پرسش وپاسخ

اما چرا این فرا بشری بودن را به خدا نسبت می دهند
إعجاز قرآن، نه تنها بر فرابشری بودن قرآن دلالت دارد، بلكه بر الهی بودن قرآن نیز دلالت دارد؛ ...

با توجه به جنبه های مختلف اعجاز قرآن می توان در یافت كه فرابشری است. اما چرا این فرا بشری بودن را به خدا نسبت می دهند در صورتی كه ما موجودات فرابشری دیگری مانند جن نیز داریم

إعجاز قرآن، نه تنها بر فرابشری بودن قرآن دلالت دارد، بلكه بر الهی بودن قرآن نیز دلالت دارد؛ زیرا آورنده قرآن، یعنی پیامبر (ص)، مدعی است كه قرآن از سوی خدا نازل شده و معجزه، دلالت بر صداقت آورنده معجزه دارد. از این رو، صدور معجزه از سوی مدعی دروغین نبوت، محال است؛ زیرا معجزه تصدیق خدا بر إدعای نبوت است و تصدیق شخصی كه به دروغ ادعای نبوت نموده، قبیح است و صدور فعل قبیح، از خداوند متعال محال است.

علاوه بر این، صدور معجزه از مدعی دروغین نبوت، با قاعده عقلی «لُطف» كه از سوی متكلمان إسلامی مطرح شده، منافات دارد. طبق «قاعده لطف» لازم است كه خداوند متعال مدعی دروغین نبوت را رسوا كند و اگر مدعي نبوت ادعاي نبوت كند و كاري را به عنوان معجزه ارائه دهد و مردم نتوانند تشخيص دهند كه آن امر معجزه است يا خير، در صورت دروغ‏گو بودن مدعي نبوت، خداوند بايد حقيقت را براي مردم روشن و مدعي نبوت را رسوا و يا مجازات كند؛ در حالی كه نه تنها آورنده قرآن را خداوند متعال رسوا نكرده، بلكه با سایر معجزات وی را تأیید نموده و بعد از گذشت هزار و اندی سال، بر عزت و اقتدار ایشان افزوده است.

در توضیح قاعده لطف باید بگوییم كه یكی از اصول و قواعد مهم در كلام عدلیه (شیعه و معتزله)، قاعده لطف است كه پس از قاعده حسن و قبح عقلی، مهم ترین قاعده كلامی به شمار می رود. متكلمان عدلیه بسیاری از آموزه ها و عقاید دینی را براساس آن اثبات كرده اند. وجوب تكالیف دینی، لزوم بعثت پیامبران و وجوب عصمت انبیا، وعده و وعیدهای الهی، و وجوب امامت، از جمله مسائلی است كه بر این قاعده استوار گردیده اند.

لطف در اصطلاح متكلمان، از صفات فعل الهی است؛ یعنی افعالی كه به مكلفان مربوط می شود و مقصود این است كه خداوند آنچه را مایه گرایش مكلفان به طاعت و دوری گزیدن آنان از معصیت می باشد،در حق آنان انجام داده و این امر، مقتضای عدل و حكمت الهی است.

مشهورترین دلیل عقلی بر وجوب لطف بر خداوند، اصل حكمت است؛ به این بیان كه ترك لطف، مستلزم نقض غرض است و نقض غرض، مخالف حكمت و باطل است. پس عمل به لطف، واجب است.

 

پی نوشت:

1.  برای مطالعه تفصیلی دلایل از سوی خدا بودن قرآن، ر.ك: آيت الله مصباح يزدي، قرآن‏شناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ، 1380 ش، ج ‏1، ص 107 - 1890.

آیاگر پيامبر غير عرب بود شكل قرآن نازل شده همين طور مي شد كه الان هست؟
دانشمندان مسلمان برآن ‌اند كه معاني و الفاظ قرآن از سوي خداست . پيامبراكرم(ص) و فرشتة وحي (جبرئيل) ,تنها مبلّغ (رساننده) وحي الهي بوده‌اند.

دلايل عقلي بر اين كه قرآن دقيقا كلمه به كلمه به همين شكل به پيامبر نازل شده و عينا كلام الله است و فقط مفهوم يا موضوع از جانب خدا نيست چيست ؟ آيا اگر پيامبر غير عرب بود شكل قرآن نازل شده همين طور مي شد كه الان هست ؟ يا واژگانش تغيير مي كرد ؟ آيا قرآن مكتوب نازل شده ترجمان و تفسير و درك پيامبر از وحي است يا عين وحي است ؟ يعني فكر و وسعت درك ايشان قرآن را اين شكل كرده ؟ 7- آيا اگر امسال قرآن نازل مي شد احكامش فرقي مي كرد ؟ مثلا در مورد ارث و زنان و مجازات ها و ...

 

دانشمندان مسلمان برآن اند كه معاني و الفاظ قرآن از سوي خداست . پيامبراكرم(ص) و فرشتة وحي (جبرئيل) ,تنها مبلّغ (رساننده) وحي الهي بودهاند. هيچ دخالتي در تكوين قالب و محتواي وحي الهي نداشتهاند. اين ديدگاه به دليل برخورداري از پشتوانههاي متقن قرآني و روايي در باور غالب انديشمندان مسلمان در حد ضروري دين جاي گرفته است. شواهد فراواني از اين اتفاقنظر در سيرة عملي مسلمانان نيز به چشم ميخورد. از جمله تلاش گستردة مسلمانان براي صيانت از الفاظ و عبارات قرآن از هرگونه تحريف در طول تاريخ, عنايت ويژة دانشمندان مسلمان به شناخت واژهها, جملهها و اسلوبهاي تركيبي و ساختار ظاهري متن و دريافت سبك بديع و وجوه فصاحت و بلاغت قرآن و نيز تلاشهاي فراواني كه دربارة فهم و تفسير كلمات و عبارات قرآن صورت گرفته است, كه همگي حكايت از باوري همگاني و هميشگي در ميان عموم مسلمانان و دانشمندان اسلامي به آسماني بودن اين كتاب در محتوا و متن دارد.

