پرسش وپاسخ

خانمي هستم 53 ساله كه هنوز يايسه نشدم مي خواستم بدونم حكم نماز و روزم چيه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
امام خميني در توضيح المسائل مسئله 435 مي فرمايند: زن هاي سيده بعد از تمام شدن شصت سال و ديگر زنان بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مي شوند.
به نظر آيت ا... مکارم همه زن ها چه سيده و چه غير سيده بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مي شوند مگر زنان قرشي.
به نظر آيت الله سيتساني زن سيد باشد يا نباشد، در شصت سالگي يائسه مي شود.(1) بنابراين اگر مقلد آيت الله سيستاني هستي، خوني که تا شصت سالگي ببيني، حيض است. البته مستحب است بين اعمال مستحاضه و ترك هاي زن حائض احتياط کرده و جمع کند.
نظر آيات خامنه اي ، بهجت و فاضل نيز مانند نظر حضرت امام مي باشد. البته 50 سال قمري.(2)
بنابراين خانم مذکور اگر مقلد مرجعي است که مي فرمايد زن غير سيد در 50 سالگي يائسه مي شود، بايستي به احکام استحاضه عمل کند و نمازها و روزه هايش را بگيرد، گرچه خونريزي او علايم حيض را داشته باشد.
لطفا در ارتباط هاي بعدي نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد .
پي نوشت ها:
1 .آيت الله سيستاني ،توضيح المسائل ،م433.
2. توضيح المسائل مراجع ، ج1 ذيل م 435.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
البته آدمى مى‏ تواند و مجاز است كه مستقيماً از خداوند حاجت خود را بخواهد؛ ولى اگر بتواند در اين مسير دعاى ديگران ـ به خصوص مقرّبان درگاه الهى را نيز همراه خودسازد، احتمال تأثير فزون‏ترى در كار خواهد بود.
وسيله به معني تقرب جستن و يا چيزي است كه باعث نزديكي به ديگري از روي علاقه و رغبت مي شود . (1) خداوند به مقتضاي لطف و رحمت بي انتهاي خويش، اسباب هدايت مردم را فراهم كرده كه يكي از آن ها فرستادن پيامبران و ائمه و نزول كتب آسماني و راهنمايي رهبران ديني است. هر چند خداوند مي تواند بدون واسطه، فيض خود را به موجودات برساند، ولي سنت الهي بر اين تعلق گرفته كه جهان هستي را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد و فيض خود را تنها از راه علل عطا كند.
امام صادق(ع) مي فرمايد: "ابي الله أن يجري الاشياء الا بالأسباب؛ (2) خداوند امور و اشيا را از طريق علل و سببش جاري مي سازد".
بر اين اساس انسان در همه كارهاي زندگي به اسباب و وسايل توسل مي جويد.
خداوند براي اعطاي فيض خويش ، راه ها و اسبابي را مشخص كرده است، مانند نماز ، روزه ، نيكي به يتيم و خدمت به مردم.
از جمله اسباب و عوامل نزول فيض و رحمت الهي ، وجود انسان هاي به حق رسيده (امامان و پيامبران) هستند.
امام علي (ع) در روايتي وسائلي ذكر كرده كه براي نزديك شدن انسان به خدا مي توان از آن ها بهره جست، مانند ايمان به خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا و كلمه اخلاص (لا اله الا الله) و نماز و زكات و روزه و حج و عمره و صله رحم و انفاق و كارهاي نيك.(3) همان طوري كه امور برشمرده ، وسيله نزديكي به خداوند هستند، استمداد از ارواح مطهر پيامبران و اولياي الهي نيز وسيله تقرب به خداوند است كه در قرآن و روايات بدان اشاره شده است. قرآن مجيد مي فرمايد: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا(4)؛ اگر به هنگام ستم برخويش نزد تو آيند «اى پيامبر» و استغفار كرده و تو نيز براى آنان استغفار كنى، خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت».
