پرسش وپاسخ

آیا من می تونم خوشبخت بشم؟
به نظر می رسد قبل از این كه به خواستگارتان علاقه مند گردید و اندیشه ازدواج با او را در سر بپرورانید، باید چند مسئله را برای خود روشن كنید . تا آن مسائل روشن ...

بنده یك دختر بیست ساله هستم كه مدت دو سال هست خواستگاری دارم كه دارای همسر هست. ولی چون بچه دار نمی شوند قصد تجدید فراش داره. من هم در مدت این دو سال با خلق و خوی این آقا آشنایی پیدا كردم و بگید نگید بهش علاقه دارم. هر چند می دونم از لحاظ شرعی اشكالی نداره، ولی آیا به نظر شما این مرد قابل اعتماد هست؟ و آیا من می تونم خوشبخت بشم؟ استخاره هم كردم خوب بود. ولی وقتی خوب فكر می كنم باز هم مردد می شوم.تو رو خدا راهنماییم كنید؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز

مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. به نظر می رسد قبل از این كه به خواستگارتان علاقه مند گردید و اندیشه ازدواج با او را در سر بپرورانید، باید چند مسئله را برای خود روشن كنید . تا آن مسائل روشن نگردد ، مجاز به ازدواج با او نیستید. اولین مسئله، تكلیف همسر اول این آقا می باشد، به این صورت كه هنوز معلوم نیست كه وضعیت همسر او چگونه می شود ،یعنی این كه آیا او را طلاق خواهد داد و یا این كه او را نگه داشته و همسر دیگری در كنار او اختیار خواهد كرد.

2. اگر او بخواهد همسرش را نگه دارد و می خواهد شما را  كنار همسرش به عنوان همسر دوم اختیار كند، باید از آسیب های احتمالی زندگی با هوو و نیز نگاه اطرافیان و حرف و حدیث های آنان آشنا باشید . ببینید كه آیا می توانید با مشكلات آن كنار بیایید یا نه؟ خود را برای مقابله با مشكلات آماده گردانید. طبیعتاً اگر نتوانید با مشكلات زندگی با هوو كنار بیایید، در زندگی روی آرامش و خوشبختی را نخواهید دید . زندگی پر از استرس و تنش و درگیری با هوو و شوهرتان را تجربه خواهید كرد.

حال اگر ازدواج شما پنهانی و بدون اطلاع همسر اول صورت گرفته باشد ، مشكلات شما شدیدتر نیز خواهد شد و زندگی برای تان جهنم می گردد، چون این واقعه نمی تواند برای همیشه مخفی بماند . بالاخره روزی برملا  و آشكار خواهد شد و آرامش را از زندگی شما می ربایاند. از این رو توصیه می شود كه واقع بینانه به آسیب های این نوع ازدواج بنگرید . از تصمیم گیری عجولانه و احساسی در این مورد بپرهیزید.

3. اگر او همسرش را طلاق دهد، می تواند به صورت رسمی به خواستگاری شما بیاید . خانواده شما را در جریان قرار دهد . شما نیز در این صورت، می توانید او را به عنوان یك گزینه برای ازدواج و انتخاب همسر در نظر بگیرید . در باره او به تحقیق و بررسی دقیق بپردازید. در صورت برخورداری او از ملاك ها و معیارهای مناسب و موافقت خانواده تان، می توانید او را به همسری انتخاب كنید ،ولی قبل از آن باید مطمئن گردد كه او همسرش را كاملاً طلاق داده است و قصد رجوع مجدد ندارد . نیز با انجام آزمایشات پزشكی، مطمئن گردید كه توانایی بچه دار شدن را دارد ،چون احتمال عدم باروری در او وجود دارد .به همین خاطر نمی توان در این زمینه همه تقصیرها را به گردن همسر اول او انداخت ،مگر این كه دلیل متقن و قابل قبولی در كار باشد.

4. توجه داشته باشید كه تا وضعیت همسر او مشخص نگردد، مجاز به ارتباط پنهانی با آن آقا تحت هیچ شرایطی نیستید ، چرا كه معمولاً در روابط دختر و پسر، پیش از ازدواج آسیب های فراوانی نهفته است . مهم ترین آن ها ضعيف شدن حس اعتماد، وابستگی روانی(علاقه افراطی)، بدبینی و سؤظن، اتلاف عمر و وقت، انحراف اخلاقی، آبروریزی و... است . علاقمندی فعلی شما به او می تواند ناشی از آشنایی دو ساله شما باشد كه به هیچ وجه مطلوب نیست . ممكن است علاقه به وجود آمده، موجب كوري چشم و كري گوش شما گردد . واقعیت ها را آن گونه كه هست نبینید، چون تجربه نشان داده عشق و علاقه ناشي از احساسات و هيجانات، غالباً باعث می شود كه بسياري از عيوب، نقايص و ضعف ها طرف از ديد انسان، مخفي و پوشيده بماند . در نتيجه در كسب موفقيت در امر مهم و حياتي ازدواج، نقش منفي بازي كرده ، بلكه به جاي موفقيت، شكست را نصيب فرد می گرداند. طبيعي است پس از فروكش شدن شور و التهاب عشق، آرام آرام عقل خفته بيدار شده و به تدريج بيدادگريها آغاز ميگردد.

5. نكته دیگری كه در این جا با اهمیت است ،نظر خانواده شما و اطرافیان تان با این گونه ازدواج هاست ،چون در صورت مخالف آن ها، مشكلاتی برای شما ایجاد می شود، بنا بر این باید پیش از هر چیز، نظر آنان را جویا شوید . نیز مواظب باشید تا عشق و علاقه شما به خواستگارتان و آن آقا شدید نشود.

6. به نظر می رسد  استخاره ای كه  گرفته اید، صحیح نباشد، چون جایگاه و مورد استخاره، تنها بعد از تحقيق و بررسي و مشورت و  هنگام تحيّر و سرگردانی است.

وقتی انسان بعد از تحقیق، تأمل و مشورت نتوانست تصمیم بگیرد و همچنان حیران و سرگردان است،  جای استخاره است . بدون شك چنین استخاره‏ای می‏تواند مفید و راهگشا باشد. تا این حد استخاره خوب است. اما اینكه استخاره ملاك قضاوت قرار گیرد و در امر مهمی مثل ازدواج، بدون تحقیق و مشورت به استخاره تمسك شود، به طور قطع نمیتوان به آن اكتفا نمود . باید قبل از ازدواج، تحقیق و مشورت با افراد مورد اطمینان را مقدم بر استخاره كرد.

7.  ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است كه اجزای اصلی و اساسی آن، زن و مرد می باشند . هر قدر بین این اجزا و عناصر هماهنگی، تناسب و سنخیت بیش تری باشد. آن پیوند استوارتر، مستحكم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. علت اساسی بیش تر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنا بر این شناخت اموری كه موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ،ضروری و لازم می باشد. به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موكول كرد، بنا بر این توصیه می شود قبل از اینكه فكر و ذهن خود را متوجه ازدواج با آن فرد نمایید، با مطالعه كتاب های ازدواج و انتخاب همسر، اطلاعات خود را در زمینه ملاك های انتخاب همسر مناسب، افزایش دهید . آن گاه هر موردی را كه برای ازدواج در نظر گرفتید، او را با معیارهای ازدواج مطابقت دهید . تنها در صورت تناسب و همخوانی لازم، قصد ازدواج نمایید.

چه راهی برای ازدواج سریع پیشنهاد می كنید؟
ظاهرا منظور شما از ازدواج سريع همان كاهش سن ازدواج و جلوگيري از تاخير افتادن آن است. در اين زمينه مي‌توان گفت كه براي كاهش سن ازدواج و در نتيجه ازدواج زودتر ...

چه راهی برای ازدواج سریع پیشنهاد می كنید؟

ظاهرا منظور شما از ازدواج سريع همان كاهش سن ازدواج و جلوگيري از تاخير افتادن آن است. در اين زمينه ميتوان گفت كه براي كاهش سن ازدواج و در نتيجه ازدواج زودتر جوانان، بهتر است علل افزايش سن ازدواج و تاخير جوانان دراين امر را شناسايي كرده و به فكر راه هايي جهت رفع آن ها باشيم تا بتوانيم سن ازدواج را كاهش داده  و زمينه ازدواج سريع جوانان را فراهم نماييم.

