پرسش وپاسخ

هرکس محبت امام علی(ع) را داشته باشد اهل نجات و رستگاری است؟
امام فرمود: آیا دین غیر از دوست داشتن (مظاهر حق) و دشمن داشتن (مظاهر باطل) است؟

 آیا این درست است كه گفته می شود كه حتی اگر فردی پیرو هر دینی باشد. اما محبت امام علی(ع) را داشته باشد اهل نجات و رستگاری است؟و آیا محبت به ایشان چیزی غیر از پیروی از راه و رسم ایشان است و یا اگر فردی فقط ایشان را به دلیل شجاعتشان دوست بدارد باز هم اهل رستگاری است؟

محبت اكسیر عجیبی است كه محب را به رنگ محبوب در می آورد و به همین جهت است كه در روایت آمده:

امام باقر از یكی از اصحابش پرسید: چرا پاهایت را غلاف پیچ كرده ای؟

جواب داد: همه راه را به شوق زیارت شما بر شتری لاغر آمده ام و پاهایم به خاطر لاغری مركب زخم شده و آن ها را غلاف پیچ كرده ام ؛ بعد برای لحظاتی سرش را به زیر انداخت و سپس عرض كرد:

فدایت شوم گاهی كه با خود خلوت می كنم ، شیطان مرا به خاطر زیادی گناهانم به یاس از رحمت خدا سوق می دهد و من به محبتی كه به شما دارم ، امیدوار می شوم ( آیا این محبت مرا نفع می رساند)؟

امام فرمود: آیا دین غیر از دوست داشتن (مظاهر حق) و دشمن داشتن (مظاهر باطل) است؟ سپس امام این آیات را تلاوت كرد: "حبب الیكم الایمان =خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عكس) كفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است كساني كه داراي اين صفاتند هدايت يافتگانند! "(1) ، "یحبون من هاجر الیهم = كساني را كه به سويشان هجرت كنند دوست مي‏دارند "(2) و "ان كنتم تحبون الله (3) = اگر خدا را دوست مي‏داريد، از من پيروي كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است." (4)

بنا بر روایت دیگر از امام صادق (ع) سؤال شد: این كه ما خود و فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان نامگذاری می كنیم ، فایده ای هم برای آخرت ما دارد؟

امام فرمود: آری به خدا قسم و مگر دین جز دوست داشتن و دشمن داشتن است؟خدا می فرماید : اگر خدا را دوست مي‏داريد، از من پيروي كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است. (5)

علی بن ابی طالب مظهر و نمود حق و خلاصه رسول الله است كه اشرف كائنات و برگزیده ترین بنده خداست و بعد از پیامبر  ، راه و رسم و خلق و خو و ایمان و عقیده و عمل ایشان، در علی بن ابی طالب نمود می یابد.

كسی كه آگاهانه و از سر معرفت  به علی بن ابی طالب عشق بورزد ، عاشق حق مطلق و همه مظاهر حق است و چنین كسی  به تناسب حقیقت و درجه محبتش ، به رنگ و خلق و خوی علی در می آید و پیرو راه و رسم و عقیده و عمل علی می شود و مگر ایمان غیر این است؟

محبت به فرد اگر محب را به پیروی و همرنگی با محبوب وا ندارد ، محبت نیست و فقط ادعای محبت است.

البته گروهی هم بوده و هستند كه یك علی خیالی در ذهن خود ساخته اند كه با علی حقیقی وجه مشابهتی ندارد و مدعی عشق به علی هستند و یا علی مددشان گوش فلك را كر كرده است؛ اما رنگی از علی بن ابی طالب در آنان نیست. اینان محب موجود موهوم ذهن خویش هستند نه محب علی و این موجود موهوم ذهنی هم دردی از آنان دوا نخواهد كرد.

