اخلاق

نمي‌دانم چه‌کار کنم.
عوامل گوناگوني باعث می‌شود که آدميان دچار غفلت مي شوند يا در برابر اصلاح از خودشان سرسختي و مقاومت به خرج می‌دهند. به‌هرحال شخصيت افراد بسيار ...

سلام، بنده در يک اداره دولتي معاون هستم. رئيس بنده خانمي است که گاهي اوقات بسيار شکاک و گاهي اوقات بسيار سرسخت است. علی‌رغم اينکه بسيار پرکار است، اما رفتارهاي ايشان موجب تبديل اختلاف‌نظر به دعوا و کدورت با ساير همکاران می‌شود. در صورت اشتباه يک کارمند، آن‌چنان سر آن کارمند فرياد مي‌زنند (حتي ملاحظه سن و سال را هم نمي‌کنند) که گويي اين کارمند همان کارمندي نيست که هميشه از او تعريف مي‌کرده‌اند. اگر فردي رفتار غلط ايشان را به خودشان بگويد از خود سرسختي نشان مي‌دهند و در جمع‌هاي ديگر شروع به بد گفتن از آن فرد مي‌کند. حتي شروع به مقدمه‌سازي جهت انتقال يا استعفاي آن فرد از مسؤوليت خود مي‌شوند. هرچقدر سعي می‌کنم با صحبت ايشان را قانع کنم (صحبت بدون حضور فرد سوم) که فلان رفتارشان نه‌تنها به مصلحت اداره نيست و موجب مي‌شود که همکاران از ايشان متنفر شوند و نسبت به آينده اداره دلسرد شوند، با استدلال‌هاي بی‌پایه و اساس مقاومت مي‌کنند. در ابتداي کار برداشتم اين بود که ايشان بسيار پرجرئت هستند اما آلان برداشتم اين است که ايشان از درون شخص ضعيفي هستند و تلاش ايشان براي تخريب منتقدان خود يک مکانیم دفاعي جهت پوشش ضعف‌هاي خودشان است. نمي‌دانم چه‌کار کنم. متأسفانه به علت وضع اداره استعفا را صلاح نمي‌دانم وگرنه چند وقتي هست که مي‌خواهم به سراغ مافوق ايشان بروم و استعفايم را تحويل بدهم.

پرسشگر محترم! نيازي به استعفا نيست. متأسفانه فرهنگ‌سازی در اين زمينه يا وجود ندارد يا کم است که افراد فقط سعي می‌کنند وظايف قانوني خودشان را انجام دهند و از وظايف انساني و اخلاق حرفه‌ای يا آگاهي ندارند يا لزومي به آگاهي از آن نمی‌بینند!

البته این‌یکی از منشأهای چنين رفتارهايي است. به‌هرحال دلايل ديگري هم می‌تواند باشد که بعضی غير اختياري است. عوامل گوناگوني باعث می‌شود که آدميان دچار غفلت مي شوند يا در برابر اصلاح از خودشان سرسختي و مقاومت به خرج می‌دهند. به‌هرحال شخصيت افراد بسيار پيچيده است و به‌راحتی نمی‌توان درباره آن نظریه‌پردازی کرد يا نسخه درماني پيچيد.

همين مقدار که با ايشان گفتگو داشتيد کافي است. وقتي اثر ندارد، بيش از اين تکليفي هم نداريد. قرآن کريم می‌فرماید هر فردي به مقداري تکليف دارد که توان و شرايطش به او اجازه دهد (1). همین‌که راضي به اين کارها نيستيد و آن‌ها را تأیید نمی‌کنید کافي است. يادتان باشد قدم اول براي اصلاح اين است که طرف مقابل خودش بخواهد و اراده‌ای داشته باشد.

موفق باشيد.

 

پی‌نوشت:

  1. سوره بقره، آيه 285.

ميگن بخت طرف بسته‌شده ...
هر دختري طبیعتاً با رسيدن به سن ازدواج تمايل دارد شريک عاطفي مناسب و مطابق با معيارهايش را پيدا کند، زندگي مشترک تشکيل دهد و صاحب خانواده و فرزند شود؛ اما در...

سلام. خسته نباشيد. من?سالمه و دختران فامیلمان که هم سن من هستند ازدواج کردن و من هنوز نه! افسردگي گرفتم. نميگم خواستگار نداشتم...داشتم اتفاقاً خوب بودن ولي خو به دل آدم نميشينن...خيلي ناراحتم...خيلي و اينکه ميگن بخت طرف بسته‌شده ...اين راسته يا الکيه همش...يه دعاي خوب معرفي کنين تا منم ازدواج کنم. منم دلم می‌خواهد کسي تو زندگی‌ام باشه خسته شدم از مجردي.

هر دختري طبیعتاً با رسيدن به سن ازدواج تمايل دارد شريک عاطفي مناسب و مطابق با معيارهايش را پيدا کند، زندگي مشترک تشکيل دهد و صاحب خانواده و فرزند شود؛ اما در حال حاضر دغدغه برخي از دخترها اين است که چرا خواستگار ندارند يا تعداد خواستگارانشان کم است، دسته ديگري از دختران دم بخت هستند که خواستگارهايي براي ازدواج و پيشنهادهايي براي دوستي دارند، ولي مشکل و دغدغه اصلی‌شان اين است که چرا خواستگار خوب و مناسبي که با معيارهاي آن‌ها سازگار باشد به سراغشان نمي‌آيد.

لازم است قبل از هر چیز بدانيد تنها اين شما نيستيد که با چنين مسئله‌ای روبرو هستيد و الزاماً مشکل از جانب شما نيست. بلکه به‌طورکلی در حال حاضر ازدواج کردن سخت شده است، شرايط ازدواج به‌راحتی فراهم نمی‌شود و سن ازدواج بالاتر رفته است. بااین‌حال اگر باوجود داشتن شرايط و موقعيت خوب، خواستگار مناسبي نداريد، احتمالاً علت اصلي آن يک يا چند مورد از دلايل زير است:

** معيارهاي واقع‌بینانه نداريد.

تعريف شما از خواستگار مناسب يا مرد ايده­آل براي ازدواج چيست؟ ممکن است شما از آن دسته دخترهايي باشيد که چون خودشان شرايط نسبتاً خوبي ازنظر ظاهري، اجتماعي و خانوادگي دارد، به دنبال يک پسر ايده‌آل و همه‌چیزتمام هستند. شايد در جستجوي پسري هستيد که خوش‌قیافه، پولدار، باهوش، دست و دل­باز، تحصیل‌کرده، بامزه و غيره باشد. در اين صورت کمال‌گرایی بیش‌ازحد شما باعث می‌شود تعداد خواستگارانتان کمتر و محدودتر شود. اگر نگاه واقع‌بینانه‌ای براي انتخاب همسر نداشته باشيد تجربه آشنايي با پسران خوبي که شايد بدون نقص نباشند؛ اما مي‌توانند شما را عاشقانه دوست داشته باشند و قدرتان را بدانند، از دست خواهيد داد.

** خوش‌رو و خوش‌اخلاق نيستيد

اينکه زيبا هستيد و شرايط خانوادگي و اجتماعي خوبي داريد عالي است، اما اخلاقتان چطور است؟ برخلاف آنچه ممکن است تصور کنيد خوش‌رو بودن، نشاط و گشاده‌رویی شما، به‌اندازه زیبایی‌تان و شايد حتي بيشتر مي‌تواند براي داشتن خواستگار مناسب تأثیرگذار باشد. منظور از خوش‌رویی اين نيست که با پسرهاي مجرد گرم بگيريد! منظور اين است که به‌طورکلی در معاشرت‌ها خوش‌رو و خوش‌برخورد باشيد تا بااخلاق خوب در نظر ديگران شناخته شويد.

