اخلاق

میخواهم تا بیشتر در مورد حقوق همسر و مادر آگاهی یابم تا ...
اولا باید تلاش شود كه رفتار و اخلاق و برخورد خود را به گونه ای مدیریت كنیم كه رضایت هر دو را جلب كنیم یا لااقل رضایت یكی را جلب می كنیم باعث ناراحتی و خشم ...

میخواهم تا بیشتر در مورد حقوق همسر و مادر آگاهی یابم تا بتوانم مشكلاتی را كه بین مادر و همسرم وجود دارد از بین ببرم؟

اولا باید تلاش شود كه رفتار و اخلاق و برخورد خود را به گونه ای مدیریت كنیم كه رضایت هر دو را جلب كنیم یا لااقل رضایت یكی را جلب  می كنیم  باعث ناراحتی و خشم دیگری نشود.

مهم ترین چیزهایی كه به عنوان وظایف فرزندان یا حقوق والدین در آیات وروایات آمده، به شرح زیر است:

 احسان ونیكی به والدین، تعظیم و احترام والدین در گفتار و رفتار، نهایت تواضع وخشوع در برابر آنان، دعا و استغفار در حق آنان، شكر و سپاس خدا به خاطر نعمت وجود والدین، نرنجاندن آنان.

افزون برحقوقی كه در آیات برای والدین شمرده شده، وظایفی نیز در روایات برای فرزندان در مورد پدر و مادر بیان شده كه مهم ترین عبارتند از:

شناخت حقوق آن ها و دقت در ادای آن، معرفت به جایگاه والدین در نظام آفرینش و نزد خدا، آنان را اصل و ریشه و خود را فرع و شاخه و نیازمند دعا و استغفار آنان دانستن، همان گونه كه جهت احترام نباید پیامبر را به اسم صدا كرد، پدر و مادر را نیز نباید به اسم صدا كرد، برفرزند لازم است هنگام راه رفتن جلو و پیشاپیش والدین راه نرود، موقع نشستن مواظب باشد جلوی آنان ننشیند و به پدر و مادر پشت نكند، موقع حرف زدن صدای خود را بلندتر از صدای آنان نكند. خوشخویی و گشاده‏رویی در برابر آنان، تلاش برای تأمین نیازهای آنان پیش از درخواست.

برادر گرامی!

سوال شما بسیار كلی است . ایجاد رابطه خوب بین مادر وهمسرتان، بیش تر به نحوه برخورد و رفتار شما و ایشان بستگی دارد . در فرض وجود مشكل برای راهنمایی و حل مشكل نیاز به توضیحات دارد. كه در صورت تمایل در مكاتبات بعدی بنویسید تا پاسخ دهیم.

اما بیان حقوق والدین و همسر نیز از فرصت پاسخگویی به سوال خارج است و بیش تر باید با مطالعه كتاب های مفید در این زمینه اطلاعات خود را بالا ببرید. البته ما در بالا به تعدادی از حقوق والدین اشاره كردیم كه می توانید در خصوص آن ها در آیات و روایات به تحقیق پرداخته و یا در صورت تمایل در مكاتبات بعدی توضیحات بخواهید تا راهنمایی كنیم. با این همه، ما در این زمینه تنها به دو نكته اشاره كرده و در پایان كتاب هایی را دراین زمینه معرفی می كنیم:

1- خداوند متعال نعمت هاي فراواني به ما ارزاني داشته؛ پدر و مادر جزو نعمت هایی است كه  به انسان عنایت فرموده است . قدردانی و سپاس از این نعمت خداوندی مانند سایر نعمت ها بر هر انسانی لازم و واجب است.

بهترین احترام و قدرشناسی از والدین ، محبت و اطاعت از آن‏ ها است.بر اساس آیات و روایات فراوانی كه بر ضرورت نیكی به پدر و مادر و بدون خشونت سخن گفتن با ایشان تأكید دارد، بی توجهی و بی احترامی به پدر و مادر و نافرمانی از والدین، از گناهان كبیره محسوب می‏شود. این مسئله به قدری مهم است كه پیامبر اكرم (ص) فرمود: "خشنودی خداوند در گرو خشنودی والدین و خشم او در گرو خشم والدین است". (1)

بنابراین جلب رضایت والدین و اطاعت از پدر و مادر تا آن جا كه موجب ترك واجب یا انجام معصیت نشود ،لازم است.

2- احترام به خواسته همسرتان را نیز فراموش نكنید. همراهی او نقش موثری در موفقیت های شما در كار و فعالیت های اجتماعی دارد. زیرا زندگی مشترك بین زن و شوهر، یك ارتباط دو سویه بین دو نفر است كه در تمامی ابعاد جسمانی و روانی شریك یكدیگرند. بدیهی است یك زندگی مشترك مناسب، مهر و ارادت می طلبد، ایثار و گذشت دارد، احترام گذاشتن به احساسات و عواطف همسر دارد، خوشرویی و خوشگویی می خواهد، آغوش و نوازش و شور و مهر و عشق نیاز دارد. گذشتن از خواسته های خود در مسیر رضایت و رفاه و راحتی شریك زندگی خود را به همراه دارد و ... اگر چه « وظایف » محدوده عمل آدم ها را مشخص می كند، ولی یك زندگی گوارا و دلنشین را نمی توان تنها بر حسب تذكر وظایف افراد، شكل داد. وظایف برای پیشگیری از تخطی افراد است،نه شكل دهنده یك زندگی زیبا و دل چسب.

بنا بر این نقش همسرتان را در كمك به شما در حل این مساله دست كم نگیرید.

در هر حال دو مسئله وجود دارد:

یكی احترام به پدر و مادر كه همیشه باید باشد.

دوم اطاعت از آن ها كه همیشگی نیست و مشروط به آن است كه سبب گناه یا ترك واجب و یا ظلم به دیگران مثل همسر و فرزندان نشود. اگر خواست و دستور والدین موجب گناه یا آزار و تضییع حق دیگران نشود و اختلال در زندگی و تربیت فرزند و مانند آن ایجاد نكند، اطاعت از آنان واجب است.

برای آگاهی بیش تر مطالعه كتاب های زیر مفید است:

- آیین همسرداری , ابراهیم امینی , انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی

- جوانان و انتخاب همسر, علی اكبر مظاهری , انتشارات پارسایان

- اخلاق در خانواده، نوشته حسین مظاهری

- بهشت خانواده، مصطفوی

 

پی نوشت :

1. بحار الأنوار، علامة مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت ، 1404 ه ق، ج 71، ص 80.

در اسلام در این باره چه گفته شده است؟
جامعه با قانون اداره مي شود. ولي خانواده با صفا و صميميت و همكاري و همدلي. از اين رو احترام متقابل زن و شوهر نسبت به هم حكم عقل و شرع و شرط دوام و بقاء ...

اگر زنی با همسرش بد اخلاقی كند، فحش دهد و بی احترامی كند در اسلام در این باره چه گفته شده است؟

جامعه با قانون اداره مي شود. ولي خانواده با صفا و صميميت و همكاري و همدلي. از اين رو احترام  متقابل زن و شوهر نسبت به هم  حكم عقل و شرع و  شرط دوام و بقاء شيرازه زندگي و صفا و محبت بين آن ها است. تخلف هر يك از زن يا شوهر از اين اصل اساسي وِزر و وبال سنگين و گناه عظيمي را در پِي دارد. بر اساس آيات قرآن (1) و روايات وارده از معصومين عليهم السلام (2) بي حرمتي  نسبت به هر مؤمني - همسر باشد يا غير همسر - و فحش دادن به آنان  حرام و از گناهان كبيره است. و اگر آن فرد همسر يا ذوي الارحام يا ذوي الحقوق باشد گناهش بيشتر است.

