اسرائیل

مسئله ما با اسرائیل یک تنش دوطرفه نیست، بلکه دشمنی و تجاوزگری اسرائیل با ما و کل جهان اسلام است. این صهیونیست‌ها هستند که دست از سر جهان اسلام برنمی‌دارند.
چرایی عدم مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی

پرسش:
چرا با تنش با اسرائیل این‌همه هزینه برای کشور می‌سازیم؟ کم‌ترین آسیب این مسئله، حذف شدن ورزشکاران و نابودی عمر ورزشی آنان در کنار کشیدن در مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی و اثر سوء آن بر مردم در اسرائیل ستیزی است. اصلاً مگر ورزش سیاسی است؟ حتی امروزه اعراب نیز با اسرائیل کنار آمده‌اند و ما کاسه داغ‌تر از آش شده‌ایم.
 

پاسخ:
اسرائیل در یک منطقه جغرافیایی در خاورمیانه محدود نشده است و لابی‌های صهیونیستی، قدرتمندترین لابی‌های جهانی هستند. صهیونیسم بین‌المللی از سیاستمداران مشهور آمریکایی و اروپایی تا کمپانی‌های اثرگذار و قدرتمند جهانی را در اختیار دارد و از این طریق دامنه قدرت وسیعی برای آسیب زدن به ما دارد. برخی معتقد هستند که اسرائیل ستیزی ج.ا.ا، آورده‌ای جز خطر و آسیب ندارد و به‌جای اسرائیل، این ما هستیم که همیشه در منطقه تهدید باقی خواهیم ماند. از طرفی حذف کردن اسرائیل از جامعه جهانی ممکن نیست و ما با به رسمیت نشناختن اسرائیل و ترک میدان‌های مشترک، عملاً خودمان از عرصه حذف می‌شویم. غیرازاینکه جهان اسلام کم‌کم به این نتیجه رسیده است که با اسرائیل کنار بیاید.

1. سیاست جمهوری اسلامی، عدم کوتاه آمدن در شناسایی اسرائیل به‌عنوان کشوری مستقل است. اسرائیل دولتی است که مفهوم ملت و سرزمین را با خون‌ریزی گسترده مسلمین با ادعای مضحک سرزمین موعود جعل کرده است. هرگونه برنامه مشترک رسمی و بین‌المللی با این رژیم، به معنای به رسمیت شناختن آن است؛ به‌عبارت‌دیگر نمی‌توان با اسرائیل وارد مسابقه رسمی ملی در مجامع بین‌المللی شد و این کشور را به رسمیت نشناخت. این امر به معنای به رسمیت شناختن این دولت و نادیده گرفتن جنایتی غیرقابل‌اغماض علیه جهان اسلام است.

2. در راه و برای رسیدن به هدفی مقدس، باید هزینه‌ها را تحمل کرد. ما نه با یک دولت، بلکه با تفکر و مکتبی متجاوز، نژادپرست و خون‌خوار مواجه هستیم که برای رسیدن به اهداف خود از جاری ساختن سیل خون درگذشته و آینده هیچ قید و محدودیتی نداشته و ندارد.(1)  یک ورزشکار هم بین مسئله شخصی با مسئله ملی باید مسئله ملی را در اولویت قرار دهد چراکه وی به پشتوانه همین دولت و ملت در میادین بین‌المللی فرصت عرض‌اندام یافته است و بزرگ‌تریم میدان برای قهرمانی او سربلندی و اقتدار کشور او است.

3. اتفاقاً بارها و بارها دولت‌های استکباری اثبات کرده‌اند که نه‌تنها خلاف شعارشان، ورزش امری سیاسی است، بلکه ملت ما را نیز بارها در تحریم‌های ورزشی قرار داده‌اند. روسیه به دلیل جنگ با اوکراین از تمام رقابت‌های مهم بین‌المللی مانند جام جهانی کشتی و جام جهانی فوتبال کنار گذاشته شد.(2)  بلاروس هم در همین رابطه با تحریم ورزشی مواجه گردید. درحالی‌که جنگ‌های مکرر آمریکا و هم‌پیمانانش در سراسر جهان هرگز با کوچک‌ترین مسئله‌ای در مسابقات بین‌المللی مواجه نگردید. آفریقای جنوبی از سال 1964 تا 1992 میلادی به دلیل شکل‌گیری نظام آپارتایدی از المپیک اخراج شد، اما رژیم اسرائیل بااینکه بارها از سوی کشورهای متعدد و سازمان‌های بین‌المللی به این جنایت و نسل‌کشی محکوم‌شده بود هرگز طعم تحریم سیاسی در ورزش را نچشید. افغانستان، به دلیل روی کار آمدن طالبان از سال 1999 تا 2002 م از المپیک کنار گذاشته شد.
آن‌ها در این رویکرد با استاندارد دوگانه خود باافتخار پیش می‌روند و ما باید از یک ترک رقابت عادی احساس خجالت و ضعف کنیم؟

4. مسئله ما در ماجرای اسرائیل، فراتر از مسئله فلسطین و حتی دولت اسرائیل است، مسئله ما مهار دشمنی قسم‌خورده، متجاوز و غارتگر به نام صهیونیسم است که نماد آن دولت جعلی اسرائیل است. این ما نیستیم که باید صهیونیست‌ها را رها کنیم بلکه این صهیونیست‌ها هستند که بیش از صدسال است که قتل و غارت و انواع تهاجم به مسلمانان را رها نمی‌کنند. بر پرچم اسرائیل دو نوار آبی به معنای مالکیت صهیونیست‌ها بر سرزمین‌های میان نیل تا فرات است.(3) ماهیت این تفکر، تجاوز و اشغال است که اگر توسط ما و سایر نیروهای مقاومت محدود نشده بود، جنایات و فجایع بزرگ‌تری را رقم زده بود.

5. موضوع اسرائیل برای ما دفاع از جهان عرب نیست که با صلح اعراب کاسه داغ‌تر از آش باشیم، بلکه دفاع از جهان اسلام است. اعراب می‌توانند به میزانی که در سایر دستورات الهی و انسانی مقاومت دارند، در این مورد مقاومت کنند یا در دامن استکبار و متجاوزان به جوامع اسلامی بیفتند؛ اما جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه و توانمندی عظیمی که از جانب دولت و ملت دارا است تا زمانی که بتواند، تن به چنین ننگ و خیانتی به جهان اسلام نمی‌دهد.

6. سایر کشورهای اسلامی یا عربی هم در پرتو رعب ناشی از مقاومت جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها و گروهای محور مقاومت مانند لبنان، عراق، سوریه، یمن و ... از شر چنگال اسرائیل در امان مانده‌اند، وگرنه طبق سیاست‌های متجاوزانه اسرائیلی تابه‌حال بارها بلعیده‌شده بودند. اگر اسرائیل از تهدید بخش قدرتمندی از جهان اسلام (ایران و متحدانش) آسوده شود، آش و کاسه‌ای برای ساز¬شکاران باقی نخواهد گذاشت تا با آن عیار صلح و کنار آمدن را بتوانند بسنجند.

7. فعلاً آنکه در حال حذف شدن به دلیل مقاومت ما است، دولت جعلی اسرائیل است که با حمایت ایران از محور مقاومت مجبور به عقب‌نشینی گسترده‌ای از سرزمین‌های اشغالی در لبنان و ... شده است. درحالی‌که سودای اشغال نیل تا فرات را داشت. اگر ما در مقابل اسرائیل ناموفق بوده و در حال حذف شدن هستیم، چرا اسرائیل در هر فرصتی برای نشان دادن خطر ایران برای خود و دیگران فروگذار نمی‌کند و بارها به ایران به‌عنوان تهدیدی برای اصل موجودیت خود اشاره می‌کند؟

8. شیوه مبارزه با اسرائیل، وحی منزل نیست. قطعاً طبق قاعده‌های قدر مقدور و میسور،(4)  ما تا زمانی که ممکن است، هزینه‌های مبارزه با استکبار و تجاوز را تحمل می‌کنیم. نه اینکه به‌صورت غیرعقلانی و غیرشرعی، به قیمت سقوط خودمان به این مبارزه ادامه بدهیم. ضمن اینکه در شیوه مبارزه با اسرائیل هم باید عقلانی عمل کرد.

نتیجه:
مسئله ما با اسرائیل یک تنش دوطرفه نیست، بلکه دشمنی و تجاوزگری اسرائیل با ما و کل جهان اسلام است. این صهیونیست‌ها هستند که دست از سر جهان اسلام برنمی‌دارند. ما نمی‌توانیم در هیچ مناسبت بین‌المللی چنین رژیمی را به رسمیت بشناسیم و به رسمیت شناختن چنین رژیمی به معنای پذیرش یک رژیم جعلی و متخاصم است. اسرائیل ایران را همیشه به‌عنوان تهدیدی جدی علیه موجودیت خود برشمرده و می‌شمرد و تبلیغات سنگینی برای وارونه جلوه دادن این حقیقت در ایران وجود دارد.

پی نوشت:
1. ر.ک: عقل، عبدالسلام، کتاب سیاه: جنایات اسرائیل در قرن بیستم.
2. دادگاه عالی ورزش تحریم ورزشی روسی را تأیید کرد، خبرگزاری ایسنا، 25 اسفند 1400، کد خبر:1400122520003: isna.ir/xdLj3X.
3. ر.ک: موسوی مطلق، سید علی، بلوای صهیون، از نیل تا هامون: به‌ضمیمه ناگفته‌های حضور اسرائیل در جنگ عراق.
4. اصل «قدر مقدور» یا قاعده میسور؛ به زبان ساده به معنای در نظر گرفتن واقعیت‌ها در رسیدن به خواسته‌ها است. همیشه نمی‌توان به همه‌چیز دست یافت و بر کامل بودن مطالبات و تحقق عینیات پای فشاری کرد. مفهوم قدر مقدور در مورد میزان عینیت پذیری و حاکمیت یافتن اصول، باورها و قوانین یا میزان توانایی در رفع و مقابله با مفاسد و ناهنجاری‌ها به کار می‌رود.

ترور مردم عادی در هر کجای جهان، محکوم است. مبارزان فلسطینی تروریست نیستند بلکه اعضای مقاومتی هستند که با قاتلین مردم بیگناه فلسطین و اشغالگران مبارزه می کنند.
محکومیت حمله به غیرنظامیان

پرسش:
چرا با توجه به حملات اخیر به مردم عادی در اسرائیل و تعدادی کشته و مجروح، آن را محکوم نمی‌کنیم؟ اگر ترور بد است، چرا اگر در اسرائیل باشد حمایت می‌کنید، ولی در ایران باشد محکوم می‌کنید؟

 

 پاسخ:
مسئله ترور افراد عادی، خصوصاً ترور کور، همواره مورد مذمت بوده است. اگر فردی در هر نقطه‌ای از دنیا مرتکب ترور شود و مردم را به قتل برساند باید محکوم شود. حال برخی سؤال می‌کنند که چرا موضع‌گیری ایران در خصوص اقدامات تروریستی در کشورهای مختلف، متفاوت است و آن‌گونه که در این خصوص نسبت به کشورهای دوست محکوم می‌کنیم، این اقدامات را در کشورهای مقابل نظیر آمریکا و یا اسرائیل که اخیراً اتفاق افتاده، محکوم نمی‌کنیم؟ آیا بایستی ترور در سرزمین دشمن موردپسند ما باشد؟
هیچ مقام و نهاد رسمی در ایران، ترور مردم در محدوده جغرافیایی سرزمین‌های اشغالی را تأیید نکرده است؛ و این تنها لحن بسیاری از خبرگزاری‌ها بوده و این شائبه را ایجاد کرده است که ایران از ترور در سرزمین‌های اشغالی خشنود است.
سیاست رسمی ج.ا.ا، محکومیت هرگونه ترور علیه مردم عادی است. چنانچه پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 میلادی در آمریکا که خود سابقه‌ای طولانی در قتل و غارت عالم دارد، رهبر انقلاب به‌صراحت اعلام کرد که اقدامات تروریستی در آمریکا محکوم است. اگرچه آمریکا سابقه شومی در ترور و حمایت از ابر تروریست‌ها خصوصاً اسرائیل دارد.(1) 
اما در خصوص ماهیت رژیم صهیونیستی و اقدامات اخیر تروریستی در اسرائیل، چند نکته حائز اهمیت است:

نکته اول:
«مقاومت فلسطینی» در مقابل اشغالگران سرزمین خود «تروریسم» خوانده می‌شود درحالی‌که مبارزان فلسطینی با ملتی جعلی و رژیمی اشغالگر و قاتل سروکار دارند که سیاه‌ترین پرونده تاریخ معاصر در ترور و قتل‌عام بی‌رحمانه زنان و کودکان و غیرنظامیان و ویران کردن خانه‌های مردم بر سرشان را داراست. رژیمی که با ایجاد یک ملت و سرزمین جعلی، ماهیت خود را بر اساس قتل و غارت و ترور بنا کرده است و اگر چنگ و دندان و حمایت قدرت‌های مستکبر عالم نبود، هرگز تاکنون پابرجا نمانده بود.