در ادامه با توجه به برخي عوامل افزايش سن ازدواج، راهبردها و عواملي جهت كاهش آن بيان مي گردد:

الف) راهبردهاي فرهنگي

تغيير نگرش ها و شناخت هاي افراد، كمك زيادي به تغيير رفتار آنان مي كند، و هر تغييري بدون داشتن زيرساخت هاي فكري محكم، دوامي نخواهد داشت. وظيفه مهم كه از كارهاي عمده در اين حوزه است، بر عهده متصديان امور فرهنگي مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سيما، مطبوعات، هنر و مانند آن است كه بايد در اين راستا برنامه ريزي جدي داشته باشند. كارهايي كه مي توان در راستاي اين هدف انجام داد، از قرار زير است:

1ـ ارزش دانستن تأهل

اگر تأهل و همسر داشتن به عنوان ارزش، و تجرد و مجرد ماندن، ضدارزش تلقي شود، همان طور كه در برخي روايات اهل بيت اشاره شده، كمك زيادي به تغيير نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مي شود.

2ـ درجه بندي ملاك هاي انتخاب همسر

در فرهنگ ديني مهم ترين ملاك براي انتخاب همسر، ايمان و اخلاق است و ملاك هاي ديگر از اهميت كم تري برخوردار است. اين در حالي است كه در جامعه كنوني ما ملاك هايي چون مدرك، ثروت، پست و مقام و به طور كلي مظاهر مادي بيشترين اهميت را دارد. به همين خاطر تمام تلاش جوانان اين است كه از هر راهي، امتيازات فوق را به دست آورند و از اين طريق به مقبوليت اجتماعي كافي برسند. اما از آنجا كه رسيدن به اين ملاك ها زمان زيادي مي طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداي جواني محروم مي شوند و به اين طريق سن ازدواج افزايش مي يابد. اگر مسئولين فرهنگي كشور، ارزش هاي واقعي را كه ايمان و اخلاق در صدر آن است ترويج كنند، نه تنها سن ازدواج كاهش پيدا مي كند، بلكه بسياري از مشكلات ديگر نيز حل خواهد شد.

3ـ گسترش فرهنگ حجاب

در جامعهاي كه فرهنگ حجاب حاكم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازين شرعي باشد و از اختلاط هاي مضر و فسادانگيز بين پسر و دختر جلوگيري شود، زمينه اي براي ارضاء نامشروع نيازهاي جنسي يافت نمي شود و در نتيجه تمتعات جنسي منحصر به خانواده و ازدواج مي شود. همين امر باعث مي شود احساس نياز به ازدواج در جوانان افزايش يابد و آنان زودتر ازدواج كنند. اگر فرهنگ حجاب كم رنگ شود و پسران و دختران محدوديت زيادي در ارتباط با يكديگر نداشته باشند، انگيزه آنان براي ازدواج كاهش مي يابد و در نتيجه سن ازدواج بالا مي رود، هم چنان كه يكي از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همين موضوع است، زيرا ازدواج را مانع آزادي بي حد و حصر خود مي بينند.

4ـ گسترش فرهنگ قناعت و ساده زيستي

اگر در جامعه، ساده زيستي و استفاده از حداقل امكانات مادي ارزش شود و يا حداقل اين كه ضدارزش نباشد، سن ازدواج كاهش پيدا مي كند؛ اما اگر داشتن خانه و اتومبيل مدل بالا و امكانات مادي، ارزش شود و چشم و هم چشمي هاي زيان آور گسترش يابد، جوان امروزي ما ناچار است در پي تهيه آن وسايل باشد و تا آن را تهيه نكرده ازدواج نكند. در نتيجه از داشتن خانواده در سن جواني، محروم ميماند.

5 ـ ازدواج در خلال تحصيل

يكي از عوامل افزايش پيدا كردن سن ازدواج، تحصيل است. اگر طوري برنامه ريزي شود كه دانشجويان قادر باشند در خلال تحصيل، ازدواج كنند، سن ازدواج در بين اين قشر كه مهم ترين و حساس ترين بخش جامعه هستند، كاهش پيدا ميكند.

اين امر مشروط بر اين است كه خانواده ها اولاً اهميت موضوع را درك كنند و متوجه اين موضوع باشند كه چه خطرهاي بزرگي فرزندان دانشجوي آن ها را تهديد مي كند و چه مشكلات روحي و رواني زيادي در اثر تاخير ازدواج براي آنان به وجود مي آيد و ثانياً با برنامه ريزي دقيق و با هماهنگي و كمك دانشگاه و ديگر نهادهاي مربوطه، ترتيباتي بدهند كه دانشجويان با حداقل امكانات بتوانند ازدواج كنند و در عين حال تحصيل خود را نيز ادامه دهند. جوان دانشجوي ما اگر امكان ازدواج داشته باشد، حتي به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدي قبل از عروسي، هم از بركات مادي و معنوي ازدواج محروم نشده و هم با انگيزه بيشتري تحصيل را دنبال مي كند. دانشجو اگر احساس كند آينده روشني دارد و مي تواند مسئوليت زندگي را كه با ازدواج بر عهده او گذاشته مي شود بر دوش بكشد، كم تر به دنبال فعاليت ها و برنامه هاي غيردرسي و حتي ضددرسي مي رود و بلكه تمام سعي و همت خود را صرف بهتر كردن زندگي و بالاتر بردن سطح آن مي كند.

ب) راهبرهاي اقتصادي

عوامل اقتصادي از عمده ترين دلايلي است كه جوانان براي تأخير ازدواج خود مطرح مي كنند. براي اين كه اين عامل مهم را كاهش دهيم بايد در دو جهت برنامه ريزي نمود:

 1ـ  كاهش هزينه ها

 2ـ فراهم كردن منابع اقتصادي و توليد ثروت. بنا بر اين راهبردهاي زير مي تواند ما را در عملي ساختن دو هدف فوق ياري دهد:

1ـ كاستن از هزينه هاي اضافي

بسياري از هزينه هايي كه در زندگي مي شود، اعم از هزينه هاي جشن عقد و عروسي، يا تهيه جهيزيه، مسكن و ساير لوازم زندگي، ضرورت زيادي ندارد و امكان حذف يا كاهش آن وجود دارد. اگر پسر و دختر و خانواده هايشان تصميم بگيرند تمام هزينه هاي غيرضروري را حذف كنند و به حداقل امكانات اكتفا كنند، امكان ازدواج براي اكثر جوانان ما عملي ميشود. اين كه جوانان ما يا خانواده هايشان اين تصور و ايده را داشته باشند كه در ابتداي زندگي بايد از همه يا اكثر امكانات مادي برخوردار باشند و در برگزاري مراسم عقد و عروسي، هزينه هاي سنگيني بر يكديگر تحميل كنند، نتيجه اي جز فرار جوانان از ازدواج نخواهد داشت.

2ـ همياري در هزينه هاي ازدواج

همان طور كه خداوند همه مردم جامعه را به ياري جوانان براي ازدواج و تشكيل زندگي دعوت مي كند، همه افراد، خصوصاً افراد متمول، وظيفه دارند در اين امر خير شركت كنند. همچنين اگر ترتيبي داده شود كه افراد نزديك به خانواده پسر و دختر، به صورت يك رسم و عادت نيكو، قسمتي از هزينه هاي ازدواج را بر عهده گيرند، كمك بزرگي به تحقق اين هدف مي شود. اين پيشنهاد گرچه ظاهر ساده اي دارد، ولي در عمل تأثير شگفت انگيزي در هموار ساختن مسير ازدواج جوانان دارد و چون اين مشكل عموميت دارد، و هر كسي خود را محتاج كمك مي بيند، همه مردم در اين امر خير شركت خواهند كرد.