بنا بر این علی خودش مظهر دین و حق و حقیت و راه است و محب علی كسی است كه به دین و عقیده و راه و روش علی است و گر نه ، محب نیست. علی عاشق توحید و عاشق رسول الله و عاشق عمل صالح و مشتاق لقای خدا بود و دوستدار علی نمی تواند دوستدار اینها نباشد و اگر نباشد ، دیگر دوستدار علی نیست.

علی از منكران توحید و معاد و منكران نبوت رسول خدا و پیروان غاصبان حق اهل بیت بعد از رسول خدا بیزار بود و مگر می شود محب علی بود و در عین حال مشرك یا منكر نبوت رسول خدا یا پیرو كسانی بود كه بعد از رسول خدا اهل بیت آن حضرت را به قهر راندند؟

اما این كه فردی حضرت علی را فقط به خاطر شجاعتش یا یتیم نوازی اش و ... ، دوست بدارد ، این محبت هم كه رشحه ای از حق است ، برای او مفید است و امید است عنایت خدا شاملش شود و وجوه دیگر علی بن ابی طالب را هم بشناسد و دوست بدارد. مثل چنین كسی مثل كسی است كه  مثلا زكات می دهد ولی دیگر واجبات را انجام نمی دهد. او میزان زكاتش سنگین و بقیه میزان هایش سبك است و امید است عنایت خدا شاملش شود و بقیه میزان هایش هم سنگین گردد.

بالاخره او نسبت به كسی كه زكات هم نمی دهد ، یك پله جلو است.

پی نوشت ها:

1. حجران (49) آیه 7.

2. حشر (59) آیه 9.

3. آل عمران (3) آیه 31. 

4. محدث نوری ، مستدرك الوسائل ، - ، قم ، آل البیت ، 1408 ق ،  ج12 ، ص 226.

5. همان ،   ج 15 ، ص 128. 

آیا سیاست جزء دین هست؟
« وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين»

آیا سیاست جزء دین هست؟  چند آیه از قرآن میشه برام ذكر كنید ؟

                  جامعيت قرآن كريم از جمله ويژگي هاي قرآن است كه مورد قبول همگان است. در قرآن كريم از مباحث و موضوعات مختلفي بحث شده است كه نشان از گستردگي و عمق والاي معارف آن است. يكي از مباحثي كه در قرآن كريم به آن اهميت خاصي داده شده مباحث سياسي است. مباحثي مانند ضرورت تشكيل دولت و حكومت، روابط بينالملل و... از مباحثی سیاسی است كه در بعضی آیات قرآن آمده است:

ضرورت تشكيل حكومت؛ یكی از اهداف بعثت انبیاء اقامه قسط و عدل است:

« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ »(1) ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب و ميزان نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند...

دين براي گسستن زنجيرههاي اسارت انسان و تأمين آزادي بشر است « وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِم...»(2)  و بارهاي سنگين و زنجيرهايي را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمي‏دارد.

دين براي نجات مستضعفان از چنگال ظالمان و ستمگران و پايان دادن به دوره سلطه آنها است.

« وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين»(3) اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم.

 بديهي است اين هدف هاي بزرگ بدون تشكيل حكومت امكانپذير نيست. و اگر دين از سياست جدا شود بازوي اجرائي خود را به كلي از دست ميدهد.

بعضی پیامبران الهی با اینكه مقام معنوی و الهی داشتند حكومت هم تشكیل دادند مانند حضرت سلیمان كه از خداوند چنین در خواست كرد:« قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي»(4)(سلیمان)گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد.

از این آیه معلوم می شود كه داشتن يك حكومت نيرومند با امكانات مادي فراوان و اقتصاد گسترده و تمدن درخشان هرگز منافاتي با مقامات معنوي و ارزشهاي الهي ندارد و نشان می دهد سیاست و تشكیل حكومت جزء دین است.