نکته دوم:
کشور اسرائیل، ازنظر ما یک کشور جعلی است که غارت و اخراج فلسطینیان از سرزمینشان را ولو به قیمت قتل آنان مشروع می‌داند؛ و این ارتباطی با یهودیت ندارد؛ چراکه بسیاری از یهودیان جهان حاضر به حضور در سرزمین‌های اشغالی نشدند و بسیاری از یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی از آن مهاجرت کرده و در این جنایت رژیم صهیونیستی سهیم نشده‌اند.
طبق آمار، فکر مهاجرت معکوس و بازگشت به کشورهایی هستند که ازآنجا آمده بودند و مسائل اقتصادی، نبود امنیت، عدم برابری و مساوات و ناامیدی به سبب شکست مذاکرات سازش با فلسطینیان را علت تمایل خود به مهاجرت ذکر کرده‌اند. همچنین ۷۸ درصد از خانواده‌های یهودی گفته‌اند از تصمیم فرزندانشان برای مهاجرت به خارج حمایت می‌کنند.
در همین راستا، «کالمن لیبسکیند» نویسنده راست‌گرای اسرائیلی در مقاله‌ای در روزنامه عبری زبان معاریو پیرامون نگرانی نسبت به مهاجرت دسته‌جمعی اسرائیلی‌ها، بیان کرده است که ما در مقابل یک پدیده روزافزون در جامعه اسرائیلی یعنی ظهور طیفی وسیع از چپ‌گرایان اسرائیلی هستیم که فاصله زیادی با صهیونیسم و «اسرائیل» دارند و اهمیت چندانی برای دولت یهودی قائل نیستند و حتی علیه پروژه صهیونیسم موضع می‌گیرند و خواستار بازنگری در حوادث نکبت، کشور فلسطین و مرزهای سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ هستند. همچنین به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، مهاجرت معکوس اسرائیلی‌ها به‌ویژه پس از جنگ ۵۱ روزه علیه غزه در تابستان سال ۲۰۱۴ آغاز شد. در این جنگ مقاومت ضربات سختی را به اراضی اشغالی وارد کرد و خواب را از چشمان صهیونیست‌ها ربود.(2) 

نکته سوم:
 افرادی نیز که از ساکنان اسرائیل در این سرزمین اشغالی با رضایت مانده‌اند و از اقدامات ظالمانه رژیم کودک کش حمایت می‌کنند، در این مشکلات سهیم هستند. چراکه با توجه به انفجار اطلاعات و دسترسی همگان به اطلاعات آزاد، بعید است مردم اسرائیل با ماهیت اقدام نژادپرستانه خود آشنا نباشند و آگاهانه قدم در تداوم این غصب وحشیانه نگذاشته باشند.

نتیجه:
ترور کور مردم عادی هرگز توسط مقامات رسمی جمهوری اسلامی تأیید نشده است. مبارزان فلسطینی تروریست نیستند، بلکه اعضای مقاومتی هستند که با کشوری جعلی و غاصب مواجه هستند که آگاهانه در قتل‌عام مردم فلسطین و اشغال سرزمین آنان مشارکت جدی دارند.

منابع بیشتر جهت مطالعه:
1. رونین برگمن، تو زودتر بکُش؛ روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد، جلد اول، مترجم: وحید خضاب، تهران، نشر شهید کاظمی، 1399 ش.
2. جاناتان کوک، اسرائیل و برخورد تمدن‌ها، مترجم: حسام‌الدین امامی، تهران، انتشارات جام‌ جم، 1389 ش.
3. ربیع داغر، اسرائیل و درگیری دائمی، مترجم: فاطمه کاظمی، تهران، انتشارات ساقی، 1391 ش.

پی نوشت:
1. 4/7/1380 ش، khamenei.ir
2. خبرگزاری ایسنا، 13 بهمن 1400، کد خبر:1400111309724.
 

رژیم صهیونیستی سابقه‌ای طولانی در ارتکاب جنایت‌ها و کشتارها دارد. جنایت های فجیعی که در آن فرقی بین بزرگ و کوچک و پیر و جوان و زن و مرد نمی گذارد.
تاریخچه جنایات اسرائیل

پرسش:
چرا به اسرائیل جنایتکار می‌گویید؟ مگر به‌غیراز بمباران بیمارستان المعمدانی، اسرائیلی‌ها سابقه دیگری در این زمینه‌دارند؟ شاید این موضوع یک اتفاق بوده باشد.
 

 
پاسخ:
با انتشار خبر بمباران بیمارستان المعمدانی غزه، موجی از اعتراضات به این اقدام اسرائیل و جنایتکار خواندن آن آغاز شد. پرسش این است که آیا اسرائیل در این زمینه سابقه‌ای دارد؟ شاید این بمباران تنها یک اتفاق و حادثه بوده باشد.
پیش از پرداختن به سابقه کشتار و جنایت رژیم صهیونیستی، توجه به این نکته مهم است که برای جنایتکار خواندن فرد، گروه یا کشوری، وقوع یک جنایت هم کافی است؛ بنابراین رژیم صهیونیستی حتی اگر پیش‌ازاین مرتکب جنایتی نشده بود، وقوع جنایت و کشتار بیمارستان المعمدانی غزه که باعث به شهادت رسیدن جمع زیادی که بیشتر آن‌ها زن و کودک بودند، شده است، برای جنایتکار خواندن این رژیم کافی است. البته رژیم صهیونیستی ید طولایی در جنایت و کشتار دارد که برخی رسانه‌ها 125 جنایت برای این رژیم فهرست کرده‌اند، اما برای نمونه می‌توان به مشهورترین آن‌ها، یعنی کشتار دیر یاسین، کفر قاسم و صبرا و شتیلا اشاره کرد. در ادامه به توضیح مختصری درباره هریک از این جنایات می‌پردازیم.

کشتار دیر یاسین
بامداد روز نهم آوریل سال 1948 میلادی (20 فروردین سال 1327 شمسی)، درحالی‌که بسیاری از مردم غزه هنوز در خواب بودند، نیروهای رژیم صهیونیستی از شمال، غرب و شرق، پس از بمباران هوایی، وارد روستای دیر یاسین در غرب بیت‌المقدس شدند؛ روستایی که حدود 750 نفر جمعیت داشت. این حمله، بخشی از حمله نحشون برای باز شدن مسیر شهر قدس اشغالی بود که حدود 130 شبه‌نظامی از نیروهای ایتسل و لیحی، وابسته به یگان نظامی هاگانا که بعدها هسته مرکزی ارتش رژیم صهیونیستی شد، در آن شرکت داشتند.(1)  اهالی روستا که به سبب مجاورت با یهودیان مسلح بودند، با رهبری فردی به نام علی‌القاسم، از روستا دفاع کردند، اما حلقه مقاومت آن‌ها درهم‌شکسته شد و یهودیان به کشتار فجیع اهالی غیرنظامی روستا دست زدند. هرچند شمار شهدای کشتار دیر یاسین بین 90 تا 250 نفر اعلام‌ شده است، اما بیشتر منابع، شمار کشته‌های روستای دیر یاسین را 250 نفر بیان کرده‌اند.(2) 
یکی از حاضران در کشتار دیر یاسین، نقش خود را چنین توصیف می‌کند: «من در این روستا یک فرد مسلح که به سمت ما شلیک می‌کرد و دو دختر جوان‌ عرب بین سن 16 و 17 سال را کشتم. آن‌ها را کنار دیوار ایستاده نگه داشتم و به سمت آن‌ها با مسلسل تومیگان شلیک کردم».(3)  به گفته یهوشع زتلر فرمانده عملیات گروه لیحی در این کشتار، کشته‌شده‌ها روی‌هم تپه و آتش زده شدند. یائیر تسبان، وزیر سابق که به همراه افرادی برای از بین بردن آثار جنایت به منطقه رفته بود، می‌گوید: «تعداد زیادی جنازه دیدم، یادم نمی‌آید که جنازه مردم مبارز را دیده باشم، جنازه زنان و پیرمردان به‌وفور دیده می‌شد». وی می‌گوید که از پشت به بسیاری از ساکنان شلیک‌شده بود؛ بنابراین ادعاهای مطرح‌شده از سوی برخی صهیونیست‌ها درباره اینکه شهدا در جریان تبادل آتش کشته شدند را رد می‌کرد. او می‌گوید: «یک پیرمرد و زن را دیده که در گوشه اتاق رو به دیوار نشسته بودند و از پشت تیرخورده بودند». هرگز نمی‌توان این مرگ را مرگ در جریان تبادل آتش حساب کرد. نیتع شوشانی کارگردان مستند «متولد دیر یاسین» به نقل از شرغا بیلد پیرمرد 91 ساله‌ای که عضو یگان اطلاعات هاگانا بود و تصاویری از این کشتار ثبت کرده بود، می‌گوید: «وقتی به دیر یاسین رسیدم، اولین چیزی که دیدم درخت بزرگی بود که یک جوان عرب به آن بسته‌شده بود. آن‌ها این جوان را به درخت بسته ‌بودند و آتش زده بودند». او می‌گوید که تصاویری از ده‌ها کشته‌شده دیگر گرفته که در منطقه‌ای سنگلاخی در نزدیکی روستا روی‌هم جمع کرده بودند.(4) 
«حلیمه عید» شهروند فلسطینی نجات‌یافته از کشتار دیر یاسین دراین‌باره می‌گوید: «تروریست‌ها یک عروس را به همراه داماد و 30 نفر دیگر از منازل خود خارج و آن‌ها را گلوله‌باران کردند. یک سرباز را دیدم که صالحه خواهر باردارم که در ماه هفتم بارداری بود را گرفت و اسلحه خود را بر روی گردنش گذاشت و شلیک کرد. خواهرم بر زمین افتاد. سپس این سرباز با چاقوی خود شکم خواهرم را پاره کرد و جنین او را بیرون آورد و جنین را سر برید».(5) 
کشتار دیر یاسین به‌قدری فجیع بوده است که رژیم صهیونیستی هنوز پس از 75 سال، اجازه انتشار تصاویر مربوط به این جنایت را نداده است.

کشتار کفر قاسم
حدوداً ساعت ۱۷ روز ۲۹ اکتبر سال ۱۹۵۶، چهار لشکر از نیروهای رژیم صهیونیستی، بدون اعلام قبلی، در ورودی شش روستای فلسطینی ازجمله کفر قاسم پست‌های ایست و بازرسی برپا کرد. درحالی‌که مردم از برقراری منع آمدوشد در منطقه خود باخبر نبودند. سرگرد اسرائیلی «شموئل مالینکی» در یک جلسه کوتاه به افراد خود دستور داد هر غیرنظامی فلسطینی که بعد از ساعت ۱۷ به خانه‌اش رسید به قتل برسانند و این‌گونه دومین جنایت بزرگ صهیونیست‌ها در فلسطین پس از دیر یاسین رقم خورد و نظامیان صهیونیست ۴۷ زن و مرد و کودک فلسطینی اهل روستای کفر قاسم را به خاک و خون کشیدند.(6) 
طبق شواهدی که بعدها فاش شد، قتل‌عام کفر قاسم در چارچوب طرحی باهدف اخراج فلسطینیان از منطقه مثلث مرزی، بین مرزهای فلسطین سال ۱۹۴۸ و کرانه باختری، موسوم به طرح «خلد» انجام شد.(7)  

کشتار صبرا و شتیلا
اردوگاه‌های صبرا و شتیلا، دو اردوگاه از مجموع 12 اردوگاه آوارگان فلسطینی در جنوب لبنان بود. رژیم صهیونیستی از غروب 16 تا صبح 18 سپتامبر سال 1982 میلادی (25 تا 27 شهریور سال 1361) کشتاری با فرماندهی آریل شارون، وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی، رافائل ایتان و نیروهای فالانژ لبنان انجام داد که تعداد قربانیان این قتل‌عام ۳۲۹۷ کودک و نوزاد و زن فلسطینی و لبنانی از مجموع ۲۰.000 هزار ساکن این اردوگاه بودند. در میان کشته‌ها ۱۳۶ لبنانی دیده شد. پیکر ۱۸۰۰ نفر در خیابان‌ها و کوچه‌های تنگ این دو اردوگاه رهاشده بود و ۱۰۹۷ نفر دیگر هم در بیمارستان غزه و ۴۰۰ تن دیگر در بیمارستان عکا به شهادت رسیدند. بیشتر کشته‌شده‌های این جنایت، از زنان و کودکان و سالخوردگان بودند. رژیم صهیونیستی به بهانه انتقام کشته شدن بشیر جُمَیِّل که به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان و از هم‌پیمانان راهبردی رژیم صهیونیستی محسوب می‌شد، جنایت صبرا و شتیلا را رقم زد.
نجیب خطیب یکی از شاهدان عینی این حادثه با مرور خاطراتش در‌این‌باره می‌گوید: «وقتی به خانه رسیدم، پدرم را دم در پیدا کردم و دیدم که به پاهایش شلیک کرده‌اند و با تبر به سرش زد‌‌ه‌اند». «ام‌عباس»، پیرزن ساکن صبرا یکی دیگر از شاهدان عینی، می‌گوید: «چه دیدی! که بچه‌ای را از شکم زن حامله‌ای بیرون بکشند و سپس او را به دو قسمت تقسیم کنند و گردنش را و دست‌وپایش را ببرند»؟ «عامر عاقر» شهروند فلسطینی می‌گوید: «پس از پایان قتل‌عام، وارد شدیم و همه مردم را سلاخی شده روی زمین دیدیم...». نیروهای رژیم صهیونیستی اکثر جنازه‌ها را در خیابان‌های این اردوگاه‌ها رها کرده بودند، اما در ادامه بولدوزرهای صهیونیستی وارد ماجرا شدند تا این اردوگاه و منازل داخل آن را تخریب کرده و صحنه جنایت را کاملاً از بین ببرند.
پس‌ازاین وحشیگری، شورای امنیت سازمان ملل متحد از رژیم صهیونیستی خواست که نیروهای خود را بلاشرط به مرزهای شناخته‌شده لبنان عقب بکشد؛ اما این رژیم همچنان به حرکت خود در کشتار مردم بی‌دفاع فلسطین ادامه داد. شورای امنیت سازمان ملل متحد در همان سال از این کشتارها به‌عنوان قتل‌عام جنایی فلسطینیان یاد و آن را به‌شدت محکوم کرد.(8) 

نتیجه:
بنا بر آنچه در متن پاسخ بر اساس مستندات بیان شد، رژیم صهیونیستی سابقه‌ای طولانی در ارتکاب چنین جنایت‌ها و کشتارهایی داشته که واکنش ملت‌ها و کشورهای دنیا را برانگیخته است. کشتار بیمارستان المعمدانی اولین این جنایت‌ها نبوده است و اگر برخورد جدی و مناسب با این رژیم صورت نگیرد، آخرین نیز نخواهد بود؛ بنابراین نمی‌توان با توجه به تکرار شدن این جنایات درگذشته، اتفاقی بودن جنایت بیمارستان المعمدی را پذیرفت.