3ـ پرداخت وام هاي قرض الحسنه براي ازدواج

قرض الحسنه كه يكي از سنت هاي خوب و گره گشاي اسلامي است و در آيات فراواني از قرآن به آن تشويق و تأكيد شده( ر.ك: بقره/245، مائده/ 12، حديد/ 11 و 18، تغابن/ 17 و مزمل/ 20)، تاثير فوق العاده اي در حل مشكلات اقتصادي جامعه دارد. اگر اين سنت حسنه كه امروز در گوشه و كنار جامعه تحت عنوان «وام ازدواج» وجود دارد، گسترش يابد و به اين طريق وام هاي طولاني مدت و كم بهره به جوانان براي ازدواج و تهيه وسايل زندگي داده شود، چنانكه از برنامه هاي مهم دولت جديد شمرده شده است، كمك زيادي به ازدواج جوانان و در نتيجه كاهش سن ازدواج، خواهد شد.

4ـ ايجاد شغل هاي پاره وقت در دوران تحصيل و مانند آن

امروز دغدغه اصلي جوانان و به ويژه دانش جويان، اشتغال است. متاسفانه آموزش و پرورش و آموزش عالي ما طوري برنامه ريزي نكرده كه همه فارغ التحصيلان خود را به ابزار و فنون شغلي مجهز كند. همان طور كه نيروي نظامي نتوانسته براي سربازان وظيفه كه خيل عظيمي از جوانان كشورند، در اين زمينه كاري كند و حداقل هر يك از آنان را در مدت سربازي به فن يا صنعتي مجهز كند. البته كارهايي در تحقق اين هدف انجام شده، ولي اصلاً كافي نيست. في المثل اگر دانشجوي جوان ما، بتواند در خلال تحصيل، شغل مناسبي داشته باشد، مي تواند بسياري از هزينه هاي زندگي خود را تأمين كند. لازمه اين كار اين است كه آموزش هاي كارداني و كاربردي در طول تحصيل گسترش يابد و تعداد واحدهاي نظري كاهش پيدا كند.

5ـ تشويق به زندگي در كنار خانواده يكي از زوجين

در زمان هاي گذشته اكثر جوانان، ابتداي زندگي خود را در كنار والدينشان آغاز مي كردند و به مرور زمان سعي مي كردند با پس انداز و امثال آن، از پدر و مادر خود مستقل شوند، اگر بتوان اين فرهنگ را دوباره زنده كرد و جوانان و خانواده هايشان را به پذيرش اين امر تشويق كرد، كمك زيادي به حل مشكل ازدواج مي شود.

ج) راهبردهاي اجتماعي

از آنجا كه اجتماع و جامعه، مجموعه اي متشكل از واحدهاي كوچك ترِ خانواده است، بهترين جايگاه كمك به ايجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. از اين رو براي حل مشكل ازدواج جوانان و جلوگيري از افزايش سن ازدواج، چاره اي جز همكاري و همياري همه افراد و آحاد جامعه، وجود ندارد. راهبردهاي اجتماعي كه مي توان در اين زمينه ارائه دارد، از قرار زير است:

1ـ فراهم كردن شرايط ازدواج آسان

دولتمردان و متصديان اجتماع وظيفه دارند برنامه دقيقي براي حل اين مشكل ارائه دهند. همچنين با تشويق مردم، خصوصاً افراد متمول، جوانان را در اين امر ياري دهند. مسلماً اگر دولت و مسئولان امر قدمي در اين راه بگذارند، همه مردم به كمك آن ها مي شتابند، زيرا اين يك مشكل همگاني است و همه افراد به گونه اي با آن درگير هستند.

2ـ گسترش مراكز مشاوره ازدواج

يكي از دلايلي كه جوانان را از ازدواج دور كرده است، نداشتن اطلاعات صحيح از ازدواج و وجود بدبيني هاي بي مورد است. بسياري از جوانان نسبت به اصل ضرورت ازدواج بي اطلاعند و برخي هم از افكار ناصحيح و خرافي در اين مورد رنج مي برند. وجود مراكز مشاوره ازدواج، كمك شاياني به جوانان مي كند و دغدغه هاي بي مورد آنان را برطرف مي سازد.

3ـ كنترل مهاجرت روستاييان به شهرها

از بين تمام خسارت ها و ضررهايي كه در مهاجرت روستاييان به شهر وجود دارد، مشكل افزايش سن ازدواج، جايگاه ويژه اي دارد. اگر بتوان با افزايش امكانات زندگي در روستاها و ايجاد اشتغال براي آنان، از مهاجرت آن ها جلوگيري كرد و آنان را به ماندن در روستا و توليد محصولات كشاورزي و دامي و امثال آن تشويق نمود، علاوه بر حل بسياري از مشكلات اجتماعي، از افزايش سن ازدواج نيز جلوگيري خواهد شد.

4ـ جلوگيري از بي بند و باري و ابتذال و فساد اخلاقي

يكي از راه هاي پيشرفت در جامعه ما اجراي قانوني اساسي و جلوگيري از متخلفين و برهم زنندگان نظم و قانون است. اگر از فساد و ابتذال، خصوصاً در حوزه اخلاق و مسائل جنسي جلوگيري نشود و با افراد متخلف برخورد جدي صورت نگيرد و در مقابل تهاجم و شبيخون فرهنگي دشمن، سياست تسامح و تساهل اجرا شود، جامعه چنان دچار آشفتگي مي شود كه اولين ضرر آن متوجه نهاد مقدس خانواده مي شود و جايگاه آن را تضعيف مي كند. امروز كم نيستند. جوانان پاك و مؤمني كه شريك زندگي مناسبي براي خود نمي يابند. تأثير مخرب گسترش فساد و فحشا و ابتذال و مخصوصاً مواد مخدر بر تزلزل كانون خانواده و بدبيني جوانان به ازدواج، بر كسي پوشيده نيست. اگر متصديان اجتماع براي مبارزه با مفاسد اخلاقي كمر همت ببندند و اين دام هاي خطرناك را از جلوي جوانان بردارند، بركات زيادي نصيب جامعه خواهند كرد كه يكي از آن ها هموار شدن راه ازدواج جوانان است.

به اميد آن كه با همت تمام نيروها و ملت و دولت، به زودي شاهد آن باشيم كه جوانان عزيزمان، اين سرمايه هاي بي نظير كشور، در امر ازدواج مشكلي نداشته باشند و با نشاط و انگيزه و اميد، آينده اي روشن و موفق براي خود و ديگران بنا كنند.

راهنمايي كنيد كه چه گناهاني مانع اين امر مي شود؟
عدم موفقيت در آمدن خواستگار براي دختر، مي تواند به چند علت باشد. با بررسي علل احتمالي كه در ذيل بيان مي گردد، مي توان به حذف يا تعديل آنها پرداخته و به ياري ...

  دختري 28 ساله هستم كه هميشه سعي كردم بيشتر از هر چيز مسائل ديني را رعايت كنم و نماز و روزه هم ميگيرم و خانواده ي تقريبا مذهبي دارم،از لحاظ ظاهري و جسمي هم مشكلي ندارم و ليسانس هم دارم ولي با اين سن يك بار هم موقعيت ازدواج نداشتم و خواستگاري نداشتم و براي همين احساس گناه ميكنم و حس ميكنم گناهاني باعث شده موقعيت ازدواج فراهم نشه.لطفا منو راهنمايي كنيد كه چه گناهاني مانع اين امر مي شود؟

عدم موفقيت در آمدن خواستگار براي دختر، مي تواند به چند علت باشد. با بررسي علل احتمالي كه در ذيل بيان مي گردد، مي توان به حذف يا تعديل آنها پرداخته و به ياري خداوند و با انتخابي مناسب همسري شايسته برگزيد. البته اين نكات به صورت كلي بيان مي شود و ممكن است هيچيك از اين موارد در زندگي شما صدق نكند.

1. قصور يا تقصير خود دختر: ممكن است خداي نخواسته اشتباه يا خطايي از دختر سر زده باشد كه موجب سلب اعتماد از او شده باشد. در اين صورت، توبه به درگاه خداوند و سربه راهي، باعث مي شود خداوند به او توجه كرده و با قدرت بي پايان خود، ذهن مردم را نيز پاك كند. بايد دانست كه استغفار يكي از دعاهايي است كه همواره براي رفع مشكلات موجود بر سر راه انسانهاي مومن مفيد و سفارش شده است.

2. قصور يا تقصير اعضاي خانواده: اگر يكي از اعضاي خانواده خلافي كرده، بايد خود را براي تغيير سرنوشت دختر خانواده اصلاح كند.