بنابراین قرآن مجيد تشكيل حكومت را امري ضروري ميداند و انديشه سياسي خويش را در عاليترين شكل ممكن مطرح نموده است، يعني در نهايت، جهانداري صالحان و دولت كريمه اسلامي را، دولت آرماني و نهايي اسلامي ميداند: « وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ (5)

قرآن و روابط بين الملل

« لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ »(6)

 خدا شما را از نيكي كردن و رعايت عدالت نسبت به كساني كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهي نميكند، چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد.

در تفسیر نمونه ذیل این آیه چنين آمده: از اين آيات يك اصل كلي و اساسي در چگونگي رابطه مسلمانان با غير مسلمين استفاده مي‏شود، نه تنها براي آن زمان كه براي امروز و فردا نيز ثابت است، و آن اينكه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعيت و هر كشوري كه موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضد اسلام و مسلمين قيام كنند، يا دشمنان اسلام را ياري دهند سرسختانه بايستند، و هر گونه پيوند محبت و دوستي را با آنها قطع كنند.اما اگر آنها در عين كافر بودن نسبت به اسلام و مسلمين بي‏طرف بمانند و يا تمايل داشته باشند، مسلمين مي‏توانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند البته نه در آن حد كه با برادران مسلمان دارند، و نه در آن حد كه موجب نفوذ آنها در ميان مسلمين گردد.(7)

دسته مهمی از آیات قرآن در مورد رابطه مسلمانان با كفار و نهی از دوستی با آنها می باشد كه این آیات هم مربوط به امر سیاست اسلام است و رابطه و دوستی نداشتن با كفار را مورد تاكید قرار می دهد:

 « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»(8) اي كساني كه ايمان آورديد به جاي مؤمنان، كافران را وليّ خود قرار ندهيد.

 «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً»(9) و خداوند تا ابد اجازه نداده كه كافران كمترين تسلطي بر مؤمنان داشته باشد.

علامه طباطبايي ذيل اين آيه ميفرمايد: اگر ما كفار را اولياي خود بگيريم، خواه ناخواه با آنان امتزاج(وارتباط) روحي پيدا كردهايم، امتزاج روحي هم ما را ميكشاند به اينكه رام آنان شويم و از اخلاق و ساير شئون حياتي آنان متأثر گرديم.(10)

بنابراین از این دسته آیات و آیات دیگر كه همراهی دین و سیاست را ثابت می كند نتیجه می گیریم كه:

 دين مجموعه‏اي از اندرزها و نصايح و يا مسائل مربوط به زندگي شخصي و خصوصي نيست، دين مجموعه‏اي از قوانين حيات و برنامه فراگيري است كه تمام زندگي انسانها مخصوصا مسائل اجتماعي را در بر مي‏گيرد و اگر پيامبر اسلام ص موفق شد اين آئين آسماني را با سرعت در جهان گسترش دهد دليل آن اين بود كه در اولين فرصت دست به تاسيس حكومت زد، و از طريق حكومت اسلامي هدفهاي الهي را تعقيب نمود و بعضي از پيامبران ديگر كه نيز چنين توفيقي يافتند، بهتر موفق به نشر دعوت الهي خود شدند، اما آنها كه در تنگنا قرار گرفتند و شرائط به آنها اجازه تشكيل حكومت نداد موفق به كار زيادی نشدند.(11)

پی نوشت ها:

1. حدید(57)آیه25.

2. اعراف(7)آیه157.

3. قصص(28)آیه5.

4. ص(38)آیه35.

5. انبیاء(21)آیه105.

6. ممتحنه(60)آیه8.

7. مكارم شيرازي، تفسير نمونه،دار الكتب الاسلاميه، ج 24، ص 33.

8. نساء(4)آیه144

9. همان،آیه141

10. طباطبايي،محمد حسین، تفسير الميزان، مترجم سيد محمدباقر موسوي، دفتر انتشارات اسلامي، ج 3، ص 236.

11. تفسیر نمونه، ج15، ص420.