 

پی نوشت:
1. ر.ک: «اسناد جدید صهیونیست‌ها از کشتار دیر یاسین»، به نقل از شبکه العالم، آخرین خبر، http://akhr.ir/3679136.
2. ر.ک: «دیر یاسین»، دانشنامه جهان اسلام،https://rch.ac.ir/article/Details/11182
3. ر.ک: «اسناد جدید صهیونیست‌ها از کشتار دیر یاسین»، به نقل از شبکه العالم، آخرین خبر، http://akhr.ir/3679136.
4. ر.ک: «اسناد جدید صهیونیست‌ها از کشتار دیر یاسین»، به نقل از شبکه العالم، آخرین خبر، http://akhr.ir/3679136 برای مطالعه بیشتر، ر.ک: «جنایتی که فراموش نمی‌شود؛ قتل‌عام «دیر یاسین» چگونه رقم خورد؟» خبرگزاری فارس، http://fna.ir/3bsfcx؛ «جنایت دیر یاسین و کشتار بیش از 300 فلسطینی به دست صهیونیست‌ها»، B2n.ir/u98557.

5. ر.ک: جنایت دیر یاسین و کشتار بیش از 300 فلسطینی به دست صهیونیست‌ها «B2n.ir/u98557.
6. ر.ک: «مروری بر هفتادسال جنایات صهیونیست‌ها»، خبرگزاری فارس، http://fna.ir/18sud.
7. ر.ک: «کشتار کفر قاسم، لکه ننگی برای صهیونیست‌ها»  https://iqna.ir/00HBLX؛ افشای جزئیات جدید از جنایت کفر قاسم»، ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران، B2n.ir/q81982..
8. ر.ک: «روایت شاهدان عینی از قتل‌عام صبرا و شتیلا پس از 40 سال»، خبرگزاری فارس، B2n.ir/m38590؛ «بازخوانی کشتار صبرا و شتیلا؛ ننگین‌ترین جنایت صهیونیست‌ها»، خبرگزاری مهر، mehrnews.com/xW752.

تاریخ‌نگاری یهود بر مظلوم‌نمایی استوار است. آمار کشته‌های اندک یهود در حوادث گوناگون، گویای تلاش رسانه ای آنها در مظلوم نمایی برای توجیه جنایات وسیع خود است.
مظلوم‌نمایی یهودیت در تاریخ

پرسش:
یکی از ویژگی‌های یهودیان روزگار ما - به‌ویژه صهیونیست‌ها - مظلوم‌نمایی است. آیا مظلوم‌نمایی یهود در تاریخ هم سابقه دارد؟
 

پاسخ:
با نگاهی ساده به وضعیت امروز یهودیان و ترفندهایی که آنان برای اقدامات توسعه‌طلبانه‌ی خود انجام می‌دهند، به‌خوبی می‌توان دریافت که مظلوم‌نمایی، یکی از بزرگ‌ترین حربه‌های آنان برای پوشش جنایات و اهداف سیاسی و مذهبی خود از گذشته تابه‌حال بوده. مظلوم‌نمایی یهود به دلیل پشتوانه نیرومند تبلیغاتی آن، بر افکار عمومی جهان به‌شدت مؤثر بوده است؛ از داستان هولوکاست تا حمله‌ی حماس و مقاومت، نمونه‌هایی از این رفتار در دوران معاصر بوده است. با مراجعه با تاریخ یهود به دست می‌آید که تاریخ‌نگاری یهود، بر مظلوم‌نمایی استوار است.

پیشینه تاریخی بنی‌اسرائیل
یهودیان یازده قرن قبل از میلاد مسیح، کشوری مستقل را ایجاد کردند که اسرائیل نامیده ‌می‌شد. از شاهان نامی آن می‌توان به حضرت داوود و حضرت سلیمان علیهماالسلام اشاره داشت. در زمان حضرت سلیمان علیه‌السلام اسرائیل به نهایت درجه‌ی آبادانی و رونق اقتصادی خود رسیده بود تا اینکه بعد مرگ سلیمان علیه‌السلام فرزندش رحبعام به سلطنت می‌رسد. از آن زمان به بعد، یکپارچگی اسرائیل مدت زیادی دوام نیاورد و در قرن دهم قبل از میلاد، با قیام یربُعام بر ضد رحبعام، این کشور به دو قسمت تجزیه شد که قسمت شمالی آن همچنان «اسرائیل» خوانده می‌شد و قسمت جنوبی که تحت فرمانروایی رحبعام بود، «پادشاهی یهودا» نام ‌گرفت.
بخش شمالی اسرائیل همواره در وضعی ناپایدار به سر می‌برد تا اینکه درنهایت در سال ۷۲۵ پیش از میلاد آشوریان مجدداً به این منطقه حمله کردند و این بار تمامی ساکنین منطقه را به اسارت گرفتند. پس‌ازاین زمان، از سرنوشت این قبایل اطلاعی در دست نیست و این واقعه به گم‌شدن اسباط _قبایل_ یهود شهرت یافت. در متون یهودی وعده داده‌شده است که در آخرالزمان این ده سبط پیدا خواهند شد و به ارض مقدس بازخواهند گشت.(1) 
بخش جنوبی یعنی پادشاهی یهودا بارها توسط آشور موردحمله قرار گرفت ولی درنهایت توانست خود را از خطر منقرض شدن حفظ کند.
درنهایت  سال ۶۱۲ پیش از میلاد، امپراتوری آشور، توسط اتحاد بین امپراتوری ماد و امپراتوری بابل جدید از بین ‌رفت؛ اما وضعیت برای یهودیان همچنان نامساعد بود. در آن زمان «بُختُ نَصَّر» پادشاه بابل در سال ۵۹۷ پیش از میلاد به پادشاهی یهودا لشکرکشی کرد و این اتفاق آغازی دوباره برای مظلوم‌نمایی یهودیان بود.

لشکرکشی بُختُ نَصَّر به بیت‌المقدس
در مورد وضعیت یهود در لشکرکشی بخت نصر آمده که لشکر او هفتاد هزار یهودی را به کشتن داد.(2)  بااین‌حال برخی از نویسندگان مدعی شدند که این آمار از کشته‌شده‌ها خلاف واقع بوده است و ادله‌ای را دراین‌باره آوردند.(3)  چراکه اولاً مورخانی چون ابن کلبی و مسعودی و ابی الفداء و دیگران این‌چنین قتل‌عام‌هایی که بخت نصر در حق یهود انجام داده را ذکر ننموده و معتقد بودند که در این اخبار غلو صورت گرفته.(4)  ثانیاً فرهنگ دیرینه مردم بر آن جریان داشت که اسیران را نمی‌کشتند بلکه آنان را در کارهای شاق به کار می‌گرفتند. ثالثاً پیروان بخت نصر، مجوسی و آتش‌پرست بودند، پس نمی‌توان انگیزه دینی برای بخت نصر ایجاد کرد که آنان را به انتقام خون یک پیامبر الهی مانند یحیی علیه‌السلام _که در متون تاریخی آمده_ مورد قتل و عام قرار داده است.  همچنین بین شهادت یحیی علیه‌السلام و فتح بخت نصر در حدود ۴۰۰ قرن‌ها سال فاصله بوده؛ که این خود نشان از تصرفاتی در این داستان دارد.(5)   بنابراین یا مراد شخص دیگری است که با بخت نصر هم نام بوده؛ و یا به جهت مشابهت در بلایی که بر سر یهود آورده، او را مجازاً به این نام خوانده‌اند؛ در غیر این دو صورت تصرفاتی در این داستان صورت گرفته است.
درنتیجه، به نظر می‌رسد وقایعی چون گم‌شدن اسباط _قبایل_ یهود و قتل‌عام یهودیان، داستانی خیالی است که یهودیان آن را به‌قصد جلب عواطف دیگران در آن زمان، به کار گرفتند؛ و اگر اصل داستان ساختگی نباشد، روحیه مظلوم‌نمایی نهفته در ملت یهود، باعث اغراق‌گویی و بزرگ‌نمایی دراین‌باره شده است. چنانکه در کنار جنایاتی که بعدها یهودیان انجام دادند، باز با مظلوم‌نمایی این حقایق مسلم را مخفی نمودند و بر سر قتل‌عام‌های خیالی خود نشستند و گریه سر دادند. به‌عنوان نمونه، برخی منابع داستان اصحاب اخدود را (که مشهور است به‌فرمان «ذونواس» حاکم یهودی یمن، مردم مؤمن نجران را در خندق آتش انداختند)، بر دانیال نبى علیه‌السلام و یارانش تطبیق کرده‌اند که به‌فرمان بخت نصر در آتش افکنده شدند؛ اما آتش در آنان اثر نکرد و رهایى یافتند.(6)  این گزارش موردتوجه و تأیید برخى خاورشناسان و پژوهشگران معاصر قرارگرفته، اما برخی نویسندگان آن را از اسرائیلیات دانسته می‌دانند که یهود آن را در شکل تحریف‌شده‌ای در اختیار راویان مسلمان قرار داده است.(7) 

ماجرای بنی قریظه
در تاریخ اسلام نیز هرکجا از نبرد مسلمانان با یهودیان سخن به میان آمده، به دنبال آن گفته‌هایی مبنی بر مظلومیت یهود نیز دیده می‌شود.
به‌عنوان نمونه در مورد نبرد بنی قریظه و کشتار یهودیان آمده که بنی قُریظه به هنگام جنگ احزاب، مشرکان را یاری کردند و علیه مسلمانان توطئه نمودند؛ اما پس از پیروزی مسلمین در جنگ احزاب، آنان توسط مسلمانان مورد مجازات قرار گرفتند. دراین‌باره سیره نویسان گزارش-هایی مبنی بر محاصره‌ی قلعه‌ی آنان و کشتار تعداد بسیاری از یهودیان نقل کرده‌اند؛ تا آنجا که واقدی تعداد کشته‌های آنان را بین شش‌صد تا هفت‌صد نفر معرفی کرده؛(8)  یا ابن اسحاق از هشت‌صدتا نه‌صد نفر تخمین زده است.(9)  کثرت کشته‌های آنان به حدی بود که برخی محققان در پذیرش این تعداد از کشته‌ها دچار تردید شدند و شواهدی برخلاف واقع بودن آن ذکر نمودند.(10)  ازجمله ادله‌ای که احتمال اغراق در تعداد کشته-های یهود را تقویت می‌کند، وجود دو یهودی مسلمان شده به نام محمد بن کعب قرظی و عطیه قرظی در سلسله اسناد این روایات است؛ که ممکن است انگیزه‌ای انگیزه‌ی آنان از این گزارش‌ها، مظلوم‌نمایی یهودیان باشد.(11) 

ادعای مالکیت تاریخی بر فلسطین
از دیگر مظلوم‌نمایی‌هایی یهود که همواره مطرح می‌کنند، این است که آنان سرزمین بیت‌المقدس یا اورشلیم را متعلق به خودشان می‌دانند و ادعا می‌کنند مسلمانان روزی ما را بیرون کرده‌اند‌ و اکنون سرزمین خودمان را پس گرفته‌ایم. درحالی‌که با گرایش کنستانتین امپراتور روم به مسیحیت، این شهر در اختیار مسیحیان قرار داشت.(12)  در زمان خلافت عمر بن خطاب، مسلمانان در راستای گسترش اسلام برای فتح بیت‌المقدس به راه افتادند و درنهایت اهالی آنجا با مسلمین پیمان آشتی امضا کردند و شهر را بر مسلمانان گشودند.(13)  تا آنکه با آغاز جنگ‌های صلبی، یکی از سخت‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین کشتارها و غارت‌ها در بیت‌المقدس به دست مسیحیان رغم خورد. آنان در اواخر قرن پنجم هجری، با بهانه‌هایی ازجمله نجات این شهر از دست مسلمانان، به فلسطین حمله کردند.(14)  جنگ‌های صلیبی حدود دویست سال ادامه داشت که اوج آن مربوط به دوران فرماندهی صلاح‌الدین ایوبی بود. او پس از جنگ‌های مختلف و تصرف شهرهای کوچک و بزرگ، به سمت بیت‌المقدس لشکر کشید و آن را نیز به تصرف درآورد.(15) 

هولوکاست
از آن هنگام به بعد بیت‌المقدس عملاً در اختیار مسلمانان بود تا این‏که در دهه‌های اخیر، یهودیان صهیونیست توانستند با کمک حکومت‌های غربی، سرزمین فلسطین را به کنترل خود درآورند. در این میان، داستانی به نام هولوکاست مطرح شد که باعث شد مظلوم‌نمایی یهودیان به اوج برسد و از آن برای پوشش جنایاتشان بهره بردند.
هولوکاست در اصطلاح، به نظریه‌ای اطلاق می‌شود که ادعا دارد شش میلیون یهودی در طول جنگ جهانی دوم، براثر اعمالی از قبیل اعدام در اتاق‌های گاز و سوزانده شدن در کوره‌های آدم سوزی اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها، کشته‌شده‌اند.(16)  از دیدگاه صهیونیست‌ها، برپایی دولت اسرائیل، نتیجه منطقی ظلم بر یهودیان در هولوکاست است. آنان با داستان کوره‌های آدم سوزی، خود را مستحق برپایی یک دولت دانستند؛ آن‌هم در گوشه دیگری از جهان و با غصب سرزمین ملتی که هیچ‌گونه ربطی به جنایات واقعی یا ساخته‌وپرداخته آنان نداشتند. درواقع یهودیان علاوه بر تأسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین‌الملل، دو هدف عمده سیاسی دیگر را از مظلوم‌نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست، تعقیب کردند؛ یکی پیش‌گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیسم و دیگری مظلوم‌نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی آنان.(17)  بنابراین سازمان صهیونیسم، در شرایط جنگ جهانی، چاره را در این دید که از هرج‌ومرج به وجود آمده، استفاده کند و با مظلوم‌نمایی هرچه‌تمام‌تر، چنین جلوه دهد که جهان مسیحیت به آنان حمله کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته است؛ پس آنان ناچارند به‌جای دیگری بروند و کجا بهتر از خاورمیانه و آن‌هم فلسطین که قرن‌‏ها پیش، سرزمین خود یهودیان بوده است.