3. نقص عضو يا مشكل جسمي دختر: براي جبران اين گونه نقص ها و حتي نقص جدي در زيبايي، دختر بايد استعدادها را شناسايي و شكوفا سازد. بروز توانمندي هاي دختر، اين نقص ها را جبران مي كند.

4. محله نامناسب براي زندگي: اگر خانواده دختر محترم است و در محله اي نامناسب (محله بدنام و جرم خيز) زندگي مي كنند، بايد هجرت كنند. هجرت، حركتي مقدس است كه شايد يكي از مصاديقش همين جا باشد.

5. انزوا جويي دختر: دختر به سبب كمرويي يا هر علت ديگر، انزواجويي مي كند كه درست نيست. او مي تواند با حفظ عفت و رعايت ضوبط اخلاقي و شرعي، در مجامع و محافل مناسب حضور يابد. تا زماني كه مادران نيازمند عروس يا واسطه ها دختر را نبينند و نشناسند، چگونه به خواستگاري او بروند؟ مجالس عمومي زنانه و مساجد محل مكان خوبي است كه زناني كه به عنوان واسطه در ازدواج شناخته مي شوند، در اين مكان ها دخترهاي دم بخت را به ديگران معرفي مي كنند.

6. نبودن همتا براي دختر: گاهي به عنوان مثال دختر تحصيل كرده، در محيطي كوچك زندگي مي كند كه خواستگار مناسب كه همشأن او باشد پيدا نمي شود. در اين حالت دو پيشنهاد وجود دارد.

 1. خانواده دختر مهاجرت كند.

 2. سطح توقع خود را پايين آورده و سطح تحصيلات خواستگاران را از شروط خود بردارد. البته به دلايل فرهنگي و اينكه بهتر است طرفين از لحاظ فرهنگي همتا باشند، توصيه ما به عدم مهاجرت است.

در پايان اين قسمت تاكيد مي كنيم؛ قطعا هر گناهي هم كه انجام داده باشيد خداوند بخشنده و مهربان است و شما را پس از استغفار خواهد بخشيد. از شما مي خواهيم با تفسيرهاي اشتباه از علل نيامدن خواستگار خود را دچار افسردگي نكنيد.

لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه فرماييد:

1. افسردگي موجب مي شود افراد تنها نكات منفي را ببينند و موقتا قادر به ديدن جنبه هاي مثبت زندگي شان نيستند. در صورتي كه احساس غمي بزرگ همواره شما را در خودتان نگه داشته است، در اسرع وقت با مراجعه به يك روانشناس معتبر در شهر محل زندگي خود، مشكل خودرا با او در ميان بگذاريد.

2. از دوستان و خانواده كمك بگيريد. حمايت اجتماعي يكي از مهم ترين فاكتورها در كنار آمدن با فقدان است. از دوستان و افرادي كه به حرف هايتان گوش مي دهند و به شما براي رسيدن به كمالات انساني انگيزه مي دهند كمك بگيريد. گذراندن وقت با ديگران ممكن است كه در ابتداي كار برايتان دشوار باشد. اما كمكتان مي كند بفهميد كه كسان ديگري هم در زندگيتان هستند كه نگران شما هستند و حمايت تان مي كنند. در موقعيت فعلي، دوستان باايمان و همجنس بهترين گزينه است.

3. درست است كه واقعيت برطرف شدن اين نياز شماست. اما اين بدان معنا نيست كه اميد خود را از دست بدهيد. هر دختر مؤمني مثل شما داراي تقديري بس مثبت است. تقدير مثبت دير يا زود فرا خواهد رسيد. با تقويت روحيه مذهبي و توكل به خداوند، مانع بروز روحيه ياس و نااميدي شويد. ايجاد ياس از حربه هاي اصلي شيطان است كه البته با ايجاد توجيهات و تزيين زشتيها در صدد به انحراف كشيدن انسانهاست. همچنين بايد توجه داشت كه، كم بودن خواستگار مناسب براي بسياري از دختران (كه به امري رايج، نه در ميان دختران نازيبا يا كوتاه قد، بلكه در ميان عموم دختران زيبا و نازيبا مبدل شده است) دليل بر غير خواستني بودن نيست.

4. از تمركز بر اموري كه به نحوي از حيطه اختيار شما (نيامدن خواستگار)تا حدي خارج است، به شدت پرهيز كنيد. با دورانديشي بيش تر، تمركز خود را به ساير امور اختياري مثبت منتقل نماييد. دعا و پناه بردن به خداوند زمينه ساز شادابي و طراوت روحيست. از دعاي افسرده ساز كه از وساوس شيطان است بشدت پرهيز كنيد. بنابراين سعي كنيد اعمال ديني خود را با طراوت بجا آوريد.

نكته قابل توجه و مهم؛ طرز برخورد با مشكلات زندگي است. اگر برخورد انفعالي و از روي ضعف باشد، انسان به يأس كشيده مي شود، زيرا با اين كه توانمند است، خود را ضعيف مي پندارد و از خود انتظاراتي بيش از حد دارد و همه چيز را تيره و تار مي بيند. اما اگر برخورد و واكنش فعالي داشته باشد، توقع و انتظارات با واقعيات همخواني خواهد داشت، در نتيجه اميد به آينده كم فروغ نمي گردد.

در ضمن گاهي ميدانيم كه خدا چيزي را بيدليل نمي خواهد، اما هنوز به ايمان كامل و يقين دست نيافتهايم. با اين كه نمي دانيم رخداد واقعاً خواسته الهي است يا از سوء تدبير و سستي ما ناشي شده است. در اين حال بايد تفسير صحيح از حوادث داشت و نقش خود را در آنها بازخواني كنيم. يا صبر و تحمل خود را از دست داده و به نتايج زودرس چشم دوخته، كه اگر زود به خواسته و مطلوب خود دست نيابيم و نتيجه كارهايمان را زودتر نبينيم، به نااميدي دچار مي شويم .

توصيه هاي پاياني

1. در فعاليت هاي اجتماعي مثل مسجد، بسيج، كارهاي هنري دسته جمعي و مانند آن شركت كنيد و از اين طريق با افراد شاداب، فعال، متدين و در عين حال مثبت نگر معاشرت كنيد و براي خود دوستان زيادي به دست آوريد.

2. به سر و وضع و آراستگي ظاهري خود بيشتر برسيد واز شلختگي اجتناب كنيد. البته با رعايت حلال و حرام و اجتناب از خودآرايي در مقابل نامحرم.

3. ورزش را جزء ضروري ترين فعاليت هاي خود قرار دهيد. سعي كنيد ورزش را بصورت تخصصي انجام دهيد.

4. جلوگيري از افكار منفي به ذهن

5. فكر كردن به جنبه‏هاي مثبت زندگي

6. همنشيني با افراد خوش اخلاق، با نشاط

7. سفرهاي تفريحي و زيارتي

8. برنامه‏ريزي اوقات شبانه‏روزي و انجام به موقع كارها

9. كم كردن از فشار كاري يا ساير فشارهايي كه مي‏تواند در خستگي روحي مؤثر باشد.

مسئولیت فرزندان بیشتر است یا والدین؟
هر یك از فرزندان و والدین وظایف مخصوص به خود را دارند و حیطه وظایف انها با هم فرق دارد و وظایف هر یك به اندازه خودشان زیاد است و اساسا این سوال بسیار كلی است...

مسئولیت فرزندان بیشتر است یا والدین؟

هر یك از فرزندان و والدین وظایف مخصوص به خود را دارند و حیطه وظایف انها با هم فرق دارد و وظایف هر یك به اندازه خودشان زیاد است و اساسا این سوال بسیار كلی است و باید ابتدا وظایف هر یك را بشناسیم بعد می بینیم كه وظایفآنها با هم فرق دارد و در بعضی موارد وظیفه فرزند بیشتر است و در بعضی موارد وظیفه والدین  مثلا در احترام گذاشتن وظایف فرزند بیشتر از والدین است. ولی در تهیه لوازم مورد نیاز و تادیب و تعلیم و تربیت وظیفه والدین بیشتر است.لذا توصیه می كنیم با مطالعه در خصوص تربیت فرزندان و وظایف متقابل والدین و فرزندان تحقیق و مطالعه داشته باشید تا این تفاوت را درك كنید.در این خصوص این دو كتاب را پیشنهاد می كنیم:

1. تربیت كودك در جهان امروز؛ بهشتی، قم: مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377.