** زودرنج هستيد.

يکي از دلايل اينکه خواستگار مناسبي نداريد ممکن است اين باشد که هر وقت نمي‌توانيد به خواسته‌تان برسيد، زير گريه مي‌زنيد. همواره احساس می‌کنید که به شما توهين شده است. دائماً از دست ديگران ناراحت مي‌شويد و همواره منتظريد که بقيه از شما معذرت‌خواهي کنند. دختراني که زودرنج و اصطلاحاً کمي لوس هستند و فکر مي‌کنند شريک عاطفی‌شان هميشه بايد نازشان را بکشد، در نظر مردان براي ازدواج مناسب نمی‌آیند. زيرا زندگي مشترک سختي‌ها و پستي بلندي‌هاي زيادي دارد که نياز است در آن صبور و قدرتمند باشيد.

** مغرور و خودشيفته هستيد

دختران زيبا غالباً شخصيت مغرور و خودشيفته‌اي دارند، اين ويژگي‌ها ازجمله خصوصياتي است که مردان را فراري مي‌دهد. اين دختران مغرور اجازه نمي‌دهند که مرد زندگي‌شان سکان امور را به دست بگيرد و اين کار باعث مي‌شود که مرد احساس بي‌کفايتي و بي‌لياقتي بکند.

اگر مي‌خواهيد مرد زندگي‌تان زمين زير پايتان را بپرستد و دائماً درباره‌ي خودتان حرف مي‌زنيد و خودستايي می‌کنید، اين رفتارها و خواسته‌ها نشان مي‌دهد که شخصيت بخشنده‌اي نداريد و مي‌خواهيد در رابطه فقط گيرنده باشيد. شما هنوز به لحاظ عاطفي آماده نيستيد که ديگري را با بخشندگي دوست داشته باشيد و از او مراقبت کنيد. اگر احساسات ديگران برايتان مهم نيست و درباره وضعيت آن‌ها کنجکاو نيستيد، شايد اين شما هستيد که انتخاب بدي براي يک پسر خوب هستيد.

غرور و خودپسندي کمکي به پايداري رابطه نمي‌کند، چون دختران مغرور مي‌خواهند هر کاري که دوست دارند انجام دهند و در قبال هيچ فردي پاسخگو نباشند.

** خواهر گرام تأکید می‌کنیم بيشتر باورهاي رايج در جامعه در مورد سحر و جادو و بستن بخت واقعيت ندارد ولي اگر برفرض موردى پيدا شد که سحرى در کار بود، می‌توان از راه‌های زير براى بطلان آن استفاده نمود و نيازي به مراجعه به دعانويس و امثالهم نيست:

۱- استعاذه به خداوند و خواندن سوره‌های فلق و ناس. در روايت آمده که اين دو سوره را در نماز وتر بخواند و پيامبر اکرم صلی‌الله عليه و آله به امام علي علیه‌السلام سفارش نمود که این‌گونه بخواند.

۲- خواندن و نوشتن آيات ۷۵ تا ۸۲ سوره يونس.

۳- خواندن آيه ۱۰۲ سوره بقره «واتبعوا ما تتلوا الشياطين...» تا آخر آيه.

۴- خواندن آيه ۱۰۰ سوره نسا «و من يهاجر في سبيل الله...» تا آخر آيه.

۵- خواندن آيات ۵۴ تا ۵۶ سوره اعراف.

۶- دعا و تضرع به درگاه خداوند.

۷- درخواست دعا از اولياى واقعى خداوند و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام.

۸- صدقه دادن. تداوم صدقه و خواندن سوره «يس» و آيه «و ان يکاد» و «چهار قل» مؤثراست.

** در یک‌کلام:

کمال‌گرایی، زودرنجي و تکبر ازجمله دلايلي هستند که ممکن است باعث شود دختران با ظاهر و شرايط خوب، خواستگار مناسب نداشته باند. همچنين ممکن است ناخودآگاه نسبت به جنس مخالف گارد منفي داشته باشند، بیش‌ازحد درگير کار و درس باشند و قدرت و استقلال آن‌ها مردان را فراري دهد. دليل ديگر نداشتن خواستگار مناسب اين است که دختر در مکان مناسب و توسط افراد ديده نمي‌شود.

براي راهکارهاي يافتن خواستگار مناسب،‌ لازم است واقع‌بين باشيد، از ديگران کمک بگيريد و درمکرد معيارهايتان با آن‌ها صحبت کنيد. همچنين لازم است ضمن حفظ اعتمادبه‌نفس، براي ملاقات با پسر شايسته برنامه‌ريزي کنيد.

اين قضيه به زندگيم داره لطمه ميزنه.
به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع واقعي اجراي ...

همسر من به حجاب علاقه نداره. لباس جذب و بد جور نمي پوشه. فقط دوست داره موهاشو بيرون بذاره. من ملزم كردم اين كارو نكنه. البته زياد بيرو نميذاره. حالا هم دوست داره موهاشو رنگ كنه. اين قضيه به زندگيم داره لطمه ميزنه. ايا به حال خودش واگذار كنم . تا موهاشو بيرون بذاره. ازشم علتشو ميپرسم . ميگه دوست داره اين كارو. من هميشه راهنماييش ميكنم. شما بگيد چي كاركنم . اخه همش زور كنم ازم زده ميشه. اين همه مرد تو بيرون هستن با گشتن بد زناشون مشكل ندارن. راهنماييم كنيد.نمازش رو هم ميخونه . روزه هم ميگيره. كاراي ديني شو انجام ميده.

در ابتدا به دو نكته توجه كنيد:

1. به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع  واقعي اجراي احكام و مقررات ديني متوجه خود ما مي شود؛ زيرا نه اعمال نيك ما به خداوند سودي مي رساند و نه اعمال بد، ضرري را متوجه او مي سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نيز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اينكه خواهان سعادت و خوشبختي و كمال آن ها است؛ احكامي را مقرر نموده است و از جمله اين احكام، وجوب رعايت حجاب است.

2. ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ... مجموعه عللي هستند كه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود.

با توجه به اين نكته مي گوييم:

بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي در ابتداي پاسخ به آن اشاره شد، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستندكه به آن جهل دارند"

پرسشگر گرامي؛

آن چه در سوال بيان كرده ايد، حاكي از عدم آگاهي همسرتان درباره فوايد و فلسفه حجاب و احكام الهي است. از اين رو لازم است با استفاده از آيات و روايات، متون قوي ديني، اعتقادات ايشان تقويت و ايشان را به فلسفه حجاب آشنا سازيد. براي ترغيب و تشويق به ايشان به رعايت حجاب در آغاز زير بناهاي فكري همسرتان را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بكوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه داراي نتيجه مستقيم بر عملكرد فرد است. پس بايد در تقويت و اصلاح اين مباني بكوشيد. يعني به جاي الزام ايشان سعي كنيد با بالابردن عنصر آگاهي در ايشان،به گونه اي برخوزد كنيد كه ايشان با علاقه واختيار خود حجاب و بلكه حجاب برتر را برگزيند. چنان چه ايشان از پشتوانه ايمان و اعتقاد ديني مستحكم برخوردار شوند و با فلسفه حجاب آشنا شوند و گوهر وجودي خويش را بشناسند چنين سخناني را بر زبان جاري نمي سازند. علاوه بر آن كه ايشان بايد توجيه شوند كه با بي توجهي خود به مقوله حجاب زمينه گناه را براي ديگران فراهم مي كنند. پس از اين جهت نيز مقصر و گناه كارند.