برادر گرامی! زن و شوهر داراي حقوق متقابل هستند . همان گونه كه  اذيت كردن، فحش دادن و بي احترامي كردن به شوهرگناه بزرگي است و سبب باطل شدن حسنات و عبادت هاي زن مي شود، اگر شوهر نيز همين اقدام را بكند و يا زمينه ها و مقدمات نا سازگاري همسرش را فراهم كند. اولين كسي خواهد بود كه وارد جهنم مي شود. چنان كه پيامبر اكرم (ص)  مي فرمايد : مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّي تُعِينَهُ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَي الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِياً ظَالِماً (3) يعني هر زن يا مردي  همسرش را اذيت كند نه نماز هاي او قبول مي شود و نه ساير عبادات  و كارهاي خوبي كه انجام مي دهد . چنين زن يا مردي اولين كسي است كه وارد جهنم مي شود اگر چه در تمام عمرش روزها روزه و شب ها تا صبح عبادت كرده باشد و هر روز بنده اي را در راه خدا آزاد كرده باشد و و اموال و دارايي خود را در راه خدا انفاق كرده باشد .

 سپس فرمود :  وَ مَنْ صَبَرَ عَلَي سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ وَ احْتَسَبَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ (بِكُلِّ مَرَّةٍ) يَصْبِرُ عَلَيْهَا مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أَعْطَي أَيُّوبَ عَلَي بَلَائِهِ وَ كَانَ عَلَيْهَا مِنَ الْوِزْرِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِثْلُ رَمْلِ عَالِجٍ (4) يعني   اگر زني بد اخلاق باشد  و شوهرش به خاطر خدا بد اخلاقي او را تحمل كند و با صبر و بردباري با او سازگاري داشته باشد، خداوند ثواب صابران در راه خدا را به او مي دهد . ثوابي همانند ثواب حضرت ايوب پيامبر (ع) كه بر آن همه بلاها صبر كرد و براي آن زن به خاطر  بد اخلاقي اش گناهي خواهد بود به اندازه ريگ بيابان ها. اين گناهان تا زماني است كه زن يا شوهر رضايت همسرش را جلب نكرده باشد. اما وقتي رضايتش را  جلب كرد  خداوند همه گناهان وي را مي آمرزد.

قدس عزيز!  خدمتگزار شما از باب دلسوزي مي خواهد يك نكته مهم را به شما يادآوري كند تا با رعايت آن از بسياري از مشكلات و ناراحتي ها راحت شويد .و در پايان چند كتاب نيز جهت مطالعه پيشنهاد مي شود.

نكته خدمتگزار: همسر داري نوعي جهاد و آزمون عظيم الهي است. سعي كنيم و از خداوند عاجزانه التماس كنيم تا ما را در اين جهاد بزرگ و آزمون عظيم موفق و سر فراز كند. اداره خانواده مانند اداره كردن هر نهاد و سازماني نيازمند مديريت صحيح است .مديري موفق است كه اولا ريزه گير نباشد، ثانيا اصل اساسي تغافل را رعايت كند. امير المؤمنين (ع) مي فرمايد: «أشرف أخلاق الكريم تغافله عمّا يعلم؛(5) شريفترين و ارزندهترين اخلاق انسانهاي بزرگوار تغافل از چيزهايي است كه ميداند». يعني عيب و خطا و اشتباهي كه از همسر، فرزند، و يا شاگرد و زير دستت مي بيني يا مي شنوي طوري وانمود كن كه او خيال كند شماچيزي نديدي و نشنيدي. زيرا وقتي ريزه گير شدي و به هر چيز ريز و درشتي گير دادي و يا اصل تغافل را رعايت نكردي براي هر عيب و خطايي زبان سرزنش و ملامت داشتي و يا خواستي دلسوزانه جهت تذكر امر و نهي كني ، طرف مقابل لجاجت و مقاومت و مخالفت خواهد كرد. چنان كه حضرت علي (ع)مي فرمايد:«الافراط في الملامة يشب اللجاجة؛(6) زياد ايراد و اشكال كردن، ملامت و سرزنش نمودن به خاطر كارهاي خلاف، سبب شعلهور شدن آتش لجاجت ميگردد».

از اين رو آن حضرت ميفرمايد:

«عاقل آن نيست كه هر كار خلافي را از كسي ديده، به رخ آن طرف بكشد، تذكر دهد و يا ملامت نمايد، بلكه عاقل كسي است كه نصف عيبها و ايرادها را نديده و نشنيده بگيرد و آن را ندانسته به شمار آورد».(7)

كتابهای زیر را تهیه و با دقت و حوصله مطالعه كنید و راهكارهای آن را به كار بنديد.

1ـ آیین همسرداری، نوشته ابراهیم امینی؛

2ـ آیین مهرورزی، نوشته محمدرضا كاشفی؛

3ـ همسران برتر، نوشته دكتر افروز

پينوشتها:

1. به تفسير آيات 11 سوره حجرات و 67 و 212 بقره و آيه 1 سوره الهمزه رجوع شود.

2. به وسايل الشيعه، ج9، ص42 و الكافي ج2 ، ص 325 رجوع شود.

3. وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 20، ص 163، چاپ مؤسسه آل البيت، قم، سال انتشار 1409ق.

4. همان

5. معجم الفاظ غرر الحكم و دررالكلم، عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، ص 823، انتشارات دفتر تبليغات، قم، 1366 ش

6. همان، ص 854.

7. همان، ص 823.

در چه مواردی اجازه زن برای انجام كار شوهر لازمه؟
قوامیت مردان بر زنان به صورت عام و در روابط بین همسران به صورت خاص، كه به ولایت مرد بر زن می انجامد و در آیه ای از قرآن: "الرجال قوامون علی النساء" ...

در اسلام روایته كه زن بدون اجازه شوهر نمی تونه مثلا به بیرون بره یا برای انجام بعضی از كارها اجازه شوهر واجبه، من سوالم برعكسه این موضوعه. در چه مواردی اجازه زن برای انجام كار شوهر لازمه؟ این سوال خاص من رو هم بی زحمت جواب بدین: مثلا برای كشیدن قلیان اگر زن بگوید من راضی نیستم كه قلیان بكشی، مرد بدون اجازه او می تواند این كار را بكند؟ اگر این كار را بكند( تا حد كم) آیا باید بترسد كه این كار یه بلایی در دنیا یا آخرت به او وارد می كند؟

قوامیت مردان بر زنان به صورت عام و در روابط بین همسران به صورت خاص، كه به ولایت مرد بر زن می انجامد و در آیه ای از قرآن: "الرجال قوامون علی النساء"(1) بدان اشاره شده است، به معنای سلطه، زورگویی و اجحاف مردان نسبت به زنان نیست، بلكه همان گونه كه لغت شناسان و به تبع آنان بیشتر مفسران گفته اند، واژه ی "قوام" به معنای سرپرستی، كارپردازی و نگهبانی است و در حقیقت مرد برای زن و خانوادۀ خود حكم تكیه گاه و مأمن و رفع كنندۀ نگرانی ها را دارد.

از آن جا كه خانواده یك واحد كوچك اجتماعی است، طبیعی است كه - مانند یك اجتماع بزرگ - رهبری و سرپرستی واحدی را می طلبد. بنابراین، این مسئولیت به جهاتی و به لحاظ خصوصیاتی كه در مردان وجود دارد، نظیر:

1. غلبه ی قدرت تفكر مرد بر نیروی عاطفه و احساسات او.

2. داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر در جهت دفاع از حریم خانواده.

3. تعهد مالی در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداخت هزینه های زندگی، به عهده ی مرد گذاشته شده است.

قرآن كریم، قوامیت و برتری را تنها در دایره ی عدالت و رضای خدا مجاز می داند و در پیشگاه خدای متعال، تنها ملاك و معیار برتری تقواست، نه جنسیت. در فرهنگ قرآن، قوامیت مرد، كوچك ترین زمینه ای را برای تسلط، استبداد و تعدی باقی نمی گذارد. این توهم كه آیه ی فوق زمینه ی تعدی و تسلط مردان بر زنان را باعث می شود، شاید به جهت عدم تبیین معنای قوام در تحقیقات و پژوهش های قرآنی باشد.