2.حقوق فرزندان در مكتب اهل بیت(ع)؛ طبسی،  با مقدمه آیت الله معرفت، قم: مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1376

در اسلام تا چه اندازه بايد از پدر و مادر تبعيت نمود؟
تنها اطاعت از والدين در جهت معصيت خدا جايز نيست، ولي احترام و خوش‏رفتاري با آنان همواره لازم است.

در اسلام تا چه اندازه بايد از پدر و مادر تبعيت نمود؟

اگر دستورات آن ها در تناقض با تصميم گيري خود فرد باشد استقلال فردي دچار خدشه نمي شود؟

مهم ترين چيزهايي كه به عنوان  وظايف فرزندان يا حقوق والدين در آيات و روايات آمده، به شرح زير است:

 الف - قرآن:

1- احسان ونيكي به والدين،

2- تعظيم و احترام والدين در گفتار و رفتار،

3- نهايت تواضع وخشوع در برابر آنان،

4- دعا واستغفار در حق آنان،

5- شكر وسپاس خدا به خاطر نعمت وجود والدين،

6- نرنجاندن آنان،

 خداوند  در هفت آيه قرآن، مردم  را به احسان و نيكي به پدر و مادر فرمان داده  و حقوق آنان را برشمرده است. آيات عبارتند از:  

بقره، آيه 83؛ نساء، آيه  36؛ انعام، آيه 151؛ اسراء ، آيه 23.

عنكبوت، آيه  8؛ لقمان، آيه  14؛ احقاف، آيه  15.

در سوره اسراء فرموده: و خداي تو حكم فرموده كه جز او هيچ كس را نپرستيد. درباره پدر و مادر نيكويي كنيد. اگر يكي يا هر دو پير و سالخورده شوند، كلمه‏اي كه آنان را رنجيده خاطر كند، بر زبان نياوريد. كم ترين آزاري به آنها نرسانيد. با ايشان با اكرام و احترام سخن بگوييد. همواره بال و پرتواضع و تكريم را با كمال مهرباني نزدشان بگسترانيد و بگو: پرودگارا ! همان گونه كه پدر و مادرم مرا از كودكي با مهرباني صيانت وحفاظت كردندو به پرورش وآموزش من پرداختند، تونيز در حق آنها رحمت و مهرباني فرما.

در سوره لقمان فرموده:... شكر من و شكر پدر و مادرت را به جاي آور ...  اگر آنها تو را به شرك دعوت كردند،  از آنان اطاعت مكن، ولي در دنيا با آنها به حسن خلق رفتار و مصاحبت كن.

تنها اطاعت از والدين در جهت معصيت خدا جايز نيست، ولي احترام و خوش‏رفتاري با آنان همواره لازم است.

ب- روايات:

افزون برحقوقي كه در آيات براي والدين شمرده شده، وظايفي نيز در روايات براي فرزندان در مورد پدر و مادربيان شده كه مهم ترين آن عبارتند از:

1-  شناخت حقوق آنها و دقت در اداي آن،

2- معرفت به جايگاه والدين در نظام آفرينش و نزد خدا،

3- آنان را اصل و ريشه وخود را فرع وشاخه ونيازمند دعا واستغفار آنان دانستن،

4- همان گونه كه جهت احترام  نبايد پيامبر را به اسم صدا كرد، پدر ومادر را نيز نبايد به اسم صدا كرد،

5- برفرزند لازم است هنگام راه رفتن جلو و پيشاپيش والدين راه نرود،

6- موقع نشستن مواظب باشد جلوي آنان ننشيند و به پدر و مادر پشت نكند،

7- موقع حرف زدن صداي خود را بلندتر از صداي آنان نكند،

8- در جلوي ديدگان شان لباسش را در نياورد و يا با آنان حمام نرود،

9-  تواضع و خوشخويي و گشاده‏رويي در برابر آنان.

10- تلاش براي تأمين نيازهاي آنان پيش از درخواست.(1)

امام سجاد(ع) در رساله حقوق مي‏فرمايند:  و اما حق ابيك فتعلم انه اصلك و انك فرعه و انك لولاه لم تكنفمهما رأيت في نفسك مما يعجبك فاعلم ان اياك اصل النعمه عليك فيه واحمداللّه‏ واشكره علي قدر ذلك ولا قوه الا بالله.

اما استقلال شما با اين اطاعت نه تنها خدشه دار نمي شود. بلكه خداوند به بركت اين تبعيت راه صحيح را در مقابل شما قرار مي دهد. اما بايد توجه داشت كه از آنجا كه پدر ومادر معصوم نيستند در مواردي كه يقين داريد اشتباه مي كنند با واسطه قرار دادن كسي كه در خانواده از او حرف شنوي وجود دارد اين اشتباه را به آنها تذكر دهيد و خودتان مستقيما به آنها چيزي نگوييد.

پي نوشت ها:

1. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، دار الكتب، 1364 ش، چ 2، ج11، ص 389.

چگونه آن را می توانیم جبران كنیم؟
پدر و مادر سمبل نیكی و احسان به فرزند هستند . از جان و مال خود برای پرورش او مایه می گذارند. سزاوارترین انسان‏ها برای احترام و قدردانی‏اند. بهترین احترام ...

اگر در كودكی رفتار ناپسندی با پدر و مادر خود داشته باشیم ،چگونه آن را می توانیم جبران كنیم؟

پدر و مادر سمبل نیكی و احسان به فرزند هستند . از جان و مال خود برای پرورش او مایه می گذارند. سزاوارترین انسان‏ها برای احترام و قدردانی‏اند. بهترین احترام و قدرشناسی، محبت و اطاعت از آن‏ها است.بر اسا س آیات و روایات فراوانی كه بر ضرورت نیكی به پدر و مادر و بدون خشونت سخن گفتن با ایشان تأكید دارد، بی توجهی و بی احترامی به پدر و مادر و نافرمانی از والدین، از گناهان كبیره محسوب می‏شود. این مسئله به قدری مهم است كه پیامبر اكرم (ص) فرمود: "خشنودی خداوند در گرو خشنودی والدین و خشم او در گرو خشم والدین است". (1)

حال اگر كسی بر اثر غفلت و نادانی در ایام كودكی رفتار ناپسندی با پدر و مادر خود داشته ، باید چگونه جبران كند؟

 اگر این رفتار ناپسند در زمانی بوده كه هنوز مكلف شرعی نبوده ، اشكالی ندارد و چیزی برعهده او نیست. اما اگر بعد از تكلیف شرعی او بوده ، گنهكار است و باید جبران كند.

گناه بی احترامی و توهین  به پدر و مادر هر چند بزرگ و عظیم است و رهایی از آن و جبران گذشته بسیار سخت و مشكل است، ولی فرزند، می‏تواند با عذرخواهی و احسان، گناه گذشته را جبران كند . این با فضل و لطف الهی پیمودنی و تحقق یافتنی  است، از درگاه الهی نباید مأیوس و نا امید شد، چه آن كه یأس از رحمت خدا پس از شرك به خدا بزرگ ترین گناه است.

 از حالت بیداری كه در وجود شما ایجاد شده و آتش سوزان پشیمانی، درون شما را شعلهور كرده است ، استفاده كنید . با توبه گذشته را جبران نمایید، مطمئن باشید توفیق الهی شامل حال شما خواهد شد . نسبت به والدین ، اگر زنده اند ، تا می توانید با زبان خوش و رفتار نیكو برخورد كنید . با عمل خویش و احسان به والدین ، رضایت ایشان را جلب كنید و اگر از دنیا رفته اند، با انجام كار خیر و صدقه و قرائت قرآن و انجام زیارت معصومان ...و هدیه به آن ها ، روح ایشان را شاد نمایید.

 

پی نوشت :

1.بحار الأنوار، علامة مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت ، 1404 ه ق، ج 71، ص 80.

چه باید كرد؟
اگر چه والدین در برابر ظلم ها و كارهای زشت خود در پیش گاه خداوند مسئول هستند و اگر در حق فرزند ظلم كنند، گناه كارند، ولی این برخورد آن ها، رفتار بد فرزند را ...