علامه طباطبايي مانند غالب انديشمندان و مفسران برجستة مسلمان بر اين باور است كه افزون بر محتواي قرآن، متن آن نيز عيناً از سوي خدا نازل شده است. پيامبر يا فرشتة وحي هيچگونه دخل و تصرفي در متن قرآن نداشتهاند. وي براي اين مدعا دلايلي اقامه كرده است كه به برخي   اشاره ميشود:

1. استدلال به وجوه اعجاز قرآن:

علامه طباطبايي در روش اول در دو محور به طرح، تبيين و اثبات الهي بودن متن قرآن پرداخته است.

 نخست آن كه برخي از آيات قرآن بر معجزه بودن آن در فصاحت و بلاغت و اعجاز آن از جهت امي بودن آورندة آن دلالت دارد. آن را فوق توان بشر دانسته و به آن تحدي كرده است. اين آيات متضمن ادعاي الهي بودن متن قرآن و استدلال بر آن است.

دوم آن كه راز ناتواني بشر در همانندآوري قرآن نيز در خود آن نهفته است.

ا) اعجاز بلاغي قرآن:

اعجاز قرآن ابعاد گوناگوني دارد كه يكي از مهمترين آن ها اعجاز بلاغي آن است. اين بُعد از اعجاز قرآن، تقريباً مورد توافق تمام قرآنپژوهان برجسته است. بسياري از ايشان به اين بعد از اعجاز قرآن تصريح كردهاند. به عقيدة علامه شكل تحدي قرآن بهويژه در آياتي مانند آية 38 سورة بقره، آيات 13 ـ 14 سورة هود و آيات 38 ـ 39 سورة يونس كه قرآن در آن از مخاطبان خود خواسته كه براي هماوردي با يك سوره يا چند سورة قرآن، هر كه را ميخواهند اعم از عرب و غيرعرب به ياري طلبند، نشان ميدهد كه حتي فصيحترين عربزبانان نيز نميتوانند كلامي مانند آن بياورد؛ زيرا در غير اين صورت، استمداد از ديگران (غيرعرب) معنا نداشت.

علامه ذيل آيات 13 و 14سورة هود كه در واقع پاسخ قرآن به كساني است كه الفاظ و كلمات قرآن را از جانب پيامبر ميدانند، ضمن توضيحي نسبتاًّ مفصل چنين نتيجه ميگيرد كه متن قرآن هرگز نميتواند از جانب پيامبر باشد؛ زيرا اگر چنين بود، با توجه به اينكه پيامبر بليغترين و فصيحترين انسان است، ممكن بود ديگران نيز براي آفرينش كلامي مانند قرآن كمر همت ببندند و بتوانند دستكم مشابهِ برخي آيات را بياورند؛ هرچند از آوردن مانند تمام قرآن ناتوان باشند. بنابراين ناتواني مخاطبان از پاسخ به تحدي قرآن و آوردن يك يا چند جمله مانند سورههاي كوچك قرآن ـ حتي با استمداد از غيرعرب ـ بهترين دليل بر اين است كه هيچكس، حتي پيامبر خدا بدون اتكا به وحي الهي قادر نيست چنين كلماتي را بر زبان جاري سازد.(1)

ب) اعجاز قرآن از جهت آورنده:

از ديگر دلايل الهي بودن الفاظ و محتواي قرآن، آورندة آن است. توجه به خصوصيات پيامبر و محيط پيرامون او، اين حقيقت را متجلي ميسازد كه قرآن هرگز نميتواند كلام پيامبر باشد. مرحوم علامه در تفسير آيات مرتبط با اين مسئله چنين مينويسد:

قرآن كريم در پاسخ كساني كه از پيامبر ميخواهند قرآن ديگري بياورد يا كلام الهي را تغيير دهد، ميفرمايد:

قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحي إِلَيَّ (2)؛  حق ندارم كه از جانب خود قرآن را تغيير دهم؛ زيرا قرآن سخن من نيست, بلكه يكسره وحي الهي است. تنها از آنچه به من وحي شده است, پيروي ميكنم.

به دنبال اين آيات، خداوند اين حجت را به پيامبرش تلقين ميكند :

قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (3)؛

بگو اگر خدا ميخواست، آن را بر شما نميخواندم و خدا شما را بدان آگاه نميگردانيد؛ چراكه پيش از آوردن آن، روزگاري در ميان شما به سر بردهام. آيا انديشة خود را به كار نميگيريد؟

 معناي آيات مذكور با توجه به سياق آن اين است كه امر در نزول قرآن وابسته به مشيت الهي است، نه خواست من. من تنها فرستادة پروردگارم هستم. اگر خدا ميخواست قرآني ديگر فرو فرستد و اين قرآن را نميخواست،  آن را بر شما تلاوت نميكردم و خدا شما را بدان آگاه نميكرد. پيش از نزول اين كتاب عمري در ميان شما درنگ كردم، و بين شما زندگي كردهام، و با شما معاشرت و آميزش نمودهام، اما اثري از وحي الهي در سخن من نيافتيد. اگر اين كلمات از جانب من و به دست من بود, پيش از اين به آن مبادرت ميكردم و آثار آن قبلاً نمايان ميشد. پس  در اين امر تنها تابع مشيت الهي هستم.(4)

2. بيانات صريح و ضمني قرآن:

دستهاي ديگر از دلايل الهي بودن الفاظ و معاني آن، سخنان صريح و ضمني قرآن دربارة اين مطلب است. سخنان صريح و ضمني قرآن در اين باب بسيار است كه نمونههايي از آن را با تكيه بر تفسير الميزان بيان ميكنيم.

