پرسش وپاسخ

چگونه می توان کسی را به زندگی امیدوار کرد
انسان معجونی از جسم و روح است. جسم مركَب روح است. اما به تدریج به سوی فرسایش می رود‌ ...

چگونه می توان کسی را به زندگی امیدوار کرد و یا با حرف هایمان به او آرامش دهیم ؟

انسان معجونی از جسم و روح است. جسم مركَب روح است. اما به تدریج به سوی فرسایش می رود روح است كه مركز آمال و امیدها، خوشی و ناخوشی ها عشق و احساس پوچی و ناامیدی است.تنهاروح است

 اما حیات و زندگی روح و نفس آدمی به چند چیز است كه عبارتند از:

1- معرفت و شناخت،

2- ایمان و داشتن هدف،

3- عمل صالح.

در هر كاری انسان به آگاهی و اطلاعاتی كافی نیاز دارد تا هدف را بشناسد و درستی آن را باور كند و انگیزه و علاقه برای رسیدن به آن هدف در او ایجاد شود.

هدف، هر چه عالیتر و از قداست بیش تری برخوردار باشد، علاوه بر ایجاد شوق و علاقه بیش تر، بر همت و تلاش فرد میافزاید . درجه اعتماد به نفس و خودباوری را در شخص افزایش میدهد.

پس در مقیاس كلی زندگی، نخست باید از آفریننده هستی، هدف «آفرینش خود و جهان، و هدف زندگی» معرفتی كسب كرد.

از نظر قرآن روح انسان با «معرفت و ایمان و عمل صالح» زنده است.(1) . با آن سرور و نشاط، امیدواری به آینده و حركتی رو به جلو دارد.

از این رو خداشناس هیچ گاه احساس تنهایی، پوچی و بیهدفی نمیكند. دلگیری و ناراحتی عمقی ندارد، چون معشوق و محبوبش (خدا) پیوسته با او است . شخص خود را پیوسته در طاعت و تسلیم معشوقش قرار میدهد.

خدا نیز دوستش میدارد. به قلبش نور و امید، به روحش آرامش و اطمینان میبخشد . محبت او را در دل دوستان خالص و برگزیده اهل زمین و فرشتگان و ساكنان عرش خود قرار میدهد تا او را دوست بدارند.

دوست عزیز !كدام آینده و زندگی زیباتر و دلانگیزتر و امیدبخشتر از چنین زندگیای است؟

بنابراین با تقویت «معرفت و تحكیم ارتباط قلبی، گفتاری و عملی» با خدا، ثبات قدم، استواری اراده و امیدواری به آینده زندگی دنیا و آخرت حاصل میشود . روح حیات و زندگانی جاوید خواهد داشت . پیوسته در مسیر رشد و كمال و مسرور سرزنده بودن به پیش میرود.

    در جهت رفع مشكل ایشان راهكارهای زیر توصیه می‏شود: 

  1. ارتباط ایشان را با خانواده محترم شان بیش تر كنید. 

  2. روابط خود را با دوستان  گسترش دهند تا احساس تنهایی نكنند . در كارها به آنان كمك كنند .در اوقات فراغت و رفت و آمدها، با آن ها صحبت نمایند؛  

 3. از قرار گرفتن در تنهایی اجتناب كنند؛ حتی برای مطالعه نیز از كتابخانه استفاده كنند؛ 

  4. در فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی  شركت فعّال داشته باشند و كاری را به عهده بگیرند؛  

 5. در مجالس جشن و اعیاد و یا جمع دوستان شركت نمایند؛ 

  6. هر روز مدتی ورزش كنند (به خصوص در ورزش های جمعی شركت نمایند)؛ 

  7. هرگاه احساس كسالت كردند، دوش آب ولرم بگیرند؛ 

  8. هرگاه افكار بیهوده و اوهام به ذهن شان خطور كرد، با مشغول شدن به كاری و با توجه به نقاط مثبت زندگی ایشان، به مقابله با فكرهای بیهوده و منفی بپردازند؛

   9. برای انجام دادن كارهای روزانه، برنامه‏ای تنظیم كنند . تمام اوقات خود را با مطالعه، ورزش، صحبت با دوستان شایسته و متدین، عبادت، كمك در نظافت اتاق، فعالیت‏های هنری و... پر كنند. هیچ گاه بی كار نباشند؛

   10. توانایی‏ها، استعدادها و موفقیت‏های گذشته خود را، یادداشت كنند . هر روز چند بار از روی آن بخوانند . تصوّر مثبت و خوبی از خودشان داشته باشند؛

   11. درباره رشته تحصیلی خود مطالعه كنند. فواید و آثار و كاركردهای آن را برای خود بنویسند . با اساتید مربوطه مشورت كنند؛

   12. به نماز و عبادات توجه بیش‏تری داشته باشند . حتی المقدور نمازهای شان را در اول وقت و به جماعت بخوانند.

 زندگی در دنیا، همیشه و برای همه انسان‏ها همراه با مشكلات بوده و هست. زمانی مشكلات آسان خواهد شد كه با نگاهی مثبت و باتلاشی و همتی بلند، برای حل آن ها گام برداشت. مطمئن باشند با تكیه بر امكانات و توانمندی‏های مختلفی كه در وجود خود سراغ دارند، می‏توانند بر آن ها مسلط شده و پیروز شوند.

 با تلقین كردن به خود ( توانا هستم و می‏توانم بر مشكلات چیره آیم)  ناامیدی را كنار بگذارند . با تقویت روابط اجتماعی خویش با دیگران و حضور در عرصه عمل، به تلاش و كوشش خود ادامه دهند. افكار منفی را رها نموده، بر موفقیت‏های گذشته فكر كنند و خود را توانا و با اراده بخوانند.

 با مشاوران و پاسخگویان بخش تلفنی مركز تماس بگیرند: 09640(بدون كد)

پی­نوشت:

1. نحل(16) آیه97

احساس می­کنم آدم بدشانسیم خیلی به خودم اعتماد ندارم ...
اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگي بار مي‏آورد ...

احساس می­کنم آدم بدشانسیم خیلی به خودم اعتماد ندارم، چیکار کنم؟

 در پاسخ به سوال شما در مورد اعتماد به نفس و راهكارهاي افزايش آن بحث مي نمايم قبل از ارائه راه حل و پاسخ اصلي ذكر اين مقدمه ضروري به نظر مي رسد كه: اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگي بار مي‏آورد و براي انجام دادن مسؤوليت‏هاي فردي و اجتماعي، با توجّه به توانائي هاي فرد، انسان را به ميدان عمل مي‏كشاند و سبب مي‏شود فرد مسؤوليت‏هاي خويش را با اطمينان كامل انجام دهد و با افزايش قابليت‏ها و توانايي هايش از هرگونه توقف و سكون بپرهيزد. در واقع اعتماد به نفس به معناي باور كردن قابليت انساني خويش، روبه‏رو شدن فعال با رويدادهاي زندگي و انجام دادن درست وظايف است. بنابراين، اعتماد به نفس از درون فرد سرچشمه مي‏گيرد نه از بيرون. افرادي كه از اعتماد به نفس كافي برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسؤوليت پذير و پيشرفت گرايند؛ ناكامي‏هاي زندگي را مي‏پذيرند؛ بر ايجاد رابطه با ديگران توانايند و از هرگونه گوشه‏گيري دوري مي‏جويند .