پيامبر اكرم (ص) در مورد شيوه توسل فرمود: «اللهم انّي أسألك و أتوجه اليك بنبيك نبي الرحمة».(5)
بنابراين توسل ، لازمة زندگي انسان در جهان هستي است كه بر آن قانون اسباب و عوامل حكمفرما است.

پي نوشت ها :
1 . تفسير نمونه، ج4، ص 464.
2 . كافي،ج1، ص 183.
3 . نهج البلاغه ، خطبه 109 ، فيض الاسلام.
4 . نساء(4) ، آيه 64.
5 . سنن ابن ماجه، ج1، ص 441.

1. آیا ثروتمندشدن در اسلام مجاز است؟ • به لحاظ شرعی • به لحاظ اخلاقی  مگر سطح معیشت یک مؤمن نباید متناسب با عموم مردم باشد؟ 2. در صورتی که تعداد قابل توجه و یا حتی اندکی از مردم در سطح پایینی از معیشت قرار دارند، سطح معیشت یک مؤمن شایسته است که متوسط باشد؟ آیا این غیر انسانی نیست؟(تا چه برسد به غیر اسلامی)

پرسش: سطح معيشت شرح : 1. آيا ثروتمندشدن در اسلام مجاز است؟ • به لحاظ شرعي • به لحاظ اخلاقي مگر سطح معيشت يک مؤمن نبايد متناسب با عموم مردم باشد؟ در صورتي که تعداد قابل توجه و يا حتي اندکي از مردم در سطح پاييني از معيشت قرار دارند، سطح معيشت يک مؤمن شايسته است که متوسط باشد؟ آيا اين غير انساني نيست؟(تا چه برسد به غير اسلامي)

پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
اسلام فقر را نمى پسندد . در آية 180سورة بقره از مال و ثروت به « خير» تعبير شده است. فقر انسان ضعيف الايمان را مى لغزاند . ممكن است او را به كفر و بى دينى بكشاند . در روايتي از پيامبر آمده است : كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا (1) قرآن به پيا مبر و به تبَع آن به همه انسان ها توصيه مي کند : لا تنس نصيبك من الدنيا؛ (2) بهره خود را از دنيا فراموش نکن.
از طرف ديگر ثروت اندوزي به هر طريق را نيز صحيح نمي داند . بر معيشت از راه حلال تأکيد دارد.
در عين حال به ثروت و مال نگاه ابزاري دارد . يعني اگر ابزاري جهت زندگي آبرومندانه و راهي براي طلب سعادت جاوداني و ابدي باشد ، آن را نيک مي داند .
از نظر اسلام طلب مال و ثروت حلال جايز ، بلکه حتي واجب است . مال و ثروت به خودي خود، نه خوب است و نه بد.بلكه اگر بر اساس وظيفه و تکليف انساني . نردبان صعود انسان به كمال گردد، خوب و اگر موجب دل بستگي آدمي گردد و سد راه رشد و تکامل معنوي وي شود، ناپسند خواهد بود .پس به نوع برخورد انسان به ثروت ، نيز به هدف از ثروت اندوزي بستگي دارد.
نمي توان گفت اسلام در برابر مال و ثروت موضع منفي دارد و با آن صد در صد مخالف است.
در حديثي از امام باقر(ع) مي خوانيم: نعم العون الدنيا علي طلب الآخرهْْ؛(3) دنيا (مال) كمك خوبي براي رسيدن به آخرت است.
در روايت ديگر از امام صادق(ع) آمده است: غني عجزك عن الظلم خير من فقر يحملك علي الاثم؛(4)
ثروت و بي نيازي كه انسان را از تجاوز به حق ديگران باز دارد، از فقري كه انسان را به گناه وادار نمايد ، بهتر است.