از نظر اسلام در مواردی كه پدر و مادر انسان دچار اشتباه میشوند و آن اشتباه متوجه ما است و مارا ناراحت میكند چه باید كرد؟

اگر چه والدین در برابر ظلم ها و كارهای زشت خود در پیش گاه خداوند مسئول هستند و اگر در حق فرزند ظلم كنند، گناه كارند، ولی این برخورد آن ها، رفتار بد فرزند را توجیه نمی كند و بی مهری به پدر و مادر درهر شرايطي جايز نيست و احترام والدین در هر صورت واجب است . حتی روایت داریم كه امام صادق علیه السلام می فرماید«:َ مَنْ نَظَرَ إِلَي أَبَوَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً(1)

هر كسی به والدین خود غضبناك نگاه كند در حالی كه آنها به او ظلم كرده اند، خداوند هیچ نمازی را از او قبول نمی كند»

پس وقتی با وجود ظلم آنها، نمی توانیم نگاه بد به آنان بكنیم، حتما مجاز نیستیم برخورد بدی كنیم یا حرف بدی بزنیم، توصیه می كنیم شما با تحمل و سعه صدر، این كار اشتباه آن ها را ببخشید و برخورد نامناسب نداشته باشید. در ضمن گاهی والدین به اشتباه خود پی می برند ولی برای حفظ غرور یا شأن خود ،حاضر به عذرخواهی نیستند، این كه به اشتباه شان پی می برند، نكته مثبت و خوبی است و از تكرار این رفتار جلوگیری می كند.

در هر حال شما هیچ عكس العمل منفی نشان ندهید.

می توانید از طریق واسطه ای كه در جریان كار آن ها بوده است، ناراحتی خود را از رفتار یا كردارشان، به گوش آنها برسانید،ولی برخورد نامناسب نكنید.

این گونه خدا از شما راضی است و برخورد خوب تان با آن ها باعث جلب الطاف خداوند می شود و توفیقات الهی شامل حال تان خواهد شد.

برای ارائهء اطلاعات بیشتر و دریافت راهنمایی كاربردی تر می توانید با بخش تلفنی مركز(09640 بدون كد) تماس گرفته و از نظرات كارشناسان اخلاق خانواده بهره مند گردید.

موفق باشید

پی نوشت:

1. ثقة الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجري شمسي، ج 2، ص 348.

چگونه رابطه ام را با پدر و مادرم خوب كنم؟
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً براي ايشان از روي مهرباني جنبه فروتني و افتادگي پيش ...

چگونه رابطه ام را با پدر و مادرم خوب كنم؟

نيكي و احسان به پدر و مادر برترين وسيله قرب به خداوند و شريف ترين سعادت هاست، و از اين رو آيات و اخبار بسيار در ترغيب به آن وارد شده است. خداي سبحان مي‏فرمايد:

 «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً ؛ (1) براي ايشان از روي مهرباني جنبه فروتني و افتادگي پيش آر و بگو پروردگارا پدر و مادر مرا رحمت كن چنانكه مرا در كودكي پروردند».

و مي‏فرمايد:

 «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً ؛ (2) خدا را بپرستيد و چيزي را شريك او مسازيد و به پدر و مادر احسان و نيكي كنيد».

و رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «برّ الوالدين أفضل من الصّلاة و الصّوم و الحجّ و العمرة و الجهاد في سبيل اللّه؛ (3) نيكي به پدر و مادر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خدا برتر است».

و فرمود: «من أصبح مرضيّا لأبويه، أصبح له بابان مفتوحان إلي الجنّة ؛ هر كه روز آغازد و پدر و مادرش از او راضي باشند، دو در از بهشت بر او گشوده باشد».

 از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود: «مردي نزد رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم آمد و از نيكي به پدر و مادر پرسيد. سه بار فرمود: با مادر خود نيكوئي كن و سه بار فرمود: با پدر خود نيكوئي كن، و مادر را قبل از پدر ذكر كرد».

از امام صادق علیه السلام سؤال شد «چه اعمالي بهتر است؟ فرمود: نماز در وقت، و نيكوئي با پدر و مادر، و جهاد در راه خدا». (4)

پرسیده اید :" چگونه رابطه ام را با پدر و مادرم خوب كنم ؟" در پاسخ به چند نكته اشاره می كنیم :

1- با احترام و نیكی با آنها رفتار نمائید.

2- از اوامرشان اطاعت نمائید! اگر به هر دلیل برخورد غیر صحیحی ازپدر و مادر دیدید لازم است سكوت كنید یا از روبرو شدن با ایشان خوددداری كرده و آن جا را ترك كنید به شرط آن كه مقصر نباشید وگرنه می بایست عذر خواهی كنید. البته سخت است و تعدیل رفتار در زمان كوتاه به دست نمی آید، بلكه تغییر هر حالتی در انسان خصوصاً اگر همراه با عادت باشد، بسیار مشكل و حتی طاقت فرسا می نماید. پس لازم است به طور مداوم با خود تلقین كرده و از قبل خود را برای هر برخوردی آماده كنید تا بتوانید از این ره آورد با توجه به تجربیات كسب شده رفتارتان را تعدیل كنید. این موضوع را همواره جلو چشمانتان در نظر بگیرید كه مادر دوست و آشنا و یا رفیق نیست. او همه چیز انسان و سرمایه آدمی است.

البته در مواردی كه اختلاف نظر با ایشان دارید، سعی كنید با آرامش و متانت برخورد كنید و به فواید یا  زیان های انجام كارتان فكر كنید بعد تصمیم بگیرید تا رفع مشكل بشود.

3- از كارها و رفتاری كه موجب آزارشان می شود دوری اجتناب كنید؛در جایی كه اطاعت نكردن  موجب آزارشان  شود، اطاعت شان لازم و واجب می گردد مگر این كه اطاعت شان باعث ترك واجب یا فعل حرام با شد مثلا  بگویند نماز نخوان ، در این صورت اطاعت شان حرام است.

قرآن می فرماید: «وَ إِنْ جاهَداكَ عَلي‏ أَنْ تُشْرِكَ بي‏ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ؛ (5) و هرگاه آن دو، تلاش كنند كه تو چيزي را همتاي من قرار دهي، كه از آن آگاهي نداري (بلكه مي‏داني باطل است)، از ايشان اطاعت مكن، ولي با آن دو، در دنيا به طرز شايسته‏اي رفتار كن؛ و از راه كساني پيروي كن كه توبه‏كنان به سوي من آمده‏اند».

4- با انجام بعضی امور  مثل بوسیدن دست، بلند شدن جلوی پایشان، با محبت نگاه كردن و ... نیز خشنودیشان را جلب كنید.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها :

1. الاسرا (17) آیه 24 .

2. النساء (4) آیه 36 .

3. سيد جلال الدين مجتبوي‏، علم اخلاق اسلامي ( ترجمه جامع السعادات)، انتشارات حكمت‏، تهران‏، چاپ چهارم‏،1377 ش، ‏ج2، ص353 .

4. همان، ص 355 .

5. لقمان (31) آیه 15.

اگر زني بی دليل از انجام وظايف زناشويي خود استنكاف كند وظيفه مرد چیست؟
در اسلام زن و شوهر در حقوق و تكاليفي كه خداوند در اين پيمان متقابل بر آنان واجب فرموده هردو مطيع خداوند هستند.

اگر زني بدون دليل موجه از انجام وظايف زناشويي خود استنكاف كند وظيفه مرد چيست؟

در اسلام زن و شوهر در حقوق و تكاليفي كه خداوند در اين پيمان متقابل بر آنان واجب فرموده هردو مطيع خداوند هستند.

در ازدواج براي زن و شوهر اهداف مشتركي هست كه ازدواج بر اساس آن شكل مي گيرد و اين اهداف حقوق و تكاليف مشترك و اختصاصي را بين زن و مرد ايجاد مي نمايد كه بر اساس نقش هاي جنسيتي هر يك از زوجين وضع شده است.

