پرسش:
اگر والدين حقدارند فرزندي که میخواهد مسيحي باشد يا نماز نخواند را کتک بزنند! خب آن فرزند شايد براي اينکه اين رفتار را با او نداشته باشند فقط اظهار مسلمانی کند یا بهظاهر نماز بخواند. آیا این باعث نمیشود آن فرد لج بازی کند مثلاً يک خانم شل حجاب اگر چنين رفتاري با او داشته باشند بهجای اينکه اصلاح شود کشف حجاب میکند! آیا اینگونه رفتار کردن باعث نمیشود تصور قشر خاکستري راجع به دين و افراد مذهبي، بد شود؟
پاسخ:
مقدمه:
تربیت و علاقهمند کردن فرزندان به دین یکی از وظایف مهم والدین و خانوادههاست و یکی از عوامل مهم سعادتمندی و خوشبختی فرزندان تلاش و اهمیت و اهتمام آنها در مورد مسائل معنوی و دینی است. از طرف دیگر این موضوع باید بامطالعه و هدفمند و روشمند انجام بشود و استفاده از هر راه و روشی ولو کتک زدن یا مشاجره معلوم است که دارای آثار منفی است. در ادامه در مورد تربیت، اجبار و نظر اسلام در این مورد توضیح میدهیم:
1. باید بدانیم که والدین در مورد دین، معنویت و تربیت فرزندان مسئول هستند یعنی باید برای دین و ایمان فرزندان شان برنامه داشته باشند و تلاش کند آنها را از آلودگی و گناه دور کنند. مخصوصاً در سنین کودکی و نوجوانی وظیفهشان سنگینتر است. الزام مفهومی مشکک است یعنی درجهبندی دارد. این مراتب را بهطورکلی میتوان در سه دسته تقسیمبندی کرد: 1) با صحبت یا اشاره، دیگری را به انجام یا ترک کاری دعوت کنند. 2) با تهدید و ترساندن کاری کنند که دیگری با اکراه تن به انجام یا ترک عملی دهد. 3) با توسل بهزور دیگری را به انجام یا ترک کاری مجبور کنند. الزام به معنای اول اشکالی ندارد. یکی از دلایلی که امکان دارد بتوان بهوسیلۀ آن، جواز استفاده از روش الزام در تربیت دینی را اثبات کرد، آیۀ «وقایه» است. قرآن میفرماید: «یـآ اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوآ اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا اَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» «اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود و خانوادۀ خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ است حفظ کنید. آتشی که فرشتگان خشن و سختگیر بر آن گمارده شدهاند که هر چه خدا بگوید نافرمانى نمىکنند و همان مىکنند که به آن مأمور شدهاند (1)» بنابراین عموم مکلفان موظفاند (حتیالامکان) اولاً دستورهای الزامی و مبتلابه دین و حدنصاب ایمان را به افراد خانوادۀ خود آموزش دهند و ثانیاً آنان را طوری تربیت کنند که این آموزههای اعتقادی را باور کنند و به دستورهای الزامی، التزام عملی داشته باشند.
2. معنای الزام و دغدغه مند بودن والدین این نیست که کسی فرزندش را کتک بزند یا از روشهای خشونتآمیز و تحمیل و اجبار فرزند باوجود کراهت او استفاده کند. این روشها غالباً اثر عکس دارد و نتیجهبخش نیست. تربیت تحمیلی، معمولاً به واکنشهای منفی فراگیران، میانجامد. امام علی (ع) میفرماید: «آدمیان، دارای گرایشها و رفتوبرگشتهای متناوب است. پس زمانی خودتان را به کاری وادارید و چیزی را بر خود بارکنید که آن را دوست داشته باشید و دلتان به آن گرایش پیداکرده باشد. اگر چیزی را ناخواسته و با اکراه بر خود بارکنید، سردرگم و آشفته میشوید و در اقدامات روشن و بینا نیستید(2). مرور و بازنگری روایات تربیتی نشان میدهد که پیشوایان معصوم ما در تربیت فرزندان خود، از شیوه تنبیه بدنی بهره نمیگرفتند «چندین سال به پیامبر خدمت کردم؛ اما هرگز مرا دشنام نداد و یکبار هم کتکم نزد!» (3) خداوند نیز در مسیر هدایت بشر مسیر اجبار قهری و زوری را در پیش نگرفته است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلین»(4) اگر خدا بخواهد، آنها را (بهاجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!» زور و اجبار در دین اسلام هیچ جایی ندارد. خدای تعالی در سوره مبارکه «ق» خطاب به آن حضرت میفرماید: «وَ مَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّار»(5) «و تو مأمور بهاجبار آنها (به ایمان) نیستی.» همچنین در سوره مبارکه غاشیه تأکید میفرماید که: «فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکرٌ؛ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ؛ پس تذکر بده که تو فقط تذکردهنده هستی؛ تو سلطهگر بر آنها نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی (6)» از این آیات شریفه مشخص میشود که اگرچه پدر و مادر مسلمان باید فرزند خود را به سمت اسلام و یادگیری آموزههای اسلامی دعوت کنند؛ اما نمیتوانند فرزند خود را بهزور و کتک و بهروشهای خشونتآمیز وادار کنند. در یک روایت درسآموز در منابع روایی از امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود نقلشده است: «ای عمر![عمر بن حنظله] شیعیان ما را وادار [به کاری که خود میکنید] نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیتهای شمارا ندارند.»(7) بنابراین خشونت، کتک زدن و زور و اجبار برای تربیت دینی از سوی والدین، پذیرفته نیست.