البته برخي موارد اشكالي ندارد. مثل رنگ كردن مو، در صورتي كه ايشان حجاب خود را رعايت كنند، از نظر شرعي مانعي ندارد كه ايشان موهاي خود را رنگ كنند و روشن است در حرمت در معرض ديد نامحرم قرار دادن،فرقي بين موي رنگ شده و غير آن نيست.

برادر گرامي؛

هر شخصي يك نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد. براي اينكه بفهميم از چه راهي بايد همسرتان را با مسأله آشنا سازيد بايد سعي كنيد اين رگ خواب و نقطه پذيرش را در ايشان به دست آوريد. متناسب با آن، راهي موثر را انتخاب كرد. اما به طور كلي تذكر نبايد در ميان جمع باشد. بايد با زبان نرم و لطيف با او برخورد كنيد.(2) با زبان خوش و شيرين به او متذكر شويد.(3) سعي كنيد از توصيه اي كه نوعي نگاه از بالا به پايين ميباشد، كه باعث موضعگيري منفي وي شود، پرهيز كنيد، زيرا اثر معكوس خواهد داشت. فراموش نكنيد تذكرات شما براي تبديل به وضعيت بهتر و نيكوتر است. راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.

براي آشنا كردن ايشان با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هاي ايشان،لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم. البته مي توانيد از خود ايشان نيز بخواهيد آن كتاب ها را مطالعه كنند:

1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛

2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛

3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني

4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده

5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت،  خانم فتحيه فتاحي زاده

پينوشت ها:

1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.

2. اسراء (17) آيه .

3. طه (16) آيه 43.

آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.
یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران ...

مادر زنم (خاله من) با طعنه زدن به افرادی كه مهمان من میشوند باعث شده كسی رغبت نكند به خانه ما (در شهر دیگری ساكن و از خانواده هایمان دور هستیم) بیاید. همچنین ایشان ظاهراً قبول ندارند كه اختیار زن با شوهر است و با حرفهایش خانواده مرا تحریك میكند. با دیه ای كه به خاطر مصدومیت ناشی از تصادف خانمم از بیمه گرفتیم خانه ای خرید كردیم. خانواده ام نگرانند كه مادر زنم در آینده به دلیل اینكه چند دانگ خانه مال دخترش است مشكلاتی ایجاد كند. مثلاً دخترش را تحریك به گرفتن اجاره از من كند (در فامیلمان چنین موردی وجود داشته) و یا اینكه استقلال من در مدیریت خانواده را با تحریك دخترش كم كند و حرفهایی از این قبیل كه با توجه به اخلاق مادر زنم بعید نیست. حالا خانواده ام از من میخواهند كه از خانه را فروخته و پول همسرم را به او برگردانم. بطوریكه مادرم تهدید كرده در صورت انجام ندادن این كار هرگز به خانه من پا نم گذارد. این مسئله در حال تبدیل شدن به معضلی اساسی در زندگیم است كه ممكن است كار را به جای باریك بكشاند. خواهشمند است راهنمایی بفرمایید. با توجه به توضیحات مذكور آیا به صلاح هست در خانه ای زندگی كنیم كه تمام یا بخشی از آن به اسم همسرم است. و آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.

یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران برادران و یا حتی بیگانگان سبب می شود كه آنها در اموری كه به حسب ظاهر با هم اختلافی نیز ندارند به مرور زمان اختلاف افتد.

از جمله دخالت های تهدید كنندهی سلامت روانی خانواده، عدم احترام به استقلال فرزندان پس از ازدواج است. یعنی گاهی والدین به استقلال فرزندانشان احترام نمی گذارند و به خود اجازه هرگونه مداخله را می دهند. دراینگونه موارد والدین به تمایز خود از فرزندان خویش نرسیده اند. البته در مواردی هم مشاهده می شود كه فرزندان به تمایز خود از دیگری نرسیده اند. یعنی برای هر كاری با والدین خود اجازه می گیرند. باید توجه داشت كه نباید مسائل زناشویی را و به قولی مسائل درون خانواده را با خانواده های اصلی در میان گذاشت. زمانی كه مامشكلاتمان را با افراد در میان می گذریم در واقع اجازه دخالت را به آنان می دهیم.

و اما چه باید كرد:

1-خانواده درمانگران سیستمی بر این اعتقادند كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج میكنند از سیستم قبلی خود كه خانواده های اصلی هستند جدا میشوند و بنای سیستم جدیدی را می ریزند، و بدینسان یك سیستم جدید شكل می گیرد. هر سیستم برای بقاء نیاز به رعایت قوانین خاصی دارد كه اگر رعایت نشود سیستم از هم می پاشد. یكی از قوانین سیستم اینست كه اعضاء نباید اجازه دخالت افراد خارج از سیستم را در سیستم خودشان بدهند، یعنی زن و شوهر باید بطور مودبانه و قاطع به خانواده های خود تفهیم كنند كه اگر دوستشان دارند از دخالت بپرهیزند، و در صورت نیاز به مشورت با آنها حتما اطلاع خواهند داد. در قرآن كریم حتی دادن مشورت به زوجین منوط به تقاضای آنها از دیگران شده است. یعنی هیچ كس نباید به خود حق دهد كه در زندگی دیگران دخالت كند و لو اینكه پدر و یا مادر زن و شوهر باشند. شعار معروف زوج درمانگران اینست كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج كردند به معنی اینست كه به همدیگر سلام می كنند و به پدر و مادر خود می گویند، خداحافظ البته خداحافظ به معنی این نیست كه دیگر آنها را نمی خواهند ببینند، بلكه به این معنی است كه حالت قبلی كه من دختر و یا پسر شما بودم و مطیع شما و هرچه شما می گفتید من باید گوش می كردم به پایان رسید. الان من خودم شوهر و یا زن یك خانه هستم و مستقل شده ام.

2- یكی دیگر از راه حل ها، فرستادن علایم و سیگنال ها از طرف زوجین به خانواده هایشان است. ابراز محبت و علاقه به یكدیگر در مقابل دیگران. مثلا صدا زدن یكدیگر با لغات و كلمات محبت آمیز. البته این، مستلزم خطاب كردن یكدیگر با لغات محبت آمیز در خانه است.

3- علاوه بر اینها نحوه تعامل با خانواده مهم است.افراد مسن دوست دارند به سخنانشان توجه شود. بهتراست به سخنان آنان خوب گوش دهید و حتی خلاصه سخنانشان را مجددا تكرار كنید تا آنها بفهمند كه شما گوش می دادید.قول دهید كه حتما به حرفهایشان فكرمی كنید.گفتن جملاتی مثل:"به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" بسیار مناسب است.