- تعريف نشوز:

نشوز در زن بدين صورت است كه زن اطاعت شوهر – در ارتباط با تمكين جنسي – خارج شود و همچنين امور نفرتآوري كه با كاميابي جنسي از زن منافات دارد را از خود دور نكند. حتي اگر به تميزي و نظافت خود اهميت ندهد و با خواست شوهر از آرايش و زينت خويش خودداري كند نيز، نشوز تحقق مييابد و همچنين اگر بدون اجازة شوهر از منزل خارج شود و مانند اين امور. ولي در اموري كه بر زن اطاعتش از مرد واجب نيست، اگر فرمان نبرد، نشوز تحقق نمييابد. بنابراين، اگر زن از انجام كارهاي منزل و نيازهايي كه مربوط به استمتاع مرد نيست سرباز زند، مثل: جارو كردن، خياطي، پخت غذا و حتي آوردن آب و آمادهسازي بستر خواب، ناشزه نميباشد».(1)

- نشوز زنان و وظيفۀ مردان در قبال آن:

مرد با توجه به حق مديريت و سرپرستي بر زن و پرداخت مهر و نفقه بايد در محدودۀ امور زناشويي به زن دسترسي داشته باشد و زن بايد فروتنانه خود را در اختيار شوهر قرار دهد. بنابراين، اگر زن از انجام اين وظيفة مهم سرباز زد، مرد ميتواند به نحور تدريجي كه هر كدام بر ديگري ترتب دارد و از ضعف رو به شدت مينهد، با زن «ناشزه» برخورد كند.

قرآن كريم سه راه حل را ارائه ميدهد:

الف- موعظه و اندرز به زن؛ كه هم راه پيشگيري از تحقق نشوز به هنگام ترس از آن و آشكار شدن علائم نشوز در زن ميباشد و هم در صورت تحقق نشوز، اولين قدم در راه درمان آن است.

گفتگو و اندرز و توجه دادن زن، به آثار زيانبار نافرماني او -چه دنيوي و چه اخروي- و باز گفتن احكام الهي و دستورات نبوي در اين زمينه، ميتواند تأثيرگذار باشد.

ب- در صورت عدم تأثير شيوة اوّل و ادامة نشوز زن، مرحله دوري گزيني از زن فرا ميرسد. در اين مرحله، مرد به عنوان قهر و هجر از زن، در بستر از وي كناره ميگيرد؛ مثلاً به هنگام خواب، پشت به زن كرده، عدم رضايت خود را از رفتار وي آشكار ميسازد؛ به آن اميد كه همين واكنش خفيف سبب تنبيه و توجه زن گردد.

در اختيار داشتن قلب مرد و جلب توجه عاطفي او، مهمترين خواسته يك زن است. او در آغوش مرد بودن را -بيش از ارضاي تمايلات جنسي- دليلي بر نفوذش در قلب مرد ميداند. از اين رو، بسترگريزي مرد بسيار از زنان را متنبّه ميسازد.

ج- در صورتي كه موعظه و هجر سودي نبخشيد، مرد ميتواند زن را تنبيه كند.

تعبير به «واضربوهن» صريح در اذن قرآن جهت تنبيه زنان ناشزه توسط شوهران است. البته همانطور كه در روايات و كلمات فقها آمده است، بايد اين تنبيه خفيف و ملايم باشد كه به كبودي و شكستگي و يا خوني شدن اندام نرسد.(2) البته با رفتاري كه سابقاً با همسر داشته ايد، نشان مي دهد كه اگر درست عمل كرده باشيد، با ناراحتي تان اذيت شده و سريعاً در روحيه اش تأثير مي گذارد. تا آنجايي كه مي شود اين مرحله توصيه نمي شود و غالباً هم جواب نمي دهد؛ آنچه كه ماندگاري دارد و در اين گونه مسايل مؤثر است، تنبيه عاطفي است نه تنبيه بدني! اين واكنش، در واقع نشانگر نهايت نارضايتي شوهر از نافرماني همسر است و اگر زني به زندگي زناشويي علاقمند باشد و به ادامۀ زندگي در كنار شوهر دلبسته باشد، متنبه ميشود و به خواست شوهر تن ميدهد.

- نكاتي كه توجه به آنها ضروري است:

1- مرد هرگز حق ندارد به بهانۀ اعمال اين امور، بر زن تعدي كند. هدف از انجام اين امور اطاعت پذيري زن است. بنابراين، وقتي زن از نافرماني و نشوز دست كشيد، در هر يك از اين مراحل سه گانه كه باشد، مرد حق تعدي و ستم و انتقال به مراحل شديدتر را ندارد. بدين معنا كه براي انتقام از آنچه زن انجام داده است و به آزار و ستم بر او نپردازيد و از ادامة تنبيه او دست برداريد.

2- يكي از ويژگيهاي زنان شايسته اين است كه زنان در امور زناشويي همواره در برابر شوهر مطيع و فروتنباشند. اين امر باعث تحكيم روابط خانواده مي شود. نشاط خانه كه به نوعي اجتماع كوچك محسوب مي شود، پيروزي و سربلندي اجتماع و جامعه را در بر دارد. البته بر شما لازم است انگيزههاي زن از نشوز را مورد بررسي قرار دهيد تا ريشه اي تر به مسأله نگاه كرده باشيد.

3- در پايان بحث ذكر اين نكته ضروري است كه شالودۀ زندگي زناشويي بايد بر عشق و عاطفه و وفاداري استوار باشد. اخلاق، نقش اساسي در زندگي زناشويي دارد و صرف عمل به قوانين و بدون گذشت و محبت و مدارا، روابط زوجين را به دو شريك تجاري كه هر يك از ديگري ميترسد و با گرفتن چك و سفته و ضمانت هاي كتبي و مانند آن مراقب يكديگرند، تبديل خواهد كرد.

مردان بايد از موقعيت خويش در خانواده سوء استفاده نكنند و با احسان و نيكوكاري در حق زنان و پرواي الهي در تصميمگيريها، از پاداش الهي بهرهمند شوند.

پينوشتها:

1. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج4، ص150، انتشارات دارالكتب اسلاميه، 1368ش.

2. سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج4، ص 345، قم، اسماعيليان، 1371ش.

وظايف همسر در قبال شوهر وبالعكس را از نظر اسلام لطفا توضيح دهيد؟
زندگي زناشويي قوام، تحكيم و استمرارش به محبت، دوستي، تفاهم، احترام متقابل و به رسميت شناختن و رعايت حقوق همديگر است. دين اسلام براي آن كه محيط و اجتماع كوچك ...

وظايف همسر در قبال شوهر وبالعكس را از نظر اسلام لطفا  توضيح دهيد؟

زندگي زناشويي قوام، تحكيم و استمرارش به محبت، دوستي، تفاهم، احترام متقابل و به رسميت شناختن و رعايت حقوق همديگر است. دين اسلام براي آن كه محيط و اجتماع كوچك خانواده قوام پيدا كند و تداوم يابد، براي هر يك از زن و شوهر حقوقي در نظر گرفته و در مقابل اين حقوق وظايفي را نيز براي آنان تعيين كرده است؛ چرا كه خداوند هر جا حقي در نظر گرفته، تكليفي را هم مقرر نموده است.

- وظايف زن و شوهر نسبت به يكديگر از ديدگاه اسلام:

الف) وظايف مشترك بين زن و شوهر:

اين وظايف، آنهايي هستند كه انسجام عاطفي و معنوي بيشتري در خانواده ايجاد مي كنند. عمده ترين اين وظايف عبارت است از:

1- مهر ورزي دو همسر نسبت به يكديگر: زن و شوهر بايد نسبت به هم مهر و محبت داشته باشند و به ويژه اين احساس را به يكديگر ابراز كنند.

2- احترام و تكريم يكديگر: همسران بايستي خود را عادت دهند در هر شرايطي، رفتارشان از چارچوب احترام و حفظ حرمت طرف مقابل خود خارج نشود.

3- بردباري و شكيبايي در برابر ناملايمات: زندگي خانوادگي، به ويژه در اوايل آن همراه با مشكلات و مسائل بسياري است. براي مقابله با اين مشكلات، زوجين بايستي تدابير لازم را بينديشند و به كار ببرند. يكي از اقدامات اساسي كه در برابر همه مشكلات لازم است، برخورداري از روحيه بردباري و صبر در مقابل محروميت ها و سختي هاست.

4- احترام به وابستگان همسر.