شرع اسلام زن و مرد را ملزم به رعایت این حقوق نموده است به طوریكه هركدام به وظایفشان عمل نكنند از نظر شرع ناشز و ناشزه شناخته می شوند ؛ بنابراین هر كدام از زوجین اگر بخواهند خلاف قانون و حقی كه شرع مشخص نموده رفتار نمایید موظف است رضایت طرف مقابل را جلب نماید و اصطلاحا با اجازه همسر آن كار را انجام دهد.

زن نیز برای انجام كارهای غیر واجب كه به نوعی با حقوق مرد در ارتباط است نیازمند كسب رضایت و یا اجازه همسرش می باشد؛ همانند خروج زن از منزل. چه بسا خروج زن بدون رضایت شوهر از منزل، مفاسدی داشته باشد و مشكلاتی ایجاد نماید و یا حقی از شوهر ضایع شود و به استمرار و بقای زندگی خانوادگی آسیب رساند. ازاین‏رو برای جلوگیری از این گونه آسیب‏ها به زندگی مشترك، چنین حكمی قرار داده شده است و روشن است كه این حكم به معنای مردسالاری نیست، زیرا از نظر اسلام، مرد نیز اجازه ندارد به میل و هوی و هوس و تمایلات خودش زندگی كند تا چه رسد به این كه زن و فرزند تابع محض و بی چون و چرای او باشند؛ بلكه نظام خانواده در اسلام براساس حقوق و وظایف متقابل پایه‏ ریزی شده و در آن هم تسلط مرد بر زن و هم تسلط زن بر مرد غلط است و آنچه صحیح است، اطاعت از فرامین الهی است.

نكات پایانی:

1. بحث حقوق زن و مرد، بسیار ظریف و دقیق است و زیبنده است كه مباحث مختلف آن با دقت مطرح شود و تمام جوانب آن، همانگونه اسلام به آن بها داده است، سنجیده شود تا دقت و اهتمام اسلام به كانون خانواده واستحكام آن بر همه روشن شود.

2. بنابر آنچه گذشت معلوم می شود كه: مشورت در امور منزل كه مدیریتش تحت اختیار زنان است، باعث استحكام خانواده خواهد بود، ولی اموری كه مربوط به خارج از منزل بوده یا مسایلی كه مدیریت كلان می طلبد، به عهدۀ مردان است.

3. فقط در مواردی همچون ازدواج با برادر زاده یا خواهر زاده همسر نیاز به اجازه زن دارد و بدون اجازه عقد باطل است.(2) اموری همانند قلیان كشیدن مردان، با توجه به ضررهایی كه برای سلامت انسان دارد، خوب است با اخلاق و محبت زیاد ضررهایش را گوشزد كنید و در غیر این صورت خیلی حساس نباشید.

پی نوشت ها:

1. نساء(4) آیه 34.

2. امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله ج2، ص 279 .

چطور میشه این بیماری رو درمان كرد؟
انسان هایی كه دارای مبانی اعتقادی محكمی نسبت به مقدسات دینی چون قرآن و اهل بیت هستند،هنگام عصبانیت خود را كنترل كرده ،هرگز حاضر نخواهند شد به آن توهین كنند ...

می خواستم بدونم اهانت به قرآن و اهل بیت در مواقع عصبانیت چه حكمی داره؟ چطور میشه این بیماری رو درمان كرد؟

انسان هایی كه دارای مبانی اعتقادی محكمی نسبت به مقدسات دینی چون قرآن و اهل بیت هستند،هنگام عصبانیت خود را كنترل كرده ،هرگز حاضر نخواهند شد به آن  توهین كنند . نیز اگر در حالت عصبانیت از كنترل خارج شوند، سمت و سوی آن را به طرف مقدسات نشانه نخواهند گرفت.

اما گاهی دیده می شود بعضی از انسان ها از فرط عصبانیت دیواری كوتاه تر از دیوار خدا و یا مقدسات  پیدا نكرده و جملات ناخوشایندی را بر زبان می آورند . البته بدون درنگ پشیمان شده و  پشیمانی، قرار گرفتن در مسیر بازگشت و كاری مثبت است. به هر حال انسان باید به خود ریاضت دهد . با توجه به این كه اگر  این مسئله به شكل عادت در آمده و تكرار شود ،به عواقب ناخوشایندی دچار خواهد شد،  سعی كند عصبانیت خودش را كنترل كند،

اگر نتوانست كنترل كند، سمت و سوی آن را از مقدسات دور كند.

  كنترل و درمان هیجانات عصبی خصوصا وقتی به چنین حالی منجر می شود، بر عهده روانشناس یا روان پزشك متدین و متعهد  بوده ؛ گاهی لازم است با مصرف بعضی از داروها، این عارضه ناپسند درمان شود. 

در پایان مناسب است به یكی دو مورد پرسش و پاسخ از بعضی از مراجع در این زمینه توجه كنیم:

سوال:در بعضي از مناطق دور افتاده چون سطح آگاهي مذهبي مردم پايين است، هنگام عصباني شدن (حتّي روي كوچك ترين مسائل و مناقشات)  به خدا و پيامبران و امامان عليهم السّلام و امامزادگان ناسزا ميگويند، آيا  دشنام دادن و ناسزا گفتن، باعث ارتداد ميشود؟

جواب: مجرّد ناسزا گفتن موجب ارتداد نميشود.(1)

سؤال 94: آيا با توهين و فحاشي به قرآن  مسلمان مرتد ميشود و تكليف كساني كه ميبينند مكرّر توهين ميكند چيست؟

جواب: اگر توهين و فحاشي از روي عصبانيت باشد و عصبانيت به حدي بوده كه از خود بيخود شده ،بايد توبه كند.(2)

پی نوشت ها:

1.امام خمینی، استفتاآت، قم،انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ اول، 1381 ،جلد سوم، ص 589.

2. آیه الله فاضل لنكرانی ،جامع المسایل(استفتاآت) قم، انتشارات امیر العلم،چاپ دهم،  1380 ،جلد اول، ص 42 ، سوال 94.

 

 منشأ پیدایش غضب چیست؟

دوست عزیز! عاملی كه موجب می شود انسان از نور "انسانیت" خارج گردد(1) و به ظلمت عصبانیت وارد شود، "جهل و حماقت" است. گاهی برخی جاهلان دست به كاری خشن و نادرست می زنند، پرخاشگری می كنند . كار خود را نوعی شجاعت و شهامت و كمال می دانند.برای نشان دادن خود دست به هر كار نامعقولی می زنند.از انجام كارهای سخیف و زننده، حتی توهین به قرآن و اهل بیت (ع)- كه صرفا برای هدایت و خدمت به بشر آفریده شده اند و در مظلومیت آن ها همین بس كه هیچ شناختی از آن ها نداریم - هیچ ابائی ندارند. اینان از خود تعریف و توصیف ها می كنند، در حالی كه عصبانیت و خشم جاهلان، ناشی از "ضعف نفس" سستی ایمان، سالم نبودن روح و روان آنان و خوف از دست رفتن لذّت ها و موقعیت های آنان است".(2)پس در ابتدای راه باید آن ها را متوجه اهمیت و قداست قرآن و اهل بیت(ع)كه برای خدمت به بشر و خروج از گمراهی خلق شده اند،كرد.

 چون فرد خشم آلود غالباً خود را در موضع قدرت و برتری و سلطه می بیند، باید با عواملی كه باعث شعلهور شدن غضب می شود، پنجه درافكند. با عامل آن ها كه "حبّ نفس" (خویشتن خواهی) می باشد و یا عدم شناخت صحیح معارف و اهل بیت(ع) یا مال دوستی و جاه طلبی و شهرت خواهی و تكبّر و ... مبارزه كند. روحیه و میانه روی به نفس ببخشد تا "حبّ نفس" وسیلة انسان گردد و او را در جاده "كرامت و عزّت" راه ببرد، نه این كه بر آدمی چیره گردد و او را در لجنزار "غرور و خودپسندی" فرو ببرد و راه رسیدن به مقصود را به مراتب سخت و دشوار كند.