از طرف ديگر، آنان كه ضعف اعتماد به نفس دارند از مشكلات زير رنج مي‏برند: 1. احساس خود كم بيني‏ در اكثر اعمال و نگرش‏هاشان احساس عدم اطمينان و درماندگي مي‏كنند؛ خود را در مواجهه با مشكلات ناتوان مي‏بينند و جملاتي چون نمي‏توانم اين كار را انجام دهم، هرگز قادر به يادگيري در سطوح عالي نيستم، توان نيل به مراتب عالي ندارم، هميشه ذهن اين افراد را به خود مشغول مي‏كند. 2. بروز احساسات و عواطف منفي‏ رفتارشان حاكي از نوعي خشونت، بي‏قيدي و بدخلقي است. به سبب عدم پذيرش محوري به نام «خود» همواره در انعكاس علايق خويش با ترديد و تغيير رو به رويند و توان ابراز رفتار عاطفي مناسب ندارند. 3. گريز از موقعيت‏هاي نگران‏زا در برابر فشارهاي رواني، به ويژه ترس و خستگي و آنچه موجب آشفتگي‏اش شود، بسيار كم تحمّل‏اند؛ حتّي موردي مانند امتحان ممكن است برايشان بحران‏هايي اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقيتشان انجامد. 4. نوميدي‏ يأس از دستيابي به اهداف، رايج‏ترين ويژگي اين افراد است. 5. كمرويي‏ يكي از شايع‏ترين صفات اين افراد كمرويي است و معمولاً در برقراري ارتباطات اجتماعي در صحنه‏هاي مختلف با مشكل جدي روبه‏رو هستند.

اما اعتماد به نفس، توجه فرد به توانايي‏هاي خود و استفاده از آن‏ها است. اعتماد به نفس دو ركن دارد: 1. شناخت استعدادها و توانايي‏ها ي خود 2. باور كردن اين توانايي‏ها

در مرحله اول بايد فرد به خودشناسي بپردازد و ابعاد وجود خويش را به خوبي ارزيابي كند. خداوند به هر كس استعدادي خاص داده است. سيد بن طاووس بر اين عقيده بود كه هر انسان در زمينه‏اي نابغه است. هر فرد بايد استعداد ويژه خود را بشناسد و آن را به كار بندد. پس از شناخت توانايي‏ها، طبعاً فرد آن‏ها را باور مي‏كند. مرحله بعدي براي كسب اعتماد به نفس، استفاده از اين توانايي‏ها در حل مشكلات و پيشبرد امور است. در اين جا قوت نفس لازم است. روان شناسان اين امر را بُعد انگيزشي فرد مي‏نامند . همان طور كه آگاهي از خويشتن مي‏تواند انسان را از هرگونه خيالبافي و افكار منفي درباره خود رهايي دهد و سمت كمال واقعي و اصلاح كاستي‏ها رهنمون گردد، عدم اعتماد به نفس مي‏تواند مانع شكوفايي قابليت‏ها و خلاقيّت‏ها و ايفاي مسئوليت‏ها شود.

اكنون در پرتو شناخت مختصري كه درباره اعتماد به نفس و ويژگي‏هاي افراد معتمد به نفس به دست آمد، اشاره به بعضي از راهكارهاي عملي جهت تقويت اين پديده سودمند مي‏نمايد. اميد است رعايت اين موارد به كاهش مشكلتان بينجامد. بي ترديد با تقويت اعتماد به نفس و به دست آوردن دركي درست از خود و توانايي‏هاتان به تدريج احساس عدم خود باوريتان از بين مي رود و بر مشكلات چيره مي‏شويد.

1 ) از بيان انديشههاي خود نترسيد

اعتماد به نفس سكهاي دو رويه است. يك روي آن افتخار، غرور، تحسين. و تمجيد و بسياري از نكات مثبت است. اما روي ديگرش ممكن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم اين است كه فرد از اين احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقيدهاش را داشته باشد. بايد به اين باور برسيم كه صرف موفقيت يا شكست ارزش انسان را تعين نميكند بلكه تلاش و پايداري فرد است كه به او ارزش ميبخشد.

2 ) احساسات واقعي خود را بيان كنيد

در روانشناسي مدرن، بيان احساسات نوعي توانايي و هوش به شمار ميرود و از اصول اساسي روابط بين فردي است. بسياري از ما وقتي بابت يك موضوع از ديگري دلخوريم خودخوري ميكنيم و نميتوانيم رنجش و ناراحتي خود را با انتقادي ساده و صريح ابراز كنيم. درست به همين دليل در شرايط عادي نيز از بيان احساس مثبتي كه نسبت به ديگري داريم پرهيز ميكنيم. زيرا نگرانيم كه اين تحسين، تمجيد يا ابراز علاقه، در آينده و هنگامي كه دوباره به هر دليلي از فرد دلگير شديم براي ما شرايط نامناسبي ايجاد كند.

3 ) رفتار قاطعانه را تمرين كنيد

نياز به قاطعيت آنگاه مطرح ميشود كه مسئله تماس با ديگران در كار است. اشخاص در روابط خود با ديگران، از روشهاي رفتاري گوناگوني چون رفتار انفعالي، رفتار با قاطعيت و رفتار پرخاشگرانه، بهره ميگيرند بهترين سبك رفتار، رفتار قاطعانه است كه در آن، شخص عقايد و احساسات خود را با رعايت اصل احترام به ديگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز كرده و از حق و حقوق خود دفاع مي نمايد. روش قاطعانه، مانع از آن ميشود كه ديگران از شما سوء استفاده كنند. البته افراد با سبك برخورد قاطعانه همان طوري كه براي باورها و احساسات خود ارزش قايلند شكيبا بوده و به احساسات ديگران نيز بها ميدهند.

قاطع بودن، بدين معناست كه بر احساس هراس خود چيره شويد و از حق خود دفاع كنيد؛ ولي حق و حقوق ديگران را نيز ضايع نكنيد. كساني كه قاطعيت ندارند، بيشتر جاها، نميتوانند احساسات خود را ابراز كنند؛ زيرا نگرانند كه ديگران در مقام مخالفت حرفي بزنند. آنها كه از طرد شدن ميترسند؛ با انديشههاي ديگران موافقت ميكنند و راه محافظه كاري ميپيمايند و از ابراز احساسات خود، خودداري ميكنند.

روش قاطعانه بهجاي رفتار انفعالي (در جايي كه شخص مي ترسد يا خجالت مي­كشد كه افكار و احساسات خود را بيان كند) و رفتار پرخاشگرانه (كه در آن، به احساسات ديگران بهايي داده نميشود) براي به حداقل رسانيدن احساس خشم و هراس در خصوص روابط با ديگران توصيه ميشود.

4 ) برنامهريزي كنيد و منظم باشيد

علت آنكه بسياري از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست ميدهند و دائم خود را با «افكار خود سركوبگر» سرزنش ميكنند فقدان برنامهريزي يا بيانضباطي در اجراء برنامههاست. اين افراد نميتوانند از زمان كه همچون گنجي ارزشمند در اختيارشان قرار دارد به درستي استفاده كنند. در نتيجه اين «زمان» است كه آنها را با خود به هر سويي ميبرد. وقتي زندگينامه هر يك از مشاهير و افراد بزرگ را نگاه كنيد خواهيد ديد كه آنها در زندگي خود كمترين ميزان اتلاف وقت را داشتهاند. امام علي(ع) در اين باره ميفرمايند:«المومن...مشغول وقته» يعني فرد مومن هيچ وقت خالي ندارد و هميشه در حال كار و فعاليت است.