ماجرای استر
از دیگر وقایعی که روحیه مظلوم‌نمایی این رفتار یهودیان را بازگو می‌کند، داستانی است که درباره منشأ جشن «پوریم» است مطرح می‌کنند. طبق این داستانی داستان که در بخشی از عهد عتیق به نام «کتاب استر» آمده است، یک دختر یتیم یهودی به نام «استر» که تحت سرپرستی عمویش «مردخای» بوده، به همسری خشایارشا پادشاه هخامنشی درمی‌آید؛ ولی یهودی بودن خود را کتمان می‌کنند. او و عمویش «مردخای» نفوذ بسیاری در پادشاه پیدا می‌کنند؛ مخصوصاً این‏که مردخای به توطئه ترور شاه پی می‌برد و شاه را نجات می‌دهد. تا این‏که وزیر پادشاه به نام «هامان»، با مردخای دشمنی می‌کند و تصمیم می‌گیرد او و همه یهودیان را قتل‌عام کند؛ اما مردخای پی می‌برد و ماجرا را به استر می‌گوید و او که زن محبوب شاه بوده، شاه را متقاعد می‌کند که جلوی هامان را بگیرد و در این ماجرا، یهودی بودن این دو نفر نیز فاش می‌شود. سپس به درخواست استر، پادشاه، دستور مجازات هامان را می‌دهد و بعد هم به استر و مردخای اجازه می‌دهد انتقام بگیرند و همان بلایی که قرار بود هامان بر سر یهودیان بیاورد، یهودیان بر سر دشمنان خود آوردند و در سرتاسر امپراتوری هخامنشی، 75 هزار تن از دشمنان یهود در سه روز کشته شدند! پس‌ازآن، استر و مردخای که نفوذ و قدرت بسیاری یافته بودند، دستور دادند این واقعه تا ابد جشن گرفته شود. برخی جشن پوریم یهودیان را که همه‌ساله برگزار می‌شود، تداوم همان جشن می‌دانند.
 مطرح است که در سده پنجم پیش از میلاد، یهودیانی که در دربار «خشایار شاه» نفوذ داشتند، از او در حال مستی خواستند تا دستور دهد همسرش، «ملکه وشتی» در مقابل درباریان و سربازان عریان ظاهر شود؛ اما ملکه از اجرای آن سر باز زد و بدین ترتیب از مقامش خلع گردید و کشته شد. در آن برهه شخصی به نام «مردخای» یکی از یهودیان ذی‌نفوذ در دربار خشایارشاه بود. وی پس از کشته شدن ملکه، برادرزاده خود «استر» را به دربار آورد و او با دلربایی از شاه توانست ملکه‌ی ایران شود.
بانفوذ یهود در دربار، تحرکات مخرب بسیاری در سراسر ایران از جانب آنان صورت گرفت؛ تا آنجا که ایرانیان بسیاری ازجمله «هامان» وزیر خشایار شاه، از رفتار آنان به ستوه آمدند. هامان مصمم شد تا گروه‌های توطئه‌گر یهود را از دربار اخراج کند و مجرمانشان را مجازات کند؛ اما استر با بدگویی از هامان، نزد خشایارشاه او را از سمت خود برکنار می‌کند و مردخای را به‌عنوان وزیر به شاه تحمیل می‌کند. مردخای که به خشایار نزدیک شده بود، حکم قتل هامان و دیگر سرداران ایران را در حال مستی به امضای او ‌ می‌رساند و درنهایت هامان به همراه 10 پسرش درشوش به دار آویخته می‌شد. بعد از کشته شدن هامان، یهودیان از شاه برای کشتن همه مخالفان خود در سراسر ایران 3 روز مهلت می‌گیرند و قتل‌عام بزرگان و سرداران ایرانی را آغاز می‌کنند.(18) 
بااینکه این داستان، اشکالات تاریخی بسیاری دارد و محققان آن را غیرواقعی می‌دانند،(19)  ولی دستاویزی برای مظلوم‌نمایی یهودیان شده و تلاش هامان برای قتل‌عام یهودیان را به نشانه مظلومیت یهودیان، برجسته می‌کنند. برفرض صحت این داستان، روشن می‌شود که یهودیان به بهانه‌ی تصمیم هامان برای کشتار یهود، مجوز کشتار هزاران ایرانی را صادر کردند و آنان را از دم تیغ گذراندند. این همان ترفندی است که در قرن بیستم میلادی نیز به کار گرفتند و درباره هولوکاست اغراق و بزرگ‌نمایی کردند تا خود را مظلوم نشان دهند و جنایت علیه مردم فلسطین و دیگر مسلمانان را توجیه کنند.
در دوران کنونی نیز شاهد هستیم که این قبیل از مظلوم‌نمایی و بهانه‌جویی‌ها بارها از جانب دولت اسرائیل مطرح می‌شود و به دنبال آن هزاران مسلمان ساکن در فلسطین اعم از زنان و کودکان بی‌گناه را به کام مرگ می‌کشانند؛ چنانکه شهدا و کشته‌های مردم غزه گویای این ادعاست.

 نتیجه:
تاریخ‌نگاری یهود، بر مظلوم‌نمایی استوار است. آمار و ارقامی که از کشته‌های یهود در حوادث گوناگون مطرح‌شده، گویای این است که آنان همواره درصدد بودند تا با مظلوم نشان دادن خود، پوششی را برای جنایات خود مهیا سازند. هرچند در مسائل تاریخی همیشه به‌طورقطع نمی‌توان ادعایی را ثابت کرد؛ اما وقایعی چون گم‌شدن اسباط یهود، حمله‌ی بخت نصّر و کشتار یهودیان، جنگ‌های مسلمانان با آنان در صدر اسلام و قتل‌عام آنان، ماجرای هولوکاست و کشته شدن شش میلیون یهودی و... همگی نشان می‌دهد که آنان درصدد بودند با مظلوم‌نمایی، شکست خود را جبران کنند و با وارونه نشان دادن این حوادث، فرصت را برای جنایات و توسعه‌ی یهود غنیمت شمارند.

جهت مطالعه‌ی بیشتر: 
مظلوم‌نمایی یهود در طول تاریخ، نوشته‌ی نجاح الطائی.

پی نوشت:
1. رک: کریمی نیا، محمدمهدی، انصاری مقدم، مجتبی، اریک، رحیم، «وعده‌های آخرالزمانی و موعودگرایی در آیین یهود»، صص 122- 133.
2. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، ج‏2، ص 169‏.
3. طایی، نجاح، مظلوم‌نمایی یهود در طول تاریخ، لندن، ص 27-29.
4. بلاذری، أحمد بن یحیى، فتوح البلدان، ص 25 و مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج‏1، ص 251.
5. رک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج‏14، ص 351-355.
6. ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن على بن محمد، الکامل فی التاریخ‏، ج‏1، ص 267.
7. بیومی مهران، محمد، دراسات تاریخیّه من القرآن قی بلاد العرب، ج‌ 1، ص‌ 364.
8. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج‏2، ص 518.
9. ابن هشام، السیره النبویه، ج‏2، ص 241.
10. عاملی، جعفر مرتضى، الصحیح من سیره النبی الأعظم‏، ج‏11، ص 199-204.
11. رک: کریمی تبار، عزیز الله؛ راغبی، محمدعلی؛ اکبر نژاد، مهدی؛ تحلیل و پاسخ به شبهه درگیری پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم با یهود بنی قریظه، تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، پیاپی ۴۱، سال 13، پاییز و زمستان، ۱۳۹۵ شماره ۲.
12. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۵۳.
13. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، ج ۵، ص ۱۸۵.
14. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج ۳۴، ص ۱۶.
15. ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، ج ۵، ص ۳۶۲.
16. رک: روبر فوریسون، اتاق‌های گاز در جنگ جهانی دوم، واقعیت یا افسانه؟ ترجمه دکتر سید ابوالفرید ضیاءالدینی، مؤسسه فرهنگی - پژوهشی ضیا.
17. واحدی، سید محمدرضا، بوی خون، تهران، ارتش جمهوری اسلامی ایران سازمان عقیدتی سیاسی، 1382 ش، ص ۴۵-۴۴.
18. برگرفته از: ترجمه فارسی کتاب استر، نسخه پی‌دی‌اف منتشرشده در پایگاه اینترنتی «کتابخانه مجازی تاریخ ما» به نشانی: www.pdf.tarikhema.ir  نیز رک: کریمی نیا، بیتا؛ محمد زاده، نسار؛ محمودی، حسنا؛ جعفری، نشاط؛ جعفری کلیبر، فاطمه؛ نویسنده مسئول: کمالی، فاطمه عذرا؛ «استر ستاره‌ای در تاریخ یهود»، ص 60- 66.
19. برای نمونه، ر.ک: زرین‌کوب، عبدالحسین، روزگاران تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی، ص 104، 113 و 289.

با توجه به سابقه تاریخی فلسطین، این سرزمین بیش از هزار سال قبل از یهود ساکنین بومی داشته است لذا یهودیان اولویتی ندارند و سکونت غاصبانه آنها نامی جز اشغال ندارد
وجه‌ تسمیه فلسطین اشغالی

پرسش:
چرا می‌گویید «فلسطین اشغالی»؛ درحالی‌که فلسطین از اول برای یهودیان بود و این مسلمانان بودند که در قرن هفتم آن را اشغال کردند؟
 