الف) آيات حاكي از تبعيت محض پيامبر از وحي الهي:

آياتي از قرآن پيامبر را تابع محض وحي الهي ميداند؛ نظير: وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحي إِلَيَّ… (اعراف: 203)؛  هرگاه براي آنان آياتي نياوري، ميگويند: چرا آن را خود برنگزيدي؛ بگو: من فقط از آنچه از سوي پروردگارم به من وحي ميشود پيروي ميكنم. ظاهر اين آيات به خوبي نشان ميدهد كه پيامبر هيچ نقشي در آفرينش متن قرآن نداشته و در حرف به حرف قرآن، تابع وحي الهي است. علامه در توضيح مضمون اين آيات ميفرمايد:

معناي آيه، طبق سياق و با توجه به اينكه در پاسخ كساني نازل شده كه قرآن را ساخته و پرداختة پيامبر ميدانستند اين است كه:  هنگامي كه آيهاي به آنان عرضه نمايي، آن را تكذيب ميكنند. اگر آيهاي نياوري ـ مثلاً اگر با تأخير آيهاي را به آنان عرضه نمايي ـ ميگويند: چرا آنچه را آيه مينامي، از اين جا و آن جا جمعآوري نكردي؛ بگو: در اين امر از خود نقشي ندارم. تنها از آنچه پروردگارم بر من وحي ميكند، پيروي ميكنم.(5)

ب) آيات حاكي از نزول و وحي قرآن به زبان عربي:

آياتي كه نزول قرآن را به زبان عربي معرفي ميكند، نشان ميدهد كه خداوند به آيات قرآن لسان عربي پوشانيده است، مثلا آيه : إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (6)؛  اين كتاب را در قالب الفاظي خواندني به زبان عربي فرو فرستاديم, تا در آن بينديشيد؛معناي آيه اين است كه خداوند خود در مرحلة نزول, بر آيات اين كتاب لباس عربي پوشانده است تا انديشة بشر بتواند آن را دريابد. اگر خداوند معاني قرآن را در قالب الفاظ و عبارات در نياورده بود, فهم قرآن به پيامبر(ص) اختصاص پيدا ميكرد. قوم و امت او به اسرار آيات راه نمييافتند. اين آيه نشان ميدهد كه وحياني و عربي بودنِ الفاظ قرآن كريم، در ضبط اسرار آيات و حقايق معارف آن نقش دارند. اگر خداوند تنها معناي آيات را بر پيامبر القا مينمود و پيامبر خود بر قامت آن معاني لباس الفاظ ميپوشاند ـ چنانكه در احاديث قدسي چنين امري تحقق يافته است ـ و يا اينكه عبارات قرآن را به زبان ديگري ترجمه مينمود, برخي از اسرار آيات بيّن الهي بر عقول مردم آشكار نميگشت و دست عقل و فهم ايشان از آن اسرار كوتاه مي ماند.(7)

ج) تعابير حاكي از نزول متن قرآن از سوي خداوند:

از ديدگاه علامه، آيات حاكي از نزول كتاب آسماني مسلمانان در قالب قرآن (امري خواندني)، كتاب (نوشته) و امري تفصيليافته از سوي خدا، دلالت بر الهي بودن متن قرآن دارد. طبق تصويري كه علامه با تكيه بر آيات قرآن از حقيقت قرآن ارائه ميدهد، اين كتاب آسماني در اصل داراي حقيقتي بسيط (فاقد تفصيل)، متعالي، و خارج از دسترس بشر عادي بوده است. خداوند آن حقيقت را تفصيل داده و در قالب نوشته و امري خواندني درآورده تا براي بشر قابل فهم باشد. از منظر علامه، انتسابِ تفصيل قرآن به خدا و نزول آن در قالب امري خواندني و نوشتني، حاكي از نزول قرآن در قالب متن موجود از جانب خداست.(8)

د) تقسيم آيات به محكم و متشابه:

تقسيم آيات قرآن به محكم و متشابه در آية هفتم سورة آلعمران و مرجع قرار دادن محكمات براي فهم متشابهات نيز از ديدگاه علامه، حاكي از نزول قرآن از سوي خداوند در قالب متن موجود است. با اين توضيح كه تشابه و اِحكام از ديدگاه علامه از اوصاف دلالت قرآن و وابسته به شيوة بيان و كلمات و عبارات قرآن است .طبق آية مذكور، اين ويژگي در مرحلة نزول تدريجي قرآن وجود داشته است. بنابراين به طور حتم، آنچه خداوند در اين مرحله نازل كرده، از سنخ الفاظ و عبارات بوده است.(9)

اما اينكه اگر پيامبر غير عرب بود، شكل قرآن به چه شكل بود ،نمي توان قضاوت دقيقي نمود. اما به نظر مي رسد همين مفاهيم در قالب الفاظ و زباني جديد به بشر عرضه مي شد كه تمام خصوصيات قرآن فعلي از جهت اعجاز و تحدي را دارا بود.