5 ) ؛ نه ؛ گفتن را بياموزيد

همواره، از ما خواسته ميشود كه به دوستان، افراد خانواده و همكارانمان كمك كنيم تا مسئوليتهايشان را انجام دهند. در بيشتر جوامع، يك اصل اخلاقي وجود دارد كه به هنگام نياز بايد به يكديگر كمك كنيم؛ ولي به مرور، حالتي ايجاد شده كه اشخاص، نيازهاي ديگران را بر نياز خود مقدم ميكنند و به اشتباه، پاسخ نه را بيادبي قلمداد مي نمايند و بر اين باورند كه با نه گفتن، ديگران را از خود ميرنجانند. آموزشهاي جرأت آموزي، به اشخاص كمك ميكند تا بيآن‌‌كه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ نه بگويند. اشخاص حق دارند بيآنكه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ منفي بدهند. توجه داشته باشيد كه مسايل ديگران در بسياري از، از مسايل شما مهم­تر نيستند. قرار نيست كه مسايل عالم را حل و فصل كنيد. اگر خود، كارهايي داريد كه اجازه نميدهد از ديگران كاري را بپذيريد، مؤدبانه از پذيرش پيشنهاد آنها سرباز بزنيد. اجازه ندهيد حرفهاي ديگران در شما احساس گناه ايجاد كند.

6 ) از جملههاي با فاعل «من» بهره بگيريد.

اين مهارت، به اشخاص ميآموزد كه خود انگيختگي بيشتري داشته باشند و احساساتشان را با راحتي بيشتري بيان كنند. همچنين به اشخاص امكان ميدهد كه احساسات خود را سركوب نكنند. بهرهگيري از فاعل «من» در جملهها، اشخاص را تشويق ميكند تا صاحب انديشه، احساسات، عقايد، ادراكات و باورهاي خود باشند.

7 ) از تماس چشمي بهره بگيريد.

ارتباطهاي غير كلامي گاهي از كلام و سخن، باور پذيرترند. ديگران، نداشتن تماس چشمي در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت ميگذارند. برقراري تماس چشمي، بيشتر هنگام ابراز احساسات در برابر ديگران دشوار است كه علت را بايد در ترس از طرد شدن جستجو كرد. آموختن اين مهارت، با نگاه كردن 1 تا 2 ثانيه در چشمان طرف مقابل آغاز ميشود و زمان آن به تدريج به 8 تا 10 ثانيه ميرسد.

8 ) از زبان جسم و تن، قاطعانه بهره بگيريد.

لحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پيام دوگانهاي را به كسي كه با او در ارتباط هستند، مخابره ميكند؛ بهگونهاي كه طرف مقابل، پيام شما را نامطمئن يا غير صميمانه ارزيابي ميكند. حالت بدن، يا پيام شما را تقويت و يا از قدرت آن ميكاهد. افزون بر تماس چشمي و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را دربارة پيامي كه مخابره ميكنيد نشان ميدهند. توصيه ميكنيم كه بدني راست و قائم داشته باشيد و وزن بدنتان را به طور يكسان روي دو پاي خود تقسيم كنيد. بهتر است مركز ثقل شما، روي پاهايتان باشد.

9 ) مخالفت همراه با آرامش را تمرين كنيد.

وقتي نقطهنظرها و حقايق با آرامش بيان ميشوند، ديگران مخالفت را سالم ارزيابي كرده و زمينه مشاجره و بگومگو از بين مي­رود. در اين فضاي ارتباطي استرس جاي خود را به آرامش و صميميت مي­دهد.

10 ) به جاي واكنش نشان دادن، پاسخ دهيد.

واكنش، نوعي بازتاب است كه طبيعتي غريزي دارد. اقدام براساس واكنش، ميتواند موجب پشيماني شود؛ ولي پاسخ، برنامهاي حساب شده براي يك موقعيت خاص است. پاسخ دادن به يك موقعيت، به معناي تأمل در واكنش اوليه و آنگاه، ارائه يك پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخي، ناگزير، كافي و شايسته نيست؛ ولي وقتي اين مهارت را تمرين ميكنيد، به شما كمك ميكند تا با افراد، برخوردي مناسبتر داشته باشيد.

11 ) خود را باور كنيد.

همان طور كه خود بزرگ بيني از آفات شناختِخود است، خودكم بيني و خود كوچك بيني نيز انسان را از شناخت گنجينه‏هاي درونياش باز مي‏دارد. با اندكي تفكر و جست و جو در گذشته خود در مي‏يابيد، كارهاي موفقيت‏آميز بسيار داشته‏ايد و فرد مفيدي هستيد. خود كم بيني به جاي اين كه شما را در مسير رشد و كمال و ميل به پيشرفت قرار دهد، بيش‏تر سبب كسالت و احساس خستگي و نااميدي مي‏شود. بنابراين، بايد با ارزيابي‏اي صحيح و مطابق با واقع هر چه بهتر و بيش‏تر نقاط قوت و موفقيت‏هاي گذشته خود را مورد توجه و يادآوري قرار دهيد و افكار منفي نظير «در هيچ كاري موفق نبودم، فرد مفيدي نيستم و...» را از ذهن خود بيرون بريزيد.

12) استعدادهاي خود را هر چه بيش‏تر بشناسيد.

شناخت استعدادها و قابليت‏هاي خويش مي‏تواند در كسب اعتماد به نفس مفيد واقع شود و انسان را از دام نوميدي رها سازد. بدين منظور، استعدادها و توانمندي‏هاي مختلف علمي، ورزشي، هنري، كلامي و... خويش را يادداشت كنيد و هر روز آن را براي خود بخوانيد.

13) بر توانايي‏ها و موفقيت‏هاي گذشته‏تان تكيه كنيد.

بايد بر توانايي‏هاي خويش تكيه كنيد و ضمن مرور موفقيت‏هاي گذشته، آن‏ها را در كانون تمركز و توجّه خود قرار دهيد.

14) گذشته ناموفق و شكست‏ها را فراموش كنيد.

اگر تصوري نامطلوب از گذشته داريد، به دست فراموشي سپاريد. تصور نامطلوب اجازه نمي‏دهد به تغييرات خويش پي بريد و حقيقت كنوني‏تان را دريابيد.

15) خود را مثبت ارزيابي كنيد.

درباره خويش مهربان باشيد و شخصيت تان را با ديد مثبت ارزيابي كنيد. در شايستگي خويش ترديد نكنيد و خود را با صفات خوب تفسير كرده، در انجام كارها توانا بدانيد.

16) ريسك كنيد. روي تجربيات جديد، با ديد يادگيري بيش‏تر فعاليت كنيد و از شكست نهراسيد. چنانچه اين گونه عمل كنيد، امكانات جديدي براي شما فراهم مي‏آيد و حس خويشتن پذيري‏تان تقويت مي‏شود.

17) از خواهش‏هاتان بكاهيد.

عزّت و سربلندي انسان در گرو عدم درخواست‏هاي مكرّر از ديگران است. تا مي‏توانيد به خود متكي باشيد و به آنچه هستيد و داريد، اكتفا كنيد تا اعتماد به نفس بيش‏تر به دست آوريد.

18) خود را با ديگران مقايسه نكنيد.

هرگز خود يا موفقيت‏هاتان را با ديگران مقايسه نكنيد. همواره به رقابت با خويش بپردازيد؛ زيرا هر كس از شرايط و امكانات خاص خود برخوردار است.

19) از هدف هاي كوچك و متوسط شروع كنيد.