پاسخ:
امروزه کشور فلسطین در منطقه غرب آسیا قرارگرفته و با کشورهای لبنان، سوریه، مصر و اردن همسایه است. از هزاران سال پیش تاکنون، اقلیت‌های مذهبی گوناگونی در این منطقه زندگی کرده‌اند و در حال حاضر نیز در خود فلسطین مردمانی از اسلام، مسیحیت و یهودیت زندگی می‌کنند. همچنین این سرزمین بارها توسط حکومت‌های مختلف ازجمله حکومت انبیای الهی مانند داوود و سلیمان (علیهماالسلام)، سلوکیان، امپراتوری روم، مسلمانان، صلیبی‌ها، عثمانی‌ها و نهایتاً بریتانیا در جنگ جهانی اول، دست‌به‌دست شده است.
بدین ترتیب، این سرزمین متعلق به یک نژاد یا قوم خاص نبوده است؛ بلکه از گذشته، اقوام گوناگونی به این سرزمین مهاجرت کرده و تا قرن‌ها در آنجا زندگی کرده‌اند؛ مانند گروهی از کنعانی‌ها (از فرزندان کنعان از نسل حضرت نوح)، اقوامی از جزیره کرت و دریای اژه (که نام اصلی آن‌ها pelest بود)، فنیقی‌ها و نَبَطی‌ها (که عرب تبار بودند) و بعدها عرب‌های مسلمان.(1) 
نکته بعدی که بسیار مهم است، این‏که: یهودی‌ها که همان بنی‌اسرائیل از فرزندان حضرت یعقوب هستند و خود وی که فرزند حضرت اسحاق از حضرت ابراهیم علیه‌السلام است، تنها در بخشی از سرزمین فلسطین سکونت داشتند. اگر بخواهیم به تاریخ رجوع کنیم، حضرت ابراهیم اصالتاً متولد و بزرگ‌شده سرزمین بابل (بین‌النهرین) یعنی عراق کنونی بود(2)  که برای حفظ و مراقبت از دین و آیین خود، به همراه خانواده خویش راهی فلسطین شد.(3)  حضرت لوط علیه‌السلام نیز که نسبت خویشاوندی با حضرت ابراهیم داشت، در جنوب فلسطین از طرف حضرت ابراهیم مشغول تبلیغ دین ابراهیم برای ساکنان آنجا بود.(4)  با این اوصاف، این سرزمین از دیرباز، ساکنانی داشته و بنی‌اسرائیل هم یکی از گروه‌های ساکن در آن بوده‌اند. 
این مطلب را نیز باید افزود که حضرت یعقوب و فرزندانش بعد از دعوت حضرت یوسف (عزیز مصر)، وارد مصر شدند و تا چند قرن تا ظهور حضرت موسی علیه‌السلام به‌عنوان پیامبر، در مصر زندگی می‌کردند.(5)  همچنین بعد از عبور بنی‌اسرائیل از رود نیل و ورود به صحرای سینا و سرگردانی در آنجا، بنا شد تا آن‌ها پس از جنگ با حاکم و طاغوت سرزمین فلسطین، وارد آنجا شوند؛ اما به دلیل کارشکنی بنی‌اسرائیل تا مدت‌ها بازهم در خارج از فلسطین بودند(6)  تا اینکه یوشع بن نون با نبرد بر ضد طاغوت فلسطین، یهودیان را وارد فلسطین نمود.(7)  همان‌طور که مشاهده می‌فرمایید، این جماعت حتی حاضر نشدند تا برای بازگشت مجدد به این سرزمین، جهاد کنند!
در تکمیل مطالب بالا باید عرض شود که اگر ملاک و مبنای تشکیل یک کشور با حکومت جدید، سابقه و گذشته تاریخی یک قوم باشد، بسیاری از مرزبندی‌های کنونی دستخوش تغییر خواهد شد و در این صورت، نباید این معیار فقط مختص به یهودی‌ها باشد. بدین ترتیب، به سبب حکومت شاهان ایرانی بر مناطق دیگر، سرزمین ایران باید شامل مناطق وسیعی از آسیای میانه و منطقه قفقاز و غرب آسیا و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هم بشود. 
همچنین دولت‌هایی مانند استرالیا، نیوزلند، کانادا، آمریکا، مکزیک، برزیل و آرژانتین و بسیاری دیگر، می‌بایست همه حکومت و ثروت‌های این مناطق را به‌طور کامل تحویل ساکنان بومی این مناطق بدهند؛ چراکه این سرزمین‌ها توسط اروپایی‌ها اشغال‌شده و طی چند صدسال اخیر جمعیت زیادی از اروپا به این مناطق آمده و در آنجا ساکن شده‌اند و چندین نسل از آن‌ها در آنجا به دنیا آمده‌اند درحالی‌که اصالتاً جزء ساکنان آنجا نبوده‌اند.
درواقع، ادعای صهیونیست‌ها بیشتر بهانه‌ای است برای ایجاد تفرقه و فتنه‌انگیزی میان مسلمانان غرب آسیا و تضعیف آنان.
سؤال جدی‌ای که وجود دارد، این است که اگر یهود و بنی‌اسرائیل به‌واسطه حضور تاریخی در این منطقه، ادعای مالکیت آن را دارند، پس دست‌اندازی به کشورهای دیگر منطقه مانند سوریه و لبنان، ترسیم نقشه از نیل تا فرات برای چیست؟!(8) 
بر اساس آنچه گذشت، معلوم می‌شود که صهیونیست‌‏ها هیچ حق مالکیتی بر فلسطین ندارند و این‏که ساکنان این سرزمین را به‌زور از خانه و کاشانه خود بیرون کرده و به‌جای آنان نشسته‌اند، نامی جز «غصب» و «اشغال» ندارد و ازاین‌رو، ما این منطقه را اشغال‌شده می‌دانیم و آن را «فلسطین اشغالی» می‌نامیم.

نتیجه:
خلاصه این‏که: سابقه تاریخی فلسطین نشان می‌دهد که این سرزمین بیش از هزار سال قبل از حضرت یعقوب و بنی‌اسرائیل و یهود، ساکنین بومی خود را داشته است که از مناطق مختلف به آنجا مهاجرت کرده و ساکن شدند؛ و اگر قرار باشد به‌واسطه حضور تاریخی در این منطقه، کسی یا گروهی و یا اقلیت دینی و مذهبی‌ای به دنبال تصاحب آن باشد، همه اقوام و اقلیت‌های مذهبی ساکن در آن اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی (و نه‌فقط یهود) می‌توانند این ادعا را مطرح کنند و هیچ ارجحیت و اولویتی برای یهود در این زمینه وجود ندارد. پس سکونت غاصبانه صهیونیست‌‏ها در این سرزمین، نامی جز اشغال ندارد.

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- «اختراع قوم یهود» نوشته شلومو زند، ترجمه فهیمه چاکرالحسینی ابرقوئی، انتشارات اختران.
2- «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.

پی نوشت:
1. صفا تاج، مجید، دانشنامه فلسطین، ج 3، ص 14.
2. طبری اقوال مختلف درباره محل تولد حضرت ابراهیم علیه‌السلام را در سرزمین بابل آورده است. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 1، ص 233.
3. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 1، ص 247.
4. ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۱، ص ۱۴۰.
5. بنیاد اسلامی طاهر، دایره المعارف تشیع، ج ۱، ص ۲۴۳.
6. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع‌البیان، ص ۶۲۶-۶۲۵.
7. رک: دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال.
8. بن گوریون در نطق دیگری در جشن فارغ الحصیلان دانشگاه افسری یهود در ماه مارس ۱۹۴۹ این‌گونه می‌گوید: «ما هنوز هدف نهایی خود را به دست نیاوردیم و فقط گوشه‌ای از مملکت ایدئال‌مان را به دست آوردیم و بقیه آن باید به دست نیروهای فداکار ما فتح شود. آری به همین زودی به خواب شیرین پیامبران اسراییل تعبیر می‌بخشیم و تمامی ملت یهود را در خاک آباء و اجداد که مرز غرب و شرق آن دو رود نیل و فرات‌اند، جمع می‌کنیم».  زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین (کارنامه سیاه استعمار)، ص 442.

 

در همه جنگ‌ها در کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود دارد. تا الان تبلیغات منفی اینچنینی صهیونیست ها همه دروغ از آب درآمده است.
نحوه برخورد با اجساد دشمن

پرسش:
جنگ فلسطین رفتار وحشیانه با جنازه اسرائیلی‌ها و بریدن سر آن‌ها یا واردکردن جراحات و صدمات بر اسرای آن‌ها ازنظر اخلاق اسلامی پذیرفته است؟
 

پاسخ:
پس از اشغال کشور فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی، حدود 70 سال است که این موضوع به بحث و مطالبه اول میان عدالت خواهان و مسلمانان و بسیاری از مردم دنیاست. درواقع این جنگ مقابله ملتی مظلوم در مقابل اشغالگر ظالمی است که تا بن دندان مسلح است و سال‌هاست به کشتار و جنایت و کشتن فلسطینیان آن‌ها را به ستوه آورده است. برای روشن شدن وضعیت رفتار با جنازه اسرائیلی‌ها و حکم اخلاقی آن توجه به نکاتی لازم است.

1. سال‌های سال است که صهیونیست‌ها به خاطر ادعاهای واهی، به غصب سرزمین‌های فلسطینی پرداخته‌اند و انواع و اقسام ظلم‌ها و جنایت‌ها علیه مردم فلسطین انجام داده‌اند. سال‌هاست این مردم تحت‌فشار و تحریم و رانده‌شده از سرزمین‌های خود هستند و هرچند وقت یک‌بار با حملات هوایی تعدادی از آن‌ها کشته می‌شوند. اول‌ازهمه باید روشن شود که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر و دهشتناک رژیمی است که به‌زور کشوری را اشغال کرده و وحشیانه مشغول ظلم به فلسطینیان اصیل و ساکنان اصلی است. 
پس قبل از بررسی اخلاقی رفتار با اسیر و کشته، باید دانست که اصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلی‌ها پیامد ظلم چند ده‌ساله آن‌هاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار می‌گیرد و اصل مقابله غیراخلاقی نیست، بلکه دستور خداوند در مقابل کسی که جنگ و ظلم را شروع کرده مقابله‌به‌مثل و آمادگی جنگی است.  قرآن نیز در جنگ کسی که ظلم و جنگ را شروع کرده محکوم کرده و مسلمانان را به مقابله با او فرامی‌خواند.(1)  در ماجرای فلسطین و صهیونیست‌ها چه کسی ظلم را شروع کرده است؟ مسلماً شما منکر این نخواهید شد که یهودیان تصمیم به اشغال فلسطین و بیرون کردن فلسطینیان شدند که هم اصل این تصمیم ظالمانه بود و هم با کشتار و ظلم‌های متعدد دیگری همراه بود. شروع‌کننده ظلم رژیم اشغالگر صهیونیستی است و حملات حماس و گروه‌های دیگر نظامی فلسطینی احقاق حق است.

2. در جنگ نیز کشتار طبیعتاً وجود دارد. اخلاق در جهاد این است که نسبت به دشمن شدید و محکم  رفتار کنیم. همان‌طور که در تعریف از پیامبر و یارانش قرآن گفته است آن‌ها اشداء علی الکفار هستند.(2)  بله کشتار وحشیانه و غیراخلاقی جایز نیست؛ مانند کشتن زنان و کودکان که در هیچ جنگی رسم نبوده و نیست و به‌هیچ‌عنوان کشتن بی‌گناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمی‌تواند نسبت به کودکان و بی‌پناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند؛ بنابراین اگر ثابت شود فرد مظلومی مانند مبارزان گروه‌های جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشته‌اند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد ولی با خطای احتمالی چند سرباز، نمی‌توان اصل مشروعیت مبارزه و ظلم‌ستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت. خطاهای اخلاقی در جنگ‌ها با حضور معصومان هم گاهی اتفاق می‌افتاده که امام معصوم از آن‌ها جلوگیری می‌کرده است. ولی این از حقانیت آن‌ها و جبهه حق کم نمی‌کند.

3. اما نکته مهم اینکه در همه جنگ‌ها  کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست.  امروزه هم پروپاگاندای رسانه‌ای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ و ایجاد سپر رسانه‌ای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم می‌شود که بسیاری از این اخبار نادرست است. مثلاً در مورد کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان می‌دهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(3)  و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجام‌شده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(4)  و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(5)   
سربریدن یا صدمه به جنازه یا ظلم به اسیر اگر ثابت شود حتماً خطاست، ولی مسئله مهم اولاً اثبات این اخبار است که یا  غالباً فیک و بدون سند است یا با سندسازی و فریب رسانه‌ای عکس‌های جنگ‌های دیگر به نام این جنگ منتشر می‌شود که باید هوشیار بود. ثانیاً خطای یک یا چند نفر در بحبوحه و وسط جنگ را نباید به‌پای کل جبهه حق گذاشت و نباید به خاطر آن از مظلومیت فلسطینیان چشم پوشید.

نتیجه:
تقابل فلسطین و اسرائیل، تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل اشغال این سرزمین ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه باده‌ها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیست‌هاست. ازنظر اخلاقی، نفر یا گروهی که در مقابل ظلم، عکس‌العمل نشان می‌دهد، ظالم نیست، بلکه احقاق حق می‌کند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان هیچ توجیهی ندارد؛ اما جنگ رسانه‌ای در کنار جنگ با سلاح‌های سخت را نباید دست‌کم گرفت. بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درست‌شده جعلی از آب درآمده است؛ پس نباید جای جلاد و شهید عوض شود.

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره توبه، آیه 13.
2. سوره فتح، آیه 29.
3. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
4. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
5. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.
 

اشغال سرزمین فلسطین ظلمی فاحش به مردم فلسطین و همراه با ده‌ها سال کشتار و جنگ رسانه ای دروغ علیه آن ها بوده است و عکس العمل آن ها ظلم نیست بلکه احقاق حق است.
کشتن غیرنظامیان در جنگ

پرسش:
کشته شدن زنان و کودکان در حمله موشکی به مواضع دشمن ولو کافر حربی باشند ازنظر اخلاقی چگونه است؟
 

پاسخ:
جنگ و خشونت امر مطلوبی نیست؛ و در اسلام در غالب جنگ‌ها مسلمانان شروع‌کننده نبوده و موردحمله واقع شدند و از خود دفاع کردند. فلسطینیان نیز پس از اشغال کشورشان توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی، حدود 70 سال است که مورد حملات موشکی و زمینی و هوایی و تحریم و فشار قرار دارند. درواقع این جنگ مقابله ملتی مظلوم در مقابل اشغالگر ظالمی است که تا بن دندان مسلح است و سال‌هاست با کشتار و جنایت و کشتن فلسطینیان آن‌ها را به ستوه آورده است. برای روشن شدن وضعیت رفتار با کافر حربی وزنان و کودکان و اصل انتشار این اخبار و حکم اخلاقی آن توجه به نکاتی لازم است.