"غضب و عصبانیت" در وجود انسان مانند سگ شكاری است كه نیازمند آموزش دادن است، تا حركات و سكناتش با اشاره صاحبش صورت گیرد، نه با میل خودش. (3)

عامل بعدی؛ كار زیاد، خستگی، گرسنگی و تشنگی و درگیربودن با مشكلات زندگی و سختی های روزگار و برخورد نادرست متدینان كه منتسب به قرآن و اهل بیت(ع)می باشد، موجب شعله ور شدن عصبانیت می گردد. هر كس كه اسم اسلام و قرآن را به یدك می كشد،تمام سخنان قرآن و اهل بیت(ع)را در زندگی به اجرا نمی گذارند؛ برخورد نادرست آن ها را نباید به پای اسلام گذاشت.توصیه اهل بیت(ع)به مومنان این است كه:كونوا زینا و لاتكونوا شینا؛برای ما موجب افتخار باشید،نه باعث سرافكندگی.(4)

...... درمان عصبانیت:

الف) انسان از راه مراقبت و مواظبت بر احوال خویش نباید بگذارد تنور آتش غضب و عصبانیت روشن گردد مبادا دست به كارهای توهین آمیز بزند و خودرا در مقابل قرآن و اهل بیت(ع) قرار دهد.

هر كسی از وضع و حالات خویش آگاه است-الانسان علی نفسه بصیره-(5) و می داند از چه حرف ها، كارها و برخوردهایی ناراحت و عصبانی می شود. سعی كند در چنین صحنه هایی وارد نشود.

ب) اگر وارد محیط تحریك كننده شد، به مجرد روشن شدن كبریت خشم وعصبانیت، از آن محل خارج شود.

پ) اگر نمی تواند از آن محل خارج شود، تغییر وضع دهد، مثلاً اگر نشسته است، بایستد یا بخوابد. اگر ایستاده است بنشیند، یا خود را به كاری مشغول نماید. شستن سر و صورت با آب سرد موجب فرو نشستن خشم می گردد.

...... راههای تقویت اراده برای دفع عصبانیت:

برای تقویت بردباری باید طبق برنامه‏ای جدی به تقویت اراده خود بپردازید . همواره سعی كنید برخود مسلط باشید. در این‌‌باره راه های مختلفی وجود دارد، ولی مهم آن است كه در راه درمان آن كاملاً جدی باشید و آنچه را پیشنهاد می‏شود، بدون كم ترین كاستی به اجرا گذارید:

1. كاملاً به خود مطمئن باشید كه می‏توانید روحیه خود را تغییر دهید، ولی برای نتیجه گیری عجول نباشید، بلكه با خود فكر كنید باید حداقل یك سال بر رفتارهای خود كار كنید. اگر چنین نمودید ،حتماً پس از آن، دگرگونی رفتاری خواهید داشت.

2. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید.زندگی را ساده تر از آن چیزی كه تصور می كنید بدانید.

3. با خود شرط كنید كه هیچ گاه و در هیچ وضعی برخوردوگفتار تند نداشته باشید . اگر ناگهان از شما برخوردویاگفتار تندی سر زد، خود را جریمه كنید؛ مثلاً تصمیم بگیرید -یا در صورت امكان نذر كنید - كه مثلاً اگر بر سر كسی فریاد زدید و به كسی توهین كردید، فلان مبلغ صدقه بدهید. كارآیی این روش، بسیار بالا است . بسیاری از علمای بزرگ بدین سان تمرین عملی و خودسازی كرده‏اند.

4. از تفریحات سالم و تقویت كننده اراده؛ مانند كوهنوردی، شنا، دو و پیاده‏روی و گردش در طبیعت و... نیز استفاده كنیدتا هیجانات و مشكلات زندگی از شما دور شود و با روحیه عالی و مستحكم وارد زندگی شوید.

5. بیش تر با افراد خوش اخلاق ودانا معاشرت كنیدتانیم نگاهی به معارف قرآن و مسایل اعتقادی داشته باشید.

6. از موقعیت‏ها و مسایلی كه زمینه تندخویی و فحاشی در آن فراوان است، دوری كنید. در موقعیت‏هایی حضور یابید كه مایه آرامش شماست .رفتار پرخاشگرانه و توهین آمیز در آن جا دیده نمی‏شود

7. پیش از هر عملی، در مورد پیامد آن، تفكّر و اندیشه كنید . آن گاه اقدام نمایید و ببینید در چه فضای نادرستی قدم برمی دارید. با تمرین این راهكار و به كارگیری آن در مورد تمام رفتارها، اندك اندك كنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.

8. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفكر از زشتی، ناپسند بودن، غیرقابل جبران بودن اعمال پرخاشگرانه - مخصوصا امورناپسندی همانند توهین به قرآن و اهل بیت(ع)كه از اهمیت بسزایی برخورداراست_  بالا ببرید. آیات ، روایات و داستان‏هایی را كه در مورد این نوع رفتارها و آثار آن‏ها نوشته شده است، مطالعه كنید. بعد در مورد آن ها فكر نمایید، حتی در برخی موارد به آثار رفتار تندی كه مرتكب آن شده‏اید،توجه نمایید . آن عمل و زشتی آن را در ذهن خود مرور و بزرگ معرفی كنید، به گونه‏ای كه به خود هشداری از درون دست یابید. آثار فردی و اجتماعی و پیامدهای حیثیتی عمل زشت را در ذهن خود مرور كنید. زشتی آن را برای خود بزرگ جلوه دهید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.

 

 

پی نوشت ها:

1. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج15،ص358،  مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق پیامبراكرم(ص)فرمود:الغضب یفسد الایمان كما یفسد الخل العسل."غضب ایمان را فاسد می كند،همان طور كه سركه عسل را.

2.امام خمینی (ره)، چهل حدیث، ص 142، چاپ12،تابستان1376، موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی(ره).تهران.

3. سید عبدالله شبر،كتاب الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران،ص33،موسسه انتشارات هجرت ،قم،چاپ4،زمستان1378 .

4. ثقه الاسلام كليني، الكافي،ج2ص77،  دار الكتب الاسلاميه، طهران، 1365 ه.ش .

5. العلامه المجلسي، بحار الانوار، ج68،ص366، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق .

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟
براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟ مرا نصیحت كنید

براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

مجاهده با هواي نفساني و تهذیب روح از زنگارهاي گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمي است كه "حجاب دیدگان دل" را مي گشاید و آدمي را در معرض الهامات غیبي و مقام كشف و شهود قرار مي دهد.

رعایت نكات زیر به انسان كمك میكند تا به بصیرت برسد .

1. توبه: اولین گام براي تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلكه از كوتاهيها و جبران حق اللَّه و حق النّاسي است.

2. ذكر خدا: ذكر زباني، قلبي و عملي، موجب بصیرت مي گردد. امیرالمؤمنین(ع) مي فرماید:   مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ اسْتَبْصَرَ (166/ 5).؛(1) هر كسي به یاد خدا باشد، بینایي و بصیرت یابد«.

3. هم نشیني با علما: مجالست با علما كه موجب بصیرت و بینایي است. علي(ع) مي فرماید: »جاور العلماء تستبصر؛(2) با دانایان بنشین تا آگاهي یابي«.

4. خرد ورزي: كسي كه هر خبر یا مطلبي را مي شنود، فوراً نميپذیرد، بلكه پیرامون آن مي اندیشد و آن را از صافي عقل و اندیشهاش مي گذراند، بصیرت و بینایي مي یابد، چنان كه آینده نگري و به كارگیري خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایي مي گردد.(3)

5. زهد: زهد و عدم دلبستگي به دنیا، از اموري است كه باعث بصیرت مي گردد.(4)

6.  ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معاني و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از اموري هستند كه موجب بصیرت و بینایي و برخورداري از الهامات غیبي مي‏شود.

سعی كنید در گفتار وكردار، همواره رضایت وخوشنودی خدا را در نظر داشته باشید ودستورات الهی را به خوبی انجام دهید ،از غیبت وتهمت ودروغ وابروریزی ونقل مطالبی كه بدون مدرك معتبر پخش می شود ،جدا پرهیز نمائید ،متاسفانه بد اخلاقی، توهین به دیگران ،نقل شایعات بی اساس در جامعه( به خصوص الان كه زمان انتخابات است ) ،در عصر ما گسترش یافته است .ما در باره شما دعا می كنیم ،شما هم در باره ما دعا كنید .كتاب های زیر را مطالعه نمائید .