سوره های منتسب به امام حسین، امام زمان و پیامبر(علیم السلام)را میخواهم
سوره مباركه فجر منتسب به امام حسين عليه السلام مي باشد.

سوره های منتسب به امام حسین، امام زمان و پیامبر (علیهم الصلاة و السلام) را می خواهم

سوره مباركه فجر منتسب به امام حسين عليه السلام مي باشد ،به دلیل حدیث زیر :

 إقرءوا سورة الفجر فی فرائضكم و نوافلكم فإنها سورة الحسین ابن علی علیهما السلام من قرئها كان مع الحسین علیه السلام یوم القیامة فی درجته من الجنة إن الله عزیز حكیم(1)؛

 سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب تان بخوانید، زیرا این سوره ، سوره حسین بن علی علیهما السلام می باشد . هر كس این سوره را بخواند ،روز قیامت با امام حسین و در درجه ایشان از بهشت می باشد . خدا شكست ناپذیر و حكیم است .

در مورد امام زمان عليه السلام سوره مستقلي منتسب نيست ،ولي آيات متعددي مي باشد كه  هر چند در باره امت هاي پيشين نازل شده اما با توسعه معنا مربوط به زمان ظهور هم مي باشد، از جمله آيه 86 هود :« بقیة الله خیر لكم ان كنتم مومنین... ؛ سرمایه حلالی كه خداوند برای شما باقی گذاشته برای تان بهتر است اگر ایمان داشته باشید»به دلیل حدیث زیر :

"اول ما ینطق به القائم علیه السلام حین خرج هذه الآیة بقیت الله خیر لكم إن كنتم مومنین ثم یقول انا بقیة الله و حجته و خلیفته علیكم(2)؛

نخستین سخنی كه حضرت قائم علیه السلام پس از قیام خود می گوید، این آیه است:"بقیة الله خیر لكم ان كنتم مومنین"سپس می گوید: منم بقیة الله و حجت و خلیفه او در میان شما .

 آیه شریفه 5 قصص:  و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین؛

اراده ما بر این است كه به مستضعفین نعمت بخشیم و آن ها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم.

در حدیثی از امام علی علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه آمده است :

" هم آل محمد یبعث الله مهدیهم بعد جهدهم فیعزهم و یذل عدوهم(3)؛

این گروه آل محمد هستند. خداوند مهدی آن ها را بعد از زحمت و فشاری كه بر آن ها وارد می شود ،بر می انگیزد و به آن ها عزت می دهد و دشمنان شان را ذلیل می كند.

اما درباره پيامبر گرامي اسلام از آن جا كه آيات قرآن به خود ايشان وحي مي شد، آيات و سوره هايي كه مستقيما ايشان را خطاب قرار داده، مربوط به ايشان است، مانند سوره" كوثر" كه در شأن نزول این سوره آمده است : عاص بن وائل كه از سران مشركان بود، پیامبر را ابتر خواند و سوره كوثر نازل شد و پیامبر را به نعمت های بسیار و كوثر بشارت داد و دشمنان او را ابتر خواند.(4)

 سوره "ضحی"كه درباره شأن نزول این سوره روایات زیادی نقل شده كه از همه روشن تر این روایت است:

"ابن عباس می گوید: پانزده روز گذشت و وحی بر پیامبر نازل نشد. مشركان گفتند: پروردگار محمد او را رها كرده، اگر راست می گوید ،مأموریت او از سوی خداست، باید وحی مرتب بر او نازل می شد . در این جا سوره ضحی نازل شد و به پیامبر دلداری داد و به سخنان آن ها پاسخ گفت.(5)

همچنین سوره های مباركه "طه ، یس ، محمد " كه نام های پیامبر گرامی اسلام هستند، منتسب به  ایشان می باشند.

سوره مباركه انسان هم در شأن حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است.(6)

پی نوشت ها:

1. العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، انتشارات معارف اسلامی، قم ، ج5 ،ص571  .

2. مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات دارالكتب الاسلامیه، تهران،بازار آزادی، اردیبهشت1363، ج9، ص 204.

3. همان ، ج 16 ،ص 18.

4. همان ، ج27 ،ص  368.

5. همان ، ج27 ،ص95.

6. قرائتی،تفسیر نور،تهران، مركز فرهنگی درس هایی از قرآن،تابستان1385،ج12 ،ص320.

آیا این جمله مستند دینی و روایی دارد؟
خداوند به موسای پیامبر وحی كرد: ... ای موسی پاكدامن باش تا اهل تو هم پاكدامن گردد ...

آیا این جمله مستند دینی و روایی دارد(هر كس بدنبال ناموس مردم باشد مردم بدنبال ناموسش خواهند آمد)؟

در روایتی از امام باقر آمده:

كان فيما أوحي الله تعالي إلي موسي بن عمران (ع) : يا موسي بن عمران من زني زني به ولو في العقب من بعده ، يا موسي بن عمران عف تعف أهلك، يا موسي بن عمران إن أردت أن يكثر خير أهل بيتك فإياك والزنا، يا موسي بن عمران كما تدين تدان (1)

خداوند به موسای پیامبر وحی كرد: ای موسی هر كس با ناموس دیگری زنا كند، با ناموسش زنا شود اگر چه ناموس با واسطه اش باشد (همسرش، دخترش، دختر دخترش یا ...) ای موسی پاكدامن باش تا اهل تو هم پاكدامن گردد. ای موسی اگر می خواهی خیر خانواده ات زیاد باشد، از زنا دوری كن. ای موسی آن گونه كه عمل كنی، جزا یابی.

پی نوشت ها:

1. شیخ صدوق، فقیه، قم ، انتشارات اسلامی ، 1404 ق ، ج4 ، ص 21.

برای سینه زنی برای امام حسین (ع) لازم است كه بدن برهنه شود؟
آنچه مستحب است و بدان دعوت شده ، بر پاكردن مجلس عزا و حزن و ذكر قیام و سخن و سیره و روش امام است و در مورد نحوه عزاداری دستور خاصی نرسیده ...

حدیثی یا دستوری در مورد اینكه آیا برای سینه زنی برای امام حسین (ع) لازم است كه بدن برهنه شود.با تشكر

عزاداری و گریه و حزن و اندوه برای محبوبی كه از دنیا رفته یك رفتار طبیعی است و عزاداری برای امام حسین علیه السلام و مجلس تعزیه و ذكر مصیبت و فضایل و تشریح واقعه عاشورا و برسی پیام های ان و ... یك كار مستحب است  و با توجه به این كه بنی امیه و پیروان آنها سعی داشتند و دارند یاد امام حسین علیه السلام و روش و پیام او كه یادآور قرآن و پیامبر و اسلام ناب است و تاثیر گذار می باشد و ... ، فراموش شود از این رو امامان به یادآوری حادثه عاشورا و زنده نگه داشتن آن دستور داده اند و در این مجالس حیات حق و عدالت و مرگ ظلم و باطل است و به همین جهت همیشه مورد غضب ستمگران بوده و انقلاب زا می باشد.

آنچه مستحب است و بدان دعوت شده ، بر پاكردن مجلس عزا و حزن و ذكر قیام و سخن و سیره و روش امام است و در مورد نحوه عزاداری دستور خاصی نرسیده و نحوه عزاداری مطلبی عرفی است و هر منطقه و كشور و مردمی عرف خاص خود را دارند. البته باید سعی شود از روش هایی كه زیبا نبوده و به كرامت و حرمت كربلا و اهل بیت خدشه می زند ، خودداری شود و ما هیچ زیبایی و پسندیدگی ای در برهنه سینه زدن نمی بینیم و جایی هم بدان سفارش نشده است. اما اگر كسي هم در مكاني كه نامحرم نباشد اين كار را انجام دهد گناهي مرتكب نشده است.