با توجه به این نكات می گوییم:

متاسفانه برای ما ننوشته اید كه همسرتان تا چه اندازه از مادرشان تاثیرپذیرند؟ آیا ایشان چون ما و شما بر این عقیده اند كه مسائل درون خانواده را نباید با خانواده های اصلی در میان گذاشت یا نه ؟ آیا ایشان با ما در این كه، در میان گذاشتن مشكلات با افراد مساوی است اجازه دخالت را به آنان، هم نظرند یا نه؟ اگر ایشان دراین موارد و سایر مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر باشند، مشكلی نیست. زیرا در فرضی كه مادر ایشان نیز اقدام به تحریك نماید اما از آن جایی كه ایشان آگاه به مسئله هستند با درایتی خاص و نیزكمك شما می توانند از اعمال نظرو دخالت های مادر خود در زندگیتان جلوگیری كند و با گفتن جملاتی نظیر "به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" به ایشان می فهماند كه نباید در زندگیتان دخالت كند.

سخن در مورد برخورد با مادرتان نیز همین است.

اما در صورتی كه همسرتان به تاثیر از مادر در مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر نیستند، لازم است ضمن تماس با گروه مشاوره بخش تلفنی به شماره (09640) راهكارهای اقناعی ایشان دراین زمینه و همفكری و همسویی ایشان با خودتان را جویا شوید.

نكته:

در این زمینه فراموش نكنید كه برخورد شما با همسرتان در تمام مراحل زندگی باید به گونه ای باشد كه به هیچ عنوان تحت تاثیر دیگران قرار نگیرد. تنها راه آن هم محبت به ایشان است. یعنی همسرتان را تحسين كنيد. همان گونه كه شما هم به عنوان یك شوهر، آرزو دارید كه ایشان شما را تحسين كند. اين نخستين نياز او در خانه است. او با شما ازدواج كرد ،چون میاندیشید بهترين همسر دنيا هستيد. او به حمايت و تمجید شما نياز دارد. براي آنكه هميشه با شور و نشاط باشد، و گرنه به زندگی اش بيرغبت میشود و به دنبال آن دخالت های دیگران سبب مشكلات بعدی می شود. از همين حالا تصميم بگيريد كه وجود شوهر را در منزل جدي بگيريد. هنگامي كه صحبت میكند، تحسيناش كنيد. به چيزي كه میگويد توجه كنيد. اجازه دهيد كه احساس كند خيلي به او اهميت میدهيد. همه مردها صفات قابل تحسيني دارند. همچنين میتوانيد از هوش و عقل و درايتش، از اخلاق خوبش، از وقتشناس بودنش و... تعريف و تمجيد كنيد. دراین صورت از مشكلات بعدی نیز جلوگیری كرده اید.

حالا چكار كنم؟
وقتي دو نفر با هم ازدواج مي كنند در واقع گسترۀ وسيعي از ارتباطات اجتماعي را تشكيل مي دهند. بخش عمده اي از اين روابط بين زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و ...

من با خانواده همسرم مشكل پيدا كردم، پدر خانمم انسان بي سواد و بي تربيتيه توي عالم جاهلي قديمه،جلوي من بي ادبانه صحبت ميكنه و با همسرم رفتارش ناپسنده خيلي خودشو ميگيره،اداي پدر سالار رو در مياره،برادر خانمم هم به تبع همين طوري رفتار ميكنه خيلي داره جاهل ميشه، با همه بي ادب و بي تربيته ،خواهر كوچكش شده كيسه بوكسش و خانم منم يكي دو بار زده (خانمم بزرگتره)از اون سري من با هاش حرف نميزنم ،پنج شنبه هفته قبل من از سركار رفته بودم اونجا ساعت چهار رسيدم مادرشون بهشون غذا نداده بودمن رفتم لباسامو عوض كنم كه يه هو برادر خانمم داد و بيداد راه انداخت كه مگه خونه خالس ،زير لفظي ميخواد كه بياد پايين؟بعد منم لباسامو پوشيدم و با خانمم شب رو توي شركت خوابيدم،الانم اينقدر وضع بده كه مادر خانمم پنج شنبه قبل،بهش گفته كه رفتي ديگه برنمي گردي!چون من خونشون نميرم اون اومده بود سمت ما، حالا چكار كنم؟

وقتي دو نفر با هم ازدواج مي كنند در واقع گسترۀ وسيعي از ارتباطات اجتماعي را تشكيل مي دهند. بخش عمده اي از اين روابط بين زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و آشنايان و بخشي هم به ارتباطات خانواده هاي زن و شوهر بر مي گردد كه پس از شروع زندگي مشترك خود به خود به هم گره خورده اند. در اين ميان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن در فرهنگ ما اهميت ويژه اي دارد. طبيعي است كه عضو جديد در هر خانواده بايد پذيرفته شود. اما گاه پيش مي آيد كه به دلايل مختلف، خانواده ها وجوه مشترك كمي با يكديگر دارند.

بنابراين بهتر است عروس و داماد جوان براي پرهيز از به وجود آمدن تنش بين خود و خانواده ها به برخي نكات توجه كنند.

1. اولين گام احترام متقابل است. رابطه اي كه در آن احترام حاكم باشد هرگز به تنش و دعوا و درگيري متمايل نمي شود. طرفين بايد سعي كنند از رفتارهايي كه حساسيت فرد مقابل را برمي انگيزد، خودداري كنند. عروس خانم و آقا داماد بايد سعي كنند با ذكاوت و تيزبيني خود اين موارد را بدون اين كه از زبان همسر بشنوند شناسايي و با رعايت آنها و جلب احترام، از بروز تنشها جلوگيري نمايند.

2. لازم نيست زن و شوهر جوان كوچك ترين اختلاف خود را با پدر و مادر در ميان بگذارند. پدر و مادر از سر محبت و دلسوزي بيش از حد به فرزند، ناراحتي دختر يا پسر خود را فراموش نمي كنند در حالي كه زوج جوان ساعتي بعد، همه چيز را فراموش كرده اند.

3. يكي ديگر از اقدامات اين است كه طرفين نبايد رفتار نادرست والدين همسرشان را به حساب همسرشان بگذارند. آنها بهتر است صبر كنند و در موقعيتي مناسب همسر خود را در جريان آزردگي خاطرشان قرار دهند تا مسئله راحت تر حل و فصل شود.

4. بيان شكايت آميز از رفتار و گفتار خانواده همسر، فقط رنج و ناراحتي فرد مقابل را تشديد مي كند و در طول زمان باعث عميق شدن اختلاف ها مي شود. بهتر است آزردگي هاي تان را  نه به صورت شكايت بلكه به صورت درد دل بيان نماييد.

5. بي اهميتي به والدين همسر ، قطع رابطه با آن ها، كاستن علاقه فرزندان به خانواده فرد مقابل، جبهه گيري در بيشتر موارد، توجه بيش از حد به والدين خود و رفتارهايي از اين دست، فقط در طول زمان به جدايي بيشتر زوج از يكديگر و توجه بيشتر به خانواده ها مي انجامد و زمينه اختلاف هاي بعدي را فراهم مي سازد.

- قوانين كلي و راهگشا درمورد نحوۀ رفتار با خانواده همسر:

1- روان شناسان توصيه مي كنند زن و شوهر پس از ازدواج بايد تفاوت هاي ميان والدين خود و والدين همسر را فراموش كنند و آن ها را همان طور كه هستند بپذيرند. سعي كنيد از خانواده همسرتان درك بهتري پيدا كنيد و آن طور كه هستند آنها را بپذيريد. به آنها نشان بدهيد چقدر از بودن در كنار آنها خوش بختيد. ببينيد از چه بدشان ميآيد، آن كار را نكنيد و آن حرف را نزنيد تا آنها را آزار ندهيد.