همان طور كه فقر خوب نيست و موجب لغزش مي شود ، ثروت اندوزي نيز ممكن است باعث طغيان و سركشي گردد. در بعضي از متون اسلامي از ثروت و از برخي از ثروتمندان مذمّت شده است. مذمّت از قارون ثروتمندِ و مغرور شاهد گويايي بر اين موضوع است، منتهي اسلام ثروتي را مي پسندد كه به وسيلة آن مسير بهشت هموار گردد، چنان كه دانشمندان و بزرگان بني اسرائيل به قارون گفتند:
و ابتغ فيما اتاك الله الدار الآخرهْْ(5) ؛از اين ثروتت براي خانة آخرت كاري بكن.
اسلام ثروتي را مي پسندد كه در آن نيكي به همگان باشد (احسن كما احسن الله إليك).(6)
اسلام ثروتي را مي پسندد كه ماية فساد در زمين و فراموش كردن ارزش هاي انساني و گرفتار شدن در مسابقة جنون آميز« تكاثر» (زياده خواهي) نگردد. انسان را به « خود برتربيني» و « تحقير ديگران» و حتي رويارويي با پيامبر و بزرگان دين نكشاند.
ثروت بايد وسيله اي باشد براي استفادة همگان، پر كردن خلاء هاي اقتصادي؛ مرهم نهادن بر زخم هاي جانكاه محرومان و براي رسيدگي به نياز ها و مشكلات مستضعفان. علاقه به چنين ثروتي با چنين هدفي، علاقه به دنيا نيست، بلكه علاقه به آخرت است.
يكي از ياران امام صادق(ع) به حضرت گفت : دنيا را دوست دارم و به آن علاقه مندم! مي ترسم دنيا پرست باشم. امام فرمود: با ثروت دنيا چه مي کني و تصميم داري چه کاري بکني ؟گفت: هزينة خود و خانواده ام را تهيه كنم . به خويشاوندان كمك كنم. در راه خدا انفاق كنم .حج و عمره به جا آورم . امام فرمود:
ليس هذا طلب الدنيا هذا طلب الآخرهْْ؛ اين دنيا طلبي نيست ، بلكه طلب آخرت است.(7)
جوامع اسلامي بايد بكوشند هر چه بيش تر غني و بي نياز گردند. به مرحلة خود كفايي برسند . روي پاي خود بايستند .شرف و عزّت و استقلال خود را بر اثر فقر، فداي وابستگي به ديگران نكنند. ملت فقير نمي تواند آزاد و سربلند زندگي كند.
سطح معيشت يک مؤمن لازم نيست متناسب با عموم مردم باشد.اما مسلمانان چنين وظيفه اي دارد اما توده مردم چنين وظيفه اي ندارند. البته از نظر اخلاقي همدردي با مردم و زهد و ساده زيستي پسنديده است .
پي نوشت ها:
1. الکافي ، ج2 ، 307.
2.قصص(28) ، آيه 77.
3. تفسير نمونه، ج 16، ص 174 ، به نقل از وسائل الشيعه، ج 12، ص 17.
4.همان، ص 176، به نقل از وسائل، ج 12، ص 17.
5. قصص (28) آية 77.
6. همان.
7.وسايل الشيعه ، ج17 ، ص 34.

بانوان در دوران حج تمتع ويا عمره اگر عادت ماهانه شدند بايد چه كار كنند و مسئله طواف انها به چه صورت مي شود ؟ لطفا به صورت كامل وساده جواب دهيد و اگر موارد ديگري در اين رابطه لاژم است راهنمايي كنيد خيلي متشكرم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بانوان براي انجام عمره يا حج تمتع از جهت عادت ماهانه مشکلي ندارند. زيرا خانم ها معمولا زير نظر دکتري که در کاروان هست، از عادت شدن در ايام عمره و حج جلوگيري مي کنند . اگر خانمي هم جلوگيري نکرد و يا جلوگيري موثر نشد و عادت شد و تا آخر وقت پاک نشد ، در عمره مفرده طواف و نماز طواف او به وسيله نايب انجام مي شود و بقيه اعمال را خودش انجام مي دهد. در عمره تمتع و حج تمتع بستگي به شرايط دارد که بايد با روحاني کاروان تماس بگيرد تا اعمالش به طور صحيح انجام شود.(1) خانمي که در ايام حج يا عمره عادت شود، بايد با روحاني کاروان تماس بگيرد .در اين صورت مشکل او به آساني حل مي شود و اعمالش به طور کامل و صحيح انجام مي شود؛ بنابر اين براي خانم ها هيچ جاي نگراني نيست.