1. همان‌طور که از اسم کافر حربی مشخص است، کافر حربی کسی است که با مسلمانان در جنگ است و این فرد اصلاً احترامی ندارد. کسی که دستش روی ماشه تفنگ و اسلحه‌اش هست و مسلمانان را هدف گرفته کافر حربی است و مبارزه با او لازم است چراکه موجودیت مسلمانان به‌واسطه آنان به خطر می‌افتد. یهودیان و مسیحیان که سر جنگ با مسلمانان ندارند در کنار هم زندگی می‌کنند ولی صهیونیست‌های اشغالگر حدود 70 سال است که به‌زور وارد کشور مسلمانان شده و آن‌ها را به‌زور اخراج کرده و با توهین و کشتار و شکنجه و اسارت آن‌ها به آن‌ها ظلم می‌کنند؛ بنابراین مقابله به آن‌ها لازم است و حمله به آن‌ها دفاع مشروع است؛ و اخلاقی است. بر اساس اطلاعات رسمی دولت فلسطین، در سال ۲۰۰۰ فلسطین ۲۲۳۰ شهید داده است.(1)  این بخشی از جنایات آن‌هاست. 
فلسطینیان تنها در کمتر از 15 درصد از اراضی خود ساکن هستند که همین منطقه غزه است و به اعتراف دوست و دشمن این منطقه تحت شدیدترین فشار و تحریم صهیونیست‌ها بوده است. از این منطقه به بزرگ‌ترین زندان روباز دنیا تعبیر شده است. نکته مهم این است که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر رژیم صهیونیستی است واصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلی‌ها پیامد ظلم چند ده‌ساله آن‌هاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار می‌گیرد و اصل مقابله، غیراخلاقی نیست، بلکه دستور خداوند در مقابل کسی که جنگ و ظلم را شروع کرده مقابله‌به‌مثل و آمادگی جنگی است: «آیا با گروهى که پیمان‌های خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمى‏کنید؟! درحالی‌که آن‌ها نخستین بار (پیکار با شمارا) آغاز کردند؛ آیا از آن‌ها مى‏ترسید؟! بااینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».(2) 

2. در جنگ نیز کشتار طبیعتاً وجود دارد. اخلاق در جهاد این است که نسبت به دشمن شدید و محکم  رفتار کنیم. همان‌طور که در تعریف از پیامبر و یارانش قرآن گفته است آن‌ها اشداء علی الکفار هستند.(3)  بله کشتار وحشیانه و غیراخلاقی جایز نیست. اساساً شاید کشتار با سلاح‌های گرم از جوانمردی به دور باشد چه برسد به کشتار با سلاح‌های کشتارجمعی. چون در این نوع سلاح‌ها، کسی توانایی دفاع ندارد و کشتارجمعی شاید در مرحله اول دور از فتوت و جوانمردی است. 
همین‌طور کشتن زنان و کودکان که در هیچ جنگی رسم نبوده و نیست و به‌هیچ‌عنوان کشتن بی‌گناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمی‌تواند نسبت به کودکان و بی‌پناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند. ولی وقتی در دوره‌ای قرار داریم که سلاح‌های گرم و کشتارجمعی وجود دارد و استفاده می‌شود و مردم کشوری مثل فلسطین سال‌هاست با همین سلاح‌ها مورد حمله هستند، باز مقابله‌به‌مثل با همین سلاح‌ها غیراخلاقی نیست. 
چراکه مقابله‌به‌مثل با ظالم در سطح خود اوست و راهی هم جز این نیست. توقع ندارید که اسرائیل با موشک‌های مختلف حمله کند و فلسطینیان با سنگ و چاقو جواب دهند؟! تبعات استفاده از این سلاح‌ها باکسی است که ظلم را شروع می‌کند و تقصیر خود صهیونیست‌هاست که ظلم را 70 سال است شروع کرده‌اند و تبعات این کشتارجمعی نیز با ظالم اول یعنی رژیم اسرائیل است؛ بنابراین اگر ثابت شود فرد مظلومی مانند مبارزان گروه‌های جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشته‌اند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد. ولی اگر به‌قصد مقابله با ظلم و برای برابری و چیره شدن در جنگ از سلاح‌های کشتارجمعی مانند موشک استفاده کردند و قصدشان زدن نظامیان بود و خطا شد، وزر و وبال و تقصیر این کشتار غیرنظامیان با خود اسرائیل است که این ظلم را شروع کرده است. بااین‌حال نباید از این نکته غافل شد که اصل ظلم 70 ساله اسرائیلی‌ها به مردم فلسطین نباید تحت تأثیر خطاهای احتمالی رفتاری چند مبارز فلسطینی فراموش شود و نباید جای ظالم و مظلوم عوض شود و نباید جای جلاد و شهید جابجا بشود. با خطای احتمالی چند سرباز، نمی‌توان اصل مشروعیت مبارزه و ظلم‌ستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت. خطاهای اخلاقی در جنگ‌ها با حضور معصومان هم گاهی اتفاق می‌افتاده که امام معصوم از آن‌ها جلوگیری می‌کرده است. همان‌طور که امیرالمؤمنین علیه‌السلام وقتی در جنگ صفین ملاحظه کرد یارانش به‌تلافی فحاشی یاران معاویه، شروع به فحاشی کردند فرمود من دوست ندارم شما فحاش باشید.(4)  وقتی در حضور معصوم در جبهه حق ممکن است خطایی از سوی مجاهدان انجام شود، به‌طریق‌اولی ممکن است در جبهه حق فلسطینیان بدون حضور معصوم، خطاهای فردی رخ بدهد، ولی این از حقانیت آن‌ها و جبهه حق کم نمی‌کند. خطا بوده و تقبیح می‌شود ولی نباید اصل ظلم و جنایت که حدود 70 سال از سوی صهیونیست‌ها به فلسطینی‌ها تحمیل‌شده چشم‌پوشی کرد.

3. در کنار تقبیح کشتار عمدی غیرنظامیان وزنان و کودکان در جنگ‌ها که اسرائیل نشان داده عمداً رو به  چنین کشتاری می‌آورد، باید اشاره کرد که غالب ساکنان صهیونیست در سرزمین‌های اشغالی نظامی‌اند و تجهیزات جنگی دارند. این همان چیزی است که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند که اسرائیل یک کشور نیست یک پادگان نظامی است». 
صهیونیست‌ها فلسطین غصب‌ شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کرده‌اند. اسرائیل نه یک کشور که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّت‌های مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفه‌ای همگانی است.(5) 
بنابراین کشتار غیرنظامیان در فلسطین شاید معنا داشته باشد، ولی در اسرائیل غالباً بی‌معناست چراکه غالباً نظامی‌اند.

4. اما نکته مهم اینکه در همه جنگ‌ها  کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. امروزه هم پروپاگاندای رسانه‌ای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ، استفاده از ادبیات‌های نادرست (مثل استفاده از کلمه تجاوز برای حماس) و ایجاد سپر رسانه‌ای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم می‌شود که بسیاری از این اخبار نادرست است. به‌عنوان‌مثال: در مورد کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان می‌دهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(6)  و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجام‌شده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(7)  
و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(8)  سربریدن یا صدمه به جنازه یا ظلم به اسیر اگر ثابت شود حتماً خطاست، ولی مسئله مهم اولاً اثبات این اخبار است که یا  غالباً فیک و بدون سند است یا با سندسازی و فریب رسانه‌ای عکس‌های جنگ‌های دیگر به نام این جنگ منتشر می‌شود که باید هوشیار بود. ثانیاً برفرض وقع چنین خطایی،  خطای یک یا چند نفر در بحبوحه و وسط جنگ را نباید به‌پای کل جبهه حق گذاشت و نباید به خاطر آن از مظلومیت فلسطینیان چشم پوشید.  بنابراین انسان زیرک در میانه جنگ به اخبار و شایعات توجه نمی‌کند. بله اگر در میان جنگ سربازی از جبهه حق واقعاً خطا کرد باید متذکر شد ولی نه به صورتی که جای جلاد و شهید به‌کلی عوض شود.

نتیجه:
تقابل فلسطین و اسرائیل، تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل اشغال این سرزمین ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه باده‌ها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیست‌هاست. ازنظر اخلاقی نفر یا گروهی که در مقابل ظلم، عکس‌العمل نشان می‌دهد، ظالم نیست، بلکه احقاق حق می‌کند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان هیچ توجیهی ندارد. اساساً جنگ با سلاح کشتارجمعی به‌دوراز فتوت و جوانمردی است، ولی وقتی یک‌طرف از این ابزار استفاده می‌کند معقول نیست طرف دیگر استفاده نکند و موجودیت خود را به خطر بیندازد؛ اما جنگ رسانه‌ای در کنار جنگ با سلاح‌های سخت را نباید دست‌کم گرفت. از دیرباز جنگ رسانه و شایعه در جنگ‌ها برای غلبه وجود داشته است. 
بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درست‌شده جعلی از آب درآمده است و آنچه از همه مهم‌تر است زیرکی یک انسان مؤمن است که اجازه ندهد با جنگ رسانه‌ای، ظالم اسرائیلی به مظلوم تبدیل شود و مظلومان فلسطینی ظالم شوند. نباید جای جلاد و شهید عوض شود. 

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. خبرگزاری فارس، قتل‌عام کودکان، جنایت تکراری اشغالگران، سایت خبرگزاری فارس، 17/7/1402.
2. سوره توبه، آیه 13. 
3. سوره فتح، آیه 29.
4. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ص 323.
5. سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، تروریسم بین‌المللی، آرشیو سال 1400، 17/2/1400، سایت:  https://farsi.khamenei.ir
6. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439. 
7. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
8. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.

 

اگر به کشوری حمله شد آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این اسمش برپاداشتن جنگ نیست، بلکه دفاع مشروع و احقاق حق است.
تجویز جنگ جهت دفع شر

پرسش:
در جنگ فلسطین آیا خشونت به خرج دادن و برپاداشتن جنگ برای دفع شر آینده دشمن، مجوز اخلاقی دارد؟
 

پاسخ:
هر کشوری و هر ملتی در طول تاریخ دارای دشمنانی باانگیزه‌های مختلفی بوده‌اند. بسیاری از استعمارگران و مستکبران تاریخ برای حفظ و جلب منافع خود از طریق کشورها و مردمشان، درصدد ظلم و کشورگشایی ظالمانه از طریق جنگ و خشونت برآمده‌اند؛ اما اینکه وظیفه کشورها در این موضوع چیست و نظر اخلاقی اسلام چیست نیاز به توجه به نکات زیر دارد.

1. با توجه به نکته، بالا یک اصل در قوانین و منابع اصیل اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ یعنی ازنظر نیروی انسانی و قوای نظامی و ابزار و اسلحه‌های جنگی همیشه یک کشور مسلمان و اخلاقی باید خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد و در مسئله نظامی همیشه آمادگی خود برای رویارویی با دشمن را حفظ کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون﴾؛(1)  «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها [=دشمنان‌]، آماده‌سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد»! 
همه کشورها این کار را می‌کنند و بودجه‌های نظامی هنگفت برای هرسال کنار می‌گذارند. این هزینه کرد و بودجه‌های نظامی کشورها نشان می‌دهد که مسئله حفظ آمادگی دفاعی، یک مسئله عقلایی نیز است. قرآن صریحاً، یعنی بدون تأویل، دستور داده که ﴿اَعِدّوا لَهُم﴾، در مقابل دشمنان آماده‌سازی کنید؛ ﴿مَا استَطَعتُم﴾ یعنی، هر چه می‌توانید. دشمنان وقتی آمادگی دفاعی را می‌بیند، مجبور می‌شود دست‌وپایش را جمع کند. ما آماده‌سازی‌مان را باید زیاد کنیم تا دشمن احساس کند که آماده‌ایم. این موضوع و اصل باعث اقتدار می‌شود و اساساً جلوی خشونت و جنگ را می‌گیرد؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است و جلوی خشونت را می‌گیرد.

2. اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند و لذا هرگز پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنگی را شروع نمی‌کرد، مگر بعدازآنکه یک سلسله ترورها و کارهای ایذایی از طرف دشمنان انجام می‌گرفت و یا اینکه آن‌ها شروع به جنگ می‌کردند. طبق این ادعا می‌توان گفت که تمام جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنبه تدافعی داشته است. برخی محققان می‌گویند: «تاریخی که جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله را ذکر می‌کند آن‌ها را با ذکر سبب آن جنگ‌ها آورده است. انسان باملاحظه آن‌ها پی می‌برد که هیچ جنگی از جنگ‌های حضرت ابتدایی و برای محض دعوت به اسلام نبوده است، گرچه به جهت اصلاح دینی و مدنی و تثبیت نظام عدل و مدنیت و از بین بردن ظلم و طبیعت‌های وحشی ظالم و قسی، این کار جایز است. ولی دعوت صالح و فاضل او از این روش به دور بود و دیدگاهی بالاتر از آن را داشت که همان دعوت به راه خدا از طریق حکمت و موعظه نیک و جدال احسن بود... و این سیره نیک حضرت ادامه پیدا کرد. لذا تمام جنگ‌های حضرت جنبه دفاعی داشته و به جهت مقابله با تعدّی مشرکان و مخالفان توحید و شریعت اصلاح‌گر و مسلمانان بوده است. درعین‌حال او در دفاعش نیز از بهترین راهی که دفاع کنندگان می‌پیمودند استفاده کرده و نزدیک‌ترین راه به صلح و صلاح را انتخاب می‌نمود. 
حضرت صلی‌الله علیه وآله ابتدا موعظه می‌کرد و دعوت به صلح و صلاح می‌نمود و اگر آنان پیشنهاد صلح می‌دادند قبول می‌کرد و پیمان صلح را می‌پذیرفت، بااینکه می‌دانست که فرد پیروز و یاری شده، او است؛ و تنها با مراجعه به تاریخ و بررسی اسباب جنگ‌ها و غزوات به این مطلب پی خواهید برد».(2)  
شهید مطهری می‌فرماید: «جهاد، فقط به‌عنوان دفاع و درواقع مبارزه با یک نوع تجاوز است و می‌تواند مشروع باشد».(3)  او در ردّ برداشت‌های غلطی که از مفهوم جهاد شده، می‌گوید: «هدف اسلام از جهاد آن نیست که برخی از مغرضین گفته‌اند که هدف اسلام اجباری است که هر کس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می‌شوی».(4)  
 بنابراین وصله خشونت ازنظر اخلاقی به پیامبر اکرم و امامان نمی‌چسبد.