ب) وظايف اخلاقي شوهر نسبت به زن:

1- محبت ابتدايي نسبت به همسر: محبت بين زن و مرد در صورتي مطلوب و كامل است كه ابتدا توسط شوهر اظهار شود. در مقابل اين اظهار محبت، معمولاً عكس العمل زن، يك ارتباط متقابل توأم با محبت فراوان و گسترده است. اگر شوهري انتظار داشته باشد كه همسرش نسبت به او ابراز محبت و علاقه بكند، بدون آنكه خود او در اين كار پيش قدم شود، در ايجاد يك زندگي مطلوب و توأم با صميميت عاطفي موفق نخواهدبود.

2- احترام به همسر: مرد بايستي به همسر خود، بخصوص در حضور ديگران احترام بگذارد. اين احترام بايد توأم با صميميت و مهرباني باشد. زن نيازمند دريافت محبت و احترام از شوهر است، به ويژه هنگامي كه در حضور دوستان و آشنايان قرار داشته باشد. اين امر باعث مي شود كه زن از داشتن شوهر احساس افتخار و سربلندي كند و اين احساس، شوق او را به زندگي زناشويي، و آمادگي وي را براي گذشت و بردباري در برابر محروميت ها و سختي هاي احتمالي بيشترمي كند.

3- خوشرويي و خوش خلقي: مرد چون از قدرت جسمي و فيزيكي بيشتري نسبت به زن برخوردار است بايد مراقبت كند در مواقع ناراحتي و خشم، تندي ها و سخت گيري هاي بيجا نداشته باشد. بر عكس،او بايد در ايجاد يك فضاي آرام، صميمي و اطمينان بخش در محيط خانواده خود بكوشد. بدخلقي شوهر در خانواده باعث دلزدگي همسر و ديگر اعضاي خانواده خواهد شد. اين امر كاهش نفوذ گفته ها و دستورهاي مرد بر روي آنان را به همراه دارد و در روند شكل گيري خصوصيات رواني و تربيتي كه از وظايف بسيار مهم خانواده است، ايجاد اختلال و مشكل مي كند.

4- ايجاد آسايش و توجه به نيازهاي خانواده ـ از وظايف مهم شوهر آن است كه نسبت به وسع و توان خود براي اعضاي خانواده گشايش ايجاد كند. شوهر بايستي روحيه توجه به نيازهاي زن و فرزندان را در محيط خانه داشته باشد و در بين كارهاي خود براي رسيدگي به امور مختلف خانه برنامه ريزي كند . توجه به امور خانه از قبيل تهيه مايحتاج و خواسته هاي احتمالي همسر يا فرزندان از خصوصياتي است كه هم حكايت از توجه شوهر به كانون خانواده دارد و هم در همسر اطميناني نسبت به شوهر به وجود مي آورد كه حتي در مواقع تنگدستي و مشكلات مالي او وظيفه خود مي داند مراعات حال شوهر را بكند، چون از اين نكته آگاه است كه اگر چيزي در دسترس شوهر باشد از خانه و خانواده دريغ نخواهد كرد.

5- احساس غيرت نسبت به همسر: مرد بايد همچون حصاري زن را در حمايت و مراقبت قرار دهد. اين حالت، هم بايد در مراقبت نسبت به عفاف و پاكدامني زن باشد و هم در توجه به نيازهاي عاطفي او. توجه مرد به عفاف همسر خويش شرط اوليه حفظ حريم خانواده و حفظ سلامت اخلاقي آن است. حالت غيرت و حميت مرد اثر ديگري نيز در روحيه و رفتار زن دارد، به اين صورت كه در او احساس امنيت و اعتماد در پناه شوهر به وجود مي آورد كه يك احساس لذت بخش و مطلوب براي اوست و در افزايش عشق و محبت وي به شوهر مؤثر است.

6- از اشتباهها و لغزشهاي زن صرف نظر كند: او را مورد عفو قرار دهد؛ زن را احترام و تجليل كند؛ در كارهاي خانه به وي كمك نمايد و هرگز او را مورد اذيت و آزار قرار ندهد، قرآن در اينباره ميفرمايد: «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ  تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا»(1) يا به نيكي و خوشي آنان را نگهداريد و يا به نيكي رها كنيد و روا نيست كه آنان را آزار دهيد.

ج) وظايف اخلاقي زن نسبت به شوهر:

1- اطاعت از شوهر: اطاعت از شوهر و خود داري از نافرماني او، از وظايف اوليۀ زن است. شكي نيست كه غرض از اطاعت زن، فرمانبرداري او از شوهر است در اموري كه مخالف احكام الهي نباشد، زيرا در همه حال حكم خداوند متعال بر حكم بشر مقدم است. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: «زني نمي تواند حق خدا را ادا كند مگر اين كه حق شوهرش را ادا كند.»(2)

2- خوب شوهر داري: زن اگر به فن خوب شوهرداري آشنا باشد، مي تواند با انجام وظايفي كه خداوند بر عهدۀ او مقرر فرموده، خانه را به صورت «بهشت برين» درآورد و از شوهر و فرزندان خود، افرادي لايق، پويا، خلّاق و آبرومند بسازد و خانه را محل آسايش و فضيلت و خوشبختي قرار دهد.

شوهرداري در اسلام اهميت بسيار زيادي دارد و در همين رابطه امام علي(ع) مي فرمايند: «جهاد زن خوب شوهرداري است.»(3)

3- خوش اخلاقي: زن خوش اخلاق، در زندگي مشترك با همسر خود، زيبايي كلام و جذابيت بيان، زبان تشويق و ترغيب و تأييد و تكريم را سرمايۀ ارزشمند زندگي خويش مي داند و هيچ فرصتي را براي «ابلاغ پيام» و «ابراز محبت» به شوهر از دست نمي دهد و لذا در تاريكي هم با همسر خويش با زباني لين و آرام، شيرين و پرمعنا، گيرا و آرام بخش و به دور از اضطراب و تنش سخن مي گويد.

پيامبر اسلام(ص) مي فرمايند: «هر زني كه شوهرش را با زبانش بيازارد، خداوند هيچ كار واجب و مستحبي را از او نمي پذيرد و هيچ كار نيكش را قبول نمي كند تا وقتي كه شوهرش را راضي كند.» اگر چه روزها روزه بگيرد و شب ها به عبادت مشغول شود.»(4)

4-احترام به شوهر: زن آگاه و مهربان به خوبي مي داند كه همۀ انسان ها ذاتاً محبت پذير و قهرستيزند، همۀ انسان ها تكريم پذير و تنبيه گريزند. هر كس به شخصيت خويش علاقه مند است و دوست دارد ديگران به او احترام بگذارند و هر كس كه شخصيت او را محترم بشمارد محبوبش واقع مي شود.

5-اظهار عشق و علاقه نسبت به شوهر: اگر شوهر بداند كه محبوب واقعي زنش نيست، احساس بي كسي، تنهايي و غربت مي كند و هميشه پژمرده، غمگين و ناراحت و مضطرب است. ليكن زن نيك انديش و مهربان، محبت و دوستي خود را نسبت به شوهرش به زبان آورده و عشق و علاقه ي خود را در قالب واژه هاي طيب و زيبا و پر مفهوم عينيت مي بخشد.

6-استقبال گرم از شوهر: يكي از سنت هاي بسيار نيكوي مسلمانان اين است كه هرگاه به يكديگر مي رسند، «سلام» مي كنند، زيرا سلام كردن ايجاد انس، الفت و محبت مي كند، كينه ها و كدورت ها را مي زدايد. بنابراين دو زوجي كه نياز به صداقت و صميميت بيشتري دارند، اين دستور الهي را بيشتر بايد رعايت نمايند.

7-تهيۀ غذاي مناسب: امام صادق(ع) مي فرمايند: «بهترين زنان شما(مسلمين) زني است كه خوشبو و خوش دستپخت باشد.»(5)

8- زينت و آرايش براي شوهر.

پي نوشت ها:

1. بقر(2) آيۀ 231.

2. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، مؤسسة آل البيت، قم، 1408 ه.ق. ج2، ص552.

3. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق. ج3، ص252.

4. همان، ج103، ص244، ح 15.

5. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسايل الشيعه، دار التراث العربي، بيروت، 1391 ق. ج14، ص15.

صفحه‌ها