باتوجه به این احادیث عزاداری برای امام حسین(ع)جایز است؟
عزاداری برای اهل بیت و خصوصا امام حسین (ع) با آنچه كه در این احادیث آمده و شما به آن اشاره كردید تفاوت دارد.

با عرض سلام. باتوجه به این احادیث عزاداری برای امام حسین(ع)جایز است؟ 1:امام صادق(ع):كسی كه در مصیبت دستش را بر رانش بزند اجر او باطل است.*الكافی ج3 ص225* 2:امام صادق(ع):فریاد زدن برای مرگ جایز نیست و همچنین لباس پاره كردن.*الكافی ج3 ص255* 3:پیامبر(ص):شما را نهی كرده ام از نوحه سرایی و دو صدای احمقانه و بی بند و بار صدا هنگام نغمه های لهو و اواز های شیطانی و صدا هنگام مصیبت و چنگ زدن صورت و پاره كردن یقه و ناله شیطانی.*مستدرك الوسایل ج1 ص145* امام صادق(ع):فریاد زدن بر مرده اصلاح نمیگردد و جایز نمیباشد ولی اكثر مردم درك نمیكنند.*الكافی ج3 ص226* و همچنین محمد بن مكی العاملی(شهید اول) گفت:«بر سر و سینه زدن و پاره كردن و كشیدن مو به طور اجماع حرام می باشد؛ آنرا در المبسوط گفته است و آن خشمگینی بر قضاء و قَدَر الهی است» (فی الذكری: صفحه ۷۲). والسلام علی من اتبع الهدی.

عزاداری برای اهل بیت و خصوصا امام حسین (ع) با آنچه كه در این احادیث آمده و شما به آن اشاره كردید تفاوت دارد. اصل مجلس عزاداری چیز دیگری است و آن مجلسی است كه در آن وعظ و نصیحت و معارف دین و اهل بیت در آن بیان شود و ظلم و مصائبی كه به اهل بیت شده یاد آوری گردد.شعرا به خواندن شعرهای پر محتوا و حماسی در مصیبت اهل بیت بپردازند كاری كه در زمان خود ائمه هم می شده و ایشان از شاعران می خواستند تا شعر بخوانند و به آنها صله می دادند و در روایات پاداش آنها را بهشت دانسته اند:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً مِنْ شِعْرٍ- فَبَكَي وَ أَبْكَي عَشَرَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ- وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً- فَبَكَي وَ أَبْكَي تِسْعَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَزَلْ حَتَّي قَالَ- وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً فَبَكَي- وَ أَظُنُّهُ قَالَ أَوْ تَبَاكَي فَلَهُ الْجَنَّةُ ».(1)

 امام صادق(ع) فرمود: هر كس در رثاي حسين (ع) شعري بگويد و گريه كند و ده نفر را بگرياند، پاداش او و آنان بهشت است، و هر كس در رثاي حسين (ع) شعري بگويد و بگريد و نه نفر را بگرياند، پاداش او و آنان بهشت خواهد بود. پس امام (ع) پيوسته افراد را بر مي‏شمرد تا آنكه فرمود: هر كس در مرثيه حسين (ع) شعري بسرايد و گريه كند- و گمانم اين است كه فرمود: «او تباكي» (يعني: يا خود را گريان نمايد)- بهشت براي او خواهد بود.

بنابراین برپایی و شركت در مجالس عزاداری امام حسین و سایر ائمه مستحب است و ائمه و علمای دین ما تاكید و توصیه به این امر مهم نموده اند و خودشان هم عملا این مجالس را برپا می كردند و در آن شركت می كردند.