در اين مورد كه اگر قرآن در زمان ما نازل مي شد، آيا تغيير مي كرد : از آن جا كه اسلام كامل ترين دين و قرآن معجزه آن و كتابي است كه تمام نيازهاي بشر تا قيامت در آن گنجانده شده است و قرار نيست كه نه كتابي نازل شود و نه پيامبري از اين پس مبعوث گردد،  مي توان نتيجه گرفت كه حتي اگر قرآن در زمان حاضر نازل مي شد، هيچ تغييري از جهت شكل و محتوا نمي كرد ،چرا كه تغيير آن بیانگر ناقص بودن آن مي شود.

پي نوشت ها:

1.علامه طباطبایی،  تفسیر المیزان، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1417ق، ج10ص171.

2.يونس(10) آيه15.

3.همان، آيه16.

4.تفسيرالميزان،  ج10 ،ص29.

5.همان، ج8، ص382.

6.يوسف(12) آيه 2.

7.تفسير الميزان، ج11 ،ص75.

8.همان، ج3 ،ص53.

9. همان، ج11 ،ص75.

از آيات قرآن هم استفاده كنيد
«وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ»(3)؛ و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، ...

همهٔ ما مي‌دانيم كه دين نجات دهنده است اما اين نجات چگونه به دست ميايد.اگه ممكن از آيات قرآن هم استفاده كنيد

دين اسلام كه آخرين دين الهي و كامل ترين و جامع ترين اديان است، يكسري اعتقادات و اصولي دارد كه به نام اصول دين مشهور و معروف است كه شامل توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت است. هر شخص مسلماني بايد از روي علم و يقين به اين اصول باور و ايمان حقيقي داشته باشد به طوري كه در زندگي اش اثر گذار باشد. دين اسلام يكسري دستورات و اعمالي نيز دارد كه شامل واجبات و محرمات مي شود و به فروع دين مشهور و معروفند و هر مسلماني در ابتداي تكليفش بايد واجباتش را انجام دهد و از محرماتش پرهيز كند. هر مسلماني براي اينكه موفق به انجام اين دستورات دين شود ابتدا بايد به آنها شناخت كافي داشته باشد و مسائل و احكام دينش را بداند. از اين رو هر مكلفي براي آشنايي با اين دستورات و احكام بايد از مجتهد جامع الشرايط تقليد كند.

اگر كسي نسبت به اصول دين و فروع دين شناخت و معرفت كامل داشته باشد، و در زندگي خودش به آنها معتقد و ملتزم باشد و به دستورات دين عمل نمايد، مسلما چنين كسي اهل تقوا و پرهيزگاري است و اهل تقوا هم به سعادت و نجات مي رسند. خداوند مي فرمايد: «والعاقبه للمتقين»(1) 

خداوند متعال در بسياري از آيات قرآن رسيدن به نجات و سعادت ابدي را از آن كساني دانسته است، كه ايمان واقعي داشته و عمل صالح انجام مي دهند يعني ايمان و باور به اصول دين و عمل به فروع دين. نمونه اي از اين آيات را ذكر مي كنيم:

1- «وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ»(2)؛ و كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، مژده ده كه براى آنان بهشت‏هايى است كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است.

2- «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ»(3)؛ و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، اهل بهشت‏اند و در آن جاودانه‏اند.

3- «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»(4)؛ مسلماً كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، و نماز را به پا داشتند، و زكات پرداختند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته و مناسب است، و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند.

4- «الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ»(5)؛ كسانى كه ايمان آوردند، و كارهاى شايسته انجام دادند، براى آنان زندگى خوش و با سعادت و بازگشتى نيك است.

5- «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»(6)؛ بى‏ترديد انسان در زيان‏كارى بزرگى است، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند و يكديگر را به حق توصيه نموده و به شكيبايى سفارش كرده‏اند.

و بسياري از آيات ديگر كه ايمان و عمل صالح را شرط نجات و دخول در بهشت ابدي دانسته اند. بنابراين با ايمان و يقين حقيقي به اعتقادات دين و عمل صحيح به دستورات و واجبات و محرمات، سعادت و نجات ابدي به دست مي آيد.البته سر منشا همه فروعات دين اعتقاد به توحيد، نبوت ، امامت و معاد است اگر كسي جانشينان پيامبر(ص) كه همان ائمه دوازده گانه و اهل بيت پيامبر (ع) هستند قبول نداشته باشد با صورت روانه جهنم خواهد شد و بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد و در روايات هم آمده به مرگ جاهليت و بي دين مرده است (مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة)(7)

پي نوشت ها:

1. اعراف(7)آيه128.

2. بقره(2) آيه25.

3. همان،آيه82.

4. همان، آيه277.

5. رعد(13)آيه29.

6. عصر(103)آيات2و3.

7. وسائل‏الشيعة، ج16، ص246.