- جهاد با نفس، آیت­الله مظاهری

- قلب سلیم، آیت­الله دستغیب

- مبارزه با نفس، آیت­الله امینی

پي نوشت ها:

1. عبد الواحد تميمي آمدي‏ ، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ،قم ،‏دفتر تبليغات،   (166/ 5).

2.  همان، ج 3، ص 387.

3. "من استقبل الامور ابصر" یا "من فكّر أبصر العواقب" ؛ همان.

4. همان.

يك مدت اثر تخريبي داره، ولي كم كم عادي ميشه
اگر چه ناكامي، بخصوص ناكامي جنسي، عوارض وخيم و ناگواري دارد و مبارزه با اقتضاي غرايز در حدودي كه مورد نياز طبيعت است، غلط است، ولي برداشتن قيود اجتماعي مشكل...

مي خوام بدونم آزاد كردن حجاب كار بديه؟ (براي من سوال شده يك مدت اثر تخريبي داره، ولي كم كم عادي ميشه اين بهتر نيست)

برادر گرامي! در روان شناسي جديد روي محروميت ها و ناكامي ها بسيار تكيه شده است؛ و مي‏گويند كه ناكامي ها معلول قيود اجتماعي است و پيشنهاد مي‏كند كه تا ممكن است بايد غريزه را آزاد گذاشت‏ تا ناكامي و عوارض ناشي از آن پيش نيايد و خيلي ها با استناد به اين موضوع مي گويند حجاب باعث ناكامي و مشكلات روحي مي شود، اما اينطور نيست.

پاسخ اين ايراد اين است كه اگر چه ناكامي، بخصوص ناكامي جنسي، عوارض وخيم و ناگواري دارد و مبارزه با اقتضاي غرايز در حدودي كه مورد نياز طبيعت است، غلط است، ولي برداشتن قيود اجتماعي مشكل را حل نمي‏كند، بلكه بر آن مي‏افزايد.

ميان آنچه عشق ناميده مي‏شود و به قول ابن سينا «عشق عفيف» و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك در مي‏آيد با اينكه هر دو روحي و پايان ناپذير است، تفاوت بسيار است.

در مورد غريزه جنسي و برخي غرايز ديگر، برداشتن قيود، عشق به مفهوم‏ واقعي را مي‏ميراند، ولي طبيعت را هرزه و بي‏بند و بار مي‏كند؛ در اين مورد هر چه بيشتر عرضه شود، هوس و ميل به تنوع افزايش مي‏يابد.

راسل در اين باره مي‏گويد:«اگر پخش عكس هاي منافي عفت مجاز بشود، پس از مدتي مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند كرد، درباره يك عكس‏ بالخصوص و يك نوع بي عفتي بالخصوص صادق است، ولي در مورد مطلق بي‏ عفتي‏ها صادق نيست يعني از يك نوع خاص بي عفتي خستگي پيدا مي‏شود ولي نه‏ بدين معني كه تمايل به عفاف جانشين آن شود، بلكه بدين معني كه آتش و عطش روحي زبانه مي‏كشد و نوعي ديگر را تقاضا مي‏كند و اين تقاضاها هرگز تمام شدني نيست.

عشق، عميق و متمركز كننده نيروها و يگانه پرست است و اما هوس، سطحي و پخش كننده نيرو و متمايل به تنوع و هرزه صفت است. اين نوع از عطش كه هوس ناميده مي‏شود ارضا شدني نيست. اگر مردي در اين مجرا بيفتد، فرضاً حرمسرايي نظير حرمسراي هارون الرشيد و خسرو پرويز داشته باشد پر از زيبا رويان كه سالي يك بار به هر يك نوبت نرسد، باز اگر بشنود كه در اقصي نقاط جهان يك زيباروي ديگر هست، طالب آن‏ خواهد شد. نمي‏گويد بس است ديگر سير شده‏ام و به طور كلي در طبيعت انساني از نظر خواسته‏هاي روحي، محدوديت در كار نيست. انسان روحاً طالب بي نهايت آفريده شده است: «خلف الانسان هلوعاً»(1) انسان سيري ناپذير خلق شده است. وقتي هم كه‏ خواسته‏هاي روحي در مسير ماديات قرار گرفت به هيچ حدي متوقف نمي‏شود، رسيدن به هر مرحله‏اي ميل و طلب مرحله ديگر را در او به وجود مي‏آورد. اشتباه كرده‏اند كساني كه طغيان نفس اماره و احساسات شهواني را تنها معلول محروميت ها و عقده‏هاي ناشي از محروميت ها دانسته‏اند.

همانطور كه‏ محروميت ها سبب طغيان و شعله‏ور شدن شهوات مي‏گردد، پيروي و اطاعت و تسليم مطلق نيز سبب طغيان و شعله‏ور شدن آتش شهوات مي‏گردد. امثال‏ فرويد آن طرف سكه را خوانده‏اند و از اين طرف سكه غافل مانده‏اند.

اشتباه فرويد و امثال او در اينست كه پنداشته‏اند تنها راه آرام كردن‏ غرايز، ارضاء و اشباع بي حد و حصر آنها است. اينها فقط متوجه‏ محدوديت ها و ممنوعيت ها و عواقب سوء آنها شده‏اند و مدعي هستند كه قيد و ممنوعيت، غريزه را عاصي و منحرف و سركش و نا آرام مي‏سازد.(2)

طرح شان‏ اينست كه براي ايجاد آرامش اين غريزه، بايد به آن آزادي مطلق داد آن‏ هم بدين معني كه به زن اجازه هر جلوه‏گري و به مرد اجازه هر تماسي داده شود. اما به نظر استاد مطهري براي آرامش غريزه دو چيز لازم است: يكي ارضاي غريزه در حد حاجت طبيعي، و ديگر جلوگيري از تهييج و تحريك آن.(3)

- نتيجه گيري:

1- ما انكار نمي‏كنيم كه دسترسي نداشتن به رفع غريزه موجب انحراف مي‏شود و بايد شرايط ازدواج قانوني را سهل كرد، ولي بدون شك آن مقدار كه تبرج و خودنمايي زن در اجتماع و معاشرت هاي آزاد سبب انحراف جنسي مي‏شود به‏ مراتب بيشتر از آن است كه محروميت سبب مي‏گردد. پس اين جمله ي مخالفان حجاب كه پوشش زنان باعث حرص مردان مي شود صحيح نبوده و حفظ پاكدامني كمك مي كند تا مردان نيز آرامش روحي بيشتري داشته باشند.