اما دین اسلام هیچگاه نخواسته تا انسانها به خودشان ضرر جسمی بزنند لذا قمه زدن طبق نظر بعضی علمای شیعه حرام است(2) و آنچه كه در روایات فوق اشاره كردید مصداق ضرر زدن به خود است بنابراین اهل بیت از آن نهی كرده اند.

پی نوشت ها:

1. مجلسی، بحار الانوار، چاپ بیروت، ج44، ص289.

2. آیت ا... مكارم، استفتاآت جدید، ج 1، ص 158، سؤال 571 و574؛ آیت الله خامنه ای، استفتائات، س 1460و 1462.

معناي انا قتيل العبره چيست ؟
عبارت «انا قتیل العبره» یا « قتیل العبرات » راجع به امام حسین (ع) بوده و از القاب ایشان است. در جاهای مختلفی از آن جمله زیارت اربعین وارد شده است

معناي انا قتيل العبره چيست ؟ امام حسين كشته شد تا ما گريه كنيم؟

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مركز

عبارت «انا قتیل العبره» یا « قتیل العبرات » راجع به امام حسین (ع) بوده و از القاب ایشان است. در جاهای مختلفی از آن جمله زیارت اربعین وارد شده است. (1)

ظاهرا جمله بعدی "لا یذكرنی مؤمن الا استعبر" تفسیر جمله "انا قتیل العبرات" است و امام آن لقب را معنا كرده است. پس "من كشته اشكم"، یعنی من كشته شده مظلومی هستم كه هر كس به یاد من بیفتد، بی اختیار بر من می­گرید. مظلومیت من به این اندازه تاثر برانگیز است.

علامه مجلسی در معنای این جمله(من كشته اشكم ) می­فرماید :

 هیچ مومنی به یاد من نمی افتد مگر این كه گریه می كند یا بغض گلوی وی را می­گیرد. (2)

بنا بر این معنای  لقب این نیست كه:"امام كشته شد تا ما بگرییم" .

پی نوشت ها:

1. امالی، شیخ صدوق، ص118 ؛

منتهی الامال، محدث قمی، ص 538 ؛

بحارالا نوار، علامه مجلسی، ج44، ص279.

2. بحارالانوار،  ج 11، ص 356.

همه روز ها عاشورا است پس چرا جشن و شادی برگزار می شود
این جمله حدیث نیست. بلكه استنباطی است عالمانه كه بر زبان ها افتاده و مفهوم درستی هم دارد.

این جمله كل یوم عاشورا یعنی همه روز ها عاشورا است پس چرا جشن و شادی برگزار می شود اصلا این جمله را كی گفته است؟

این جمله حدیث نیست. بلكه استنباطی است عالمانه كه بر زبان ها افتاده و مفهوم درستی هم دارد.

این جمله خطاب به همه انسان ها است كه گرچه امام حسین به عنوان مظهر آزادی خواهی و حق طلبی و ظلم ستیزی و ... در روز عاشورا و دهم ماه محرم در زمین كربلا به این وظیفه قیام كرد و در راه این آرمان به شهادت رسید، ولی قیام برای این آرمان و عمل به این وظیفه روز و ماه و مكان نمی شناسد و شما فقط آرزو نكنید كه كاش من در روز دهم ماه محرم سال 61 هجری در سرزمین كربلا بودم و در ركاب امام حسین مبارزه می كردم و به شهادت می رسیدم. بلكه بدانید برای مبارزان راه حق و عدالت و آزادی، همه جا كربلا و همه زمان ها عاشورا و همه ماه ها محرم است و در هر جا و هر زمان می توان عاشورایی شد و در زمره یاران امام حسین قرار گرفت و در راه هدف امام حسین مبارزه كرد و در نهایت در این مبارزه به شهادت رسید.

اما این معنا اصلا با شادی كردن به خاطر این كه نعمتی یافته ایم و شكر خدا كردن و تقسیم این شادی با بندگان خدا با اطعام و شیرینی دادن و شاد كردن آنها منافاتی ندارد و این شادی و توزیع شادی اگر درست عمل شود می تواند خودش اقدامی حسینی و در راستای كربلا و عاشورا باشد.

