پرسش:
چرا میگویید «فلسطین اشغالی»؛ درحالیکه فلسطین از اول برای یهودیان بود و این مسلمانان بودند که در قرن هفتم آن را اشغال کردند؟
پاسخ:
امروزه کشور فلسطین در منطقه غرب آسیا قرارگرفته و با کشورهای لبنان، سوریه، مصر و اردن همسایه است. از هزاران سال پیش تاکنون، اقلیتهای مذهبی گوناگونی در این منطقه زندگی کردهاند و در حال حاضر نیز در خود فلسطین مردمانی از اسلام، مسیحیت و یهودیت زندگی میکنند. همچنین این سرزمین بارها توسط حکومتهای مختلف ازجمله حکومت انبیای الهی مانند داوود و سلیمان (علیهماالسلام)، سلوکیان، امپراتوری روم، مسلمانان، صلیبیها، عثمانیها و نهایتاً بریتانیا در جنگ جهانی اول، دستبهدست شده است.
بدین ترتیب، این سرزمین متعلق به یک نژاد یا قوم خاص نبوده است؛ بلکه از گذشته، اقوام گوناگونی به این سرزمین مهاجرت کرده و تا قرنها در آنجا زندگی کردهاند؛ مانند گروهی از کنعانیها (از فرزندان کنعان از نسل حضرت نوح)، اقوامی از جزیره کرت و دریای اژه (که نام اصلی آنها pelest بود)، فنیقیها و نَبَطیها (که عرب تبار بودند) و بعدها عربهای مسلمان.(1)
نکته بعدی که بسیار مهم است، اینکه: یهودیها که همان بنیاسرائیل از فرزندان حضرت یعقوب هستند و خود وی که فرزند حضرت اسحاق از حضرت ابراهیم علیهالسلام است، تنها در بخشی از سرزمین فلسطین سکونت داشتند. اگر بخواهیم به تاریخ رجوع کنیم، حضرت ابراهیم اصالتاً متولد و بزرگشده سرزمین بابل (بینالنهرین) یعنی عراق کنونی بود(2) که برای حفظ و مراقبت از دین و آیین خود، به همراه خانواده خویش راهی فلسطین شد.(3) حضرت لوط علیهالسلام نیز که نسبت خویشاوندی با حضرت ابراهیم داشت، در جنوب فلسطین از طرف حضرت ابراهیم مشغول تبلیغ دین ابراهیم برای ساکنان آنجا بود.(4) با این اوصاف، این سرزمین از دیرباز، ساکنانی داشته و بنیاسرائیل هم یکی از گروههای ساکن در آن بودهاند.
این مطلب را نیز باید افزود که حضرت یعقوب و فرزندانش بعد از دعوت حضرت یوسف (عزیز مصر)، وارد مصر شدند و تا چند قرن تا ظهور حضرت موسی علیهالسلام بهعنوان پیامبر، در مصر زندگی میکردند.(5) همچنین بعد از عبور بنیاسرائیل از رود نیل و ورود به صحرای سینا و سرگردانی در آنجا، بنا شد تا آنها پس از جنگ با حاکم و طاغوت سرزمین فلسطین، وارد آنجا شوند؛ اما به دلیل کارشکنی بنیاسرائیل تا مدتها بازهم در خارج از فلسطین بودند(6) تا اینکه یوشع بن نون با نبرد بر ضد طاغوت فلسطین، یهودیان را وارد فلسطین نمود.(7) همانطور که مشاهده میفرمایید، این جماعت حتی حاضر نشدند تا برای بازگشت مجدد به این سرزمین، جهاد کنند!
در تکمیل مطالب بالا باید عرض شود که اگر ملاک و مبنای تشکیل یک کشور با حکومت جدید، سابقه و گذشته تاریخی یک قوم باشد، بسیاری از مرزبندیهای کنونی دستخوش تغییر خواهد شد و در این صورت، نباید این معیار فقط مختص به یهودیها باشد. بدین ترتیب، به سبب حکومت شاهان ایرانی بر مناطق دیگر، سرزمین ایران باید شامل مناطق وسیعی از آسیای میانه و منطقه قفقاز و غرب آسیا و کشورهای حاشیه خلیجفارس هم بشود.