آیا آیه ای در قرآن وجود دارد كه به ورزش كردن سفارش كرده باشد ؟
و أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ" ؛ (2 ) و آماده سازيد براي ايشان آنچه بتوانيد از اسباب توانائي

1 ـ آیا آیه ای در قرآن وجود دارد كه به ورزش كردن سفارش كرده باشد ؟

 2ـ آیا حدیثی از ائمه یا پیامبر علیهم السلام داریم كه به ورزش كردن سفارش كرده باشند ؟

در قرآن آیه ای به صراحت راجع به سفارش به ورزش كردن نیامده است. ولی حداقل در دوجا اشاره شده است :

1-أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَفِظُون ؛ (1)فردا او(يوسف) را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذاي كافي بخورد و تفريح و بازي كند و ما نگهبان او هستيم

برخي از اين آيه نتيجه گرفتند كه نوجوان نيازي به تفريح ، ورزش و بازي دارد.

2-آیه و أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ" ؛ (2 ) و آماده سازيد براي ايشان آنچه بتوانيد از اسباب توانائي

مفاهيم و محتويات آئين اسلام آن چنان گسترده است كه با گذشت زمان به كهنگي و فرسودگي نمي‏گرايد، این آیه هزار سال پيش مفهوم زنده‏اي داشت، و امروز هم چنين است، و ده هزار سال ديگر هم مفهوم آن هم چنان زنده باقي خواهد ماند، زيرا هر سلاح و قدرتي در آينده نيز پيدا شود در كلمه جامع" قوة" نهفته است. چون جمله"ما استطعتم""عام" و كلمه"قوة" كه به صورت"نكره" آمده است عموميت آن را تقويت كرده و هر گونه نيرويي از جسمی و روحی و...را شامل مي‏شود. 

در روایات:

بی تردید ورزش در حفظ سلامت افراد و بهينه وضع جامعه، نقش اساسی دارد، بر این اساس در آموزه های دینی از قرآن مجید و روایات براین امر تاكید گردیده است كه به مواردی از آنها اشاره می كنیم :

1- در روایات به شنا ، تیر اندازی و اسب سواری سفارش شده است.

رسول خدا (ص) شنا را به عنوان بهترين سرگرمي براي مردان معرفي می نماید:"خیر لَهْوِ الْمُؤمِنِ السَّباحَهُ" (3)

2- بهترين سرگرمي براي مرد با ايمان، شنا است، از همه مهم تر اين كه حضرت آموزش شنا و تیر اندازی به فرزند را، يكي از وظايف پدر دانسته است

 "حَقُّ الْوَلَدِ عَلي والِدِهِ اَنْ يُعَلِّمَهُ الْكِتابَهَ وَ السَّباحَهَ وَالرِّمايَهَ وََاْن لا يَرْزُقَهُ اِلاّ طَيّباً"(4)، حق فرزند (پسر) بر عهده ي پدرش اين است كه به او نوشتن، شنا كردن و تيراندازي را آموزش دهد و روزي او را تنها از راه حلال و پاكيزه تهيه نمايد.

3-در دعای كمیل هم این چنین وارد شده است :

 يَا رَبِّ يَا رَبِّ قَوِّ عَلَي خِدْمَتِكَ‏ جَوَارِحِي‏ وَ اشْدُدْ عَلَي الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي‏؛ (5) پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا، اعضاي مرا بر انجام خدمتت نيرو ده ودلم را براي عزيمت به سويت محكم گردان‏

پی نوشت :

1.مكارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه، ناشردار الكتب الإسلامية، تهران، 1374ش، نوبت اول، ج‏7، ص 224.

2.یوسف (12) آیه 12.

3. پاینده ابوالقاسم،نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول(ص)،دنیای دانش، ص474.

4. همان،ص 448.      

5. محمد بن الحسن‏ طوسی، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد،، ناشر مؤسسة فقه الشيعة، چاپ بيروت‏، 1411ق‏، ج‏2، ص849.

طبق آیات قرآن كریم چه چیز باعث فقر انسان می شود؟
1 - در قرآن كشتن رهبران الهي 2 - كفران نعمت 3-ابداع روش هاي جديد براي گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسي در برابر خدا 4-دستيابي جامعه به امنيت 5-كذیب پیامبران

طبق آیات قرآن كریم چه چیز باعث فقر انسان می شود؟

پرسشگر محترم شما انجام یك تحقیق قرآنی را از ما خواسته اید كه ما از انجام همه آن معذوریم.

البته در قرآن اشاراتی به عوامل فقر شده است

 1 - در قرآن كشتن رهبران الهي ، موجب ذلت و فقر و در پي دارنده غضب خداوند معرفی شده است است .

«ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم ... يقتلون النبيين». (1)

2 - كفران نعمت : مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگي و ناامني ، در نتيجه كفران نعمت هاي الهي است .

«قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف». (2)

 معلوم می شود كمترين كيفر الهي براي جامعه ناسپاس ، پيدايش فقر ، گرسنگي و ناامني فراگير است .

«فأذقها الله لباس الجوع و الخوف» برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه «اذاق» اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اي از كيفر باشد و «لباس» اشاره به اثرات و فراگيري آن كيفر داشته باشد.

3 -  ابداع روش هاي جديد براي گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسي در برابر خدا ، عامل پيدايش فقر ، گرسنگي و ناامني اجتماعي است

«فكفرت بأنعم الله . .. بما كانوا يصنعون». (3)

4 -  دستيابي جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادي و يا ابتلاي آن به فقر ، گرسنگي ، ناامني و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

«و ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس...».

5 - تكذیب پیامبران  الهی مایه فقر  ، ناامني و عذاب دنيوي است  ، فأذقها الله لباس الجوع و الخوف . .. رسول منهم «فكذّبوه فأخذهم العذاب». (4)

می توانید كه با استفاده از نرم افزار دانشنامه معارف قرآن اطلاعات تفصیلی را به دست آورید.