يكي از علل شكست هاي مكرر افراد كه منجر به احساس خودكم بيني و از دست دادن اعتماد به نفس مي شود، در نظر گرفتن هدف هاي بزرگ و دست نيافتني است. چنانچه در مثال گفته اند: سنگ بزرگ نشانه نزدن است. براي اين كه به خودباوري و اعتماد به نفس برسيم، لازم است ابتدا از هدف كوچكتر شروع كنيم تا با دست يافتن به هدف و چشيدن طعم موفقيت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندي در ما تقويت شود.

و اما براي رهايي از آفت خود كم‏بيني ، افكار منفي و باور نداشتن به خود ،به راهكارهاي زير عمل كنيد:

1. فهرستي از موفقيت‏هاي گذشته خود را يادداشت كرده، خوب درباره آن‏ها بينديشيد .( موفقيت‏هاي علمي و تحصيلي، هنري، ورزشي‏و...)اين كار سبب مي‏شود گنجينه‏هاي دروني‏تان را بيش‏تر بشناسيد و اعتماد به نفس‏تان تقويت شود.

2. فهرست موفقيت‏ها را هر روز چند بار مرور كنيد.

3. سعي كنيد جنبه‏هاي مثبت ديگري را كه در خود مي‏بينيد، به اين ليست اضامه كنيد.

4. هرگاه افكار منفي به شما هجوم آورد، با مشغول كردن خود به كاري از قبيل مطالعه ياگفت‏وگو با ديگران و انجام فعاليتي خاص، خود را از هجمه آن افكار نجات دهيد.

5. از قرار گرفتن در تنهايي و بيكاري اجتناب كنيد زيرا افكار منفي معمولًا در تنهايي و هنگام بيكاري بيش‏تر به سراغ انسان مي‏آيد.

6. هنگام شكست در كارها، به جاي اين كه خود را سرزنش كنيد، به ريشه‏يابي علل شكست روي آوريد.

7. اين حقيقت را به خود تلقين كنيد كه زندگي سراسر پيروزي نيست و فراز و نشيب بسيار دارد.

8. روحيه انعطاف پذيري را در خود تقويت كنيد يعني در عين حال كه بايد فردي منظم و دقيق باشيد و كارهاي خود را براساس برنامه انجام دهيد، همواره به اين نكته توجه كنيد كه همه شرايط و زواياي كار در ميدان ديد و شناخت ما نيست. چه بسا اموري در تحقق يا عدم تحقق كاري مؤثر است، ولي از ديد ما مخفي است يا در دست ما نيست و به وسيله محيط به ما تحميل يا از ما دريغ مي‏شود.

9. شكست‏ها در واقع سكوي پرش براي كسب پيروزي‏ها و فتح‏هاي بعدي است. بنابراين، از شكست‏ها نگران نباشيد.

10. همواره روحيه اميد را در خود پرورش دهيد و كلمه «مي‏توانم» را در آغاز هر كاري كه مي‏خواهيد انجام دهيد فراموش نكنيد.

11. در همه كارها به خداوند متعال توكل كنيد

افرادي كه پيوسته به ياد خدا هستند و به عظمت او ايمان دارند، نه هرگز از بيم تحقير و سرزنش ديگران عرصه را خالي ميكنند و نه هيچگاه به كبر و خود بزرگ بيني دچار ميشوند. هر كاري را بر اساس احساس وظيفه و تكليف انجام ميدهند. براي آنها پرداختن به كار با نيت الهي، مهمتر از نتيجه آن است. نه از شكست مايوس ميشوند و نه از پيروزي سرمست ميگردند. بنابراين مهم‏ترين روش كسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند ونيايش با او است. وقتي بتوانيد حضور در محضر خالق هستي و كمال مطلق را احساس و به او تكيه و اعتماد كنيد و بزرگي‏اش را دريابيد و به او بپيونديد، به بزرگي شخصيت خويش واقف خواهيد شد.زيرا وقتي تمام تلاشتان رضايت يك نفر(خداوند) باشد ديگر نگران رضايت و عدم رضايت ديگران نخواهيد بود. بنابراين، در نمازها حضور قلب بيش‏تر پيدا كنيد و خود را با ذات اقدس الهي مرتبط بدانيد.

مطالعه كتاب‏هاي زير در زمينه‏هاي فوق سودمند است:

1- قدرت تفكر، ژوزف مورفي، ترجمه هوشيار رزم آرا

2- قدرت اراده، محمد حسين سروري

3- غلبه بر ترس و خستگي، ادوارد اسپنسرث

4- آيين زندگي ديل كارنگي

5- رمز پيروزي مردان بزرگ جعفر سبحاني

6- پيروزي فكر مورفي

راه­هاي كنترل خشم در روابط همسران را به بنده بگوييد
مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم: ...

از شما خواهشمندم که راه­هاي كنترل خشم در روابط همسران را به بنده بگوييد

مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. خشم و عصبانیت اگر از حد خود بگذرد و موجب بروز رفتارهای نامناسبی گردد، امر ناپسندی است و بایستی با اتخاذ برخی تدابیر جلوی آن گرفته شود و آن را كنترل و تعدیل كنیم. البته این ربطی به خصوص روابط همسران ندارد. ولی از آنجا كه ارتباطات عاطفی سالم و صلح و صفا و صمیمیت در روابط همسران حرف اول را می زند، خشم و عصبانیت بیش از حد، به این گونه ارتباطات همسران آسیب جدی وارد می كند، به همین خاطر لزوم كنترل و تعدیل خشم در روابط همسران بیش از دیگران احساس می شود و همسران می بایست با به كارگیری برخی از راهكارهای درمانی و كنترلی، خشم و عصبانیت خود را كنترل و تعدیل كنند تا زندگی مشترك آنان دستخوش ناملایمات نگردد و مهر و محبت، عشق و صمیمیت در روابط آنها همچنان حاكم باشد.

2. در ابتدا این را بدانید كه «خشم» نوعی هیجان روحی است كه اغلب بر اثر واكنش شخص نسبت به رفتار ناشایست همسر و دیگران بروز میكند. خشم میتواند یك رنجش و ناراحتی زودگذر باشد و یا یك عصبانیت تمام عیار، در هر حال پدیدهای كاملاً طبیعی است و مانند سایر احساسات نشانه سلامت و تندرستی عواطف انسانی میباشد، اما هنگامی كه از كنترل خارج شود، میتواند به یك حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود و پیامدهای ناگوار در محیط خانه، روابط شخصی و در تمامی عرصههای زندگی به وجود آورد. در حقیقت، حالت خشم و غضب از خطرناك ترين حالات انسان است و اگر جلوي آن رها شود، در شكل يك نوع جنون و ديوانگي و از دست دادن هر نوع كنترل اعصاب خودنمايي مي كند و موجب مي شود كه بسياري ازجنايات و تصميم هاي خطرناك از انسان صادر شود كه انسان يك عمر بايد كفاره و تاوان آن را بپردازد. از این روی خداوند متعال يكي از مهم ترين ويژگي هاي انسان هاي الهي و پارسا پيشه را كظم غيظ و عفو از مردم مي شمارد و در سوره آل عمران، آیه134 مي فرمايد: «الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس والله يحب المحسنين؛ مومنان در هنگام عصبانيت خشم خود را فرو مي برند و از خطاي مردم در مي گذرند وخدا نيكوكاران را دوست دارد.» «كظم» در لغت به معني بستن سر مشكي است كه از آب پر شده باشد و به طور كنايه در مورد كساني كه از خشم و غضب پر مي شوند. ولي از گناه و اعمال و حركات جاهلانه و ستمكارانه آن خودداري مي نمايند، به كار مي رود.