پي نوشت:
1.مناسک حج امام خميني با حاشيه آيت الله خامنه اي و ساير مراجع, م561و722.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شرط اوليه و اصلي يك ازدواج موفق، علاقه مندي به ازدواج با شخص مورد نظر است . اگر چنين شرطي در شما وجود ندارد، ازدواج با ايشان به صلاح شما نيست . نظر ديگران با توجه به نگاه و ديد خودشان است، يا با توجه به ويژگي ها و شخصيتي كه پسر مورد نظر دارد، اما كسي كه مي خواهد با او زندگي كند، شما هستيد .احساس شما معيار است، نه نگاه ديگران. اين شخص اگر بهترين و با شخصيت ترين شخص نيز باشد، احساس و علاقه و خواست شما معيار است.
اينكه بگوييد يا بگويند كه بعد از ازدواج احساس شما تصحيح شده و از اين حالت بيرون‌ مي آييد، هيچ حسابي براي آينده باز نكنيد. بايد ببينيد كه احساس فعلي شما چگونه است. آينده قابل پيش بيني نيست. نمي توان صرفاً ‌بر اساس روند آينده تصميم گيري كرد، در حالي كه اكنون احساسي نسبت به او نداريد.
موفق باشيد.

در رد قانون علیت این شبه مطرح شده که "هر موجودی که ممکن الوجود باشد نیازمند علت است". چرا اینگونه فکر می کنید؟ ممکن است که ممکن الوجودی خودبخود و بدون علیت به وجود آمده باشد. اگر برای ما تصور چنین چیزی عجیب و ناباورانه باشد دلیل بر آن نیست که چنین چیزی نمی تواند اتفاق بیافتد. اتفاقا در تئوری مکانیک کوانتومی این مسئله یعنی رخ داد رویدادی فقط و فقط بر حسب تصادف و نه بر حسب علیت، پذیرفنه شده است. مکانیک کوانتومی بیان می کند که حتی غیرممکن است که علتی برای این پدیده (تصادفی بودن رفتار ذرات بنیادی) وجود داشته باشد و نمی تواند علتی برای آن موجود باشد. این موضوع یعنی اینکه مکانیک کوانتومی قانون علیت را نقض می کند بسیار معروف است . حتی اگر روزی این تئوری اصلاح شود و یا به کلی نقض گردد بازهم این سوال در ذهن می ماند که از کجا معلوم که هر ممکن الوحودی، نیازمد علت باشد. مگر شما همه ممکن الوحود ها را دیده اید و بعد به این نتیجه رسیده اید؟ شما، من و همه انسانها فقط تعداد معدودی ممکن الوجود در طول زندگی خویش دیده اند و نه همه آنها را. پس نمی توان حکم کرد که همه ممکن الوجود ها علت دارند. (همانطور که اشاره شد طی سده اخیر است که دانشمندان توانسته اند رفتار ذرات بنیادی را مطالعه کنند و به این نتیجه برسند که ممکن الوجود های زیادی (مانند رفتار همه ذرات بنیادی) هستند که نیازمند علتی نیستند). لطفا جواب آن را واضح بیان کنید با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اشتباه شما از خلط دو مقوله موجبيت (Determinism) و عليت (Causation) نشات مي گيرد ؛ دو مقوله اي كه در مباحث فيزيكي به روشني از هم جدا هستند ، اما در ترجمه و برگردان اين تعابير گاهي مقوله موجبيت به عليت ترجمه مي شود و منشا اين اشكالات مي گردد .