2- "فرويد" كه طرفدار سرسخت آزادي غريزة جنسي بود، متوجه شد خطا رفته است، از اين رو پيشنهاد كرد بايد آن را از راه خاص خودش به مسير ديگري منحرف كرد. "راسل" نيز كه به آزادي جنسي معتقد است، اعتراف كرده كه عطش روحي در مسائل جنسي غير از حرارت جسمي است. آن چه با ارضا تسكين مي يابد، حرارت جسمي است، نه عطش روحي. يعني روح انسان سيري ناپذير است و اگر چه شايد از نظر حرارت جسمي در زماني ارضا شود، اما چون انسان روح سيري ناپذير دارد، به آن حد قناعت نمي كند و مي خواهد از آن هم بالاتر رود. پس بايد گفت: آزادي در روابط زن و مرد و يا بي توجهي به حجاب، از حرص و ولع نسبت به شهوت، پيشگيري نمي كند، بلكه سبب شعله ور شدن شهوات مي گردد. آمار موجود در جهان گوياي اين واقعيت است. ره آورد آزادي جنسي در عصر حاضر، رفتارهاي خشونت آميز در روابط جنسي و استفاده قهر آميز از زنان و آزار جنسي در محل كار و بيماري هاي مقاربتي از جمله ايدز است. در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دورة زندگي شغلي خود به مدت طولاني دچار آزار جنسي مي گردند. در مورد تجاوز جنسي نيز بررسي ها در لندن آشكار ساخت كه از هر شش تن يك تن مورد تجاوز قرار گرفته بود.(4) بر اين اطلاعات بايد آمار همجنس بازي ها و كشانده شدن به راه هاي ديگر را اضافه كنيم كه همه نشان از آن دارد كه عطش روحي هيچ گاه سيري پذيري نيست. اگر آزادي جنسي و روابط آزاد زن و مرد، حرص و ولع را كاهش مي دهد، پس اتفاقات در غرب ناشي از چيست؟ بهتر است بگوييم آن قدر پيامدهاي بد زياد است كه نسبت به آن بي اهميت شده اند، نه آن كه ديگر تجاوزات و راه هاي انحراف مانند همجنس بازي ديگر وجود ندارد. مانند اين كه كسي به خانه اي وارد مي شود و مي بيند بچه هاي خانه ديوار را خراب كرده، فرش ها را پاره كرده و ظرف ها را شكسته، آن وقت مي بيند مادر خانه اصلاً ناراحت نيست يا توجه نمي كند. عدم توجه مادر، نشان آن نيست كه وضع خانه به هم ريخته و خراب نيست، بلكه ناشي از بي توجهي مادر به وضعيت است. اسلام نه به صورت مطلق، غريزة جنسي را محدود و سركوب كرده و نه آن را به طور مطلق آزاد گذارده است. به نظر مي رسد راه ميانه اي را مطرح كرده است و آن عبارت است از: ارضاي غريزة جنسي به صورت طبيعي و قانونمند با حفظ كرامت انساني و امنيت رواني جامعه؛ پرهيز از تحريك و تهييج غريزة جنسي و تأكيد بر آسان گيري در ازدواج.

فلسفة اصلي پوشش، حيا و عفت است كه خصلت بشري است و تمامي انسان ها آن را پذيرفته اند. البته نتايج ديگري نيز بر پوشش مترتّب است، مانند سلامت جامعه و حفظ اصالت خانواده.

پي نوشت ها:

1. معارج(70) آيۀ 19.

2. مطهري، مرتضي، مسئله حجاب، قم، اتشارات صدرا. ص 130 ـ 140.

3. همان، ص 104.

4. مجلّه كتاب نقد، ش 17، ص 275.

آیا یك فرد بدحجاب دارد با خدا دشمنی می كند؟
به یقین كسی كه خدای بزرگ را همواره حاضر و ناظر رفتارهای خودش ببیند، هرگز به خود اجازه نمی دهد، كه در محضر او، دست به سوی گناه دراز كند

آیا یك فرد بدحجاب دارد با خدا دشمنی می كند؟ نمی توان یك فرد مسلمان كه بد حجاب است را به راه درست هدایت كرد؟

غفلت از ذكر و یاد خداوند، ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا و پیامبر و اهل بیت، ضعف در خودشناسی و نداشتن درك درست از خویشتن و فروكاستن ارزش انسانی خود تا سرحد حیوانات، ضعف در شناخت حقایق امور و عدم شناخت پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی شهوت پرستی و ... مجموعه عللی هستند كه موجب می شوند انسان گناه كند.

 به یقین كسی كه خدای بزرگ را همواره حاضر و ناظر رفتارهای خودش ببیند، هرگز به خود اجازه نمی دهد، كه در محضر او، دست به سوی گناه دراز كند. كسی كه قیامت و حسابرسی اخروی را باور دارد، هیچ گاه خود را گرفتار شهوت رانی و شهوت پرستی نخواهد كرد. به یقین كسی كه به گوهر عظیم و گرانقدر  خود واقف باشد و عظمت وجود انسانی را درك كند، هرگز حاضر نیست كه وجود خود را با دنباله روی از شهوات و خواهش های نفسانی تا سرحد حیوانات پایین آورد.پیروی از خواهش های نفسانی، آثار زیانبار روحی و جسمی و اجتماعی فراوانی را در پی دارد كه اگر انسان اندكی به آنها توجه كند هرگز به دنبال هواهای نفسانی نخواهد رفت.

با توجه به این نكته می گوییم:

بیشتر افرادی كه حجاب خود را رعایت نمی كنند، نه به خاطر دشمنی با خدا و بلكه به خاطر عللی در ابتدای پاسخ به آن اشاره شد، دچار انحراف و كج روی شده اند و متاسفانه برخی از ایشان چنان درگرداب غفلت و ضعف اعتقادی گرفتار شده اند و با هر حركت دست و پای به جای نجات، یك گام به سوی نیستی قدم پیش می گذارند.

این افراد به طور قطع و لو در لحظه گناه، خدای بزرگ را حاضر و ناظر رفتارهای خودش نمی بینند. گوهر عظیم و باارزش خویش را گم كرده اند و ارزش وجودی خویش را فراموش كرده اند و در یك جمله هر چند كه بسیاری از ایشان ادعای دانایی و تحصیلات آكادمیك دارند لكن در حقیقت به جهالت و نادانی دچار شده اند و گرنه چنین عمل نمی كردند.

بدون تردید، هیچ یك از كسانی كه دنبال ارضای خواهش های نفسانی خود هستند، تصور درستی از وجود انسانی و فلسفه ی آفرینش خویشتن ندارند. به راستی اگر یك دختر جوان، ارزش وجودی خود و هدف از آفرینش خویشتن را بداند، آیا هرگز به ذهنش خطور می كند كه خود را به شكل یك عروسك در آورده و هم چون نمایشگاه سیاری از رنگ و لعاب خود را در معرض نگاه های آلوده و مسموم دیگران قرار دهد؟و اگر یك پسر جوان قدر و قیمت انسانی خود را بداند آیا هرگز اجازه چشم چرانی و امثال آن را به خود می دهد؟

امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «من كرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته؛ هر كس نفس نزدش عزیز و گرامی باشد، شهوت ها در نظرش خوار و پست می گردد» (1)تفكر در ارزش والای انسان و گوهر ارزنده جان و حقیقت او و بهای او كه لقای خداوند و قرب به اوست و توجه به هدف آفرینش و قله اوج مقام انسانی، گناهان را در نزد انسان بی مقدار و حقیر می نماید این اكسیر همانی است كه بی توجهان به ضروریات دین، چون حجاب و... آن را فراموش كرده اند.

با این همه، این افراد قابل هدایت هستند و باید آگاهان ایشان را از چاه جهالت و نادانی برون آورند و به راه  راست هدایت كنند. البته واكنش در برابر رفتار جاهلانه این افراد باید همراه با حسن برخورد و جلب اعتماد و گام به گام باشد. زیرا حسن برخورد در مواجهه با دیگران یكی از مهم ترین تكنیك های رفتاری است كه انسان باید در معاشرت های خود با افراد توجه ویژه ای به آن داشته باشد. قرآن مجيد خطاب به پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «اي پيغمبر! به بندگانم بگو كه با مردم با نيكوترين وجه صحبت نمايند». (2)خداوند از حضرت موسی (ع) می خواهد با فرعونی كه ادعای خدایی دارد، با نرمی و ملاطفت تكلم كند و به ایشان بگوید: آیا میل داری كه پاكیزه شوی؟ آیا می خواهی تو را به راه خداوند هدایت كنم تا به درگاه او خاشع شوی؟(3)

هرگز نمی توان با خشم و خشونت دیگران را مورد نقد قرار داد و یا از گناه باز داشت؛ از این رو باید مواظب بود تا لطمه ای به شخصیت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتی مانند "این عمل در شأن شما نیست" و "شأن شما بالاتر از این ها است" بسیار مؤثر است.

راهكار های تكمیلی در چگونگی برخورد با جاهلان و تذكر به ایشان را از همكاران بخش تلفنی به شماره ( 09640) جویا شوید.

پینوشتها:

1.  امام علي بن ابي طالب عليه السلام، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، ص 555.

2. نازعات (79) آیه 18 و 19.

3. ثقة الاسلام كليني، كافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365، ج 1، ص 23.