3. بیتردید نمیتوان پیشاپیش تمام حوادثی را كه باعث خشم میشوند را از سر راه برداشت و یا از روبهرو شدن با آنها اجتناب نمود، شاید اصلاً نتوانیم آنها را تغییر دهیم، اما میتوانیم بیاموزیم كه چگونه واكنشهای خود را كنترل كنیم. كنترل خشم این امتیاز را دارد كه احساسات ناشی از خشم و هم تحریكات جسمانی كه خشم باعث به وجود آمدن آنها شده است را كاهش میدهد.

4. نكته مهم در اینجا، هدایت خشم و عصبانیت در مسیر صحیح جهت نیل به آرامش است. از این رو، سعی كنید هنگام خشم از انرژی فراوان خود برای حل مشكل و تغییر مثبت در زندگی تان استفاده كنید و از راهكارهای مؤثری كه براي مهار عصبانیت و كنترل خشم و جهت دادن و تبدیل آن به رفتارهای مثبت وجود دارد، بهره مند گردید كه ما در ادامه به برخی از آنها اشاره می كنیم:

۱- از مهمترين روش ها، به دست گرفتن سررشته و مهار خشم و عصبانيت است؛ به عبارتي با تمرين و خودآگاهي مداوم، از بروز علايم خشم خودداري كنید و با تقويت خويشتنداري و كنترل بر نفس، خود را به دست عصبانيت خويش نسپاريد.

۲- تلاش براي عادت كردن به استفاده از عقل و منطق و استدلال پيش از ابراز احساسات و عواطف فردي يا ديدگاه هاي از پيش سنجيده نشده.

۳- سعی كنید از كنار مسائل به راحتي عبور كنيد و به حركات و رفتار همسرتان معنايي فراتر از آن چه كه هست ندهيد، سخت نگيريد و به اصطلاح «گير» ندهيد.

۴- انتظارات و توقعات خويش را  كاهش دهید و آنچه را كه هست بپذیرید.

۵- نيك بيني، درست ديدن و واقع بيني را در خود پرورش دهيد.

۶- پيش از آن كه عصبانيت و خشم خود را بروز دهيد به عكس العمل و بازتابي كه رفتار ناخوشايند و تند بر خواهد انگيخت بينديشيد.

۷- پيش از آن كه عصبانيت خويش را بروز دهيد به خودمان يادآور شويد كه «تو هم اكنون حق انتخاب و گزينش داري؛ بنابراين مي خواهي انسان باشي يا حيوان؟»

۸- براي به تأخير انداختن ابراز خشم شروع كنيد به شمردن از ۱۰۰ تا صفر به صورت معكوس و با فاصله هر ۷ شماره: ۱۰۰ ، ۹۳ ، ۸۶ و...

۹- محل مورد نظر را ترك كنيد و يك ليوان آب خنك بنوشيد و یا با آب سرد وضو بگيرد و يا غسل نمايد.

۱۰- تلقين مثبت كنيد و به خود يادآوري كنيد كه: «عصبانيت چيزي نيست مگر زبوني و خواري و ناتواني در قدرت عقل و منطق و توانايي گفت وگو، علاوه بر آن تو كه دوست نداري ديگران تو را به عنوان شخصي ضعيف و بي منطق و عصبي بشناسند و...»

۱۱- اگر شخص مؤمني هستيد، در هنگام خشم استعاذه نمايد و با گفتن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» به خداوند عالم پناه ببرد و بلافاصله شروع كنيد به خواندن دعا و كمك خواستن صميمانه از خداوند.

۱۲- با تمرين مداوم تلاش كنيد كه بتوانيد در هر موقعيتي خود را به جاي همسرتان بگذاريد. این را به خاطر بسپارید كه «جرأت ورزی و بیان احساسات به صورت منطقی، بهترین روش برای كنترل خشم و دستیابی به روابط بین فردی و رضایتبخش است.»

جهت آشنایی بیشتر با راهكارهای مهار خشم و مدیریت صحیح آن می توانید به كتابهای متعددی كه در این زمینه نگاشته شده است مراجعه كنید

هدف گذاري در زندگي كاري مهم و ضروري است، براي كسب خشنودي خدا و ياري ..
جوان ها در سه زمينه كار كنند: علم، تهذيب و معنويت، ورزش.

من پسري جوان و دانشگاهي هستم و در رشته اي مهندسي تحصيل مي كنم. از آنجايي كه هدف گذاري در زندگي كاري مهم و ضروري است، براي كسب خشنودي خدا و ياري امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف و عليه السلام) سه مورد زير را به عنوان هدف انتخاب كرده ام، كه از شما مي خواهم من را مشورت دهيد كه آيا انتخاب اين سه مورد به عنوان هدف، مناسب و كافي است ؟ آيا اين سه مي توانند هدف كاملي در زندگي باشند؟

سه هدف: 1- علم(شامل برخي علوم ديني و علوم مربوط به رشته ي دانشگاهي ام)  2- ادب  و 3- جسم نيرومند.كه موارد بالا را از آيه قرآن و يك حديث انتخاب كرده ام.در سوره بقره و آيه 247 خداوند،حضرت طالوت عليه السلام را به خاطر علم و قدرت جسم برگزيدند.و در حديثي از اميرالمومنين عليه السلام داريم كه مي فرمايند: علم و ادب بهاي جان توست، پس در آموختن آن بكوش ...(تا آخر حديث).

حضرت آيت الله خامنه اي سال ها قبل در سخنراني اي كه در مورد جوانان داشتند فرمودند كه جوان ها در سه زمينه كار كنند: علم، تهذيب و معنويت، ورزش. اين چيزهايي كه شما گفته ايد تقريبا نزديك به همين چيزهايي است كه ايشان فرموده اند. واقعيت هم همين طور است كه انسان اگر داراي علم مفيد باشد و روي خودش هم كار اخلاقي انجام داده باشد و انسان مهذبي شده باشد و از نظر جسمي هم سالم باشد به جاهاي خوبي خواهد رسيد. برنامه هايي كه شما براي زندگي اتان انتخاب كرده ايد خوب است، البته همان طور كه گفته شد به جاي "ادب"، معنويت و دين داري را قرار دهيد، كه البته "ادب" را هم شامل مي شود. نكته اصلي در اين جور برنامه هاي كلي در زندگي، عمل كردن به اين برنامه هاست، وگرنه برنامه ريزي خيلي سخت نيست، مهم اين است كه تلاش صورت بگيرد تا آنها انجام شوند، ولي همان طور كه گفته ايد برنامه ريزي و ترسيم خطوط كلي زندگي هم مهم است

جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك ...
مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان ...

برخی معتقدند: جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك نمی كنند همین تنوع طلبی سبب می شودكه جوانان به دنبال مدبروند و كسانی كه بامدمخالفت می كنندتنوع طلبی جوان رادرك نمی كنند. استفاده ی جوان ازهرنوع مدلباس ومووهرنوع فیلم وموسیقی وداخل شدن درهرگروه اجتماعی چه خوب و چه بدخاصیت دوران جوانی است اگربگذاریم جوان جوانیش رابكند بعدازگذشت دوره ی نوجوانی خودش آرام میگیردوزندگی معمول وهمسان خودراازسرمی گیرد سوال: 1-آیااین گونه تنوع طلبی جوان رابرای رسیدن به آن انتخاب بزرگ یاری می كند؟ 2-آیاجوان توانایی آن رانداردكه هرنوع مد را با هدف اصلی زندگی خودمطابقت دهدوسپس استفاده كند؟ 3-آیااین عقیده به این معنانیست كه جوان هنوزبه قدرت تفكروتشخیص نرسیده وبیشترازاحساساتش تبعیت می كند؟ 4-آیاتنوع طلبی كه ریشه درروح بی نهایت طلب انسان دارد.وقتی دراین قبیل اموربه كاررود،انسان راازهدف های اصلی قافل می كند؟ 5-آیانمی توان درانتخاب مدمعیار ومیزانی تعیین كرد؟آن معیارومیزان كدام است ؟ 6-آیاپیش ازانتخاب بهترنیست منشا پیدایش آن راشناخت؟

مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به این پدیده اهمیت می دهند.  امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند . در نتیجه موقعیت آن ها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشكل تر شده است.  اگر از جوانی كه تحت تاثیر تبلیغات مذكور قرار گرفته و به نوعی مدگرایی را به صورت عادت در آورده است، بپرسید كه به چه علت این كار را می كند، یا مثلا فلان آرم یا كلمه روی لباس شما چه كاركردی دارد، در اكثر مواقع از او این كلمات را خواهید شنید: «خب، قشنگه!»، «برای این كه مده!»، «همه می كنند!» و ... .