قانون عليت يك اصل بديهي است و بديهيات عقلي امور قابل اثباتي نيستند ، زيرا همه استدلال ها تلاش مي كنند تا امور را به بداهت عقلي انسان نزديك كرده، آن مطلب را قابل قبول و درست جلوه دهند . امري كه خود ذاتا مقبول و صحيح دانسته مي شود . عنوان بديهي مي بايد قابل اثبات نيست . تمام آنچه در توضيح و اثبات بديهيات مطرح مي شود ، تنبيهات و شفاف سازي هايي در عرصه اين معارف هستند، نه ادله و براهين حقيقي .
در هر حال مقوله نيازمندي پديده ها يا موجودات امكاني به علت به بداهت عقلي پذيرفته شده است، نه به وسيله استقرا و تجربه علمي تا گفته شود ما كه همه ممكن الوجود ها را نديده ايم ، چه بسا ... ؛زيرا ما نيازمندي ممكنات در دسترس مان به علت را هم با ديدن و آزمايش آن ها ثابت نكرده ايم تا گفته شود ممكن است ممكني باشد كه علت نخواهد ، بلكه حقيقت و ماهيت ممكن الوجود و پديده بودن مي طلبد كه چنين موجودي نيازمند علت باشد .
اين امر همانند آن است كه گفته شود جزء يك مجموعه از خود آن مجموعه كوچك تر است ؛ اين امر بديهي به حكم عقل صحيح و قابل قبول است . تفاوت موقعيت زماني و مكاني اجزا و مجموعه هاي شان اين اصل عقلي را برهم نمي زند ؛ همان طور كه دو برابر بودن 4 نسبت به 2 نمي تواند در كرات ديگر يا در آن سوي كائنات متفاوت و متغير باشد .
اصل عليت به عنوان يك اصل مقدم و پذيرفته در تحقيقات علمي به كار مي رود . هيچ دانشمندي نه در صدد نفي عليت است و نه مي توان آن را نفي كند‌، چون يك اصل فلسفي و مقدم بر تجربه است. اصولاًهيچ تئوري و نظريه علمي نمي تواند بدون پذيرش و پشتوانه اصل عليت معنا داشته باشد . هر دانشمندي با فرض پذيرش اصل عليت و روابط علّي در جهان طبيعت به كنكاش علمي و كشف روابط علّي بين پديده ها مي پردازد .
اگر غير از اين بود و رابطه علّي بين حوادث طبيعي برقرار نبود ، يعني هيچ ارتباط لزومي و ضروري بين حوادث نبود و از هر چيز مي توانست هر چيز ديگري صادر شده ، يا ايجاد شود‌، هيچ كس به دنبال علم و كشف روابط نبود ، چون فرض اين است كه هيچ ارتباطي وجود ندارد.
آنچه فيزيك كوانتوم در صدد دريافت آن است، يافتن نوع و ماهيت اين روابط است‌، با اين پيش فرض كه چنين رابطه اي يقينا برقرار است ، اما در نهايت فيزيك كوانتوم در مواردي به اين نتيجه رسيد كه آنچه ما از آن تصور روابط واقعي داريم‌ ؛ صحيح نيست ؛ زيرا عوامل و عناصر ديگر از جمله عنصر فاعل شناسايي مانند انسان يا هر نيروي ديگر در هنگام دريافت روابط دخالت مي كند و روابط را تغيير مي دهد .
بنابراين نمي توانيم هيچ گاه روابط واقعي و حتمي و صد در صد را بدون دخالت يافتن خود كشف كنيم . اين همان اصل عدم قطعيت است. اين اصل ، يعني عدم قطعيت در آنچه ما دريافت و فهم مي كنيم ، نه عدم قطعيت با توجه به تمام علت هايي كه موثر هستند كه از جمله خود فاعل شناسايي و هر چيز ديگر كه دخالت دارد و اين مطلب به هيچ وجه نقض قانون عليت نيست.