عاشورائیان هم شادی می كردند و توزیع شادی می نمودند. نقل است یكی از اصحاب امام حسین (ع) (بریر همدانی)شب عاشورا با دوستانش مزاح می كرد و از شادی در پوست خود نمی گنجید. دوستش او را در آن ساعات از اظهار شادی منع كرد و او در جواب گفت كه به خدا قسم من اهل مزاح و شوخی نبوده و تا به حال چنین رفتاری از من سابقه نداشته است ولی حالا كه با توجه به وعده امام حسین بین خود و بهشت و آن جایگاه متعالی فاصله چندانی نمی بینم از شدت شوق این گونه اظهار شادی می كنم.(1)

بنا بر این اظهار شادی كردن به خاطر نعمت هایی كه خدا عنایت می كند خودش نوعی عبادت است. البته معلوم است كه اظهار شادی و سرور مؤمنان با غرور و سرمستی و گناه و زیرپاگذاشتن حدود الهی همراه نیست.

پی نوشت ها:

1. شیخ عباس قمی، دمع السجون، ترجمه شعرانی، تهران، ذوی القربی، 1378 ش، ص 256.

اين حديث از كيست:الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه؟
اين حديث شريف با نقل هاي گوناگون و الفاظ متفاوت، از زبان مبارك پيامبر گرامي اسلام(ص) بيان شده است.

اين حديث از كيست:الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه؟؟

اين حديث شريف با نقل هاي  گوناگون و الفاظ متفاوت، از زبان مبارك پيامبر گرامي اسلام(ص) بيان شده است كه به عنوان تبرّك به دو نمونه اشاره مي كنيم:

رسول خدا(ص) در توصيف مقام و جايگاه اهل بيت اش فرمود:

1."إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ابْنَتِي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة"(1)

يعني اين كه علي(ع) وصيّ و جانشين من است و همسرش فاطمه(س) دختر من و سرور زنان عالم است و حسن و حسين(سلام الله عليهما) سرور جوانان اهل بهشت اند.

و باز حضرت با بياني ديگر فرمود:

2."حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْ أَحَبَّهُمَا أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا أَبْغَضَنِي"(2)‏

يعني: حسن و حسين(سلام الله عليهما) دو سرور جوانان اهل بهشت اند، هر كه آنان را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمني كند، با من دشمني كرده است.

ناگفته نماند كه اين حديث بيش از دويست بار در منابع اهل سنت آمده است.

پي نوشت ها:

1. شيخ صدوق، أمالي الصدوق، لبنان، بيروت، انتشارات اعلمي، سال 1400 ه ق، چاپ پنجم، ص 58.

2. مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏43، ص 304.

لایوم كیومك یا اباعبدالله از كیست؟
بنا بر بیان امام صادق (ع)،امام حسن (ع) خطاب به امام حسین (ع) فرمود: "لا یوم كیومك یا ابا عبد الله؛ هیچ روزی مثل روز تو نیست"

لایوم كیومك یا اباعبدالله از كیست؟

بنا بر بیان امام صادق (ع)، روزی امام حسین (ع) بر برادرش امام حسن (ع) وارد شد و تا ایشان را دید، چشمانش به اشك جاری شد. امام حسن (ع) سبب را پرسید و ایشان در جواب به ماجرای شهادت مظلومانه امام حسن به وسیله سم اشاره كرد و امام حسن (ع) در جواب به ایشان فرمود: "لا یوم كیومك یا ابا عبد الله؛ هیچ روزی مثل روز تو نیست" و بعد به شهادت امام به دست سپاه ظالم اشاره كرد. (1)

پی نوشت:

1. شیخ صدوق، امالی، بیروت، اعلمی، 1400 ق، ص 177.

صفحه‌ها