چه پاسخي مي دهيد؟
آيا صورت هاي آرايش كرده كه به طور طبيعي نگاه ها را متوجه خود مي سازد، نشان پاكي است، يا صورت ساده و بي آلايش؟

اگر گفته شود مهم پاك بودن دل است به چه دليل برحجاب اصرار داريد چه پاسخي مي دهيد؟

قبل از پرداختن به اصل پاسخ بيان مقدمه اي را لازم مي دانيم:

آن چه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود نقصان و يا ضعف در آگاهي ها و يا اطلاعات غلط است. بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي چون ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ...، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستند كه به آن جهل دارند."

آري؛ هيچ انساني چه مومن و چه لائيك و بي دين با حفظ تعادل رواني جامعه، تأمين امنيت اجتماعي و بهداشت روانى و كاهش هيجان‏ها و التهاب جنسى مخالفت نمي كند. هيچ انسان با فحشا، سستي بنيان خانواده و بالاخره فروپاشي نظم جامعه موافق نيست. همه خواهان جلوگيري از ابتذال و نگاه ابزاري به زن هستند و هيچ كس با آن چه كرامت و شخصيت ذاتي زنان را حفظ كند مخالفت نمي كند.

اينها برخي از فوايد و فلسفه حجاب است كه در بدو نظر به ذهن مي آيد و آثارش به چشم ديده مي شود.

بعد از اين مقدمه، در پاسخ به سوال شما، به دو نكته اشاره مي كنيم:

ا- مهم آن است دل پاك باشد!

اصل اين كلام را از مدعيان آن ميپذيريم، بله مهم آن است كه قلب پاك باشد، زيرا قلب اگر پاك شد، انسان را به سوي پاكيها هدايت ميكند، ولي قلبي كه ناپاك است و در آن بيماري، دورويي، حسد، بخل، كينه و..وجود دارد و يا ظلمت گناه و دوري از خداو ساير رذايل آن را احاطه كرده، قطعاً انسان را به سوي رذيلتها، ناپاكيها و گناهان سوق ميدهد. زيرا از كوزه همان تراود كه در اوست.

ولي هر چيزي علامت و نشانهاي دارد، نشانه طهارت قلبي و پاك بودن دل چيست؟ آيا بيحجابي يا بدحجابي ميتواند نشانه پاك بودن دل باشد؟ آيا پاكي دل به همراه اغواگري يا جلب توجه و نگاه ديگران است يا در عفت و بزرگ منشي و پوشش صحيح و بدون اغواگري؟

آيا صورت هاي آرايش كرده كه به طور طبيعي نگاه ها را متوجه خود مي سازد، نشان پاكي است، يا صورت ساده و بي آلايش؟

قرآن كريم پاسخ مي دهد كه رعايت حريم محرم و نامحرم و مواظبت بر پوشش اسلامي و دور شدن از عوامل تحريك زا زمينهساز طهارت قلبي براي زنان و مردان است:«ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن؛(2) اين كار براي پاكي دلهاي شما ـ مردان و زنان ـ بهتر است».

امير المؤمنين(ع) ميفرمايند:

«من طاب ظاهره طاب باطنه و ما خبث ظاهره خبث باطنه؛(3) هر كس ظاهرش پاك (و هماهنگ با فرمان الهي) باشد، باطنش نيز پاك است. هر كس ظاهرش ناپاك است (يعني عمل و رفتار و پوشش وي بر خلاف دستور قرآن باشد) نشانهاي بر پليدي و ناپاكي باطن اوست».

از افرادي كه ميگويند قلب بايد پاك باشد، بايد پرسيد منظور از پاك بودن باطن يا دل چيست؟ چگونه و از چه راهي ميتوانيم بفهميم قلب كسي پاك است يا نه؟

ما كه از غيب و درون افراد اطلاعي نداريم. از اين رو اميرالمؤمنين(ع) براي راهنمايي ما راهي را نشان داده تا از آن طريق بفهميم كه قلب چه كسي پاك يا نا پاك است، چه كسي ايمان، درونش را روشن و منور ساخته است و چه كسي فقط ادعا دارد.

حضرت ميفرمايد:«صلاح الظواهر عنوان صحة الضمائر؛(4) ظاهري كه به خير و صلاح و هماهنگ با دستور خدا باشد، گواهي بر صحت و سلامت باطن ميدهد».

در روايت ديگري ميفرمايد:«بالصالحات يستدلّ على حسن الايمان؛(5) به وسيله عمل صالح ميتوان پاكي قلب و حُسن ايمان را فهميد و بر طهارت دل استدلال كرد».

نيز ميفرمايد:«يستدلّ على خير كلّ امرءٍ بما يظهر من أفعاله؛(6) خوب بودن هر كسي با اعمالي كه از او نمايان مي شود، شناخته مي شود».

گاهي انسان با زبان خود حرف مي زند. گاهي با طرز راه رفتن و لباس پوشيدن يا آرايش كردن شخصيت خود را بازگو مي كند. شخصيت و پاكي يا ناپاكي دروني هر كسي را با نوع و رنگ و مدل لباسي كه ميپوشد،  هرگونه رفتار و معاشرتي كه با ديگران ـ محرم و نامحرم ـ دارد،  ميتوان  شناخت.

2- هدف از بدحجابي، فساد نيست!

شايد واقعاً خانم بد حجاب است قصد فساد ندارد، اما قصد نداشتن يك چيز است و نتيجه چيز ديگر. بنابراين موضوع فقط بيرون ماندن چند نخ مو نيست، بلكه موضوع آن قصد و نيت و نتيجه اي است كه از اين كارها حاصل مي شود. حرمت شكني و مخالفت علني با فرمان خدا از يك سو،  تحريك جنسي جوانان و آلوده نمودن آنان را نيز از سوي ديگر با خود همراه دارد. بسياري از بزهكارها ريشه در عوامل و مسايل جنسي دارد. تحريك غرايز جنسي به طور مستقيم و غير مستقيم در آن امور دخالت مي يابد.

راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.

براي آشنايي با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هايتان،لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم:

1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛

2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛

3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني

4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده

5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده

پينوشت ها:

1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.

2. احزاب (33) آيه 53.

2. عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي ، معجم الفاظ غرر الحكم ، تحقيق مصطفي درايتي، الناشر مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، تاريخ النشر، ذي القعده 1413، ص 673.

3. همان.

4. همان، ص607.

5. همان.

6. بحار الانوار، ج 74، ص170.

بي حجاب هاي فراوان
رعایت حجاب بر همه افراد بدون توجه به جنسیت آنها لازم و ضروری است و اهمال و عدم توجه به آن عقاب داشته و رعايت نكردن دیگران عذر و بهانه ای برای ما نخواهد بود...

با بودن بي حجاب هاي فراوان كه در هر حال اثر خود را مي گذارند رعايت كردن و نكردن من چه تفاوتي دارد؟

در آغاز لازم است به دو نكته توجه كنیم:

1- اگر چه  پوشش و حجاب دینی برای زن می تواند آثار و فواید روانی و احساس امنیت فراوانی به ارمغان آورد، اما از آن جا كه جاذبه های مادی و دنیایی و انگیزه ها و علل مختلف و متعدد می تواند او را به عدم رعایت حجاب دینی و جلوه نمایی در مقابل نامحرم یا بی اعتنایی به پوشش و حجاب سوق دهد، رعایت پوشش دینی نیازمند داشتن پشتوانه  ایمان و اعتقاد دینی است.پس در اولین قدم  لازم است  باور و ایمان دینی خود را تقویت نمایید.

2-  به عنوان یك مسلمان معتقدیم  آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكلیف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نیست. مصالح و منافع  واقعی اجرای احكام و مقررات دینی  متوجه خود ما می شود؛ زیرا نه اعمال نیك ما به خداوند سودی می رساند و نه اعمال بد، ضرری را متوجه او می سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نیز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اینكه خواهان سعادت و خوشبختی و كمال آن ها است؛ احكامی را مقرر نموده است و از جمله این احكام، وجوب رعایت حجاب است.