اصل عليت به طور ساده اين است كه عقل انسان در مي يابد كه هر پديده اي نمي تواند خود به وجود آمده باشد . نيازمند طي كردن فرايند ايجاد در روندي معين است كه به يك علت برتر منتهي مي گردد ، علتي كه خود پديده نيست تا نيازمند علت باشد ؛ اما اصل ديگري هم وجود دارد به نام اصل موجبيت كه مي گويد :
«ما بايد حالت كنونى جهان را معلول حالت قبلى و علت حالت بعدى آن بدانيم. متفكرى كه تمامى نيروهاى مؤثر در طبيعت را در يك لحظه معين مى داند، و همچنين مكان لحظه اى تمامى اشياى جهان را مى داند قادر خواهد بود در يك فرمول، حركت بزرگ ترين اجسام تا كوچك ترين اتم هاى اين جهان را در آينده درك كند، مشروط بر اين كه تفكر وى به اندازه كافى قادر باشد تا تمامى داده ها را تحليل كند؛ براى وى هيچ چيزى غير قطعى نخواهد بود و آينده مثل گذشته پيش چشمانش خواهد بود » .
اين تعريفي بود كه لاپلاس از موجبيت و قطعيت عالم ارائه مي داد ؛ اما اين يعني ارتباط قطعي وضعيت آينده با وضعيت قبلي و امكان درك آن ربطي به اصل نيازمندي وضعيت آينده به علت هاي خاص خود ندارد ؛ در واقع اين اشتباه در خصوص مواردي كه ناقض قانون عليت دانسته شده، يعني پديده هايي مانند ذرات زير اتمي هم رخ داده است. ناهماهنگي آن ها و عدم امكان درك و شناخت موقعيت آينده اين ذرات در درون يك اتم و تصادفي بودن موقعيت آينده آن ها به معني بي علت بودن آن ها دانسته شده كه اين دو كاملا متفاوت و از هم بيگانه اند .
اين مساله بر فرض صحت اصلا نافي اصل عليت نبوده، بلكه نافي مقوله موجبيت است .همه اين حركت هاي تصادفي به معني بي علت بودن اين حركت ها نيست . فقدان علت در حصول اين پديده را ثابت نمي كند .
جداي از آن كه نظريه عدم قطعيت در واقع به عدم قطعيت در ادراك ما و امكان حصول علم برمي گردد، نه حقيقت موجود در خارج ؛ در واقع ركن مبنايي اصل عدم قطعيت، عدم امكان دستيابي همزمان به مكان و سرعت درست ذرات است ، يعني ورود در راهكار اندازه گيري همان و وقوع تغيير و دگرگوني در نتيجه همان ، پس هيچ گاه قطعا و بدون خطا نمي توان دريافت در لحظه (الف) يك ذره در كجا و با چه سرعتي قرار دارد تا بتوان از مكان و سرعت آن در آينده و در لحظه (ب) به يقين رسيد .
به خوبي روشن است كه اين مشكل لطمه اي به داستان عليت نمي زند، بلكه خود مويد اصل عليت است ؛ در حقيقت اين كه هر ذره در چه موقعيت و در چه شرايطي است ،معلول علت هاي مختلفي است كه متاثر از آن ها وضعيت يك ذره در يك زمان رقم مي خورد . در اين ميان خود اندازه گيري ما هم در زمره همين علل همچنين نقشي را ايفا مي كند ؛ پس در هر حال عدم قطعيت معلول علل خاص خود است، نه پديده اي بي علت .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دوچرخه سواری زنان چه حکمی دارد؟ شنیده ام که مراجع گفته اند اگ دوچرخه سواری با حجاب کامل باشد اشکالی نداردایا این مسئله درست است ؟

با عرض سلام و تشکر ا ز ارتباط تان با اين مرکز.