همچنین دولتهایی مانند استرالیا، نیوزلند، کانادا، آمریکا، مکزیک، برزیل و آرژانتین و بسیاری دیگر، میبایست همه حکومت و ثروتهای این مناطق را بهطور کامل تحویل ساکنان بومی این مناطق بدهند؛ چراکه این سرزمینها توسط اروپاییها اشغالشده و طی چند صدسال اخیر جمعیت زیادی از اروپا به این مناطق آمده و در آنجا ساکن شدهاند و چندین نسل از آنها در آنجا به دنیا آمدهاند درحالیکه اصالتاً جزء ساکنان آنجا نبودهاند.
درواقع، ادعای صهیونیستها بیشتر بهانهای است برای ایجاد تفرقه و فتنهانگیزی میان مسلمانان غرب آسیا و تضعیف آنان.
سؤال جدیای که وجود دارد، این است که اگر یهود و بنیاسرائیل بهواسطه حضور تاریخی در این منطقه، ادعای مالکیت آن را دارند، پس دستاندازی به کشورهای دیگر منطقه مانند سوریه و لبنان، ترسیم نقشه از نیل تا فرات برای چیست؟!(8)
بر اساس آنچه گذشت، معلوم میشود که صهیونیستها هیچ حق مالکیتی بر فلسطین ندارند و اینکه ساکنان این سرزمین را بهزور از خانه و کاشانه خود بیرون کرده و بهجای آنان نشستهاند، نامی جز «غصب» و «اشغال» ندارد و ازاینرو، ما این منطقه را اشغالشده میدانیم و آن را «فلسطین اشغالی» مینامیم.
نتیجه:
خلاصه اینکه: سابقه تاریخی فلسطین نشان میدهد که این سرزمین بیش از هزار سال قبل از حضرت یعقوب و بنیاسرائیل و یهود، ساکنین بومی خود را داشته است که از مناطق مختلف به آنجا مهاجرت کرده و ساکن شدند؛ و اگر قرار باشد بهواسطه حضور تاریخی در این منطقه، کسی یا گروهی و یا اقلیت دینی و مذهبیای به دنبال تصاحب آن باشد، همه اقوام و اقلیتهای مذهبی ساکن در آن اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی (و نهفقط یهود) میتوانند این ادعا را مطرح کنند و هیچ ارجحیت و اولویتی برای یهود در این زمینه وجود ندارد. پس سکونت غاصبانه صهیونیستها در این سرزمین، نامی جز اشغال ندارد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1- «اختراع قوم یهود» نوشته شلومو زند، ترجمه فهیمه چاکرالحسینی ابرقوئی، انتشارات اختران.
2- «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
پی نوشت:
1. صفا تاج، مجید، دانشنامه فلسطین، ج 3، ص 14.
2. طبری اقوال مختلف درباره محل تولد حضرت ابراهیم علیهالسلام را در سرزمین بابل آورده است. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 1، ص 233.
3. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 1، ص 247.
4. ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۱، ص ۱۴۰.
5. بنیاد اسلامی طاهر، دایره المعارف تشیع، ج ۱، ص ۲۴۳.
6. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمعالبیان، ص ۶۲۶-۶۲۵.
7. رک: دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال.
8. بن گوریون در نطق دیگری در جشن فارغ الحصیلان دانشگاه افسری یهود در ماه مارس ۱۹۴۹ اینگونه میگوید: «ما هنوز هدف نهایی خود را به دست نیاوردیم و فقط گوشهای از مملکت ایدئالمان را به دست آوردیم و بقیه آن باید به دست نیروهای فداکار ما فتح شود. آری به همین زودی به خواب شیرین پیامبران اسراییل تعبیر میبخشیم و تمامی ملت یهود را در خاک آباء و اجداد که مرز غرب و شرق آن دو رود نیل و فراتاند، جمع میکنیم». زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین (کارنامه سیاه استعمار)، ص 442.