این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یك تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است . كاملاً یك پدیده‏ طبیعی اما (به دلائل فرهنگی، دینی و اجتماعی)، نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود.

 به نكات ذیل توجه فرمائید

1.تعریف مد:

 «مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند كه توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند . دارای یك دوره‏ زمانی نسبتا ًكوتاه اند و سپس فراموش می شوند. بنابراین، «مدگرایی» آن است كه فرد، سبك لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم كند . به محض آن كه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یكی پیروی نماید. گستره‏ مد به اندازه‏ گستره‏ي زندگی انسان است و تمامی شئون آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبك منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و ... قابل گسترش است.

2.عوامل و زمینه های مدگرایی:

در یك نگاه كلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست. ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه كه پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه كه دوره‏ حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان كه رضا شاه با سلطه‏ سیاسی بر كشور، نحوه و شكل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاكنون، مدهای مختلف در ایران (و به خصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

3.یكی از علل روانشناختی مدگرایی در جوانان تنوع طلبی و نوگرایی آنان است. جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است كه غرایز طبیعی در شكل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است كه به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد . گواه نیاز وی به شكستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از كسانی كه پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی كه نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعكس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

4.مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه‏ي نوگرایی جوانان است، اما به لحاظ آن كه مدها و مدل ها نمایانگر علایق و ارزش های مسلّط یك زمان و یك قشر خاص اند و افزون بر آن، می بینیم كه امروزه جوانان ما از مدهایی (چون: رپ، هوی متال، و ...) پیروی می كنند و ناخواسته به اموری رو می آورند كه چه بسا با فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما در تضاد است، پس می توان گفت كه مدگرایی در جامعه‏ي ما تا حدود زیادی كاركرد منفی به خود گرفته است. پیامدهای آن، به شدّت، جوانان ما را تهدید و از هدف های اصلی زندگی غافل می كند.

5.متاسفانه منظور شما از رسیدن به انتخاب بزرگ در زندگی دقیقا مشخص نشده است؛ اما اگر به دنبال این سوال باشیم كه مدگرایی، تا چه اندازه می تواند آرمان ها و انتخاب های اساسی زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد، باید گفت: در یك نگاه كلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبك و شیوه‏ لباس پوشیدن را نیز به صورت كلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و ...)، رعایت نكردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.

بنابراین می بینید كه در یك تقسیم بندی كلی، ما دو نوع مد داریم. مدهای خوب و مدهای بد. امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطه‏ انسان را با گذشته اش (كه  سابقه‏ تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می كند . گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن كه در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.

 جوان با روحیه خلاق و قدرت تفكر و تعقلش، به كمك آگاهی از منشا بروز انواع مد، می تواند مد را به گونه ای با اعتقاد خود هماهنگ كند كه با هدف اصلی زندگی او تداخل نداشته باشد.

6.معیار و میزان در انتخاب مد:

 فرهنگ، اصول و مبانی اعتقادی و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یك نظام اجتماعی هستند كه پایه‏ ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشكیل می دهند. رفتار ما را نسبت به آن ها تنظیم می كنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی كه در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه‏ آن ها را با نظام ارزشی حاكم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد . میزان همگرایی یا واگرایی آن ها را از یكدیگر سنجید.

 مدهای لباس، اگر در عین جذّابیت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه‏ خلاقیت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین كنند ؛ هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، در امان بمانند.

علت مهجور ماندن قرآن برای استفاده های اخلاقی و جمیع فنون
مهجور بودن قرآن حقیقتی است كه وجود دارد و به بیان خود قرآن رسول خدا در قیامت از امتش ...

علت مهجور ماندن قرآن برای استفاده های اخلاقی و جمیع فنون در چیست ؟

مهجور بودن قرآن حقیقتی است كه وجود دارد و به بیان خود قرآن رسول خدا در قیامت از امتش به خدا شكایت می كند كه قرآن را مهجور گذاردند و آن را در زندگی محور قرار ندادند و معارف آن را فرانگرفتند و بدان ها در زندگی فردی و اجتماعی عمل نكردند:

«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا ؛ (1) و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها كردند».

اما این علت یا علت های مهجور بودن چیست؟

این یك سوال دینی و قرآنی و روایی نیست كه ما جواب بدهیم؛ بلكه یك كار پژوهشی و میدانی است و باید از جهات مختلف بررسی شود و علت ها كشف گردد كه از وظیفه و ماموریت ما خارج می باشد.

از آیه فوق معلوم می شود كه علت اصلی كه پیامبر بدان جهت از امتش شكایت می كند، بی توجهی و اعراض مستكبرانه است.

اما ریز علت ها باید در یك پژوهش به دست آید.

بعض علت ها را می توان به شرح زیر نام برد:

1- معرفت نداشتن به جايگاه قرآن؛ 

2- تبليغات شوم دشمنان؛

3- زنگار گناه.

و ...

و ...

پی نوشت ها:

1. فرقان (25) آیه 30.

علت نامیدن کتاب آسمانی دین اسلام به قرآن
بین عالمان علوم قرآنی اختلاف است. بعضی آن را جامد می دانند ...

چرا قرآن را قرآن ناميدند؟

خداوند برای كتاب خود چند نام قرار داده كه از جمله مشهورترین و پر كاربرد ترین آن ها "قرآن" است

این كه این نام از ریشه ای گرفته شده و مشتق است یا جامد می باشد و اگر مشتق است، ریشه آن چیست؟ بین عالمان علوم قرآنی اختلاف است.

بعضی آن را جامد می دانند. مانند تورات و انجیل كه نام كتاب های آسمانی قبلی است و از ریشه ای گرفته نشده اند.

بعضی آن را آن را از ریشه"قرأ" به معنای"جمع و گردآوری" دانسته اند،چون قرآن  جامع ثمرات كتب پیشین است.

گروه دیگر آن را از "قرأ" به معنای "قرائت و خواندن و پیرو هم آوردن" شمرده اند ، چون قاری به هنگام تلاوت حروف و كلمات آن را به دنبال هم می آورد.

بعضی آن را مصدر به معنای "تلاوت شونده" شمرده اند.

گروهی از "قرن" به معنای "ضمیمیه كردن و نزدیك ساختن" شمرده اند. چون كلمات و حروف آن مقرون به یكدیگرند. با كیفیتی خاص با هم ارتباط و پیوستگی دارند.

بعضی از "قرینه" گرفته اند، چون آیات قرینه و مؤید یكدیگرند.