2- اگر مادر همسرتان به شما بدي ميكند و  بد شما را ميگويد، شما به او بدي نكنيد و بدش را نگوييد. خيلي سخت است ولي ارزشش را دارد. در روي پدر و مادر همسرتان نايستيد. نگذاريد سيل انتقادات و اختلاف نظرها شما را با خود ببرد. به آنها احترام بگذاريد. حتي اگر لايق آن نيستند.

3- كمي طنز داشتن براي بهتر شدن رابطه با خانواده همسر ميتواند خيلي موثر باشد. اگر كنايهاي به شما مي زنند سعي كنيد با كمي لبخند و طنز آن را با شوخي رد كنيد. عصبانيت اوضاع را بدتر ميكند. لبخند زدن در جواب كنايههايي كه ميشنويد باعث ميشود كنايهها كمتر شود.

4- ساختن با خانواده همسر به بلوغ فراواني نياز دارد. بايد بپذيريد آنها پدر و مادر شما نيستند پس هميشه كمي فاصله بين شما وجود خواهد داشت. هنگام برخورد با خانواده همسرتان سعي كنيد خودتان را به جاي آنها بگذاريد. به جاي شكايت از اين كه چرا به شما تبعيض مي شود از غريزه‌‌تان كمك بگيريد و هوشمندانه رفتار كنيد.

- نكات پاياني:

1- اين گونه مشكلات و برخوردهاي ناپخته كه بعضاً از خانواده ها و جوانان صادر مي شود، تقريباً در عصر امروز كاملاً طبيعي به نظر مي رسد و با صبر و گذر زمان، رفته رفته مشكل حل خواهد شد، البته به شرطي كه گاهاً با بي تدبيري هاي خود مشكل را دو چندان نكنيم.

2- برخورد برادرخانم با همسرتان را ناديده بگيريد و به حساب دعواي خواهر و برادري بگذاريد؛ نسبت به صحبت هاي پدر خانم و مادر خانم هم حساسيت نشان ندهيد و با برخورد محبت آميز ايشان را از فضاي أخلاقي خود آگاه سازيد.

3- والدين همسرتان را همانند والدين خود بدانيد و رفتارشان را منفي تلقي نكنيد و با كوتاه آمدن در مشكلات ايجاد شده توسط ايشان، به زندگي با همسرتان فكر كنيد. به اين فكر كنيد كه اين مدت كوتاه با صبر و حوصله مي توان تمام كرد و يك عمر به صورت مستقل زندگي كرد.

4- با رفتن به خانۀ همسر و برخورد كاملاً طبيعي و عادي، بدون تنش و برخورد با برادر خانم و والدين همسرتان، قضيه را تمام كنيد. از اين گونه تهديدها و پيغام پسغام ها در روابط دو خانواده زياد ديده مي شود كه عمقي ندارد. اگر هم برخوردي داشتند به خاطر دور انديشي خود كوتاه بياييد.

- معرفي كتاب هايي در مورد همسرداري و روش رفتار با خانواده همسر:

1- آيين همسرداري، نويسنده: ابراهيم اميني، ناشر: انديشه اسلامي.

2- بهشت خانواده، نويسنده: سيد جواد مصطفوي، انتشارات دارلفكر.

3- آيين همسرداري و تدبير خانواده نويسنده: حسن هاشمي داران، انتشارات پرسمان.

آيا از لحاظ شرعي، من كار اشتباهي مي كنم؟
ما نمي دانيم به چه علت شما اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات ...

من با خانواده شوهرم اختلاف پيدا كرديم ديگر تحمّلشان را ندارم ديگر نمي خوام رفت وآمدي داشته باشم ومي خواهم شوهرم هم رفت وآمد نداشته باشد آيا از لحاظ شرعي، من كار اشتباهي مي كنم؟

پرسش گر گرامي از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و قطع رحم محسوب مي شود، مخصوصا براي شوهرتان قطع ارتباط با والدينش اصلا جايز نيست و حرام است.

ما نمي دانيم به چه علت شما  اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات كم و بيش در غالب خانواده ها وجود دارد، و نبايد اين اختلاف ها باعث جدايي شوند، فرزندان در مقابل والدين بايد تواضع كنند و با مدارا و بخشش و مهرباني و مديريت رفتارهاي شان، از اين اختلافات كم كنند، البته والدين يا خانواده همسر نيز به خاطر بد رفتاري ها ودخالت هاي بي جا، حتما در پيش گاه خداوند مسئول هستند، ولي از آن جايي كه غالبا تغيير آن ها ممكن نيست، بهتر است با مدارا و بخشش و مديريت رفتار ها از اين اختلافات كم كنيد.

در مكاتبۀ بعدي با توضيح بيشتر و بيان علت ما را در پاسخ گويي بهتر ياري كنيد.

مایل هستم در دوره های آموزش شیوه های نوین تبلیغات فرهنگی شركت كنم ...
اگر بخواهيم تبليغات را از ديدگاه قرآن بررسی كنيم متوجه اين موضوع خواهيم شد كه انبياء الهی با توجه به مقتضيات زمانی و مكانی و اجتماعی، از انواع مختلف تبليغات است

خیلی مایل هستم در دوره های آموزش شیوه های نوین تبلیغات فرهنگی شركت كنم اما جایی را نمی شناسم كه به طورمنسجم وكامل این كار را انجام دهد و واقعا برایش ارزش داشته باشد.لطفا راهنمایی بفرمایید.

برادر گرامی! اهميت تبليغات در جهان امروز، وجوه مختلفی دارد كه میتواند مورد بررسی قرار بگيرد؛ تبليغات، ابزاری برای انتقال فرهنگ و بيانكنندهی پيشرفتها و كاركردهای علمی و فرهنگی و بازگو كننده عقايد گروهها و فرهنگها است. اين تبليغات میتواند وحدت آفرين باشد و يا در جامعه هيجان مثبت و منفی ايجاد میكند. بنابر اين در وجه مثبت خود ضرورت دارد و باعث ارتباط مستحكم و لازم بين مؤلفههای مختلف میشود.

اما تبليغات به گروههای ديگری نيز تقسيم میشود، مثلا تبليغات سفيد كه به تبليغات روشن و مستقيم گفته میشود و از طريق راست گويی و بيان حقيقت انجام میشود كه متاسفانه اين نوع تبليغات در جهان امروز، بسيار كم رنگ است و جای خود را به تبليغات خاكستری داده كه در آن نوع پيام و منبع پيام، نامشخص و نامفهوم است.

گروه ديگر تبليغات، تبليغات سياه هستند كه پيامهای ساختگی و نادرست نيرنگ آميز را ارائه میكنند كه در بيشتر در جنگهای سياسی از اين شيوه استفاده میشود. يكی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی در تعريف مبارزه با نظام میگويد: اگر ما مسير نظام جمهوری اسلامی را 100 كيلومتر فرض كنيم، 90 كيلومتر آن تبليغات است كه اين اهميت بحث تبليغ را نشان میدهد.

حال اگر بخواهيم تبليغات را از ديدگاه قرآن بررسی كنيم متوجه اين موضوع خواهيم شد كه انبياء الهی با توجه به مقتضيات زمانی و مكانی و اجتماعی، از انواع مختلف تبليغات استفاده میكردند كه میتوان نزديك به 250 شيوه تبليغی را از قرآن استخراج كرد.