3. به نظر میرسد به همان میزان که اکراه، اجبار، تَحَکُّم و تحمیل میتواند بیرغبتی و گریز فرزندان را به دنبال داشته باشد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه موضوع میتواند رغبت و علاقه آنها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی داشته باشد. توصیه ما به والدین این است که اگر فرزندشان نسبت به اسلام سؤالاتی دارد یا به مسیحیت علاقهمند شده او را با یک اسلامشناس خوشاخلاق آشنا کنند تا سؤالاتش را بپرسد و بتواند کمکم هدایت پیدا کند. بهرهگیری از یک رویکرد متعادل و ملاطفتآمیز لازم است. برخلاف برخورد خشک، جبارانه و تحکمآمیز، به نظر میرسد الگوی خیرخواهانه، ملاطفتآمیز همراه با نرمش و متانت اثربخشتر باشد تا یک درخواست دستوری و اجباری، خدای متعال در یک الگوی مناسب و اثربخش به پیامبر مهربانیها برای پیشبرد مقاصد تربیتی، میفرماید که از راهکار زبان خوش، مشارکت دادن و مشورت گرفتن، طلب عفو و بخشش ورود پیدا کن: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛ «و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن»(8). مسیحی شدن یا بیحجاب شدن مفاسد زیادی دارد و باعث عقبگرد و آلودگیهای زیادی میشود اگر فرزند با یک بیان زیبا این موارد را بداند خودش کمکم به سمت نور حرکت میکند و بیش از این وظیفهای نیست.
نتیجه:
والدین طبق آیات قرآن وظیفهدارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند و آنها را دعوت به ایمان و دستورات الهی کنند اما استفاده از خشونت و کتک زدن و زور و اجبار غالباً اثر عکس دارد و باعث دوری و تنفر از اسلام میشود که مستنداتش نیز بیان شد. بهترین راه در مقابل فرزندانی که ازنظر اعتقادی یا عملی دچار انحراف میشوند در کنار دغدغه مندی استفاده از موعظه و محبت و استفاده از روش تبیین و هدایتگری است و اینکه خودشان پایبند باشند. قرار نیست به هر روشی و به هر زوری دیگران را دیندار کرد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. رویکردی نمادین به تربیت دینی با تأکید بر روشهای اکتشافی، عبدالعظیم کریمی.
2. روشهای آسیبزا در تربیت از منظر تربیت اسلامی، محمدرضا قائمی مقدم.
3. مقالۀ «تأملی در مشروعیت اجبار در تربیت دینی»، محمد سروش محلاتی.
4. مقالۀ «درآمدى بر الزام فرزندان به تکالیف دینى»، محمدعلی حاجی ده آبادی.
5. مقالۀ «درآمدی بر اصول پیشگیری از آسیبشناسی تربیت دینی»، حسین خنی فر.
6. مقالۀ «آسیبشناسی تربیت اخلاقی (تربیت تحمیلی)»، هادی حسینخانی.
7. مقالۀ «آسیبپذیری تربیت دینی و زمینههای آموزشگاهی آن»، سعید دانش گر، سید ابراهیم جعفری و محمدجواد لیاقت دار.
8. مقالۀ «احساس و اجبار»، دکتر غلامعلی افروز.
9. مقالۀ «شیوههای تربیتی و تأثیر آن در آرامش روانی از دیدگاه امام علی علیهالسلام»، علینقی فقیهی.
کلمات کلیدی:
تربیت فرزند، اعتقاد به دین، اجبار، تحمیل، خشونت
پینوشتها:
1. سوره تحریم، آیه 6.
2. سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 503.
3. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، انتشارات اسلامیه، تهران، 1375، ص 34.
4. سوره انعام، آیه 35.
5. سوره ق، آیه 45.
6. سوره غاشیه، آیه 21 و 22.
7. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج8، ص 334
8. سوره آلعمران، آیه 159.