برای اطلاع بیش تر به "پژوهشی در تاریخ قرآن" از دكتر سید محمد باقرحجتی، ص23 و 24 و "تاریخ جمع قرآن كریم"از سید محمد رضا جلالی نائینی ،ص2-4مراجعه كنید

بهترين ترجمه قرآن كه تاكنون منتشر شده...
از گذشته و بخصوص بعد از انقلاب ترجمه های بسیار مفیدی از قرآن چاپ شده و...

بهترين ترجمه قرآن كه تاكنون منتشر شده، تأليف چه كسي است؟

از گذشته و بخصوص بعد از انقلاب ترجمه های بسیار  مفیدی از قرآن چاپ شده و در معرض استفاده عموم قرار گرفته است كه هر كدام مزایایی دارد  و نمی توان  یك  ترجمه را به عنوان بهترین ترجمه معرفی كرد. علاوه بر ترجمه مرحوم الهی قمشه ای كه بسیار چاپ شده، ترجمه های فراوان دیگری خوب و قابل مراجعه هستند از جمله:

- ترجمه آیت الله مكارم شیرازی؛

- ترجمه آيت الله مشكيني؛

- ترجمه دكتر فولادوند؛

- ترجمه دكتر آیتی؛

- و ترجمه های دیگر ولی ما نمی توانیم ترجمه ای را به عنوان بهترین ترجمه، تعیین كنیم.

چه لزومي دارد كه ما فارسي زبان هستيم بايد قران را عربي بخوانيم ...
اينكه قرآن را فقط بايد به زبان عربي بخوانيم، چنين دستوري وارد نشده است، اگر چه ...

چه لزومي دارد كه ما فارسي زبان هستيم بايد قران را عربي بخوانيم.مگه اين همه در قران نگفته كه چرا تفكر نميكنيد چرا انديشه نميكنيد چطور بوسيله عربي خواندن اين حرف قران محقق ميشود

اينكه قرآن را فقط بايد به زبان عربي بخوانيم، چنين دستوري وارد نشده است، اگر چه بر خواندن آيات قرآن به زبان وحي در روايات به دلايل خاصي مانند محفوظ ماندن كلمات وحي، انس مردم با زبان قرآن و داشتن وحدت زبان و...سفارش شده است و تاثير روحي و رواني مثبت و فراوان دارد. اما خواندن قرآن به زبان فارسي به اين معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نيز نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در موادي  ترجيح دارد.اينكه انسان معناي آيات قرآن را به خوبي درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بيش تر از آن براي بهتر زيستن بهره گيرد،بسيار شايسته و ارزشمند است.

 اصولاً هدف اساسي نزول آيات براي همين است. اگر به قرائت قرآن نيز تاكيد شده،براي رسيدن به فهم آيات قرآن و به كار گيري آن در زندگي است.

اما نماز به عنوان يك عبادت بايد آن گونه كه خدا دستور داده، به جا آورده شود و خداوند و پيامبر مطابق روايات به خواندن نماز به زبان عربي دستور داده اند از اين رو هيچ فقيهي با توجه به روايات اجازه خواندن نماز با زباني غير عربي را نداده است. البته در قنوت نماز مي توان به زبان غير عربي دعا كرد.

 يكي از راه هايي كه شيطان براي دور كردن مؤمنان از قرآن به كار مي برد، وسوسه اي است كه در قلب آنان مي اندازد. خواندن قرآن كه عربي است و مفهوم آيات را متوجه نمي شويم، چه فايده دارد؟ امام خميني در جواب اين توهم اشتباه مي گويد:

".فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب باز كن و تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است، به سجده رويم، از عهده برنيامده‏ايم."(1)

اما اين بدان معنا نيست كه فقط به تلاوت بدون فهم اكتفا كني، بلكه به ترجمه آيات هم مراجعه كن. مفهوم را هم درياب. در مفهوم تامل و تفكر كن. سعي كن زبان عربي را به حدي ياد بگيري كه با تلاوت قرآن، مضمون آن را هم حداقل در حد ترجمه دريابي.

در خواندن و روخواني قرآن هم سعي كن كه درست خواندن را فرا بگيري. حالا در تلاوت قرآن اگر هم ناخواسته و بدون توجه اشتباه بخواني، منعي ندارد، زيرا عمد نيست. نبايد به جهت امكان اشتباهات غير عمدي خودمان را از آن فيض عظيم محروم كنيم.

 هم به خواندن قرآن بها دهيم و هم به خواندن ترجمه و هم به يادگيري ترجمه و... هيچ كدام ما را از ديگري باز ندارد.

اگر هم ساعتي بخواهيم فقط با خواندن ترجمه، پيام هاي بيش تري از قرآن در يابيم و استفاده بيش تر ببريم، هيچ منعي ندارد. خواندن متن قرآن، ترجمه، نگاه كردن به سطرها ، يادگيري تلاوت و ترجمه و تفسير  و...  همه عبادت است و همگي ارزشمند هستند.

البته فراموش نكنيم كه عربي كلام خدا و فارسي ترجمه ماست. پس يقينا آثار معنوي عربي بيش تر از فارسي است. اما براي اينكه  بين كسب بركات و متوجه شدن مفاهيم آن جمع كرده باشيم، سعي كنيم هم عربي را و هم ترجمه و تفسير آن را بخوانيم.

 دين ما دعوت به كيفيت مي كند تا به كميت. از اين رو به جاي قرائت چنين صفحه از عربي  و يا فارسي به تنهايي سعي كنيم مقدار كم تري بخوانيم. اما همراه با ترجمه و يا تفسير.

پي‏نوشت‏ها:

1. امام خميني، صحيفه امام، تهران، مؤسسه نشر آثار امام، ج16، ص211

نقدهای اساسی به قرآن جدید با نام فرقان الحق كه در ظاهر شبیه قرآن است
اين قبيل تلاش هاي در واقع نوعي پاسخ در براب تحدي قرآن است ، اما بايد ديد كه ...

نقدهای اساسی به قرآن جدید با نام فرقان الحق كه در ظاهر شبیه قرآن است چیست؟

 نقد و بررسي اين قبيل محصولات ضد ديني نيازمند بررسي و كار مفصلي است كه از عهده دوستان تان در اين مركز خارج است ، اما تلاش مي كنيم به نكته دقيقي اشاره كنيم تا پاسخ قابل قبولي داشته باشيد .

اين قبيل تلاش هاي در واقع نوعي پاسخ در براب تحدي قرآن است ، اما بايد ديد كه آيا مبارزه طلبي قرآن مطالبه نمونه هايي نظير فرقان الحق است يا چيز ديگر ؛ در حقيقت بايد ديد كه ماهيت تحدي قرآن چيست ؟

 مي دانيم كه در چند جای قرآن از مخالفان خواسته شده که برای اثبات کذب بودن ادعای قرآن ، کتاب یا سوره ای مشابه ارائه دهند . این امر به عنوان مبارز طلبی یا تحدی قرآن شناخته می شود كه اين حقيقت معجزه اصلي قرآن معرفي مي گردد ، چون حقیقت اعجاز این گونه شناخته می شود که مدّعی نبوت عمل خارق العاده ای را انجام دهد و دیگران را برای همانند آن دعوت کند. اما آنان از آوردن مانند آن عاجز و ناتوان باشند(1) .