يكی از مهمترين روشهای تبليغی پيامبران، روش استدلال و منطق است كه حدود 10 آيه قرآن به آن اشاره دارد. بيان صريح عقايد، نصيحت و خير خواهی، مهربانی و شفقت ورزی، يادآوری نعمتهای الهی، انذار و هشدار، پاسخ آرام و مدارا با تهمتها و خشونتهايی كه نسبت به پيامبران و بزرگان روا داشته میشد، عدم درخواست مزد و تبيين آن برای مردم، ما از شما مزدی نمیخواهيم، مگر اينكه ايمان بياوريد، از ديگر روشهای تبليغی پيامبران بوده است.

هجرت، برای يافتن عرصههای جديد تبليغ در دين كه در 5 آيه قرآن به آن اشاره شده است، به كاربردن روشهای مقايسهای بين اديان توحيدی و اديان ديگر، تشويق و ترغيب، مرحله بندی دعوتها، اميد بخشی و پرهيز از يأس، استفاده از همه فرصتها، جدال و مناظره نيكو، برائت از مشركان كه در چهار آيه قرآن به آن اشاره شده، از جمله روشهايی بوده است كه پيامبران در تبليغ دين از آن استفاده میكردند.

همراهی پيامبران با مخالفان و قبول سخنان درست آنها و در مقابل ارشاد آنها در مواضع انحرافی، استفاده از روش تبشير و فعاليت پنهانی، روش مبارزه علنی با شرك، روش خطاب توأم با عقل و فطرت، تحريك ايمان، استقامت، روش نظم و وقت شناسی، دعوت به اصلاح اقتصادی در جامعه، خطابه و سخنوری، بيان حكمتهای ظريف و دقيق، تكلم به زبانهای متعدد؛ حتی زبان حيوانات، احقاق حق و داوری عادلانه، شكر دائمی، استفاده از صدای نيكو در تبليغ دين، پيشتازی در خيرات و توجه به خانواده،تأسيس كعبه، مسجد و مراكز تبليغی، اهتمام به نماز و زكات و احكام الهی، مهمان نوازی، تشكيل كادر اصلی و مركزی برای تبليغ عامه، از جملهی شيوههايی است كه در قرآن كريم برای تبليغ وجود دارد.

تبليغات در جهان امروز، به دليل بهرهگيری از ره يافتهای تكنولوژی مدرن و متنوع، بسيار پيچيده و حساس است و متخصصان زيادی در اين امر تلاش میكنند كه بعضی از اين روشهای تبليغی، با قرآن سازگاری دارند و برخی نيز مخالف دستورات قرآنی است. به عنوان مثال برخی از روش استدلالی كه در جهان امروز مورد استفاده قرار میگيرد، جای خود را به روش شبه استدلالی و گرفتن ژست استدلال گرايانه داده است.

1) روش تدريجی يا مرحلهای، يكی از روشهای نافذ و بسيار قوی است كه جهان كفر در طول سالهای متمادی آن را مرحله به مرحله انجام میدهد؛ بر خلاف ما كه میخواهيم در كارهای خود را يكباره و به روش بلدورزی انجام دهيم.

2) روش شرطی، يكی ديگر از روشهای تبليغی است كه در تبليغ مسائل فرهنگی و تجاری زياد استفاده میشود و عموماًبرای مسخ فرهنگ جوامع استفاده میشود؛ به عنوان مثال جا انداختن اين مطلب در ذهن افراد كه پوشش و حجاب برای افراد سطح پايين جامعه است و افراد با فرهنگ، بايد از پوشش نامناسبی برخوردار باشند كه اين، يك جور شرطی كردن افراد است.

3) روش نفی و اثبات، يكی ديگر از اين روشها است كه مانند روش استدلال است؛ اما از نوع منفی، كه در واقع میتوان گفت تبليغ خود به وسيله تخريب شخصيت ديگران است.

4) روش جنگ روانی و تحريك احساسات افراد، سوق دادن روحيهها به جهت خاص، روش طرح ناگهانی كه معمولاًدر تبليغات تلويزيونی از آن استفاده میشود؛ به عنوان مثال پخش آگهی بازرگانی در اواسط يك برنامه تلويزيونی كه در نوع خود بسيار تأثيرگذار است.

5) روش جو سازی، يكی ديگر از اين روشها است؛ مثل بحث تروريست بودن مسلمانان يا بحث انرژی هستهای است كه جهان استكبار از روش جوسازی بر ضد ايران استفاده میكند كه البته اين روش در دراز مدت، محكوم به شكست است. اما در كوتاه مدت تأثيرات خود را میگذارد.

6) روش تكرار، يكی از روشهای اثرگذار است كه میتوان مطلب يا مسألهای را بارها تكرار كرد تا تبديل به باور شود؛ مثل شايعه سازی.

استفاده از ستارههای ورزشی، سينمايی، فرهنگی و علمی، يكی ديگر از اين كارها است كه میتوان برای تبليغ از آنها در جنبههای مثبت استفاده كرد. تظاهر كردن و خود را طرفدار ملتها دانستن، يكی ديگر از روشهای تبليغی امروز است.

 اصول تبليغی قرآنی، میتواند بيانگر وجه تمايز تبليغات قرآنی از غير قرآنی باشد؛ تعهد به اخلاق و ارزشهای اسلامی و اينكه به آنچه تبليغ میكنيم وفادار باشيم، توجه به حكمت، واقع نمايی و پرهيز از بزرگنمايی، همه سونگری و سنجش همه جوانب، مبتنی بودن تبليغات ما بر فطرت انسانی، پيش تازی اسوهها در عمل كه بسيار مهم است و كسانی كه تبليغات كار دينی میكنند خود بايد در جلوی ديگران حركت كنند، از جملهی اين اصول قرآنی است.

در مكتب قرآن، توجه به رشد و تعالی همه جانبه انسان است، اما در تبليغات نوع غربی يا هيچ خاصيتی برای رشد و تعالی انسان نيست و يا او را به نقطه نازلتری میبرد و به ابتذال رهنمود میكند.

در پايان بايد گفت كه تأثير تبليغات قرآنی، بسيار عميق و پايدار است. اما تبليغات غربی چون با فطرتها سازگاری ندارند، چندان عميق نيست و همان گونه كه قرآن گفته، حيله و مكر شيطان ضعيف است و در دراز مدت خاصيت خود را از دست خواهد داد.

آدرس مراكزی كه در صدد برقراری دوره های آموزشی"مدیریت فرهنگی" هستند:

1. مدیریت فرهنگی: ( <http://www.modirfarhangi.gigfa.com/wordpress/>)

2. مركز آموزش های فرهنگی كاربردی : (<http://www.octc.ir/portal>)

بهترين شيوه كمك به نيازمندان فاميل چيست؟
كمك به نیازمند و دستگیری از آنان یكی از كارهای شایسته است كه خشنودی خداوند را در بر دارد ...

مبالغي را به صورت ماهانه از برخي اقوام جمع آوري مي كنيم جهت كمك به نيازمندان فاميل. مي خواستم بدانم كه بهترين شيوه كمك به نيازمندان فاميل چيست؟ ماهانه مبالغي به آن ها بدهيم، اقلام غذايي براي آن ها تهيه كنيم؟ يا ... اگر كمك مستقيم باعث خجالت آن ها شود چه كنيم؟

كمك به نیازمند و دستگیری از آنان یكی از كارهای شایسته است كه خشنودی خداوند را در بر دارد.