3. باوجوداین اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله‌به‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. اگر کشوری یا مردمی این کار را نکنند کم‌کم زیر بار ظلم و زور مستعمره خواهند شد و کم‌کم در همه‌چیز باید برده کفار شوند. در قرآن نیز اجازه مقابله‌به‌مثل به ملت‌های مظلوم داده‌شده است. مسلمانان فلسطین اگر با منحرفان می‌جنگند در حقیقت از حقّ سکونت خود در زمین‌های خود دفاع می‌کنند، لذا قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾؛(5)  «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرارگرفته‌اند و خدا بر یاری آنان تواناست. همان‌ها که از خانه و شهر خود به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست».
 مردم مظلوم فلسطین حدود  70 سال است از دیارشان اخراج شدند و قطعاً اجازه اخلاقی مقابله با دشمنان و غاصبان زمین خود رادارند.

4. به‌صورت کلی دفع شر دشمن آینده را مسائل و موارد مختلفی در کشورها تعیین می‌کند؛ یعنی دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. نمی‌شود به‌صورت مطلق و ساده‌انگارانه و بدون در نظر گرفتن این خصوصیات برای دفاع از آینده کشورمان تصمیم بگیریم. با شرایطی که کشور ما دارد و با همسایگان و امکانات و منابع و با توجه به عقیده اسلامی و دفاع از مظلوم، ایران نمی‌تواند بدون موضع بماند، مخصوصاً وقتی طرف مقابل رژیم سفاک و خون‌خواری است که دشمن آینده نیست. اسرائیل و رژیم صهیونیستی دشمن فعلی ایران و دشمن گذشته اسلام است. آن‌ها طرح از نیل تا فرات را پیگیری می‌کنند که اگر به هدف خود برسند تمامیت ارضی ایران نیز به خطر می‌افتد. پس اسرائیل دشمن آینده نیست، بلکه دشمن گذشته، فعلی و آینده ایران است. 
حرکات فلسطینیان نیز خشونت نیست، بلکه دفاع مشروع است. حمایت ایران از فلسطینیان نیز علاوه بر مظلومیت آنان و دفاع از مظلوم، به خاطر دشمنی فعلی اسرائیل با ایرانیان است. در همه فتنه‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران اسرائیلی‌ها علناً موضع گرفته و دست دارند. در ترور دانشمندان اقدام مستقیم می‌کنند. از هر حرکتی در جهت تخریب اسلام و انقلاب به‌صورت صریح حمایت کرده و می‌کنند. آیا در مقابل چنین دشمن صریح و مسلح و سفاکی آمادگی نظامی و امنیتی، خشونت و برپاداشتن جنگ است؟ اصلاً این‌طور نیست، بلکه برعکس است ما در جنگی که برپاست فقط تلاش می‌کنیم آمادگی خود را حفظ کرده و از موجودیت خود محافظت کنیم.

نتیجه:
یک اصل قرآنی در قوانین اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگه‌دارید؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است؛ اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند. پس خشونت در ذات اسلام نیست. با وجود این اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله ‌به ‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. از سوی دیگر دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. از سویی اسرائیل دشمن گذشته و فعلی ایران است که از ترور دانشمندان تا انواع حمایت از تجزیه‌طلبان و مخالفان ایران و اسلام از هیچ کاری دریغ نکرده است. طبیعی است موضع‌گیری در مقابل چنین دشمنی، خشونت و برپاداشتن جنگ نیست بلکه دفاع مشروع و عقلایی است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره انفال، آیه 60.
2. بلاغی‌، محمدجواد، رحله المدرسیه و المدرسه السیاره فی نهج الهدی، ص 220.
3. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 240.
4. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 237.
5. سوره حج، آیه 39 و 40.

مسئله فلسطین و رژیم اشغالگر اسرائیلی تقابل مظلوم و ظالم است و در آن نیز، کارهای غیراخلاقی (برفرض اثبات) هیچ توجیهی ندارد ولی باید مواظب جنگ رسانه ای نیز بود.
اقدام متقابل غیرانسانی در جنگ

پرسش:
آیا ازنظر اخلاقی به‌تلافی کودک کشی اسرائیل در سال‌های گذشته، مجوز کشتن کودکان اسرائیلی وجود دارد؟
 

پاسخ:
مسئله کشور فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی مسئله ظلمی حدوداً 70 ساله است و مقابله ملتی مظلوم در مقابل دشمن ظالمی است که تادندان‌مسلح است. از دیرباز حتی قبل از انقلاب اسلامی مبارزه با غصب و بیرون راندن فلسطینیان از سرزمینشان مطرح بوده و در این راستا شبهات مختلفی مطرح است که یکی از آن‌ها ترسیم تصور انتقام و کشتن کودکان اسرائیلی است. برای روشن شدن موضوع به نکاتی توجه کنید.

1. سال‌های سال است که صهیونیست‌ها به خاطر ادعاهای واهی، به غصب سرزمین‌های فلسطینی پرداخته‌اند و انواع و اقسام ظلم‌ها و جنایت‌ها علیه مردم فلسطین انجام داده‌اند. همان‌طور که خودتان اشاره کردید زنان و کودکان بسیاری در فلسطین و منطقه غزه به شهادت رسیده‌اند. بر اساس اطلاعات رسمی دولت فلسطین، تعداد شهدای کودک از زمان شهادت کودک محمد الدره در آغاز انتفاضه الاقصی (انتفاضه دوم) در سال ۲۰۰۰ به ۲۲۳۰ شهید می‌رسد؛ اکثر آن‌ها در چهار دوره قبلی جنگی و برخی هم در یورش‌های متناوب اشغالگران به شهادت رسیده‌اند.(1)  این بخشی از جنایات آن‌هاست. 
اول‌ازهمه باید روشن شود که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر و دهشتناک رژیمی است که به‌زور وارد کشوری شده و مردم بومی آن را به رسمیت نمی‌شناسد و کشوری جعلی تأسیس کرده و با قلدری مشغول ظلم به فلسطینیان اصیل و ساکنان اصلی است. وقتی مردمی در مواجهه با ظلمی چند ده‌ساله قرار می‌گیرند طبیعی است که اگر قدرت پیدا کنند مقابله می‌کنند و بخشی از این ظلم را جبران می‌کنند. پس بدون در نظر گرفتن حکم اخلاقی نوع رفتار و مقابله فلسطینیان که در ادامه به آن می‌پردازیم، باید دانست که اصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلی‌ها پیامد ظلم چند ده‌ساله آن‌هاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار می‌گیرد و اصل مقابله غیراخلاقی نیست.

2. در منابع اسلامی (که منبع اخلاق اسلامی نیز می‌باشند) آمده است که شروع‌کننده ظلم همیشه مقصر است. در جنگ‌ها غالباً تجاوز از حق و اعتدال می‌شود و همه افرادی که در جنگی شرکت می‌کنند ولو در جبهه حق باشند، ازآنجایی‌که معصوم نیستند، ممکن است خطای رفتاری کنند که ازنظر رفتاری جای توجیه ندارد، ولی گناه و تبعات و تقصیر باکسی است که ظلم را شروع کرده است. قرآن نیز در جنگ کسی که ظلم و جنگ را شروع کرده محکوم کرده و مسلمانان را به مقابله با او فرامی‌خواند.  ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏﴾؛(2)  «آیا با گروهى که پیمان‌های خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمى‏کنید؟! درحالی‌که آن‌ها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آن‌ها مى‏ترسید؟! بااینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید!»
 در روایات نیز شروع‌کننده ظلم، محکوم‌شده است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّه؛(3)  آن ستمگر که ابتداى به ظلم می‌کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) می‌گزد».  امام علیه‌السلام این سخن را از قرآن برگرفته است آنجا که می‌فرماید: ﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا﴾؛(4) «و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای‌کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم». 
از این روایت روشن است که شخص دوم اگر مقابله‌به‌مثل کند ظلم نیست، بلکه احقاق حق کرده است و اگر بیش از مقابله‌به‌مثل کند باز قبح و زشتى ظلم او به‌اندازه کسى که ابتدا به ظلم کرده نیست و تعبیر به «عَضَّه» (به دندان گزیدن) کنایه از شدت ناراحتى است. در ماجرای فلسطین و صهیونیست‌ها چه کسی ظلم را شروع کرده است؟ مسلماً شما منکر این نخواهید شد که یهودیان تصمیم به اشغال فلسطین و بیرون کردن فلسطینیان کردند که هم اصل این تصمیم ظالمانه بود و هم با کشتار و ظلم‌های متعدد دیگری همراه بود. شروع‌کننده ظلم، رژیم اشغالگر صهیونیستی است و حملات حماس و گروه‌های دیگر نظامی فلسطینی احقاق حق است. 
این در ادبیات دینی حتی انتقام گرفتن نیست. این مقابله و حملات، برای خنک شدن دل فلسطینیان نیست تا ارزش اخلاقی پایینی داشته باشد یا ارزشمند نباشد، بلکه از مقوله احقاق حق است که حتماً بار ارزشی دارد؛ یعنی کار آن‌ها اتفاقاً اخلاقی است. مقابله با ظلم است. مقابله با ظلم و ظلم‌ستیزی ارزشمند است؛ یعنی در ادبیات دینی و اخلاقی گروه‌های نظامی فلسطینی اگر اقدام نظامی علیه اسرائیلی‌ها کنند احقاق حق کرده‌اند و ظلم نکرده‌اند. توجه به این نکته نخ تسبیح درک اخلاقی یا غیراخلاقی بودن حملات گروه‌های نظامی فلسطینی است. اگر شروع‌کننده ظلم اسرائیل بوده و حملات نظامی متعدد کرده است پس قطعاً فلسطینی‌ها اجازه اخلاقی احقاق حق را داشته‌اند.

3. بله در جنگ، کشتن زنان و کودکان رسم نبوده و نیست و به‌هیچ‌عنوان کشتن بی‌گناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمی‌تواند نسبت به کودکان و بی‌پناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند. این موضوع پذیرفته است همان‌طور که در برخی روایات علاوه بر تصریح به ظالم‌تر بودن کسی که شروع به ظلم می‌کند، اشاره‌شده که مظلوم نیز حق تعدی و تجاوز از حد را ندارد.  در حدیثى از امام موسى بن جعفر علیه‌السلام می‌خوانیم: «فى رَجُلَیْنِ یَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ ؛(5)   امام علیه‌السلام در مورد دو نفر که به هم دشنام می‌دادند فرمود: آن‌کس که ابتدا کرده ظالم‌تر است و گناه او و گناه نفر دیگر بر اوست مادامی‌که مظلوم از حد تعدى نکند».
 البته در همان منبع به‌جای «ما لَمْ یَتَعَدَّ»، «ما لَمْ یَعْتَذِرَ الی المظلوم»(6)  آمده است. اشاره به اینکه اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى کند و از کار خود توبه کرده و جبران نماید گناه او برداشته می‌شود. ولی نسخه اول صحیح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا درباره نفر دوم تعبیر به «وِزْر» شده که اگر معنای دوم را بپذیریم نشان می‌دهد اگر مظلوم هم گناه‌کار است خواه تعدى کند یا تعدى نکند؛ درحالی‌که معقول نیست مظلوم وقتی تعدی از حق نکرده (مثلاً کسی گفته خدا لعنتت کند و او هم گفته خدا خودت را لعنت کند) در مواجهه با ظلم ظالم ورز و وبالی داشته باشد؛ بنابراین معنای روایت بهتر است این‌گونه باشد اگر مظلوم تعدی از حق نکند و رفتارش ظالمانه نباشد، وزر و وبال کارش بر عهده شروع‌کننده ظلم است. درواقع یعنی اگر تعدی نکند و کار زشتی انجام ندهد عقوبتی ندارد و عکس‌العملش و مقابله‌اش مشروع و اخلاقی است و طبیعتاً اگر کاری مذموم و غیراخلاقی مثل کشتن عمدی زنان و کودکان را انجام دهد تعدی محسوب شده و تبعات ظلم مظلوم بر عهده خود اوست؛ بنابراین اگر ثابت شود گروه مظلومی مانند گروه‌های جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشته‌اند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد، ولی بااین‌حال نباید از این نکته غافل شد که اصل ظلم 70 ساله اسرائیلی‌ها به مردم فلسطین نباید تحت تأثیر خطاهای احتمالی رفتاری چند مبارز فلسطینی فراموش شود و نباید جای ظالم و مظلوم عوض شود و نباید جای جلاد و شهید جابجا بشود. با خطای احتمالی چند سرباز، نمی‌توان اصل مشروعیت ظلم‌ستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت.