پي نوشت ها:

1 . سوره بقره آیه 61 .

2 . سوره نحل آیه 112 .

3 . همان .

4. سوره نحل آیه 112

از نظر دين راه هايي براي افزايش قدرت بدني وجود دارد؟
امام علي(ع) در دعاي كميل مي فرمايند: «قو علي خدمتك جوارحي...»(1)؛ خدايا جوارح و اعضاي بدن مرا براي خدمت خودت قوي گردان.

با سلام

من ميخواستم بدانم كه آيا دعا يا زيارتي هست كه باعث افزايش قدرت جسماني بشود؟

و همينطور از نظر دين راه هايي براي افزايش قدرت بدني وجود دارد؟

با تشكر

افزايش نيرو و قدرت بدني چيزي است كه مربوط به بعد جسماني و مادي انسان مي شود و بيشتر روشهاي خاص مادي خودش را دارد مثل ورزش مناسب، تغذيه مناسب و... ادعيه هم گنجهاي معنوي هستند كه بيشتر براي آرامش رواني و شفاي دردهاي روحي و معنوي انسان، بيان شده اند. زيرا دعا و مناجات ارتباط روحي با خداوند متعال است و ياد خدا هم مايه آرامش دل و روان است. با عين حال ائمه اطهار(ع) در ضمن مناجات ها و دعاهايي كه مي كردند از خداوند مي خواستند تا قوت جسمي و بدني به آنها بدهد تا آنرا در راه طاعت و بندگي او بكار گيرند. امام علي(ع) در دعاي كميل مي فرمايند: «قو علي خدمتك جوارحي...»(1)؛ خدايا جوارح و اعضاي بدن مرا براي خدمت خودت قوي گردان.

يا در دعاي روز هاي چهار شنبه مي خوانيم:«اللهم ارزقني في الاربعاء اربعا اجعل قوتي في طاعتك...»(2)؛ خدايا در روز چهار شنبه چهار چيز به من عطا كن، قرار بده قوت و توان مرا در اطاعت خودت.

نيز در دعاي روز پنجشنبه مي خوانيم: «اللهم ارزقني في الخميس خمسا.... سلامه اقوي بها علي طاعتك...»(3)؛ خدايا در روز پنجشنبه پنج چيز به من عطا كن... سلامتي كه بواسطه آن بر طاعت تو نيرو بگيرم.

پس مي توان از خداوند درخواست كرد تا او به ما توان و قدرت جسماني بدهد و جسم ما را از امراض و بلاها محفوظ بدارد چرا كه «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم».

پي نوشت ها:

1. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي كميل.

2. همان، دعاي روز چهار شنبه.

3. همان، دعاي روز پنجشنبه.

سلام بعد از روضه ها خوانده و گفته می شود را برایم بطور كامل بنویسید
روایتی بر این گونه سلام ها كه دلالت بر ثواب آن داشته باشد، نداریم. ولی چگونگی سلام دادن، این گونه است كه ابتدا رو به قبله می ایستیم و می گوییم: ...

با سلام می خواستم سلامی كه بعد از روضه ها خوانده و گفته می شود را برایم بطور كامل بنویسید؟ با تشكر

بعد از نمازها و روضه ها، مؤمنین با الفاظ مختلف به پیامبر و معصومان سلام می دهند؛ ولی روایتی بر این گونه سلام ها كه دلالت بر ثواب آن داشته باشد، نداریم. ولی چگونگی سلام دادن، این گونه است كه ابتدا رو به قبله می ایستیم و می گوییم: «السلام علیك یا رسول الله یا حبیب الله یا خیر خلق الله یا نور عرش الله السلام علیك یا امیر المؤمنین السلام علیك یافاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین السلام علی الحسن والحسین سیدی شباب اهل الجنه  وتسعة المعصومین من ذریة الحسین ورحمة الله وبركاته».

سپس رو به سوی حضرت رضا می كنیم و می گوییم: «السلام علیك یا مولا یا غریب الغرباء یا معین الضعفاء و الفقراء یا شمس الشموس و انیس النفوس المدفون بالطوس السلام علیك یا  ابالحسن یا علی بن موسی الرضا ورحمة الله وبركاته».

دوباره رو به طرف قبله می كنیم و می گوییم: «السلام علیك یا صاحب الزمان یا خلیفة الرحمان یا امام الانس والجان الأمان الأمان من فتن آخرالزمان ورحمة الله وبركاته».

گفتنی است طریقه سلام دادن به معصومان كه در احادیث ذكر شده است و دارای ثواب نیز می باشد، این است كه پس از اتمام نماز و بعد از تسبیحات حضرت زهرا، این گونه سلام دهیم:

«اللهم انت السلام ومنك السلام ولك السلام والیك یعود السلام سبحان ربك رب العزة عما یصفون وسلام علی المرسلین والحمد لله رب العالمین السلام علیك ایهاالنبی ورحمة الله وبركاته السلام علی االا ئمة  الهادین المهدیین السلام علی جمیع انبیاء الله ورسله و ملائكته السلام علینا وعلی عبادالله الصالحین السلام علی علیّ امیر المؤ منین... ». همین طور تا دوازده امام معصوم ادامه دارد. حضرت عالی می توانید ادامه دعا را در ابتدای مفاتیح الجنان ص  35 ملاحظه نمایید. (1)

پی نوشت:

1. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 35.