 پیامبر با آوردن قرآن ادعای نبوت کرد و مردم را به هماوردی (تحدّی) فرا خواند تا جایی که حاضر شد کافران تنها یک سوره بیاورند و از تمام جهانیان برای ساختن آن سوره کمک بگیرند.(2) اما با گذشت چهارده قرن هنوز کسی نتوانسته است در صحنه مبارزه گام بگذارد یا موفق شود؛  البته در قرآن تنها از آوردن مثل ، سخن گفته شده و جزییات این مبارزه معرفتی تبیین نشده است. به همين خاطر يكي از سوالات مهم در اين خصوص آن است كه در پرسش شما مطرح شده و در جاي خود نكته قابل تاملي است. اما بايد ديد كه واقعا مراد قرآن از آوردن مثل و مانند چيست و آيا به واقع آوردن نظير هر اثر ارزشمندي ناممكن است ؟ 

 ماهيت مبارز طلبي قرآن حقيقتي مشخص و روشن است. زيرا قرآن راهكار مبارز طلبي برای مقابله و شكست دادن افرادی بود که آن را ساخته و پرداخته ذهن بشری پیامبر یا ناشی از کمک های برخی انسان های غیر عرب معرفی می کردند. در اين موقعيت قرآن چنین مبارز طلبی را مطرح نمود تا ناتوانی ایشان از این امر را آشکار سازد .

اما در عین حال ابعاد گوناگون اعجازی قرآن كه در ادامه به آن ها اشاره مي شود و قرائن و شواهد مختلفی که در خصوص آن وجود دارد، به ضمیمه ناتوانی از مقابله به مثل با قرآن می تواند نتیجه ای مانند آسمانی بودن را برای ما در خصوص این کتاب رقم بزند ؛ به این بیان که اصولا از نظر عقلی توانمندی های بشری اموری قابل تکرار هستند . در شرایط ایده آل می توان اموری را که در گذشته از انسان ها صادر شده ، تکرار نمود .

همچنين هرچند آثاري نظير ديوان اشعار بزرگان شعر و  ادب در زمان كنوني به عنوان گنجينه هاي ادبي و ميراث ادبيات يك ملت محسوب مي شود ، اما اين امر به معناي غير قابل تكرار بودن محتوايي اين آثار نيست . چه بسا در آينده شعر ارزشمند ديگري هم خلق شود كه هرچند در فرم و محتوا با اثر قبلي متفاوتند، اما در عين حال از نظر وسعت اثر بخشي و تاثير گذاري و قابليت هاي هنري و محتوايي هم رتبه هم بلكه در مرتبه بالاتري قرار بگيرند .

 هيچ گاه عين و مانند ديوان سنايي غزنوي خلق نشده است. اما چه بسا از نظر كارشناسان فن ، ديوان صائب تبريزي در مجموع ديوان ارزشمند تر و تاثيرگذار تر از ديوان سنائي قلمداد گردد . در اين صورت بديهي است كه مي توان گفت ديوان صائب در ارزش و منزلت مثل ديوان سنايي بلكه بالاتر از اوست .

  در زمان رسول خدا( که توانایی های ادبی و فصاحت و بلاغت در زبان عرب به اوج خود رسیده و شعرایی در اوج توانایی مطرح می شوند که برترین ابیات و اشعار تاریخ عرب را سروده)هفت  اثر برتر در این زمینه از کعبه آویزان شد. ناگهان با آمدن قرآن و مبارزه طلبی و ناتوانی بزرگ ترین نامداران عرصه ادبیات عرب از مقابله به مثل این ادعا در ذهن قوت می یابد که یقینا این اثر قابل تکرار نیست و وجهی فرا بشری دارد .به يقين قرآن مثل معلقات سبعه نبود،بلکه از نظر فرم و شكل و محتوا و اثر گذاري برتر از آنان بود .

 البته بحث تحدی و مبارز طلبی قرآن از مباحث دقیق و جدی است که بررسی جزییات آن نیازمند توضیحات مفصل است ، اما حقیقت بی مانندی قرآن را باید در ابعاد گوناگون اعجاز آن جستجو نمود ؛ در واقع ابتدا نباید وجوه اعجاز قرآن را به یک یا دو وجه محدود کرد ، به این معنا که کسی تصوّر کند قرآن از لحاظ انتخاب واژه ها و آهنگین یا موزون بودن و یا فصاحت و بلاغت و مانند آن معجزه است، چنان كه برخي از آثار منحصر به فرد هنري جهان برجستگي هاي اين گونه دارند . بلکه قرآن همه ابعاد اعجاز را در خود جمع کرده است .

ابعادی از قبیل : اعجاز کلامی ،اعجاز علمی،اعجاز هنری ، اعجاز خبردادن از غیب ، نبودن اختلاف در آن ،ويژگي اين كتاب به اعتبار آورنده آن ، به اعتبار هدایتگری،قوانین و تشریعات آن و... ؛  در نتيجه اگر قرار باشد همانندی برای قرآن جستجو کرد، باید در همه این ابعاد دارای ویژگی و برجستگی باشد، نه تنها در قالب و فرم ظاهری ؛ به علاوه قرآن در ارائه این فرم و قالب هم دارای بداعت و ابتکار بوده ، هر نمونه مشابه باید دارای نوآوری و بداعت باشد، نه این که از شیوه و روش قرآن تبعیت کند .

 بر این اساس این که قرآن همه مخالفان را به مبارزه طلبیده و خواسته که در رد آن کتابی همچون قرآن یا ده سوره و یا حتی یک سوره بیاورند ، به این معنا نیست که برخی افراد گمان کرده و همانند قرآن آیاتی با معانی و الفاظ مترادف قرآن ساخته اند ؛ بلکه مشابهت در این خصوص آن است که در هر مقطع زمانی فرد یا افرادی یک مجموعه معرفتی مانند قرآن را بیاورند که هم در قالب و فرم و شکل و محتوا و هم در جامعیت و تنوع مطالب و هم در اثر بخشی فردی و اجتماعی کارکردی نظیر قرآن داشته باشد .

در واقع این حقیقت از نظر تاریخی قابل انکار نیست که قرآن در جامعه خشن و خشک عربی چنان تاثیر عمیق و تحول شگرفی ایجاد نمود که در عرض دو دهه ماهیت فرهنگی ،اجتماعي و بینشی و رفتاری یک منطقه بزرگ جغرافیایی را دگرگون نمود ؛ اگر قرار باشد کتابی چون قرآن و مثل او نوشته شود ، نه این که تعابیری به ظاهر شبیه قرآن بیاورد، بلکه باید چنین تاثیر و تحولی را در جامعه کنونی رقم بزند تا بتوان آن را همانند قرآن دانست.

بر این اساس می توان گفت که هیچ کتابی مانند قرآن و هیچ سوره ای مانند سوره های قرآن قابل ارائه نیست . در نتيجه تلاش هاي مضحكي مانند قرآن هاي نوين  كه در گذشته هم وجود داشته و اكنون تحت عناوين جديد ارائه شده، به روشني از دائره تحدي و مقابله با قرآن خارج مي شوند، زيرا اين آثار نوعي گرته برداري شكلي و محتوايي از قرآن كريم است كه ذره اي از بداعت و جذابيت و زيبايي خود قرآن را نداشته و كم ترين تاثير فردي و اجتماعي را نيز بر مخاطبان خود نگذاشته است .

 سازندگان اين آثار همه تلاش خود را در مثليت به خرج داده اند اما دقت نداشتند كه مراد قرآن از آوردن مثل ، آوردن چيزي مشابه و همانند و گرته برداري شده نيست ، بلكه همانند قرآن كتابي است با همان ويژگي ها و لوازم و آثار چشمگير .

پینوشت‏ها:

1. جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی، نشر موسسه امام صادق عليه السلام ، ص 262.

2. بقره (2) آیه 23.

صفحه‌ها