برای كمك به آنان باید ابتدا نیازشان را شناسایی كنید ،به هر كدام بیشتر نیاز داشتند همان را اهدا كنید. حال با خریدن اقلام غذایی یا هر چیز دیگر باشد. بهترین شیوه، كمك پنهانی است. زیرا باعث حفظ كرامت و عزت نفس آنان می شود، می توانید برای اینكه رو در رو نشوید شماره حساب از آنان دریافت كرده و مبالغ را به حسابشان جاری كنید تا موجب خجالتشان نشود و آنچه خود بیشتر نیاز دارند ، تهیه كنند. و حتی اگر توانستید كاری كنید كه متوجه نشوند كه این كمك  از جانب شما است.

برای توضیحات بیشتر با شماره (09640) تماس بگیرید.

بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟
چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ...

دو سوال داشتم:

1-مهم ترين چيزي كه ميتونه مانع خوشبختي يه خونواده بشه چيه؟(نداشتن درستي و صداقت با همديگر،نبود گذشن،مسئوليت ناپذيري،صبور نبودن،بي پولي،نبود مهرباني و صميميت)

2-بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟(خانواده،دوستان،مدارس و دانشگاه ها،صدا و سيما يا ...)

پرسشگر محترم! قبل از بيان هر مطلبي توجه شما را به نكات ابتدايي جلب مي كنيم:

1- چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ياد بگيريد چگونه اختلافات و مشكلات و بحران هاي زندگي را مديريت كنيم.

2- طبق نظر اكثر روان شناسان و آموزه هاي اديان بشري، در خانواده خوشبخت، اعضاي آن معقتدند و هيچگاه از ياد خدا غافل نمي شوند و در لحظه لحظه زندگي به او توكل مي كنند، لذا با اين انرژي مثبت مشكلات را ناچيز مي بينند.

3- مهمترين مشخصۀ خانوادۀ خوشبخت، خوش اخلاقي، خوش خلقي و خوش رفتاري در ميان اعضاء آن است، قدرت كنترل عصبانيت خود را داشته باشيد. راه هايي به كار ببريد تا در صورت بروز عصبانيت رفتار ناشايسته اي از خود بروز ندهيد.

4- مشكلات، بخش لاينفك زندگي است، خانواده آگاه، با مشكلات با صبر و حوصله برخورد مي كنند. در ميان اعضاي خانواده الفاظ خودخواهانه به طور كلي رد و بدل نمي شود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقي معتقدند و احساس مسوليت مي كنند. به خاطر داشته باشيد عملكردهاي شماست كه داستان زندگي تان را ترسيم مي كند، خانواده با برنامه ريزي در زندگي براي رسيدن به چشم انداز جمع با يكديگر مشاركت فعال مي كنند. خانواده خوشبخت  هدفمند و با برنامه ريزي به پيش مي روند، اگر از خود توقع زيادي نداشته باشد، سال ها در همان پله اي كه بوده درجا مي زند. پس به اهداف بلند فكر كنيد.

براي داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگي زناشويي، ارتباط سالم و سازنده ميان زن و مرد، نياز اصلي است و حرف اول را ميزند. اما در بعضي موارد از ارتباطات زناشويي موانعي بر سر راه قرار مي گيرد كه البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگي دارد و كاملاً دو طرفه است.

- اما مهم ترين موانع خوشبختي از قرار زير است:

1- جر و بحث: يكي از مسائل اساسي در حفظ ارتباط، پرهيز از جر و بحث و جدال هاي تند بر سر مسائل گوناگون و گاه كم اهميت است. اين گونه بحث ها آثاري مخرّب بر روابط انساني بر جاي مي گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوري و رنجش خاطر همسران مي شود.

2- سخت گيري: سخت گيري در خانواده مصاديق مختلفي دارد. از جمله آن ها مي توان به بهانه گيري در امور خانه اشاره كرد. تجربه ثابت كرده است كه اين عمل جز ناراحتي خود و دلسردي همسر نتيجه اي در بر نخواهد داشت.

3- سخنان فتنه انگيز: يكي از مهم ترين عوامل اختلاف بين زن و شوهر اين است كه يكي يا هر دو خوبي هاي مرد و زن ديگري را به رخ هم بكشد. اين گونه مقايسه هاي نا به جا فتنه انگيزي بزرگي در زندگي ايجاد خواهد كرد و جز تلخي و سردي كانون خانواده نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت.

4- تعصب و بي اعتمادي: گاهي در اثر عوامل مختلفي از قبيل علاقه افراطي و يا بدبيني ممكن است زن يا مرد نسبت به هم حساسيت بي مورد پيدا كنند. به طوري كه در حفظ و پاكدامني هم دچار وسواس و سخت گيري بي جا شوند. اين گونه رفتارها و كنترل هاي افراطي زمينه رواني را براي سقوط انسان به سمت فساد و بي قيدي فراهم مي كند. زيرا روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مي دهد و شانه خالي مي كند. پيامبر اكرم(ص) در اين رابطه مي فرمايند: تعليم دهيد و آسان گيريد. سخت نگيريد و نويد دهيد و ديگران را طرد نكنيد.

5- ترشرويي: درست است كسي كه ناراحتي و خستگي روحي دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار مي شود. ولي اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور مي دهد. انتقال ناراحتي مسائل بيرون از منزل به همسر و يا بالعكس در ارتباط همسران مانع بزرگي در حفظ آرامش و سكون خانواده خواهد بود. حضرت علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزنُهُ فِي قَلبِه‏» شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است‏.(1)

6- ناسزا گويي: در روابط زناشويي اگر گاهي كدورتي پيش آمد كرد، نبايد با كلمات تند و ناشايست بر آتش قهر آن دامن زد. بايد مواظب بود كه سخني از دهن پريده نشود كه بعداً موجب خجالت و شرمساري از طرف مقابل گردد. به طور كلي اخلاق در كلام، يكي از پشتوانه هاي تضمين كننده روابط زن و مرد به شمار مي رود.

7- اهانت: خداوند توهين و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است.(2) سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر كدام موجب آزار ديگري مي شود؛ كه علاوه بر كيفر الهي و عقوبت اُخروي، آرامش و سلامت زندگي را هم به هم مي ريزد.

8- انتقاد ناپذيري: اسلام و تربيت ديني كاملاً روحيه انتقاد پذيري را تأييد مي كند امام جواد(ع) مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلي ثَلاثِ خِصال: تَوْفيق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»(3) مومن نياز دارد به توفيقي از طرف خدا و به پندگويي از طرف خودش و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند. خطر انتقاد ناپذيري، اين است كه محبت ميان زن و شوهر را كمرنگ مي سازد و حس لجاجت را در آنان تقويت مي كند.

- بيان راهكارهايي جهت پيشگيري از اعتياد براي والدين و مربيان:

در اين راه دو تفكر ريشه اي وجود دارد:

1- اين كاملاً بي نتيجه است كه مسئولين فقط مانع توليد و عرضه مواد مخدر شوند، زيرا اين مسئله به مرور زمان غير ممكن مي شود، بلكه بايد بيشتر تلاش  در جهت ممانعت از به وجود آمدن وپيشترفت اعتياد باشد. يعني قدم اول مبارزه بامواد مخدر نيست بلكه هدف پيشگيري از بوجود آمدن اعتياد است.

2- بهترين روش براي جلوگيري از اعتياد معالجه آن نيست، بلكه پيشگيري از بوجود آمدن آن است. طي ساليان گذشته متخصصين به اين نتيجه رسيده اند كه يك برنامه صحيح پيشگيري از اعتياد خيلي زود تر از آن چيزي كه قبلاً تصور مي كردند بايد آغاز شود.