بر اساس آن چه بیان شد، روشن می شود، رعایت حجاب بر همه افراد بدون توجه به جنسیت آنها لازم و ضروری است و اهمال و عدم توجه به آن عقاب داشته و رعايت نكردن دیگران عذر و بهانه ای برای ما نخواهد بود. علاوه بر آن كه ما نیز جزئی از دیگران هستیم. اگر همه چنین بگویند .......!!!

پرسشگر گرامی

حجاب و پوشش رفتاری است برخواسته از «حیا وعفت درونی ». حیا و عفت امری  "فطری" است و ریشه در سرشت و طبیعت انسان دارد .از این رو"انسان"- بدون تفاوت و تفكیك جنسیت -  از صبحگاه آفرینش پیش از آن كه دستور یا حكمی از ناحیه دین یا جامعه داشته باشد، خود به خود به سمت نوعی "پوشش و حجاب"گرایش داشته است. چنان كه وقتي شیطان آدم وحوا را فریفت و آن دو از درخت ممنوعه خوردند،پوشش و حجاب شان فرو ریخت. آنان با آشكار شدن شرمگاه و اعضا و عیب های بدن شان شروع به پوشاندن خود با برگ های درخت كردند. بنابراین اصل پوشش و حجاب را می توانیم از بامداد آفرینش بدانیم، اگر چه كیفیت این پوشش با آنچه بعدها در ادیان تشریع شده، ممكن است متفاوت  باشد.

خواهر گرامی

سوال شما به شكلی حاكی از عدم آگاهیتان درباره فواید و فلسفه حجاب است. لذا در ادامه به بخشی از فواید و فلسفه حجاب اشاره كرده و تفصیل مطلب را به مطالب كتاب های معرفی شده واگذار می كنیم .

فواید و فلسفه حجاب:

1- حفظ تعادل روانی جامعه ،تأمین امنیت اجتماعی و بهداشت رواني  و كاهش هیجان‏ها و التهاب جنسي:

از جمله غرایز خدادادی در ساختمان وجودی انسان، غریزه جنسی است،كه نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمی است. در صورت كنترل آن، می تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات آرامش و امنیت روانی انسان ها را فراهم كند.

2- حجاب حافظ كرامت و شخصیت ذاتی زنان:

اسلام میخواهد زن كرامت داشته باشد. وقتي در جامعه حضور پیدا میكند، به عنوان یك انسان ظاهر شود،نه به عنوان جنس مخالف. زن و مرد در درجه اول هر دو انسانند. هر دو باید در محیط اجتماع و در برخورد با یكدیگر به گونه اي ظاهر شوند كه مایه آلودگي و ناپاكي جامعه نشوند. زن مسلمان، تجسم حرمت و عفت در جامعه است. حفظ پوشش و داشتن حجاب به نوعي احترام گذاردن به زن و محفوظ نگه داشتن وي از نگاه هاي شهواني و حیواني است.

3 - حفظ و تحكیم بنیان خانواده

 نهاد خانواده یكی از مقدس ترین نهادهای اجتماعی است. نقش این نهاد در  ایجاد جامعه سالم  بی بدیل است. در این میان نقش حجاب و پوشش اسلامی در سلامت و استمرار پیوند خانوادگی، غیرقابل انكار است. با رواج بي حجابي و جلوه گري زن، از یك سو جوانان مجرد، ازدواج را نوعي محدودیت و پایان آزادي‏هاي جنسی خود تلقّي مي‏كنند ،

آمارهای مستند نشان می دهد كه با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی نیز به طور مدام بالا رفته است، چرا  كه «هر چه دیده بیند، دل كند یاد»، به این ترتیب، هر روز به دلبری جدید دل می بندد و با دیگری وداع می كند.

4- پیشگیری از فحشا و فروپاشی نظم جامعه

گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناك ترین پیامدهای بی حجابی و آزادی های بی حد و حصر جنسی است. به این معنی نیست كه عامل اصلی فحشا و ازدیاد فرزندان نامشروع، منحصر در فرهنگ برهنگی و بی حجابی است، بلكه می گوییم یكی از عوامل اصلی و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جریان رو به رشد «فرزندان نامشروع» برهنگی و بی حجابی است.

5- جلوگیری از  ابتذال و  نگاه ابزاری به زن:

 هنگامی كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعی است روز به روز  آرایش بیش تر و خودنمایی افزون تر را از او تقاضا دارد. هنگامی كه زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ كالاها و عاملی برای جلب جهانگردان قرار بدهند، در چنین جامعه ای شخصیت زن تا سر حد عروسك، یا كالای بی ارزش سقوط می كند.اما عنصر حجاب و پوشش اسلامی، نه تنها زن را از صحنه اجتماع و فعالیت های اجتماعی دور نمی كند، بلكه زمینه های حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع، به همراه حقوق انسانی برابر، تضمین می كند. شخصیت خداداد زن را از دستبرد نگاه ابزاری دیگران، مصونیت می بخشد.

برای مطالعة بیش تر كتاب هایی را معرفی می كنیم:

1- مسئلة حجاب، از استاد مطهری؛

2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهری؛

3- زن، از مهدی مهریزی؛

4- حجاب شناسی، از حسین مهدی زاده؛

5- شخصیت و حقوق زن در اسلام، مجموعه مقالات ششمین جشنواره پژوهشی شیخ طوسی، در سه جلد،نگارش جمعی از پژوهشگران ، انتشارات مركز جهانی علوم اسلامی؛

6-  مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادی؛

7- حجاب از دیدگاه قرآن و سنت،  خانم فتحیه فتاحی زاده

8-  زن در آیینة جلال و جمال،  آیت الله جوادی آملی؛

9- مجله پیام زن، ویژه هم اندیشی حجاب ،شماره 184و 185 ، 1386؛

10- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل.

آیا با پوشیدن چادر مشكلم حل می شود؟
اگر منظور جلو گیری از نگاه هرزه دیگران باشد ، قطعا هر چه حجاب كامل تر و بر تر باشد نگاه هرزه چشم ها كمتر می شود چنان كه قرآن می فرماید: «...ذلك ادني ان یعرفن ..

من مانتوی بسیار بسیار با حجابی دارم. اما باز هم از نگاهای هرزه رنج می برم. آیا با پوشیدن چادر مشكلم حل می شود؟

منظورتان از نگاه هرزه چیست ؟ آیا منظور نگاه  دیگران به خود است. یعنی آیا  پوشیدن مانتو بلند و گشاد كه بر جستگی های بدن را به هیچ وجه نشان ندهد باعث می شود كه افراد هرزه چشم دیگر به شما نگاه نكنند؟   یا منظور  نگاه خود به دیگران است  ؟

اگر منظور جلو گیری از نگاه هرزه دیگران باشد ، قطعا هر چه حجاب كامل تر و بر تر باشد نگاه هرزه چشم ها كمتر می شود چنان كه قرآن می فرماید: «...ذلك ادني ان یعرفن فلا یوذین؛ (1)  ای پیغمبر به همسران  و دخترانت و  زنان مؤمنان  بگو روسری  و چادر هایشان را بر خود فرو افكنند این كار برای آن كه شناخته شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند بهتر است». 

ولی اگر منظورتان  كنترل نگاه خودتان باشد - كه ظاهرا این نباید باشد-  راهكارهای دیگری دارد.

راهكارهایی كه به  تقویت اراده  و آگاهی و معرفت  و ایمان و معنویت می پردازد. بنا بر این اگر پاسخ تان را به طور كامل نگرفتید در نامه بعدی یاد آوری كنید تا پاسخ داده شود.

نكته ای را كه لازم است به آن توجه كنید، این است كه:

حساسیت زیادی نداشته باش . حساسیت بیش از اندازه، افراطی گری است و نتیجه آن  یا گرفتار شدن به وسواس فكری سپس وسواس عملی است ، و یا از كوره در رفتن و همه چیز را رها كردن و به همه چیز پشت كردن.

نكته:

خانم ها برای حفظ نگاه خودشان و همچنین حفظ خویشتن از نگاه دیگران شایسته است كه كمتر با نامحرمان روبرو شوند.

موفق باشید

پی نوشت ها :

 1. احزاب ( 33) ، آ یه 59.

صفحه‌ها