دعاي سفر چيست؟چه كارهايي هنگام سفرانجام دهيم تارفع بلاشود
گفتن ذكر بسم الله در شروع همه كارها پسنديده است و شكر خدا هنگام ديدن هر نعمت و هنگام استفاده از هر نعمت پسنديده مي باشد.

سلام ميخواستم بدانم آيا سوره قرآني يا دعايي هنگام غذا خوردن است ؟لطف كنيد قيد بفرماييد

دعاي سفر چيست؟چه كارهايي هنگام سفرانجام دهيم تارفع بلاشود

اينكه مرغ خوك رندگان است يعني چه؟

در احاديث آداب و از مستحباتي كه هنگام غذا خوردن رعايت آنها خوب است، اولا گفتن "بسم الله الرحمان الرحيم" هنگام شروع و شكر كردن هنگام ديدن طعام و خوردن و بعد از فارغ شدن است.

گفتن ذكر بسم الله در شروع همه كارها پسنديده است و شكر خدا هنگام ديدن هر نعمت و هنگام استفاده از هر نعمت پسنديده مي باشد.

علاوه بر اينها دعاهايي هنگام شروع به طعام و هنگام سير شدن و دست كشيدن از طعام وارد شده از جمله هنگام شروع بگويد:

الحمد لله الذي يطعم ولا يطعم ، ويجير ولا يجار عليه ، ويستغني ويفتقر إليه، اللهم لك الحمد علي ما رزقتنا من طعام و أدام، في يسر وعافية من غير كد مني ولا مشقة، بسم الله خير الأسماء رب الأرض والسماء، بسم الله الذي لا يضر مع اسمه داء، بسم الله الذي لا يضر مع اسمه شئ وهو السميع العليم، اللهم اسعدني من مطعمي هذا بخيره، وأعذني من شره، وامتعني بنفعه، وسلمني من ضره.

و هنگام دست كشيدن بگويد:

الحمد لله الذي أطعمني فأشبعني، وسقاني فأرواني، وصانني وحماني، الحمد الذي عرفني البركة واليمن بما أصبته وتركته منه، اللهم اجعله هنيئا مريئا لا وبيا ولا دويا، وأبقني بعده سويا، قائما بشكرك، محافظا علي طاعتك، وارزقني رزقا دارا، وأعشني عيشا قارا، واجعلني ناسكا بارا ، واجعل ما يتلقاني في المعاد مبهجا سارا، برحمتك يا أرحم الراحمين (1)

مهم اين است كه انسان به هنگام طعام به ياد خدا باشد و طعام را از خدا بداند و در حلال بودن آن بكوشد و از خدا بخواهد آن طعام را مايه خير و بركت او قرار دهد و بر آن نعمت شاكر و سپاسگزار باشد. حالا خواه به زبان حال يا به زبان خودش دعا كند خواه از دعاهاي امامان باشد گر چه دعاهاي امامان علاوه بر ذكر و شكر تعليم و تربيت هم هست.

براي اطلاع بيشتر از دعاهاي وارده مناسب است به حليه المتقين باب آداب طعام يا به كتاب هاي دعا در اين باب مراجعه كنيد.

دعاي سفر هم زياد است از جمله امام رضا(ع) فرمود:

خوب است هنگام سفر به مسجد بروي و دو ركعت نماز بخواني و از خدا صد بار طلب خير كني. اگر سفرت دريايي بود، بگو:

" اركبوا فها بسم الله مجريها و مرسيها أن ربي لغفور رحيم " و اگر كشتي متلاطم شد بگو:" بسم الله أسكن بسكينة الله وقر بوقار الله، واهد بإذن الله لا حول ولا قوة إلا بإذن الله " و اگر سفرت زميني بود، بگو:

" سبحان الذي سخر لنا هذا وما كنا له مقرنين وإنا إلي ربنا لمنقلبون "

در اين صورت هيچ خطري شما را تهديد نخواهد كرد و هنگام خارج شدن از منزل براي سفر بگو:

بسم الله آمنت بالله توكلت علي الله لا حول ولا قوة إلا بالله(2)

دعاها و آداب ديگري هم هست كه مي توانيد در حليه المتقين، آداب سفر ببينيد.

اما اين كه در روايت آمده كه "مرغ خوك پرندگان است"(3)،  از باب تشبيه است يعني همچنان كه خوك نجاست مي خورد، مرغ هم غالبا نجاست مي خورد. (4)

پي نوشت ها:

1. نوري، مستدرك الوسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت، 1408ق، ج 16، ص 279 – 280.

2. عطاردي، مسند الإمام الرضا (ع)، ج 2، مشهد، مؤسسه آستان قدس، 1406ق، ج2، ص 52 – 53.

3. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363ش، ج6، ص312.

4. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج62، ص5.

آیا آیه ای یا دعایی برای بالا بردن دقت وجود دارد؟
«یا حی یا قیوم فلا یفوت شیئا علمه و لایؤده»

آیا آیه ای یا دعایی برای بالا بردن دقت وجود دارد؟

براي تقویت قوه حافظه و خو ب فهمیدن و توجه كردن به آنچه انسان مي‏شنود و یا مطالعه می كند، چند دعا و آیه ذكر شده است كه ما به برخی از این دعاها اشاره می كنیم:

1. دعایی از رسول خدا (ص ) كه به امام علی (ع) یاد داد و فرمود: «اي علي! هر گاه خواسته باشي آنچه را مي‏شنوي، خوب درك كنی و آن را حفظ كني، بعد از هر نماز بگو: "سُبْحَانَ مَنْ لَا یَعْتَدِی عَلَي أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ [لَمْ‏] لَا یُؤَاخِذُ [یَأْخُذْ] أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی قَلْبِی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً- إِنَّكَ عَلي‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ"». (1)

2. خواندن آیات 255 تا 257 سوره بقره (آیة الكرسی) و خواندن این جملات: «یا حی یا قیوم فلا یفوت شیئا علمه و لایؤده» (2) در ابتدای مطالعه، مؤثر است.