4. اما نکته نهایی اینکه در همه جنگ‌ها  کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. در قرآن نیز اشاره‌شده که در جنگ‌های مختلف، شایعات و جنگ‌های رسانه‌ای کارساز بوده است. 
قرآن در مورد اخبار رسانه‌ای در جنگ‌ها می‌فرماید: «و هنگامی‌که خبرى از پیروزى یا شکست به آن‌ها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مى‏سازند؛ درحالی‌که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان- که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمى، همگى از شیطان پیروى مى‏کردید (و گمراه مى‏شدید».(7) برخی مفسران گفته‌اند: «منظور از خبر پیروزی یا شکست، شایعاتی است که ایادی کفار و قریش برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان مطرح می‌کردند».(8)  
آیات نازل‌شده در مورد شایعه‌سازی کفار در غزوه احد در مورد کشته شدن پیامبر صلی‌الله علیه و آله: ﴿وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین‏﴾،(9)  «محمد صلی‌الله علیه و آله فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى‏گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‏زند؛ و خداوند به‌زودی شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».
همچنین آیه نازل‌شده در مورد شایعه‌سازی کفار در غزوه حمراء الاسد که در مورد جاسوسان کفار بین مسلمانان برای انتشار خبر حمله کفار و ترساندن مسلمانان بود: ﴿الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏﴾؛(10)   «این‌ها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [لشکر دشمن‏] براى (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آن‌ها بترسید»! اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافى است؛ و او بهترین حامى ماست».
 این آیات و آیات دیگر نشان می‌دهد مسئله شانتاژ رسانه‌ای و ایجاد خبرهای دروغ و شایعه در جنگ برای تضعیف جبهه حق و تشجیع سپاهیان باطل همیشه بوده و هست. امروزه هم پروپاگاندای رسانه‌ای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ، استفاده از ادبیات نادرست (مثل استفاده از کلمه تجاوز برای حماس) و ایجاد سپر رسانه‌ای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم می‌شود که بسیاری از این اخبار نادرست است. مثلاً در مورد همین کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان می‌دهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(11)  و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجام‌شده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(12)  و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(13)  بنابراین انسان زیرک در میانه جنگ به اخبار و شایعات توجه نمی‌کند و در موضع‌گیری‌ها باید مواظب باشد فریب عملیات رسانه‌ای دشمن را نخورد.

نتیجه:
مسئله فلسطین و رژیم جعلی و اشغالگر اسرائیلی تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل ورود و اشغال این سرزمین به بهانه‌های واهی ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه با ده‌ها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیست‌هاست. ازنظر اخلاقی شروع‌کننده ظلم محکوم است و نفر یا گروهی که عکس‌العمل نشان می‌دهد ظالم نیست، بلکه احقاق حق می‌کند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان (برفرض اثبات) هیچ توجیهی ندارد؛ اما جنگ رسانه‌ای در کنار جنگ با سلاح‌های سخت را نباید دست‌کم گرفت. از دیرباز جنگ رسانه و شایعه در جنگ‌ها برای غلبه وجود داشته است. بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درست‌شده جعلی از آب درآمده است و آنچه از همه مهم‌تر است زیرکی یک انسان مؤمن است که اجازه ندهد با جنگ رسانه‌ای، ظالم اسرائیلی به مظلوم تبدیل شود و مظلومان فلسطینی ظالم شوند. نباید جای جلاد و شهید عوض شود.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1-کتاب «اختراع قوم یهود» نوشته شلومو زند، ترجمه فهیمه چاکرالحسینی ابرقوئی، انتشارات اختران.
2- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
3- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفا تاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. خبرگزاری فارس، قتل‌عام کودکان، جنایت تکراری اشغالگران، سایت خبرگزاری فارس، 17/7/1402. 
2. سوره توبه، آیه 13.
3. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ص 502.
4. سوره فرقان، آیه 27.
5. کلینى، محمد بن یعقوب، االکافی، ج 2، ص 322، ح 3.
6. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 360، ح 3.
7. سوره نساء، آیه 83.
8. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 5، ص 21.
9. سوره آل‌عمران، آیه 144.
10. سوره آل‌عمران، آیه 173.
11. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
12. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
13. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.

مسیحیت صهیونیستی، از فرقه‌های نوظهور است که رویکرد مثبت به یهودیت دارد و به سبب عقاید آخرالزمانی، از دولت اسرائیل و حاکمیت تام آن بر فلسطین دفاع می‌کند
صهیونیسم مسیحی و یهودیت

پرسش:
مسیحیت صهیونیستی دقیقاً چه چیزی است؟ مگر صهیونیست‌ها یهودی نیستند و یهودیان قاتلان حضرت عیسی نیستند؟! چطور شده که مسیحیت و یهودیت متحد شده‌اند؟! آیا اتحاد آن‌ها خطری برای اسلام نیست؟
 

پاسخ:
دین مسیحیت، با محوریت حضرت عیسی علیه‌السلام، از ادیان الهی که در سرزمین فلسطین و در میان یهودیان، ظهور یافت. این دین دارای مذاهب و فرقه‌های مختلف کاتولیک و ارتدکس و پروتستان است. کلیسای ارتدکس در قرن یازدهم، متأثر از منازعات بخش غربی و شرقی امپراتوری روم، از کلیسای کاتولیک که در بخش غربی بود، انشعاب یافت.(1)  کلیسای پروتستان نیز انشعابی از کلیسای کاتولیک بعد از اعتراضات نسبت به عملکرد کلیسا در قرن شانزدهم میلادی است.(2)  مسیحیت صهیونیستی،(3)  یکی از فرقه‌های نوظهور در مسیحیت است که متأثر از جریان پروتستانتیسم، در اواخر قرن 19 مطرح شد (4)  و نهایتاً در اوایل قرن 20 به‌عنوان یک فرقه مسیحی ظهور یافت و تثبیت شد (5)  و اینک مسیحیت صهیونیستی 25 درصد از جمعیت مسیحیان آمریکا را تشکیل می‌دهد و اکثراً طرفدار حزب جمهوری‌خواه آمریکا هستند و در برخی از نظرسنجی‌ها یک‌سوم حزب جمهوری‌خواه نیز از این جریان است.(6)  در ادامه در قالب چند نکته به توضیح بیشتر می‌پردازیم:

نکته اول:
ابتدا به تعریف مسیحیت صهیونیستی می‌پردازیم. این فرقه نوظهور به شک‌های مختلفی تعریف‌شده است که از یک نظر می‌توان آن را به این شکل توصیف نمود: «یک جریان افراطی مسیحی است که با تکیه‌بر تفاسیر تحت‌اللفظی از متون کتاب مقدس، خواهان تحقق پیشگویی‌های کتاب مقدس بر اساس عقاید تقدیرگرایانه خویش است تا از این طریق زمینه را برای ظهور مسیح علیه¬السلام در آخرالزمان فراهم آورد».(7) 
برای مسیحیت صهیونیستی، ویژگی‌هایی را ذکر کرده‌اند؛ ازجمله اینکه:
• تلفیقى است از تعالیم مسیحیت (خصوصاً مکاشفات یوحنا) و یهودیت (خصوصاً تورات).
• تأکید برریشه‌های یهودی دین مسیحیت.
• مقابله با افکار ضد یهود.
• اعتقاد به اینکه ظهور عیسی مسیح نزدیک است.
• لزوم بسترسازی برای ظهور حضرت عیسی.
• حمایت از صهیونیسم و تعصب شدید نسبت به اسرائیل.
• تلاش برای مهاجرت یهودیان به اسرائیل.(8) 

نکته دوم:
درباره رابطه مسیحیت صهیونیستی و یهودیت، گفتنی است: اگرچه مسیحیت در بستر یهودی شکل گرفت و بسیاری از مسیحیان اولیه، از یهودیان بوده‌اند؛ اما به سبب فتنه عالمان یهود علیه حضرت عیسی علیه‌السلام و مخالفت اکثر یهودیان با دین نوظهور مسیحیت، همواره کلیسای کاتولیک، رویکرد منفی به یهودیان داشت و مستند به فرازهایی از عهد جدید، یهودیان را قاتلان حضرت عیسی علیه‌السلام تلقی می‌کرد:(9) «هنگامی‌که در جلیل گرد هم آمدند، عیسی به ایشان گفت: پسر انسان به دست مردم تسلیم خواهد شد. آن‌ها او را خواهند کُشت و او در روز سوّم بر خواهد خاست».(10) 
این نگرش به یهودیان ادامه داشت و یهودیان در اقصی نقاط جهان، مورد آزار مسیحیان قرار می‌گرفتند؛ تا اینکه مارتین لوتر از رهبران جریان پروتستان، این نگرش را تغییر داد. وی به ریشه‌های یهودی دین مسیحیت تأکید نمود و به شکل شگفت‌انگیزی، به تحسین یهودیان اقدام کرد:
«یهودیان حامل برترین خون‌ها در رگ‌های خود هستند. روح‌القدس به‌واسطه آن‌ها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا برد. آن‌ها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آن‌ها بیگانه‌ایم... ما همچون سگانی هستیم که از خرده‌نان‌های بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق می‌کنیم». در ادامه، وی، پاپ و اسقف‌ها را رهبرانی احمق می‌نامد و به یهودیان حق می‌دهد که به مسیحیتی که چنین رهبرانی دارد، ایمان نیاورند.(11) 
مسیحیت صهیونیستی، متأثر از همین مبانی فکری، نگرش مثبتی به یهودیت دارد و با توجه به عقاید آخرالزمانی درباره جنگ آرماگدون در فلسطین و لزوم مهاجرت یهودیان به آنجا و حمایت از یهودیان علیه ساکنان فلسطین، ارتباط وثیقی با یهودیان و دولت اسرائیل دارد.(12) 
لازم به ذکر است که مسیحیت صهیونیستی دارای مبانی الهیاتی خاصی است که گاهی خوشایند یهودیان نیز نیست. مثلاً مسیحیت صهیونیستی اعتقاد دارد که پس از حمایت از اسرائیل و مهاجرت یهودیان به آنجا و وقوع جنگ آخرالزمانی میان خیر و شر در آرماگدون (منطقه‌ای نزدیک بیت‌المقدس)، نهایتاً عیسی مسیح ظهور می‌کند و دین یهودیت از بین می‌رود بدین گونه که یک‌سوم یهودیان، مسیحی می‌شوند و دوسوم که مسیحی نمی‌شوند، از بین می‌روند.(13) 

نکته سوم:
مسیحیت صهیونیستی به سبب عقاید آخرالزمانی و نفوذی که بر دولت آمریکا دارد (14)  و همچنین، هم‌پیمانی با اسرائیل و حمایت همه‌جانبه از این دولت غاصب برای حاکمیت تام بر سرزمین فلسطین، قطعاً از جریان‌های خطرناک برای دین اسلام و جوامع و دولت‌های مسلمان است. این گروه اگرچه منتظر ظهور حضرت عیسی علیه‌السلام هستند و ازاین‌جهت، با مسلمانان اشتراک نظر دارند؛ اما به سبب تفسیر انحرافی از حضرت عیسی علیه‌السلام -که هم در این فرقه نوظهور و هم در سایر مذاهب مسیحی وجود دارد- آن‌ها نه اعتقادی به پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله دارند و نه اعتقادی به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه. آن‌ها هرگونه مخالفی را مصداق شرّ دانسته که باید دولت آمریکا بر آن غلبه یابد و به همین جهت، همواره بر تجهیز نظامی آمریکا و قدرتمندتر شدن آن اصرار می‌ورزند و با انعدام تسلیحات آمریکا یا محدودسازی آن‌ها به‌شدت مخالف‌اند.(15) 

نتیجه:
مسیحیت صهیونیستی، از فرقه‌های نوظهور است که متأثر از نگرش پروتستانی در مسیحیت، رویکرد مثبت به یهودیت دارد و به سبب عقاید آخرالزمانی، از دولت اسرائیل و حاکمیت تام آن بر فلسطین دفاع می‌کند. این جریان در جامعه و دولت آمریکا، حضور مؤثری دارد و مهم‌ترین حامی اسرائیل در آمریکا می‌باشند و روابط محکمی با دولت اسرائیل دارد. اگرچه برخی از آموزه‌های مسیحیت صهیونیستی درباره آخرالزمان، مشابه آموزه‌های دین اسلام است؛ اما به سبب تفسیر نژادپرستانه از یهودیت و تفسیر انحصارگرایانه از مسیحیت و منجی آخرالزمان، دیدگاه آن‌ها در تقابل با دیدگاه اسلام است و برای اسلام و جوامع و دولت‌های مسلمان، به‌شدت خطرناک می‌باشند و باید نسبت به فتنه‌های آن‌ها هوشیار بود.

 

پی نوشت:
1. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 189- 192.
 2. میشل، توماس، کلام مسیحی، ص 108.
 3. Christian Zionism.
 4. مظفری، آیت، «مسیحیت صهیونیستی و آینده جهان».
 5. دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»، ص 140.
 6. دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»، ص 144.
 7. دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»، ص 140.
 8. مظفری، آیت، «مسیحیت صهیونیستی و آینده جهان».
9. دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»، ص 140.
 10. مَتّی 17‏:22- 23؛ مَرقُس 9‏:30‏-32؛ لوقا 9‏:44- 45.
 11. دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»، ص 140-141.
 12. دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»، ص 144-148.
 13. Burr, Elizabeth And Smith, David Whitten And Burr, Elizabeth Geraldine, Understanding World Religions: A Road Map for Justice and Peace, USA, p.109.
 14. تا جایی که گریس هالسل که روزگاری خودش در کاخ سفید مشغول به کار بود، در کتابش با عنوان «تدراک جنگ بزرگ»، با مستندات بسیار، نشان می‌دهد که رونالد ریگان (چهلمین رئیس‌جمهور آمریکا) به الهیات مسیحیت صهیونیستی و جنگ آرماگدون، اعتقاد داشت. (برای مطالعه بیشتر، رک: هالسل، گریس، تدارک جنگ بزرگ (بر اساس پیش‌گویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل)، ص 80-81).
15.  دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»، ص 147.
 

صفحه‌ها