ما او را در مسیر آسانی قرار میدهیم".(2)
در مقابل اضلال كیفری آن است كه انسان بعد از هدایت ابتدایی الهی و فرستادن كتب آسمانی و پیامبران و امامان، باز كفر ورزیده و در راه الهی قدم برندارد و به حق رهنمون نشود. در این صورت با اضلال كیفری الهی از این شخص سلب توفیق شده و رحمت خاص الهی كه ویژه صالحان است، از او منع شده و به حال خود رها می شود و این دقیقاً معنای "یضلّ من یشاء" میباشد. خدا میفرماید: "اما آن كس كه بخل ورزد و بی نیازی طلبد و پاداش (نیك) الهی را انكار كند، به زودی او را در مسیر دشواری قرار میدهیم". (3)
در حقیقت این اشخاص با اختیار خود زمینه شقاوت و دوری از عنایت های ویژه برای هدایت و رسیدن به مطلوب را برای خود فراهم ساختهاند. (4) به مرتبه اي رسيده اند كه در اصطلاح مرتبه انكار مطلق و عناد و لجاج محض و غير قابل برگشت يا همان« طبع» (مهر خوردن بر قلب) خوانده مي شود .
در آیات زیر دقت كنید :
"فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا(5)؛در دل های شان مرضي است و خدا بر مرض شان افزود" .
"یضل به كثیرا و یهدی به كثیرا و ما یضل به الا الفاسقین(6)؛[خدا] بسیاري را با آن گمراه و بسیاري را با آن راهنمایي ميكند [ولي] جز نافرمانان را با آن گمراه نميكند" .
"كذالك یضل الله من هو مسرف مرتاب؛(7)این گونه خدا هر كه را افراط گر شكاك است، بي راه ميگذارد" .
"یضل الله الكافرین(8) ؛ خدا كافران را بيراه ميگذارد ".
"فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم(9)؛پس چون [از حق] برگشتند ، خدا دل های شان را برگردانید و خدا مردم نافرمان را هدایت نميكند " .
در همه آیات فوق اول گمراهی اختیاری خود كافران ذكر شده، بعد گمراهی كیفری خداوند یادآوری گردیده . در مورد هدایت نیز همین گونه است . اول هدایت اختیاری خود افراد و بعد هدایت پاداشی خداوند ، دقت كنید:
"یزید الله الذین اهتدوا هدی(10)؛ خداوند كساني را كه هدایتیافتهاند، بر هدایت شان ميافزاید" .
"و من یؤمن بالله یهد قلبه(11) ؛ كسي كه به خدا بگرود، دلش را به راه آورد" .
"یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله یؤتكم كفلین من رحمته و یجعل لكم نورا تمشون به؛(12)اي كساني كه ایمان آوردهاید! از خدا پروا دارید و به پیامبر او بگروید تا از رحمت خویش شما را دو بهره عطا كند و براي شما نوري قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپرید" .
"یثبت الله الذین امنوا بالقول الثابت(13)؛خدا كساني را كه ایمان آوردهاند در زندگي دنیا و در آخرت با سخن استوار ثابت ميگرداند" .
بنا بر این خدا خواسته همه انسان ها به اختیار خود ایمان بیاورند و همه را به راه ایمان هدایت كرده است . آنان كه راه گمراهی پیش بگیرند ، عنایات خود را از آنان دریغ می دارد . آنان به كفر بیش تر فرو می روند . دریغ داشتن هدایت پاداشی نتیجه سرپیچی از فرمان خداست، اما آنان كه به دعوت خدا لبیك بگویند، به عنایات خدا نایل شده و بر ایمان شان افزوده گردیده و هدایت پاداشی دریافت خواهند داشت.
بعضی از مفسران در توضیح این موضوع گفتهاند: همیشه اعمال و كردار انسان، نتایج و ثمرات و بازتاب خاصی دارد، از جمله این كه اگر عمل نیك باشد، نتیجه آن، روشن بینی و توفیق و هدایت بیش تر به سوی خدا و انجام اعمال بهتر است. اگر دنبال زشتیها برود، تاریكی و تیرگی قلبش افزون میگردد و به سوی گناه بیش تر سوق داده میشود و گاه به سرحد انكار خدا میرسد ؛ بنابراین انتخاب راه خوب یا بد، از اول در اختیار ما است. (14)
با توجه به مطالب ذكر شده هدایت الهی قراردادن راه سعادت و خوشبختی و كمال در مسیر كسانی است كه به دنبال هدایتاند . ضلالت، رها كردن و به حال خود واگذاشتن و محروم كردن از توفیقات و هدایت های خاص از طرف خداوند، برای كسانی كه به دنبال ضلالتاند . چون هر چه در ملك الهی جریان دارد، به اراده خداوند است، پس ضلالت و هدایت كسانی كه راه هدایت و ضلالت را انتخاب نمودهاند، به اراده خداوند تحقق مییابد.
پینوشتها:
1. انسان(76) آیه 3.
2. لیل (92) 5 و 7.
3.همان، 8 و 10.
4. آیه الله جوای آملی، تفسیر تسنیم ، انتشارات اسراء ، قم ، ج2، ص 520.
5. بقره(2)آیه 10.
6.همان،آیه26.
7. غافر(40)آیه34.
8. همان،آیه 74.
9. صف(61)آیه 5.
10. مریم(19)آیه76.
11. تغابن(64)آیه11.
12. حدید(57)آیه28.
13. ابراهیم(14)آیه 27.
14. مكارم شیرازي ، تفسیر نمونه ، دار الكتب الإسلامیه ، تهران، چاپ اول، 1374 ش، ج 1 ص 151