3. قرآن خواندن و مأنوس بودن با قرآن، به خصوص سوره (یس) نیز در خوب فهمیدن و دقت، مؤثر است. (3)

4. در شب یا روز جمعه چهار ركعت (دو تا دو ركعتي) نماز بگذار؛ در ركعت اول، حمد و یس و در ركعت دوم، سوره دخان و در سوم سوره، سجده و در چهارم، سوره ملك  و بعد از سلام، خدا را حمد و ثنا گوي، و بر محمّد و آل او (ص) درود فرست، و براي مؤمنان صد بار استغفار كن و بعد بگو: «اللَّهُمَّ ازْجُرْنِی بِتَرْكِ مَعَاصِیكَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی وَ ارْحَمْنِی مِنْ أَنْ أَتَكَلَّفَ طَلَبَ مَا لَا یَعْنِینِی وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا یُرْضِیكَ عَنِّی اللَّهُمَّ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ الْعِزَّةِ الَّتِی لَا تُرَامُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ أَنْ تُلْزِمَ قَلْبِی حِفْظَ كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ عَلَي رَسُولِكَ وَ تَرْزُقَنِی أَنْ أَتْلُوَهُ عَلَي النَّحْوِ الَّذِی یُرْضِیكَ عَنِّی اللَّهُمَّ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ الْعِزِّ الَّذِی لَا یُرَامُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ أَنْ تُنَوِّرَ بِكِتَابِكَ بَصَرِی وَ تُطْلِقَ بِهِ لِسَانِی وَ تُفَرِّحَ بِهِ قَلْبِی وَ تَشْرَحَ بِهِ صَدْرِی وَ تَسْتَعْمِلَ بِهِ بَدَنِی وَ تُقَوِّیَنِی عَلَي ذَلِكَ وَ تُعِینَنِی عَلَیْهِ فَإِنَّهُ لَا یُعِینُ عَلَي الْخَیْرِ غَیْرُكَ وَ لَا یُوَفِّقُ لَهُ إِلَّا أَنْتَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم‏»؛ (4)

«خداوندا! مرا براي همیشه از گناهان حفظ كن. مرا باز دار از این كه خود را در پي كارهاي بیهوده به رنج افكنم. نسبت به آنچه موجب خوشنودي تو است، خوشبینم كن. اي آفریننده آسمان و زمین، اي صاحب جلالت و بزرگي و عزّت كه به عقل نگنجي. یا الله یا رحمان، به جلال و نور وجه خودت، دلم را بر نگهباني كتابي كه بر پیغمبرت فرستاده‏اي، ملزم فرما و مرا وادار كن كه آن را چنان تلاوت كنم كه از من راضي شوي.

خداوند ایجادكننده آسمان ها و زمین، صاحب جلالت و بزرگي و عزّت كه به فهم نیایي، یا الله، یا رحمان، تو را به جلال و نور و جهت می خوانم كه با كتابت دیده مرا نوراني و زبانم را باز و قلبم را وسیع و سینه‏ام را گشاده سازي، و بدنم را به كار اندازي و بر این امر یاریم كني، كه جز تو كسي نتواند مرا در خوبي‏ها نصرت نماید و به آن ها موفّق گرداند، و حول و قوّه‏اي جز از ناحیه خداوند وجود ندارد».

5. نماز شب، بسیار در نورانیت دل و درك بالا و فهم صحیح مناسب است. (5)

برای اطلاع بیش تر، به مفاتیح الجنان مراجعه نمایید.

 

پی نوشت ها:

1. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، تهران، دارلكتب الاسلامیه، ص 1026 و 1027.

2. مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 18، ص 310، تهران، دارالكتب الاسلامیه، سال 13361.

3. ابن فهد حلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، قم، مكتبه وجدانی، ص 64.

4. طبرسی، مكارم الأخلاق، بغداد، الشریف الرضی، ص 341.

5. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 17، ص 104، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال 1384.

دعائي كه قبل از مطالعه آن را بخوانيم؟
سُبْحَانَ مَنْ لَا يَعْتَدِي عَلَي أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ ...

آيا در منابع روائي در خصوص مطالعه دعائي آمده است؟ يعني دعائي كه قبل از مطالعه آن را بخوانيم؟ لطفا آدرس آن را به طور مشخص بفرماييد.

در روايتي آمده كه پيامبر به امام علي(ع) فرمود هر گاه خواستي هر چه مي شنوي و مي خواني، حفظت شود، دعاي زير را بعد از هر نماز بخوان:

سُبْحَانَ مَنْ لَا يَعْتَدِي عَلَي أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِي قَلْبِي نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (1)

اين دعا به دعاي مطالعه معروف شده و مناسب است قبل از مطالعه خوانده شود.

پي نوشت ها:

1. محدث نوري، مستدرك الوسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت، ج5، ص78.

صفحه‌ها