با توجّه به پيامدهاى سوئى كه دوچرخه سواري در برابر نامحرمان دارد، لازم است از آن پرهيز شود. (1)
آيت الله سيستاني فرموده: دوچرخه سواري زن در معرض ديد نامحرم در صورتي که وضع زن تحريک کننده باشد، جايز نيست.(2)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت ها:
1. آيت الله مکارم ،احکام بانوان ،س 980.
2. سايت آيت الله سيتاني ،بخش فارسي ،قسمت سوال ها و جواب ها ،حرف(د) کلمه دوچرخه.

به نام خدا با سلام و عرض احترام جواني هستم 19 ساله كه خودارضايي مي كردم و نگاه به نامحرم در خيابان و .... خيلي تصميم به توبه گرفتم تا اينكه توانستم چندبار به واقعا توبه كنم و ترك كنم اما بازم بعد از مدت زيادي با ديدن تغييرات خوب و زيبايي در زندگي ام كه عنايتي بود از خداوند مهربان باز هم خودارضايي و .... باز هم تصميم گرفتم سعي ام رو بكنم اما ايندفعه سوالي برايم پيش آمده است . من با اينكه اراده مي كنم و انجام مي دهم توبه را و دنبال اينكار سعي مي كنم نروم اما باز هم پس از مدتي وسوسه هاي شديدي شروع مي شود كه به قول معروف كم مي آورم . آيا من مي توانم در زماني كه شهوت فكر و ذكرم ميشود و شب خواب شهواني مي بينم و صبح و عصر هم فكرم توي اين چيزها هست ، خودارضايي كنم تا خلاص شوم از اين افكار ؟ آخه من شنيدم اگه سركوب كني مشكلات رواني پيش مي آيد . من داشنجو هستم و كار هم مي كنم ( پارچه فروشي ) و با خانم ها هم ارتباط دارم به دليل شغلي البته اين مساله تاثير زيادي ندارد چون من قبل از اينكه كار كنم و دانشجو بشم از 13 سالگي خودارضايي مي كنم .... پس سوال من اين است كه در مواقعي كه شهوت من بسيار زياد مي شود و زندگي را از من سلب مي كند چه كنم ؟ آيا اجازه خودارضايي دارم ؟ سوال ديگرم اين است كه چرا دولت فكري به حال جوان هايي مثل من نمي كند و مشكلات بزرگي كه سد راه ازدواج من هست مثل ( سربازي مسكن شغل گراني ) را حل نمي كند ؟ من الان دانشجو ام خواستم زن بگيرم اما همه مخالفت مي كنند مي گن سربازي نرفتي ، خوب دارم درس مي خونم بايد تا اتمام درسم صبر كنم ، كار و خونه و ماشين هم ندارم يعني من بايد برم بميرم ؟ من چه كنم با شهوت ؟ خدا گفته خودارضايي نكنيد ، زنا نكنيد ، چشم چراني نكنيد ، آيا اين قوانين براي زمان ما نيز مي باشد ؟ زمان امام ها جوانان زود ازدواج مي كردند خوب اين ها اونجا درست بود چون جواني كه مي تواند ازدواج كند نبايد استمنا كند و... اما الان چه ؟ كاش قران جديدي مي آمد از طرف خداوند با شرايط امروز . يك سوال ديگه هم دارم ! ببخشيد ! وقتي تفسير قرآن مي خونم يه سوال واسم پيش مي آيد: خدا چيه ؟ خدا ابره ؟ خدا آسمونه ؟ مثل ما جسمه ؟ چطوري خدا رو درك كنم ؟ ببخشيد كه سرتون رو درد آوردم تشكر فراوان يا علي خدانگهدار

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
دوست عزيز: ايميل شما كه حاوي سوال مشاوره بود دو بار به اين مركز ارسال شد و در حال پاسخگويي مي باشد در صورت آماده شدن، در اسرع وقت پاسخ به ايميل شما ارسال مي گردد.

صفحه‌ها