بنابراين آنقدر كه پيشگيري از ايجاد اعتياد اهميت دارد معالجه آن از اين اهميت بر خودار نيست.

تمام تحقيقات دراز مدتي كه تا كنون دردنيا در اين زمينه انجام شده نتايجي مشابه داشته وآن اين است كه، كودكاني كه در دوران كودكي از سلامت روحي و جسمي برخوردارند و زندگي رضايت بخشي دارند كمتر در خطر اعتياد مي باشند و برعكس كودكاني كه از اين شرايط برخوردار نيستند علائم واضحي نشان مي دهند كه احتمال گرايش آنها به اعتياد را در آينده بخوبي نشان مي دهد.  

امروزه محققين مي توانند با اطمينان بگويند: كودكي كه در زندگيش تعادل وجود دارد و از نظر جسمي ورواني زندگي رضايت بخشي دارد شخصيت مستحكمي مي يابد و مشكلات را بهتر تحمل مي كند وداراي اعتماد به نفس قوي مي شود، اين كودكان نيازي  براي روي آوردن به مواد مخدر در خود نمي يابند.

- بر اساس همين آگاهي ها براي پيشگيري صحيح از اعتياد فرزندان براي والدين و مربيان راهكارهايي پيشنهاد مي كنيم:

1- استفاده از مباني ديني بهترين راه پيشگيري از اعتياد در سطح كشور است. مردم جامعه ما به دليل علاقه و توجه خاص به مباني ديني، از اين طريق مسايل را بهتر ميپذيرند لذا تمامي دستگاههاي مسوول در امر مبارزه با مواد مخدر از اين طريق بايد درصدد پيشگيري از اعتياد بر بيايند، زيرا مهمترين عامل كه به ويژه در جوانان سبب تمايل به سمت اعتياد است نداشتن رشد و تربيت اسلامي و مكتبي است.

2- براي پيشگيري از ابتلاي جوانان به بلاي خانمانسوزاعتياد، يكي از راهها، آموزش وآشنا كردن آنها با مصائب مواد مخدر است.

3- ديگر راه مراقبت از جوانان اين است كه والدين آنها را آماده برخورد با مشكلات كنند. با انكار، هيچ مشكلي حل نمي شود، بلكه فقط بر آن سرپوش گذاشته مي شود. والدين بهتر است چشم هاي خود را باز نگه دارند و به خود بگويند: «هر نوجواني حتي بچه ها مي توانند دچار مشكل مصرف مواد و الكل شوند.»

4- راه ديگر براي اينكه بتوانيم از اعتياد جلوگيري كنيم اين است كه دو خانه اصلي جوان يعني خانه و مدرسه را به مكانهايي امن تبديل كنيم. وقتي نهاد خانواده را تقويت و آن را آسيبناپذير كرده و جوانان را با قدرت و توانمندي از لحاظ روحي وارد اجتماع كنيم بسياري از آسيبها آنها را تهديد نميكند.

5- از عوامل مهم گرايش به سمت اعتياد، بيكاري جوانان و نوجوانان است. در فصل تابستان با توجه به وجود اوقات فراغت بايد بستر براي غني كردن اين اوقات فراغت براي جوانان و نوجوانان فراهم شود. البته سرگرميها بايد داراي سه مشخصه اصلي شامل نشاطبخشي، هدفمندسازي و هدفگذاري و مهارتآموزي باشند.

 

پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه، محمد دشتي، حكمت333، نشر لقمان، چاپ سوم، 1379ش.

2. اصول كافى، محمد بن يعقوب كليني، تهران دارالكتب الاسلامية. ج 2 ص 351.

3. مجلسي، بحارالأنوار، نشردار الاحيا التراث العربي بيروت1403 ق. ج 72، ص 65، ح 3.

حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم؟
همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هرتغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد...

من مدت كوتاهي است با زني كه قبلا حجاب مناسبي نداشته است ازدواج كرده ام. و هم اكنون با صحبتهايي كه با او كرده ام چادر مي زند. ولي رعايت حجاب از طرف او صرفا بخاطر رضايت من است و بخاطر عقيده و علاقه او به حجاب نيست . و هرچه از دين و قيامت براي او صحبت مي كنم مي گويد همه را قبول دارم ولي از كودكي به چادر نزدن عادت كرده ام و نمي توانم آنطور كه تو مي گويي مسائل حجاب و ارتباط با نامحرم مثل دست دادن را رعايت كنم. و اين مسائل و ارتباطات( حجاب ناقص و دست دادن با بعضي از نامحرم ها براي ايشان عادي شده است.حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم . خواهشمند است كه بنده را راهنمايي كرده و راه حلي اصولي و كارآمد پيش روي بنده قرار دهيد. 

توجه به چند نكته مي تواند براي شما بسيار راهگشا باشد و كمك كند كه سريعتر به زندگي ايدئال خود برسيد.

1- همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هر تغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد بود.

2-تلاش شما براي همسرتان، بسيار مقدس بوده و صبر در اين راه نيز از طرف خداوند مأجور خواهد بود إن شاء الله.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ- وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِي.

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: هنگامي كه رسول گرامي اسلام مرا به سوي يمن مي فرستاد فرمويد:

اي علي، با هيچ كس جنگ نكن تا اين كه او را به اسلام دعوت كني و به خدا سوگند اگر يك نفر به دست تو هدايت شود، براي تو بهتر از آن چيزي است كه خورشيد برآن مي تابد، در حالي كه ولايت تو را پذيرفته باشد.(1)

3- رمز يك تبليغ خوب و اثر گذار،داشتن اخلاق خوب و برخورد مناسب با ديگران است، اگر شما چنين در نظر بگيريد كه من براي خدا سعي در اصلاح ايشان دارم و بايد به عنوان يك شخص دين دار، متدين بودن خودم را با اخلاق خوب، تبليغ كنم، آنوقت مطمئن باشيد كه همسرتان مجذوب اخلاق خوب شما شده و بسيار سريعتر و راحت تر رويه خود را تغيير مي دهد.

4- در اين مدت،لازم است اگر خطائي از همسرتان سر زد، با تندي برخورد نكرده و حتما خود را ناراحت نشان دهيد، به طوري كه ايشان متوجه شوند، شما از اين اشتباه ناراحت شده و آن را نمي پذيريد، ولي بر اساس اخلاق اسلامي تندي و پرخاش نمي كنيد.

5- رفتارهاي مثبت ديني همسرتان را مورد تشويق قرار دهيد و رضايت قلبي خود را به ايشان اظهار كنيد.

6-صرفا ايشان را تشويق به مطالعه نكنيد،بلكه خود نيز اهل مطالعه باشيد و گاهي نكات مفيد كتاب را براي ايشان علامت زده و يا بيان كنيد.

در مورد بحثهاي اعتقادي كتابهاي شهيد دستغيب(توحيد،معاد،نبوت،عدل،امامت) بسيار مفيد بوده و در مورد حجاب نيز كتاب فلسفه حجاب شهيد مطهري بيان خوبي دارد.

عمل كردن به مجموع موارد ذكر شده،إن شاء الله تأثير مثبتي در زندگي شما خواهد داشت.

 

پي نوشت:

1. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، آل البيت، بيروت، ج 15،  ص 43.

صفحه‌ها